بحث و تبادل نظر در مورد سری Silent Hill (خلاصه داستان در پست اول)

انتخاب شما برای شخصیت محوری داستان برای قسمت بعد؟


  • مجموع رای دهنده‌ها
    129

Silent Dream

In madness you dwell
کاربر سایت
Jan 3, 2010
1,831

d.png

خلاصه‌ی داستان سری بازیهای سایلنت هیل
مقدمه:

«Silent Hill» نامی برای یک بازی رایانه‌ای است که در سال 1999 و توسط شرکت Konami برای کنسول PS1 عرضه شد. از همان ابتدا مشخص بود که این نام، پتانسیل تبدیل شدن به یک فرانچایز بزرگ را دارد. داستانی فوق‌العاده غنی، مبهم و عمیق در ژانری به نسبت نوپا. همین غنی و مبهم بودن داستان، Konami را وادار ساخت تا در کتاب راهنمای قسمت سوم بازی (Silent Hill 3 Official Complete Guide) بخشی را با نام Lost Memories قرار بدهد. اما همین عنصر داستان،‌تبدیل به تیغی دو دم شد؛ از یک سو یکی از اصلی‌ترین دلایل علاقه‌ی دیوانه‌وار طرفدارانش و از سوی دیگر، پاشنه آشیل عنوان در جذب مخاطبان جدید. شماره‌ی 2 بازی در سال 2001، شماره 3 در سال 2003 ، شماره‌ی 4 در سال 2004 ، Silent Hill: Homecoming در سال 2008 عرضه شدند. اما از لحاظ خط داستانی، شماره‌های 2 و 4 و Homecoming (به نوعی) مجزا بودند و فقط شماره 3 در ادامه‌ی شماره اول عرضه شد. در متن حاضر سعی شده است خلاصه‌ای کوتاه از شماره‌های منتشر شده ارائه شود تا عزیزانی که تازه به جمع ساکنان سایلنت هیل می‌پیوندند، بتوانند راحت‌تر با این عنوان رابطه بر قرار کنند. لازم به یادآوری است که این متن به معنی واقعی کلمه، اسپویلر است.

داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 1 به صورت ویدیویی

163949 163950

داستان سایلت هیل 1 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​

داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 2 به صورت ویدیویی

163952 172258

داستان سایلت هیل 2 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​
every.png
نویسنده ای به نام Harry Mason و همسرش در حین عبور از یک جاده، نوزادی را یافته و نام او را شریل می‌گذارند. چهار سال بعد همسر هری فوت می‌کند. سه سال پس از فوت همسرش، هری بنا به دلایلی تصمیم می‌گیرد با شریل به شهری که وی را در نزدیکی آن یافته بودند سفر کند. شب هنگام، در جاده‌ی کنار شهر، پلیسی موتورسوار از کنار آنها عبور کرده و توجه هری را جلب می کند. اندکی جلوتر، هری متوجه موتور پلیسی میشود که بدون سرنشین در کنار جاده افتاده در همین حین، در روبروی خود دختری را وسط جاده می‌بیند. برای اجتناب از تصادف با او، دیوانه‌وار فرمان را می چرخاند. اما ماشین منحرف شده و به دره‌ی کناری سقوط می‌کند. هری پس از به هوش آمدن، متوجه غیبت شریل می‌شود. در حین جستجو، شبح شریل را می‌بیند و به دنبال او می‌دود. در انتهای معبری تنگ، ناگهان همه‌چیز در تاریکی فرو می‌رود و چهره آنجا تغییر می‌کند. هری مصمم ادامه ‌می‌دهد اما در اثر حمله‌ی چند موجود هیولا مانند به حالت مرگ روی زمین می‌افتد.
وقتی هری بعد از آن حادثه در کافه ای بیدار می‌شود، با همان پلیس روبرو می‌شود. آنها با هم از اتفاقات عجیب شهر و حالت غیرعادی آن سخن می‌گویند. پلیس Cybil Bennet‌ نام دارد و به هری در یافتن شریل کمک می‌کند. حالت عادی شهر اینگونه است: خالی از سکنه، فرو رفته در مه، محصور شده توسط دره‌های عمیق و پر از هیولا. اما در حالت غیر عادی به تمامی این موارد تاریکی مطلق تکه گوشت های آویزان از در و دیوار سکوتی مرگبارتر هم اضافه میشود . هری در جستجوی شریل به مکان‌های زیادی از شهر مراجعه می‌کند: مدرسه، کلیسا، بیمارستان، فاضلاب، پارک تفریحی و در بعضی از آنها با شخصیت‌هایی آشنا می‌شود. با پیرزن عجیبی به نام Dahlia Gillespie در کلیسا، دکتر Michael Kaufmann و پرستاری به نام Lisa Garland در بیمارستان. همچنین مرتب شبح دختری را می‌بیند که باعث تصادف او شده بود به نام Alessa. دالیا اطلاعات زیادی درباره‌ی هری و شهر دارد دکتر کافمن و لیزا هم هر کدام مطالب جدیدی به اطلاعات هری اضافه میکنند. در طول بازی اطلاعات زیادی از شهر به دست می‌آوریم خواه از لابلای روزنامه‌های باطله و کتاب‌ها و خواه از این شخصیت‌ها. شهر مکانی نفرین شده بوده و در سال‌های جنگ‌های داخلی، اعدام‌های زیادی در زندان آن صورت گرفته است. شهر قدمت زیادی دارد و قرن‌ها قبل، بومیان ساکن آنجا بودند. از همان زمان، آیینی شیطانی در شهر رواج داشته است. در سده‌های اخیر، پس از سکونت مهاجران در شهر، تلفیقی از آیین باستانی شهر با آیین‌های مهاجران پدید می‌آید که با نام The Order شناخته می‌شود. پیروان و سردمداران این فرقه اعتقادات عجیب و خطرناکی‌ دارند. این فرقه به سه شاخه‌ی اصلی تقسیم می‌شود که یکی از آنها «مادر مقدس» می‌باشد. در راس این شاخه دالیا قرار دارد که آلسا دختر وی است. این فرقه به خدایی اعتقاد دارد که باید در روی زمین متولد شده سپس بهشت موعود فرقه را بنا کند. بر اساس مدارک به دست آمده، این خدا یک بار متولد شده و مرده است و حال باید برای بار دوم متولد یا فراخوانده شود. دالیا متوجه می‌شود که مشخصات دختر وی، آلسا، با مشخصات مادر خدا که در متون قدیمی پیش‌بینی شده هم‌خوانی دارد پس او را تربیت می‌کند تا مراسم تولد را انجام دهد. در این مراسم، باید مادر خدا سوزانده شود. مراسم در سن 7 سالگی آلسا انجام می‌شود و بدن کباب شده‌ی وی را به بیمارستان انتقال می‌دهند. اما او ناقص است. آلسا در نهایت درد و رنج، قسمتی از روح خودش را به صورت یک نوزاد از شهر بیرون می‌فرستد و با استفاده از قدرت ذهن خود، شهر را به جهنمی بی‌بدیل تبدیل می‌کند. دالیا برای اتمام نقشه خود، توسط خود آلسا، شریل را فرا می‌خواند تا روح مادر خدا تکمیل شود. در این بین دکتر کافمن مسئول امور پزشکی آلساست.
آلسا در برابر دالیا مقاومت می‌کند اما دالیا با فریب هری، خود را به آلسا می‌رساند و مراسم را مجدداً انجام می‌دهد اما در همین حین هری سر می‌رسد. روح شریل به آلسا می‌پیوندد تا مادر خدا کامل گردد. دکتر کافمن به قصد نابودی این روح، دارویی را به سمت وی پرتاب می‌کند اما اینکار باعث می‌شود خدا (در شماره‌ی اول این خدا با نام «سامایل» معرفی می گردد) متولد شود. در اولین اقدام، سامایل، دالیا را آتش می‌زند. اما هری با سامایل می‌جنگد و او را شکست می‌دهد. پس از نابودی سامایل، مادر خدا ظاهر می‌شود و نوزادی را به هری می‌دهد سپس، راه فرار از آن مهلکه را به او نشان می‌دهد.
هری نوزاد را از شهر دور کرده و در جایی به طور ناشناس او را بزرگ می‌کند. نام این نوزاد را Heather می‌گذارد. هدر کودکی عادی نبود و گاها ، رفتارهای عجیبی از خود بروز می‌داد.
17 سال پس از این ماجرا، دختر نفر دوم فرقه، یعنی «Claudia Wolf» تصمیم می‌گیرد آن نوزاد را پیدا کند تا مراسم دوباره به جریان بیفتد. با کمک کشیش دیگری به نام «Vincent»، کاراگاهی به نام «Douglas Cartland» را استخدام می‌کند تا این کودک را پیدا کند. داگلاس هدر را پیدا می‌کند اما از نیت اصلی کارفرمایان خود اطلاع ندارد. روزی که هدر به مرکز خرید شهر رفته‌بود،‌ داگلاس را در مقابل خود می‌بیند. هدر بی خبر از همه‌جا به خیال اینکه داگلاس یک مزاحم است، می‌گریزد ولی داگلاس قبلاً محل او را به کلودیا و وینسنت اطلاع داده‌است. هدر به سمت خانه و نزد هری حرکت می‌کند اما اطراف او پر از هیولاهایی هولناک شده است. در اینجا برای اولین بار، کلودیا را ملاقات می‌کند. کلودیا درتلاش است تا هدر چیزی را به یاد بیاورد. هدر پس از گذشتن از مرکز خرید و ایستگاه مترو، درساختمانی نیمه‌کاره در نزدیکی محل سکونت خود با وینسنت روبرو می‌شود.
هدر به آپارتمان خود می‌رسد اما درآنجا پدرش، هری را غرق در خون و بی‌جان می‌یابد. او کلودیا را در پشت‌بام می‌بیند و او را مسئول قتل پدرش می داند. هدر قصد انتقام دارد اما کلودیا به سایلنت هیل می‌رود. هدر به همراه داگلاس (که کمابیش به واقعیت پی برده است) به سمت سایلنت هیل حرکت می‌کند.
هدر تقریباً گذشته‌ی خود را به یاد آورده است؛ او همان روح واحد آلسا و شریل است که توسط مادر خدا به هری سپرده شد. پس از حلول روح آلسا و شریل، جنین خدا هم وارد بدن او شده است اما تحت تاثیر فراموشی هدر، عقیم مانده و برای بارور شدن، نیاز دارد تا آتش خشم و نفرت در درون هدر شعله‌ور شود. کلودیا در تمام طول داستان سعی بر این دارد تا همین میراث آلسا را بیدار کند و برای همین منظور، هری را می‌کشد تا او را از سر راه بردارد. در این میان، وینسنت که منافع خود را با تولد خدا در خطر می‌بیند، سعی می‌کند توسط هدر، کلودیا و عقایدش را نابود کند.
پس از رسیدن به شهر، هدر به بیمارستان می‌رود. او با راهنمایی‌های علنی یا مخفیانه‌ی وینسنت،‌ پدر کلودیا یعنی «لئونارد» را که در بیمارستان زندانی شده می‌کشد تا متاترون را به دست آورد. متاترون، نماد خیر و روشنی و در مقابل سامایل است و وینسنت تصور میکند متاترون میتواند در مبارزه با کلادیا به هدر کمک کند. در ادامه،‌هدر به کلیسای فرقه می‌رسد. کلودیا، وینسنت را ، که به زعم او خیانت کرده‌است، می‌کشد. هری مقداری از داروی دکتر کافمن را به شکل یه قرص به هدر داده بود. هدر آن قرص را می‌بلعد و در نتیجه، جنین خدا را بالا می‌آورد. کلودیا جنین را می‌بلعد و آنرا به شکل ناقص بارور می‌کند. در نهایت کلودیا به دست خدای متولد شده نابود می‌شود و هدر هم وی را می‌کشد. تا بار دیگر تفکرات منحرف فرقه برای به وجود آوردن خدا عقیم بماند.

آنچه که شما در بالا مطالعه کردید تنها بخشی از شهر و اتفاقات رخ داده در آن است در شماره های دوم و چهارم و پنجم از بازی بخشی دیگر از توانایی های شهر حضور پر رنگی دارد و آن هم قضاوت و مجازات است ، شهر به خاطر اتفاقاتی که به خود دیده است دارای قدرتهایی خاص است یکی از این قدرتها فراخواندن افراد است در شماره های دوم و پنجم ما شاهد حضور افرادی در شهر هستیم که به نوعی گناهکارند و شهر برای قضاوت در مورد آن ها ، دعوتشان کرده است .
جیمز ساندرلند مردی که زن مریضش را کشته است و همینطور الکس شفرد که باعث مرگ برادر کوچکتر خود شده است با پا گذاشتن به شهر اماده پاسخگویی به اشتباهاتی میشوند که سعی در فراموش کردن آن ها داشته اند ، صد البته که نوع بازجویی و قضاوت در این شهر مرموز نیز متفاوت است به جای حضور قاضی و هیئت منصفه و دادگاه ، تمام اتفاقات پیرامون شخصیت ها به نوعی اشتباه شخصیت را گوشزد میکنند از موجوداتی که با آنها مبارزه می‌کنید گرفته تا افراد سرگردان دیگری در شهر که خود گناهکارند .گو اینکه این خاصیت شهر در تمامی شماره ها وجود دارد ولی در شماره های مذکور از فرع به اصل بدل شده و محوریت بازی بر عمل انجام گرفته توسط شخصیت اصلی قرار دارد و بحث فرقه ، آلسا و غیره کمتر پرداخته شده است .
در این میان شماره ی چهارم بازی اما فضائی اختصاصی داشت در این شماره یکی از دست پرورده های یتیم خانه ی تحت رهبری فرقه به نام والتر سالیوان که پیرو حزب مادر مقدس است قصد متولد کردن خدا توسط مراسمی به نام قربانی کردن 21 نفر را دارد ، والتر که در کودکی توسط خانواده ی خود رها شده است تصور میکرد اتاقی که در آن بدنیا آمده است مادر او و در حقیقت خداست والتر که تصور میکند مادرش به خواب رفته است سعی دارد از طریق مراسم ذکر شده او را بیدار کند ، هر کدام از افرادی که برای قربانی شدن انتخاب شده اند باید دارای مشخصه ای باشد آخرین نفر این لیست که هدایت آن را بازیباز بر عهده دارد و دریافت کننده ی دانش و تکمیل کننده ی مراسم است ، هنری تونزند نام دارد که حال در همان اتاق تولد والتر زندگی میکند و در طول بازی با پی بردن به ماجرا و کمک های جوزف شرایبر که قبل از هنری در آن اتاق زندگی میکرده است قصد دارد جلوی تکمیل این مراسم را بگیرد . در انتها هنری تونزند با مبارزه با موجودی که والتر به وجود می آورد رویای به وجود آوردن خدا را بار دیگر خراب میکند .
علاوه بر شماره های ذکر شده دو بازی Silent Hill: Origins و Silent Hill: Shattered Memories نیز از سری معرفی شده اند که در اولی به زمان سوزانده شدن آلسا توسط دالیا و چگونگی زنده ماندن آلسا پرداخته شده و در دیگری اتفاقات شماره ی اول بعد از سال ها توسط هری بازسازی میشوند، گر چه با پایان کار تیم سازنده ی اصلی بازی که کار ساخت 4 شماره ی اول بازی را بر عهده داشتند این شماره ها به خوبی پرداخته نشده و دارای نواقصی در حیطه‌ی داستانی هستند اما همچنان سری سایلنت هیل دارای یکی از بهترین داستان ها در طول تاریخ بازیهای رایانه ای است.
لازم به ذکر است بر اساس این بازی تاکنون دو فیلم سینمایی نیز ساخته شده که شماره دوم (تا زمان نگارش این مقاله) هنوز اکران نگردیده است. با توجه به نظر مخاطبان، فیلم اول یکی از برترین و موفق‌ترین فیلم های ساخته شده بر اساس یک بازی ویدیویی می‌باشد.
همچنین شرکت کونامی در سال 2006 و به مناسبت اکران فیلم، مجموعه‌ای ویدیویی را بر روی رسانه‌ی UMD برای PSP عرضه نمود که با نام The Silent Hill Experience شناخته شده و شامل دو کمیک The Hunger و Dying Inside ، ترایلر شماره‌های 1 تا 4 بازی و فیلم، مصاحبه با آهنگ‌ساز افسانه‌ای سری به همراه کارگردان فیلم و برخی موسیقی‌های بازی می‌باشد.

دریافت خلاصه به صورت فایل pdf :دانلود
تهیه و تنظیم خلاصه : (msbazicenter)

----------------------------------------------------------------------------------------------------------

مقالات تحلیلی بازی نوشته شده توسط امیر حسین فرحزادی ( Bone Crusher ) :
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش اول )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش دوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش سوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش چهارم )

تاپیک تحلیل بازی نوشته شده توسط محمد مهدی حاجی اسمعیلی ( nemesis ) ( کامل نشده ):
The Lost Memories ---پایه و اساس بازی بزرگ "Silent Hill" -- تحلیلی بزرگ برای این بازی

مقالات مختلف در مورد سری سایلنت هیل:
Silent Hill: Homecoming Plot
Silent Hill: Origins Plot
Silent Hill Shattered Memories Plot
داستان (Silent Hill: Orphan)
شباهت بین Homecoming و Silent Hill 2
تاریخ وقایع Silent Hill و Shepherd's Glen
دانلود Silent Hill 2 - The movie
ترجمه یادداشت های سایلنت هیل 2
ترجمه فارسی دیالوگ های بازی Silent Hill 2: Born from a Wish
سایلنت هیل 4: پرونده قربانیان
ساکنین South Ashfield Heights apartments- قسمت اول - قسمت دوم
یادداشتی کوتاه بر SILENT HILL: HOMECOMING
داستان نسخه اول فیلم سایلنت هیل
Silent Hill: Original Memories
Silent Hill HD Collection Achievements Guide
Little Baroness
جودی میسون
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 1
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 2
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 3
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 4
خاطرات الکس شپرد
 

Attachments

  • sh1.png
    sh1.png
    56.3 KB · مشاهده: 3,572
  • silenthill1.jpg
    silenthill1.jpg
    55.1 KB · مشاهده: 117
آخرین ویرایش:

msbazicenter

کاربر سایت
Sep 19, 2008
3,690
نام
مرام آدم مهمِ نه اسمش
سلام
========================================
================================================ =================================================
1 و 2 و 3 و 4 و 5 و 6 و 7 و 8 و 9 و 10 و 11 و 12 و 13 و 14 و 15 و 16 و 17 و 18 و 19 و 20 و 21 و 22 و 23 و 24 و 25 و 26 و 27 و 28 و 29 و 30 و 31 و 32 و 33 و34 و 35 و 36 و 37 و 38 و 39 و Endings و Extras
==========================================
==== =========================================

Silent Hill 1: Original Memories
#7

این جا هم از اونجاهایی بود که انتظار هر چیزی رو داشتم به جز آرامش
attachment.php
پشت بام مدرسه و باز هم ...
sh1_screen_20.jpg

با کمک حس ششم هری و بررسی مجرای آب در پشت بام،‌این رو پیدا می‌کنیم.
5_20_17_42.jpg

گردونه‌ رو بگردون.

5_20_18_00.jpg
کی این سوراخ اشتباهی رو اینجا گذاشته؟
5_20_18_15.jpg

چاره‌ش چیه؟ خب اگه کوله‌پشتی رو بگردیم یه چیزایی هست که بشه سوراخ رو باهاش بست.
5_20_18_40.jpg

حالا دوباره بگردون.
5_20_18_00.jpg

وقتی توپ رو برداشتید فکرش رو می‌کردید کاربردش این باشه؟
albums346-picture52942.jpg

کلید افتاد پایین.
حالا کی دلش رو داره از پشت‌بام برگرده تو حیاط؟

5_20_19_28.jpg
خب حالا این کلیدِ کجا هست؟
5_20_22_24.jpg
کلید کلاس رو بردارید چون بعد از یک تمرین هیولاکشی، مصافی بزرگ منتظر ماست.
5_20_25_55.jpg

حالا راه ورود به زیرزمین باز شده. باقی دیگه دست خود‌تون رو می‌بوسه. با حل این معما.
Valve_Puzzle.jpg

یادتون میاد گفتم چرا مدرسه آسانسر نداره؟
حرفم رو پس می‌گیرم. مدرسه هم آسانسر داره. مگه میشه سازندگان بازی از آسانسر بگذرند.
بعد از حل معما سوار آسانسر میشیم تا به ملاقات سرنوشت بریم.
albums346-picture52946.jpg

اینجا دیگه کجاست؟
sh1_sound_04.jpg

اولین باره که سوختن یک قربانی‌رو می‌بینید؟ این صحنه با اون شکل و شمایل با فضاسازیش با هر چیزی که توش هست...
5_20_31_51.jpg

مارمولک مارمولک که میگفتن ایشون هستن؟
:-s
5_20_32_12.jpg
اسم این مارمولک، Split Head بود.
640px-Splithead.png

خب روش کشتن این موجود هم این بود که انقدر باید به سرش ضربه می‌زدیم یا شلیک می‌کردیم تا قفل دهانش باز بشه.
بعد ثابت می‌موندیم تا به سمت‌مون بیاد و دهانش رو برای بلعیدن ما باز کنه. شاید کمتر از 1 ثانیه فرصت داشتیم تا همزمان به عقب بریم و به داخل دهانش شلیک کنیم.
albums346-picture52948.jpg

albums346-picture52947.jpg
فقط مراقب باشید تو حریم دهانش نیافتید.
Split_Head_Attacks.jpg

خب روش کشتن این موجود هم این بود که انقدر باید به سرش ضربه می‌زدیم یا شلیک می‌کردیم تا قفل دهانش باز بشه.
بعد ثابت می‌موندیم تا به سمت‌مون بیاد و دهانش رو برای بلعیدن ما باز کنه. شاید کمتر از 1 ثانیه فرصت داشتیم تا همزمان به عقب بریم و به داخل دهانش شلیک کنیم.
albums346-picture52948.jpg

albums346-picture52947.jpg
خب این از این! نفر بعد... :boxing:
و چقدر زیبا این مرحله تمام شد. مرگ هیولا با صدای صور.
کدامیک از ما به وجود موجودی نفرت‌انگیز در دبستان خود اعتقاد نداشتیم؟ مخصوصاً توی زیرزمین.
به نظر می‌رسه آلسا از ما به خاطر کشتن موجود نفرت‌انگیز سپاسگزار باشه تا عصبانی.

5_20_34_38.jpg
بعد محو میشه و ما می‌بینیم که به موتورخونه برگشتیم.
5_20_34_44.jpg
هیچ کجا؟ تو ذهن و قلب مایی هری.
5_20_34_59.jpg
اینجا مشخص میشه هری هنوز اسم آلسا رو نمی‌دونه و ما اسپویلش کردیم.:d
5_20_34_55.jpg
حالا باید بگردیم دنبال صاحب کلید گوردون!
5_20_35_18.jpg

بعد از مبارزه با اهریمنی کریه، آوای ناقوس می‌چسبه نه؟ چقدر آرامش خوبه.

5_20_36_30.jpg
نمی‌تونم احساساتم رو وقتی روشنایی برگشت و صدای ناقوس رو شنیدم بیان کنم. فقط مطمئن بودم این نوا من رو به سمت آینده‌ای به مراتب تاریک‌تر و خطرناک‌تر فرا می‌خونه.
5_20_36_40.jpg
 
آخرین ویرایش:
  • Like
Reactions: Emperor visari

Safety & Peace

ارباب مطلق سوزوران
کاربر سایت
Sep 4, 2011
13,185
نام
تونی آلمِیدا
در ادامه:پاسگاه پلیس، مدرسه متروکه یا یتیم خانه متروکه، موزه یا پارک، ایستگاه مترو، فروشگاه زنجیره‌ای، البته در همه این مکان‌ها در دستشویی‌ها باز باشه چون برای القای ترس نیازه:d. به علاوه اینها عناصری مانند: صندلی چرخ دار که عنصر جدایی ناپذیر سری سایلنت هیل هست، چندین عروسک خرگوش صورتی رنگ خونی و در ادامه صدای آژیر مخوف که هر چند وقت یک بار به گوش میرسه، خیابان‌های مسدود شده با وسایل نقلیه سنگین، دیوارهای آهنین زنگ زده و رنگ شده از خون.چیز دیگه‌ای فعلاً به ذهنم نمیرسه.
يه مورد رو يادم رفت:
نبود نيمي از شهر!!!:d
 

genesis007

کاربر سایت
May 16, 2010
1,298
نام
shahab
یک سوال کسی تاریخچه شهر سایلنت هیل را می داند ؟مثلا شهری شبیه سایلنت هیل بوده که کارگردان این سری بازی ان را ساخته لطفا یک توضیحی بدهید
 

msbazicenter

کاربر سایت
Sep 19, 2008
3,690
نام
مرام آدم مهمِ نه اسمش
سلام
یک سوال کسی تاریخچه شهر سایلنت هیل را می داند ؟مثلا شهری شبیه سایلنت هیل بوده که کارگردان این سری بازی ان را ساخته لطفا یک توضیحی بدهید
درباره این موضوع خیلی بحث شده. در کل، اگر هم شهری با نام سایلنت هیل وجود داشته باشه،‌ هیچ ربطی به شهر ما نداره و فقط یه تشابه اسمی هستش. البته کمیک‌هایی وجود داره ولی خود من به شخصه ندیدم.
 

alfisisili

کاربر سایت
Mar 19, 2011
420
نام
محمد
sh:home coming چندمین شماره ی بازیه؟
من با سایلنت هیل آشنایی داشتم.قبلا اون نسخه ی بازی که همش تو اتاق بود(فکر کنم اسم the room بود)رو تا نصفه بازی کرده بودم.ولی زیاد سروکارنداشتم با این بازی.
 

genesis007

کاربر سایت
May 16, 2010
1,298
نام
shahab
sh:home coming چندمین شماره ی بازیه؟
من با سایلنت هیل آشنایی داشتم.قبلا اون نسخه ی بازی که همش تو اتاق بود(فکر کنم اسم the room بود)رو تا نصفه بازی کرده بودم.ولی زیاد سروکارنداشتم با اینبازی.
شماره 5 این سری است
 

msbazicenter

کاربر سایت
Sep 19, 2008
3,690
نام
مرام آدم مهمِ نه اسمش
سلام
البته نمیشه گفن شماره 5. چون داستانش در ادامه سری نبود و بیشتر به یه اسپین‌آف شبیه بود. در کل، عنوان‌های اصلی سری به ترتیب زیر هستند.
انصافا خیلی رعب و وحشت داره!مخصوصا اونجا که میری تو قبرستون تابوتا زده بیرون!

شما شماره 1 و 2 و 3 رو بازی کن تا رعب و وحشت واقعی رو تجربه کنی برادر. :d​
 

msbazicenter

کاربر سایت
Sep 19, 2008
3,690
نام
مرام آدم مهمِ نه اسمش
سلام
========================================
================================================ =================================================
1 و 2 و 3 و 4 و 5 و 6 و 7 و 8 و 9 و 10 و 11 و 12 و 13 و 14 و 15 و 16 و 17 و 18 و 19 و 20 و 21 و 22 و 23 و 24 و 25 و 26 و 27 و 28 و 29 و 30 و 31 و 32 و 33 و34 و 35 و 36 و 37 و 38 و 39 و Endings و Extras
==========================================
==== =========================================

Silent Hill 1: Original Memories
#8

خروج از مدرسه و باز هم ورود به بن‌بست‌های سایلنت هیلی
6_10_19_20.jpg

اینجاست؟
تو این شهر چیز دیگه‌ای جز خون برای علامت‌گذاری پیدا نمیشه؟
6_10_20_48.jpg

فکر می‌کردم با کشتن مارمولک کلید طلایی شهر رو بهم میدن. نگو کلید در یه خونه بوده. بی‌خیال! پیش به سوی کلیسا.

6_10_21_13.jpg
دلت رو صابون نزن هری. اون قاقالی‌لی برای نوبت‌های بعدیه.
6_10_28_42.jpg
کلیسای بالکان
6_10_37_25.jpg
تندیس حضرت مسیح(ع) به عنوان نماینده‌ی خدای واقعی و نماد خیر در بالا و تصویر دالیا به عنوان نماینده‌ی شیطان و نماد شر در پایین.
(البته اون موقع ما هنوز دالیا رو نمی‌شناختیم ولی عوضی بودن از چشم‌هاش می‌بارید)

6_10_37_34.jpg

6_10_37_41.jpg
سوال بی‌ربطی بود هری. مگه کس دیگه‌ای هم هست؟
6_10_37_49.jpg

عرض نکردم؟
مشخصه با یه انسان معمولی روبرو نیستیم.
توضیحی مختصر در مورد واژه‌ی Gyromancy :
نوعی پیشگویی که در محافل و فرقه‌های رازآمیز استفاده میشده و میشه. شبیه رمال‌ها اما واقعی، که ابزارش حلقه‌‌ست.
6_10_37_52.jpg

واقعاً خودم هم موندم افراد در سایلنت هیل واقعاً گیج هستند یا خودشون رو زدن به گیجی.
بارها و بارها در تمام شماره‌ها این جمله رو می‌شنویم.
~x(
6_10_37_59.jpg
زنی که زیاد می‌دانست
6_10_38_02.jpg

پــَ نه پــَ ، زن تناردیه رو می‌خواهیم.

6_10_38_06.jpg
نگفتم! هری هر چقدر دوست‌داشتنی باشه برخی اوقات رو اعصابه.)x
6_10_38_09.jpg

6_10_38_11.jpg

اعتراف خود دالیا به دست داشتن در ورود هری و شریل به سایلنت هیل
از کجا می‌دیده؟ چشم جهان‌بین داشته یا تو کاسه‌ی آب می‌دیده؟
6_10_38_14.jpg

خب بلاخره یکی این وسط دوزاریش افتاد.
emot-hurr.gif

6_10_38_18.jpg

به نظر میاد دالیا از هری می‌ترسه.
6_10_38_21.jpg

دالیا اصرار زیادی به گفتن جمله‌های
رمزگونه و قلمبه‌سلمبه داره. شاید برای اینکه ...
6_10_38_25.jpg
به مسیر بیاندیش؟
6_10_38_30.jpg

6_10_38_34.jpg

اینجا دیگه هری حق داره. ما هم گیج شدیم.
عزلت‌گزیده را با فلاروس چه‌کار است؟ اصلاً این فلاروس چی هست؟
6_10_38_38.jpg

کلمات زیبایی میگی ولی نمی‌دونم چرا نمی‌تونم بهت اعتماد کنم.
6_10_38_44.jpg

دروغ نگو دالیا

6_10_38_49.jpg
نمی تونی مثل آدم آدرس بدی از کدوم مسیر بریم؟
6_10_38_54.jpg

بمیری!
:|
6_10_39_02.jpg

آدرس‌رو داد و پریدش با یه دنیا خاطره
این هری اما هنوزم تو کویر باوره
:guitar:
6_10_39_08.jpg

حضور یک جسم شبیه هرم در بازی. (از همین‌جا بود که سایلنت هیل منشوری شد)
اما این شیئ چیه که می تونه به دیواره‌های قلعه‌ی تاریکی نفوذ کنه؟ یادم بندازید بعداً درباره‌ی این اسم یه توضیحی بدم.
6_10_39_22.jpg
و کلید پل متحرک.
6_10_39_29.jpg
خب حالا حداقل می‌دونیم باید بریم بیمارستان و مسیرش از پل متحرکه.
6_10_42_30.jpg

سر راه می‌تونید سری هم به پمپ‌بنزین و تعمیرگاه بزنید. البته در بار اول بازی چیز مهمی عایدتون نمیشه.
Hellpump.jpg
Hellstation.jpg

Hellsuper.jpg
Hellengine.jpg

قوانین مورفی در سایلنت هیل کاملاً صدق می‌کنه.
«اگه دیدی همه چیز داره به خوبی پیش میره بدون یک جای کار ایراد داره.»
پل بالاست.
sh1_screen_25.jpg
و همه‌ی راه‌ها بسته.
sh1_screen_26.jpg

اما
ملاقات با دالیا خیلی هم بی‌فایده نبود. کلید رو داریم. اینم برجک کنترل پل.
sh1_screen_27.jpg

فقط کافیه از پله‌ها برید بالا
Bridgecontrol.jpg

و در اتاق کنترل،‌ پل رو پایین بیارید.
Bridgecontrol2.jpg

بفرمایید.
منطقه صنعتی و اداری شهر

6_10_43_29.jpg
خب پس این شهر اداره‌ی پلیس هم داره. اما سوال اینه که آیا پلیس هم داره؟
آیا سیبل زمانی اینجا کار می‌کرده؟
PoliceStation.jpg

راه بیمارستان کم خطر نبود. یکی از چالش‌های من در بازی کشتن این موجودات با KATANA بود.

6_10_49_24.jpg
و بلاخره رسیدیم.
بیمارستان ...
ALCHEMILLA HOSPITAL
فقط یادمون باشه برای عیادت اونجا نمیریم.

6_10_59_55.jpg
 
آخرین ویرایش:

Safety & Peace

ارباب مطلق سوزوران
کاربر سایت
Sep 4, 2011
13,185
نام
تونی آلمِیدا
چه ميكنه اين اقا مسعود!!!
دمت گرم,داري خاطرات رو زتده ميكني.راستي اين جريان ايميل چي شد؟
ايميل زدي؟
خودم بزنم؟
يكي ديگه بزنه؟
گزينه الف و ب
هيچكدام:d
 

کاربرانی که این قسمت را مشاهده می‌کنند

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
or ثبت‌نام سریع از طریق سرویس‌های زیر