بحث و تبادل نظر در مورد سری Silent Hill (خلاصه داستان در پست اول)

انتخاب شما برای شخصیت محوری داستان برای قسمت بعد؟


  • مجموع رای دهنده‌ها
    129

Silent Dream

In madness you dwell
کاربر سایت
Jan 3, 2010
1,831

d.png

خلاصه‌ی داستان سری بازیهای سایلنت هیل
مقدمه:

«Silent Hill» نامی برای یک بازی رایانه‌ای است که در سال 1999 و توسط شرکت Konami برای کنسول PS1 عرضه شد. از همان ابتدا مشخص بود که این نام، پتانسیل تبدیل شدن به یک فرانچایز بزرگ را دارد. داستانی فوق‌العاده غنی، مبهم و عمیق در ژانری به نسبت نوپا. همین غنی و مبهم بودن داستان، Konami را وادار ساخت تا در کتاب راهنمای قسمت سوم بازی (Silent Hill 3 Official Complete Guide) بخشی را با نام Lost Memories قرار بدهد. اما همین عنصر داستان،‌تبدیل به تیغی دو دم شد؛ از یک سو یکی از اصلی‌ترین دلایل علاقه‌ی دیوانه‌وار طرفدارانش و از سوی دیگر، پاشنه آشیل عنوان در جذب مخاطبان جدید. شماره‌ی 2 بازی در سال 2001، شماره 3 در سال 2003 ، شماره‌ی 4 در سال 2004 ، Silent Hill: Homecoming در سال 2008 عرضه شدند. اما از لحاظ خط داستانی، شماره‌های 2 و 4 و Homecoming (به نوعی) مجزا بودند و فقط شماره 3 در ادامه‌ی شماره اول عرضه شد. در متن حاضر سعی شده است خلاصه‌ای کوتاه از شماره‌های منتشر شده ارائه شود تا عزیزانی که تازه به جمع ساکنان سایلنت هیل می‌پیوندند، بتوانند راحت‌تر با این عنوان رابطه بر قرار کنند. لازم به یادآوری است که این متن به معنی واقعی کلمه، اسپویلر است.

داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 1 به صورت ویدیویی

163949 163950

داستان سایلت هیل 1 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​

داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 2 به صورت ویدیویی

163952 172258

داستان سایلت هیل 2 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​
every.png
نویسنده ای به نام Harry Mason و همسرش در حین عبور از یک جاده، نوزادی را یافته و نام او را شریل می‌گذارند. چهار سال بعد همسر هری فوت می‌کند. سه سال پس از فوت همسرش، هری بنا به دلایلی تصمیم می‌گیرد با شریل به شهری که وی را در نزدیکی آن یافته بودند سفر کند. شب هنگام، در جاده‌ی کنار شهر، پلیسی موتورسوار از کنار آنها عبور کرده و توجه هری را جلب می کند. اندکی جلوتر، هری متوجه موتور پلیسی میشود که بدون سرنشین در کنار جاده افتاده در همین حین، در روبروی خود دختری را وسط جاده می‌بیند. برای اجتناب از تصادف با او، دیوانه‌وار فرمان را می چرخاند. اما ماشین منحرف شده و به دره‌ی کناری سقوط می‌کند. هری پس از به هوش آمدن، متوجه غیبت شریل می‌شود. در حین جستجو، شبح شریل را می‌بیند و به دنبال او می‌دود. در انتهای معبری تنگ، ناگهان همه‌چیز در تاریکی فرو می‌رود و چهره آنجا تغییر می‌کند. هری مصمم ادامه ‌می‌دهد اما در اثر حمله‌ی چند موجود هیولا مانند به حالت مرگ روی زمین می‌افتد.
وقتی هری بعد از آن حادثه در کافه ای بیدار می‌شود، با همان پلیس روبرو می‌شود. آنها با هم از اتفاقات عجیب شهر و حالت غیرعادی آن سخن می‌گویند. پلیس Cybil Bennet‌ نام دارد و به هری در یافتن شریل کمک می‌کند. حالت عادی شهر اینگونه است: خالی از سکنه، فرو رفته در مه، محصور شده توسط دره‌های عمیق و پر از هیولا. اما در حالت غیر عادی به تمامی این موارد تاریکی مطلق تکه گوشت های آویزان از در و دیوار سکوتی مرگبارتر هم اضافه میشود . هری در جستجوی شریل به مکان‌های زیادی از شهر مراجعه می‌کند: مدرسه، کلیسا، بیمارستان، فاضلاب، پارک تفریحی و در بعضی از آنها با شخصیت‌هایی آشنا می‌شود. با پیرزن عجیبی به نام Dahlia Gillespie در کلیسا، دکتر Michael Kaufmann و پرستاری به نام Lisa Garland در بیمارستان. همچنین مرتب شبح دختری را می‌بیند که باعث تصادف او شده بود به نام Alessa. دالیا اطلاعات زیادی درباره‌ی هری و شهر دارد دکتر کافمن و لیزا هم هر کدام مطالب جدیدی به اطلاعات هری اضافه میکنند. در طول بازی اطلاعات زیادی از شهر به دست می‌آوریم خواه از لابلای روزنامه‌های باطله و کتاب‌ها و خواه از این شخصیت‌ها. شهر مکانی نفرین شده بوده و در سال‌های جنگ‌های داخلی، اعدام‌های زیادی در زندان آن صورت گرفته است. شهر قدمت زیادی دارد و قرن‌ها قبل، بومیان ساکن آنجا بودند. از همان زمان، آیینی شیطانی در شهر رواج داشته است. در سده‌های اخیر، پس از سکونت مهاجران در شهر، تلفیقی از آیین باستانی شهر با آیین‌های مهاجران پدید می‌آید که با نام The Order شناخته می‌شود. پیروان و سردمداران این فرقه اعتقادات عجیب و خطرناکی‌ دارند. این فرقه به سه شاخه‌ی اصلی تقسیم می‌شود که یکی از آنها «مادر مقدس» می‌باشد. در راس این شاخه دالیا قرار دارد که آلسا دختر وی است. این فرقه به خدایی اعتقاد دارد که باید در روی زمین متولد شده سپس بهشت موعود فرقه را بنا کند. بر اساس مدارک به دست آمده، این خدا یک بار متولد شده و مرده است و حال باید برای بار دوم متولد یا فراخوانده شود. دالیا متوجه می‌شود که مشخصات دختر وی، آلسا، با مشخصات مادر خدا که در متون قدیمی پیش‌بینی شده هم‌خوانی دارد پس او را تربیت می‌کند تا مراسم تولد را انجام دهد. در این مراسم، باید مادر خدا سوزانده شود. مراسم در سن 7 سالگی آلسا انجام می‌شود و بدن کباب شده‌ی وی را به بیمارستان انتقال می‌دهند. اما او ناقص است. آلسا در نهایت درد و رنج، قسمتی از روح خودش را به صورت یک نوزاد از شهر بیرون می‌فرستد و با استفاده از قدرت ذهن خود، شهر را به جهنمی بی‌بدیل تبدیل می‌کند. دالیا برای اتمام نقشه خود، توسط خود آلسا، شریل را فرا می‌خواند تا روح مادر خدا تکمیل شود. در این بین دکتر کافمن مسئول امور پزشکی آلساست.
آلسا در برابر دالیا مقاومت می‌کند اما دالیا با فریب هری، خود را به آلسا می‌رساند و مراسم را مجدداً انجام می‌دهد اما در همین حین هری سر می‌رسد. روح شریل به آلسا می‌پیوندد تا مادر خدا کامل گردد. دکتر کافمن به قصد نابودی این روح، دارویی را به سمت وی پرتاب می‌کند اما اینکار باعث می‌شود خدا (در شماره‌ی اول این خدا با نام «سامایل» معرفی می گردد) متولد شود. در اولین اقدام، سامایل، دالیا را آتش می‌زند. اما هری با سامایل می‌جنگد و او را شکست می‌دهد. پس از نابودی سامایل، مادر خدا ظاهر می‌شود و نوزادی را به هری می‌دهد سپس، راه فرار از آن مهلکه را به او نشان می‌دهد.
هری نوزاد را از شهر دور کرده و در جایی به طور ناشناس او را بزرگ می‌کند. نام این نوزاد را Heather می‌گذارد. هدر کودکی عادی نبود و گاها ، رفتارهای عجیبی از خود بروز می‌داد.
17 سال پس از این ماجرا، دختر نفر دوم فرقه، یعنی «Claudia Wolf» تصمیم می‌گیرد آن نوزاد را پیدا کند تا مراسم دوباره به جریان بیفتد. با کمک کشیش دیگری به نام «Vincent»، کاراگاهی به نام «Douglas Cartland» را استخدام می‌کند تا این کودک را پیدا کند. داگلاس هدر را پیدا می‌کند اما از نیت اصلی کارفرمایان خود اطلاع ندارد. روزی که هدر به مرکز خرید شهر رفته‌بود،‌ داگلاس را در مقابل خود می‌بیند. هدر بی خبر از همه‌جا به خیال اینکه داگلاس یک مزاحم است، می‌گریزد ولی داگلاس قبلاً محل او را به کلودیا و وینسنت اطلاع داده‌است. هدر به سمت خانه و نزد هری حرکت می‌کند اما اطراف او پر از هیولاهایی هولناک شده است. در اینجا برای اولین بار، کلودیا را ملاقات می‌کند. کلودیا درتلاش است تا هدر چیزی را به یاد بیاورد. هدر پس از گذشتن از مرکز خرید و ایستگاه مترو، درساختمانی نیمه‌کاره در نزدیکی محل سکونت خود با وینسنت روبرو می‌شود.
هدر به آپارتمان خود می‌رسد اما درآنجا پدرش، هری را غرق در خون و بی‌جان می‌یابد. او کلودیا را در پشت‌بام می‌بیند و او را مسئول قتل پدرش می داند. هدر قصد انتقام دارد اما کلودیا به سایلنت هیل می‌رود. هدر به همراه داگلاس (که کمابیش به واقعیت پی برده است) به سمت سایلنت هیل حرکت می‌کند.
هدر تقریباً گذشته‌ی خود را به یاد آورده است؛ او همان روح واحد آلسا و شریل است که توسط مادر خدا به هری سپرده شد. پس از حلول روح آلسا و شریل، جنین خدا هم وارد بدن او شده است اما تحت تاثیر فراموشی هدر، عقیم مانده و برای بارور شدن، نیاز دارد تا آتش خشم و نفرت در درون هدر شعله‌ور شود. کلودیا در تمام طول داستان سعی بر این دارد تا همین میراث آلسا را بیدار کند و برای همین منظور، هری را می‌کشد تا او را از سر راه بردارد. در این میان، وینسنت که منافع خود را با تولد خدا در خطر می‌بیند، سعی می‌کند توسط هدر، کلودیا و عقایدش را نابود کند.
پس از رسیدن به شهر، هدر به بیمارستان می‌رود. او با راهنمایی‌های علنی یا مخفیانه‌ی وینسنت،‌ پدر کلودیا یعنی «لئونارد» را که در بیمارستان زندانی شده می‌کشد تا متاترون را به دست آورد. متاترون، نماد خیر و روشنی و در مقابل سامایل است و وینسنت تصور میکند متاترون میتواند در مبارزه با کلادیا به هدر کمک کند. در ادامه،‌هدر به کلیسای فرقه می‌رسد. کلودیا، وینسنت را ، که به زعم او خیانت کرده‌است، می‌کشد. هری مقداری از داروی دکتر کافمن را به شکل یه قرص به هدر داده بود. هدر آن قرص را می‌بلعد و در نتیجه، جنین خدا را بالا می‌آورد. کلودیا جنین را می‌بلعد و آنرا به شکل ناقص بارور می‌کند. در نهایت کلودیا به دست خدای متولد شده نابود می‌شود و هدر هم وی را می‌کشد. تا بار دیگر تفکرات منحرف فرقه برای به وجود آوردن خدا عقیم بماند.

آنچه که شما در بالا مطالعه کردید تنها بخشی از شهر و اتفاقات رخ داده در آن است در شماره های دوم و چهارم و پنجم از بازی بخشی دیگر از توانایی های شهر حضور پر رنگی دارد و آن هم قضاوت و مجازات است ، شهر به خاطر اتفاقاتی که به خود دیده است دارای قدرتهایی خاص است یکی از این قدرتها فراخواندن افراد است در شماره های دوم و پنجم ما شاهد حضور افرادی در شهر هستیم که به نوعی گناهکارند و شهر برای قضاوت در مورد آن ها ، دعوتشان کرده است .
جیمز ساندرلند مردی که زن مریضش را کشته است و همینطور الکس شفرد که باعث مرگ برادر کوچکتر خود شده است با پا گذاشتن به شهر اماده پاسخگویی به اشتباهاتی میشوند که سعی در فراموش کردن آن ها داشته اند ، صد البته که نوع بازجویی و قضاوت در این شهر مرموز نیز متفاوت است به جای حضور قاضی و هیئت منصفه و دادگاه ، تمام اتفاقات پیرامون شخصیت ها به نوعی اشتباه شخصیت را گوشزد میکنند از موجوداتی که با آنها مبارزه می‌کنید گرفته تا افراد سرگردان دیگری در شهر که خود گناهکارند .گو اینکه این خاصیت شهر در تمامی شماره ها وجود دارد ولی در شماره های مذکور از فرع به اصل بدل شده و محوریت بازی بر عمل انجام گرفته توسط شخصیت اصلی قرار دارد و بحث فرقه ، آلسا و غیره کمتر پرداخته شده است .
در این میان شماره ی چهارم بازی اما فضائی اختصاصی داشت در این شماره یکی از دست پرورده های یتیم خانه ی تحت رهبری فرقه به نام والتر سالیوان که پیرو حزب مادر مقدس است قصد متولد کردن خدا توسط مراسمی به نام قربانی کردن 21 نفر را دارد ، والتر که در کودکی توسط خانواده ی خود رها شده است تصور میکرد اتاقی که در آن بدنیا آمده است مادر او و در حقیقت خداست والتر که تصور میکند مادرش به خواب رفته است سعی دارد از طریق مراسم ذکر شده او را بیدار کند ، هر کدام از افرادی که برای قربانی شدن انتخاب شده اند باید دارای مشخصه ای باشد آخرین نفر این لیست که هدایت آن را بازیباز بر عهده دارد و دریافت کننده ی دانش و تکمیل کننده ی مراسم است ، هنری تونزند نام دارد که حال در همان اتاق تولد والتر زندگی میکند و در طول بازی با پی بردن به ماجرا و کمک های جوزف شرایبر که قبل از هنری در آن اتاق زندگی میکرده است قصد دارد جلوی تکمیل این مراسم را بگیرد . در انتها هنری تونزند با مبارزه با موجودی که والتر به وجود می آورد رویای به وجود آوردن خدا را بار دیگر خراب میکند .
علاوه بر شماره های ذکر شده دو بازی Silent Hill: Origins و Silent Hill: Shattered Memories نیز از سری معرفی شده اند که در اولی به زمان سوزانده شدن آلسا توسط دالیا و چگونگی زنده ماندن آلسا پرداخته شده و در دیگری اتفاقات شماره ی اول بعد از سال ها توسط هری بازسازی میشوند، گر چه با پایان کار تیم سازنده ی اصلی بازی که کار ساخت 4 شماره ی اول بازی را بر عهده داشتند این شماره ها به خوبی پرداخته نشده و دارای نواقصی در حیطه‌ی داستانی هستند اما همچنان سری سایلنت هیل دارای یکی از بهترین داستان ها در طول تاریخ بازیهای رایانه ای است.
لازم به ذکر است بر اساس این بازی تاکنون دو فیلم سینمایی نیز ساخته شده که شماره دوم (تا زمان نگارش این مقاله) هنوز اکران نگردیده است. با توجه به نظر مخاطبان، فیلم اول یکی از برترین و موفق‌ترین فیلم های ساخته شده بر اساس یک بازی ویدیویی می‌باشد.
همچنین شرکت کونامی در سال 2006 و به مناسبت اکران فیلم، مجموعه‌ای ویدیویی را بر روی رسانه‌ی UMD برای PSP عرضه نمود که با نام The Silent Hill Experience شناخته شده و شامل دو کمیک The Hunger و Dying Inside ، ترایلر شماره‌های 1 تا 4 بازی و فیلم، مصاحبه با آهنگ‌ساز افسانه‌ای سری به همراه کارگردان فیلم و برخی موسیقی‌های بازی می‌باشد.

دریافت خلاصه به صورت فایل pdf :دانلود
تهیه و تنظیم خلاصه : (msbazicenter)

----------------------------------------------------------------------------------------------------------

مقالات تحلیلی بازی نوشته شده توسط امیر حسین فرحزادی ( Bone Crusher ) :
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش اول )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش دوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش سوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش چهارم )

تاپیک تحلیل بازی نوشته شده توسط محمد مهدی حاجی اسمعیلی ( nemesis ) ( کامل نشده ):
The Lost Memories ---پایه و اساس بازی بزرگ "Silent Hill" -- تحلیلی بزرگ برای این بازی

مقالات مختلف در مورد سری سایلنت هیل:
Silent Hill: Homecoming Plot
Silent Hill: Origins Plot
Silent Hill Shattered Memories Plot
داستان (Silent Hill: Orphan)
شباهت بین Homecoming و Silent Hill 2
تاریخ وقایع Silent Hill و Shepherd's Glen
دانلود Silent Hill 2 - The movie
ترجمه یادداشت های سایلنت هیل 2
ترجمه فارسی دیالوگ های بازی Silent Hill 2: Born from a Wish
سایلنت هیل 4: پرونده قربانیان
ساکنین South Ashfield Heights apartments- قسمت اول - قسمت دوم
یادداشتی کوتاه بر SILENT HILL: HOMECOMING
داستان نسخه اول فیلم سایلنت هیل
Silent Hill: Original Memories
Silent Hill HD Collection Achievements Guide
Little Baroness
جودی میسون
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 1
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 2
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 3
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 4
خاطرات الکس شپرد
 

Attachments

  • sh1.png
    sh1.png
    56.3 KB · مشاهده: 3,573
  • silenthill1.jpg
    silenthill1.jpg
    55.1 KB · مشاهده: 117
آخرین ویرایش:

silent hill72

کاربر سایت
Jan 8, 2012
539
نام
henry
silent hill 4 original memories
سلام به همگی دوستان>:d< قسمت بعدی o m :
اولین دیدار هنری با kid :( یا همون little walter ! این تیکه هم از صحنه های فراموش نشدنی بازیه...هنری ازش میبرسه که اینجا چیکار میکنی و وقتی میخواد جواب بده جسبر ظاهر میشه که حرفای عجیب غریب راجع به وقوع حادثه ای بزرگ میگه!
4-050.jpg
4-052.jpg
ببینید روی سنگ قبر چی نوشته! best wishes for wish house !
4-059.jpg
بازم jasper رو ملاقات میکنیم...میگه که اون مرد چاق! چیزی بهش داده و اونو میخواد بده به ما...ولی رایگان نمیتونه بده! میگه خیلی تشنه ام:crying1:و شیرکاکائویی که توی یخچالمون بود رو بهش میدیم... چرا اکثرا قبل از مرگ تشنه شون میشه؟:crying1:
4-062.jpg
به ما یه بیلچه میده که با کندن زمین زیر درخت کلیدی بدست اوردیم...
5-007.jpg
در اینجا با یکی از سخت ترین معما ها روبرو میشیم...کی فکرشو میکرد که باید کلید رو توی کمد خونه بذاری و برگردی تا معما حل بشه؟فقط یک نکته روی اون حک شده بود که: دارنده این کلید تا ابد سرگردان است
5-011.jpg
دوباره به برورشگاه برگشتیم و اینبار از طریق یه حفره دیگه به ساختمان برگشتیم و کلید رو اوردیم و وارد برورشگاه شدیم بلاخره...
5-015.jpg
مثلا اینجا جای نگهداری بچه های معصوم بوده:(! لجن و گناه از در و دیوارش میباره...
5-018.jpg
وقتی در حال خواندن تیکه هایی از کتابی بودیم صدای گریه از داخل در اومد...احساس خوبی ندارم...واای
5-021.jpg
وااای نه...jasper بیچاره...اول cynthia بعدش jasper...خدایا من درگیر چه کابوس وحشتناکی شدم...فکر کنم به چیزی که میخواست رسید! میگه که اونو ملاقات کردم...! اون فرد فضول خیلی راجع بهش حرف میزد...! شیطان...!
5-026.jpg
5-023.gif
 

horror_08

کاربر سایت
Aug 22, 2007
2,414
نام
Ashkan
در اینجا با یکی از سخت ترین معما ها روبرو میشیم...کی فکرشو میکرد که باید کلید رو توی کمد خونه بذاری و برگردی تا معما حل بشه؟فقط یک نکته روی اون حک شده بود که: دارنده این کلید تا ابد سرگردان است
البته مسعود جان اگر اون نوشته حک شده رو کلید رو ترجمه کنیم میشه فهمید که باید سعی کنیم یه جوری از شر این کلید رها شیم تا توی ابدیت سرگردان نشیم !

Original Memories 2

دل خجسته ای داره این ادی ما.
79052624551684349558.jpg
لورا : راستی جرمت چیه؟ دزدی، قتل؟
ادی : نه همچین چیزهائی نیست.
لورا : اها! پس تو فقط یه چاق بی مصرفی! فکر کردم گفته بودی پلیس ها دنبالتند!
ادی : نه، من فرار کردم فقط به این خاطر که ترسیده بودم، نمیدونم پلیسها چه غلطی دارند میکنند!
لورا : خب اگر کار بدی کردی چرا نمیری بگی که متاسفی؟ راستش... فکر کنم من هم خیلی وقت ها فرار کردم!
ادی : فکر خوبی نیست، اون ها گوش نمیدند، هیچ کس هیچ وقت من رو نخواهد بخشید! زنی رو که دنبالش بودی پیدا کردی؟ اسمش چی بود، مری؟ (جیمز که قسمتی از مکالمه ادی و لورا رو شنیده وارد میشه)
جیمز : ادی؟
ادی : تو همون...
جیمز : ما تو آپارتمان همدیگه رو دیدیم!
ادی: درسته، یادمه ولی...
جیمز : اینجا تنهائی ادی؟
ادی : نه.
67965960238533127382.jpg

لورا : بای بای!
جیمز : صبر کن! برگرد! ادی، عجله کن بریم دنبال اون دختره.
ادی : هان، لورا؟ آخه برای چی؟
جیمز : اسمش اینه؟
ادی : این چیزیه که گفته.
جیمز : این شهر پر از هیولاست، چطوری میتونی بشینی اینجا و پیتزا بخوری؟
ادی : گفتش که تنهائی مشکلی براش پیش نخواهد اومد، گفت یه خیکی مثل من فقط سرعتش رو کم میکنه!
جیمز : رو تو نمیشه حساب کرد!
چی باعث تعجب ادی موقع دیدن جیمز شد؟
======
با اون دامنی که شما پوشیدی همین که میتونی راه بری کلیه!
29670619994339957222.jpg

87792171141491001437.jpg
======
این راه حتی برای لورا هم خیلی تنگ به نظر میاد.
49589757762498981562.jpg

19145708853177740945.jpg
======
عدل همون جائی که لورا غیب شده باید همون جائی باشه که ماریا کلیدش رو داره، جالبه نه؟
29918731444427685137.jpg
======
اگر ماریا کلید یک کتابخونه رو داشت باید تعجب میکردیم!
14959616828271628369.jpg
======
دومین بیمارستان شهر.
05172093597462120420.jpg
======
یادآوری از بستری شدن های مری.
45593957861638105274.jpg

17840689636868693152.jpg
======
فکر کنم همه بدونید در مورد چی صحبت میشه.
استعداد این بیماری در همه ی افراد وجود داره، در شرایط به خصوص هر زن یا مردی مثل اون میتونه به "سمت دیگر " رانده بشه.
65199421686742102642.jpg
======
پرستارهای محترم.
61417539231150440450.jpg
======
عجیب قدرتی داره این جیمز ما در رابطه با چیزهائی که میتونه بعداً به دردش بخوره.
99638395126580440789.jpg
======
مثل شماره ی اول این پشت بام هم فضای بسیار خوفناکی داره به خصوص اگر بدونید چی انتظارتون رو میکشه.
24568540903716117780.jpg
======
از اونجائی که با خوندن این نامه‌ها احتمال گرفتن این واتر در پایان زیاد میشه، میشه نتیجه گرفت این‌ها دست نوشته‌های مری بودند که اینطور باعث افسردگی جیمز شدند. همین چند جمله خیلی از مسائل رو روشن میکنه.
69335403818196389110.jpg
نهم می
باران.
تمام روز خیره به پشت پنجره
آرامش بخش -کاری برای کردن نیست
هنوز بیرون رفتن ممنوعه

دهم می
بارش ادامه دارد.
یکمی با دکتر صحبت کردم.
اگر خانواده ای نداشتم که خرجم رو بدند باز هم این ها من رو نجات میدادند؟
میدونم من از ضعیفی ترحم‌انگیز شدم.
همه نمیتونند قوی باشند.

یازدهم می
باز هم بارون.
داروها امروز بهم احساس مریضی میدند.
اگر فقط وقتی که دارو میخورم حالم بهتره، پس من اصلا کی هستم؟

دوازدهم می
مثل همیشه بارون .
دیکه نمیخوام برای هیچ کسی دردسر درست کنم، ولی در هر صورت من مایه ی زحمتم.
واقعا فرار کردن بجای مبارزه خیلی گناه به حساب میاد؟
بعضی‌ها شاید اینطور بگند ولی اون ها مجبور نیستند شرایط من رو درک کنند.
شاید خودخواه باشم، ولی این چیزی هست که میخوام.
اینطوری خیلی سخته.
واقعا خیلی سخته.

سیزدهم می
هوا بیرون صاف شده.
دکترها گفتند که آزادم.
که میتونم برگردم خونه. من--- ( *قطع شده احتمالا به خاطر سرفه های معمولش *)
======
بسته شدن دری که ازش اومدیم نوید اتفاق بدی رو میده.
49846080466313389706.jpg
======
این پرت شدن واقعا دردسر بزرگیه زمانی که بازی رو روی لول هارد بازی میکنید این همه در استفاده از کیت‌ها و نوشیدنی صرفه جوئی میکنی همین پرت شدن تا دم مرگ از آدم جون میگیره.
18145396162336068617.jpg

11739198710895351763.jpg
======
کله هرمی : درسی میشه که دیگه برای دید زنی رو پشت بوم‌های محله‌ی ما پیدات نشه :d
89836117793531539540.jpg

ادامه دارد...
======
پاینده باشید !
 
آخرین ویرایش:

Silent Dream

In madness you dwell
کاربر سایت
Jan 3, 2010
1,831
بچه ها من متاسفانه نتونستم پایان (In Water) رو بگیرم
میشه بگین باید چه کارایی انجام بدم تا بتونم این پایان رو بگیرم
مرسی
برای گرفتن پایان In Water, این کارها رو انجام بده!:d
چندین با چاقوی آنجلا را بررسی کنید.میزان سلامتی خود را پایین نگه دارید.دفترچه یادداشت بالای پشت بام بیمارستان را بررسی کنید.هنگامی که در nightmare hotel هستید در اتاق مطالعه به هدفون گوش دهید.به تمام گفتگوی راهروی پایانی بازی گوش دهید.
بقیه رو فهمیدم اما چندین بار چاقوی آنجلا رو بررسی کردن یعنی چی ؟
biggrin1.gif
یعنی میری توی وسایلت و چاقویی که آنجلا بهت داده رو, Examine میکنی!:d فهمیدی؟
 
آخرین ویرایش:

Devil-Girl

کاربر سایت
Aug 24, 2012
1,238
برای گرفتن پایان In Water, این کارها رو انجام بده!:d
چندین با چاقوی آنجلا را بررسی کنید.میزان سلامتی خود را پایین نگه دارید.دفترچه یادداشت بالای پشت بام بیمارستان را بررسی کنید.هنگامی که در nightmare hotel هستید در اتاق مطالعه به هدفون گوش دهید.به تمام گفتگوی راهروی پایانی بازی گوش دهید.
بقیه رو فهمیدم اما چندین بار چاقوی آنجلا رو بررسی کردن یعنی چی ؟ :D
 

Heart Broken

کاربر سایت
Feb 22, 2011
2,418
نام
Ali
آقا این مری چه مریضی داشت ؟ کسی می دونه ؟ جایی اشاره کرده ؟

تو هیچ کجای بازی به بیماری مری اشاره نشده، و من فکر می‌کنم این مورد هم مثل بیماری لورا اهمیت چندانی نداشته باشه، در واقع نوع بیماری مری مهم نیست، تأثیر بیماری مهمه.
به احتمال زیاد این بیماری سرطان از نوع بدخیم بوده، به دلیل اینکه غیر قابل درمان بوده و ظاهر مری رو به اون حالت نافرم درآورده!

806734b256c2.jpg

پ.ن: آقا یکی جلوی این رأی‌های نسخه دوم رو بگیره.:d دقت کرده باشید تا لآن بیشترین تعداد شرکت‌کننده رو تو نظر سنجی داشتیم!
 

Heart Broken

کاربر سایت
Feb 22, 2011
2,418
نام
Ali
درود بر همه

1- Sniffer Dog
2- Mothbat) Hummer)
3- Wall Man
4- Doublehead) Twin Victim)
5-
Bottom

6- Rubber Face) Gum Head)

98410ece9d73.jpg
80b2e71a187f.jpg
شمایل:
موجودی شبیه به میمون با پوستی خاکستری رنگ. چهره این موجود شبیه به انسان است. صدایی شبیه به صدای میمون از Gum Heaها شنیده می‌شود. دو مدل از این مخلوق در بازی وجود دارد: 1- مدل قدیم: سر این موجود خاکستری و واجزای چهره واضح تر است، یک تومور بزرگ در گلو وسینه‌ی این موجود رشد کرده است. 2- مدل جدید: بر روی بدن این موجود خراش‌ها و بریدگی‌های دیده می‌شود و یک تومور بزرگ قرمز رنگ بر روی سینه این موجود قرار دارد. سر این موجود تقریباً به شکل مدل قدیم است.

خصوصیات:
هر دو مدل Gum Headها در نوع حمله شبیه هستند، اغلب به صورت گروهی به هنری هجوم می‌اورند و با دست یا سلاح خود به او ضربه می‌زنند. آن‌ها یا با چهار دست و پا به صورت سریع حرکت می‌کنند و یا بر روی دوپا به صورت نامنظم، کج و آهسته قدم بر می‌دارند. آن‌ها تمایل به خارج کردن چوب گلف و یا لوله (سلاح‌های سرد) از دست هنری دارند، اگر سلاح سرد هنری را از دستش بگیرند از آن برای ضربه زدن استفاده می‌کنند. مدل جدید، سلاح سرد حمل می‌کند و ضربات قوی‌تری دارد.

مکان‌ها:
Building World
Subway World برای بار دوم
Forest World برای بار دوم

توضیحات(+نظر شخصی):
وجود Gum Headها ریشه در خاطرات کودکی والتر دارد. در واقع Gum Head همان انسان‌های بالغی هستند که والتر در دوران کودکی خودش در جامعه با آن‌ها در ارتباط بوده. همه بزرگسالان به نوعی موجب ترس والتر می‌شدند، در دیدگاه او اکثر افراد جامعه احمق و برای او خطرناک بودند!
 

Kiti Neko

тесн теαм
کاربر سایت
Jun 1, 2011
1,602
نام
αмιг
درورد، دوستان SH2 رکورد زد!:d
===============
واما یه سوال در مورد 2 پست قبل: اون عکس مری مربوط به کدوم قسمت بازی میشه؟
کی گفته واسه گرفتن پایان In Water باید چاقوی آنجلا رو چندین بار بررسی کرد؟:-/ من که یه بار هم بررسی نکردم و پایان رو گرفتم؛ اصلا کودوم چاقو؟:d
 

Silent Dream

In madness you dwell
کاربر سایت
Jan 3, 2010
1,831
من فقط یه چیزی میخواستم بگم در مورد اون دست نوشته ای که بالای پشت بام بیمارستان پیدا میکنیم!
نسخه انگلیسی این متن تا حدودی با نسخه ژاپنی تفاوت داره! یه مقداری مبهم ترجمه شده! یکی از فن های بازی خودش این متن رو از ژاپنی به انگلیسی ترجمه کرده که یه همچین چیزی دراومده:
[LTR]May 9th
Raining today.
With my blanked-out head I blank away.
Days with nothing (to do) are peaceful but boring.
I haven't changed so I can't go outside. (referring to health state)

May 10th
It keeps raining.
I talked a little bit with the doctor.
If I didn't have someone who would mourn, they couldn't help (save) me?
The thing I'm weak to is reality.
It's not like just anyone can live strongly.

May 11th
Rain.
The medicine today was a little painful (rough).
If I get cured by this, I wonder if the medicine-soaked me is the real me.

May 12th
Rain today.
All in all, not causing problems (trouble/confusion) is such a difficult thing isn't it.
However, in the current situation it's the exact same thing.
Is it really such a bad thing, to run away (escape)?
There are people that deny this. But, my feelings are something only I know.
It may be selfish but I'd be happy with that.
It's painful in this state.
Because, it's painful.

May 13th
Clear today. (as in no rain)
I'm to be discharged.
I----[/LTR]
الیته امکانش هست که این متن ماله یکی دیگه از بیماران باشه! اینجور که از متن پیداس, طرف خیلی دلش میخواسته بمیره! آیا مری هم واقعاََ خیلی دلش میخواسته بمیره یا نه؟
امکانش هست این متن ماله Jack Davis (یکی دیگر از بیماران بروکهاون) هم باشه! در موردش نوشته شده:
او در گذشته به علت نامعلومی 3 بار تلاش کرده است که خودکشی کند.
اگر چه او به طور معمول بیماری است که به دستورات دکتر و پرستارش عمل میکند
اما به دلیل اینکه درگذشته 3 بار به طور وحشیانه ای قصد خودکشی داشته است
و نیز رفتاری خشونت آمیز دارد باید از نزدیک مراقبش بود.
توی متن نوشته شده به علت نامعلومی قصد خودکشی داشته! حالا این علت نامعلوم چی بوده, خدا میدونه!
=================================================================
پ.ن: آقا یکی جلوی این رأی‌های نسخه دوم رو بگیره.
yahoo_4.gif
دقت کرده باشید تا لآن بیشترین تعداد شرکت‌کننده رو تو نظر سنجی داشتیم!
با تشکر از امیر بابت پیشنهاد دادن همچین نظرسنجی ای!!:d
 

silent hill72

کاربر سایت
Jan 8, 2012
539
نام
henry
بچه ها یه سوال برام بیش اومد...به نظرتون نظرسنجی تا حالا تونسته معیار خوبی برای برتری موسیقی یه شماره از شماره ای دیگه باشه؟ من که فکر نکنم...! چرا؟ چونکه واقعا وقتی ادم میبینه hc و origins که واقعا بهترین ترک های استاد و خانوم الیزابت توشون هست رای کمتری نسبت به sh m و dp!!! اوردن میخواد شاخ دراره!:d البته 2 علت میتونه داشته باشه: یکی اینکه تعداد کمتری این دو شماره رو بازی کردم(مخصوصا origins) دوم اینکه بعضی افراد بر اساس شماره مورد علاقه شون در مورد موسیقی بازی هم همین نظر رو داشته باشند(یعنی اینکه به هر شماره ای دوست دارن رای بدن و موسیقی رو در نظر نگیرن و بیشتر به داستان و گیم بلی و...توجه کنن)...این نظر من بود...خوشهال میشم در این مورد نظراتتون رو ببینم
 

Safety & Peace

ارباب مطلق سوزوران
کاربر سایت
Sep 4, 2011
13,185
نام
تونی آلمِیدا
هر دوتاش درسته. چون من هم با Origins موافقم. وقعا آهنگای دیوونه کننده ای داره مخصوصا آهنگ اولش تو جاده مه زده
 

horror_08

کاربر سایت
Aug 22, 2007
2,414
نام
Ashkan
الو
به به عجب پژواکی!
وجود Gum Headها ریشه در خاطرات کودکی والتر دارد. در واقع Gum Head همان انسان‌های بالغی هستند که والتر در دوران کودکی خودش در جامعه با آن‌ها در ارتباط بوده. همه بزرگسالان به نوعی موجب ترس والتر می‌شدند، در دیدگاه او اکثر افراد جامعه احمق و برای او خطرناک بودند!
این موجودات که نوع پیشرفته ای از میمون های شماره ی اول هستند به نظر من یه جورائی تئوری تکامل رو نشونه گرفتند و اینکه آدمی که احساس نداشته باشه فرقی اونچنانی با حیوون ندارند . والتر کسائی که باهاش بد برخورد کردند رو به شکل حیوون تصویر کرده !
با تشکر از امیر بابت پیشنهاد دادن همچین نظرسنجی ای!!:d
با تشکر از امیر بابت این همه تواضع:d
دوم اینکه بعضی افراد بر اساس شماره مورد علاقه شون در مورد موسیقی بازی هم همین نظر رو داشته باشند(یعنی اینکه به هر شماره ای دوست دارن رای بدن و موسیقی رو در نظر نگیرن و بیشتر به داستان و گیم بلی و...توجه کنن)...این نظر من بود...خوشهال میشم در این مورد نظراتتون رو ببینم
در اینکه SHO موسیقی بسیار خوبی داشت شکی نیست ولی حرفی که میزنی تایید میشه ببین خودم رو اگر مثال بزنم من به خاطر اینکه از SH1 بیشتر از باقی شماره ها تاثیر گرفته ام طبیعی هست که موسیقیش هم برام بلد بشه و تو سری بیشتر بپسندمش شاید من اگر دونه دونه موسیقیهای شماره ی چهارم رو بگذارم کنار هم به این نتیجه برسم که در کل بهتر از شماره ی یک هست ولی خب من تاثیری که از همون اینترو گرفتم طوری بوده که درنگ رو هنگام رای دادن جائز نمیبینم !

======

Original Memories 2

جوزف یکی از همون کسائی هست که تو بیمارستان یه نوشته در موردش پیدا کردیم در آخر هم اینقدر سرش رو به در سلولش زد که مرد!
87792058410011413461.jpg
======
All about the One dearest piece of hair :
06559258345909163478.jpg

11687490473711536784.jpg

20158468752941754340.jpg

88532134215683665830.jpg

69897511731548510659.jpg

73442635527112757780.jpg

22355426394883252488.jpg

80726288770659776763.jpg

40798190729043467625.jpg

26179190052563623649.jpg
======
combine کردن تو این شماره بسیار جالب بود البت باز هم داشتیم ولی این شماره یه چیز دیگه بود. راستی این مایع سبز رنگ چیه؟
80599859166125790887.jpg
======
بالاخره.
51688522985682251530.jpg
======
این حلقه‌ی گمشده در راه پیدا کردن مری:
95895475690429453651.jpg
جیمز: لورا؟
لورا: هان؟ تو اسم من رو میدونی؟
جیمز: ادی بهم گفت.
لورا: اون چاقالوی دهن‌لق.
جیمز: تو از کجا مری رو میشناسی؟
لورا: چرا برات مهمه؟
جیمز: فقط بگو.
لورا: اگر نگم سرم داد میکشی؟
جیمز: نه. همچین کاری نخواهم کرد.
لورا: من دوست مری بودم. پارسال بود که همدیگه رو توی بیمارستان دیدیم!
جیمز: دروغگو!(*متوجه میشه که داد زدن اشتباه بزرگی بود*) لورا من...
لورا: باشه. حرفم رو باور نکن.
جیمز: اما پارسال، مری قبل از اون... متاسفم لورا... به هر حال بیا بریم، میتونیم راجع به این بعداً صحبت کنیم. این جا جای یه بچه نیست. کلی چیز عجیب و غریب اینجا در جریانه... باور نمیشه که حتی یک خراش هم برنداشتی.
86246024300730387858.jpg

لورا: خراش برای چی؟ (*خروج از اتاق*)
لورا: صبر کن، صبر کن. یه چیزی هست که باید بردارم.
جیمز : بعداً، خب؟
لورا: ولی خیلی مهمه.
جیمز: خب چی هست؟
لورا: یه نامه از مری.
جیمز: هان؟
لورا: باید برش دارم. اشکال نداره؟
جیمز: آره، آره.
لورا: بیا، زود باش. (*به داخل اتاق اشاره میکنه*)
جیمز: نامه این توئه؟
لوا: آره. همون پشت. (*در بسته و قفل میشه*)
جیمز: چی کار داری میکنی لورا؟
59572252168896378635.jpg

لورا: هاها! بهت کلک زدم. (*هنگینگ‌ها وارد میشند جیمز در حالی که از ترس میلرزه فریاد میزنه*)
جیمز: در رو بازکن، لورا!
لورا: چرا باید این کار رو بکنم؟ من یه دروغگوئم مگه نه؟ ازم میخوای در رو باز کنم؟ هان؟ هان؟ میخوای؟ اسم رمز چیه؟
جیمز: لورا!
لورا: خب، گمون کنم بازش نمیکنم! گمون کنم همینجوری ولت کنم...
جیمز: بچه‌ی لوس ننر... باز کن.
لورا: چرا تو، تو...
جیمز (*انگار باز هم دیر متوجه شده که این حرف رو نباید میزده*): لورا.
لورا: توی احمق!
======
مجبور به استفاده از سلاح گرم!
12302164725650790936.jpg
======
شروع Otherworld:
21328954641533128582.jpg

84434955664350739200.jpg

54216402504577635853.jpg

55616331178959829688.jpg
======
یعنی تا جائی که چراغ‌قوه خاموش شد میگفتم این چی بود ما گرفتیم بلااستفاده.
99039168908216076384.jpg
======
اینقد تو سری کمد هل دادم تو خونه هم کمد میبینم میگم سوراخی چیزی پشتش نباشه!
03704509830548375691.jpg
======
باز هم عجله...
02038329997990905302.jpg

39997558504025962633.jpg

73874686043495864717.jpg
ماریا: جیمز.
جیمز: مری. آها، ماریا توئی. فکر کردم تو... در هر صورت خوشحالم که سالمی.
ماریا: در هر صورت. منظورت از در هر صورت چیه؟ به نظر از دیدن من خیلی خوشحال نمیای! من اون بیرون تقریبا مرده بودم! چرا تلاش نکردی نجاتم بدی؟ تمام چیزی که برات مهمه اون زن مردته، من تو تموم عمرم اینقد نترسیده بودم، کمتر از این نمیتونی به من توجه کنی، میتونی؟
جیمز: من، فقط...
ماریا (*همراه با بغض*): پس کنارم بمون! هیچ وقت من رو تنها نگذار، تو باید از من مراقبت کنی! از لورا چه خبر؟ پیداش کردی؟
جیمز: آره ولی از دستم فرار کرد!
ماریا: باید پیداش کنیم.
جیمز: به نظر خیلی بهش توجه نشون میدی. میشناسیش؟
ماریا: تا حالا ندیدمش. ولی براش احساس تاسف میکنم. اون خیلی تنهاست... و به دلایلی... فکر میکنم وظیفه ی ماست که از اون مراقبت کنیم.
فکر میکنم اگر مری زنده میموند روزی دقیقاً همین حرفها رو در مورد لورا به جیمز میزد و مجبورش میکرد تا لورا رو به سرپرستی بگیرن.
======
این هم از آسانسور معروف. صدای رادیوئی که سه سوال در مورد شهر و اتفاقاتش از جیمز میپرسه و وعده ی جایزه‌ای در انبار، در صورت پاسخ درست دادن به جیمز میده، جالبترین تکه هم جائی هست که جیمز رو میخواد معرفی کنه "و از شانس ما، یا باید بگم از بدشانسی ما شرکت کننده ی امروز جیمز هست! جیمز ساندرلند!"
69261795483439976308.jpg
======
3D Painting
94670098060855066191.jpg

28382916358693351559.jpg

58268697366778401760.jpg
======
یکی از مشکل ترین بخش ها روی لول هارد، من آخر نتونستم طوری بدوم که ماریا زنده بمونه، مجبور شدم با روش‌های من درآوردی و با فلاکت این مرحله رو به آخر ببرم!
04405975657183197222.jpg
======
اولین مرگ ماریا:
04389353483509246015.jpg

39634044322101093277.jpg

67729937027972655660.jpg

73509613199417935825.jpg
======
71000225094146675329.jpg
ماریا مرده. نتونستم ازش محافظت کنم. یکبار دیگه، هیچ کاری از دستم برای کمک کردن برنیومد. لورا هم فرار کرد. مری... چی... چیکار باید بکنم؟ یعنی واقعا تو جائی منتظر منی ؟ یا این فقط شیوه ی تو برای گرفتن... باید مری رو پیدا کنم... این تنها چیزیه که به امیدش زنده‌ام.
یا این فقط شیوه ی تو برای گرفتن...
جای خالی را با گزینه ی مناسب پر کنید:
عکس است
انتقام است
اوسین بولت در دوی 100 متر است
======
ماریا رو به کشتن و لورا رو فراری دادیم فکر کنم دیگه با بیمارستان کاری نداشته باشیم.
10139360631452287385.jpg
======
ادامه دارد!
 
آخرین ویرایش:

Heart Broken

کاربر سایت
Feb 22, 2011
2,418
نام
Ali
درود

در این سرای بی کسی، کسی به در نمی‌زند یا همان "الو به به عجب پژواکی!" [2] :d

واما یه سوال در مورد 2 پست قبل: اون عکس مری مربوط به کدوم قسمت بازی میشه؟
این عکس مربوط به آلبوم ترک‌های نسخه دومه.



آیا مری هم واقعاََ خیلی دلش میخواسته بمیره یا نه؟
فکرش رو هم از سرت بیرون کن! :d


با تشکر از امیر بابت پیشنهاد دادن همچین نظرسنجی ای!!:d
با تشکر از امیر بابت این همه تواضع:d [2]

بچه ها یه سوال برام بیش اومد...به نظرتون نظرسنجی تا حالا تونسته معیار خوبی برای برتری موسیقی یه شماره از شماره ای دیگه باشه؟ من که فکر نکنم...! چرا؟ چونکه واقعا وقتی ادم میبینه hc و origins که واقعا بهترین ترک های استاد و خانوم الیزابت توشون هست رای کمتری نسبت به sh m و dp!!! اوردن میخواد شاخ دراره!:d البته 2 علت میتونه داشته باشه: یکی اینکه تعداد کمتری این دو شماره رو بازی کردم(مخصوصا origins) دوم اینکه بعضی افراد بر اساس شماره مورد علاقه شون در مورد موسیقی بازی هم همین نظر رو داشته باشند(یعنی اینکه به هر شماره ای دوست دارن رای بدن و موسیقی رو در نظر نگیرن و بیشتر به داستان و گیم بلی و...توجه کنن)...این نظر من بود...خوشهال میشم در این مورد نظراتتون رو ببینم

خوب واضحه که رأی بر اساس سلیقست و هر کسی سلیقه خاص خودش رو داره، ولی احتمال داره که بعضی از شرکت‌ کننده‌ها در نظر نسجی نسخه‌های دیگه رو تجربه نکرده باشند!

-------------------------------------------------------------------------------------

2- Mothbat) Hummer)
3- Wall Man
4- Doublehead) Twin Victim)
5-
Bottom
6- Rubber Face) Gum Head)



7- Patient

dfuwauhvdgduic9f8my4.jpg


شمایل:
موجوداتی انسان‌نما با جنسیت مؤنث و قدی بسیار بلند که لباس بیماران بیمارستان را پوشیده‌اند. رنگ پوست آنها خاکستری است. چهره آن‌ها مخدوش شده و ریه و رحم آن‌ها از بین رفته است.

خصوصیات:
این موجودات از لوله‌ای که در دست دارند برای حمله به هنری استفاده می‌کنند، حرکات آن‌ها کند است ولی بی‌وقفه با اسلحه خود به هنری ضربه می‌زنند و ضربات قوی‌ای دارند. این موجودات اغلب به صورت گروهی حمله می‌کنند، بعضی مواقع فرار کردن از دست آن‌ها بهترین راه مقابله با آنهاست! هنگام راه رفتن صدای تنفس سنگینی از آن‌ها شنیده می‌شود و هنگام ضربه خوردن یا پرت شدن از پله‌‌ها صدای عجیبی مانند سرفه (یا باد گلو) از آن‌ها شنیده می‌شود.

مکان‌ها:
Hospital World و Apartment World برای بار دوم

توضیحات(+نظر شخصی):

1- Patientها نمادی از بیزاری و تنفر والتر از مادر بیولوژیکی او و همچنین به‌ دنیا آمدنش می‌باشند.

2- این موجودات به تعبیری مادران شیطانی در دنیای ذهنی والتر هستند. والتر این دنیا را شوم می‌داند و معتقد است کودکانی که پا به این دنیا می‌گذارند به غیر از رنج و سختی چیزی نمی‌بینند. والتر به دنیا آمدن انسان‌ها را اشتباه مادران می‌داند، به همین دلیل آ‌ن‌ها را شیطانی می‌پندارد.

3- در ذهن والتر این موجودات چهر‌ه‌هایی مخدوش دارند در حالی که رحم و ریه آن‌ها از بدنشان جدا شده‌است.

4- در صحنه‌ای والتر را در حال تخلیه شکم جنازه زنی می‌بینیم، این نمادی از تنفر والتر از مادر بیولوژیکیش است.
 
آخرین ویرایش:

کاربرانی که این قسمت را مشاهده می‌کنند

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
or ثبت‌نام سریع از طریق سرویس‌های زیر