بحث و تبادل نظر در مورد سری Silent Hill (خلاصه داستان در پست اول)

علاقه دارید کدام نسخه از سری بازی سایلنت هیل ریمیک بشود؟


  • مجموع رای دهنده‌ها
    42

Silent Dream

In madness you dwell
کاربر سایت
shf_banner.png

پس از گذشت ده سال از انتشار آخرین نسخه سایلنت هیل بالاخره کونامی در اکتبر سال 2022 نسخه جدیدی از این سری را با نام Silent Hill ƒ معرفی کرد. داستان بازی کاملا جدید خواهد بود و در سال 1960 و در ژاپن رخ میدهد و دنیایی زیبا ولی در عین حال وحشتناک را به تصویر میکشد. این بازی توسط NeoBards Entertainment در حال ساخت است و هنوز تاریخ انتشار آن مشخص نیست..
  1. نوشته شده توسط Ryūkishi07، مشهور برای رمان‌های تصویری ژاپنی که به معماهای قتل، وحشت روانی و فراطبیعی می‌پردازند.
  2. طراحی موجودات و شخصیت‌ها توسط kera
توسعه‌دهنده: NeoBards Entertainment
ناشر: Konami Digital Entertainment
کارگردان: Al Yang
تهیه‌کننده: Motoi Okamoto
نویسنده: Ryukishi07
طراح: kera
تاریخ انتشار: TBA (مشخص نیست)
پلتفرم‌ها: TBA (مشخص نیست)

wire.png

نویسنده ای به نام Harry Mason و همسرش در حین عبور از یک جاده، نوزادی را یافته و نام او را شریل می‌گذارند. چهار سال بعد همسر هری فوت می‌کند. سه سال پس از فوت همسرش، هری بنا به دلایلی تصمیم می‌گیرد با شریل به شهری که وی را در نزدیکی آن یافته بودند سفر کند. شب هنگام، در جاده‌ی کنار شهر، پلیسی موتورسوار از کنار آنها عبور کرده و توجه هری را جلب می کند. اندکی جلوتر، هری متوجه موتور پلیسی میشود که بدون سرنشین در کنار جاده افتاده در همین حین، در روبروی خود دختری را وسط جاده می‌بیند. برای اجتناب از تصادف با او، دیوانه‌وار فرمان را می چرخاند. اما ماشین منحرف شده و به دره‌ی کناری سقوط می‌کند. هری پس از به هوش آمدن، متوجه غیبت شریل می‌شود. در حین جستجو، شبح شریل را می‌بیند و به دنبال او می‌دود. در انتهای معبری تنگ، ناگهان همه‌چیز در تاریکی فرو می‌رود و چهره آنجا تغییر می‌کند. هری مصمم ادامه ‌می‌دهد اما در اثر حمله‌ی چند موجود هیولا مانند به حالت مرگ روی زمین می‌افتد.
وقتی هری بعد از آن حادثه در کافه ای بیدار می‌شود، با همان پلیس روبرو می‌شود. آنها با هم از اتفاقات عجیب شهر و حالت غیرعادی آن سخن می‌گویند. پلیس Cybil Bennet‌ نام دارد و به هری در یافتن شریل کمک می‌کند. حالت عادی شهر اینگونه است: خالی از سکنه، فرو رفته در مه، محصور شده توسط دره‌های عمیق و پر از هیولا. اما در حالت غیر عادی به تمامی این موارد تاریکی مطلق تکه گوشت های آویزان از در و دیوار سکوتی مرگبارتر هم اضافه میشود . هری در جستجوی شریل به مکان‌های زیادی از شهر مراجعه می‌کند: مدرسه، کلیسا، بیمارستان، فاضلاب، پارک تفریحی و در بعضی از آنها با شخصیت‌هایی آشنا می‌شود. با پیرزن عجیبی به نام Dahlia Gillespie در کلیسا، دکتر Michael Kaufmann و پرستاری به نام Lisa Garland در بیمارستان. همچنین مرتب شبح دختری را می‌بیند که باعث تصادف او شده بود به نام Alessa. دالیا اطلاعات زیادی درباره‌ی هری و شهر دارد دکتر کافمن و لیزا هم هر کدام مطالب جدیدی به اطلاعات هری اضافه میکنند. در طول بازی اطلاعات زیادی از شهر به دست می‌آوریم خواه از لابلای روزنامه‌های باطله و کتاب‌ها و خواه از این شخصیت‌ها. شهر مکانی نفرین شده بوده و در سال‌های جنگ‌های داخلی، اعدام‌های زیادی در زندان آن صورت گرفته است. شهر قدمت زیادی دارد و قرن‌ها قبل، بومیان ساکن آنجا بودند. از همان زمان، آیینی شیطانی در شهر رواج داشته است. در سده‌های اخیر، پس از سکونت مهاجران در شهر، تلفیقی از آیین باستانی شهر با آیین‌های مهاجران پدید می‌آید که با نام The Order شناخته می‌شود. پیروان و سردمداران این فرقه اعتقادات عجیب و خطرناکی‌ دارند. این فرقه به سه شاخه‌ی اصلی تقسیم می‌شود که یکی از آنها «مادر مقدس» می‌باشد. در راس این شاخه دالیا قرار دارد که آلسا دختر وی است. این فرقه به خدایی اعتقاد دارد که باید در روی زمین متولد شده سپس بهشت موعود فرقه را بنا کند. بر اساس مدارک به دست آمده، این خدا یک بار متولد شده و مرده است و حال باید برای بار دوم متولد یا فراخوانده شود. دالیا متوجه می‌شود که مشخصات دختر وی، آلسا، با مشخصات مادر خدا که در متون قدیمی پیش‌بینی شده هم‌خوانی دارد پس او را تربیت می‌کند تا مراسم تولد را انجام دهد. در این مراسم، باید مادر خدا سوزانده شود. مراسم در سن 7 سالگی آلسا انجام می‌شود و بدن کباب شده‌ی وی را به بیمارستان انتقال می‌دهند. اما او ناقص است. آلسا در نهایت درد و رنج، قسمتی از روح خودش را به صورت یک نوزاد از شهر بیرون می‌فرستد و با استفاده از قدرت ذهن خود، شهر را به جهنمی بی‌بدیل تبدیل می‌کند. دالیا برای اتمام نقشه خود، توسط خود آلسا، شریل را فرا می‌خواند تا روح مادر خدا تکمیل شود. در این بین دکتر کافمن مسئول امور پزشکی آلساست.
آلسا در برابر دالیا مقاومت می‌کند اما دالیا با فریب هری، خود را به آلسا می‌رساند و مراسم را مجدداً انجام می‌دهد اما در همین حین هری سر می‌رسد. روح شریل به آلسا می‌پیوندد تا مادر خدا کامل گردد. دکتر کافمن به قصد نابودی این روح، دارویی را به سمت وی پرتاب می‌کند اما اینکار باعث می‌شود خدا (در شماره‌ی اول این خدا با نام «سامایل» معرفی می گردد) متولد شود. در اولین اقدام، سامایل، دالیا را آتش می‌زند. اما هری با سامایل می‌جنگد و او را شکست می‌دهد. پس از نابودی سامایل، مادر خدا ظاهر می‌شود و نوزادی را به هری می‌دهد سپس، راه فرار از آن مهلکه را به او نشان می‌دهد.
هری نوزاد را از شهر دور کرده و در جایی به طور ناشناس او را بزرگ می‌کند. نام این نوزاد را Heather می‌گذارد. هدر کودکی عادی نبود و گاها ، رفتارهای عجیبی از خود بروز می‌داد.
17 سال پس از این ماجرا، دختر نفر دوم فرقه، یعنی «Claudia Wolf» تصمیم می‌گیرد آن نوزاد را پیدا کند تا مراسم دوباره به جریان بیفتد. با کمک کشیش دیگری به نام «Vincent»، کاراگاهی به نام «Douglas Cartland» را استخدام می‌کند تا این کودک را پیدا کند. داگلاس هدر را پیدا می‌کند اما از نیت اصلی کارفرمایان خود اطلاع ندارد. روزی که هدر به مرکز خرید شهر رفته‌بود،‌ داگلاس را در مقابل خود می‌بیند. هدر بی خبر از همه‌جا به خیال اینکه داگلاس یک مزاحم است، می‌گریزد ولی داگلاس قبلاً محل او را به کلودیا و وینسنت اطلاع داده‌است. هدر به سمت خانه و نزد هری حرکت می‌کند اما اطراف او پر از هیولاهایی هولناک شده است. در اینجا برای اولین بار، کلودیا را ملاقات می‌کند. کلودیا درتلاش است تا هدر چیزی را به یاد بیاورد. هدر پس از گذشتن از مرکز خرید و ایستگاه مترو، درساختمانی نیمه‌کاره در نزدیکی محل سکونت خود با وینسنت روبرو می‌شود.
هدر به آپارتمان خود می‌رسد اما درآنجا پدرش، هری را غرق در خون و بی‌جان می‌یابد. او کلودیا را در پشت‌بام می‌بیند و او را مسئول قتل پدرش می داند. هدر قصد انتقام دارد اما کلودیا به سایلنت هیل می‌رود. هدر به همراه داگلاس (که کمابیش به واقعیت پی برده است) به سمت سایلنت هیل حرکت می‌کند.
هدر تقریباً گذشته‌ی خود را به یاد آورده است؛ او همان روح واحد آلسا و شریل است که توسط مادر خدا به هری سپرده شد. پس از حلول روح آلسا و شریل، جنین خدا هم وارد بدن او شده است اما تحت تاثیر فراموشی هدر، عقیم مانده و برای بارور شدن، نیاز دارد تا آتش خشم و نفرت در درون هدر شعله‌ور شود. کلودیا در تمام طول داستان سعی بر این دارد تا همین میراث آلسا را بیدار کند و برای همین منظور، هری را می‌کشد تا او را از سر راه بردارد. در این میان، وینسنت که منافع خود را با تولد خدا در خطر می‌بیند، سعی می‌کند توسط هدر، کلودیا و عقایدش را نابود کند.
پس از رسیدن به شهر، هدر به بیمارستان می‌رود. او با راهنمایی‌های علنی یا مخفیانه‌ی وینسنت،‌ پدر کلودیا یعنی «لئونارد» را که در بیمارستان زندانی شده می‌کشد تا متاترون را به دست آورد. متاترون، نماد خیر و روشنی و در مقابل سامایل است و وینسنت تصور میکند متاترون میتواند در مبارزه با کلادیا به هدر کمک کند. در ادامه،‌هدر به کلیسای فرقه می‌رسد. کلودیا، وینسنت را ، که به زعم او خیانت کرده‌است، می‌کشد. هری مقداری از داروی دکتر کافمن را به شکل یه قرص به هدر داده بود. هدر آن قرص را می‌بلعد و در نتیجه، جنین خدا را بالا می‌آورد. کلودیا جنین را می‌بلعد و آنرا به شکل ناقص بارور می‌کند. در نهایت کلودیا به دست خدای متولد شده نابود می‌شود و هدر هم وی را می‌کشد. تا بار دیگر تفکرات منحرف فرقه برای به وجود آوردن خدا عقیم بماند.

آنچه که شما در بالا مطالعه کردید تنها بخشی از شهر و اتفاقات رخ داده در آن است در شماره های دوم و چهارم و پنجم از بازی بخشی دیگر از توانایی های شهر حضور پر رنگی دارد و آن هم قضاوت و مجازات است ، شهر به خاطر اتفاقاتی که به خود دیده است دارای قدرتهایی خاص است یکی از این قدرتها فراخواندن افراد است در شماره های دوم و پنجم ما شاهد حضور افرادی در شهر هستیم که به نوعی گناهکارند و شهر برای قضاوت در مورد آن ها ، دعوتشان کرده است .
جیمز ساندرلند مردی که زن مریضش را کشته است و همینطور الکس شفرد که باعث مرگ برادر کوچکتر خود شده است با پا گذاشتن به شهر اماده پاسخگویی به اشتباهاتی میشوند که سعی در فراموش کردن آن ها داشته اند ، صد البته که نوع بازجویی و قضاوت در این شهر مرموز نیز متفاوت است به جای حضور قاضی و هیئت منصفه و دادگاه ، تمام اتفاقات پیرامون شخصیت ها به نوعی اشتباه شخصیت را گوشزد میکنند از موجوداتی که با آنها مبارزه می‌کنید گرفته تا افراد سرگردان دیگری در شهر که خود گناهکارند .گو اینکه این خاصیت شهر در تمامی شماره ها وجود دارد ولی در شماره های مذکور از فرع به اصل بدل شده و محوریت بازی بر عمل انجام گرفته توسط شخصیت اصلی قرار دارد و بحث فرقه ، آلسا و غیره کمتر پرداخته شده است .
در این میان شماره ی چهارم بازی اما فضائی اختصاصی داشت در این شماره یکی از دست پرورده های یتیم خانه ی تحت رهبری فرقه به نام والتر سالیوان که پیرو حزب مادر مقدس است قصد متولد کردن خدا توسط مراسمی به نام قربانی کردن 21 نفر را دارد ، والتر که در کودکی توسط خانواده ی خود رها شده است تصور میکرد اتاقی که در آن بدنیا آمده است مادر او و در حقیقت خداست والتر که تصور میکند مادرش به خواب رفته است سعی دارد از طریق مراسم ذکر شده او را بیدار کند ، هر کدام از افرادی که برای قربانی شدن انتخاب شده اند باید دارای مشخصه ای باشد آخرین نفر این لیست که هدایت آن را بازیباز بر عهده دارد و دریافت کننده ی دانش و تکمیل کننده ی مراسم است ، هنری تونزند نام دارد که حال در همان اتاق تولد والتر زندگی میکند و در طول بازی با پی بردن به ماجرا و کمک های جوزف شرایبر که قبل از هنری در آن اتاق زندگی میکرده است قصد دارد جلوی تکمیل این مراسم را بگیرد . در انتها هنری تونزند با مبارزه با موجودی که والتر به وجود می آورد رویای به وجود آوردن خدا را بار دیگر خراب میکند .
علاوه بر شماره های ذکر شده دو بازی Silent Hill: Origins و Silent Hill: Shattered Memories نیز از سری معرفی شده اند که در اولی به زمان سوزانده شدن آلسا توسط دالیا و چگونگی زنده ماندن آلسا پرداخته شده و در دیگری اتفاقات شماره ی اول بعد از سال ها توسط هری بازسازی میشوند، گر چه با پایان کار تیم سازنده ی اصلی بازی که کار ساخت 4 شماره ی اول بازی را بر عهده داشتند این شماره ها به خوبی پرداخته نشده و دارای نواقصی در حیطه‌ی داستانی هستند اما همچنان سری سایلنت هیل دارای یکی از بهترین داستان ها در طول تاریخ بازیهای رایانه ای است.
لازم به ذکر است بر اساس این بازی تاکنون دو فیلم سینمایی نیز ساخته شده که شماره دوم (تا زمان نگارش این مقاله) هنوز اکران نگردیده است. با توجه به نظر مخاطبان، فیلم اول یکی از برترین و موفق‌ترین فیلم های ساخته شده بر اساس یک بازی ویدیویی می‌باشد.
همچنین شرکت کونامی در سال 2006 و به مناسبت اکران فیلم، مجموعه‌ای ویدیویی را بر روی رسانه‌ی UMD برای PSP عرضه نمود که با نام The Silent Hill Experience شناخته شده و شامل دو کمیک The Hunger و Dying Inside ، ترایلر شماره‌های 1 تا 4 بازی و فیلم، مصاحبه با آهنگ‌ساز افسانه‌ای سری به همراه کارگردان فیلم و برخی موسیقی‌های بازی می‌باشد.

دریافت خلاصه به صورت فایل pdf :دانلود
تهیه و تنظیم خلاصه : (msbazicenter)
مقالات تحلیلی بازی نوشته شده توسط ( Bone Crusher ) :
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش اول )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش دوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش سوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش چهارم )

تاپیک تحلیل بازی نوشته شده توسط ( nemesis ) ( کامل نشده ):
The Lost Memories ---پایه و اساس بازی بزرگ "Silent Hill" -- تحلیلی بزرگ برای این بازی

مقالات مختلف در مورد سری سایلنت هیل:
Silent Hill: Homecoming Plot
Silent Hill: Origins Plot
Silent Hill Shattered Memories Plot
داستان (Silent Hill: Orphan)
شباهت بین Homecoming و Silent Hill 2
تاریخ وقایع Silent Hill و Shepherd's Glen
دانلود Silent Hill 2 - The movie
ترجمه یادداشت های سایلنت هیل 2
ترجمه فارسی دیالوگ های بازی Silent Hill 2: Born from a Wish
سایلنت هیل 4: پرونده قربانیان
ساکنین South Ashfield Heights apartments- قسمت اول - قسمت دوم
یادداشتی کوتاه بر SILENT HILL: HOMECOMING
داستان نسخه اول فیلم سایلنت هیل
Silent Hill: Original Memories
Silent Hill HD Collection Achievements Guide
Little Baroness
جودی میسون
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 1
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 2
طرح اولیه موتور
سایلنت هیل پست 3
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 4
خاطرات الکس شپرد
داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 1 به صورت ویدیویی

163949 163950

داستان سایلت هیل 1 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​

داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 2 به صورت ویدیویی

163952 172258

داستان سایلت هیل 2 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​
 

Attachments

  • sh1.png
    sh1.png
    56.3 KB · مشاهده: 3,611
  • silenthill1.jpg
    silenthill1.jpg
    55.1 KB · مشاهده: 166
آخرین ویرایش:
خوشت میاد منو تحریک کنی خائن؟
برای مجازات باید ایکس باکستو یه ماه بفرستی برا من
:d
آدرس...؟
-----
کم آوردی سوت بزت...
:p
-----------------------------
بچه ها از فیلم جدید Silent Hill خبری نشد؟ میگم چه خوب میشد یه انیمیشن هم برای Silent Hill می ساختن. مثل Degeneration مثلاً...
بیاید حدس بزنیم موضوع انیمیشنه چی میتونست باشه....
Pyramid Head توبه میکند....
:p
 
امییییییییییییییییییییییی یر....
نترکی.... من چرا اون پایین ترکیدم. فقط کف پاهام معلومه. ابوذر وشهاب کوشن پس...؟ بقیه بچه ها؟
گفتم که!!! تو بار گناهات خیلی سنگین بود برای همین خیلی باید کتک میخوردی و به علت اینکه قیافت خیلی داغون شده نمیشد نشونت داد!!:p
بقیه بچه ها فعلا گناهی مرتکب نشدند ...
آی گفتی علی. واقعاً حس جالبیه...
بچه ها به همین خاطر که من میگم SH: DP از این لحاظ فوق العاده کار کرده بود دیگه... حداقل این حس رو داشتی که وارد خونه ی افرادی که تو این شهر مه گرفته زندگی میکردن بشی و از اسرارشون با خبر بشی...
اصلا یکی از خوبی های سایلنت هیل های قدیمی این بود که نمیتونستی وارد خونه مردم بشی...و همین باعث میشد که همیشه یه حس رمز آلودی توی بازی باشه و همش بازیکن به این فکر کنه که پشت این درهای بسته چه چیزی هست...ولی وقتی که بتونی بری توی این خونه ها, اون حس رمزآلود از بازی گرفته میشه و اون حس مبهمی که همیشه سازنده ها توی سایلنت هیل های کلاسیک روش تاکید داشتند, توی شماره جدید از بین بره ...
 
سلام
خوشت میاد منو تحریک کنی خائن؟
برای مجازات باید ایکس باکستو یه ماه بفرستی برا من
علی‌جان این لیون رو تحریک نکن یهو صبح ساعت 6:30 میبینی در می‌زنند در رو که باز کنی می‌بینی خودش و همه‌ی کنسول‌هاش پشت در هستند. :d
:d
بچه ها از فیلم جدید Silent Hill خبری نشد؟ میگم چه خوب میشد یه انیمیشن هم برای Silent Hill می ساختن. مثل Degeneration مثلاً...
بیاید حدس بزنیم موضوع انیمیشنه چی میتونست باشه....
Pyramid Head توبه میکند....
:p
همزمان با هالووین اکران میشه.
 
هیچکس تو رو دوست نداره :d ForEver Alone

تاپیک که بچه بازی نیست که هیچکس به حرفه من توجه نمی کنه ، هیچکس منو دوست نداره ! این جا حرفه فرد مطرح نیست حرف حرفه جمع !
خوب شد گفتی که بچه بازی نیست وگرنه فکر میکردم مهد کودکه! منظورم این بود که من وقتی گفتم امتحان دارم بحثو شروع نکنین کسی توجه نکرد حالا مثل اینکه از اونجایی که توی یکی از بست ها خوندم بخاطر امتحانات یکی از بچه ها به اسم اشکان بحثو متوقف کردین نه جمع...بی خیال نمیخوام این بحثو بازم ادامه بدین...
 
خوب شد گفتی که بچه بازی نیست وگرنه فکر میکردم مهد کودکه! منظورم این بود که من وقتی گفتم امتحان دارم بحثو شروع نکنین کسی توجه نکرد حالا مثل اینکه از اونجایی که توی یکی از بست ها خوندم بخاطر امتحانات یکی از بچه ها به اسم اشکان بحثو متوقف کردین نه جمع...بی خیال نمیخوام این بحثو بازم ادامه بدین...
دوستان من فعلا قربانی بعدی رو نمیذارم, چون اشکان جون خواست که تا آخر خرداد صبر کنیم که اون هم بتونه در بحث ها شرکت کنه,علاوه بر این دوستانی هم هستند که نمیتونند در بحث ها شرکت کنند به خاطر امتحانات..
پس بنابراین فعلا در مورد موضاعات متفرقه بحث میکنیم تا این امتحانات تموم بشه و بچه ها دوباره برگردند...
البته این نظره منه...
yahoo_3.gif
از الان به بعد دیگه بحث رو ادامه نمیدیم!:)
البته این رو هم اضافه کنم که اگر بچه ها مخالف نطر من بودن من بحث شماره 4 رو ادامه میدادم!
 
آخرین ویرایش:
اصلا یکی از خوبی های سایلنت هیل های قدیمی این بود که نمیتونستی وارد خونه مردم بشی...و همین باعث میشد که همیشه یه حس رمز آلودی توی بازی باشه و همش بازیکن به این فکر کنه که پشت این درهای بسته چه چیزی هست

من بیشتر به این فکر میکردم که مردم شهر چقدر ترسو و بی وجودن(اوایل البته) بعد فکر کردم مردم شهر چه کار بدی کردن که این بلا سرشون اومده(اواسط!!) این اواخر دیگه فکری نکردم ;)
 
خوب شد گفتی که بچه بازی نیست وگرنه فکر میکردم مهد کودکه! منظورم این بود که من وقتی گفتم امتحان دارم بحثو شروع نکنین کسی توجه نکرد حالا مثل اینکه از اونجایی که توی یکی از بست ها خوندم بخاطر امتحانات یکی از بچه ها به اسم اشکان بحثو متوقف کردین نه جمع...بی خیال نمیخوام این بحثو بازم ادامه بدین...
نه باو اشکان نبود!
من بودم-آتوسا بود و امیر تو هم بودی!
من خودم تازه 28 امتحانام شروع میشه! منو چی میگی مسعود جون؟:-/
علی‌جان این لیون رو تحریک نکن یهو صبح ساعت 6:30 میبینی در می‌زنند در رو که باز کنی می‌بینی خودش و همه‌ی کنسول‌هاش پشت در هستند. :d
حالا کنسولاشو میگیریم ولی خودشو راه نمیدیم!:d
 
سلام
خوب شد گفتی که بچه بازی نیست وگرنه فکر میکردم مهد کودکه! منظورم این بود که من وقتی گفتم امتحان دارم بحثو شروع نکنین کسی توجه نکرد حالا مثل اینکه از اونجایی که توی یکی از بست ها خوندم بخاطر امتحانات یکی از بچه ها به اسم اشکان بحثو متوقف کردین نه جمع...بی خیال نمیخوام این بحثو بازم ادامه بدین...
خب مسعودجان برای یه نفر نمی‌شد اما وقتی تعداد زیادتر شد، رای برگشت. پس بنده رو چی میگی کلی مطلب برای SH2 حاضر کرده بودم و با کلی ذوق و ضوق آماده بودم به آنجلا برسیم که یهو زدند تو پرم. من الان باید دق کنم. :(;):d
 
خوب شد گفتی که بچه بازی نیست وگرنه فکر میکردم مهد کودکه! منظورم این بود که من وقتی گفتم امتحان دارم بحثو شروع نکنین کسی توجه نکرد حالا مثل اینکه از اونجایی که توی یکی از بست ها خوندم بخاطر امتحانات یکی از بچه ها به اسم اشکان بحثو متوقف کردین نه جمع...بی خیال نمیخوام این بحثو بازم ادامه بدین...
دوست عزیز من از شما عذر میخوام ، من فقط از بچه ها خواستم اگر میشه کمی آرومتر جلو برند تا تا توی شخصیت های پایانی بچه هایی که درگیر امتحانات هستند هم برسند ، مطمئن نیستم که فقط به خاطر من بحث متوقف شده باشه ولی اگر اینطور بوده عذرخواهی میکنم که اینطور باعث ناراحتی شما شدم !
الان هم دوستان اگر بخواند من نه مخالفتی دارم نه میتونم داشته باشم !
پاینده باشی !
 
نه باو اشکان نبود!
من بودم-آتوسا بود و امیر تو هم بودی!
من خودم تازه 28 امتحانام شروع میشه! منو چی میگی مسعود جون؟:-/

حالا کنسولاشو میگیریم ولی خودشو راه نمیدیم!:d

اها...اخه من توی اون بست یه اشکانی دیدم فکر کردم بخاطر اونه:d

---------- نوشته در 10:18 PM اضافه شد ---------- نوشته قبلی در 10:16 PM ارسال شده بود ----------

دوست عزیز من از شما عذر میخوام ، من فقط از بچه ها خواستم اگر میشه کمی آرومتر جلو برند تا تا توی شخصیت های پایانی بچه هایی که درگیر امتحانات هستند هم برسند ، مطمئن نیستم که فقط به خاطر من بحث متوقف شده باشه ولی اگر اینطور بوده عذرخواهی میکنم که اینطور باعث ناراحتی شما شدم !
الان هم دوستان اگر بخواند من نه مخالفتی دارم نه میتونم داشته باشم !
پاینده باشی !

نه بابا این حرفا چیه...من منظورم ناراحت کردن شما نبود فقط یه مثال زدم که بچه ها گفتن اینطوری نیست...به هر حال منم معذرت میخوام:)

---------- نوشته در 10:25 PM اضافه شد ---------- نوشته قبلی در 10:18 PM ارسال شده بود ----------

آره ما بخاطر آقا اشکان گفتیم بحث تعطیل ! چون آقا اشکان یکی بچه های باسواد و یه جورایی سرور تاپیکه ! هر چی هم بگه اون همونه ! الان حرفی هست ؟ کلا عادت داری بیای اینجا اسپم پراکنی کنی
آخه تو که اینقدر چونه ی بحث در مورد نسخه ی 4 رو میزنی من که به شخصه ندیدم مطلب درست و حسابی بزاری که به اطلاعات بقیه هم اضافه شه یا جذابیتی داشته باشه

ببین من نمیخوام با تو در بیفتم و حوصله تورو هم ندارم بس خودت باعث بوجود امدن این سو تفاهمات میشی...حرفی داری یعنی چی؟! دعوا داری؟ بیا بزن توی گوشمون!! والا...بعدش هم اینجا مال تو نیست که هی حرف از اسبم میزنی احترامت هم دست خودت باشه....بازم میگم حالا شما اکثرا ده صفحه قبلی داشتین اسبم میدادین حالا من اومدن فقط گفتم چرا متوقف کردین(و بچه ها هم قانع ام کردن..) شد اسبم؟بعدش اتفاقا این تو بودی که بحثی راجع به شماره 4 نکردی....من از وقتی که شماره 4 شروع شد 99 درصد حرفام راجه به شماره 4 بود....میتونی بری ببینی...بابا اینجا همه هر کاری میکنن تا من میام یه چیزی میگن منتظرن اسبم بدم و هی بکوبنش توی سرم....
از بعضی از بچه ها معذرت میخوام که این بحث ها میشه ....من تمایلی ندارم....بعضی ها نمیذارن و سر دعوا دارن...
 
اینو با دقت بخونین:

یه چند وقتی هست وضع اینجا خیلی به هم ریخته! این کارا رو مثل بچه آدم میکنین وگرنه بدون رودربایستی گزارش تخلف پر میکنیم-عذر خواهی میکنم از مسعود و اشکان چون بزرگان تاپیک هستن:

1)اولین و مهم ترین کار : پست هارو درست میخونین تا از این به بعد تا بی دلیل به هم نپرین


2) وای به حالتون اگر به بار دیگه بدون دلیل به جون هم بپرین! من در مقاقمی نیستم که بتونم کاری بکنم اما مدیرا و ناظما رو خوب میشناسم و اونا هم!

3)به دلیل اینکه حتی یه ذره جنبه نداریم محیط رو شاد و صمیمی نگه داریم تا بچه ها همه بتونن شرکت کنن، از این به بعد هیچکس خارج از چارچوب بازی حتی کلمه ای رو هم نمیاره.
هر اسپمی که داده بشه سریع گزارش تخلف پر میشه.

4)مطلبی هم که گذاشته میشه،برای اینه که همه استفاده کنن.اون کسی هم که مطلب میذاره بعدا نیاد منت بذاره سر بقیه و مغرور بشه که من دارم همه کار میکنم! و اونی هم که از مطلب استفاده میکنه هم نیاد در هیچ صورت ایراد بگیره!
چون وقت گذاشته شده و مطلب پیدا و ترجمه شده.
پس ایرادای بیخود و الکی نگیرین چون شخصیتتون به شدت خرد میشه.

تمام این مطلب در مورد خودمم صدق میکنه! اگر کار اشتباهی کردم، بدون رو دربایستی عمل میکنین.
========================================
من از مسعود و اشکان عذر خواهی میکنم اگر چیزی گفتم ولی شماها حکم بزرگای مارو دارین پس روی صحبتم به شما نیست.باز از اینکه رک و راست حرف زدم عذر خواهی میکنم.
 
سلام
یه چند وقتی هست وضع اینجا خیلی به هم ریخته! این کارا رو مثل بچه آدم میکنین وگرنه بدون رودربایستی گزارش تخلف پر میکنیم-عذر خواهی میکنم از مسعود و اشکان چون بزرگان تاپیک هستن:
میگم همین پست خودت هم دست کمی از اسپم نداره‌ها:d
=================================================================================
چرا شماها یه دفعه با هم اینجوری برخورد می کنید؟ علی‌جان شرمنده رو حرفت حرف میارم اما اسپم‌پراکنی هم اگه از یه حدی زیادتر نره اشکالی نداره. مثل یه زنگ تفریح مثل یه جوک مثل یه خمیازه وسط یه جلسه‌ی رسمی. مساله اینه که ما ایرانی‌ها تو 2 چیز ضعیف هستیم. استفاده‌ی به موقع از ابزار شوخی‌سازی و جنبه‌ی دریافت شوخی.

آتوسا‌خانم قبول کن یه خورده تند رفتی دایی.
مسعودجان چیزی نگفت که لایق اون پرخاش تندت باشه. نظرش رو گفت و حداقل توی این تاپیک بیان کردن عقیده تا جایی که توهین رسمی به کسی نباشه آزاده.

مسعودجان شما هم قبول کن یه خورده زود قضاوت کردی.
همونطور که توضیح دادم، شل کردن بحث شماره‌ی 4 فقط به خاطر اشکان نبود. اگه این طور بود که اصلاً از 2 به 4 پرش نمی‌کردیم چون هم من هم اشکان موافق نبودیم. خود شما هم از موافقان این پرش بودی. یادت میاد؟
=================================================================================
همین جا به هر دوی شما تذکر میدم که اگه به خاطره این مساله‌ی پیش اومده حرف از رفتن از تاپیک بزنید خود بنده گوش‌تون رو جوری می‌پیچونم که صداش تا خود کونامی بره. :punish:
 

کاربرانی که این گفتگو را مشاهده می‌کنند

تبلیغات متنی

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی همین حالا ثبت نام کن
or