بحث و تبادل نظر در مورد سری Silent Hill (خلاصه داستان در پست اول)

علاقه دارید کدام نسخه از سری بازی سایلنت هیل ریمیک بشود؟


  • مجموع رای دهنده‌ها
    42

Silent Dream

In madness you dwell
کاربر سایت
shf_banner.png

پس از گذشت ده سال از انتشار آخرین نسخه سایلنت هیل بالاخره کونامی در اکتبر سال 2022 نسخه جدیدی از این سری را با نام Silent Hill ƒ معرفی کرد. داستان بازی کاملا جدید خواهد بود و در سال 1960 و در ژاپن رخ میدهد و دنیایی زیبا ولی در عین حال وحشتناک را به تصویر میکشد. این بازی توسط NeoBards Entertainment در حال ساخت است و هنوز تاریخ انتشار آن مشخص نیست..
  1. نوشته شده توسط Ryūkishi07، مشهور برای رمان‌های تصویری ژاپنی که به معماهای قتل، وحشت روانی و فراطبیعی می‌پردازند.
  2. طراحی موجودات و شخصیت‌ها توسط kera
توسعه‌دهنده: NeoBards Entertainment
ناشر: Konami Digital Entertainment
کارگردان: Al Yang
تهیه‌کننده: Motoi Okamoto
نویسنده: Ryukishi07
طراح: kera
تاریخ انتشار: TBA (مشخص نیست)
پلتفرم‌ها: TBA (مشخص نیست)

wire.png

نویسنده ای به نام Harry Mason و همسرش در حین عبور از یک جاده، نوزادی را یافته و نام او را شریل می‌گذارند. چهار سال بعد همسر هری فوت می‌کند. سه سال پس از فوت همسرش، هری بنا به دلایلی تصمیم می‌گیرد با شریل به شهری که وی را در نزدیکی آن یافته بودند سفر کند. شب هنگام، در جاده‌ی کنار شهر، پلیسی موتورسوار از کنار آنها عبور کرده و توجه هری را جلب می کند. اندکی جلوتر، هری متوجه موتور پلیسی میشود که بدون سرنشین در کنار جاده افتاده در همین حین، در روبروی خود دختری را وسط جاده می‌بیند. برای اجتناب از تصادف با او، دیوانه‌وار فرمان را می چرخاند. اما ماشین منحرف شده و به دره‌ی کناری سقوط می‌کند. هری پس از به هوش آمدن، متوجه غیبت شریل می‌شود. در حین جستجو، شبح شریل را می‌بیند و به دنبال او می‌دود. در انتهای معبری تنگ، ناگهان همه‌چیز در تاریکی فرو می‌رود و چهره آنجا تغییر می‌کند. هری مصمم ادامه ‌می‌دهد اما در اثر حمله‌ی چند موجود هیولا مانند به حالت مرگ روی زمین می‌افتد.
وقتی هری بعد از آن حادثه در کافه ای بیدار می‌شود، با همان پلیس روبرو می‌شود. آنها با هم از اتفاقات عجیب شهر و حالت غیرعادی آن سخن می‌گویند. پلیس Cybil Bennet‌ نام دارد و به هری در یافتن شریل کمک می‌کند. حالت عادی شهر اینگونه است: خالی از سکنه، فرو رفته در مه، محصور شده توسط دره‌های عمیق و پر از هیولا. اما در حالت غیر عادی به تمامی این موارد تاریکی مطلق تکه گوشت های آویزان از در و دیوار سکوتی مرگبارتر هم اضافه میشود . هری در جستجوی شریل به مکان‌های زیادی از شهر مراجعه می‌کند: مدرسه، کلیسا، بیمارستان، فاضلاب، پارک تفریحی و در بعضی از آنها با شخصیت‌هایی آشنا می‌شود. با پیرزن عجیبی به نام Dahlia Gillespie در کلیسا، دکتر Michael Kaufmann و پرستاری به نام Lisa Garland در بیمارستان. همچنین مرتب شبح دختری را می‌بیند که باعث تصادف او شده بود به نام Alessa. دالیا اطلاعات زیادی درباره‌ی هری و شهر دارد دکتر کافمن و لیزا هم هر کدام مطالب جدیدی به اطلاعات هری اضافه میکنند. در طول بازی اطلاعات زیادی از شهر به دست می‌آوریم خواه از لابلای روزنامه‌های باطله و کتاب‌ها و خواه از این شخصیت‌ها. شهر مکانی نفرین شده بوده و در سال‌های جنگ‌های داخلی، اعدام‌های زیادی در زندان آن صورت گرفته است. شهر قدمت زیادی دارد و قرن‌ها قبل، بومیان ساکن آنجا بودند. از همان زمان، آیینی شیطانی در شهر رواج داشته است. در سده‌های اخیر، پس از سکونت مهاجران در شهر، تلفیقی از آیین باستانی شهر با آیین‌های مهاجران پدید می‌آید که با نام The Order شناخته می‌شود. پیروان و سردمداران این فرقه اعتقادات عجیب و خطرناکی‌ دارند. این فرقه به سه شاخه‌ی اصلی تقسیم می‌شود که یکی از آنها «مادر مقدس» می‌باشد. در راس این شاخه دالیا قرار دارد که آلسا دختر وی است. این فرقه به خدایی اعتقاد دارد که باید در روی زمین متولد شده سپس بهشت موعود فرقه را بنا کند. بر اساس مدارک به دست آمده، این خدا یک بار متولد شده و مرده است و حال باید برای بار دوم متولد یا فراخوانده شود. دالیا متوجه می‌شود که مشخصات دختر وی، آلسا، با مشخصات مادر خدا که در متون قدیمی پیش‌بینی شده هم‌خوانی دارد پس او را تربیت می‌کند تا مراسم تولد را انجام دهد. در این مراسم، باید مادر خدا سوزانده شود. مراسم در سن 7 سالگی آلسا انجام می‌شود و بدن کباب شده‌ی وی را به بیمارستان انتقال می‌دهند. اما او ناقص است. آلسا در نهایت درد و رنج، قسمتی از روح خودش را به صورت یک نوزاد از شهر بیرون می‌فرستد و با استفاده از قدرت ذهن خود، شهر را به جهنمی بی‌بدیل تبدیل می‌کند. دالیا برای اتمام نقشه خود، توسط خود آلسا، شریل را فرا می‌خواند تا روح مادر خدا تکمیل شود. در این بین دکتر کافمن مسئول امور پزشکی آلساست.
آلسا در برابر دالیا مقاومت می‌کند اما دالیا با فریب هری، خود را به آلسا می‌رساند و مراسم را مجدداً انجام می‌دهد اما در همین حین هری سر می‌رسد. روح شریل به آلسا می‌پیوندد تا مادر خدا کامل گردد. دکتر کافمن به قصد نابودی این روح، دارویی را به سمت وی پرتاب می‌کند اما اینکار باعث می‌شود خدا (در شماره‌ی اول این خدا با نام «سامایل» معرفی می گردد) متولد شود. در اولین اقدام، سامایل، دالیا را آتش می‌زند. اما هری با سامایل می‌جنگد و او را شکست می‌دهد. پس از نابودی سامایل، مادر خدا ظاهر می‌شود و نوزادی را به هری می‌دهد سپس، راه فرار از آن مهلکه را به او نشان می‌دهد.
هری نوزاد را از شهر دور کرده و در جایی به طور ناشناس او را بزرگ می‌کند. نام این نوزاد را Heather می‌گذارد. هدر کودکی عادی نبود و گاها ، رفتارهای عجیبی از خود بروز می‌داد.
17 سال پس از این ماجرا، دختر نفر دوم فرقه، یعنی «Claudia Wolf» تصمیم می‌گیرد آن نوزاد را پیدا کند تا مراسم دوباره به جریان بیفتد. با کمک کشیش دیگری به نام «Vincent»، کاراگاهی به نام «Douglas Cartland» را استخدام می‌کند تا این کودک را پیدا کند. داگلاس هدر را پیدا می‌کند اما از نیت اصلی کارفرمایان خود اطلاع ندارد. روزی که هدر به مرکز خرید شهر رفته‌بود،‌ داگلاس را در مقابل خود می‌بیند. هدر بی خبر از همه‌جا به خیال اینکه داگلاس یک مزاحم است، می‌گریزد ولی داگلاس قبلاً محل او را به کلودیا و وینسنت اطلاع داده‌است. هدر به سمت خانه و نزد هری حرکت می‌کند اما اطراف او پر از هیولاهایی هولناک شده است. در اینجا برای اولین بار، کلودیا را ملاقات می‌کند. کلودیا درتلاش است تا هدر چیزی را به یاد بیاورد. هدر پس از گذشتن از مرکز خرید و ایستگاه مترو، درساختمانی نیمه‌کاره در نزدیکی محل سکونت خود با وینسنت روبرو می‌شود.
هدر به آپارتمان خود می‌رسد اما درآنجا پدرش، هری را غرق در خون و بی‌جان می‌یابد. او کلودیا را در پشت‌بام می‌بیند و او را مسئول قتل پدرش می داند. هدر قصد انتقام دارد اما کلودیا به سایلنت هیل می‌رود. هدر به همراه داگلاس (که کمابیش به واقعیت پی برده است) به سمت سایلنت هیل حرکت می‌کند.
هدر تقریباً گذشته‌ی خود را به یاد آورده است؛ او همان روح واحد آلسا و شریل است که توسط مادر خدا به هری سپرده شد. پس از حلول روح آلسا و شریل، جنین خدا هم وارد بدن او شده است اما تحت تاثیر فراموشی هدر، عقیم مانده و برای بارور شدن، نیاز دارد تا آتش خشم و نفرت در درون هدر شعله‌ور شود. کلودیا در تمام طول داستان سعی بر این دارد تا همین میراث آلسا را بیدار کند و برای همین منظور، هری را می‌کشد تا او را از سر راه بردارد. در این میان، وینسنت که منافع خود را با تولد خدا در خطر می‌بیند، سعی می‌کند توسط هدر، کلودیا و عقایدش را نابود کند.
پس از رسیدن به شهر، هدر به بیمارستان می‌رود. او با راهنمایی‌های علنی یا مخفیانه‌ی وینسنت،‌ پدر کلودیا یعنی «لئونارد» را که در بیمارستان زندانی شده می‌کشد تا متاترون را به دست آورد. متاترون، نماد خیر و روشنی و در مقابل سامایل است و وینسنت تصور میکند متاترون میتواند در مبارزه با کلادیا به هدر کمک کند. در ادامه،‌هدر به کلیسای فرقه می‌رسد. کلودیا، وینسنت را ، که به زعم او خیانت کرده‌است، می‌کشد. هری مقداری از داروی دکتر کافمن را به شکل یه قرص به هدر داده بود. هدر آن قرص را می‌بلعد و در نتیجه، جنین خدا را بالا می‌آورد. کلودیا جنین را می‌بلعد و آنرا به شکل ناقص بارور می‌کند. در نهایت کلودیا به دست خدای متولد شده نابود می‌شود و هدر هم وی را می‌کشد. تا بار دیگر تفکرات منحرف فرقه برای به وجود آوردن خدا عقیم بماند.

آنچه که شما در بالا مطالعه کردید تنها بخشی از شهر و اتفاقات رخ داده در آن است در شماره های دوم و چهارم و پنجم از بازی بخشی دیگر از توانایی های شهر حضور پر رنگی دارد و آن هم قضاوت و مجازات است ، شهر به خاطر اتفاقاتی که به خود دیده است دارای قدرتهایی خاص است یکی از این قدرتها فراخواندن افراد است در شماره های دوم و پنجم ما شاهد حضور افرادی در شهر هستیم که به نوعی گناهکارند و شهر برای قضاوت در مورد آن ها ، دعوتشان کرده است .
جیمز ساندرلند مردی که زن مریضش را کشته است و همینطور الکس شفرد که باعث مرگ برادر کوچکتر خود شده است با پا گذاشتن به شهر اماده پاسخگویی به اشتباهاتی میشوند که سعی در فراموش کردن آن ها داشته اند ، صد البته که نوع بازجویی و قضاوت در این شهر مرموز نیز متفاوت است به جای حضور قاضی و هیئت منصفه و دادگاه ، تمام اتفاقات پیرامون شخصیت ها به نوعی اشتباه شخصیت را گوشزد میکنند از موجوداتی که با آنها مبارزه می‌کنید گرفته تا افراد سرگردان دیگری در شهر که خود گناهکارند .گو اینکه این خاصیت شهر در تمامی شماره ها وجود دارد ولی در شماره های مذکور از فرع به اصل بدل شده و محوریت بازی بر عمل انجام گرفته توسط شخصیت اصلی قرار دارد و بحث فرقه ، آلسا و غیره کمتر پرداخته شده است .
در این میان شماره ی چهارم بازی اما فضائی اختصاصی داشت در این شماره یکی از دست پرورده های یتیم خانه ی تحت رهبری فرقه به نام والتر سالیوان که پیرو حزب مادر مقدس است قصد متولد کردن خدا توسط مراسمی به نام قربانی کردن 21 نفر را دارد ، والتر که در کودکی توسط خانواده ی خود رها شده است تصور میکرد اتاقی که در آن بدنیا آمده است مادر او و در حقیقت خداست والتر که تصور میکند مادرش به خواب رفته است سعی دارد از طریق مراسم ذکر شده او را بیدار کند ، هر کدام از افرادی که برای قربانی شدن انتخاب شده اند باید دارای مشخصه ای باشد آخرین نفر این لیست که هدایت آن را بازیباز بر عهده دارد و دریافت کننده ی دانش و تکمیل کننده ی مراسم است ، هنری تونزند نام دارد که حال در همان اتاق تولد والتر زندگی میکند و در طول بازی با پی بردن به ماجرا و کمک های جوزف شرایبر که قبل از هنری در آن اتاق زندگی میکرده است قصد دارد جلوی تکمیل این مراسم را بگیرد . در انتها هنری تونزند با مبارزه با موجودی که والتر به وجود می آورد رویای به وجود آوردن خدا را بار دیگر خراب میکند .
علاوه بر شماره های ذکر شده دو بازی Silent Hill: Origins و Silent Hill: Shattered Memories نیز از سری معرفی شده اند که در اولی به زمان سوزانده شدن آلسا توسط دالیا و چگونگی زنده ماندن آلسا پرداخته شده و در دیگری اتفاقات شماره ی اول بعد از سال ها توسط هری بازسازی میشوند، گر چه با پایان کار تیم سازنده ی اصلی بازی که کار ساخت 4 شماره ی اول بازی را بر عهده داشتند این شماره ها به خوبی پرداخته نشده و دارای نواقصی در حیطه‌ی داستانی هستند اما همچنان سری سایلنت هیل دارای یکی از بهترین داستان ها در طول تاریخ بازیهای رایانه ای است.
لازم به ذکر است بر اساس این بازی تاکنون دو فیلم سینمایی نیز ساخته شده که شماره دوم (تا زمان نگارش این مقاله) هنوز اکران نگردیده است. با توجه به نظر مخاطبان، فیلم اول یکی از برترین و موفق‌ترین فیلم های ساخته شده بر اساس یک بازی ویدیویی می‌باشد.
همچنین شرکت کونامی در سال 2006 و به مناسبت اکران فیلم، مجموعه‌ای ویدیویی را بر روی رسانه‌ی UMD برای PSP عرضه نمود که با نام The Silent Hill Experience شناخته شده و شامل دو کمیک The Hunger و Dying Inside ، ترایلر شماره‌های 1 تا 4 بازی و فیلم، مصاحبه با آهنگ‌ساز افسانه‌ای سری به همراه کارگردان فیلم و برخی موسیقی‌های بازی می‌باشد.

دریافت خلاصه به صورت فایل pdf :دانلود
تهیه و تنظیم خلاصه : (msbazicenter)
مقالات تحلیلی بازی نوشته شده توسط ( Bone Crusher ) :
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش اول )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش دوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش سوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش چهارم )

تاپیک تحلیل بازی نوشته شده توسط ( nemesis ) ( کامل نشده ):
The Lost Memories ---پایه و اساس بازی بزرگ "Silent Hill" -- تحلیلی بزرگ برای این بازی

مقالات مختلف در مورد سری سایلنت هیل:
Silent Hill: Homecoming Plot
Silent Hill: Origins Plot
Silent Hill Shattered Memories Plot
داستان (Silent Hill: Orphan)
شباهت بین Homecoming و Silent Hill 2
تاریخ وقایع Silent Hill و Shepherd's Glen
دانلود Silent Hill 2 - The movie
ترجمه یادداشت های سایلنت هیل 2
ترجمه فارسی دیالوگ های بازی Silent Hill 2: Born from a Wish
سایلنت هیل 4: پرونده قربانیان
ساکنین South Ashfield Heights apartments- قسمت اول - قسمت دوم
یادداشتی کوتاه بر SILENT HILL: HOMECOMING
داستان نسخه اول فیلم سایلنت هیل
Silent Hill: Original Memories
Silent Hill HD Collection Achievements Guide
Little Baroness
جودی میسون
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 1
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 2
طرح اولیه موتور
سایلنت هیل پست 3
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 4
خاطرات الکس شپرد
داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 1 به صورت ویدیویی

163949 163950

داستان سایلت هیل 1 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​

داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 2 به صورت ویدیویی

163952 172258

داستان سایلت هیل 2 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​
 

Attachments

  • sh1.png
    sh1.png
    56.3 KB · مشاهده: 3,611
  • silenthill1.jpg
    silenthill1.jpg
    55.1 KB · مشاهده: 166
آخرین ویرایش:
خوب یه نظریه راجع به این موضوع وجود داره، والتر احساس میکنه که یک انگل برای مادر واقعیش محسوب میشه، کار انگل چیه؟ دزدیدن غذا! برای همین بند ناف که برای تغذیه جنین در رحم مادر استفاده میشه در دنیای والتر مثل یک کرم انگل تجلی پیدا کرده.



امیر ممنونم بابت زحمتی که کشیدی.

خوب به نظرم پایان UFO فلسفه خاصی نداره، این پایان بیشتر برای طرفداران واقعی سری ساخته شده، اون‌هایی که علاقه دارند چندین بار بازی رو تمام کنند. اگر دقت کرده باشید در تمامی نسخه‌ها (البته به غیر از HC!) با یک بار تمام کردن بازی نمیشه این پایان رو بدست آورد. پایان DOG تو نسخه دوم هم فلسفه‌ای شبیه به همین UFOها داره.
فکر کنم فلسفه اش اینه که منبع قدرت های والتر (و همینطور Ressurection اش) سایلنت هیل هست(Totally My Opinion)
==
کلا پایان های فان سایلنت هیل به نظر من میخواد بگه It Was Just A Dream (بازم IMO)
 
همونطور که قبلاََ هم گفتم, سایلنت هیل از تعداد زیادی آثار از ژانرهای مختلف مثل: فیلم, کتاب, موسیقی, نقاشی و.... تاثیر گرفته.
سازنده ها از کارهای نقاشان بزرگ برای ساخت بازی الهام گرفتند.
یکی از این نقاشان آقای Salvador Dalí هستند.
=================================================================================
Salvador Dalí

220px-Salvador_Dal%C3%AD_1939.jpg




سالوادور فلیپه ژاسینتو دالی دومنک (به اسپانیایی: Salvador Felipe Jacinto Dalí Domènech) ( مه ۱۹۰۴ میلادی - ۲۳ ژانویه ۱۹۸۹ میلادی) نقاش فراواقع‌گرای اسپانیایی بود. دالی طراحی ماهر بود که بیشتر به خاطر خلق تصاویری گیرا و خیالی در آثار فراواقع‌گرایش به شهرت رسید. مهارت وی در نقاشی اغلب به تاثیر نقاشان رنسانس نسبت داده می‌شود. معروف‌ترین اثر سالوادور دالی به‌نام تداوم حافظه در سال ۱۹۳۱ خلق شد.
---------------------------------------------------------------------------------------
به نقل از کتاب LM:
یک هنرمند که سورئالیسم را تجسم میبخشد.
او بیشتر به خاطر به تصویر کشیده ساعت هایی ذوب شده و بدن هایی ناقص الخلقه مشهور است.
او همچنین آثار هنری به سبک طبیعت بی‌جان دارد که به نظر میرسد در این نقاشی ها, اشیاء شبیه به هیولاهایی عجیب و غریب هستند.
طبیعت بی‌جان به اثری هنری گفته می‌شود که معمولاً اجسام غیرمتحرک را تصویر می‌کند. این اجسام اغلب اشیاء معمولی هستند که می‌توانند طبیعی باشد مانند گل، میوه، غذا، سنگ و صدف، و یا ساخته دست بشر باشند مانند کوزه، گلدان، لیوان، کتاب، جواهرات و زینت آلات، سکه، و پیپ، که در کنار هم چیده شده‌اند.

[h=1]The Persistence of Memory[/h]​
[TABLE="class: grid, width: 500, align: center"]
[TR]
[TD]
The_Persistence_of_Memory.jpg

[/TD]
[/TR]
[/TABLE]
 
silent hill 4 original memories

زالو های کتلت شده! همون طور که میدونید بی ازارترین دشمنان سری...
6-019.jpg
طبقه اخر و اون waterwheel ...
6-025.jpg
twin victim ها...billy و miriam...تنها دشمنانی که یه حس خاصی به ادم دست میداد و دلم میسوخت براشون:crying1:
6-027.jpg
در یکی از یادداشت هایی که توی یکی از سول ها بیدا کردیم نوشته که در کافه تریا یک محفظه مرگ! در بشت اشبزخانه وجود داره که گوشت افراد مرده طبخ میشه!(و حتما میدادن به خورد زندانیان بیچاره!)
6-029.jpg
بلاخره یکی از اون چاله های دفع جسد...wooow omg....(ولی انصافا حال میده ها:d)(من موندم با اینکه سوراخ ها روبرو هم هستن چرا یدفعه نمیره بایین:-/)
6-034.jpg
6-035.jpg
طبق نوشته ای که خودش رو رئیس زندان معرفی کرده گفته که با طرح یه مهندس این چاله ها رو طراحی کردیم برای دفع اجساد...و گفته که از این اتاق اصلی که اتاق نظارت هست من هر روز مشاهده میکنم که زندانی ها بدون روز به روز لاغر تر و بدبو تر! میشوند و دیگه یا خودکشی میکنند یا میمیرند
6-038.jpg
استفاده از این هندل اصلی برای کنترل و حرکت سلول ها یکم بیچیده بود...میتونستم کل طبقات رو با یه دسته کوچیک بچرخونیم!
6-043.jpg
این عوضیه چاق! (andrew desalvo) رو ازاد کردیم...
6-044.jpg
 
files_polls__292078GCHM%5Bw132h150mresizeByMaxSize%5D.png

توجه توجه
بشتابید بشتابید
پدر فداکار به میادین باز می گردد ...
فرصت را از دست ندهید که غفلت مایه ی پشیمانی است ...

به اونایی که یه جورایی خودشون رو اون پشت مشتا قایم می کنن و زیر آبی می رن و یه بازی های رقیب رأی می دن
با شما هستم .
آقا ، خانوم ، جنتلمن های خیانت کار ...
هری میسون وارد می شود ...
رای بدین ..
 
همونطور که قبلاََ هم گفتم, سایلنت هیل از تعداد زیادی آثار از ژانرهای مختلف مثل: فیلم, کتاب, موسیقی, نقاشی و.... تاثیر گرفته.
سازنده ها از کارهای نقاشان بزرگ برای ساخت بازی الهام گرفتند.
یکی از این نقاشان آقای Salvador Dalí هستند.
=================================================================================
Salvador Dalí

220px-Salvador_Dal%C3%AD_1939.jpg




سالوادور فلیپه ژاسینتو دالی دومنک (به اسپانیایی: Salvador Felipe Jacinto Dalí Domènech) ( مه ۱۹۰۴ میلادی - ۲۳ ژانویه ۱۹۸۹ میلادی) نقاش فراواقع‌گرای اسپانیایی بود. دالی طراحی ماهر بود که بیشتر به خاطر خلق تصاویری گیرا و خیالی در آثار فراواقع‌گرایش به شهرت رسید. مهارت وی در نقاشی اغلب به تاثیر نقاشان رنسانس نسبت داده می‌شود. معروف‌ترین اثر سالوادور دالی به‌نام تداوم حافظه در سال ۱۹۳۱ خلق شد.
---------------------------------------------------------------------------------------
به نقل از کتاب LM:
یک هنرمند که سورئالیسم را تجسم میبخشد.
او بیشتر به خاطر به تصویر کشیده ساعت هایی ذوب شده و بدن هایی ناقص الخلقه مشهور است.
او همچنین آثار هنری به سبک طبیعت بی‌جان دارد که به نظر میرسد در این نقاشی ها, اشیاء شبیه به هیولاهایی عجیب و غریب هستند.


The Persistence of Memory

[TABLE="class: grid, width: 500, align: center"]
[TR]
[TD]
The_Persistence_of_Memory.jpg
[/TD]
[/TR]
[/TABLE]

اااا...من اینو میشناسم:d زدبازی(گروه مورد علاقه م)(سبک rap-rock) توی البوم جدیدش توی یکی از اهنگاش میگه:الان دم خونه دوتا چمدونه... کارای بچه گونه...وقتمون اب شد سالوادور دالی...عکسمون قاب شد ولی جاتو خالی...:d فقط در این حد میشناسمش نمیدونستم با سایلنت هیل هم ربط داره...چه جالب...
 
سلام
تگ اسپویلر، از اینا:
/:)
بذارین خوب میشه به نظرم. در جریان هستین که ما DP رو بازی نکردیم؟ جلوی خودمون رو هم که خدا رو شکر نمیتونیم بگیریم...

اولا یادم رفت بعدش الان چندین ماهه که dp عرضه شده و اینجا هم جای بحث در مورد شماره های سایلنت هیله! اگه شما بازیش نکردین ما چیکار کنیم اگه اینجا نتونیم راحت راجع بهش بحث کنیم بس بریم کجا؟...(نمیخوام دوباره بحث راه بیفته فقط محض اطلاع گفتم)
جان من حداقل این نوع نوشتار‌تون رو با شکلک‌ها همراه کنید تا کدورتی پیش نیاد.:) خیلی وقت‌ها یه شکلک کار 50 خط نوشته رو انجام میده.:d
همین موضوع از بایکوت در اومدن DP هم میتونه موضوع خوبی برای نظرسنجی باشه. ;)
SEVeyesB08_th.gif
راستی مسعودجان منم هنوز بازی نکردم یعنی مشکل منم هست؟:((
یادش بخیر یه زمانی 2سال پیش تو این تاپیک و تاپیک Re فعال بودم ولی الان فقط ناظره گرم .
من یکبار درباره موسیقی رای دادم چند بار را گیری میشه؟
شما کارت درسته.
اولین باره موسیقی به نظرسنجی گذاشته شده.
files_polls__292078GCHM%5Bw132h150mresizeByMaxSize%5D.png

توجه توجه
بشتابید بشتابید
پدر فداکار به میادین باز می گردد ...
فرصت را از دست ندهید که غفلت مایه ی پشیمانی است ...

به اونایی که یه جورایی خودشون رو اون پشت مشتا قایم می کنن و زیر آبی می رن و یه بازی های رقیب رأی می دن
با شما هستم .
آقا ، خانوم ، جنتلمن های خیانت کار ...
هری میسون وارد می شود ...
رای بدین ..
ما هستیم داداش.
cowboypistol.gif
cowboypistol.gif
cowboypistol.gif
 
سلام



جان من حداقل این نوع نوشتار‌تون رو با شکلک‌ها همراه کنید تا کدورتی پیش نیاد.:) خیلی وقت‌ها یه شکلک کار 50 خط نوشته رو انجام میده.:d
همین موضوع از بایکوت در اومدن DP هم میتونه موضوع خوبی برای نظرسنجی باشه. ;)
SEVeyesB08_th.gif
راستی مسعودجان منم هنوز بازی نکردم یعنی مشکل منم هست؟:((

شما کارت درسته.
اولین باره موسیقی به نظرسنجی گذاشته شده.

ما هستیم داداش.
cowboypistol.gif
cowboypistol.gif
cowboypistol.gif

واای نه مسعود جان نمیدونستم:( توی این سایت دیگه کی از تو بهتر برای من؟:x>:d

---------- نوشته در 05:53 PM اضافه شد ---------- نوشته قبلی در 05:50 PM ارسال شده بود ----------

files_polls__292078GCHM%5Bw132h150mresizeByMaxSize%5D.png

توجه توجه
بشتابید بشتابید
پدر فداکار به میادین باز می گردد ...
فرصت را از دست ندهید که غفلت مایه ی پشیمانی است ...

به اونایی که یه جورایی خودشون رو اون پشت مشتا قایم می کنن و زیر آبی می رن و یه بازی های رقیب رأی می دن
با شما هستم .
آقا ، خانوم ، جنتلمن های خیانت کار ...
هری میسون وارد می شود ...
رای بدین ..

من توی هر نظرسنجی فقط یکی از اعضا خانواده>:d< که بدون اینکه به شخصیت های دیگه نگاه کنم بهش رای بدم
 
به اونایی که یه جورایی خودشون رو اون پشت مشتا قایم می کنن و زیر آبی می رن و یه بازی های رقیب رأی می دن
با شما هستم .
آقا ، خانوم ، جنتلمن های خیانت کار ...
هری میسون وارد می شود ...
رای بدین ..
نه خیر! من قایم نشدم. مثل مرد رفتم به هری رای دادم اونم تو گروه وینست ولنتاین! دلیلش این بود که وینسنت بالاخره بالا میره چه من رای بدم چه ندم ولی هری یه پاش لب گوره و یه پاش لب جوفه.
هر چند به نظرم گروه هری باز بهترن هم گروهیاش

پ.ن: جنتلمن ها نه، جنتلمن خیانت کار. لیون که خدا بیامرزتش
 
سلام
دلیلش این بود که وینسنت بالاخره بالا میره چه من رای بدم چه ندم ولی هری یه پاش لب گوره و یه پاش لب جوفه.
اول اینکه علی‌صلح‌وصفا! قضیه خیانت چیه؟ به قول مرحوم لیون هان؟هان؟هان؟/:)
دوم اینکه میگن
تو یه صبح آفتابی و دلپذیر در ساحل دریا، مردم مردی رو می‌بینن که صدف‌ها رو دونه دونه برمیداشت و به دریا پرت می‌کرد. بهش میگن چکار می‌کنی؟ میگه صدف‌هایی رو که به خاطر طوفان دیشب به ساحل افتادن رو نجات میدم. میگن تو این ساحل هزاران بلکه میلیون‌ها صدف گیر افتادن و می‌میرن. چه فرقی می کنه چندتا شون رو نجات بدی؟ طرف خم میشه، یه صدف رو برمیداره و به دریا میندازه بعد میگه برای اینکه که خیلی فرق کرد.
حالا تو هم خودت رو دست کم نگیر. با یه دون یه دونه‌ی من و تو هری صعود میکنه
====================================================================
خوشحالم که دیدم نویدخان هم اهل سایلنت هیل بازی کردن هستند. :)
ارادتمندیم.
 
آخرین ویرایش:
سلام

اول اینکه علی‌صلح‌وصفا! قضیه خیانت چیه؟ به قول مرحوم لیون هان؟هان؟هان؟/:)
دوم اینکه میگن
تو یه صبح آفتابیو دلپذیر در ساحل دریا، مردم مردی رو می‌بینن که صدف‌ها رو دونه دونه برمیداشت و به دریا پرت می‌کرد. بهش میگن چکار می‌کنی؟ میگه صدف‌هایی رو که به خاطر طوفان دیشب به ساحل افتادن رو به دریا بر می‌گردونم. میگن تو این ساحل هزاران بلکه میلیون‌ها صدف گیر افتادن و می‌میرن. چه فرقی می کنه چندتا شون رو نجات بدی؟ طرف خم میشه، یه صدف رو برمیداره و به دریا میندازه بعد میگه برای اینکه که خیلی فرق کرد.
حالا تو هم خودت رو دست کم نگیر. با یه دون یه دونه‌ی من و تو هری صعود میکنه
والا منم نمیدونم قضیه خیانت چیه فقط گهگداری شمایل یه نفر رو توی تاپیک میبینم که داره یه نفر دیگه رای میده و اول اسمش هم لیون هست
=))
===========================
هنری داستان جالبی بود! بسی خوشمان آمد>:d< خیلی پند آموز بود>:d<
من که خودم به هری رای دادم. بقیه بیان دونه دونه اعلام کنن که منتظریم ببینیم خائنی پیدا میشه یا نه:-w
راستی هدر هنوز مونده یا اونم به ملکوت پیوست؟
 
سلام
والا منم نمیدونم قضیه خیانت چیه فقط گهگداری شمایل یه نفر رو توی تاپیک میبینم که داره یه نفر دیگه رای میده و اول اسمش هم لیون هست
لیون خودمون؟:-/
=))
===========================
هنری داستان جالبی بود! بسی خوشمان آمد>:d< خیلی پند آموز بود>:d<
قابلی نداشت>:d<
راستی هدر هنوز مونده یا اونم به ملکوت پیوست؟
مگه ما مردیم که هدر به ملکوت یا هر کس دیگه‌ای بپیونده;;)
احسنت امیرجان. خیلی خیلی عالی>:d<
و یک سوال, نظرتون در مورد پایان UFO چیه؟
به نظرتون فقط این یک پایان Fun هست و یا سازنده ها منظوری داشتند از این کار؟
سوال جالبیه. در حالت کلی به نظر بنده هدف اصلی از این پایان دادن انگیزه به خوره‌های بازیه. یه انگیزه برای شروع مجدد بازی. ضمن اینکه همیشه بعد از گرفتن این پایان یه سلاح فضایی به دست میاریم
 
آخرین ویرایش:
دوستان نظرتون در مورد این دوتا یادداشتی که توی بیمارستان پیدا میکنیم چیه؟
این یکی از رمزهای قفلی هایی هست که جوزف به جعبش زده!
در حالت Easy و Normal این متن هست:
من رمز جعبه رو میدونم, رمز جعبه عدد ####
این رمز دیگه بهش کمکی نمیکنه دکمه ها دیگه منو نمیترسونند پس
کسی نمیتونه اونی که من هستم رو متوقف کنه من نمیدونم کی هستم کسی که هستم کسی هست که هستم اونی که هستم اونی هست که هستم
در حالت Hard و Extra هم این متن:
من راز رو میدونم
من یه چیزی به اونها میدم که بتونند با استفاده از اون با شیطان تصفیه حساب کنند پناهگاهش دیگه به دردش نمیخوره
اون الان آلت دست من شده و باید از دستورات من اطاعت کنه آره, دیگه جعبه به درد نیمخوره حالا من نباید #### رو فراموش کنم
این خیلی خوبه, اون در رده ای پایینتر از من قرار داره حالا من آزاد خواهم شد و اون باید بهم خدمت کنه من یه نابغه ام هیچ کس نمیتونه من رو متوقف کنه یکی میتونه من رو متوقف کنه هیچ کس نمیتونه من رو متوقف کنه میتونه متوقف کنه میتونه متوقف کنه نه نه
توی متن اولی, همونطور هم که مشخصه, طرف اصلاََ یادش میره که کی هست!:d
"من نمیدونم کی هستم کسی که هستم کسی هست که هستم اونی که هستم اونی هست که هستم"
توی یادداشت دومی هم, طرف احساس میکنه خیلی نابغه هست و هیچ کس هم نمیتونه متوقفش کنه.
"من یه نابغه ام هیچ کس نمیتونه من رو متوقف کنه یکی میتونه من رو متوقف کنه هیچ کس نمیتونه من رو متوقف کنه میتونه متوقف کنه میتونه متوقف کنه نه نه"
هر کی که این متن رو نوشته, فکر میکنه که توی جعبه یه شیطان زندگی میکنه! و بعدش هم میگه "حالا من آزادم و اون باید بهم خدمت کنه"
در ضمن مشخصه که هست که طرف احساس رئیس بودن میکنه و میخواد دستور بده, به شیطان درون جعبه میخواد دستور بده؟
راستی توی متن اصلی غلط املایی وجود نداره اما اصلاََ از علائم نگارشی استفاده نشده!
=====================================================================================
من بعد از خوندن این متن ها:
کسی نمیتونه اونی که من هستم رو متوقف کنه من نمیدونم کی هستم کسی که هستم کسی هست که هستم اونی که هستم اونی هست که هستم
من یه نابغه ام هیچ کس نمیتونه من رو متوقف کنه یکی میتونه من رو متوقف کنه هیچ کس نمیتونه من رو متوقف کنه میتونه متوقف کنه میتونه متوقف کنه نه نه

35127003616777088042.jpg
 
در مورد تغییر نظرسنجی من با " به ساخته شدن یک سایلنت هیل با کیفیت کلاسیک امید دارید؟ " بیشتر موافقم .
البته حالا که بحث موسیقی داغه هنوز ، انتخاب بهترین موسیقی سری هم بد نیست به نظرم یعنی بهترین ترک سری !

ولی باز نظر جمع !
شرمنده اگر تلگرافی شد !

======
یه چیزی در مورد پایان ufo شماره ی یک وقتی به این پایان رسیدم برادرم کنارم بود بعد خب نوع این پایان یه کم متفاوته یعنی حالت کمیک داره ، گفتم چرا این جوری ساختن این رو ، برادرم گفت احتمالا فکر نمیکردند هیچ دیوانه ای پیدا شه یه بازی رو 500 بار انجام بده برای همین خیلی روش وقت نگذاشتن :d ولی از شماره ی دوم یکی از تفریحات سالم رسیدن به این پایان و دیدن این نقاشیهای بامزه بود ، البته پایان سگ به نظرم علاوه بر جنبه ی فان حرف هائی هم داشت به خصوص با اون صور قبیحه از ماریا در پایان موسیقی انتهائی حالا سر فرصت نظرم رو در این مورد شرح خواهم داد !
 
آخرین ویرایش:
Original Memories 2

به احترام این سکانس از جا برمیخیزیم :

Prisoner Visit

Created by Maria

کلا این پست بدون شرحه!

06619507984570186430.jpg
======
بخش اول مکالمه‌ی جیمز ماریا:
جیمز با حالتی مخلوط گیجی و خوشحالی: تو زنده ای! ماریا...! من فکر کردم که اون چیز تو رو کشت...! خیلی صدمه دیدی؟
ماریا: نه اصلا، احمق جون!
جیمز: ماریا... اون موجود، اون موجود خنجرش رو توی بدنت فرو کرد. همه جا رو خون گرفته بود.
ماریا: من رو با خنجر زد؟ منظورت چیه؟
جیمز: اون ما رو تا آسانسور تعقیب کرد... و بعدش... بعدش...
ماریا: جیمز در مورد چی صحبت میکنی؟
جیمز: همون موقع... به خاطر نمیاری؟
======
حالت دوربین تغییر میکنه و دمو به یه دموی از پیش رندر شده تبدیل میشه صدای ماریا طوری هست که انگار داره توی خواب و رویا با جیمز صحبت میکنه:
27708403473953015095.jpg
======
بخش دوم مکالمه‌ی جیمز و ماریا:
ماریا: جیمز عزیز... بعد از اینکه توی اون راهروی طولانی از هم جدا شدیم برات اتفاقی افتاد؟ من رو با کس دیگه‌ای اشتباه گرفتی؟ تو همیشه آدم فراموشکاری بودی... اون دفعه توی هتل رو خاطرت هست؟
جیمز: ماریا...
ماریا: تو گفتی که همه چیز رو برداشتی، ولی اون نواری که با هم ضبط کرده بودیم رو فراموش کردی... توی این فکرم که هنوز هم همونجا هست یا نه؟
جیمز: تو از کجا در مورد اون نوار میدونی؟ تو ماریا نیستی؟
======
لحن ماریا تغییر میکنه انگار از چیزی به شدت عصبانی شده:
47711832610684801340.jpg
======
بخش سوم مکالمه‌ی جیمز ماریا:
ماریا: من مری تو نیستم.
جیمز: پس، ماریائی؟
ماریا :هستم ... اگر تو بخوای که باشم .
جیمز : همه‌ی چیزی که من از تو میخوام یه جوابه...
ماریا: این که من کی هستم مهم نیست... من اینجام برای تو... (*نه به خاطر تو، برای تو*)
======
Seductive
26897055074859388547.jpg
======
بخش آخر مکالمه‌ی جیمز ماریا:
ماریا: میبینی؟ من خیالی نیستم. نمیخوای منو لمس کنی؟
جیمز: من... نمیدونم...
ماریا: بیا و من رو بدست بیار.
از پشت این میله‌ها من هیچ کاری نمیتونم بکنم.
جیمز: باشه... همونجا بمون. من هر چه زودتر خودم رو خواهم رسوند.
12161749488343669183.jpg
======
ادامه دارد...

پاینده باشید.
 
آخرین ویرایش:
  • Like
Reactions: residen

کاربرانی که این گفتگو را مشاهده می‌کنند

تبلیغات متنی

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی همین حالا ثبت نام کن
or