بحث و تبادل نظر در مورد سری Silent Hill (خلاصه داستان در پست اول)

علاقه دارید کدام نسخه از سری بازی سایلنت هیل ریمیک بشود؟


  • مجموع رای دهنده‌ها
    42

Silent Dream

In madness you dwell
کاربر سایت
shf_banner.png

پس از گذشت ده سال از انتشار آخرین نسخه سایلنت هیل بالاخره کونامی در اکتبر سال 2022 نسخه جدیدی از این سری را با نام Silent Hill ƒ معرفی کرد. داستان بازی کاملا جدید خواهد بود و در سال 1960 و در ژاپن رخ میدهد و دنیایی زیبا ولی در عین حال وحشتناک را به تصویر میکشد. این بازی توسط NeoBards Entertainment در حال ساخت است و هنوز تاریخ انتشار آن مشخص نیست..
  1. نوشته شده توسط Ryūkishi07، مشهور برای رمان‌های تصویری ژاپنی که به معماهای قتل، وحشت روانی و فراطبیعی می‌پردازند.
  2. طراحی موجودات و شخصیت‌ها توسط kera
توسعه‌دهنده: NeoBards Entertainment
ناشر: Konami Digital Entertainment
کارگردان: Al Yang
تهیه‌کننده: Motoi Okamoto
نویسنده: Ryukishi07
طراح: kera
تاریخ انتشار: TBA (مشخص نیست)
پلتفرم‌ها: TBA (مشخص نیست)

wire.png

نویسنده ای به نام Harry Mason و همسرش در حین عبور از یک جاده، نوزادی را یافته و نام او را شریل می‌گذارند. چهار سال بعد همسر هری فوت می‌کند. سه سال پس از فوت همسرش، هری بنا به دلایلی تصمیم می‌گیرد با شریل به شهری که وی را در نزدیکی آن یافته بودند سفر کند. شب هنگام، در جاده‌ی کنار شهر، پلیسی موتورسوار از کنار آنها عبور کرده و توجه هری را جلب می کند. اندکی جلوتر، هری متوجه موتور پلیسی میشود که بدون سرنشین در کنار جاده افتاده در همین حین، در روبروی خود دختری را وسط جاده می‌بیند. برای اجتناب از تصادف با او، دیوانه‌وار فرمان را می چرخاند. اما ماشین منحرف شده و به دره‌ی کناری سقوط می‌کند. هری پس از به هوش آمدن، متوجه غیبت شریل می‌شود. در حین جستجو، شبح شریل را می‌بیند و به دنبال او می‌دود. در انتهای معبری تنگ، ناگهان همه‌چیز در تاریکی فرو می‌رود و چهره آنجا تغییر می‌کند. هری مصمم ادامه ‌می‌دهد اما در اثر حمله‌ی چند موجود هیولا مانند به حالت مرگ روی زمین می‌افتد.
وقتی هری بعد از آن حادثه در کافه ای بیدار می‌شود، با همان پلیس روبرو می‌شود. آنها با هم از اتفاقات عجیب شهر و حالت غیرعادی آن سخن می‌گویند. پلیس Cybil Bennet‌ نام دارد و به هری در یافتن شریل کمک می‌کند. حالت عادی شهر اینگونه است: خالی از سکنه، فرو رفته در مه، محصور شده توسط دره‌های عمیق و پر از هیولا. اما در حالت غیر عادی به تمامی این موارد تاریکی مطلق تکه گوشت های آویزان از در و دیوار سکوتی مرگبارتر هم اضافه میشود . هری در جستجوی شریل به مکان‌های زیادی از شهر مراجعه می‌کند: مدرسه، کلیسا، بیمارستان، فاضلاب، پارک تفریحی و در بعضی از آنها با شخصیت‌هایی آشنا می‌شود. با پیرزن عجیبی به نام Dahlia Gillespie در کلیسا، دکتر Michael Kaufmann و پرستاری به نام Lisa Garland در بیمارستان. همچنین مرتب شبح دختری را می‌بیند که باعث تصادف او شده بود به نام Alessa. دالیا اطلاعات زیادی درباره‌ی هری و شهر دارد دکتر کافمن و لیزا هم هر کدام مطالب جدیدی به اطلاعات هری اضافه میکنند. در طول بازی اطلاعات زیادی از شهر به دست می‌آوریم خواه از لابلای روزنامه‌های باطله و کتاب‌ها و خواه از این شخصیت‌ها. شهر مکانی نفرین شده بوده و در سال‌های جنگ‌های داخلی، اعدام‌های زیادی در زندان آن صورت گرفته است. شهر قدمت زیادی دارد و قرن‌ها قبل، بومیان ساکن آنجا بودند. از همان زمان، آیینی شیطانی در شهر رواج داشته است. در سده‌های اخیر، پس از سکونت مهاجران در شهر، تلفیقی از آیین باستانی شهر با آیین‌های مهاجران پدید می‌آید که با نام The Order شناخته می‌شود. پیروان و سردمداران این فرقه اعتقادات عجیب و خطرناکی‌ دارند. این فرقه به سه شاخه‌ی اصلی تقسیم می‌شود که یکی از آنها «مادر مقدس» می‌باشد. در راس این شاخه دالیا قرار دارد که آلسا دختر وی است. این فرقه به خدایی اعتقاد دارد که باید در روی زمین متولد شده سپس بهشت موعود فرقه را بنا کند. بر اساس مدارک به دست آمده، این خدا یک بار متولد شده و مرده است و حال باید برای بار دوم متولد یا فراخوانده شود. دالیا متوجه می‌شود که مشخصات دختر وی، آلسا، با مشخصات مادر خدا که در متون قدیمی پیش‌بینی شده هم‌خوانی دارد پس او را تربیت می‌کند تا مراسم تولد را انجام دهد. در این مراسم، باید مادر خدا سوزانده شود. مراسم در سن 7 سالگی آلسا انجام می‌شود و بدن کباب شده‌ی وی را به بیمارستان انتقال می‌دهند. اما او ناقص است. آلسا در نهایت درد و رنج، قسمتی از روح خودش را به صورت یک نوزاد از شهر بیرون می‌فرستد و با استفاده از قدرت ذهن خود، شهر را به جهنمی بی‌بدیل تبدیل می‌کند. دالیا برای اتمام نقشه خود، توسط خود آلسا، شریل را فرا می‌خواند تا روح مادر خدا تکمیل شود. در این بین دکتر کافمن مسئول امور پزشکی آلساست.
آلسا در برابر دالیا مقاومت می‌کند اما دالیا با فریب هری، خود را به آلسا می‌رساند و مراسم را مجدداً انجام می‌دهد اما در همین حین هری سر می‌رسد. روح شریل به آلسا می‌پیوندد تا مادر خدا کامل گردد. دکتر کافمن به قصد نابودی این روح، دارویی را به سمت وی پرتاب می‌کند اما اینکار باعث می‌شود خدا (در شماره‌ی اول این خدا با نام «سامایل» معرفی می گردد) متولد شود. در اولین اقدام، سامایل، دالیا را آتش می‌زند. اما هری با سامایل می‌جنگد و او را شکست می‌دهد. پس از نابودی سامایل، مادر خدا ظاهر می‌شود و نوزادی را به هری می‌دهد سپس، راه فرار از آن مهلکه را به او نشان می‌دهد.
هری نوزاد را از شهر دور کرده و در جایی به طور ناشناس او را بزرگ می‌کند. نام این نوزاد را Heather می‌گذارد. هدر کودکی عادی نبود و گاها ، رفتارهای عجیبی از خود بروز می‌داد.
17 سال پس از این ماجرا، دختر نفر دوم فرقه، یعنی «Claudia Wolf» تصمیم می‌گیرد آن نوزاد را پیدا کند تا مراسم دوباره به جریان بیفتد. با کمک کشیش دیگری به نام «Vincent»، کاراگاهی به نام «Douglas Cartland» را استخدام می‌کند تا این کودک را پیدا کند. داگلاس هدر را پیدا می‌کند اما از نیت اصلی کارفرمایان خود اطلاع ندارد. روزی که هدر به مرکز خرید شهر رفته‌بود،‌ داگلاس را در مقابل خود می‌بیند. هدر بی خبر از همه‌جا به خیال اینکه داگلاس یک مزاحم است، می‌گریزد ولی داگلاس قبلاً محل او را به کلودیا و وینسنت اطلاع داده‌است. هدر به سمت خانه و نزد هری حرکت می‌کند اما اطراف او پر از هیولاهایی هولناک شده است. در اینجا برای اولین بار، کلودیا را ملاقات می‌کند. کلودیا درتلاش است تا هدر چیزی را به یاد بیاورد. هدر پس از گذشتن از مرکز خرید و ایستگاه مترو، درساختمانی نیمه‌کاره در نزدیکی محل سکونت خود با وینسنت روبرو می‌شود.
هدر به آپارتمان خود می‌رسد اما درآنجا پدرش، هری را غرق در خون و بی‌جان می‌یابد. او کلودیا را در پشت‌بام می‌بیند و او را مسئول قتل پدرش می داند. هدر قصد انتقام دارد اما کلودیا به سایلنت هیل می‌رود. هدر به همراه داگلاس (که کمابیش به واقعیت پی برده است) به سمت سایلنت هیل حرکت می‌کند.
هدر تقریباً گذشته‌ی خود را به یاد آورده است؛ او همان روح واحد آلسا و شریل است که توسط مادر خدا به هری سپرده شد. پس از حلول روح آلسا و شریل، جنین خدا هم وارد بدن او شده است اما تحت تاثیر فراموشی هدر، عقیم مانده و برای بارور شدن، نیاز دارد تا آتش خشم و نفرت در درون هدر شعله‌ور شود. کلودیا در تمام طول داستان سعی بر این دارد تا همین میراث آلسا را بیدار کند و برای همین منظور، هری را می‌کشد تا او را از سر راه بردارد. در این میان، وینسنت که منافع خود را با تولد خدا در خطر می‌بیند، سعی می‌کند توسط هدر، کلودیا و عقایدش را نابود کند.
پس از رسیدن به شهر، هدر به بیمارستان می‌رود. او با راهنمایی‌های علنی یا مخفیانه‌ی وینسنت،‌ پدر کلودیا یعنی «لئونارد» را که در بیمارستان زندانی شده می‌کشد تا متاترون را به دست آورد. متاترون، نماد خیر و روشنی و در مقابل سامایل است و وینسنت تصور میکند متاترون میتواند در مبارزه با کلادیا به هدر کمک کند. در ادامه،‌هدر به کلیسای فرقه می‌رسد. کلودیا، وینسنت را ، که به زعم او خیانت کرده‌است، می‌کشد. هری مقداری از داروی دکتر کافمن را به شکل یه قرص به هدر داده بود. هدر آن قرص را می‌بلعد و در نتیجه، جنین خدا را بالا می‌آورد. کلودیا جنین را می‌بلعد و آنرا به شکل ناقص بارور می‌کند. در نهایت کلودیا به دست خدای متولد شده نابود می‌شود و هدر هم وی را می‌کشد. تا بار دیگر تفکرات منحرف فرقه برای به وجود آوردن خدا عقیم بماند.

آنچه که شما در بالا مطالعه کردید تنها بخشی از شهر و اتفاقات رخ داده در آن است در شماره های دوم و چهارم و پنجم از بازی بخشی دیگر از توانایی های شهر حضور پر رنگی دارد و آن هم قضاوت و مجازات است ، شهر به خاطر اتفاقاتی که به خود دیده است دارای قدرتهایی خاص است یکی از این قدرتها فراخواندن افراد است در شماره های دوم و پنجم ما شاهد حضور افرادی در شهر هستیم که به نوعی گناهکارند و شهر برای قضاوت در مورد آن ها ، دعوتشان کرده است .
جیمز ساندرلند مردی که زن مریضش را کشته است و همینطور الکس شفرد که باعث مرگ برادر کوچکتر خود شده است با پا گذاشتن به شهر اماده پاسخگویی به اشتباهاتی میشوند که سعی در فراموش کردن آن ها داشته اند ، صد البته که نوع بازجویی و قضاوت در این شهر مرموز نیز متفاوت است به جای حضور قاضی و هیئت منصفه و دادگاه ، تمام اتفاقات پیرامون شخصیت ها به نوعی اشتباه شخصیت را گوشزد میکنند از موجوداتی که با آنها مبارزه می‌کنید گرفته تا افراد سرگردان دیگری در شهر که خود گناهکارند .گو اینکه این خاصیت شهر در تمامی شماره ها وجود دارد ولی در شماره های مذکور از فرع به اصل بدل شده و محوریت بازی بر عمل انجام گرفته توسط شخصیت اصلی قرار دارد و بحث فرقه ، آلسا و غیره کمتر پرداخته شده است .
در این میان شماره ی چهارم بازی اما فضائی اختصاصی داشت در این شماره یکی از دست پرورده های یتیم خانه ی تحت رهبری فرقه به نام والتر سالیوان که پیرو حزب مادر مقدس است قصد متولد کردن خدا توسط مراسمی به نام قربانی کردن 21 نفر را دارد ، والتر که در کودکی توسط خانواده ی خود رها شده است تصور میکرد اتاقی که در آن بدنیا آمده است مادر او و در حقیقت خداست والتر که تصور میکند مادرش به خواب رفته است سعی دارد از طریق مراسم ذکر شده او را بیدار کند ، هر کدام از افرادی که برای قربانی شدن انتخاب شده اند باید دارای مشخصه ای باشد آخرین نفر این لیست که هدایت آن را بازیباز بر عهده دارد و دریافت کننده ی دانش و تکمیل کننده ی مراسم است ، هنری تونزند نام دارد که حال در همان اتاق تولد والتر زندگی میکند و در طول بازی با پی بردن به ماجرا و کمک های جوزف شرایبر که قبل از هنری در آن اتاق زندگی میکرده است قصد دارد جلوی تکمیل این مراسم را بگیرد . در انتها هنری تونزند با مبارزه با موجودی که والتر به وجود می آورد رویای به وجود آوردن خدا را بار دیگر خراب میکند .
علاوه بر شماره های ذکر شده دو بازی Silent Hill: Origins و Silent Hill: Shattered Memories نیز از سری معرفی شده اند که در اولی به زمان سوزانده شدن آلسا توسط دالیا و چگونگی زنده ماندن آلسا پرداخته شده و در دیگری اتفاقات شماره ی اول بعد از سال ها توسط هری بازسازی میشوند، گر چه با پایان کار تیم سازنده ی اصلی بازی که کار ساخت 4 شماره ی اول بازی را بر عهده داشتند این شماره ها به خوبی پرداخته نشده و دارای نواقصی در حیطه‌ی داستانی هستند اما همچنان سری سایلنت هیل دارای یکی از بهترین داستان ها در طول تاریخ بازیهای رایانه ای است.
لازم به ذکر است بر اساس این بازی تاکنون دو فیلم سینمایی نیز ساخته شده که شماره دوم (تا زمان نگارش این مقاله) هنوز اکران نگردیده است. با توجه به نظر مخاطبان، فیلم اول یکی از برترین و موفق‌ترین فیلم های ساخته شده بر اساس یک بازی ویدیویی می‌باشد.
همچنین شرکت کونامی در سال 2006 و به مناسبت اکران فیلم، مجموعه‌ای ویدیویی را بر روی رسانه‌ی UMD برای PSP عرضه نمود که با نام The Silent Hill Experience شناخته شده و شامل دو کمیک The Hunger و Dying Inside ، ترایلر شماره‌های 1 تا 4 بازی و فیلم، مصاحبه با آهنگ‌ساز افسانه‌ای سری به همراه کارگردان فیلم و برخی موسیقی‌های بازی می‌باشد.

دریافت خلاصه به صورت فایل pdf :دانلود
تهیه و تنظیم خلاصه : (msbazicenter)
مقالات تحلیلی بازی نوشته شده توسط ( Bone Crusher ) :
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش اول )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش دوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش سوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش چهارم )

تاپیک تحلیل بازی نوشته شده توسط ( nemesis ) ( کامل نشده ):
The Lost Memories ---پایه و اساس بازی بزرگ "Silent Hill" -- تحلیلی بزرگ برای این بازی

مقالات مختلف در مورد سری سایلنت هیل:
Silent Hill: Homecoming Plot
Silent Hill: Origins Plot
Silent Hill Shattered Memories Plot
داستان (Silent Hill: Orphan)
شباهت بین Homecoming و Silent Hill 2
تاریخ وقایع Silent Hill و Shepherd's Glen
دانلود Silent Hill 2 - The movie
ترجمه یادداشت های سایلنت هیل 2
ترجمه فارسی دیالوگ های بازی Silent Hill 2: Born from a Wish
سایلنت هیل 4: پرونده قربانیان
ساکنین South Ashfield Heights apartments- قسمت اول - قسمت دوم
یادداشتی کوتاه بر SILENT HILL: HOMECOMING
داستان نسخه اول فیلم سایلنت هیل
Silent Hill: Original Memories
Silent Hill HD Collection Achievements Guide
Little Baroness
جودی میسون
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 1
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 2
طرح اولیه موتور
سایلنت هیل پست 3
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 4
خاطرات الکس شپرد
داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 1 به صورت ویدیویی

163949 163950

داستان سایلت هیل 1 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​

داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 2 به صورت ویدیویی

163952 172258

داستان سایلت هیل 2 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​
 

Attachments

  • sh1.png
    sh1.png
    56.3 KB · مشاهده: 3,611
  • silenthill1.jpg
    silenthill1.jpg
    55.1 KB · مشاهده: 166
آخرین ویرایش:
راستی ممکنه استنلی مرده باشه و مثل والتر روحش تو دنیا زندگی میکرده و اون نامه ها و عروسکو گذاشته باشه وگرنه چطوری فورا عروسکو از نامه ای به نامه دیگه منتقل می کرد (وینسنت هم نمی تونسته با این سرعت این کارا رو کرده باشه)
 
چه جوری نامه‌ها رو از قبل نوشته در صورتی که لحظه لحظه‌ی احوالات هیتر رو زیر نظر داره؟
خب علی جون من نظرم اینه که استنلی،یکی از افرادی هست که ما میشناسیم نه یه فرد خارجی دیگه.به خاطر نوشته هاش و رفتاری که وینسنت از خودش نشون میده،من احتمال میدم همون وینسنت باشه.
 
اول از همه یه تشکر جانانه از امیر جون بکنم که داره برامون نامه های استنلی رو ترجمه میکنه=d>
دمت گرم امیرجان برای زحمتی که کشیدی.
خیلی ممنون بچه ها
من هنوز هم تو جبهه مخالفینم:d
:-w....
صبر میکنیم....
:d
من هم هنوز سر حرفم هستم,استنلی واقعیه....b-)
 
داستان واقعی سایلنت هیل -آخرین قسمت از سری اول-

قسمت نهم : خاطرات آلسا

متعجب بودم که چطور از زیر زمین حلقه های در هم رفته ی سیم خاردار می تونه تخت آلسا رو به سمت بالا حمل کنه. مطمئنا اون می تونست بفهمه که من نسبت به شریل چه احساسی دارم ، پس اون به جای انتقام خودش رو فدا کرد. می تونستم خشم و کنیه رو توی چشاش ببینم. دالیا با دیدن این صحنه شروع کرد به دویدن به سمت خروجی کلیسا. دالیا اونقدر سریع نبود برای همین بود که آلسا تونست با حلقه های در همه پیچیده سیم خاردار دستها و پاهای اونو بگیره سپس چند دسته سیم خاردار رو وارد سینه اش کردو وجود دالیا را از هم درید.

آلسا دستها و پاهای دالیا برید و بدن بی جانش را به سمت خودش آورد. حالا دالیا با دختر خودش که سالها پیش به او خیانت کرده بود رو به رو شده بود. آلسا حالا آزاد شده بود ، از آن زمان که شریل شروع به خون ریزی کرده بود الهه ی تاریکی توانسته بود به کلیسا راه پیدا کنه و برای همین بود که آلسا هم آزاد شده بود. همین امر باعث شده بود تا آلسا بتونه انتقام خودش رو از مادرش بگیره ، مادری که دخترش رو زجر داد تا به اهداف
order دست پیدا کنه. با اینکه مشاهده ی آن صحنه ها حقیقتا زجر آور و غم انگیز بود اما من ته دلم خوشحال بودم ، آلسا بالاخره به اون چیزی که می خواست رسید. آلسا به من نگاه کرد ، درست در لحظه ای که داشتم از کلیسا خارج می شدم ، با صدای ضعیفی گفت" متشکرم" حالا من متوجه شدم که مرگ شریل هم آنچنان بد نبوده. من فکر می کردم که اون دختر منه تا زمانیکه متوجه شدم اون فقط هدیه ای برای یه فرقه شیطانی بوده. Order برای همیشه در این مکان باقی می مونه. الهه حالا در بدن آلسا رشد کرد و به زودی پا به این دنیا می زاره .

در حقیقت این الهه بود که به آلسا این قدرت را داد که دالیا رو بکشه چون دالیا باعث سرافکندگی او شده بود.
حالا داشتم به سمت پایین خیابان نیتان حرکت می کردم ، به اطلاعاتی فکر می کردم که دالیا به من داده بود . اون مستحق این بلایا بود ، به هر حال او تا حدی قوانین order رو زیر پا گذاشته بود.متوجه سمبل شدم که بالای پشت بام ساختما کلیسا خودنمایی می کرد ، این باید همون سمبلی باشه که دالیا ازش حرف می زد . بالاخره از شهر خارج شدم به تابلوی بزرگی رسیدم روی آن نوشته شده بود " به سایلنت هیل خوش آمدید" این جا همون مکانی بود که همه چیز شروع شد و حالا باید همه چیز تموم بشه. من از این شهر خارج شدم و حالا داستان واقعی سایلنت هیل رو برای همگان فاش می کنم.

کسایی که نتونستن کل داستان رو تا قسمت آخر از سری اول بخونین ، این یه خلاصه ی کوتاه از کل داستان هست ;)
شروع می کنم "
اتفاقاتی که برای من افتاد: من دخترم رو به سایلنت هیل آوردم تا دلیل کابوسها و رفتارهای عجیب بود در طی این چند سال رو دریابم. اما اتفاقات عجیبی در این شهر رخ داده بود. متوجه شدم که تاریکی شهر را احاطه کرده، دسته ای از موجودات شبیه به هیولا در خیابانها نیمه بریده شده ی شهر حضور دارند، اونا در حقیقت موجود تاریکی هستند که توسط الهه ، سامائل ، فرستاده شدند. الهه ، موجودی است که فرقه ای شیطانی به نام
order در سایلنت هیل او را می پرستند. دالیا درخواستی از دخترش آلسا داشت ، تا جان خود را برای بیداری و تولد الهه با فراخواندن شریل ، دختر من، به شهر فدا کند. من با دوست خوبی به نام سیبل ملاقات کردم . متاسفانه اون توسط سامائل تسخیر شد و سعی داشت تا منو بکشه. دالیا از من خواسته بود تا اون در شهر بازی LakeSide ملاقات کنم. من با او ملاقات کوتاهی داشتم و او همه چیز را در مورد شهر و اتفاقات آن به من گفت. سپس من به طور ناگهانی در کلیسا بیدار شدم و شریل را دیدم که به طرف من می دود. من سعی کردم که به سمتش بدوم اما دالیا منو عقب هل داد و فورا خنجری رو در قلب شریل فرو کرد. خون او که در حقیقت خون الهه بود ، با ریختن روی زمین کلیسا باعث شد تا تاریکی بدان آنجا نیز نفوذ کند. همین امر باعث شد تا آلسا از بستر مرگ برخیزد و انتقام خود از مادرش را بستاند. متاسفانه شریل نیز به هنگام انتقال خون الهه به آلسا حان خود را از دست داد. حالا آلسا به عنوان خدا در سایلنت هیل ایستاده، حالا مردم او را می پرستند. "

حالا در جاده ی مه گرفته شهر بی هیچ امیدی مثل روحی سرگردان در حال حرکتم ، نمی دونم آیا راه بازگشتی هم هست ، آیا با دیدن اون همه و همچنین جان دادن دختر درست مقابل چشمان من می تونم مثل قبل به زندگیم ادامه بدم ؟! اتومبیلی به سمت در حال حرکت است...خودم رو برای مرگ آماده کردم اما... اتومبیل از میان بدن من گذشت...یعنی من مردم؟! شاید هم هنوز توی دنیای ذهن آلسا اسیر شدم، شاید هرگز دیگه نتونم به دنیای خودم بگردم...یا حتی اونو ببینم... این زجر آورتر از مرگ...

پایان سری اول
 
آخرین ویرایش:


حالا در جاده ی مه گرفته شهر بی هیچ امیدی مثل روحی سرگردان در حال حرکتم ، نمی دونم آیا راه بازگشتی هم هست ، آیا با دیدن اون همه و همچنین جان دادن دختر درست مقابل چشمان من می تونم مثل قبل به زندگیم ادامه بدم ؟! اتومبیلی به سمت در حال حرکت است...خودم رو برای مرگ آماده کردم اما... اتومبیل از میان بدن من گذشت...یعنی من مردم؟! شاید هم هنوز توی دنیای ذهن آلسا اسیر شدم، شاید هرگز دیگه نتونم به دنیای خودم بگردم...یا حتی اونو ببینم... این زجر آورتر از مرگ...


یه سوالی :
مگه هری در پایان نسخه ی اول میمیره؟
این کدوم پایان بازی هستش که شما مد نظرتون هست؟
بعد از مرگ شریل چه اتفاقی افتاد اون بچه که در بغل هری هست و فرار می کنه کیه؟(می دونم هدره منظور اینکه از کجا اومد؟)
در ضمن آلسا حدودا چند سالشه تو آخر بازی (اونجا که رو ویلچره) ؟
منظورم اینه که عکسی از یه دختر جوان نشون میده مال آلسا هست ولی خوب آلسا مگه همسن شریل نیست؟
ممنون میشم من رو هم کمی روشن کنید!!!
شاید سوالام یکم ابتدایی باشه،ببخشید دیگه.
 





یه سوالی :
مگه هری در پایان نسخه ی اول میمیره؟
این کدوم پایان بازی هستش که شما مد نظرتون هست؟
بعد از مرگ شریل چه اتفاقی افتاد اون بچه که در بغل هری هست و فرار می کنه کیه؟(می دونم هدره منظور اینکه از کجا اومد؟)
در ضمن آلسا حدودا چند سالشه تو آخر بازی (اونجا که رو ویلچره) ؟
منظورم اینه که عکسی از یه دختر جوان نشون میده مال آلسا هست ولی خوب آلسا مگه همسن شریل نیست؟
ممنون میشم من رو هم کمی روشن کنید!!!
شاید سوالام یکم ابتدایی باشه،ببخشید دیگه.

این داستان که کلا با نسخه ی اول بازی یه سری تفاوتهایی داشت ، توی بازی شما آخر بازی پایانهای متفاوتی رو می گیرید که خب تو یکیشون هم هری مرده
متوجه نمی شم سوالاتون مربوطه به این داستان میشه یا بازی ؟
آلسا 14ساله هس ، 7 سال از شریل بزرگتره
خواهش می کنم اگه سوالاتون در مورد بازیه که دوستان حتما کمک می کنن
 
سلام

یه سوالی :
مگه هری در پایان نسخه ی اول میمیره؟
این کدوم پایان بازی هستش که شما مد نظرتون هست؟
بعد از مرگ شریل چه اتفاقی افتاد اون بچه که در بغل هری هست و فرار می کنه کیه؟(می دونم هدره منظور اینکه از کجا اومد؟)
در ضمن آلسا حدودا چند سالشه تو آخر بازی (اونجا که رو ویلچره) ؟
منظورم اینه که عکسی از یه دختر جوان نشون میده مال آلسا هست ولی خوب آلسا مگه همسن شریل نیست؟
ممنون میشم من رو هم کمی روشن کنید!!!
شاید سوالام یکم ابتدایی باشه،ببخشید دیگه.
داوودجان این یه سوال بود؟:d خب همونطور که آتوساخانم پاسخ دادند:
1- نه! فقط اگه پایان Bad بازی رو بگیری هری میمیره.
2- هیچکدام، این یه داستان که آتوساخانم دارند ترجمه می کنند و هر شب راس ساعت 9:30 دقیقه جلوی درب منزل، ... ببخشید! تو تاپیک قرار میدن. (آخه دایی این هم زمان بود انتخاب کردی ما هی اشتباه میگیم:)))
3- شریل نمرد. البته اینجا بین علما اختلافه. اما چیزی که مشخصه اینه که روح شریل به آلسا پیوست تا در نهایت در کالبد نوزادی حلول کنه که اون نوزاد شد هدر.
4- ظاهراً 14 سالش بوده.:-/
5- هیچ کجا به این موضوع اشاره نشده که شریل چه ارتباط بیولوژیکی با آلسا داره. اما اگه وجود شریل رو به عنوان یه انسان طبیعی در نظر بگیریم، تولدش همزمان با سوزاندن آلسا بوده.
 
خوب پیشنمایش دان پور تموم شد و ایشالله فردا رو سایت میره! نکات تحلیلی در موردش زیاد بود که گفتم بعد انتشار بازی بهش بپردازم وگرنه حجم پیشنمایش 2 یا 2.5 برابر میشد.

در مورد استنلی قرار بود مطلبی بنویسم که متاسفانه هنوز فرصت نشده! از این رو و بنا به قولی که به برخی از دوستان دادم قرار شد راجع به این کاراکتر با دوستان تبادل نظر کنم. فقط اگه میشه محبت کنید یه مختصر یا خلاصه ای بر آنچکه اتفاق نظر روش داشتین رو بهم بگین و نکات ابهامی هم که مونده رو هم درش لحاظ کنید.

با تشکر...
 
درودی دگر بار
خوب پیشنمایش دان پور تموم شد و ایشالله فردا رو سایت میره!

ممنون شهردار عزیز:d خدا قوت، خسته نباشی. خیلی دوست دارم پیش نمایشت رو بخونم.
در مورد استنلی قرار بود مطلبی بنویسم که متاسفانه هنوز فرصت نشده! از این رو و بنا به قولی که به برخی از دوستان دادم قرار شد راجع به این کاراکتر با دوستان تبادل نظر کنم. فقط اگه میشه محبت کنید یه مختصر یا خلاصه ای بر آنچکه اتفاق نظر روش داشتین رو بهم بگین و نکات ابهامی هم که مونده رو هم درش لحاظ کنید.

کار خوبی میکنی تو این بحث شرکت میکنی.
خوب شخصیت استنلی سرتاسر ابهامه، اول از همه این سؤال پیش میاد که آیا استنلی وجود خارجی یا حقیقی داره یا نه؟ اگر وجود خارجی داره، چه جور شخصیتیه، چه سرگذشتی داره و چه جوری با هیتر ارتباط برقرار کرد؟ آیا وجود لئوناردو در بیمارستان توجیهی شبیه به استنلی داره؟(حقیقی یا موهومی بودن؟) عروسک نماد چیه؟ نوع نوشتار نامه‌ها چه مطلبی رو میرسونه؟ استنلی و لئوناردو چه ارتباطی با صدای مرموز پشت تلفن دارند؟ و سؤالات دیگه که در ادامه بحث پیش میاد.

نظرات متفاوته، بعضی‌ها معتقدند استنلی وجود خارجی داره، و در عین حال تا آخرین لحظه ارتباط با هیتر در قید حیات بوده، نظریه دیگه‌ای مطرح شد که استنلی قبل از ورود هیتر به بیمارستان مرده بود. طبق یک نظریه استنلی همون وینسنته (که کمی بعید به نظر میرسه) و نظریه دیگه‌ای مبنی بر موهومی بودن شخصیت استنلی وجود داره.
مسعود جان شما هم نظرت رو واضح بیان نکردی!
 
آخرین ویرایش:
سلام
به!به! این چند وقته خبرای خوش می‌شنویم.>:d:excited:
فقط سالار برای ثبت در تاریخ، لینکش رو همین‌جا قرار بده.
========================================
================================================ =================================================
1 و 2 و 3 و 4 و 5 و 6 و 7 و 8 و 9 و 10 و 11 و 12 و 13 و 14 و 15 و 16 و 17 و 18 و 19 و 20 و 21 و 22 و 23 و 24 و 25 و 26 و 27 و 28 و 29 و 30 و 31 و 32 و 33 و34 و 35 و 36 و 37 و 38 و 39 و Endings و Extras
==========================================
==== =========================================

Silent Hill 1: Original Memories
#23

شما الان اینجا هستید.
albums3751-picture54023.jpg

ورودیِ دفتر متل Norman Young. البته از خیابان Sanford هم می‌تونید وارد حیاط متل بشید.
albums3751-picture54024.jpg

رمزش رو هم می‌تونید تو دستور پخت خاگینه پیدا کنید.
albums3751-picture54025.jpg

یه آهن‌ربا! ورش داریم لازم میشه.
12_11_00_50.jpg
تو انباری کناری هم یه موتورسیکلت قدیمی پیدا می‌کنیم.
12_11_01_49.jpg

پس کافمن تو این متل یه اتاق گرفته‌بوده؟ چرا؟
sh1_screen_44.jpg

شماره‌ی اون کلیدی که پیدا کردیم 3 بود؟
12_10_55_48.jpg
خفه‌مون کردی هری! هلش بده دیگه!
12_11_03_11.jpg
هاوووون! این دیگه چیه؟ به نظر فلزی میاد. با آهن‌ربا درش بیار ببینیم چیه؟
12_11_03_21.jpg
آهاوووون! کلید یه موتور سیکلته. حتماً مال همونی هست که تو انبار کناری دفتر متل پیداش کردیم.
12_11_03_34.jpg
اینم که خود موتور سیکلته درب و داغون. چیش عجیبه هری؟
12_11_01_54.jpg
آره! راستی میگی. چرا باکش انقدر تمیزه؟
12_11_01_57.jpg

امتحانش کن.
12_11_04_27.jpg

یه بطری توی یه کیسه‌ی پلاستیکی!
اوه! این همونی نیست که...؟ انگار خودشه.

12_11_04_37.jpg
باز این کَنه پیداش شد.
12_11_04_46.jpg
 
آخرین ویرایش:
ممنون از همگی ...
خوب پس تولد هدر هم مصادف میشه با مرگ شریل(البته اگه مرده باشه)
ولی خوب هری چطور هدر رو پیدا میکنه پس (منظو اینکه نوزاد متولد شده رو پیدا می کنه)
و چرا میشه پدرش؟
 
ممنون از همگی ...
خوب پس تولد هدر هم مصادف میشه با مرگ شریل(البته اگه مرده باشه)
ولی خوب هری چطور هدر رو پیدا میکنه پس (منظو اینکه نوزاد متولد شده رو پیدا می کنه)
و چرا میشه پدرش؟

بهتره برای شریل مرگی در نظر نگیریم، در واقع روح آلسا و شریل در یک کالبد حلول کرد و یک شخصیت واحد به وجود آورد.
آخر بازی فرشته(متاترون) کودک تازه متولد شده که همون هیتر هست رو به هری میسپره.
خوب وقتی هری در این شرایط قرار میگره به طبع نسبت به این نوزاد احساس مسئولیت میکنه، هری بعد از این ماجرا متوجه میشه که شریل دیگه هیچ وقت برنمیگرده، پس باید تنها مراقب نوزاد باشه.
 
سلام
مسعود جان شما هم نظرت رو واضح بیان نکردی!
خب راستش واضح‌ترین چیزی که می تونم بگم اینه که فکر می‌کنم شخصی به نام استنلی واقعاً وجود داشته. اما این یادداشت‌ها توسط اون نوشته نشده.
این یادداشت‌ها با صراحت دارند دو کار مهم انجام میدند. راهنمایی کردن هدر برای پیشروی به سمت هدفش و دادن هشدار به اون درباره‌ی لئونارد.
دو کار رو هم به صورت غیر صریح انجام میدن: دادن امید به هدر و ترساندن همزمان او از جهنم اطرافش.
ممنون از همگی ...
خوب پس تولد هدر هم مصادف میشه با مرگ شریل(البته اگه مرده باشه)
ولی خوب هری چطور هدر رو پیدا میکنه پس (منظو اینکه نوزاد متولد شده رو پیدا می کنه)
و چرا میشه پدرش؟
به نوعی آره. البته برای گرفتن جواب این سوالات باید پایان خوب بازی رو ببینی.
 

کاربرانی که این گفتگو را مشاهده می‌کنند

تبلیغات متنی

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی همین حالا ثبت نام کن
or