بحث و تبادل نظر در مورد سری Silent Hill (خلاصه داستان در پست اول)

انتخاب شما برای شخصیت محوری داستان برای قسمت بعد؟


  • مجموع رای دهنده‌ها
    129

Silent Dream

In madness you dwell
کاربر سایت
Jan 3, 2010
1,831

d.png

خلاصه‌ی داستان سری بازیهای سایلنت هیل
مقدمه:

«Silent Hill» نامی برای یک بازی رایانه‌ای است که در سال 1999 و توسط شرکت Konami برای کنسول PS1 عرضه شد. از همان ابتدا مشخص بود که این نام، پتانسیل تبدیل شدن به یک فرانچایز بزرگ را دارد. داستانی فوق‌العاده غنی، مبهم و عمیق در ژانری به نسبت نوپا. همین غنی و مبهم بودن داستان، Konami را وادار ساخت تا در کتاب راهنمای قسمت سوم بازی (Silent Hill 3 Official Complete Guide) بخشی را با نام Lost Memories قرار بدهد. اما همین عنصر داستان،‌تبدیل به تیغی دو دم شد؛ از یک سو یکی از اصلی‌ترین دلایل علاقه‌ی دیوانه‌وار طرفدارانش و از سوی دیگر، پاشنه آشیل عنوان در جذب مخاطبان جدید. شماره‌ی 2 بازی در سال 2001، شماره 3 در سال 2003 ، شماره‌ی 4 در سال 2004 ، Silent Hill: Homecoming در سال 2008 عرضه شدند. اما از لحاظ خط داستانی، شماره‌های 2 و 4 و Homecoming (به نوعی) مجزا بودند و فقط شماره 3 در ادامه‌ی شماره اول عرضه شد. در متن حاضر سعی شده است خلاصه‌ای کوتاه از شماره‌های منتشر شده ارائه شود تا عزیزانی که تازه به جمع ساکنان سایلنت هیل می‌پیوندند، بتوانند راحت‌تر با این عنوان رابطه بر قرار کنند. لازم به یادآوری است که این متن به معنی واقعی کلمه، اسپویلر است.

داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 1 به صورت ویدیویی

163949 163950

داستان سایلت هیل 1 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​

داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 2 به صورت ویدیویی

163952 172258

داستان سایلت هیل 2 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​
every.png
نویسنده ای به نام Harry Mason و همسرش در حین عبور از یک جاده، نوزادی را یافته و نام او را شریل می‌گذارند. چهار سال بعد همسر هری فوت می‌کند. سه سال پس از فوت همسرش، هری بنا به دلایلی تصمیم می‌گیرد با شریل به شهری که وی را در نزدیکی آن یافته بودند سفر کند. شب هنگام، در جاده‌ی کنار شهر، پلیسی موتورسوار از کنار آنها عبور کرده و توجه هری را جلب می کند. اندکی جلوتر، هری متوجه موتور پلیسی میشود که بدون سرنشین در کنار جاده افتاده در همین حین، در روبروی خود دختری را وسط جاده می‌بیند. برای اجتناب از تصادف با او، دیوانه‌وار فرمان را می چرخاند. اما ماشین منحرف شده و به دره‌ی کناری سقوط می‌کند. هری پس از به هوش آمدن، متوجه غیبت شریل می‌شود. در حین جستجو، شبح شریل را می‌بیند و به دنبال او می‌دود. در انتهای معبری تنگ، ناگهان همه‌چیز در تاریکی فرو می‌رود و چهره آنجا تغییر می‌کند. هری مصمم ادامه ‌می‌دهد اما در اثر حمله‌ی چند موجود هیولا مانند به حالت مرگ روی زمین می‌افتد.
وقتی هری بعد از آن حادثه در کافه ای بیدار می‌شود، با همان پلیس روبرو می‌شود. آنها با هم از اتفاقات عجیب شهر و حالت غیرعادی آن سخن می‌گویند. پلیس Cybil Bennet‌ نام دارد و به هری در یافتن شریل کمک می‌کند. حالت عادی شهر اینگونه است: خالی از سکنه، فرو رفته در مه، محصور شده توسط دره‌های عمیق و پر از هیولا. اما در حالت غیر عادی به تمامی این موارد تاریکی مطلق تکه گوشت های آویزان از در و دیوار سکوتی مرگبارتر هم اضافه میشود . هری در جستجوی شریل به مکان‌های زیادی از شهر مراجعه می‌کند: مدرسه، کلیسا، بیمارستان، فاضلاب، پارک تفریحی و در بعضی از آنها با شخصیت‌هایی آشنا می‌شود. با پیرزن عجیبی به نام Dahlia Gillespie در کلیسا، دکتر Michael Kaufmann و پرستاری به نام Lisa Garland در بیمارستان. همچنین مرتب شبح دختری را می‌بیند که باعث تصادف او شده بود به نام Alessa. دالیا اطلاعات زیادی درباره‌ی هری و شهر دارد دکتر کافمن و لیزا هم هر کدام مطالب جدیدی به اطلاعات هری اضافه میکنند. در طول بازی اطلاعات زیادی از شهر به دست می‌آوریم خواه از لابلای روزنامه‌های باطله و کتاب‌ها و خواه از این شخصیت‌ها. شهر مکانی نفرین شده بوده و در سال‌های جنگ‌های داخلی، اعدام‌های زیادی در زندان آن صورت گرفته است. شهر قدمت زیادی دارد و قرن‌ها قبل، بومیان ساکن آنجا بودند. از همان زمان، آیینی شیطانی در شهر رواج داشته است. در سده‌های اخیر، پس از سکونت مهاجران در شهر، تلفیقی از آیین باستانی شهر با آیین‌های مهاجران پدید می‌آید که با نام The Order شناخته می‌شود. پیروان و سردمداران این فرقه اعتقادات عجیب و خطرناکی‌ دارند. این فرقه به سه شاخه‌ی اصلی تقسیم می‌شود که یکی از آنها «مادر مقدس» می‌باشد. در راس این شاخه دالیا قرار دارد که آلسا دختر وی است. این فرقه به خدایی اعتقاد دارد که باید در روی زمین متولد شده سپس بهشت موعود فرقه را بنا کند. بر اساس مدارک به دست آمده، این خدا یک بار متولد شده و مرده است و حال باید برای بار دوم متولد یا فراخوانده شود. دالیا متوجه می‌شود که مشخصات دختر وی، آلسا، با مشخصات مادر خدا که در متون قدیمی پیش‌بینی شده هم‌خوانی دارد پس او را تربیت می‌کند تا مراسم تولد را انجام دهد. در این مراسم، باید مادر خدا سوزانده شود. مراسم در سن 7 سالگی آلسا انجام می‌شود و بدن کباب شده‌ی وی را به بیمارستان انتقال می‌دهند. اما او ناقص است. آلسا در نهایت درد و رنج، قسمتی از روح خودش را به صورت یک نوزاد از شهر بیرون می‌فرستد و با استفاده از قدرت ذهن خود، شهر را به جهنمی بی‌بدیل تبدیل می‌کند. دالیا برای اتمام نقشه خود، توسط خود آلسا، شریل را فرا می‌خواند تا روح مادر خدا تکمیل شود. در این بین دکتر کافمن مسئول امور پزشکی آلساست.
آلسا در برابر دالیا مقاومت می‌کند اما دالیا با فریب هری، خود را به آلسا می‌رساند و مراسم را مجدداً انجام می‌دهد اما در همین حین هری سر می‌رسد. روح شریل به آلسا می‌پیوندد تا مادر خدا کامل گردد. دکتر کافمن به قصد نابودی این روح، دارویی را به سمت وی پرتاب می‌کند اما اینکار باعث می‌شود خدا (در شماره‌ی اول این خدا با نام «سامایل» معرفی می گردد) متولد شود. در اولین اقدام، سامایل، دالیا را آتش می‌زند. اما هری با سامایل می‌جنگد و او را شکست می‌دهد. پس از نابودی سامایل، مادر خدا ظاهر می‌شود و نوزادی را به هری می‌دهد سپس، راه فرار از آن مهلکه را به او نشان می‌دهد.
هری نوزاد را از شهر دور کرده و در جایی به طور ناشناس او را بزرگ می‌کند. نام این نوزاد را Heather می‌گذارد. هدر کودکی عادی نبود و گاها ، رفتارهای عجیبی از خود بروز می‌داد.
17 سال پس از این ماجرا، دختر نفر دوم فرقه، یعنی «Claudia Wolf» تصمیم می‌گیرد آن نوزاد را پیدا کند تا مراسم دوباره به جریان بیفتد. با کمک کشیش دیگری به نام «Vincent»، کاراگاهی به نام «Douglas Cartland» را استخدام می‌کند تا این کودک را پیدا کند. داگلاس هدر را پیدا می‌کند اما از نیت اصلی کارفرمایان خود اطلاع ندارد. روزی که هدر به مرکز خرید شهر رفته‌بود،‌ داگلاس را در مقابل خود می‌بیند. هدر بی خبر از همه‌جا به خیال اینکه داگلاس یک مزاحم است، می‌گریزد ولی داگلاس قبلاً محل او را به کلودیا و وینسنت اطلاع داده‌است. هدر به سمت خانه و نزد هری حرکت می‌کند اما اطراف او پر از هیولاهایی هولناک شده است. در اینجا برای اولین بار، کلودیا را ملاقات می‌کند. کلودیا درتلاش است تا هدر چیزی را به یاد بیاورد. هدر پس از گذشتن از مرکز خرید و ایستگاه مترو، درساختمانی نیمه‌کاره در نزدیکی محل سکونت خود با وینسنت روبرو می‌شود.
هدر به آپارتمان خود می‌رسد اما درآنجا پدرش، هری را غرق در خون و بی‌جان می‌یابد. او کلودیا را در پشت‌بام می‌بیند و او را مسئول قتل پدرش می داند. هدر قصد انتقام دارد اما کلودیا به سایلنت هیل می‌رود. هدر به همراه داگلاس (که کمابیش به واقعیت پی برده است) به سمت سایلنت هیل حرکت می‌کند.
هدر تقریباً گذشته‌ی خود را به یاد آورده است؛ او همان روح واحد آلسا و شریل است که توسط مادر خدا به هری سپرده شد. پس از حلول روح آلسا و شریل، جنین خدا هم وارد بدن او شده است اما تحت تاثیر فراموشی هدر، عقیم مانده و برای بارور شدن، نیاز دارد تا آتش خشم و نفرت در درون هدر شعله‌ور شود. کلودیا در تمام طول داستان سعی بر این دارد تا همین میراث آلسا را بیدار کند و برای همین منظور، هری را می‌کشد تا او را از سر راه بردارد. در این میان، وینسنت که منافع خود را با تولد خدا در خطر می‌بیند، سعی می‌کند توسط هدر، کلودیا و عقایدش را نابود کند.
پس از رسیدن به شهر، هدر به بیمارستان می‌رود. او با راهنمایی‌های علنی یا مخفیانه‌ی وینسنت،‌ پدر کلودیا یعنی «لئونارد» را که در بیمارستان زندانی شده می‌کشد تا متاترون را به دست آورد. متاترون، نماد خیر و روشنی و در مقابل سامایل است و وینسنت تصور میکند متاترون میتواند در مبارزه با کلادیا به هدر کمک کند. در ادامه،‌هدر به کلیسای فرقه می‌رسد. کلودیا، وینسنت را ، که به زعم او خیانت کرده‌است، می‌کشد. هری مقداری از داروی دکتر کافمن را به شکل یه قرص به هدر داده بود. هدر آن قرص را می‌بلعد و در نتیجه، جنین خدا را بالا می‌آورد. کلودیا جنین را می‌بلعد و آنرا به شکل ناقص بارور می‌کند. در نهایت کلودیا به دست خدای متولد شده نابود می‌شود و هدر هم وی را می‌کشد. تا بار دیگر تفکرات منحرف فرقه برای به وجود آوردن خدا عقیم بماند.

آنچه که شما در بالا مطالعه کردید تنها بخشی از شهر و اتفاقات رخ داده در آن است در شماره های دوم و چهارم و پنجم از بازی بخشی دیگر از توانایی های شهر حضور پر رنگی دارد و آن هم قضاوت و مجازات است ، شهر به خاطر اتفاقاتی که به خود دیده است دارای قدرتهایی خاص است یکی از این قدرتها فراخواندن افراد است در شماره های دوم و پنجم ما شاهد حضور افرادی در شهر هستیم که به نوعی گناهکارند و شهر برای قضاوت در مورد آن ها ، دعوتشان کرده است .
جیمز ساندرلند مردی که زن مریضش را کشته است و همینطور الکس شفرد که باعث مرگ برادر کوچکتر خود شده است با پا گذاشتن به شهر اماده پاسخگویی به اشتباهاتی میشوند که سعی در فراموش کردن آن ها داشته اند ، صد البته که نوع بازجویی و قضاوت در این شهر مرموز نیز متفاوت است به جای حضور قاضی و هیئت منصفه و دادگاه ، تمام اتفاقات پیرامون شخصیت ها به نوعی اشتباه شخصیت را گوشزد میکنند از موجوداتی که با آنها مبارزه می‌کنید گرفته تا افراد سرگردان دیگری در شهر که خود گناهکارند .گو اینکه این خاصیت شهر در تمامی شماره ها وجود دارد ولی در شماره های مذکور از فرع به اصل بدل شده و محوریت بازی بر عمل انجام گرفته توسط شخصیت اصلی قرار دارد و بحث فرقه ، آلسا و غیره کمتر پرداخته شده است .
در این میان شماره ی چهارم بازی اما فضائی اختصاصی داشت در این شماره یکی از دست پرورده های یتیم خانه ی تحت رهبری فرقه به نام والتر سالیوان که پیرو حزب مادر مقدس است قصد متولد کردن خدا توسط مراسمی به نام قربانی کردن 21 نفر را دارد ، والتر که در کودکی توسط خانواده ی خود رها شده است تصور میکرد اتاقی که در آن بدنیا آمده است مادر او و در حقیقت خداست والتر که تصور میکند مادرش به خواب رفته است سعی دارد از طریق مراسم ذکر شده او را بیدار کند ، هر کدام از افرادی که برای قربانی شدن انتخاب شده اند باید دارای مشخصه ای باشد آخرین نفر این لیست که هدایت آن را بازیباز بر عهده دارد و دریافت کننده ی دانش و تکمیل کننده ی مراسم است ، هنری تونزند نام دارد که حال در همان اتاق تولد والتر زندگی میکند و در طول بازی با پی بردن به ماجرا و کمک های جوزف شرایبر که قبل از هنری در آن اتاق زندگی میکرده است قصد دارد جلوی تکمیل این مراسم را بگیرد . در انتها هنری تونزند با مبارزه با موجودی که والتر به وجود می آورد رویای به وجود آوردن خدا را بار دیگر خراب میکند .
علاوه بر شماره های ذکر شده دو بازی Silent Hill: Origins و Silent Hill: Shattered Memories نیز از سری معرفی شده اند که در اولی به زمان سوزانده شدن آلسا توسط دالیا و چگونگی زنده ماندن آلسا پرداخته شده و در دیگری اتفاقات شماره ی اول بعد از سال ها توسط هری بازسازی میشوند، گر چه با پایان کار تیم سازنده ی اصلی بازی که کار ساخت 4 شماره ی اول بازی را بر عهده داشتند این شماره ها به خوبی پرداخته نشده و دارای نواقصی در حیطه‌ی داستانی هستند اما همچنان سری سایلنت هیل دارای یکی از بهترین داستان ها در طول تاریخ بازیهای رایانه ای است.
لازم به ذکر است بر اساس این بازی تاکنون دو فیلم سینمایی نیز ساخته شده که شماره دوم (تا زمان نگارش این مقاله) هنوز اکران نگردیده است. با توجه به نظر مخاطبان، فیلم اول یکی از برترین و موفق‌ترین فیلم های ساخته شده بر اساس یک بازی ویدیویی می‌باشد.
همچنین شرکت کونامی در سال 2006 و به مناسبت اکران فیلم، مجموعه‌ای ویدیویی را بر روی رسانه‌ی UMD برای PSP عرضه نمود که با نام The Silent Hill Experience شناخته شده و شامل دو کمیک The Hunger و Dying Inside ، ترایلر شماره‌های 1 تا 4 بازی و فیلم، مصاحبه با آهنگ‌ساز افسانه‌ای سری به همراه کارگردان فیلم و برخی موسیقی‌های بازی می‌باشد.

دریافت خلاصه به صورت فایل pdf :دانلود
تهیه و تنظیم خلاصه : (msbazicenter)

----------------------------------------------------------------------------------------------------------

مقالات تحلیلی بازی نوشته شده توسط امیر حسین فرحزادی ( Bone Crusher ) :
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش اول )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش دوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش سوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش چهارم )

تاپیک تحلیل بازی نوشته شده توسط محمد مهدی حاجی اسمعیلی ( nemesis ) ( کامل نشده ):
The Lost Memories ---پایه و اساس بازی بزرگ "Silent Hill" -- تحلیلی بزرگ برای این بازی

مقالات مختلف در مورد سری سایلنت هیل:
Silent Hill: Homecoming Plot
Silent Hill: Origins Plot
Silent Hill Shattered Memories Plot
داستان (Silent Hill: Orphan)
شباهت بین Homecoming و Silent Hill 2
تاریخ وقایع Silent Hill و Shepherd's Glen
دانلود Silent Hill 2 - The movie
ترجمه یادداشت های سایلنت هیل 2
ترجمه فارسی دیالوگ های بازی Silent Hill 2: Born from a Wish
سایلنت هیل 4: پرونده قربانیان
ساکنین South Ashfield Heights apartments- قسمت اول - قسمت دوم
یادداشتی کوتاه بر SILENT HILL: HOMECOMING
داستان نسخه اول فیلم سایلنت هیل
Silent Hill: Original Memories
Silent Hill HD Collection Achievements Guide
Little Baroness
جودی میسون
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 1
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 2
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 3
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 4
خاطرات الکس شپرد
 

Attachments

  • sh1.png
    sh1.png
    56.3 KB · مشاهده: 3,573
  • silenthill1.jpg
    silenthill1.jpg
    55.1 KB · مشاهده: 117
آخرین ویرایش:

devil girl

کاربر سایت
Jun 11, 2008
2,703
نام
4tous4
:((:((
با دیدن این صحنه ها دلم برای sh3 به شدت تنگید
البته =))
دائی این چه لباسیه به هدر پوشوندی ؟!

آقا اون عکسی که safe گذاشت خیلی ترسناک بود توی بازی یادمه ساعتها بهش خیره میشدم وفکر می کردم که آیا این دو تا دخترا کی هستن ؟!:-s
 

msbazicenter

کاربر سایت
Sep 19, 2008
3,690
نام
مرام آدم مهمِ نه اسمش
سلام
:((:((
با دیدن این صحنه ها دلم برای sh3 به شدت تنگید
البته =))
دائی این چه لباسیه به هدر پوشوندی ؟!
من چکاره بیدم دایی. :(
یادش بخیر من و اشکان معتقد بودیم این لباس بالماسکه هستش برای شرکت تو جشن ساکنین شهر که اونها هم لباس هیولایی به تن کردند.
 

Safety & Peace

ارباب مطلق سوزوران
کاربر سایت
Sep 4, 2011
13,185
نام
تونی آلمِیدا
به طور معمول در تمام بازی‌های SH، اجسادی که در مسیر میبینیم فاقد صورت هستند اما این یکی رو ببینید.
تایید میشه....
مثل پرستارا....
راستی هنری این heather beam رو چه جوری باید بگیریمش؟
یادمه ساعتها بهش خیره میشدم
اخه چرااااااااا دروغ میگی؟ حاضرم شرط ببندم که 0.5 پانیه یه نگاه سر سری بهش انداختی:d
عزیزان به نظر شما اونی که از تلفن زنگ میزنه کی میتونه باشه؟:-/ نو بیمارستان؟
راستی مگر نباید فرد گناهاشو به صورت هیولاهایی مرتبط با اون گناه ببینه؟
مثل جیمز که مانکن ها رو میدید؟
چرا هیولاهایی که هدر میبینه،به شکل خاصی نیستن؟
یعنی میتونه این معنیو داشته باشه که هدر بیگناهه؟ که بازم با عقل جور در نمیاد......
 
آخرین ویرایش:

msbazicenter

کاربر سایت
Sep 19, 2008
3,690
نام
مرام آدم مهمِ نه اسمش
سلام
راستی هنری این heather beam رو چه جوری باید بگیریمش؟
اینجوری
باید در کل، 333 دشمن رو نابود کنی تا رمز فعالسازی Heather Beam رو بگیری. البته لازم نیست همه‌شون رو در دور اول بازی بکشی.
عزیزان به نظر شما اونی که از تلفن زنگ میزنه کی میتونه باشه؟
در این باره امیر عزیز تو نوشته خودش توضیح داده که من کاملاً باهاش موافقم.

*هنگامی که Heather وارد بیمارستان تغییر شکل داده شده Brookhaven می شود، متوجه صدای زنگ تلفنی میشود. او گوشی را بر میدارد و با مرد مروزی صحبت میکند. حال به موشکافی این قضه خواهیم پرداخت!

1- با استناد به LM ، تماس گیرنده در شرایط برابری با Heather قرار دارد و پیوند ذهنی صورت میگیرد. یعنی فرد تماس گیرنده نیز در دنیای تغییر شکل داده حضور دارد.
2- تماس گیرنده بنا به دلایلی سعی میکند نشان دهد اسم Heather را به یاد نمی آورد
3- او قصد مزاح و تفریح دارد که به وضوح مشخص است چنان مهارتی در این ضمینه ندارد.
4- ما میدانیم که او Leonard یا Stanley نیست.
5- او بسیار محافظ کار است و اسمش را نمیگوید. تنها اشاراتی به مسائل خاص دارد که با این کار میخواهد سر به سر Heather بگذارد.
6- او از گذشته آلسا با خبر است.
7- او اطلاع دارد که Heather از کلادیا متنفر است.
8- صداگذاری او توسط Clifford Rippel صورت گرفته که صداگذار...
9- Heather بعد از پیدا کردن کادوی تولد میگوید: " اگر به این احتیاج نداشتم مطمئنم او آن را به من نمیداد. عجیب به نظر میرسه! "

با توجه به موارد بالا می توان حدس زد که فرد تماس گیرنده کسی جز وینسنت نبوده است. احتمالا دنیای دیگر او شباهت های زیادی به دنیای واقعی دارد به علاوه اینکه کمی عجیب و غریب می تواند باشد. همان طور که میدانیم وینسنت اهل خوشی و هیجان است. او زمانی که دنیا تغییر شکل میدهد تصور میکند چقدر جالب می تواند باشد که بتواند با استفاده از تلفنی، Heather را سر کار بگذارد. از آنجا که قوانین دنیای دیگر از حالت طبیعی ییروی نمی کند این کار صورت میپذیرد و ادامه ماجرا...
اما در این مورد

راستی مگر نباید فرد گناهاشو به صورت هیولاهایی مرتبط با اون گناه ببینه؟
مثل جیمز که مانکن ها رو میدید؟
چرا هیولاهایی که هدر میبینه،به شکل خاصی نیستن؟
یعنی میتونه این معنیو داشته باشه که هدر بیگناهه؟ که بازم با عقل جور در نمیاد......
الزاماً نه! آیا هری گناه‌کار بود؟ یا هیولاهای شماره اول تجسمی از گناه کسی بودند؟
هیولاهای SH از ناخودآگاه ذهن افراد خلق میشن نه از گناه افراد. به عنوان مثال؛
Lying Figure ها تجسمی از بیماری مری بودند.

lying figure.jpg


اما Romper ها تجسمی از ترس آلسا از افراد بزرگسال

romper.jpg
 
آخرین ویرایش:
  • Like
Reactions: ASYLUM MANAGER

Safety & Peace

ارباب مطلق سوزوران
کاربر سایت
Sep 4, 2011
13,185
نام
تونی آلمِیدا
عزیزان یه چیزی خورد به ذهنم:
این امکان وجود داره که هیولاها هم انسان هایی باشند که به سایلنت هیل فراخونده شدن؟
مثلا هدر،اون هیولای اول بازی رو میبینه که داره یه ادم میخوره،از اون طرف مثلا هیولاهه،یه انسان دیگه باشه که داره یه جسد رو بررسی میکنه و هدر رو به شکل یه هیولا میبینه....
میفهمین که چی میگم؟ منظورم اینه که اگر تو یک نفر رو به صورت هیولا میبینی،اون هم تو رو به چشم یه هیولا میبینه......
اتفاقا این جای بحث داره.اخه فقط هدر و هری و ........ نیستن که پاشون به شهر میرسه........ بقیه هم هستم که گناه کردن......
نظرتون چیه؟
 

msbazicenter

کاربر سایت
Sep 19, 2008
3,690
نام
مرام آدم مهمِ نه اسمش
سلام
تو ذهن مریض عمراً نتونی به من برسی دایی.
من اگه برم سایلنت هیل (البته همین جایی که هستم دست کمی از اونجا نداره) مطمئن هستم یکی از هیولاهایی که میبینم، یه شبه انسان هستش بدنش به سمت منه ولی صورتش پشت به من.
عزیزان یه چیزی خورد به ذهنم:
این امکان وجود داره که هیولاها هم انسان هایی باشند که به سایلنت هیل فراخونده شدن؟
مثلا هدر،اون هیولای اول بازی رو میبینه که داره یه ادم میخوره،از اون طرف مثلا هیولاهه،یه انسان دیگه باشه که داره یه جسد رو بررسی میکنه و هدر رو به شکل یه هیولا میبینه....
میفهمین که چی میگم؟ منظورم اینه که اگر تو یک نفر رو به صورت هیولا میبینی،اون هم تو رو به چشم یه هیولا میبینه......
اتفاقا این جای بحث داره.اخه فقط هدر و هری و ........ نیستن که پاشون به شهر میرسه........ بقیه هم هستم که گناه کردن......
نظرتون چیه؟
این هم نظریه جالبی هستش.:huh:باید درباره‌ش فکر کنم.
 

devil girl

کاربر سایت
Jun 11, 2008
2,703
نام
4tous4
سلام
تو ذهن مریض عمراً نتونی به من برسی دایی.
من اگه برم سایلنت هیل (البته همین جایی که هستم دست کمی از اونجا نداره) مطمئن هستم یکی از هیولاهایی که میبینم، یه شبه انسان هستش بدنش به سمت منه ولی صورتش پشت به من.

این هم نظریه جالبی هستش.:huh:باید درباره‌ش فکر کنم.
این مدل هیولایی که گفتی تکراری بود ! حالا منو داشته باش
میرم سایلنت هیل یکی از هیولاها
بدنش پوست نداره فقط گوشت و خونه صورتش هم اصلا مشخص نیست فقط دندوناش رو می تونی ببینی چشماش هم که انگار دو تا پلکاش رو بهم دوختن ! باقیه بدنش هم که دل و روده و بافت هم بند و اینا همه مشخصه !;)
 

msbazicenter

کاربر سایت
Sep 19, 2008
3,690
نام
مرام آدم مهمِ نه اسمش
سلام
دایی فکر کنم کله‌پاچه رو اصلاً‌ دوست نداری‌. نه؟:d
=====================================
اینم از هیولای من :
امیرجان این برای دستگرمی خوبه اما صبر کن تا تاریک‌ترین کابوس‌هات رو تو فینال سال 2012 ببینی.:d
 

Bone Crusher

کاربر سایت
Dec 27, 2008
3,872
نام
امیرحسین
امیرجان این برای دستگرمی خوبه اما صبر کن تا تاریک‌ترین کابوس‌هات رو تو فینال سال 2012 ببینی.:d

این نوع هیولا به صورت فله ای تو بازی هست! :d اصلیاشون رو بعدا میزارم!;;)

بله تاریکترین کابوس زندگیم صورت زیبای فرانک ریبری هست!:d
 

msbazicenter

کاربر سایت
Sep 19, 2008
3,690
نام
مرام آدم مهمِ نه اسمش
سلام
========================================
================================================ =================================================
1 و 2 و 3 و 4 و 5 و 6 و 7 و 8 و 9 و 10 و 11 و 12 و 13 و 14 و 15 و 16 و 17 و 18 و 19 و 20 و 21 و 22 و 23 و 24 و 25 و 26 و 27 و 28 و 29 و 30 و 31 و 32 و 33 و 34 و 35 و 36 و 37 و 38 و 39 و Endings و Extras
==========================================
==== =========================================

Silent Hill 1: Original Memories
#16


با محو شدن تصویر و بیدار شدن دوباره، خود را برای تاریک‌ترین کابوس‌هاتون آماده کنید
هری!
پاشو هری.
albums3728-picture53681.jpg

ما هم مثل تو هری! اگه فهمیدی به ما هم بگو.
albums3728-picture53682.jpg
آیا باز هم با هم از دروازه‌ی تاریکی وارد OtherWorld‌ شدیم؟
10_16_15_04.jpg
خود را در عطیقه‌فروشی می‌یابید. آیا لحظاتی قبل فقط رویا بود؟
albums3728-picture53683.jpg
هری اطراف رو بررسی می‌کنه اما ...
albums3729-picture53686.jpg
... این بار دیگه تجربه داره. می‌دونه که پریدن داخل این دریا، بی‌فایده‌ست.
10_16_15_14.jpg
این هم یکی از احتمالات موجوده هری. اما بستگی به عملکردمون داره.
10_16_15_16.jpg
تو 2 راه داری؛
1- می‌تونی با باور این احتمال، خودت رو قانع کنی و رو تخت بیمارستان راحت دراز بکشی تا کابوست تموم بشه.
10_16_15_20.jpg

اما اینه واقعیت؟ یا شاید باید...
2- باور کنی که دختر کوچولوت اون بیرون تو دنیایی جهنمی تنهاست و تو تنها امیدش هستی و به کابوست ادامه بدی.
albums3729-picture53687.jpg

آفرین هری!
مطمئن باش تو این جستجوی کابوس‌وار، تنهات نمیذاریم.
خب، سرنخ بعدی‌مون چی بود؟
سیبل گفت که شریل رو دیده که به سمت دریاچه می‌رفت.
10_16_15_29.jpg
اما یه مشکل!
10_16_15_32.jpg
نگران نباش هری،‌راه‌های رسیدن به شریل زیاده. بهتره از یکی بپرسیم.
10_16_15_33.jpg
بریم سراغ پرستار رویایی‌مون.
10_16_15_36.jpg
لعنتی! باز هم که بن‌بست نصیب‌مون شد!
sh1_screen_38.jpg
یعنی راهی برای رسیدن به بیمارستان نیست؟ این شکاف تنها روزنه‌ی امیدمونه.
sh1_screen_39.jpg
ورودیِ مرکز خرید شهر.
albums3729-picture53712.jpg
باید پله‌برقی رو هم به لیست نمادهای بازی اضافه کنیم
10_16_17_15.jpg
هان؟! این چی بود؟
albums3729-picture53716.jpg

هنگامی که به سمت پله‌برقی میرفتیم و انگار همه‌چی داشت در آرامش پیش میرفت، تلویزیون‌‌ها خودبخود روشن شدن.
albums3729-picture53717.jpg
کنار فروشگاه GIGASTORE
633px-Vestal_Gigastore.png
بعد از نویز، نماد سامایل! هشداردهنده‌ی اینکه باید فکر آرامش رو از سر بیرون کنید.
10_16_17_23.jpg
و بعد، تصاویر شریل پیش‌درآمدی بود بر شروع دوباره کابوس هولناک
10_16_17_25.jpg
و آلسا...
albums3729-picture53718.jpg

البته شریل قبلاً تلفنی این سوال رو پرسیده‌بود. ولی برای محکم‌کاری یه تماس تصویری هم گرفت.

?Daddy? Where are you
CherylVideo.jpg

در این لحظه چه حسی داشتید؟
10_16_17_41.jpg
در عرض چند ثانیه دوباره دنیا روی سرمون خراب شد. انگار شریل یا آلسا یا هر کی که پشت این ماجرا بود بهمون نهیب زد که:
«فراموش نکن این همه راه رو اومدی اینجا دنبال چی»
 
آخرین ویرایش:

devil girl

کاربر سایت
Jun 11, 2008
2,703
نام
4tous4
بچه ها من یه ایده دارم
بیاین یه مسابقه بین خودمون بزاریم :d
ایده هامون برای طرح هیولا رو طراحی کنیم و اینجا بزاریم و بعد بهشون رای بدیم !
بعد بهترین طراحی رو که بیشترین رای رو آورده بفرستیم واسه کونامی !
موافقین ؟!
هر کی موافقه دستش بالا :d
 

Emperor visari

کاربر سایت
Jan 5, 2011
1,553
بچه ها من یه ایده دارم
بیاین یه مسابقه بین خودمون بزاریم :d
ایده هامون برای طرح هیولا رو طراحی کنیم و اینجا بزاریم و بعد بهشون رای بدیم !
بعد بهترین طراحی رو که بیشترین رای رو آورده بفرستیم واسه کونامی !
موافقین ؟!
هر کی موافقه دستش بالا :d

کونامی یه مسابقه مشابه گذاشت البته نه برای هیولا بلکه برای یه طرح سنگ قبر که برنده ش طرحش تو یه قبرستون تو محیط بازی جا می گیره.

images
 
  • Like
Reactions: ASYLUM MANAGER

devil girl

کاربر سایت
Jun 11, 2008
2,703
نام
4tous4
خب حالا یعنی موافقی یا موافق نیستی ؟! :d
بچه ها اگه همه موافقن شروع کنیم به طراحی ! نمی خوام بیخودی وقت صرف کنیم ؟!
یه بار دیگه میگم آیا وکیلم ؟! :d
 

کاربرانی که این قسمت را مشاهده می‌کنند

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
or ثبت‌نام سریع از طریق سرویس‌های زیر