بحث و تبادل نظر در مورد سری Silent Hill (خلاصه داستان در پست اول)

انتخاب شما برای شخصیت محوری داستان برای قسمت بعد؟


  • مجموع رای دهنده‌ها
    129

Silent Dream

In madness you dwell
کاربر سایت
Jan 3, 2010
1,831

d.png

خلاصه‌ی داستان سری بازیهای سایلنت هیل
مقدمه:

«Silent Hill» نامی برای یک بازی رایانه‌ای است که در سال 1999 و توسط شرکت Konami برای کنسول PS1 عرضه شد. از همان ابتدا مشخص بود که این نام، پتانسیل تبدیل شدن به یک فرانچایز بزرگ را دارد. داستانی فوق‌العاده غنی، مبهم و عمیق در ژانری به نسبت نوپا. همین غنی و مبهم بودن داستان، Konami را وادار ساخت تا در کتاب راهنمای قسمت سوم بازی (Silent Hill 3 Official Complete Guide) بخشی را با نام Lost Memories قرار بدهد. اما همین عنصر داستان،‌تبدیل به تیغی دو دم شد؛ از یک سو یکی از اصلی‌ترین دلایل علاقه‌ی دیوانه‌وار طرفدارانش و از سوی دیگر، پاشنه آشیل عنوان در جذب مخاطبان جدید. شماره‌ی 2 بازی در سال 2001، شماره 3 در سال 2003 ، شماره‌ی 4 در سال 2004 ، Silent Hill: Homecoming در سال 2008 عرضه شدند. اما از لحاظ خط داستانی، شماره‌های 2 و 4 و Homecoming (به نوعی) مجزا بودند و فقط شماره 3 در ادامه‌ی شماره اول عرضه شد. در متن حاضر سعی شده است خلاصه‌ای کوتاه از شماره‌های منتشر شده ارائه شود تا عزیزانی که تازه به جمع ساکنان سایلنت هیل می‌پیوندند، بتوانند راحت‌تر با این عنوان رابطه بر قرار کنند. لازم به یادآوری است که این متن به معنی واقعی کلمه، اسپویلر است.

داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 1 به صورت ویدیویی

163949 163950

داستان سایلت هیل 1 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​

داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 2 به صورت ویدیویی

163952 172258

داستان سایلت هیل 2 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​
every.png
نویسنده ای به نام Harry Mason و همسرش در حین عبور از یک جاده، نوزادی را یافته و نام او را شریل می‌گذارند. چهار سال بعد همسر هری فوت می‌کند. سه سال پس از فوت همسرش، هری بنا به دلایلی تصمیم می‌گیرد با شریل به شهری که وی را در نزدیکی آن یافته بودند سفر کند. شب هنگام، در جاده‌ی کنار شهر، پلیسی موتورسوار از کنار آنها عبور کرده و توجه هری را جلب می کند. اندکی جلوتر، هری متوجه موتور پلیسی میشود که بدون سرنشین در کنار جاده افتاده در همین حین، در روبروی خود دختری را وسط جاده می‌بیند. برای اجتناب از تصادف با او، دیوانه‌وار فرمان را می چرخاند. اما ماشین منحرف شده و به دره‌ی کناری سقوط می‌کند. هری پس از به هوش آمدن، متوجه غیبت شریل می‌شود. در حین جستجو، شبح شریل را می‌بیند و به دنبال او می‌دود. در انتهای معبری تنگ، ناگهان همه‌چیز در تاریکی فرو می‌رود و چهره آنجا تغییر می‌کند. هری مصمم ادامه ‌می‌دهد اما در اثر حمله‌ی چند موجود هیولا مانند به حالت مرگ روی زمین می‌افتد.
وقتی هری بعد از آن حادثه در کافه ای بیدار می‌شود، با همان پلیس روبرو می‌شود. آنها با هم از اتفاقات عجیب شهر و حالت غیرعادی آن سخن می‌گویند. پلیس Cybil Bennet‌ نام دارد و به هری در یافتن شریل کمک می‌کند. حالت عادی شهر اینگونه است: خالی از سکنه، فرو رفته در مه، محصور شده توسط دره‌های عمیق و پر از هیولا. اما در حالت غیر عادی به تمامی این موارد تاریکی مطلق تکه گوشت های آویزان از در و دیوار سکوتی مرگبارتر هم اضافه میشود . هری در جستجوی شریل به مکان‌های زیادی از شهر مراجعه می‌کند: مدرسه، کلیسا، بیمارستان، فاضلاب، پارک تفریحی و در بعضی از آنها با شخصیت‌هایی آشنا می‌شود. با پیرزن عجیبی به نام Dahlia Gillespie در کلیسا، دکتر Michael Kaufmann و پرستاری به نام Lisa Garland در بیمارستان. همچنین مرتب شبح دختری را می‌بیند که باعث تصادف او شده بود به نام Alessa. دالیا اطلاعات زیادی درباره‌ی هری و شهر دارد دکتر کافمن و لیزا هم هر کدام مطالب جدیدی به اطلاعات هری اضافه میکنند. در طول بازی اطلاعات زیادی از شهر به دست می‌آوریم خواه از لابلای روزنامه‌های باطله و کتاب‌ها و خواه از این شخصیت‌ها. شهر مکانی نفرین شده بوده و در سال‌های جنگ‌های داخلی، اعدام‌های زیادی در زندان آن صورت گرفته است. شهر قدمت زیادی دارد و قرن‌ها قبل، بومیان ساکن آنجا بودند. از همان زمان، آیینی شیطانی در شهر رواج داشته است. در سده‌های اخیر، پس از سکونت مهاجران در شهر، تلفیقی از آیین باستانی شهر با آیین‌های مهاجران پدید می‌آید که با نام The Order شناخته می‌شود. پیروان و سردمداران این فرقه اعتقادات عجیب و خطرناکی‌ دارند. این فرقه به سه شاخه‌ی اصلی تقسیم می‌شود که یکی از آنها «مادر مقدس» می‌باشد. در راس این شاخه دالیا قرار دارد که آلسا دختر وی است. این فرقه به خدایی اعتقاد دارد که باید در روی زمین متولد شده سپس بهشت موعود فرقه را بنا کند. بر اساس مدارک به دست آمده، این خدا یک بار متولد شده و مرده است و حال باید برای بار دوم متولد یا فراخوانده شود. دالیا متوجه می‌شود که مشخصات دختر وی، آلسا، با مشخصات مادر خدا که در متون قدیمی پیش‌بینی شده هم‌خوانی دارد پس او را تربیت می‌کند تا مراسم تولد را انجام دهد. در این مراسم، باید مادر خدا سوزانده شود. مراسم در سن 7 سالگی آلسا انجام می‌شود و بدن کباب شده‌ی وی را به بیمارستان انتقال می‌دهند. اما او ناقص است. آلسا در نهایت درد و رنج، قسمتی از روح خودش را به صورت یک نوزاد از شهر بیرون می‌فرستد و با استفاده از قدرت ذهن خود، شهر را به جهنمی بی‌بدیل تبدیل می‌کند. دالیا برای اتمام نقشه خود، توسط خود آلسا، شریل را فرا می‌خواند تا روح مادر خدا تکمیل شود. در این بین دکتر کافمن مسئول امور پزشکی آلساست.
آلسا در برابر دالیا مقاومت می‌کند اما دالیا با فریب هری، خود را به آلسا می‌رساند و مراسم را مجدداً انجام می‌دهد اما در همین حین هری سر می‌رسد. روح شریل به آلسا می‌پیوندد تا مادر خدا کامل گردد. دکتر کافمن به قصد نابودی این روح، دارویی را به سمت وی پرتاب می‌کند اما اینکار باعث می‌شود خدا (در شماره‌ی اول این خدا با نام «سامایل» معرفی می گردد) متولد شود. در اولین اقدام، سامایل، دالیا را آتش می‌زند. اما هری با سامایل می‌جنگد و او را شکست می‌دهد. پس از نابودی سامایل، مادر خدا ظاهر می‌شود و نوزادی را به هری می‌دهد سپس، راه فرار از آن مهلکه را به او نشان می‌دهد.
هری نوزاد را از شهر دور کرده و در جایی به طور ناشناس او را بزرگ می‌کند. نام این نوزاد را Heather می‌گذارد. هدر کودکی عادی نبود و گاها ، رفتارهای عجیبی از خود بروز می‌داد.
17 سال پس از این ماجرا، دختر نفر دوم فرقه، یعنی «Claudia Wolf» تصمیم می‌گیرد آن نوزاد را پیدا کند تا مراسم دوباره به جریان بیفتد. با کمک کشیش دیگری به نام «Vincent»، کاراگاهی به نام «Douglas Cartland» را استخدام می‌کند تا این کودک را پیدا کند. داگلاس هدر را پیدا می‌کند اما از نیت اصلی کارفرمایان خود اطلاع ندارد. روزی که هدر به مرکز خرید شهر رفته‌بود،‌ داگلاس را در مقابل خود می‌بیند. هدر بی خبر از همه‌جا به خیال اینکه داگلاس یک مزاحم است، می‌گریزد ولی داگلاس قبلاً محل او را به کلودیا و وینسنت اطلاع داده‌است. هدر به سمت خانه و نزد هری حرکت می‌کند اما اطراف او پر از هیولاهایی هولناک شده است. در اینجا برای اولین بار، کلودیا را ملاقات می‌کند. کلودیا درتلاش است تا هدر چیزی را به یاد بیاورد. هدر پس از گذشتن از مرکز خرید و ایستگاه مترو، درساختمانی نیمه‌کاره در نزدیکی محل سکونت خود با وینسنت روبرو می‌شود.
هدر به آپارتمان خود می‌رسد اما درآنجا پدرش، هری را غرق در خون و بی‌جان می‌یابد. او کلودیا را در پشت‌بام می‌بیند و او را مسئول قتل پدرش می داند. هدر قصد انتقام دارد اما کلودیا به سایلنت هیل می‌رود. هدر به همراه داگلاس (که کمابیش به واقعیت پی برده است) به سمت سایلنت هیل حرکت می‌کند.
هدر تقریباً گذشته‌ی خود را به یاد آورده است؛ او همان روح واحد آلسا و شریل است که توسط مادر خدا به هری سپرده شد. پس از حلول روح آلسا و شریل، جنین خدا هم وارد بدن او شده است اما تحت تاثیر فراموشی هدر، عقیم مانده و برای بارور شدن، نیاز دارد تا آتش خشم و نفرت در درون هدر شعله‌ور شود. کلودیا در تمام طول داستان سعی بر این دارد تا همین میراث آلسا را بیدار کند و برای همین منظور، هری را می‌کشد تا او را از سر راه بردارد. در این میان، وینسنت که منافع خود را با تولد خدا در خطر می‌بیند، سعی می‌کند توسط هدر، کلودیا و عقایدش را نابود کند.
پس از رسیدن به شهر، هدر به بیمارستان می‌رود. او با راهنمایی‌های علنی یا مخفیانه‌ی وینسنت،‌ پدر کلودیا یعنی «لئونارد» را که در بیمارستان زندانی شده می‌کشد تا متاترون را به دست آورد. متاترون، نماد خیر و روشنی و در مقابل سامایل است و وینسنت تصور میکند متاترون میتواند در مبارزه با کلادیا به هدر کمک کند. در ادامه،‌هدر به کلیسای فرقه می‌رسد. کلودیا، وینسنت را ، که به زعم او خیانت کرده‌است، می‌کشد. هری مقداری از داروی دکتر کافمن را به شکل یه قرص به هدر داده بود. هدر آن قرص را می‌بلعد و در نتیجه، جنین خدا را بالا می‌آورد. کلودیا جنین را می‌بلعد و آنرا به شکل ناقص بارور می‌کند. در نهایت کلودیا به دست خدای متولد شده نابود می‌شود و هدر هم وی را می‌کشد. تا بار دیگر تفکرات منحرف فرقه برای به وجود آوردن خدا عقیم بماند.

آنچه که شما در بالا مطالعه کردید تنها بخشی از شهر و اتفاقات رخ داده در آن است در شماره های دوم و چهارم و پنجم از بازی بخشی دیگر از توانایی های شهر حضور پر رنگی دارد و آن هم قضاوت و مجازات است ، شهر به خاطر اتفاقاتی که به خود دیده است دارای قدرتهایی خاص است یکی از این قدرتها فراخواندن افراد است در شماره های دوم و پنجم ما شاهد حضور افرادی در شهر هستیم که به نوعی گناهکارند و شهر برای قضاوت در مورد آن ها ، دعوتشان کرده است .
جیمز ساندرلند مردی که زن مریضش را کشته است و همینطور الکس شفرد که باعث مرگ برادر کوچکتر خود شده است با پا گذاشتن به شهر اماده پاسخگویی به اشتباهاتی میشوند که سعی در فراموش کردن آن ها داشته اند ، صد البته که نوع بازجویی و قضاوت در این شهر مرموز نیز متفاوت است به جای حضور قاضی و هیئت منصفه و دادگاه ، تمام اتفاقات پیرامون شخصیت ها به نوعی اشتباه شخصیت را گوشزد میکنند از موجوداتی که با آنها مبارزه می‌کنید گرفته تا افراد سرگردان دیگری در شهر که خود گناهکارند .گو اینکه این خاصیت شهر در تمامی شماره ها وجود دارد ولی در شماره های مذکور از فرع به اصل بدل شده و محوریت بازی بر عمل انجام گرفته توسط شخصیت اصلی قرار دارد و بحث فرقه ، آلسا و غیره کمتر پرداخته شده است .
در این میان شماره ی چهارم بازی اما فضائی اختصاصی داشت در این شماره یکی از دست پرورده های یتیم خانه ی تحت رهبری فرقه به نام والتر سالیوان که پیرو حزب مادر مقدس است قصد متولد کردن خدا توسط مراسمی به نام قربانی کردن 21 نفر را دارد ، والتر که در کودکی توسط خانواده ی خود رها شده است تصور میکرد اتاقی که در آن بدنیا آمده است مادر او و در حقیقت خداست والتر که تصور میکند مادرش به خواب رفته است سعی دارد از طریق مراسم ذکر شده او را بیدار کند ، هر کدام از افرادی که برای قربانی شدن انتخاب شده اند باید دارای مشخصه ای باشد آخرین نفر این لیست که هدایت آن را بازیباز بر عهده دارد و دریافت کننده ی دانش و تکمیل کننده ی مراسم است ، هنری تونزند نام دارد که حال در همان اتاق تولد والتر زندگی میکند و در طول بازی با پی بردن به ماجرا و کمک های جوزف شرایبر که قبل از هنری در آن اتاق زندگی میکرده است قصد دارد جلوی تکمیل این مراسم را بگیرد . در انتها هنری تونزند با مبارزه با موجودی که والتر به وجود می آورد رویای به وجود آوردن خدا را بار دیگر خراب میکند .
علاوه بر شماره های ذکر شده دو بازی Silent Hill: Origins و Silent Hill: Shattered Memories نیز از سری معرفی شده اند که در اولی به زمان سوزانده شدن آلسا توسط دالیا و چگونگی زنده ماندن آلسا پرداخته شده و در دیگری اتفاقات شماره ی اول بعد از سال ها توسط هری بازسازی میشوند، گر چه با پایان کار تیم سازنده ی اصلی بازی که کار ساخت 4 شماره ی اول بازی را بر عهده داشتند این شماره ها به خوبی پرداخته نشده و دارای نواقصی در حیطه‌ی داستانی هستند اما همچنان سری سایلنت هیل دارای یکی از بهترین داستان ها در طول تاریخ بازیهای رایانه ای است.
لازم به ذکر است بر اساس این بازی تاکنون دو فیلم سینمایی نیز ساخته شده که شماره دوم (تا زمان نگارش این مقاله) هنوز اکران نگردیده است. با توجه به نظر مخاطبان، فیلم اول یکی از برترین و موفق‌ترین فیلم های ساخته شده بر اساس یک بازی ویدیویی می‌باشد.
همچنین شرکت کونامی در سال 2006 و به مناسبت اکران فیلم، مجموعه‌ای ویدیویی را بر روی رسانه‌ی UMD برای PSP عرضه نمود که با نام The Silent Hill Experience شناخته شده و شامل دو کمیک The Hunger و Dying Inside ، ترایلر شماره‌های 1 تا 4 بازی و فیلم، مصاحبه با آهنگ‌ساز افسانه‌ای سری به همراه کارگردان فیلم و برخی موسیقی‌های بازی می‌باشد.

دریافت خلاصه به صورت فایل pdf :دانلود
تهیه و تنظیم خلاصه : (msbazicenter)

----------------------------------------------------------------------------------------------------------

مقالات تحلیلی بازی نوشته شده توسط امیر حسین فرحزادی ( Bone Crusher ) :
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش اول )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش دوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش سوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش چهارم )

تاپیک تحلیل بازی نوشته شده توسط محمد مهدی حاجی اسمعیلی ( nemesis ) ( کامل نشده ):
The Lost Memories ---پایه و اساس بازی بزرگ "Silent Hill" -- تحلیلی بزرگ برای این بازی

مقالات مختلف در مورد سری سایلنت هیل:
Silent Hill: Homecoming Plot
Silent Hill: Origins Plot
Silent Hill Shattered Memories Plot
داستان (Silent Hill: Orphan)
شباهت بین Homecoming و Silent Hill 2
تاریخ وقایع Silent Hill و Shepherd's Glen
دانلود Silent Hill 2 - The movie
ترجمه یادداشت های سایلنت هیل 2
ترجمه فارسی دیالوگ های بازی Silent Hill 2: Born from a Wish
سایلنت هیل 4: پرونده قربانیان
ساکنین South Ashfield Heights apartments- قسمت اول - قسمت دوم
یادداشتی کوتاه بر SILENT HILL: HOMECOMING
داستان نسخه اول فیلم سایلنت هیل
Silent Hill: Original Memories
Silent Hill HD Collection Achievements Guide
Little Baroness
جودی میسون
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 1
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 2
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 3
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 4
خاطرات الکس شپرد
 

Attachments

  • sh1.png
    sh1.png
    56.3 KB · مشاهده: 3,573
  • silenthill1.jpg
    silenthill1.jpg
    55.1 KB · مشاهده: 117
آخرین ویرایش:

Silent Dream

In madness you dwell
کاربر سایت
Jan 3, 2010
1,831
این خبر قدیمیه اما خب دونستنش بد نیست

گویا قبل از این که wayforward عنوان Silent Hill: Book of Memories که در سبک multiplayer dungeon crawler هست رو بسازه بر روی عنوانی از سایلنت هیل کار میکرد که شبیه به عناوین رایج سایلنت هیل بوده و برای DS هم قرار بوده منتشر بشه.
این قضیه مربوط میشه به سال 2006 و قبل از این که این استدیو بر روی بازی Contra 4 کار کنه. البته سازنده ها تنها فقط یک نمونه اولیه که شامل یک اتاق میشده و کرکتر قابل کنترل اون هم که جیمز ساندرلند بوده چیزه بیشتری نساختند و بعدش بی خیال میشند. میتونید ویدیو نمونه اولیه بازیی که ساخته شده رو از لینکه زیر ببینید.
watch?v=SQ4Htc-gwRg

البته این تنها پروژه کنسل شده سایلنت هیل نبود. نسخه اولیه Silent Hill: Book of Memories هم با نسخه اصلی تفاوت های زیادی داشته. در ابتدا قرار بوده که بازی بیشتر یک حالت ماجراجویانه و پازل مانند داشته باشه و دوربین بازی هم بین دو نوع isometric و سوم شخص سوئیچ بشه.

Adam Tierney توضیح میده: ایده اصلی این بود که ما هر دو نوع دوربین رو در بازی قرار بدیم. و من فکر میکنم که ما برای مبارزات از دوربین سوم شخص استفاده میکردیم و برای پازل ها از نمای isometric و در ادامه گفت که در نهایت چیز به درد بخوری از کار در نیومد. در واقع مسائل فنی مانع مون بود. همچین استفاده از دو نوع نما در تمام مراحل امکان پذیر نبود. برنامه نویس اصلی و من واقعا به این کار دقت کردیم و اگر میخواستیم همچین کاری رو انجام بدیم کارمون دو برابر میشد بنابراین در نهایت از دوربین ایزومتریک استفاده کردیم.


Silent Hill: Book of Memories اوایل اینجوری بوده.
5h6q64diutb9stbqpdkw.jpg


منبع
 

Frozen Flame

کاربر سایت
Dec 26, 2014
795
نام
دانیال
راه حل معمای پایانی P.T.
قابل توجه دوستانی که نتونستن این شاهکار جدید استاد کوجیما رو تمومش کنن.اول اینکه باید تمام عکسها رو پیدا کنید بعدنکته مهم اینه که حل معمای پایانی بازی ارتباط مستقیم به ساعت 00:00 داره.
من بازی رو به این روش تموم کردم:
1- بعد از شنیدن اولین زنگ بعد از ساعت 00:00 از کنار درب ورودی 10 قدم به جلو برداشتم ودر کنار تابلو اولین صدای بچه رو شنیدم(در موقع حرکت قدمها رو بشمارید)
2-بعد رفتم کنار ساعت که برروی 00:00 متوقف شده بود (اگه نشد جاهای دیگه رو هم تست کنید) و زمانی که روح لیزا داشت محیط رو ترک می کرد و قبل از اینکه صداهای لیزا و رادیو رو به خاموشی برن با استفاده از میکروفن که به دسته متصل شده بود کلمه Jarith(جریث) رو گفتم و بعد از 4-5 ثانیه صدای دوم بچه رو شنیدم و کنترلر شروع کرد به ویبره زدن.در این حالت نباید به کنترلر دست بزنید و هیچ دکمه ای رو فشار بدید تا ویبره متوقف بشه و برای بار سوم صدای بچه رو بشنوید و دوباره ویبره ادامه پیدا می کنه تا صدای تلفن دربیاد.
3-زمانی که تلفن زنگ می خوره با فشار دادن دکمه R3 منتظر شدم تا کلمه you've been chosen نمایش داده بشه و از درب تالار دوباره خار ج شدم تا دموی سایلنت هیلز به نمایش در اومد.
به نظرمن لیزا می تونه ساعت 00:00 کشته شده باشه چون دقیقا سر همین ساعت سرو کله روحش پیدا می شه و ظاهرا به این دلیل هم پازل انتهائی بازی بعد از این ساعت قابل حل هست.
دوست عزیز خیلی ممنون بابت پاسخگویی.
واقعیتش من بعد از اینکه جوابی نگرفتم تو اینجا، بالاخره با هزار مشکل و دردسر :d حلش کردم. جالب اینجاست که اون قطعات عکس رو پیدا نکردم :| نکته جالب دیگه اینه که من با اینکه هدست رو وصل کرده بودم و هر چی تلاش کردم، با گفتن هیچ کلمه ای نتونستم معما رو حل کنم. توی فروم های خارجی حتی بچه ها میگفتن که باید توی میکروفن بگی Lisa, help :d یا همون Jarith که شما گفتی.
اما من همه اینا رو امتحان کردم ولی نشد.
روشی که من تمومش کردم اینطوری بود:
جریان زنگ زدن ساعت و خنده اول فکر کنم برای همه به یک صورت اتفاق میافته. در واقع مشکل خیلیا از جمله خودم، همون خنده دوم بود. من بعد از خنده اول رفتم به سمت دری که شروع کننده Loop هستش. بعد همونجا منتظر میموندم تا صدای Lisa بیاد. در اون صورت فقط ممکنه توی 3 جا پیداش بشه. یا دستشویی، یا پشت شیشیه و یا انتهای راهرویی که ساعت توش هست. اگه انتهای راهرو باشه، من میرفتم نگاهش میکردم و بعدش سریع بر میگشتم سر جام. یه چند باری همین کار رو کردم تا اینکه ناپدید شد و بعد از چند ثانیه صدای خنده دوم اومد و باقی ماجرا :d
2 بار این روش رو امتحان کردم و هر دو بار هم جواب داد :d
به هر حال باز هم ممنون به خاطر جوابی که دادید!
 

rezvideo

کاربر سایت
Oct 3, 2005
1,433
نام
رضا چشمی
دوست عزیز خیلی ممنون بابت پاسخگویی.
واقعیتش من بعد از اینکه جوابی نگرفتم تو اینجا، بالاخره با هزار مشکل و دردسر :d حلش کردم. جالب اینجاست که اون قطعات عکس رو پیدا نکردم :| نکته جالب دیگه اینه که من با اینکه هدست رو وصل کرده بودم و هر چی تلاش کردم، با گفتن هیچ کلمه ای نتونستم معما رو حل کنم. توی فروم های خارجی حتی بچه ها میگفتن که باید توی میکروفن بگی Lisa, help :d یا همون Jarith که شما گفتی.
اما من همه اینا رو امتحان کردم ولی نشد.
روشی که من تمومش کردم اینطوری بود:
جریان زنگ زدن ساعت و خنده اول فکر کنم برای همه به یک صورت اتفاق میافته. در واقع مشکل خیلیا از جمله خودم، همون خنده دوم بود. من بعد از خنده اول رفتم به سمت دری که شروع کننده Loop هستش. بعد همونجا منتظر میموندم تا صدای Lisa بیاد. در اون صورت فقط ممکنه توی 3 جا پیداش بشه. یا دستشویی، یا پشت شیشیه و یا انتهای راهرویی که ساعت توش هست. اگه انتهای راهرو باشه، من میرفتم نگاهش میکردم و بعدش سریع بر میگشتم سر جام. یه چند باری همین کار رو کردم تا اینکه ناپدید شد و بعد از چند ثانیه صدای خنده دوم اومد و باقی ماجرا :d
2 بار این روش رو امتحان کردم و هر دو بار هم جواب داد :d
به هر حال باز هم ممنون به خاطر جوابی که دادید!

خواهش می کنم.اینم از کارای عجیب و غریب کوجیماست دیگه.:d
شنیده بودم چندین روش برای اتمام بازی وجود داره اما این مدلیش رو دیگه ندیده بودم:d
 

Silent Dream

In madness you dwell
کاربر سایت
Jan 3, 2010
1,831
یه سری تصاویر از مانگاهای Silent Hill: Cage Of Cradle و Silent Hill: Double under Dusk

Silent Hill: Cage Of Cradle





===========================================
Silent Hill: Double under Dusk




========================
برای دوستانی که اطلاع ندارند:

Silent Hill: Cage Of Cradle
این مانگا سال 2006 برای موبایل عرضه شد(فقط در ژاپن)
داستان این مانگا مربوط میشه به لیزا گارلند, پرستاری که در شماره یک بازی باهاش ملاقات میکنیم.

Silent Hill: Double under Dusk
این مانگا هم سال 2007 برای موبایل عرضه شد(فقط در ژاپن)
داستان این مانگا هم در مورد مردی به اسم Brian هست که از زمانی که پسر خودش Ronny رو از دست داده روزها رو پی در پی با بی تفاوتی میگذرونه. روزی اون Lindsay رو ملاقات میکنه. اما نکته عجیب اینه که Lindsay دقیقاََ شبیه زنی هست که Brian در کابوس هاش میدیده در ادامه این دو باهم دیگه راهی شهر سایلنت هیل میشند و ادامه ماجرا...

نویسنده هر دو مانگا هیرویوکی اوکو هست(نویسنده داستان SH2 و SH3) و طراحی اونها هم کاره ماساهیرو ایتوـه.
و در ضمن این دو مانگا هم هیچوقت به انگلیسی ترجمه نشدند( به غیر از چندتا از قسمت هاش)
 

ehsanservat

کاربر سایت
Dec 3, 2012
5,253
یه سری تصاویر از مانگاهای Silent Hill: Cage Of Cradle و Silent Hill: Double under Dusk

Silent Hill: Cage Of Cradle





===========================================
Silent Hill: Double under Dusk




========================
برای دوستانی که اطلاع ندارند:

Silent Hill: Cage Of Cradle
این مانگا سال 2006 برای موبایل عرضه شد(فقط در ژاپن)
داستان این مانگا مربوط میشه به لیزا گارلند, پرستاری که در شماره یک بازی باهاش ملاقات میکنیم.

Silent Hill: Double under Dusk
این مانگا هم سال 2007 برای موبایل عرضه شد(فقط در ژاپن)
داستان این مانگا هم در مورد مردی به اسم Brian هست که از زمانی که پسر خودش Ronny رو از دست داده روزها رو پی در پی با بی تفاوتی میگذرونه. روزی اون Lindsay رو ملاقات میکنه. اما نکته عجیب اینه که Lindsay دقیقاََ شبیه زنی هست که Brian در کابوس هاش میدیده در ادامه این دو باهم دیگه راهی شهر سایلنت هیل میشند و ادامه ماجرا...

نویسنده هر دو مانگا هیرویوکی اوکو هست(نویسنده داستان SH2 و SH3) و طراحی اونها هم کاره ماساهیرو ایتوـه.
و در ضمن این دو مانگا هم هیچوقت به انگلیسی ترجمه نشدند( به غیر از چندتا از قسمت هاش)

ممنون عزیز
 

mario...RE..SH

کاربر سایت
Oct 8, 2014
251
نویسنده هر دو مانگا هیرویوکی اوکو هست(نویسنده داستان SH2 و SH3) و طراحی اونها هم کاره ماساهیرو ایتوـه.
و در ضمن این دو مانگا هم هیچوقت به انگلیسی ترجمه نشدند( به غیر از چندتا از قسمت هاش)
ااااااااا ... چه حیف .. مانگا حالو هوای خودشو داره .. مطمئنا خیلی جالب هستن .. کاش حداقل انگلیسی ترجمه شده بودن
 

mario...RE..SH

کاربر سایت
Oct 8, 2014
251
در pt اگر به مدت طولانی بازی را pause کنید، در خطر خواهید بود!
(طرف بازی رو به مدت چند دقیقه استپ کرده، لیزا اومده شهیدش کرده .. میگفتن این کوجیمل گیمرو ترول می کنه ها :d )
منبع : You're Not Even Safe When P.T. Is Paused on PS4 - Push Square
 
آخرین ویرایش:

graywolf

کاربر سایت
Jun 1, 2007
1,180
نام
احمد
امروز پس از ماهها بالاخره هوس کردم the evil within رو تموم کنم!
حقیقا یکمقدار بخاطر کرش کردن نتونستم در ابتدا برم!
اما با مصیبت فراوان و تحمل مصائب بسیار مراحل کرش دار رو رد کردم!
چیزی که از ابتدا برام خیلی آشنا میزد جو و تم نزدیک به سایلنت هیل بود.
از اهنگهای تم نزدیک به استاد اکیرا یامائوکا البته توی فرمهای ترسناک بازی.
و یا وجود مواردی مثل ویلچر مانکن و خیلی نکات ریز و درشت دیگه.
و یا تصویری که امیر عزیز از قسمتی از بازی گذاشت که دو ردیف از سرهای سرخ رنگ بود.
از طرفی موجودی به نام باکس هد که نزدیک ترین فرم حالت رو به پیرامید هد عزیز داشت و وقتی برام بیشتر این حس تداعی شد که در انتهای بازی مجبور به مبارزه با دو عدد باکس هد شدم!
شبیه پیرامید در شماره دوم!
البته به هیچوجه حسی که در ابتدا فکر میکردم رو در موردش نداشتم!
طوری که در اواسط بازی فقط میخواستم بازی زودتر تموم بشه!چیزی که هرگز در سایلنت هیل با وجود تکرار مکررات مراحل نخواستم.
دلم هوس یه سایلنت هیل ارجینال میخواد....
 

Frozen Flame

کاربر سایت
Dec 26, 2014
795
نام
دانیال
در pt اگر به مدت طولانی بازی را pause کنید، در خطر خواهید بود!
(طرف بازی رو به مدت چند دقیقه استپ کرده، لیزا اومده شهیدش کرده .. میگفتن این کوجیمل گیمرو ترول می کنه ها :d )
منبع : You're Not Even Safe When P.T. Is Paused on PS4 - Push Square
توی بازی Fatal Frame هم وقتی بازی رو Pause میکنی و بعد از چند لحظه میای تصویر یه روح روی Screen هستش... بعضی وقتا هم تصویر چندتا دست خونی :d

از طرفی موجودی به نام باکس هد که نزدیک ترین فرم حالت رو به پیرامید هد عزیز داشت و وقتی برام بیشتر این حس تداعی شد که در انتهای بازی مجبور به مبارزه با دو عدد باکس هد شدم!
دقیقاً یکی از بزگرترین شباهت های بازی به Silent Hill همین Safe Keeper یا همون Box Head بود! به نظرم به اندازه Pyramid Head هم (البته تقریباً :-" ) استرس زا بود :d
 

graywolf

کاربر سایت
Jun 1, 2007
1,180
نام
احمد
دقیقاً یکی از بزگرترین شباهت های بازی به Silent Hill همین Safe Keeper یا همون Box Head بود! به نظرم به اندازه Pyramid Head هم (البته تقریباً ) استرس زا بود

من تو بازی بیشتر استرس رو تجربه کردم تا حس ترس و تنهایی!
چیزی که در سایلنت هیل های کلاسیک خیلی بیشتر خودنمایی میکرد.
بازی شینجی میکامی بواسطه محیطهای تیره و کمبود تیر و سلاح و خشاب و محدودیت سعی در القای ترس داره. و صد البته خون و خونریزی بسیار و تصاویر چندش آور به سبک ترس هالیوودی!
اما چیزی که در سایلنت هیل منو به وحشت می انداخت تنهایی و باطن ترسناک محیط و آهنگ و داستان مبهم و تاریکش هست.همانند فیلمها و داستانهای خالص ژاپنی.
در مورد تشابه باکس هد یا همون سیف کیپر و پیرامید هد نکات زیادی وجود داره اما از نظر من پیرامید بیشتر با ابهتش سعی در القای ترس داره.
نمونش اینکه هیچگاه سریع حرکت نمیکنه و همیشه به آرامی به شما نزدیک میشه.
زمانی که پشت میله ها دیدمش یه حس ترس توام با احترام نسبت بهش داشتم!
و تیر نهایی رو زمانی میزنه که شما نمیتونین اونو بکشین بلکه اون خودش دست به خودکشی میزنه!
Safe keeper سعی در القای چنین هستی داره اما بنظر من بیشتر باید با nemesis مقایسه بشه تا pyramid head.
که البته نمسیس خدایی الان که فکر میکنم خیلی خلاقانه و خوب توسط شینجی میکامی طراحی شده بود!

--------
هی حسین این اهنگ همیشه توی لیست favorite هام هست!
 

Silent Dream

In madness you dwell
کاربر سایت
Jan 3, 2010
1,831
این تاپیک رو آپدیت کردم:d
http://forum.bazicenter.com/thread3192/page5/#post3640476
فقط یه چیزی...همونطور که در اول مقاله هم اشاره شده به یاد داشته باشین که تمامی این نوشته ها فقط تئوری هستن پس نباید این تحلیل رو تنهاترین و درستترین منبع برای بازی در نظر بگیرین.
 

mario...RE..SH

کاربر سایت
Oct 8, 2014
251
در مورد تشابه باکس هد یا همون سیف کیپر و پیرامید هد نکات زیادی وجود داره اما از نظر من پیرامید بیشتر با ابهتش سعی در القای ترس داره.
نمونش اینکه هیچگاه سریع حرکت نمیکنه و همیشه به آرامی به شما نزدیک میشه.
زمانی که پشت میله ها دیدمش یه حس ترس توام با احترام نسبت بهش داشتم!
و تیر نهایی رو زمانی میزنه که شما نمیتونین اونو بکشین بلکه اون خودش دست به خودکشی میزنه!
Safe keeper سعی در القای چنین هستی داره اما بنظر من بیشتر باید با nemesis مقایسه بشه تا pyramid head.
که البته نمسیس خدایی الان که فکر میکنم خیلی خلاقانه و خوب توسط شینجی میکامی طراحی شده بود!
نمسیس که به معنای واقعی کلمه اوه مای گاد داشت! واقعا خفن ترین و دلهره اورترین موجود رزیدنت اویل بود ... اصلا این دهن سرویس خود استرس بود!
اما پیرامید هد ... خیلی جایگاه و ابهت خاصی داره ... یه موجود گنگ ، تاریک مثل خود گناه! کسی که لقب مجازات کننده واقعا برازندشه !
 

کاربرانی که این قسمت را مشاهده می‌کنند

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
or ثبت‌نام سریع از طریق سرویس‌های زیر