بحث و تبادل نظر در مورد سری Silent Hill (خلاصه داستان در پست اول)

انتخاب شما برای شخصیت محوری داستان برای قسمت بعد؟


  • مجموع رای دهنده‌ها
    129

Silent Dream

In madness you dwell
کاربر سایت
Jan 3, 2010
1,831

d.png

خلاصه‌ی داستان سری بازیهای سایلنت هیل
مقدمه:

«Silent Hill» نامی برای یک بازی رایانه‌ای است که در سال 1999 و توسط شرکت Konami برای کنسول PS1 عرضه شد. از همان ابتدا مشخص بود که این نام، پتانسیل تبدیل شدن به یک فرانچایز بزرگ را دارد. داستانی فوق‌العاده غنی، مبهم و عمیق در ژانری به نسبت نوپا. همین غنی و مبهم بودن داستان، Konami را وادار ساخت تا در کتاب راهنمای قسمت سوم بازی (Silent Hill 3 Official Complete Guide) بخشی را با نام Lost Memories قرار بدهد. اما همین عنصر داستان،‌تبدیل به تیغی دو دم شد؛ از یک سو یکی از اصلی‌ترین دلایل علاقه‌ی دیوانه‌وار طرفدارانش و از سوی دیگر، پاشنه آشیل عنوان در جذب مخاطبان جدید. شماره‌ی 2 بازی در سال 2001، شماره 3 در سال 2003 ، شماره‌ی 4 در سال 2004 ، Silent Hill: Homecoming در سال 2008 عرضه شدند. اما از لحاظ خط داستانی، شماره‌های 2 و 4 و Homecoming (به نوعی) مجزا بودند و فقط شماره 3 در ادامه‌ی شماره اول عرضه شد. در متن حاضر سعی شده است خلاصه‌ای کوتاه از شماره‌های منتشر شده ارائه شود تا عزیزانی که تازه به جمع ساکنان سایلنت هیل می‌پیوندند، بتوانند راحت‌تر با این عنوان رابطه بر قرار کنند. لازم به یادآوری است که این متن به معنی واقعی کلمه، اسپویلر است.

داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 1 به صورت ویدیویی

163949 163950

داستان سایلت هیل 1 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​

داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 2 به صورت ویدیویی

163952 172258

داستان سایلت هیل 2 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​
every.png
نویسنده ای به نام Harry Mason و همسرش در حین عبور از یک جاده، نوزادی را یافته و نام او را شریل می‌گذارند. چهار سال بعد همسر هری فوت می‌کند. سه سال پس از فوت همسرش، هری بنا به دلایلی تصمیم می‌گیرد با شریل به شهری که وی را در نزدیکی آن یافته بودند سفر کند. شب هنگام، در جاده‌ی کنار شهر، پلیسی موتورسوار از کنار آنها عبور کرده و توجه هری را جلب می کند. اندکی جلوتر، هری متوجه موتور پلیسی میشود که بدون سرنشین در کنار جاده افتاده در همین حین، در روبروی خود دختری را وسط جاده می‌بیند. برای اجتناب از تصادف با او، دیوانه‌وار فرمان را می چرخاند. اما ماشین منحرف شده و به دره‌ی کناری سقوط می‌کند. هری پس از به هوش آمدن، متوجه غیبت شریل می‌شود. در حین جستجو، شبح شریل را می‌بیند و به دنبال او می‌دود. در انتهای معبری تنگ، ناگهان همه‌چیز در تاریکی فرو می‌رود و چهره آنجا تغییر می‌کند. هری مصمم ادامه ‌می‌دهد اما در اثر حمله‌ی چند موجود هیولا مانند به حالت مرگ روی زمین می‌افتد.
وقتی هری بعد از آن حادثه در کافه ای بیدار می‌شود، با همان پلیس روبرو می‌شود. آنها با هم از اتفاقات عجیب شهر و حالت غیرعادی آن سخن می‌گویند. پلیس Cybil Bennet‌ نام دارد و به هری در یافتن شریل کمک می‌کند. حالت عادی شهر اینگونه است: خالی از سکنه، فرو رفته در مه، محصور شده توسط دره‌های عمیق و پر از هیولا. اما در حالت غیر عادی به تمامی این موارد تاریکی مطلق تکه گوشت های آویزان از در و دیوار سکوتی مرگبارتر هم اضافه میشود . هری در جستجوی شریل به مکان‌های زیادی از شهر مراجعه می‌کند: مدرسه، کلیسا، بیمارستان، فاضلاب، پارک تفریحی و در بعضی از آنها با شخصیت‌هایی آشنا می‌شود. با پیرزن عجیبی به نام Dahlia Gillespie در کلیسا، دکتر Michael Kaufmann و پرستاری به نام Lisa Garland در بیمارستان. همچنین مرتب شبح دختری را می‌بیند که باعث تصادف او شده بود به نام Alessa. دالیا اطلاعات زیادی درباره‌ی هری و شهر دارد دکتر کافمن و لیزا هم هر کدام مطالب جدیدی به اطلاعات هری اضافه میکنند. در طول بازی اطلاعات زیادی از شهر به دست می‌آوریم خواه از لابلای روزنامه‌های باطله و کتاب‌ها و خواه از این شخصیت‌ها. شهر مکانی نفرین شده بوده و در سال‌های جنگ‌های داخلی، اعدام‌های زیادی در زندان آن صورت گرفته است. شهر قدمت زیادی دارد و قرن‌ها قبل، بومیان ساکن آنجا بودند. از همان زمان، آیینی شیطانی در شهر رواج داشته است. در سده‌های اخیر، پس از سکونت مهاجران در شهر، تلفیقی از آیین باستانی شهر با آیین‌های مهاجران پدید می‌آید که با نام The Order شناخته می‌شود. پیروان و سردمداران این فرقه اعتقادات عجیب و خطرناکی‌ دارند. این فرقه به سه شاخه‌ی اصلی تقسیم می‌شود که یکی از آنها «مادر مقدس» می‌باشد. در راس این شاخه دالیا قرار دارد که آلسا دختر وی است. این فرقه به خدایی اعتقاد دارد که باید در روی زمین متولد شده سپس بهشت موعود فرقه را بنا کند. بر اساس مدارک به دست آمده، این خدا یک بار متولد شده و مرده است و حال باید برای بار دوم متولد یا فراخوانده شود. دالیا متوجه می‌شود که مشخصات دختر وی، آلسا، با مشخصات مادر خدا که در متون قدیمی پیش‌بینی شده هم‌خوانی دارد پس او را تربیت می‌کند تا مراسم تولد را انجام دهد. در این مراسم، باید مادر خدا سوزانده شود. مراسم در سن 7 سالگی آلسا انجام می‌شود و بدن کباب شده‌ی وی را به بیمارستان انتقال می‌دهند. اما او ناقص است. آلسا در نهایت درد و رنج، قسمتی از روح خودش را به صورت یک نوزاد از شهر بیرون می‌فرستد و با استفاده از قدرت ذهن خود، شهر را به جهنمی بی‌بدیل تبدیل می‌کند. دالیا برای اتمام نقشه خود، توسط خود آلسا، شریل را فرا می‌خواند تا روح مادر خدا تکمیل شود. در این بین دکتر کافمن مسئول امور پزشکی آلساست.
آلسا در برابر دالیا مقاومت می‌کند اما دالیا با فریب هری، خود را به آلسا می‌رساند و مراسم را مجدداً انجام می‌دهد اما در همین حین هری سر می‌رسد. روح شریل به آلسا می‌پیوندد تا مادر خدا کامل گردد. دکتر کافمن به قصد نابودی این روح، دارویی را به سمت وی پرتاب می‌کند اما اینکار باعث می‌شود خدا (در شماره‌ی اول این خدا با نام «سامایل» معرفی می گردد) متولد شود. در اولین اقدام، سامایل، دالیا را آتش می‌زند. اما هری با سامایل می‌جنگد و او را شکست می‌دهد. پس از نابودی سامایل، مادر خدا ظاهر می‌شود و نوزادی را به هری می‌دهد سپس، راه فرار از آن مهلکه را به او نشان می‌دهد.
هری نوزاد را از شهر دور کرده و در جایی به طور ناشناس او را بزرگ می‌کند. نام این نوزاد را Heather می‌گذارد. هدر کودکی عادی نبود و گاها ، رفتارهای عجیبی از خود بروز می‌داد.
17 سال پس از این ماجرا، دختر نفر دوم فرقه، یعنی «Claudia Wolf» تصمیم می‌گیرد آن نوزاد را پیدا کند تا مراسم دوباره به جریان بیفتد. با کمک کشیش دیگری به نام «Vincent»، کاراگاهی به نام «Douglas Cartland» را استخدام می‌کند تا این کودک را پیدا کند. داگلاس هدر را پیدا می‌کند اما از نیت اصلی کارفرمایان خود اطلاع ندارد. روزی که هدر به مرکز خرید شهر رفته‌بود،‌ داگلاس را در مقابل خود می‌بیند. هدر بی خبر از همه‌جا به خیال اینکه داگلاس یک مزاحم است، می‌گریزد ولی داگلاس قبلاً محل او را به کلودیا و وینسنت اطلاع داده‌است. هدر به سمت خانه و نزد هری حرکت می‌کند اما اطراف او پر از هیولاهایی هولناک شده است. در اینجا برای اولین بار، کلودیا را ملاقات می‌کند. کلودیا درتلاش است تا هدر چیزی را به یاد بیاورد. هدر پس از گذشتن از مرکز خرید و ایستگاه مترو، درساختمانی نیمه‌کاره در نزدیکی محل سکونت خود با وینسنت روبرو می‌شود.
هدر به آپارتمان خود می‌رسد اما درآنجا پدرش، هری را غرق در خون و بی‌جان می‌یابد. او کلودیا را در پشت‌بام می‌بیند و او را مسئول قتل پدرش می داند. هدر قصد انتقام دارد اما کلودیا به سایلنت هیل می‌رود. هدر به همراه داگلاس (که کمابیش به واقعیت پی برده است) به سمت سایلنت هیل حرکت می‌کند.
هدر تقریباً گذشته‌ی خود را به یاد آورده است؛ او همان روح واحد آلسا و شریل است که توسط مادر خدا به هری سپرده شد. پس از حلول روح آلسا و شریل، جنین خدا هم وارد بدن او شده است اما تحت تاثیر فراموشی هدر، عقیم مانده و برای بارور شدن، نیاز دارد تا آتش خشم و نفرت در درون هدر شعله‌ور شود. کلودیا در تمام طول داستان سعی بر این دارد تا همین میراث آلسا را بیدار کند و برای همین منظور، هری را می‌کشد تا او را از سر راه بردارد. در این میان، وینسنت که منافع خود را با تولد خدا در خطر می‌بیند، سعی می‌کند توسط هدر، کلودیا و عقایدش را نابود کند.
پس از رسیدن به شهر، هدر به بیمارستان می‌رود. او با راهنمایی‌های علنی یا مخفیانه‌ی وینسنت،‌ پدر کلودیا یعنی «لئونارد» را که در بیمارستان زندانی شده می‌کشد تا متاترون را به دست آورد. متاترون، نماد خیر و روشنی و در مقابل سامایل است و وینسنت تصور میکند متاترون میتواند در مبارزه با کلادیا به هدر کمک کند. در ادامه،‌هدر به کلیسای فرقه می‌رسد. کلودیا، وینسنت را ، که به زعم او خیانت کرده‌است، می‌کشد. هری مقداری از داروی دکتر کافمن را به شکل یه قرص به هدر داده بود. هدر آن قرص را می‌بلعد و در نتیجه، جنین خدا را بالا می‌آورد. کلودیا جنین را می‌بلعد و آنرا به شکل ناقص بارور می‌کند. در نهایت کلودیا به دست خدای متولد شده نابود می‌شود و هدر هم وی را می‌کشد. تا بار دیگر تفکرات منحرف فرقه برای به وجود آوردن خدا عقیم بماند.

آنچه که شما در بالا مطالعه کردید تنها بخشی از شهر و اتفاقات رخ داده در آن است در شماره های دوم و چهارم و پنجم از بازی بخشی دیگر از توانایی های شهر حضور پر رنگی دارد و آن هم قضاوت و مجازات است ، شهر به خاطر اتفاقاتی که به خود دیده است دارای قدرتهایی خاص است یکی از این قدرتها فراخواندن افراد است در شماره های دوم و پنجم ما شاهد حضور افرادی در شهر هستیم که به نوعی گناهکارند و شهر برای قضاوت در مورد آن ها ، دعوتشان کرده است .
جیمز ساندرلند مردی که زن مریضش را کشته است و همینطور الکس شفرد که باعث مرگ برادر کوچکتر خود شده است با پا گذاشتن به شهر اماده پاسخگویی به اشتباهاتی میشوند که سعی در فراموش کردن آن ها داشته اند ، صد البته که نوع بازجویی و قضاوت در این شهر مرموز نیز متفاوت است به جای حضور قاضی و هیئت منصفه و دادگاه ، تمام اتفاقات پیرامون شخصیت ها به نوعی اشتباه شخصیت را گوشزد میکنند از موجوداتی که با آنها مبارزه می‌کنید گرفته تا افراد سرگردان دیگری در شهر که خود گناهکارند .گو اینکه این خاصیت شهر در تمامی شماره ها وجود دارد ولی در شماره های مذکور از فرع به اصل بدل شده و محوریت بازی بر عمل انجام گرفته توسط شخصیت اصلی قرار دارد و بحث فرقه ، آلسا و غیره کمتر پرداخته شده است .
در این میان شماره ی چهارم بازی اما فضائی اختصاصی داشت در این شماره یکی از دست پرورده های یتیم خانه ی تحت رهبری فرقه به نام والتر سالیوان که پیرو حزب مادر مقدس است قصد متولد کردن خدا توسط مراسمی به نام قربانی کردن 21 نفر را دارد ، والتر که در کودکی توسط خانواده ی خود رها شده است تصور میکرد اتاقی که در آن بدنیا آمده است مادر او و در حقیقت خداست والتر که تصور میکند مادرش به خواب رفته است سعی دارد از طریق مراسم ذکر شده او را بیدار کند ، هر کدام از افرادی که برای قربانی شدن انتخاب شده اند باید دارای مشخصه ای باشد آخرین نفر این لیست که هدایت آن را بازیباز بر عهده دارد و دریافت کننده ی دانش و تکمیل کننده ی مراسم است ، هنری تونزند نام دارد که حال در همان اتاق تولد والتر زندگی میکند و در طول بازی با پی بردن به ماجرا و کمک های جوزف شرایبر که قبل از هنری در آن اتاق زندگی میکرده است قصد دارد جلوی تکمیل این مراسم را بگیرد . در انتها هنری تونزند با مبارزه با موجودی که والتر به وجود می آورد رویای به وجود آوردن خدا را بار دیگر خراب میکند .
علاوه بر شماره های ذکر شده دو بازی Silent Hill: Origins و Silent Hill: Shattered Memories نیز از سری معرفی شده اند که در اولی به زمان سوزانده شدن آلسا توسط دالیا و چگونگی زنده ماندن آلسا پرداخته شده و در دیگری اتفاقات شماره ی اول بعد از سال ها توسط هری بازسازی میشوند، گر چه با پایان کار تیم سازنده ی اصلی بازی که کار ساخت 4 شماره ی اول بازی را بر عهده داشتند این شماره ها به خوبی پرداخته نشده و دارای نواقصی در حیطه‌ی داستانی هستند اما همچنان سری سایلنت هیل دارای یکی از بهترین داستان ها در طول تاریخ بازیهای رایانه ای است.
لازم به ذکر است بر اساس این بازی تاکنون دو فیلم سینمایی نیز ساخته شده که شماره دوم (تا زمان نگارش این مقاله) هنوز اکران نگردیده است. با توجه به نظر مخاطبان، فیلم اول یکی از برترین و موفق‌ترین فیلم های ساخته شده بر اساس یک بازی ویدیویی می‌باشد.
همچنین شرکت کونامی در سال 2006 و به مناسبت اکران فیلم، مجموعه‌ای ویدیویی را بر روی رسانه‌ی UMD برای PSP عرضه نمود که با نام The Silent Hill Experience شناخته شده و شامل دو کمیک The Hunger و Dying Inside ، ترایلر شماره‌های 1 تا 4 بازی و فیلم، مصاحبه با آهنگ‌ساز افسانه‌ای سری به همراه کارگردان فیلم و برخی موسیقی‌های بازی می‌باشد.

دریافت خلاصه به صورت فایل pdf :دانلود
تهیه و تنظیم خلاصه : (msbazicenter)

----------------------------------------------------------------------------------------------------------

مقالات تحلیلی بازی نوشته شده توسط امیر حسین فرحزادی ( Bone Crusher ) :
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش اول )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش دوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش سوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش چهارم )

تاپیک تحلیل بازی نوشته شده توسط محمد مهدی حاجی اسمعیلی ( nemesis ) ( کامل نشده ):
The Lost Memories ---پایه و اساس بازی بزرگ "Silent Hill" -- تحلیلی بزرگ برای این بازی

مقالات مختلف در مورد سری سایلنت هیل:
Silent Hill: Homecoming Plot
Silent Hill: Origins Plot
Silent Hill Shattered Memories Plot
داستان (Silent Hill: Orphan)
شباهت بین Homecoming و Silent Hill 2
تاریخ وقایع Silent Hill و Shepherd's Glen
دانلود Silent Hill 2 - The movie
ترجمه یادداشت های سایلنت هیل 2
ترجمه فارسی دیالوگ های بازی Silent Hill 2: Born from a Wish
سایلنت هیل 4: پرونده قربانیان
ساکنین South Ashfield Heights apartments- قسمت اول - قسمت دوم
یادداشتی کوتاه بر SILENT HILL: HOMECOMING
داستان نسخه اول فیلم سایلنت هیل
Silent Hill: Original Memories
Silent Hill HD Collection Achievements Guide
Little Baroness
جودی میسون
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 1
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 2
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 3
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 4
خاطرات الکس شپرد
 

Attachments

  • sh1.png
    sh1.png
    56.3 KB · مشاهده: 3,572
  • silenthill1.jpg
    silenthill1.jpg
    55.1 KB · مشاهده: 117
آخرین ویرایش:

horror_08

کاربر سایت
Aug 22, 2007
2,414
نام
Ashkan
کلاً شماره‌ی سوم سنگ بزرگی بود که انصافاً هم تیم سایلنت نشون داد سنگ بزرگ همیشه نشونه‌ی نزدن نیست ...
حقیقتش خیلی حرف زدیم در مورد شماره‌ی سه و میدونم که میدونین نظرم چیه :d ولی خاطره از سر و روی این شماره میریزه ...
روایت امیر هم باشه دیگه هیچی ...

فکر میکنم یکی از بزرگترین مشکلاتی که من با این شماره داشتم و دارم این بود که قرار بود جای چیزی رو پر کنه که برام یگانه بود ... همسنگ شدن با تاثیری که SH1 داشت چیزی بود که من از sh3 انتظار داشتم که اصلاً حاصل نشد ... البته الآن میفهمم که توقع بیجایی بوده ولی خب چیزیه که پیش اومده ...

ویرایش :
پ.ن : من یه چند وقتی پست نمیدم ... تعداد پستهام قشنگه ...:d
ضمناً من با پيشنهادي كه اشكان داد به شدت مخالفم.
حالا که اینطوریه منـَم با پیشنهاد میلاد به شدت مخالفم .
حیف که فعلاً قصد ندارم پست بدم ... وگرنه با پیشنهاد همه دونه به دونه مخالفت میکردم ...
 
آخرین ویرایش:

ASYLUM MANAGER

کاربر سایت
Mar 17, 2011
1,329
نام
Milad
خب با اشکان صحبت کردم قرار شد که OM سایلنت هیل 3 رو من بذارم


[
امیر یه هشداری،آماده باشی، بوقی،سوتی..... :d من هنوز تو شوک بسر میبرم!(بابت SH1 M)
:bighug::excited:

کلاً شماره‌ی سوم سنگ بزرگی بود که انصافاً هم تیم سایلنت نشون داد سنگ بزرگ همیشه نشونه‌ی نزدن نیست ...
حقیقتش خیلی حرف زدیم در مورد شماره‌ی سه و میدونم که میدونین نظرم چیه :d ولی خاطره از سر و روی این شماره میریزه ...
روایت امیر هم باشه دیگه هیچی ...

فکر میکنم یکی از بزرگترین مشکلاتی که من با این شماره داشتم و دارم این بود که قرار بود جای چیزی رو پر کنه که برام یگانه بود ... همسنگ شدن با تاثیری که SH1 داشت چیزی بود که من از sh3 انتظار داشتم که اصلاً حاصل نشد ... البته الآن میفهمم که توقع بیجایی بوده ولی خب چیزیه که پیش اومده ...

اگه بخوام صادقانه بگم:sh3 اون تاثیر sh1 رو نداشت برام،اما این موضوع به هیچ وجه تاییدی بر ضعف sh3 نیست بلکه این عدم تساوی، تفاوت فرکانسی هست که این دو نسخه با هم دارن! به نظرم تیم سایلنت ،حکم اون نقاش یا آهنگسازی رو دارن که اثر جدیدشون، با یه نگرش جدید همراهه و به جز یه ردپا(امضا) میشه توقع هر نو آوری رو داشت. . . هرچند sh3 المان های خاطره انگیز کم نداشت،خیلی جاها sh1 بشدت احساس میشد :bighug:

این نظرسنجی چرا عوض نمیشه پس :-/

پس عوض چرا نظرسنجی این نمیشه :d
 

msbazicenter

کاربر سایت
Sep 19, 2008
3,690
نام
مرام آدم مهمِ نه اسمش
سلام
موفق باشي اميرجان.
========================
اما در مورد شماره 3
به نظرم تيم سايلنت قصد ساخت همچين عنوان رو نداشت.
===================================
نظرسنجي رو هو خواستيد عوض كنيد خبر بديد عكس بگيرم.
ضمناً من با پيشنهادي كه اشكان داد به شدت مخالفم.
 
آخرین ویرایش:

Silent Dream

In madness you dwell
کاربر سایت
Jan 3, 2010
1,831
ممنون از دوستان عزیز:bighug::d
=============
بله همونطور که مسعود گفت تیم سایلنت قصد نداشت که سایلنت هیل 3 ادامه سایلنت هیل 1 باشه. در واقع اصلاََ داستان که برای نسخه سوم مد نظر داشتند با داستان نسخه فعلی تفاوت داشته. تیم سایلنت اطلاعات زیادی در مورد سناریو اصلی سایلنت هیل 3 منتشر نکرد اما یامائوکا توی یه مصاحبه گفته بود که سناریو اصلی سایلنت هیل 3 داستان بسیار تاریکی داشته و ایمامورا هم گفته بود همون سناریو ابتدایی که برای بازی نوشته بودیم عناصری داشت که به احتمال زیاد توسط ratings boards تایید نمیشد.
 

msbazicenter

کاربر سایت
Sep 19, 2008
3,690
نام
مرام آدم مهمِ نه اسمش
سلام
=============
بله همونطور که مسعود گفت تیم سایلنت قصد نداشت که سایلنت هیل 3 ادامه سایلنت هیل 1 باشه. در واقع اصلاََ داستان که برای نسخه سوم مد نظر داشتند با داستان نسخه فعلی تفاوت داشته. تیم سایلنت اطلاعات زیادی در مورد سناریو اصلی سایلنت هیل 3 منتشر نکرد اما یامائوکا توی یه مصاحبه گفته بود که سناریو اصلی سایلنت هیل 3 داستان بسیار تاریکی داشته و ایمامورا هم گفته بود همون سناریو ابتدایی که برای بازی نوشته بودیم عناصری داشت که به احتمال زیاد توسط ratings boards تایید نمیشد.
واويلا. چي ميشد اون:-s
========================================================
راستي
اشكان كه فعلاً پست نميده طبق فرمايش خودشون.;;)
من دلايلم رو براي مخالفت شديد با پيشنهادش بگم هر چند قبلاً موافق بودم.
پيشنهاد چي بود؟
پیشنهاد من برای نظرسنجی :
بهترین شخصیت فرعی سری تا کنون ...
و اما دلايل
1- خودش شروع كرد.

:arrowd::arrowd::arrowd::arrowd::arrowd:​
پ.ن : من با چیزی که مسعود پیشنهاد میده مخالفم ...:d:-"
2- لابد مي خواد آنجلا هم تو نظرسنجي باشه. اونوقت اگه اول نشه من دق مي كنم.:((
3- لابد مي خواد آنجلا هم تو نظرسنجي باشه. اونوقت اگه كسي بهش راي بده خون به پا مي كنم. /:)
4- لابد مي خواد آنجلا هم تو نظرسنجي باشه. لابد خودش هم مي خواد به اين بانو راي بده. دوباره دعوامون ميشه.:-w
5- آخرين و مهم‌ترين دليل اينكه يه مخالفتي كرده باشم دور همي:d
البته چندتا دليل ديگه هم بود كه يادم رفت.

پ.ن: اشكان! كلاً دنبال پيشنهاد‌هاي جنجال‌درست كن مي گرديا!;)
 
آخرین ویرایش:

ASYLUM MANAGER

کاربر سایت
Mar 17, 2011
1,329
نام
Milad
ضمناً من با پيشنهادي كه اشكان داد به شدت مخالفم.
اشكان! كلاً دنبال پيشنهاد‌هاي جنجال‌درست كن مي گرديا!;)

بیا جواب بده!....با اون تعداد پست قشنگت :d

- لابد مي خواد آنجلا هم تو نظرسنجي باشه. اونوقت اگه اول نشه من دق مي كنم.:((
3- لابد مي خواد آنجلا هم تو نظرسنجي باشه. اونوقت اگه كسي بهش راي بده خون به پا مي كنم. /:)
4- لابد مي خواد آنجلا هم تو نظرسنجي باشه. لابد خودش هم مي خواد به اين بانو راي بده. دوباره دعوامون ميشه.:-w

اوووووووووووووووه!!!
الان یه نظرسنجی راه انداختی، نتایج هم اعلام کردی، خطاکار هم به سزای عملش رسوندی :d
نکنه اون چیزی که ما توی تبلت میبینیم، جنابعالی توی خشت خام میبینی؟!!! :-s

ایمامورا هم گفته بود همون سناریو ابتدایی که برای بازی نوشته بودیم عناصری داشت که به احتمال زیاد توسط ratings boards تایید نمیشد.

به فکر جمع کردن یه تیم،برای ساخت بازیهای زیرزمینی افتادم :frown: (آخه محدودیت تا کجا؟ :-@)
 

msbazicenter

کاربر سایت
Sep 19, 2008
3,690
نام
مرام آدم مهمِ نه اسمش
سلام
بیا جواب بده!....با اون تعداد پست قشنگت :d
ايول:shrewd:
اوووووووووووووووه!!!
الان یه نظرسنجی راه انداختی، نتایج هم اعلام کردی، خطاکار هم به سزای عملش رسوندی :d
نکنه اون چیزی که ما توی تبلت میبینیم، جنابعالی توی خشت خام میبینی؟!!! :-s
دست من نيست نفسم از عطر اون كلافه ميشه
وقتي انجلا اوروسكو به دلم اضافه ميشه
به فکر جمع کردن یه تیم،برای ساخت بازیهای زیرزمینی افتادم :frown: (آخه محدودیت تا کجا؟ :-@)
دوستان. گفتم با چند تا سورپرايز در خدمت تون خواهم بود.
الان انقدر ذوق كردم حتي با اينكه در مرحله احتماله مي خوام بگم. دارم مي تركم.
احتمال ساخت نسخه اي سايلنت هيل توسط تيم متشكل از ايراني ها دوباره مطرح شد.:bighug:
 

Silent Dream

In madness you dwell
کاربر سایت
Jan 3, 2010
1,831
1-
==================================================================
Silent Hill 3: Original Memories
فقط یه کابوس وحشتناک بود...
اگر دقت کنید شروع بازی مثل نسخه اول هست...در ابتدای نسخه اول هری در یک کوچه باریک کشته شد و بعد ناگهان توی یه کافه از خواب بیدار میشه...در نسخه سوم هدر در پارک تفریحی کشته میشه(حالا یا به دست هیولاها یا ترن...) و بعد در فروشگاه Happy Burger از خواب بیدار میشه! یعنی حتماََ هری و هدر باید کشته بشند تا از خواب بیدار بشند!
2-002.jpg
به نظر میاد همه چیز نرماله و خبری از دیوارها و درب های خونین نیست...زمانی که برای اولین بار سایلنت هیل 3 رو بازی میکردم وقتی به این قسمت رسیدم خیلی خوشحال شدم! تو دل خودم گفتم آخیش....از محیط وحشتناک خلاص شدیم...اما نمیدونستم در ادامه چه چیزهای وحشتناک تری در انتظارمه...#:-s
راستی به اسم مغازه دقت کنید Happy Burger...توی شهر سایلنت هیل هم مغازه ای با همین اسم وجود داره!
2-003.jpg
یعنی کی میتونه باشه؟
2-004.jpg
هدر به پدرش زنگ میزنه.
2-005.jpg
دفعه آخرت باشه:punish:
2-007.jpg
برای رسیدن به خونه باید از چه جهنم دره هایی بگذریم!
2-009.jpg
مرد میانسالی به اسم داگلاس کارتلند میخواد با هدر صحبت کنه!
2-016.jpg
طبق گفته داگلاس یه نفر هست که میخواد با هدر ملاقات کنه. در مورد تولدش...
2-017.jpg
اما به نظر نمیاد هدر علاقه ای به صحبت کردن داشته باشه.
2-022.jpg
اصرار داگلاس فایده ای نداره و هدر راضی به صحبت کردن نمیشه! تازه جیغ هم میخواد بکشه!
2-026.jpg
همونطور که میدونید بر روی آینه نشان Halo of the sun کشیده شده. زمانی که نشان رو بررسی کنید هدر میگه:
"این علامت روی آینه...یجورایی خیلی آشناست. من اینو از کجا میشناسم؟ کجا دیدمش؟ و چرا سرم خیلی درد میگیره وقتی که میخوام به یاد بیارم کجا دیدم این علامت رو؟"
اگر یکی از آینه ها رو بررسی کنید هدر میگه:
"من آینه ها رو دوست ندارم. تقریباََ شبیه اینه که یه دنیای ناشناخته اونطرف آینه ست. و اون شخصی که بهم خیره شده واقعاََ خودم نیستم بلکه فقط یه مقلدـه. میدونم که خیلی احمقانه به نظر میرسه اما این احساسی ـه که من دارم. اما اگر به فکر کردن در موردش ادامه بدم باعث میشه که فقط احساس مریضی کنم."
2-029.jpg
 
آخرین ویرایش:

Emperor visari

کاربر سایت
Jan 5, 2011
1,553
فقط یه کابوس وحشتناک بود...
اگر دقت کنید شروع بازی مثل نسخه اول هست...در ابتدای نسخه اول هری در یک کوچه باریک کشته شد و بعد ناگهان توی یه کافه از خواب بیدار میشه...در نسخه سوم هدر در پارک تفریحی کشته میشه(حالا یا به دست هیولاها یا ترن...) و بعد در فروشگاه Happy Burger از خواب بیدار میشه! یعنی حتماََ هری و هدر باید کشته بشند تا از خواب بیدار بشند!
تا همین دو سه سال پیش فکر می کردم سیبیل هری رو نجات داده و در حالی که بیهوش بوده به کافه آورده تش.8-| یه جایی اعماق وجودم هنوز همین فکرو می کنه!
 

OgIoN

کاربر سایت
Jun 7, 2012
313
نام
دوستان. گفتم با چند تا سورپرايز در خدمت تون خواهم بود.
الان انقدر ذوق كردم حتي با اينكه در مرحله احتماله مي خوام بگم. دارم مي تركم.
احتمال ساخت نسخه اي سايلنت هيل توسط تيم متشكل از ايراني ها دوباره مطرح شد.:bighug:
واقعا؟!!!
یعنی رویاییه که حتی تو خواب هم بنظرم امکان پذیر نیست!!! اگه بشه...
 

msbazicenter

کاربر سایت
Sep 19, 2008
3,690
نام
مرام آدم مهمِ نه اسمش
سلام
اگر دقت کنید شروع بازی مثل نسخه اول هست...در ابتدای نسخه اول هری در یک کوچه باریک کشته شد و بعد ناگهان توی یه کافه از خواب بیدار میشه...در نسخه سوم هدر در پارک تفریحی کشته میشه(حالا یا به دست هیولاها یا ترن...) و بعد در فروشگاه Happy Burger از خواب بیدار میشه! یعنی حتماََ هری و هدر باید کشته بشند تا از خواب بیدار بشند!
دقيقاً بستگي به نوع بازي شما داره. اگه پايان بد بازي اول رو بگيريد كه اصلاً نشون ميده هري تو ماشين بر اثر خونريزي مرده.
17_15_13_24.jpg
تا همین دو سه سال پیش فکر می کردم سیبیل هری رو نجات داده و در حالی که بیهوش بوده به کافه آورده تش.8-| یه جایی اعماق وجودم هنوز همین فکرو می کنه!
البته محتمل همينه اما شايد سيبل هري رو از تو ماشين نجات داده. ضمن اينكه يادتون باشه آلسا هيچ وقت نمي خواست به هري صدمه بزنه. شايد اون نجاتش داده باشه.
فقط یه کابوس وحشتناک بود...
شروع بازي با كابوس. همون اول متوجه ميشيم اين دختر حتي تو خواب آرامش كمتري از بيداري داره.
راستي. كدوم يكي از شماها وقتي هدر رو براي اولين بار ديديد حدس زديد اين بايد كي باشه؟ يعني بدون اينكه داستان رو بدونيد حدس زديد اين همون نوزاد پايان خوب شماره 1 هست.
ضمناً هيچ خبري از سيبل نيست.
اگر یکی از آینه ها رو بررسی کنید هدر میگه:
"من آینه ها رو دوست ندارم. تقریباََ شبیه اینه که یه دنیای ناشناخته اونطرف آینه ست. و اون شخصی که بهم خیره شده واقعاََ خودم نیستم بلکه فقط یه مقلدـه. میدونم که خیلی احمقانه به نظر میرسه اما این احساسی ـه که من دارم. اما اگر به فکر کردن در موردش ادامه بدم باعث میشه که فقط احساس مریضی کنم."
نميدونم چرا با خوندن اين قسمت ياد اين ترانه افتادم.
فرياد من، نگاه تو ــ لب تو بازي و بي صدا
عروسكي به شكل من ـــ غريبه اما آشنا

نگاه مات تو به من ـــ مثل نگاه دشمنه
جسم تو گرمي نداره ـــ مگه تنت از آهنه

چرا تو كه خود مني ـــ سوكتتو نمي‌شكني
به من بگو چه مي‌كشي ـــ تو قاب سرد آهني

تو غربت نگاه تو ـــ كه با نگاهم آشناست
يه دنيا حرف گفتني ـــ ولي لب تو بي‌صداست

واقعا؟!!!
یعنی رویاییه که حتی تو خواب هم بنظرم امکان پذیر نیست!!! اگه بشه...
البته هنوز هيچ چيز قطعي نشده. ولي;):bighug:
 
آخرین ویرایش:

ASYLUM MANAGER

کاربر سایت
Mar 17, 2011
1,329
نام
Milad
حالا که اینطوریه منـَم با پیشنهاد میلاد به شدت مخالفم .

من چکاره بیدم؟ :( فقط نقل قول کردم تا بیای پست بدی،تعدادش از نحسی در بیاد!!! بد کردم جماعت؟ :d (تازه این عددها همشون خرافاته برادر من :whistling:)

دقيقاً بستگي به نوع بازي شما داره. اگه پايان بد بازي اول رو بگيريد كه اصلاً نشون ميده هري تو ماشين بر اثر خونريزي مرده.

این پایان که اسمش روشه! من کلا پایان های خوب رو در نظر میگیرم!

پ.ن: مسعود،تا از جزییات بازیِ ایرانی چیزی نگی،من ذوق نمیکنم :d
 

ccie

کاربر سایت
Jan 30, 2008
1,300
نام
xerxes
ای کاش با شروع نسل جدید مثل زمان پی اس 2 شاهد شاهکارهایی از این سری باشیم
از ساخت نسخه جدید خبری نیست؟
 

Emperor visari

کاربر سایت
Jan 5, 2011
1,553
در مورد نظرسنجی "بهترین معمای سری کدام است؟" چطوره؟
گزینه هاشم مثلا:
1-پیانو SH1 و 2-رمز در تو بیمارستان (همونی که حروف اول پرسنل بیمارستان) SH1 و 3-سه سکه SH2 و 4-اعدام شدگان SH2 و 5-رمز در بیمارستان SH3 و 6-کارت های فالگیری SH3 و..........
 

Leon.Fox

کاربر سایت
Oct 31, 2011
2,044
نام
Leon
اوه اوه... چه سونامی ای اومده توی تاپیک!
Silent Hill is no more :p
Hey guys...! x

یکی دو تا مورد نسبتاً جالب ;) نمیدونم قبلاً در موردش صحبت کردید یا نه!

1. بر خلاف بازی Shadow of Damned که Akira آهنگ سازیش رو انجام داده بود و هیچ خبری از Theme ـه Silent Hill توش نبود، قدم به قدم توی بازی Killer is Dead (مجدداً Akira )، امضاء Silent Hill رو میشه پیدا کرد!

2. چند روز پیش داشتم با یکی از دوستان دانا و درویش مسلکم صحبت میکردم! بحثمون ناخودآگاه به مذهب کشیده شد و بعدش مراسم قربانی کردن حیوانات و ... ;) که یه موضوع جالبی رو گفت... (این رفیقم Vegetarian ـه)
گفتش که به غیر از مراسم های مذهبی، مثل عید قربان و یا بازگشت حجاج (WHAT IDEAS)، یکی دیگه از مراسمی که به عنوان مثال، یه گوسفند (تو کیس های متمول، گاو (این موجود به شدت پرفایده) رو در نظر بگیرید)، قربانی میکنن... نحوه برگزاری این مراسم به این صورته که:

همه در حال شادی کردن و جشن و پایکوبی هستن! گوسفند بیچاره و از همه جا بیخبر رو تزئین کردن! بهش آب و یا حتی غذا خوروندن! به دورش در حال چرخیدن هستن... سرو صدای زیادی ایجاد میکنن و خیلی کارهای دیگه! بگذریم از اینکه بر خلاف تصور اشتباه خیلی از افراد، اون گوسفند بیچاره متوجه رسیدن پایان عمرشه و چه آشوبی توی دلشه!

این مطلب رو تا اینجا داشته باشید...

تصور کنید تو یه جزیره دورافتاده، گیر یه قبیله معقتد به (هر چیزی که خدای خودشون میدونن) افتادین و این قبیله برای خوشنودی خدای خودش شما رو میخواد قربانی کنه! چه کارهایی باهاتون میکنن!
تزئئینتون میکنن (حتی شاید روی سر و صورتتون رو رنگ کنن) تا با ظاهری آراسته به دیدار با خداشون برید که بی احترامی ای صورت نگیره! ممکنه قبلش بهتون غذا بدن (یکی از سنت های فکر کنم دوره قاجاریه زمان اعدام کردن، همین بوده!) به دورتون در حال چرخ زدن هستن و آتیش روشن کردن و سر و صدای زیادی ایجاد کردن... بگذریم! توی اون لحظه چه حسی ممکنه بهتون دست بده؟

این یکی مطلب رو تا همین جا داشته باشید... ;)


SILENT HILL WITHIN US... سایلنت هیل درون ما!

تصور کنید چه شرایطی باید پیش بیاد تا شخصی یا گروهی و یا حتی یک شرایط خاص، برای ما به شکل یه هیولای غیر قابل شکست و یا به جهنمی غیر قابل فرار تبدیل بشه...!؟ سالی یه بار؟ ماهی یه بار؟ هر هفته؟ هر روز؟ یا هر لحظه...؟
(اوه اوه سنگین شد الکی :-o Shut it Leon :d )

سکانس بعدی...
قطار مترو...! یه واگن شلوغ و خفه. تکون های اعصاب خورد کن و سر و صدای مزاحم. فشارهای تحمیل شده توسط مردم! خسته از کار و صد البته روزمرگی زندگی! سردرد شدید از آلودگی!
(شرایط حاکم بر ایران ;) )
توی این شرایط، یه بچه که به زور 6 سالش میشه، با لباس های کثیف (بیشتر آلوده به دود و سیاهی) و پاره، صورت سیاه، دمپایی! به جای کفش... و در حال گفتن جملات نامربوط به سنش رو جلوی روی خودتون با یه دست دراز کرده به سمتتون تصور کنید!

رفتارهای زیادی رو میشه در نظر گرفت اما نوع برخورد مورد نظر ما که مرتبط با موضوع تاپیک باشه:

بی اعتنایی، برخورد نامناسب! در بعضی از موارد (مختص آدمای مریض) عصبانی شدن و حتی فحاشی...!

شما برای اون بچه تبدیل به چی میشید؟ یه آدم بد اخلاق مثل خیلیای دیگه؟ یا یه هیولا؟

یه هیولای واقعی توی یه شهر واقعی به اسم Silent Hill...

از اینا بگذریم، مهم اینه که چه کسی میخواد جلوی هیولای شکل گرفته و تازه متولد شده تو وجود اون کودک رو بگیره که با گذشت زمان و دیدن مواردی بدتر از این، تبدیل به موجودی سرکش و هیولایی غیرقابل مهار میشه؟

آدمایی که دارن هر روز هر چیز دم دستشون رو قربانی میکنند! نه فقط یه حیوون! نه فقط یه گوسفند! بلکه یک سری ارزش های پنهان رو...! و کی خواهد رسید زمان قربانی شدن خودمون که تازه میفهمیم...

زمان انتقام فرا رسیده! سایلنت هیلی رو که خودمون به وجود آوردیم... داره قربانیش رو میگیره!

It's time for the Creator himself to become the Prey...! x

خب... تبریک میگم به خودم! موفق شدم جفنگی دیگر را به ثبت برسانم :d

یه فیلم کلاسیک از Jim Carrey هست به اسم "The Truman Show" که توی این فیلم، Jim Carrey یه عبارت خیلی جالب داره:
Good morning and in case I don't see ya: Good afternoon, good evening and good night... x
فکر کنم این جمله رو به سرقت ادبی ببرم :d و ازش استفاده کنم... ;)

Take care guys and in case I don't comeback: HAPPY YALDA & MERRY MERRY X-MASS DAY
 
آخرین ویرایش:

کاربرانی که این قسمت را مشاهده می‌کنند

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
or ثبت‌نام سریع از طریق سرویس‌های زیر