بحث و تبادل نظر در مورد سری Silent Hill (خلاصه داستان در پست اول)

علاقه دارید کدام نسخه از سری بازی سایلنت هیل ریمیک بشود؟


  • مجموع رای دهنده‌ها
    42

Silent Dream

In madness you dwell
کاربر سایت
shf_banner.png

پس از گذشت ده سال از انتشار آخرین نسخه سایلنت هیل بالاخره کونامی در اکتبر سال 2022 نسخه جدیدی از این سری را با نام Silent Hill ƒ معرفی کرد. داستان بازی کاملا جدید خواهد بود و در سال 1960 و در ژاپن رخ میدهد و دنیایی زیبا ولی در عین حال وحشتناک را به تصویر میکشد. این بازی توسط NeoBards Entertainment در حال ساخت است و هنوز تاریخ انتشار آن مشخص نیست..
  1. نوشته شده توسط Ryūkishi07، مشهور برای رمان‌های تصویری ژاپنی که به معماهای قتل، وحشت روانی و فراطبیعی می‌پردازند.
  2. طراحی موجودات و شخصیت‌ها توسط kera
توسعه‌دهنده: NeoBards Entertainment
ناشر: Konami Digital Entertainment
کارگردان: Al Yang
تهیه‌کننده: Motoi Okamoto
نویسنده: Ryukishi07
طراح: kera
تاریخ انتشار: TBA (مشخص نیست)
پلتفرم‌ها: TBA (مشخص نیست)

wire.png

نویسنده ای به نام Harry Mason و همسرش در حین عبور از یک جاده، نوزادی را یافته و نام او را شریل می‌گذارند. چهار سال بعد همسر هری فوت می‌کند. سه سال پس از فوت همسرش، هری بنا به دلایلی تصمیم می‌گیرد با شریل به شهری که وی را در نزدیکی آن یافته بودند سفر کند. شب هنگام، در جاده‌ی کنار شهر، پلیسی موتورسوار از کنار آنها عبور کرده و توجه هری را جلب می کند. اندکی جلوتر، هری متوجه موتور پلیسی میشود که بدون سرنشین در کنار جاده افتاده در همین حین، در روبروی خود دختری را وسط جاده می‌بیند. برای اجتناب از تصادف با او، دیوانه‌وار فرمان را می چرخاند. اما ماشین منحرف شده و به دره‌ی کناری سقوط می‌کند. هری پس از به هوش آمدن، متوجه غیبت شریل می‌شود. در حین جستجو، شبح شریل را می‌بیند و به دنبال او می‌دود. در انتهای معبری تنگ، ناگهان همه‌چیز در تاریکی فرو می‌رود و چهره آنجا تغییر می‌کند. هری مصمم ادامه ‌می‌دهد اما در اثر حمله‌ی چند موجود هیولا مانند به حالت مرگ روی زمین می‌افتد.
وقتی هری بعد از آن حادثه در کافه ای بیدار می‌شود، با همان پلیس روبرو می‌شود. آنها با هم از اتفاقات عجیب شهر و حالت غیرعادی آن سخن می‌گویند. پلیس Cybil Bennet‌ نام دارد و به هری در یافتن شریل کمک می‌کند. حالت عادی شهر اینگونه است: خالی از سکنه، فرو رفته در مه، محصور شده توسط دره‌های عمیق و پر از هیولا. اما در حالت غیر عادی به تمامی این موارد تاریکی مطلق تکه گوشت های آویزان از در و دیوار سکوتی مرگبارتر هم اضافه میشود . هری در جستجوی شریل به مکان‌های زیادی از شهر مراجعه می‌کند: مدرسه، کلیسا، بیمارستان، فاضلاب، پارک تفریحی و در بعضی از آنها با شخصیت‌هایی آشنا می‌شود. با پیرزن عجیبی به نام Dahlia Gillespie در کلیسا، دکتر Michael Kaufmann و پرستاری به نام Lisa Garland در بیمارستان. همچنین مرتب شبح دختری را می‌بیند که باعث تصادف او شده بود به نام Alessa. دالیا اطلاعات زیادی درباره‌ی هری و شهر دارد دکتر کافمن و لیزا هم هر کدام مطالب جدیدی به اطلاعات هری اضافه میکنند. در طول بازی اطلاعات زیادی از شهر به دست می‌آوریم خواه از لابلای روزنامه‌های باطله و کتاب‌ها و خواه از این شخصیت‌ها. شهر مکانی نفرین شده بوده و در سال‌های جنگ‌های داخلی، اعدام‌های زیادی در زندان آن صورت گرفته است. شهر قدمت زیادی دارد و قرن‌ها قبل، بومیان ساکن آنجا بودند. از همان زمان، آیینی شیطانی در شهر رواج داشته است. در سده‌های اخیر، پس از سکونت مهاجران در شهر، تلفیقی از آیین باستانی شهر با آیین‌های مهاجران پدید می‌آید که با نام The Order شناخته می‌شود. پیروان و سردمداران این فرقه اعتقادات عجیب و خطرناکی‌ دارند. این فرقه به سه شاخه‌ی اصلی تقسیم می‌شود که یکی از آنها «مادر مقدس» می‌باشد. در راس این شاخه دالیا قرار دارد که آلسا دختر وی است. این فرقه به خدایی اعتقاد دارد که باید در روی زمین متولد شده سپس بهشت موعود فرقه را بنا کند. بر اساس مدارک به دست آمده، این خدا یک بار متولد شده و مرده است و حال باید برای بار دوم متولد یا فراخوانده شود. دالیا متوجه می‌شود که مشخصات دختر وی، آلسا، با مشخصات مادر خدا که در متون قدیمی پیش‌بینی شده هم‌خوانی دارد پس او را تربیت می‌کند تا مراسم تولد را انجام دهد. در این مراسم، باید مادر خدا سوزانده شود. مراسم در سن 7 سالگی آلسا انجام می‌شود و بدن کباب شده‌ی وی را به بیمارستان انتقال می‌دهند. اما او ناقص است. آلسا در نهایت درد و رنج، قسمتی از روح خودش را به صورت یک نوزاد از شهر بیرون می‌فرستد و با استفاده از قدرت ذهن خود، شهر را به جهنمی بی‌بدیل تبدیل می‌کند. دالیا برای اتمام نقشه خود، توسط خود آلسا، شریل را فرا می‌خواند تا روح مادر خدا تکمیل شود. در این بین دکتر کافمن مسئول امور پزشکی آلساست.
آلسا در برابر دالیا مقاومت می‌کند اما دالیا با فریب هری، خود را به آلسا می‌رساند و مراسم را مجدداً انجام می‌دهد اما در همین حین هری سر می‌رسد. روح شریل به آلسا می‌پیوندد تا مادر خدا کامل گردد. دکتر کافمن به قصد نابودی این روح، دارویی را به سمت وی پرتاب می‌کند اما اینکار باعث می‌شود خدا (در شماره‌ی اول این خدا با نام «سامایل» معرفی می گردد) متولد شود. در اولین اقدام، سامایل، دالیا را آتش می‌زند. اما هری با سامایل می‌جنگد و او را شکست می‌دهد. پس از نابودی سامایل، مادر خدا ظاهر می‌شود و نوزادی را به هری می‌دهد سپس، راه فرار از آن مهلکه را به او نشان می‌دهد.
هری نوزاد را از شهر دور کرده و در جایی به طور ناشناس او را بزرگ می‌کند. نام این نوزاد را Heather می‌گذارد. هدر کودکی عادی نبود و گاها ، رفتارهای عجیبی از خود بروز می‌داد.
17 سال پس از این ماجرا، دختر نفر دوم فرقه، یعنی «Claudia Wolf» تصمیم می‌گیرد آن نوزاد را پیدا کند تا مراسم دوباره به جریان بیفتد. با کمک کشیش دیگری به نام «Vincent»، کاراگاهی به نام «Douglas Cartland» را استخدام می‌کند تا این کودک را پیدا کند. داگلاس هدر را پیدا می‌کند اما از نیت اصلی کارفرمایان خود اطلاع ندارد. روزی که هدر به مرکز خرید شهر رفته‌بود،‌ داگلاس را در مقابل خود می‌بیند. هدر بی خبر از همه‌جا به خیال اینکه داگلاس یک مزاحم است، می‌گریزد ولی داگلاس قبلاً محل او را به کلودیا و وینسنت اطلاع داده‌است. هدر به سمت خانه و نزد هری حرکت می‌کند اما اطراف او پر از هیولاهایی هولناک شده است. در اینجا برای اولین بار، کلودیا را ملاقات می‌کند. کلودیا درتلاش است تا هدر چیزی را به یاد بیاورد. هدر پس از گذشتن از مرکز خرید و ایستگاه مترو، درساختمانی نیمه‌کاره در نزدیکی محل سکونت خود با وینسنت روبرو می‌شود.
هدر به آپارتمان خود می‌رسد اما درآنجا پدرش، هری را غرق در خون و بی‌جان می‌یابد. او کلودیا را در پشت‌بام می‌بیند و او را مسئول قتل پدرش می داند. هدر قصد انتقام دارد اما کلودیا به سایلنت هیل می‌رود. هدر به همراه داگلاس (که کمابیش به واقعیت پی برده است) به سمت سایلنت هیل حرکت می‌کند.
هدر تقریباً گذشته‌ی خود را به یاد آورده است؛ او همان روح واحد آلسا و شریل است که توسط مادر خدا به هری سپرده شد. پس از حلول روح آلسا و شریل، جنین خدا هم وارد بدن او شده است اما تحت تاثیر فراموشی هدر، عقیم مانده و برای بارور شدن، نیاز دارد تا آتش خشم و نفرت در درون هدر شعله‌ور شود. کلودیا در تمام طول داستان سعی بر این دارد تا همین میراث آلسا را بیدار کند و برای همین منظور، هری را می‌کشد تا او را از سر راه بردارد. در این میان، وینسنت که منافع خود را با تولد خدا در خطر می‌بیند، سعی می‌کند توسط هدر، کلودیا و عقایدش را نابود کند.
پس از رسیدن به شهر، هدر به بیمارستان می‌رود. او با راهنمایی‌های علنی یا مخفیانه‌ی وینسنت،‌ پدر کلودیا یعنی «لئونارد» را که در بیمارستان زندانی شده می‌کشد تا متاترون را به دست آورد. متاترون، نماد خیر و روشنی و در مقابل سامایل است و وینسنت تصور میکند متاترون میتواند در مبارزه با کلادیا به هدر کمک کند. در ادامه،‌هدر به کلیسای فرقه می‌رسد. کلودیا، وینسنت را ، که به زعم او خیانت کرده‌است، می‌کشد. هری مقداری از داروی دکتر کافمن را به شکل یه قرص به هدر داده بود. هدر آن قرص را می‌بلعد و در نتیجه، جنین خدا را بالا می‌آورد. کلودیا جنین را می‌بلعد و آنرا به شکل ناقص بارور می‌کند. در نهایت کلودیا به دست خدای متولد شده نابود می‌شود و هدر هم وی را می‌کشد. تا بار دیگر تفکرات منحرف فرقه برای به وجود آوردن خدا عقیم بماند.

آنچه که شما در بالا مطالعه کردید تنها بخشی از شهر و اتفاقات رخ داده در آن است در شماره های دوم و چهارم و پنجم از بازی بخشی دیگر از توانایی های شهر حضور پر رنگی دارد و آن هم قضاوت و مجازات است ، شهر به خاطر اتفاقاتی که به خود دیده است دارای قدرتهایی خاص است یکی از این قدرتها فراخواندن افراد است در شماره های دوم و پنجم ما شاهد حضور افرادی در شهر هستیم که به نوعی گناهکارند و شهر برای قضاوت در مورد آن ها ، دعوتشان کرده است .
جیمز ساندرلند مردی که زن مریضش را کشته است و همینطور الکس شفرد که باعث مرگ برادر کوچکتر خود شده است با پا گذاشتن به شهر اماده پاسخگویی به اشتباهاتی میشوند که سعی در فراموش کردن آن ها داشته اند ، صد البته که نوع بازجویی و قضاوت در این شهر مرموز نیز متفاوت است به جای حضور قاضی و هیئت منصفه و دادگاه ، تمام اتفاقات پیرامون شخصیت ها به نوعی اشتباه شخصیت را گوشزد میکنند از موجوداتی که با آنها مبارزه می‌کنید گرفته تا افراد سرگردان دیگری در شهر که خود گناهکارند .گو اینکه این خاصیت شهر در تمامی شماره ها وجود دارد ولی در شماره های مذکور از فرع به اصل بدل شده و محوریت بازی بر عمل انجام گرفته توسط شخصیت اصلی قرار دارد و بحث فرقه ، آلسا و غیره کمتر پرداخته شده است .
در این میان شماره ی چهارم بازی اما فضائی اختصاصی داشت در این شماره یکی از دست پرورده های یتیم خانه ی تحت رهبری فرقه به نام والتر سالیوان که پیرو حزب مادر مقدس است قصد متولد کردن خدا توسط مراسمی به نام قربانی کردن 21 نفر را دارد ، والتر که در کودکی توسط خانواده ی خود رها شده است تصور میکرد اتاقی که در آن بدنیا آمده است مادر او و در حقیقت خداست والتر که تصور میکند مادرش به خواب رفته است سعی دارد از طریق مراسم ذکر شده او را بیدار کند ، هر کدام از افرادی که برای قربانی شدن انتخاب شده اند باید دارای مشخصه ای باشد آخرین نفر این لیست که هدایت آن را بازیباز بر عهده دارد و دریافت کننده ی دانش و تکمیل کننده ی مراسم است ، هنری تونزند نام دارد که حال در همان اتاق تولد والتر زندگی میکند و در طول بازی با پی بردن به ماجرا و کمک های جوزف شرایبر که قبل از هنری در آن اتاق زندگی میکرده است قصد دارد جلوی تکمیل این مراسم را بگیرد . در انتها هنری تونزند با مبارزه با موجودی که والتر به وجود می آورد رویای به وجود آوردن خدا را بار دیگر خراب میکند .
علاوه بر شماره های ذکر شده دو بازی Silent Hill: Origins و Silent Hill: Shattered Memories نیز از سری معرفی شده اند که در اولی به زمان سوزانده شدن آلسا توسط دالیا و چگونگی زنده ماندن آلسا پرداخته شده و در دیگری اتفاقات شماره ی اول بعد از سال ها توسط هری بازسازی میشوند، گر چه با پایان کار تیم سازنده ی اصلی بازی که کار ساخت 4 شماره ی اول بازی را بر عهده داشتند این شماره ها به خوبی پرداخته نشده و دارای نواقصی در حیطه‌ی داستانی هستند اما همچنان سری سایلنت هیل دارای یکی از بهترین داستان ها در طول تاریخ بازیهای رایانه ای است.
لازم به ذکر است بر اساس این بازی تاکنون دو فیلم سینمایی نیز ساخته شده که شماره دوم (تا زمان نگارش این مقاله) هنوز اکران نگردیده است. با توجه به نظر مخاطبان، فیلم اول یکی از برترین و موفق‌ترین فیلم های ساخته شده بر اساس یک بازی ویدیویی می‌باشد.
همچنین شرکت کونامی در سال 2006 و به مناسبت اکران فیلم، مجموعه‌ای ویدیویی را بر روی رسانه‌ی UMD برای PSP عرضه نمود که با نام The Silent Hill Experience شناخته شده و شامل دو کمیک The Hunger و Dying Inside ، ترایلر شماره‌های 1 تا 4 بازی و فیلم، مصاحبه با آهنگ‌ساز افسانه‌ای سری به همراه کارگردان فیلم و برخی موسیقی‌های بازی می‌باشد.

دریافت خلاصه به صورت فایل pdf :دانلود
تهیه و تنظیم خلاصه : (msbazicenter)
مقالات تحلیلی بازی نوشته شده توسط ( Bone Crusher ) :
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش اول )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش دوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش سوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش چهارم )

تاپیک تحلیل بازی نوشته شده توسط ( nemesis ) ( کامل نشده ):
The Lost Memories ---پایه و اساس بازی بزرگ "Silent Hill" -- تحلیلی بزرگ برای این بازی

مقالات مختلف در مورد سری سایلنت هیل:
Silent Hill: Homecoming Plot
Silent Hill: Origins Plot
Silent Hill Shattered Memories Plot
داستان (Silent Hill: Orphan)
شباهت بین Homecoming و Silent Hill 2
تاریخ وقایع Silent Hill و Shepherd's Glen
دانلود Silent Hill 2 - The movie
ترجمه یادداشت های سایلنت هیل 2
ترجمه فارسی دیالوگ های بازی Silent Hill 2: Born from a Wish
سایلنت هیل 4: پرونده قربانیان
ساکنین South Ashfield Heights apartments- قسمت اول - قسمت دوم
یادداشتی کوتاه بر SILENT HILL: HOMECOMING
داستان نسخه اول فیلم سایلنت هیل
Silent Hill: Original Memories
Silent Hill HD Collection Achievements Guide
Little Baroness
جودی میسون
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 1
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 2
طرح اولیه موتور
سایلنت هیل پست 3
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 4
خاطرات الکس شپرد
داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 1 به صورت ویدیویی

163949 163950

داستان سایلت هیل 1 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​

داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 2 به صورت ویدیویی

163952 172258

داستان سایلت هیل 2 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​
 

Attachments

  • sh1.png
    sh1.png
    56.3 KB · مشاهده: 3,611
  • silenthill1.jpg
    silenthill1.jpg
    55.1 KB · مشاهده: 166
آخرین ویرایش:
درود بر همه

دوستان نظرتون در مورد این دوتا یادداشتی که توی بیمارستان پیدا میکنیم چیه؟

والا نظر خاصی ندارم فقط می‌تونم بگم این بابا که یادداشت‌ها رو نوشته دل شیدایی داره، یه چیزیه از من بدتر :d

-------------------------------------------------------------------
آنالیز دشمنان نسخه چهارم:

1-
Sniffer Dog
2- Mothbat) Hummer)
3- Wall Man
4- Doublehead) Twin Victim)
5- Bottom
6- Rubber Face) Gum Head)
7- Patient
8- Toadstool
9- Whitestool
10- Tremer
11- Greedy Worm

12- Wheel Chair

wheel_chair.jpg

یک صندلی چرخ‌دار ساده با پوشش قرمز.

خصوصیات:
به صورت نامنظم حرکت می‌کنند و هنگامی که هنری در مسیر این صندلی‌های چرخ‌دار قرار می‌گیرد، به صورت ناگهانی به او حمله می‌کنند. همانند ارواح تأثیرگذار (هنری هنگام نزدیک شدن به آن‌ها سردرد شدیدی می‌گیرد) و آسیب ناپذیر هستند. بعد از مدتی آن‌ها متوقف می‌شوند، البته دوباره به حالت قبل بازمی‌گردند. صندلی‌های چرخ‌دار حتی می‌توانند از درها نیز عبور کنند!

مکان‌ها:
دنیای بیمارستان و دنیای آپارتمان.

توضیحات(+نظر شخصی):

1- صندلی چرخ‌دار به عنوان یکی از نمادهای اصلی سری سایلنت هیل شناخته می‌شود. این اشیا را در نسخه‌های مختلف می‌بینیم ولی فقط در نسخه چهارم به عنوان دشمن ظاهر می‌شوند.

2- در واقع صندلی چرخ‌دار نمادی از ضعف و بیماری است، مثلاً در نسخه‌های اول و سوم صندلی‌های چرخ‌دار نمادی از ضعف آلسا بودند.

3- در نسخه چهارم، صندلی‌های چرخ‌دار نشان دهنده تنفر والتر از محیط بیمارستان است. والتر در دنیای واقعی از محیط بیمارستان بیزار بود حالا نوبت میهمانان دنیای ذهنی والتر است که همچین احساسی را در محیط بیمارستان و از هر چیزی که یادآور این ذهنیات است داشته باشند.

4- طبق یک نظریه این صندلی‌های چرخ‌دار توسط ارواح 6 قربانی‌ای که آن‌ها را در طول بازی ندیدم کنترل می‌شوند.

5- در نسخه چهارم به غیر از صندلی‌های چرخ‌داری که در راهرو می‌بینیم، مدلی دیگری در اتاق‌های بیمارستان وجود دارد که آسیبی به هنری نمی‌رسانند. وقتی برای بار اول وارد اتاق‌ها می‌شویم سایه شخصی را که بر روی این صندلی‌ چرخ‌دار نشسته است می‌بینیم و برای بار دوم صندلی و سایه هر دو ناپدید می‌شوند.

6- اگر به این صندلی‌های چرخ دار هنگامی که نزدیک به منبع نور هستند نگاه کنیم یک شکل شبح مانند بر روی آن‌ها خواهیم دید.
 
  • Like
Reactions: residen
Please someone save me

اون جنایت بدی مرتکب شده.
اون یه خونه شاد رو به توده ای از خاکستر تبدیل کرد.
برای همین, باید بمیره.

اونها هم مرتکب جرم شدن.
اونها سعی کردند سر دیگران کلاه بذارند.
پس طبیعیه که اونها هم سزای اعمالشون رو میبینند.

حتی اگر او بخشیده هم نشه, دوست من دست چپش رو از دست داده.
و خب مرگ اون من رو اذیت نمیکنه.

و در مورد اون چه چیزی میشه گفت؟
اون هم بی گناه نیست.
فقط یک نفر در اینجا وجود داره که بی گناهه.

بچه گم شده هیچ جا پیدا نشد, و خب هیچ مدرکی مبنی بر گناهکار بودن اون پیدا نشد.
مرگ اون یک فاجعه بود.

تمام چیزی که میخواستم بگم این بود.
این نه عدالت بود و نه مجازات.
 
  • Like
Reactions: residen
درود بر همه



والا نظر خاصی ندارم فقط می‌تونم بگم این بابا که یادداشت‌ها رو نوشته دل شیدایی داره، یه چیزیه از من بدتر :d

-------------------------------------------------------------------
آنالیز دشمنان نسخه چهارم:

1-
Sniffer Dog
2- Mothbat) Hummer)
3- Wall Man
4- Doublehead) Twin Victim)
5- Bottom
6- Rubber Face) Gum Head)
7- Patient
8- Toadstool
9- Whitestool
10- Tremer
11- Greedy Worm

12- Wheel Chair

wheel_chair.jpg

یک صندلی چرخ‌دار ساده با پوشش قرمز.

خصوصیات:
به صورت نامنظم حرکت می‌کنند و هنگامی که هنری در مسیر این صندلی‌های چرخ‌دار قرار می‌گیرد، به صورت ناگهانی به او حمله می‌کنند. همانند ارواح تأثیرگذار (هنری هنگام نزدیک شدن به آن‌ها سردرد شدیدی می‌گیرد) و آسیب ناپذیر هستند. بعد از مدتی آن‌ها متوقف می‌شوند، البته دوباره به حالت قبل بازمی‌گردند. صندلی‌های چرخ‌دار حتی می‌توانند از درها نیز عبور کنند!

مکان‌ها:
دنیای بیمارستان و دنیای آپارتمان.

توضیحات(+نظر شخصی):

1- صندلی چرخ‌دار به عنوان یکی از نمادهای اصلی سری سایلنت هیل شناخته می‌شود. این اشیا را در نسخه‌های مختلف می‌بینیم ولی فقط در نسخه چهارم به عنوان دشمن ظاهر می‌شوند.

2- در واقع صندلی چرخ‌دار نمادی از ضعف و بیماری است، مثلاً در نسخه‌های اول و سوم صندلی‌های چرخ‌دار نمادی از ضعف آلسا بودند.

3- در نسخه چهارم، صندلی‌های چرخ‌دار نشان دهنده تنفر والتر از محیط بیمارستان است. والتر در دنیای واقعی از محیط بیمارستان بیزار بود حالا نوبت میهمانان دنیای ذهنی والتر است که همچین احساسی را در محیط بیمارستان و از هر چیزی که یادآور این ذهنیات است داشته باشند.

4- طبق یک نظریه این صندلی‌های چرخ‌دار توسط ارواح 6 قربانی‌ای که آن‌ها را در طول بازی ندیدم کنترل می‌شوند.

5- در نسخه چهارم به غیر از صندلی‌های چرخ‌داری که در راهرو می‌بینیم، مدلی دیگری در اتاق‌های بیمارستان وجود دارد که آسیبی به هنری نمی‌رسانند. وقتی برای بار اول وارد اتاق‌ها می‌شویم سایه شخصی را که بر روی این صندلی‌ چرخ‌دار نشسته است می‌بینیم و برای بار دوم صندلی و سایه هر دو ناپدید می‌شوند.

6- اگر به این صندلی‌های چرخ دار هنگامی که نزدیک به منبع نور هستند نگاه کنیم یک شکل شبح مانند بر روی آن‌ها خواهیم دید.

من عاشق این ویلچرهام...همیشه برام جالب بودن...دیگه یکی از نماد های سایلنت هیل شده که همه شماره ها بهش وفا دارن!
 
Joshua Lewis
یکی از ناپایدارترین بیماران با سابقه ای طولانی بستری شدن در بیمارستان.
اون دوست داره برای حل مشکلات, راه های خشونت آمیز را انتخاب کند که منجر به رفتاری پرخاشگرانه در او میشه.
اون همچنین پارانوئید بسیار شدیدی هم داره.
با قضاوت در مورد یادداشت های او (شیطان در جعبه و فرشته درب) ما میتونیم فرض کنیم که اون یکی از اعضای فرقه است.
ویزگی های جاشوا
بر خلاف جوزف, نگارش جاشوا از نظر دستوری صحیحه اما او به طور کامل نقطه گذاری را نادیده میگره.
این یکی از ویژگی های اونه و ما توسط این ویژگی میتونیم یادداشت های اون رو تشخیص بدیم.
2 تا از یادداشت ها توسط او نوشته شده "She is an angel" و "Imprint on carbon paper".
او یک فرشته است
چند وقت پیش, جاشوا شروع به دیدن "بانوی درب" کرد (جنیفر کارول).
اون فکر میکنه که "بانوی درب" همه گناهکاران رو میبلعه, اما اون رو نجات میده. بنابراین جاشوا تصور میکنه که کاملاََ بی گناهه.
اون تنفر خیلی خاصی از گناه نشون میده (آنان به خاطر سنگینیه گناهانشان از پل سقوط می کنند. بسان اجسادی زشت و ورم کرده، گناهانشان آنان را می بلعد، گناه و گناهکار را به یک اندازه)
این نوع تعصب و پرخاشگری یکی از ویزگی های اعضای فرقه شهره.
یادداشتی بر روی کاغذ کربن
جاشوا رمز جعبه ای که متعلق به بارکین بوده رو یه جورایی فهمیده (من رمز جعبه رو میدونم, رمز جعبه عدد #### این رمز دیگه بهش کمکی نمیکنه دکمه ها دیگه منو نمیترسونند)
اما جاشوا نمیدونست که توی جعبه فقط چندتا تار مو وجود داره.
اون توی یادداشتش مینویسه:
"من راز رو میدونم من یه چیزی به اونها میدم که بتونند با استفاده از اون با شیطان تصفیه حساب کنند
پناهگاهش دیگه به دردش نمیخوره اون الان آلت دست من شده و باید از دستورات من اطاعت کنه
آره, دیگه جعبه به هیچ دردی نمیخوره حالا من نباید #### رو فراموش کنم این خیلی خوبه, اون الان در رده ای پایینتر از من قرار داره.
حالا من آزادم و اون باید بهم خدمت کنه من یه نابغه ام هیچ کس نمیتونه من رو متوقف کنه یکی میتونه من رو متوقف کنه هیچ کس نمیتونه من رو متوقف کنه میتونه متوقف کنه میتونه متوقف کنه نه نه"
جاشوا معتقد بوده که توی جعبه یه شیطان زندگی میکرده, و اگر در جعبه رو باز کنه, شیطان تحت کنترل اون در میاد ("he will serve me") و به اون کمک میکنه که از بیمارستان فرار کنه ("now i too will be free")
توجه کنید, در پایان متن, افکار جاشوا بهم میخوره و شروع به یاوه گویی میکنه:
من یه نابغه ام هیچ کس نمیتونه من رو متوقف کنه یکی میتونه من رو متوقف کنه هیچ کس نمیتونه من رو متوقف کنه میتونه متوقف کنه میتونه متوقف کنه نه نه
کسی نمیتونه اونی که من هستم رو متوقف کنه من نمیدونم کی هستم کسی که هستم کسی هست که هستم اونی که هستم اونی هست که هستم
Originally written by SilentPyramid
 
آخرین ویرایش:
  • Like
Reactions: residen
من عاشق این ویلچرهام...همیشه برام جالب بودن...دیگه یکی از نماد های سایلنت هیل شده که همه شماره ها بهش وفا دارن!
اتفاقا من این ویلچرهای شماره ی چهار رو یه بی احترامی به ویلچر هائی که توی شماره های قبلی سری بود و یکجورائی به صورت نمادی از آلسا دراومده بود میدونم ، اولین باری که این ویلچرها رو توی شماره ی چهار دیدم از حضورشون خیلی خوشحال شدم ولی به مرور و با ورجه وورجه ای که این ها میکردند و این حقیقت که میشد باهاشون مبارزه کرد به بی شباهتی اون ها با ویلچر معروف سری پی بردم ! توی شماره های قبل این ویلچرها رسما باعث سکته ناقص آدم میشد ولی توی این شماره ...
 
سلام
دوستان نظرتون در مورد این دوتا یادداشتی که توی بیمارستان پیدا میکنیم چیه؟
این یکی از رمزهای قفلی هایی هست که جوزف به جعبش زده!
در حالت Easy و Normal این متن هست:

در حالت Hard و Extra هم این متن:

توی متن اولی, همونطور هم که مشخصه, طرف اصلاََ یادش میره که کی هست!:d
"من نمیدونم کی هستم کسی که هستم کسی هست که هستم اونی که هستم اونی هست که هستم"
توی یادداشت دومی هم, طرف احساس میکنه خیلی نابغه هست و هیچ کس هم نمیتونه متوقفش کنه.
"من یه نابغه ام هیچ کس نمیتونه من رو متوقف کنه یکی میتونه من رو متوقف کنه هیچ کس نمیتونه من رو متوقف کنه میتونه متوقف کنه میتونه متوقف کنه نه نه"
هر کی که این متن رو نوشته, فکر میکنه که توی جعبه یه شیطان زندگی میکنه! و بعدش هم میگه "حالا من آزادم و اون باید بهم خدمت کنه"
در ضمن مشخصه که هست که طرف احساس رئیس بودن میکنه و میخواد دستور بده, به شیطان درون جعبه میخواد دستور بده؟
راستی توی متن اصلی غلط املایی وجود نداره اما اصلاََ از علائم نگارشی استفاده نشده!
=====================================================================================
من بعد از خوندن این متن ها:



35127003616777088042.jpg

متن یه جورایی شبیه هزارتوی ذهنیه جیمزه. اون تو آینه نگاه می‌کنه و بعد انگار سعی داره امتحان کنه بیداره یا نه و بعدش آه میکشه. اینجا مشخصه جیمز تو سلامت روحی خودش شک کرده و بعد اون نامه همه‌چیز رو بر ملا می‌کنه. پس جیمز یه جورایی نمی‌دونه کی هست اما از طرفی هیچ کس نمی تونه جیمز رو متوفق کنه.
Original Memories 2

به احترام این سکانس از جا برمیخیزیم :
پیچیده‌ترین سکانس در تاریخ بازی‌های رایانه‌ای. دیوانه‌کننده‌ست.

کلا این پست بدون شرحه !

12-033.jpg
Lady in Read
Please someone save me

اون جنایت بدی مرتکب شده.
اون یه خونه شاد رو به توده ای از خاکستر تبدیل کرد.
برای همین, باید بمیره.

اونها هم مرتکب جرم شدن.
اونها سعی کردند سر دیگران کلاه بذارند.
پس طبیعیه که اونها هم سزای اعمالشون رو میبینند.

حتی اگر او بخشیده هم نشه, دوست من دست چپش رو از دست داده.
و خب مرگ اون من رو اذیت نمیکنه.

و در مورد اون چه چیزی میشه گفت؟
اون هم بی گناه نیست.
فقط یک نفر در اینجا وجود داره که بی گناهه.

بچه گم شده هیچ جا پیدا نشد, و خب هیچ مدرکی مبنی بر گناهکار بودن اون پیدا نشد.
مرگ اون یک فاجعه بود.

تمام چیزی که میخواستم بگم این بود.
این نه عدالت بود و نه مجازات.
این متن مال کدوم قسمت بود؟
این کجا و ...
silenthill3_screen004.jpg

و این کجا !!!!
ce8UkozaNp3cQ.jpg
میان ماه من تا ماه گردون ...
 
  • Like
Reactions: residen
بچه ها این یه تعریفی از بیماری اسکیزوفرنی یا شیزوفرنی هست:
روان‌گسیختگی، اسکیزوفرنی یا شیزوفرنی (به انگلیسی: Schizophrenia)، یک بیماری روانی با منشاء نامشخّص و علایم متغیّر می‌باشد که اصطلاح آن توسط یوجین بلولر از ترکیب دو واژهٔ یونانی shizein (دو نیم کردن، گسستن: σχίζειν) و phrenos (فکر، اندیشه: φρήν) وضع شده است. مشخصهٔ این بیماری عدم توانایی درک و یا بیان واقعیت است. این بیماری دارای عوارضی همچون عدم ارتباط منطقی در رفتار و گفتار، انزوا و گوشه نشینی بیش از حد و هذیان و توهم است.
این علائم این بیماری هست:
  • نشانه‌های مثبت:علائم مثبت، «فزونی‌های آسیب‌شناسانه» هستند، و یا رفتارهای غریبی که به رفتارهای عادی فرد بیمار افزوده می‌شوند. هذیان‌ها، تفکر و گفتار از هم گسیخته، ادراکات تشدید شده و توهم‌ها، و واکنش‌های نابجا از جمله علائم معمول در این بیماران هستند. توهم معمولاً شنیداری یا دیداری است ولی می‌تواند در تمامی حواس دیده شود.
  • نشانه‌های منفی:علائم منفی «کمبودهای آسیب‌شناسانه» شخصیتی هستند که شخص بیمار فاقد آنهاست. فقر در گفتار، واکنش‌های کند و سطحی، از دست دادن اراده، و گریختن از اجتماع نشانه‌های هستند که معمولاً در این بیماران دیده می‌شوند. چنین کمبودهایی زندگی و فعالیت‌های فرد را به شدت تحت تاثیر قرار می‌دهند.
همچنین عدم بروز عواطف، عدم لذت از زندگی از علایم منفی بیماری است.

  • افسردگی: بروز افسردگی در بیماران روان‌گسیخته بالاست و می‌تواند بسیار شدید باشد. معمولاً این افسردگی به آنتی سایکوتیکهای آتیپیک پاسخ می‌دهد.
  • اختلالات شناختی: افراد مبتلا دچار اختلالات شناختی نیز می‌شوند شامل اختلال در توجه، حافظه و عملکردهای ارادی. این اختلالات نیز با داروهای آنتی سایکوتیک آتیپیک درمان می‌شوند.
  • سایر اختلالات: افراد مبتلا به اسکیزوفرنی گاه نشانه‌های روانی حرکتی نیز بروز می‌دهند، مثل حرکات عجیب، شکلک‌های تکراری، و ژست‌های نامعمول. به نظر می‌رسد که این ژست‌های غیرعادی معمولا نوعی منظور شخصی برای فرد بیمار دارند، مثل نوعی آیین یا جادو.
به نظرتون جیمز همچین علائمی نداره؟
مثل: از دست دادن اراده, افسردگی, اختلال در توجه و حافظه و عملکرد, توهم های شنیداری و دیداری.
و یکی ژشت های نامعمول هست, نمیدونم ربطی داره حالا یا نه ولی اگر توی بازی, اره برقی رو دستتون بگیرید و برای مدتی تکون نخوردید, جیمز یه ژشت عجیبی به خودش میگیره, ژستی شبیه به یکی از شخصیت های دیگه بازی...
==================================================
این متن مال کدوم قسمت بود؟
این متن هم ماله معمای 6 طناب دار هست.

sh2_memo_53.jpg


اگر درجه سختی معماها روی Easy باشه, این متن میاد.
جالبه! باید طناب دار کسی که بی گناه هست رو بیاریم پائین!
 
  • Like
Reactions: residen
بچه ها این یه تعریفی از بیماری اسکیزوفرنی یا شیزوفرنی هست:

این علائم این بیماری هست:

به نظرتون جیمز همچین علائمی نداره؟
مثل: از دست دادن اراده, افسردگی, اختلال در توجه و حافظه و عملکرد, توهم های شنیداری و دیداری.
و یکی ژشت های نامعمول هست, نمیدونم ربطی داره حالا یا نه ولی اگر توی بازی, اره برقی رو دستتون بگیرید و برای مدتی تکون نخوردید, جیمز یه ژشت عجیبی به خودش میگیره, ژستی شبیه به یکی از شخصیت های دیگه بازی...
این علائمی که به‌شون اشاره کردی رو همه‌ش رو منم دارم:-s
این متن هم ماله معمای 6 طناب دار هست.

sh2_memo_53.jpg


اگر درجه سختی معماها روی Easy باشه, این متن میاد.
جالبه! باید طناب دار کسی که بی گناه هست رو بیاریم پائین!
آوآو. ok من بیشتر معمای حالت نرمالش تو ذهنم مونده. شاید به خاطره حالت شعرگونه‌ش.
 
مثل: از دست دادن اراده, افسردگی, اختلال در توجه و حافظه و عملکرد, توهم های شنیداری و دیداری.
نمیتونیم اینطور بگیم ، یعنی اگر بخوایم این بیماری رو به جیمز نسبت بدیم اونموقع تمام چیزهائی که در مورد شهر و فراخوانی و مجازات و این حرف ها گفتیم میشه کشک امیر !
این علائمی که به‌شون اشاره کردی رو همه‌ش رو منم دارم:-s
:d
یادمه یه بار لیان بیتریر تقسیم وظایف کرده بود برای دیوونه خونه ی تاپیک ! خودم و خودت میشیم اولین مراجع !

======
آقا ، مسعود یه پیشنهاد داد در حد تیم ملی ( منظورم تیم ملی کشتی فرنگی هست نه این سیب زمینی های فوتبالی ) ، در مورد نظرسنجی ! یه نظرسنجی چند گزینه ای با موضوع شماره هائی از سری که تا حالا بازی کردید ، به یک جمع بندی خیلی خوب میشه رسید که چه مدلی هاست اوضاع بین بچه ها! به نظرم بهترین پیشنهاده در مورد نظرسنجی جدید ! نظرتون رو بگید بیزحمت که اگر موافق ها زیاد شدند هر چی زودتر عملیش کنیم دیگه خیلی وقته این نظرسنجی زیاد تغییر نمیکنه و خطر لیچ هم احساس میشه !
 
نمیتونیم اینطور بگیم ، یعنی اگر بخوایم این بیماری رو به جیمز نسبت بدیم اونموقع تمام چیزهائی که در مورد شهر و فراخوانی و مجازات و این حرف ها گفتیم میشه کشک امیر !

چرا کشک؟:d سایلنت هیل, جیمز رو به خاطر گناهانش مگه تنبیه نمیکنه؟
خب پس چجوری فراموشی جیمز رو توجیه کنیم؟
این اختلالی که در توجه و عملکرد داره رو چی؟ توجه کردید اول بازی جیمز در اتومبیلش رو نمیبنده یا اینکه دستش رو میکنه توی یه توالت پر از کثافت, اینها رو چجوری توجیه کنیم؟
یا این نامه ای که اول بازی دستش گرفته و میگه مری برام نامه فرستاده یا توی آپارتمان وودساید, اون میله هایی که جیمز وسط راهرو میبینه, چی؟
(من فکر میکنم جیمز قبلاََ نامه مری رو خونده ولی به خاطر اینکه حافظه ش بهم ریخته بوده, فقط نیمی از نامه یادش میاد)
یا اینکه توی بیمارستان دنیایی دیگر, همون اتاقی که قبلاََ ماریا توش استراحت میکرد, وقتی که میریم توش فقط صدای نفس کشیدن یه نفر رو میشنویم. یا صدای خرد شدن شیشه ها توی اتاق بیمارستان؟
یا در مورد واکنش نا به جا, توی مرحله بیمارستان, مکالمه بین جیمز و لورا, جیمز میگه: در مورد مری چی میدونی؟, لورا هم میگه: اگه بهت بگم, سرم داد میکشی, جیمز میگه: نه داد نمیکشم, لورا میگه: من با مری دوست بودم, ما هم دیگه رو توی بیمارستان دیدیم, پارسال بود....و جیمز یکدفعه سرش داد میکشه: دروغگو!!!!
======================================================================
خب هری میسون هم با 25 تا رای حذف شد!
هنری هم 21 رای اُورد و حذف شد!
 
آخرین ویرایش:
آقا ، مسعود یه پیشنهاد داد در حد تیم ملی ( منظورم تیم ملی کشتی فرنگی هست نه این سیب زمینی های فوتبالی ) ، در مورد نظرسنجی ! یه نظرسنجی چند گزینه ای با موضوع شماره هائی از سری که تا حالا بازی کردید ، به یک جمع بندی خیلی خوب میشه رسید که چه مدلی هاست اوضاع بین بچه ها! به نظرم بهترین پیشنهاده در مورد نظرسنجی جدید ! نظرتون رو بگید بیزحمت که اگر موافق ها زیاد شدند هر چی زودتر عملیش کنیم دیگه خیلی وقته این نظرسنجی زیاد تغییر نمیکنه و خطر لیچ هم احساس میشه !
اشکان جان معمولا چنین نظر سنجی آمار درستی نمیده
چون اغلب میان و تمام گزینه ها را میزنن
 
درود بر همه

امیر جان نمی‌تونیم جیمز رو یک بیمار شیزوفرنی بدونیم، کسی که دچار زوال مغز شده باشه برای ارتکاب قتل گناه‌کار شناخته نمیشه!

به نظر من وقتی مری در بستر بیماری بود جیمز در دوران افسردگی بود، بعد از مدتی با اراده خودش تصمیم گرفت که به این افسردگی پایان بده، بعد از قتل مری، جیمز به دوره شیدایی وارد شد، بعد از قتل، جیمز دچار دوگانگی شخصیتی شد (دوگانگی شخصیتی با افسردگی شروع میشه و در صورت کنترل نشدن با دوره شیدایی ادامه پیدا می‌کنه). اینجا بود که جیمز واقعیت رو گم می‌کنه. جیمز تلاش میکنه که مری رو فراموش کنه تا از عذاب خلاص بشه ولی نمی‌تونه، پس تنها راهی که براش میمونه دور شدن از واقعیته. به علت فکر کردن بیش از حد جیمز به مری، دنیای ذهنی مری آماده حضور جیمز میشه، و چه جایی بهتر از سایلت هیل برای برگزاری این میهمانی! حالا دیگه ذهن جیمز داستان رو تغییر میده، مری هنوز زندست و در مکانی مخصوص (سایلنت هیل) منتظره جیمزه. وقتی جیمز وارد شهر میشه به دوره‌ای از اختلال دو قطبی به نام دوره خلق ترکیبی می‌رسه. علائم این دوره: اضطراب، خستگی، احساس گناه، پرخاشگری، تحریک‌پذیری، تفکرات خودکشی، ترس، شک یا پارانویا، صحبت بی‌وقفه و خشم هست. (اینجا رو مطالعه کنید.)

اختلال دو قطبی در تمامی رفتارهای جیمز قابل مشاهده هست. صحنه ابتدایی بازی که جیمز به آینه نگاه می‌کنه نشان از این داره که خود واقعیش رو گم کرده. وقتی لورا در جواب سؤال جیمز میگه: "آیا تو کوری چیزی هستی؟" منظور اینه که جیمز حقیقت خودش رو گم کرده. سکانسی که جیمز ماریا رو تو تو زندان می‌بینه بیانگر اینه که جیمز دچار سردرگمی شده و قدرت تشخیص واقعیت رو از دست داده. بعد از وارد شدن به هتل جیمز تازه میفهمه که نامه‌ای در کار نبوده (تا الآن برگه سفیدی در دست داشته) و موارد دیگه.

نکته بعدی اینه که پایان اصلی بازی پایان In Water هست. یکی از علائم خلق ترکیبی تفکرات خودکشی بود. وقتی جیمز به واقعیت رسید تاب تحمل حقیقت رو نداشت برای همین اقدام به خودکشی کرد.

مواردی که امیر بهشون اشاره کرد:

نبستن در ماشین: جیمز از برگشت به گذشته و جایی که بوده بیزاره، جیمز فقط می‌خواد راهی رو که در پیش داره ادامه بده ...
toilet: زیاد هم به ضررش نشد :d نشان از عزم راسخ جیمز برای رسیدن به هدفش داره :d
میله‌های آپارتمان وود ساید: به نظر من این مورد یکی از حالات شهره، مثل خیابان‌های مسدود!
در مورد بقیه موارد هم که توضیح دادم.



یادمه یه بار لیان بیتریر تقسیم وظایف کرده بود برای دیوونه خونه ی تاپیک ! خودم و خودت میشیم اولین مراجع !

:-w آقا جون من دوباره باید توانایی‌هام رو تو تاپیک اثبات کنم، آیا؟! :|:d


آقا ، مسعود یه پیشنهاد داد در حد تیم ملی ( منظورم تیم ملی کشتی فرنگی هست نه این سیب زمینی های فوتبالی ) ، در مورد نظرسنجی ! یه نظرسنجی چند گزینه ای با موضوع شماره هائی از سری که تا حالا بازی کردید ، به یک جمع بندی خیلی خوب میشه رسید که چه مدلی هاست اوضاع بین بچه ها! به نظرم بهترین پیشنهاده در مورد نظرسنجی جدید ! نظرتون رو بگید بیزحمت که اگر موافق ها زیاد شدند هر چی زودتر عملیش کنیم دیگه خیلی وقته این نظرسنجی زیاد تغییر نمیکنه و خطر لیچ هم احساس میشه !

زیاد موافق نیستم :d فکر کنم نتیجه هم از قبل مشخصه! بییشترین رأی رو چهار نسخه اول میارن و کمترین رأی‌ها هم برای Origins، SM و DP هست!

پ.ن: خوب دیگه خیال هممون از مسابقه کرکترها راحت شد، ولی به هیچ عنوان فکر نمی‌کردم هری و هنری به مرحله دوم برسند! همینش هم جای بسی شادمانی داره. امیدوارم تو دوره‌های بعدی راه راست به سوی خیانتکارها کج بشه، تا شاهد حذف زودهنگام این شخصیت‌های دوست داشتنی نباشیم.
 
امیر جان نمی‌تونیم جیمز رو یک بیمار شیزوفرنی بدونیم، کسی که دچار زوال مغز شده باشه برای ارتکاب قتل گناه‌کار شناخته نمیشه!
خب همین دیگه!دیدید میشه در مورد این چیزها هم بحث کرد!:d
پس قبول دارید هر کدوم از شخصیت های سایلنت هیل به نوعی یه بیمار روانی محسوب میشند؟(نه همه)
و از کجا معلوم که سایلنت هیل به روانی بودن یا نبودن شخص اهمیتی بده؟
و نظرت در مورد سادومازوخیسم چیه؟ توی تحلیل نمسیس جان اومده که:
همونطوری که هممون الان میدونیم , PH در Silent Hill 2 نمادی از سادومازوخیسم (سادیسم و مازوخیسم در روانشناسی) شخصیت جیمز محسوب میشد.نمادی از احساس گناه سرکوب شده ی شدید جیمز که نه تنها خود وی را بلکه اغلب افرادی را که در اطرافش بودند به ورطه ی نابودی کشاند.پس میشه گفت که جیمز در واقع اعدام کننده ی خودش هم هست.
 
آخرین ویرایش:

کاربرانی که این گفتگو را مشاهده می‌کنند

تبلیغات متنی

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی همین حالا ثبت نام کن
or