بحث و تبادل نظر در مورد سری Silent Hill (خلاصه داستان در پست اول)

انتخاب شما برای شخصیت محوری داستان برای قسمت بعد؟


  • مجموع رای دهنده‌ها
    129

Silent Dream

In madness you dwell
کاربر سایت
Jan 3, 2010
1,831

d.png

خلاصه‌ی داستان سری بازیهای سایلنت هیل
مقدمه:

«Silent Hill» نامی برای یک بازی رایانه‌ای است که در سال 1999 و توسط شرکت Konami برای کنسول PS1 عرضه شد. از همان ابتدا مشخص بود که این نام، پتانسیل تبدیل شدن به یک فرانچایز بزرگ را دارد. داستانی فوق‌العاده غنی، مبهم و عمیق در ژانری به نسبت نوپا. همین غنی و مبهم بودن داستان، Konami را وادار ساخت تا در کتاب راهنمای قسمت سوم بازی (Silent Hill 3 Official Complete Guide) بخشی را با نام Lost Memories قرار بدهد. اما همین عنصر داستان،‌تبدیل به تیغی دو دم شد؛ از یک سو یکی از اصلی‌ترین دلایل علاقه‌ی دیوانه‌وار طرفدارانش و از سوی دیگر، پاشنه آشیل عنوان در جذب مخاطبان جدید. شماره‌ی 2 بازی در سال 2001، شماره 3 در سال 2003 ، شماره‌ی 4 در سال 2004 ، Silent Hill: Homecoming در سال 2008 عرضه شدند. اما از لحاظ خط داستانی، شماره‌های 2 و 4 و Homecoming (به نوعی) مجزا بودند و فقط شماره 3 در ادامه‌ی شماره اول عرضه شد. در متن حاضر سعی شده است خلاصه‌ای کوتاه از شماره‌های منتشر شده ارائه شود تا عزیزانی که تازه به جمع ساکنان سایلنت هیل می‌پیوندند، بتوانند راحت‌تر با این عنوان رابطه بر قرار کنند. لازم به یادآوری است که این متن به معنی واقعی کلمه، اسپویلر است.

داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 1 به صورت ویدیویی

163949 163950

داستان سایلت هیل 1 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​

داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 2 به صورت ویدیویی

163952 172258

داستان سایلت هیل 2 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​
every.png
نویسنده ای به نام Harry Mason و همسرش در حین عبور از یک جاده، نوزادی را یافته و نام او را شریل می‌گذارند. چهار سال بعد همسر هری فوت می‌کند. سه سال پس از فوت همسرش، هری بنا به دلایلی تصمیم می‌گیرد با شریل به شهری که وی را در نزدیکی آن یافته بودند سفر کند. شب هنگام، در جاده‌ی کنار شهر، پلیسی موتورسوار از کنار آنها عبور کرده و توجه هری را جلب می کند. اندکی جلوتر، هری متوجه موتور پلیسی میشود که بدون سرنشین در کنار جاده افتاده در همین حین، در روبروی خود دختری را وسط جاده می‌بیند. برای اجتناب از تصادف با او، دیوانه‌وار فرمان را می چرخاند. اما ماشین منحرف شده و به دره‌ی کناری سقوط می‌کند. هری پس از به هوش آمدن، متوجه غیبت شریل می‌شود. در حین جستجو، شبح شریل را می‌بیند و به دنبال او می‌دود. در انتهای معبری تنگ، ناگهان همه‌چیز در تاریکی فرو می‌رود و چهره آنجا تغییر می‌کند. هری مصمم ادامه ‌می‌دهد اما در اثر حمله‌ی چند موجود هیولا مانند به حالت مرگ روی زمین می‌افتد.
وقتی هری بعد از آن حادثه در کافه ای بیدار می‌شود، با همان پلیس روبرو می‌شود. آنها با هم از اتفاقات عجیب شهر و حالت غیرعادی آن سخن می‌گویند. پلیس Cybil Bennet‌ نام دارد و به هری در یافتن شریل کمک می‌کند. حالت عادی شهر اینگونه است: خالی از سکنه، فرو رفته در مه، محصور شده توسط دره‌های عمیق و پر از هیولا. اما در حالت غیر عادی به تمامی این موارد تاریکی مطلق تکه گوشت های آویزان از در و دیوار سکوتی مرگبارتر هم اضافه میشود . هری در جستجوی شریل به مکان‌های زیادی از شهر مراجعه می‌کند: مدرسه، کلیسا، بیمارستان، فاضلاب، پارک تفریحی و در بعضی از آنها با شخصیت‌هایی آشنا می‌شود. با پیرزن عجیبی به نام Dahlia Gillespie در کلیسا، دکتر Michael Kaufmann و پرستاری به نام Lisa Garland در بیمارستان. همچنین مرتب شبح دختری را می‌بیند که باعث تصادف او شده بود به نام Alessa. دالیا اطلاعات زیادی درباره‌ی هری و شهر دارد دکتر کافمن و لیزا هم هر کدام مطالب جدیدی به اطلاعات هری اضافه میکنند. در طول بازی اطلاعات زیادی از شهر به دست می‌آوریم خواه از لابلای روزنامه‌های باطله و کتاب‌ها و خواه از این شخصیت‌ها. شهر مکانی نفرین شده بوده و در سال‌های جنگ‌های داخلی، اعدام‌های زیادی در زندان آن صورت گرفته است. شهر قدمت زیادی دارد و قرن‌ها قبل، بومیان ساکن آنجا بودند. از همان زمان، آیینی شیطانی در شهر رواج داشته است. در سده‌های اخیر، پس از سکونت مهاجران در شهر، تلفیقی از آیین باستانی شهر با آیین‌های مهاجران پدید می‌آید که با نام The Order شناخته می‌شود. پیروان و سردمداران این فرقه اعتقادات عجیب و خطرناکی‌ دارند. این فرقه به سه شاخه‌ی اصلی تقسیم می‌شود که یکی از آنها «مادر مقدس» می‌باشد. در راس این شاخه دالیا قرار دارد که آلسا دختر وی است. این فرقه به خدایی اعتقاد دارد که باید در روی زمین متولد شده سپس بهشت موعود فرقه را بنا کند. بر اساس مدارک به دست آمده، این خدا یک بار متولد شده و مرده است و حال باید برای بار دوم متولد یا فراخوانده شود. دالیا متوجه می‌شود که مشخصات دختر وی، آلسا، با مشخصات مادر خدا که در متون قدیمی پیش‌بینی شده هم‌خوانی دارد پس او را تربیت می‌کند تا مراسم تولد را انجام دهد. در این مراسم، باید مادر خدا سوزانده شود. مراسم در سن 7 سالگی آلسا انجام می‌شود و بدن کباب شده‌ی وی را به بیمارستان انتقال می‌دهند. اما او ناقص است. آلسا در نهایت درد و رنج، قسمتی از روح خودش را به صورت یک نوزاد از شهر بیرون می‌فرستد و با استفاده از قدرت ذهن خود، شهر را به جهنمی بی‌بدیل تبدیل می‌کند. دالیا برای اتمام نقشه خود، توسط خود آلسا، شریل را فرا می‌خواند تا روح مادر خدا تکمیل شود. در این بین دکتر کافمن مسئول امور پزشکی آلساست.
آلسا در برابر دالیا مقاومت می‌کند اما دالیا با فریب هری، خود را به آلسا می‌رساند و مراسم را مجدداً انجام می‌دهد اما در همین حین هری سر می‌رسد. روح شریل به آلسا می‌پیوندد تا مادر خدا کامل گردد. دکتر کافمن به قصد نابودی این روح، دارویی را به سمت وی پرتاب می‌کند اما اینکار باعث می‌شود خدا (در شماره‌ی اول این خدا با نام «سامایل» معرفی می گردد) متولد شود. در اولین اقدام، سامایل، دالیا را آتش می‌زند. اما هری با سامایل می‌جنگد و او را شکست می‌دهد. پس از نابودی سامایل، مادر خدا ظاهر می‌شود و نوزادی را به هری می‌دهد سپس، راه فرار از آن مهلکه را به او نشان می‌دهد.
هری نوزاد را از شهر دور کرده و در جایی به طور ناشناس او را بزرگ می‌کند. نام این نوزاد را Heather می‌گذارد. هدر کودکی عادی نبود و گاها ، رفتارهای عجیبی از خود بروز می‌داد.
17 سال پس از این ماجرا، دختر نفر دوم فرقه، یعنی «Claudia Wolf» تصمیم می‌گیرد آن نوزاد را پیدا کند تا مراسم دوباره به جریان بیفتد. با کمک کشیش دیگری به نام «Vincent»، کاراگاهی به نام «Douglas Cartland» را استخدام می‌کند تا این کودک را پیدا کند. داگلاس هدر را پیدا می‌کند اما از نیت اصلی کارفرمایان خود اطلاع ندارد. روزی که هدر به مرکز خرید شهر رفته‌بود،‌ داگلاس را در مقابل خود می‌بیند. هدر بی خبر از همه‌جا به خیال اینکه داگلاس یک مزاحم است، می‌گریزد ولی داگلاس قبلاً محل او را به کلودیا و وینسنت اطلاع داده‌است. هدر به سمت خانه و نزد هری حرکت می‌کند اما اطراف او پر از هیولاهایی هولناک شده است. در اینجا برای اولین بار، کلودیا را ملاقات می‌کند. کلودیا درتلاش است تا هدر چیزی را به یاد بیاورد. هدر پس از گذشتن از مرکز خرید و ایستگاه مترو، درساختمانی نیمه‌کاره در نزدیکی محل سکونت خود با وینسنت روبرو می‌شود.
هدر به آپارتمان خود می‌رسد اما درآنجا پدرش، هری را غرق در خون و بی‌جان می‌یابد. او کلودیا را در پشت‌بام می‌بیند و او را مسئول قتل پدرش می داند. هدر قصد انتقام دارد اما کلودیا به سایلنت هیل می‌رود. هدر به همراه داگلاس (که کمابیش به واقعیت پی برده است) به سمت سایلنت هیل حرکت می‌کند.
هدر تقریباً گذشته‌ی خود را به یاد آورده است؛ او همان روح واحد آلسا و شریل است که توسط مادر خدا به هری سپرده شد. پس از حلول روح آلسا و شریل، جنین خدا هم وارد بدن او شده است اما تحت تاثیر فراموشی هدر، عقیم مانده و برای بارور شدن، نیاز دارد تا آتش خشم و نفرت در درون هدر شعله‌ور شود. کلودیا در تمام طول داستان سعی بر این دارد تا همین میراث آلسا را بیدار کند و برای همین منظور، هری را می‌کشد تا او را از سر راه بردارد. در این میان، وینسنت که منافع خود را با تولد خدا در خطر می‌بیند، سعی می‌کند توسط هدر، کلودیا و عقایدش را نابود کند.
پس از رسیدن به شهر، هدر به بیمارستان می‌رود. او با راهنمایی‌های علنی یا مخفیانه‌ی وینسنت،‌ پدر کلودیا یعنی «لئونارد» را که در بیمارستان زندانی شده می‌کشد تا متاترون را به دست آورد. متاترون، نماد خیر و روشنی و در مقابل سامایل است و وینسنت تصور میکند متاترون میتواند در مبارزه با کلادیا به هدر کمک کند. در ادامه،‌هدر به کلیسای فرقه می‌رسد. کلودیا، وینسنت را ، که به زعم او خیانت کرده‌است، می‌کشد. هری مقداری از داروی دکتر کافمن را به شکل یه قرص به هدر داده بود. هدر آن قرص را می‌بلعد و در نتیجه، جنین خدا را بالا می‌آورد. کلودیا جنین را می‌بلعد و آنرا به شکل ناقص بارور می‌کند. در نهایت کلودیا به دست خدای متولد شده نابود می‌شود و هدر هم وی را می‌کشد. تا بار دیگر تفکرات منحرف فرقه برای به وجود آوردن خدا عقیم بماند.

آنچه که شما در بالا مطالعه کردید تنها بخشی از شهر و اتفاقات رخ داده در آن است در شماره های دوم و چهارم و پنجم از بازی بخشی دیگر از توانایی های شهر حضور پر رنگی دارد و آن هم قضاوت و مجازات است ، شهر به خاطر اتفاقاتی که به خود دیده است دارای قدرتهایی خاص است یکی از این قدرتها فراخواندن افراد است در شماره های دوم و پنجم ما شاهد حضور افرادی در شهر هستیم که به نوعی گناهکارند و شهر برای قضاوت در مورد آن ها ، دعوتشان کرده است .
جیمز ساندرلند مردی که زن مریضش را کشته است و همینطور الکس شفرد که باعث مرگ برادر کوچکتر خود شده است با پا گذاشتن به شهر اماده پاسخگویی به اشتباهاتی میشوند که سعی در فراموش کردن آن ها داشته اند ، صد البته که نوع بازجویی و قضاوت در این شهر مرموز نیز متفاوت است به جای حضور قاضی و هیئت منصفه و دادگاه ، تمام اتفاقات پیرامون شخصیت ها به نوعی اشتباه شخصیت را گوشزد میکنند از موجوداتی که با آنها مبارزه می‌کنید گرفته تا افراد سرگردان دیگری در شهر که خود گناهکارند .گو اینکه این خاصیت شهر در تمامی شماره ها وجود دارد ولی در شماره های مذکور از فرع به اصل بدل شده و محوریت بازی بر عمل انجام گرفته توسط شخصیت اصلی قرار دارد و بحث فرقه ، آلسا و غیره کمتر پرداخته شده است .
در این میان شماره ی چهارم بازی اما فضائی اختصاصی داشت در این شماره یکی از دست پرورده های یتیم خانه ی تحت رهبری فرقه به نام والتر سالیوان که پیرو حزب مادر مقدس است قصد متولد کردن خدا توسط مراسمی به نام قربانی کردن 21 نفر را دارد ، والتر که در کودکی توسط خانواده ی خود رها شده است تصور میکرد اتاقی که در آن بدنیا آمده است مادر او و در حقیقت خداست والتر که تصور میکند مادرش به خواب رفته است سعی دارد از طریق مراسم ذکر شده او را بیدار کند ، هر کدام از افرادی که برای قربانی شدن انتخاب شده اند باید دارای مشخصه ای باشد آخرین نفر این لیست که هدایت آن را بازیباز بر عهده دارد و دریافت کننده ی دانش و تکمیل کننده ی مراسم است ، هنری تونزند نام دارد که حال در همان اتاق تولد والتر زندگی میکند و در طول بازی با پی بردن به ماجرا و کمک های جوزف شرایبر که قبل از هنری در آن اتاق زندگی میکرده است قصد دارد جلوی تکمیل این مراسم را بگیرد . در انتها هنری تونزند با مبارزه با موجودی که والتر به وجود می آورد رویای به وجود آوردن خدا را بار دیگر خراب میکند .
علاوه بر شماره های ذکر شده دو بازی Silent Hill: Origins و Silent Hill: Shattered Memories نیز از سری معرفی شده اند که در اولی به زمان سوزانده شدن آلسا توسط دالیا و چگونگی زنده ماندن آلسا پرداخته شده و در دیگری اتفاقات شماره ی اول بعد از سال ها توسط هری بازسازی میشوند، گر چه با پایان کار تیم سازنده ی اصلی بازی که کار ساخت 4 شماره ی اول بازی را بر عهده داشتند این شماره ها به خوبی پرداخته نشده و دارای نواقصی در حیطه‌ی داستانی هستند اما همچنان سری سایلنت هیل دارای یکی از بهترین داستان ها در طول تاریخ بازیهای رایانه ای است.
لازم به ذکر است بر اساس این بازی تاکنون دو فیلم سینمایی نیز ساخته شده که شماره دوم (تا زمان نگارش این مقاله) هنوز اکران نگردیده است. با توجه به نظر مخاطبان، فیلم اول یکی از برترین و موفق‌ترین فیلم های ساخته شده بر اساس یک بازی ویدیویی می‌باشد.
همچنین شرکت کونامی در سال 2006 و به مناسبت اکران فیلم، مجموعه‌ای ویدیویی را بر روی رسانه‌ی UMD برای PSP عرضه نمود که با نام The Silent Hill Experience شناخته شده و شامل دو کمیک The Hunger و Dying Inside ، ترایلر شماره‌های 1 تا 4 بازی و فیلم، مصاحبه با آهنگ‌ساز افسانه‌ای سری به همراه کارگردان فیلم و برخی موسیقی‌های بازی می‌باشد.

دریافت خلاصه به صورت فایل pdf :دانلود
تهیه و تنظیم خلاصه : (msbazicenter)

----------------------------------------------------------------------------------------------------------

مقالات تحلیلی بازی نوشته شده توسط امیر حسین فرحزادی ( Bone Crusher ) :
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش اول )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش دوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش سوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش چهارم )

تاپیک تحلیل بازی نوشته شده توسط محمد مهدی حاجی اسمعیلی ( nemesis ) ( کامل نشده ):
The Lost Memories ---پایه و اساس بازی بزرگ "Silent Hill" -- تحلیلی بزرگ برای این بازی

مقالات مختلف در مورد سری سایلنت هیل:
Silent Hill: Homecoming Plot
Silent Hill: Origins Plot
Silent Hill Shattered Memories Plot
داستان (Silent Hill: Orphan)
شباهت بین Homecoming و Silent Hill 2
تاریخ وقایع Silent Hill و Shepherd's Glen
دانلود Silent Hill 2 - The movie
ترجمه یادداشت های سایلنت هیل 2
ترجمه فارسی دیالوگ های بازی Silent Hill 2: Born from a Wish
سایلنت هیل 4: پرونده قربانیان
ساکنین South Ashfield Heights apartments- قسمت اول - قسمت دوم
یادداشتی کوتاه بر SILENT HILL: HOMECOMING
داستان نسخه اول فیلم سایلنت هیل
Silent Hill: Original Memories
Silent Hill HD Collection Achievements Guide
Little Baroness
جودی میسون
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 1
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 2
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 3
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 4
خاطرات الکس شپرد
 

Attachments

  • sh1.png
    sh1.png
    56.3 KB · مشاهده: 3,573
  • silenthill1.jpg
    silenthill1.jpg
    55.1 KB · مشاهده: 117
آخرین ویرایش:

Silent Dream

In madness you dwell
کاربر سایت
Jan 3, 2010
1,831
آقا یه سری نکاتی هست که اصلاََ خیلی مبهمه!
سایلنت هیل 2, همون اول بازی که یه هیولا رو میکشید و بعدش یه رادیو رو پیدا میکنم, تا اینجا مشکلی نیست ولی وقتی که شب میشه و دوباره بر گردیم به همونجا, میبینیم که پلیس اون محوطه رو بسته و به عنوان محل قتل یه انسان شناسایی کرده. قضیه چیه؟ مگه شهر متروکه نیست؟ پس پلیس اونجا چیکار میکنه؟ این آدم هایی که جیمز جنازه هاشون رو میبینه کی هستند؟ چرا به دست هیولاها کشته شدن؟ چرا بعضی از این جنازه ها صورت هاشون شبیه هیولاها هست ولی لباس هاشون شبیه جیمز(یا به عقیده برخی دوستان شبیه هری)؟ اگر این ها هیولا هستند پس چرا کنار جنازهاشون یادداشت پیدا میکینم؟ مثلاََ کنار جنازه یکیشون یه یادداشتی هست که توی اون یادداشت میگه که "من میخوام تمام چیزهایی رو که دیدم یادداشت کنم...شاید بعداََ به دردت بخوره"...خب این یعنی چی؟ یعنی هیولاها هم میتونند بنویسند؟
شاید این حرف مدیر بیمارستان بتونه جواب این سوالات رو بده:
ولی برخی اوقات من این سوال رو از خودم میپرسم, آیا این حقیقت داره, خیالاتی که اون میبینه چیزی بیشتر از ساخته های یک ذهن درگیر و بهم ریخته نیستند.
ولی در این صورت باز هم سوالات دیگه ای به وجود میاد....
 

msbazicenter

کاربر سایت
Sep 19, 2008
3,690
نام
مرام آدم مهمِ نه اسمش
سلام
آقا یه سری نکاتی هست که اصلاََ خیلی مبهمه!
سایلنت هیل 2, همون اول بازی که یه هیولا رو میکشید و بعدش یه رادیو رو پیدا میکنم, تا اینجا مشکلی نیست ولی وقتی که شب میشه و دوباره بر گردیم به همونجا, میبینیم که پلیس اون محوطه رو بسته و به عنوان محل قتل یه انسان شناسایی کرده. قضیه چیه؟ مگه شهر متروکه نیست؟ پس پلیس اونجا چیکار میکنه؟ این آدم هایی که جیمز جنازه هاشون رو میبینه کی هستند؟ چرا به دست هیولاها کشته شدن؟ چرا بعضی از این جنازه ها صورت هاشون شبیه هیولاها هست ولی لباس هاشون شبیه جیمز(یا به عقیده برخی دوستان شبیه هری)؟ اگر این ها هیولا هستند پس چرا کنار جنازهاشون یادداشت پیدا میکینم؟ مثلاََ کنار جنازه یکیشون یه یادداشتی هست که توی اون یادداشت میگه که "من میخوام تمام چیزهایی رو که دیدم یادداشت کنم...شاید بعداََ به دردت بخوره"...خب این یعنی چی؟ یعنی هیولاها هم میتونند بنویسند؟
شاید این حرف مدیر بیمارستان بتونه جواب این سوالات رو بده:

ولی در این صورت باز هم سوالات دیگه ای به وجود میاد....
به این سوال اضافه کنید این مطلب رو که در شماره 2 قبل از مبارزه با Doorman در حضور بانو آنجلا! روزنامه‌ای رو می‌بینیم که اشاره به قتل پدر آنجلا داره اون هم با تاریخ همون روز
 

Silent Dream

In madness you dwell
کاربر سایت
Jan 3, 2010
1,831
7-007.jpg


هدر توی این صحنه میگه درست مثل "گربه سیاه"
کسی داستان "گربه سیاه" رو خونده؟
نویسندش آقای ادگار آلن پو هست.
داستان کتاب در مورد مردی هست که تحث تاثیر نوشیدنی های الکلی قرار میگیره و بعد همسر خودش رو به قتل میرسونه و جنازش رو درون دیوار زیرمینی دفن میکنه.
قسمتی از داستان "گربه سیاه" :

یك روز برای كاری روزمره راهی زیر زمین عمارت قدیمی، كه فقر وادارمان می‌كرد در آن زندگی كنیم، شدم.همسرم و گربه سیاه نیز همراهی‌ام كردند.هنگامی‌كه از پله‌های با شیب تند پایین می‌رفتیم، گربه به عادت همیشگی پیشاپیش و تقریباً در میان پاهای من حركت می‌كرد و در یك آن، چنان به پاهایم چسبید كه نزدیك بود با سر از پله‌ها سقوط كنم.
خشمی‌جنون آسا وجودم را فرا گرفت.ترس كودكانه خود را فراموش كردم و با تبر به حیوان حمله بردم.اما پیش از آن كه ضربه را فرود آورم، همسرم مانع شد و همین دخالت، به جنون من نیرویی اهریمنی بخشید.بازوی خود را از دستش رها ساختم و با تبر بر مغز خودش كوفتم.بی‌كمترین ناله‌ای بر زمین افتاد و در دم جان داد.بیدرنگ تصمیم گرفتم جسد را پنهان كنم.می‌دانستم سربه نیست كردن آن در خارج از خانه چه در روز و چه در خلال شب خالی از خطر نخواهد بود.زیرا هر آن ممكن بود همسایه‌ها متوجه شوند.نقشه‌های زیادی از ذهنم گذشت.لحظه‌ای به این فكر افتادم تا جسد را تكه تكه كرده در آتش بسوزانم.بعد خواستم گودالی كف زیر زمین حفر كنم.دقایقی كه گذشت تصمیم گرفتم آن را در چاه حیاط بیندازم.یك لحظه به فكر افتادم جسد را همانند كالایی در صندوق بسته بندی كرده و شخصی را مامور كنم تا آن را به خارج از منزل ببرد.سرانجام چاره‌ای را مناسب‌تر از چاره‌های دیگر یافتم.تصمیم گرفتم او را مانند كشیشان دوران تفتیش عقاید قرون وسطی درون دیوار زیر زمین مدفون كنم. گویی زیر زمین را برای همین كار ساخته بودند.دیوارها كه بدون دقت ساخته شده بودند، به تازگی سفید كاری شده بودند و رطوبت مانع سخت شدن گچ آن‌ها شده بود.
 

Devil-Girl

کاربر سایت
Aug 24, 2012
1,238
7-007.jpg


هدر توی این صحنه میگه درست مثل "گربه سیاه"
کسی داستان "گربه سیاه" رو خونده؟
نویسندش آقای ادگار آلن پو هست.
داستان کتاب در مورد مردی هست که تحث تاثیر نوشیدنی های الکلی قرار میگیره و بعد همسر خودش رو به قتل میرسونه و جنازش رو درون دیوار زیرمینی دفن میکنه.
قسمتی از داستان "گربه سیاه" :

یك روز برای كاری روزمره راهی زیر زمین عمارت قدیمی، كه فقر وادارمان می‌كرد در آن زندگی كنیم، شدم.همسرم و گربه سیاه نیز همراهی‌ام كردند.هنگامی‌كه از پله‌های با شیب تند پایین می‌رفتیم، گربه به عادت همیشگی پیشاپیش و تقریباً در میان پاهای من حركت می‌كرد و در یك آن، چنان به پاهایم چسبید كه نزدیك بود با سر از پله‌ها سقوط كنم.
خشمی‌جنون آسا وجودم را فرا گرفت.ترس كودكانه خود را فراموش كردم و با تبر به حیوان حمله بردم.اما پیش از آن كه ضربه را فرود آورم، همسرم مانع شد و همین دخالت، به جنون من نیرویی اهریمنی بخشید.بازوی خود را از دستش رها ساختم و با تبر بر مغز خودش كوفتم.بی‌كمترین ناله‌ای بر زمین افتاد و در دم جان داد.بیدرنگ تصمیم گرفتم جسد را پنهان كنم.می‌دانستم سربه نیست كردن آن در خارج از خانه چه در روز و چه در خلال شب خالی از خطر نخواهد بود.زیرا هر آن ممكن بود همسایه‌ها متوجه شوند.نقشه‌های زیادی از ذهنم گذشت.لحظه‌ای به این فكر افتادم تا جسد را تكه تكه كرده در آتش بسوزانم.بعد خواستم گودالی كف زیر زمین حفر كنم.دقایقی كه گذشت تصمیم گرفتم آن را در چاه حیاط بیندازم.یك لحظه به فكر افتادم جسد را همانند كالایی در صندوق بسته بندی كرده و شخصی را مامور كنم تا آن را به خارج از منزل ببرد.سرانجام چاره‌ای را مناسب‌تر از چاره‌های دیگر یافتم.تصمیم گرفتم او را مانند كشیشان دوران تفتیش عقاید قرون وسطی درون دیوار زیر زمین مدفون كنم. گویی زیر زمین را برای همین كار ساخته بودند.دیوارها كه بدون دقت ساخته شده بودند، به تازگی سفید كاری شده بودند و رطوبت مانع سخت شدن گچ آن‌ها شده بود.
امیر این صحنه دقیقا کجای بازیه؟ من بازی رو 50 بار تموم کردم اینو ندیدم چرا ؟!!!!!!!!!!!
اتفاقا گربه سیاه یکی از شاهکارهای ادگار الن پو هست و سایلنت هیل هم خیلی ازش اقتباس گرفته

توی همون ساختمان نیمه کارس دیگه. Construction Site
همونجایی که کف طبقه یه سوارخ بزرگیه.
عجــــــــــــــــب!!!! :-? پس یحتمل دیدم یادم رفته :D
 
آخرین ویرایش:

Silent Dream

In madness you dwell
کاربر سایت
Jan 3, 2010
1,831
چه جالب....
این صحنه رو تا حالا ندیده بودم....
امیر این صحنه دقیقا کجای بازیه؟ من بازی رو 50 بار تموم کردم اینو ندیدم چرا ؟!!!!!!!!!!!
اتفاقا گربه سیاه یکی از شاهکارهای ادگار الن پو هست و سایلنت هیل هم خیلی ازش اقتباس گرفته
:|:|:|
ندیده بودید تا حالا؟:|
-----------------------------------------------
توی همون ساختمان نیمه کارس دیگه. Construction Site
همونجایی که کف طبقه یه سوارخ بزرگیه.

attachment.php


یکی از دیوارها رنگش با بقیه فرق داره, باید با میله دیوار رو خرد کنی, بعد که خرد کردی, Silencer رو پیدا میکنی.
تازه خوده کونامی گفته این صحنه به نوعی به بازی Metal Gear هم اشاره داره!!:d
=====================================================================
به این سوال اضافه کنید این مطلب رو که در شماره 2 قبل از مبارزه با Doorman در حضور بانو آنجلا! روزنامه‌ای رو می‌بینیم که اشاره به قتل پدر آنجلا داره اون هم با تاریخ همون روز
مسعود جان این یکی رو هم اضافه کن, هدر یه سری پرونده روی زمین میبینه که تاریخ امروز, روش خورده.

99476054235902163956.jpg
 

Attachments

  • Untitled-1.jpg
    Untitled-1.jpg
    42.9 KB · مشاهده: 71
آخرین ویرایش:

msbazicenter

کاربر سایت
Sep 19, 2008
3,690
نام
مرام آدم مهمِ نه اسمش
سلام
کلاً بحث زمان تو تمام بازی‌ها و فیلم های ژاپنی پیچیده‌ست.
نکته‌ی دیگه اینه که برق مصرفی شهر از کجا تامین میشه؟
تو HC یه چیزی گفتن ولی اون رو نمیشه خیلی وارد دونست. چراغ‌های راهنمایی هم که دارن نظم ترافیک ارواح رو سامان میدن.
 

Silent Dream

In madness you dwell
کاربر سایت
Jan 3, 2010
1,831
بچه ها این زندان آبی که توی سایلنت هیل 4 هست, چی کسایی رو توش زندانی میکردند؟؟
بچه هایی که توی Wish House بودند رو اینجا زندانی میکردند؟
یادم رفته...:d
 

silent hill72

کاربر سایت
Jan 8, 2012
539
نام
henry
بچه ها این زندان آبی که توی سایلنت هیل 4 هست, چی کسایی رو توش زندانی میکردند؟؟
بچه هایی که توی Wish House بودند رو اینجا زندانی میکردند؟
یادم رفته...:d

اره...انقدر میذارنشون اون تو تا از گرسنگی و کثیفی ناشی از حمام نرفتن و... یا خودکشی کنن یا بمیرن...:( کلا زندان ابی توی سایلنت هیل رو میشه یکی از مخوف ترین و بر رمز و راز ترین لوکیشن های سایلنت هیل دونست
 

Silent Dream

In madness you dwell
کاربر سایت
Jan 3, 2010
1,831
اره...انقدر میذارنشون اون تو تا از گرسنگی و کثیفی ناشی از حمام نرفتن و... یا خودکشی کنن یا بمیرن...:( کلا زندان ابی توی سایلنت هیل رو میشه یکی از مخوف ترین و بر رمز و راز ترین لوکیشن های سایلنت هیل دونست
بعد این زندان کجاست؟ توی همون سایلنت هیله؟
راستی زندان وسط آب ساخته شده, یعنی وسط دریاچه تولکا زندان رو ساختند؟ یا اصلاََ جای دیگه ساختند؟
و یه نکته دیگه, انگار به زندانی ها یه نوشیدنی هایی میدادند که توش یه چیزای سیاهی بوده, این مواد سیاه چی بوده که میریختند توی نوشیدنی بچه ها؟
اتاق من طبقه دومه و من یه نوشیدنی خوردم که توش یه چیزای سیاهی بود.
من شمشیری رو که دسته ی اون مثلثی شکل هست رو زیر تختم قایم کردم.
اون مرتیکه چاقالو, کلید زیر زمین رو برداشته. دفعه بعدی شمشیرم رو میکنم
توی اون شکم چاقش و کلید رو بر میدارم.
 

Devil-Girl

کاربر سایت
Aug 24, 2012
1,238
بعد این زندان کجاست؟ توی همون سایلنت هیله؟
راستی زندان وسط آب ساخته شده, یعنی وسط دریاچه تولکا زندان رو ساختند؟ یا اصلاََ جای دیگه ساختند؟
و یه نکته دیگه, انگار به زندانی ها یه نوشیدنی هایی میدادند که توش یه چیزای سیاهی بوده, این مواد سیاه چی بوده که میریختند توی نوشیدنی بچه ها؟

آره زندان وسط دریاچه تولکا تو همون برج ساحلیه !
احتمالا یه ماده مسموم کننده ای چیزی بوده، چون خیلی بچه ها هم اینجوری مردن
یه نکته ی دیگه هم که هست اینکه غذایی که به بچه ها می دادن از گوشت آدمیزاد بوده، یعنی بچه هایی رو که میمردن می پختنشون که بازم این داستان اقتباس شده از یه داستان قدیمی بریتانیایی که ملوانان یه کشتی جیره ی غذاییشون تموم میشه برای همین آشپز یکی یکی افراد کشتی رو می کشه تا بتونه غذا تهیه کنه
 

horror_08

کاربر سایت
Aug 22, 2007
2,414
نام
Ashkan
سایلنت هیل 2, همون اول بازی که یه هیولا رو میکشید و بعدش یه رادیو رو پیدا میکنم, تا اینجا مشکلی نیست ولی وقتی که شب میشه و دوباره بر گردیم به همونجا, میبینیم که پلیس اون محوطه رو بسته و به عنوان محل قتل یه انسان شناسایی کرده. قضیه چیه؟ مگه شهر متروکه نیست؟ پس پلیس اونجا چیکار میکنه؟
تلنگری به جیمز در مورد قاتل بودنش ! دلیلی نداره حتما پلیسی اینجا باشه مثل مرگ های ماریا یادآوری در مورد عملکرد جیمز !
این آدم هایی که جیمز جنازه هاشون رو میبینه کی هستند؟ چرا به دست هیولاها کشته شدن؟ چرا بعضی از این جنازه ها صورت هاشون شبیه هیولاها هست ولی لباس هاشون شبیه جیمز(یا به عقیده برخی دوستان شبیه هری)؟اگر این ها هیولا هستند پس چرا کنار جنازهاشون یادداشت پیدا میکینم؟ مثلاََ کنار جنازه یکیشون یه یادداشتی هست که توی اون یادداشت میگه که "من میخوام تمام چیزهایی رو که دیدم یادداشت کنم...شاید بعداََ به دردت بخوره"...خب این یعنی چی؟ یعنی هیولاها هم میتونند بنویسند؟
صورت بیشتر مثل صورت سوخته است نه صورت هیولا ! همونطور که قبلا هم گفتم من اعنقاد دارم که این جنازه ها هری هستند دلیل سوختگی صورت مرگ توی اون آتش سوزی آخر شماره ی اول هست ( در اصل هری توی ماشین و بر اثرخونریزی مرده اما توی دنیای دیگه هری همونطور که در آخر بازی توی اون آتش سوزی گیر کرد به نظر میاد ) ، این هری که توی بازی به عنوان راهنما برای جیمز عمل میکنه و توصیه هائی بهش میکنه که توی راه به کمک جیمز میاد بازتابی از سیوهای شماره ی اول که به صورت نت بود و تعدادی از اون ها رو توی شماره ی سوم هدر پیدا میکنه هست !
به این سوال اضافه کنید این مطلب رو که در شماره 2 قبل از مبارزه با Doorman در حضور بانو آنجلا! روزنامه‌ای رو می‌بینیم که اشاره به قتل پدر آنجلا داره اون هم با تاریخ همون روز
در مورد بحث زمان توی شماره ی دوم از همون اوائل تاپیک خیلی بحث صورت گرفته اما بهترین اون ها توی مقاله ی امیر حسین پیدا میشه که هر چی زور زدم حرف هائی که میزد رو رد کنم نتونستم و مجبور شدم چیزی که قبلا بهش اعتقاد داشتم رو توش تجدید نظر کنم !

اگر ما لورا رو به عنوان سمبل معصومیت در بازی در نظر داشته باشیم باید حرفش رو در مورد تولدش قبول کنیم ، پس مری تا هفته ی پیش زنده بوده پس اتفاقاتی که در حال رخ دادنه مال زمان حاله در مورد آنجلا هم باید بگم که میشه این موضوع رو در نظر گرفت که آنجلا توی این شهر زندگی نمیکنه قتل پدرش توی همون روز اتفاق افتاده و بعد از اون به سرعت به سایلنت هیل کشیده شده تا جواب گوی کاری که کرده باشه ! اون روزنامه هم دلیلی برای مسکونی بودن شهر نیست چون به طور کل روزنامه مال سایلنت هیل نیست و مال جائی هست که آنجلا در اون زندگی میکنه !

البته من با متروکه بودن شهر به طور کامل موافق نیستم ! درسته شهر شهریت رو از دست داده ولی هنوز عده ای توش زندگی میکنند که به نظرم اکثرشون معتقدان و دست اندرکاران فرقه اند ! خیلی از اون ها هم در طول بازی ها به دست بازیباز و با علم به این که هیولا هستند نه آدم کشته میشند !

تازه خوده کونامی گفته این صحنه به نوعی به بازی Metal Gear هم اشاره داره!!:d
مشخص نکرده بود به کجاش ؟

آره زندان وسط دریاچه تولکا تو همون برج ساحلیه !
این رو از کجا میگی ؟
======
Original Memories 2

اینجاست که فرق یه عاشق با یه شوهر معمولی مشخص میشه!
08806502689973230228.jpg

80154362081522004214.jpg

75072397736543219247.jpg
خاطرم هست که چقدر مری علاقه داشت پیانو بزنه!
خوب بلد نبود!
ولی بازم عاشق شنیدن پیانو زدنش بودم!
======
جناب جیمز ساندرلند تمام چیزی که برای دیدنش به شهر آمده‌اید توی دفتر طبقه ی اول است.
32482682822135214652.jpg
======
کلید اتاق موعود.
00234197250907615050.jpg
======
انتظارم نداشتم به همین راحتیا باشه رسیدن به اون اتاق...
27793486709432689524.jpg
======
به نظر این کلید باید خیلی مهم باشه که یک کیف کامل رو برای پنهان کردنش استفاده کردند.
45896258959069520100.jpg

60647399813559535934.jpg
======
بدون شرح.
28342209506794146788.jpg

50469223068013018905.jpg

80076970600220240717.jpg

10889211974508557686.jpg

68843998074561785059.jpg

48641962991675456723.jpg
======
آسانسور حساس!!
29280719965124967135.jpg
قبول دارم این همه چوب و تیر و تخته‌ای که من همرام دارم وزنم رو زیاد میکنه...
95048023118748748494.jpg
ولی یکی به من بگه یه نامه مگه چقدر وزن داره که غیر از این دوتا من چیز دیگه‌ای نمیتونم بردارم، حتی اون یکی نامه رو؟
99408435376690970462.jpg
بالاخره اون صدای لعنتی قطع شد!
42515581469890852395.jpg
======
با توجه به خالی کردن تمام وسائل قبل از سوار شدن به آسانسور سیستم بدو بدو تنها سیستم مورد استفاده در این قسمت از بازیه.
26062962381001724055.jpg
======
حقیقت.
22560611360787564761.jpg
======
یه کامنت جالب در مورد عکس زیر:
Don't take any risks -Always keep your can opener in a safe!
98066547518858990305.jpg
======
موزیک باکس!
64485995836684103328.jpg

88094971528382616638.jpg

45506333579415285231.jpg

96843036354280350498.jpg

21525643918514298721.jpg

65880795055110952349.jpg

65238241522664644323.jpg

59242266110747103418.jpg

71796636329142699137.jpg
======
واقعاً جیمز نمیدونه چی انتظارش رو تو این اتاق میکشه؟
62356819930310864531.jpg
======
پایان فراموشی...
54076350842127146094.jpg
======
این مری ساده‌ی ما!
99185447518626343244.jpg
مری: باز هم داری ضبط میکنی؟ بسه دیگه...
نمیدونم چرا، ولی واقعاً عاشق اینجام! خیلی آرامش بخشه!
میدونی چی شنیدم؟
از کل شهر به عنوان یک مکان مقدس استفاده میشده. فکر کنم میتونم بفهمم چرا!
خیلی بده که مجبوریم این جا رو ترک کنیم. قول بده جیمز، قول بده که من رو باز هم اینجا بیاری!
البته مری از نوع تقدسی که شهر داره خیلی اطلاعی نداره وگرنه...
======
پایان مری:((
73219041533359443722.jpg
======
همیشه سر بزنگاه.
21845235367888508295.jpg
لورا: پس تو اینجائی جیمز. تونستی نامه رو پیدا کنی؟ مری رو پیدا کردی؟
اگر نه، بهتره همین حالا راه بیفتی تا بریم دنبالشون، باشه؟
جیمز: لورا... مری رفته... اون مرده.
لورا: دروغگو... این یه دروغه.
جیمز: نه... این درست نیست.
لورا: اون... اون مرد چون مریض بود؟
جیمز: نه... من کشتمش.
11201887695359667452.jpg

لورا*بعد از یه وقفه طولانی *: قاتل... چرا این کار رو کردی؟
ازت متنفرم! میخوام برگرده... باید بهم برش گردونی... میدونستم. اون اصلاً برات مهم نبود.
ازت متنفرم جیمز!
09600235471579699926.jpg

ازت متنفرم. متنفرم.
اون همیشه منتظر تو بود... چرا؟ چرا؟
جیمز: متاسفم... مری‌ای که میشناختی اینجا نیست.
======

پاینده باشید !
 
آخرین ویرایش:

Devil-Girl

کاربر سایت
Aug 24, 2012
1,238
این رو از کجا میگی ؟
راستش الان یه ساله بازی نکردم شماره 4 رو! بخاطر همین حرف شما هم شده فردا شب نصبش می کنم یه بار دیگه برم ولی یادمه کنار همون قاب عکس توی اتاق که تصویر برج ساحلیه بری، نوشته این یه جایی در نزدیکی دریاچه تولکاس ، فکر می کنم البته مطمئن نیستم ولی می دونم یه جای بازی بهش اشاره شده
 

silent hill72

کاربر سایت
Jan 8, 2012
539
نام
henry
بعد این زندان کجاست؟ توی همون سایلنت هیله؟
راستی زندان وسط آب ساخته شده, یعنی وسط دریاچه تولکا زندان رو ساختند؟ یا اصلاََ جای دیگه ساختند؟
و یه نکته دیگه, انگار به زندانی ها یه نوشیدنی هایی میدادند که توش یه چیزای سیاهی بوده, این مواد سیاه چی بوده که میریختند توی نوشیدنی بچه ها؟
دقیقا معلوم نیست مکانش یا حداقل من حضور ذهن ندارم...اره دوستمون هم اشاره کرد که از گوشت افراد مرده خود زندانیان به خوردشون میدادن اونم توی اون زیرزمین اشبزخونه که یکی از زندانی ها میگه مخوف ترین جای این زندانه...اونجا چونکه کثیف ترین جا هست بصورت نمادین اون همه قارچ قرار دادن که اینو ثابت کنن سازنده ها! در مورد ترکیبات مواد سیاه هم اطلاعات چندانی ندارم
 

Silent Dream

In madness you dwell
کاربر سایت
Jan 3, 2010
1,831
مشخص نکرده بود به کجاش ؟
فقط همینو نوشته:
Konami has stated that the corpse behind the wall was supposed to be a cameo of Solid Snake from the Metal Gear series, hence the military fatigues the corpse wears, and the silencer belonged to him
==============================
کسی تا حالا کمیک های سایلنت هیل رو خونده؟
فکر کنم تا حالا حدود 29 تا کمیک برای سایلنت هیل منتشر شده, 2 تا از این کمیک ها که اسمشون Silent Hill: Cage Of Cradle و Silent Hill: Double under Dusk هست رو آقای اُواکو نوشته.
Silent Hill: Cage Of Cradle در سال 2006 منتشر شد, داستانش هم در مورد لیزا گارلند هست. متاسفانه این کمیک فقط در ژاپن منتشر شده.

cage_of_cradle.jpg


Silent Hill: Double under Dusk در سال 2007 منتشر شد, داستان این کمیک هم در مورد مردی با اسم برایان هست که پس از مرگ پسر دوست داشتنیش, رونی, تبدیل به یه آدم بی احساس .
روزی برایان زنی به اسم Lindsay رو ملاقات میکنه که قیافش دقیقاََ شبیه زنی هست که توی کابوس هاش میدیده و بعد این دو نفر به سایلنت هیل میرند...این کمیک هم فقط در ژاپن منتشر شده.

51fdbb810aff.jpg


چند وقتیه رفتم توی فکر ترجمه چندتا از این کمیک ها...:-?
 

کاربرانی که این قسمت را مشاهده می‌کنند

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
or ثبت‌نام سریع از طریق سرویس‌های زیر