بحث و تبادل نظر در مورد سری Silent Hill (خلاصه داستان در پست اول)

انتخاب شما برای شخصیت محوری داستان برای قسمت بعد؟


  • مجموع رای دهنده‌ها
    129

Silent Dream

In madness you dwell
کاربر سایت
Jan 3, 2010
1,831

d.png

خلاصه‌ی داستان سری بازیهای سایلنت هیل
مقدمه:

«Silent Hill» نامی برای یک بازی رایانه‌ای است که در سال 1999 و توسط شرکت Konami برای کنسول PS1 عرضه شد. از همان ابتدا مشخص بود که این نام، پتانسیل تبدیل شدن به یک فرانچایز بزرگ را دارد. داستانی فوق‌العاده غنی، مبهم و عمیق در ژانری به نسبت نوپا. همین غنی و مبهم بودن داستان، Konami را وادار ساخت تا در کتاب راهنمای قسمت سوم بازی (Silent Hill 3 Official Complete Guide) بخشی را با نام Lost Memories قرار بدهد. اما همین عنصر داستان،‌تبدیل به تیغی دو دم شد؛ از یک سو یکی از اصلی‌ترین دلایل علاقه‌ی دیوانه‌وار طرفدارانش و از سوی دیگر، پاشنه آشیل عنوان در جذب مخاطبان جدید. شماره‌ی 2 بازی در سال 2001، شماره 3 در سال 2003 ، شماره‌ی 4 در سال 2004 ، Silent Hill: Homecoming در سال 2008 عرضه شدند. اما از لحاظ خط داستانی، شماره‌های 2 و 4 و Homecoming (به نوعی) مجزا بودند و فقط شماره 3 در ادامه‌ی شماره اول عرضه شد. در متن حاضر سعی شده است خلاصه‌ای کوتاه از شماره‌های منتشر شده ارائه شود تا عزیزانی که تازه به جمع ساکنان سایلنت هیل می‌پیوندند، بتوانند راحت‌تر با این عنوان رابطه بر قرار کنند. لازم به یادآوری است که این متن به معنی واقعی کلمه، اسپویلر است.

داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 1 به صورت ویدیویی

163949 163950

داستان سایلت هیل 1 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​

داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 2 به صورت ویدیویی

163952 172258

داستان سایلت هیل 2 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​
every.png
نویسنده ای به نام Harry Mason و همسرش در حین عبور از یک جاده، نوزادی را یافته و نام او را شریل می‌گذارند. چهار سال بعد همسر هری فوت می‌کند. سه سال پس از فوت همسرش، هری بنا به دلایلی تصمیم می‌گیرد با شریل به شهری که وی را در نزدیکی آن یافته بودند سفر کند. شب هنگام، در جاده‌ی کنار شهر، پلیسی موتورسوار از کنار آنها عبور کرده و توجه هری را جلب می کند. اندکی جلوتر، هری متوجه موتور پلیسی میشود که بدون سرنشین در کنار جاده افتاده در همین حین، در روبروی خود دختری را وسط جاده می‌بیند. برای اجتناب از تصادف با او، دیوانه‌وار فرمان را می چرخاند. اما ماشین منحرف شده و به دره‌ی کناری سقوط می‌کند. هری پس از به هوش آمدن، متوجه غیبت شریل می‌شود. در حین جستجو، شبح شریل را می‌بیند و به دنبال او می‌دود. در انتهای معبری تنگ، ناگهان همه‌چیز در تاریکی فرو می‌رود و چهره آنجا تغییر می‌کند. هری مصمم ادامه ‌می‌دهد اما در اثر حمله‌ی چند موجود هیولا مانند به حالت مرگ روی زمین می‌افتد.
وقتی هری بعد از آن حادثه در کافه ای بیدار می‌شود، با همان پلیس روبرو می‌شود. آنها با هم از اتفاقات عجیب شهر و حالت غیرعادی آن سخن می‌گویند. پلیس Cybil Bennet‌ نام دارد و به هری در یافتن شریل کمک می‌کند. حالت عادی شهر اینگونه است: خالی از سکنه، فرو رفته در مه، محصور شده توسط دره‌های عمیق و پر از هیولا. اما در حالت غیر عادی به تمامی این موارد تاریکی مطلق تکه گوشت های آویزان از در و دیوار سکوتی مرگبارتر هم اضافه میشود . هری در جستجوی شریل به مکان‌های زیادی از شهر مراجعه می‌کند: مدرسه، کلیسا، بیمارستان، فاضلاب، پارک تفریحی و در بعضی از آنها با شخصیت‌هایی آشنا می‌شود. با پیرزن عجیبی به نام Dahlia Gillespie در کلیسا، دکتر Michael Kaufmann و پرستاری به نام Lisa Garland در بیمارستان. همچنین مرتب شبح دختری را می‌بیند که باعث تصادف او شده بود به نام Alessa. دالیا اطلاعات زیادی درباره‌ی هری و شهر دارد دکتر کافمن و لیزا هم هر کدام مطالب جدیدی به اطلاعات هری اضافه میکنند. در طول بازی اطلاعات زیادی از شهر به دست می‌آوریم خواه از لابلای روزنامه‌های باطله و کتاب‌ها و خواه از این شخصیت‌ها. شهر مکانی نفرین شده بوده و در سال‌های جنگ‌های داخلی، اعدام‌های زیادی در زندان آن صورت گرفته است. شهر قدمت زیادی دارد و قرن‌ها قبل، بومیان ساکن آنجا بودند. از همان زمان، آیینی شیطانی در شهر رواج داشته است. در سده‌های اخیر، پس از سکونت مهاجران در شهر، تلفیقی از آیین باستانی شهر با آیین‌های مهاجران پدید می‌آید که با نام The Order شناخته می‌شود. پیروان و سردمداران این فرقه اعتقادات عجیب و خطرناکی‌ دارند. این فرقه به سه شاخه‌ی اصلی تقسیم می‌شود که یکی از آنها «مادر مقدس» می‌باشد. در راس این شاخه دالیا قرار دارد که آلسا دختر وی است. این فرقه به خدایی اعتقاد دارد که باید در روی زمین متولد شده سپس بهشت موعود فرقه را بنا کند. بر اساس مدارک به دست آمده، این خدا یک بار متولد شده و مرده است و حال باید برای بار دوم متولد یا فراخوانده شود. دالیا متوجه می‌شود که مشخصات دختر وی، آلسا، با مشخصات مادر خدا که در متون قدیمی پیش‌بینی شده هم‌خوانی دارد پس او را تربیت می‌کند تا مراسم تولد را انجام دهد. در این مراسم، باید مادر خدا سوزانده شود. مراسم در سن 7 سالگی آلسا انجام می‌شود و بدن کباب شده‌ی وی را به بیمارستان انتقال می‌دهند. اما او ناقص است. آلسا در نهایت درد و رنج، قسمتی از روح خودش را به صورت یک نوزاد از شهر بیرون می‌فرستد و با استفاده از قدرت ذهن خود، شهر را به جهنمی بی‌بدیل تبدیل می‌کند. دالیا برای اتمام نقشه خود، توسط خود آلسا، شریل را فرا می‌خواند تا روح مادر خدا تکمیل شود. در این بین دکتر کافمن مسئول امور پزشکی آلساست.
آلسا در برابر دالیا مقاومت می‌کند اما دالیا با فریب هری، خود را به آلسا می‌رساند و مراسم را مجدداً انجام می‌دهد اما در همین حین هری سر می‌رسد. روح شریل به آلسا می‌پیوندد تا مادر خدا کامل گردد. دکتر کافمن به قصد نابودی این روح، دارویی را به سمت وی پرتاب می‌کند اما اینکار باعث می‌شود خدا (در شماره‌ی اول این خدا با نام «سامایل» معرفی می گردد) متولد شود. در اولین اقدام، سامایل، دالیا را آتش می‌زند. اما هری با سامایل می‌جنگد و او را شکست می‌دهد. پس از نابودی سامایل، مادر خدا ظاهر می‌شود و نوزادی را به هری می‌دهد سپس، راه فرار از آن مهلکه را به او نشان می‌دهد.
هری نوزاد را از شهر دور کرده و در جایی به طور ناشناس او را بزرگ می‌کند. نام این نوزاد را Heather می‌گذارد. هدر کودکی عادی نبود و گاها ، رفتارهای عجیبی از خود بروز می‌داد.
17 سال پس از این ماجرا، دختر نفر دوم فرقه، یعنی «Claudia Wolf» تصمیم می‌گیرد آن نوزاد را پیدا کند تا مراسم دوباره به جریان بیفتد. با کمک کشیش دیگری به نام «Vincent»، کاراگاهی به نام «Douglas Cartland» را استخدام می‌کند تا این کودک را پیدا کند. داگلاس هدر را پیدا می‌کند اما از نیت اصلی کارفرمایان خود اطلاع ندارد. روزی که هدر به مرکز خرید شهر رفته‌بود،‌ داگلاس را در مقابل خود می‌بیند. هدر بی خبر از همه‌جا به خیال اینکه داگلاس یک مزاحم است، می‌گریزد ولی داگلاس قبلاً محل او را به کلودیا و وینسنت اطلاع داده‌است. هدر به سمت خانه و نزد هری حرکت می‌کند اما اطراف او پر از هیولاهایی هولناک شده است. در اینجا برای اولین بار، کلودیا را ملاقات می‌کند. کلودیا درتلاش است تا هدر چیزی را به یاد بیاورد. هدر پس از گذشتن از مرکز خرید و ایستگاه مترو، درساختمانی نیمه‌کاره در نزدیکی محل سکونت خود با وینسنت روبرو می‌شود.
هدر به آپارتمان خود می‌رسد اما درآنجا پدرش، هری را غرق در خون و بی‌جان می‌یابد. او کلودیا را در پشت‌بام می‌بیند و او را مسئول قتل پدرش می داند. هدر قصد انتقام دارد اما کلودیا به سایلنت هیل می‌رود. هدر به همراه داگلاس (که کمابیش به واقعیت پی برده است) به سمت سایلنت هیل حرکت می‌کند.
هدر تقریباً گذشته‌ی خود را به یاد آورده است؛ او همان روح واحد آلسا و شریل است که توسط مادر خدا به هری سپرده شد. پس از حلول روح آلسا و شریل، جنین خدا هم وارد بدن او شده است اما تحت تاثیر فراموشی هدر، عقیم مانده و برای بارور شدن، نیاز دارد تا آتش خشم و نفرت در درون هدر شعله‌ور شود. کلودیا در تمام طول داستان سعی بر این دارد تا همین میراث آلسا را بیدار کند و برای همین منظور، هری را می‌کشد تا او را از سر راه بردارد. در این میان، وینسنت که منافع خود را با تولد خدا در خطر می‌بیند، سعی می‌کند توسط هدر، کلودیا و عقایدش را نابود کند.
پس از رسیدن به شهر، هدر به بیمارستان می‌رود. او با راهنمایی‌های علنی یا مخفیانه‌ی وینسنت،‌ پدر کلودیا یعنی «لئونارد» را که در بیمارستان زندانی شده می‌کشد تا متاترون را به دست آورد. متاترون، نماد خیر و روشنی و در مقابل سامایل است و وینسنت تصور میکند متاترون میتواند در مبارزه با کلادیا به هدر کمک کند. در ادامه،‌هدر به کلیسای فرقه می‌رسد. کلودیا، وینسنت را ، که به زعم او خیانت کرده‌است، می‌کشد. هری مقداری از داروی دکتر کافمن را به شکل یه قرص به هدر داده بود. هدر آن قرص را می‌بلعد و در نتیجه، جنین خدا را بالا می‌آورد. کلودیا جنین را می‌بلعد و آنرا به شکل ناقص بارور می‌کند. در نهایت کلودیا به دست خدای متولد شده نابود می‌شود و هدر هم وی را می‌کشد. تا بار دیگر تفکرات منحرف فرقه برای به وجود آوردن خدا عقیم بماند.

آنچه که شما در بالا مطالعه کردید تنها بخشی از شهر و اتفاقات رخ داده در آن است در شماره های دوم و چهارم و پنجم از بازی بخشی دیگر از توانایی های شهر حضور پر رنگی دارد و آن هم قضاوت و مجازات است ، شهر به خاطر اتفاقاتی که به خود دیده است دارای قدرتهایی خاص است یکی از این قدرتها فراخواندن افراد است در شماره های دوم و پنجم ما شاهد حضور افرادی در شهر هستیم که به نوعی گناهکارند و شهر برای قضاوت در مورد آن ها ، دعوتشان کرده است .
جیمز ساندرلند مردی که زن مریضش را کشته است و همینطور الکس شفرد که باعث مرگ برادر کوچکتر خود شده است با پا گذاشتن به شهر اماده پاسخگویی به اشتباهاتی میشوند که سعی در فراموش کردن آن ها داشته اند ، صد البته که نوع بازجویی و قضاوت در این شهر مرموز نیز متفاوت است به جای حضور قاضی و هیئت منصفه و دادگاه ، تمام اتفاقات پیرامون شخصیت ها به نوعی اشتباه شخصیت را گوشزد میکنند از موجوداتی که با آنها مبارزه می‌کنید گرفته تا افراد سرگردان دیگری در شهر که خود گناهکارند .گو اینکه این خاصیت شهر در تمامی شماره ها وجود دارد ولی در شماره های مذکور از فرع به اصل بدل شده و محوریت بازی بر عمل انجام گرفته توسط شخصیت اصلی قرار دارد و بحث فرقه ، آلسا و غیره کمتر پرداخته شده است .
در این میان شماره ی چهارم بازی اما فضائی اختصاصی داشت در این شماره یکی از دست پرورده های یتیم خانه ی تحت رهبری فرقه به نام والتر سالیوان که پیرو حزب مادر مقدس است قصد متولد کردن خدا توسط مراسمی به نام قربانی کردن 21 نفر را دارد ، والتر که در کودکی توسط خانواده ی خود رها شده است تصور میکرد اتاقی که در آن بدنیا آمده است مادر او و در حقیقت خداست والتر که تصور میکند مادرش به خواب رفته است سعی دارد از طریق مراسم ذکر شده او را بیدار کند ، هر کدام از افرادی که برای قربانی شدن انتخاب شده اند باید دارای مشخصه ای باشد آخرین نفر این لیست که هدایت آن را بازیباز بر عهده دارد و دریافت کننده ی دانش و تکمیل کننده ی مراسم است ، هنری تونزند نام دارد که حال در همان اتاق تولد والتر زندگی میکند و در طول بازی با پی بردن به ماجرا و کمک های جوزف شرایبر که قبل از هنری در آن اتاق زندگی میکرده است قصد دارد جلوی تکمیل این مراسم را بگیرد . در انتها هنری تونزند با مبارزه با موجودی که والتر به وجود می آورد رویای به وجود آوردن خدا را بار دیگر خراب میکند .
علاوه بر شماره های ذکر شده دو بازی Silent Hill: Origins و Silent Hill: Shattered Memories نیز از سری معرفی شده اند که در اولی به زمان سوزانده شدن آلسا توسط دالیا و چگونگی زنده ماندن آلسا پرداخته شده و در دیگری اتفاقات شماره ی اول بعد از سال ها توسط هری بازسازی میشوند، گر چه با پایان کار تیم سازنده ی اصلی بازی که کار ساخت 4 شماره ی اول بازی را بر عهده داشتند این شماره ها به خوبی پرداخته نشده و دارای نواقصی در حیطه‌ی داستانی هستند اما همچنان سری سایلنت هیل دارای یکی از بهترین داستان ها در طول تاریخ بازیهای رایانه ای است.
لازم به ذکر است بر اساس این بازی تاکنون دو فیلم سینمایی نیز ساخته شده که شماره دوم (تا زمان نگارش این مقاله) هنوز اکران نگردیده است. با توجه به نظر مخاطبان، فیلم اول یکی از برترین و موفق‌ترین فیلم های ساخته شده بر اساس یک بازی ویدیویی می‌باشد.
همچنین شرکت کونامی در سال 2006 و به مناسبت اکران فیلم، مجموعه‌ای ویدیویی را بر روی رسانه‌ی UMD برای PSP عرضه نمود که با نام The Silent Hill Experience شناخته شده و شامل دو کمیک The Hunger و Dying Inside ، ترایلر شماره‌های 1 تا 4 بازی و فیلم، مصاحبه با آهنگ‌ساز افسانه‌ای سری به همراه کارگردان فیلم و برخی موسیقی‌های بازی می‌باشد.

دریافت خلاصه به صورت فایل pdf :دانلود
تهیه و تنظیم خلاصه : (msbazicenter)

----------------------------------------------------------------------------------------------------------

مقالات تحلیلی بازی نوشته شده توسط امیر حسین فرحزادی ( Bone Crusher ) :
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش اول )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش دوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش سوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش چهارم )

تاپیک تحلیل بازی نوشته شده توسط محمد مهدی حاجی اسمعیلی ( nemesis ) ( کامل نشده ):
The Lost Memories ---پایه و اساس بازی بزرگ "Silent Hill" -- تحلیلی بزرگ برای این بازی

مقالات مختلف در مورد سری سایلنت هیل:
Silent Hill: Homecoming Plot
Silent Hill: Origins Plot
Silent Hill Shattered Memories Plot
داستان (Silent Hill: Orphan)
شباهت بین Homecoming و Silent Hill 2
تاریخ وقایع Silent Hill و Shepherd's Glen
دانلود Silent Hill 2 - The movie
ترجمه یادداشت های سایلنت هیل 2
ترجمه فارسی دیالوگ های بازی Silent Hill 2: Born from a Wish
سایلنت هیل 4: پرونده قربانیان
ساکنین South Ashfield Heights apartments- قسمت اول - قسمت دوم
یادداشتی کوتاه بر SILENT HILL: HOMECOMING
داستان نسخه اول فیلم سایلنت هیل
Silent Hill: Original Memories
Silent Hill HD Collection Achievements Guide
Little Baroness
جودی میسون
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 1
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 2
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 3
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 4
خاطرات الکس شپرد
 

Attachments

  • sh1.png
    sh1.png
    56.3 KB · مشاهده: 3,573
  • silenthill1.jpg
    silenthill1.jpg
    55.1 KB · مشاهده: 117
آخرین ویرایش:

Devil-Girl

کاربر سایت
Aug 24, 2012
1,238
Alan Wake هم مثه سایلنت هیل Psychological Horror بود :D و داستانِ یه آقای نویسنده - مثه من :D البته من از نوعِ خانمش :D- روایت می کرد که خب باز هم میشه گفت تأثیر گذاریش کم نبود. به نظرم باید گفت خودِ الن ویک هم فلسفه ای پشتِ پرده داشت :D یه جورایی بعضی از صحنه هاش منو یادِ نویسنده های سیاه نویس می انداخت، البته خودِ الن ویک تا جایی که می دونم سیاه نویس نبود و تخیلی می نوشت :D
اما به قول امیر بعد از یه مدت هم تکراری می شد، من خودم سایلنت هیل به خصوص شماره 3 :D رو نزدیک به 20-25 بار تمومش کردم با این حال هنوزم وقتی بازی می کنم بعضی جاهاش برام جدیده اما الن ویک بعد از 3-4 بار بازی کردن دیگه کلِ داستان رو متوجه شدی و یه جورایی محیط و فضاش، حتی داستانش، خسته کننده میشه
 

silent hill72

کاربر سایت
Jan 8, 2012
539
نام
henry
من وقتی الن ویک میخواست بیاد از 4 سال قبل منتظرش بودم چونکه اونایی که این کاره ان میدونن این الن ویک خیلی تاخیر خورد...بازی قابل احترامی بود و ارزش صبر کردن رو داشت و اخر هم تا حدودی انتظاراتمو براورده کرد ولی نه به اندازه sh...الان حاضرم صراحتا بگم که 40-50 درصد المان های توش رو از sh الگو برداری کرده بود...حالا ببین سازنده های جدید sh چقدر ارزش خودشونو اوردن بایین که توی dp بعضی جاها رفتن از aw تقلید کردن:|:|:|:-w
 

msbazicenter

کاربر سایت
Sep 19, 2008
3,690
نام
مرام آدم مهمِ نه اسمش
سلام
========================================
================================================ =================================================
1 و 2 و 3 و 4 و 5 و 6 و 7 و 8 و 9 و 10 و 11 و 12 و 13 و 14 و 15 و 16 و 17 و 18 و 19 و 20 و 21 و 22 و 23 و 24 و 25 و 26 و 27 و 28 و 29 و 30 و 31 و 32 و 33 و34 و 35 و 36 و 37 و 38 و 39 و Endings و Extras
==========================================
==== =========================================
Silent Hill 1: Original Memories
#32

حالا وقت اون رسیده به دیدن نمایش اصلی بریم. بهتره بگم دیدن شخصِ پشت‌پرده‌ی این نمایش.
albums3780-picture54515.jpg

هی تو!
14_14_29_53.jpg

ما نمایش مسخره‌ت رو تماشا کردیم.
albums3780-picture54516.jpg

همین‌جا تمومش کن.
albums3792-picture54536.jpg
کشته‌ی شجاعتتم هری.:thumbsup:
14_14_30_11.jpg
بگو چی هری! ما هم پشتت‌ایم.
albums3792-picture54537.jpg

چیز دیگه‌ای نمی‌خوای؟ تعارف نکنا!

14_14_30_20.jpg

چی؟! می‌خوای چکار کنی؟
albums3792-picture54538.jpg

آلسا گوشه‌ای از قدرت خودش رو در مقابل هری به کار می‌بره و اون
رو به عقب پرت می‌کنه.
14_14_30_28.jpg
پاشو هری! الان وقت کم آوردن نیست.
albums3792-picture54539.jpg
هری دوباره به سمت آلسا میره اما به یه دیوار نامرئی برخورد می‌کنه.
albums3792-picture54540.jpg
به نظر نمی‌رسه آلسا بخواد به هری آسیبی بزنه. انگار میخواد بگه پاتو از این قضیه کنار بکش.
14_14_30_38.jpg
ها؟! این چیه دیگه؟
albums3792-picture54541.jpg

اینجا چه خبره؟

14_14_30_47.jpg
فلاروس فعال شده. داستان چیه؟
14_14_30_52.jpg
انگار طرف حسابش هم آلساست چون به نظر میاد اون رو هدف گرفته.
albums3792-picture54542.jpg

مثل اینکه داره اتفاقاتی میافته.
 
آخرین ویرایش:

horror_08

کاربر سایت
Aug 22, 2007
2,414
نام
Ashkan
در مورد Alan Wake ، من به اصرار مسعود این بازی رو شروع کردم و نیمه کاره هم رهاش کردم بعد از مدت کوتاهی شدیدا یکنواخت و کسل کننده میشه بازی ، داستان داستان خوبی هست ولی پیاده روی های اجباری بلند مدت و کسل کننده و عدم وجود چیزی به اسم ترس پویا این بازی رو شدیدا متمایز میکنه از سری ، من به طور مداوم توی سری ترس داشتم از جاهای خلوت تا شلوغ ترین مکان های بازی ولی alan wake اینطوری نبود ترس به صورت مقطعی توی بازی وجود داشت . منظورم ترس های ناگهانی مثل re های اولیه نیست بیشتر منظورم اینه که نمیتونست اتمسفر رو توی تمام بازی حفظ کنه و یه جاهائی از بازی ترس داشت و یه سری دیگش نه اصلا و ابدا !
به قول دوستان ضعف های تکنیکی که توی زمان شماره های اولیه سری وجود داشت خودش دلیلی بر اضافه شدن ترس بازی بود که به همین خاطر تکرار نشدنی میکنه اون بازی ها رو !
 

msbazicenter

کاربر سایت
Sep 19, 2008
3,690
نام
مرام آدم مهمِ نه اسمش
سلام
در مورد Alan Wake ، من به اصرار مسعود این بازی رو شروع کردم و نیمه کاره هم رهاش کردم بعد از مدت کوتاهی شدیدا یکنواخت و کسل کننده میشه بازی ، داستان داستان خوبی هست ولی پیاده روی های اجباری بلند مدت و کسل کننده و عدم وجود چیزی به اسم ترس پویا این بازی رو شدیدا متمایز میکنه از سری ، من به طور مداوم توی سری ترس داشتم از جاهای خلوت تا شلوغ ترین مکان های بازی ولی alan wake اینطوری نبود ترس به صورت مقطعی توی بازی وجود داشت . منظورم ترس های ناگهانی مثل re های اولیه نیست بیشتر منظورم اینه که نمیتونست اتمسفر رو توی تمام بازی حفظ کنه و یه جاهائی از بازی ترس داشت و یه سری دیگش نه اصلا و ابدا !
به قول دوستان ضعف های تکنیکی که توی زمان شماره های اولیه سری وجود داشت خودش دلیلی بر اضافه شدن ترس بازی بود که به همین خاطر تکرار نشدنی میکنه اون بازی ها رو !
نمی‌خوام دوباره بحث مقایسه SH‌ رو با AW شروع کنم ولی همین موارد باعث میشه که انگیزه کافی برای انجام دوباره بازی کم باشه. لاکردار هزار دفعه هم که سرهرمی رو توی قسمت هزارتو مخصوصاً تو اون راهروی بسته ببینیم باز هم مو به تن آدم سیخ میشه. حتی فکر کردن بهش باعث ترس میشه.
 

oxford

کاربر سایت
May 11, 2009
246
نام
حمید
یاالله
سلام.
حال داداشای گلمون و ابجیامون چطوره.اقا ما بالاخره نشستیم پای این سایلنت هیل سه.همین اولش یکی بگه این دخنره هذر دقیقا کی بود؟من یه جا خوندم خواهر شری بود توی شماره یک.یه جا دیگه نوشته بچه ای بود که هری تو شماره یک از یه شیطان میگیره.من که گیج شدم.اصلا داستان یکش خیلی پیچیدست.من هیچی نفهمیدم.
یا علی.
 

Big Band

کاربر سایت
Jul 25, 2012
2,523
یاالله
سلام.
حال داداشای گلمون و ابجیامون چطوره.اقا ما بالاخره نشستیم پای این سایلنت هیل سه.همین اولش یکی بگه این دخنره هذر دقیقا کی بود؟من یه جا خوندم خواهر شری بود توی شماره یک.یه جا دیگه نوشته بچه ای بود که هری تو شماره یک از یه شیطان میگیره.من که گیج شدم.اصلا داستان یکش خیلی پیچیدست.من هیچی نفهمیدم.
یا علی.
قسمت Bold شده صحیح می باشد:D
 

Heart Broken

کاربر سایت
Feb 22, 2011
2,418
نام
Ali
درود بر همه دوستان.

خوب من هم در مورد AW با بچه‌ها موافقم. AW یک بازی بزرگ در سبک Psychological Thriller هست و از لحاظ داستان و روایت داستان یه شاهکار محسوب میشه. در نگاه کلی گیم پلی AW تنوع بالایی داره، مراحل مبارزه‌ و فرار از تاریکی که طراحی بسیار جالبی دارند، حل پازل، ماشین سواری و گفتگوها ولی بزرگترین مشکل پیاده سازی این گیم پلی هست. AW در خیلی از قسمت‌ها تکراری میشه، مثلاً همین موردی که اشکان اشاره کرد: دویدن‌های بیش از حد آلن تو جنگل‌ Bright Falls فقط برای رسیدن به یک مقصد مشخص! قسمت‌های مبارزه‌ای هم که به دلیل استفاده از نور طراحی جالبی دارند بعد از مدتی کسل کننده میشن. یکی از دلایلش هم تنوع بسیار کم دشمن‌هاست. برای همین موارد هست که ارزش تکرار بازی پایین اومد.

ضمناً نباید از AW انتظار ترس داشت. چیزی که در AW و بازی‌های این سبک وجود داره تعلیقه و نه ترس مستقیم (هر چند به نظرم تو این مورد هم چندان موفق عمل نکرده). تعلیق در بازی‌هایی مثل AW و حتی Silent Hill به صورت :"چه خواهد شد" مطرح میشه و به همین دلیل مخاطب همیشه در حالت تشویش قرار داره و از اتفاقات بعدی خبر نداره تا جایی که با خطر رو به رو می‌شه و اینجا ترس از جان مطرح میشه! مثلاً وقتی آلن به تاریکی می‌رسه، ترس از جان و هیجانی که ناشی از تلاش برای نجات هست ایجاد میشه و حتی وقتی که جیمز به PH می‌رسه! پس تو این جور بازی‌ها شوک‌های لحظه‌ای و ترس‌ مطلق نیست. البته یک تعلیق دیگه وجود داره: "چگونه خواهد شد". بازی‌های ترسناکی مثل Siren و Dead Space برای ایجاد ترس مطلق از این روش تعلیق استفاده می‌کنند. همه چیز مهیاست و مخاطب میدونی قراره چه چیزی بر سرش بیاد ولی نمی‌دونه به چه نحوی!

چقدر نطق کردم، شرمنده :d

و حالا صحبتم با افرادیه که DP رو با AW مقایسه می‌کنند. این دو بازی هیچ ارتباطی با هم ندارند! شما خلافش رو ثابت کنید :d چراغ قوه آیا؟ :d

تنها چیز تابلویی که تو DP یک تقلید محض از AW بود

پرت شدن اشیای محیط به سمت مورفی در OW بود! این رو قبول دارم، البته خیلی هم بد نبود! :d

و اما نظر سنجی:

به ترتیب گزینه‌ها:

HC: :| تقلید و تقلید. داستان مقوا و روایت افتضاح. عدم وجود منطق و اکشن بیش از اندازه! قیافه الکس شبیه به مرغ مریض بوده و شخصیت پردازی غیر قابل درکی دارد!

Org: خودم این نسخه رو به طور کامل بازی نکردم ولی تا اونجایی که اطلاع دارم بازی از لحاظ اتمسفر شباهت زیادی به چهار نسخه اول داره. استفاده از المان‌ها و طراحی هیولاها منطقیه. داستان و روایت داستان خوبه ولی شخصیت پردازی تراویس چندان جالب نیست.

SM: بدعت! گند زدن به خاطرات خوش نسخه اول! اتمسفر یخ و نه چندان جالب و گیم پلی نچسب!

DP: داستان متوسط ولی روایت خیلی خوب (پایان‌های افتضاح!). شخصیت پردازی خوب مورفی. استفاده منطقی از المان‌ها و صد البته نوآوری منطقی و گیم پلی خوب و قابل قبول.

BOM::-j

اگر Origins رو تموم می‌کردم بهتر می‌تونستم در موردش نظر بدم. رأی ندادنم به این نسخه دلیلی بر این نیست که بد بدونمش. با این حساب DP رو بهترین SH این نسل و بهترین SH ساخته شده خارج از تیم سایلنت می‌دونم. به امید روزی که نسخه‌ای ساخته بشه که خوب بودنش رو با 4 نسخه اول مقایسه کنیم! (اصلاً داریم؟)


یاالله
سلام.
حال داداشای گلمون و ابجیامون چطوره.اقا ما بالاخره نشستیم پای این سایلنت هیل سه.همین اولش یکی بگه این دخنره هذر دقیقا کی بود؟من یه جا خوندم خواهر شری بود توی شماره یک.یه جا دیگه نوشته بچه ای بود که هری تو شماره یک از یه شیطان میگیره.من که گیج شدم.اصلا داستان یکش خیلی پیچیدست.من هیچی نفهمیدم.
یا علی.

آقا حمید شما نسخه اول رو بازی کردید یا نه؟ اگر پاسخ مثبته که هیچ و گرنه بهتر حداقل داستان نسخه اول رو به طور کامل بخونید چون این نسخه ادامه‌ای بر قسمت اوله.

هدر همون دختری است که بعد از وقایع قسمت اول به هری سپرده شد، کمی که بازی رو پیش ببرید اطلاعات بیشتری بدست میارید.

شاد و سلامت باشید.
 
آخرین ویرایش:

msbazicenter

کاربر سایت
Sep 19, 2008
3,690
نام
مرام آدم مهمِ نه اسمش
سلام
HC: :| تقلید و تقلید. داستان مقوا و روایت افتضاح. عدم وجود منطق و اکشن بیش از اندازه! قیافه هری شبیه به مرغ مریض بوده و شخصیت پردازی غیر قابل درکی دارد!
علی‌جان! هری این وسط چکاره بید؟:-o
 

Silent Dream

In madness you dwell
کاربر سایت
Jan 3, 2010
1,831
SM: بدعت! گند زدن به خاطرات خوش نسخه اول! اتمسفر یخ و نه چندان جالب و گیم پلی نچسب!
علی داری گیر الکی میدی به خدا!:|:d
اتمسفرش که خیلی خوب بود, اصلاََ موسیقی استاد با اون محیط سرد و یخ, جو و اتمسفر خیلی خوبی ایجاد کرده بود:d
همین DP هم بعضی چیزهاش رو از اسم SM الهام گرفته!
مثلا همین که Void میذاره دنبال مورفی و باید فرار کنیم و جلوش خرت ُ پرت بندازیم به وضوح از روی اسم SM برداشته شده, که هیولاها میذارند دنبال هری و باید جلوشون آشغال پرت کنیم!:d
 

oxford

کاربر سایت
May 11, 2009
246
نام
حمید
آقا حمید شما نسخه اول رو بازی کردید یا نه؟ اگر پاسخ مثبته که هیچ و گرنه بهتر حداقل داستان نسخه اول رو به طور کامل بخونید چون این نسخه ادامه‌ای بر قسمت اوله.

هدر همون دختری است که بعد از وقایع قسمت اول به هری سپرده شد، کمی که بازی رو پیش ببرید اطلاعات بیشتری بدست میارید.

شاد و سلامت باشید.
داش سلام.والا من که یکو بازی نکردم.اما خیلی خوندم مقاله.همین مقاله های اقای امیر حسین.اون موقع فکر میکردم فهمیدم.اما الان گیج شدم.
داش علی خیلی حال دادی.دمت گرم.اما من هنوز جوابمو نگرفتم دادا.
دادا امیر قرار بود شما یه سری سوال طرح کنی.چی شد داداش؟ما گفتیم شما اون مسابقه راه میندازریو اطلاعات ما میره بالاتر.

---------- نوشته در 06:19 PM اضافه شد ---------- نوشته قبلی در 06:18 PM ارسال شده بود ----------

قسمت Bold شده صحیح می باشد:D
داشم پس این هذر شیطون زادست؟مگه خواهر اون دختره تو شماره یک نبود؟
 

Silent Dream

In madness you dwell
کاربر سایت
Jan 3, 2010
1,831
داش سلام.والا من که یکو بازی نکردم.اما خیلی خوندم مقاله.همین مقاله های اقای امیر حسین.اون موقع فکر میکردم فهمیدم.اما الان گیج شدم.
داش علی خیلی حال دادی.دمت گرم.اما من هنوز جوابمو نگرفتم دادا.
دادا امیر قرار بود شما یه سری سوال طرح کنی.چی شد داداش؟ما گفتیم شما اون مسابقه راه میندازریو اطلاعات ما میره بالاتر.

حمید جان کسی نظر نداد خو!:d
داشم پس این هذر شیطون زادست؟مگه خواهر اون دختره تو شماره یک نبود؟
نه!!!:d
حمید جان شما یا باید شماره اول رو بازی کنی یا مقاله را با دقت بخونی!
یه جواب ساده برای سوال شما که گفتی هدر کی هست!
روح آلسا و شریل در جسم نوزادی دمیده شد و هری اسم این نوزاد رو "هدر" گذاشت!
 

کاربرانی که این قسمت را مشاهده می‌کنند

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
or ثبت‌نام سریع از طریق سرویس‌های زیر