بحث و تبادل نظر در مورد سری Silent Hill (خلاصه داستان در پست اول)

انتخاب شما برای شخصیت محوری داستان برای قسمت بعد؟


  • مجموع رای دهنده‌ها
    129

Silent Dream

In madness you dwell
کاربر سایت
Jan 3, 2010
1,831

d.png

خلاصه‌ی داستان سری بازیهای سایلنت هیل
مقدمه:

«Silent Hill» نامی برای یک بازی رایانه‌ای است که در سال 1999 و توسط شرکت Konami برای کنسول PS1 عرضه شد. از همان ابتدا مشخص بود که این نام، پتانسیل تبدیل شدن به یک فرانچایز بزرگ را دارد. داستانی فوق‌العاده غنی، مبهم و عمیق در ژانری به نسبت نوپا. همین غنی و مبهم بودن داستان، Konami را وادار ساخت تا در کتاب راهنمای قسمت سوم بازی (Silent Hill 3 Official Complete Guide) بخشی را با نام Lost Memories قرار بدهد. اما همین عنصر داستان،‌تبدیل به تیغی دو دم شد؛ از یک سو یکی از اصلی‌ترین دلایل علاقه‌ی دیوانه‌وار طرفدارانش و از سوی دیگر، پاشنه آشیل عنوان در جذب مخاطبان جدید. شماره‌ی 2 بازی در سال 2001، شماره 3 در سال 2003 ، شماره‌ی 4 در سال 2004 ، Silent Hill: Homecoming در سال 2008 عرضه شدند. اما از لحاظ خط داستانی، شماره‌های 2 و 4 و Homecoming (به نوعی) مجزا بودند و فقط شماره 3 در ادامه‌ی شماره اول عرضه شد. در متن حاضر سعی شده است خلاصه‌ای کوتاه از شماره‌های منتشر شده ارائه شود تا عزیزانی که تازه به جمع ساکنان سایلنت هیل می‌پیوندند، بتوانند راحت‌تر با این عنوان رابطه بر قرار کنند. لازم به یادآوری است که این متن به معنی واقعی کلمه، اسپویلر است.

داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 1 به صورت ویدیویی

163949 163950

داستان سایلت هیل 1 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​

داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 2 به صورت ویدیویی

163952 172258

داستان سایلت هیل 2 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​
every.png
نویسنده ای به نام Harry Mason و همسرش در حین عبور از یک جاده، نوزادی را یافته و نام او را شریل می‌گذارند. چهار سال بعد همسر هری فوت می‌کند. سه سال پس از فوت همسرش، هری بنا به دلایلی تصمیم می‌گیرد با شریل به شهری که وی را در نزدیکی آن یافته بودند سفر کند. شب هنگام، در جاده‌ی کنار شهر، پلیسی موتورسوار از کنار آنها عبور کرده و توجه هری را جلب می کند. اندکی جلوتر، هری متوجه موتور پلیسی میشود که بدون سرنشین در کنار جاده افتاده در همین حین، در روبروی خود دختری را وسط جاده می‌بیند. برای اجتناب از تصادف با او، دیوانه‌وار فرمان را می چرخاند. اما ماشین منحرف شده و به دره‌ی کناری سقوط می‌کند. هری پس از به هوش آمدن، متوجه غیبت شریل می‌شود. در حین جستجو، شبح شریل را می‌بیند و به دنبال او می‌دود. در انتهای معبری تنگ، ناگهان همه‌چیز در تاریکی فرو می‌رود و چهره آنجا تغییر می‌کند. هری مصمم ادامه ‌می‌دهد اما در اثر حمله‌ی چند موجود هیولا مانند به حالت مرگ روی زمین می‌افتد.
وقتی هری بعد از آن حادثه در کافه ای بیدار می‌شود، با همان پلیس روبرو می‌شود. آنها با هم از اتفاقات عجیب شهر و حالت غیرعادی آن سخن می‌گویند. پلیس Cybil Bennet‌ نام دارد و به هری در یافتن شریل کمک می‌کند. حالت عادی شهر اینگونه است: خالی از سکنه، فرو رفته در مه، محصور شده توسط دره‌های عمیق و پر از هیولا. اما در حالت غیر عادی به تمامی این موارد تاریکی مطلق تکه گوشت های آویزان از در و دیوار سکوتی مرگبارتر هم اضافه میشود . هری در جستجوی شریل به مکان‌های زیادی از شهر مراجعه می‌کند: مدرسه، کلیسا، بیمارستان، فاضلاب، پارک تفریحی و در بعضی از آنها با شخصیت‌هایی آشنا می‌شود. با پیرزن عجیبی به نام Dahlia Gillespie در کلیسا، دکتر Michael Kaufmann و پرستاری به نام Lisa Garland در بیمارستان. همچنین مرتب شبح دختری را می‌بیند که باعث تصادف او شده بود به نام Alessa. دالیا اطلاعات زیادی درباره‌ی هری و شهر دارد دکتر کافمن و لیزا هم هر کدام مطالب جدیدی به اطلاعات هری اضافه میکنند. در طول بازی اطلاعات زیادی از شهر به دست می‌آوریم خواه از لابلای روزنامه‌های باطله و کتاب‌ها و خواه از این شخصیت‌ها. شهر مکانی نفرین شده بوده و در سال‌های جنگ‌های داخلی، اعدام‌های زیادی در زندان آن صورت گرفته است. شهر قدمت زیادی دارد و قرن‌ها قبل، بومیان ساکن آنجا بودند. از همان زمان، آیینی شیطانی در شهر رواج داشته است. در سده‌های اخیر، پس از سکونت مهاجران در شهر، تلفیقی از آیین باستانی شهر با آیین‌های مهاجران پدید می‌آید که با نام The Order شناخته می‌شود. پیروان و سردمداران این فرقه اعتقادات عجیب و خطرناکی‌ دارند. این فرقه به سه شاخه‌ی اصلی تقسیم می‌شود که یکی از آنها «مادر مقدس» می‌باشد. در راس این شاخه دالیا قرار دارد که آلسا دختر وی است. این فرقه به خدایی اعتقاد دارد که باید در روی زمین متولد شده سپس بهشت موعود فرقه را بنا کند. بر اساس مدارک به دست آمده، این خدا یک بار متولد شده و مرده است و حال باید برای بار دوم متولد یا فراخوانده شود. دالیا متوجه می‌شود که مشخصات دختر وی، آلسا، با مشخصات مادر خدا که در متون قدیمی پیش‌بینی شده هم‌خوانی دارد پس او را تربیت می‌کند تا مراسم تولد را انجام دهد. در این مراسم، باید مادر خدا سوزانده شود. مراسم در سن 7 سالگی آلسا انجام می‌شود و بدن کباب شده‌ی وی را به بیمارستان انتقال می‌دهند. اما او ناقص است. آلسا در نهایت درد و رنج، قسمتی از روح خودش را به صورت یک نوزاد از شهر بیرون می‌فرستد و با استفاده از قدرت ذهن خود، شهر را به جهنمی بی‌بدیل تبدیل می‌کند. دالیا برای اتمام نقشه خود، توسط خود آلسا، شریل را فرا می‌خواند تا روح مادر خدا تکمیل شود. در این بین دکتر کافمن مسئول امور پزشکی آلساست.
آلسا در برابر دالیا مقاومت می‌کند اما دالیا با فریب هری، خود را به آلسا می‌رساند و مراسم را مجدداً انجام می‌دهد اما در همین حین هری سر می‌رسد. روح شریل به آلسا می‌پیوندد تا مادر خدا کامل گردد. دکتر کافمن به قصد نابودی این روح، دارویی را به سمت وی پرتاب می‌کند اما اینکار باعث می‌شود خدا (در شماره‌ی اول این خدا با نام «سامایل» معرفی می گردد) متولد شود. در اولین اقدام، سامایل، دالیا را آتش می‌زند. اما هری با سامایل می‌جنگد و او را شکست می‌دهد. پس از نابودی سامایل، مادر خدا ظاهر می‌شود و نوزادی را به هری می‌دهد سپس، راه فرار از آن مهلکه را به او نشان می‌دهد.
هری نوزاد را از شهر دور کرده و در جایی به طور ناشناس او را بزرگ می‌کند. نام این نوزاد را Heather می‌گذارد. هدر کودکی عادی نبود و گاها ، رفتارهای عجیبی از خود بروز می‌داد.
17 سال پس از این ماجرا، دختر نفر دوم فرقه، یعنی «Claudia Wolf» تصمیم می‌گیرد آن نوزاد را پیدا کند تا مراسم دوباره به جریان بیفتد. با کمک کشیش دیگری به نام «Vincent»، کاراگاهی به نام «Douglas Cartland» را استخدام می‌کند تا این کودک را پیدا کند. داگلاس هدر را پیدا می‌کند اما از نیت اصلی کارفرمایان خود اطلاع ندارد. روزی که هدر به مرکز خرید شهر رفته‌بود،‌ داگلاس را در مقابل خود می‌بیند. هدر بی خبر از همه‌جا به خیال اینکه داگلاس یک مزاحم است، می‌گریزد ولی داگلاس قبلاً محل او را به کلودیا و وینسنت اطلاع داده‌است. هدر به سمت خانه و نزد هری حرکت می‌کند اما اطراف او پر از هیولاهایی هولناک شده است. در اینجا برای اولین بار، کلودیا را ملاقات می‌کند. کلودیا درتلاش است تا هدر چیزی را به یاد بیاورد. هدر پس از گذشتن از مرکز خرید و ایستگاه مترو، درساختمانی نیمه‌کاره در نزدیکی محل سکونت خود با وینسنت روبرو می‌شود.
هدر به آپارتمان خود می‌رسد اما درآنجا پدرش، هری را غرق در خون و بی‌جان می‌یابد. او کلودیا را در پشت‌بام می‌بیند و او را مسئول قتل پدرش می داند. هدر قصد انتقام دارد اما کلودیا به سایلنت هیل می‌رود. هدر به همراه داگلاس (که کمابیش به واقعیت پی برده است) به سمت سایلنت هیل حرکت می‌کند.
هدر تقریباً گذشته‌ی خود را به یاد آورده است؛ او همان روح واحد آلسا و شریل است که توسط مادر خدا به هری سپرده شد. پس از حلول روح آلسا و شریل، جنین خدا هم وارد بدن او شده است اما تحت تاثیر فراموشی هدر، عقیم مانده و برای بارور شدن، نیاز دارد تا آتش خشم و نفرت در درون هدر شعله‌ور شود. کلودیا در تمام طول داستان سعی بر این دارد تا همین میراث آلسا را بیدار کند و برای همین منظور، هری را می‌کشد تا او را از سر راه بردارد. در این میان، وینسنت که منافع خود را با تولد خدا در خطر می‌بیند، سعی می‌کند توسط هدر، کلودیا و عقایدش را نابود کند.
پس از رسیدن به شهر، هدر به بیمارستان می‌رود. او با راهنمایی‌های علنی یا مخفیانه‌ی وینسنت،‌ پدر کلودیا یعنی «لئونارد» را که در بیمارستان زندانی شده می‌کشد تا متاترون را به دست آورد. متاترون، نماد خیر و روشنی و در مقابل سامایل است و وینسنت تصور میکند متاترون میتواند در مبارزه با کلادیا به هدر کمک کند. در ادامه،‌هدر به کلیسای فرقه می‌رسد. کلودیا، وینسنت را ، که به زعم او خیانت کرده‌است، می‌کشد. هری مقداری از داروی دکتر کافمن را به شکل یه قرص به هدر داده بود. هدر آن قرص را می‌بلعد و در نتیجه، جنین خدا را بالا می‌آورد. کلودیا جنین را می‌بلعد و آنرا به شکل ناقص بارور می‌کند. در نهایت کلودیا به دست خدای متولد شده نابود می‌شود و هدر هم وی را می‌کشد. تا بار دیگر تفکرات منحرف فرقه برای به وجود آوردن خدا عقیم بماند.

آنچه که شما در بالا مطالعه کردید تنها بخشی از شهر و اتفاقات رخ داده در آن است در شماره های دوم و چهارم و پنجم از بازی بخشی دیگر از توانایی های شهر حضور پر رنگی دارد و آن هم قضاوت و مجازات است ، شهر به خاطر اتفاقاتی که به خود دیده است دارای قدرتهایی خاص است یکی از این قدرتها فراخواندن افراد است در شماره های دوم و پنجم ما شاهد حضور افرادی در شهر هستیم که به نوعی گناهکارند و شهر برای قضاوت در مورد آن ها ، دعوتشان کرده است .
جیمز ساندرلند مردی که زن مریضش را کشته است و همینطور الکس شفرد که باعث مرگ برادر کوچکتر خود شده است با پا گذاشتن به شهر اماده پاسخگویی به اشتباهاتی میشوند که سعی در فراموش کردن آن ها داشته اند ، صد البته که نوع بازجویی و قضاوت در این شهر مرموز نیز متفاوت است به جای حضور قاضی و هیئت منصفه و دادگاه ، تمام اتفاقات پیرامون شخصیت ها به نوعی اشتباه شخصیت را گوشزد میکنند از موجوداتی که با آنها مبارزه می‌کنید گرفته تا افراد سرگردان دیگری در شهر که خود گناهکارند .گو اینکه این خاصیت شهر در تمامی شماره ها وجود دارد ولی در شماره های مذکور از فرع به اصل بدل شده و محوریت بازی بر عمل انجام گرفته توسط شخصیت اصلی قرار دارد و بحث فرقه ، آلسا و غیره کمتر پرداخته شده است .
در این میان شماره ی چهارم بازی اما فضائی اختصاصی داشت در این شماره یکی از دست پرورده های یتیم خانه ی تحت رهبری فرقه به نام والتر سالیوان که پیرو حزب مادر مقدس است قصد متولد کردن خدا توسط مراسمی به نام قربانی کردن 21 نفر را دارد ، والتر که در کودکی توسط خانواده ی خود رها شده است تصور میکرد اتاقی که در آن بدنیا آمده است مادر او و در حقیقت خداست والتر که تصور میکند مادرش به خواب رفته است سعی دارد از طریق مراسم ذکر شده او را بیدار کند ، هر کدام از افرادی که برای قربانی شدن انتخاب شده اند باید دارای مشخصه ای باشد آخرین نفر این لیست که هدایت آن را بازیباز بر عهده دارد و دریافت کننده ی دانش و تکمیل کننده ی مراسم است ، هنری تونزند نام دارد که حال در همان اتاق تولد والتر زندگی میکند و در طول بازی با پی بردن به ماجرا و کمک های جوزف شرایبر که قبل از هنری در آن اتاق زندگی میکرده است قصد دارد جلوی تکمیل این مراسم را بگیرد . در انتها هنری تونزند با مبارزه با موجودی که والتر به وجود می آورد رویای به وجود آوردن خدا را بار دیگر خراب میکند .
علاوه بر شماره های ذکر شده دو بازی Silent Hill: Origins و Silent Hill: Shattered Memories نیز از سری معرفی شده اند که در اولی به زمان سوزانده شدن آلسا توسط دالیا و چگونگی زنده ماندن آلسا پرداخته شده و در دیگری اتفاقات شماره ی اول بعد از سال ها توسط هری بازسازی میشوند، گر چه با پایان کار تیم سازنده ی اصلی بازی که کار ساخت 4 شماره ی اول بازی را بر عهده داشتند این شماره ها به خوبی پرداخته نشده و دارای نواقصی در حیطه‌ی داستانی هستند اما همچنان سری سایلنت هیل دارای یکی از بهترین داستان ها در طول تاریخ بازیهای رایانه ای است.
لازم به ذکر است بر اساس این بازی تاکنون دو فیلم سینمایی نیز ساخته شده که شماره دوم (تا زمان نگارش این مقاله) هنوز اکران نگردیده است. با توجه به نظر مخاطبان، فیلم اول یکی از برترین و موفق‌ترین فیلم های ساخته شده بر اساس یک بازی ویدیویی می‌باشد.
همچنین شرکت کونامی در سال 2006 و به مناسبت اکران فیلم، مجموعه‌ای ویدیویی را بر روی رسانه‌ی UMD برای PSP عرضه نمود که با نام The Silent Hill Experience شناخته شده و شامل دو کمیک The Hunger و Dying Inside ، ترایلر شماره‌های 1 تا 4 بازی و فیلم، مصاحبه با آهنگ‌ساز افسانه‌ای سری به همراه کارگردان فیلم و برخی موسیقی‌های بازی می‌باشد.

دریافت خلاصه به صورت فایل pdf :دانلود
تهیه و تنظیم خلاصه : (msbazicenter)

----------------------------------------------------------------------------------------------------------

مقالات تحلیلی بازی نوشته شده توسط امیر حسین فرحزادی ( Bone Crusher ) :
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش اول )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش دوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش سوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش چهارم )

تاپیک تحلیل بازی نوشته شده توسط محمد مهدی حاجی اسمعیلی ( nemesis ) ( کامل نشده ):
The Lost Memories ---پایه و اساس بازی بزرگ "Silent Hill" -- تحلیلی بزرگ برای این بازی

مقالات مختلف در مورد سری سایلنت هیل:
Silent Hill: Homecoming Plot
Silent Hill: Origins Plot
Silent Hill Shattered Memories Plot
داستان (Silent Hill: Orphan)
شباهت بین Homecoming و Silent Hill 2
تاریخ وقایع Silent Hill و Shepherd's Glen
دانلود Silent Hill 2 - The movie
ترجمه یادداشت های سایلنت هیل 2
ترجمه فارسی دیالوگ های بازی Silent Hill 2: Born from a Wish
سایلنت هیل 4: پرونده قربانیان
ساکنین South Ashfield Heights apartments- قسمت اول - قسمت دوم
یادداشتی کوتاه بر SILENT HILL: HOMECOMING
داستان نسخه اول فیلم سایلنت هیل
Silent Hill: Original Memories
Silent Hill HD Collection Achievements Guide
Little Baroness
جودی میسون
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 1
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 2
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 3
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 4
خاطرات الکس شپرد
 

Attachments

  • sh1.png
    sh1.png
    56.3 KB · مشاهده: 3,572
  • silenthill1.jpg
    silenthill1.jpg
    55.1 KB · مشاهده: 117
آخرین ویرایش:

Silent Dream

In madness you dwell
کاربر سایت
Jan 3, 2010
1,831
بیا جلو ، بیا... بیا... خوبه :punish:
:d
مگه چی گفتم آخه:(
من انتقام میگیرم>:)
:d
ببین امیر به نظرم سبک بازی یه چیزی مثل obscure باشه نمیدونم این بازی رو انجام داده باشی یا نه...
ولی خب اصلا راضی کننده نیست یه جورایی دیده کپکام داره گند می زنه حسودیش شده!
داوود جان وضع این بازی خیلی خرابه,صد رحمت به Obscure
کاش Konami دیگه SH نمیساخت:(
سلام
خب حالا که فان بازار خوبی داره، ما هم بیایم.:d
=))=))
خیلی باحال بود
================================
خب نظرسنجی هم خدا رو شکر عوض شد.:d
خودتون فکر کنم بدونید من به کی رای دادم...
Heather
 

horror_08

کاربر سایت
Aug 22, 2007
2,414
نام
Ashkan
خب ، همونطور که میبینید بعد از مدتها نظر سنجی تغییر داده شد ، چند تا نکته رو در مورد نظر سنجی جدید بگم :
اول از اونجائی که بحث جدید ( شماره ی دوم ) هنوز شروع نشده بود و نظرسنجی هم مدت طولانی تغییر نکرده بود مجبور شدیم از روال نظر سنجی های تاپیک خارج بشیم و موضوع رو از شخصیت های فرعی تغییر بدیم !
مورفی که شخصیت اصلی دان پور هست به این علت جز گزینه ها قرار نگرفت که خیلی از بچه ها این شماره رو هنوز بازی نکردند و سر همین شاید در حق این شخصیت که بچه ها هم ازش خیلی تعریف میکنن اجحاف بشه! سر همین دوستانی که دان پور رو بازی کردند ما رو ببخشند !
اینکه چرا دو تا هری میسون هست تو این نظرسنجی باید بگم از اونجائی که دوستان سازنده لطف فرمودند و شخصیت جدیدی در sh : shat... خلق کردند که هیچ ارتباطی به هری میسون شماره ی یک نداشت گفتیم این دو تا از هم جدا بشند تا به هر کدوم که بیشتر ارتباط برقرار کردید رای بدید ! در ضمن اینطور نام هری میسون اصلی هم خدشه دار نمیشد!
منظور از عنوان نظر سنجی هم محبوب ترین شخصیت هست ولی مثلا جیمز ساندرلندی که به عللی شاید محبوب نباشه ولی باز هم از خیلی جهات کرکتر فوق قوی محسوب میشه برای اینکه سو برداشت نشه گذاشتیم بهترین شخصیت !
بسم الله !

پ.ن: به نظرم سخت ترین و جذاب ترین نظرسنجی تاپیک بیشک همین نظرسنجی هست من که بعید میدونم فعلا بتونم رای بدم ، جیمز و هری تو مخم دارند دوئل میکنند هدر هم وایستاده داور !هنری هم ناظر فدراسیون!:d

پاینده باشید !

..........
ویرایش :
سلام
به قول مرحوم Leon.Fox، خدا لعنتت نکنه اشکان!
yahoo_4.gif

این چه سوالی بود آخه! کدوم رو انتخاب کنیم؟
yahoo_7.gif
اینو ببین تو رو خدا !
مکتوباتی هست که ثابت میکنه دست مخفی پشت ایده ی نظرسنجی شخص شخیص شما بوده ! مدارکش هم موجوده ! نشون بدم ... نشون بدم؟
:d
 
آخرین ویرایش:

P.O.P

کاربر سایت
May 15, 2008
714
نام
Davood
سایلنت هیل 2 رو خیلی دوست دارم ولی کاراکترش رو نه...(خداییش تفاوت سایلنت هیل اینجا مشخص میشه ) مثلا طرف re4 رو دوست داره و همچنین لیون رو ولی ...)
حالا من چکار کنم ؟ هدر یا هری؟
آخه هری هیچ نکته ی منفی راجع بهش نیست ! هدر هم خیلی مظلومه...!
مخصوصا اگه هدر رو همون آلسا حساب کنیم!
 

FARAVARTISH

کاربر سایت
Feb 25, 2009
150
نام
از همین اسما
سلام بر همه
من یک سوال از کسایی داشتم که می گن بازی downpour شبیه به الن ویک شده!
می خواستم بپرسم چیش شبیه آلن ویک هست. واقعا ممنون می شم اگر کسی نظرشو بگه
 

Silent Dream

In madness you dwell
کاربر سایت
Jan 3, 2010
1,831
Silent Hill 2 Secret

1-در Lakeview Hotel هنگامی که جیمز از کنار اتاق 208 بگذرد ممکن است صدایی گریه ای به گوشش برسد.اتاق 208 اتاقی است در Wood Side Apartments که در آن جیمز جسد مردی را روبه روی تلویزیون پیدا میکند.همچنین عدد 208 بر روی دری نوشته شده است که جیمز در آن ماریا را در سلولش, مرده میابد.
2-زمانی که برای اولین بار تلاش مکنید به طبقه سوم Lakeview Hotel بروید,در قفل است.هنگامی که میخواهید برگردید,اگر به دقت گوش دهید صدای مری را میشنوید که میگوید:"James"
3-در زندان تولکا,هنگامی که به کافه تریا جایی که Eddie در حال توضیح دادن دلیل مرگ مردی که کنار میز است,میرسید.تابلویی از نمای کافه تریا پیدا میکنید که به دیوار آویخته شده است.اگر دقت کنید در عکس جسدی است که لباس جیمز را بر تن دارد.
Cafeteria_painting.jpg
4-در Lakeview Hotel اگر جیمز وارد اتاق استراحت شود و درحالی که چراغ قوه اش روشن است هیتر (Heater) را بررسی کند نوشته پیدا میکند که میگوید"I'm Johnny, one hot guy".از این نوشته میتوان به طور غیر مستقیم فهمید که دلیل آتش گرفتن هتل مربوط به تجهیزات گرمایشی بوده است.نظریه دیگری نیز وجود دارد,ممکن است این نوشته به قسمتی از کتاب درخشش (The Shining) اثر استفان کینگ اشاره داشته باشد. جایی که کاراکتر اصلی جک تورنس سرایدار هتل اُورلوک(Overlook) فراموش میکند که تجهیزات گرمایشی هتل را تنظیم کند و همین فراموش کاری باعث آتش گرفتن هتل میشود و البته زمانی که جک تورنس توسط شیطانی که در هتل وجود دارد تسخیر میشود خود را Johnny میخواند.همچنین پوستر The Shining بر روی دیوارهایی که در راه رسیدن به سایلنت هیل قرارگرفته اند وجود دارد.
=================================================
خب در این جا هم خلاصه ای از کتاب The Shining رو میذارم که با داستان این کتاب بیشتر آشنا بشید.
خلاصه:
محور اصلی داستان پسربچه 5 ساله ای به نام دانیل است که او را دنی صدا می‌کنند. دنی دارای توانایی‌های ماوراطبیعه می‌باشد. او دوستی دارد به نام تونی که در حالت خود هیپنوتیزم بر او ظاهر می‌شود و گه‌گاه به او حوادثی در آینده را نشان می‌دهد. علاوه بر این او می‌تواند ذهن اشخاص را بخواند. پدر و مادر او اگرچه در نهان از این توانایی او مطلع هستند اما سعی می‌کنند آن را به روی خود نیاورند. پدر دنی سابقاً عادت به مشروب‌خواری داشته و به علت عدم تعادل اعصاب شغلش را از دست داده، و اکنون برای امرار معاش ناگزیر به پذیرفتن سرایداری یک هتل به نام اورلوک شده است. هتل در منطقه‌ای کوهستانی قرار گرفته و در کل فصل زمستان تعطیل می‌باشد. جک تورنس به همراه خانواده‌اش یک زمستان کامل را در هتل تنها خواهند بود. وظیفه جک روشن نگاه داشتن مشعل گرمایش مرکزی هتل و رسیدگی کلی به وضعیت هتل است. هنگام مصاحبه اولیه رئیس هتل به او می‌گوید زمستان گذشته سرایدار سابق هتل همسر و دو دخترش را در پی جنونی ناگهانی به قتل می‌رساند و سپس خودکشی می‌کند. آقای اولمن رئیس هتل گمان می‌کند دلیل این جنون عادت مشروب‌خواری سرایدار سابق بوده‌است و به همین دلیل جک تورنس را برای این شغل مناسب نمی‌داند. اما جک به او می‌گوید که مشروب را بیش از چهارده ماه است که ترک کرده بنابراین جایی برای نگرانی نیست. در آستانه سفر به هتل اورلوک تونی دوست دنی بر او ظاهر می‌شود و به او درباره رفتن به این هتل هشدار می‌دهد. دنی در حالت هیپنوتیزم صحنه‌های ترسناکی درباره هتل اورلوک می‌بیند. اما از آنجا که او پدر خود را بسیار دوست دارد و از طرفی بیش از همسالان خود می‌فهمد، می‌داند پدرش به این شغل نیازمند است. بنابراین سعی می‌کند رویاها و الهامات پریشانش را نادیده بگیرد. خانواده تورنس در آخرین روز تعطیلات به هتل می‌رسند. آن‌ها به همراه رئیس هتل بازدیدی از طبقات و اتاق‌ها انجام می‌دهند و در همان آغاز هنگامی‌که رئیس هتل مشغول نشان‌دادن سوئیت ریاست جمهوری است، دنی بر روی دیوار سوئیت لکه خون و مغز متلاشی شده انسان را می‌بیند ولی ظاهراً کسی جز او این صحنه را نمی‌بیند. هنگام بازدید از آشپزخانه هتل، آشپز سیاه‌پوست هتل؛ آقای هالواران، بسیار مجذوب دنی می‌شود و در ذهنش با او صحبت می‌کند. مشخص می‌شود که آقای هالواران نیز دارای قدرت‌هایی می‌باشد. آقای هالواران به دنی می‌گوید تو می‌درخشی. می‌گوید مادربزرگ من به این توانایی می‌گوید درخشش و تو از تمام کسانی که من دیده‌ام بیشتر می‌درخشی. آقای هالواران به دنی می‌گوید در این هتل چیزهای بدی وجود دارند اما نمی‌توانند به تو آسیب برسانند. آن‌ها مانند تصاویر ترسناک هستند ولی ضرری ندارند.‌ اما مشخص می‌شود که او در این باره اشتباه می‌کرده است. او مخصوصاً درباره اتاق 217 و باغ‌وحش درختی که در محوطه هتل قرار دارد به دنی هشدار می‌دهد. به او می‌گوید هرگز در آن اتاق را باز نکن؛ چیز بدی در آن اتاق هست و به آن باغ‌وحش درختی نیز نرو. اما دنی یک پسربچه کنجکاو است و مگر نه اینکه آقای هالواران به او گفت آن‌ها خطری برای او ندارند. پس چرا نگاهی به اتاق شماره 217 نیاندازد؟
منبع
 

devil girl

کاربر سایت
Jun 11, 2008
2,703
نام
4tous4
wow امیر جان کارت عالیه
این کتاب درخشش فکر کنم همونی هست که فیلمش رو نیز ساختن با بازی آقای جک نیکلسون
wow فوق العاده س
 

Silent Dream

In madness you dwell
کاربر سایت
Jan 3, 2010
1,831
wow امیر جان کارت عالیه
این کتاب درخشش فکر کنم همونی هست که فیلمش رو نیز ساختن با بازی آقای جک نیکلسون
wow فوق العاده س
ممنون آتوسا جان.
بله,فیلمش هم ساختن.من یه جایی خوندم که استفان کینگ نویسنده کتاب زیاد از فیلم راضی نبوده و بعدها خودش تصمیم میگره که از روی کتابش سریالی بسازه.
ولی دیگه خبر ندارم سریالش ساخته شده یا نه...
 

msbazicenter

کاربر سایت
Sep 19, 2008
3,690
نام
مرام آدم مهمِ نه اسمش
سلام
خب خب خب. وعده داده بودم که سال 91 از سال 90 برای این تاپیک طلایی‌تر باشه. دو تا مطلب؛ اول اینکه یه مقاله‌ی کوچیک داره حاضر میشه که کمی متفاوت از باقی مقاله‌هاست. دوم اینکه این تصاویری رو که با عنوان زیر هر از چندگاهی قرار میدم، رو به صورت کامل و به شکل ویژه‌ای تو همین تاپیک قرار میدم. به امید خدا، بخش اول تا آخر تعطیلات و بخش دوم رو تا اواخر اردیبهشت تکمیل می‌کنم.
========================================
================================================ =================================================
1 و 2 و 3 و 4 و 5 و 6 و 7 و 8 و 9 و 10 و 11 و 12 و 13 و 14 و 15 و 16 و 17 و 18 و 19 و 20 و 21 و 22 و 23 و 24 و 25 و 26 و 27 و 28 و 29 و 30 و 31 و 32 و 33 و34 و 35 و 36 و 37 و 38 و 39 و Endings و Extras
==========================================
==== =========================================

Silent Hill 1: Original Memories
#25

بازگشت به تنهایی در انتهای خیابان BACHMAN‌ به سمت SANFORD.
13_11_36_26.jpg
این دیگه چیه؟
13_11_37_07.jpg
چی شد یهو؟ زلزله اومد!
albums3752-picture54258.jpg

تغییر دنیا اونم جلوی چشم ما!
13_11_37_16.jpg
هدر هم سالها بعد همین رو گفت.
13_11_37_18.jpg
شاید هم از Virtual به Reality
13_11_37_23.jpg
برخی‌ در بیداری‌هاشون کابوس می‌بینند برخی هم کابوس‌هاشون در بیداری می‌بینند.
13_11_37_28.jpg

چه حس مشترکی! منم حس خوبی نسبت به این وضعیت ندارم.
albums3752-picture54259.jpg

شک نکن. فقط عمق وحشت‌ش رو نمی دونیم.
albums3752-picture54260.jpg

چاره‌ای نیست. باید باهاش بسازیم هری.
به مسیر که ادامه بدیم...
albums3768-picture54262.jpg

... می‌بینید راه‌ مستقیم بسته‌ست به جز مسیر اسکله ...
albums3768-picture54261.jpg

... و مجبور هستید وارد اسکله کنار دریاچه بشید.
albums3768-picture54263.jpg

که ادامه‌ی این راه ...
albums3768-picture54264.jpg

... به قایق ختم می‌شود. شما که دچار دریازدگی نمیشید؟ تو چی هری؟
13_11_44_07.jpg
ترکیب تجارب قبلی با جو این راهروی داخل کابین قایق،‌ بهم میگه باید پشت این در خبرایی باشه.
albums3768-picture54265.jpg
 
آخرین ویرایش:

کاربرانی که این قسمت را مشاهده می‌کنند

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
or ثبت‌نام سریع از طریق سرویس‌های زیر