Silent Hill: Original Memories (پست اول خوانده شود)

msbazicenter

کاربر سایت
Silent Hill: Original Memories

سلام
تاپیک فعلاً نیمه‌کاره و درحال بروزرسانی است.

anim0205-1_e0.gif

حدود 3 سال پیش بود که پس از عرضه SILENT HILL: SHATTERED MEMORIES خاطرات‌مان شکسته شد.
به همین بهانه بر آن شدیم که خاطرات‌مون رو از چهار شماره‌ی اصلی بازی زنده کنیم برای همین نام
SILENT HILL: ORIGINAL MEMORIES را برایش انتخاب نمودیم.
albums346-picture52944.jpg

توضیح: این تاپیک
دارای اسپویل داستانی بوده و به هیج وجه جنبه‌ی Walkthrough ندارد. هدف از ایجاد آن صرفاً،
تجدید خاطره‌ی دوستان آشنا با سری و آشنایی دوستانِ تازه‌وارد به جمع سایلنت هیل‌نشینان با شماره‌های کلاسیک سری می‌باشد.


این کار در تاپیک طرفداران سایلنت هیل شروع شد و ابتدا بیشتر جنبه‌ی Fun داشت. در ادامه و با استقبال دوستان، کار ادامه پیدا کرد اما وقفه‌ای حدود 1ساله در میان راه ایجاد شد.
با اتمام کار شماره‌های 1 و 2 بازی تصمیم گرفتیم برای بیرون کشیدن آن از لابلای صفحه‌های تاپیک و جلوگیری از مدفون شدن آن و همچنین آشنایی بیشتر دوستان با سری بازی‌های سایلنت هیل آنرا در یک تاپیک مستقل قرار دهیم.
لازم به توضیح است تمامی پست‌های مربوطه به این تاپیک اضافه‌ها خواهند شد تا به طور کامل و سریع در دسترس باشند.
شماره 1 توسط بنده، سناریوی اصلی شماره 2 توسط دوست عزیزم horror_08 و سناریوی فرعی شماره 2 به همراه شماره‌ی 3 (که در زمان ایجاد این تاپیک ناتمام هستند) توسط دیگر دوست عزیزم Silent Dream انجام شد. شماره 4 نیز شروع شده ولی ناتمام است و احتمال می‌رود توسط دوست دیگری از ابتدا شروع شود.
این تاپیک به مرور بروزرسانی خواهد شد تا پست‌ها به همان شکل تاپیک در آن قرار بگیرند.
از همه‌ی دوستان و سروران گرامی خواهش می‌کنم هر گونه بحث و نظر و انتقاد و پیشنهاد رو فقط و فقط در تاپیک زیر مطرح کنند. با سپاس.



<>
<><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><>
شماره 1


sh1_ps1_us.jpg

لینک صفحه‌های اصلی در تاپیک

1 و 2 و 3 و 4 و 5 و 6 و 7 و 8 و 9 و 10 و 11 و 12 و 13 و 14 و 15 و 16 و 17 و 18 و 19 و 20 و 21 و 22 و 23 و 24 و 25 و 26 و 27 و 28 و 29 و 30 و 31 و 32 و 33 و34 و 35 و 36 و 37 و 38 و 39 و Endings و Extras

<><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><>
شماره 2


sh2_xbox_us.jpg

لینک صفحه‌های اصلی
در تاپیک


Main Scenario: Letter from Silent Heaven

1 و 2 و 3 و 4 و 5 و 6 و 7 و 8 و 9 و 10 و 11 و 12 و 13 و 14 و 15 و 16 و 17

Sub Scenario: Born from a Wish
(در حال تکمیل)

1 و 2 و 3 و 4 و
<>
<><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><>
شماره 3

sh3_pc_us.jpg
لینک صفحه‌های اصلی در تاپیک

(در حال تکمیل)

1 و 2 و 3 و 4 و 5 و 6 و 7 و 8 و 9 و

<><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><>
شماره 4


sh4_pc_as.jpg

لینک صفحه‌های اصلی در تاپیک

(در حال تکمیل)
<><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><><>


SilentHill1-620x248.jpg
 
آخرین ویرایش:
  • Like
Reactions: adorama.ir
SH1:OM #1

بازي همون اول خودش رو به تون معرفي مي كنه.
در سايلنت هيل دنبال سرگرمي نباشيد.

1_18_45_11.jpg
فلسفه‌ي سري سايلنت هيل به همراه Intro
1_18_45_26.jpg
و بعد نمايي از آلسا
1_18_45_31.jpg
هري و همسرش به همراه شریل
1_18_45_36.jpg
هري و شريلِ 7 ساله مدتي بعد از فوق همسر هري در مسير سايلنت هيل. نگراني رو ميشه تو چهره هري ديد.
1_18_46_25.jpg
در حالي كه شريل كاملاً آروم به خوابي معصومانه رفته.
1_18_46_22.jpg
اولين مواجه با سيبل كه ظاهراً عجله داره
1_18_47_03.jpg

1_18_46_53.jpg
اين چيه؟ موتور اون پليس؟ اما براي خودش چه اتفاقي افتاده؟
1_18_47_18.jpg
بلافاصله! انگار يه بچه اومده وسط خيابون
1_18_47_30.jpg
هري براي اجتناب از تصادف با اون بچه ديوانه‌وار فرمان ماشين رو مي‌چرخونه.
1_18_47_32.jpg
اما دير شده
1_18_47_33.jpg
شروع كابوس
1_18_47_41.jpg
هري پاشو بدبخت شديم!
1_18_47_48.jpg
اولین سکانس‌های بازی رو هیچ وقت فراموش نمی‌کنم وقتی بیدار شدم دیدم دخترم نیست.
1_18_47_55.jpg


1_18_48_03.jpg
به قول سایت منبع،‌ به موتور گرافیکی 3D‌سلام کنید. فقط به منظور شگفت‌زدگی شما، تخته سنگ ساخته شده از پیکسل‌های قهوه‌ای وسط تصویر همون هری هستش.
1_18_48_14.jpg
قبل از اينكه با خودش فكر كنه كجا هستم به فكر شريله. پدر نمونه.
1_18_48_16.jpg
از همون ابتداي بازي خود هري غير طبيعي بودن اوضاع رو گوشزد مي كنه.
1_18_48_20.jpg
ساكت! خيلي ساكت!
1_18_48_22.jpg
:-s
1_18_48_24.jpg
اينم كه از ماشين‌مون.
1_18_49_34.jpg
جستجوي‌ي شايد بي‌فايده. شايد اگه ماها بوديم دختر‌مون رو ول مي كرديم اما هري ادامه ميده.
به راه باديه رفتن به از نشستن باطل
كه گر مراد نجويم به قدر وسع بكوشم.

1_18_51_52.jpg
هري در ميان مه در دوردست شبه‌اي شبيه شريل مي‌بينه.
1_18_52_10.jpg
به نظر تون اينجا ميشه گفت په نه په؟
1_18_52_17.jpg
بجنب هري
چقدر خوشباورانه و ساده‌لوحانه اين مسير رو دويدم چون مي دونستم با رسيدن به شريل شايد بازي در همون آغازش تموم بشه.
شما چطور؟

1_18_52_31.jpg
شبه شريل در داخل كوچه اي فرعي از هري دور ميشه تا اينكه كم‌كم از ديدرس ما بيرون ميره.
1_18_52_51.jpg
هري! تو كه از سگ نمي ترسي؟
1_18_53_15.jpg
اگه تا اينجا حساب كار دست تون نيومده باشه و نفهميده باشيد كجا هستيد، اينجا بايد متوجه وخامت اوضاع بشيد.
هشدار: اگه می‌خواین جا بزنین الان وقته‌شه. ;)
1_18_53_27.jpg
در كوچه‌‌پس‌كوچه هاي سايلنت هيل. اين كوچه با همين زيبايي تو فيلم شماره يك هم به تصوير كشيده ميشه.
1_18_53_38.jpg
تو اين اوضاع چي مي تونه بدتر از اين پيش بياد؟
تاريكي
1_18_54_27.jpg
اينو نگي چي بگي هري؟
1_18_54_33.jpg
صندلی چرخدار رو یادتون میاد؟
1_18_54_49.jpg
هنوزم براي برگشتن دير نيست.
1_18_55_06.jpg
اما كم كم داره دير ميشه.
1_18_56_13.jpg
فکر می‌کردید آخر راه‌تون به همچین جایی ختم بشه؟
640px-EPSXe_2011-01-05_19-29-19-75.jpg

الان خودشون برات توضيح ميدن هري.
:|
1_18_56_15.jpg
ديگه ديره.
1_18_56_23.jpg
----------------------------------------------------------------
از نكات جالب بازي اينه كه اگه به عقب برگرديد تاريكي از بين ميره. اين يعني خودتون خواستيد ادامه بديد.
يه نكته مهم رو بايد بگم اونم اينكه اين صحنه ها فقط در شروع اوليه بازي نمايش داده مي‌شوند. يعني اگه بخواهيد بازي رو از نو شروع كنيد از بيدار شدن هري تو رستوران (در ادامه خواهد آمد) شروع مي كنيد.
 
آخرین ویرایش:
SH1:OM #2

با دست خالی پا شدیم رفتیم مهمونی هیولاها اونها هم یا خیلی بهشون برخورد یا خیلی خوش‌شون اومد دویدن سمت ما
1_18_56_27.jpg
همونطور كه توضيح دادم، اين صحنه ها فقط هنگام شروع اوليه بازي ديده ميشن. اگه حداقل يكبار بازي رو تموم كنيد، در شروع مجدد بازي از بيدار شدن هري تو رستوران ادامه خواهيد داد.

بیییییداااااررررر شوووووووووو!

2_18_56_35.jpg
هری با وحشت از جا کنده میشه. آیا این فقط یک رویا بوده؟
این سوالی‌ست که تا آخر بازی و در کل سری بار‌ها و بارها پرسیده میشه و از خودتون می‌پرسید و هیچ جوابی براش پیدا نشده.

2_18_56_37.jpg
بی هدف اطراف رو نگاه می‌کنه اما چیزی توجه‌ش رو جلب می‌کنه.
2_18_56_39.jpg
همون پلیس؟! جالبه که هر چقدر هری وحشت‌زده‌ست، اون پلیس آرومه.
2_18_56_44.jpg

همون سوال کلیدی!
2_18_56_55.jpg
کلاً پلیس‌ها تو خون‌شونه که سوال آدم رو با سوال جواب بدن.:|
2_18_56_58.jpg

هری و اون پلیس مدت کوتاهی رو به گفتگو‌هایی عادی معمول در مکان‌های غیرعادی اختصاص میدن.
2_18_57_03.jpg

2_18_57_10.jpg

2_18_57_14.jpg

2_18_57_25.jpg

هری کم‌کم داره یخش آب میشه.
2_18_57_31.jpg
تازه داره یادش میاد چکاره‌محله‌ست اینجا
2_18_57_36.jpg

و در اینجا تازه وخامت اوضاع رو بخاطر میاره.
2_18_57_42.jpg

چقدر احساس امنیت می‌کردم تو اون رستوران. دعا می‌کردم ایکاش همه بازی همون‌جا باشه.

اما هری تازه یادش اومده یه دختر تک‌وتنها اون بیرون هست که به کمک اون احتیاج داره.
2_18_57_48.jpg

2_18_57_51.jpg
یکی دیگه از سرگرمی‌های پلیس‌ها، دادن خبرهای ناخوشایند می‌باشد. (حداقل در این بازی)
هری خودش کم پریشونه،‌شما هم نمک به زخمش بپاش.
2_18_58_01.jpg

این هم از سولات کلیدی در سایلنت هیل است.
2_18_58_04.jpg

و معمولاً جوابی منطقی‌تر و درست‌تر از این نداره.
2_18_58_08.jpg

2_18_58_13.jpg

راستی یادتون رفت خودتون رو بهم معرفی کنید.
2_18_58_26.jpg

هری! جواب بده. پلیس خوبیه قصد بدی نداره.
2_18_58_32.jpg

و شما؟
2_18_58_35.jpg

از آشنایی با شما خیلی خرسندیم.
سیبل کمی از خودش و وضعیتی که توش گرفتار شدن میگه
2_18_58_39.jpg

2_18_58_44.jpg

هری قصد خروج از رستوران رو داره اما سیبل مانعش میشه.
2_18_58_58.jpg

هری حق داره. باید این کار رو بکنه.
2_18_59_05.jpg

خب سیبل هم حق داره.
2_18_59_09.jpg

2_18_59_12.jpg

هری رو از خطر می‌ترسونی؟
ما هر روز صبحانه نون و خطر می‌خوریم. مگه نه هری؟ اون هم در همچین شرایطی
:flexion:
2_18_59_18.jpg
کشته‌ی حس پدرانه‌تم هری:cry:
2_18_59_25.jpg

پلیس دوست‌داشتنی.
:bighug:
2_18_59_30.jpg

2_18_59_46.jpg

پلیس وظیفه‌شناس ما.
:)
توصیه‌هایی مهم جهت استفاده از سلاح گرم.
2_18_59_49.jpg
انگار سیبل از آینده خبر داره که قرار چه اتفاقی براش تو پارک بیافته.;)
2_18_59_59.jpg

ممنون سیبل. تو دوست خوبی هستی.
2_19_00_12.jpg

مهم ترین چیز در سایلنت هیل نقشه‌ست. ممکنه بازی رو بدون شلیک یا کشتن و هر چیز دیگه ای تموم کنید ولی بدون نقشه امکان نداره.
2_19_00_44.jpg

یاد محل‌های ذخیره بخیر

2_19_01_01.jpg
لعنت به تو و اون صدای مزخرفت رادیو. نصفه گوشتم آب شد. هنوز کابوسش رو می‌بینم.
3_19_00_41.jpg

3_19_00_43.jpg
یه حسی حتی همون بار اول بهم می‌گفت سمت رادیو نرم.:|
3_19_00_50.jpg

و صحنه‌ای که نزدیک بود بنده ... (مودبانه‌ش میشه قالب تهی کنم)

3_19_00_56.jpg
منم امیدوار بودم فقط کابوس باشه اما این دیگه رویا نبود.
3_19_01_09.jpg
----------------------------------------------------------------
این رادیو در ادامه همراه ما خواهد بود و هر بار که دشمنان به ما نزدیک بشن یا ما نزدیک اونها بشیم، پارازیت پخش میکند که بسته به فاصله‌ی ما با دشمن صدای پارازیت هم کم و زیاد می‌شود.
رادیو یکی از وسایل اصلی در سری محسوب می‌شود. هر اندازه که به فهمیدن حضور دشمنان در اطراف کمک می کند چندین برابر آن باعث بالا رفتن سطح ادرنالین خون‌تان می‌شود. البته می‌توانید آن را خاموش و روشن کنید.
 
آخرین ویرایش:
SH1:OM #3

سوال خوبیه؟ حالا باید از کجا شروع کنیم؟
3_19_02_14.jpg

جواب خوبیه.
3_19_02_16.jpg
از هیچ موجودی تو دنیا به اندازه این سگ‌ها بدم نیومد.
3_19_35_15.jpg
دوباره همون کوچه و همون خونه و همون...:-s
3_19_14_48.jpg
اینجا که بن‌بسته؟! پس اون بار چرا ...؟
اون چیه؟

3_19_15_59.jpg

این دفتر نقاشی شریل نیست؟
پس اون باید توی ...
3_19_16_06.jpg
آخرین باری که رفتید مدرسه یادتون میاد؟ اولین بار رو چی؟
3_19_16_17.jpg

تصور هنری شریل از پدرش هم جالبه.
3_19_16_25.jpg

قانون طلایی در سایلنت هیل اینه که هر چی دم دستت بود برش دار و مطمئن باش یه روز لازمت میشه.
اینکه دیگه معروف‌ترین سلاح سرد سریه.
اینجا رو میشه نقطه‌ی آغاز په‌نه‌په در سایلنت هیل قلمداد کرد.
3_19_16_44.jpg

باید اعتراف کنم بد جوری گیر کرده بودم. سایلنت هیل اولین بازی بود که تو این سبک بازی کردم و اولش نمی‌دونستم باید چکار کنم.

3_19_23_56.jpg

3_19_50_59.jpg
آه خدایا متشکرم. شما همیشه می‌تونید برای پیدا کردن سرنخ روی شهروندان ساینلت هیل حساب کنید.
3_19_49_19.jpg
خب رسیدیم.
3_19_52_03.jpg
کلید خونه رو عجب جایی گذاشته بودند. حتی اگه بدونید باز هم جرات می‌کنید بهش نزدیک بشید؟
با این آثار خون، معلوم نیست این سگ بوده یا هیولا

3_19_52_11.jpg
خب خوشبختانه سگه خونه نیست میشه کلید رو برداشت رو رفت توی خونه.
3_19_52_24.jpg

ظاهراً باید دروازه‌ی رسیدن به مدرسه این در باشه اما...
3تا قفل داره.
اگه از این وضعیت تو سایلنت هیل کلافه شدید صبر کنید هنوز اصلش مونده.
همون‌طور که برای پیدا کردن سرنخ میشه رو کمک شهروندان حساب کرد، میشه روی ایجاد موانع هم روشون حساب کرد.
3_19_53_45.jpg

3 تا قفل زدن به در ولی محل کلید‌ها رو رو نقشه مشخص کردن.
:-w~x(
آخه کلید گاوصندوق بانک مرکزی رو هم اینجاها مخفی نمی‌کنن.

3_19_53_53.jpg
کی حاضر میشه با سر بریده‌ی یه سگ بسکتبال بازی کنه؟
3_19_07_31.jpg

کلید اول
3_19_07_37.jpg
کلید دوم
کلید اول رو کنار سر بریده‌ی یک سگ و دومی رو هم که تو صندوق عقب یه ماشین پلیس قراضه‌شده. خدا سومی رو بخیر کنه.
3_19_25_14.jpg
کلید سوم
3_19_29_44.jpg

خب 3 کلید رو پیدا کردیم.
1- کلید Woodman کنار سر بریده‌ی یک سگ
2- کلید Lion داخل صندوق عقب یک ماشین اورق شده‌ی پلیس
3- کلید Scarecrow‌ داخل یک صندوق پست خون‌آلود
اسامی و محل قرار گیری‌شون خیلی جالبه. اگه قرار بود کلید چهارمی در کار باشه به نظرتون مناسب‌ترین اسم و مکان قرارگرفتن براش چی بود؟
اصلاً چرا باید کسی رو کلید اسم بگذاره؟
بگذریم
با باز کردن قفل‌ها پا به دنیای پشت در می گذاریم ولی فکر نکنید اون ور فرشته‌ها با دسته‌گل انتظار‌مون رو می‌کشند.
3_19_53_45.jpg

شما هم مثل من دنیا رو سرتون خراب شد؟

3_19_54_44.jpg
نمی‌دونم چه جوری رسیدم مدرسه. فقط دری‌وری‌هایی رو که به خودم بابت انتخاب این بازی دادم رو یادم میاد.
3_20_05_56.jpg
راستی کسی مناطق بالای مدرسه رو جستجو کرده؟
اگه جرات رفتن به مناطق بالای مدرسه رو داشته‌ باشید، این اتوبوس چشم براه شماست.
Schoolbus1.jpg

Schoolbus2.jpg
 
آخرین ویرایش:
ُSH1:OM #4

چقدر آرامش بعد از یه فرار هیجان‌انگیز خوبه
4_20_59_57.jpg
نقشه فراموش نشه!
قدر اینجاها رو بدونید که نقشه رو مثل هلو تقدیم‌تون می‌کنند.
4_21_00_10.jpg

اینجا شروعی بود برای دیدن نوشته‌هایی که رنگ و بوی خون دارند!
حتماً مطالب مهمی هست که نوشتن‌شون جایز نبوده مگر با خون
4_21_00_54.jpg
طلا در چنگال مرد پیر.
4_21_01_02.jpg

نقره بر فراز موسیقی
4_21_01_20.jpg

خب نقش زمان این وسط چیه؟
مگه تو سایلنت هیل چیزی به نام زمان معنی میده؟
4_21_01_36.jpg

چیزی برای گفتن ندارم

4_21_01_55.jpg
این موجودات ابتدا به شکل کودکان کاغذی بوند. در ادامه به جهت کاهش بار بدآموزی بازی و مساله «خشونت علیه کودکان» این شکلی شدند.
4_21_27_53.jpg

شاید شما هم با من هم عقیده باشید که ترسناک‌ترین موجود سایلنت هیل این اشباح بی‌خطر بودند.

4_21_06_43.jpg
یاد دوران مدرسه بخیر.
sh1_screen_16.jpg

طبق قانون طلایی! برش می‌داریم.
4_21_17_18.jpg

خودت ولش کنی کاری باهات ندارم وگرنه ...

4_21_18_10.jpg

4_21_18_18.jpg
به این میگن بدآموزی از نوع کامپیوتری. اسید
4_21_18_30.jpg

4_21_18_37.jpg

البته با این کار مدال طلایی رو از چنگالش درمیارید.
4_21_18_48.jpg

صدای تق‌تق در اتاق قفسه‌ها!
در تقابل 2 حس کنجکاوی و ترس،‌پیروز میدا کنجکاوی بود.
4_21_24_58.jpg

صدا از این قفسه میومد. یعنی چی اون تو زندانی شده؟
4_21_25_24.jpg

من بعد از این صحنه هر گربه‌ای می‌دیدم یه لگد حواله‌ش می‌کردم.

4_21_25_28.jpg

4_21_25_30.jpg
تصمیم خودتون رو بگیرید. فقط اومدید سایلنت هیل بازی و تفریح کنید و سایلنت هیل دنبال چیزی فراتر هستید؟
اگه از دسته‌ی دوم هستید، در و دیوار شهر مثل همین مدرسه و کلاس‌هاش اطلاعات مهمی از شهر و اتفاقاتش رو در دل خودشون نهفته‌اند.
همه جا رو خوب ببینید.
4_21_08_52.jpg

4_21_28_30.jpg

معمای پیانو
یکی از مشهورترین و محبوبترین معماهای سایلنت هیل.
نوشته‌هایی با خون.
يك افسانه از پرندگان بدون صدا
اول پليكان هاي حريص پرواز كردند
مشتاق براي پاداش
بال هاي سفيد نوسان دار
سپس يك قمري ساكت آمد
در حال پرواز دور تر از پليكان
تا اونجا كه مي تونست
يك كلاغ رژه مي رود
بالاتر از قمري در حال پرواز
فقط براي اينكه نشون بده كه مي تونه
يك قو خراميد
براي يافتن يك نقطه امن
بعد از پرنده ديگر
سرانجام يك زاغ آمد
در حال آمدن سريع براي يك توقف
در حال خميازه كشيدن و چرت زدن
چه كسي راه را نشان خواهد داد؟
چه كسي كليد خواهد بود؟
چه كسي به سمت پاداش نقره اي راهنمايي خواهد كرد؟​

[TD="align: left"]A tale of Birds without a voice
First flew the greedy Pelican
Eager for the reward
White wings flailing
Then came a silent Dove
Flying beyond the Pelican
As far as he could
A raven files in
Flying higher than the Dove
Just to show that be can
A swan glides in
To find a peaceful spot
Next to another bird
Finally out comes a Crow
Coming quickly to a stop
Yawning and then napping
?Who will show the Way
?Who will be the key
?Who will lead to the silver reward[/TD]
4_21_37_19.jpg

4_21_37_38.jpg

4_21_37_54.jpg
وباز هم سرنخ‌های خونین.
4_21_37_00.jpg

4_21_39_38.jpg
کلید حل معما
latest

با حل این معما مدال نقره‌ای رو هم دریافت می‌کنید.
4_21_39_55.jpg
 
آخرین ویرایش:
SH1:OM #5

حالا لازمه موتورخونه‌ی مدرسه رو روشن کنیم.
در زیرزمین.
4_21_44_52.jpg

4_21_45_04.jpg
پس معنی اون زمان‌ها، خود زمان نبوده بلکه ساعت بوده.
silent_hill_1_the_clock_tower_by_parrafahell-d3giyvc.jpg

دو مدال طلایی و نقره‌ای رو رو برج ساعت وا
قع در جنوب شرقی حیاط مدرسه در محل مخصوص‌شون نصب کنید تا دروازه‌های زمان به روی‌تان گشوده شود.
توضیح: دو مدال همونطور که بازی بازی اشاره میشه،‌نماد خورشید و ماه و در واقع نماد روز و شب هستند. استعاره‌ای از زمان. هر چند معنای دیگه‌ای هم دارند.
A_golden_sun.jpg
A_silver_moon.jpg

سفر در زمان شنیده‌بودیم اما سفر در ساعت نه!
4_21_46_18.jpg
در سایلنت هیل معمولاً باید سقوط کنید تا اوج بگیرید. باید زمین بخورید تا بلند شدن مفهوم داشته باشه. برای همین بیشتر نردبان‌ها رو به پایین هستند.
4_21_46_24.jpg

پس چاره‌ای ندارید. ادامه بده وگرنه برو بیرون تا هری به تنهایی به جستجوی دخترش ادامه بده.
4_21_46_28.jpg

توی این راهرو انتظار همه‌چی داشتم ولی هیچی نشد.

4_21_46_34.jpg
همیشه برای ترسیدن و ترساندن نیازی به وجود داشتن چیزی نیست.
در سایلنت هیل منشا‌ء ترس از دیدنی‌ها نیست بلکه از ندیدنی‌هاست.
مثل همین راهرو که الکی نصف‌جون شدم تا تموم شد و هیچ خبری توش نبود.
4_21_46_48.jpg

خب برگشتیم همون‌جا که؟ ولی یه چیزی درست نیست انگار.
/:)
4_21_46_59.jpg

داد می‌زدم هری احمق وراجی رو تموم کن الان می‌ریزن سرمون.

4_21_47_03.jpg

4_21_47_11.jpg
نشان سامایل!
قبلاً یادم نمیاد این رو تو حیاط مدرسه دیده باشم.

4_21_47_23.jpg
----------------------------------------------------------------
خب البته ما تا اینجای بازی هنوز نام این علامت رو نمی‌دونیم و در ادامه باهاش آشنا میشیم.
همون موقع درباره‌ی این نشان توضیحاتی میدم.
 
آخرین ویرایش:
SH1:OM #6

جداره‌هایی قفس‌گونه، از جنس توری‌های زنگ زده و خون‌آلود با تکه‌های آویزان گوشت به همراه حشراتی در ابعاد سر یک انسان بالغ!
اینها فقط و فقط می‌توانند معرف یک جا باشند:
Otherworld
5_19_41_50.jpg

5_19_40_35.jpg

هیچ کس مثل ایشون نمی‌تونه ادعا کنه از فن‌های سایلنت‌هیل هستش.

5_19_37_59.jpg
یکی از نکات مثبت در سایلنت هیل این بود که شخصیت قابل بازی در محل‌های دارای نوشته‌ی مهم یا آیتم‌ی قابل برداشت، به سمت اونها نگاه می‌کرد.
وگرنه پیدا کردن مواردی مثل این کارت خیلی سخت میشد.
5_19_42_28.jpg
به اجساد به بند کشیده شده و محبوس در لباس‌های عجیب دقت کنید. کمی شبیه والتیل و سرهرمی نیستند؟
5_19_49_37.jpg
اون اجساد واقعاً کی بودند؟ قربانیان فرقه یا محافظانی برای دروازه؟ بگذریم
عجب دری بود.
5_19_50_34.jpg

این بار جسدی عریان، به بند کشیده‌شده با سیم‌های خاردار.

5_19_52_15.jpg
و البته با میراثی گرانبها.
5_19_52_33.jpg

قدیم‌ها بچه‌ها رو از لولو خورخوره می‌ترسوندن. اما نه با نوشتنش با خون روی دیوار.
5_19_52_24.jpg
مدرسه واقعاً یکی از خوف‌انگیزترین لوکیشن‌ها در سری سایلنت هیل بود.
بگذریم.
چرا مدرسه آسانسر نداره؟
در عوض، دارای یک پرتال نامرئی در دستشویی دخترانه طبقه‌ی اول بود که با ورود بهش وارد طبقه‌ی دوم می‌شدیم.
5_19_53_16.jpg

5_19_53_39.jpg

اینقدر زود قضاوت نکن هری.

5_19_59_36.jpg
بعد از کنترل تلفن، وقتی می‌خواهیم از در بیرون بریم ...
telephone.gif

5_19_59_45.jpg

دیدی گفتم. یعنی کیه؟

5_20_00_00.jpg
کی می‌تونه احساسش رو در این سکانس بیان کنه؟
یعنی اصلاً برای بیان احساسات در این صحنه واژه‌ای وجود داره؟
5_20_00_04.jpg

شششششششششششررررررررررررررررررررررریییییییییییییییییییییییللللل!
یعنی الان کجاست؟
5_20_00_12.jpg

قصد توپ‌بازی نداریم. برش میداریم چون میدونیم لازم میشه.
5_20_02_04.jpg

لعنتی! باز هم همون اتاق قفسه‌ها!
5_20_09_12.jpg

حالا کی می‌تونه ادعا کنه توی این صحنه سکته نکرد. تراوش خون از همون قفسه‌ای که گربه داخلش بود و بعد، افتادن و باقی قضایا

5_20_09_27.jpg

5_20_09_43.jpg
تا به خودمون بجنبیم و برگردیم، یک جسد از یک کمد میوفته بیرون
294813_sm194.gif

ولی سوال من اینه:
آیا یک کلید ارزش این همه ترس رو داشت؟

5_20_10_06.jpg
توجه!توجه! به اولین هیولا نزدیک می‌شوید.
862913_Smiley1.gif

5_20_13_24.jpg
بچه‌های یک مردسه‌ی ابتدایی چرا باید همچین کتاب‌هایی رو بخونن؟
اصلاً چرا باید چنین کتاب‌هایی در دسترس‌شون باشه؟

5_20_13_27.jpg
5_20_15_44.jpg
خب! ما که تا حالا این همه هیولا دیدیم، اینم روش!
تازه از کجا معلوم هیولاش مهربون نباشه.

701213_Smiley2.gif
 
آخرین ویرایش:
SH1:OM #7

این جا هم از اونجاهایی بود که انتظار هر چیزی رو داشتم به جز آرامش
attachment.php
پشت بام مدرسه و باز هم ...
sh1_screen_20.jpg

با کمک حس ششم هری و بررسی مجرای آب در پشت بام،‌این رو پیدا می‌کنیم.
5_20_17_42.jpg

گردونه‌ رو بگردون.

5_20_18_00.jpg
کی این سوراخ اشتباهی رو اینجا گذاشته؟
5_20_18_15.jpg

چاره‌ش چیه؟ خب اگه کوله‌پشتی رو بگردیم یه چیزایی هست که بشه سوراخ رو باهاش بست.
5_20_18_40.jpg

حالا دوباره بگردون.
5_20_18_00.jpg

وقتی توپ رو برداشتید فکرش رو می‌کردید کاربردش این باشه؟
albums346-picture52942.jpg

کلید افتاد پایین.
حالا کی دلش رو داره از پشت‌بام برگرده تو حیاط؟

5_20_19_28.jpg
خب حالا این کلیدِ کجا هست؟
5_20_22_24.jpg
کلید کلاس رو بردارید چون بعد از یک تمرین هیولاکشی، مصافی بزرگ منتظر ماست.
5_20_25_55.jpg

حالا راه ورود به زیرزمین باز شده. باقی دیگه دست خود‌تون رو می‌بوسه. با حل این معما.
Valve_Puzzle.jpg

یادتون میاد گفتم چرا مدرسه آسانسر نداره؟
حرفم رو پس می‌گیرم. مدرسه هم آسانسر داره. مگه میشه سازندگان بازی از آسانسر بگذرند.
بعد از حل معما سوار آسانسر میشیم تا به ملاقات سرنوشت بریم.
albums346-picture52946.jpg

اینجا دیگه کجاست؟
sh1_sound_04.jpg

اولین باره که سوختن یک قربانی‌رو می‌بینید؟ این صحنه با اون شکل و شمایل با فضاسازیش با هر چیزی که توش هست...
5_20_31_51.jpg

مارمولک مارمولک که میگفتن ایشون هستن؟
:-s
5_20_32_12.jpg
اسم این مارمولک، Split Head بود.
640px-Splithead.png

خب روش کشتن این موجود هم این بود که انقدر باید به سرش ضربه می‌زدیم یا شلیک می‌کردیم تا قفل دهانش باز بشه.
بعد ثابت می‌موندیم تا به سمت‌مون بیاد و دهانش رو برای بلعیدن ما باز کنه. شاید کمتر از 1 ثانیه فرصت داشتیم تا همزمان به عقب بریم و به داخل دهانش شلیک کنیم.
albums346-picture52948.jpg

albums346-picture52947.jpg
فقط مراقب باشید تو حریم دهانش نیافتید.
Split_Head_Attacks.jpg

خب این از این! نفر بعد...
:boxing:
و چقدر زیبا این مرحله تمام شد. مرگ هیولا با صدای صور.
کدامیک از ما به وجود موجودی نفرت‌انگیز در دبستان خود اعتقاد نداشتیم؟ مخصوصاً توی زیرزمین.
به نظر می‌رسه آلسا از ما به خاطر کشتن موجود نفرت‌انگیز سپاسگزار باشه تا عصبانی.

5_20_34_38.jpg
بعد محو میشه و ما می‌بینیم که به موتورخونه برگشتیم.
5_20_34_44.jpg
هیچ کجا؟ تو ذهن و قلب مایی هری.
5_20_34_59.jpg
اینجا مشخص میشه هری هنوز اسم آلسا رو نمی‌دونه و ما اسپویلش کردیم.:d
5_20_34_55.jpg
حالا باید بگردیم دنبال صاحب کلید گوردون!
5_20_35_18.jpg

بعد از مبارزه با اهریمنی کریه، آوای ناقوس می‌چسبه نه؟ چقدر آرامش خوبه.

5_20_36_30.jpg
نمی‌تونم احساساتم رو وقتی روشنایی برگشت و صدای ناقوس رو شنیدم بیان کنم. فقط مطمئن بودم این نوا من رو به سمت آینده‌ای به مراتب تاریک‌تر و خطرناک‌تر فرا می‌خونه.
5_20_36_40.jpg
 
آخرین ویرایش:
SH1:OM #8

خروج از مدرسه و باز هم ورود به بن‌بست‌های سایلنت هیلی
6_10_19_20.jpg

اینجاست؟
تو این شهر چیز دیگه‌ای جز خون برای علامت‌گذاری پیدا نمیشه؟
6_10_20_48.jpg

فکر می‌کردم با کشتن مارمولک کلید طلایی شهر رو بهم میدن. نگو کلید در یه خونه بوده. بی‌خیال! پیش به سوی کلیسا.

6_10_21_13.jpg
دلت رو صابون نزن هری. اون قاقالی‌لی برای نوبت‌های بعدیه.
6_10_28_42.jpg
کلیسای بالکان
6_10_37_25.jpg
تندیس حضرت مسیح(ع) به عنوان نماینده‌ی خدای واقعی و نماد خیر در بالا و تصویر دالیا به عنوان نماینده‌ی شیطان و نماد شر در پایین.
(البته اون موقع ما هنوز دالیا رو نمی‌شناختیم ولی عوضی بودن از چشم‌هاش می‌بارید)

6_10_37_34.jpg

6_10_37_41.jpg
سوال بی‌ربطی بود هری. مگه کس دیگه‌ای هم هست؟
6_10_37_49.jpg

عرض نکردم؟
مشخصه با یه انسان معمولی روبرو نیستیم.
توضیحی مختصر در مورد واژه‌ی Gyromancy :
نوعی پیشگویی که در محافل و فرقه‌های رازآمیز استفاده میشده و میشه. شبیه رمال‌ها اما واقعی، که ابزارش حلقه‌‌ست.
6_10_37_52.jpg

واقعاً خودم هم موندم افراد در سایلنت هیل واقعاً گیج هستند یا خودشون رو زدن به گیجی.
بارها و بارها در تمام شماره‌ها این جمله رو می‌شنویم.
~x(
6_10_37_59.jpg
زنی که زیاد می‌دانست
6_10_38_02.jpg

پــَ نه پــَ ، زن تناردیه رو می‌خواهیم.

6_10_38_06.jpg
نگفتم! هری هر چقدر دوست‌داشتنی باشه برخی اوقات رو اعصابه.)x
6_10_38_09.jpg

6_10_38_11.jpg

اعتراف خود دالیا به دست داشتن در ورود هری و شریل به سایلنت هیل
از کجا می‌دیده؟ چشم جهان‌بین داشته یا تو کاسه‌ی آب می‌دیده؟
6_10_38_14.jpg

خب بلاخره یکی این وسط دوزاریش افتاد.
emot-hurr.gif

6_10_38_18.jpg

به نظر میاد دالیا از هری می‌ترسه.
6_10_38_21.jpg

دالیا اصرار زیادی به گفتن جمله‌های
رمزگونه و قلمبه‌سلمبه داره. شاید برای اینکه ...
6_10_38_25.jpg
به مسیر بیاندیش؟
6_10_38_30.jpg

6_10_38_34.jpg

اینجا دیگه هری حق داره. ما هم گیج شدیم.
عزلت‌گزیده را با فلاروس چه‌کار است؟ اصلاً این فلاروس چی هست؟
6_10_38_38.jpg

کلمات زیبایی میگی ولی نمی‌دونم چرا نمی‌تونم بهت اعتماد کنم.
6_10_38_44.jpg

دروغ نگو دالیا

6_10_38_49.jpg
نمی تونی مثل آدم آدرس بدی از کدوم مسیر بریم؟
6_10_38_54.jpg

بمیری!
:|
6_10_39_02.jpg

آدرس‌رو داد و پریدش با یه دنیا خاطره
این هری اما هنوزم تو کویر باوره
:guitar:
6_10_39_08.jpg

حضور یک جسم شبیه هرم در بازی. (از همین‌جا بود که سایلنت هیل منشوری شد)
اما این شیئ چیه که می تونه به دیواره‌های قلعه‌ی تاریکی نفوذ کنه؟ یادم بندازید بعداً درباره‌ی این اسم یه توضیحی بدم.
6_10_39_22.jpg
و کلید پل متحرک.
6_10_39_29.jpg
خب حالا حداقل می‌دونیم باید بریم بیمارستان و مسیرش از پل متحرکه.
6_10_42_30.jpg

سر راه می‌تونید سری هم به پمپ‌بنزین و تعمیرگاه بزنید. البته در بار اول بازی چیز مهمی عایدتون نمیشه.
Hellpump.jpg
Hellstation.jpg

Hellsuper.jpg
Hellengine.jpg

قوانین مورفی در سایلنت هیل کاملاً صدق می‌کنه.
«اگه دیدی همه چیز داره به خوبی پیش میره بدون یک جای کار ایراد داره.»
پل بالاست.
sh1_screen_25.jpg
و همه‌ی راه‌ها بسته.
sh1_screen_26.jpg

اما
ملاقات با دالیا خیلی هم بی‌فایده نبود. کلید رو داریم. اینم برجک کنترل پل.
sh1_screen_27.jpg

فقط کافیه از پله‌ها برید بالا
Bridgecontrol.jpg

و در اتاق کنترل،‌ پل رو پایین بیارید.
Bridgecontrol2.jpg

بفرمایید.
منطقه صنعتی و اداری شهر

6_10_43_29.jpg
خب پس این شهر اداره‌ی پلیس هم داره. اما سوال اینه که آیا پلیس هم داره؟
آیا سیبل زمانی اینجا کار می‌کرده؟
PoliceStation.jpg

راه بیمارستان کم خطر نبود. یکی از چالش‌های من در بازی کشتن این موجودات با KATANA بود.

6_10_49_24.jpg
و بلاخره رسیدیم.
بیمارستان ...
ALCHEMILLA HOSPITAL
فقط یادمون باشه برای عیادت اونجا نمیریم.

6_10_59_55.jpg
 
آخرین ویرایش:
SH1:OM #9

مسیرمون برای رسیدن به اینجا، از 2 مکان در سایلنت هیل عبور می‌کرد. مدرسه و کلیسا.
خدا بخیر بگذرونه اینجا رو.
click

بفرما تو هری. مجلس خودمونیه.
sh1_screen_28.jpg
سرسرای بیمارستان.
sh1_screen_29.jpg
شهر یک مکان توریستی هست و نقشه لازم داره قبول. مدرسه هم با ارفاق قبول. اما سوال من اینه:
چرا باید در یک بیمارستان در بدو ورود نقشه‌ی اونجا رو به‌مون بدن؟

hospital_1f.jpg

دکتر مایکل کافمن با چشمانی پرخون

7_19_38_24.jpg
همیشه میگن از دیوانه‌ای که سلاح دستش هست بترس
7_19_38_33.jpg

دکتر‌ها معمولاً وقتی تیغ دست‌شون میگیرن ترسناک میشن. چه برسه به تفنگ.
دقت کنید رِوِلوِری که دست دکتر هست شبیه مدل‌های وسترنه.
7_19_38_37.jpg
از لحظه‌ی ورودمون به شهر که فقط داریم می‌جنگیم.
7_19_38_41.jpg

یادتون باشه اگه روزی کسی یه سلاح گرم به سمت‌تون گرفت، یکی از راه‌های فرار از مهلکه، معرفی خودتونه.
7_19_38_44.jpg

البته چیزی نمونده بود دخل اون یه نفر دیگه رو بیارید.
:|
فقط یه سوال: منظورتون کدوم خداست؟/:)
7_19_38_49.jpg

باز هم همون مساله‌ی قدیمی،‌ چرا دکتر هیچ کس دیگه‌ای رو ندیده؟ حداقل باید از زنده بودن دالیا که خبر داشته باشه.
بگذریم.
آنونس ورودت رو قبلاً رفتیم دکتر.
7_19_38_56.jpg

این سوال رو تا آخر بازی کسی بهت جواب نمیده هری. خودت باید معما رو حل کنی.
7_19_39_01.jpg

یه حسی بهم میگه دکتر دروغ نمیگه. فقط حقیقت رو نمیگه.
شاید خودش هم هنوز نفهمیده چه اتفاقی افتاده.
7_19_39_05.jpg

حدس بزنید چرت دکتر چقدر طول کشیده؟
7_19_39_08.jpg

7_19_39_13.jpg

7_19_39_17.jpg

7_19_39_21.jpg

با احتساب شما، بله!
7_19_39_25.jpg

آیا دکتر کافمن به عقل خودش شک کرده؟
7_19_39_29.jpg

7_19_39_33.jpg
این جمله‌ی دکتر نشون میده خیلی هم از اوضاع بی‌خبر نیست.
بیشتر نا امید و نگرانه. وگرنه
* چرا باید از هری برای درک موجودیت هیولاها کمک بگیره؟
* چرا باید بگه همچین چیزایی وجود نداشتند؟ قبل از چه زمانی وجود نداشتند؟
* اصلاً چرا باید بگه ما 2 تا هر دو؟ یعنی این بحران، مشترک دیگه‌ای نداره؟
7_19_39_36.jpg

خوشم میاد هری تو هر شرایطی به فکر ماموریت خودش هست.
7_19_39_44.jpg

پَه نَه پَه! پیدا شده. گفتیم شاید مال شما باشه.
7_19_39_55.jpg

گفته‌های دکتر خیلی جالب هستند. کمی لاتی و بی‌پروا حرف می‌زنه.
7_19_40_00.jpg
خواهش می‌کنم.
از دلگرمی‌ بخشیدن‌تون خیلی ممنون.:|
7_19_40_07.jpg
دکتر کافمن هر چقدر هم که بدونه، باز هم خیلی اطلاعات نداره. این سوال نشون میده که از وضعیت همسر هری خبر نداره.
7_19_40_13.jpg

اینجاست که می فهمیم همسر هری 4 سال پیش مرده.
7_19_40_17.jpg

دکتر، کیفش رو برمیداره و عزم رفتن می‌کنه.
7_19_40_28.jpg

این جمله‌ی دکتر کاملاً برملا می‌کنه که از چیزی خبر داره و نمیگه.
وقتی می‌تونید کاری انجام بدید که در موردش اطلاعاتی داشته باشید.

albums346-picture53152.jpg

کافمن هم بعد از ملاقاتی کوتاه با هری، میره. و باز هری می‌مونه با ماموریتی غیر ممکن در جهنمی‌خطرناک.
albums346-picture53153.jpg
بار اول که بازی کردم،‌این بطری رو الکی با خودم کشوندم این‌ور اون‌ور.:d
7_19_47_55.jpg
بعداً فهمیدم باید با این پرش کرد. سرنوشت سیبل در گروی انتخاب شماست.
7_19_48_34.jpg

7_19_48_51.jpg
در سایلنت هیل، همه‌ی مسیرها از زیرزمین عبور می‌کند.
7_19_50_23.jpg

یه چیزی رو باید اعتراف کنم. بعد از گذر از مدرسه،‌توی بیمارستان کلاً احساس خوبی داشتم.
آیا Otherworld نیروی خودش رو از موتورخونه ها تامین می‌کنه؟

7_19_52_00.jpg
هر بار که از آسانسر پیاده می‌شدم انتظار هر چیزی رو داشتم
7_19_52_36.jpg
و چقدر به در بسته خوردیم.
در همه‌ی طبقات بسته بود.
اول، دوم، پس همه چیز به طبقه‌ی سوم ختم میشه.

7_19_53_57.jpg
سوم هم که بسته بود.
پس چجوری باید به مسیر ادامه بدیم؟
7_19_53_57.jpg

صبر کن! طبقه‌ی 4؟ بیمارستان که 3 طبقه بیشتر نداشت!
نتیجه: درسایلنت هیل حتی به نقشه‌ها هم کاملاً اعتماد نکنید.
7_19_54_13.jpg

این سکانس رو توی PC یادم نمیاد.
آلسا به سمت ورودی مغازه‌ی عتیقه‌فروشی میره.
ظاهراً دیر کردیم.

7_19_54_28.jpg
 
آخرین ویرایش:
SH1:OM #10

کلید چهارمِ آسانسر، ما رو به ناحیه‌ی کابوس‌وار بیمارستان رسوند.
sh1_screen_30.jpg

اما این‌بار، اون کوچولوهای نامرئی، خیلی بی‌آزار نیستند.
Stalker.jpg
من که یادم نمیاد وقت دکتر گرفته باشم. اون هم تو همچین بیمارستانی.
تو چی هری؟
Puppetdr.jpg
معمولاً سعی می‌کنم دکترها رو دوست داشته باشم اما این یکی اصلاً دوست‌داشتنی نیست.
sh1_screen_32.jpg
در عوض،
نمیدونم چرا
این پرستارها رو خیلی دوست داشتم.
640px-PuppetNurse1.jpg

هرچند مجبور بودیم که ..
Harrynowherenurse.jpg

بیمارستانی با اتاق‌هایی که یا درشون باز نمی‌شد یا توشون کسی نبود.
sh1_screen_31.jpg

اگر هم کسی بود، هیولا بود.
از نگاه هری، و تضاد رنگ موجود، می‌فهمیم که ما به اون شیئ چهارگوش احتیاج داریم. اما چجوری، این هیولای خون‌آشام مسیر رو بسته.
640px-Bloodsucker.jpg

یک کیسه خون تر و تازه اون هم در یک بیمارستان متروک.
8_16_09_57.jpg

هیولای خون‌آشام بی‌آزار. کیسه خون رو بنداز جلوش اون سرش گرم میشه و ...

8_16_18_37.jpg
...ما هم به هدف‌مون می‌رسیم.
اون شیئ
یکی از چهار لوح‌ای که برای حل معمای عبور از مرکز پرستاران طبقه‌ی دوم بیمارستان نیاز داریم.
به ترتیب از راست به چپ:
Cat-Turtle-Queen-Hatter

plate%20of%20'hatter'.jpg
-
plate%20of%20'queen'.jpg
-
plate%20of%20'turtle'.jpg
-
plate%20of%20'cat'.jpg

640px-Hospitalsh1.jpg

نه ما اهل دود و دم هستیم نه هری، اما بر اساس قانون طلایی سایلنت هیل، این رو هم بر میداریم.
خدا میدونه کجا رو باید به آتش بکشیم.
8_16_16_47.jpg

به مواد لازم جهت ساخت سایلنت هیل، یک عدد چکش هم اضافه بفرمایید.

8_16_32_17.jpg
این هم معمای جالبی بود. معمای الواح رنگی.
حل این معما در اتاق پرستاران کلید عبور ماست.

8_16_36_32.jpg
اگه هنوز اشاره‌های خون‌آلود سری براتون عادی نشده، مشکل خودتونه
ابرها بر فراز تپه
آسمان در یک روز آفتابی
نارنگی‌هایی که تلخ هستند
شبدر چهارپر خوش‌اقبال
بنفشه‌ها در باغ
قاصدک‌ها در امتداد یک خط
ناچار از خواب
جریان سیال از بند دست بریده​

[TD="align: left"].Clouds flowing over a hill
.Sky on a sunny day
.Tangerines that are bitter
.Lucky four-leaf-clover
.Violets in the garden
.Dandelions along a path
.Unavoidable sleep time
.Liquid flowing from a slashed wrist[/TD]
8_16_34_10.jpg

کلید حل معما
latest
براتون این سوال پیش نیومده که چرا در طول تمام شماره‌های بازی،‌ فقط یک دکتر رو می‌کشیم و در ادامه، این پرستاران هستند که قربانی می‌شوند؟
در حالیکه معمولاً پرستاران،‌بسیار بسیار مهربان‌تر از دکترها هستند.

8_16_40_07.jpg
الکل طبی!
فکر بد نکنید. در دنیای هری، فروش الکل سفید مشکلی نداره چون برعکسِ اینجا! کاربرد واقعیه خودش رو داره.
;)
8_16_41_28.jpg

پـــَ نه پــــَ

8_16_44_14.jpg
انصافاً این بار پَه نَه پَه نداشت.
این بار واقعاً سوال رو خود هری پرسیده.
حق هم داشته. شما که قرار نبود برای جابجایی کمد به این سنگینی اینجوری زور بزنید.
8_16_44_19.jpg

به نظر میاد یه راه اون زیر باشه اما امان از دست این گیاهان هرز

8_16_45_31.jpg

8_16_45_33.jpg
همیشه قبل از اینکه دلسرد و نا امید بشید مطمئن بشید که کوله‌پشتی‌تون رو خوب گشتید.
خب ما چی داریم
فندک که خوب مشتعل می‌کنه و الکل که خوب مشتعل میشه.
lighter.jpg
+
disinfecting%20alcohol.jpg

8_16_45_47.jpg
نتیجه
8_16_45_58.jpg

راه باز شد. ظاهراً این باید راه ورود به یک زیرزمین باشه. اون هم نه یک زیرزمین خاص چون اینطوری مخفیش کرده بودند.
باید پریدن توی گودال رو هم به نمادها و عناصر اصلی بازی اضافه کنیم.

8_16_46_10.jpg
یه نوار ویدیو میتونه چه کاربردی داشته باشه؟ شاید نسل جدید حتی ندونه این نوارها و حتی ویدیو VHS چی بوده.
اونها وقتی چشم باز کردند دور و برشون فقط دنیایی دیجیتالیِ آکنده از CD و DVD رو دیدند.
مهم نیست. برش میداریم بعداً سر فرصت می‌بینیمش.
8_16_49_17.jpg

این اتاق رو به یاد داشته باشید.
AlessasRoom.jpg

مثل اینکه کسی اینجا بوده، اما چه کسی؟

8_16_50_06.jpg
آلسا
8_16_50_13.jpg
----------------------------------------------------------------
اینجا نقطه‌ی شروع آشنایی ما با آلسا بود. اما یه نکته
موهای آلسا چشم راست اون رو تقریباً پوشونده طوری که فقط چشم چپش معلومه. این به چه معنی می‌تونه باشه؟
 
آخرین ویرایش:
SH1:OM #11

پاداش ما برای بازدید از اتاق آلسا،‌ کلید خروج از بیمارستان بود.
اما چرا این کلید باید اینجا باشه؟ چرا انقدر اهمیت داره اتاق Examination که کلیدش رو باید بعد از ملاقات با آلسا بهمون بدن؟
چه رازی در این اتاق نهفته‌ست که انتظار ما رو می‌کِشه.
انتظارش هم ما رو می‌کُشه؟
8_16_50_25.jpg

اما قبل ازخروج بد نیست نگاهی به اون نوار ویدیو بندازیم. یادتون هست که!
در سایلنت هیل، هر چیزی که رد خون روش دیدید ازش بی‌توجه عبور نکنید.
video%20tape.jpg

عاشق این نوارهای ویدیو بودم.
با‌مفهوم‌ترین هیچ‌چیز!
یک دستگاه پخش‌کننده‌ی VHS تو بیمارستان هست. طبقه‌ی سوم اتاق 302. برای دیدن ویدیو می‌تونید به اونجا برید هرچند بعداً در انتهای بازی هم می تونید این نوار رو تماشا کنید.

albums346-picture53335.jpg
هیچ‌چیز!
فقط نویز، توام با صدایی لرزان که تازه اون هم با پارازیت خیلی زیاد پخش میشه و بسیاری از کلماتش قابل فهم نیستند.

___________
... Still ________ unusua ___________ fever
____ don't ________ get _____ puls____
________________ just bare _____
________________ skin is _____
___________________Even when I ch
_____zing thro_________________________
__Why
_______chill __________________________
___________ _____________________
____________________ won't tell___
...please___
8_16_53_23.jpg
تو اتاق معاینه، ما یه دوست جدید پیدا می‌کنیم.
emot-glomp.gif

سلام خانم پرستار!
8_16_55_46.jpg
ندید-بدیدِ جوگیر.
اگه به جای هری، هنری رو میدید چکار می‌کرد.
خوبیش اینه که تو دنیای سایلنت هیل، گشت ارشاد نداریم.
#:-s
8_16_55_50.jpg
دقت کنید: اکثر آدم‌هایی رو که ملاقات می‌کنیم از دیدن یه انسان زنده و سالم خوشحال می‌شن.
8_16_56_01.jpg
خب،‌حالا ایشون کی هستند؟
albums3718-picture53338.jpg

مراسم معارفه به سبک سایلنت هیل
هری! لیزا گارلند.
ما هم که Harry Mason هستیم.
albums3718-picture53336.jpg
خب این سوال ما هم هست و انتظار داشتیم تو بتونی بهش جواب بدی.
albums3718-picture53337.jpg
شما اینجا پرستاری می‌کردید یا بوکسوری؟
8_16_56_21.jpg

مگه چه مدتی ناک‌اوت بودی؟
8_16_56_25.jpg
صبر کن! از این بدتر هم میشه.
albums3718-picture53339.jpg
معلومه انتظارت از لیزا بیجا بوده.
تو هم صبر کن. از این عالی‌تر هم میشه.
8_16_56_33.jpg

هری از تو چه پنهان، ما هم گیج شدیم.
8_16_56_37.jpg
رویاها همیشه زیبا نیستند.
"What Bad Dreams May Come"
8_16_56_41.jpg
ممنون لیزا! دنبال همین اصطلاح بودم.
albums3718-picture53340.jpg
----------------------------------------------------------------
لیزا و هری رو
فعلاً تو کابوسِ زنده‌شون رها می‌کنیم تا بعد، اما سوال اینه که:
یعنی لیزا خبر نداره دکتر کافمن زنده‌ست؟ اون رو تو بیمارستان ندیده؟ ما هر دوی اونها رو تو Examination Room در طبقه‌ی اول ملاقات می‌کنیم. با این تفاوت که این ملاقات‌ها در 2 بُعد متفاوت انجام میشن. کافمن در حالت معمولی و لیزا در Other World. البته شکل و شمایل اتاق بیشتر به حالت تاریک شهر شبیه هست تا OW.
آیا شخصیت‌های ساکن در شهر در اون بعد از شهر زندانی شد‌ه‌اند به طوری که با تغییر دنیا،‌نمی‌توانند از این مرز عبور کنند؟
 
آخرین ویرایش:
SH1:OM #12

تو هم ما رو کشتی با این سوال، هری! یه روزی یکی پیدا میشه که جواب خوبی بهت میده
8_16_56_51.jpg
لیزا مشخصاتی رو که هری از شریل میده برای خودش تکرار می‌کنه.
albums3718-picture53357.jpg
وقتی تمام این مدت بیهوش بودی و نمیتونی نظر بدی، چرا با تکرار مشخصات شریل، وقت ما رو تلف کردی؟ باشه.
8_16_57_13.jpg
خودت رو ناراحت نکن لیزا. انتظارات ما ازت بیجا بوده.
اما
پاسخ به این سوال دیگه انتظار بیجایی نیست!
albums3718-picture53358.jpg

یه جای کارِ لیزا می‌لنگه.
:-o
albums3718-picture53359.jpg

هری هم انگار به همین موضوع پِی‌ برده.
albums3718-picture53360.jpg
در سایلنت هیل با این موضوع کنار میایید که جواب بیشتر سوالات، با سوال داده میشه.
بگذریم.
ما فقط از زیرزمین نام بردیم. آیا حرفی از نام اتاق‌ها زدیم؟
8_16_57_38.jpg
هر چقدر هم که سخت‌گیرانه بوده باشه،‌ عدم آگاهی تو از زیرزمین، پذیرفتنی نیست.
albums3718-picture53361.jpg
OK
سخت نگیر. برات میگیم.
albums3720-picture53362.jpg

هنگامیکه هری قصد توضیح زیرزمین رو داره...
albums3720-picture53363.jpg

صدای آژیر ...
و سردرد و سرگیجه و تاریکی و خاموشی و ...
8_16_57_53.jpg
و لیزا هیچ کمکی نمی‌تونه بکنه.
albums3720-picture53364.jpg

و وقتی بیدار میشیم، لیزا نیست. هیچ‌کس نیست. انگار با ارابه‌ی خدایان از مرز بُعدهای زمانیِ دنیاها عبور کردیم و وارد بُعد دیگه‌ای شدیم.
و در اون لحظه شاید تنها چیزی که به ذهن مون برسه همین سوال هست.
این سوالیه که بارها و بارها پرسیده میشه. و هیچ جوابی هم بهش داده نمیشه.
albums3720-picture53365.jpg

«بازم مدرسه‌ت! دیر شد؟»
8_16_58_12.jpg
کی اینو گفت؟
بازم تو!
8_16_58_21.jpg

باز هم انتظار بیجا!
شاید بهتر باشه سطح انتظارات خودت رو بیاری پایین هری.
albums3720-picture53367.jpg

دالیا دروغ نمیگه. فقط همه‌ی واقعیت رو نمیگه.
8_16_58_35.jpg

8_16_58_40.jpg

تو از کجا می‌دونستی؟ باز هم از Gyromancy استفاده کردی یا اینکه نه، اصلاً خودت ...
8_16_58_47.jpg
آخر داستان متوجه میشی هری.
8_16_58_51.jpg

دیگه حتی به چشم‌هامون هم نمی‌تونیم اعتماد کنیم.
8_16_58_57.jpg
یک کلیسای دیگه؟ روی نقشه که چیزی دیده نمیشد.
8_16_59_01.jpg
کی پشت‌ِ پرده‌ی این ماجراست. فراتر از قدرت دالیا.
8_16_59_08.jpg

اتفاقاً چرا! دیدیم.
8_16_59_15.jpg
اون علامت تو حیاط مدرسه رو یادتون هست؟
albums3720-picture53368.jpg
خب! معنی‌ش چی بود؟
8_16_59_27.jpg

به چی اجازه ندیم کامل بشه؟
8_16_59_31.jpg

و باز هم فقط به ابهامات‌مون اضافه کرد و رفت. و ما موندیم و هری که هر چی بیشتر پیش میریم، بیشتر گیج میشیم.
حداقل الان می‌دونیم کلید خیلی از سوالات‌مون، تو مشت دالیاست.
albums3720-picture53370.jpg

albums3720-picture53369.jpg

خدای من! عتیقه فروشی ...
اینبار هم دالیا بدون تماس فیزیکی، کلید رو به ما داد. اون رو روی میز گذاشت رو رفت و مستقیماً به دست ما نداد. چرا سعی می‌کنه فاصله‌ش رو از هری حفظ کنه؟
مهم نیست. کلید رو بردارید.
8_16_59_50.jpg
----------------------------------------------------------------
شما بودید چکار می‌کردید؟ به کی اعتماد می‌کردید؟
به یک پیرزن به ظاهر دیوانه و نه چندان مثبت که معلومه خیلی چیزا میدونه؟
یا به افرادی به ظاهر عاقل و البته نه چندان منفی که حتی از محل کارشون هم اطلاعات درستی ندارند؟
 
آخرین ویرایش:
SH1:OM #13

خب ایستگاه بعدی سفرمون مشخص شد.
مغازه‌ی عتیقه‌فروشی شیر سبز. هم آلسا رو دیدیم که به سمتش می‌رفت هم کلیدش رو از دالیا گرفتیم.
albums3720-picture53374.jpg

با عبور از خیابان‌های مه‌گرفته به فروشگاه عتیقه فروشی رسیدیم
9_16_02_18.jpg
تو دنیای آلسا،‌ شیر و خورشید سبز هستند. چه اشکالی داره؟
Green_Lion_Antiques_Sign.jpg

خب. وارد شدیم. حالا باید چکار کنیم؟
640px-GreenLionAntiques.jpg

دیگه نمی‌گم چی!
9_16_03_16.jpg
زور بزن هری!
albums3720-picture53399.jpg

این دیگه به صورت یه اصل دراومده که توی سایلنت هیل پشت هر کمدی یک راه مخفی وجود دارد.
9_16_03_26.jpg
صدای در اومد. مواظب باش!یعنی کی می‌تونه باشه؟
albums3721-picture53402.jpg

اوه خدای من!
ما رو ترسوندی!
بگیرش پایین هری. خوبه وقتی سلاح رو بهت داد بهت گفته بود مواظب باش اشتباهی به شلیک نکنی.

9_16_03_33.jpg
چه عجب یکی تو این تنهاییه جهنمی نگران ما بود!
albums3721-picture53400.jpg

نمی دونم سیبل این حرف رو از روی علاقه میزنه یا وظیفه؟!
به هر حال نمی‌دونه هنوز بدترش مونده.
9_16_03_41.jpg

نکته مهمی بود هری! مگه قرار نبود سیبل بره کمک بیاره؟
9_16_03_49.jpg

تو کجا بودی که هری رو دیدی و ما ندیدیمت؟
/:)
albums3721-picture53403.jpg

چرا؟
albums3721-picture53404.jpg

سیبل هم به همون بن‌بست‌هایی که ما خوردیم خورده.
9_16_04_00.jpg

منظور سیبل از وخامت اوضاع اینها بوده!
albums3721-picture53405.jpg

9_16_04_08.jpg
دلیلت کاملاً محکمه‌پسنده سیبل! ما خودمون شاهد بودیم.
اما...
9_16_04_11.jpg

برای لحظاتی آتش امید سرتاسر وجودمون رو گرم کرد.
9_16_04_14.jpg
یعنی خودش بوده؟!
albums3721-picture53406.jpg

و بلافاصله آب سردی بر پیکره‌ی امیدمون پاشیده‌شد.
9_16_04_21.jpg

خب! بعدش؟
9_16_04_24.jpg

شاید اونی که سیبل دیده، شریل نبوده.
تازه، حتی اگر بوده باشه هم، سیبل از کجا باید می‌شناختش؟ اونکه هیچ شناخت قبلی از شریل نداشته. هیچ‌وقت نه خودش رو دیده نه عکسی ازش.
albums3721-picture53407.jpg
عصبی نشو هری! سیبل تقصیری نداره. خود ما هم وقتی شریل رو دیدیم نتونستیم کاری کنیم.
حالا محل این رویت کجا بوده؟
9_16_04_32.jpg

خب حداقل الان یه سرنخ دیگه داریم.
خیابان Bachman به سمت جنوب.
9_16_04_37.jpg

سیبل راست میگه هری! آرامش خودت رو حفظ کن.
albums3721-picture53408.jpg

منظورت چیه سیبل؟ با چه اطمینانی هم میگی نمی‌تونه؟ اصلاً مگه شریل فرار کرده؟
albums3721-picture53410.jpg

فرمایش شما متین سیبل!
اما نه برای یه دختر کوچولو که تازه اولاً معلوم نیست شریل ما باشه و ثانیاً معلوم نیست به اختیار خودش حرکت می‌کنه یا نه.
9_16_04_49.jpg

و تازه به قول خودت، رو هوا حرکت می‌کرده!
به نظر میاد سیبل یه شَبَه دیده که در جاده Bachman به سمت دریاچه میرفته
نه یه دختر.
9_16_05_00.jpg
به نظر میاد هری گیج شده.
albums3721-picture53415.jpg
سیبل خیلی سریع بحث رو با یه سوال عوض می‌کنه.
9_16_05_08.jpg

هری هم گفتنی‌هایی برای سیبل داره.
9_16_05_13.jpg
در مورد دالیا...
اون پیرزن عجیب و غریب رو می‌شناسی سیبل؟
9_16_05_18.jpg
لحن سیبل هنگام تکرار نام دالیا و همنیطور، نه‌ی با مسمایی که بعدش میگه جوری هست که احساس می‌کنم همچین نا آشنا هم نیست.
albums3723-picture53416.jpg

albums3723-picture53417.jpg

این همه حرف‌های قلمبه سلمبه زد دالیا. فقط همین یادت مونده هری؟ یا این برات بیشتر مهم بوده؟
9_16_05_30.jpg

albums3723-picture53418.jpg

لحن بیان هری هم اینجا جوریه که انگار می‌خواد سیبل رو امتحان کنه.
9_16_05_38.jpg

تعجب از جمله‌ی سیب فوران می‌کنه. اما تعجب اون بابت چیه؟
آیا سیبل به مسائل ماورایی اعتقاد نداره؟
albums3723-picture53419.jpg

کی تحت تاثیر دارو بوده؟ ما یا دالیا؟
9_16_05_46.jpg
مشخصه سیبل از ماجرایی خبر داره که اشاره بهش اون رو عصبی می‌کنه. فروش دارو به توریست‌ها! این داروها چی بودند؟ دارو یا مواد مخدر؟
کیا اون رو می‌فروختند؟
9_16_05_48.jpg
این ماجرا هر چی که هست، انگار سیبل عضوش نیست. اون هم از وجود نیرویی پشت پرده حکایت می کنه.
9_16_05_53.jpg

اگه تا حالا به مرموز بودنِ دالیا یا ترسیدن ازش تردید داشتید، الان وقت خوبیه برای تجدید نظر در عقیده‌تون.
به هر حال، به نظر من که اعتماد کردن به این پلیس از سایر افرادی که تا حالا دیدیم عقلانی‌تر و موجه‌تره.
9_16_05_56.jpg

9_16_06_00.jpg

آفرین هری! سوالاتت داره منطقی‌تر میشه.
9_16_06_04.jpg

حرف حساب جواب نداره.
9_16_06_08.jpg

بله ممکنه سیبل! این هم نظری‌ست.
9_16_06_13.jpg

ولی همونطور که خودت هم می‌دونی احتمالش خیلی کم‌رنگه.
باید نیرویی به مراتب عمیق‌‌تر، تاریک‌تر و ترسناک‌تر از نظریه‌ای که به ذهنت خطور کرده، پشت این ماجرا باشه.
albums3723-picture53423.jpg

به هر حال فعلاً تنها سرنخ مون انتهای خیابان Bachman هست.
005a.jpg

005c.jpg
----------------------------------------------------------------
نکته‌ای که این وسط منو به فکر میندازه اینه که، سیبل چجوری هری رو دیده که به سمت مغازه میره؟
مگه اون رویت،‌تو خیابان Bachman رخ نداده؟ و بعد تنها مسیری که میشد از بخش شرقی شهر به بخش اداری اون رسید، عبور از پل متحرک خیابان Bloch بوده. که اون هم تا ما پل رو پایین نیاوردیم، مسیرش بسته بوده. قبلش هم باید از همون مسیری عبور می‌کرده که ما کردیم یعنی خانه‌ی خیابان Levin و مدرسه و کلیسا. یعنی سیبل فقط ما رو هنگام رفتن به مغازه عتطقه‌فروشی دیده؟ یعنی تو بیمارستان و مدرسه و کلیسا ندیده؟
حتی صدای ناقوس کلیسا رو نشنیده؟ و شخصیت‌هایی رو که ما باهاشون برخورد کردیم رو ملاقات نکرده؟
از طرف دیگه
آیا منظور سیبل از جمله‌ی «Must be on drugs» واقعاً کی بوده؟ چون هری هم به نوعی توریست به حساب میاد.
آیا اونها داروها رو فقط به توریست‌ها می‌فروختند نه به مردم شهر؟ اصلاً این «اونها» کیا هستند؟ سیبل می‌دونه «اونها» کی هستند پس اگه منظورش از جمله‌ی قبلی دالیا بوده، از کجا می‌دونسته که اون هم از «اونها»ست؟ سیبل که گفته دالیا رو نمی‌شناسه!
 
آخرین ویرایش:
SH1:OM #14

بله!
خیابان Bachman جزء سرنخ‌هامون هست، اما بعد از این حفره‌ی مغازه‌ی عتیق‌فروشی!
albums3723-picture53424.jpg
سوال داره سیبل‌جان؟! یه حفره‌ رو دیوار که توسط کمد مخفی کرده بودندش.
albums3723-picture53421.jpg

ما هم همین پیش پای شما پیداش کردیم.
albums3723-picture53422.jpg

حتماً چیزی پشتش هست. وگرنه چرا مخفی بود؟
9_16_06_32.jpg

ما هم همین قصد رو داشتیم سیبل.
albums3723-picture53425.jpg

اما ...
albums3724-picture53448.jpg
... یه موضوعی هست. حرف هری منطقیه.
منظور ما هم از «ما»، ما و هری بود.
9_16_06_39.jpg

گفتن خانم‌ها مقدم هستند. نگفتن پلیس‌ها که!
albums3724-picture53449.jpg

حرف مرد یکیه! وانگهی ما که نمی‌دونیم اونطرف چه خبره.
albums3724-picture53450.jpg
OK‌ سیبل! فکر خوبیه. خوشم میاد با مسائل منطقی برخورد می‌کنی.
albums3724-picture53451.jpg

اونی که تو این دنیای جهنمی نگران ما بود، هنوزم به فکر ما هست.
albums3724-picture53452.jpg

حتماً سیبل.
هری که فعلاً فکرش انقدر مشغوله که تشکر کردن رو هم یادش رفته. ما به جای اون ازش تشکر می‌کنیم.
albums3724-picture53453.jpg

به محض اینکه هری می‌خواد قدم به درون حفره بگذاره، انگار چیزی یادش میاد.
albums3724-picture53454.jpg

در مورد چی؟ چرا حرفت رو خوردی؟
9_16_07_12.jpg

هری درباره Otherworld از سیبل می‌پرسه. خب حق داشت تردید داشته باشه.
پرسیدن در مورد OW‌ از سیبل جرات می‌خواد. خوبه متهم به مصرف دارو نشی هری!
9_16_07_16.jpg
و باز هم شنیدن یک سوال تکراری در پاسخ به سوالات سایلنت هیلی!
9_16_07_23.jpg

اصلاً مگه تو سایلنت هیل میشه نسبت به چیزی مطمئن بود هری!
9_16_07_26.jpg
شاید مشکل این باشه که به احساست اعتماد نمیکنی.شاید قطب‌نمای احساست داره مسیر درست رو نشون میده.
شاید OW همون پوچیِ ذهنت باشه.

9_16_07_30.jpg
هری OW رو اینطوری توصیف می‌کنه؛
فرو رفتن همه‌چیز در تاریکی و به گوش رسیدن صدای آژیر از دوردست‌...
9_16_07_34.jpg
... ملاقات با لیزا ...
albums3724-picture53455.jpg
... انگار که اوناست ولی نه واقعاً ...
albums3724-picture53456.jpg
... و همه چیز محو و تاره. مثل یه جور توهم.
albums3724-picture53457.jpg
اما به نظر میرسه که سیبل اون رو تجربه نکرده.
9_16_09_30.jpg

خود هری هم امیدی به دریافت جواب قانع‌کننده نداشته.
مِن‌مِن کردنش موقع پرسیدن این سوال هم حتماً به همین دلیل بوده.
albums3722-picture53462.jpg

خوبه که اینها رو نتیجه‌ی خستگی هری میدونی سیبل نه مصرف دارو!
albums3722-picture53463.jpg

این حرف رو جلوی سیبل میگی هری،‌ وگرنه هم تو هم ما میدونیم تمام این چیزهایی که با هم تجربه کردیم حاصل خستگی نبوده.
albums3722-picture53464.jpg

هری این رو میگه و قدم به درون حفره می‌گذاره.
چه چیز وحشتناکی در آنسوی حفره، منتظر ماست؟
albums3722-picture53465.jpg

اینجا دیگه کجاست؟

10_16_10_14.jpg
به نظر میاد هری روبروی یه محراب ایستاده
10_16_10_33.jpg
شک نکن هری! حتماً که لازم نیست یه «عبادتگاه» چندهزارمتر وسعت داشته باشه.
ما آدم‌ها کِی می‌خوایم بفهمیم اهمیت یک مکان به وسعت اون ربطی نداره.
10_16_10_33.jpg

تو بزن، تبر بزن. آخرین ضربه رو محکمتر بزن.
10_16_10_47.jpg
خب چیزی جز این تبر عایدمون نشد. بریم بیرون.
اما صبر کن. این صدای چی بود؟
albums3722-picture53473.jpg

و باز هم آتش...
جام زیر تصویر خودبخود شعله‌ور شد.
10_16_11_42.jpg
از سوی دیگه، غیبت طولانی ‌مدت هری، سیبل رو نگران کرده.
10_16_11_50.jpg

عدم پاسخگویی هری به نداهای سیبل، نگرانی اون رو تشدید میکنه.
albums3722-picture53474.jpg

ناگزیر، در جستجوی هری،
وارد حفره میشه
albums3722-picture53475.jpg

اگه یادتون باشه تو قسمت 11 یه سوال مطرح کردم

دقت کنید: اکثر آدم‌هایی رو که ملاقات می‌کنیم از دیدن یه انسان زنده و سالم خوشحال می‌شن.
.
.
یعنی لیزا خبر نداره دکتر کافمن زنده‌ست؟ اون رو تو بیمارستان ندیده؟ ما هر دوی اونها رو تو Examination Room در طبقه‌ی اول ملاقات می‌کنیم. با این تفاوت که این ملاقات‌ها در 2 بُعد متفاوت انجام میشن. کافمن در حالت معمولی و لیزا در Other World. البته شکل و شمایل اتاق بیشتر به حالت تاریک شهر شبیه هست تا OW.
آیا شخصیت‌های ساکن در شهر در اون بعد از شهر زندانی شد‌ه‌اند به طوری که با تغییر دنیا،‌نمی‌توانند از این مرز عبور کنند؟
این تصاویر دلیل اصلی من برای این سوال و شاید جوابش هستند.
سیبل، در آنسوی حفره، با فضایی خالی مواجه میشه.

10_16_12_06.jpg
نه اثری از هری هست نه از آتش. حتی تبری که ما برش داشتیم روی دیوار سر جای خودشه.
albums3722-picture53476.jpg
اینکه هری الان کجاست به کنار اما شاید زمانش رسیده باشه که سبیل تو عقایدش نسبت به مسایل ماورایی تجدید نظر بکنه.
 
آخرین ویرایش:

کاربرانی که این گفتگو را مشاهده می‌کنند

تبلیغات متنی

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی همین حالا ثبت نام کن
or