بحث و تبادل نظر در مورد سری Silent Hill (خلاصه داستان در پست اول)

انتخاب شما برای شخصیت محوری داستان برای قسمت بعد؟


  • مجموع رای دهنده‌ها
    129

Silent Dream

In madness you dwell
کاربر سایت
Jan 3, 2010
1,831

d.png

خلاصه‌ی داستان سری بازیهای سایلنت هیل
مقدمه:

«Silent Hill» نامی برای یک بازی رایانه‌ای است که در سال 1999 و توسط شرکت Konami برای کنسول PS1 عرضه شد. از همان ابتدا مشخص بود که این نام، پتانسیل تبدیل شدن به یک فرانچایز بزرگ را دارد. داستانی فوق‌العاده غنی، مبهم و عمیق در ژانری به نسبت نوپا. همین غنی و مبهم بودن داستان، Konami را وادار ساخت تا در کتاب راهنمای قسمت سوم بازی (Silent Hill 3 Official Complete Guide) بخشی را با نام Lost Memories قرار بدهد. اما همین عنصر داستان،‌تبدیل به تیغی دو دم شد؛ از یک سو یکی از اصلی‌ترین دلایل علاقه‌ی دیوانه‌وار طرفدارانش و از سوی دیگر، پاشنه آشیل عنوان در جذب مخاطبان جدید. شماره‌ی 2 بازی در سال 2001، شماره 3 در سال 2003 ، شماره‌ی 4 در سال 2004 ، Silent Hill: Homecoming در سال 2008 عرضه شدند. اما از لحاظ خط داستانی، شماره‌های 2 و 4 و Homecoming (به نوعی) مجزا بودند و فقط شماره 3 در ادامه‌ی شماره اول عرضه شد. در متن حاضر سعی شده است خلاصه‌ای کوتاه از شماره‌های منتشر شده ارائه شود تا عزیزانی که تازه به جمع ساکنان سایلنت هیل می‌پیوندند، بتوانند راحت‌تر با این عنوان رابطه بر قرار کنند. لازم به یادآوری است که این متن به معنی واقعی کلمه، اسپویلر است.

داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 1 به صورت ویدیویی

163949 163950

داستان سایلت هیل 1 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​

داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 2 به صورت ویدیویی

163952 172258

داستان سایلت هیل 2 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​
every.png
نویسنده ای به نام Harry Mason و همسرش در حین عبور از یک جاده، نوزادی را یافته و نام او را شریل می‌گذارند. چهار سال بعد همسر هری فوت می‌کند. سه سال پس از فوت همسرش، هری بنا به دلایلی تصمیم می‌گیرد با شریل به شهری که وی را در نزدیکی آن یافته بودند سفر کند. شب هنگام، در جاده‌ی کنار شهر، پلیسی موتورسوار از کنار آنها عبور کرده و توجه هری را جلب می کند. اندکی جلوتر، هری متوجه موتور پلیسی میشود که بدون سرنشین در کنار جاده افتاده در همین حین، در روبروی خود دختری را وسط جاده می‌بیند. برای اجتناب از تصادف با او، دیوانه‌وار فرمان را می چرخاند. اما ماشین منحرف شده و به دره‌ی کناری سقوط می‌کند. هری پس از به هوش آمدن، متوجه غیبت شریل می‌شود. در حین جستجو، شبح شریل را می‌بیند و به دنبال او می‌دود. در انتهای معبری تنگ، ناگهان همه‌چیز در تاریکی فرو می‌رود و چهره آنجا تغییر می‌کند. هری مصمم ادامه ‌می‌دهد اما در اثر حمله‌ی چند موجود هیولا مانند به حالت مرگ روی زمین می‌افتد.
وقتی هری بعد از آن حادثه در کافه ای بیدار می‌شود، با همان پلیس روبرو می‌شود. آنها با هم از اتفاقات عجیب شهر و حالت غیرعادی آن سخن می‌گویند. پلیس Cybil Bennet‌ نام دارد و به هری در یافتن شریل کمک می‌کند. حالت عادی شهر اینگونه است: خالی از سکنه، فرو رفته در مه، محصور شده توسط دره‌های عمیق و پر از هیولا. اما در حالت غیر عادی به تمامی این موارد تاریکی مطلق تکه گوشت های آویزان از در و دیوار سکوتی مرگبارتر هم اضافه میشود . هری در جستجوی شریل به مکان‌های زیادی از شهر مراجعه می‌کند: مدرسه، کلیسا، بیمارستان، فاضلاب، پارک تفریحی و در بعضی از آنها با شخصیت‌هایی آشنا می‌شود. با پیرزن عجیبی به نام Dahlia Gillespie در کلیسا، دکتر Michael Kaufmann و پرستاری به نام Lisa Garland در بیمارستان. همچنین مرتب شبح دختری را می‌بیند که باعث تصادف او شده بود به نام Alessa. دالیا اطلاعات زیادی درباره‌ی هری و شهر دارد دکتر کافمن و لیزا هم هر کدام مطالب جدیدی به اطلاعات هری اضافه میکنند. در طول بازی اطلاعات زیادی از شهر به دست می‌آوریم خواه از لابلای روزنامه‌های باطله و کتاب‌ها و خواه از این شخصیت‌ها. شهر مکانی نفرین شده بوده و در سال‌های جنگ‌های داخلی، اعدام‌های زیادی در زندان آن صورت گرفته است. شهر قدمت زیادی دارد و قرن‌ها قبل، بومیان ساکن آنجا بودند. از همان زمان، آیینی شیطانی در شهر رواج داشته است. در سده‌های اخیر، پس از سکونت مهاجران در شهر، تلفیقی از آیین باستانی شهر با آیین‌های مهاجران پدید می‌آید که با نام The Order شناخته می‌شود. پیروان و سردمداران این فرقه اعتقادات عجیب و خطرناکی‌ دارند. این فرقه به سه شاخه‌ی اصلی تقسیم می‌شود که یکی از آنها «مادر مقدس» می‌باشد. در راس این شاخه دالیا قرار دارد که آلسا دختر وی است. این فرقه به خدایی اعتقاد دارد که باید در روی زمین متولد شده سپس بهشت موعود فرقه را بنا کند. بر اساس مدارک به دست آمده، این خدا یک بار متولد شده و مرده است و حال باید برای بار دوم متولد یا فراخوانده شود. دالیا متوجه می‌شود که مشخصات دختر وی، آلسا، با مشخصات مادر خدا که در متون قدیمی پیش‌بینی شده هم‌خوانی دارد پس او را تربیت می‌کند تا مراسم تولد را انجام دهد. در این مراسم، باید مادر خدا سوزانده شود. مراسم در سن 7 سالگی آلسا انجام می‌شود و بدن کباب شده‌ی وی را به بیمارستان انتقال می‌دهند. اما او ناقص است. آلسا در نهایت درد و رنج، قسمتی از روح خودش را به صورت یک نوزاد از شهر بیرون می‌فرستد و با استفاده از قدرت ذهن خود، شهر را به جهنمی بی‌بدیل تبدیل می‌کند. دالیا برای اتمام نقشه خود، توسط خود آلسا، شریل را فرا می‌خواند تا روح مادر خدا تکمیل شود. در این بین دکتر کافمن مسئول امور پزشکی آلساست.
آلسا در برابر دالیا مقاومت می‌کند اما دالیا با فریب هری، خود را به آلسا می‌رساند و مراسم را مجدداً انجام می‌دهد اما در همین حین هری سر می‌رسد. روح شریل به آلسا می‌پیوندد تا مادر خدا کامل گردد. دکتر کافمن به قصد نابودی این روح، دارویی را به سمت وی پرتاب می‌کند اما اینکار باعث می‌شود خدا (در شماره‌ی اول این خدا با نام «سامایل» معرفی می گردد) متولد شود. در اولین اقدام، سامایل، دالیا را آتش می‌زند. اما هری با سامایل می‌جنگد و او را شکست می‌دهد. پس از نابودی سامایل، مادر خدا ظاهر می‌شود و نوزادی را به هری می‌دهد سپس، راه فرار از آن مهلکه را به او نشان می‌دهد.
هری نوزاد را از شهر دور کرده و در جایی به طور ناشناس او را بزرگ می‌کند. نام این نوزاد را Heather می‌گذارد. هدر کودکی عادی نبود و گاها ، رفتارهای عجیبی از خود بروز می‌داد.
17 سال پس از این ماجرا، دختر نفر دوم فرقه، یعنی «Claudia Wolf» تصمیم می‌گیرد آن نوزاد را پیدا کند تا مراسم دوباره به جریان بیفتد. با کمک کشیش دیگری به نام «Vincent»، کاراگاهی به نام «Douglas Cartland» را استخدام می‌کند تا این کودک را پیدا کند. داگلاس هدر را پیدا می‌کند اما از نیت اصلی کارفرمایان خود اطلاع ندارد. روزی که هدر به مرکز خرید شهر رفته‌بود،‌ داگلاس را در مقابل خود می‌بیند. هدر بی خبر از همه‌جا به خیال اینکه داگلاس یک مزاحم است، می‌گریزد ولی داگلاس قبلاً محل او را به کلودیا و وینسنت اطلاع داده‌است. هدر به سمت خانه و نزد هری حرکت می‌کند اما اطراف او پر از هیولاهایی هولناک شده است. در اینجا برای اولین بار، کلودیا را ملاقات می‌کند. کلودیا درتلاش است تا هدر چیزی را به یاد بیاورد. هدر پس از گذشتن از مرکز خرید و ایستگاه مترو، درساختمانی نیمه‌کاره در نزدیکی محل سکونت خود با وینسنت روبرو می‌شود.
هدر به آپارتمان خود می‌رسد اما درآنجا پدرش، هری را غرق در خون و بی‌جان می‌یابد. او کلودیا را در پشت‌بام می‌بیند و او را مسئول قتل پدرش می داند. هدر قصد انتقام دارد اما کلودیا به سایلنت هیل می‌رود. هدر به همراه داگلاس (که کمابیش به واقعیت پی برده است) به سمت سایلنت هیل حرکت می‌کند.
هدر تقریباً گذشته‌ی خود را به یاد آورده است؛ او همان روح واحد آلسا و شریل است که توسط مادر خدا به هری سپرده شد. پس از حلول روح آلسا و شریل، جنین خدا هم وارد بدن او شده است اما تحت تاثیر فراموشی هدر، عقیم مانده و برای بارور شدن، نیاز دارد تا آتش خشم و نفرت در درون هدر شعله‌ور شود. کلودیا در تمام طول داستان سعی بر این دارد تا همین میراث آلسا را بیدار کند و برای همین منظور، هری را می‌کشد تا او را از سر راه بردارد. در این میان، وینسنت که منافع خود را با تولد خدا در خطر می‌بیند، سعی می‌کند توسط هدر، کلودیا و عقایدش را نابود کند.
پس از رسیدن به شهر، هدر به بیمارستان می‌رود. او با راهنمایی‌های علنی یا مخفیانه‌ی وینسنت،‌ پدر کلودیا یعنی «لئونارد» را که در بیمارستان زندانی شده می‌کشد تا متاترون را به دست آورد. متاترون، نماد خیر و روشنی و در مقابل سامایل است و وینسنت تصور میکند متاترون میتواند در مبارزه با کلادیا به هدر کمک کند. در ادامه،‌هدر به کلیسای فرقه می‌رسد. کلودیا، وینسنت را ، که به زعم او خیانت کرده‌است، می‌کشد. هری مقداری از داروی دکتر کافمن را به شکل یه قرص به هدر داده بود. هدر آن قرص را می‌بلعد و در نتیجه، جنین خدا را بالا می‌آورد. کلودیا جنین را می‌بلعد و آنرا به شکل ناقص بارور می‌کند. در نهایت کلودیا به دست خدای متولد شده نابود می‌شود و هدر هم وی را می‌کشد. تا بار دیگر تفکرات منحرف فرقه برای به وجود آوردن خدا عقیم بماند.

آنچه که شما در بالا مطالعه کردید تنها بخشی از شهر و اتفاقات رخ داده در آن است در شماره های دوم و چهارم و پنجم از بازی بخشی دیگر از توانایی های شهر حضور پر رنگی دارد و آن هم قضاوت و مجازات است ، شهر به خاطر اتفاقاتی که به خود دیده است دارای قدرتهایی خاص است یکی از این قدرتها فراخواندن افراد است در شماره های دوم و پنجم ما شاهد حضور افرادی در شهر هستیم که به نوعی گناهکارند و شهر برای قضاوت در مورد آن ها ، دعوتشان کرده است .
جیمز ساندرلند مردی که زن مریضش را کشته است و همینطور الکس شفرد که باعث مرگ برادر کوچکتر خود شده است با پا گذاشتن به شهر اماده پاسخگویی به اشتباهاتی میشوند که سعی در فراموش کردن آن ها داشته اند ، صد البته که نوع بازجویی و قضاوت در این شهر مرموز نیز متفاوت است به جای حضور قاضی و هیئت منصفه و دادگاه ، تمام اتفاقات پیرامون شخصیت ها به نوعی اشتباه شخصیت را گوشزد میکنند از موجوداتی که با آنها مبارزه می‌کنید گرفته تا افراد سرگردان دیگری در شهر که خود گناهکارند .گو اینکه این خاصیت شهر در تمامی شماره ها وجود دارد ولی در شماره های مذکور از فرع به اصل بدل شده و محوریت بازی بر عمل انجام گرفته توسط شخصیت اصلی قرار دارد و بحث فرقه ، آلسا و غیره کمتر پرداخته شده است .
در این میان شماره ی چهارم بازی اما فضائی اختصاصی داشت در این شماره یکی از دست پرورده های یتیم خانه ی تحت رهبری فرقه به نام والتر سالیوان که پیرو حزب مادر مقدس است قصد متولد کردن خدا توسط مراسمی به نام قربانی کردن 21 نفر را دارد ، والتر که در کودکی توسط خانواده ی خود رها شده است تصور میکرد اتاقی که در آن بدنیا آمده است مادر او و در حقیقت خداست والتر که تصور میکند مادرش به خواب رفته است سعی دارد از طریق مراسم ذکر شده او را بیدار کند ، هر کدام از افرادی که برای قربانی شدن انتخاب شده اند باید دارای مشخصه ای باشد آخرین نفر این لیست که هدایت آن را بازیباز بر عهده دارد و دریافت کننده ی دانش و تکمیل کننده ی مراسم است ، هنری تونزند نام دارد که حال در همان اتاق تولد والتر زندگی میکند و در طول بازی با پی بردن به ماجرا و کمک های جوزف شرایبر که قبل از هنری در آن اتاق زندگی میکرده است قصد دارد جلوی تکمیل این مراسم را بگیرد . در انتها هنری تونزند با مبارزه با موجودی که والتر به وجود می آورد رویای به وجود آوردن خدا را بار دیگر خراب میکند .
علاوه بر شماره های ذکر شده دو بازی Silent Hill: Origins و Silent Hill: Shattered Memories نیز از سری معرفی شده اند که در اولی به زمان سوزانده شدن آلسا توسط دالیا و چگونگی زنده ماندن آلسا پرداخته شده و در دیگری اتفاقات شماره ی اول بعد از سال ها توسط هری بازسازی میشوند، گر چه با پایان کار تیم سازنده ی اصلی بازی که کار ساخت 4 شماره ی اول بازی را بر عهده داشتند این شماره ها به خوبی پرداخته نشده و دارای نواقصی در حیطه‌ی داستانی هستند اما همچنان سری سایلنت هیل دارای یکی از بهترین داستان ها در طول تاریخ بازیهای رایانه ای است.
لازم به ذکر است بر اساس این بازی تاکنون دو فیلم سینمایی نیز ساخته شده که شماره دوم (تا زمان نگارش این مقاله) هنوز اکران نگردیده است. با توجه به نظر مخاطبان، فیلم اول یکی از برترین و موفق‌ترین فیلم های ساخته شده بر اساس یک بازی ویدیویی می‌باشد.
همچنین شرکت کونامی در سال 2006 و به مناسبت اکران فیلم، مجموعه‌ای ویدیویی را بر روی رسانه‌ی UMD برای PSP عرضه نمود که با نام The Silent Hill Experience شناخته شده و شامل دو کمیک The Hunger و Dying Inside ، ترایلر شماره‌های 1 تا 4 بازی و فیلم، مصاحبه با آهنگ‌ساز افسانه‌ای سری به همراه کارگردان فیلم و برخی موسیقی‌های بازی می‌باشد.

دریافت خلاصه به صورت فایل pdf :دانلود
تهیه و تنظیم خلاصه : (msbazicenter)

----------------------------------------------------------------------------------------------------------

مقالات تحلیلی بازی نوشته شده توسط امیر حسین فرحزادی ( Bone Crusher ) :
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش اول )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش دوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش سوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش چهارم )

تاپیک تحلیل بازی نوشته شده توسط محمد مهدی حاجی اسمعیلی ( nemesis ) ( کامل نشده ):
The Lost Memories ---پایه و اساس بازی بزرگ "Silent Hill" -- تحلیلی بزرگ برای این بازی

مقالات مختلف در مورد سری سایلنت هیل:
Silent Hill: Homecoming Plot
Silent Hill: Origins Plot
Silent Hill Shattered Memories Plot
داستان (Silent Hill: Orphan)
شباهت بین Homecoming و Silent Hill 2
تاریخ وقایع Silent Hill و Shepherd's Glen
دانلود Silent Hill 2 - The movie
ترجمه یادداشت های سایلنت هیل 2
ترجمه فارسی دیالوگ های بازی Silent Hill 2: Born from a Wish
سایلنت هیل 4: پرونده قربانیان
ساکنین South Ashfield Heights apartments- قسمت اول - قسمت دوم
یادداشتی کوتاه بر SILENT HILL: HOMECOMING
داستان نسخه اول فیلم سایلنت هیل
Silent Hill: Original Memories
Silent Hill HD Collection Achievements Guide
Little Baroness
جودی میسون
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 1
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 2
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 3
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 4
خاطرات الکس شپرد
 

Attachments

  • sh1.png
    sh1.png
    56.3 KB · مشاهده: 3,573
  • silenthill1.jpg
    silenthill1.jpg
    55.1 KB · مشاهده: 117
آخرین ویرایش:

horror_08

کاربر سایت
Aug 22, 2007
2,414
نام
Ashkan
نمره ها شدیدا روی اعصابند دیگه با این وضع باید گفت فاتحه !
======
Original Memories 2

بارش.
33403034141245622240.jpg
======
اینجا دیگه چه جور جائیه؟
27265309190336664219.jpg

69961437925549147158.jpg
یکم حرف بزنم در مورد این عکس: این جا به نظر یه ساختمان نیمه کاره میاد ولی این میله‌ها آدم رو یاد OW میندازه. حالا اگر خاطرتون باشه توی پشت بام بیمارستان ما نوشته‌هایی رو پیدا میکنیم که با خوندنشون احتمال گرفتن پایان‌های بد زیاد میشه، این خودش میتونه دلیلی باشه که حرف‌ها از جانب مری هست که باعث ناراحتی جیمز میشه، حالا به قسمتی از این نوشته‌ها دقت کنید:
May 9: Rain. Stared out the window all day. Peaceful here - nothing to do. Still not allowed to go outside
خیلی به این صحنه نزدیکه. بارون، مری از پنجره بیرون رو نگاه میکنه، اینجا هم مثل یه قفس میمونه که راه گریزی هم ازش نیست. با همه‌ی این دلایل من معتقدم این نوشته‌ها از مریه.
======
Leave Ending:
مری؟
60967209496834073745.jpg
زامری؟
84983683367801151079.jpg
مثل همیشه...
40574861309769728487.jpg

جیمز: مری؟
مری/ماریا: تا کِی میخوای این اشتباه رو انجام بدی؟
مری مُرده. تو کشتیش.
جیمز: ماریا... توئی. اما من دیگه بهت احتیاجی ندارم.
مری/ماریا: چی؟ حتماً شوخی میکنی؟
ولی من میتونم مال تو باشم... من تا ابد همینجا میمونم. هیچ وقت هم سرت داد نمیزنم یا ناراحتت نمیکنم. این همون چیزی هست که میخواستی!
من با مری فرق دارم.
چطور میتونی به این راحتی من رو کنار بگذاری؟
جیمز: من حالا میفهمم. وقتش رسیده تا این کابوس رو تموم کنم.
31603613615175004953.jpg

مری/ماریا: نه! من اجازه نمیدم! سزای تو هم مرگه جیمز.
======
Maria Ending:
به جای کنار پنجره، این دفعه روی تخت.
27662804715804033565.jpg
مری/ماریا: جیمز، من خیلی انتظار کشیدم.
جیمز: مری... متأسفم که اینقدر طول کشید.
مری/ماریا: نمیخواستی من رو ببینی؟
جیمز: چرا، میخواستم ببینمت. حتی خیالی از تو رو... به همین خاطره که اینجا اومدم.
مری/ماریا: این حقیقت نداره، داره؟ تو من رو کشتی...
جیمز: من نمیتونستم زجر کشیدنت رو تماشا کنم.
مری/ماریا: بهانه نیار. میدونم که باعث دردسرت بودم. حتماً ازم متنفر بودی. به همین خاطر بود که خودت رو از دستم خلاص کردی.
15749470047511132227.jpg

جیمز: درسته. شاید بعضی از این حس‌ها رو داشتم. سه سالِ خیلی طولانی‌ای بود. من... من خسته شده بودم.
مری/ماریا: به همین خاطر بود که به اون ماریائه نیاز داشتی؟
*با عصبانیت* جیمز واقعاً فکر میکنی که من تو رو به خاطر کاری که کردی هرگز میتونم ببخشم؟
======
In-Water Ending:
ماریایی که دست از سر جیمز برنمیداره... البته شایدَم برعکس.
27120603858978260370.jpg

25791517711155894512.jpg
جیمز: مری؟
مری/ماریا: بازَم اشتباه. مری مُرده. تو کشتیش.
جیمز: ماریا، ماریا من کارم با تو تموم شده.
مری/ماریا: منظورت چیه؟ ولی من میتونم برای تو باشم... من تا ابد برای تو باقی میمونم.
هیچ وقت هم سرت داد نمیزنم یا ناراحتت نمیکنم. این همون چیزی هست که میخواستی!
جیمز: من حالا میفهمم. مشکل اینه که تو مری نیستی!
62892583760980255676.jpg

مری/ماریا: نه جیمز، من نمیگذارم. نمیگذارم مریت رو دوباره داشته باشی.
======
Rebirth Ending:
توی پایان ریبرس وقتی ماریایی که مثل مری لباس پوشیده به سمت جیمز حرکت میکنه جیمز عصبی میشه، ماریا هم از این واکنش جیمز شکه میشه.
60663339759301885789.jpg

10074013145990128465.jpg
مری/ماریا: جیمز.
جیمز: ماریا. من کارم با تو تموم شده.
مری/ماریا: چی؟ ولی من اون چیزیم که تو میخواستی. مری مُرده. نمیفهمی؟
اون برنمیگرده. ولی من میتونم مال تو باشم... من تا ابد همینجا پیشت میمونم. هیچ وقت هم سرت داد نمیزنم یا ناراحتت نمیکنم.
پس برای چی من رو نمیخوای؟
جیمز: به خاطر اینکه تو مری نیستی. من بدون مری نمیتونم ادامه بدم.
04509299158465650747.jpg

مری/ماریا: اه... جیمز... بیخیال... حتماً شوخیت گرفته.
======
توی هر پایان بعد از مکالمه همین اتفاق تکرار میشه:
01110462777368311196.jpg

25115313389394620206.jpg

82376060188407167087.jpg

73573927532014156352.jpg

53430363057962255603.jpg
======
کشتن باس آخر این شماره توی هیچ کدوم از حالت‌ها اونچنان مشکل نیست!
09313797203979179483.jpg
======
پایان کابوس...
32365152939225205326.jpg

23573676029336499336.jpg
======
تیر خلاص:
57128184023516387160.jpg

96477684912583671425.jpg

30524261958311365173.jpg

22271165439254139252.jpg
======
ادامه دارد...

پاینده باشید.
 
آخرین ویرایش:

Silent Dream

In madness you dwell
کاربر سایت
Jan 3, 2010
1,831
خب یه خبر براتون دارم.
Silent Hill 4 قراره که بر روی PSN قرار بگیره, البته فعلاََ فقط در ژاپن.
قیمت بازی حدود 1,200 ین (15$) هست و حدود 3809 MB برای نصب بازی به فضای خالی احتیاج هست.
HDD space requirements and screens for Silent Hill 4 and other new PS2 Classics - National Video Game News | Examiner.com

شرمنده‌ها. این الان 4 از 5 هستش یا 4.5 از 10
yahoo_4.gif
4 از 5 هستش!:d
 
آخرین ویرایش:

SNO_OP DOG_G

کاربر سایت
Oct 19, 2012
42
نام
آسبیلی گوئتا..
SILENT HILL 4خیلی وقته تو استور PSNهستش!..البته تو استور آمریکا:D..نمیدونم شاید باز من اشتباه دیدم:D..
ولی موندم چرا نسخه 2 نیست تو PSN!
 

Emperor visari

کاربر سایت
Jan 5, 2011
1,553
Silent Hill 4 قراره که بر روی PSN قرار بگیره, البته فعلاََ فقط در ژاپن.
HD دیگه؟آره قربونش دیگه:)
اگه غیر HD باشه که مال PS2 رو دیگه آدم بازی می کنه.چه کاریه!
انتظار داشتم حجمش بیشتر بشه!!
 

Heart Broken

کاربر سایت
Feb 22, 2011
2,418
نام
Ali
درود بر همه
HD دیگه؟آره قربونش دیگه:)
اگه غیر HD باشه که مال PS2 رو دیگه آدم بازی می کنه.چه کاریه!
انتظار داشتم حجمش بیشتر بشه!!

فکر نکنم HD باشه، طبق گفته منبع خبر یک سری بازی کلاسیک PS2 هست که فکر کنم هیچ تغییری هم ندارند، اگر HD بود کونامی یه ذره تبلیغ می‌کرد که! مثل همون نسخه 1 بازیه.
 

Zack_Fair

کاربر سایت
Mar 16, 2010
1,745
بچه ها من شديدا می خوام فيلم Silent Hill: Revelation 3D رو سه بعدی ببينم ولی تلويزيون و مانيتور 3D ندارم!:D البته يكی از دوستام داره ولی پليرش رو نداره:D با پلی استيشن 3 می شه ديدش؟ كابل HDMI 1.4 لازمه برای سه بعدی ديدنش يا نه؟
Silenthill3Dposter.jpg

پ.ن: كاش می شد دسته جمعی دور هم فيلمش رو ببينيم:D
 

Heart Broken

کاربر سایت
Feb 22, 2011
2,418
نام
Ali
بچه ها من شديدا می خوام فيلم Silent Hill: Revelation 3D رو سه بعدی ببينم ولی تلويزيون و مانيتور 3D ندارم!:D البته يكی از دوستام داره ولی پليرش رو نداره:D با پلی استيشن 3 می شه ديدش؟ كابل HDMI 1.4 لازمه برای سه بعدی ديدنش يا نه؟

چه فیلمی هم برای دسته جمعی دیدن انتخاب کردید :d من اصلاً به خاطر همین Vincent دیگه از فیلم خوشم نمیاد! :| اوایل حساب ویژه‌ای روش باز کرده بودم! کلاً باید این شماره از فیلم رو در کنار فیلم‌های ساخته شده از بازی دیگه‌ای که هیچ وفاداری‌ای به داستانشون ندارند قرار بدیم.

تا اونجایی که می‌دونم برای دیدن فیلم 3D روی PS3 حتماً کابل HDMI 1.4 + فرم ور 3.56 به بالا نیازه.
 

SNO_OP DOG_G

کاربر سایت
Oct 19, 2012
42
نام
آسبیلی گوئتا..
بچه ها من شديدا می خوام فيلم Silent Hill: Revelation 3D رو سه بعدی ببينم ولی تلويزيون و مانيتور 3D ندارم!:D البته يكی از دوستام داره ولی پليرش رو نداره:D با پلی استيشن 3 می شه ديدش؟ كابل HDMI 1.4 لازمه برای سه بعدی ديدنش يا نه؟
Silenthill3Dposter.jpg

پ.ن: كاش می شد دسته جمعی دور هم فيلمش رو ببينيم:D
کابلش از من بقیه ش از شما:D بلوریش 100 تومنه از کجا آوردی کلک:D
 

Silent Dream

In madness you dwell
کاربر سایت
Jan 3, 2010
1,831
درود
اینم لیست Trophies بازی BOM!
خطر اسپویل داستان(؟) LOL
کلاََ 58 تروفی دارد, 48 تا برنز, 8 تا نقره, 1 طلا و 1 پلاتنیوم!
sh_bom_trophy_01.png
Hyperthymesiac
Earn every trophy in the game
Platinum
sh_bom_trophy_02.png
Creator
Create a character
Bronze
sh_bom_trophy_03.png
Consumer
Make a purchase in Howard's shop
Bronze
sh_bom_trophy_04.png
Light Napper
Complete Zone 1
Bronze
sh_bom_trophy_05.png
Deep Sleeper
Reach Zone 50
Bronze
sh_bom_trophy_06.png
Comatose
Reach Zone 100
Bronze
sh_bom_trophy_07.png
Novice
Level up to LVL 2
Bronze
sh_bom_trophy_08.png
Apprentice
Level up to LVL 25
Bronze
sh_bom_trophy_09.png
Master
Level up to LVL 50
Bronze
sh_bom_trophy_10.png
Choice Meat
Defeat 25 Butchers with the Great Cleaver
Bronze
sh_bom_trophy_11.png
Disorderly Conduct
Defeat 25 Nurses with the Steel Pipe
Bronze
sh_bom_trophy_12.png
Hammer Time
Defeat 25 Bogeymen with the Bogeyman's Hammer
Bronze
sh_bom_trophy_13.png
Pyramid Scheme
Completed "The Gramophone" side quest.
Bronze
sh_bom_trophy_14.png
Light Heal Me
Use Heal Me Karma Ability to restore 25% or more health
Bronze
sh_bom_trophy_15.png
Light Heal You
Use Heal You Karma Ability to restore 50% or more health to a friend (multiplayer)
Bronze
sh_bom_trophy_16.png
Light Heal Us
Use Heal Us Karma Ability to restore 50% or more health each to 3 players (multiplayer)
Bronze
sh_bom_trophy_17.png
Blood Barrage
Use Blood Barrage Karma Ability to kill 5 or more enemies
Bronze
sh_bom_trophy_18.png
Blood Beam
Use Blood Beam Karma Ability on 5 or more enemies at once
Bronze
sh_bom_trophy_19.png
Blood Burn
Use Blood Burn Karma Ability to damage 4 different enemy types at once
Bronze
sh_bom_trophy_20.png
Power Breaker
Use Weapon Breaker Power Move with a weapon that's about to shatter
Bronze
sh_bom_trophy_21.png
Power Charger
Use Charge Tackle Power Move to knock one enemy into another
Bronze
sh_bom_trophy_22.png
Power Flasher
Use Flash Burst Power Move to kill 5 or more stunned enemies in a row
Bronze
sh_bom_trophy_23.png
Power Inverter
Use Karma Flip Power Move to flip 8 or more enemies at once
Bronze
sh_bom_trophy_24.png
Power Repeller
Use Push Force Power Move to knock 8 or more enemies back at once
Bronze
sh_bom_trophy_25.png
Power Savior
Use Health Siphon Power Move to bring a dying friend back to life (multiplayer)
Bronze
sh_bom_trophy_26.png
Power Switcher
Use 360 Attack Power Move to strike 4 or more enemies at once
Bronze
sh_bom_trophy_27.png
Beast Master
Defeat any Guardian without taking damage
Bronze
sh_bom_trophy_28.png
Beat Maniac
Earn a 30 or greater timed hit combo
Bronze
sh_bom_trophy_29.png
Blacksmith
Level up 10 different weapons
Bronze
sh_bom_trophy_30.png
Bleeder
Lose more than 400% health in one Zone without dying
Bronze
sh_bom_trophy_31.png
Bouncer
Complete a Zone using only your fists (no weapons)
Bronze
sh_bom_trophy_32.png
Brainiac
Complete any 5 puzzles without using the hint lever
Bronze
sh_bom_trophy_33.png
Executioner
Perform a timed execution on 10 enemies in one Zone
Bronze
sh_bom_trophy_34.png
Klutz
Trigger every kind of trap in the game
Bronze
sh_bom_trophy_35.png
Medic
Drop a health pack after a friend requests one (multiplayer)
Bronze
sh_bom_trophy_36.png
Moneybags
Spend over 250,000 MR in Howard's shop
Bronze
sh_bom_trophy_37.png
Ninja
Complete a Zone without turning on your flashlight
Bronze
sh_bom_trophy_38.png
Sugar High
Complete a Zone without stopping for more than 30 seconds total
Bronze
sh_bom_trophy_39.png
Tommfoolery
Perform every in-game VO clip for one character
Bronze
sh_bom_trophy_40.png
Wingman
Defeat any Guardian with all four players still alive (multiplayer)
Bronze
sh_bom_trophy_41.png
Saint
Achieve the LIGHT ending in every Forsaken Room
Bronze
sh_bom_trophy_42.png
Sinner
Achieve the BLOOD ending in every Forsaken Room
Bronze
sh_bom_trophy_43.png
Agnostic
Achieve the NEUTRAL ending in every Forsaken Room
Bronze
sh_bom_trophy_44.png
Fireman
Defeat the Fire Guardian
Bronze
sh_bom_trophy_45.png
Lumberjack
Defeat the Wood Guardian
Bronze
sh_bom_trophy_46.png
Sandman
Defeat the Light Guardian
Bronze
sh_bom_trophy_47.png
Plumber
Defeat the Water Guardian
Bronze
sh_bom_trophy_48.png
Miner
Defeat the Earth Guardian
Bronze
sh_bom_trophy_49.png
Phlebotomist
Defeat the Blood Guardian
Bronze
sh_bom_trophy_50.png
Author
Defeat the Steel Guardian and complete the game
Gold
sh_bom_trophy_51.png
Emissary
Complete Valtiel's missions in Zones 1 through 21
Silver
sh_bom_trophy_52.png
Storyteller
Achieve all 6 of the game's endings
Silver
sh_bom_trophy_53.png
Architect
Complete your Rooms Checklist 100%
Silver
sh_bom_trophy_54.png
Antiquarian
Complete your Artifacts Checklist 100%
Silver
sh_bom_trophy_55.png
Arms Dealer
Complete your Weapons Checklist 100%
Silver
sh_bom_trophy_56.png
Couch Potato
Complete your Broadcasts Checklist 100%
Silver
sh_bom_trophy_57.png
Librarian
Complete your Notes Checklist 100%
Silver
sh_bom_trophy_58.png
Veterinarian
Complete your Bestiary Checklist 100%
Silver
 

Silent Dream

In madness you dwell
کاربر سایت
Jan 3, 2010
1,831
درود
بچه ها یادتونه چند وقت بعد از عرضه Silent Hill 4, شایعه شده بود که سایلنت هیل بعدی در حال ساخته و اسمش Shadows of the Past هست؟
میگفتند داستانش در مورد یه بیمار روانیه که توی یه تیمارستان بستری شده.
دکترها این شخص رو میخواستند معاینه کنند و ازش میخواند که وقایعی که براش در سایلنت هیل رخ داده رو تعریف کنه!
البته Team Silent این شایعات رو تکذیب کرد...
ولی اگر توجه کنید, کمی شبیه داستانه SM هست....به گمونم ایده داستان SM رو از همین Shadows of the Past کش رفتند!:d
 

msbazicenter

کاربر سایت
Sep 19, 2008
3,690
نام
مرام آدم مهمِ نه اسمش
سلام
SILENT HILL 4خیلی وقته تو استور PSNهستش!..البته تو استور آمریکا:D..نمیدونم شاید باز من اشتباه دیدم:D..
ولی موندم چرا نسخه 2 نیست تو PSN!
ورودتون رو خوش‌امد میگم:welcome:
درود
بچه ها یادتونه چند وقت بعد از عرضه Silent Hill 4, شایعه شده بود که سایلنت هیل بعدی در حال ساخته و اسمش Shadows of the Past هست؟
میگفتند داستانش در مورد یه بیمار روانیه که توی یه تیمارستان بستری شده.
دکترها این شخص رو میخواستند معاینه کنند و ازش میخواند که وقایعی که براش در سایلنت هیل رخ داده رو تعریف کنه!
البته Team Silent این شایعات رو تکذیب کرد...
ولی اگر توجه کنید, کمی شبیه داستانه SM هست....به گمونم ایده داستان SM رو از همین Shadows of the Past کش رفتند!:d
خب من SM‌ رو بازی نکردم ولی بعید می‌دونم ایده کاملاً منطبق با Shadows of the Past باشه.
من خیلی رو ایده‌ی ساخت بازی در فضای شلوغ فکر کردم. اول احمقانه به نظرم اومد. ولی الان شدیداً شیفته‌ی بازی شدم.
 

horror_08

کاربر سایت
Aug 22, 2007
2,414
نام
Ashkan
یه خواهشی دارم از بچه های تاپیک اینکه توی تاپیک های دیگه سعی کنند کمتر بحث کنند چون اصولا این جور بحث ها فایده ای نداره ، ما بازی رو از زاویه ای نگاه میکنیم که کمتر کسی میبینه ، شاید حرف های اون ها هم تا حدودی درست باشه ولی خب ، همدرد نیستند و توقعی نداریم که مثل ما فکر کنند .

======
Original Memories 2

Last Memory

======
Leave Ending:

83853142991026155244.jpg
جیمز: مری...
مری: جیمز...
جیمز: منو ببخش...
مری: خودم بهت گفتم که میخوام بمیرم. میخواستم این درد همیشگی تموم بشه.
جیمز: به خاطر همین بود که اونکار رو کردم عزیزم. نمیتونستم درد کشیدن تو رو تماشا کنم.
نه! این حقیقت ماجرا نیست.
79812043308501497247.jpg
تو این رو هم گفتی که نمیخوای بمیری. حقیقت اینه که ازت متنفر بودم.
میخواستم تو رو از سر راه بردارم. میخواستم دوباره زندگی خودم رو داشته باشم.
مری: جیمز، اگر این حقیقته... پس چرا اینقدر غمگین به نظر میای؟
60964783674011967162.jpg
جیمز: مری...
مری: جیمز... خواهش میکنم... خواهش میکنم کاری به خاطر من انجام بده...
برو سمت زندگیت...
74683729044502418259.jpg
مری:
93002776812111489485.jpg
*بنده عاجزم از درآوردن لحن مری موقع خوندن این نامه. لطف کنید خودتون از قوه‌ی تخیّلتون استفاده کنید:d*

در رویاهای ناآرامم من آن شهر را میبینم. سایلنت هیل.
تو قول دادی تا باز هم من رو اونجا ببری ولی هیچ وقت این کار رو نکردی.
من الان اونجا تنهام... توی مکان مخصوصمون... منتظر تو... منتظرت تا برای دیدنم بیای... ولی تو هیچ وقت نخواهی اومد.
پس انتظار میکشم. پیچیده توی پیله‌ی تنهائی و درد. میدونم که کار وحشتناکی در حقت کردم. کاری که هیچ وقت من رو به خاطرش نخواهی بخشید. آرزومه که میتونستم تغییرش بدم، ولی نمیتونم. اینجا با احساسی توأم با زشتی و بدبختی دراز کشیده‌ام و انتظار تو رو میکشم. هر روز به ترک‌های روی دیوار اتاقم خیره میشم و به تنها چیزی که میتونم فکر کنم این هست که چقدر همه‌ی این داستان ناعادلانه است. دکتر امروز اومد. گفت که میتونم برای یه مدت کوتاه برم خونه. معنیش این نیست که دارم بهتر میشم، معنیش اینه که احتمالاً این آخرین شانسم هست. فکر کنم منظورم رو میفهمی... اگر چه، خوشحالم که دارم میام خونه. دلم خیلی برای تو تنگ شده. اما من میترسم جیمز. میترسم که تو واقعاً دلت نخواهد من برگردم خونه. هر وقت به دیدنم میای، متوجه میشم که این موضوع چقدر برای تو سخته. نمیدونم که ازم متنفری یا دلت برام میسوزه یا فقط حالت رو بهم میزنم. از این بابت متأسفم.
19550467379360880195.jpg
زمانی که اولین بار فهمیدم دارم میمیرم نمیخواستم این موضوع رو بپذیرم.
تمام مدّت خیلی عصبی بودم. همه‌ی کسائی رو که دوست داشتم عذاب دادم، مخصوصاً تو رو جیمز... به همین خاطر هست که اگر ازم متنفر باشی درک میکنم.
میخوام این رو بدونی جیمز... همیشه عاشقت خواهم بود. اگر چه زندگی مشترکمون اینطور به پایان رسید، باز هم با دنیا عوضش نمیکردم. ما سال‌های فوق‌العاده‌ای کنار هم داشتیم. خب این نامه خیلی بیراهه رفت... پس ازت خداحافظی میکنم. به پرستار گفتم که این نامه رو بعد از رفتن من بهت بده. این به این معنیـه که اگر داری این نامه رو میخونی من مرده‌ام. نمیتونم بهت بگم من رو به خاطرت بسپار. ولی تحمّل این رو هم ندارم که فراموشم کنی. این سال‌های اخیر که مریض بودم... خیلی متأسفم از کاری که با تو کردم، با ما کردم. تو خیلی چیزها به من دادی که من نتونستم حتّی کوچکترینش رو جبران کنم. برای همین هست که میخوام حالا دیگه برای خودت زندگی کنی. جیمز کاری رو بکن که بهترین هست برات...
جیمز، تو باعث شادی من بودی...
97173538468652118947.jpg

63391327866474801040.jpg
======
Maria Ending:

69069132828808898781.jpg
ماریا: باز مری رو کشتی؟
جیمز: اون مری نبود... مری رفته...
91168336689457169124.jpg
اون فقط چیزی بود که من... ماریا!
ماریا: چیه جیمز؟
جیمز: ماریا، من تو رو میخوام... میخوام که کنارم باشی...
92726186334446836029.jpg
ماریا: تو مطمئنی؟
جیمز: بجنب، بیا از این جهنم بریم بیرون.
ماریا: ولی مری چی؟
جیمز: مشکلی نیست. من تو رو دارم.
41834420011129299860.jpg

64325514566144549941.jpg
مری:
60079788440333483020.jpg
در رویاهای ناآرامم من آن شهر را میبینم. سایلنت هیل.
تو قول دادی تا باز هم من رو اونجا ببری ولی هیچ وقت این کار رو نکردی.
من الان اونجا تنهام... توی مکان مخصوصمون... منتظر تو... منتظرت تا برای دیدنم بیای... ولی تو هیچ وقت نخواهی اومد.
پس انتظار میکشم. پیچیده توی پیله‌ی تنهائی و درد. میدونم که کار وحشتناکی در حقت کردم. کاری که هیچ وقت من رو به خاطرش نخواهی بخشید. آرزومه که میتونستم تغییرش بدم، ولی نمیتونم. اینجا با احساسی توأم با زشتی و بدبختی دراز کشیده‌ام و انتظار تو رو میکشم. هر روز به ترک‌های روی دیوار اتاقم خیره میشم و به تنها چیزی که میتونم فکر کنم این هست که چقدر همه‌ی این داستان ناعادلانه است. دکتر امروز اومد. گفت که میتونم برای یه مدت کوتاه برم خونه. معنیش این نیست که دارم بهتر میشم، معنیش اینه که احتمالاً این آخرین شانسم هست. فکر کنم منظورم رو میفهمی... اگر چه، خوشحالم که دارم میام خونه. دلم خیلی برای تو تنگ شده. اما من میترسم جیمز. میترسم که تو واقعاً دلت نخواهد من برگردم خونه. هر وقت به دیدنم میای، متوجه میشم که این موضوع چقدر برای تو سخته. نمیدونم که ازم متنفری یا دلت برام میسوزه یا فقط حالت رو بهم میزنم. از این بابت متأسفم.
زمانی که اولین بار فهمیدم دارم میمیرم نمیخواستم این موضوع رو بپذیرم.
تمام مدّت خیلی عصبی بودم. همه‌ی کسائی رو که دوست داشتم عذاب دادم، مخصوصاً تو رو جیمز... به همین خاطر هست که اگر ازم متنفر باشی درک میکنم.
میخوام این رو بدونی جیمز... همیشه عاشقت خواهم بود. اگر چه زندگی مشترکمون اینطور به پایان رسید، باز هم با دنیا عوضش نمیکردم. ما سال‌های فوق‌العاده‌ای کنار هم داشتیم. خب این نامه خیلی بیراهه رفت... پس ازت خداحافظی میکنم. به پرستار گفتم که این نامه رو بعد از رفتن من بهت بده. این به این معنیـه که اگر داری این نامه رو میخونی من مرده‌ام. نمیتونم بهت بگم من رو به خاطرت بسپار. ولی تحمّل این رو هم ندارم که فراموشم کنی. این سال‌های اخیر که مریض بودم... خیلی متأسفم از کاری که با تو کردم، با ما کردم. تو خیلی چیزها به من دادی که من نتونستم حتّی کوچکترینش رو جبران کنم. برای همین هست که میخوام حالا دیگه برای خودت زندگی کنی. جیمز کاری رو بکن که بهترین هست برات...
جیمز، تو باعث شادی من بودی...
54266200426429877468.jpg
*سرفه های ماریا*
جیمز: بهتره یک فکری برای این سرفه‌هات بکنی.
94391325381507719272.jpg
======
In water Ending:

93808226204936091204.jpg
جیمز: مری...
مری: جیمز...
جیمز: منو ببخش...
مری: خودم بهت گفتم که میخوام بمیرم... میخواستم این درد همیشگی تموم بشه.
جیمز: به خاطر همین بود که اونکار رو کردم عزیزم. نمیتونستم درد کشیدن تو رو تماشا کنم.
نه! تمام ماجرا این نیست.
72556650675236998489.jpg
تو این رو هم گفتی که نمیخوای بمیری. حقیقت اینه که... بخشی از وجودم از تو به خاطر گرفتن زندگیم متنفر بود.
مری: من رو کشتی و حالا از این بابت زجر میکشی...
کافیه جیمز.
79659470693132741853.jpg
جیمز: مری...
مری: جیمز...
26925591626331308715.jpg

03761978121291425336.jpg

21705636271853261341.jpg

92749712743997596136.jpg
جیمز: حالا دلیل اصلی اومدنم به این شهر رو میفهمم.
03209719347055999092.jpg
*صدای روشن شدن ماشین*
جیمز: نمیدونم از چی ترسیده بودم؟ مری بدون تو، من هیچی ندارم...
*صدای حرکت ماشین، زیادتر و زیادتر شدن سرعت و سقوط*
جیمز: حالا، میتونیم باهم باشیم.

مری:
47170195449037203789.jpg
در رویاهای ناآرامم من آن شهر را میبینم. سایلنت هیل.
تو قول دادی تا باز هم من رو اونجا ببری ولی هیچ وقت این کار رو نکردی.
من الان اونجا تنهام... توی مکان مخصوصمون... منتظر تو... منتظرت تا برای دیدنم بیای... ولی تو هیچ وقت نخواهی اومد.
پس انتظار میکشم. پیچیده توی پیله‌ی تنهائی و درد. میدونم که کار وحشتناکی در حقت کردم. کاری که هیچ وقت من رو به خاطرش نخواهی بخشید. آرزومه که میتونستم تغییرش بدم، ولی نمیتونم. اینجا با احساسی توأم با زشتی و بدبختی دراز کشیده‌ام و انتظار تو رو میکشم. هر روز به ترک‌های روی دیوار اتاقم خیره میشم و به تنها چیزی که میتونم فکر کنم این هست که چقدر همه‌ی این داستان ناعادلانه است. دکتر امروز اومد. گفت که میتونم برای یه مدت کوتاه برم خونه. معنیش این نیست که دارم بهتر میشم، معنیش اینه که احتمالاً این آخرین شانسم هست. فکر کنم منظورم رو میفهمی... اگر چه، خوشحالم که دارم میام خونه. دلم خیلی برای تو تنگ شده. اما من میترسم جیمز. میترسم که تو واقعاً دلت نخواهد من برگردم خونه. هر وقت به دیدنم میای، متوجه میشم که این موضوع چقدر برای تو سخته. نمیدونم که ازم متنفری یا دلت برام میسوزه یا فقط حالت رو بهم میزنم. از این بابت متأسفم.
زمانی که اولین بار فهمیدم دارم میمیرم نمیخواستم این موضوع رو بپذیرم.
تمام مدّت خیلی عصبی بودم. همه‌ی کسائی رو که دوست داشتم عذاب دادم، مخصوصاً تو رو جیمز... به همین خاطر هست که اگر ازم متنفر باشی درک میکنم.
میخوام این رو بدونی جیمز... همیشه عاشقت خواهم بود. اگر چه زندگی مشترکمون اینطور به پایان رسید، باز هم با دنیا عوضش نمیکردم. ما سال‌های فوق‌العاده‌ای کنار هم داشتیم. خب این نامه خیلی بیراهه رفت... پس ازت خداحافظی میکنم. به پرستار گفتم که این نامه رو بعد از رفتن من بهت بده. این به این معنیـه که اگر داری این نامه رو میخونی من مرده‌ام. نمیتونم بهت بگم من رو به خاطرت بسپار. ولی تحمّل این رو هم ندارم که فراموشم کنی. این سال‌های اخیر که مریض بودم... خیلی متأسفم از کاری که با تو کردم، با ما کردم. تو خیلی چیزها به من دادی که من نتونستم حتّی کوچکترینش رو جبران کنم. برای همین هست که میخوام حالا دیگه برای خودت زندگی کنی. جیمز کاری رو بکن که بهترین هست برات...
جیمز، تو باعث شادی من بودی...
68284587167376022536.jpg
======
Rebirth Ending:
جیمز: مری، تو سرشار از آرامش به نظر میای. ببخش که بیدارت میکنم.
98653887035666306618.jpg
ولی بدون تو، من نمیتونم ادامه بدم. این شهر، سایلنت هیل.
خدایان باستان این شهر رو ترک نکردند...
51989100846751640975.jpg
و هنوز به کسائی که میپرستندشون قدرت میدند.
قدرتی که حتی میتونه بر مرگ غلبه کنه .
18635612823907129643.jpg
آه مری...
72747270282270119214.jpg
======
آخرین...
40216972107064596814.jpg

The End

پ.ن : یک سری عکس ها بنداگشتی هست که دیکه میدونید خودتون چه جوری کاملش رو ببینید .
پ.ن 2: این هم آخرین قسمت از om2 ممنون از مسعود به خاطر پیشنهادش ، سعی شد تمام مطالبی که فکر میکردم خاطره انگیز هست قرار بگیره، تقریبا تمامی مکالمات بازی هم تو قالب این قسمت ها ترجمه شد همینطور خیلی از نت های بازی ، امیدوارم زیاد چرت و پرت نگفته باشم وسط عکس ها .

ادامه ندارد ...

پاینده باشید .
 
آخرین ویرایش:

کاربرانی که این قسمت را مشاهده می‌کنند

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
or ثبت‌نام سریع از طریق سرویس‌های زیر