بحث و تبادل نظر در مورد سری Silent Hill (خلاصه داستان در پست اول)

انتخاب شما برای شخصیت محوری داستان برای قسمت بعد؟


  • مجموع رای دهنده‌ها
    129

Silent Dream

In madness you dwell
کاربر سایت
Jan 3, 2010
1,831

d.png

خلاصه‌ی داستان سری بازیهای سایلنت هیل
مقدمه:

«Silent Hill» نامی برای یک بازی رایانه‌ای است که در سال 1999 و توسط شرکت Konami برای کنسول PS1 عرضه شد. از همان ابتدا مشخص بود که این نام، پتانسیل تبدیل شدن به یک فرانچایز بزرگ را دارد. داستانی فوق‌العاده غنی، مبهم و عمیق در ژانری به نسبت نوپا. همین غنی و مبهم بودن داستان، Konami را وادار ساخت تا در کتاب راهنمای قسمت سوم بازی (Silent Hill 3 Official Complete Guide) بخشی را با نام Lost Memories قرار بدهد. اما همین عنصر داستان،‌تبدیل به تیغی دو دم شد؛ از یک سو یکی از اصلی‌ترین دلایل علاقه‌ی دیوانه‌وار طرفدارانش و از سوی دیگر، پاشنه آشیل عنوان در جذب مخاطبان جدید. شماره‌ی 2 بازی در سال 2001، شماره 3 در سال 2003 ، شماره‌ی 4 در سال 2004 ، Silent Hill: Homecoming در سال 2008 عرضه شدند. اما از لحاظ خط داستانی، شماره‌های 2 و 4 و Homecoming (به نوعی) مجزا بودند و فقط شماره 3 در ادامه‌ی شماره اول عرضه شد. در متن حاضر سعی شده است خلاصه‌ای کوتاه از شماره‌های منتشر شده ارائه شود تا عزیزانی که تازه به جمع ساکنان سایلنت هیل می‌پیوندند، بتوانند راحت‌تر با این عنوان رابطه بر قرار کنند. لازم به یادآوری است که این متن به معنی واقعی کلمه، اسپویلر است.

داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 1 به صورت ویدیویی

163949 163950

داستان سایلت هیل 1 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​

داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 2 به صورت ویدیویی

163952 172258

داستان سایلت هیل 2 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​
every.png
نویسنده ای به نام Harry Mason و همسرش در حین عبور از یک جاده، نوزادی را یافته و نام او را شریل می‌گذارند. چهار سال بعد همسر هری فوت می‌کند. سه سال پس از فوت همسرش، هری بنا به دلایلی تصمیم می‌گیرد با شریل به شهری که وی را در نزدیکی آن یافته بودند سفر کند. شب هنگام، در جاده‌ی کنار شهر، پلیسی موتورسوار از کنار آنها عبور کرده و توجه هری را جلب می کند. اندکی جلوتر، هری متوجه موتور پلیسی میشود که بدون سرنشین در کنار جاده افتاده در همین حین، در روبروی خود دختری را وسط جاده می‌بیند. برای اجتناب از تصادف با او، دیوانه‌وار فرمان را می چرخاند. اما ماشین منحرف شده و به دره‌ی کناری سقوط می‌کند. هری پس از به هوش آمدن، متوجه غیبت شریل می‌شود. در حین جستجو، شبح شریل را می‌بیند و به دنبال او می‌دود. در انتهای معبری تنگ، ناگهان همه‌چیز در تاریکی فرو می‌رود و چهره آنجا تغییر می‌کند. هری مصمم ادامه ‌می‌دهد اما در اثر حمله‌ی چند موجود هیولا مانند به حالت مرگ روی زمین می‌افتد.
وقتی هری بعد از آن حادثه در کافه ای بیدار می‌شود، با همان پلیس روبرو می‌شود. آنها با هم از اتفاقات عجیب شهر و حالت غیرعادی آن سخن می‌گویند. پلیس Cybil Bennet‌ نام دارد و به هری در یافتن شریل کمک می‌کند. حالت عادی شهر اینگونه است: خالی از سکنه، فرو رفته در مه، محصور شده توسط دره‌های عمیق و پر از هیولا. اما در حالت غیر عادی به تمامی این موارد تاریکی مطلق تکه گوشت های آویزان از در و دیوار سکوتی مرگبارتر هم اضافه میشود . هری در جستجوی شریل به مکان‌های زیادی از شهر مراجعه می‌کند: مدرسه، کلیسا، بیمارستان، فاضلاب، پارک تفریحی و در بعضی از آنها با شخصیت‌هایی آشنا می‌شود. با پیرزن عجیبی به نام Dahlia Gillespie در کلیسا، دکتر Michael Kaufmann و پرستاری به نام Lisa Garland در بیمارستان. همچنین مرتب شبح دختری را می‌بیند که باعث تصادف او شده بود به نام Alessa. دالیا اطلاعات زیادی درباره‌ی هری و شهر دارد دکتر کافمن و لیزا هم هر کدام مطالب جدیدی به اطلاعات هری اضافه میکنند. در طول بازی اطلاعات زیادی از شهر به دست می‌آوریم خواه از لابلای روزنامه‌های باطله و کتاب‌ها و خواه از این شخصیت‌ها. شهر مکانی نفرین شده بوده و در سال‌های جنگ‌های داخلی، اعدام‌های زیادی در زندان آن صورت گرفته است. شهر قدمت زیادی دارد و قرن‌ها قبل، بومیان ساکن آنجا بودند. از همان زمان، آیینی شیطانی در شهر رواج داشته است. در سده‌های اخیر، پس از سکونت مهاجران در شهر، تلفیقی از آیین باستانی شهر با آیین‌های مهاجران پدید می‌آید که با نام The Order شناخته می‌شود. پیروان و سردمداران این فرقه اعتقادات عجیب و خطرناکی‌ دارند. این فرقه به سه شاخه‌ی اصلی تقسیم می‌شود که یکی از آنها «مادر مقدس» می‌باشد. در راس این شاخه دالیا قرار دارد که آلسا دختر وی است. این فرقه به خدایی اعتقاد دارد که باید در روی زمین متولد شده سپس بهشت موعود فرقه را بنا کند. بر اساس مدارک به دست آمده، این خدا یک بار متولد شده و مرده است و حال باید برای بار دوم متولد یا فراخوانده شود. دالیا متوجه می‌شود که مشخصات دختر وی، آلسا، با مشخصات مادر خدا که در متون قدیمی پیش‌بینی شده هم‌خوانی دارد پس او را تربیت می‌کند تا مراسم تولد را انجام دهد. در این مراسم، باید مادر خدا سوزانده شود. مراسم در سن 7 سالگی آلسا انجام می‌شود و بدن کباب شده‌ی وی را به بیمارستان انتقال می‌دهند. اما او ناقص است. آلسا در نهایت درد و رنج، قسمتی از روح خودش را به صورت یک نوزاد از شهر بیرون می‌فرستد و با استفاده از قدرت ذهن خود، شهر را به جهنمی بی‌بدیل تبدیل می‌کند. دالیا برای اتمام نقشه خود، توسط خود آلسا، شریل را فرا می‌خواند تا روح مادر خدا تکمیل شود. در این بین دکتر کافمن مسئول امور پزشکی آلساست.
آلسا در برابر دالیا مقاومت می‌کند اما دالیا با فریب هری، خود را به آلسا می‌رساند و مراسم را مجدداً انجام می‌دهد اما در همین حین هری سر می‌رسد. روح شریل به آلسا می‌پیوندد تا مادر خدا کامل گردد. دکتر کافمن به قصد نابودی این روح، دارویی را به سمت وی پرتاب می‌کند اما اینکار باعث می‌شود خدا (در شماره‌ی اول این خدا با نام «سامایل» معرفی می گردد) متولد شود. در اولین اقدام، سامایل، دالیا را آتش می‌زند. اما هری با سامایل می‌جنگد و او را شکست می‌دهد. پس از نابودی سامایل، مادر خدا ظاهر می‌شود و نوزادی را به هری می‌دهد سپس، راه فرار از آن مهلکه را به او نشان می‌دهد.
هری نوزاد را از شهر دور کرده و در جایی به طور ناشناس او را بزرگ می‌کند. نام این نوزاد را Heather می‌گذارد. هدر کودکی عادی نبود و گاها ، رفتارهای عجیبی از خود بروز می‌داد.
17 سال پس از این ماجرا، دختر نفر دوم فرقه، یعنی «Claudia Wolf» تصمیم می‌گیرد آن نوزاد را پیدا کند تا مراسم دوباره به جریان بیفتد. با کمک کشیش دیگری به نام «Vincent»، کاراگاهی به نام «Douglas Cartland» را استخدام می‌کند تا این کودک را پیدا کند. داگلاس هدر را پیدا می‌کند اما از نیت اصلی کارفرمایان خود اطلاع ندارد. روزی که هدر به مرکز خرید شهر رفته‌بود،‌ داگلاس را در مقابل خود می‌بیند. هدر بی خبر از همه‌جا به خیال اینکه داگلاس یک مزاحم است، می‌گریزد ولی داگلاس قبلاً محل او را به کلودیا و وینسنت اطلاع داده‌است. هدر به سمت خانه و نزد هری حرکت می‌کند اما اطراف او پر از هیولاهایی هولناک شده است. در اینجا برای اولین بار، کلودیا را ملاقات می‌کند. کلودیا درتلاش است تا هدر چیزی را به یاد بیاورد. هدر پس از گذشتن از مرکز خرید و ایستگاه مترو، درساختمانی نیمه‌کاره در نزدیکی محل سکونت خود با وینسنت روبرو می‌شود.
هدر به آپارتمان خود می‌رسد اما درآنجا پدرش، هری را غرق در خون و بی‌جان می‌یابد. او کلودیا را در پشت‌بام می‌بیند و او را مسئول قتل پدرش می داند. هدر قصد انتقام دارد اما کلودیا به سایلنت هیل می‌رود. هدر به همراه داگلاس (که کمابیش به واقعیت پی برده است) به سمت سایلنت هیل حرکت می‌کند.
هدر تقریباً گذشته‌ی خود را به یاد آورده است؛ او همان روح واحد آلسا و شریل است که توسط مادر خدا به هری سپرده شد. پس از حلول روح آلسا و شریل، جنین خدا هم وارد بدن او شده است اما تحت تاثیر فراموشی هدر، عقیم مانده و برای بارور شدن، نیاز دارد تا آتش خشم و نفرت در درون هدر شعله‌ور شود. کلودیا در تمام طول داستان سعی بر این دارد تا همین میراث آلسا را بیدار کند و برای همین منظور، هری را می‌کشد تا او را از سر راه بردارد. در این میان، وینسنت که منافع خود را با تولد خدا در خطر می‌بیند، سعی می‌کند توسط هدر، کلودیا و عقایدش را نابود کند.
پس از رسیدن به شهر، هدر به بیمارستان می‌رود. او با راهنمایی‌های علنی یا مخفیانه‌ی وینسنت،‌ پدر کلودیا یعنی «لئونارد» را که در بیمارستان زندانی شده می‌کشد تا متاترون را به دست آورد. متاترون، نماد خیر و روشنی و در مقابل سامایل است و وینسنت تصور میکند متاترون میتواند در مبارزه با کلادیا به هدر کمک کند. در ادامه،‌هدر به کلیسای فرقه می‌رسد. کلودیا، وینسنت را ، که به زعم او خیانت کرده‌است، می‌کشد. هری مقداری از داروی دکتر کافمن را به شکل یه قرص به هدر داده بود. هدر آن قرص را می‌بلعد و در نتیجه، جنین خدا را بالا می‌آورد. کلودیا جنین را می‌بلعد و آنرا به شکل ناقص بارور می‌کند. در نهایت کلودیا به دست خدای متولد شده نابود می‌شود و هدر هم وی را می‌کشد. تا بار دیگر تفکرات منحرف فرقه برای به وجود آوردن خدا عقیم بماند.

آنچه که شما در بالا مطالعه کردید تنها بخشی از شهر و اتفاقات رخ داده در آن است در شماره های دوم و چهارم و پنجم از بازی بخشی دیگر از توانایی های شهر حضور پر رنگی دارد و آن هم قضاوت و مجازات است ، شهر به خاطر اتفاقاتی که به خود دیده است دارای قدرتهایی خاص است یکی از این قدرتها فراخواندن افراد است در شماره های دوم و پنجم ما شاهد حضور افرادی در شهر هستیم که به نوعی گناهکارند و شهر برای قضاوت در مورد آن ها ، دعوتشان کرده است .
جیمز ساندرلند مردی که زن مریضش را کشته است و همینطور الکس شفرد که باعث مرگ برادر کوچکتر خود شده است با پا گذاشتن به شهر اماده پاسخگویی به اشتباهاتی میشوند که سعی در فراموش کردن آن ها داشته اند ، صد البته که نوع بازجویی و قضاوت در این شهر مرموز نیز متفاوت است به جای حضور قاضی و هیئت منصفه و دادگاه ، تمام اتفاقات پیرامون شخصیت ها به نوعی اشتباه شخصیت را گوشزد میکنند از موجوداتی که با آنها مبارزه می‌کنید گرفته تا افراد سرگردان دیگری در شهر که خود گناهکارند .گو اینکه این خاصیت شهر در تمامی شماره ها وجود دارد ولی در شماره های مذکور از فرع به اصل بدل شده و محوریت بازی بر عمل انجام گرفته توسط شخصیت اصلی قرار دارد و بحث فرقه ، آلسا و غیره کمتر پرداخته شده است .
در این میان شماره ی چهارم بازی اما فضائی اختصاصی داشت در این شماره یکی از دست پرورده های یتیم خانه ی تحت رهبری فرقه به نام والتر سالیوان که پیرو حزب مادر مقدس است قصد متولد کردن خدا توسط مراسمی به نام قربانی کردن 21 نفر را دارد ، والتر که در کودکی توسط خانواده ی خود رها شده است تصور میکرد اتاقی که در آن بدنیا آمده است مادر او و در حقیقت خداست والتر که تصور میکند مادرش به خواب رفته است سعی دارد از طریق مراسم ذکر شده او را بیدار کند ، هر کدام از افرادی که برای قربانی شدن انتخاب شده اند باید دارای مشخصه ای باشد آخرین نفر این لیست که هدایت آن را بازیباز بر عهده دارد و دریافت کننده ی دانش و تکمیل کننده ی مراسم است ، هنری تونزند نام دارد که حال در همان اتاق تولد والتر زندگی میکند و در طول بازی با پی بردن به ماجرا و کمک های جوزف شرایبر که قبل از هنری در آن اتاق زندگی میکرده است قصد دارد جلوی تکمیل این مراسم را بگیرد . در انتها هنری تونزند با مبارزه با موجودی که والتر به وجود می آورد رویای به وجود آوردن خدا را بار دیگر خراب میکند .
علاوه بر شماره های ذکر شده دو بازی Silent Hill: Origins و Silent Hill: Shattered Memories نیز از سری معرفی شده اند که در اولی به زمان سوزانده شدن آلسا توسط دالیا و چگونگی زنده ماندن آلسا پرداخته شده و در دیگری اتفاقات شماره ی اول بعد از سال ها توسط هری بازسازی میشوند، گر چه با پایان کار تیم سازنده ی اصلی بازی که کار ساخت 4 شماره ی اول بازی را بر عهده داشتند این شماره ها به خوبی پرداخته نشده و دارای نواقصی در حیطه‌ی داستانی هستند اما همچنان سری سایلنت هیل دارای یکی از بهترین داستان ها در طول تاریخ بازیهای رایانه ای است.
لازم به ذکر است بر اساس این بازی تاکنون دو فیلم سینمایی نیز ساخته شده که شماره دوم (تا زمان نگارش این مقاله) هنوز اکران نگردیده است. با توجه به نظر مخاطبان، فیلم اول یکی از برترین و موفق‌ترین فیلم های ساخته شده بر اساس یک بازی ویدیویی می‌باشد.
همچنین شرکت کونامی در سال 2006 و به مناسبت اکران فیلم، مجموعه‌ای ویدیویی را بر روی رسانه‌ی UMD برای PSP عرضه نمود که با نام The Silent Hill Experience شناخته شده و شامل دو کمیک The Hunger و Dying Inside ، ترایلر شماره‌های 1 تا 4 بازی و فیلم، مصاحبه با آهنگ‌ساز افسانه‌ای سری به همراه کارگردان فیلم و برخی موسیقی‌های بازی می‌باشد.

دریافت خلاصه به صورت فایل pdf :دانلود
تهیه و تنظیم خلاصه : (msbazicenter)

----------------------------------------------------------------------------------------------------------

مقالات تحلیلی بازی نوشته شده توسط امیر حسین فرحزادی ( Bone Crusher ) :
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش اول )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش دوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش سوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش چهارم )

تاپیک تحلیل بازی نوشته شده توسط محمد مهدی حاجی اسمعیلی ( nemesis ) ( کامل نشده ):
The Lost Memories ---پایه و اساس بازی بزرگ "Silent Hill" -- تحلیلی بزرگ برای این بازی

مقالات مختلف در مورد سری سایلنت هیل:
Silent Hill: Homecoming Plot
Silent Hill: Origins Plot
Silent Hill Shattered Memories Plot
داستان (Silent Hill: Orphan)
شباهت بین Homecoming و Silent Hill 2
تاریخ وقایع Silent Hill و Shepherd's Glen
دانلود Silent Hill 2 - The movie
ترجمه یادداشت های سایلنت هیل 2
ترجمه فارسی دیالوگ های بازی Silent Hill 2: Born from a Wish
سایلنت هیل 4: پرونده قربانیان
ساکنین South Ashfield Heights apartments- قسمت اول - قسمت دوم
یادداشتی کوتاه بر SILENT HILL: HOMECOMING
داستان نسخه اول فیلم سایلنت هیل
Silent Hill: Original Memories
Silent Hill HD Collection Achievements Guide
Little Baroness
جودی میسون
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 1
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 2
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 3
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 4
خاطرات الکس شپرد
 

Attachments

  • sh1.png
    sh1.png
    56.3 KB · مشاهده: 3,573
  • silenthill1.jpg
    silenthill1.jpg
    55.1 KB · مشاهده: 117
آخرین ویرایش:

Silent Dream

In madness you dwell
کاربر سایت
Jan 3, 2010
1,831
1-2-3-4-5-6-7-8
===========================================================
Silent Hill 3: Original Memories
هدر تصمیم میگیره از طریق مترو به سمت خونش بره.
6-001.jpg
قسمت subway station سایلنت هیل 3 بی شباهت به ایستگاه مترو فیلم Jacob's Ladder نیست. همچنین نام Bergen Street اشاره ای دیگه به این فیلم بسیار زیباست.
01aecd7e6aeceab51.jpg


38c1e22cf53d12841.jpg
ما باید به سمت Bergen Street در Platfom 3 بریم. در بین راه روزنامه ای پیدا میکنیم که مربوط به 4 ماه پیشه و در صفحه حوادث اون نوشته شده:
حادثه ای هولناک در Hazel Street
حدود ساعت 11 شب روز چهارم, مردی که در کنار ایستگاه Hazel منتظر مترو بود بر روی ریل سقوط کرد و توسط مترو St. Renata College که در حال گذر بود زیر گرفته شد. قربانی بلافاصله کشته شد. پلیس هنوز کشف نکرده است که آیا او در اثر یک حادثه کشته شده یا اینکه خودکشی کرده است, اما شاهدان میگویند که وی مست به نظر نمیرسید و به صورت عمد خود را کشته است. هویت مقتول هنوز ناشناخته است. او حدوداََ 40 ساله بود, 5 فوت و 10 اینچ قدش بود و همچنین کتی سیاه رنگ به تن داشت.
6-004.jpg
در نزدیکی راه پله ای ما میتونیم مجله ای اسرار آمیز پیدا کنیم:
روح کسانی که بطور ناگهانی بر اثر یک حادثه یا خودکشی مرده اند , حتی نمیفهمند که مرده اند...بعضی اوقات این روحها در همانجا میمانند و در تمام مدت به گشت و گذار در همان محل خاص میپردازن...این روحها احساسات پنجگانه و خاطراتشان رو از دست داده اند و فقط میتوانند به تکرار غم انگیز و ناخوشایند زمان مرگشان بپردازند...این درد و غم میتواند آنقدر زیاد و طاقت فرسا باشد که این روحها از انسانها طلب کمک کنند یا حتی از انسانها طلب جانشان را بکنند... در چنین اوقاتی آنها میتوانند انسانها رو "تسخیر" کنند...معمولا مکانهایی که مرگ افراد زیادی در آن رخ داده و یا اتفاقات بدی در آنجا روی داده, همیشه ممکن است که این روحهای سرگردان را داشته باشند."
6-006.jpg
اگر روزنامه و مجله اسرار آمیز رو بخونید میتونید کات سین اضافه ای رو تماشا کنید. برای دیدن این کات سین باید به platform 4 برید.
6-007.jpg
همچنان که هدر داره به سمت دیگه نگاه میکنه موجودی(روحی!) از پشت بهش نزدیک میشه و اون رو بر روی ریل پرتاب میکنه. اگر سریع دست به کار نشید و از سکو بالا نرید توسط مترو زیر گرفته و کشته میشد.
6-008.jpg


6-009.jpg


6-010.jpg


6-011.jpg
در ایستگاه مترو دری وجود داره که با زنجیر بسته شده و برای باز کردنش احتیاج به وسیله ای هست که بشه باهاش زنجیر رو شکوند....
6-013.jpg
 
آخرین ویرایش:

amirarsenal

کاربر سایت
Dec 5, 2010
520
نام
امیر
سلام

نوشته ایشون تو گرد و خاک آرتاس گم شد. شرمنده:)
منظورتون از جفا، تو خود بازیه یا تو نظرسنجی؟
در مورد داستان هم فکر می‌کنم که اگه از شماره 2 بالاتر نباشه، قطعاً پایین‌تر نیست. داستان شماره 4 فوق‌العاده بود. بماند که به خاطر عجله‌ی کونامی زیر سایه اشکالات بازی کمرنگ شد.
منظورم در کل تایپیکه.اونقدر که در مورد جیمز، ماریا، ماری و .... صحبت و بحث شده در مورد شخصیت های فوق العاده ی The Room بحث نشده
خداییش شخصیت Henry Townshend و یا کارکتر فوق العاده ی Walter Sullivan حقشونه بیشتر در موردشون صحبت بشه(و البته Eileen که اکثرا شماره 4 رو با اون میشناسن :x )
21 قربانی که والتر برای تشریفات خودش انتخاب کرده بود، تک تکشون جالب بودن
 

Arth@s

کاربر سایت
Aug 26, 2011
1,131
نام
Arthas
خب... اول معذرت بابت غیبت، نبودم که فیدبک بدم... کاره دیگه، پیش میاد... همین الانش هم زیاد وقت ندارم و سعی میکنم مختصر و مفید بنویسم
مسعود داره درست میگه، بحث داره به حاشیه کشیده میشه...
منم اول تو این فکر بودم که از ماست دوغ بسازم اما میبینم الان شده پیراشکی! واسه همین حرف آخرم رو میزنم و چون خوندنش به همه توصیه نمیشه تگش میکنم:
کلاً کارکترهای سایلنت هیل از 3 دیدگاه قابل بررسی ان: 1- شخصیت پردازی 2- هدف و فلسفه ساخت کارکتر 3- سمبلیک بودن!
درباره شخصیت پردازی آنجلا نظرم مشابه graywolf هست و فقط با قسمتی که گفت آنجلا از این جهنم ناراضیه مخالف بودم که سر اون هم تبادل نظر کردیم.
درباره هدف و فلسفه خلق چنین کارکتری، نظرم اینه که آنجلا برگی از ذهن جیمز هست! چیزهایی که جیمز تو مری دوست نداشته! به حالت افسردگی آنجلا دقت کردین؟ درست همون حالت افسردگی مری هست وقتیکه مریض شده و صحنه پله ها بیانگر سوخته شدن مری در آتش نفرت جیمز هست.
اما مورد سوم و سمبلیک بودن قضیه (که امید داشتم مسعود به این قسمت اشاره کنه که نکرد :D) میخوام صحبت کنم! اینکه بازی سایلنت هیل دارای یک زبون سمبلیک هست به همه اثبات شدست، از استفاده از رنگها بگیر تا سمبل و کارکترها و... که آنجلا هم از این قاعده مستثنا نیست! پیشاپیش بگم که من درباره درستی و غلط بودن این حرف صحبت نمیکنم، فقط دارم نتیجه ای که گرفتمو میگم... خب من بحث سمبلیک بودن آنجلا رو اینطور ادامه میدم که، آنجلا در اینجا برای تعنه به حضرت ابراهیم وجود داره! چه ربطی داره؟! یک: اسم خوده آنجلا که مشتق شده از آنجل هست که اونو حتی به جبرئیل هم نسبت میدن، دوم: هر دو به اشد سختی تو زندکیشون رسیدن - اگه بگیم بدترین درد واسه یه دختر اینه که توسط پدرش بهش تجاوز بشه، بدترین درد واسه پدر هم اینه که خودش با دستای خودش بچه ش رو بکشه - سوم: وجود چاقو! چاقویی که هر دو به دست دارن اما اون چاقو آسیبی به کسی نمیزنه! چهارم: رنگ لباس هایی که آنجلا پوشیده، پنجم: در آتش بودن هر دو، که تو همین مورد پنجم تعنه اصلی زده میشه و اون اینه که اگه یه پیامبر باشی و تو آتیش بیوفتی، برای نجات محتاج یه معجزه هستی اما اگه یه آدم عادی باشی و روحت تو آتیش باشه، حتی به نجات و معجزه هم فکر نمیکنی و باهاش کنار میای...
cya later guys
 
آخرین ویرایش:

graywolf

کاربر سایت
Jun 1, 2007
1,180
نام
احمد
خب... اول معذرت بابت غیبت، نبودم که فیدبک بدم... کاره دیگه، پیش میاد... همین الانش هم زیاد وقت ندارم و سعی میکنم مختصر و مفید بنویسممسعود داره درست میگه، بحث داره به حاشیه کشیده میشه...منم اول تو این فکر بودم که از ماست دوغ بسازم اما میبینم الان شده پیراشکی! واسه همین حرف آخرم رو میزنم و چون خوندنش به همه توصیه نمیشه تگش میکنم:
کلاً کارکترهای سایلنت هیل از 3 دیدگاه قابل بررسی ان: 1- شخصیت پردازی 2- هدف و فلسفه ساخت کارکتر 3- سمبلیک بودن!درباره شخصیت پردازی آنجلا نظرم مشابه graywolf هست و فقط با قسمتی که گفت آنجلا از این جهنم ناراضیه مخالف بودم که سر اون هم تبادل نظر کردیم.درباره هدف و فلسفه خلق چنین کارکتری، نظرم اینه که آنجلا برگی از ذهن جیمز هست! چیزهایی که جیمز تو مری دوست نداشته! به حالت افسردگی آنجلا دقت کردین؟ درست همون حالت افسردگی مری هست وقتیکه مریض شده و صحنه پله ها بیانگر سوخته شدن مری در آتش نفرت جیمز هست.اما مورد سوم و سمبلیک بودن قضیه (که امید داشتم مسعود به این قسمت اشاره کنه که نکرد :D) میخوام صحبت کنم! اینکه بازی سایلنت هیل دارای یک زبون سمبلیک هست به همه اثبات شدست، از استفاده از رنگها بگیر تا سمبل و کارکترها و... که آنجلا هم از این قاعده مستثنا نیست! پیشاپیش بگم که من درباره درستی و غلط بودن این حرف صحبت نمیکنم، فقط دارم نتیجه ای که گرفتمو میگم... خب من بحث سمبلیک بودن آنجلا رو اینطور ادامه میدم که، آنجلا در اینجا برای تعنه به حضرت ابراهیم وجود داره! چه ربطی داره؟! یک: اسم خوده آنجلا که مشتق شده از آنجل هست که اونو حتی به جبرئیل هم نسبت میدن، دوم: هر دو به اشد سختی تو زندکیشون رسیدن - اگه بگیم بدترین درد واسه یه دختر اینه که توسط پدرش بهش تجاوز بشه، بدترین درد واسه پدر هم اینه که خودش با دستای خودش بچه ش رو بکشه - سوم: وجود چاقو! چاقویی که هر دو به دست دارن اما اون چاقو آسیبی به کسی نمیزنه! چهارم: رنگ لباس هایی که آنجلا پوشیده، پنجم: در آتش بودن هر دو، که تو همین مورد پنجم تعنه اصلی زده میشه و اون اینه که اگه یه پیامبر باشی و تو آتیش بیوفتی، برای نجات محتاج یه معجزه هستی اما اگه یه آدم عادی باشی و روحت تو آتیش باشه، حتی به نجات و معجزه هم فکر نمیکنی و باهاش کنار میای...
cya later guys
سلامارتاس جان نوشتنت خیلی جالب بود اما من فکر نمیکنم اینطور باشه.چون داستانهای پیامبران یکسری نکاتی دارند که شبیه اسطوره های یونانی پر از سمبل و داستانهای ریز درشت هستند.اگر اینطور باشه میشه السا را به حضرت ایوب شباهت داد و یا والتر رو به یعقوب!
البته شایدم درست بگی این نظر منه.
ولی در اینکه انجلا و ادی و لورا تکمیل کننده احساسات جیمز هستند شکی ندارم.مثلا به نظر من شخصیت ماریا ارزوها و ایده الی هست که جیمز از مری انتظار داشته.
ماریا شخصیتی جذاب و به روزی داره اما مری بیشتر به یه زن خونه دار شبیه
البته باز یک سوال برای من پیش میاد جیمز درون افکار خودشه یا افکار مری؟
 
آخرین ویرایش:

msbazicenter

کاربر سایت
Sep 19, 2008
3,690
نام
مرام آدم مهمِ نه اسمش
سلام
خب... اول معذرت بابت غیبت، نبودم که فیدبک بدم... کاره دیگه، پیش میاد... همین الانش هم زیاد وقت ندارم و سعی میکنم مختصر و مفید بنویسم
مسعود داره درست میگه، بحث داره به حاشیه کشیده میشه...
منم اول تو این فکر بودم که از ماست دوغ بسازم اما میبینم الان شده پیراشکی! واسه همین حرف آخرم رو میزنم و چون خوندنش به همه توصیه نمیشه تگش میکنم:
کلاً کارکترهای سایلنت هیل از 3 دیدگاه قابل بررسی ان: 1- شخصیت پردازی 2- هدف و فلسفه ساخت کارکتر 3- سمبلیک بودن!
درباره شخصیت پردازی آنجلا نظرم مشابه graywolf هست و فقط با قسمتی که گفت آنجلا از این جهنم ناراضیه مخالف بودم که سر اون هم تبادل نظر کردیم.
درباره هدف و فلسفه خلق چنین کارکتری، نظرم اینه که آنجلا برگی از ذهن جیمز هست! چیزهایی که جیمز تو مری دوست نداشته! به حالت افسردگی آنجلا دقت کردین؟ درست همون حالت افسردگی مری هست وقتیکه مریض شده و صحنه پله ها بیانگر سوخته شدن مری در آتش نفرت جیمز هست.
اما مورد سوم و سمبلیک بودن قضیه (که امید داشتم مسعود به این قسمت اشاره کنه که نکرد :D) میخوام صحبت کنم! اینکه بازی سایلنت هیل دارای یک زبون سمبلیک هست به همه اثبات شدست، از استفاده از رنگها بگیر تا سمبل و کارکترها و... که آنجلا هم از این قاعده مستثنا نیست! پیشاپیش بگم که من درباره درستی و غلط بودن این حرف صحبت نمیکنم، فقط دارم نتیجه ای که گرفتمو میگم... خب من بحث سمبلیک بودن آنجلا رو اینطور ادامه میدم که، آنجلا در اینجا برای تعنه به حضرت ابراهیم وجود داره! چه ربطی داره؟! یک: اسم خوده آنجلا که مشتق شده از آنجل هست که اونو حتی به جبرئیل هم نسبت میدن، دوم: هر دو به اشد سختی تو زندکیشون رسیدن - اگه بگیم بدترین درد واسه یه دختر اینه که توسط پدرش بهش تجاوز بشه، بدترین درد واسه پدر هم اینه که خودش با دستای خودش بچه ش رو بکشه - سوم: وجود چاقو! چاقویی که هر دو به دست دارن اما اون چاقو آسیبی به کسی نمیزنه! چهارم: رنگ لباس هایی که آنجلا پوشیده، پنجم: در آتش بودن هر دو، که تو همین مورد پنجم تعنه اصلی زده میشه و اون اینه که اگه یه پیامبر باشی و تو آتیش بیوفتی، برای نجات محتاج یه معجزه هستی اما اگه یه آدم عادی باشی و روحت تو آتیش باشه، حتی به نجات و معجزه هم فکر نمیکنی و باهاش کنار میای...
cya later guys
کجا؟ میای یه چیزی میگی یه جوی درست میکنی بعد غیب میشی؟/:)
تازه فهمیدم منظورت چیه.
کاملاً مخالفم با تحلیلی که از بعد سمبلیک و نمادشناسیه انجلا ارائه کردی. اگه آنجلا نماد حضرت ابراهیم هست پس جیمز هم باید نماد جبرئیل باشه که اومد پیشش.
اما با توجه به مکالمه‌هامون و شناختی که ازت داشتم (فعل ماضی استفاده کردم چون 2سال گذشته:d) انتظار داشتم اینجوری تحلیل می‌کردی:
از متن پنهان هم استفاده نمی‌کنم اما یادت باشه خودت خواستیا;)
به امضات نگاه کن. ابتدای امضات: این شعاری هست که آنتوان زندر لاوی تو انجیل شیطانی‌ش آورده و تو اشعار گروه‌های بیشمار متال که خودت خیلی بهتر از من می‌شناسی استفاده میشه.
«مرگ خدا»، «قتل فرشتگان» و ... چیزهایی که گروه‌هایی مثل Decide به وفور ازش حرف می‌زنند. آنجلا می‌تونه سمبل فرشته‌ی به قتل رسیده باشه اما این قتل به معنی مردن نیست بلکه به معنای نابودی و تباهیه. یعنی به لجن کشیده شدن. شیطان از آتش ساخته شده و رفتن آنجلا درون آتش می‌تونه نماد رفتن آنجلا به آغوش شیطان باشه (کوفتت بشه شیطان:-"). اینطوری منطقی‌تر نیست؟
بیش از این هم جلو نمیرم چون دیگه خیلی به حاشیه میره.

===========================================================
قسمت subway station سایلنت هیل 3 بی شباهت به ایستگاه مترو فیلم Jacob's Ladder نیست. همچنین نام Bergen Street اشاره ای دیگه به این فیلم بسیار زیباست.
01aecd7e6aeceab51.jpg


38c1e22cf53d12841.jpg
بیشتر از یکساله این فیلم رو دانلود کردم هنوز ندیدم. :(
منظورم در کل تایپیکه.اونقدر که در مورد جیمز، ماریا، ماری و .... صحبت و بحث شده در مورد شخصیت های فوق العاده ی The Room بحث نشده
خداییش شخصیت Henry Townshend و یا کارکتر فوق العاده ی Walter Sullivan حقشونه بیشتر در موردشون صحبت بشه(و البته Eileen که اکثرا شماره 4 رو با اون میشناسن :x )
21 قربانی که والتر برای تشریفات خودش انتخاب کرده بود، تک تکشون جالب بودن
اتفاقاً زیاد بحث شده ولی لابلای صفحات تاپیک مدفونه.
این لینک یه مقاله
این هم لینک مقاله دیگه
این هم لینک بررسی شخصیت‌های شماره چهار
ولی خب روش ماها اینجا این بوده که هر موقع در مورد هر چیزی تمایلش بود حرف بزنیم. اگه مطلب خاصی مد نظر خودتونه بفرمایید ما هم دنبالش رو می‌گیریم.:bighug:

پ.ن: راستی امیرخان خودمون هم به همراه علی‌اقای شکسته‌دل تحلیل قربانیان شماره 4 رو قرار داده بودند.
 
آخرین ویرایش:

ASYLUM MANAGER

کاربر سایت
Mar 17, 2011
1,329
نام
Milad
تشنج زایی؟ اتفاقا من تشنج زدایی میکنم! :p
باو من حاضرم این یوزرمو یه چی هم که شده دستی بدم برم، اما همه میگن مایه ننگه این یوز:D
اصلا بزار بررسی کنیم که شما چرا به کلودیا ولف رای دادی...خوبه؟ :D


[/

خو چرا زایی میکنی که بعدش بخوای بزدایی /:) :d

شهرت،این دردسرها رو داره دیگه :whistling:
بزار بررسی کنیم :d: به نظر این حقیر! زمانی از یک شخصیت،خوشمون میاد(حالا چه واقعی-چه سایبری) که ظاهر اون رو پذیرفته باشیم، یعنی اگه از ابتدا، با ترکیب (شخصیت واقعی) و یا طراحی (شخصیت سایبری) اون ارتباطی بوجود نیاد، ممکنه اصلا هدفش از کنار خودت بودن رو هم درک نکنی،حالا علاقه مند شدن بماند. :d
حالا همین قضیه برای من و نسبت به سرکار خانم :کلودیا ولف صدق میکنه!(با تعصب بعضی ها(مسعود)نسبت بعضی ها(آنجلا) کاری ندارم:d) الانم که دارم تایپ میکنم این سوال تو ذهنم بوجود اومده که اون زمانـ (دقیقا سال 2003) سازنده چطور موفق شده این حس پذیری و در نهایت القای این حس به مخاطب رو با سخت افزار داغون ps2 به تصویر بکشه؟ :confused:





منظورم در کل تایپیکه.اونقدر که در مورد جیمز، ماریا، ماری و .... صحبت و بحث شده در مورد شخصیت های فوق العاده ی The Room بحث نشده
خداییش شخصیت Henry Townshend و یا کارکتر فوق العاده ی Walter Sullivan حقشونه بیشتر در موردشون صحبت بشه(و البته Eileen که اکثرا شماره 4 رو با اون میشناسن :x )
21 قربانی که والتر برای تشریفات خودش انتخاب کرده بود، تک تکشون جالب بودن

اتفاقا از تک تک این قربانیان،از 21 زاویه مختلف نگریسته شده! منتها از شانس شما دوستان متخصصِ این شماره حضور ندارن. همون طور که دوستان گفتن، اینجا سعی میشه تنوع پذیری بحث ها رعایت بشه تا هم، به همه ی موضوعات اشاره بشه(در این اندک فرصت!) و هم حوصله ی مخاطبان تاپیک سر نره! وگرنه از بحث های تفصیلی و طولانی،پیرامون هر شماره(و حتی هر شخصیت) هیچ گونه ابایی نیست و حتی بعضی مواقع بحث به حاشیه هم کشیده میشه!!! :whistling:
 
آخرین ویرایش:

ASYLUM MANAGER

کاربر سایت
Mar 17, 2011
1,329
نام
Milad
سلام
@ ASYLUM MANAGER
ادبیاتت به همراه تیکه انداختنت;) به قول اون دوستان متخصص تو حلقم:d

کی؟!!! ما آقا؟ :-s هر کی هر چی گفته دروغ گفته! اصلا بیا رو برو کنیم :d
-----------------------------------------------------------------------------------------
آقا در مورد این نظرسنجی یه چی بگم که بر خلاف قبلی ها اصلا نتونستم نتیجه رو پیش بینی کنم(حتی پیش گویی هم نشد بکنم!) و از این بابت بشدت ناراحتم :d. . . حالا بماند که از نتیجه بیشتر ناراحتم :d
 

Arth@s

کاربر سایت
Aug 26, 2011
1,131
نام
Arthas
سلام ارتاس جان نوشتنت خیلی جالب بود اما من فکر نمیکنم اینطور باشه.چون داستانهای پیامبران یکسری نکاتی دارند که شبیه اسطوره های یونانی پر از سمبل و داستانهای ریز درشت هستند.اگر اینطور باشه میشه السا را به حضرت ایوب شباهت داد و یا والتر رو به یعقوب!
البته شایدم درست بگی این نظر منه.
ولی در اینکه انجلا و ادی و لورا تکمیل کننده احساسات جیمز هستند شکی ندارم.مثلا به نظر من شخصیت ماریا ارزوها و ایده الی هست که جیمز از مری انتظار داشته.
ماریا شخصیتی جذاب و به روزی داره اما مری بیشتر به یه زن خونه دار شبیه
البته باز یک سوال برای من پیش میاد جیمز درون افکار خودشه یا افکار مری؟
خب... امم... نمیدونم چی بگم... اما بدون با بررسی های بیشتر به نتایج جالبتری درباره سایلنت هیل تو این زمینه، میرسی.
سایلنت هیل آیینه جیمز هست! آیینه ای که مری با دستاش گرفته.
سلام

کجا؟ میای یه چیزی میگی یه جوی درست میکنی بعد غیب میشی؟/:)
تازه فهمیدم منظورت چیه.
کاملاً مخالفم با تحلیلی که از بعد سمبلیک و نمادشناسیه انجلا ارائه کردی. اگه آنجلا نماد حضرت ابراهیم هست پس جیمز هم باید نماد جبرئیل باشه که اومد پیشش.
اما با توجه به مکالمه‌هامون و شناختی که ازت داشتم (فعل ماضی استفاده کردم چون 2سال گذشته:d) انتظار داشتم اینجوری تحلیل می‌کردی:
از متن پنهان هم استفاده نمی‌کنم اما یادت باشه خودت خواستیا;)
به امضات نگاه کن. ابتدای امضات: این شعاری هست که آنتوان زندر لاوی تو انجیل شیطانی‌ش آورده و تو اشعار گروه‌های بیشمار متال که خودت خیلی بهتر از من می‌شناسی استفاده میشه.
«مرگ خدا»، «قتل فرشتگان» و ... چیزهایی که گروه‌هایی مثل Decide به وفور ازش حرف می‌زنند. آنجلا می‌تونه سمبل فرشته‌ی به قتل رسیده باشه اما این قتل به معنی مردن نیست بلکه به معنای نابودی و تباهیه. یعنی به لجن کشیده شدن. شیطان از آتش ساخته شده و رفتن آنجلا درون آتش می‌تونه نماد رفتن آنجلا به آغوش شیطان باشه (کوفتت بشه شیطان:-"). اینطوری منطقی‌تر نیست؟
بیش از این هم جلو نمیرم چون دیگه خیلی به حاشیه میره.
راستش من زیاد علاقه ای به داستان پیامبرها ندارم... میتولوژی یونان رو بیشتر دوست دارم، تو این زمینه هم بر حسب تصادف به این نتیجه رسیدم... من فقط تیکه های پازل رو براتون کنار هم گذاشتم:
یک: اسم خوده آنجلا که مشتق شده از آنجل هست که اونو حتی به جبرئیل هم نسبت میدن، دوم: هر دو به اشد سختی تو زندکیشون رسیدن - اگه بگیم بدترین درد واسه یه دختر اینه که توسط پدرش بهش تجاوز بشه، بدترین درد واسه پدر هم اینه که خودش با دستای خودش بچه ش رو بکشه - سوم: وجود چاقو! چاقویی که هر دو به دست دارن اما اون چاقو آسیبی به کسی نمیزنه! چهارم: رنگ لباس هایی که آنجلا پوشیده، پنجم: در آتش بودن هر دو، که تو همین مورد پنجم تعنه اصلی زده میشه و اون اینه که اگه یه پیامبر باشی و تو آتیش بیوفتی، برای نجات محتاج یه معجزه هستی اما اگه یه آدم عادی باشی و روحت تو آتیش باشه، حتی به نجات و معجزه هم فکر نمیکنی و باهاش کنار میای...
خیلی جالبه... نمیدونم چرا بیشتریا گول اول امضام رو میخورن، بی خبر از اینکه متوجه بشن این نوشته داره نوید خبر پیدایش یه چیز جدید رو میده! اما در رابطه با امضام هم ترجیح میدم بیشتر از این صحبت نکنم، چون کاملاً آف تاپیک میشه بحث دیگه
خو چرا زایی میکنی که بعدش بخوای بزدایی /:) :d

شهرت،این دردسرها رو داره دیگه :whistling:
بزار بررسی کنیم :d: به نظر این حقیر! زمانی از یک شخصیت،خوشمون میاد(حالا چه واقعی-چه سایبری) که ظاهر اون رو پذیرفته باشیم، یعنی اگه از ابتدا، با ترکیب (شخصیت واقعی) و یا طراحی (شخصیت سایبری) اون ارتباطی بوجود نیاد، ممکنه اصلا هدفش از کنار خودت بودن رو هم درک نکنی،حالا علاقه مند شدن بماند. :d
حالا همین قضیه برای من و نسبت به سرکار خانم :کلودیا ولف صدق میکنه!(با تعصب بعضی ها(مسعود)نسبت بعضی ها(آنجلا) کاری ندارم:d) الانم که دارم تایپ میکنم این سوال تو ذهنم بوجود اومده که اون زمانـ (دقیقا سال 2003) سازنده چطور موفق شده این حس پذیری و در نهایت القای این حس به مخاطب رو با سخت افزار داغون ps2 به تصویر بکشه؟ :confused:
برای زدودن ابتدا باید زایید! :D
ینی میخوای بگی با کلودیا احساس نزدیکی میکنی؟
این حرف آخرت هم واقعاً بعید بود ازت! ببینم، کتاب مگه کارت گرافیک داره که مخاطب با کارکترها ارتباط برقرار میکنه؟! نوچ! مهم خوده داستانه و بس! ;)
 
آخرین ویرایش:

msbazicenter

کاربر سایت
Sep 19, 2008
3,690
نام
مرام آدم مهمِ نه اسمش
سلام
آقا در مورد این نظرسنجی یه چی بگم که بر خلاف قبلی ها اصلا نتونستم نتیجه رو پیش بینی کنم(حتی پیش گویی هم نشد بکنم!) و از این بابت بشدت ناراحتم :d. . . حالا بماند که از نتیجه بیشتر ناراحتم :d
مگه پیش‌بینی‌ت چی بود.

خب... امم... نمیدونم چی بگم... اما بدون با بررسی های بیشتر به نتایج جالبتری درباره سایلنت هیل تو این زمینه، میرسی.
سایلنت هیل آیینه جیمز هست! آیینه ای که مری با دستاش گرفته.
خودمونیم‌ها دست‌فرمونت بد نیست. به موقع می‌پیچی.;)
راستش من زیاد علاقه ای به داستان پیامبرها ندارم... میتولوژی یونان رو بیشتر دوست دارم، تو این زمینه هم بر حسب تصادف به این نتیجه رسیدم... من فقط تیکه های پازل رو براتون کنار هم گذاشتم:
خیلی جالبه... نمیدونم چرا بیشتریا گول اول امضام رو میخورن، بی خبر از اینکه متوجه بشن این نوشته داره نوید خبر پیدایش یه چیز جدید رو میده! اما در رابطه با امضام هم ترجیح میدم بیشتر از این صحبت نکنم، چون کاملاً آف تاپیک میشه بحث دیگه
دِ نه دِ اینجا هم می خوای بپیچی!/:)
چطور جنابعالی از امضای بنده استفاده‌ی ابزار کردی اونوقت من استفاده نکنم.b-)
وانگهی
همون کنار هم چیدن قطعات پازل هم احتیاج به اطلاعات داره. اون قسمت قرمز میشه عذر بدتر از گناه.
ای خدا! سربازی هم نتونست این رفیق ما رو درست کنه8-|
ما رو هم دوباره آلوده‌ی رنگ‌بازی کرد.
برای زدودن ابتدا باید زایید! :D
اینجا بخش روانیه سایلنت هیله. بخش زایمان 2 طبقه پایین‌تره=))
مگه اینکه در مورد آلسا یا هدر (مادر خدا) بحث بشه:p
 
آخرین ویرایش:

abouzar337

کاربر سایت
Jul 2, 2009
687
سلام
ببخشید دوستان یه مشکل تو نصب سایلنت هیل 3 برامون پیش اومده :d بازی رو هم دانلود کردیم از تو نت!!! حالا موقع نصب همچی خطایی میده:
d65ihuzq7hkhdlnvawz.jpg
حالا از دوستان کسی راه حلی داره؟ یا اون فایل رو جداگانه دارین که بشه بفرستین؟ که نخواییم دوباره اون پارت بازی رو دانلود کنیم
متشکرم پیشاپیش ;)
 

ASYLUM MANAGER

کاربر سایت
Mar 17, 2011
1,329
نام
Milad
مگه پیش‌بینی‌ت چی بود.

اصلن نتونستم پیش بینی کنم! یعنی نتونستم به هیچ شخصیتی شانس بیشتری بدم :-??

برای زدودن ابتدا باید زایید! :D
ینی میخوای بگی با کلودیا احساس نزدیکی میکنی؟
این حرف آخرت هم واقعاً بعید بود ازت! ببینم، کتاب مگه کارت گرافیک داره که مخاطب با کارکترها ارتباط برقرار میکنه؟! نوچ! مهم خوده داستانه و بس! ;)
آخه بعضی وقتا ،اگر بزایی دیگه نمیشه بزدایی :cheesygri. . . البته که بحث بر سر این مهم، در این مقال! نمیگنجد و. . .
اینجا بخش روانیه سایلنت هیله. بخش زایمان 2 طبقه پایین‌تره=))(2)
مگه اینکه در مورد آلسا یا هدر (مادر خدا) بحث بشه:p(2)
:d
یعنی نمیخوای بگی منظورت از نزدیکی چیه؟ :-/
کتاب کارت گرافیک نداره ولی مغذ آدمی چطور؟یعنی شما وقتی کتاب جنایت و مکافات رو میخوندی(اگه البته!) قبل از اینکه کلا داستانی اتفاق بیفته(یه 50-100صفحه ای طول کشید تا اتفاقات داستان رخ بده) هیچ تصویری از راسکولنیکف بیچاره نداشتی تو ذهنت؟ :-/ (اتفاقا به نظرم نویسنده بشدت سعی میکرد یک تصویر شفاف از تمام شخصیتها به مخاطب بده تا با موفقیت به منظور خودش که همون جلو بردن داستان هست! برسه.(البته شدت این موضوع،به قدرت تخیل مخاطب مربوط میشه!). . . و اینکه منظور از گیرا بودن شخصیت صرفا طراحی گوش و دماغ و دهن نیست. . . رفتار و منش یک کاراکتر هم جزیی از شخصیت اونه.
یعنی صرف بر اینکه مهم خود داستانه و بس، اگه در فیلم مرثیه ای برای یک رویا(Requiem for a Dream) بجای jared Leto ،جیم کری بازی میکرد،باز هم داستان،تاثیر گذاری خودش رو داشت؟ (منظورم از این مثال،توقع مخاطب از شخصیتهاست که حتی باعث تغییر پیش داوری ها و حتی نتیجه گیری ها میشه!)
ببخشید دوستان یه مشکل تو نصب سایلنت هیل 3 برامون پیش اومده :d بازی رو هم دانلود کردیم از تو نت!!! حالا موقع نصب همچی خطایی میده:
d65ihuzq7hkhdlnvawz.jpg
حالا از دوستان کسی راه حلی داره؟ یا اون فایل رو جداگانه دارین که بشه بفرستین؟ که نخواییم دوباره اون پارت بازی رو دانلود کنیم
متشکرم پیشاپیش ;)
پس این چند وقت که نیستی زدی تو کار کالکشن جمع کردن!:-?
حالا این یه فایل هست یا یه پارت؟ :-/
 

msbazicenter

کاربر سایت
Sep 19, 2008
3,690
نام
مرام آدم مهمِ نه اسمش
سلام
سلام
ببخشید دوستان یه مشکل تو نصب سایلنت هیل 3 برامون پیش اومده :d بازی رو هم دانلود کردیم از تو نت!!! حالا موقع نصب همچی خطایی میده:
d65ihuzq7hkhdlnvawz.jpg
حالا از دوستان کسی راه حلی داره؟ یا اون فایل رو جداگانه دارین که بشه بفرستین؟ که نخواییم دوباره اون پارت بازی رو دانلود کنیم
متشکرم پیشاپیش ;)
كاكو فايلي كه دانلود كردي مشكل داره به احتمال زياد. تو ديسك هام مي گردم اگه همچين فايل پيدا كردم برات آپ ميكنم.
کتاب کارت گرافیک نداره ولی مغذ آدمی چطور؟یعنی شما وقتی کتاب جنایت و مکافات رو میخوندی(اگه البته!) قبل از اینکه کلا داستانی اتفاق بیفته(یه 50-100صفحه ای طول کشید تا اتفاقات داستان رخ بده) هیچ تصویری از راسکولنیکف بیچاره نداشتی تو ذهنت؟ :-/ (اتفاقا به نظرم نویسنده بشدت سعی میکرد یک تصویر شفاف از تمام شخصیتها به مخاطب بده تا با موفقیت به منظور خودش که همون جلو بردن داستان هست! برسه.(البته شدت این موضوع،به قدرت تخیل مخاطب مربوط میشه!). . . و اینکه منظور از گیرا بودن شخصیت صرفا طراحی گوش و دماغ و دهن نیست. . . رفتار و منش یک کاراکتر هم جزیی از شخصیت اونه.
یعنی صرف بر اینکه مهم خود داستانه و بس، اگه در فیلم مرثیه ای برای یک رویا(Requiem for a Dream) بجای jared Leto ،جیم کری بازی میکرد،باز هم داستان،تاثیر گذاری خودش رو داشت؟ (منظورم از این مثال،توقع مخاطب از شخصیتهاست که حتی باعث تغییر پیش داوری ها و حتی نتیجه گیری ها میشه!)
براي بار دوم تو حلقم.:-bd
اصلاً يكي از جذابيت‌هاي كتاب اينه كه هر كس شخصيت‌ها رو تو ذهن‌شون ترسيم مي كنند. براي همين ميگن اگه از يه كتاب خيلي خوشت اومد فيلمش رو نبين چون معمولاض مي خوره تو ذوقت.
 

Big Band

کاربر سایت
Jul 25, 2012
2,538
سلام
ببخشید دوستان یه مشکل تو نصب سایلنت هیل 3 برامون پیش اومده :d بازی رو هم دانلود کردیم از تو نت!!! حالا موقع نصب همچی خطایی میده:
d65ihuzq7hkhdlnvawz.jpg
حالا از دوستان کسی راه حلی داره؟ یا اون فایل رو جداگانه دارین که بشه بفرستین؟ که نخواییم دوباره اون پارت بازی رو دانلود کنیم
متشکرم پیشاپیش ;)
فایل sound_3.cab رو با وین رار باز کن بعد این فایلی که میگه رو ازش حذف کن اینو جایگزین کن
https://www.mediafire.com/?m50vzyh96a6ybdo
 

sad but true

Beckon the sick winds of pestilence
کاربر سایت
Apr 29, 2007
696
نام
آرش
در وبگردی های شبانه به این سایت رسیدم، به طور خلاصه خودشون رو اینطوری معرفی کردن؛
Translated Japanese Ghost Stories and Tales of the Weird and the Strange

یکی از جالبترین مقاله هاشونم که خوندم این بود، در مورد هیولاهای برفی داستانهای ژاپنی هست.

پ.ن. کسی اینجا فیلم Hausu یا همون The House رو دیده؟! اول اینکه به همه پیشنهاد میکنم برین ببینین :d بعد اونایی که دیدن یه توضیحی دربارش بدن چون من از اواسط فیلم تا آخرش فقط کابوس میدیدم. سبکش اینه یا من چیزی متوجه نشدم !!
 

کاربرانی که این قسمت را مشاهده می‌کنند

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
or ثبت‌نام سریع از طریق سرویس‌های زیر