بحث و تبادل نظر در مورد سری Silent Hill (خلاصه داستان در پست اول)

علاقه دارید کدام نسخه از سری بازی سایلنت هیل ریمیک بشود؟


  • مجموع رای دهنده‌ها
    42

Silent Dream

In madness you dwell
کاربر سایت
shf_banner.png

پس از گذشت ده سال از انتشار آخرین نسخه سایلنت هیل بالاخره کونامی در اکتبر سال 2022 نسخه جدیدی از این سری را با نام Silent Hill ƒ معرفی کرد. داستان بازی کاملا جدید خواهد بود و در سال 1960 و در ژاپن رخ میدهد و دنیایی زیبا ولی در عین حال وحشتناک را به تصویر میکشد. این بازی توسط NeoBards Entertainment در حال ساخت است و هنوز تاریخ انتشار آن مشخص نیست..
  1. نوشته شده توسط Ryūkishi07، مشهور برای رمان‌های تصویری ژاپنی که به معماهای قتل، وحشت روانی و فراطبیعی می‌پردازند.
  2. طراحی موجودات و شخصیت‌ها توسط kera
توسعه‌دهنده: NeoBards Entertainment
ناشر: Konami Digital Entertainment
کارگردان: Al Yang
تهیه‌کننده: Motoi Okamoto
نویسنده: Ryukishi07
طراح: kera
تاریخ انتشار: TBA (مشخص نیست)
پلتفرم‌ها: TBA (مشخص نیست)

wire.png

نویسنده ای به نام Harry Mason و همسرش در حین عبور از یک جاده، نوزادی را یافته و نام او را شریل می‌گذارند. چهار سال بعد همسر هری فوت می‌کند. سه سال پس از فوت همسرش، هری بنا به دلایلی تصمیم می‌گیرد با شریل به شهری که وی را در نزدیکی آن یافته بودند سفر کند. شب هنگام، در جاده‌ی کنار شهر، پلیسی موتورسوار از کنار آنها عبور کرده و توجه هری را جلب می کند. اندکی جلوتر، هری متوجه موتور پلیسی میشود که بدون سرنشین در کنار جاده افتاده در همین حین، در روبروی خود دختری را وسط جاده می‌بیند. برای اجتناب از تصادف با او، دیوانه‌وار فرمان را می چرخاند. اما ماشین منحرف شده و به دره‌ی کناری سقوط می‌کند. هری پس از به هوش آمدن، متوجه غیبت شریل می‌شود. در حین جستجو، شبح شریل را می‌بیند و به دنبال او می‌دود. در انتهای معبری تنگ، ناگهان همه‌چیز در تاریکی فرو می‌رود و چهره آنجا تغییر می‌کند. هری مصمم ادامه ‌می‌دهد اما در اثر حمله‌ی چند موجود هیولا مانند به حالت مرگ روی زمین می‌افتد.
وقتی هری بعد از آن حادثه در کافه ای بیدار می‌شود، با همان پلیس روبرو می‌شود. آنها با هم از اتفاقات عجیب شهر و حالت غیرعادی آن سخن می‌گویند. پلیس Cybil Bennet‌ نام دارد و به هری در یافتن شریل کمک می‌کند. حالت عادی شهر اینگونه است: خالی از سکنه، فرو رفته در مه، محصور شده توسط دره‌های عمیق و پر از هیولا. اما در حالت غیر عادی به تمامی این موارد تاریکی مطلق تکه گوشت های آویزان از در و دیوار سکوتی مرگبارتر هم اضافه میشود . هری در جستجوی شریل به مکان‌های زیادی از شهر مراجعه می‌کند: مدرسه، کلیسا، بیمارستان، فاضلاب، پارک تفریحی و در بعضی از آنها با شخصیت‌هایی آشنا می‌شود. با پیرزن عجیبی به نام Dahlia Gillespie در کلیسا، دکتر Michael Kaufmann و پرستاری به نام Lisa Garland در بیمارستان. همچنین مرتب شبح دختری را می‌بیند که باعث تصادف او شده بود به نام Alessa. دالیا اطلاعات زیادی درباره‌ی هری و شهر دارد دکتر کافمن و لیزا هم هر کدام مطالب جدیدی به اطلاعات هری اضافه میکنند. در طول بازی اطلاعات زیادی از شهر به دست می‌آوریم خواه از لابلای روزنامه‌های باطله و کتاب‌ها و خواه از این شخصیت‌ها. شهر مکانی نفرین شده بوده و در سال‌های جنگ‌های داخلی، اعدام‌های زیادی در زندان آن صورت گرفته است. شهر قدمت زیادی دارد و قرن‌ها قبل، بومیان ساکن آنجا بودند. از همان زمان، آیینی شیطانی در شهر رواج داشته است. در سده‌های اخیر، پس از سکونت مهاجران در شهر، تلفیقی از آیین باستانی شهر با آیین‌های مهاجران پدید می‌آید که با نام The Order شناخته می‌شود. پیروان و سردمداران این فرقه اعتقادات عجیب و خطرناکی‌ دارند. این فرقه به سه شاخه‌ی اصلی تقسیم می‌شود که یکی از آنها «مادر مقدس» می‌باشد. در راس این شاخه دالیا قرار دارد که آلسا دختر وی است. این فرقه به خدایی اعتقاد دارد که باید در روی زمین متولد شده سپس بهشت موعود فرقه را بنا کند. بر اساس مدارک به دست آمده، این خدا یک بار متولد شده و مرده است و حال باید برای بار دوم متولد یا فراخوانده شود. دالیا متوجه می‌شود که مشخصات دختر وی، آلسا، با مشخصات مادر خدا که در متون قدیمی پیش‌بینی شده هم‌خوانی دارد پس او را تربیت می‌کند تا مراسم تولد را انجام دهد. در این مراسم، باید مادر خدا سوزانده شود. مراسم در سن 7 سالگی آلسا انجام می‌شود و بدن کباب شده‌ی وی را به بیمارستان انتقال می‌دهند. اما او ناقص است. آلسا در نهایت درد و رنج، قسمتی از روح خودش را به صورت یک نوزاد از شهر بیرون می‌فرستد و با استفاده از قدرت ذهن خود، شهر را به جهنمی بی‌بدیل تبدیل می‌کند. دالیا برای اتمام نقشه خود، توسط خود آلسا، شریل را فرا می‌خواند تا روح مادر خدا تکمیل شود. در این بین دکتر کافمن مسئول امور پزشکی آلساست.
آلسا در برابر دالیا مقاومت می‌کند اما دالیا با فریب هری، خود را به آلسا می‌رساند و مراسم را مجدداً انجام می‌دهد اما در همین حین هری سر می‌رسد. روح شریل به آلسا می‌پیوندد تا مادر خدا کامل گردد. دکتر کافمن به قصد نابودی این روح، دارویی را به سمت وی پرتاب می‌کند اما اینکار باعث می‌شود خدا (در شماره‌ی اول این خدا با نام «سامایل» معرفی می گردد) متولد شود. در اولین اقدام، سامایل، دالیا را آتش می‌زند. اما هری با سامایل می‌جنگد و او را شکست می‌دهد. پس از نابودی سامایل، مادر خدا ظاهر می‌شود و نوزادی را به هری می‌دهد سپس، راه فرار از آن مهلکه را به او نشان می‌دهد.
هری نوزاد را از شهر دور کرده و در جایی به طور ناشناس او را بزرگ می‌کند. نام این نوزاد را Heather می‌گذارد. هدر کودکی عادی نبود و گاها ، رفتارهای عجیبی از خود بروز می‌داد.
17 سال پس از این ماجرا، دختر نفر دوم فرقه، یعنی «Claudia Wolf» تصمیم می‌گیرد آن نوزاد را پیدا کند تا مراسم دوباره به جریان بیفتد. با کمک کشیش دیگری به نام «Vincent»، کاراگاهی به نام «Douglas Cartland» را استخدام می‌کند تا این کودک را پیدا کند. داگلاس هدر را پیدا می‌کند اما از نیت اصلی کارفرمایان خود اطلاع ندارد. روزی که هدر به مرکز خرید شهر رفته‌بود،‌ داگلاس را در مقابل خود می‌بیند. هدر بی خبر از همه‌جا به خیال اینکه داگلاس یک مزاحم است، می‌گریزد ولی داگلاس قبلاً محل او را به کلودیا و وینسنت اطلاع داده‌است. هدر به سمت خانه و نزد هری حرکت می‌کند اما اطراف او پر از هیولاهایی هولناک شده است. در اینجا برای اولین بار، کلودیا را ملاقات می‌کند. کلودیا درتلاش است تا هدر چیزی را به یاد بیاورد. هدر پس از گذشتن از مرکز خرید و ایستگاه مترو، درساختمانی نیمه‌کاره در نزدیکی محل سکونت خود با وینسنت روبرو می‌شود.
هدر به آپارتمان خود می‌رسد اما درآنجا پدرش، هری را غرق در خون و بی‌جان می‌یابد. او کلودیا را در پشت‌بام می‌بیند و او را مسئول قتل پدرش می داند. هدر قصد انتقام دارد اما کلودیا به سایلنت هیل می‌رود. هدر به همراه داگلاس (که کمابیش به واقعیت پی برده است) به سمت سایلنت هیل حرکت می‌کند.
هدر تقریباً گذشته‌ی خود را به یاد آورده است؛ او همان روح واحد آلسا و شریل است که توسط مادر خدا به هری سپرده شد. پس از حلول روح آلسا و شریل، جنین خدا هم وارد بدن او شده است اما تحت تاثیر فراموشی هدر، عقیم مانده و برای بارور شدن، نیاز دارد تا آتش خشم و نفرت در درون هدر شعله‌ور شود. کلودیا در تمام طول داستان سعی بر این دارد تا همین میراث آلسا را بیدار کند و برای همین منظور، هری را می‌کشد تا او را از سر راه بردارد. در این میان، وینسنت که منافع خود را با تولد خدا در خطر می‌بیند، سعی می‌کند توسط هدر، کلودیا و عقایدش را نابود کند.
پس از رسیدن به شهر، هدر به بیمارستان می‌رود. او با راهنمایی‌های علنی یا مخفیانه‌ی وینسنت،‌ پدر کلودیا یعنی «لئونارد» را که در بیمارستان زندانی شده می‌کشد تا متاترون را به دست آورد. متاترون، نماد خیر و روشنی و در مقابل سامایل است و وینسنت تصور میکند متاترون میتواند در مبارزه با کلادیا به هدر کمک کند. در ادامه،‌هدر به کلیسای فرقه می‌رسد. کلودیا، وینسنت را ، که به زعم او خیانت کرده‌است، می‌کشد. هری مقداری از داروی دکتر کافمن را به شکل یه قرص به هدر داده بود. هدر آن قرص را می‌بلعد و در نتیجه، جنین خدا را بالا می‌آورد. کلودیا جنین را می‌بلعد و آنرا به شکل ناقص بارور می‌کند. در نهایت کلودیا به دست خدای متولد شده نابود می‌شود و هدر هم وی را می‌کشد. تا بار دیگر تفکرات منحرف فرقه برای به وجود آوردن خدا عقیم بماند.

آنچه که شما در بالا مطالعه کردید تنها بخشی از شهر و اتفاقات رخ داده در آن است در شماره های دوم و چهارم و پنجم از بازی بخشی دیگر از توانایی های شهر حضور پر رنگی دارد و آن هم قضاوت و مجازات است ، شهر به خاطر اتفاقاتی که به خود دیده است دارای قدرتهایی خاص است یکی از این قدرتها فراخواندن افراد است در شماره های دوم و پنجم ما شاهد حضور افرادی در شهر هستیم که به نوعی گناهکارند و شهر برای قضاوت در مورد آن ها ، دعوتشان کرده است .
جیمز ساندرلند مردی که زن مریضش را کشته است و همینطور الکس شفرد که باعث مرگ برادر کوچکتر خود شده است با پا گذاشتن به شهر اماده پاسخگویی به اشتباهاتی میشوند که سعی در فراموش کردن آن ها داشته اند ، صد البته که نوع بازجویی و قضاوت در این شهر مرموز نیز متفاوت است به جای حضور قاضی و هیئت منصفه و دادگاه ، تمام اتفاقات پیرامون شخصیت ها به نوعی اشتباه شخصیت را گوشزد میکنند از موجوداتی که با آنها مبارزه می‌کنید گرفته تا افراد سرگردان دیگری در شهر که خود گناهکارند .گو اینکه این خاصیت شهر در تمامی شماره ها وجود دارد ولی در شماره های مذکور از فرع به اصل بدل شده و محوریت بازی بر عمل انجام گرفته توسط شخصیت اصلی قرار دارد و بحث فرقه ، آلسا و غیره کمتر پرداخته شده است .
در این میان شماره ی چهارم بازی اما فضائی اختصاصی داشت در این شماره یکی از دست پرورده های یتیم خانه ی تحت رهبری فرقه به نام والتر سالیوان که پیرو حزب مادر مقدس است قصد متولد کردن خدا توسط مراسمی به نام قربانی کردن 21 نفر را دارد ، والتر که در کودکی توسط خانواده ی خود رها شده است تصور میکرد اتاقی که در آن بدنیا آمده است مادر او و در حقیقت خداست والتر که تصور میکند مادرش به خواب رفته است سعی دارد از طریق مراسم ذکر شده او را بیدار کند ، هر کدام از افرادی که برای قربانی شدن انتخاب شده اند باید دارای مشخصه ای باشد آخرین نفر این لیست که هدایت آن را بازیباز بر عهده دارد و دریافت کننده ی دانش و تکمیل کننده ی مراسم است ، هنری تونزند نام دارد که حال در همان اتاق تولد والتر زندگی میکند و در طول بازی با پی بردن به ماجرا و کمک های جوزف شرایبر که قبل از هنری در آن اتاق زندگی میکرده است قصد دارد جلوی تکمیل این مراسم را بگیرد . در انتها هنری تونزند با مبارزه با موجودی که والتر به وجود می آورد رویای به وجود آوردن خدا را بار دیگر خراب میکند .
علاوه بر شماره های ذکر شده دو بازی Silent Hill: Origins و Silent Hill: Shattered Memories نیز از سری معرفی شده اند که در اولی به زمان سوزانده شدن آلسا توسط دالیا و چگونگی زنده ماندن آلسا پرداخته شده و در دیگری اتفاقات شماره ی اول بعد از سال ها توسط هری بازسازی میشوند، گر چه با پایان کار تیم سازنده ی اصلی بازی که کار ساخت 4 شماره ی اول بازی را بر عهده داشتند این شماره ها به خوبی پرداخته نشده و دارای نواقصی در حیطه‌ی داستانی هستند اما همچنان سری سایلنت هیل دارای یکی از بهترین داستان ها در طول تاریخ بازیهای رایانه ای است.
لازم به ذکر است بر اساس این بازی تاکنون دو فیلم سینمایی نیز ساخته شده که شماره دوم (تا زمان نگارش این مقاله) هنوز اکران نگردیده است. با توجه به نظر مخاطبان، فیلم اول یکی از برترین و موفق‌ترین فیلم های ساخته شده بر اساس یک بازی ویدیویی می‌باشد.
همچنین شرکت کونامی در سال 2006 و به مناسبت اکران فیلم، مجموعه‌ای ویدیویی را بر روی رسانه‌ی UMD برای PSP عرضه نمود که با نام The Silent Hill Experience شناخته شده و شامل دو کمیک The Hunger و Dying Inside ، ترایلر شماره‌های 1 تا 4 بازی و فیلم، مصاحبه با آهنگ‌ساز افسانه‌ای سری به همراه کارگردان فیلم و برخی موسیقی‌های بازی می‌باشد.

دریافت خلاصه به صورت فایل pdf :دانلود
تهیه و تنظیم خلاصه : (msbazicenter)
مقالات تحلیلی بازی نوشته شده توسط ( Bone Crusher ) :
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش اول )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش دوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش سوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش چهارم )

تاپیک تحلیل بازی نوشته شده توسط ( nemesis ) ( کامل نشده ):
The Lost Memories ---پایه و اساس بازی بزرگ "Silent Hill" -- تحلیلی بزرگ برای این بازی

مقالات مختلف در مورد سری سایلنت هیل:
Silent Hill: Homecoming Plot
Silent Hill: Origins Plot
Silent Hill Shattered Memories Plot
داستان (Silent Hill: Orphan)
شباهت بین Homecoming و Silent Hill 2
تاریخ وقایع Silent Hill و Shepherd's Glen
دانلود Silent Hill 2 - The movie
ترجمه یادداشت های سایلنت هیل 2
ترجمه فارسی دیالوگ های بازی Silent Hill 2: Born from a Wish
سایلنت هیل 4: پرونده قربانیان
ساکنین South Ashfield Heights apartments- قسمت اول - قسمت دوم
یادداشتی کوتاه بر SILENT HILL: HOMECOMING
داستان نسخه اول فیلم سایلنت هیل
Silent Hill: Original Memories
Silent Hill HD Collection Achievements Guide
Little Baroness
جودی میسون
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 1
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 2
طرح اولیه موتور
سایلنت هیل پست 3
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 4
خاطرات الکس شپرد
داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 1 به صورت ویدیویی

163949 163950

داستان سایلت هیل 1 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​

داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 2 به صورت ویدیویی

163952 172258

داستان سایلت هیل 2 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​
 

Attachments

  • sh1.png
    sh1.png
    56.3 KB · مشاهده: 3,611
  • silenthill1.jpg
    silenthill1.jpg
    55.1 KB · مشاهده: 166
آخرین ویرایش:
درود بر همه

دوستان در مورد نظرسنجی که همه پیشنهاد مسعود جان و اشکان عزیز رو قبول دارند، پس خواهشاً برای عوض کردنش اقدام کنید.

دوستان من اونجا که عکس یه گردنبند روی تخته سیاه کشیده شده گیر کردم ..... چه کنم اونجا ؟؟؟ ممنونم

سلام دوست خوبم به تاپیک خودت خوش آمدی.
شما باید یه تخته پاک‌کن پیدا کنی که بتونی باهاش تخته رو پاک کنی تا قفلش از بین بره. طبقه پایین سالن نمایش رو پیدا کنید، اونجا یک معما وجود داره بعد از حل کردنش محیط تغییر می‌:‌کنه و از اونجا به بعد بازی روند خطی پیدا می‌کنه تا اینکه تخته پاک‌کن رو پیدا می‌کنید.
 
درود بر همه

دوستان در مورد نظرسنجی که همه پیشنهاد مسعود جان و اشکان عزیز رو قبول دارند، پس خواهشاً برای عوض کردنش اقدام کنید.



سلام دوست خوبم به تاپیک خودت خوش آمدی.
شما باید یه تخته پاک‌کن پیدا کنی که بتونی باهاش تخته رو پاک کنی تا قفلش از بین بره. طبقه پایین سالن نمایش رو پیدا کنید، اونجا یک معما وجود داره بعد از حل کردنش محیط تغییر می‌:‌کنه و از اونجا به بعد بازی روند خطی پیدا می‌کنه تا اینکه تخته پاک‌کن رو پیدا می‌کنید.

ممنونم .... ........

طبقه پایین سالن نمایش رفتم معما نیس ! میشه بگید کدوم معما ؟؟؟
 
درود بر همه

دوستان در مورد نظرسنجی که همه پیشنهاد مسعود جان و اشکان عزیز رو قبول دارند، پس خواهشاً برای عوض کردنش اقدام کنید.
در مورد چیه علی؟ بگو تا ملتفت بشیم. گزینه هاش چی باشه؟
 
ممنونم .... ........

طبقه پایین سالن نمایش رفتم معما نیس ! میشه بگید کدوم معما ؟؟؟

شما وقتی نردبان را پایین کشیدید، به قسمت کنترل سالن نمایش میرسی، اونجا باید شما مراحلی رو که برای شروع تأتر لازمه انجام بدی تا معما حل بشه، راهنمایی بیشتر خواستید کمک می‌کنم، ولی سعی کنید معما رو خودتون حل کنید.

در مورد چیه علی؟ بگو تا ملتفت بشیم. گزینه هاش چی باشه؟

پیشنهاد مسعود و اشکان اینه که یک نظر سنجی در مورد قسمت‌هایی که اعضای تاپیک بازی کردند بگذاریم، گزینه‌هاش هم قاعدتاً همه نسخه‌هایی که تا الآن منتشر شده هست.

سؤال نظر سنجی این باشه مثلاً: کدام یک از نسخه‌های سری سایلنت هیل را بازی کردید؟

ویرایش: پست رو ارسال کردم دیدم نظر سنجی تغییر کرده، ماشالا سرعت :d بچه‌ها بشتابید!

نظر سنجی به روز شد
البته خدا کنه هر کسی شرکت میکنه همه گزینه ها را تیک نزنه بره پایین و واقعا اونهایی را تیک بزنه که بازی کرده تا یه آمار درست به دست بیاد

من که خودم به شخصه نسخه های موبایل را نه دیدم نه شنیدم نه میدونم چیه

ممنون آقا نوید.

در مورد نسخه‌های موبایل، حتماً این بازی‌ها رو تهیه کنید، واقعاً تجربه خوبیه و کیفیت عالی‌ای داره. سایلنت هیل‌های موبایل بیشتر رو حل معماها تأکید دارند، اتمسفر بازی هم فوق‌العادست.
 
آخرین ویرایش:
نظر سنجی به روز شد
البته خدا کنه هر کسی شرکت میکنه همه گزینه ها را تیک نزنه بره پایین و واقعا اونهایی را تیک بزنه که بازی کرده تا یه آمار درست به دست بیاد

من که خودم به شخصه نسخه های موبایل را نه دیدم نه شنیدم نه میدونم چیه
 
اول اینکه یه نفر برای من مشخص کنه که مگه مری 3 سال پیش نمرده، پس یعنی چی که این نامه که به لورا داده مال هفته پیشه ؟
به نظر میاد من هم مثه جیمز گیج شدم.

ببخشید آتوسا خانوم این پستتون را تازه خوندم :d بنده هم از شما تشکر می‌کنم، به بنده لطف دارید و همچنین تشکر می‌کنم از همه دوستان عزیزی که برای این تاپیک زحمت می‌:کشند.

خیر، مری سه سال پیش نمرده! با توجه به اون Voice که تو هتل در حالت OW پیدا می‌کنیم، دکتر مری به جیمز میگه که همسرت احتمالاً تا سه سال دیگه بیشتر عمر نمیکنه، این جمله تو ذهن جیمز می‌مونه، از اونجا به بعد مری در قلب جیمز می‌میره (دیگه وجود حقیقی براش نداره، جیمز از اونجا به بعد مری رو مرده متحرکی فرض می‌کرده که باید به زور تحملش کنه)، بعد از سه سال رنجی که مری از بیماریش کشید، جیمز دست به قتلش میزنه و از اونجا که سه سال پیش با توجه به جمله دکتر، مری وجود حقیقی‌ای برای جیمز نداشته، تصور می‌کنه که مری سه ساله پیش مرده! با توجه به LM جیمز بعد از قتل مری، او رو تو صندوق عقب ماشینش میگذاره و به سمت سایلنت هیل حرکت می‌کنه و ادامه ماجرا ... .

بچه ها Shattered Memories رو اونا که بازی کردن، چجوریه؟ داستانش چیه دقیقا؟ رو چه کنسولی هست ؟

من این نسخه رو بازی نکردم ولی دیدم (به نظرم ارزش بازی کردن هم نداره، حتی برای یک بار:d). به نوعی روایت دیگه‌ای از داستان نسخه اوله، البته بدعدت‌های زیادی داره. برای PS2، Wii و PSP منتشر شده البته با شبیه ساز رو PC قابل بازی و صد البته پیشنهاد نمیشه :d
 
سلام
خب بد نیست تا اینجا با هم نگاهی به نتایج نظرسنجی‌های برگزار شده تا الان بندازیم
اولین نظرسنجی تاپیک به مناسبت بحث پیرامون شخصیت‌های شماره اول بازی، به انتخاب برترین شخصیت فرعی این شماره اختصاص پیدا کرد.
جا داره از اشکان به خاطر شروع نظرسنجی قدردانی کنم.
albums2757-picture36650.jpg
در ادامه به خاطر ارتباط داستان شماره اول با سوم و به دلیل پرش بحث شخصیت‌ها از 1 به 3،‌انتخاب برترین شخصیت فرعی شماره 3 موضوع نظرسنجی شد.
albums2757-picture36652.jpg
اوایل امسال در تعطیلات نوروزی بود که به عنوان پیک شادی! یکی از بهترین نظرسنجی‌ها برگزار شد. انتخاب برترین شخصیت اصلی سری.
albums2757-picture36654.jpg
نظرسنجی بعدی مربوط به شخصیت‌های فرعی شماره 2 بود که به دلیل عبور سریع به شماره 4 نیمه تمام ماند.
albums2757-picture36651.jpg
در اینجا به شماره چهار و انتخاب برترین شخصیت فرعی این شماره رسیدیم.
albums2757-picture36653.jpg
آخرین نظرسنجی هم مربوط به تاثیرگذارترین شماره از لحاظ موسیقی بود که تا همین اواخر جریان داشت.
albums2757-picture36655.jpg
پ.ن : وجه اشتراک تمام این نظرسنجی‌های، تک-انتخابی بودن آنهاست.
 
آخرین ویرایش:
بخشید آتوسا خانوم این پستتون را تازه خوندم :d بنده هم از شما تشکر می‌کنم، به بنده لطف دارید و همچنین تشکر می‌کنم از همه دوستان عزیزی که برای این تاپیک زحمت می‌:کشند.

خیر، مری سه سال پیش نمرده! با توجه به اون Voice که تو هتل در حالت OW پیدا می‌کنیم، دکتر مری به جیمز میگه که همسرت احتمالاً تا سه سال دیگه بیشتر عمر نمیکنه، این جمله تو ذهن جیمز می‌مونه، از اونجا به بعد مری در قلب جیمز می‌میره (دیگه وجود حقیقی براش نداره، جیمز از اونجا به بعد مری رو مرده متحرکی فرض می‌کرده که باید به زور تحملش کنه)، بعد از سه سال رنجی که مری از بیماریش کشید، جیمز دست به قتلش میزنه و از اونجا که سه سال پیش با توجه به جمله دکتر، مری وجود حقیقی‌ای برای جیمز نداشته، تصور می‌کنه که مری سه ساله پیش مرده! با توجه به LM جیمز بعد از قتل مری، او رو تو صندوق عقب ماشینش میگذاره و به سمت سایلنت هیل حرکت می‌کنه و ادامه ماجرا ... .
خواهش می کنم، وظیفم بود

خب عرض کنم خدمتون که...آها حالا گرفتم :دی پس به نوعی جیمز دچار این توهم شده که مری مرده! خب پس دیگه چه دلیلی داشته که روزای آخر جیمز رو به خونه بیاره و به طور مثال ازش مراقبت کنه، جیمز مری رو توی خونه کشته دیگه ؟

البته من یه بار دیگه دارم بازی رو انجام میدم الان هم مرحله بیمارستان هستم :دی خیلی نکات دوباره داره برام روشن میشه و سوالای جدید هم تو ذهنم میاد برای همین می پرسم
مرسی بابت پاسخگویی
 
silent hill 4 original memories
سلام به دوستای خوبم...

برخورد andrew با little walter...دیدن والتر توی این شرایط خیلی براش عجیب و البته ترسناکه...اون والتر رو خوب میشناسه.....وقتشه مجازات بشی...هنری ازش میبرسه که این بچه کیه و اونم باسخ میده که اون والتره و من توی یتیم خانه کار میکنم اونو اونجا دیدم...میگه ما سعی کردیم که اونجا رو مانند یه یتیم خانه جلوه بدیم! اما درواقعا مرکز مذهبی ما بود...
6-046.jpg
قربانی بعدی...این دیگه واقعا حقش بود برخلاف دو قربانی قبل...
6-067.jpg
مثل همیشه بعد از این قربانی هم دوباره به ابارتمان منتقل شدیم و باید از اتاقمون شروع کنیم...وان حمام بر از خون شده و بوی بد...یعنی دلیلش چیه؟
7-002.jpg
یادداشت بعدی که زیر در بیدا کریدم گفته که یه سلاح کارامد برای مقابله با روح ها هست که در سنگ بزرگ یتیم خانه وجود دارد که انواعی از طلسم ها بر روی ان نوشته شده و همون خنجر با دسته چوبی مثلث شکل هست...
7-004.jpg
بازم فرانک و ایلین جلوی در درحال صحبت کردن هستند...فرانک خودش هم اعتقاد داره که بارتمانش عجیب و غریبه! میگه که تصور میکنه از داخل در رو با چیزی بسته ن...و یه یادداشت از زیر در برامون میفرسته..
7-008.jpg
میگه من یه بند ناف در اتاقم دارم که خیلی بوی بد میده!ایلین از حرفاش متعجب میشه و فرانک بهش میگه هر چی که گفتم رو فراموش کن...!
7-017.jpg
نوشته اون ناخواناست اما بخشی ش نوشته که باید مراقب باشی و از اونجا بیای بیرون...مثل اینکه فرانک در جریان بعضی چیزا هست!
7-020.jpg
حفره بازم بزرگتر شده...
7-023.jpg
 
سلام
درود بر همگی
دوستان من یکمی در مورد پایان UFO سایلنت هیل تحقیق کردم. نکات جالبی هم پیدا کردم در مورد این آدم فضایی هایی که توی سایلنت هیل پیداشون میشه.
خب اگر توجه کرده باشید برای گرفتن پایان UFO سایلنت هیل یک و دو, باید یه جواهر آبی رنگ پیدا کنید و از اون توی مکان هایی مخصوص استفاده کنید.
اسم این تکه سنگ آبی در سایلنت هیل 1, Channeling Stone هست و در سایلنت هیل 2 Blue Gem(جواهر آبی رنگ).

06642033046564591719.jpg
68121700037422800824.jpg


حالا اگر به طرح روی سنگ دقت کنید یه چیزی شبیه به این علامت ها رو میبینید:

40765552800839652544.jpg


این علامت مربوط به بشقاب پرنده ای بوده که تصور میشه در سال 1960 میلادی و ظاهراََ به رهبری موجوداتی از سیاره UMMO بر فراز آسمان اسپانیا اومدند.
UMMO یا UMMOISM برای توصیف ادعاهایی هست که در دهه های گذشته صورت گرفته, بر طبق این ادعاها موجودات فضایی از سیاره UMMO با افرادی که بر روی زمین هستند مکاتبه میکنند.
همچنین این علامت شبیه نماد سیاره اورانوس در اختربینی هست.
اورانوس در یونان باستان نماد آسمان شب و بهشت است.
این قضیه سیارات به همین جا ختم نمیشه توی کتاب LM نوشته شده:
خب یه خورده در مورد این علامت و سنگ آبی منم اضافه کنم.
ابتدا سنگ آبی:
در آیین‌های این فرقه، 2 راز خیلی مهم وجود داره؛ Blue Jinn و Lady in Red. اعتقاد داشتند که هنگام ظهور شیاطین و اجنه، اگه اون موجود به شکل مذکر ظاهر میشد، به رنگ آبی و اگه به صورت مونث بود، بانویی با لباس قرمز بود. یکی از لوازم ارتباط با دنیای موازی هم چیزی هست که نمادش رو به شکل این سنگ تو بازی می‌بینیم.
12 نقطه تو دنیا وجود داره که میشه بین دو دنیا سوییچ کرد. یکیش چسبیده به ژپان به اسم مثلث شیطانه.
در ادامه علامت:
توی نمادشناسی، هرچیزی که علامت خدا و یا خوبی باشه میشه نماد ابلیس.
اگه شما نیم-دایره سمت چپ رو بردارید و کنار سمت راستی قرار بدید، عدد 10 نمایان میشه. در عددشناسی، 10 نماد خدا و خالق قلمداد میشه.
سلام.
از اونجائی که مسعود خواهش کرد برای نظرسنجی و یک روزی گذشته و کسی پیشنهاد جدیدی نداده و میدونم روی مسعود رو زمین نمیندازید نظرسنجی به همون موضوع تغییر خواهید کرد.

فکر کنم فقط بنده مخالف بودم و نظرم رو گفتم و هنوز هم رو حرفم هستم ولی ایرادی نداره، روی حرف پیشکسوتان تاپیک حرفی نداریم و منتظر تغییر نظر سنجی هستیم.
ای جانم. خداییش شرمنده کردید منو:-*

14- (Walter's Victims (Ghosts
xuq6bc2bkg2i7yz6m82.png

یکی از علاقه‌های بنده، گشت و گذار تو گوشه و کنار شهر و لوکیشن‌های بازی بود. بدترین خاطره من از سری هم همین بود که نمیشد از شر این ارواح خلاص شد تا ولگردی کنم.)x
 
من این نسخه رو بازی نکردم ولی دیدم (به نظرم ارزش بازی کردن هم نداره، حتی برای یک بار:d). به نوعی روایت دیگه‌ای از داستان نسخه اوله، البته بدعدت‌های زیادی داره. برای PS2، Wii و PSP منتشر شده البته با شبیه ساز رو PC قابل بازی و صد البته پیشنهاد نمیشه :d
پیشنهاد بشه هم نمیتونی بازی کنی!:d
چرا؟ چون حتی با CPU غولی مثل i7 هم بازی شدیدا افت فریم داره. بر خلافش Origin روون اجرا میشه.
 
من که خودم به شخصه نسخه های موبایل را نه دیدم نه شنیدم نه میدونم چیه
چون این رو دیدم و این که حتی فعال ترین بچه های تاپیک به شماره های موبایل رای ندادند بد ندیدم که یه توضیح مختصری ذر مورد این شماره ها بهتون بدم تا بیشتر آشنا بشید :
این سه شماره از بازی که داستان به هم مرتبطی دارند ( البته من شماره ی سوم بازی رو نتونستم آخر پیدا کنم ولی شنیدم که به دو شماره قبلی مرتبطه ) از یتیم خونه ی فرقه شروع میشند و در مورد کسانی هست که زیر دست این فرقه پرورش پیدا کردند و با حضور دوباره در یتیم خونه به دنبال مشائلی هستند که قبلا شروع شده توجهتون رو به پست 472 تاپیک که دانیال عزیز ارسال کرده جلب میکنم که و تماما داستان شماره اول رو توضیح میده ، با خوندن همین متن میتونید ببینید که در سطح یک بازی موبایل چقدر سطح داستان بازی بالا هست :
در ابتدا باید به خدمتتون عرض کنم که این مطلب رو با ذهنیت مناسب بخونید و صرفآ به خاطر این که این یک بازی موبایل هستش داستانش رو سر سری نگیرید .



شما بازی رو هنگامی شروع می کنید که کنترل Ben رو به عهده می گیرید.Ben 30 سال قبل در پرورشگاهی زندگی می کرده که اتفاقات ناگواری درش افتاده که Ben رو مجبور به فرار از پرورشگاه کرده.حالا Ben دوباره به اون پرورشگاه برگشته البته خودش هم متحیره که چرا اینقدر اصرار به برگشتن به این پرورشگاه داشته.

شما در همون ابتدای بازی با دیدن انجیل و لغت نامه در قفسه ی کتاب که تنها کتاب های این قفسه هم هستند و باشنیدن این حرف که این یک امر عادی برای این محل به حساب می اد متوجه جو خشک و مذهبیه پرورشگاه می شید وقتی Ben بیان می کنه که ما تقریبآ اجازه ی ورود به دفتر مدیر رو نداشتیم جو استبدادی ای رو نشون می ده که مطمینآ با اصول دینی ما مغایرت داره(یکی از نقاط قوت سری سایلنت هیل ایجاد پارادوکس های متعدد در بازی اللخصوص در مورد مسایل مذهبیه).با دیدن تابلویی که روش نوشته شده"پرورشگاه شفرد جایی که اینده ی همه ی افراد برای ما مهمه"می تونیم نتیجه بگیریم که در پرورشگاه دقیقآ عکس این عمل انجام می شده و احتمالآ چیزی برای مسولین مهم نبوده به جز این که بچه ها رو به هر ترتیبی که شده به سمت خدا و کلیسا بیارن.

شما در ادامه وارد دفتر مدیر پرورشگاه می شید.جایی که با دیدن صندلی راحت مدیر و مقایسه ی اون با صندلی فوق العاده ازار دهنده ی بیرون دفتر و همچنین صندلی های دیگر اتاق متوجه تفاوت بزرگی که در کلام و رفتار مسولین پرورشگاه بوده می شید.

در اتقاق ناهار خوری شما بامیزی مواجه می شید که نوارهایی از طلا درش بکار رفته و همینطور کمدی که حکاکی قشنگی روش انجام شده که حکایت از سروتمند بودن پرورشگاه داره.زدن عکس سرپرستار پرورشگاه به جای عکس هایی از عیسی(ع) نشان از غرور و همینطور عقاید نه چندان مذهبی مسولین پرورشگاه داره.

Ben هر از چند گاهی صدایی رو می شنوه که در مورد وقایع شومی که در شب فرار Ben از پرورشگاه اتفاق افتاده حرف می زنه در اولین برخورد صدا به Ben می گه "چرا بازم مثل اون شب فرار نمی کنی و بری تو حمام قایم بشی." Ben از ترس رنگش پریده اما اون برای فهمیدن قضیه ای به اینجا اومده که براش مهم تر از ترسشه پس به راهش ادامه می ده.

Ben در دستشویی طبقه ی دوم پرورشگاه با Karen اشنا می شه.Karen در جایی گیر کرده و Ben تنها صداش رو از طریق کانال کولر می شنوه.Karen از Ben در مورد دلیل حضورش در پرورشگاه می پرسه و Ben پاسخ می ده که دقیقآ نمی دونه چرا به اینجا اومده.در وسط صحبBen,Karen رو به خاطر می اره که 30 سال قبل با هم در همین پرورشگاه زندگی می کردن و اینکه در اون شب مخوف Karen هم از پرورشگاه فرار کرده,اما Karen چیزی از این وقایع رو به خاطر نمی اره.Ben توضیح می ده که در اون شب تمامی بچه های پرورشگاه در تختشون کشته شدن به جز 3 نفر اما Karen باز هم چیزی رو به خاطر نمی اره برای همین قرار می گذارن که ابتدا همدیگر رو پیدا کنن بعدآ در این مورد صحبت کنن.

شما با چک کردن دستشویی از Ben می شنوید که" ما نمی تونستیم زمان استفاده از دستشویی درب رو قفل کنیم و باید با نگاه کردن به زیر درب دستشویی متوجه می شدیم کسی از اون استفاده می کرده,بچه ها همدیگر رو سر این قضیه اذیت می کردن"لازم به ذکر نیست که چنین مسایلی تنها باعث زدگی بچه ها از محیط زندگیشون و مطمینآ تمامی مسایل پیرامون اون می شه در واقع می شه این گونه گفت که مسولین پرورشگاه نه تنها قصد دین دار کردن بچه ها رو نداشتن بلکه تا حد امکان سعی کردن با امیختن مسایل ناراحت کننده و ازار دهنده با دین و نشون دادن دین به این طریق بچه ها رو از مذهب و دین بیزار کنن.

بچه ها حتی اجازه ی نگهداری وسایل شخصی رو نداشتن که این باعث می شده قادر نباشن به این محیط حس تعلق بکنن پس مطمینآ از نظر روانی خموده می شن و این بهترین فرصت برای امریه که ما بهش می گیم شستشوی مغزی(کاری که روی Walter Sulivan در SH4 توسط George Rostenانجام شد)می خوام نتیجه بگیرم که این نوانخانه به احتمال زیاد متعلق به Cults هست ونه مسیحیون.


یکی از نقاط قدرت یا شایدم ضعف این بازی اینه که رفتن به دنیای دیگر(Other World) یک امر اختیاریه البته شما برای پیش بردن بازی نیاز دارید گاهی در Other World بازی رو ادامه بدید اما در حالت کلی هر زمان شما تصمیم بگیرید می تونید در میان دو بعد حرکت کنید.زمانی که Benبرای بار اول نماد هاله ی خورشید(Halo Of The Sun) رو می خونه و به Other World وارد می شه اون صدای مشکوک رو باز می شنوه"تو باید خیلی وقت پیش می مردی"و بعد بیهوش می شه.زمانی که مجددآ بهوش می اد دستشوی رو پر از رد خون می بینه.رد خون به سوراخی منتهی می شه که به نظر می اد کسی از اون به پایین افتاده و سعی کرده خودش رو با چیزی نگه داره ولی موفق نشده(چنین مواردی در سری بازی های سایلنت هیل یک امر کاملآ عادیه و احتمالآ ربط چندانی به داستان اصلی نداره)

در O.W زمانی که Ben به دفتر مدیریت پرورشگاه می ره به جای میز مدیریت میز جراحی ای رو می بینه و همینطور وسایل جراحی اغشته به خون(O.W رو می شه به نوعی دنیای کابوس های هر فرد تعریف کرد-شما می تونید تصویری رو که از دفتر مدیر در ذهن و ضمیر ناخوداگاه Ben شکل گرفته رو ببینید!!!)

Ben نامه ای رو تو دفتر مدیریت پیدا می کنه که از طرف دکترGraham Nolan به Nurse Elise ( از مسولین پرورشگاه) که در اون ذکر شده Ben از بیماری سرطان حادی رنج می بره در همین زمان Ben صدایی رو می شنوه که می گه"در حمام منتظرت هستم"

زمانی که Ben راه خودش رو به حمام پیدا می کنه صدای Karen رو می شنوه اما پس از ورود به داخل حمام خستگیه عجیبی در تنش حس می کنه کم کم به خاطر می اره که در اون شب در زمانی که دوستانش در تختاشون کشته می شدن به حمام رفته و بعد از همونجا فرار کرده و یواش یواش به خواب می ره.....










"بابا خواهش می کنم.معذرت می خوام... Moon ولی ما نمی دونیم چه جوری با همه ی این مسایل کنار بیام,اونا خیلی زیاد شدن...مامان...؟...ما معذرت می خوایم عزیزم...من دیگه اون کار رو انجام نمی دم, قول می دم !ماشین رو نگه دارید!...ما دیگه رسیدیم.این افراد به خوبی ازت مواظبت می کنن...من کی دوباره شما رو می بینم؟؟ به دیدنم می اید؟؟ ...خداحافظ Moon

شما بازی رو با Moon شروع می کنید.اون توضیح می ده که"این محل از 30 سال پیش تا کنون تغییر نکرده من خواب این جا رو به دفعات دیده ام.چرا...؟"

Moonهم اون صدای مشکوک رو می شنوه و طبق گفته ی صدا به سمت حمام حرکت می کنه.زمانی که به حمام می رسه با جسد بی جان Ben مواجه می شه و پس از برداشتن وسایل Ben حمام رو ترک می کنه.
زمانی که Moon به Other World وارد می شه داستان زندگیش رو براتون تعریف می کنه"از دستانم داره خون می اد,اون ها من رو در این نوانخانه تنها گذاشتن به خاطر این که من در 3 سالگیم سعی کردم خودم رو بکشم!فکر کنم اونا از این شرایط خسته شده بودن"شما با ورودتون به سالن ناهار خوری می تونید این محیط رو از منظر Moon ببینید تا متوجه بشید که در دوران کودکی Moon دچار چه زجری بوده برای زندگی در همچین محیطی.در جایی از خاطرات Moon شما مشاهده می کنید که Moon خواهان مرگ بوده و زمانی رگ دستش رو زده بود با دیدن صورت نگران پدرش از اون سوال می کنه که "چرا نارحتی پدر؟"بعد از هوش می ره.

شما در ادامه وارد کلاس درس پرورشگاه می شید.لحن صحبت Moon در مورد زمان تحصیلش ما رو متوجه ی ناراحتی فراوان این فرد در دوران کودکیش می کنه.
Moon مجددآ اون صدای عجیب رو می شنوه که بهش می گه"چرا اینقدر ناراحتی Moon? تو می خواستی بمیری!حالا دیگه نمی خوای؟ اما من فکر می کنم که باید بخوای"

شما با ورودتون به کلاس درس در Other World می بینید که Moon کلاس رو به صورت یک شکنجگاه می دیده.شما روی میز تحریر اثار خون می بینید که به خاطر میخ هایی است که در دست فردی فرو رفته بوده اما اون فرد موفق شده دست خودش رو ازاد کنه(دقیقآ حالتی که برای بچه های این پرورشگاه وجود داشته-بچه ها محکوم به حضور در کلاس بودند و حتی بعد از تعطیلی کلاس هم می شد اثار مخرب کلاس رو روی بچه ها دید دقیقآ همون طوری که می شه اثار میخ ها رو روی دست فردی که به میز متصل شده بود دید).Moon در کلاس درس وصیت نامه ای رو پیدا می کنه که با دست خط خودشه ولی اون هیچ وقت قبلآ چنین چیزی رو ننوشته بود!!!

پیرو وصیت نامه ای که پیدا می کنه وارد دستشویی می شه و دختری رو در اونجا می بینه.دختر خودش رو Alessa معرفی می کنه و باعث هراس Moon می شه و Moon از Alessa می خواد که زیاد بهش نزدیک نشه.اما Alessa اصرار داره که حسی رو به Moon نشون بده.شما فریاد Moon رو می شنوید و دیگر هیچ........




"من Karen هستم.نمی دونم چه جوری این جا اومدم.اما اینطور که معلومه من توی پرورشگاهی که 30 سال پیش توش زندگی می کردم گیر کردم"

شما کنترل شخصیت سومتون رو بر عهده می گیرید.Karen از طریق کانال کولر شروع به صحبت با Ben می کنه(در این زمان شما وقایع رو یک بار دیگه از دیدگاه karen می بینید-چون Ben هم اکنون مرده) Karen احساس خستگی می کنه و برای لحظاتی بر روی گونی سیب زمینی به خواب می ره.در خواب صدای Alessa رو می شنوه"تو واقعآ خواهر منی؟!!اما مامان گفته بود تو مردی!!من هیچوقت نمی دونستم"

Karenاز خواب می پره و به دنبال منبع صدا از انبار خارج می شه و به طرف دستشویی می ره.بعد از خوندن نشان هاله ی خورشید مجددآ صدای Alessa رو می شنوه"من بهت افتخار می کنم خواهر عزیزم..این کیه؟من فکر کردم که این یه رویا بوده,Alessa?!!...درسته خواهر عزیزم.من هستم...ت.. تو چرا به من افتخار می کنی؟...مطمینآ به خاطر کاری که برام کردی!...من چه کاری برات کردم؟متوجه نمی شم...یادت نمی اد,خب اشکالی نداره به زودی یادت می اد....!!چی رو به یاد می ارم؟من باید چی رو به یاد بیارم؟Alessa...

Karenبه هوش می اد و خودش رو در دستشویی ای غرق در خون می بینه جای چنگال های جانوری روی زمین به وضوح مشخصه که زیر دریایی از خون مدفون شده.
Karen پس از ترک دستشویی به سمت اشپزخانه می ره.درون اشپزخانه به جای اجاق گاز درختی سبز شده که میوه هاش سرهای بجه هاست,بچه هایی که چهره هاشون برای Karen اشناست,بچه هایی که 30 سال پیش در این پرورشگاه زندگی می کردن,در این زمان صدای Alessa به گوش می رسه"یادته زمانی که کوچیک بودی و ما در مورد فرار از همه ی چیزای بد با هم صحبت می کردیم؟در مورد این که ما جای خوبی ها(Promiss Land( رو پیدا خواهیم کرد...من رو ببخش اما من چیز چندانی از دوران کودکیم به یاد نمی ارم... اشکالی نداره.زمانی که قولی رو که به من دادی عملی کنی به یاد می اری.من می دونستم که ما با هم به حقیقت تبدیلش می کنیم....کدوم قول؟!!...Karen من دنیای زیبایی ها رو پیدا کردم,پیداش کردم...در مورد چی صحبت می کنی؟!!Alessa...."

در نهایت Karen وارد اخرین اتاق نادیده ی پرورشگاه می شه,جایی که با Alessa قرار داشته."تو بلاخره رسیدی به اینجا خواهر عزیزم.حالا به یاد می اری؟به یاد می اری که چه جوری اون بذر های شیطانی رو برای من کشتی؟برای ما.دقیقآ همون طوری که قول داده بودی ما اینجا رو از وجود اهرمین پاک کردیم, با کمک هم....چی؟!!! من کسی رو نکشتم!!من...من همه ی اون کارای وحشتناک رو کردم!!....نه!....تو کار درستی انجام دادی خواهر پس چرا خوشحال به نظر نمی ای؟!...من بلاخره به یاد اوردم که اون شب چه اتفاقی افتاد.این من بودم که همه ی اونا رو کشتم.چه جوری تونستم چنین کاری انجام بدم؟!...تو کاری رو انجام دادی که باید انجام می دادی!تو به من کمک کردی تا سرزمین موعودمون رو پیدا کنیم.همونطور که قول داده بودی....نه!من هیچوقت نمی خواستم کسی رو بکشم.این تو بودی.توبودی که من رو مجبور کردی اون کارای نفرت انگیز رو انجام بدم.من هیچوقت این رو نمی خواستم!...پس تو بر علیه من شدی؟حالا می فهمم.تو هم مثل اونا شیطانی هستی و اجازه نداری که در این محیط پاک بمونی....Alessa داری...داری چی کار می کنی؟خدای من نه....."

Karenهیولایی رو در جلوی خودش می بینه.بعد از کشتن هیولا Alessa شروع به صحبت می کنه"Karen, این کاری که کردی چه چیز مثبتی به بار میاره؟ لطفآ من رو در جایی که خودت می دونی ملاقات کن... Moon دوست داره چند کلمه ای باهات صحبت کنه"

همونطوری که خودتون دیدید این داستان در سطح و اندازه داستان یک بازی موبایل نیست برای همین هم اون رو به چند قسمت تقسیم کردن که این اولین قسمت ازاون بود.امیدوارم داستان های بعدی این سری هم به اندازه ی این بازی عالی باشن.


این بازی حجمی معادل 466KB داره ولی با همین حجم پایین کیفیت خودش رو حفظ کرده و حتی در مواردی از موزیک هم درش استفاده شده.
توی پست 471 که احمد عزیز قرار داده کل Walkthrough بازی هم موجوده چون واقعا معماهای جالبی داره و fبه راحتی قابل تموم کردن نیست بدون شک بهترین بازی موبایلی هست که تا حالا بازی کردم ، به کنار این موضوع که جو بازی هم خوب میتونه ترس رو توی یه قاب 200*300 منتقل کنه !
خلاصه شدید توصیه میشه اگر امکانش هست بگید تا لینک دانلود شماره های یک و دو رو هم قرار بدم !

پاینده باشید !

======
ویرایش :
حقیقتا اشکان جون لینک دانلود توی انجمن ممنوعه. ولی برای بچه ها پ.خ کن اگه خواستی
علی جان مطلعم ، منظورم از امکان داره دقیقا همین بود :d
حالا هر کی خواست بگه تا براش ب پخ م .
 
آخرین ویرایش:
خلاصه شدید توصیه میشه اگر امکانش هست بگید تا لینک دانلود شماره های یک و دو رو هم قرار بدم !
حقیقتا اشکان جون لینک دانلود توی انجمن ممنوعه. ولی برای بچه ها پ.خ کن اگه خواستی
 
بچه ها Shattered Memories رو اونا که بازی کردن، چجوریه؟ داستانش چیه دقیقا؟ رو چه کنسولی هست ؟
به نظر من که بازی بدی نبود, وقتی که Other World میشد, همه جا یخ میزد!! دیگه مثل نسخه های قبلی همه جا خونین ُ مالین نمیشد!:d
بازی طوری بود که باید از دست هیولاها فرار میکردی, نمیتونستی بایستی و باهاشون مبارزه کنی.
آهنگ های بازی هم با نسخه های قبلی تا حدود تفاوت داره, آهنگ های بازی یه حالتی داره, نمیدونم چجوری توصیفش کنم...
خودم به شخصه وقتی آهنگ هاش رو گوش میدم یاد خاطرات گذشته میفتم...
معماهای بازی هم خوب بودند. در ضمن توی بازی, هری یه موبایل داره که در انجام دادن خیلی از کارها به دردش میخوره!
خلاصه اینکه با سایلنت هیل های قبلی خیلی تفاوت داره! ولی من خودم به شخصه ازش خوشم اومد!:d
 

کاربرانی که این گفتگو را مشاهده می‌کنند

تبلیغات متنی

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی همین حالا ثبت نام کن
or