بحث و تبادل نظر در مورد سری Silent Hill (خلاصه داستان در پست اول)

علاقه دارید کدام نسخه از سری بازی سایلنت هیل ریمیک بشود؟


  • مجموع رای دهنده‌ها
    42

Silent Dream

In madness you dwell
کاربر سایت
shf_banner.png

پس از گذشت ده سال از انتشار آخرین نسخه سایلنت هیل بالاخره کونامی در اکتبر سال 2022 نسخه جدیدی از این سری را با نام Silent Hill ƒ معرفی کرد. داستان بازی کاملا جدید خواهد بود و در سال 1960 و در ژاپن رخ میدهد و دنیایی زیبا ولی در عین حال وحشتناک را به تصویر میکشد. این بازی توسط NeoBards Entertainment در حال ساخت است و هنوز تاریخ انتشار آن مشخص نیست..
  1. نوشته شده توسط Ryūkishi07، مشهور برای رمان‌های تصویری ژاپنی که به معماهای قتل، وحشت روانی و فراطبیعی می‌پردازند.
  2. طراحی موجودات و شخصیت‌ها توسط kera
توسعه‌دهنده: NeoBards Entertainment
ناشر: Konami Digital Entertainment
کارگردان: Al Yang
تهیه‌کننده: Motoi Okamoto
نویسنده: Ryukishi07
طراح: kera
تاریخ انتشار: TBA (مشخص نیست)
پلتفرم‌ها: TBA (مشخص نیست)

wire.png

نویسنده ای به نام Harry Mason و همسرش در حین عبور از یک جاده، نوزادی را یافته و نام او را شریل می‌گذارند. چهار سال بعد همسر هری فوت می‌کند. سه سال پس از فوت همسرش، هری بنا به دلایلی تصمیم می‌گیرد با شریل به شهری که وی را در نزدیکی آن یافته بودند سفر کند. شب هنگام، در جاده‌ی کنار شهر، پلیسی موتورسوار از کنار آنها عبور کرده و توجه هری را جلب می کند. اندکی جلوتر، هری متوجه موتور پلیسی میشود که بدون سرنشین در کنار جاده افتاده در همین حین، در روبروی خود دختری را وسط جاده می‌بیند. برای اجتناب از تصادف با او، دیوانه‌وار فرمان را می چرخاند. اما ماشین منحرف شده و به دره‌ی کناری سقوط می‌کند. هری پس از به هوش آمدن، متوجه غیبت شریل می‌شود. در حین جستجو، شبح شریل را می‌بیند و به دنبال او می‌دود. در انتهای معبری تنگ، ناگهان همه‌چیز در تاریکی فرو می‌رود و چهره آنجا تغییر می‌کند. هری مصمم ادامه ‌می‌دهد اما در اثر حمله‌ی چند موجود هیولا مانند به حالت مرگ روی زمین می‌افتد.
وقتی هری بعد از آن حادثه در کافه ای بیدار می‌شود، با همان پلیس روبرو می‌شود. آنها با هم از اتفاقات عجیب شهر و حالت غیرعادی آن سخن می‌گویند. پلیس Cybil Bennet‌ نام دارد و به هری در یافتن شریل کمک می‌کند. حالت عادی شهر اینگونه است: خالی از سکنه، فرو رفته در مه، محصور شده توسط دره‌های عمیق و پر از هیولا. اما در حالت غیر عادی به تمامی این موارد تاریکی مطلق تکه گوشت های آویزان از در و دیوار سکوتی مرگبارتر هم اضافه میشود . هری در جستجوی شریل به مکان‌های زیادی از شهر مراجعه می‌کند: مدرسه، کلیسا، بیمارستان، فاضلاب، پارک تفریحی و در بعضی از آنها با شخصیت‌هایی آشنا می‌شود. با پیرزن عجیبی به نام Dahlia Gillespie در کلیسا، دکتر Michael Kaufmann و پرستاری به نام Lisa Garland در بیمارستان. همچنین مرتب شبح دختری را می‌بیند که باعث تصادف او شده بود به نام Alessa. دالیا اطلاعات زیادی درباره‌ی هری و شهر دارد دکتر کافمن و لیزا هم هر کدام مطالب جدیدی به اطلاعات هری اضافه میکنند. در طول بازی اطلاعات زیادی از شهر به دست می‌آوریم خواه از لابلای روزنامه‌های باطله و کتاب‌ها و خواه از این شخصیت‌ها. شهر مکانی نفرین شده بوده و در سال‌های جنگ‌های داخلی، اعدام‌های زیادی در زندان آن صورت گرفته است. شهر قدمت زیادی دارد و قرن‌ها قبل، بومیان ساکن آنجا بودند. از همان زمان، آیینی شیطانی در شهر رواج داشته است. در سده‌های اخیر، پس از سکونت مهاجران در شهر، تلفیقی از آیین باستانی شهر با آیین‌های مهاجران پدید می‌آید که با نام The Order شناخته می‌شود. پیروان و سردمداران این فرقه اعتقادات عجیب و خطرناکی‌ دارند. این فرقه به سه شاخه‌ی اصلی تقسیم می‌شود که یکی از آنها «مادر مقدس» می‌باشد. در راس این شاخه دالیا قرار دارد که آلسا دختر وی است. این فرقه به خدایی اعتقاد دارد که باید در روی زمین متولد شده سپس بهشت موعود فرقه را بنا کند. بر اساس مدارک به دست آمده، این خدا یک بار متولد شده و مرده است و حال باید برای بار دوم متولد یا فراخوانده شود. دالیا متوجه می‌شود که مشخصات دختر وی، آلسا، با مشخصات مادر خدا که در متون قدیمی پیش‌بینی شده هم‌خوانی دارد پس او را تربیت می‌کند تا مراسم تولد را انجام دهد. در این مراسم، باید مادر خدا سوزانده شود. مراسم در سن 7 سالگی آلسا انجام می‌شود و بدن کباب شده‌ی وی را به بیمارستان انتقال می‌دهند. اما او ناقص است. آلسا در نهایت درد و رنج، قسمتی از روح خودش را به صورت یک نوزاد از شهر بیرون می‌فرستد و با استفاده از قدرت ذهن خود، شهر را به جهنمی بی‌بدیل تبدیل می‌کند. دالیا برای اتمام نقشه خود، توسط خود آلسا، شریل را فرا می‌خواند تا روح مادر خدا تکمیل شود. در این بین دکتر کافمن مسئول امور پزشکی آلساست.
آلسا در برابر دالیا مقاومت می‌کند اما دالیا با فریب هری، خود را به آلسا می‌رساند و مراسم را مجدداً انجام می‌دهد اما در همین حین هری سر می‌رسد. روح شریل به آلسا می‌پیوندد تا مادر خدا کامل گردد. دکتر کافمن به قصد نابودی این روح، دارویی را به سمت وی پرتاب می‌کند اما اینکار باعث می‌شود خدا (در شماره‌ی اول این خدا با نام «سامایل» معرفی می گردد) متولد شود. در اولین اقدام، سامایل، دالیا را آتش می‌زند. اما هری با سامایل می‌جنگد و او را شکست می‌دهد. پس از نابودی سامایل، مادر خدا ظاهر می‌شود و نوزادی را به هری می‌دهد سپس، راه فرار از آن مهلکه را به او نشان می‌دهد.
هری نوزاد را از شهر دور کرده و در جایی به طور ناشناس او را بزرگ می‌کند. نام این نوزاد را Heather می‌گذارد. هدر کودکی عادی نبود و گاها ، رفتارهای عجیبی از خود بروز می‌داد.
17 سال پس از این ماجرا، دختر نفر دوم فرقه، یعنی «Claudia Wolf» تصمیم می‌گیرد آن نوزاد را پیدا کند تا مراسم دوباره به جریان بیفتد. با کمک کشیش دیگری به نام «Vincent»، کاراگاهی به نام «Douglas Cartland» را استخدام می‌کند تا این کودک را پیدا کند. داگلاس هدر را پیدا می‌کند اما از نیت اصلی کارفرمایان خود اطلاع ندارد. روزی که هدر به مرکز خرید شهر رفته‌بود،‌ داگلاس را در مقابل خود می‌بیند. هدر بی خبر از همه‌جا به خیال اینکه داگلاس یک مزاحم است، می‌گریزد ولی داگلاس قبلاً محل او را به کلودیا و وینسنت اطلاع داده‌است. هدر به سمت خانه و نزد هری حرکت می‌کند اما اطراف او پر از هیولاهایی هولناک شده است. در اینجا برای اولین بار، کلودیا را ملاقات می‌کند. کلودیا درتلاش است تا هدر چیزی را به یاد بیاورد. هدر پس از گذشتن از مرکز خرید و ایستگاه مترو، درساختمانی نیمه‌کاره در نزدیکی محل سکونت خود با وینسنت روبرو می‌شود.
هدر به آپارتمان خود می‌رسد اما درآنجا پدرش، هری را غرق در خون و بی‌جان می‌یابد. او کلودیا را در پشت‌بام می‌بیند و او را مسئول قتل پدرش می داند. هدر قصد انتقام دارد اما کلودیا به سایلنت هیل می‌رود. هدر به همراه داگلاس (که کمابیش به واقعیت پی برده است) به سمت سایلنت هیل حرکت می‌کند.
هدر تقریباً گذشته‌ی خود را به یاد آورده است؛ او همان روح واحد آلسا و شریل است که توسط مادر خدا به هری سپرده شد. پس از حلول روح آلسا و شریل، جنین خدا هم وارد بدن او شده است اما تحت تاثیر فراموشی هدر، عقیم مانده و برای بارور شدن، نیاز دارد تا آتش خشم و نفرت در درون هدر شعله‌ور شود. کلودیا در تمام طول داستان سعی بر این دارد تا همین میراث آلسا را بیدار کند و برای همین منظور، هری را می‌کشد تا او را از سر راه بردارد. در این میان، وینسنت که منافع خود را با تولد خدا در خطر می‌بیند، سعی می‌کند توسط هدر، کلودیا و عقایدش را نابود کند.
پس از رسیدن به شهر، هدر به بیمارستان می‌رود. او با راهنمایی‌های علنی یا مخفیانه‌ی وینسنت،‌ پدر کلودیا یعنی «لئونارد» را که در بیمارستان زندانی شده می‌کشد تا متاترون را به دست آورد. متاترون، نماد خیر و روشنی و در مقابل سامایل است و وینسنت تصور میکند متاترون میتواند در مبارزه با کلادیا به هدر کمک کند. در ادامه،‌هدر به کلیسای فرقه می‌رسد. کلودیا، وینسنت را ، که به زعم او خیانت کرده‌است، می‌کشد. هری مقداری از داروی دکتر کافمن را به شکل یه قرص به هدر داده بود. هدر آن قرص را می‌بلعد و در نتیجه، جنین خدا را بالا می‌آورد. کلودیا جنین را می‌بلعد و آنرا به شکل ناقص بارور می‌کند. در نهایت کلودیا به دست خدای متولد شده نابود می‌شود و هدر هم وی را می‌کشد. تا بار دیگر تفکرات منحرف فرقه برای به وجود آوردن خدا عقیم بماند.

آنچه که شما در بالا مطالعه کردید تنها بخشی از شهر و اتفاقات رخ داده در آن است در شماره های دوم و چهارم و پنجم از بازی بخشی دیگر از توانایی های شهر حضور پر رنگی دارد و آن هم قضاوت و مجازات است ، شهر به خاطر اتفاقاتی که به خود دیده است دارای قدرتهایی خاص است یکی از این قدرتها فراخواندن افراد است در شماره های دوم و پنجم ما شاهد حضور افرادی در شهر هستیم که به نوعی گناهکارند و شهر برای قضاوت در مورد آن ها ، دعوتشان کرده است .
جیمز ساندرلند مردی که زن مریضش را کشته است و همینطور الکس شفرد که باعث مرگ برادر کوچکتر خود شده است با پا گذاشتن به شهر اماده پاسخگویی به اشتباهاتی میشوند که سعی در فراموش کردن آن ها داشته اند ، صد البته که نوع بازجویی و قضاوت در این شهر مرموز نیز متفاوت است به جای حضور قاضی و هیئت منصفه و دادگاه ، تمام اتفاقات پیرامون شخصیت ها به نوعی اشتباه شخصیت را گوشزد میکنند از موجوداتی که با آنها مبارزه می‌کنید گرفته تا افراد سرگردان دیگری در شهر که خود گناهکارند .گو اینکه این خاصیت شهر در تمامی شماره ها وجود دارد ولی در شماره های مذکور از فرع به اصل بدل شده و محوریت بازی بر عمل انجام گرفته توسط شخصیت اصلی قرار دارد و بحث فرقه ، آلسا و غیره کمتر پرداخته شده است .
در این میان شماره ی چهارم بازی اما فضائی اختصاصی داشت در این شماره یکی از دست پرورده های یتیم خانه ی تحت رهبری فرقه به نام والتر سالیوان که پیرو حزب مادر مقدس است قصد متولد کردن خدا توسط مراسمی به نام قربانی کردن 21 نفر را دارد ، والتر که در کودکی توسط خانواده ی خود رها شده است تصور میکرد اتاقی که در آن بدنیا آمده است مادر او و در حقیقت خداست والتر که تصور میکند مادرش به خواب رفته است سعی دارد از طریق مراسم ذکر شده او را بیدار کند ، هر کدام از افرادی که برای قربانی شدن انتخاب شده اند باید دارای مشخصه ای باشد آخرین نفر این لیست که هدایت آن را بازیباز بر عهده دارد و دریافت کننده ی دانش و تکمیل کننده ی مراسم است ، هنری تونزند نام دارد که حال در همان اتاق تولد والتر زندگی میکند و در طول بازی با پی بردن به ماجرا و کمک های جوزف شرایبر که قبل از هنری در آن اتاق زندگی میکرده است قصد دارد جلوی تکمیل این مراسم را بگیرد . در انتها هنری تونزند با مبارزه با موجودی که والتر به وجود می آورد رویای به وجود آوردن خدا را بار دیگر خراب میکند .
علاوه بر شماره های ذکر شده دو بازی Silent Hill: Origins و Silent Hill: Shattered Memories نیز از سری معرفی شده اند که در اولی به زمان سوزانده شدن آلسا توسط دالیا و چگونگی زنده ماندن آلسا پرداخته شده و در دیگری اتفاقات شماره ی اول بعد از سال ها توسط هری بازسازی میشوند، گر چه با پایان کار تیم سازنده ی اصلی بازی که کار ساخت 4 شماره ی اول بازی را بر عهده داشتند این شماره ها به خوبی پرداخته نشده و دارای نواقصی در حیطه‌ی داستانی هستند اما همچنان سری سایلنت هیل دارای یکی از بهترین داستان ها در طول تاریخ بازیهای رایانه ای است.
لازم به ذکر است بر اساس این بازی تاکنون دو فیلم سینمایی نیز ساخته شده که شماره دوم (تا زمان نگارش این مقاله) هنوز اکران نگردیده است. با توجه به نظر مخاطبان، فیلم اول یکی از برترین و موفق‌ترین فیلم های ساخته شده بر اساس یک بازی ویدیویی می‌باشد.
همچنین شرکت کونامی در سال 2006 و به مناسبت اکران فیلم، مجموعه‌ای ویدیویی را بر روی رسانه‌ی UMD برای PSP عرضه نمود که با نام The Silent Hill Experience شناخته شده و شامل دو کمیک The Hunger و Dying Inside ، ترایلر شماره‌های 1 تا 4 بازی و فیلم، مصاحبه با آهنگ‌ساز افسانه‌ای سری به همراه کارگردان فیلم و برخی موسیقی‌های بازی می‌باشد.

دریافت خلاصه به صورت فایل pdf :دانلود
تهیه و تنظیم خلاصه : (msbazicenter)
مقالات تحلیلی بازی نوشته شده توسط ( Bone Crusher ) :
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش اول )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش دوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش سوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش چهارم )

تاپیک تحلیل بازی نوشته شده توسط ( nemesis ) ( کامل نشده ):
The Lost Memories ---پایه و اساس بازی بزرگ "Silent Hill" -- تحلیلی بزرگ برای این بازی

مقالات مختلف در مورد سری سایلنت هیل:
Silent Hill: Homecoming Plot
Silent Hill: Origins Plot
Silent Hill Shattered Memories Plot
داستان (Silent Hill: Orphan)
شباهت بین Homecoming و Silent Hill 2
تاریخ وقایع Silent Hill و Shepherd's Glen
دانلود Silent Hill 2 - The movie
ترجمه یادداشت های سایلنت هیل 2
ترجمه فارسی دیالوگ های بازی Silent Hill 2: Born from a Wish
سایلنت هیل 4: پرونده قربانیان
ساکنین South Ashfield Heights apartments- قسمت اول - قسمت دوم
یادداشتی کوتاه بر SILENT HILL: HOMECOMING
داستان نسخه اول فیلم سایلنت هیل
Silent Hill: Original Memories
Silent Hill HD Collection Achievements Guide
Little Baroness
جودی میسون
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 1
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 2
طرح اولیه موتور
سایلنت هیل پست 3
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 4
خاطرات الکس شپرد
داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 1 به صورت ویدیویی

163949 163950

داستان سایلت هیل 1 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​

داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 2 به صورت ویدیویی

163952 172258

داستان سایلت هیل 2 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​
 

Attachments

  • sh1.png
    sh1.png
    56.3 KB · مشاهده: 3,611
  • silenthill1.jpg
    silenthill1.jpg
    55.1 KB · مشاهده: 166
آخرین ویرایش:
والا دارم تمام چیزایی که به ذهنم خطور میکنه رو امتحان میکنم ببینم جریانش چیه. شاید یه رمزی توش نهفته باشه. یعنی به یه چیز دیگه ای غیر از ظاهری که داره نشون میده، اشاره میکنه. یه پیام رمزی در اصل.
نمیدونم والا...حالا تو امتحان کن ببین شاید رمزی درونش نهفته شده باشه!
===============================================
به نظر بنده اینگونه نوشتار, یکی دیگر از علائم بیماری های روانیه...به نظرم این یکی دیگر از یادداشتهای Joseph Barkin هست.
املا, دستور زبان و نقطه گذاری این یادداشت بسیار ضعیف هست, حالا اگر به همون یادداشتی که در اتاق بالش دار بیمارستان پیدا میکنیم, دقت کنید, متوجه میشید که این یادداشت همچین غلط هایی داره.
Tern tern tern the numbers
better not forgot them
So i'll right them down here
The other one, my secret name

پارازیت میون حرف هاتون !
اگر هر چی زودتر نظرسنجی تغییر نکنه احتمال رسیدن دنیل لیچت به شماره های 3 و 4 هست اونوقت دیگه دسته جمعی پارسال بهار باید بریم زیارت !

پاینده باشید !
منم برای همین میگم نظرسنجی تغییر پیدا کنه!:d
پ.ن : امیر آتوسا اگر پستاتون دوستانست یه شکلکی چیزی ، اگر هم نیست یکم مراعات کنید توی لحنتون که دلخوری پیش نیاد رفقا
yahoo_3.gif
!
پاینده باشید !
مشکلی نیست اشکان جان, من ُ آتوسا بعضی اوقات از این بحث ها میکنیم!;)
 
آخرین ویرایش:
آقا من بگم :دی
یارو سواد نداشته :دی یا شاید مربوط به همون اختلالات روانیش باشه :دی
خیلی از بیمارهای روانی رو من با چشم دیدم (!) که مثلا به جای قاف غین می ذارن یا از این موارد! اینا ممکنه مربوط به همون بیماریشون و عدم تشخیص درست کلمه باشه
پ.ن: تو املاهای دبستان البته این نوع بیماری روانی مشاهده میشد :دی به خصوص برایی نوشتن کلمه ی قسطنطنیه :دی (الان اشتباه نوشتم دیگه ؟ :-s
 
آخرین ویرایش:
silent hill 4 original memories
he is gonna kill me! walter gonna kill me!
5-049.jpg
همون بهتر!:| خوک کثیف!
واقعا هر یک از این سلول های جای مخوفی بود که رازهای زیادی درش بود و یکی از غنی ترین یادداشت ها توش یافت میشد...اکثر ا هم یه سوراخ در دیوار یا کف داشتن! که اونی که توی کف بود اسمش ناودان دفع جسده!
5-052.jpg
مثل نوشته بچه ها میمونه...نوشته من در اتاق وسطی در حال تماشای شما هستم...به نظرتون والتر بوده؟
5-055.jpg
وایسا الان برمیگردم خدمتت!
5-056.jpg
برمیگردیم به ابارتمان...زیر در یه یادداشت بیدا میکنیم که درباره والتر و قربانیانش و شروع قتل های اون توضیح داده...و گفته که به ترتیب شماره روی سینه شون حک میکرده...راستی بچه ها مثلا قربانی شماره 2 که میشه 02121 راستی اون 121 اخرش چیه؟یادم نیست
6-002.jpg
saint medallion...یه سلاح ضد روح...
6-006.jpg
اینم از کلید در خروجی...روی تابلو اطلاعات مفیدی راجع به استفاده از waterwheel نوشته...
6-009.jpg
بیرون زندان...مه زیادی داشت و پر بود از hummer ها...همه ی طبقه ها رو باید بگردیم...
6-015.jpg
قارچ های سمی رو که دیگه اطلاعات کافی رو ازش دارین:d
6-017.jpg
 
آقا یه سوال در مورد SH 3:
من الان رسیدم به مرحله ای که باید با قطار برم خونه!
خودش می‌گه خونمون تو خیابون Benger یا یه همچین چیزی (اسمش یادم نیست خب:|) ـه ولی من وقتی می‌رم به ایستگاه اصلی، هیچی نمی‌شه و وقتی از روی ریل می‌خوام حرکت کنم یه قطار میاد می‌زنه کتلتم می‌کنه:|:دی
کسی می‌دونه باید چه کار کنم؟!
 
درود بر همه

آقا یه سوال در مورد SH 3:
من الان رسیدم به مرحله ای که باید با قطار برم خونه!
خودش می‌گه خونمون تو خیابون Benger یا یه همچین چیزی (اسمش یادم نیست خب:|) ـه ولی من وقتی می‌رم به ایستگاه اصلی، هیچی نمی‌شه و وقتی از روی ریل می‌خوام حرکت کنم یه قطار میاد می‌زنه کتلتم می‌کنه:|:دی
کسی می‌دونه باید چه کار کنم؟!

اگر شاتگان رو پیدا کردی به سمت پلت‌فرم سوم برو. از پله‌های سمت چپ پایین برو وقتی به ریل قطار رسیدی یک در که بالاش نور قرمز رنگی دیده میشه وجود داره، به محض اینکه چکش کردی به سمت سکو برگرد و برو بالا (اینجا یه کات سین نشون میده که یک قطار به سرعت از مسیر رد میشه در حالی هدر تونسته نجات پیدا کنه. بعد از طریق پله‌ها به سمت دیگه‌ گیت برو و وارد قطار بشو، خیلی سادست. اگر کمک خواستید اینجا بچه‌ها جواب می‌دن.
 
درود بر همه



اگر شاتگان رو پیدا کردی به سمت پلت‌فرم سوم برو. از پله‌های سمت چپ پایین برو وقتی به ریل قطار رسیدی یک در که بالاش نور قرمز رنگی دیده میشه وجود داره، به محض اینکه چکش کردی به سمت سکو برگرد و برو بالا (اینجا یه کات سین نشون میده که یک قطار به سرعت از مسیر رد میشه در حالی هدر تونسته نجات پیدا کنه. بعد از طریق پله‌ها به سمت دیگه‌ گیت برو و وارد قطار بشو، خیلی سادست. اگر کمک خواستید اینجا بچه‌ها جواب می‌دن.
مرسی علی جان اونجا رو رد کردم:x
الان رسیدم به:
جایی که شیر وان رو باز می‌کنی و خون از توش بیرون میاد و به OW می‌ری!
چقدر تا پایان این شاهکار مونده؟!
 
سلام
تا حالا به املای این یادداشت دقت کردید؟
[LTR]I took the direckters's key - the
one to the mooseum. I hid it
behind the preying woman when
I went out for the day trip. I
picked it up but I did not steal
it. I'm not a krimminal.[/LTR]
چرا جای حرف C, حرف K نوشته شده؟
چرا کلمه museum, به این صورت نوشته شده mooseum؟
preying woman -- praying woman

خب این یه یادداشتی هست که توی سایلنت هیل 2, در بیمارستان بروکهاون(دنیایی دیگر) - بین راه پله های طبقه دوم و سوم پیدا میکنیم, تقریباََ وقتی که دیگه میخوایم از بیمارستان بیایم بیرون!
دلیلش چی هست واقعاََ؟
sh2_memo_28.jpg


اولین سوال اینه که کی این یادداشت رو نوشته؟
می تونه یه رمز باشه. در گذشته یکی از روش‌های رمز گذاری نه چندان مطمئن این بود. با کنار هم گذاشتن حروف غلط کلمه کلمه مورد نظر پیدا میشد.
فرض کنیم این درست. حروف غلط میشن: K,O,O,E,K و درست‌شون میشه C,U,A,C.
کلمه‌ی درستی خارج کرد؟:-/
پارازیت میون حرف هاتون !
اگر هر چی زودتر نظرسنجی تغییر نکنه احتمال رسیدن دنیل لیچ به شماره های 3 و 4 هست اونوقت دیگه دسته جمعی پارسال بهار باید بریم زیارت !
پرچم SH2 بالا.
21 / 02
/ = 1
دومین قربانی از مجموع 21 قربانی
بنده نظریه دیگه‌ای دارم اما کمی جنجالیه.
دو رقم اول این رشته که مربوط به شماره‌ی قربانی‌هاست و متغیر هیچ اما سه رقم بعدی که ثابت هستند یعنی 121 مجذور عدد 11 برابر با 11x11 و برابر با شماره‌ی خود والتر.
مرسی علی جان اونجا رو رد کردم:x
الان رسیدم به:
جایی که شیر وان رو باز می‌کنی و خون از توش بیرون میاد و به OW می‌ری!
چقدر تا پایان این شاهکار مونده؟!
شما حدوداً یک سون بازی رو پشت سر گذاشتید

5-052.jpg
یعنی اگه آدم نیاز به دپرس شدن فوری داشته باشه این سلول‌ها یکی از بهترین گزینه‌ها هستند.
 
بنده نظریه دیگه‌ای دارم اما کمی جنجالیه.
دو رقم اول این رشته که مربوط به شماره‌ی قربانی‌هاست و متغیر هیچ اما سه رقم بعدی که ثابت هستند یعنی 121 مجذور عدد 11 برابر با 11x11 و برابر با شماره‌ی خود والتر.
این جای بحث داره. قبلا هم گفتم اما هیچ کدومتون نظرتون رو نگفتین.
اونی که خودشو توی سلول کشته، والتر اصلی نبوده. این طبق نامه جوزف که از زیر در خونه میفرسته، گفته میشه. توی اون نامه نوشته که اونی توی زندون بوده والتر اصلی نبوده. والتر اصلی معلوم نیست کجاست.

نظر شما چیه؟ البته اگر اشتباه نکنم و ترتیب وقایع رو درست یادم باشه
 
سلام
این جای بحث داره. قبلا هم گفتم اما هیچ کدومتون نظرتون رو نگفتین.
اونی که خودشو توی سلول کشته، والتر اصلی نبوده. این طبق نامه جوزف که از زیر در خونه میفرسته، گفته میشه. توی اون نامه نوشته که اونی توی زندون بوده والتر اصلی نبوده. والتر اصلی معلوم نیست کجاست.

نظر شما چیه؟ البته اگر اشتباه نکنم و ترتیب وقایع رو درست یادم باشه
اتفاقاً بر عکس من فکر می‌کنم والتر اصلی بوده. یعنی باید والتر اصلی می‌بوده.
 
سلام

اتفاقاً بر عکس من فکر می‌کنم والتر اصلی بوده. یعنی باید والتر اصلی می‌بوده.
یعنی خود ولتر در اصل مرده؟ یا اینکه تونسته فرار کنه و یه نفر دیگه جاش بوده باشه؟
هر دوتاش به نظرم غیر محتمل به نظر میرسه.
اگر من اشتباه نکنم و درست یادم باشه و اون نامه زیر در در مورد والتر تقلبی بوده باشه، هر دو تا حالت نقض میشن:
1- حود جوزف همه چیو میدونسته و در مورد والتر تقلبی به هنری میگه
2- اگر هم یه نفر رو به جای خودش گذاشته باشه، نگهبانا تغییر قیافه یه فرد رو که دیگه خیلی ضایع میفهمن.
امکان داره بدل والتر بوده باشه.
اگر اشتباه میکنم حتما بگین
 
خب یه چیزی میخواستم بگم در مورد درخت اقاقیا(قبلاََ در این مورد پست دادم ولی چون پستم بهم ریخت, پاکش کردم) حالا به طور خلاصه!!

خوب به نظر من White Chrism که یکی از آیتم‌های گرفتن پایان rebirth هست از صمغ همین درخت اقایقا بدست میاد! تو سناریوی BORN FROM A WISH ارنست به این ماده White Liquid میگه و توقع داره به وسیله این ماده معجزه‌ای صورت بگیره ( حیات مجدد Amy).

تا حالا به املای این یادداشت دقت کردید؟
[LTR]I took the direckters's key - the
one to the mooseum. I hid it
behind the preying woman when
I went out for the day trip. I
picked it up but I did not steal
it. I'm not a krimminal.[/LTR]
چرا جای حرف C, حرف K نوشته شده؟
چرا کلمه museum, به این صورت نوشته شده mooseum؟
preying woman -- praying woman

به نظر من زیاد خودتون رو درگیر این نامه نکنید، امیر به این موضوع اشاره کرد که تمامی نامه‌های که ما تو بیمارستان پیدا می‌کنیم به نوعی عجیب و نامتعارفه، خوب به این دلیله که این نامه‌ها به وسیله فرد یا افرادی که مشکلات ذهنی و روانی داشتند نوشته شده، این غلط‌های املایی هم به قول دوستان ناشی از اختلالات روانیه!



پارازیت میون حرف هاتون !
اگر هر چی زودتر نظرسنجی تغییر نکنه احتمال رسیدن دنیل لیچ به شماره های 3 و 4 هست اونوقت دیگه دسته جمعی پارسال بهار باید بریم زیارت !

عوض کنید آقا عوض کنید، ولی این رأی‌های سایلنت هیل 2 تو تاریخ ثبت شد، واقعاً فکر نمی‌کردم پرچم تا این حد بالا بره!!

این جای بحث داره. قبلا هم گفتم اما هیچ کدومتون نظرتون رو نگفتین.
اونی که خودشو توی سلول کشته، والتر اصلی نبوده. این طبق نامه جوزف که از زیر در خونه میفرسته، گفته میشه. توی اون نامه نوشته که اونی توی زندون بوده والتر اصلی نبوده. والتر اصلی معلوم نیست کجاست.

نظر شما چیه؟ البته اگر اشتباه نکنم و ترتیب وقایع رو درست یادم باشه

علی جان وقتی که جوزف برای پیدا کردن قبر والتر به سایلنت هیل میره روحش در اتاق 302 زندانی میشه (تحت تأثیر دنیای ذهنی والتر قرار می‌گیره)، برای همینه وقتی به قبر والتر میرسه هیچ چیزی در اونجا نمی‌بینه! وقتی جوزف یادداشت‌ها رو می‌گذاشته در دنیای والتر بوده، و البته وجود خارجی نداشته!
 
آخرین ویرایش:
علی جان وقتی که جوزف برای پیدا کردن قبر والتر به سایلنت هیل میره روحش در اتاق 302 زندانی میشه (تحت تأثیر دنیای ذهنی والتر قرار می‌گیره)، برای همینه وقتی به قبر والتر میرسه هیچ چیزی در اونجا نمی‌بینه! وقتی جوزف یادداشت‌ها رو می‌گذاشته در دنیای والتر بوده، و البته وجود خارجی نداشته!
خب یه سوال که برام مطرحه اینه که شخص باید زنده باشه تا بتونه بقیه رو توی دنیای ذهنیش گیر بندازه. به خاطر همینه که هنری بعد از کشتن والتر میتونه آزاد بشه از دنیای ذهنی والتر.
میخوام بگم که جوزف وقتی توی دنیای ذهنی والتر گیر میوفته، والتر زنده بوده و به خاطر اینکه جوزف بیش از حد داره از قضیه خبردار میشه اونو اسیر خودش میکنه. هنری رو هم همینطور.
نمیدونم منظورمو میگیرین یا نه. خودم احساس میکنم دار بد منظورمو میرسونم.
مثلا اینکه هدر در واقع ترکیب شریل و آلسا هست و به خاطر همین هنوزم شهر اینجوری پا برجا مونده و مه آلوده. حرفم اینه که کسی که مرده باشه نمیتونه روی ذهن بقیه تاثیر بذاره. اگر بمیره طلسم شکسته میشه مثل وقتی هنری والتر رو میکشه
 
خب یه سوال که برام مطرحه اینه که شخص باید زنده باشه تا بتونه بقیه رو توی دنیای ذهنیش گیر بندازه. به خاطر همینه که هنری بعد از کشتن والتر میتونه آزاد بشه از دنیای ذهنی والتر.
میخوام بگم که جوزف وقتی توی دنیای ذهنی والتر گیر میوفته، والتر زنده بوده و به خاطر اینکه جوزف بیش از حد داره از قضیه خبردار میشه اونو اسیر خودش میکنه. هنری رو هم همینطور.
نمیدونم منظورمو میگیرین یا نه. خودم احساس میکنم دار بد منظورمو میرسونم.
مثلا اینکه هدر در واقع ترکیب شریل و آلسا هست و به خاطر همین هنوزم شهر اینجوری پا برجا مونده و مه آلوده. حرفم اینه که کسی که مرده باشه نمیتونه روی ذهن بقیه تاثیر بذاره. اگر بمیره طلسم شکسته میشه مثل وقتی هنری والتر رو میکشه

این بحث رو قبلاً هم داشتیم، والتر به دلیل فشارهایی که از دنیای ذهنیش متحمل میشده (آزار و اذیت ارواح 10 قربانی، دقیقاً مثل همون چیزی که هنری می‌دیده) دست به خودکشی میزنه (مرگ ناگهانی)، حالا خودش وارد دنیای ذهنی خودش میشه، با اینکه هنوز مرگ خودش رو قبول نداره! بعد از مرگ والتر مسئولین زندان جسمش رو در قبرستان نزدیک یتیم خانه دفن می‌کنند، والتر جسدش رو پیدا می‌کنه و با استفاده از قدرت خاصش وارد کالبدش میشه و حیات مجدد پیدا می‌کنه، حالا بیش از پیش به دنیای ذهنی خودش تسلط پیدا میکنه. اینجا به یک سؤال دیگه جواب داده میشه، چرا جوزف نتونست جسد والتر رو پیدا کنه؟

این کشته شدن والتر و از بین رفتن دنیای ذهنیش با موضوعی که مطرح کردی کاملاً تفاوت داره، وقتی والتر به دست هنری کشته بشه، دیگه قدرت بازگشت نداره، چون اینبار مرگ والتر در دنیای ذهنیش طبیعی و بدست شخص دیگری هست.

مه آلود و مرموز بودن شهر ربطی به وجود هیچ کس نداره، این ذهنیات افراده که شهر رو به این صورت در میاره. در ضمن مرگ در ساخت دنیای ذهنی تأثیر نداره، فقط کافیه یاد یک شخصی در ذهن زنده بشه تا دنیای ذهنی فرد تجسم بشه، من یک مثال بزنم، اگر شما در طول یک مدت به شخصی فکر کنید، احتمال اینکه این شخص خاص رو در عالم رویا (خواب) ببینید وجود داره. در نسخه دوم جیمز به دنیای ذهنی مری قدم میگذاره، مری وجود خارجی نداره ولی یادش همچنان زندست، در واقع دنیای ذهنی مری با دنیای ذهن جیمز گره خورده. در نسخه سوم کلودیا سعی داره خاطرات آلسا رو برای هدر زنده کنه تا پیوندی بین ذهن هدر و دنیای ذهنی آلسا ایجاد بشه.

قسمت دوم حرف‌هام نظرات شخصیه.
 

کاربرانی که این گفتگو را مشاهده می‌کنند

تبلیغات متنی

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی همین حالا ثبت نام کن
or