بحث و تبادل نظر در مورد سری Silent Hill (خلاصه داستان در پست اول)

انتخاب شما برای شخصیت محوری داستان برای قسمت بعد؟


  • مجموع رای دهنده‌ها
    129

Silent Dream

In madness you dwell
کاربر سایت
Jan 3, 2010
1,831

d.png

خلاصه‌ی داستان سری بازیهای سایلنت هیل
مقدمه:

«Silent Hill» نامی برای یک بازی رایانه‌ای است که در سال 1999 و توسط شرکت Konami برای کنسول PS1 عرضه شد. از همان ابتدا مشخص بود که این نام، پتانسیل تبدیل شدن به یک فرانچایز بزرگ را دارد. داستانی فوق‌العاده غنی، مبهم و عمیق در ژانری به نسبت نوپا. همین غنی و مبهم بودن داستان، Konami را وادار ساخت تا در کتاب راهنمای قسمت سوم بازی (Silent Hill 3 Official Complete Guide) بخشی را با نام Lost Memories قرار بدهد. اما همین عنصر داستان،‌تبدیل به تیغی دو دم شد؛ از یک سو یکی از اصلی‌ترین دلایل علاقه‌ی دیوانه‌وار طرفدارانش و از سوی دیگر، پاشنه آشیل عنوان در جذب مخاطبان جدید. شماره‌ی 2 بازی در سال 2001، شماره 3 در سال 2003 ، شماره‌ی 4 در سال 2004 ، Silent Hill: Homecoming در سال 2008 عرضه شدند. اما از لحاظ خط داستانی، شماره‌های 2 و 4 و Homecoming (به نوعی) مجزا بودند و فقط شماره 3 در ادامه‌ی شماره اول عرضه شد. در متن حاضر سعی شده است خلاصه‌ای کوتاه از شماره‌های منتشر شده ارائه شود تا عزیزانی که تازه به جمع ساکنان سایلنت هیل می‌پیوندند، بتوانند راحت‌تر با این عنوان رابطه بر قرار کنند. لازم به یادآوری است که این متن به معنی واقعی کلمه، اسپویلر است.

داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 1 به صورت ویدیویی

163949 163950

داستان سایلت هیل 1 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​

داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 2 به صورت ویدیویی

163952 172258

داستان سایلت هیل 2 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​
every.png
نویسنده ای به نام Harry Mason و همسرش در حین عبور از یک جاده، نوزادی را یافته و نام او را شریل می‌گذارند. چهار سال بعد همسر هری فوت می‌کند. سه سال پس از فوت همسرش، هری بنا به دلایلی تصمیم می‌گیرد با شریل به شهری که وی را در نزدیکی آن یافته بودند سفر کند. شب هنگام، در جاده‌ی کنار شهر، پلیسی موتورسوار از کنار آنها عبور کرده و توجه هری را جلب می کند. اندکی جلوتر، هری متوجه موتور پلیسی میشود که بدون سرنشین در کنار جاده افتاده در همین حین، در روبروی خود دختری را وسط جاده می‌بیند. برای اجتناب از تصادف با او، دیوانه‌وار فرمان را می چرخاند. اما ماشین منحرف شده و به دره‌ی کناری سقوط می‌کند. هری پس از به هوش آمدن، متوجه غیبت شریل می‌شود. در حین جستجو، شبح شریل را می‌بیند و به دنبال او می‌دود. در انتهای معبری تنگ، ناگهان همه‌چیز در تاریکی فرو می‌رود و چهره آنجا تغییر می‌کند. هری مصمم ادامه ‌می‌دهد اما در اثر حمله‌ی چند موجود هیولا مانند به حالت مرگ روی زمین می‌افتد.
وقتی هری بعد از آن حادثه در کافه ای بیدار می‌شود، با همان پلیس روبرو می‌شود. آنها با هم از اتفاقات عجیب شهر و حالت غیرعادی آن سخن می‌گویند. پلیس Cybil Bennet‌ نام دارد و به هری در یافتن شریل کمک می‌کند. حالت عادی شهر اینگونه است: خالی از سکنه، فرو رفته در مه، محصور شده توسط دره‌های عمیق و پر از هیولا. اما در حالت غیر عادی به تمامی این موارد تاریکی مطلق تکه گوشت های آویزان از در و دیوار سکوتی مرگبارتر هم اضافه میشود . هری در جستجوی شریل به مکان‌های زیادی از شهر مراجعه می‌کند: مدرسه، کلیسا، بیمارستان، فاضلاب، پارک تفریحی و در بعضی از آنها با شخصیت‌هایی آشنا می‌شود. با پیرزن عجیبی به نام Dahlia Gillespie در کلیسا، دکتر Michael Kaufmann و پرستاری به نام Lisa Garland در بیمارستان. همچنین مرتب شبح دختری را می‌بیند که باعث تصادف او شده بود به نام Alessa. دالیا اطلاعات زیادی درباره‌ی هری و شهر دارد دکتر کافمن و لیزا هم هر کدام مطالب جدیدی به اطلاعات هری اضافه میکنند. در طول بازی اطلاعات زیادی از شهر به دست می‌آوریم خواه از لابلای روزنامه‌های باطله و کتاب‌ها و خواه از این شخصیت‌ها. شهر مکانی نفرین شده بوده و در سال‌های جنگ‌های داخلی، اعدام‌های زیادی در زندان آن صورت گرفته است. شهر قدمت زیادی دارد و قرن‌ها قبل، بومیان ساکن آنجا بودند. از همان زمان، آیینی شیطانی در شهر رواج داشته است. در سده‌های اخیر، پس از سکونت مهاجران در شهر، تلفیقی از آیین باستانی شهر با آیین‌های مهاجران پدید می‌آید که با نام The Order شناخته می‌شود. پیروان و سردمداران این فرقه اعتقادات عجیب و خطرناکی‌ دارند. این فرقه به سه شاخه‌ی اصلی تقسیم می‌شود که یکی از آنها «مادر مقدس» می‌باشد. در راس این شاخه دالیا قرار دارد که آلسا دختر وی است. این فرقه به خدایی اعتقاد دارد که باید در روی زمین متولد شده سپس بهشت موعود فرقه را بنا کند. بر اساس مدارک به دست آمده، این خدا یک بار متولد شده و مرده است و حال باید برای بار دوم متولد یا فراخوانده شود. دالیا متوجه می‌شود که مشخصات دختر وی، آلسا، با مشخصات مادر خدا که در متون قدیمی پیش‌بینی شده هم‌خوانی دارد پس او را تربیت می‌کند تا مراسم تولد را انجام دهد. در این مراسم، باید مادر خدا سوزانده شود. مراسم در سن 7 سالگی آلسا انجام می‌شود و بدن کباب شده‌ی وی را به بیمارستان انتقال می‌دهند. اما او ناقص است. آلسا در نهایت درد و رنج، قسمتی از روح خودش را به صورت یک نوزاد از شهر بیرون می‌فرستد و با استفاده از قدرت ذهن خود، شهر را به جهنمی بی‌بدیل تبدیل می‌کند. دالیا برای اتمام نقشه خود، توسط خود آلسا، شریل را فرا می‌خواند تا روح مادر خدا تکمیل شود. در این بین دکتر کافمن مسئول امور پزشکی آلساست.
آلسا در برابر دالیا مقاومت می‌کند اما دالیا با فریب هری، خود را به آلسا می‌رساند و مراسم را مجدداً انجام می‌دهد اما در همین حین هری سر می‌رسد. روح شریل به آلسا می‌پیوندد تا مادر خدا کامل گردد. دکتر کافمن به قصد نابودی این روح، دارویی را به سمت وی پرتاب می‌کند اما اینکار باعث می‌شود خدا (در شماره‌ی اول این خدا با نام «سامایل» معرفی می گردد) متولد شود. در اولین اقدام، سامایل، دالیا را آتش می‌زند. اما هری با سامایل می‌جنگد و او را شکست می‌دهد. پس از نابودی سامایل، مادر خدا ظاهر می‌شود و نوزادی را به هری می‌دهد سپس، راه فرار از آن مهلکه را به او نشان می‌دهد.
هری نوزاد را از شهر دور کرده و در جایی به طور ناشناس او را بزرگ می‌کند. نام این نوزاد را Heather می‌گذارد. هدر کودکی عادی نبود و گاها ، رفتارهای عجیبی از خود بروز می‌داد.
17 سال پس از این ماجرا، دختر نفر دوم فرقه، یعنی «Claudia Wolf» تصمیم می‌گیرد آن نوزاد را پیدا کند تا مراسم دوباره به جریان بیفتد. با کمک کشیش دیگری به نام «Vincent»، کاراگاهی به نام «Douglas Cartland» را استخدام می‌کند تا این کودک را پیدا کند. داگلاس هدر را پیدا می‌کند اما از نیت اصلی کارفرمایان خود اطلاع ندارد. روزی که هدر به مرکز خرید شهر رفته‌بود،‌ داگلاس را در مقابل خود می‌بیند. هدر بی خبر از همه‌جا به خیال اینکه داگلاس یک مزاحم است، می‌گریزد ولی داگلاس قبلاً محل او را به کلودیا و وینسنت اطلاع داده‌است. هدر به سمت خانه و نزد هری حرکت می‌کند اما اطراف او پر از هیولاهایی هولناک شده است. در اینجا برای اولین بار، کلودیا را ملاقات می‌کند. کلودیا درتلاش است تا هدر چیزی را به یاد بیاورد. هدر پس از گذشتن از مرکز خرید و ایستگاه مترو، درساختمانی نیمه‌کاره در نزدیکی محل سکونت خود با وینسنت روبرو می‌شود.
هدر به آپارتمان خود می‌رسد اما درآنجا پدرش، هری را غرق در خون و بی‌جان می‌یابد. او کلودیا را در پشت‌بام می‌بیند و او را مسئول قتل پدرش می داند. هدر قصد انتقام دارد اما کلودیا به سایلنت هیل می‌رود. هدر به همراه داگلاس (که کمابیش به واقعیت پی برده است) به سمت سایلنت هیل حرکت می‌کند.
هدر تقریباً گذشته‌ی خود را به یاد آورده است؛ او همان روح واحد آلسا و شریل است که توسط مادر خدا به هری سپرده شد. پس از حلول روح آلسا و شریل، جنین خدا هم وارد بدن او شده است اما تحت تاثیر فراموشی هدر، عقیم مانده و برای بارور شدن، نیاز دارد تا آتش خشم و نفرت در درون هدر شعله‌ور شود. کلودیا در تمام طول داستان سعی بر این دارد تا همین میراث آلسا را بیدار کند و برای همین منظور، هری را می‌کشد تا او را از سر راه بردارد. در این میان، وینسنت که منافع خود را با تولد خدا در خطر می‌بیند، سعی می‌کند توسط هدر، کلودیا و عقایدش را نابود کند.
پس از رسیدن به شهر، هدر به بیمارستان می‌رود. او با راهنمایی‌های علنی یا مخفیانه‌ی وینسنت،‌ پدر کلودیا یعنی «لئونارد» را که در بیمارستان زندانی شده می‌کشد تا متاترون را به دست آورد. متاترون، نماد خیر و روشنی و در مقابل سامایل است و وینسنت تصور میکند متاترون میتواند در مبارزه با کلادیا به هدر کمک کند. در ادامه،‌هدر به کلیسای فرقه می‌رسد. کلودیا، وینسنت را ، که به زعم او خیانت کرده‌است، می‌کشد. هری مقداری از داروی دکتر کافمن را به شکل یه قرص به هدر داده بود. هدر آن قرص را می‌بلعد و در نتیجه، جنین خدا را بالا می‌آورد. کلودیا جنین را می‌بلعد و آنرا به شکل ناقص بارور می‌کند. در نهایت کلودیا به دست خدای متولد شده نابود می‌شود و هدر هم وی را می‌کشد. تا بار دیگر تفکرات منحرف فرقه برای به وجود آوردن خدا عقیم بماند.

آنچه که شما در بالا مطالعه کردید تنها بخشی از شهر و اتفاقات رخ داده در آن است در شماره های دوم و چهارم و پنجم از بازی بخشی دیگر از توانایی های شهر حضور پر رنگی دارد و آن هم قضاوت و مجازات است ، شهر به خاطر اتفاقاتی که به خود دیده است دارای قدرتهایی خاص است یکی از این قدرتها فراخواندن افراد است در شماره های دوم و پنجم ما شاهد حضور افرادی در شهر هستیم که به نوعی گناهکارند و شهر برای قضاوت در مورد آن ها ، دعوتشان کرده است .
جیمز ساندرلند مردی که زن مریضش را کشته است و همینطور الکس شفرد که باعث مرگ برادر کوچکتر خود شده است با پا گذاشتن به شهر اماده پاسخگویی به اشتباهاتی میشوند که سعی در فراموش کردن آن ها داشته اند ، صد البته که نوع بازجویی و قضاوت در این شهر مرموز نیز متفاوت است به جای حضور قاضی و هیئت منصفه و دادگاه ، تمام اتفاقات پیرامون شخصیت ها به نوعی اشتباه شخصیت را گوشزد میکنند از موجوداتی که با آنها مبارزه می‌کنید گرفته تا افراد سرگردان دیگری در شهر که خود گناهکارند .گو اینکه این خاصیت شهر در تمامی شماره ها وجود دارد ولی در شماره های مذکور از فرع به اصل بدل شده و محوریت بازی بر عمل انجام گرفته توسط شخصیت اصلی قرار دارد و بحث فرقه ، آلسا و غیره کمتر پرداخته شده است .
در این میان شماره ی چهارم بازی اما فضائی اختصاصی داشت در این شماره یکی از دست پرورده های یتیم خانه ی تحت رهبری فرقه به نام والتر سالیوان که پیرو حزب مادر مقدس است قصد متولد کردن خدا توسط مراسمی به نام قربانی کردن 21 نفر را دارد ، والتر که در کودکی توسط خانواده ی خود رها شده است تصور میکرد اتاقی که در آن بدنیا آمده است مادر او و در حقیقت خداست والتر که تصور میکند مادرش به خواب رفته است سعی دارد از طریق مراسم ذکر شده او را بیدار کند ، هر کدام از افرادی که برای قربانی شدن انتخاب شده اند باید دارای مشخصه ای باشد آخرین نفر این لیست که هدایت آن را بازیباز بر عهده دارد و دریافت کننده ی دانش و تکمیل کننده ی مراسم است ، هنری تونزند نام دارد که حال در همان اتاق تولد والتر زندگی میکند و در طول بازی با پی بردن به ماجرا و کمک های جوزف شرایبر که قبل از هنری در آن اتاق زندگی میکرده است قصد دارد جلوی تکمیل این مراسم را بگیرد . در انتها هنری تونزند با مبارزه با موجودی که والتر به وجود می آورد رویای به وجود آوردن خدا را بار دیگر خراب میکند .
علاوه بر شماره های ذکر شده دو بازی Silent Hill: Origins و Silent Hill: Shattered Memories نیز از سری معرفی شده اند که در اولی به زمان سوزانده شدن آلسا توسط دالیا و چگونگی زنده ماندن آلسا پرداخته شده و در دیگری اتفاقات شماره ی اول بعد از سال ها توسط هری بازسازی میشوند، گر چه با پایان کار تیم سازنده ی اصلی بازی که کار ساخت 4 شماره ی اول بازی را بر عهده داشتند این شماره ها به خوبی پرداخته نشده و دارای نواقصی در حیطه‌ی داستانی هستند اما همچنان سری سایلنت هیل دارای یکی از بهترین داستان ها در طول تاریخ بازیهای رایانه ای است.
لازم به ذکر است بر اساس این بازی تاکنون دو فیلم سینمایی نیز ساخته شده که شماره دوم (تا زمان نگارش این مقاله) هنوز اکران نگردیده است. با توجه به نظر مخاطبان، فیلم اول یکی از برترین و موفق‌ترین فیلم های ساخته شده بر اساس یک بازی ویدیویی می‌باشد.
همچنین شرکت کونامی در سال 2006 و به مناسبت اکران فیلم، مجموعه‌ای ویدیویی را بر روی رسانه‌ی UMD برای PSP عرضه نمود که با نام The Silent Hill Experience شناخته شده و شامل دو کمیک The Hunger و Dying Inside ، ترایلر شماره‌های 1 تا 4 بازی و فیلم، مصاحبه با آهنگ‌ساز افسانه‌ای سری به همراه کارگردان فیلم و برخی موسیقی‌های بازی می‌باشد.

دریافت خلاصه به صورت فایل pdf :دانلود
تهیه و تنظیم خلاصه : (msbazicenter)

----------------------------------------------------------------------------------------------------------

مقالات تحلیلی بازی نوشته شده توسط امیر حسین فرحزادی ( Bone Crusher ) :
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش اول )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش دوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش سوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش چهارم )

تاپیک تحلیل بازی نوشته شده توسط محمد مهدی حاجی اسمعیلی ( nemesis ) ( کامل نشده ):
The Lost Memories ---پایه و اساس بازی بزرگ "Silent Hill" -- تحلیلی بزرگ برای این بازی

مقالات مختلف در مورد سری سایلنت هیل:
Silent Hill: Homecoming Plot
Silent Hill: Origins Plot
Silent Hill Shattered Memories Plot
داستان (Silent Hill: Orphan)
شباهت بین Homecoming و Silent Hill 2
تاریخ وقایع Silent Hill و Shepherd's Glen
دانلود Silent Hill 2 - The movie
ترجمه یادداشت های سایلنت هیل 2
ترجمه فارسی دیالوگ های بازی Silent Hill 2: Born from a Wish
سایلنت هیل 4: پرونده قربانیان
ساکنین South Ashfield Heights apartments- قسمت اول - قسمت دوم
یادداشتی کوتاه بر SILENT HILL: HOMECOMING
داستان نسخه اول فیلم سایلنت هیل
Silent Hill: Original Memories
Silent Hill HD Collection Achievements Guide
Little Baroness
جودی میسون
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 1
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 2
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 3
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 4
خاطرات الکس شپرد
 

Attachments

  • sh1.png
    sh1.png
    56.3 KB · مشاهده: 3,573
  • silenthill1.jpg
    silenthill1.jpg
    55.1 KB · مشاهده: 117
آخرین ویرایش:

horror_08

کاربر سایت
Aug 22, 2007
2,414
نام
Ashkan
بله دیگه وقتی کله هرمی رو در BMاندازه مورچه می کنندش چرا تو فیلمش نینجاش نکند:|
bom که تکلیفش مدتهاست مشخصه ، بعد علاقه ی عجیب تیم سازنده در دادن شات اون هم به صورت روز به روز و لحظه به لحظه از بازی هم خیلی جالبه ، انگاری از بازی کردن با اعصاب ما لذت میبرند ! یعنی عمری فکر نمیکردم ته سری به همچین جائی برسه !
 

genesis007

کاربر سایت
May 16, 2010
1,300
نام
shahab
دوستان امروز 14 شهریور سال 1391 را به همه دوست داران سایلنت هیل تسلیت می گم.

کله هرمی فوت کرد:((


---------- نوشته در 11:55 AM اضافه شد ---------- نوشته قبلی در 11:26 AM ارسال شده بود ----------

l-)دوستان یک سوال .....بحث الان درباره چی هست؟
 

horror_08

کاربر سایت
Aug 22, 2007
2,414
نام
Ashkan
l-)دوستان یک سوال .....بحث الان درباره چی هست؟
علی در حال تکمیل بحث هیولاهای شماره ی چهارم هست ، که البته نیست !
آقا مسعود هم om4 رو داره پیش میبره ، ما هم که با این در خدمت شمائیم :

Original Memories 2

73186114024622252698.jpg
ادامه ی راه به سمت پارک!
======
96425416083300158839.jpg
منتظر سورپرایز باش جیمز عزیز.
جیمز : تو بودی مگه نه؟ تو همونی هستی که دست من رو لگد کرد!
لورا : نمیدونم. شاید کرده باشم!
جیمز : دختر بچه ای مثل تو، تو همچین جایی چیکار میکته اصلا؟
لورا : هان؟ کوری چیزی هستی؟
جیمز : اون نامه چیه؟
لورا : به تو مربوط نیست، تو که مری رو دوست نداشتی!
جیمز : صبر کن! تو اسم مری رو از کجا میدونی؟
به نظرتون منظور لورا از "کوری یا چیزی هستی؟ " درجواب "دختر بچه‌ای مثل تو اینجا چیکار میکنه" چی بود؟ جیمز توانائی دیدن چی رو نداشت؟
======
65082307955681010625.jpg
مثل اینکه نمیدونی مکان مخصوصتون کجا بوده که توقع داری مری رو اینجا پیدا کنی.
======
42462039864827873502.jpg

07421031798016459027.jpg

03001791883474806982.jpg

77726481605175066919.jpg
Classic james ! بدون در نظر گرفتن اینکه با توجه به روحیات مری پوشیدن لباس اینچنینی ازش بعیده صرفا به خاطر شباهت ظاهری اون رو با مری اشتباه میگیره !
جیمز : مری؟ نه... تو مری نیستی!
ماریا : به دوست دخترتون شباهت دارم؟
جیمز : نه... زن مرحومم. باورم نمیشه. میتونستی قل دیگه‌ش باشی. چهره‌ت، صدات! فقط موها و لباسهات متفاوته...
ماریا : اسم من ماریاست. شبیه روح ها که نیستم، هستم؟ میبینی؟ ببین چقدر گرمم!
92044471038778603388.jpg

جیمز : واقعا مری نیستی!
ماریا : گفتم که من ماریام!
جیمز : ببخشید ، گیج شده بودم!
ماریا (بعد از اینکه جیمز دست ماریا رو پس میزنه) : کجا داری میری؟
جیمز : من دنبال مری میگیردم. شما ندیدینش؟
ماریا : مگه نگفتی که مرده؟
جیمز : آره ... سه سال پیش ! اما من یه نامه ازش دریافت کردم که نوشته بود توی مکان مخصوصمون انتظارم رو میکشه !
ماریا : و اون اینجاست؟ در هر حال، من ندیدمش! تنها مکان مخصوصتون اینجاست؟
جیمز : راستش، فکر کنم یک هتلی هم هست! همونی که تو دریاچه است! نمیدونم که هنوز وجود داره یا نه.
ماریا : هتل "لیک ویو"؟ آره هنوز وجود داره. پس هتل مکان مخصوصتون بوده، شرط میبندم که همینطور بوده. (*جیمز از این حرف ماریا عصبانی میشه*) اینقدر ناراحت نشو، داشتم شوخی میکردم، در ضمن از اینطرف نیست از اینوره!
جیمز (وقتی میبینه ماریا هم داره دنبالش میاد) : شما هم با من میاید؟
ماریا : میخواستی من رو تنها بگذاری؟
جیمز : نه... ولی...
ماریا : با همه ی این هیولاها؟
جیمز : من فقط...
ماریا : من اینجا تنهای تنهام، همه رفتن... من شبیه مری هستم، تو هم عاشقش بودی، درسته؟ یا ازش نفرت داشتی!
جیمز : مسخره نشو!
ماریا : پس مشکلی نیست؟
جیمز : نه، میتونی همراهم بیای!
و این همراهی رقت انگیز آغاز میشود!
======
85930127689624423494_thumb.jpg
جالبه که هیچ‌گاه ما ماریا و لورا رو با هم نمیبینیم!

پاینده باشید !
===
خب به این دلیل میگه که جیمز واقعیت رو نمیپذیره که تقصیر خودش بوده و زنش رو کشته. هخمونجور که آخر بازی وقتی به این موضوع پی میبره، کله هرمیون خودشون رو میکشن.
لورا در جواب این سوال که بچه کوچکی مثل تو اینجا چکار میکنه ، همچین پاسخی میده که به نظرم با حرفی که زدی جور در نمیاد علی جان !
 
آخرین ویرایش:

Safety & Peace

ارباب مطلق سوزوران
کاربر سایت
Sep 4, 2011
13,185
نام
تونی آلمِیدا
به نظرتون منظور لورا از "کوری یا چیزی هستی ؟ " چی بود ؟ جیمز توانائی دیدن چی رو نداشت ؟
خب به این دلیل میگه که جیمز واقعیت رو نمیپذیره که تقصیر خودش بوده و زنش رو کشته. هخمونجور که آخر بازی وقتی به این موضوع پی میبره، کله هرمیون خودشون رو میکشن.
در واقع شهر برای یه آدم معصوم یه شهر سوت و کور و خالی از سکنه هست.
 

Devil-Girl

کاربر سایت
Aug 24, 2012
1,238
لورا در جواب این سوال که بچه کوچکی مثل تو اینجا چکار میکنه ، همچین پاسخی میده که به نظرم با حرفی که زدی جور در نمیاد علی جان !
شاید لورا بچه نیست، همون بعد معصوم مری هست ! شاید
مثل ماریا که بعد جذاب مریه
 

abouzar337

کاربر سایت
Jul 2, 2009
687
شاید لورا بچه نیست، همون بعد معصوم مری هست ! شاید
مثل ماریا که بعد جذاب مریه

ببخشید یه سوال:
اگه ماریا بعد جذاب مری باشه چطوری منطقی هست که هیولاها رو ببینه؟ مگه قراره اون عذاب ببینه و به گناهش پی ببره؟ ممنون از راهنمایی دوستان :)
 

shm744

کاربر سایت
May 8, 2008
391
نام
شهام سمیع عادل
دستت درد نکنه اشکان جان به خاطر مطالبت ولی اگه امکان داره یه پیشنهاد واست دارم ...
اگه ممکنه به جای اینکه متن هارو زیر عکس بزاری ، بزاری بالای عکس . چون اینطوری خوندنش خیلی راحت تره تا روی اسپویلر کلیک می کنی متن ثابت می مونه و عکس میاد پایین ...
ببخشید داداش که اینو گفتم ...
 

horror_08

کاربر سایت
Aug 22, 2007
2,414
نام
Ashkan
شاید لورا بچه نیست، همون بعد معصوم مری هست !
لورا از بچه بودنش آگاهه آتوسا ، نشون به اون نشون که وقتی جیمز تو هتل ازش میپرسه چند سالشه میگه یه هفته پیش وارد هشت سالگی شدم !

اگه ممکنه به جای اینکه متن هارو زیر عکس بزاری ، بزاری بالای عکس . چون اینطوری خوندنش خیلی راحت تره تا روی اسپویلر کلیک می کنی متن ثابت می مونه و عکس میاد پایین ...
اطاعت امر میشه شهام جان!
 

Devil-Girl

کاربر سایت
Aug 24, 2012
1,238
لورا از بچه بودنش آگاهه آتوسا ، نشون به اون نشون که وقتی جیمز تو هتل ازش میپرسه چند سالشه میگه یه هفته پیش وارد هشت سالگی شدم !
اینو می دونم ولی چیزی که از همون ابتدای کار هم فکر منو به خودش مشغول کرده بود این بود که لورا واقعی نیست، یعنی یا اینکه یه نماده یا اینکه بعدی از شخصیت مریه

---------- نوشته در 10:40 PM اضافه شد ---------- نوشته قبلی در 10:39 PM ارسال شده بود ----------

ببخشید یه سوال:
اگه ماریا بعد جذاب مری باشه چطوری منطقی هست که هیولاها رو ببینه؟ مگه قراره اون عذاب ببینه و به گناهش پی ببره؟ ممنون از راهنمایی دوستان :)
برای این موضوع هم باز دلیلم همون دلیلیه که برای لورا آوردم
 

Silent Dream

In madness you dwell
کاربر سایت
Jan 3, 2010
1,831
به نظرتون منظور لورا از "کوری یا چیزی هستی ؟ " چی بود ؟ جیمز توانائی دیدن چی رو نداشت ؟
خب برای این جمله میشه تفاسیر گوناگونی برداشت کرد!
مثلاََ یکیش اینه:
اون صحنه توی آپارتمان, که یه کلید اونور میله ها اُفتاده و جیمز دستش رو دراز میکنه تا کلید رو برداره ولی لورا دست جیمز رو لگد میکنه و میخنده!
همونطور که میدونید این میله وجود خارجی نداشتند و فقط قسمتی از ذهن جیمز بودند! و فکر هم نکنم آپارتمانی تو دنیا وجود داشته باشه که وسط راهرو میله هایی شبیه میله های زندان نصب کرده باشند!
شاید لورا اشاره میکنه به همون قسمتی که جیمز دستش رو دراز میکنه تا کلید رو برداره و برای همین بهش میگه "کوری یا چیزی هستی ؟"
حالا یه سوال:
به نظرتون لورا برای چی توی بیمارستان بستری شده بوده؟ کسی بهش آسیب زده؟ یا بیماری روانی داشته یا جسمی؟ ممکنه که لورا هم فوت کرده باشه؟
و یک سوال دیگه:
اگر سناریوی Born From A Wish رو بازی کرده باشید, توی یکی از اتاق ها یه عروسک خرس هست اگر عروسک رو بررسی کنیم ماریا این جمله رو میگه I bet Laura would love it. She loves bears و بعد میگه: ..."??Laura" و در آخر سر هم میگه " Who am I talking about...?"
معنی جمله هاش میشه این:
اول میگه: من شرط میبندم لورا عاشق این میشه. اون خرس خیلی دوست داره!:>
بعد میگه: لورا؟؟:-o
آخرش هم میگه: من دارم در مورد کی حرف میزنم؟:shocked:
خب این یعنی چی اصلاََ؟ چرا ماریا باید همچین چیزی بگه؟
و در آخر سرهم توی سایلنت هیل 3 ما یه همچین چیزی رو میبینیم:
sh3_w20.jpg
روی مجله نوشته شده (بازگشت خانم ماریا) همچنین عکس یه خانومی هست که موهای مشکی هم داره!
اگر ماریا توهم جیمز بوده پس این کیه؟
از روی این مجله میشه فهمید که واقعاََ رقاصی به اسم ماریا وجود داشته, ولی موهایی مشکی داشته و چهره ش هم اونطور که توی عکس پیداس با ماریایی که ما توی Sh2 میبینیم تفاوت داره!
 
آخرین ویرایش:

Devil-Girl

کاربر سایت
Aug 24, 2012
1,238
خب ببنید چیزی در مورد همزاد به هنگام تولد شنیدید، لورا رو نمی دونم اما صد در صد ماریا همزاد مریه! مری لورا رو می شناخته، برای یه لحظه ضمیر ناخودآگاه ماریا افکار مری رو به زبون میاره
بهتر از این وجودش توجیه نمیشه
 

Heart Broken

کاربر سایت
Feb 22, 2011
2,418
نام
Ali
درود بر همه

که البته نیست !

هستم خدمتتون :d

به نظرتون منظور لورا از "کوری یا چیزی هستی ؟ " چی بود ؟ جیمز توانائی دیدن چی رو نداشت ؟

نظریه امیر خیلی جالب بود، ولی باید توجه کنیم که لورا این جواب رو به سؤاله: "دختر بچه کوچکی مثل تو اینجا چه میکنه؟" داد! منظور لورا از کوری نادیده گرفتن حقیقت از جانب جیمزه، لورا میدونه به دنبال چه چیزی به سایلنت هیل اومده، جیمز و هدفش رو می‌شناسه، پس توقع داره وقتی هدفش با جیمز یکی هست دیگه این سؤال رو نشنوه!



حالا یه سوال:
به نظرتون لورا برای چی توی بیمارستان بستری شده بوده؟ کسی بهش آسیب زده؟ یا بیماری روانی داشته یا جسمی؟ ممکنه که لورا هم فوت کرده باشه؟
به نظر من اهمیتی نداره که لورا برای چی تو بیمارستان بستری شده، چون در غیر این صورت تو داستان بازی به این مورد اشاره می‌شد. منطقی‌ترین نظریه، نظریه امیر حسینه که تو مقاله تحلیلیش آورده:

Lakeveiw Hotel یکسال پیش از وقایع بازی طعمه حریق می شود. در نسخه Restless Dreams عکس Laura را در یکی از اتاق های هتل قرار دارد. احتمالا او به همراه والدینش در اینجا اقامت داشته اند و آتش سوزی موجب مرگ والدینش شده. این حادثه نیز صدماتی به Laura وارد میسازد.

و می‌دونیم که همان یکسال قبل لورا در بیمارستان مری رو ملاقات می‌کنه!


و یک سوال دیگه:
اگر سناریوی Born From A Wish رو بازی کرده باشید, توی یکی از اتاق ها یه عروسک خرس هست اگر عروسک رو بررسی کنیم ماریا این جمله رو میگه I bet Laura would love it. She loves bears و بعد میگه: ..."??Laura" و در آخر سر هم میگه " Who am I talking about...?"
معنی جمله هاش میشه این:
اول میگه: من شرط میبندم لورا عاشق این میشه. اون خرس خیلی دوست داره!:>
بعد میگه: لورا؟؟:-o
آخرش هم میگه: من دارم در مورد کی حرف میزنم؟:shocked:
خب این یعنی چی اصلاََ؟ چرا ماریا باید همچین چیزی بگه؟
و در آخر سرهم توی سایلنت هیل 3 ما یه همچین چیزی رو میبینیم:
sh3_w20.jpg
روی مجله نوشته شده (بازگشت خانم ماریا) همچنین عکس یه خانومی هست که موهای مشکی هم داره!
اگر ماریا توهم جیمز بوده پس این کیه؟
از روی این مجله میشه فهمید که واقعاََ رقاصی به اسم ماریا وجود داشته, ولی موهایی مشکی داشته و چهره ش هم اونطور که توی عکس پیداس با ماریایی که ما توی Sh2 میبینیم تفاوت داره!

ببخشید یه سوال:
اگه ماریا بعد جذاب مری باشه چطوری منطقی هست که هیولاها رو ببینه؟ مگه قراره اون عذاب ببینه و به گناهش پی ببره؟ ممنون از راهنمایی دوستان :)

خوب این نکته مهم رو فراموش نکنیم که جیمز به دنیای ذهنی مری پا گذاشته پس هر چیزی که به چشم جیمز میاد ارتباطی با وجود مری داره هرچند از طریق ضمیر ناخودآگاه جیمز شکل میگیره.
در مورد ماریا: ماریا به وجود آمده از ذهینات و خاطرات مری و جیمزه، هر دو باهم. ماریا لورا رو می‌شناسه که این به واسطه وجود مریه، ماریا موها و اندامی شبیه به یکی از رقاصه‌های Heaven Night Club داره (نام شخصیتش هم از اونجا اومده) که این مربوط به خاطرات جیمزه! به نظرم ماریا مثل بقیه هیولاهاست، 1- فقط توسط جیمز دیده میشه، 2- دیگر هیولاهای شهر رو میبینه و 3- توسط PH عذاب میشه، رسالتش هم دور نگه داشتن جیمز از حقیقته!
 

horror_08

کاربر سایت
Aug 22, 2007
2,414
نام
Ashkan
اگر ماریا توهم جیمز بوده پس این کیه؟
از روی این مجله میشه فهمید که واقعاََ رقاصی به اسم ماریا وجود داشته, ولی موهایی مشکی داشته و چهره ش هم اونطور که توی عکس پیداس با ماریایی که ما توی Sh2 میبینیم تفاوت داره!
قبلا این مسئله مطرح شد تو تاپیک که به احتمال زیاد ماریائی واقعا وجود داشته ولی نه این چیزی که ما میبینیم ، توی بار اولی که جیمز تو شهر حضور داشته احتمالا این قاصه رو دیده و بار دوم به خاطر تمام اتفاقاتی که براش افتاده ذهنش این رقاصه رو چیزی شبیه به ماری ساخته ! یه الگوگیری ناقص از شخصیت این رقاصه و مری !
نظریه امیر خیلی جالب بود، ولی باید توجه کنیم که لورا این جواب رو به سؤاله: "دختر بچه کوچکی مثل تو اینجا چه میکنه؟" داد! منظور لورا از کوری نادیده گرفتن حقیقت از جانب جیمزه، لورا میدونه به دنبال چه چیزی به سایلنت هیل اومده، جیمز و هدفش رو می‌شناسه، پس توقع داره وقتی هدفش با جیمز یکی هست دیگه این سؤال رو نشنوه!
خیلی عالی ! به نظرم این فرض از همه نظریه های داده شده به واقعیت نزدیکتره ! میتونه جواب لورا چیزی مربوط به دلیل حضورش تو شهر باشه ، حالا اگر اینی هم که علی گفت نباشه یک چیزی در همین حدود !
ولی یه چیزی هم من به نظرم میرسه اون هم تفاوت دیدی که جیمز و لورا دارند ، این که شاید اونجائی که لورا هست اونطوری که جیمز میبینه نباشه ، دیواری که روش لورا نشسته رو که همه دیدید تقریبا همه فکر میکنیم که کار لورا هست اون نقاشی ها ، ولی به این هم دقت کنید که کیقیت این نقاشی با کیفیت نقاشی که لورا تو هتل میکشه فرق میکنه ، شاید این جائی که میبینیم حیاط جائی مثل مهد کودک یا امثالهم باشه که لورا ازش استفاده میکنه و از اینکه جیمز نمیتونه این قضیه رو ببینه این حرف رو میزنه !
 

Devil-Girl

کاربر سایت
Aug 24, 2012
1,238
قبلا این مسئله مطرح شد تو تاپیک که به احتمال زیاد ماریائی واقعا وجود داشته ولی نه این چیزی که ما میبینیم ، توی بار اولی که جیمز تو شهر حضور داشته احتمالا این قاصه رو دیده و بار دوم به خاطر تمام اتفاقاتی که براش افتاده ذهنش این رقاصه رو چیزی شبیه به ماری ساخته ! یه الگوگیری ناقص از شخصیت این رقاصه و مری !

خیلی عالی ! به نظرم این فرض از همه نظریه های داده شده به واقعیت نزدیکتره ! میتونه جواب لورا چیزی مربوط به دلیل حضورش تو شهر باشه ، حالا اگر اینی هم که علی گفت نباشه یک چیزی در همین حدود !
ولی یه چیزی هم من به نظرم میرسه اون هم تفاوت دیدی که جیمز و لورا دارند ، این که شاید اونجائی که لورا هست اونطوری که جیمز میبینه نباشه ، دیواری که روش لورا نشسته رو که همه دیدید تقریبا همه فکر میکنیم که کار لورا هست اون نقاشی ها ، ولی به این هم دقت کنید که کیقیت این نقاشی با کیفیت نقاشی که لورا تو هتل میکشه فرق میکنه ، شاید این جائی که میبینیم حیاط جائی مثل مهد کودک یا امثالهم باشه که لورا ازش استفاده میکنه و از اینکه جیمز نمیتونه این قضیه رو ببینه این حرف رو میزنه !
بینگو!
دقیقا همینطوره! احتمالا منظور لورا این بوده که من الان به فرض توی این مهد کودک یا دبستان هستم و اینجا هم پر از بچه است پس این سوال تو هیچ معنی نداره
مثل اینکه وارد یه مهدکودک بشی و به یکی از بچه ها بگی دختر بچه ای مثل تو اینجا چیکار می کنه ؟! معلومه سوالش دور از عقله :D
 

کاربرانی که این قسمت را مشاهده می‌کنند

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
or ثبت‌نام سریع از طریق سرویس‌های زیر