بحث و تبادل نظر در مورد سری Silent Hill (خلاصه داستان در پست اول)

علاقه دارید کدام نسخه از سری بازی سایلنت هیل ریمیک بشود؟


  • مجموع رای دهنده‌ها
    42

Silent Dream

In madness you dwell
کاربر سایت
shf_banner.png

پس از گذشت ده سال از انتشار آخرین نسخه سایلنت هیل بالاخره کونامی در اکتبر سال 2022 نسخه جدیدی از این سری را با نام Silent Hill ƒ معرفی کرد. داستان بازی کاملا جدید خواهد بود و در سال 1960 و در ژاپن رخ میدهد و دنیایی زیبا ولی در عین حال وحشتناک را به تصویر میکشد. این بازی توسط NeoBards Entertainment در حال ساخت است و هنوز تاریخ انتشار آن مشخص نیست..
  1. نوشته شده توسط Ryūkishi07، مشهور برای رمان‌های تصویری ژاپنی که به معماهای قتل، وحشت روانی و فراطبیعی می‌پردازند.
  2. طراحی موجودات و شخصیت‌ها توسط kera
توسعه‌دهنده: NeoBards Entertainment
ناشر: Konami Digital Entertainment
کارگردان: Al Yang
تهیه‌کننده: Motoi Okamoto
نویسنده: Ryukishi07
طراح: kera
تاریخ انتشار: TBA (مشخص نیست)
پلتفرم‌ها: TBA (مشخص نیست)

wire.png

نویسنده ای به نام Harry Mason و همسرش در حین عبور از یک جاده، نوزادی را یافته و نام او را شریل می‌گذارند. چهار سال بعد همسر هری فوت می‌کند. سه سال پس از فوت همسرش، هری بنا به دلایلی تصمیم می‌گیرد با شریل به شهری که وی را در نزدیکی آن یافته بودند سفر کند. شب هنگام، در جاده‌ی کنار شهر، پلیسی موتورسوار از کنار آنها عبور کرده و توجه هری را جلب می کند. اندکی جلوتر، هری متوجه موتور پلیسی میشود که بدون سرنشین در کنار جاده افتاده در همین حین، در روبروی خود دختری را وسط جاده می‌بیند. برای اجتناب از تصادف با او، دیوانه‌وار فرمان را می چرخاند. اما ماشین منحرف شده و به دره‌ی کناری سقوط می‌کند. هری پس از به هوش آمدن، متوجه غیبت شریل می‌شود. در حین جستجو، شبح شریل را می‌بیند و به دنبال او می‌دود. در انتهای معبری تنگ، ناگهان همه‌چیز در تاریکی فرو می‌رود و چهره آنجا تغییر می‌کند. هری مصمم ادامه ‌می‌دهد اما در اثر حمله‌ی چند موجود هیولا مانند به حالت مرگ روی زمین می‌افتد.
وقتی هری بعد از آن حادثه در کافه ای بیدار می‌شود، با همان پلیس روبرو می‌شود. آنها با هم از اتفاقات عجیب شهر و حالت غیرعادی آن سخن می‌گویند. پلیس Cybil Bennet‌ نام دارد و به هری در یافتن شریل کمک می‌کند. حالت عادی شهر اینگونه است: خالی از سکنه، فرو رفته در مه، محصور شده توسط دره‌های عمیق و پر از هیولا. اما در حالت غیر عادی به تمامی این موارد تاریکی مطلق تکه گوشت های آویزان از در و دیوار سکوتی مرگبارتر هم اضافه میشود . هری در جستجوی شریل به مکان‌های زیادی از شهر مراجعه می‌کند: مدرسه، کلیسا، بیمارستان، فاضلاب، پارک تفریحی و در بعضی از آنها با شخصیت‌هایی آشنا می‌شود. با پیرزن عجیبی به نام Dahlia Gillespie در کلیسا، دکتر Michael Kaufmann و پرستاری به نام Lisa Garland در بیمارستان. همچنین مرتب شبح دختری را می‌بیند که باعث تصادف او شده بود به نام Alessa. دالیا اطلاعات زیادی درباره‌ی هری و شهر دارد دکتر کافمن و لیزا هم هر کدام مطالب جدیدی به اطلاعات هری اضافه میکنند. در طول بازی اطلاعات زیادی از شهر به دست می‌آوریم خواه از لابلای روزنامه‌های باطله و کتاب‌ها و خواه از این شخصیت‌ها. شهر مکانی نفرین شده بوده و در سال‌های جنگ‌های داخلی، اعدام‌های زیادی در زندان آن صورت گرفته است. شهر قدمت زیادی دارد و قرن‌ها قبل، بومیان ساکن آنجا بودند. از همان زمان، آیینی شیطانی در شهر رواج داشته است. در سده‌های اخیر، پس از سکونت مهاجران در شهر، تلفیقی از آیین باستانی شهر با آیین‌های مهاجران پدید می‌آید که با نام The Order شناخته می‌شود. پیروان و سردمداران این فرقه اعتقادات عجیب و خطرناکی‌ دارند. این فرقه به سه شاخه‌ی اصلی تقسیم می‌شود که یکی از آنها «مادر مقدس» می‌باشد. در راس این شاخه دالیا قرار دارد که آلسا دختر وی است. این فرقه به خدایی اعتقاد دارد که باید در روی زمین متولد شده سپس بهشت موعود فرقه را بنا کند. بر اساس مدارک به دست آمده، این خدا یک بار متولد شده و مرده است و حال باید برای بار دوم متولد یا فراخوانده شود. دالیا متوجه می‌شود که مشخصات دختر وی، آلسا، با مشخصات مادر خدا که در متون قدیمی پیش‌بینی شده هم‌خوانی دارد پس او را تربیت می‌کند تا مراسم تولد را انجام دهد. در این مراسم، باید مادر خدا سوزانده شود. مراسم در سن 7 سالگی آلسا انجام می‌شود و بدن کباب شده‌ی وی را به بیمارستان انتقال می‌دهند. اما او ناقص است. آلسا در نهایت درد و رنج، قسمتی از روح خودش را به صورت یک نوزاد از شهر بیرون می‌فرستد و با استفاده از قدرت ذهن خود، شهر را به جهنمی بی‌بدیل تبدیل می‌کند. دالیا برای اتمام نقشه خود، توسط خود آلسا، شریل را فرا می‌خواند تا روح مادر خدا تکمیل شود. در این بین دکتر کافمن مسئول امور پزشکی آلساست.
آلسا در برابر دالیا مقاومت می‌کند اما دالیا با فریب هری، خود را به آلسا می‌رساند و مراسم را مجدداً انجام می‌دهد اما در همین حین هری سر می‌رسد. روح شریل به آلسا می‌پیوندد تا مادر خدا کامل گردد. دکتر کافمن به قصد نابودی این روح، دارویی را به سمت وی پرتاب می‌کند اما اینکار باعث می‌شود خدا (در شماره‌ی اول این خدا با نام «سامایل» معرفی می گردد) متولد شود. در اولین اقدام، سامایل، دالیا را آتش می‌زند. اما هری با سامایل می‌جنگد و او را شکست می‌دهد. پس از نابودی سامایل، مادر خدا ظاهر می‌شود و نوزادی را به هری می‌دهد سپس، راه فرار از آن مهلکه را به او نشان می‌دهد.
هری نوزاد را از شهر دور کرده و در جایی به طور ناشناس او را بزرگ می‌کند. نام این نوزاد را Heather می‌گذارد. هدر کودکی عادی نبود و گاها ، رفتارهای عجیبی از خود بروز می‌داد.
17 سال پس از این ماجرا، دختر نفر دوم فرقه، یعنی «Claudia Wolf» تصمیم می‌گیرد آن نوزاد را پیدا کند تا مراسم دوباره به جریان بیفتد. با کمک کشیش دیگری به نام «Vincent»، کاراگاهی به نام «Douglas Cartland» را استخدام می‌کند تا این کودک را پیدا کند. داگلاس هدر را پیدا می‌کند اما از نیت اصلی کارفرمایان خود اطلاع ندارد. روزی که هدر به مرکز خرید شهر رفته‌بود،‌ داگلاس را در مقابل خود می‌بیند. هدر بی خبر از همه‌جا به خیال اینکه داگلاس یک مزاحم است، می‌گریزد ولی داگلاس قبلاً محل او را به کلودیا و وینسنت اطلاع داده‌است. هدر به سمت خانه و نزد هری حرکت می‌کند اما اطراف او پر از هیولاهایی هولناک شده است. در اینجا برای اولین بار، کلودیا را ملاقات می‌کند. کلودیا درتلاش است تا هدر چیزی را به یاد بیاورد. هدر پس از گذشتن از مرکز خرید و ایستگاه مترو، درساختمانی نیمه‌کاره در نزدیکی محل سکونت خود با وینسنت روبرو می‌شود.
هدر به آپارتمان خود می‌رسد اما درآنجا پدرش، هری را غرق در خون و بی‌جان می‌یابد. او کلودیا را در پشت‌بام می‌بیند و او را مسئول قتل پدرش می داند. هدر قصد انتقام دارد اما کلودیا به سایلنت هیل می‌رود. هدر به همراه داگلاس (که کمابیش به واقعیت پی برده است) به سمت سایلنت هیل حرکت می‌کند.
هدر تقریباً گذشته‌ی خود را به یاد آورده است؛ او همان روح واحد آلسا و شریل است که توسط مادر خدا به هری سپرده شد. پس از حلول روح آلسا و شریل، جنین خدا هم وارد بدن او شده است اما تحت تاثیر فراموشی هدر، عقیم مانده و برای بارور شدن، نیاز دارد تا آتش خشم و نفرت در درون هدر شعله‌ور شود. کلودیا در تمام طول داستان سعی بر این دارد تا همین میراث آلسا را بیدار کند و برای همین منظور، هری را می‌کشد تا او را از سر راه بردارد. در این میان، وینسنت که منافع خود را با تولد خدا در خطر می‌بیند، سعی می‌کند توسط هدر، کلودیا و عقایدش را نابود کند.
پس از رسیدن به شهر، هدر به بیمارستان می‌رود. او با راهنمایی‌های علنی یا مخفیانه‌ی وینسنت،‌ پدر کلودیا یعنی «لئونارد» را که در بیمارستان زندانی شده می‌کشد تا متاترون را به دست آورد. متاترون، نماد خیر و روشنی و در مقابل سامایل است و وینسنت تصور میکند متاترون میتواند در مبارزه با کلادیا به هدر کمک کند. در ادامه،‌هدر به کلیسای فرقه می‌رسد. کلودیا، وینسنت را ، که به زعم او خیانت کرده‌است، می‌کشد. هری مقداری از داروی دکتر کافمن را به شکل یه قرص به هدر داده بود. هدر آن قرص را می‌بلعد و در نتیجه، جنین خدا را بالا می‌آورد. کلودیا جنین را می‌بلعد و آنرا به شکل ناقص بارور می‌کند. در نهایت کلودیا به دست خدای متولد شده نابود می‌شود و هدر هم وی را می‌کشد. تا بار دیگر تفکرات منحرف فرقه برای به وجود آوردن خدا عقیم بماند.

آنچه که شما در بالا مطالعه کردید تنها بخشی از شهر و اتفاقات رخ داده در آن است در شماره های دوم و چهارم و پنجم از بازی بخشی دیگر از توانایی های شهر حضور پر رنگی دارد و آن هم قضاوت و مجازات است ، شهر به خاطر اتفاقاتی که به خود دیده است دارای قدرتهایی خاص است یکی از این قدرتها فراخواندن افراد است در شماره های دوم و پنجم ما شاهد حضور افرادی در شهر هستیم که به نوعی گناهکارند و شهر برای قضاوت در مورد آن ها ، دعوتشان کرده است .
جیمز ساندرلند مردی که زن مریضش را کشته است و همینطور الکس شفرد که باعث مرگ برادر کوچکتر خود شده است با پا گذاشتن به شهر اماده پاسخگویی به اشتباهاتی میشوند که سعی در فراموش کردن آن ها داشته اند ، صد البته که نوع بازجویی و قضاوت در این شهر مرموز نیز متفاوت است به جای حضور قاضی و هیئت منصفه و دادگاه ، تمام اتفاقات پیرامون شخصیت ها به نوعی اشتباه شخصیت را گوشزد میکنند از موجوداتی که با آنها مبارزه می‌کنید گرفته تا افراد سرگردان دیگری در شهر که خود گناهکارند .گو اینکه این خاصیت شهر در تمامی شماره ها وجود دارد ولی در شماره های مذکور از فرع به اصل بدل شده و محوریت بازی بر عمل انجام گرفته توسط شخصیت اصلی قرار دارد و بحث فرقه ، آلسا و غیره کمتر پرداخته شده است .
در این میان شماره ی چهارم بازی اما فضائی اختصاصی داشت در این شماره یکی از دست پرورده های یتیم خانه ی تحت رهبری فرقه به نام والتر سالیوان که پیرو حزب مادر مقدس است قصد متولد کردن خدا توسط مراسمی به نام قربانی کردن 21 نفر را دارد ، والتر که در کودکی توسط خانواده ی خود رها شده است تصور میکرد اتاقی که در آن بدنیا آمده است مادر او و در حقیقت خداست والتر که تصور میکند مادرش به خواب رفته است سعی دارد از طریق مراسم ذکر شده او را بیدار کند ، هر کدام از افرادی که برای قربانی شدن انتخاب شده اند باید دارای مشخصه ای باشد آخرین نفر این لیست که هدایت آن را بازیباز بر عهده دارد و دریافت کننده ی دانش و تکمیل کننده ی مراسم است ، هنری تونزند نام دارد که حال در همان اتاق تولد والتر زندگی میکند و در طول بازی با پی بردن به ماجرا و کمک های جوزف شرایبر که قبل از هنری در آن اتاق زندگی میکرده است قصد دارد جلوی تکمیل این مراسم را بگیرد . در انتها هنری تونزند با مبارزه با موجودی که والتر به وجود می آورد رویای به وجود آوردن خدا را بار دیگر خراب میکند .
علاوه بر شماره های ذکر شده دو بازی Silent Hill: Origins و Silent Hill: Shattered Memories نیز از سری معرفی شده اند که در اولی به زمان سوزانده شدن آلسا توسط دالیا و چگونگی زنده ماندن آلسا پرداخته شده و در دیگری اتفاقات شماره ی اول بعد از سال ها توسط هری بازسازی میشوند، گر چه با پایان کار تیم سازنده ی اصلی بازی که کار ساخت 4 شماره ی اول بازی را بر عهده داشتند این شماره ها به خوبی پرداخته نشده و دارای نواقصی در حیطه‌ی داستانی هستند اما همچنان سری سایلنت هیل دارای یکی از بهترین داستان ها در طول تاریخ بازیهای رایانه ای است.
لازم به ذکر است بر اساس این بازی تاکنون دو فیلم سینمایی نیز ساخته شده که شماره دوم (تا زمان نگارش این مقاله) هنوز اکران نگردیده است. با توجه به نظر مخاطبان، فیلم اول یکی از برترین و موفق‌ترین فیلم های ساخته شده بر اساس یک بازی ویدیویی می‌باشد.
همچنین شرکت کونامی در سال 2006 و به مناسبت اکران فیلم، مجموعه‌ای ویدیویی را بر روی رسانه‌ی UMD برای PSP عرضه نمود که با نام The Silent Hill Experience شناخته شده و شامل دو کمیک The Hunger و Dying Inside ، ترایلر شماره‌های 1 تا 4 بازی و فیلم، مصاحبه با آهنگ‌ساز افسانه‌ای سری به همراه کارگردان فیلم و برخی موسیقی‌های بازی می‌باشد.

دریافت خلاصه به صورت فایل pdf :دانلود
تهیه و تنظیم خلاصه : (msbazicenter)
مقالات تحلیلی بازی نوشته شده توسط ( Bone Crusher ) :
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش اول )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش دوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش سوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش چهارم )

تاپیک تحلیل بازی نوشته شده توسط ( nemesis ) ( کامل نشده ):
The Lost Memories ---پایه و اساس بازی بزرگ "Silent Hill" -- تحلیلی بزرگ برای این بازی

مقالات مختلف در مورد سری سایلنت هیل:
Silent Hill: Homecoming Plot
Silent Hill: Origins Plot
Silent Hill Shattered Memories Plot
داستان (Silent Hill: Orphan)
شباهت بین Homecoming و Silent Hill 2
تاریخ وقایع Silent Hill و Shepherd's Glen
دانلود Silent Hill 2 - The movie
ترجمه یادداشت های سایلنت هیل 2
ترجمه فارسی دیالوگ های بازی Silent Hill 2: Born from a Wish
سایلنت هیل 4: پرونده قربانیان
ساکنین South Ashfield Heights apartments- قسمت اول - قسمت دوم
یادداشتی کوتاه بر SILENT HILL: HOMECOMING
داستان نسخه اول فیلم سایلنت هیل
Silent Hill: Original Memories
Silent Hill HD Collection Achievements Guide
Little Baroness
جودی میسون
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 1
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 2
طرح اولیه موتور
سایلنت هیل پست 3
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 4
خاطرات الکس شپرد
داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 1 به صورت ویدیویی

163949 163950

داستان سایلت هیل 1 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​

داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 2 به صورت ویدیویی

163952 172258

داستان سایلت هیل 2 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​
 

Attachments

  • sh1.png
    sh1.png
    56.3 KB · مشاهده: 3,611
  • silenthill1.jpg
    silenthill1.jpg
    55.1 KB · مشاهده: 166
آخرین ویرایش:
آقا این مری چه مریضی داشت ؟ کسی می دونه ؟ جایی اشاره کرده ؟

تو هیچ کجای بازی به بیماری مری اشاره نشده، و من فکر می‌کنم این مورد هم مثل بیماری لورا اهمیت چندانی نداشته باشه، در واقع نوع بیماری مری مهم نیست، تأثیر بیماری مهمه.
به احتمال زیاد این بیماری سرطان از نوع بدخیم بوده، به دلیل اینکه غیر قابل درمان بوده و ظاهر مری رو به اون حالت نافرم درآورده!

806734b256c2.jpg

پ.ن: آقا یکی جلوی این رأی‌های نسخه دوم رو بگیره.:d دقت کرده باشید تا لآن بیشترین تعداد شرکت‌کننده رو تو نظر سنجی داشتیم!
 
درود بر همه

1- Sniffer Dog
2- Mothbat) Hummer)
3- Wall Man
4- Doublehead) Twin Victim)
5-
Bottom

6- Rubber Face) Gum Head)

98410ece9d73.jpg
80b2e71a187f.jpg
شمایل:
موجودی شبیه به میمون با پوستی خاکستری رنگ. چهره این موجود شبیه به انسان است. صدایی شبیه به صدای میمون از Gum Heaها شنیده می‌شود. دو مدل از این مخلوق در بازی وجود دارد: 1- مدل قدیم: سر این موجود خاکستری و واجزای چهره واضح تر است، یک تومور بزرگ در گلو وسینه‌ی این موجود رشد کرده است. 2- مدل جدید: بر روی بدن این موجود خراش‌ها و بریدگی‌های دیده می‌شود و یک تومور بزرگ قرمز رنگ بر روی سینه این موجود قرار دارد. سر این موجود تقریباً به شکل مدل قدیم است.

خصوصیات:
هر دو مدل Gum Headها در نوع حمله شبیه هستند، اغلب به صورت گروهی به هنری هجوم می‌اورند و با دست یا سلاح خود به او ضربه می‌زنند. آن‌ها یا با چهار دست و پا به صورت سریع حرکت می‌کنند و یا بر روی دوپا به صورت نامنظم، کج و آهسته قدم بر می‌دارند. آن‌ها تمایل به خارج کردن چوب گلف و یا لوله (سلاح‌های سرد) از دست هنری دارند، اگر سلاح سرد هنری را از دستش بگیرند از آن برای ضربه زدن استفاده می‌کنند. مدل جدید، سلاح سرد حمل می‌کند و ضربات قوی‌تری دارد.

مکان‌ها:
Building World
Subway World برای بار دوم
Forest World برای بار دوم

توضیحات(+نظر شخصی):
وجود Gum Headها ریشه در خاطرات کودکی والتر دارد. در واقع Gum Head همان انسان‌های بالغی هستند که والتر در دوران کودکی خودش در جامعه با آن‌ها در ارتباط بوده. همه بزرگسالان به نوعی موجب ترس والتر می‌شدند، در دیدگاه او اکثر افراد جامعه احمق و برای او خطرناک بودند!
 
درورد، دوستان SH2 رکورد زد!:d
===============
واما یه سوال در مورد 2 پست قبل: اون عکس مری مربوط به کدوم قسمت بازی میشه؟
کی گفته واسه گرفتن پایان In Water باید چاقوی آنجلا رو چندین بار بررسی کرد؟:-/ من که یه بار هم بررسی نکردم و پایان رو گرفتم؛ اصلا کودوم چاقو؟:d
 
من فقط یه چیزی میخواستم بگم در مورد اون دست نوشته ای که بالای پشت بام بیمارستان پیدا میکنیم!
نسخه انگلیسی این متن تا حدودی با نسخه ژاپنی تفاوت داره! یه مقداری مبهم ترجمه شده! یکی از فن های بازی خودش این متن رو از ژاپنی به انگلیسی ترجمه کرده که یه همچین چیزی دراومده:
[LTR]May 9th
Raining today.
With my blanked-out head I blank away.
Days with nothing (to do) are peaceful but boring.
I haven't changed so I can't go outside. (referring to health state)

May 10th
It keeps raining.
I talked a little bit with the doctor.
If I didn't have someone who would mourn, they couldn't help (save) me?
The thing I'm weak to is reality.
It's not like just anyone can live strongly.

May 11th
Rain.
The medicine today was a little painful (rough).
If I get cured by this, I wonder if the medicine-soaked me is the real me.

May 12th
Rain today.
All in all, not causing problems (trouble/confusion) is such a difficult thing isn't it.
However, in the current situation it's the exact same thing.
Is it really such a bad thing, to run away (escape)?
There are people that deny this. But, my feelings are something only I know.
It may be selfish but I'd be happy with that.
It's painful in this state.
Because, it's painful.

May 13th
Clear today. (as in no rain)
I'm to be discharged.
I----[/LTR]
الیته امکانش هست که این متن ماله یکی دیگه از بیماران باشه! اینجور که از متن پیداس, طرف خیلی دلش میخواسته بمیره! آیا مری هم واقعاََ خیلی دلش میخواسته بمیره یا نه؟
امکانش هست این متن ماله Jack Davis (یکی دیگر از بیماران بروکهاون) هم باشه! در موردش نوشته شده:
او در گذشته به علت نامعلومی 3 بار تلاش کرده است که خودکشی کند.
اگر چه او به طور معمول بیماری است که به دستورات دکتر و پرستارش عمل میکند
اما به دلیل اینکه درگذشته 3 بار به طور وحشیانه ای قصد خودکشی داشته است
و نیز رفتاری خشونت آمیز دارد باید از نزدیک مراقبش بود.
توی متن نوشته شده به علت نامعلومی قصد خودکشی داشته! حالا این علت نامعلوم چی بوده, خدا میدونه!
=================================================================
پ.ن: آقا یکی جلوی این رأی‌های نسخه دوم رو بگیره.
yahoo_4.gif
دقت کرده باشید تا لآن بیشترین تعداد شرکت‌کننده رو تو نظر سنجی داشتیم!
با تشکر از امیر بابت پیشنهاد دادن همچین نظرسنجی ای!!:d
 
بچه ها یه سوال برام بیش اومد...به نظرتون نظرسنجی تا حالا تونسته معیار خوبی برای برتری موسیقی یه شماره از شماره ای دیگه باشه؟ من که فکر نکنم...! چرا؟ چونکه واقعا وقتی ادم میبینه hc و origins که واقعا بهترین ترک های استاد و خانوم الیزابت توشون هست رای کمتری نسبت به sh m و dp!!! اوردن میخواد شاخ دراره!:d البته 2 علت میتونه داشته باشه: یکی اینکه تعداد کمتری این دو شماره رو بازی کردم(مخصوصا origins) دوم اینکه بعضی افراد بر اساس شماره مورد علاقه شون در مورد موسیقی بازی هم همین نظر رو داشته باشند(یعنی اینکه به هر شماره ای دوست دارن رای بدن و موسیقی رو در نظر نگیرن و بیشتر به داستان و گیم بلی و...توجه کنن)...این نظر من بود...خوشهال میشم در این مورد نظراتتون رو ببینم
 
الو
به به عجب پژواکی!
وجود Gum Headها ریشه در خاطرات کودکی والتر دارد. در واقع Gum Head همان انسان‌های بالغی هستند که والتر در دوران کودکی خودش در جامعه با آن‌ها در ارتباط بوده. همه بزرگسالان به نوعی موجب ترس والتر می‌شدند، در دیدگاه او اکثر افراد جامعه احمق و برای او خطرناک بودند!
این موجودات که نوع پیشرفته ای از میمون های شماره ی اول هستند به نظر من یه جورائی تئوری تکامل رو نشونه گرفتند و اینکه آدمی که احساس نداشته باشه فرقی اونچنانی با حیوون ندارند . والتر کسائی که باهاش بد برخورد کردند رو به شکل حیوون تصویر کرده !
با تشکر از امیر بابت پیشنهاد دادن همچین نظرسنجی ای!!:d
با تشکر از امیر بابت این همه تواضع:d
دوم اینکه بعضی افراد بر اساس شماره مورد علاقه شون در مورد موسیقی بازی هم همین نظر رو داشته باشند(یعنی اینکه به هر شماره ای دوست دارن رای بدن و موسیقی رو در نظر نگیرن و بیشتر به داستان و گیم بلی و...توجه کنن)...این نظر من بود...خوشهال میشم در این مورد نظراتتون رو ببینم
در اینکه SHO موسیقی بسیار خوبی داشت شکی نیست ولی حرفی که میزنی تایید میشه ببین خودم رو اگر مثال بزنم من به خاطر اینکه از SH1 بیشتر از باقی شماره ها تاثیر گرفته ام طبیعی هست که موسیقیش هم برام بلد بشه و تو سری بیشتر بپسندمش شاید من اگر دونه دونه موسیقیهای شماره ی چهارم رو بگذارم کنار هم به این نتیجه برسم که در کل بهتر از شماره ی یک هست ولی خب من تاثیری که از همون اینترو گرفتم طوری بوده که درنگ رو هنگام رای دادن جائز نمیبینم !

======

Original Memories 2

جوزف یکی از همون کسائی هست که تو بیمارستان یه نوشته در موردش پیدا کردیم در آخر هم اینقدر سرش رو به در سلولش زد که مرد!
87792058410011413461.jpg
======
All about the One dearest piece of hair :
06559258345909163478.jpg

11687490473711536784.jpg

20158468752941754340.jpg

88532134215683665830.jpg

69897511731548510659.jpg

73442635527112757780.jpg

22355426394883252488.jpg

80726288770659776763.jpg

40798190729043467625.jpg

26179190052563623649.jpg
======
combine کردن تو این شماره بسیار جالب بود البت باز هم داشتیم ولی این شماره یه چیز دیگه بود. راستی این مایع سبز رنگ چیه؟
80599859166125790887.jpg
======
بالاخره.
51688522985682251530.jpg
======
این حلقه‌ی گمشده در راه پیدا کردن مری:
95895475690429453651.jpg
جیمز: لورا؟
لورا: هان؟ تو اسم من رو میدونی؟
جیمز: ادی بهم گفت.
لورا: اون چاقالوی دهن‌لق.
جیمز: تو از کجا مری رو میشناسی؟
لورا: چرا برات مهمه؟
جیمز: فقط بگو.
لورا: اگر نگم سرم داد میکشی؟
جیمز: نه. همچین کاری نخواهم کرد.
لورا: من دوست مری بودم. پارسال بود که همدیگه رو توی بیمارستان دیدیم!
جیمز: دروغگو!(*متوجه میشه که داد زدن اشتباه بزرگی بود*) لورا من...
لورا: باشه. حرفم رو باور نکن.
جیمز: اما پارسال، مری قبل از اون... متاسفم لورا... به هر حال بیا بریم، میتونیم راجع به این بعداً صحبت کنیم. این جا جای یه بچه نیست. کلی چیز عجیب و غریب اینجا در جریانه... باور نمیشه که حتی یک خراش هم برنداشتی.
86246024300730387858.jpg

لورا: خراش برای چی؟ (*خروج از اتاق*)
لورا: صبر کن، صبر کن. یه چیزی هست که باید بردارم.
جیمز : بعداً، خب؟
لورا: ولی خیلی مهمه.
جیمز: خب چی هست؟
لورا: یه نامه از مری.
جیمز: هان؟
لورا: باید برش دارم. اشکال نداره؟
جیمز: آره، آره.
لورا: بیا، زود باش. (*به داخل اتاق اشاره میکنه*)
جیمز: نامه این توئه؟
لوا: آره. همون پشت. (*در بسته و قفل میشه*)
جیمز: چی کار داری میکنی لورا؟
59572252168896378635.jpg

لورا: هاها! بهت کلک زدم. (*هنگینگ‌ها وارد میشند جیمز در حالی که از ترس میلرزه فریاد میزنه*)
جیمز: در رو بازکن، لورا!
لورا: چرا باید این کار رو بکنم؟ من یه دروغگوئم مگه نه؟ ازم میخوای در رو باز کنم؟ هان؟ هان؟ میخوای؟ اسم رمز چیه؟
جیمز: لورا!
لورا: خب، گمون کنم بازش نمیکنم! گمون کنم همینجوری ولت کنم...
جیمز: بچه‌ی لوس ننر... باز کن.
لورا: چرا تو، تو...
جیمز (*انگار باز هم دیر متوجه شده که این حرف رو نباید میزده*): لورا.
لورا: توی احمق!
======
مجبور به استفاده از سلاح گرم!
12302164725650790936.jpg
======
شروع Otherworld:
21328954641533128582.jpg

84434955664350739200.jpg

54216402504577635853.jpg

55616331178959829688.jpg
======
یعنی تا جائی که چراغ‌قوه خاموش شد میگفتم این چی بود ما گرفتیم بلااستفاده.
99039168908216076384.jpg
======
اینقد تو سری کمد هل دادم تو خونه هم کمد میبینم میگم سوراخی چیزی پشتش نباشه!
03704509830548375691.jpg
======
باز هم عجله...
02038329997990905302.jpg

39997558504025962633.jpg

73874686043495864717.jpg
ماریا: جیمز.
جیمز: مری. آها، ماریا توئی. فکر کردم تو... در هر صورت خوشحالم که سالمی.
ماریا: در هر صورت. منظورت از در هر صورت چیه؟ به نظر از دیدن من خیلی خوشحال نمیای! من اون بیرون تقریبا مرده بودم! چرا تلاش نکردی نجاتم بدی؟ تمام چیزی که برات مهمه اون زن مردته، من تو تموم عمرم اینقد نترسیده بودم، کمتر از این نمیتونی به من توجه کنی، میتونی؟
جیمز: من، فقط...
ماریا (*همراه با بغض*): پس کنارم بمون! هیچ وقت من رو تنها نگذار، تو باید از من مراقبت کنی! از لورا چه خبر؟ پیداش کردی؟
جیمز: آره ولی از دستم فرار کرد!
ماریا: باید پیداش کنیم.
جیمز: به نظر خیلی بهش توجه نشون میدی. میشناسیش؟
ماریا: تا حالا ندیدمش. ولی براش احساس تاسف میکنم. اون خیلی تنهاست... و به دلایلی... فکر میکنم وظیفه ی ماست که از اون مراقبت کنیم.
فکر میکنم اگر مری زنده میموند روزی دقیقاً همین حرفها رو در مورد لورا به جیمز میزد و مجبورش میکرد تا لورا رو به سرپرستی بگیرن.
======
این هم از آسانسور معروف. صدای رادیوئی که سه سوال در مورد شهر و اتفاقاتش از جیمز میپرسه و وعده ی جایزه‌ای در انبار، در صورت پاسخ درست دادن به جیمز میده، جالبترین تکه هم جائی هست که جیمز رو میخواد معرفی کنه "و از شانس ما، یا باید بگم از بدشانسی ما شرکت کننده ی امروز جیمز هست! جیمز ساندرلند!"
69261795483439976308.jpg
======
3D Painting
94670098060855066191.jpg

28382916358693351559.jpg

58268697366778401760.jpg
======
یکی از مشکل ترین بخش ها روی لول هارد، من آخر نتونستم طوری بدوم که ماریا زنده بمونه، مجبور شدم با روش‌های من درآوردی و با فلاکت این مرحله رو به آخر ببرم!
04405975657183197222.jpg
======
اولین مرگ ماریا:
04389353483509246015.jpg

39634044322101093277.jpg

67729937027972655660.jpg

73509613199417935825.jpg
======
71000225094146675329.jpg
ماریا مرده. نتونستم ازش محافظت کنم. یکبار دیگه، هیچ کاری از دستم برای کمک کردن برنیومد. لورا هم فرار کرد. مری... چی... چیکار باید بکنم؟ یعنی واقعا تو جائی منتظر منی ؟ یا این فقط شیوه ی تو برای گرفتن... باید مری رو پیدا کنم... این تنها چیزیه که به امیدش زنده‌ام.
یا این فقط شیوه ی تو برای گرفتن...
جای خالی را با گزینه ی مناسب پر کنید:
عکس است
انتقام است
اوسین بولت در دوی 100 متر است
======
ماریا رو به کشتن و لورا رو فراری دادیم فکر کنم دیگه با بیمارستان کاری نداشته باشیم.
10139360631452287385.jpg
======
ادامه دارد!
 
آخرین ویرایش:
درود

در این سرای بی کسی، کسی به در نمی‌زند یا همان "الو به به عجب پژواکی!" [2] :d

واما یه سوال در مورد 2 پست قبل: اون عکس مری مربوط به کدوم قسمت بازی میشه؟
این عکس مربوط به آلبوم ترک‌های نسخه دومه.



آیا مری هم واقعاََ خیلی دلش میخواسته بمیره یا نه؟
فکرش رو هم از سرت بیرون کن! :d


با تشکر از امیر بابت پیشنهاد دادن همچین نظرسنجی ای!!:d
با تشکر از امیر بابت این همه تواضع:d [2]

بچه ها یه سوال برام بیش اومد...به نظرتون نظرسنجی تا حالا تونسته معیار خوبی برای برتری موسیقی یه شماره از شماره ای دیگه باشه؟ من که فکر نکنم...! چرا؟ چونکه واقعا وقتی ادم میبینه hc و origins که واقعا بهترین ترک های استاد و خانوم الیزابت توشون هست رای کمتری نسبت به sh m و dp!!! اوردن میخواد شاخ دراره!:d البته 2 علت میتونه داشته باشه: یکی اینکه تعداد کمتری این دو شماره رو بازی کردم(مخصوصا origins) دوم اینکه بعضی افراد بر اساس شماره مورد علاقه شون در مورد موسیقی بازی هم همین نظر رو داشته باشند(یعنی اینکه به هر شماره ای دوست دارن رای بدن و موسیقی رو در نظر نگیرن و بیشتر به داستان و گیم بلی و...توجه کنن)...این نظر من بود...خوشهال میشم در این مورد نظراتتون رو ببینم

خوب واضحه که رأی بر اساس سلیقست و هر کسی سلیقه خاص خودش رو داره، ولی احتمال داره که بعضی از شرکت‌ کننده‌ها در نظر نسجی نسخه‌های دیگه رو تجربه نکرده باشند!

-------------------------------------------------------------------------------------

2- Mothbat) Hummer)
3- Wall Man
4- Doublehead) Twin Victim)
5-
Bottom
6- Rubber Face) Gum Head)



7- Patient

dfuwauhvdgduic9f8my4.jpg


شمایل:
موجوداتی انسان‌نما با جنسیت مؤنث و قدی بسیار بلند که لباس بیماران بیمارستان را پوشیده‌اند. رنگ پوست آنها خاکستری است. چهره آن‌ها مخدوش شده و ریه و رحم آن‌ها از بین رفته است.

خصوصیات:
این موجودات از لوله‌ای که در دست دارند برای حمله به هنری استفاده می‌کنند، حرکات آن‌ها کند است ولی بی‌وقفه با اسلحه خود به هنری ضربه می‌زنند و ضربات قوی‌ای دارند. این موجودات اغلب به صورت گروهی حمله می‌کنند، بعضی مواقع فرار کردن از دست آن‌ها بهترین راه مقابله با آنهاست! هنگام راه رفتن صدای تنفس سنگینی از آن‌ها شنیده می‌شود و هنگام ضربه خوردن یا پرت شدن از پله‌‌ها صدای عجیبی مانند سرفه (یا باد گلو) از آن‌ها شنیده می‌شود.

مکان‌ها:
Hospital World و Apartment World برای بار دوم

توضیحات(+نظر شخصی):

1- Patientها نمادی از بیزاری و تنفر والتر از مادر بیولوژیکی او و همچنین به‌ دنیا آمدنش می‌باشند.

2- این موجودات به تعبیری مادران شیطانی در دنیای ذهنی والتر هستند. والتر این دنیا را شوم می‌داند و معتقد است کودکانی که پا به این دنیا می‌گذارند به غیر از رنج و سختی چیزی نمی‌بینند. والتر به دنیا آمدن انسان‌ها را اشتباه مادران می‌داند، به همین دلیل آ‌ن‌ها را شیطانی می‌پندارد.

3- در ذهن والتر این موجودات چهر‌ه‌هایی مخدوش دارند در حالی که رحم و ریه آن‌ها از بدنشان جدا شده‌است.

4- در صحنه‌ای والتر را در حال تخلیه شکم جنازه زنی می‌بینیم، این نمادی از تنفر والتر از مادر بیولوژیکیش است.
 
آخرین ویرایش:
هنگام راه رفتن صدای تنفس سنگینی از آن‌ها شنیده می‌شود و هنگام ضربه خوردن یا پرت شدن از پله‌‌ها صدای عجیبی مانند سرفه (یا باد گلو) از آن‌ها شنیده می‌شود.
این صدائی که از خودشون در می آوردند چیز بیمعنی بود علاوه بر این که ابهتشون رو هم به عنوان یک هیولا از بین میبرد کلا تو این شماره داغون ترین هیولا همین موجود بود با اینکه یه جورائی به نظر روشون نشده بود پرستارها رو بگذارند و این ها جایگزین هائی برای اون ها بودند که اصلا حق مطلب رو به جا نیوردند !
 
این صدائی که از خودشون در می آوردند چیز بیمعنی بود علاوه بر این که ابهتشون رو هم به عنوان یک هیولا از بین میبرد کلا تو این شماره داغون ترین هیولا همین موجود بود با اینکه یه جورائی به نظر روشون نشده بود پرستارها رو بگذارند و این ها جایگزین هائی برای اون ها بودند که اصلا حق مطلب رو به جا نیوردند !
میگن چون ریه هاشون رو به نوعی REMOVE کرده بودن این صدا رو در میاوردن، درست نمی تونستن نفس بکشن!!!
 
درود بر همه!
دیشب بنده موفق شدم که Downpour رو تموم کنم و نگاهی دقیقتر به بازی بکنم!
میخواستم به یه سری نکات مثبت و منفی این بازی اشاره کنم و اول از همه هم به نکات مثبت اشاره میکنم!:d
=================================================================
نکات مثبت بازی
ماموریت های فرعی بازی جالب بودند و من به شخصه خوشم اومد!
اون قسمت های که Void, مورفی رو تعقیب میکرد جالب طراحی شده بود!
قسمتی هایی که آهنگهای سایلنت هیل های کلاسیک از رادیو پخش میشدند واقعا عالی بود و حرکت زیبایی از این تیم بود!
موسیقی که اوایل بازی نواخته میشه واقعاََ زیبا بود !
باس فایت نهایی بازی(اونجایی که باید یه سری دستگاه را از کار می انداختیم تا هیولا کشته بشه) خوب طراحی شده بود
بعضی از معماهای بازی خوب طراحی شده بود.
گرافیک محیط شهر خوب بود!
=================================================================
نکات منفی
بزرگترین و اعصاب خورد کننده ترین مشکل بازی افت فریم و لگ های وحشتناک بازیه, به شدت روی اعصاب بود این مشکل!
داستان بازی متاسفانه جالب نبود!
طراحی هیولاها خیلی شبیه هم بودند!
به غیر از آهنگ اول بازی که زیبا بود متاسفانه آهنگ زیبا دیگه ای توی بازی نبود! آهنگ آخر بازی هم واقعاََ بد بود!
OW بازی دلچسب نبود!
طراحی چهره کارکترها جالب نبود اصلاََ, به جرات میتونم بگم که طراحی چهره ها در سایلنت هیل 3 که یه بازی نسل قبل بود همین الان از Downpour و HC بالاتره!
=================================================================
امیدوارم دوستان دوباره نیاند بگند داری ترول میکنی!;;)
 
درود

میخواستم به یه سری نکات مثبت ...
:o
الآن به من بگن ادلار 50 تا تک تومن شده باور می‌کنم ولی اینکه تو نکته مثبتی تو بازی دیده باشی رو باور نمی‌کنم، اصاً محاله :d

پسر تازه بازی رو تموم کردی بعد میومدی اینقدر تو سر ما می‌زدی؟! :|

حالا چرا از این نکات مثبت و منفی تعجب کردی؟! :d

طراحی چهره کارکترها جالب نبود اصلاََ, به جرات میتونم بگم که طراحی چهره ها در سایلنت هیل 3 که یه بازی نسل قبل بود همین الان از Downpour و HC بالاتره!

طلا، گل گفتی، به شدت موافقم. البته با بقیه موارد هم موافقما! انیمیشن صورت هر چند از HC بهتر بود ولی چندان تعریفی هم نداشت! در حد بازی 2012 نبود اصلاً. در مورد OW، خیلی رو اعصاب بود که قشنگی کار هم به همین بود! طراحی بدی نداشت، ایدش جالب بود.


حالا یک سؤال دارم، نظرت راجع به پایان بازی چیه؟
 
طراحی چهره کارکترها جالب نبود اصلاََ, به جرات میتونم بگم که طراحی چهره ها در سایلنت هیل 3 که یه بازی نسل قبل بود همین الان از Downpour و HC بالاتره!
عه؟ من فکر میکردم DP بهتره. آخه تریلرا رو دیده بودم و اینا. ولی خورد تو ذوقم
 
پسر تازه بازی رو تموم کردی بعد میومدی اینقدر تو سر ما می‌زدی؟! :|
:p
دفعه قبل داداشم تموم کرده بود منم نگاه میکردم! ولی این بار خودم تموم کردم!:d
حالا چرا از این نکات مثبت و منفی تعجب کردی؟! :d
همینجوری!!!!!:d
حالا یک سؤال دارم، نظرت راجع به پایان بازی چیه؟
علی من دوتا از پایان های بازی رو گرفتم, دفعه اول اون پایانی رو گرفتم که Anne به مورفی میگه I forgive you و بعد هم همدیگه رو بغل میکنند , و دفعه دوم اون یکی پایان رو گرفتم که مورفی رو اعدام میکنند! به نظرم این دوتا پایانی رو که دیدم زیاد جالب نبودند! مخصوصا اون یکی که Anne, مورفی رو بغل میکنه!! قشنگ یاد فیلم های خاله زنکی افتادم!:d مثل سایلنت هیل های قدیمی مرموز نبود پایانهاش!
=============================================================
راستی بچه ها میدونستید اگر سایلنت هیل 5 به دست تیم سایلنت ساخته میشد, چه جور سایلنت هیلی در میومد؟!!!
تیم سایلنت میخواسته سایلنت هیلی بسازه که توی یه دنیای نرمال و در روز روشن و هنگامی که مردم در حال رفت و آمد هستند اتفاق بیفته!
Akihiro Imamura معتقد بود که میشه سایلنت هیلی ساخت که در روز روشن رخ بده و واقعاََ هم ترسناک باشه! اون میگه بهتره به فیلم هایی مثل نسخه اصلی The Texas Chain Saw Massacre و حتی فیلم مورد علاقه بیشتر افراد تیم یعنی Jacobs Ladder نگاه بکنید تا متوجه بشید که میشه حتی در روز روشن هم جو ترسناکی درست کرد!
ایده ی این که بازی در روز روشن رخ بده قبل از ساخت SH2 به ذهن اعضای تیم رسیده بوده!
راستی یه چیز دیگه ای هم هست.
سایلنت هیل 3 اصلاََ قرار نبوده ادامه داستان سایلنت هیل 1 باشه! سناریوی اصلی بازی به طور کل فرق داشته!
میتونید مصاحبه کامل رو اینجا بخونید:
[LTR]Interview with Akihiro Imamura and Akira Yamaoka (Game World)

Date published: 2005.04.23
Source: Game World


GW: So the series is getting larger, gaining more momentum, and was coming out on a yearly basis, right?

Imamura: Well, keep in mind SH4 was not originally suppose to be a Silent Hill.

Yamaoka: We did see a significant increase in popularity after the first game and even more so after the second. Originally the intention was not to make SH3 a direct sequel to the first game. In fact, the scenario was completely different, but fans seemed to want to tie up some loose ends, so we tried that, even though some on the staff did not agree with the decission.

GW: Do you enjoy satisfying your fans or would you rather satisfy your own artistic needs?

Imamura: Naturally when a series gets popular the fans get very vocal. We want to please the fans by just continuing to keep the series new and interesting. Every now and then we decide to listen to certain complaints and desires and try to execute them into the next game.

Yamaoka: It's important to try to satisfy both at once- satisfying the fans and our own needs. I feel our needs as creators have taken a back seat since the third game, to be honest. We plan to change that with the next game, but also not isolate our fans.

Imamura: After the underwhelming response SH4 got, we've been gathering opinions from everywhere to make sure we come back strong with the next installment. Sometimes the most vocal opinions, for example the desire for more battles, are not always the best ones, especially for a series like this. We wanted more melee combat in SH4, but realized from fan reaction that there was just too much action, regardless of it being melee or not. That kind of action doesn't make the atmosphere creepy anymore, but kind of obnoxious.

GW: What was the original scenario for SH3? Are you allowed to divulge that?

Yamaoka: Unfortunately no, since we plan on using it for a future game. (laughing) It was much more along the lines of the second, where the main character was a damaged human being, summoned to the town for a very specific reason. It was, or should say is, the darkest story we have come up with.

Imamura: I'm sure a lot would have to be cut. Just the preliminary scenario had elements that would most likely not be approved by the ratings boards. Another thing is we really didn't want to use a similar template as SH2 for the game that followed it. That was another deciding factor in changing SH3.

GW: Anything you can tell us about SH5?

Yamaoka: Who says it'll be called SH5? (laughing)

GW: Ok, anything you can tell us about SH-Next?

Yamaoka: Unfortunately not at this time, but very soon. We also can't tell you the system or systems it will be on, but we can say it will be on the next generation platforms.

Imamura: Maybe I'll get in trouble for this, so Konami Japan don't fire me, but we are interested in playing with the idea of 'light'... as in 'daylight' and shadows. Ever since the pre-production of SH2, we wanted to start a SH in a normal environment- daylight, people going about their business, just normality. What happens when you make that normality rot all around you? It is possible to make a normal sunny day really creepy. Just look at films like the original Texas Chainsaw Massacre or even one of our favorites, Jacobs Ladder.

GW: A significant hint to SH5? No more 'otherworld'?

Imamura: I'm not saying that. In fact, the lack of a more dramatic 'otherworld' in SH4 bothered a lot of fans, so we intend to have a very impressive 'otherworld' with the next generation power. I'm just saying a possibility in how a game could start. That's all I can say.

GW: Any closing words to your fans?

Yamaoka: Keep your eyes opened for more very soon.[/LTR]
 

کاربرانی که این گفتگو را مشاهده می‌کنند

تبلیغات متنی

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی همین حالا ثبت نام کن
or