بحث و تبادل نظر در مورد سری Silent Hill (خلاصه داستان در پست اول)

علاقه دارید کدام نسخه از سری بازی سایلنت هیل ریمیک بشود؟


  • مجموع رای دهنده‌ها
    42

Silent Dream

In madness you dwell
کاربر سایت
shf_banner.png

پس از گذشت ده سال از انتشار آخرین نسخه سایلنت هیل بالاخره کونامی در اکتبر سال 2022 نسخه جدیدی از این سری را با نام Silent Hill ƒ معرفی کرد. داستان بازی کاملا جدید خواهد بود و در سال 1960 و در ژاپن رخ میدهد و دنیایی زیبا ولی در عین حال وحشتناک را به تصویر میکشد. این بازی توسط NeoBards Entertainment در حال ساخت است و هنوز تاریخ انتشار آن مشخص نیست..
  1. نوشته شده توسط Ryūkishi07، مشهور برای رمان‌های تصویری ژاپنی که به معماهای قتل، وحشت روانی و فراطبیعی می‌پردازند.
  2. طراحی موجودات و شخصیت‌ها توسط kera
توسعه‌دهنده: NeoBards Entertainment
ناشر: Konami Digital Entertainment
کارگردان: Al Yang
تهیه‌کننده: Motoi Okamoto
نویسنده: Ryukishi07
طراح: kera
تاریخ انتشار: TBA (مشخص نیست)
پلتفرم‌ها: TBA (مشخص نیست)

wire.png

نویسنده ای به نام Harry Mason و همسرش در حین عبور از یک جاده، نوزادی را یافته و نام او را شریل می‌گذارند. چهار سال بعد همسر هری فوت می‌کند. سه سال پس از فوت همسرش، هری بنا به دلایلی تصمیم می‌گیرد با شریل به شهری که وی را در نزدیکی آن یافته بودند سفر کند. شب هنگام، در جاده‌ی کنار شهر، پلیسی موتورسوار از کنار آنها عبور کرده و توجه هری را جلب می کند. اندکی جلوتر، هری متوجه موتور پلیسی میشود که بدون سرنشین در کنار جاده افتاده در همین حین، در روبروی خود دختری را وسط جاده می‌بیند. برای اجتناب از تصادف با او، دیوانه‌وار فرمان را می چرخاند. اما ماشین منحرف شده و به دره‌ی کناری سقوط می‌کند. هری پس از به هوش آمدن، متوجه غیبت شریل می‌شود. در حین جستجو، شبح شریل را می‌بیند و به دنبال او می‌دود. در انتهای معبری تنگ، ناگهان همه‌چیز در تاریکی فرو می‌رود و چهره آنجا تغییر می‌کند. هری مصمم ادامه ‌می‌دهد اما در اثر حمله‌ی چند موجود هیولا مانند به حالت مرگ روی زمین می‌افتد.
وقتی هری بعد از آن حادثه در کافه ای بیدار می‌شود، با همان پلیس روبرو می‌شود. آنها با هم از اتفاقات عجیب شهر و حالت غیرعادی آن سخن می‌گویند. پلیس Cybil Bennet‌ نام دارد و به هری در یافتن شریل کمک می‌کند. حالت عادی شهر اینگونه است: خالی از سکنه، فرو رفته در مه، محصور شده توسط دره‌های عمیق و پر از هیولا. اما در حالت غیر عادی به تمامی این موارد تاریکی مطلق تکه گوشت های آویزان از در و دیوار سکوتی مرگبارتر هم اضافه میشود . هری در جستجوی شریل به مکان‌های زیادی از شهر مراجعه می‌کند: مدرسه، کلیسا، بیمارستان، فاضلاب، پارک تفریحی و در بعضی از آنها با شخصیت‌هایی آشنا می‌شود. با پیرزن عجیبی به نام Dahlia Gillespie در کلیسا، دکتر Michael Kaufmann و پرستاری به نام Lisa Garland در بیمارستان. همچنین مرتب شبح دختری را می‌بیند که باعث تصادف او شده بود به نام Alessa. دالیا اطلاعات زیادی درباره‌ی هری و شهر دارد دکتر کافمن و لیزا هم هر کدام مطالب جدیدی به اطلاعات هری اضافه میکنند. در طول بازی اطلاعات زیادی از شهر به دست می‌آوریم خواه از لابلای روزنامه‌های باطله و کتاب‌ها و خواه از این شخصیت‌ها. شهر مکانی نفرین شده بوده و در سال‌های جنگ‌های داخلی، اعدام‌های زیادی در زندان آن صورت گرفته است. شهر قدمت زیادی دارد و قرن‌ها قبل، بومیان ساکن آنجا بودند. از همان زمان، آیینی شیطانی در شهر رواج داشته است. در سده‌های اخیر، پس از سکونت مهاجران در شهر، تلفیقی از آیین باستانی شهر با آیین‌های مهاجران پدید می‌آید که با نام The Order شناخته می‌شود. پیروان و سردمداران این فرقه اعتقادات عجیب و خطرناکی‌ دارند. این فرقه به سه شاخه‌ی اصلی تقسیم می‌شود که یکی از آنها «مادر مقدس» می‌باشد. در راس این شاخه دالیا قرار دارد که آلسا دختر وی است. این فرقه به خدایی اعتقاد دارد که باید در روی زمین متولد شده سپس بهشت موعود فرقه را بنا کند. بر اساس مدارک به دست آمده، این خدا یک بار متولد شده و مرده است و حال باید برای بار دوم متولد یا فراخوانده شود. دالیا متوجه می‌شود که مشخصات دختر وی، آلسا، با مشخصات مادر خدا که در متون قدیمی پیش‌بینی شده هم‌خوانی دارد پس او را تربیت می‌کند تا مراسم تولد را انجام دهد. در این مراسم، باید مادر خدا سوزانده شود. مراسم در سن 7 سالگی آلسا انجام می‌شود و بدن کباب شده‌ی وی را به بیمارستان انتقال می‌دهند. اما او ناقص است. آلسا در نهایت درد و رنج، قسمتی از روح خودش را به صورت یک نوزاد از شهر بیرون می‌فرستد و با استفاده از قدرت ذهن خود، شهر را به جهنمی بی‌بدیل تبدیل می‌کند. دالیا برای اتمام نقشه خود، توسط خود آلسا، شریل را فرا می‌خواند تا روح مادر خدا تکمیل شود. در این بین دکتر کافمن مسئول امور پزشکی آلساست.
آلسا در برابر دالیا مقاومت می‌کند اما دالیا با فریب هری، خود را به آلسا می‌رساند و مراسم را مجدداً انجام می‌دهد اما در همین حین هری سر می‌رسد. روح شریل به آلسا می‌پیوندد تا مادر خدا کامل گردد. دکتر کافمن به قصد نابودی این روح، دارویی را به سمت وی پرتاب می‌کند اما اینکار باعث می‌شود خدا (در شماره‌ی اول این خدا با نام «سامایل» معرفی می گردد) متولد شود. در اولین اقدام، سامایل، دالیا را آتش می‌زند. اما هری با سامایل می‌جنگد و او را شکست می‌دهد. پس از نابودی سامایل، مادر خدا ظاهر می‌شود و نوزادی را به هری می‌دهد سپس، راه فرار از آن مهلکه را به او نشان می‌دهد.
هری نوزاد را از شهر دور کرده و در جایی به طور ناشناس او را بزرگ می‌کند. نام این نوزاد را Heather می‌گذارد. هدر کودکی عادی نبود و گاها ، رفتارهای عجیبی از خود بروز می‌داد.
17 سال پس از این ماجرا، دختر نفر دوم فرقه، یعنی «Claudia Wolf» تصمیم می‌گیرد آن نوزاد را پیدا کند تا مراسم دوباره به جریان بیفتد. با کمک کشیش دیگری به نام «Vincent»، کاراگاهی به نام «Douglas Cartland» را استخدام می‌کند تا این کودک را پیدا کند. داگلاس هدر را پیدا می‌کند اما از نیت اصلی کارفرمایان خود اطلاع ندارد. روزی که هدر به مرکز خرید شهر رفته‌بود،‌ داگلاس را در مقابل خود می‌بیند. هدر بی خبر از همه‌جا به خیال اینکه داگلاس یک مزاحم است، می‌گریزد ولی داگلاس قبلاً محل او را به کلودیا و وینسنت اطلاع داده‌است. هدر به سمت خانه و نزد هری حرکت می‌کند اما اطراف او پر از هیولاهایی هولناک شده است. در اینجا برای اولین بار، کلودیا را ملاقات می‌کند. کلودیا درتلاش است تا هدر چیزی را به یاد بیاورد. هدر پس از گذشتن از مرکز خرید و ایستگاه مترو، درساختمانی نیمه‌کاره در نزدیکی محل سکونت خود با وینسنت روبرو می‌شود.
هدر به آپارتمان خود می‌رسد اما درآنجا پدرش، هری را غرق در خون و بی‌جان می‌یابد. او کلودیا را در پشت‌بام می‌بیند و او را مسئول قتل پدرش می داند. هدر قصد انتقام دارد اما کلودیا به سایلنت هیل می‌رود. هدر به همراه داگلاس (که کمابیش به واقعیت پی برده است) به سمت سایلنت هیل حرکت می‌کند.
هدر تقریباً گذشته‌ی خود را به یاد آورده است؛ او همان روح واحد آلسا و شریل است که توسط مادر خدا به هری سپرده شد. پس از حلول روح آلسا و شریل، جنین خدا هم وارد بدن او شده است اما تحت تاثیر فراموشی هدر، عقیم مانده و برای بارور شدن، نیاز دارد تا آتش خشم و نفرت در درون هدر شعله‌ور شود. کلودیا در تمام طول داستان سعی بر این دارد تا همین میراث آلسا را بیدار کند و برای همین منظور، هری را می‌کشد تا او را از سر راه بردارد. در این میان، وینسنت که منافع خود را با تولد خدا در خطر می‌بیند، سعی می‌کند توسط هدر، کلودیا و عقایدش را نابود کند.
پس از رسیدن به شهر، هدر به بیمارستان می‌رود. او با راهنمایی‌های علنی یا مخفیانه‌ی وینسنت،‌ پدر کلودیا یعنی «لئونارد» را که در بیمارستان زندانی شده می‌کشد تا متاترون را به دست آورد. متاترون، نماد خیر و روشنی و در مقابل سامایل است و وینسنت تصور میکند متاترون میتواند در مبارزه با کلادیا به هدر کمک کند. در ادامه،‌هدر به کلیسای فرقه می‌رسد. کلودیا، وینسنت را ، که به زعم او خیانت کرده‌است، می‌کشد. هری مقداری از داروی دکتر کافمن را به شکل یه قرص به هدر داده بود. هدر آن قرص را می‌بلعد و در نتیجه، جنین خدا را بالا می‌آورد. کلودیا جنین را می‌بلعد و آنرا به شکل ناقص بارور می‌کند. در نهایت کلودیا به دست خدای متولد شده نابود می‌شود و هدر هم وی را می‌کشد. تا بار دیگر تفکرات منحرف فرقه برای به وجود آوردن خدا عقیم بماند.

آنچه که شما در بالا مطالعه کردید تنها بخشی از شهر و اتفاقات رخ داده در آن است در شماره های دوم و چهارم و پنجم از بازی بخشی دیگر از توانایی های شهر حضور پر رنگی دارد و آن هم قضاوت و مجازات است ، شهر به خاطر اتفاقاتی که به خود دیده است دارای قدرتهایی خاص است یکی از این قدرتها فراخواندن افراد است در شماره های دوم و پنجم ما شاهد حضور افرادی در شهر هستیم که به نوعی گناهکارند و شهر برای قضاوت در مورد آن ها ، دعوتشان کرده است .
جیمز ساندرلند مردی که زن مریضش را کشته است و همینطور الکس شفرد که باعث مرگ برادر کوچکتر خود شده است با پا گذاشتن به شهر اماده پاسخگویی به اشتباهاتی میشوند که سعی در فراموش کردن آن ها داشته اند ، صد البته که نوع بازجویی و قضاوت در این شهر مرموز نیز متفاوت است به جای حضور قاضی و هیئت منصفه و دادگاه ، تمام اتفاقات پیرامون شخصیت ها به نوعی اشتباه شخصیت را گوشزد میکنند از موجوداتی که با آنها مبارزه می‌کنید گرفته تا افراد سرگردان دیگری در شهر که خود گناهکارند .گو اینکه این خاصیت شهر در تمامی شماره ها وجود دارد ولی در شماره های مذکور از فرع به اصل بدل شده و محوریت بازی بر عمل انجام گرفته توسط شخصیت اصلی قرار دارد و بحث فرقه ، آلسا و غیره کمتر پرداخته شده است .
در این میان شماره ی چهارم بازی اما فضائی اختصاصی داشت در این شماره یکی از دست پرورده های یتیم خانه ی تحت رهبری فرقه به نام والتر سالیوان که پیرو حزب مادر مقدس است قصد متولد کردن خدا توسط مراسمی به نام قربانی کردن 21 نفر را دارد ، والتر که در کودکی توسط خانواده ی خود رها شده است تصور میکرد اتاقی که در آن بدنیا آمده است مادر او و در حقیقت خداست والتر که تصور میکند مادرش به خواب رفته است سعی دارد از طریق مراسم ذکر شده او را بیدار کند ، هر کدام از افرادی که برای قربانی شدن انتخاب شده اند باید دارای مشخصه ای باشد آخرین نفر این لیست که هدایت آن را بازیباز بر عهده دارد و دریافت کننده ی دانش و تکمیل کننده ی مراسم است ، هنری تونزند نام دارد که حال در همان اتاق تولد والتر زندگی میکند و در طول بازی با پی بردن به ماجرا و کمک های جوزف شرایبر که قبل از هنری در آن اتاق زندگی میکرده است قصد دارد جلوی تکمیل این مراسم را بگیرد . در انتها هنری تونزند با مبارزه با موجودی که والتر به وجود می آورد رویای به وجود آوردن خدا را بار دیگر خراب میکند .
علاوه بر شماره های ذکر شده دو بازی Silent Hill: Origins و Silent Hill: Shattered Memories نیز از سری معرفی شده اند که در اولی به زمان سوزانده شدن آلسا توسط دالیا و چگونگی زنده ماندن آلسا پرداخته شده و در دیگری اتفاقات شماره ی اول بعد از سال ها توسط هری بازسازی میشوند، گر چه با پایان کار تیم سازنده ی اصلی بازی که کار ساخت 4 شماره ی اول بازی را بر عهده داشتند این شماره ها به خوبی پرداخته نشده و دارای نواقصی در حیطه‌ی داستانی هستند اما همچنان سری سایلنت هیل دارای یکی از بهترین داستان ها در طول تاریخ بازیهای رایانه ای است.
لازم به ذکر است بر اساس این بازی تاکنون دو فیلم سینمایی نیز ساخته شده که شماره دوم (تا زمان نگارش این مقاله) هنوز اکران نگردیده است. با توجه به نظر مخاطبان، فیلم اول یکی از برترین و موفق‌ترین فیلم های ساخته شده بر اساس یک بازی ویدیویی می‌باشد.
همچنین شرکت کونامی در سال 2006 و به مناسبت اکران فیلم، مجموعه‌ای ویدیویی را بر روی رسانه‌ی UMD برای PSP عرضه نمود که با نام The Silent Hill Experience شناخته شده و شامل دو کمیک The Hunger و Dying Inside ، ترایلر شماره‌های 1 تا 4 بازی و فیلم، مصاحبه با آهنگ‌ساز افسانه‌ای سری به همراه کارگردان فیلم و برخی موسیقی‌های بازی می‌باشد.

دریافت خلاصه به صورت فایل pdf :دانلود
تهیه و تنظیم خلاصه : (msbazicenter)
مقالات تحلیلی بازی نوشته شده توسط ( Bone Crusher ) :
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش اول )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش دوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش سوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش چهارم )

تاپیک تحلیل بازی نوشته شده توسط ( nemesis ) ( کامل نشده ):
The Lost Memories ---پایه و اساس بازی بزرگ "Silent Hill" -- تحلیلی بزرگ برای این بازی

مقالات مختلف در مورد سری سایلنت هیل:
Silent Hill: Homecoming Plot
Silent Hill: Origins Plot
Silent Hill Shattered Memories Plot
داستان (Silent Hill: Orphan)
شباهت بین Homecoming و Silent Hill 2
تاریخ وقایع Silent Hill و Shepherd's Glen
دانلود Silent Hill 2 - The movie
ترجمه یادداشت های سایلنت هیل 2
ترجمه فارسی دیالوگ های بازی Silent Hill 2: Born from a Wish
سایلنت هیل 4: پرونده قربانیان
ساکنین South Ashfield Heights apartments- قسمت اول - قسمت دوم
یادداشتی کوتاه بر SILENT HILL: HOMECOMING
داستان نسخه اول فیلم سایلنت هیل
Silent Hill: Original Memories
Silent Hill HD Collection Achievements Guide
Little Baroness
جودی میسون
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 1
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 2
طرح اولیه موتور
سایلنت هیل پست 3
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 4
خاطرات الکس شپرد
داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 1 به صورت ویدیویی

163949 163950

داستان سایلت هیل 1 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​

داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 2 به صورت ویدیویی

163952 172258

داستان سایلت هیل 2 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​
 

Attachments

  • sh1.png
    sh1.png
    56.3 KB · مشاهده: 3,611
  • silenthill1.jpg
    silenthill1.jpg
    55.1 KB · مشاهده: 166
آخرین ویرایش:
ممنون ابجی.دمت گرم.
چند تا چیز یادم افتاد که میخواستم بپرسم.ولی جواباشون اونجا نبود.
یکی اینکه اصلا من اینو ندیدم.
در ابتدای بازی Eddie در اتومبیل وانتی نشسته و نقشه ای را می خواند سپس لارا به وی لگدی می زند. به نظر می رسد لارا به همراه ادی به شهر آمده است.
اینجا کجای بازی بود؟
دوم اینکه چند تا از سوالای قبلیم هم جوابشو نگرفتم.
سوم اینکه من خیلی دلم میخواد بدونم اون نامه ای که برای جیمز نوشته بودن توی اخر بیمارستان اونو کی نوشته بود و اصلا معنیش چی بود.من هرچی با دیکشنری هم کردم نفهمیدم.اونجایی هم که اچار و نامه رو پیدا میکنه همینطور.
 
سلام
حمیدجان الان یه خورده خستم. تا فردا میام تا جاییکه بتونم جواب میدم بهت.
باز هم با یک پیشنهاد جنجالی برگشتم.
بهترین سایلنت هیلی که توسط گروهی غیر از تیم سایلنت اصلی ساخته شده:d
 
سلام
حمیدجان الان یه خورده خستم. تا فردا میام تا جاییکه بتونم جواب میدم بهت.
باز هم با یک پیشنهاد جنجالی برگشتم.
بهترین سایلنت هیلی که توسط گروهی غیر از تیم سایلنت اصلی ساخته شده:d

nice :d:-bd واقعا بیشنهاد هات عالی ان...اینو شدیدا موافقم...
 
من تا اونجایی که بتونم حمید جان جواب سوالهات رو میدم!
البته همه جواب ها فکت نیست!:d
3-اونجایی که دنبال یه انگشتر هستیم برای اون دو تا دسته که از در زده بیرون.یکیشو تو زیرزمین پیدا میکنیم.وقتی نزدیک زیرزمین میشیم صدای یه بچه میاد.اون چیه؟
هنوز نفهمیدیم! بیشتر شبیه صدای یه خوکه که دارند سلاخیش میکنند! ولی من (ما) نفهمیدیم که این صدا برای چی میاد!
چرا اون یکی انگشتره تو یخچاله؟یعنی چی؟منظور خاصی داشته؟بعئ چرا مثلن اون یارو جیمز نمیتونه در یخچالو باز کنه و اون ماریا باید کمکش کنه؟
5-اصلا اون دره که دو تا دست ازش اومده بیرون چیه؟فلسفه ملسفه داره یا نه؟
خب ببین در مورد اون زنی که عکسش روی دره و دو دستاش زده بیرون, یه یادداشتی هست که گمان میشه ربط داشته باشه به این در و عکس روش!
یادداشت رو میتونی توی اتاق S11 طبقه سوم پیدا کنی...توی یادداشت اومده(مشخص نیست که چه کسی این یادداشت رو نوشته):

او یک فرشته است، کسی به غیر از من نمی تواند بانوی در را ببیند...
آنان نمی توانند بر روی پل باریک ریسمانی قدم بگذارند...
آنان به خاطر سنگینیه گناهانشان از پل سقوط می کنند...
بسان اجسادی زشت و ورم کرده، گناهانشان آنان را می بلعد، گناه و گناهکار را به یک اندازه...
او مرا نجات میدهد، او یک فرشته است...
تا حالا به انگشترهایی که پیدا کردی, دقت کردی که ببینی چه شکلی هستند؟ این عکس انگشتری هست که توی یخچال پیداش میکنی:

lead%20ring.jpg


قیافش شبیه یه صورت ورم کرده هست! یک بار دیگه یادداشتی که توی اتاق s11 هست رو بخون!
بسان اجسادی زشت و ورم کرده گناهانشان آنان را می بلعد، گناه و گناهکار را به یک اندازه
اگر یخچال رو بررسی کنی, جیمز میگه بوی پوسیدگی خیلی بدی از توی یخچال میاد.
شاید بوی جسد باشه. مشخص نیست برای چی انگشتر توی یخچاله.
این هم عکس انگشتری که توی زیزمین پیداش میکنی:

cooper%20ring.jpg


روی این انگشتری یه عنکبوت کشیده شده, توی یادداشت اومده:
آنان نمی توانند بر روی پل باریک ریسمانی قدم بگذارند
شاید این پل از تار عنکبوت باشه.
یادداشتی هست توی اتاق M6 طبقه دوم بیمارستان که تا حدودی مشخص میکنه این انگشتر برای چی اونجا افتاده:
من توی زیرزمین زیرزمین محبوس شده بودم.
اونجا خیلی کوچیک و تاریک بود و من خیلی ترسیده بودم.
من حلقه با ارزش خودم رو اونجا گم کردم ولی هرگز به اون مکان بر نمیگردم.
این که چه کسی این یادداشت رو نوشته,کاملاََ مشخص نیست! شاید این یادداشت مربوط به یکی از 3 بیمار روانی باشه که در این بیمارستان بستری شدند یعنی:
جک داویس - جوزف بارکین - جاشوا لیوایس
یه جا اون دختر بچه پررو که توی یه اتاق پیداش میکنیم که میاد ما رو میندازه تو یه اتاق درم قفل میکنه.اقا اونجا من نتونستم دو تا اتاق بعدی رو بگردم.چون دمو میشد.دیگه هم نمیشد برگشت.چیزی تو اون اتاقا نبود؟
نه! درها اصلاََ قفلند!:d
8-اونجا که ماریا کشته میشه تو اون راهروهه.کله هرمی به قول شما میزنه چند پرش میکنه.اونجا هیچ راهی نداره نجاتش بدیم؟
نه! هیچ راهی وجود نداره!:d
اخر بیمارستان که تموم میشه.کی اون نقشه رو برای جیمز گذاشته؟یا اون کلید؟اصلن اون اچا رو نامه رو که بعدا پیدا میکنیم کی واسه جیمز گذاشته؟
خب این هم نمیشه در موردش نظر قطعی داد! ولی گویا اون کلیدی که زیر مجسمه پیداش میکنی, یکی از بیماران بیمارستان اونجا پنهانش کرده! چرا؟ چون توی یکی از یادداشت هایی که توی بیمارستان پیداش میکنی نوشته:
من کلید مدیر رو برداشتم. همون که ماله موزس.
من کلید رو وقتی که برای گردش یک روزه فرستادن بیرون زیر مجسمه زنه مومن خاک کردم.
من کلید رو برداشتم ولی ندزدیدمش. من مجرم نیستم
در مورد این که چه کسی آچار و نامه رو برای جیمز گذاشته, احتمالش هست که کار دکتر بیمارستان باشه! چون توی یادداشتی که کنار آچار هست, نوشته شده:
یا شاید هم تو یه احمق باشی . خقیقت معمولا آدم ها رو لو میده. بخشی از اون ژرفا توی The old society قرار داره کلید اونحا توی پارکه.
پای مجسمه ی اون زن مومن، داخل زمین، داخل جعبه. برای باز کردنش به اچار نیاز دارم. بیمارم اونجا دفنش کرده. میدونستم، ولی کاری نکردم.
آخه وجود یک همچین چیزی دور و برم، برام ایجاد اضطراب میکرد. من دنبال حقیقت نمیگشتم، دنبال آرامش بودم. من اون چیزرو هم دیدم. فرار کردم، ولی راه
فراری از موزه نبود. حالا هیچکس جرات نزدیک شدن به اون محل رو هم نداره. اگر باز هم نمیخوای بس کنی جیمز، دعا میکنم که خدا روح ابدیت رو مورد آمرزش قرار بده.
ولی این که دکتر از کجا جیمز رو میشناسه, مشخص نیست!
باز هم میگم این چیزهایی که من میگم فکت نیست!
 
سلام
nice :d:-bd واقعا بیشنهاد هات عالی ان...اینو شدیدا موافقم...
قربانت مسعودجان>:d<
======================================================================
خب حمیدجان تقریباً بیشتر سوالات رو امیرخان جواب داد فقط می‌خوام در مورد انگشترها یه نکته رو اضافه کنم.
اما قبلش:
توی این بازی مثل دنیای واقعی هیچ چیزی رو نمیشه قطعی قلمداد کرد. اما یه نظریه خیلی وقت پیش مطرح شد که بنده اسمش رو میزارم «مهمانی حقیقت». طبق این نظریه،‌شهر مکانی بدون شعور و صرفاً یک ابزاره که توسط نیروی ذهن ترتیب دهنده مهمانی برای ایجاد دنیای ذهنش و به منظور پذیرایی از دعوت‌شده (شدگان) به کار گرفته میشه.
مثلاً در شماره 2 جیمز به دنیای ذهن مری دعوت شده. این از این
اما در مورد اون حلقه‌ها
توی یادداشتی که توی آپارتمان هست که صراحتاً به جیمز میگه به هیچ زن دیگه‌ای نزدیک نشو.
جیمز بعد از اینکه ماریا رو پیدا می‌کنه، این نصیحت رو فراموش می‌کنه. حلقه‌ی قدیمی نماد مری یا زن قدیمی جیمز هست که صورتش به خاطر مریضی خراب شده و صورت ورم کرده‌ی روی حلقه یه جورایی اشاره به اونه. حلقه‌ی زرد‌رنگ و جدید اشاره به ماریا داره که شاداب و به زعم جیمز جذابه.
اینجا کجای بازی بود؟
دوم اینکه چند تا از سوالای قبلیم هم جوابشو نگرفتم.

این سکانس تو هیچ کجایی بازی دیده نمیشه. طبق اشاره LM این صحنه بایست مربوط به همراهی لورا و ادی در راه سایلنت هیل باشه.
 
آخرین ویرایش:
سلام
کسی یه همچین چیزی توی سایلنت هیل 3 دیده؟:-/
مال کجاست؟
============================================================================
یه مطلب بی‌ربط.
شبیه شهر خودمون نیست؟;)
هتل وحشت
20(75).jpg
هتل وحشت یکی از نقاط رعب‌آور جهان است که جست‌و‌جو‌گران ترس و وحشت حتما به آنجا می‌روند. این هتل در شهر لاس‌وگاس ساخته شده و مساحت آن به ۱۳۹۳ متر مربع می‌رسد. ساخت این هتل ۱۰ میلیون دلار هزینه داشت اما سازندگان آن معتقدند که هزینه صرف شده برای این هتل به ترس و وحشت ایجاد شده در این هتل می‌ارزد.
راهروهای این هتل تا جایی که امکان دارد به شکل قدیمی وکهنه ساخته شده و درهای اتاق‌های آنها به صورت آهنی و به بدترین شکل ممکن طراحی شده است. افرادی که در این هتل ساکن می‌شوند هرگونه ترس و وحشت را به جان می‌خرند. فضای هتل طوری طراحی شده که ترس و وحشت را به بازدیدکننده انتقال می‌دهد.
30(39).jpg
آینه‌های دستشویی این هتل همگی خون‌آلود است و حتی در گوشه و کنار رختشویی آن تکه‌هایی از پوست مصنوعی انسان دیده می‌شود. جالب اینجاست که بعضی از مشتاقان ترس و وحشت، جشن‌های عروسی خود را در این هتل ترسناک برپا می‌کنند.
 
آخرین ویرایش:
یا الله
اقا سلام.
داش اول ما یه تشکر درست و درمون از دادا امیر و این اقا مسعود بکنیم.خداییش دمتون گرم.مخصوصا داش امیر.(اقا مسعود ما هر چی اومدیم تو پروفتون ازتون تشکر کنیم نشد که نشد)
من الان دوباره بازیو تموم کردم.خداییش پشت کارو حال میکنید:d
این چندتا سوالو هم جواب بدید دیگه حسابی ما رو مرام کش کردید.
1-توی زندان یه یارو هست که فک کنم بالا سرمون راه میره هی خور خور میکنه.اون کیه؟مرتیکه مو به تنمون سیخ میکنه لا مصب.
2-اقا وقتی اون لوحا رو تو زندان میذاریم سرجاش یکی داد میزنه.کیه یارو؟
3-اقا اونجایی که ماریا واسه دومین بار میمیره که پشت میله های زندانه.اونجا روی در اتاقش نوشته 208.توی هتل هم که توی اتاق 208 فکر کنم خبری نبود.منظوری چیزی داشته که روی در نوشته بوده 208؟
4-توی هتل توی اتاق 204 انگاری میز تحریر جابجا شد.قشنگ جاش هست روی دیوار.اونجا در مخفی چیزی هست؟
5-اون دو تا تخم مرغه چیه که از اون کله هرمیا میگیریم؟هر کدومو هر جا بذاریم فرقی هم نمیکنه مثل اینکه.ما که هیچ فلسفه ملسفه ای ندیدیم اونجا.
اقا من خودم یه چیز توپ فهمیدم.امیدوارم که ربط داشته باشه.
اونجاییکه این جیمز ترسو بدبخت میشینه فیلم زنشو میبینه توی هتل که میبینه میکشتش(من خودم نفهمیدم که میکشتش یه جا خوندم اینو.)میشینه جلوی تلویزیون.این صحنه دقیقا مثل اون اپارتمان اولیه میمونه که یه بارو جلوی تلویزیون چندپر شده بود.گرفتین کجارو میگم.اون یارو رو کله هرمی چندپر کرده بود؟فکر کنم اونجا منظورش این بود که جیمز وقتی فهمیده زنشو کشته عین او یارو توی اپارتمان جلوی تلویزیون مرده.
 
سلام
مال کجاست؟
الان دارم شماره 3 رو بازی می کنم، دقیقا تو کدوم مرحله از بازیه ؟
والا خوده منم نمیدونم دقیقاََ ماله کجاست این عکس!:d توی فایل های بازی پیداش کردم. باید توی بیمارستان باشه!:d
====================================================================
خب مثل اینکه Masahiro Ito باکس آرت نسخه ژاپنی DP رو طراحی کرده:



لعنتی ! Box Art ش ترسناکتر از خوده بازیه!:d
=================================================================
توی زندان یه یارو هست که فک کنم بالا سرمون راه میره هی خور خور میکنه.اون کیه؟مرتیکه مو به تنمون سیخ میکنه لا مصب.
خب این یارو که راه میره, در واقع نامرئی هستش, اسمش هیولای نامرئی زندانه. البته بالای سرمون راه نمیره, توی یکی از سلول ها زندانی شده, و هم اینکه میتونی با چندتا تیر بکشیش!:d
این زندانی یه کلمه یا یه جمله میگه ولی معلوم نیست که چی میگه.
قا وقتی اون لوحا رو تو زندان میذاریم سرجاش یکی داد میزنه.کیه یارو؟
مشخص نیست که چی کسی هست. شاید صدای کسی باشه که به خاطر گناهانش مجازات شده.
اقا اونجایی که ماریا واسه دومین بار میمیره که پشت میله های زندانه.اونجا روی در اتاقش نوشته 208.توی هتل هم که توی اتاق 208 فکر کنم خبری نبود.منظوری چیزی داشته که روی در نوشته بوده 208؟
خب یه در دیگه هم هست که روش 208 نوشته شده, همون اتاقی که توی آپارتمان Wood Side هست و توی اتاق جنازه یه مرد رو میبینی که جلوی تلویزیونه!
شاید توی اتاق 208, جیمز, مری رو به قتل رسونده! چون توی هتل هم وقتی از کنار اتاق 208 رد بشی, صدای گریه کردن یه مرد رو میشنوی!
توی هتل توی اتاق 204 انگاری میز تحریر جابجا شد.قشنگ جاش هست روی دیوار.اونجا در مخفی چیزی هست؟
اینجا رو متاسفانه یادم نیست, شرمنده. ولی فکر نکنم هیچ راه مخفی وجود داشته باشه!
اون دو تا تخم مرغه چیه که از اون کله هرمیا میگیریم؟هر کدومو هر جا بذاریم فرقی هم نمیکنه مثل اینکه.ما که هیچ فلسفه ملسفه ای ندیدیم اونجا.
منم خودم قضیه این تخم مرغ ها رو نفهمیدم! یعنی هیچ نظریه ای در این ارتباط ندارم! دوستان کمک کنید!:d
اونجاییکه این جیمز ترسو بدبخت میشینه فیلم زنشو میبینه توی هتل که میبینه میکشتش(من خودم نفهمیدم که میکشتش یه جا خوندم اینو.)میشینه جلوی تلویزیون.این صحنه دقیقا مثل اون اپارتمان اولیه میمونه که یه بارو جلوی تلویزیون چندپر شده بود.گرفتین کجارو میگم.اون یارو رو کله هرمی چندپر کرده بود؟فکر کنم اونجا منظورش این بود که جیمز وقتی فهمیده زنشو کشته عین او یارو توی اپارتمان جلوی تلویزیون مرده
در مورد قسمتی که قرمز کردم::|:|:|
در مورد اون مردی که جنازش رو جلوی تلویزیون میبینیم, اگر دقت کنی خیلی شبیه جیمزه!
مشخص نیست که چه کسی این آقا رو کشته, ولی خب از اونجایی که خیلی شبیه جیمز هست, و جیمز هم نمیتونه 2 نفر باشه, پس بنابراین جنازه ای که جلوی تلویزیون میبینم
فقط یک خیاله باطله!
هیچ کدوم از این جواب هایی که دادم فکت نیست!:d
 
آخرین ویرایش:
اقا راستی من تازه میخوام برم با اون ماریا بازی کنم.نمیدونم تو کجا بود خوندم که به داستان ربط داره و از این حرفا.بازیش طولانیه؟
لامصب من بد رفتم تو کف بازی.شاید شماره یکشو دانلود کنم بشینم بازی کنم.خداییش دیگه.اگرم نه که میرم حتما داستانشو تمام و کمال میخونم بشینم شماره 3ش رو بازی کنم.ولی شنیدم شماره 2 از همه داستانش خفتره نه؟
 
اقا راستی من تازه میخوام برم با اون ماریا بازی کنم.نمیدونم تو کجا بود خوندم که به داستان ربط داره و از این حرفا.بازیش طولانیه؟
لامصب من بد رفتم تو کف بازی.شاید شماره یکشو دانلود کنم بشینم بازی کنم.خداییش دیگه.اگرم نه که میرم حتما داستانشو تمام و کمال میخونم بشینم شماره 3ش رو بازی کنم.ولی شنیدم شماره 2 از همه داستانش خفتره نه؟
خب سناریو ماریا, به داستان اصلی بازی ربط داره, اصلاََ طولانی نیست. من خودم توی 20 دقیقه تمومش کردم!
4 نسخه اول داستان های فوق العاده ای دارند, نسخه دوم خب...چی بگم والا!:d بین بیشتر فن ها و تیم سایلنت محبوبتره تا حدودی!:d
 
اقا راستی من تازه میخوام برم با اون ماریا بازی کنم.نمیدونم تو کجا بود خوندم که به داستان ربط داره و از این حرفا.بازیش طولانیه؟
لامصب من بد رفتم تو کف بازی.شاید شماره یکشو دانلود کنم بشینم بازی کنم.خداییش دیگه.اگرم نه که میرم حتما داستانشو تمام و کمال میخونم بشینم شماره 3ش رو بازی کنم.ولی شنیدم شماره 2 از همه داستانش خفتره نه؟

همه ی کارای تیم سایلنت عالیه ولی خب همونطور که امیر گفت شماره 2 خیلی طرفدار داره چون داستانش از نظر من یکی فوق العاده س :دی البته با این حرف نمیشه منکر فوق العاده بودن نسخه های دیگه البته تا شماره 4 شد :دی
به شخصه اگه بخوام بهترینش رو انتخاب کنم شماره 3 رو انتخاب می کنم فقط و فقط به دلیل حضور هدر عزیزم >:d
 
یاالله
اقا امیر انصافا دم شما گرم.خداییش جوابات کلا ادمو روشن میکنه.
اونجاییکه این جیمز ترسو بدبخت میشینه
در مورد قسمتی که قرمز کردم::|:|:|
اقا ما که نفهمیدیم چرا این جیمز رو سنگشو به سینه میزنید.خداییش داش امیر از شما بعید بود دیگه.والا یکی دیگه از دوستاتون بم پیام خصوصی داد اصلن.سر همین جیمز.البته چندتا دلیل اورد که منو تو فکر بردا.خداییش یه چیزایی هم گفت که من اصلن نفهمیدم.ولی به نظر حرفاش جالب میومد.چرا اصلن این بحثو ممنوع کردید؟یا این دوستتون چرا با پیام خصوصی منو میخواد قانع کنه؟
از اونجایی که من تازه از این تیریپ بازیا دارم میکنم و مغز پوکمون کمی به خودش اومده احساس میکنم به نظرم این وسط یه چیزایی مشکوک میاد داش.یکی میگه راجه به جیمز حرف نزنید.یکی میگه ممنوعه.یکی میاد میگه هنوز نمیدونه جیمز گناهکاره یا نه؟
یکیتون میاد تو پیغام خصوصی حرفای قلمبه سلمبه میزنه میگه نمیخواد اسمشو بگم.یکی میاد از جیمز بد میگه.
ما که به خدا گیج شدیم.
 

کاربرانی که این گفتگو را مشاهده می‌کنند

تبلیغات متنی

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی همین حالا ثبت نام کن
or