بحث و تبادل نظر در مورد سری Silent Hill (خلاصه داستان در پست اول)

انتخاب شما برای شخصیت محوری داستان برای قسمت بعد؟


  • مجموع رای دهنده‌ها
    129

Silent Dream

In madness you dwell
کاربر سایت
Jan 3, 2010
1,831

d.png

خلاصه‌ی داستان سری بازیهای سایلنت هیل
مقدمه:

«Silent Hill» نامی برای یک بازی رایانه‌ای است که در سال 1999 و توسط شرکت Konami برای کنسول PS1 عرضه شد. از همان ابتدا مشخص بود که این نام، پتانسیل تبدیل شدن به یک فرانچایز بزرگ را دارد. داستانی فوق‌العاده غنی، مبهم و عمیق در ژانری به نسبت نوپا. همین غنی و مبهم بودن داستان، Konami را وادار ساخت تا در کتاب راهنمای قسمت سوم بازی (Silent Hill 3 Official Complete Guide) بخشی را با نام Lost Memories قرار بدهد. اما همین عنصر داستان،‌تبدیل به تیغی دو دم شد؛ از یک سو یکی از اصلی‌ترین دلایل علاقه‌ی دیوانه‌وار طرفدارانش و از سوی دیگر، پاشنه آشیل عنوان در جذب مخاطبان جدید. شماره‌ی 2 بازی در سال 2001، شماره 3 در سال 2003 ، شماره‌ی 4 در سال 2004 ، Silent Hill: Homecoming در سال 2008 عرضه شدند. اما از لحاظ خط داستانی، شماره‌های 2 و 4 و Homecoming (به نوعی) مجزا بودند و فقط شماره 3 در ادامه‌ی شماره اول عرضه شد. در متن حاضر سعی شده است خلاصه‌ای کوتاه از شماره‌های منتشر شده ارائه شود تا عزیزانی که تازه به جمع ساکنان سایلنت هیل می‌پیوندند، بتوانند راحت‌تر با این عنوان رابطه بر قرار کنند. لازم به یادآوری است که این متن به معنی واقعی کلمه، اسپویلر است.

داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 1 به صورت ویدیویی

163949 163950

داستان سایلت هیل 1 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​

داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 2 به صورت ویدیویی

163952 172258

داستان سایلت هیل 2 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​
every.png
نویسنده ای به نام Harry Mason و همسرش در حین عبور از یک جاده، نوزادی را یافته و نام او را شریل می‌گذارند. چهار سال بعد همسر هری فوت می‌کند. سه سال پس از فوت همسرش، هری بنا به دلایلی تصمیم می‌گیرد با شریل به شهری که وی را در نزدیکی آن یافته بودند سفر کند. شب هنگام، در جاده‌ی کنار شهر، پلیسی موتورسوار از کنار آنها عبور کرده و توجه هری را جلب می کند. اندکی جلوتر، هری متوجه موتور پلیسی میشود که بدون سرنشین در کنار جاده افتاده در همین حین، در روبروی خود دختری را وسط جاده می‌بیند. برای اجتناب از تصادف با او، دیوانه‌وار فرمان را می چرخاند. اما ماشین منحرف شده و به دره‌ی کناری سقوط می‌کند. هری پس از به هوش آمدن، متوجه غیبت شریل می‌شود. در حین جستجو، شبح شریل را می‌بیند و به دنبال او می‌دود. در انتهای معبری تنگ، ناگهان همه‌چیز در تاریکی فرو می‌رود و چهره آنجا تغییر می‌کند. هری مصمم ادامه ‌می‌دهد اما در اثر حمله‌ی چند موجود هیولا مانند به حالت مرگ روی زمین می‌افتد.
وقتی هری بعد از آن حادثه در کافه ای بیدار می‌شود، با همان پلیس روبرو می‌شود. آنها با هم از اتفاقات عجیب شهر و حالت غیرعادی آن سخن می‌گویند. پلیس Cybil Bennet‌ نام دارد و به هری در یافتن شریل کمک می‌کند. حالت عادی شهر اینگونه است: خالی از سکنه، فرو رفته در مه، محصور شده توسط دره‌های عمیق و پر از هیولا. اما در حالت غیر عادی به تمامی این موارد تاریکی مطلق تکه گوشت های آویزان از در و دیوار سکوتی مرگبارتر هم اضافه میشود . هری در جستجوی شریل به مکان‌های زیادی از شهر مراجعه می‌کند: مدرسه، کلیسا، بیمارستان، فاضلاب، پارک تفریحی و در بعضی از آنها با شخصیت‌هایی آشنا می‌شود. با پیرزن عجیبی به نام Dahlia Gillespie در کلیسا، دکتر Michael Kaufmann و پرستاری به نام Lisa Garland در بیمارستان. همچنین مرتب شبح دختری را می‌بیند که باعث تصادف او شده بود به نام Alessa. دالیا اطلاعات زیادی درباره‌ی هری و شهر دارد دکتر کافمن و لیزا هم هر کدام مطالب جدیدی به اطلاعات هری اضافه میکنند. در طول بازی اطلاعات زیادی از شهر به دست می‌آوریم خواه از لابلای روزنامه‌های باطله و کتاب‌ها و خواه از این شخصیت‌ها. شهر مکانی نفرین شده بوده و در سال‌های جنگ‌های داخلی، اعدام‌های زیادی در زندان آن صورت گرفته است. شهر قدمت زیادی دارد و قرن‌ها قبل، بومیان ساکن آنجا بودند. از همان زمان، آیینی شیطانی در شهر رواج داشته است. در سده‌های اخیر، پس از سکونت مهاجران در شهر، تلفیقی از آیین باستانی شهر با آیین‌های مهاجران پدید می‌آید که با نام The Order شناخته می‌شود. پیروان و سردمداران این فرقه اعتقادات عجیب و خطرناکی‌ دارند. این فرقه به سه شاخه‌ی اصلی تقسیم می‌شود که یکی از آنها «مادر مقدس» می‌باشد. در راس این شاخه دالیا قرار دارد که آلسا دختر وی است. این فرقه به خدایی اعتقاد دارد که باید در روی زمین متولد شده سپس بهشت موعود فرقه را بنا کند. بر اساس مدارک به دست آمده، این خدا یک بار متولد شده و مرده است و حال باید برای بار دوم متولد یا فراخوانده شود. دالیا متوجه می‌شود که مشخصات دختر وی، آلسا، با مشخصات مادر خدا که در متون قدیمی پیش‌بینی شده هم‌خوانی دارد پس او را تربیت می‌کند تا مراسم تولد را انجام دهد. در این مراسم، باید مادر خدا سوزانده شود. مراسم در سن 7 سالگی آلسا انجام می‌شود و بدن کباب شده‌ی وی را به بیمارستان انتقال می‌دهند. اما او ناقص است. آلسا در نهایت درد و رنج، قسمتی از روح خودش را به صورت یک نوزاد از شهر بیرون می‌فرستد و با استفاده از قدرت ذهن خود، شهر را به جهنمی بی‌بدیل تبدیل می‌کند. دالیا برای اتمام نقشه خود، توسط خود آلسا، شریل را فرا می‌خواند تا روح مادر خدا تکمیل شود. در این بین دکتر کافمن مسئول امور پزشکی آلساست.
آلسا در برابر دالیا مقاومت می‌کند اما دالیا با فریب هری، خود را به آلسا می‌رساند و مراسم را مجدداً انجام می‌دهد اما در همین حین هری سر می‌رسد. روح شریل به آلسا می‌پیوندد تا مادر خدا کامل گردد. دکتر کافمن به قصد نابودی این روح، دارویی را به سمت وی پرتاب می‌کند اما اینکار باعث می‌شود خدا (در شماره‌ی اول این خدا با نام «سامایل» معرفی می گردد) متولد شود. در اولین اقدام، سامایل، دالیا را آتش می‌زند. اما هری با سامایل می‌جنگد و او را شکست می‌دهد. پس از نابودی سامایل، مادر خدا ظاهر می‌شود و نوزادی را به هری می‌دهد سپس، راه فرار از آن مهلکه را به او نشان می‌دهد.
هری نوزاد را از شهر دور کرده و در جایی به طور ناشناس او را بزرگ می‌کند. نام این نوزاد را Heather می‌گذارد. هدر کودکی عادی نبود و گاها ، رفتارهای عجیبی از خود بروز می‌داد.
17 سال پس از این ماجرا، دختر نفر دوم فرقه، یعنی «Claudia Wolf» تصمیم می‌گیرد آن نوزاد را پیدا کند تا مراسم دوباره به جریان بیفتد. با کمک کشیش دیگری به نام «Vincent»، کاراگاهی به نام «Douglas Cartland» را استخدام می‌کند تا این کودک را پیدا کند. داگلاس هدر را پیدا می‌کند اما از نیت اصلی کارفرمایان خود اطلاع ندارد. روزی که هدر به مرکز خرید شهر رفته‌بود،‌ داگلاس را در مقابل خود می‌بیند. هدر بی خبر از همه‌جا به خیال اینکه داگلاس یک مزاحم است، می‌گریزد ولی داگلاس قبلاً محل او را به کلودیا و وینسنت اطلاع داده‌است. هدر به سمت خانه و نزد هری حرکت می‌کند اما اطراف او پر از هیولاهایی هولناک شده است. در اینجا برای اولین بار، کلودیا را ملاقات می‌کند. کلودیا درتلاش است تا هدر چیزی را به یاد بیاورد. هدر پس از گذشتن از مرکز خرید و ایستگاه مترو، درساختمانی نیمه‌کاره در نزدیکی محل سکونت خود با وینسنت روبرو می‌شود.
هدر به آپارتمان خود می‌رسد اما درآنجا پدرش، هری را غرق در خون و بی‌جان می‌یابد. او کلودیا را در پشت‌بام می‌بیند و او را مسئول قتل پدرش می داند. هدر قصد انتقام دارد اما کلودیا به سایلنت هیل می‌رود. هدر به همراه داگلاس (که کمابیش به واقعیت پی برده است) به سمت سایلنت هیل حرکت می‌کند.
هدر تقریباً گذشته‌ی خود را به یاد آورده است؛ او همان روح واحد آلسا و شریل است که توسط مادر خدا به هری سپرده شد. پس از حلول روح آلسا و شریل، جنین خدا هم وارد بدن او شده است اما تحت تاثیر فراموشی هدر، عقیم مانده و برای بارور شدن، نیاز دارد تا آتش خشم و نفرت در درون هدر شعله‌ور شود. کلودیا در تمام طول داستان سعی بر این دارد تا همین میراث آلسا را بیدار کند و برای همین منظور، هری را می‌کشد تا او را از سر راه بردارد. در این میان، وینسنت که منافع خود را با تولد خدا در خطر می‌بیند، سعی می‌کند توسط هدر، کلودیا و عقایدش را نابود کند.
پس از رسیدن به شهر، هدر به بیمارستان می‌رود. او با راهنمایی‌های علنی یا مخفیانه‌ی وینسنت،‌ پدر کلودیا یعنی «لئونارد» را که در بیمارستان زندانی شده می‌کشد تا متاترون را به دست آورد. متاترون، نماد خیر و روشنی و در مقابل سامایل است و وینسنت تصور میکند متاترون میتواند در مبارزه با کلادیا به هدر کمک کند. در ادامه،‌هدر به کلیسای فرقه می‌رسد. کلودیا، وینسنت را ، که به زعم او خیانت کرده‌است، می‌کشد. هری مقداری از داروی دکتر کافمن را به شکل یه قرص به هدر داده بود. هدر آن قرص را می‌بلعد و در نتیجه، جنین خدا را بالا می‌آورد. کلودیا جنین را می‌بلعد و آنرا به شکل ناقص بارور می‌کند. در نهایت کلودیا به دست خدای متولد شده نابود می‌شود و هدر هم وی را می‌کشد. تا بار دیگر تفکرات منحرف فرقه برای به وجود آوردن خدا عقیم بماند.

آنچه که شما در بالا مطالعه کردید تنها بخشی از شهر و اتفاقات رخ داده در آن است در شماره های دوم و چهارم و پنجم از بازی بخشی دیگر از توانایی های شهر حضور پر رنگی دارد و آن هم قضاوت و مجازات است ، شهر به خاطر اتفاقاتی که به خود دیده است دارای قدرتهایی خاص است یکی از این قدرتها فراخواندن افراد است در شماره های دوم و پنجم ما شاهد حضور افرادی در شهر هستیم که به نوعی گناهکارند و شهر برای قضاوت در مورد آن ها ، دعوتشان کرده است .
جیمز ساندرلند مردی که زن مریضش را کشته است و همینطور الکس شفرد که باعث مرگ برادر کوچکتر خود شده است با پا گذاشتن به شهر اماده پاسخگویی به اشتباهاتی میشوند که سعی در فراموش کردن آن ها داشته اند ، صد البته که نوع بازجویی و قضاوت در این شهر مرموز نیز متفاوت است به جای حضور قاضی و هیئت منصفه و دادگاه ، تمام اتفاقات پیرامون شخصیت ها به نوعی اشتباه شخصیت را گوشزد میکنند از موجوداتی که با آنها مبارزه می‌کنید گرفته تا افراد سرگردان دیگری در شهر که خود گناهکارند .گو اینکه این خاصیت شهر در تمامی شماره ها وجود دارد ولی در شماره های مذکور از فرع به اصل بدل شده و محوریت بازی بر عمل انجام گرفته توسط شخصیت اصلی قرار دارد و بحث فرقه ، آلسا و غیره کمتر پرداخته شده است .
در این میان شماره ی چهارم بازی اما فضائی اختصاصی داشت در این شماره یکی از دست پرورده های یتیم خانه ی تحت رهبری فرقه به نام والتر سالیوان که پیرو حزب مادر مقدس است قصد متولد کردن خدا توسط مراسمی به نام قربانی کردن 21 نفر را دارد ، والتر که در کودکی توسط خانواده ی خود رها شده است تصور میکرد اتاقی که در آن بدنیا آمده است مادر او و در حقیقت خداست والتر که تصور میکند مادرش به خواب رفته است سعی دارد از طریق مراسم ذکر شده او را بیدار کند ، هر کدام از افرادی که برای قربانی شدن انتخاب شده اند باید دارای مشخصه ای باشد آخرین نفر این لیست که هدایت آن را بازیباز بر عهده دارد و دریافت کننده ی دانش و تکمیل کننده ی مراسم است ، هنری تونزند نام دارد که حال در همان اتاق تولد والتر زندگی میکند و در طول بازی با پی بردن به ماجرا و کمک های جوزف شرایبر که قبل از هنری در آن اتاق زندگی میکرده است قصد دارد جلوی تکمیل این مراسم را بگیرد . در انتها هنری تونزند با مبارزه با موجودی که والتر به وجود می آورد رویای به وجود آوردن خدا را بار دیگر خراب میکند .
علاوه بر شماره های ذکر شده دو بازی Silent Hill: Origins و Silent Hill: Shattered Memories نیز از سری معرفی شده اند که در اولی به زمان سوزانده شدن آلسا توسط دالیا و چگونگی زنده ماندن آلسا پرداخته شده و در دیگری اتفاقات شماره ی اول بعد از سال ها توسط هری بازسازی میشوند، گر چه با پایان کار تیم سازنده ی اصلی بازی که کار ساخت 4 شماره ی اول بازی را بر عهده داشتند این شماره ها به خوبی پرداخته نشده و دارای نواقصی در حیطه‌ی داستانی هستند اما همچنان سری سایلنت هیل دارای یکی از بهترین داستان ها در طول تاریخ بازیهای رایانه ای است.
لازم به ذکر است بر اساس این بازی تاکنون دو فیلم سینمایی نیز ساخته شده که شماره دوم (تا زمان نگارش این مقاله) هنوز اکران نگردیده است. با توجه به نظر مخاطبان، فیلم اول یکی از برترین و موفق‌ترین فیلم های ساخته شده بر اساس یک بازی ویدیویی می‌باشد.
همچنین شرکت کونامی در سال 2006 و به مناسبت اکران فیلم، مجموعه‌ای ویدیویی را بر روی رسانه‌ی UMD برای PSP عرضه نمود که با نام The Silent Hill Experience شناخته شده و شامل دو کمیک The Hunger و Dying Inside ، ترایلر شماره‌های 1 تا 4 بازی و فیلم، مصاحبه با آهنگ‌ساز افسانه‌ای سری به همراه کارگردان فیلم و برخی موسیقی‌های بازی می‌باشد.

دریافت خلاصه به صورت فایل pdf :دانلود
تهیه و تنظیم خلاصه : (msbazicenter)

----------------------------------------------------------------------------------------------------------

مقالات تحلیلی بازی نوشته شده توسط امیر حسین فرحزادی ( Bone Crusher ) :
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش اول )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش دوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش سوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش چهارم )

تاپیک تحلیل بازی نوشته شده توسط محمد مهدی حاجی اسمعیلی ( nemesis ) ( کامل نشده ):
The Lost Memories ---پایه و اساس بازی بزرگ "Silent Hill" -- تحلیلی بزرگ برای این بازی

مقالات مختلف در مورد سری سایلنت هیل:
Silent Hill: Homecoming Plot
Silent Hill: Origins Plot
Silent Hill Shattered Memories Plot
داستان (Silent Hill: Orphan)
شباهت بین Homecoming و Silent Hill 2
تاریخ وقایع Silent Hill و Shepherd's Glen
دانلود Silent Hill 2 - The movie
ترجمه یادداشت های سایلنت هیل 2
ترجمه فارسی دیالوگ های بازی Silent Hill 2: Born from a Wish
سایلنت هیل 4: پرونده قربانیان
ساکنین South Ashfield Heights apartments- قسمت اول - قسمت دوم
یادداشتی کوتاه بر SILENT HILL: HOMECOMING
داستان نسخه اول فیلم سایلنت هیل
Silent Hill: Original Memories
Silent Hill HD Collection Achievements Guide
Little Baroness
جودی میسون
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 1
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 2
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 3
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 4
خاطرات الکس شپرد
 

Attachments

  • sh1.png
    sh1.png
    56.3 KB · مشاهده: 3,573
  • silenthill1.jpg
    silenthill1.jpg
    55.1 KB · مشاهده: 117
آخرین ویرایش:

oxford

کاربر سایت
May 11, 2009
246
نام
حمید
درود بر آفا حمید گل, خوب هستید؟
شما به دوستتون بگید براتون silent hill origins رو بریزه! اون بهتره و بیشتر شبیه نسخه های کلاسیکه!
شترد مموریز هم بازی خوبی هست ولی با نسخه های قبلی تفاوت زیادی داره.
داداش دمت گرم.بازم شما که جواب دادی.ولی بدبختی من دیروز نتونستم بیام پستتو بخونم این دوستم شتردمموزیزو ریخته برام.حاجی اون اولش که یه فرم میزارن جلومون این انتخابا توی بازی اثر میزاره؟زیاد با بازیش ولی حال نکردم.فقط باید راه بری یا حرف بزنی یا فرار کنی.اسلحه مسلحه هم که سرش گرده.هیچی بهمون نمیده؟
 

Silent Dream

In madness you dwell
کاربر سایت
Jan 3, 2010
1,831
داداش دمت گرم.بازم شما که جواب دادی.ولی بدبختی من دیروز نتونستم بیام پستتو بخونم این دوستم شتردمموزیزو ریخته برام.حاجی اون اولش که یه فرم میزارن جلومون این انتخابا توی بازی اثر میزاره؟زیاد با بازیش ولی حال نکردم.فقط باید راه بری یا حرف بزنی یا فرار کنی.اسلحه مسلحه هم که سرش گرده.هیچی بهمون نمیده؟
قربونت حمید جان:)
بله این انتخابا توی پایان بازی تاثیر میذاره. و اینکه در این بازی اصلاََ مبارزه وجود نداره و فقط باید از دست هیولاها فرار بکنی. مثل شماره ها قبلی نیست که بتونی مبارزه بکنی.
در کل به نظرم بازی بدی نیست!
 

Silent Dream

In madness you dwell
کاربر سایت
Jan 3, 2010
1,831
دیشب از بس در مورد بازی سایرن با بچه ها بحث کردم, زد به سرم که بشینم بازیش کنم!:d همونطور که میدونید این بازی رو كيچيرو (کارگردان سایلنت هیل 1) ساخته!:d
بازی به طرز بی رحمانه ای ترسناک و افسرده کننده هست! محیطی تاریک, مه گرفته, غم زده....هیولاهای بازی به شدت چندشی و ترسناک هستند!:-&
یعنی صد رحمت به سایلنت هیل !!!:|
خدا رو شکر میکنم که تویوما از تیم سایلنت رفت! و اگر نه معلوم نبود چقدر سایلنت هیل رو ترسناک میکرد!:d
فرض کنید, اگر تویوما کارگردان سایلنت هیل 2 بود, بازیش چقدر ترسناک میشد!!:-s
به راستی که ژاپنی ها ذهن مریضی دارند!#:-s

m4673_siren_leadin.jpg
d859_siren_publishers_wid.jpg


c266_Siren11.jpg
v4293_sirenbloodcurse.jpg
 

Emperor visari

کاربر سایت
Jan 5, 2011
1,553
اوه! صحبت سایرن شد. یادم اومد که نصفه گذاشتمش و تا فصل هفتش بیشتر نرفتم.:( عمری باشه باید تمومش کنم.بازی ترسناکی بود ولی چون روند یکنواخت داره آدم به ندرت غافلگیر میشه.من از سایلنت بیشتر ترسیدم.شکل بعضی از شیبیتوها می تونست خیلی ترستاکتر باشه:-s در مورد گیم پلی من ترجیح می دادم بازی یکم آسونتر بشه در عوضش این که کجا بری و چه کار بکنی جز به جز توضیح داده نشه.داستانشم خیلی خیلی مبهمه و دست سایلنت هیل رو تو مبهم بودن از پشت بسته!
اون پسره هوارد شونصد بار مرد ولی هنوز زنده س!؟
 

Zack_Fair

کاربر سایت
Mar 16, 2010
1,745
دیدم بحث در مورد Downpour ـه، خواستم بگم احتمالا از بین بچه های این تاپیک من اولین کسی بودم که قبل عید پارسال تمومش کردم.
معجونی از مشکلات گرافیکی، داستان و شخصیت پردازی آبکی و گیم پلی ضعیف با اون ماموریت های جانبی که کل گیم پلی سایلنت هیل رو زیر سوال برده بود بودش. اولش که بازی رو تموم کردم جو گیر بودم و ازش طرفداری می کردم می گفتم حقش 7 و 8 ـه ولی یه مدت که گذشت و سایلنت هیل های قدیمی رو دوباره رفتم فهمیدم آشغالی بیش نیست و حقش همون نمره ایه که ign بهش داده. متاسفانه انقدر بازی سبک هارور کمه که برامون در بیابون لنگه کفشی مثل Downpour نعمت شده.
Origins هم به مراتب بدتر از Downpour بود و حالم رو بهم زد جوری که هیچ وقت تمومش نکردم. اصلا داستان این جدیدا توهین به شعور مخاطب بود...مادر طرف تو آسایشگاه روانی بوده یا زندانی فراری شد داستان؟ Downpour اومده بودن توش twist بذارن شده بود مسخره بازی، دقیقه 90 معلوم می شه که... واقعا مسخره بود به نظرم.
تو این بین SM بهتر بود. هوم کامینگ هم حرفی برای گفتن نداشت و آشغالی مثل Downpour و اریجینز بود.
با این وضع کونامی دست از سر این سری برداره سنگین تره، سایلنت هیل شده یه آی پی درجه 2 و 3.
 

oxford

کاربر سایت
May 11, 2009
246
نام
حمید
قربونت حمید جان:)
بله این انتخابا توی پایان بازی تاثیر میذاره. و اینکه در این بازی اصلاََ مبارزه وجود نداره و فقط باید از دست هیولاها فرار بکنی. مثل شماره ها قبلی نیست که بتونی مبارزه بکنی.
در کل به نظرم بازی بدی نیست!
داش امیر خیلی گلی خداییش.دمت گرم که هوای مارو داری.اره بازیشو که رفتم جلو فقط همینجوری بود.میخوام برم پیش همون دوستم اون یکیرو بگیرم ازش.این یکی که خیلی ضد حال بود.
 

Devil-Girl

کاربر سایت
Aug 24, 2012
1,238
دیدم بحث در مورد Downpour ـه، خواستم بگم احتمالا از بین بچه های این تاپیک من اولین کسی بودم که قبل عید پارسال تمومش کردم.
معجونی از مشکلات گرافیکی، داستان و شخصیت پردازی آبکی و گیم پلی ضعیف با اون ماموریت های جانبی که کل گیم پلی سایلنت هیل رو زیر سوال برده بود بودش. اولش که بازی رو تموم کردم جو گیر بودم و ازش طرفداری می کردم می گفتم حقش 7 و 8 ـه ولی یه مدت که گذشت و سایلنت هیل های قدیمی رو دوباره رفتم فهمیدم آشغالی بیش نیست و حقش همون نمره ایه که ign بهش داده. متاسفانه انقدر بازی سبک هارور کمه که برامون در بیابون لنگه کفشی مثل Downpour نعمت شده.
Origins هم به مراتب بدتر از Downpour بود و حالم رو بهم زد جوری که هیچ وقت تمومش نکردم. اصلا داستان این جدیدا توهین به شعور مخاطب بود...مادر طرف تو آسایشگاه روانی بوده یا زندانی فراری شد داستان؟ Downpour اومده بودن توش twist بذارن شده بود مسخره بازی، دقیقه 90 معلوم می شه که... واقعا مسخره بود به نظرم.
تو این بین SM بهتر بود. هوم کامینگ هم حرفی برای گفتن نداشت و آشغالی مثل Downpour و اریجینز بود.
با این وضع کونامی دست از سر این سری برداره سنگین تره، سایلنت هیل شده یه آی پی درجه 2 و 3.

چقدر دلت پره! آشغالی نیست آشغالی نیست راه انداختی :D
معلومه بعد از تیم سایلنت دیگه سایلنت هیل هم مرد ولی به نظرم با اومدن dp تا حدی احیا شد، حداقل اتفاقاتی که توش می افتاد با منطق اصیل سایلنت هیل جور در میومد
داستان آبکی نبود، کلیشه ای بود ولی روایت زیبایی داشت دیگه اینو اکثریت اهل فن هم تأیید کردن
هوم کامینگ که اصلا نه با سرآغاز نه با رگبار قابل مقایسه نیست، کلا یه خط قرمز روش بکش
گرافیکش هم تا جایی که می دونم بد نبود
در کل در این حد که اومدی این اثر رو با خاک یکسان کردی نبود :D
 

Silent Dream

In madness you dwell
کاربر سایت
Jan 3, 2010
1,831
با این که DP بازی بدی نبود و منم خوشم اومد ازش ولی به هر حال در حد اندازه اسم سایلنت هیل نبود
به قول یه بابایی

The Silent Hill game and movie franchises are both dead in the water. Let them rest, in that special place..
 

mohsen gt5

کاربر سایت
Oct 8, 2010
859
آخه یه خورده فک کنین که چی میگین,کجای بازگشت به خانه چرت بود,حداقل واقعی ترین دشمنها رو تو کل سری داشت.نه مثل این چوب خشکایی که تو dp هست.همون پیرامید هدی که فقط تو چند صحنه میاد از تو فیلمش شاخ تره,حیف که نقشی تو بازی نداشت
 

msbazicenter

کاربر سایت
Sep 19, 2008
3,690
نام
مرام آدم مهمِ نه اسمش
سلام
========================================
================================================ =================================================
1 و 2 و 3 و 4 و 5 و 6 و 7 و 8 و 9 و 10 و 11 و 12 و 13 و 14 و 15 و 16 و 17 و 18 و 19 و 20 و 21 و 22 و 23 و 24 و 25 و 26 و 27 و 28 و 29 و 30 و 31 و 32 و 33 و34 و 35 و 36 و 37 و 38 و 39 و Endings و Extras
==========================================
==== =========================================
Silent Hill 1: Original Memories
#34
یعنی از این قشنگ‌تر نمیشد آلسا رو مسخره کنه.
14_14_31_54.jpg
بر منکرش لعنت!
14_14_32_00.jpg
انسان جایزالخطاست نه تو!
14_14_32_04.jpg
تو هم مثل ما لازمه تو خیلی مسایل تجدید نظر کنی.
14_14_32_09.jpg
بگم چرا؟
14_14_32_14.jpg
احمقی مثل هری رو لازم داشتی تا ما رو بازیچه‌ی دستت کنی!
14_14_32_25.jpg
جدی نمی‌دونی هری؟!
albums3793-picture54556.jpg

پشت پرده‌ی این نمایش اونی نبوده که حالا شده عزیز دل مامانش!
14_14_32_35.jpg
خیلی جالبه که یه دختر به مادر خودش اینطوری پرخاش کنه. ببینید طفلک چی کشیده.
14_14_32_42.jpg
خونه چه خبره؟ چی آماده‌ست؟
14_14_32_52.jpg
اگه برای هر کی، خونه محل آرامش و امنیته، برای آلسا برعکسه.
کسی که فکر می‌کردیم پشت‌پرده‌ی این نمایش باشه، آلسا نبود. بلکه دالیا بود.
دالیا با دخترش،آلسا، تو نوری که منبعش ناشناخته‌ست محو میشن.
albums3793-picture54557.jpg
و بعد،‌ صدای جیغ آلسا و بعد، تاریکی که لحظه‌به‌لحظه گسترده‌تر و غلیظ‌تر میشه و بعد ... هیچ.
انگار دوباره بیهوش شده بودیم. چون یهو به هوش میایم.
albums3793-picture54617.jpg

در حالیکه ...
albums3793-picture54618.jpg

... لیزا بالای سرمونه و معلوم نیست در حال انجام چه کاری بوده.
14_14_33_23.jpg
این بار حالتش فرق می‌کنه. پلک چشم چپش می‌پره.
albums3793-picture54619.jpg

یعنی باز هم توی بیمارستان هستیم؟
----------------------------------------------------------------
خیلی جالبه که هر بار یه جای مشخص بیدار میشیم یا بهتره بگم به هوش میایم. مثل هنری که هر بار تو اتاق خودش بیدار میشد.
و هر بار لیزا ...
 
آخرین ویرایش:

Devil-Girl

کاربر سایت
Aug 24, 2012
1,238
آپدیت شد راهنمای رگبار

از این به بعد راهنما زود به زود آپدیت میشه! همه ی سکانس ها با ترجمه گذاشته میشه و مقالات ژورنالها در هر قسمت ترجمه میشه
ساید کویستها و راه حلشون به طور کامل در پستها توضیح داده میشه

امیدوارم دوستانی که دنبال راهنمای dp و یا حل همه ی ساید کوستها بتونن از مطالب تاپیک نهایت استفاده را انجام بدن

لینک راهنما در امضای بنده مشاهده میشه
 

msbazicenter

کاربر سایت
Sep 19, 2008
3,690
نام
مرام آدم مهمِ نه اسمش
سلام
آخه یه خورده فک کنین که چی میگین,کجای بازگشت به خانه چرت بود,حداقل واقعی ترین دشمنها رو تو کل سری داشت.نه مثل این چوب خشکایی که تو dp هست.همون پیرامید هدی که فقط تو چند صحنه میاد از تو فیلمش شاخ تره,حیف که نقشی تو بازی نداشت
موضوع اینه که اون موجود تو HC حتی به زعم سازندگانش سرهرمی نبود و یه اسم دیگه روش گذاشته بودند. تازه هیچ دلیل منطقی برای حضورش تو بازی نبود.
 

کاربرانی که این قسمت را مشاهده می‌کنند

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
or ثبت‌نام سریع از طریق سرویس‌های زیر