بحث و تبادل نظر در مورد سری Silent Hill (خلاصه داستان در پست اول)

انتخاب شما برای شخصیت محوری داستان برای قسمت بعد؟


  • مجموع رای دهنده‌ها
    129

Silent Dream

In madness you dwell
کاربر سایت
Jan 3, 2010
1,831

d.png

خلاصه‌ی داستان سری بازیهای سایلنت هیل
مقدمه:

«Silent Hill» نامی برای یک بازی رایانه‌ای است که در سال 1999 و توسط شرکت Konami برای کنسول PS1 عرضه شد. از همان ابتدا مشخص بود که این نام، پتانسیل تبدیل شدن به یک فرانچایز بزرگ را دارد. داستانی فوق‌العاده غنی، مبهم و عمیق در ژانری به نسبت نوپا. همین غنی و مبهم بودن داستان، Konami را وادار ساخت تا در کتاب راهنمای قسمت سوم بازی (Silent Hill 3 Official Complete Guide) بخشی را با نام Lost Memories قرار بدهد. اما همین عنصر داستان،‌تبدیل به تیغی دو دم شد؛ از یک سو یکی از اصلی‌ترین دلایل علاقه‌ی دیوانه‌وار طرفدارانش و از سوی دیگر، پاشنه آشیل عنوان در جذب مخاطبان جدید. شماره‌ی 2 بازی در سال 2001، شماره 3 در سال 2003 ، شماره‌ی 4 در سال 2004 ، Silent Hill: Homecoming در سال 2008 عرضه شدند. اما از لحاظ خط داستانی، شماره‌های 2 و 4 و Homecoming (به نوعی) مجزا بودند و فقط شماره 3 در ادامه‌ی شماره اول عرضه شد. در متن حاضر سعی شده است خلاصه‌ای کوتاه از شماره‌های منتشر شده ارائه شود تا عزیزانی که تازه به جمع ساکنان سایلنت هیل می‌پیوندند، بتوانند راحت‌تر با این عنوان رابطه بر قرار کنند. لازم به یادآوری است که این متن به معنی واقعی کلمه، اسپویلر است.

داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 1 به صورت ویدیویی

163949 163950

داستان سایلت هیل 1 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​

داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 2 به صورت ویدیویی

163952 172258

داستان سایلت هیل 2 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​
every.png
نویسنده ای به نام Harry Mason و همسرش در حین عبور از یک جاده، نوزادی را یافته و نام او را شریل می‌گذارند. چهار سال بعد همسر هری فوت می‌کند. سه سال پس از فوت همسرش، هری بنا به دلایلی تصمیم می‌گیرد با شریل به شهری که وی را در نزدیکی آن یافته بودند سفر کند. شب هنگام، در جاده‌ی کنار شهر، پلیسی موتورسوار از کنار آنها عبور کرده و توجه هری را جلب می کند. اندکی جلوتر، هری متوجه موتور پلیسی میشود که بدون سرنشین در کنار جاده افتاده در همین حین، در روبروی خود دختری را وسط جاده می‌بیند. برای اجتناب از تصادف با او، دیوانه‌وار فرمان را می چرخاند. اما ماشین منحرف شده و به دره‌ی کناری سقوط می‌کند. هری پس از به هوش آمدن، متوجه غیبت شریل می‌شود. در حین جستجو، شبح شریل را می‌بیند و به دنبال او می‌دود. در انتهای معبری تنگ، ناگهان همه‌چیز در تاریکی فرو می‌رود و چهره آنجا تغییر می‌کند. هری مصمم ادامه ‌می‌دهد اما در اثر حمله‌ی چند موجود هیولا مانند به حالت مرگ روی زمین می‌افتد.
وقتی هری بعد از آن حادثه در کافه ای بیدار می‌شود، با همان پلیس روبرو می‌شود. آنها با هم از اتفاقات عجیب شهر و حالت غیرعادی آن سخن می‌گویند. پلیس Cybil Bennet‌ نام دارد و به هری در یافتن شریل کمک می‌کند. حالت عادی شهر اینگونه است: خالی از سکنه، فرو رفته در مه، محصور شده توسط دره‌های عمیق و پر از هیولا. اما در حالت غیر عادی به تمامی این موارد تاریکی مطلق تکه گوشت های آویزان از در و دیوار سکوتی مرگبارتر هم اضافه میشود . هری در جستجوی شریل به مکان‌های زیادی از شهر مراجعه می‌کند: مدرسه، کلیسا، بیمارستان، فاضلاب، پارک تفریحی و در بعضی از آنها با شخصیت‌هایی آشنا می‌شود. با پیرزن عجیبی به نام Dahlia Gillespie در کلیسا، دکتر Michael Kaufmann و پرستاری به نام Lisa Garland در بیمارستان. همچنین مرتب شبح دختری را می‌بیند که باعث تصادف او شده بود به نام Alessa. دالیا اطلاعات زیادی درباره‌ی هری و شهر دارد دکتر کافمن و لیزا هم هر کدام مطالب جدیدی به اطلاعات هری اضافه میکنند. در طول بازی اطلاعات زیادی از شهر به دست می‌آوریم خواه از لابلای روزنامه‌های باطله و کتاب‌ها و خواه از این شخصیت‌ها. شهر مکانی نفرین شده بوده و در سال‌های جنگ‌های داخلی، اعدام‌های زیادی در زندان آن صورت گرفته است. شهر قدمت زیادی دارد و قرن‌ها قبل، بومیان ساکن آنجا بودند. از همان زمان، آیینی شیطانی در شهر رواج داشته است. در سده‌های اخیر، پس از سکونت مهاجران در شهر، تلفیقی از آیین باستانی شهر با آیین‌های مهاجران پدید می‌آید که با نام The Order شناخته می‌شود. پیروان و سردمداران این فرقه اعتقادات عجیب و خطرناکی‌ دارند. این فرقه به سه شاخه‌ی اصلی تقسیم می‌شود که یکی از آنها «مادر مقدس» می‌باشد. در راس این شاخه دالیا قرار دارد که آلسا دختر وی است. این فرقه به خدایی اعتقاد دارد که باید در روی زمین متولد شده سپس بهشت موعود فرقه را بنا کند. بر اساس مدارک به دست آمده، این خدا یک بار متولد شده و مرده است و حال باید برای بار دوم متولد یا فراخوانده شود. دالیا متوجه می‌شود که مشخصات دختر وی، آلسا، با مشخصات مادر خدا که در متون قدیمی پیش‌بینی شده هم‌خوانی دارد پس او را تربیت می‌کند تا مراسم تولد را انجام دهد. در این مراسم، باید مادر خدا سوزانده شود. مراسم در سن 7 سالگی آلسا انجام می‌شود و بدن کباب شده‌ی وی را به بیمارستان انتقال می‌دهند. اما او ناقص است. آلسا در نهایت درد و رنج، قسمتی از روح خودش را به صورت یک نوزاد از شهر بیرون می‌فرستد و با استفاده از قدرت ذهن خود، شهر را به جهنمی بی‌بدیل تبدیل می‌کند. دالیا برای اتمام نقشه خود، توسط خود آلسا، شریل را فرا می‌خواند تا روح مادر خدا تکمیل شود. در این بین دکتر کافمن مسئول امور پزشکی آلساست.
آلسا در برابر دالیا مقاومت می‌کند اما دالیا با فریب هری، خود را به آلسا می‌رساند و مراسم را مجدداً انجام می‌دهد اما در همین حین هری سر می‌رسد. روح شریل به آلسا می‌پیوندد تا مادر خدا کامل گردد. دکتر کافمن به قصد نابودی این روح، دارویی را به سمت وی پرتاب می‌کند اما اینکار باعث می‌شود خدا (در شماره‌ی اول این خدا با نام «سامایل» معرفی می گردد) متولد شود. در اولین اقدام، سامایل، دالیا را آتش می‌زند. اما هری با سامایل می‌جنگد و او را شکست می‌دهد. پس از نابودی سامایل، مادر خدا ظاهر می‌شود و نوزادی را به هری می‌دهد سپس، راه فرار از آن مهلکه را به او نشان می‌دهد.
هری نوزاد را از شهر دور کرده و در جایی به طور ناشناس او را بزرگ می‌کند. نام این نوزاد را Heather می‌گذارد. هدر کودکی عادی نبود و گاها ، رفتارهای عجیبی از خود بروز می‌داد.
17 سال پس از این ماجرا، دختر نفر دوم فرقه، یعنی «Claudia Wolf» تصمیم می‌گیرد آن نوزاد را پیدا کند تا مراسم دوباره به جریان بیفتد. با کمک کشیش دیگری به نام «Vincent»، کاراگاهی به نام «Douglas Cartland» را استخدام می‌کند تا این کودک را پیدا کند. داگلاس هدر را پیدا می‌کند اما از نیت اصلی کارفرمایان خود اطلاع ندارد. روزی که هدر به مرکز خرید شهر رفته‌بود،‌ داگلاس را در مقابل خود می‌بیند. هدر بی خبر از همه‌جا به خیال اینکه داگلاس یک مزاحم است، می‌گریزد ولی داگلاس قبلاً محل او را به کلودیا و وینسنت اطلاع داده‌است. هدر به سمت خانه و نزد هری حرکت می‌کند اما اطراف او پر از هیولاهایی هولناک شده است. در اینجا برای اولین بار، کلودیا را ملاقات می‌کند. کلودیا درتلاش است تا هدر چیزی را به یاد بیاورد. هدر پس از گذشتن از مرکز خرید و ایستگاه مترو، درساختمانی نیمه‌کاره در نزدیکی محل سکونت خود با وینسنت روبرو می‌شود.
هدر به آپارتمان خود می‌رسد اما درآنجا پدرش، هری را غرق در خون و بی‌جان می‌یابد. او کلودیا را در پشت‌بام می‌بیند و او را مسئول قتل پدرش می داند. هدر قصد انتقام دارد اما کلودیا به سایلنت هیل می‌رود. هدر به همراه داگلاس (که کمابیش به واقعیت پی برده است) به سمت سایلنت هیل حرکت می‌کند.
هدر تقریباً گذشته‌ی خود را به یاد آورده است؛ او همان روح واحد آلسا و شریل است که توسط مادر خدا به هری سپرده شد. پس از حلول روح آلسا و شریل، جنین خدا هم وارد بدن او شده است اما تحت تاثیر فراموشی هدر، عقیم مانده و برای بارور شدن، نیاز دارد تا آتش خشم و نفرت در درون هدر شعله‌ور شود. کلودیا در تمام طول داستان سعی بر این دارد تا همین میراث آلسا را بیدار کند و برای همین منظور، هری را می‌کشد تا او را از سر راه بردارد. در این میان، وینسنت که منافع خود را با تولد خدا در خطر می‌بیند، سعی می‌کند توسط هدر، کلودیا و عقایدش را نابود کند.
پس از رسیدن به شهر، هدر به بیمارستان می‌رود. او با راهنمایی‌های علنی یا مخفیانه‌ی وینسنت،‌ پدر کلودیا یعنی «لئونارد» را که در بیمارستان زندانی شده می‌کشد تا متاترون را به دست آورد. متاترون، نماد خیر و روشنی و در مقابل سامایل است و وینسنت تصور میکند متاترون میتواند در مبارزه با کلادیا به هدر کمک کند. در ادامه،‌هدر به کلیسای فرقه می‌رسد. کلودیا، وینسنت را ، که به زعم او خیانت کرده‌است، می‌کشد. هری مقداری از داروی دکتر کافمن را به شکل یه قرص به هدر داده بود. هدر آن قرص را می‌بلعد و در نتیجه، جنین خدا را بالا می‌آورد. کلودیا جنین را می‌بلعد و آنرا به شکل ناقص بارور می‌کند. در نهایت کلودیا به دست خدای متولد شده نابود می‌شود و هدر هم وی را می‌کشد. تا بار دیگر تفکرات منحرف فرقه برای به وجود آوردن خدا عقیم بماند.

آنچه که شما در بالا مطالعه کردید تنها بخشی از شهر و اتفاقات رخ داده در آن است در شماره های دوم و چهارم و پنجم از بازی بخشی دیگر از توانایی های شهر حضور پر رنگی دارد و آن هم قضاوت و مجازات است ، شهر به خاطر اتفاقاتی که به خود دیده است دارای قدرتهایی خاص است یکی از این قدرتها فراخواندن افراد است در شماره های دوم و پنجم ما شاهد حضور افرادی در شهر هستیم که به نوعی گناهکارند و شهر برای قضاوت در مورد آن ها ، دعوتشان کرده است .
جیمز ساندرلند مردی که زن مریضش را کشته است و همینطور الکس شفرد که باعث مرگ برادر کوچکتر خود شده است با پا گذاشتن به شهر اماده پاسخگویی به اشتباهاتی میشوند که سعی در فراموش کردن آن ها داشته اند ، صد البته که نوع بازجویی و قضاوت در این شهر مرموز نیز متفاوت است به جای حضور قاضی و هیئت منصفه و دادگاه ، تمام اتفاقات پیرامون شخصیت ها به نوعی اشتباه شخصیت را گوشزد میکنند از موجوداتی که با آنها مبارزه می‌کنید گرفته تا افراد سرگردان دیگری در شهر که خود گناهکارند .گو اینکه این خاصیت شهر در تمامی شماره ها وجود دارد ولی در شماره های مذکور از فرع به اصل بدل شده و محوریت بازی بر عمل انجام گرفته توسط شخصیت اصلی قرار دارد و بحث فرقه ، آلسا و غیره کمتر پرداخته شده است .
در این میان شماره ی چهارم بازی اما فضائی اختصاصی داشت در این شماره یکی از دست پرورده های یتیم خانه ی تحت رهبری فرقه به نام والتر سالیوان که پیرو حزب مادر مقدس است قصد متولد کردن خدا توسط مراسمی به نام قربانی کردن 21 نفر را دارد ، والتر که در کودکی توسط خانواده ی خود رها شده است تصور میکرد اتاقی که در آن بدنیا آمده است مادر او و در حقیقت خداست والتر که تصور میکند مادرش به خواب رفته است سعی دارد از طریق مراسم ذکر شده او را بیدار کند ، هر کدام از افرادی که برای قربانی شدن انتخاب شده اند باید دارای مشخصه ای باشد آخرین نفر این لیست که هدایت آن را بازیباز بر عهده دارد و دریافت کننده ی دانش و تکمیل کننده ی مراسم است ، هنری تونزند نام دارد که حال در همان اتاق تولد والتر زندگی میکند و در طول بازی با پی بردن به ماجرا و کمک های جوزف شرایبر که قبل از هنری در آن اتاق زندگی میکرده است قصد دارد جلوی تکمیل این مراسم را بگیرد . در انتها هنری تونزند با مبارزه با موجودی که والتر به وجود می آورد رویای به وجود آوردن خدا را بار دیگر خراب میکند .
علاوه بر شماره های ذکر شده دو بازی Silent Hill: Origins و Silent Hill: Shattered Memories نیز از سری معرفی شده اند که در اولی به زمان سوزانده شدن آلسا توسط دالیا و چگونگی زنده ماندن آلسا پرداخته شده و در دیگری اتفاقات شماره ی اول بعد از سال ها توسط هری بازسازی میشوند، گر چه با پایان کار تیم سازنده ی اصلی بازی که کار ساخت 4 شماره ی اول بازی را بر عهده داشتند این شماره ها به خوبی پرداخته نشده و دارای نواقصی در حیطه‌ی داستانی هستند اما همچنان سری سایلنت هیل دارای یکی از بهترین داستان ها در طول تاریخ بازیهای رایانه ای است.
لازم به ذکر است بر اساس این بازی تاکنون دو فیلم سینمایی نیز ساخته شده که شماره دوم (تا زمان نگارش این مقاله) هنوز اکران نگردیده است. با توجه به نظر مخاطبان، فیلم اول یکی از برترین و موفق‌ترین فیلم های ساخته شده بر اساس یک بازی ویدیویی می‌باشد.
همچنین شرکت کونامی در سال 2006 و به مناسبت اکران فیلم، مجموعه‌ای ویدیویی را بر روی رسانه‌ی UMD برای PSP عرضه نمود که با نام The Silent Hill Experience شناخته شده و شامل دو کمیک The Hunger و Dying Inside ، ترایلر شماره‌های 1 تا 4 بازی و فیلم، مصاحبه با آهنگ‌ساز افسانه‌ای سری به همراه کارگردان فیلم و برخی موسیقی‌های بازی می‌باشد.

دریافت خلاصه به صورت فایل pdf :دانلود
تهیه و تنظیم خلاصه : (msbazicenter)

----------------------------------------------------------------------------------------------------------

مقالات تحلیلی بازی نوشته شده توسط امیر حسین فرحزادی ( Bone Crusher ) :
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش اول )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش دوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش سوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش چهارم )

تاپیک تحلیل بازی نوشته شده توسط محمد مهدی حاجی اسمعیلی ( nemesis ) ( کامل نشده ):
The Lost Memories ---پایه و اساس بازی بزرگ "Silent Hill" -- تحلیلی بزرگ برای این بازی

مقالات مختلف در مورد سری سایلنت هیل:
Silent Hill: Homecoming Plot
Silent Hill: Origins Plot
Silent Hill Shattered Memories Plot
داستان (Silent Hill: Orphan)
شباهت بین Homecoming و Silent Hill 2
تاریخ وقایع Silent Hill و Shepherd's Glen
دانلود Silent Hill 2 - The movie
ترجمه یادداشت های سایلنت هیل 2
ترجمه فارسی دیالوگ های بازی Silent Hill 2: Born from a Wish
سایلنت هیل 4: پرونده قربانیان
ساکنین South Ashfield Heights apartments- قسمت اول - قسمت دوم
یادداشتی کوتاه بر SILENT HILL: HOMECOMING
داستان نسخه اول فیلم سایلنت هیل
Silent Hill: Original Memories
Silent Hill HD Collection Achievements Guide
Little Baroness
جودی میسون
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 1
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 2
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 3
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 4
خاطرات الکس شپرد
 

Attachments

  • sh1.png
    sh1.png
    56.3 KB · مشاهده: 3,572
  • silenthill1.jpg
    silenthill1.jpg
    55.1 KB · مشاهده: 117
آخرین ویرایش:

msbazicenter

کاربر سایت
Sep 19, 2008
3,690
نام
مرام آدم مهمِ نه اسمش
سلام

========================================
================================================ =================================================
1 و 2 و 3 و 4 و 5 و 6 و 7 و 8 و 9 و 10 و 11 و 12 و 13 و 14 و 15 و 16 و 17 و 18 و 19 و 20 و 21 و 22 و 23 و 24 و 25 و 26 و 27 و 28 و 29 و 30 و 31 و 32 و 33 و34 و 35 و 36 و 37 و 38 و 39 و Endings و Extras
==========================================
==== =========================================
Silent Hill 1: Original Memories
#39

خب همونطور كه اشكان اشاره كرد داريم به پايان OM1 نزديك ميشيم. لازمه يه توضيحاتي قبل از سكانس نهايي ارائه بدم.
با اينكه به نظر خود بنده و خيلي‌هاي ديگه پايان اصلي بازي Good هست نه +Good اما ابتدا اين سري پست‌ها رو با +Good تموم مي كنم بعد در مورد باقي پایان‌ها هم توضيحاتي ميدم.
----------------------------------------------------------------------------------------------
داليا خيالش از پيروزيش راحته انگار
16_14_00_57.jpg
خاك بر سرت هري. داره تو رو ميگه:|
16_14_01_03.jpg
اين حرفش ديگه كه بخشايش ناپذيره)x
16_14_01_16.jpg
ظاهراً سيبل هنوز به عمق فاجعه پي نبرده.
16_14_01_24.jpg
داليا با اشاره اي سيبل رو نقش بر زمين مي كنه.
به گيرنده‌هاي خودتون دست نزنيد. تصوير زير سيبله كه پرت شده و فقط پاهاش تو تصوير معلومه.

16_14_01_31.jpg
اژدها، ببخشيد! هري وارد مي‌شود. اما داليا به اون هم اهمتي نميده.
16_14_01_39.jpg
مرسي پشتكار. مرسي اميد
16_14_01_45.jpg
آخرين جزييات از زبان داليا
16_14_01_52.jpg
آخرين ضربه به هري.
16_14_02_00.jpg
هري سعي مي كنه در برابر اين واقعيت كه شريلي ديگه وجود نداره مقاومت كنه.
16_14_02_05.jpg
اما خودش هم مي دونه بي فايده‌ست. از سوالش معلومه
16_14_02_16.jpg
تسخير آخرين سنگر ذهن هري توسط داليا.
16_14_02_19.jpg

16_14_02_39.jpg

16_14_02_47.jpg

16_14_02_52.jpg
خلاصه‌ي تمام سري سايلنت هيل
16_14_03_32.jpg
روح شريل و آلسا متحد مي‌شوند.
16_14_03_35.jpg
مادر خدا
16_14_03_47.jpg
داليا! چي شد يهو؟ اين صداي شليك چي بود؟
16_14_03_57.jpg
دكتر كافمن؟!
16_14_04_01.jpg
خيال مي كني مي توني درستش كني؟
16_14_04_05.jpg
خيلي به غرورت برخورده؟
16_14_04_13.jpg
داليا با حالتي دردناك و ناباورانه از دكتر مي‌پرسه
16_14_04_27.jpg
اما انگار كافمن جواب قانع كننده اي داره.
16_14_04_37.jpg
اينجا كمي خوشحال شدم كه كافمن رو نجات دادم.
16_14_04_42.jpg
شايد رفتار كافمن با هري تو متل هم به اين خاطر بود كه فكر مي كرد هري توسط داليا تسخير شده.
و به خيال خودش هري مي خواد مايع قرمز رو براي داليا پيدا كنه.

16_14_04_59.jpg
تا اينجا ظاهراً كافمن به هدفش رسيده.
16_14_05_02.jpg
كافمن شيشه رو به سمت روح متحد پرتاب مي كنه.
16_14_05_06.jpg

16_14_05_10.jpg
و مستقيم بهش اصابت مي كنه.
16_14_05_23.jpg

16_14_05_29.jpg
كافمنِ بيچاره! هنوزم داره تو زمين و طبق قوانين داليا بازي مي‌كنه.
16_14_05_53.jpg
روح متحد با ناله‌هاي گوشخراش شروع به تغيير شكل ميده.
16_14_06_03.jpg
و موجودي ازش خارج ميشه.
16_14_06_08.jpg
خانم‌ها و آقايان! معرفي مي كنم.
سامايل

16_14_06_12.jpg
یا همون Incubus
albums3809-picture54882.jpg

تمام خدايان مكاتب الحادي، قرباني‌هاي انساني طلب مي كنند.

16_14_06_19.jpg
و داليا خودش رو به عنوان قرباني تقديم مي‌كنه.
16_14_06_24.jpg
اما هري براي قرباني شدن يا بازي به اينجا نيومده.
نبردي بين هري و سامايل شكل مي‌گيره.
این مبارزه خیلی سخت نیست. سلاح اون، صاعقه‌ست. انگار که از زئوس (خدای صاعقه) بهش ارث رسیده باشه.
کافیه وقتی صاعقه میزنه دور محوطه بدوید ...
albums3809-picture54883.jpg
و وقتی داره نفس می‌گیره، بهش شلیک کنید.
16_14_07_01.jpg
و در نهايت سامايل شكست مي‌خوره.
16_14_21_43.jpg
هر كي با ما در افتاد، ور افتاد!
16_14_21_54.jpg
با شكست سامايل باراني از شعله‌هاي آتش شروع به باريدن مي‌كنه و در ميان اين شعله‌ها، مادر خدا نمايان ميشه.
16_14_22_15.jpg
و كودكي رو به هري ميده.
16_14_22_37.jpg
خطر اسپويل داستاني
اين كودك همان هدر در شماره 3 است

16_14_22_45.jpg
و مسير خروج رو به هري نشون ميده.
16_14_22_57.jpg
سيبل!
پاشو. وقتي براي تلف كردن نيست.

16_14_23_14.jpg
هري و سيبل به همراه كودك به سمتِ درخششِ نجات حركت مي كنند.
16_14_24_00.jpg
تو كجا؟ كسي نگفته تو هم نجات پيدا مي كني.
16_14_23_27.jpg
بله. ليزا!
16_14_23_36.jpg
از زير زمين بيرون مياد ...
640

... تا كافمن رو با خودش به قعر تاريكي بكشونه. كاري كه كافمن با اون كرد.

16_14_23_42.jpg
جداً اگه كافمن نجات پيدا مي‌كرد همون موقع اين سري بازي رو كنار مي‌گذاشتم.
16_14_23_47.jpg
در انتها، هري و سيبل با فرار از مهلكه به سمت آينده اي نامعلوم مي‌روند.
16_14_24_47.jpg
پايان
16_14_27_16.jpg
 
آخرین ویرایش:

Fallen-Angel

کاربر سایت
Feb 18, 2013
1,162
نام
میشا
سلام
میگم شما میتونی این کارا را توی یه پست جمع کنی که بعضیا که مثل من جدید اومدن و بقیش را ندیدن همه را یه جا داشته باشن ;) مخصوصا که منم شاید sh1 را بخوام بازی کنم :d

- - -ویرایش - - -

سلام
میگم شما میتونی این کارا را توی یه پست جمع کنی که بعضیا که مثل من جدید اومدن و بقیش را ندیدن همه را یه جا داشته باشن ;) مخصوصا که منم شاید sh1 را بخوام بازی کنم :d
 

msbazicenter

کاربر سایت
Sep 19, 2008
3,690
نام
مرام آدم مهمِ نه اسمش
سلام
خیلی خیلی ممنون. باز یکی تو این مدت حال ما رو جویا شده باشه خودت بودی. ممنونم خیلی زیاد. :)
خوش اومدي محسن‌جان.
میگم شما میتونی این کارا را توی یه پست جمع کنی که بعضیا که مثل من جدید اومدن و بقیش را ندیدن همه را یه جا داشته باشن ;) مخصوصا که منم شاید sh1 را بخوام بازی کنم :d
اول قصد داشتم يه تاپيك جداگانه براش بزنم اما ديدم هيچ كجا برام مثل اين تاپيك نميشه. به هر حال ميشا جان لينك تمامي پست‌هاي قبلي مربوط به SH:OM1 در هر پست اومده كه مي توني از شماره 1 شروع كني به خوندن‌شون.
 

Fallen-Angel

کاربر سایت
Feb 18, 2013
1,162
نام
میشا
سلام

خوش اومدي محسن‌جان.

اول قصد داشتم يه تاپيك جداگانه براش بزنم اما ديدم هيچ كجا برام مثل اين تاپيك نميشه. به هر حال ميشا جان لينك تمامي پست‌هاي قبلي مربوط به SH:OM1 در هر پست اومده كه مي توني از شماره 1 شروع كني به خوندن‌شون.
عه آوریه ن آوریه ن :d من همش از خودم میپرسیدم اون شماره ها اون بالا برا چی هستن :d و یه چیز دیگه. منظورتون از sh:om1 چیه :-/
ولی کلا کار جالبیه ;)
 

msbazicenter

کاربر سایت
Sep 19, 2008
3,690
نام
مرام آدم مهمِ نه اسمش
سلام
یه چیز دیگه. منظورتون از sh:om1 چیه :-/
يعني Silent Hill 1: Original Memories
با عرضه شدن بازي Silent Hill: Shattered Memories اين فكر به ذهنمون رسيد كه چهار شماره اصلي رو در اين قالب تو تاپيك بياريم. اسمش رو هم به عنوان اعتراضي به كونامي بذاريم خاطرات اصلي.
 
آخرین ویرایش:

Devil-Girl

کاربر سایت
Aug 24, 2012
1,238
عه آوریه ن آوریه ن :d من همش از خودم میپرسیدم اون شماره ها اون بالا برا چی هستن :d و یه چیز دیگه. منظورتون از sh:om1 چیه :-/
ولی کلا کار جالبیه ;)

Silent hill : original memories

------------------------------
@msbazicenter
من قرار بود شماره 3 رو بزارم :D که تصمیم بر این شد آریا انجامش بده چون من حالشو ندارم :)) :D

@0-8horror
الان این نام کاربری رو من درست وارد کردم ؟ :D
هدر از باقی کاراکترای سایلنت هیل بهترینه :D بیشترین همزاد پنداریم با هدر بود :D ده بارم هم گفتم هدر چون شخصیت مونث باور پذیر داشت دوستان مذکر نتونستم احساساتش که مربوط به یه دختره نوجوان میشد رو بفهمن :D که البته چندان هم دور از ذهن نیست :D باری اگر بنا به رده بندی بود اول جیمز بعد هدر بعد هری بعدش هم والتر :D هنری هم که کلا هیچی نگم بهتره :D
 

Fallen-Angel

کاربر سایت
Feb 18, 2013
1,162
نام
میشا
عه آوریه ن آوریه ن :d من همش از خودم میپرسیدم اون شماره ها اون بالا برا چی هستن :d و یه چیز دیگه. منظورتون از sh:om1 چیه :-/
ولی کلا کار جالبیه ;)
ببینم چرا اون شکلکه افتاده وسط نوشته من :-/ من میخواستم بنویسم s h : o m 1
:|

سلام

يعني Silent Hill 1: Original Memories
با عرضه شدن بازي Silent Hill: Shattered Memories اين فكر به ذهنمون رسيد كه چهار شماره اصلي روي در اين قالب تو تاپيك بياريم. اسمش رو هم به عنوان اعتراضي به كونامي بذاريم خاطرات اصلي.
تنک یو :d منم از shattered memories زیاد خوشم نیومد. حوصله سر بر بود ولی کمی هم ترسناک بود :d

Silent hill : original memories
هدر از باقی کاراکترای سایلنت هیل بهترینه :D بیشترین همزاد پنداریم با هدر بود :D ده بارم هم گفتم هدر چون شخصیت مونث باور پذیر داشت دوستان مذکر نتونستم احساساتش که مربوط به یه دختره نوجوان میشد رو بفهمن :D که البته چندان هم دور از ذهن نیست :D
قویا حمایت میشود با اضافه کردن این جمله که هدر کم سن و سال ترین شخصیت قابل بازی بود و بنابراین از همه بااراده تر :d و اینکه گذشته تلخی داشته و کلا لطفا به هدر توهین نشود اینجا :d
 

msbazicenter

کاربر سایت
Sep 19, 2008
3,690
نام
مرام آدم مهمِ نه اسمش
سلام
ببینم چرا اون شکلکه افتاده وسط نوشته من :-/ من میخواستم بنویسم s h : o m 1
من فكر كردم عمدي اونو گذاشتي.
آخه تعجب زياد هم باعث ميشه آدم بگه Oooooooooooooooooooooooooooooooooo
=========================================================
پست شماره 1 از SH1:OM بروز و تعدادي تصوير اضافه شد.
 
آخرین ویرایش:

Leon.Fox

کاربر سایت
Oct 31, 2011
2,044
نام
Leon
Hey guys
نیمه شب برفیتون به خیر ;)
In the Land of Frozens... let the Beasts rule! x
ادامه ـش هم یادم نمیاد :d
عليك سلين
فعلاً تنها كاري هست كه از دستم بر مياد.:)
نفرمایید قربان ;)
احیاناً همچنان تو تحریمم...؟


هيچ كدوم نمي تونم جلوي بانو آنجلا عرض اندام كنن.
One NPC who became the Heroine...! x
;)

یاالله
)x)x)x
دوستای گلم ما هم بالاخره قسمت شد این سایلنت3 رو بگیریم و میخوام این رگبارو بیخیال بشم و اول اونو بازی کنم.ولی قبلش باید تشکر کنم از )x
داداش لیون یا بهتره بگم ابجی لیون )x
آخه مرد مومن یا چی باید بگم، اخه ابجی مجبوری وقتی دختری بگی که پسرم.خانم عزیز من با اون سر و وضع شما اصلا باید اونجا استغفرالله )xکارتون اصلا درست نبود خانم عزیز

CRAP... x
:d
آخه حمید جان، دوست عزیز... بر فرض که چنین مسئله ای هم به وجود اومده باشه! شما حتماً باید بیای اینجا و به این صورت عنوانش کنی!؟
در ضمن، من متاسفانه کاری برام پیش اومد و نتونستم بیام... و برای اینکه بدقولی نشه از یکی از دوستان خواهش کردم اونا رو بهت برسونه. No big deal at all... عصبانیت نداره که رفیق. حالا چرا اجازه ندادی تو اون هوای بارونی برسونتت تق و لق ;)
PS: برای اینکه خیالت راحت بشه که من خودمم (Oh my God, how stupid) میتونی از خیلی از بچه هایی که اینجا هستن و صدای من رو شنیدن بپرسی ;)

یه چیز میگم نزنید لطفاً :d نمیخواید در مورد SH: BoM صحبت کنید :-"
 

horror_08

کاربر سایت
Aug 22, 2007
2,414
نام
Ashkan
یه چیز میگم نزنید لطفاً :d نمیخواید در مورد SH: BoM صحبت کنید :-"
تصمیم گرفتیم محیط پاک اینجا رو با حرف از BOM آلوده نکنیم واسه همین اینجا رو بچه‌ها راه انداختن و به قدری که ارزشش رو داشت در موردش حرف زدیم :
Anti- Book of Memories
[h=6][/h]
 

msbazicenter

کاربر سایت
Sep 19, 2008
3,690
نام
مرام آدم مهمِ نه اسمش
سلام
احیاناً همچنان تو تحریمم...؟
تحريمي در كار نيست.
راستي
ENG 0-1 GER آن هم در ومبلي;)
آخه حمید جان، دوست عزیز... بر فرض که چنین مسئله ای هم به وجود اومده باشه! شما حتماً باید بیای اینجا و به این صورت عنوانش کنی!؟
در ضمن، من متاسفانه کاری برام پیش اومد و نتونستم بیام... و برای اینکه بدقولی نشه از یکی از دوستان خواهش کردم اونا رو بهت برسونه. No big deal at all... عصبانیت نداره که رفیق. حالا چرا اجازه ندادی تو اون هوای بارونی برسونتت تق و لق ;)
PS: برای اینکه خیالت راحت بشه که من خودمم (Oh my God, how stupid) میتونی از خیلی از بچه هایی که اینجا هستن و صدای من رو شنیدن بپرسی ;)
من كلاً با اينكه ايشون جنسـيت‌شون چيه كار ندارم.
ولي حميد‌جان به نظر حقير كار جالبي نبود كه تو همچين فضايي همچين موضوعي رو عنوان كني. چون باعث خراب شدن جو دوستانه اينجا ميشه.
به ديد بنده هركس با هر جنسـيتي با هر ديدگاهي مي تونه تو اين تاپيك باشه و فعاليت كنه به شرطي كه خط قرمز‌هاي تاپيك رو رعايت كنه.
یه چیز میگم نزنید لطفاً :d نمیخواید در مورد SH: BoM صحبت کنید :-"

تصمیم گرفتیم محیط پاک اینجا رو با حرف از BOM آلوده نکنیم واسه همین اینجا رو بچه‌ها راه انداختن و به قدری که ارزشش رو داشت در موردش حرف زدیم :
Anti- Book of Memories
اشكان فكر مي‌كنم اين Betrayer يادش رفته خودش هم عضو اون كلوپ هست.:-"
 

Silent Dream

In madness you dwell
کاربر سایت
Jan 3, 2010
1,831
یکی از موارد جالب در مورد لیزا برای من این قضیه فراموش کردن خاطراتش با آلسا بود!
توی اولین ملاقات, هری ازش در مورد زیر زمین و چیزایی که اونجاست میپرسه و میگه خبر داری اون پایین چه خبره؟ اما لیزا جواب میده که به ما دستور داده شده بود که هیچ وقت وارد زیرزمین نشیم و برای همین من نمیدونم اون پایین واقعاََ چه خبره. و زمانی هم که هری میخواد بگه که توی زیر زمین چه چیزی دیده, سر درد میگیره و از حال میره!
در آخرین ملاقات, لیزا میگه:
هری قبلاََ یه چیزی گفتی که باعث نگرانیم شد, نمیتونستم بهش فکر نکنم....با این که خیلی ترسیده بودم اما رفتم تا نگاهی به زیرزمین بندازم......اما چیز غیرعادی اون پایین وجود نداشت. ولی زمانی که توی زیرزمین بودم یه حسی عجیبی بهم دست داد...انگار قبلاََ اونجا بودم. انگار اونجا یه اتفاقی رخ داده بود, اما یجورایی نمیتونم به طور کلی به یادش بیارم.
 
آخرین ویرایش:

horror_08

کاربر سایت
Aug 22, 2007
2,414
نام
Ashkan
دوستان نظرسنجی بدجوری داره خاک میخوره ، نظرات خودتون رو ارائه بدین ...

پ.ن : من با چیزی که مسعود پیشنهاد میده مخالفم ...:d:-"

=======
یکی از موارد جالب در مورد لیزا برای من این قضیه فراموش کردن خاطراتش با آلسا بود!
کلاً لیزا خیلی چیزها رو فراموش کرده بوده که احتمالاً به خاطر مصرف دارویی بوده که کافمن روش امتحان کرده بود ...
یادش رفته بود که خودش هم مثل این پرستارهاست ، یادش رفته بود چه بلایی به سر شهر اومده (در حالی که قاعدتاً باید توی جریان بوده باشه ) ، یادش رفته بود پرستار مخصوص آلسا بوده ...
 

msbazicenter

کاربر سایت
Sep 19, 2008
3,690
نام
مرام آدم مهمِ نه اسمش
سلام

========================================
================================================ =================================================
1 و 2 و 3 و 4 و 5 و 6 و 7 و 8 و 9 و 10 و 11 و 12 و 13 و 14 و 15 و 16 و 17 و 18 و 19 و 20 و 21 و 22 و 23 و 24 و 25 و 26 و 27 و 28 و 29 و 30 و 31 و 32 و 33 و34 و 35 و 36 و 37 و 38 و 39 و Endings و Extras
==========================================
==== =========================================
Silent Hill 1: Original Memories
Endings#

خب داستان شماره 1 تموم شد. پاياني كه ديديد +Good بود. اين بازي داراي 5 پايانه كه ابتدا شرايطش رو ميگم و بعد 4 پايان باقيمانده رو با عكس و شرح بيشتر توضيح ميدم. البته كمي خلاصه چون خيلي از تصاوير با پايان +Good يكي هستند.

1) +Good
* دكتر كافمن رو نجات بديد.
* شيشه‌ي حاوي Aglaophotis رو از تو متل پيدا كنيد.
(توضيح اينكه 2 عمل بالا مكمل همديگه هستند و اگه يكي از اونها رو انجام نديد اين پايان رو نمي‌گيريد)
* سيبل رو نجات بديد.

2) Good
گفتم كه اين پايان به نظرم پايان اصلي بازيه. به اين دليل كه بايد هدر رو نجات بديم تا تو شماره‌ي 3 باشه ولي سيبل نبايد نجات پيدا كنه چون تو شماره 3 ما هيچ اثري از سيبل نمي‌بينيم.
* دكتر كافمن رو نجات بديد.
* شيشه‌ي حاوي Aglaophotis رو از تو متل پيدا كنيد.
(توضيح اينكه 2 عمل بالا مكمل همديگه هستند و اگه يكي از اونها رو انجام نديد اين پايان رو نمي‌گيريد)
* سيبل رو نجات نديد.

3) +bad
* دكتر كافمن رو نجات نديد.
* شيشه‌ي حاوي Aglaophotis رو از تو متل پيدا نكنيد.
(توضيح اينكه 2 عمل بالا مكمل همديگه هستند و اگه هر كدوم از اونها رو انجام نديد اين پايان رو مي‌گيريد)
* سيبل رو نجات بديد.

4) bad
* دكتر كافمن رو نجات نديد.
* شيشه‌ي حاوي Aglaophotis رو از تو متل پيدا نكنيد.
(توضيح اينكه 2 عمل بالا مكمل همديگه هستند و اگه هر كدوم از اونها رو انجام نديد اين پايان رو مي‌گيريد)
* سيبل رو نجات نديد.

5) UFO
براي گرفتن اين بايد Channeling Stone رو به دست بياريد. براي اينكار بايد حداقل يكبار بازي رو (ترجيحاً با پايان خوب) تموم كنيد. بعد اون رو تو 5 مكان Use كنيد.

+Good
رجوع شود به SH1:OM#39

Good

اگه بطري پلاستيكي رو تو بيمارستان از مايع قرمز رنگ پر نكرده باشد مجبوريد سيبل رو بكشيد ولي اگه پر كرده باشيد بايد تصميم بگيريد كه دلتون مي‌خواد اين پايان رو بگيريد يا نه. اگه جواب‌تون بله هست باز هم بايد سيبل رو بكشيد.
plastic%20bottle.jpg
unknown%20liquid.jpg
وقتي وارد اين محيط ميشيم جس عجيبي داره. قبول داريد؟ انگار قراره اتفاق بدي بيافته
14_14_26_08.jpg
سيبل از روي صندلي چرخدار بلند ميشه.
14_14_26_29.jpg
اما حالت عادي نداره
14_14_26_35.jpg
اون به سمت هري حمله مي‌كنه
14_14_26_50.jpg
خب. تا اينجا بايد تصميم خودتون رو گرفته باشيد. بله؟ بريم.
17_13_43_29.jpg
انتخاب با خودتونه ولي من هر بار كه بهش ضربه مي‌زدم حس خوبي نداشتم.
17_13_43_38.jpg
تا اينكه سيبل از پا درمياد.
17_19_55_36.jpg
صورت خوني اون رو با ليزا مقايسه كنيد.
17_19_55_56.jpg
بايد اقرار كنم انقدر كه دلم براي سيبل سوخت 1 درصد اون هم براي ليزا نسوخت.
17_19_56_06.jpg
بازي رو ادامه ميديم تا به پايانش مي‌رسيم. فقط بخشي از حقايقي رو كه هري به سيبل ميگه رو از دست ميديم.
17_15_06_31.jpg
باقي اتفاقات مشابه +Good هست.
16_14_03_47.jpg

16_14_04_42.jpg

16_14_06_03.jpg

16_14_07_01.jpg

16_14_22_37.jpg

16_14_22_57.jpg

16_14_23_42.jpg
هري به تنهايي در حاليكه نوزاد رو محكم در آفوش گرفته به سمت راه خروجي حركت مي كنه
17_14_19_20.jpg
تا اينكه از محلكه فرار مي‌كنه
17_14_19_30.jpg
در نهايت بعد از ديدن سكانس مربوط به Credits هري رو مي بينيم كه به شرايط عادي برگشته اما نگاهش به ما مي‌فهمونه كه آينده اي نامعلوم در انتظار او و نوزادش و ماست.
good.jpg


+Bad
اگه بطري پلاستيكي رو تو بيمارستان از مايع قرمز رنگ پر كرده باشد ميتونيد با استفاده از اون سيبل رو نجات بديد ولي لازمه كه يا دكتر كافمن رو نجات نديد يا به سمت متل نريد.
كجايي ميلاد؟
:d
14_14_27_23.jpg

14_14_27_40.jpg

14_14_27_52.jpg

14_14_27_56.jpg

14_14_28_02.jpg

14_14_28_09.jpg
بازي رو ادامه ميديم تا انتها
17_14_59_31.jpg

17_15_06_31.jpg

17_15_08_49.jpg

16_14_03_47.jpg
هري هنوز هم فكر مي كنه موجودي كه مقابلش هست شريل خودشه.
17_15_08_57.jpg
اما
17_15_09_04.jpg
و اولين قربانيش رو مي‌گيره
17_15_09_11.jpg
در اين صورت مبارزه بين هري و ... خواهد بود.
17_15_09_22.jpg
اين صحنه رو هم هيچ وقت فراموش نمي‌كنم. به ياد اون لحظه‌اي كه شريل پشت تلفن از هري پرسيد «كجايي بابا»
17_15_10_22.jpg
خداحافظ دخترم:(
17_15_10_25.jpg
سكوت مي‌كنم. حرف‌هاي هري خودش گوياست
17_15_10_33.jpg

17_15_10_39.jpg
پاشو سيبل. هري الان به تو احتياج داره
17_15_03_43.jpg
دوست خوب يعني تو
17_15_03_56.jpg
سيبل و هري زير باراني از گلوله هاي شعله‌ور
17_15_04_01.jpg

17_15_04_04.jpg

Bad
اگه سيبل و دكتر كافمن رو نجات نديد يا به سمت متل نريد اين پايان نصيبتون ميشه.
17_19_56_06.jpg

17_15_06_31.jpg

17_15_08_49.jpg

17_15_09_22.jpg

17_15_10_22.jpg
شريل رفت و هري تنها زير باران آتش
17_15_10_43.jpg
در نهايت بعد از ديدن سكانس مربوط به Credits هري رو مي بينيم داخل خودروي خودش و بعد از سقوط از دره مرده. آيا تمام اين ماجراها در ذهن هري بوده؟
17_15_13_24.jpg

UFO
براي اين پايان به اين احتياج داريد.
channeling%20stone.jpg
مي‌تونيد اينجا پيداش كنيد.
18_11_43_30.jpg
بايد در 5 محل اون رو استفاده كنيد.
18_11_48_44.jpg
اول: پشت بام مدرسه در حالت OW
18_17_40_29.jpg

18_17_40_35.jpg

18_17_40_37.jpg

18_17_40_40.jpg
دوم: محوطه روبروي بيمارستان قبل از مبارزه با Floatstinger
18_08_58_01.jpg

18_08_58_06.jpg
سوم: محوطه پاركينگ متل
18_09_21_28.jpg

18_09_21_36.jpg
چهارم: داخل قايق قبل از رفتن به سمت فانوس دريايي
18_09_24_47.jpg

18_09_24_52.jpg
پنجم: در بالاي برج فانوس دريايي
18_18_15_12.jpg

18_18_15_21.jpg
نمي‌دونيد از اينكه لازم نيست با اين موجودات بجنگم چقدر خوشحال بودم.
بعد از استفاده بار پنجم، اينجوري ميشه.

18_18_15_43.jpg
اعتماد به نفست تو حلقم هري
18_18_15_53.jpg
مامور راهنمايي نيستند كه اينطوري ازشون سوال مي‌كني.
18_18_15_57.jpg
حقت بود
18_18_16_03.jpg
نترسيد. جاي بدي نمي‌برندش
18_18_16_10.jpg
و اين است عاقبت داستان
18_18_16_19.jpg

18_18_16_23.jpg
پايان
18_18_19_01.jpg
 
آخرین ویرایش:

Devil-Girl

کاربر سایت
Aug 24, 2012
1,238
دوستان دوستان
هم اکنون به یاری سبزتان نیازمندم :d
یکی لطفا زحمت بکشه این راه حل معمای پیانو رو به صورت کتبی و بدون شکل :D چون باید اس ام اس کنم برای یکی از دوستان و هر چه مختصر تر بهتر بگه :D تا کار این دوستمو من راه بندازم! خودم یادم نیس معما چی بود نه از روی گاید رفتم :-"
 

کاربرانی که این قسمت را مشاهده می‌کنند

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
or ثبت‌نام سریع از طریق سرویس‌های زیر