Multi Platform Indie Game Center (بحث و تبادل نظر در مورد بازی های مستقل)

  • Thread starter Thread starter FUTURE
  • تاریخ آغاز تاریخ آغاز
پلتفرم‌ها
  1. PC
  2. PlayStation 4
  3. PlayStation 5
  4. Xbox One
  5. Xbox Series X|S
  6. Nintendo Switch
Indie-Game-Center.png

خب، خیلی وقته میخواستم همچین تاپیکی بزنم چون همیشه یه سری بازی باحال و عجیب غریب عرضه میشه ولی چون تاپیک خاص خودش رو نداره و میره زیر سایه بازیهای بزرگ، دیده نمیشه و خیلیا باهاش آشنا نمیشن.
یه تاپیکی لازمه که به این بازیهای مظلوم و به قول معروف Hidden Gem اختصاص داده بشه و صرف نظر از پلتفرم و اینکه چه زمانی عرضه شده یا حتی اگه عرضه نشده ولی تریلر یا دموی جذابی ازش منتشر شده، اینجا به بقیه معرفی بشه.

یه نکته اینکه حتما اگه بازی خاصی رو معرفی میکنید، بی‌زحمت یه توضیحی هم بدید که بدونیم چرا ارزش تجربه داره و باید بیشتر دیده بشه و اگه تصویر از گیم‌پلی یا بخش‌هایی که به نظرتون جذابه بزارید، خیلی عالیه.

خلاصه که میخواستم یه تاپیک دنج داشته باشیم که در مورد بازیهای کمتر شناخته شده که نیاز به بیشتر دیده شدن دارن صحبت کنیم و شاید حتی یه سری بازی داغون که به خاطر افتضاح بودنشون باید بازیشون کنیم رو هم معرفی کنیم!

امشب توی پست بعدی استارت قضیه رو میزنم...شما هم اگه تجربه‌ای از بازی خاص و مظلومی داشتید که خودش تاپیک نداره و میخواستید در موردش صحبت کنید، این تاپیک رو فراموش نکنید.
تاپیک هم ایشالا اگه مشکلی پیش نیاد و زمان داشته باشم، مداوما آپدیت خواهد شد و اسم بازیهای پیشنهادی که معرفی میشن، به پست اول اضافه میشه تا بقیه باهاش آشنا بشن <:-P

2961155-lead2.jpg

Hidden-Gems (1).png

0-9

A

B

C

D

E

F

G

H

I

J

K

L


M

N

O

Omno

P

Q

R

S

T

U

V

W

X

Y

Z


تشکر ویژه از @Rize Mize برای ساخت کاور تاپیک و مرتب کردن لیست
 
آخرین ویرایش:
قبل هر چیز... علیرضا @FUTURE
اینایی که لیست میکنی پست اول دمت گرم... ولی خب اسم خالی کار خاصی نمی کنه :D لینک بده به پست مربوطه که درجا بتونن در موردش بخونن... مخصوصا که فکر می کنم اگه این جا یکم بحث شکل بگیره، گم میشن پست های محتوا دار لای بقیه پست ها.

============

این رو من فکر کردم علیرضا خودش همون اول کلک اش رو می کنه، ولی خب خوشحالم فرصت هست خودم کلک اش رو بکنم :دی

157316
بهترین خلاصه ای که میشه واسه این بازی گفت اینه که "اگه تو همه بازی ها یا جلو میرید یا بالا... تو Downwell پایین میرید :دی"

Downwell یه بازی ایندی خیلی خیلی ساده و خیلی خیلی ارزون تو سبک Shoot'em up ـه که عملا رو همه پلتفرم های فعلی به غیر از Xbox One در دسترسه (البته جدا قابل درک نیست واسم اگه کسی رو کنسول خونگی رو یه تلویزیون 50 اینچی بخواد همچین چیزی رو بازی کنه :| رو گوشی، ویتا یا سوییچ تون بازی رو بگیرید حتما)
محوریت بازی ساده است. یه چاهه... شما ازش میرید پایین تا به تهش برسید :دی
ساده به نظر میرسه اما حقیقتا پروسه ایه که پوستتون رو قراره بکنه.

بازی 4 تا دنیا و 12 مرحله داره (+ یه باس نهایی). تو هر مرحله شما تو نقش این آدمک سفیده باید از بالا برسید پایین مرحله. چاله ای وجود نداره و مانعی از این نظر وجود نداره. عوضش کلی هیولای مزاحم هستن که میتونن بکشن تون. البته شما هم از کف کفش تون می تونید زیرتون تیر بزنید :> (و همزمان رو هوا تو لحظه تیر زدن معلق بمونید) این قدر دستتون خالی نیست.
از دنیای دوم هم یه سری موانع محیطی باحال مثل تیغ و کم نفسی زیر آب و... هم اضافه میشه که سخت تر و خاص تر می کنه مراحل رو نسبت به همدیگه.

157339

اساسا این بازی روگ لایکه. یعنی مردی از اول! >:)
و خب مثل جریان تمام روگ لایک های بازار. شما طی هر دست کلی آپشن واسه آپگریدتون دارید، که شامل جون و تعداد تیری که رو هوا می تونید بزنید، نوع اسلحه تو کفش تون، نوع شخصیتی که پایین رفتن از چاه رو باهاش شروع می کنید و آپگریدهایی که آخر هر مرحله میتونید از سه تا گزینه انتخابی بردارید میشه. تنها نکته واقعا منفی بازی اینه که بالانس آپگریدهای ته هر مراحل خیلی داغونه و بعیده خیلی به سرتون بزنه محض تنوع پلی استایل، انتخاب هاتون رو تغییر بدید و همیشه مشخصه کدوم آپگریدها بهتر از بقین... فقط باید شانس تون خوب باشه

منتها... ولی منتها :دی مثل همه بازی های روگ لایک، چیزی که در مورد Downwell حال میده رسیدن به ته چاه نیست. اون رو اگه یکم حرفه ای شید بهش می رسید
رقیب اصلی شما تو Downwell خودتونید و جایگاه خودتون تو لیدربرد بازی >:) اساسا این که چقدر امتیاز بگیرید، چقدر سریع باشید یا چقدر کومبو بزنید اعتیاد شما رو به این بازی زیاد می کنه

بهترین اینا مسلما کومبو زدن ـه. کانسپت قضیه هم خیلی ساده است. بدون این که پاتون به زمین بخوره چقدر دشمن می تونید بکشید >:)>:)
ولی خب چیزی که خفن می کنه قضیه رو اینه که شما تیرهاتون رو هوا محدوده و فقط با پریدن رو اشیاء و دشمن هایی که میشه روشون پرید پر میشه این تیرها. به طبع همون جور که گفتن نوع اسلحه رو هم میشه شانسی تغییر داد که خیلی تو این قضیه تاثیر می ذاره
کومبو زدن تو این بازی وحشتناک حال میده و اصن از بیخ و بن تغییر میده جریان بازی رو و بازی رو از چیزی که باید توش مدام بری پایین به بازی ای که چقدر میتونی توش رو هوا معلق بمونی تغییر میده که خیلی خوبه:x. مخصوصا دنیای چهارمش که خوراک کومبوهای هفتاد هشتاد تاییه. خود بازی هم اگه بعد 25 تا کومبو وایسید بهتون یه خشاب و جون اضافه میده که خیلی مشوق خوبی واسه روانی بازی تو بازی ـه

157349
از لحاظ گرافیکی بازی خیلی بیشتر فضای بصری بازی های Game Boy رو داره. استایل عمودی و پالت های سه رنگه اش، جدا از این که خیلی وایب باحال و رترویی دارن خیلی تمیز هم شخصیت و محیط و دشمن ها و پس زمینه رو از هم متمایز می کنن. بازی خودش هم کلی پالت برای تغییر دادن داره. چندتاشم کامل خود پالت های Game Boy ـه که اگه فعال کنید بخش نوستالژیک بازی درجا فعال میشه :D

در کل Downwell از اون بازی هاییه که به نظرم خیلی Skill Based ـه و هر چقدر توش بهتر شید بیشتر بهتون حال میده. تموم کردن بازی نیم ساعت هم طول نباید بکشه ولی اگه درگیرش شید مثل من، قشنگ 15 ساعتی ازتون میخوره. حتی بیشتر! قطعا به قیمت 3 دلاریش می ارزه!
 
قبل هر چیز... علیرضا @FUTURE
اینایی که لیست میکنی پست اول دمت گرم... ولی خب اسم خالی کار خاصی نمی کنه :D لینک بده به پست مربوطه که درجا بتونن در موردش بخونن... مخصوصا که فکر می کنم اگه این جا یکم بحث شکل بگیره، گم میشن پست های محتوا دار لای بقیه پست ها.
ایده‌ی خوبیه...یکمی پست‌ها و صفحات بیشتر بشه توی پست اول میزنم که توی کدوم صفحه در مورد کدوم بازیا صحبت شده.
============
مرسی که توضیحاتش رو دادی...من انقدر ارادت دارم نسبت به این بازی، مطمئنم نمیتونستم احساسات رو کنترل کنم و چرت و پرت میگفتم :D
Downwell رو باید روی Vita و در حالت عمودی بازی کرد :D

oJJ7FYdYYvothHJ3wcDKSsi48WB1AF4exADTXi0zlkw.jpg

کلا خوراک کنسول‌های دستیه این بازی...فک کنم سوییچ هم مود Vertical داشته باشه.
خب دیگه لعنت بهت، یه کاری کردی الان هوس کنم دوباره برم سراغ بازی :D
 
  • Like
Reactions: Z-fan
کلا خوراک کنسول‌های دستیه این بازی...فک کنم سوییچ هم مود Vertical داشته باشه.

آره رو سوییچ هم مود ورتیکال داره
میشه جویکان هم در آورد رو حالت ورتیکال با دسته هم بازی کرد که خیلی حال میده :D

ایده‌ی خوبیه...یکمی پست‌ها و صفحات بیشتر بشه توی پست اول میزنم که توی کدوم صفحه در مورد کدوم بازیا صحبت شده.

نه خب چکاریه :|
بگیر تیتر بازی ها رو تو همون پستت Select کن بعد لینک شون کن به پست های مربوطه دیگه...
بری رو شماره پست گوشه بالا سمت چپ تو هر پست، لینک اون پست رو میده. میتونی بزنی، مستقیم طرف کلیک کنه روش بره تو اون پسته. زحمتش هم برای خودت کمتره، مجبور نیستی تایپ کنی :دی
 
  • Like
Reactions: FUTURE
چه تاپیک خوبی
هیدن جم فقط ایشون = Dead to Rights
میشه گفت بهترین کلون مکس پین بود. هم بولت تایم داشت ، هم کاورگیری هم سپر انسانی. خیلی سخت بود مخصوصا نسخه ایکس باکسش. البته اون سالی که اومد روی PS2 زدم اما همین چند ماه پیش دوباره رو ایکس باکس تموم کردم و دیدم چه قدر سخته. بعدا رفتم دیدم گویا انحصاری زمانی ایکس باکس اورجینال بوده و نسخه اورجینال از تمامی نسخه ها سخت تر بوده.

51REjWtr1wL._SY445_.jpg
 
چه تاپیک خوبی
هیدن جم فقط ایشون = Dead to Rights
میشه گفت بهترین کلون مکس پین بود. هم بولت تایم داشت ، هم کاورگیری هم سپر انسانی. خیلی سخت بود مخصوصا نسخه ایکس باکسش. البته اون سالی که اومد روی PS2 زدم اما همین چند ماه پیش دوباره رو ایکس باکس تموم کردم و دیدم چه قدر سخته. بعدا رفتم دیدم گویا انحصاری زمانی ایکس باکس اورجینال بوده و نسخه اورجینال از تمامی نسخه ها سخت تر بوده.

51REjWtr1wL._SY445_.jpg
خداییش کسری خان من پارسال از تورنت ایزوی بازی را فایند کرده و سپس استیل نمودم. در رابطه با کلون مکس پین اتفاقا بازی ای هم بود بنام total overdose که شاید موفق نبود اما لذت خاصی داشت :)
 
آخرین ویرایش:
آفرین به همگی! ادامه بدید که تاپیک داره به جاهای خوبی میره!

خب یه بازی دیگه بگم:

یه بازی ریسینگ ساده که با فرمول موفق نسل های قدیم ساخته شده.
حالت نرمال بازی یه کم آسونه برای همین پیشنهاد میکنم روی حالت سخت تر بازی رو شروع کنید.
 
Othercide رو روی رادارتون داشته باشید!

View attachment 157490

امروز عرضه میشه...اگه تونستید تجربه‌اش کنید، بیایید یه توضیحی اینجا بدید ببینیم چطور از آب دراومده <:-P
من یکم بازی کردم.
بازی اونقدر که دوست داشتم خوب باشه ، خوب نیست :دی
گیمپلی بازی نوبتی هست. و عمق خوبی داره.
ضربات به چند دسته تقسیم میشه که هر کدوم AP یا HP کم می کنه و خب ویژگی های خودشون را دارن هر کدوم. AP به مرور توی نبرد بازیابی میشه اما HP بازیابیش راه دیگه داره که خب اسپویل نمی کنم.
دوربین بازی را فاکتور بگیریم و همچنین سه بعدی بودنش را، بازی فی نفسه منو به شدت یاد دارکست دانجن انداخت .دقیقا همون حالت را داره این بازی هم. باید ببازید ، از اول شروع کنید ، دوباره ببازید، از اول شروع کنید تا... بالاخره ببرید !
دوربین بازی ایزومتریک هست که به شخصه خیلی دوست دارم.
اما تا اینجا که من اومدم کل بازی تقسیم میشه به دو قسمت اصلی: یه هاب و میدان نبرد ها. که خب به نظر من کمه.
از نظر داستانی بازی تا الان گنگ بوده تقریبا .
در کل در حد همون ۷.۵-۸ هست.
سوالی بود بگید،بتونم جواب میدم:دی
 
من یکم بازی کردم.
بازی اونقدر که دوست داشتم خوب باشه ، خوب نیست :D
گیمپلی بازی نوبتی هست. و عمق خوبی داره.
ضربات به چند دسته تقسیم میشه که هر کدوم AP یا HP کم می کنه و خب ویژگی های خودشون را دارن هر کدوم. AP به مرور توی نبرد بازیابی میشه اما HP بازیابیش راه دیگه داره که خب اسپویل نمی کنم.
دوربین بازی را فاکتور بگیریم و همچنین سه بعدی بودنش را، بازی فی نفسه منو به شدت یاد دارکست دانجن انداخت .دقیقا همون حالت را داره این بازی هم. باید ببازید ، از اول شروع کنید ، دوباره ببازید، از اول شروع کنید تا... بالاخره ببرید !
دوربین بازی ایزومتریک هست که به شخصه خیلی دوست دارم.
اما تا اینجا که من اومدم کل بازی تقسیم میشه به دو قسمت اصلی: یه هاب و میدان نبرد ها. که خب به نظر من کمه.
از نظر داستانی بازی تا الان گنگ بوده تقریبا .
در کل در حد همون ۷.۵-۸ هست.
سوالی بود بگید،بتونم جواب میدم:D
پس از اون بازیاییه که قبلش باید آمادگی ذهنی داشته باشی بری سراغش و شوخی نداره.
جالبه گفتی Darkest Dungeon...من چقدر سر این بازی حرص خوردم...عاشقش بودم و همزمان متنفر! وقتی چند ساعت پشت سر هم بازیش میکردم دقیقا مثل شخصیت‌های داخل بازی اثرات روانی‌اش تا چند وقت می‌موند!
بیشتر کنجکاو بودم که داستان درست و حسابی و یونیکی داره یا نه که گفتی گنگ بوده فعلا. آرت استایل و رنگ‌بندی‌اش هم خیلی دوست دارم ولی نمیدونم بعد از چند ساعت تکراری میشه یا اینکه محیط و دشمنا تنوع دارن یا نه...
فرصت کردی بعد از اینکه بیشتر بازی کردی یا تمومش کردی، یه نظر نهایی بده اینجا :D
 
Echo Night


157781



همگی ما تقریبا با بازیای فرام سافتور آشنایی داریم، خصوصا سری دارک سولز که چندین بار به عنوان بازی دهه انتخاب شدن و تاثیر زیادی رو بازی های بعد از خودش گذاشت. وقتی به کارنامه شون نگاه بندازیم، دوتا مولفه ویژه دارن که تا الان هم اونو میشه توی کارهاشون دید و جزو امضاهای فرام سافتور هست: یکی مکانیک های پیچیده گیم پلی و دومی هم ستینگ عالی هر کدوم از عناوین شون.

این وسط یه بازی هست که خیلی کمتر بهش پرداخته شده و با توجه به ماهیت تاپیک، گفتم معرفیش کنم. زیاد جایی ازش اسم برده نمیشه و کردیت خاصی هم بهش نمیدن، پس به نظرم مناسب این تاپیک باشه. Echo Night رو میشه گفت اولین تلاش فرام برای پیوند گیم پلی پیچیده با داستانی گویی به شیوه ای که توی عناوین بعدی شون میشناسیم، بدونیم. یک کلاسیک به تمام معنا که سال 1998 به بازار عرضه شد.

بعد از سقوط اقتصادی بزرگی که ژاپن تو دهه 90 داشت، فرام سافتور که توی بازارهای اقصادی یه بیزنس جداگانه داشت و بعد از موفقیت Wizarddy روی اپل2، تصمیم گرفت که راه ساختن بازیای ویدیو رو در پیش بگیره و شانس خودشو توی این قسمت از توسعه و ساخت محصولات کامپیوتری امتحان کنه. اونا تونستن بازیای موفق و پرفروشی رو عرضه کنن (Armored Core) و چه توی ژاپن و چه توی غرب شناخته بشن، اما به جای ساختن عناوین بیشتر و عامه پسندتر، ریسک کردن و به دنبال ساخت Echo Night رفتن.


157782


برخلاف Armored core که گیم پلی سریعی داشت یا King's Field که یه دانجن کراولر سر راست بود، اکونایت خیلی گیم پلی آروم تری داره و روایت غیرخطی در پیش گرفت و به جز حل کردن پازل، برای فهمیدن داستان، لازم بود تا چندباره بازی به پایان برسه. ولی با همه این تغییرات، بدون شک، امضای فرام سافتور رو با خودش داره. دیزاینی که فرام بهش معروفه رو با مایه های survival horror و حل کردن پازل مخلوط کرده و موقع بازی کردن متوجه میشید که چیزی مشابهش نیست واقعا.

بازی از جایی شروع میشه که پلیس به ریچارد آزموند درباره خونه پدرش، هنری آزموند زنگ میزنه. پلیس میگه که خونه سوخته و خبری از پدرش هم نیست. وقتی وارد خونه میشه و بعد از گشتن و حل کردن چنتا معما، یه ژورنال از پدرش پیدا میکنه و یه دفعه وارد کتاب میشه و به گذشته سفر میکنه و بازی مثل ادونچرهای کلاسیک میشه. مثل بقیه بازیای فرام، اوپنیگ بازی به خوبی بازیکن رو درگیر ستینگ و روند گیم پلی بازی میکنه. همینجور که توی قطار به پیش میریم، با یه پلات تویست مواجه میشیم: پدر ریچارد یه شکارچی شیاطین هست! و ریچارد باید به پدرش برای پیدا کردن یه سری جواهر قرمز و آبی کمک کنه؛ وقتی این سنگ ها کنار هم قرار بگیره، قدرت زیادی به کسی که اونارو در اختیار داره میده و حتی میتونه واقعیتی که ما از دنیامو میشناسیم رو هم عوض کنه.

با مکانیک سفر در زمان که توی شروع بازی باهاش آشنا شدیم، میتونیم به گذشته ها برگردیم، با افراد مختلف توی زمان های گذشته حرف بزنیم، داستان های غم انگیزشون رو بفهمیم و چیزایی که نیاز دارن رو بهشون بدیم و داستان بازی رو جلو ببریم. اما اینجا، جایی هست که اکونایت خودش رو از بقیه بازیای ادونچر جدا میکنه، با معرفی یه سری مکانیک survival horror. توی بازی یه سری روح هست و باید وقتی توی محیطی هستیم، منبع نور رو پیدا کنیم، اونارو از بین ببریم و شروع کنیم به حل پازل ها که مکانیک اصلی گیم پلی هستن. ریچارد زیاد نمیتونه در مقابل حمله هاشون دوام بیاره و برای همین باید راهی برای دور زدن و مقابله غیر مستقیم باهاشون پیدا کنه (بعضی وقت ها این دور زدن و فرار کردن، صحنه های خیلی ترسناکی رو به وجود میاره!)


157783


همونطور که دارک سولز از های-فانتزی های غربی الهام گرفته و ازش استفاده کرده، اکونایت هم به خوبی از بازیای خلف اش برای پیشبرد داستان و گیم پلی استفاده کرده. تو این بازی ژانرهای ادونچرهای غربی و حل کردن پازل ها به همراه survival horror ژاپنی به خوبی با هم مخلوط شده. بدیهی ترین مقایسه ای که میشه کرد، شماره اول رزینت اویل هست که دو سال قبل از اکونایت به بازار اومده بود. ولی بیشتر از اینکه بخواد المان های زیادی از اون قرض بگیره، از بازی که یه دهه قبل اومده بود، الهام گرفته؛ Sweet Home. که روی فامیکام سال 1989 عرضه شده بود اما هیچوقت خارج از ژاپن عرضه نشد.

بازی‌ای که میشه اونو اولین survival horror بهش گفت. تو بازی یه پارتی داریم که 4 نفر هستن و مستند ساز و میرن توی خونه ای که روح زده است. با قابلیت های مخصوص هر نفر، پازل حل میکنیم و راه مون رو به پیش میبریم و با زامبی ها و موجودات دیگه مبارزه میکنیم. خود همین بازی زیاد تحویل گرفته نشد (نمره 28 از 40 از فامیتسو در اون سال) ولی مثل هر کالت-کلاسیکی، اثرش رو بازیای بعد خودش گذاشت و تونست بین حل کردن پازل و المان های RPG بالانس عالی برقرار کنه و به عنوان یکی از تاثیرگذارترین بازیای ژانر وحشت شناخته بشه و یکی از کلیدی ترین منابع الهام برای شینجی میکامی برای ساخت شماره اول رزیدنت اویل به حساب بیاد. با بازی کردن هر دو، میشه خیلی نکات مشابه پیدا کرد، اینکه روی حل کردن پازل تمرکز داره تا کمبت و روی جست و جو بیشتر مانور میده تا صحنه های اشکن سریع. اکو نایت همون دیزاینی رو داره که Sweet home ارایه میده و به خاطرش شناخته میشه.

یکی از نکات هیجان انگیز بازی اینه که میشه دیزاین روایتی که توی بازیای بعدی فرام استفاده شده رو اینجا، در مراحل اولیه تکامل و به صورت خام دید. شخصیت های تاریک و مرموز همراه با دیالوگ های قوی اما گیج کننده، روایت نامتقارن و غیرخطی که خیلی به فلش بک ها وابسته است و درگیر شدن بازیکن رو برای پیشبرد داستان میطلبه. علاقه فرام برای ایونت های اسکریپت شده رو میشه توی اکونایت هم دید؛ که مثل نمایش های تئاتر هیجان انگیز میمونن که کیفیت بالایی هم دارن. قدم زدن توی کشتی تسخیر شده، نشستن و سوار شدن merry-go-around که هر لحظه ممکنه یه روح بیاد، بازی کردن پوکر با روح ها توی کازینو کشتی.


157784


ممکنه بازی دیگه‌ای که شباهت به اکونایت داشته باشه رو هم بشه طرح کرد؛ Fatal Frame. توی یه مقاله که سایت Bloody Disgusting داده بود بیرون، نوشته که اکونایت قبل از fatal frame، خودش یه fatal frame بوده. مثل فیتال فریم، توی اکونایت هم بازیکن نقش فعالی توی پیش بردن روایت داره و باید پازل حل کنه و از دست روح ها و شیاطین نجات پیدا کنه. بیشتر داستان اکونایت برعکس روایت میشه و توی فلش بک ها ما داستان رو پیش میبریم که به صورت پشت هم بازگو نمیشه که بخشی از مکانیک حل کردن پازل هست و به عهده بازیکن هست که قطعه ها رو کنار هم بزاره. همینطور که توی دارک سولز، این حضور زمان و به نوعی "بی زمانی" اتفاقات بازی مطرح هست، اینجا هم دقیقا همین موضوع مطرحه.

این چندسال گذشته بوده که با موفقیت عظیم فرام با دارک سولزها، مردم بیشتر پیگیر این بازی کالت-کلاسیک شدن. اما تا قبل از اون به خاطر فروش کم، تبلیغات ناچیز و نمرات متوسط، زیاد توی آمریکا، اروپا و به خصوص حتی ژاپن هم زیاد شناخته نمیشد و این باعث شد که فرام دنباله بازی رو برای غرب، لوکالیزه نکنه و برای PS1 انحصاری بمونه. ولی جالبی کار اینجاست که شماره سوم که سال 2004 برای PS2 اومد برای غرب لوکالیزه شد ولی باز هم به خاطر فروش بد و نقدهای متوسط، راه این فرانچایز هم به آخر راه رسید. الان تنها راه بازی کردن اکونایت، داشتن PS3 یا ویتا روی PS Classics و امولاتورها هست.

ممکنه هیچ وقت اکونایت رو نشه به عنوان یه کلاسیک شاهکار به حساب آورد، اما دیزاینی که توی این بازی استفاده شده، توی عناوین بعدی و معروف تر فرام، به شکلی مشهوده و شیوه روایتی که سولزبورن ها به خاطرش مشهورن، توی اکونایت به بهترین نوع میشه دید و لذت برد.
 
jotun valhalla edition

Jotun-Box-Art.png

به جرات یکی از بهترین بازی های این نسل من بود. سه بار تموم کردم. بازی در مورد وایکینگی هست که از دنیای مرگ برمیگرده دنیای خدایان تا با خدایان بجنگه. تقریبا باس فایت که باید در باس رو باز کنی. آخر هم باید با Odin بجنگی که در حد مرگ سخته.

jotun-lutando-contra-jera.jpg

هر غولی یه خدایی هست که باید باهاش سرشاخ بشی. یکی طبیعت هست یکی آتش یکی یخ یکی برق یکی سنگ و اودین همه عناصر رو داره.

latest


اگه بازی نکردین همین امروز تجربه کنید.
 
The Coma 2
the_coma_2_vicious_sisters_logo.jpg

بازی از یه کمپانی کره‌ای هست به اسم Devespresso هست. شماره اول زیاد انگار موفق نبود ولی شماره دوم عالی هست. از استیم 10 گرفته. من تا اوایل بازی رفتم و جو بازی هم س.ک.سی هست هم خوفناک. شخصیت ها خیلی کیوت هستند ولی در عین حال ترسناک و پشم ریزان. فضای بازی با اینکه شبیه Detention هست ولی به اندازه اون تاریک و سیاه نیست. شبیه انیمه ای هست که اومده تو بازی.یکی از ویژگی های جالب بازی تلفن بازی هست که نوکیا 1100 هست و میتونی با شخصیت های تازه برقرار کنی.

TheComa2_Switch_Screen03.jpg


بازی برای من ترکیب بازی های کلاسیک مثل Clock Tower 3 با سیستم دو بعدی و بازی های نو که تو با سکه ها میتونی از دستگاه خوراکی بخری که همینا بعدن قراره خون تو بشه. در مقابله با دشمنان راهکار مخفی شدن هست و سریع دویدن هست. نقشه بازی بر خلاف خیلی بازی های هم سبک خیلی خوب عمل میکنه و دقیقا مفید هست.

در آخر حتما توصیه میکنم تست کنید بازی به شدت هیحانی و جالبه. گاهی صدای پا میاد که نمیدونی از کجاست و خیلی خوفناکه.
 
fb2fd36f67e09357086e9dadf0692770676f98026a68e5e87d9725c8b005a079_product_card_v2_mobile_slider...jpg

اینو چند وقته کم کم دارم بازی میکنم و به نظرم هر کسی دنبال یه عنوان عجیب غریب هستش که از کلیشه‌های معمول صنعت گیم دوری میکنه، حتما باید تجربه‌اش کنه.
متای بازی هم فک کنم زیر 70 هست...و واقعا هم اگه بخوای میتونی راحت ایراد بگیری ازش، مخصوصا که از نظر تکنیکی وضعیتش بشدت داغونه ولی تجربه‌اش انقدری منحصربفرد هستش که به طور کلی از خیلی از بازیهای متا نودی هم برام ارزشمندتره.
اینکه اسمش Pathologic 2 هستش، به این معنا نیست که باید قبلش نسخه اول رو بازی کنید...در واقع نسخه دوم یه جورایی ریمیک نسخه اول با تغییرات بسیار گسترده و بهبودهای قابل توجه هستش و از اونجایی که داستان و اتمسفر بازی خیلی خاصه، با نسخه دوم یه شانس دوباره‌ای به بازی دادن. نسخه اول واسه 10 15 سال پیشه فک کنم...PC گیمرا بیشتر باهاش آشنایی دارن و اونم از Hidden Gemهای دوره‌ی خودش محسوب میشه.
در ادامه چیز خاصی رو قرار نیست اسپویل کنم و بیشتر در مورد کلیت داستان و مکانیک‌های گیم‌پلی و اتفاقای جالبی که توی بازی برام افتاد میگم.
بازی اول شخصه و نکته مهم اینکه تو بازی نقش یه جراح رو داری و همین مورد باعث میشه بازی خیلی یونیک باشه...یعنی از نظر فیزیکی و مهارت مبارزه یه آدم بشدت معمولی هستی و به همین دلیل اگه با دید بازیهای دیگه که مثلا قراره داخلش lvl up کنی و کم کم قوی بشی و بزنی NPCها رو بترکونی، خیلی ممکنه براتون سخت باشه. منظورم اینه که اگه توی یه شرایط بد گیر بیفتی، رسما ممکنه با یکی دو تا مشت میتونی ناک اوت بشی! به جز نوار سلامتی، نوار تشنگی، گرسنگی، خستگی و غیره توی بازی هست که محدودیت بیشتری ایجاد میکنه که حس یه سوپرمن رو نداشته باشی و دقیقا بدونی یه جراح معمولی هستی که توی شرایط بدی گیر افتاده و از همین نظر بازی خیلی خیلی درگیرکننده میشه.
البته جراح بودن توی دنیای Pathologic 2 مزایای خودشم داره! بازی خیلی از قواعد بازیهای معروف دیگه رو نقض میکنه و یه مورد کوچیکی که خیلی توی ذهنم مونده اینه که اوایل بازی و وقتی تازه وارد دنیای Open World بازی شده بود، با یه بچه روبه‌رو شدم که میخواستم چند تا سوال ازش بپرسم ولی با لحن بدی باهام حرف زد و منم همینطوری یه مشت بهش زدم، دیدم افتاد زمین مُرد :)):| از این نظر شکه شدم چون معمولا بازیا اصلا اجازه نمیدن توی دنیاشون به بچه‌ها کوچکترین آسیبی برسونی و توی خیلی بازیهای کمی دیدم همچین چیزی که بیشتر هم واسه 10 20 سال پیش هستن و الان خیلی حساسیت بیشتری داره قضیه...اصلا دقت کرده باشید، خیلی استدیوها کلا بین NPCها، کودک یا نوجوان به بازی اضافه نمیکنن...با اینکه به واقع‌گرایی ضربه میزنه ولی به هر حال دنبال دردسر نمیگردن! خب من با همین قضیه شکه شدم چون فکر میکردم ضربه‌ای که زدم قرار نیست تاثیری بزاره! ولی قضیه ادامه داره! :D بعدش اگه بری بالای سر جسد، می‌بینی گزینه‌ی جراحی ظاهر میشه! منم که کنجکاو بودم و امتحانش کردم! :D با این کار یه منو ظاهر میشه که میتونی بخش‌های مختلف بدن رو برای جراحی کردن انتخاب کنی...البته اگه ابزار لازم جراحی رو در اختیار داشته باشی. از قضا منم چند دیقه قبلش از داخل یه سطل آشغال یه کارد جراحی کهنه و زنگ زده پیدا کرده بودم که میشد ازش واسه جراحی استفاده کنی! خلاصه پهلوی جسد رو واسه جراحی انتخاب کردم و جراحی موفقیت‌آمیز انجام شد...یهو دیدم یه کلیه‌ی تر و تمیز به Inventory اضافه شد! :)) یعنی رسما میتونی NPCهای بازی رو از همه‌ی رنج‌های سنی به قتل برسونی و جراحی کنی و اعضای بدنشون رو برداری...البته بعضی مواقع آیتمی گیرت نمیاد.

4b403e54-4da5-4d8d-b033-8ab111c19660.jpg

نکته جالب اینه که چنین کاری تاثیر میزاره توی فضای شهر و اینکه NPCهای دیگه چه رفتاری در ادامه باهات دارن...مثلا وقتی جسد رو پیدا کنن، دنبال قاتل میگردن و اگه تو رو پیدا کنن که به دلیل جراحی روی لباست پر از خون هستش، دهنت سرویسه! البته توی مواردی میشه پیچوند قضیه و اگه دیالوگی برقرار بشه میتونی بگی خب من جراح هستم و طبیعیه لباسم خونی باشه! :))
خب یکم فست فوروارد کنم به چند ساعت بعد که با یه NPC آشنا شدم که میگفت خریدار اعضای بدن انسانه و در ازاش هم خیلی پول خوبی پرداخت میکنه! فعلا نرفتم چیزی بهش بفروشم ولی مثل اینکه میشه راحت یه تجارت فروش اعضای بدن انسان راه انداخت توی بازی >:):|
حالا در نظر داشته باشید اینایی که گفتم اصلا ربطی به خط داستانی اصلی بازی نداره و یکی از نکات جالب و کوچیکی بود که توی بازی بهش برخوردم و خیلی سوپرایزم کرد که انقدر آزادی عمل توی بازی هست ولی از اون طرف دنیای اطراف بهت بی‌اعتنا نیست و اگه جنایتی کنی، بهت واکنش نشون میده. کلی مثالهای بزرگتر دیگه در مورد اینکه Pathologic 2 چقدر تونسته منحصربفرد باشه و دنباله‌روی فرمول‌های ثابت شده توسط بازیهای دیگه نباشه وجود داره که ممکنه اسپویل باشه و به نظرم بهتره خودتون بازی کنید و سوپرایز بشید. این راه جنایت‌کارانه‌ که من توی بازی دارم طی میکنم معلومه پایان خوشی نداره ولی به هر حال باید ادامه بدم...خیلی مسیر متفاوتی رو میشه توی بازی دنبال کرد و میشه از قابلیت جراحی برای کمک کردن به بقیه استفاده کرد یا اینکه می‌تونی مثل من خون ملت رو توی شیشه کنی! (واقعا امکانش هست اگه بطری داشته باشی! :D)
نویسندگی بازی فوق‌العاده‌ست و دیالوگ‌های خیلی جذابی بین شخصیت‌های شکل می‌گیره و سورئال بودن دنیای بازی و سردرگمی که ممکنه در ابتدای بازی دچارش بشید رو با آغوش باز بپذیرید و سعی کنید اذیت نشید چون بعد از چند ساعت تجربه، بازی نقاط قوت خودش رو نشون میده و با اینکه هنوز تمومش نکردم ولی از همین الان هم برام مشخصه که ارزش تکرار بازی بالاست و کلی سناریو مختلف میشه توی بازی به وجود بیاد.
سیستم ماموریت و پیشروی توی بازی رو هم خیلی دوست دارم که صرفا ماموریت بهت نمیده و به صورت جمع کردن سر نخ و اتصال اون‌هاست که توی داستان بازی پیشروی میشه کرد...بین بازیهای بزرگ نمونه‌اش کمه ولی اگه Outer Wilds رو بازی کرده باشید، منظورم رو متوجه میشید. سیستم فست تراول هم خیلی باحال توی بازی پیاده‌سازی شده و کاملا واقع‌گرایانه هستش و با فضای بازی تناسب داره و اینطوری نیست که نقشه رو بیاری بالا یه مکان رو انتخاب کنی و تلپورت بشی اونجا! فست تراول دقیقا مثل سیستم Save دردسرهای خودش رو داره و همین هم باعث میشه وقتی واقعا نیاز داری ازش استفاده کنی.
کلی حرف دیگه دارم در مورد بازی ولی خسته شدم!
فقط بگم که متاسفانه از نظر تکنیکی وضعیت بازی خرابه و افت فریم مخصوصا توی محیط باز وحشتناکه...تا حدی که فکر کنم اکثر بازی فریم روی 15 ایناست! هر بار هم وارد محیط‌های مختلف میشی یا Save میکنی حدود 5 ثانیه بازی فریز میشه :)):| گرافیک و جزئیات هم بشدت متوسط و بعضی مواقع هم میشه گفت بده ولی به هر حال از یه استدیوی روسی کوچیک که سعی کرده یه بازی جاه‌طلبانه از نظر داستانی و گیم‌پلی بسازه، از نظر تکنیکی انتظار زیادی نمیشه داشت و دیگه باهاش کنار اومدم. ولی بازم حیفه به نظرم...همین بازی اگه با بودجه و وضعیت تکنیکی بهتری عرضه میشد، خیلی میتونست سر و صدا کنه. البته بین اونایی که دنبال همچین بازیهایی هستن میشه گفت شناخته شده هست، ولی به هر حال واسه خیلیا میتونه یه Hidden Gem بشدت خفن و سوپرایزکننده باشه.

82be35d2-e9a4-4324-87f0-f582d1ea8c69.jpg

برید بازیش کنید، متا و مشکلات تکنیکی‌اش رو هم نادیده بگیرید! بعد از تجربه‌اش متوجه میشید که بقیه بازیهای Open World‌‌ و بزرگی که مدام این روزا داریم بازی میکنیم چقدر آشغال و تکراری هستن و هیچ چیز جدیدی از خودشون واسه ارائه ندارن.
شب خوش.
 
آخرین ویرایش:

اینو چند وقته کم کم دارم بازی میکنم و به نظرم هر کسی دنبال یه عنوان عجیب غریب هستش که از کلیشه‌های معمول صنعت گیم دوری میکنه، حتما باید تجربه‌اش کنه.
متای بازی هم فک کنم زیر 70 هست...و واقعا هم اگه بخوای میتونی راحت ایراد بگیری ازش، مخصوصا که از نظر تکنیکی وضعیتش بشدت داغونه ولی تجربه‌اش انقدری منحصربفرد هستش که به طور کلی از خیلی از بازیهای متا نودی هم برام ارزشمندتره.
اینکه اسمش Pathologic 2 هستش، به این معنا نیست که باید قبلش نسخه اول رو بازی کنید...در واقع نسخه دوم یه جورایی ریمیک نسخه اول با تغییرات بسیار گسترده و بهبودهای قابل توجه هستش و از اونجایی که داستان و اتمسفر بازی خیلی خاصه، با نسخه دوم یه شانس دوباره‌ای به بازی دادن. نسخه اول واسه 10 15 سال پیشه فک کنم...PC گیمرا بیشتر باهاش آشنایی دارن و اونم از Hidden Gemهای دوره‌ی خودش محسوب میشه.
در ادامه چیز خاصی رو قرار نیست اسپویل کنم و بیشتر در مورد کلیت داستان و مکانیک‌های گیم‌پلی و اتفاقای جالبی که توی بازی برام افتاد میگم.
بازی اول شخصه و نکته مهم اینکه تو بازی نقش یه جراح رو داری و همین مورد باعث میشه بازی خیلی یونیک باشه...یعنی از نظر فیزیکی و مهارت مبارزه یه آدم بشدت معمولی هستی و به همین دلیل اگه با دید بازیهای دیگه که مثلا قراره داخلش lvl up کنی و کم کم قوی بشی و بزنی NPCها رو بترکونی، خیلی ممکنه براتون سخت باشه. منظورم اینه که اگه توی یه شرایط بد گیر بیفتی، رسما ممکنه با یکی دو تا مشت میتونی ناک اوت بشی! به جز نوار سلامتی، نوار تشنگی، گرسنگی، خستگی و غیره توی بازی هست که محدودیت بیشتری ایجاد میکنه که حس یه سوپرمن رو نداشته باشی و دقیقا بدونی یه جراح معمولی هستی که توی شرایط بدی گیر افتاده و از همین نظر بازی خیلی خیلی درگیرکننده میشه.
البته جراح بودن توی دنیای Pathologic 2 مزایای خودشم داره! بازی خیلی از قواعد بازیهای معروف دیگه رو نقض میکنه و یه مورد کوچیکی که خیلی توی ذهنم مونده اینه که اوایل بازی و وقتی تازه وارد دنیای Open World بازی شده بود، با یه بچه روبه‌رو شدم که میخواستم چند تا سوال ازش بپرسم ولی با لحن بدی باهام حرف زد و منم همینطوری یه مشت بهش زدم، دیدم افتاد زمین مُرد :)):| از این نظر شکه شدم چون معمولا بازیا اصلا اجازه نمیدن توی دنیاشون به بچه‌ها کوچکترین آسیبی برسونی و توی خیلی بازیهای کمی دیدم همچین چیزی که بیشتر هم واسه 10 20 سال پیش هستن و الان خیلی حساسیت بیشتری داره قضیه...اصلا دقت کرده باشید، خیلی استدیوها کلا بین NPCها، کودک یا نوجوان به بازی اضافه نمیکنن...با اینکه به واقع‌گرایی ضربه میزنه ولی به هر حال دنبال دردسر نمیگردن! خب من با همین قضیه شکه شدم چون فکر میکردم ضربه‌ای که زدم قرار نیست تاثیری بزاره! ولی قضیه ادامه داره! :D بعدش اگه بری بالای سر جسد، می‌بینی گزینه‌ی جراحی ظاهر میشه! منم که کنجکاو بودم و امتحانش کردم! :D با این کار یه منو ظاهر میشه که میتونی بخش‌های مختلف بدن رو برای جراحی کردن انتخاب کنی...البته اگه ابزار لازم جراحی رو در اختیار داشته باشی. از قضا منم چند دیقه قبلش از داخل یه سطل آشغال یه کارد جراحی کهنه و زنگ زده پیدا کرده بودم که میشد ازش واسه جراحی استفاده کنی! خلاصه پهلوی جسد رو واسه جراحی انتخاب کردم و جراحی موفقیت‌آمیز انجام شد...یهو دیدم یه کلیه‌ی تر و تمیز به Inventory اضافه شد! :)) یعنی رسما میتونی NPCهای بازی رو از همه‌ی رنج‌های سنی به قتل برسونی و جراحی کنی و اعضای بدنشون رو برداری...البته بعضی مواقع آیتمی گیرت نمیاد.


نکته جالب اینه که چنین کاری تاثیر میزاره توی فضای شهر و اینکه NPCهای دیگه چه رفتاری در ادامه باهات دارن...مثلا وقتی جسد رو پیدا کنن، دنبال قاتل میگردن و اگه تو رو پیدا کنن که به دلیل جراحی روی لباست پر از خون هستش، دهنت سرویسه! البته توی مواردی میشه پیچوند قضیه و اگه دیالوگی برقرار بشه میتونی بگی خب من جراح هستم و طبیعیه لباسم خونی باشه! :))
خب یکم فست فوروارد کنم به چند ساعت بعد که با یه NPC آشنا شدم که میگفت خریدار اعضای بدن انسانه و در ازاش هم خیلی پول خوبی پرداخت میکنه! فعلا نرفتم چیزی بهش بفروشم ولی مثل اینکه میشه راحت یه تجارت فروش اعضای بدن انسان راه انداخت توی بازی >:):|
حالا در نظر داشته باشید اینایی که گفتم اصلا ربطی به خط داستانی اصلی بازی نداره و یکی از نکات جالب و کوچیکی بود که توی بازی بهش برخوردم و خیلی سوپرایزم کرد که انقدر آزادی عمل توی بازی هست ولی از اون طرف دنیای اطراف بهت بی‌اعتنا نیست و اگه جنایتی کنی، بهت واکنش نشون میده. کلی مثالهای بزرگتر دیگه در مورد اینکه Pathologic 2 چقدر تونسته منحصربفرد باشه و دنباله‌روی فرمول‌های ثابت شده توسط بازیهای دیگه نباشه وجود داره که ممکنه اسپویل باشه و به نظرم بهتره خودتون بازی کنید و سوپرایز بشید. این راه جنایت‌کارانه‌ که من توی بازی دارم طی میکنم معلومه پایان خوشی نداره ولی به هر حال باید ادامه بدم...خیلی مسیر متفاوتی رو میشه توی بازی دنبال کرد و میشه از قابلیت جراحی برای کمک کردن به بقیه استفاده کرد یا اینکه می‌تونی مثل من خون ملت رو توی شیشه کنی! (واقعا امکانش هست اگه بطری داشته باشی! :D)
نویسندگی بازی فوق‌العاده‌ست و دیالوگ‌های خیلی جذابی بین شخصیت‌های شکل می‌گیره و سورئال بودن دنیای بازی و سردرگمی که ممکنه در ابتدای بازی دچارش بشید رو با آغوش باز بپذیرید و سعی کنید اذیت نشید چون بعد از چند ساعت تجربه، بازی نقاط قوت خودش رو نشون میده و با اینکه هنوز تمومش نکردم ولی از همین الان هم برام مشخصه که ارزش تکرار بازی بالاست و کلی سناریو مختلف میشه توی بازی به وجود بیاد.
سیستم ماموریت و پیشروی توی بازی رو هم خیلی دوست دارم که صرفا ماموریت بهت نمیده و به صورت جمع کردن سر نخ و اتصال اون‌هاست که توی داستان بازی پیشروی میشه کرد...بین بازیهای بزرگ نمونه‌اش کمه ولی اگه Outer Wilds رو بازی کرده باشید، منظورم رو متوجه میشید. سیستم فست تراول هم خیلی باحال توی بازی پیاده‌سازی شده و کاملا واقع‌گرایانه هستش و با فضای بازی تناسب داره و اینطوری نیست که نقشه رو بیاری بالا یه مکان رو انتخاب کنی و تلپورت بشی اونجا! فست تراول دقیقا مثل سیستم Save دردسرهای خودش رو داره و همین هم باعث میشه وقتی واقعا نیاز داری ازش استفاده کنی.
کلی حرف دیگه دارم در مورد بازی ولی خسته شدم!
فقط بگم که متاسفانه از نظر تکنیکی وضعیت بازی خرابه و افت فریم مخصوصا توی محیط باز وحشتناکه...تا حدی که فکر کنم اکثر بازی فریم روی 15 ایناست! هر بار هم وارد محیط‌های مختلف میشی یا Save میکنی حدود 5 ثانیه بازی فریز میشه :)):| گرافیک و جزئیات هم بشدت متوسط و بعضی مواقع هم میشه گفت بده ولی به هر حال از یه استدیوی روسی کوچیک که سعی کرده یه بازی جاه‌طلبانه از نظر داستانی و گیم‌پلی بسازه، از نظر تکنیکی انتظار زیادی نمیشه داشت و دیگه باهاش کنار اومدم. ولی بازم حیفه به نظرم...همین بازی اگه با بودجه و وضعیت تکنیکی بهتری عرضه میشد، خیلی میتونست سر و صدا کنه. البته بین اونایی که دنبال همچین بازیهایی هستن میشه گفت شناخته شده هست، ولی به هر حال واسه خیلیا میتونه یه Hidden Gem بشدت خفن و سوپرایزکننده باشه.


برید بازیش کنید، متا و مشکلات تکنیکی‌اش رو هم نادیده بگیرید! بعد از تجربه‌اش متوجه میشید که بقیه بازیهای Open World‌‌ و بزرگی که مدام این روزا داریم بازی میکنیم چقدر آشغال و تکراری هستن و هیچ چیز جدیدی از خودشون واسه ارائه ندارن.
شب خوش.
خیلی خوشحالم محمد نقدش کرد و بهش 8.5 داد. خیلی از منتقدا تا میبنند نمی تونند با بازی ارتباط برقرار کنند و مشکل فنی داره به بازی کم میدند و ثابت میکنند ایده ای در مورد بازی ندارند.
کلا بازی های بلوک شرق رو فقط پوست کلفت ها می تونند بازی میکنند که ما ایرانی ها در این زمینه استادیم :D
اینم خلاصش :

The best way to describe Pathologic 2 is to imagine a parallel world where Tarkovsky is a video game maker. Pathologic 2 shows a world on the verge of annihilation, and a hero who is looking for redemption on a dark path.
 
تو این تاپیک میشه فقط لیست بذاریم؟ من تو این 9 ماه که از 2020 گذشته از این بازیا لذت بردم.

Lightmatter

header.jpg


این بازی پورتال با نور و سایه هست. یعنی ایده ی کلی پازل اول شخص پورتال رو در نظر بگیرید، ولی با نور و سایه. پازل هاش خیلی لذت بخش بودن. داستان اوکی‌ای داره ولی voice actingاش باعث میشه درگیرش بشید.

Creaks

header.jpg


از سازندگان ماشیناریوم. آنچنان هیدن جم نیست چون خیلیا اسمشو شنیدن، ولی انصافا هر بار به خودم میگم "ایندفه دیگه نمیتونن چیزی در اون حد بسازن"، amanita کاملا بر عکسش رو ثابت میکنه.


LUNA The Shadow Dust
و
Creepy Tale

header.jpg
header.jpg


این دو بازی رو به طرفدارای "ادونچر کلاسیک" (یا نیمه کلاسیک!؟) پیشنهاد میکنم، هر چند که LUNA با موس هست و بیشتر حس و حال کلاسیک رو داره و از لحاظ گرافیک هم "پالیش تره"، ولی Creepy Tale داستانش درگیرتون میکنه.

Filament

header.jpg


از اون بازیایی هست که آدم از خودش میپرسه، چطور همچین چیزی قبلا ساخته نشده؟ ایده ی اصلیش کلیشه هست، ولی با تنوع پازل هاش سرگرم میشید. (بعضی پازلاش کلافه کننده هستن)

Boomerang Fu

header.jpg


تو این دو سه سال بازیهای چند نفره "party" اینقدر زیاد شدن که حد نداره. ولی Boomerang Fu دو تا چهار نفره در حد Overcooked لذت بخشه. توی هر راند باید سعی کنید اعضای تیم مقابل رو یا از فاصله دور با پرتاب بومرنگ، یا از فاصله نزدیک melee بازم با بومرنگتون بزنید. سرعت و دقت میطلبه ولی وقتی میزنی به هدف حال میده واقعا.

Timelie

header.jpg


من معمولا از بازیهایی که مثل ویدیو پلیر دکمه ی play دارن و باید حرکاتت رو sync کنی خوشم نمیاد. ولی این یک استثنا هست. خیلی آرامش بخشه و اصلا نیازی نیست نگران game over شدن باشید. گیم پلی اش به این صورته که تو هر مرحله باید پازل ها رو با توجه به الگوی حرکت دشمنا و دوربین های مدار بسته و... حل کنید تا راه باز بشه و بتونید به پایان مرحله برسید.

در نهایت فقط میخواستم بگم INMOST پارسال روی اپل آرکید اومده بود و یکی دو ماه پیش برای PC منتشر شد. هنوز زیاد بازیش نکردم ولی تا همینجا میتونم بگم که فوق العادس. یکی از بهترین پیکسل آرت های سال های اخیر رو داره.

header.jpg
 

کاربرانی که این گفتگو را مشاهده می‌کنند

تبلیغات متنی

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی همین حالا ثبت نام کن
or