بحث و تبادل نظر در مورد سری Silent Hill (خلاصه داستان در پست اول)

علاقه دارید کدام نسخه از سری بازی سایلنت هیل ریمیک بشود؟


  • مجموع رای دهنده‌ها
    42

Silent Dream

In madness you dwell
کاربر سایت
shf_banner.png

پس از گذشت ده سال از انتشار آخرین نسخه سایلنت هیل بالاخره کونامی در اکتبر سال 2022 نسخه جدیدی از این سری را با نام Silent Hill ƒ معرفی کرد. داستان بازی کاملا جدید خواهد بود و در سال 1960 و در ژاپن رخ میدهد و دنیایی زیبا ولی در عین حال وحشتناک را به تصویر میکشد. این بازی توسط NeoBards Entertainment در حال ساخت است و هنوز تاریخ انتشار آن مشخص نیست..
  1. نوشته شده توسط Ryūkishi07، مشهور برای رمان‌های تصویری ژاپنی که به معماهای قتل، وحشت روانی و فراطبیعی می‌پردازند.
  2. طراحی موجودات و شخصیت‌ها توسط kera
توسعه‌دهنده: NeoBards Entertainment
ناشر: Konami Digital Entertainment
کارگردان: Al Yang
تهیه‌کننده: Motoi Okamoto
نویسنده: Ryukishi07
طراح: kera
تاریخ انتشار: TBA (مشخص نیست)
پلتفرم‌ها: TBA (مشخص نیست)

wire.png

نویسنده ای به نام Harry Mason و همسرش در حین عبور از یک جاده، نوزادی را یافته و نام او را شریل می‌گذارند. چهار سال بعد همسر هری فوت می‌کند. سه سال پس از فوت همسرش، هری بنا به دلایلی تصمیم می‌گیرد با شریل به شهری که وی را در نزدیکی آن یافته بودند سفر کند. شب هنگام، در جاده‌ی کنار شهر، پلیسی موتورسوار از کنار آنها عبور کرده و توجه هری را جلب می کند. اندکی جلوتر، هری متوجه موتور پلیسی میشود که بدون سرنشین در کنار جاده افتاده در همین حین، در روبروی خود دختری را وسط جاده می‌بیند. برای اجتناب از تصادف با او، دیوانه‌وار فرمان را می چرخاند. اما ماشین منحرف شده و به دره‌ی کناری سقوط می‌کند. هری پس از به هوش آمدن، متوجه غیبت شریل می‌شود. در حین جستجو، شبح شریل را می‌بیند و به دنبال او می‌دود. در انتهای معبری تنگ، ناگهان همه‌چیز در تاریکی فرو می‌رود و چهره آنجا تغییر می‌کند. هری مصمم ادامه ‌می‌دهد اما در اثر حمله‌ی چند موجود هیولا مانند به حالت مرگ روی زمین می‌افتد.
وقتی هری بعد از آن حادثه در کافه ای بیدار می‌شود، با همان پلیس روبرو می‌شود. آنها با هم از اتفاقات عجیب شهر و حالت غیرعادی آن سخن می‌گویند. پلیس Cybil Bennet‌ نام دارد و به هری در یافتن شریل کمک می‌کند. حالت عادی شهر اینگونه است: خالی از سکنه، فرو رفته در مه، محصور شده توسط دره‌های عمیق و پر از هیولا. اما در حالت غیر عادی به تمامی این موارد تاریکی مطلق تکه گوشت های آویزان از در و دیوار سکوتی مرگبارتر هم اضافه میشود . هری در جستجوی شریل به مکان‌های زیادی از شهر مراجعه می‌کند: مدرسه، کلیسا، بیمارستان، فاضلاب، پارک تفریحی و در بعضی از آنها با شخصیت‌هایی آشنا می‌شود. با پیرزن عجیبی به نام Dahlia Gillespie در کلیسا، دکتر Michael Kaufmann و پرستاری به نام Lisa Garland در بیمارستان. همچنین مرتب شبح دختری را می‌بیند که باعث تصادف او شده بود به نام Alessa. دالیا اطلاعات زیادی درباره‌ی هری و شهر دارد دکتر کافمن و لیزا هم هر کدام مطالب جدیدی به اطلاعات هری اضافه میکنند. در طول بازی اطلاعات زیادی از شهر به دست می‌آوریم خواه از لابلای روزنامه‌های باطله و کتاب‌ها و خواه از این شخصیت‌ها. شهر مکانی نفرین شده بوده و در سال‌های جنگ‌های داخلی، اعدام‌های زیادی در زندان آن صورت گرفته است. شهر قدمت زیادی دارد و قرن‌ها قبل، بومیان ساکن آنجا بودند. از همان زمان، آیینی شیطانی در شهر رواج داشته است. در سده‌های اخیر، پس از سکونت مهاجران در شهر، تلفیقی از آیین باستانی شهر با آیین‌های مهاجران پدید می‌آید که با نام The Order شناخته می‌شود. پیروان و سردمداران این فرقه اعتقادات عجیب و خطرناکی‌ دارند. این فرقه به سه شاخه‌ی اصلی تقسیم می‌شود که یکی از آنها «مادر مقدس» می‌باشد. در راس این شاخه دالیا قرار دارد که آلسا دختر وی است. این فرقه به خدایی اعتقاد دارد که باید در روی زمین متولد شده سپس بهشت موعود فرقه را بنا کند. بر اساس مدارک به دست آمده، این خدا یک بار متولد شده و مرده است و حال باید برای بار دوم متولد یا فراخوانده شود. دالیا متوجه می‌شود که مشخصات دختر وی، آلسا، با مشخصات مادر خدا که در متون قدیمی پیش‌بینی شده هم‌خوانی دارد پس او را تربیت می‌کند تا مراسم تولد را انجام دهد. در این مراسم، باید مادر خدا سوزانده شود. مراسم در سن 7 سالگی آلسا انجام می‌شود و بدن کباب شده‌ی وی را به بیمارستان انتقال می‌دهند. اما او ناقص است. آلسا در نهایت درد و رنج، قسمتی از روح خودش را به صورت یک نوزاد از شهر بیرون می‌فرستد و با استفاده از قدرت ذهن خود، شهر را به جهنمی بی‌بدیل تبدیل می‌کند. دالیا برای اتمام نقشه خود، توسط خود آلسا، شریل را فرا می‌خواند تا روح مادر خدا تکمیل شود. در این بین دکتر کافمن مسئول امور پزشکی آلساست.
آلسا در برابر دالیا مقاومت می‌کند اما دالیا با فریب هری، خود را به آلسا می‌رساند و مراسم را مجدداً انجام می‌دهد اما در همین حین هری سر می‌رسد. روح شریل به آلسا می‌پیوندد تا مادر خدا کامل گردد. دکتر کافمن به قصد نابودی این روح، دارویی را به سمت وی پرتاب می‌کند اما اینکار باعث می‌شود خدا (در شماره‌ی اول این خدا با نام «سامایل» معرفی می گردد) متولد شود. در اولین اقدام، سامایل، دالیا را آتش می‌زند. اما هری با سامایل می‌جنگد و او را شکست می‌دهد. پس از نابودی سامایل، مادر خدا ظاهر می‌شود و نوزادی را به هری می‌دهد سپس، راه فرار از آن مهلکه را به او نشان می‌دهد.
هری نوزاد را از شهر دور کرده و در جایی به طور ناشناس او را بزرگ می‌کند. نام این نوزاد را Heather می‌گذارد. هدر کودکی عادی نبود و گاها ، رفتارهای عجیبی از خود بروز می‌داد.
17 سال پس از این ماجرا، دختر نفر دوم فرقه، یعنی «Claudia Wolf» تصمیم می‌گیرد آن نوزاد را پیدا کند تا مراسم دوباره به جریان بیفتد. با کمک کشیش دیگری به نام «Vincent»، کاراگاهی به نام «Douglas Cartland» را استخدام می‌کند تا این کودک را پیدا کند. داگلاس هدر را پیدا می‌کند اما از نیت اصلی کارفرمایان خود اطلاع ندارد. روزی که هدر به مرکز خرید شهر رفته‌بود،‌ داگلاس را در مقابل خود می‌بیند. هدر بی خبر از همه‌جا به خیال اینکه داگلاس یک مزاحم است، می‌گریزد ولی داگلاس قبلاً محل او را به کلودیا و وینسنت اطلاع داده‌است. هدر به سمت خانه و نزد هری حرکت می‌کند اما اطراف او پر از هیولاهایی هولناک شده است. در اینجا برای اولین بار، کلودیا را ملاقات می‌کند. کلودیا درتلاش است تا هدر چیزی را به یاد بیاورد. هدر پس از گذشتن از مرکز خرید و ایستگاه مترو، درساختمانی نیمه‌کاره در نزدیکی محل سکونت خود با وینسنت روبرو می‌شود.
هدر به آپارتمان خود می‌رسد اما درآنجا پدرش، هری را غرق در خون و بی‌جان می‌یابد. او کلودیا را در پشت‌بام می‌بیند و او را مسئول قتل پدرش می داند. هدر قصد انتقام دارد اما کلودیا به سایلنت هیل می‌رود. هدر به همراه داگلاس (که کمابیش به واقعیت پی برده است) به سمت سایلنت هیل حرکت می‌کند.
هدر تقریباً گذشته‌ی خود را به یاد آورده است؛ او همان روح واحد آلسا و شریل است که توسط مادر خدا به هری سپرده شد. پس از حلول روح آلسا و شریل، جنین خدا هم وارد بدن او شده است اما تحت تاثیر فراموشی هدر، عقیم مانده و برای بارور شدن، نیاز دارد تا آتش خشم و نفرت در درون هدر شعله‌ور شود. کلودیا در تمام طول داستان سعی بر این دارد تا همین میراث آلسا را بیدار کند و برای همین منظور، هری را می‌کشد تا او را از سر راه بردارد. در این میان، وینسنت که منافع خود را با تولد خدا در خطر می‌بیند، سعی می‌کند توسط هدر، کلودیا و عقایدش را نابود کند.
پس از رسیدن به شهر، هدر به بیمارستان می‌رود. او با راهنمایی‌های علنی یا مخفیانه‌ی وینسنت،‌ پدر کلودیا یعنی «لئونارد» را که در بیمارستان زندانی شده می‌کشد تا متاترون را به دست آورد. متاترون، نماد خیر و روشنی و در مقابل سامایل است و وینسنت تصور میکند متاترون میتواند در مبارزه با کلادیا به هدر کمک کند. در ادامه،‌هدر به کلیسای فرقه می‌رسد. کلودیا، وینسنت را ، که به زعم او خیانت کرده‌است، می‌کشد. هری مقداری از داروی دکتر کافمن را به شکل یه قرص به هدر داده بود. هدر آن قرص را می‌بلعد و در نتیجه، جنین خدا را بالا می‌آورد. کلودیا جنین را می‌بلعد و آنرا به شکل ناقص بارور می‌کند. در نهایت کلودیا به دست خدای متولد شده نابود می‌شود و هدر هم وی را می‌کشد. تا بار دیگر تفکرات منحرف فرقه برای به وجود آوردن خدا عقیم بماند.

آنچه که شما در بالا مطالعه کردید تنها بخشی از شهر و اتفاقات رخ داده در آن است در شماره های دوم و چهارم و پنجم از بازی بخشی دیگر از توانایی های شهر حضور پر رنگی دارد و آن هم قضاوت و مجازات است ، شهر به خاطر اتفاقاتی که به خود دیده است دارای قدرتهایی خاص است یکی از این قدرتها فراخواندن افراد است در شماره های دوم و پنجم ما شاهد حضور افرادی در شهر هستیم که به نوعی گناهکارند و شهر برای قضاوت در مورد آن ها ، دعوتشان کرده است .
جیمز ساندرلند مردی که زن مریضش را کشته است و همینطور الکس شفرد که باعث مرگ برادر کوچکتر خود شده است با پا گذاشتن به شهر اماده پاسخگویی به اشتباهاتی میشوند که سعی در فراموش کردن آن ها داشته اند ، صد البته که نوع بازجویی و قضاوت در این شهر مرموز نیز متفاوت است به جای حضور قاضی و هیئت منصفه و دادگاه ، تمام اتفاقات پیرامون شخصیت ها به نوعی اشتباه شخصیت را گوشزد میکنند از موجوداتی که با آنها مبارزه می‌کنید گرفته تا افراد سرگردان دیگری در شهر که خود گناهکارند .گو اینکه این خاصیت شهر در تمامی شماره ها وجود دارد ولی در شماره های مذکور از فرع به اصل بدل شده و محوریت بازی بر عمل انجام گرفته توسط شخصیت اصلی قرار دارد و بحث فرقه ، آلسا و غیره کمتر پرداخته شده است .
در این میان شماره ی چهارم بازی اما فضائی اختصاصی داشت در این شماره یکی از دست پرورده های یتیم خانه ی تحت رهبری فرقه به نام والتر سالیوان که پیرو حزب مادر مقدس است قصد متولد کردن خدا توسط مراسمی به نام قربانی کردن 21 نفر را دارد ، والتر که در کودکی توسط خانواده ی خود رها شده است تصور میکرد اتاقی که در آن بدنیا آمده است مادر او و در حقیقت خداست والتر که تصور میکند مادرش به خواب رفته است سعی دارد از طریق مراسم ذکر شده او را بیدار کند ، هر کدام از افرادی که برای قربانی شدن انتخاب شده اند باید دارای مشخصه ای باشد آخرین نفر این لیست که هدایت آن را بازیباز بر عهده دارد و دریافت کننده ی دانش و تکمیل کننده ی مراسم است ، هنری تونزند نام دارد که حال در همان اتاق تولد والتر زندگی میکند و در طول بازی با پی بردن به ماجرا و کمک های جوزف شرایبر که قبل از هنری در آن اتاق زندگی میکرده است قصد دارد جلوی تکمیل این مراسم را بگیرد . در انتها هنری تونزند با مبارزه با موجودی که والتر به وجود می آورد رویای به وجود آوردن خدا را بار دیگر خراب میکند .
علاوه بر شماره های ذکر شده دو بازی Silent Hill: Origins و Silent Hill: Shattered Memories نیز از سری معرفی شده اند که در اولی به زمان سوزانده شدن آلسا توسط دالیا و چگونگی زنده ماندن آلسا پرداخته شده و در دیگری اتفاقات شماره ی اول بعد از سال ها توسط هری بازسازی میشوند، گر چه با پایان کار تیم سازنده ی اصلی بازی که کار ساخت 4 شماره ی اول بازی را بر عهده داشتند این شماره ها به خوبی پرداخته نشده و دارای نواقصی در حیطه‌ی داستانی هستند اما همچنان سری سایلنت هیل دارای یکی از بهترین داستان ها در طول تاریخ بازیهای رایانه ای است.
لازم به ذکر است بر اساس این بازی تاکنون دو فیلم سینمایی نیز ساخته شده که شماره دوم (تا زمان نگارش این مقاله) هنوز اکران نگردیده است. با توجه به نظر مخاطبان، فیلم اول یکی از برترین و موفق‌ترین فیلم های ساخته شده بر اساس یک بازی ویدیویی می‌باشد.
همچنین شرکت کونامی در سال 2006 و به مناسبت اکران فیلم، مجموعه‌ای ویدیویی را بر روی رسانه‌ی UMD برای PSP عرضه نمود که با نام The Silent Hill Experience شناخته شده و شامل دو کمیک The Hunger و Dying Inside ، ترایلر شماره‌های 1 تا 4 بازی و فیلم، مصاحبه با آهنگ‌ساز افسانه‌ای سری به همراه کارگردان فیلم و برخی موسیقی‌های بازی می‌باشد.

دریافت خلاصه به صورت فایل pdf :دانلود
تهیه و تنظیم خلاصه : (msbazicenter)
مقالات تحلیلی بازی نوشته شده توسط ( Bone Crusher ) :
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش اول )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش دوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش سوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش چهارم )

تاپیک تحلیل بازی نوشته شده توسط ( nemesis ) ( کامل نشده ):
The Lost Memories ---پایه و اساس بازی بزرگ "Silent Hill" -- تحلیلی بزرگ برای این بازی

مقالات مختلف در مورد سری سایلنت هیل:
Silent Hill: Homecoming Plot
Silent Hill: Origins Plot
Silent Hill Shattered Memories Plot
داستان (Silent Hill: Orphan)
شباهت بین Homecoming و Silent Hill 2
تاریخ وقایع Silent Hill و Shepherd's Glen
دانلود Silent Hill 2 - The movie
ترجمه یادداشت های سایلنت هیل 2
ترجمه فارسی دیالوگ های بازی Silent Hill 2: Born from a Wish
سایلنت هیل 4: پرونده قربانیان
ساکنین South Ashfield Heights apartments- قسمت اول - قسمت دوم
یادداشتی کوتاه بر SILENT HILL: HOMECOMING
داستان نسخه اول فیلم سایلنت هیل
Silent Hill: Original Memories
Silent Hill HD Collection Achievements Guide
Little Baroness
جودی میسون
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 1
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 2
طرح اولیه موتور
سایلنت هیل پست 3
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 4
خاطرات الکس شپرد
داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 1 به صورت ویدیویی

163949 163950

داستان سایلت هیل 1 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​

داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 2 به صورت ویدیویی

163952 172258

داستان سایلت هیل 2 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​
 

Attachments

  • sh1.png
    sh1.png
    56.3 KB · مشاهده: 3,611
  • silenthill1.jpg
    silenthill1.jpg
    55.1 KB · مشاهده: 166
آخرین ویرایش:
اسن می دونین چیه ! من فقط می خواستم یه مدیر سبز اینجا سبز شه :d مخصوصا مستر نوید بزرگ که از همشهری های عزیز و گرامی ما هستن
------------------
خو بحث سره چی بود ؟ :d
 
چرا شماها یه دفعه با هم اینجوری برخورد می کنید؟ علی‌جان شرمنده رو حرفت حرف میارم اما اسپم‌پراکنی هم اگه از یه حدی زیادتر نره اشکالی نداره. مثل یه زنگ تفریح مثل یه جوک مثل یه خمیازه وسط یه جلسه‌ی رسمی. مساله اینه که ما ایرانی‌ها تو 2 چیز ضعیف هستیم. استفاده‌ی به موقع از ابزار شوخی‌سازی و جنبه‌ی دریافت شوخی.
هنری چون امر امر شماست ولی مشکل اینه که کم کم به درجات بالا میرسه اسپم پراکنی.....
تا حالا توی این تاپیک مدیر نیومده بود...
شرم بر من...
ننگ بر من....
 
سلام

مثلث‌تون کم بود حالا مربع میشید؟:d

صب کن : من و امیر و شهام و مستر نوید بزرگ :d آره مربعه طلایی :d تازه ما افراد قوی تری هم داریم تو تیممون

شرم بر من...
ننگ بر من....
باو علی مدیر اومده بود تو بحثامون شرکت کنه و یه سری هم به همشهری هاش بزنه مطمئن بشه شما باهاشون درست رفتار می کنین یا نه :دی
 
سلام
تا حالا توی این تاپیک مدیر نیومده بود...
شرم بر من...
ننگ بر من....
مگه مدیر چشه که نباید بیاد تو تاپیک (با کسب اجازه از حضور مدیر انجمن) اشکالی نداره که.:d
وانگهی همه‌ی اینها فیلم بوده می خواستند نفرات‌ تیم‌شون رو زیاد کنند بگن داور هم از اونهاست:d
صب کن : من و امیر و شهام و مستر نوید بزرگ :d آره مربعه طلایی :d تازه ما افراد قوی تری هم داریم تو تیممون
باو علی مدیر اومده بود تو بحثامون شرکت کنه و یه سری هم به همشهری هاش بزنه مطمئن بشه شما باهاشون درست رفتار می کنین یا نه :دی
بفرما نگفتم.:|
آهای غیر اصفهانی ها متحد شوید
grouphugg.gif
 
گفتم که!!! تو بار گناهات خیلی سنگین بود برای همین خیلی باید کتک میخوردی و به علت اینکه قیافت خیلی داغون شده نمیشد نشونت داد!!:p
معلوم بود اوضاعم خیلی بیریخته....!!!
:p
بقیه بچه ها فعلا گناهی مرتکب نشدند ...
ای بابا... این ابوذر که ختم همه ی گناهکاراست...
شهاب و اشکان هم دست کمی از اونا ندارن...

اصلا یکی از خوبی های سایلنت هیل های قدیمی این بود که نمیتونستی وارد خونه مردم بشی...و همین باعث میشد که همیشه یه حس رمز آلودی توی بازی باشه و همش بازیکن به این فکر کنه که پشت این درهای بسته چه چیزی هست...ولی وقتی که بتونی بری توی این خونه ها, اون حس رمزآلود از بازی گرفته میشه و اون حس مبهمی که همیشه سازنده ها توی سایلنت هیل های کلاسیک روش تاکید داشتند, توی شماره جدید از بین بره ...
نه موافق نیستم...
باز هم خیلی از درها بسته بود... اما وارد شدن تو زندگیه ساکنان شهر خیلی مزه داد...
در ضمن، یه بار هم قبلاً گفته بودم، این دفعه دیگه گشتن توی شهر بی معنی و بی هدف نبود و صرفاً به خاطر پیدا کردن مهمات و First Aid Kit سر تا ته شهر رو متر نمیکردیم...
هر لحظه با یه ماجرای هیجان انگیز روبرو میشدیم...
سلام

علی‌جان این لیون رو تحریک نکن یهو صبح ساعت 6:30 میبینی در می‌زنند در رو که باز کنی می‌بینی خودش و همه‌ی کنسول‌هاش پشت در هستند. :d

حالا کنسولاشو میگیریم ولی خودشو راه نمیدیم!:d
:p
عمراً...
از پنجره میام تو...
Leon رو نشناختید هنوز...

دوست عزیز من از شما عذر میخوام ، من فقط از بچه ها خواستم اگر میشه کمی آرومتر جلو برند تا تا توی شخصیت های پایانی بچه هایی که درگیر امتحانات هستند هم برسند ، مطمئن نیستم که فقط به خاطر من بحث متوقف شده باشه ولی اگر اینطور بوده عذرخواهی میکنم که اینطور باعث ناراحتی شما شدم !
الان هم دوستان اگر بخواند من نه مخالفتی دارم نه میتونم داشته باشم !
پاینده باشی !
یعنی ماهه این اشکان به خدا...
از این به بعد هیچکس خارج از چارچوب بازی حتی کلمه ای رو هم نمیاره.
هر اسپمی که داده بشه سریع گزارش تخلف پر میشه.
من بدبخت شدم رفت...
:d
 
سلام
ای بابا... این ابوذر که ختم همه ی گناهکاراست...
شهاب و اشکان هم دست کمی از اونا ندارن...
په من چی؟:bash:
نه موافق نیستم...
باز هم خیلی از درها بسته بود... اما وارد شدن تو زندگیه ساکنان شهر خیلی مزه داد...
در ضمن، یه بار هم قبلاً گفته بودم، این دفعه دیگه گشتن توی شهر بی معنی و بی هدف نبود و صرفاً به خاطر پیدا کردن مهمات و First Aid Kit سر تا ته شهر رو متر نمیکردیم...
هر لحظه با یه ماجرای هیجان انگیز روبرو میشدیم...
کی میگه گشت‌وگذار تو شهر به هدف بوده؟ اولاً برای رسیدن از هر نقطه به نقطه‌ی دیگه باید از خیابان‌های شهر رد می شدیم که این خودش یه جور معما بود وانگهی، تا وقتی تو خیابان‌های یه شهرمتروک قدم نزنی، معنمای تنهایی رو متوجه نمیشی.
 
په من چی؟:bash:
آخه شهردار شهر رو چه به این حرفا...
جایگاه شما تثبیت شدست آقا مسعود....
کی میگه گشت‌وگذار تو شهر به هدف بوده؟ اولاً برای رسیدن از هر نقطه به نقطه‌ی دیگه باید از خیابان‌های شهر رد می شدیم که این خودش یه جور معما بود وانگهی، تا وقتی تو خیابان‌های یه شهرمتروک قدم نزنی، معنمای تنهایی رو متوجه نمیشی.
نه نه نه ...
منظورم این نبودش...
منظور من این بود که وقتی دنبال مهمات میگردی یا از روی بیکاری میخوای توی شهر یه چرخی بزنی میتونی انتظار برخورد با یه ماجرای هیجان انگیز رو هم داشته باشی...
 
منظور من این بود که وقتی دنبال مهمات میگردی یا از روی بیکاری میخوای توی شهر یه چرخی بزنی میتونی انتظار برخورد با یه ماجرای هیجان انگیز رو هم داشته باشی...

به نظر من، این که سازنده از جلوه های ویژه و یا هیجان های تحمیلی استفاده نکرده، نه تنها نقطه ضعف نیست،چه بسا!! یه استاندارد بی نقص و کم سابقه بوجود آورده...
 
سلام

شهردار این شهر مشخصه داداش. امیرحسین‌جان>:d<
ای بابا، بازم سوتی دادم من...؟
خُب من اینجا از سِمَت ها دقیقاً خبر ندارم...
:p
راست میگه، خیلی باحاله...

به نظر من، این که سازنده از جلوه های ویژه و یا هیجان های تحمیلی استفاده نکرده، نه تنها نقطه ضعف نیست،چه بسا!! یه استاندارد بی نقص و کم سابقه بوجود آورده...
میلاد درسته، اما حالا با اضافه شدنه چنین چیزی هم تونسته استانداردش رو بالاتر ببره دیگه...
 
میلاد درسته، اما حالا با اضافه شدنه چنین چیزی هم تونسته استانداردش رو بالاتر ببره دیگه...

منظورت Downpour ــه؟؟ والا هنوز شرفیاب نشدم برم جنوبِ سایلنت هیل تا نظری بدم، اما حرفت سنده :yes:


فقط قهرمان مشخص نشده :>
 
منظورت Downpour ــه؟؟ والا هنوز شرفیاب نشدم برم جنوبِ سایلنت هیل تا نظری بدم، اما حرفت سنده :yes:
آره... DP منظورم بود....
تو آقایی میلاد جان، ایشاا... به همین زودی دوباره با هم بریم...
:p
فقط قهرمان مشخص نشده :>
ENGLAND
 
نه موافق نیستم...
باز هم خیلی از درها بسته بود... اما وارد شدن تو زندگیه ساکنان شهر خیلی مزه داد...
در ضمن، یه بار هم قبلاً گفته بودم، این دفعه دیگه گشتن توی شهر بی معنی و بی هدف نبود و صرفاً به خاطر پیدا کردن مهمات و First Aid Kit سر تا ته شهر رو متر نمیکردیم...
هر لحظه با یه ماجرای هیجان انگیز روبرو میشدیم...
کی گفته توی سایلنت هیل های قدیمی گشتن توی شهر بی معنی بوده...من میتونم از گوشه کنار این شهر کلی چیز برات بکشم بیرون...حرفا میزنی لیون...:d
حرف من همونه که قبلا زدم...اینکه بتونی وارد خونه مردم بشی چیزه جالبی برای من نیست!
 
کی گفته توی سایلنت هیل های قدیمی گشتن توی شهر بی معنی بوده...من میتونم از گوشه کنار این شهر کلی چیز برات بکشم بیرون...حرفا میزنی لیون...:d
حرف من همونه که قبلا زدم...اینکه بتونی وارد خونه مردم بشی چیزه جالبی برای من نیست!
خب ببین امیر جون توی DP چندتا خونه رو میتونی بگردی و از اسرارشون پرده برداری؟
مطمئت باهش سایلنت هیل هر کوچه-ش N سال طول میکشه تا بفهمیم چی شده.....
ولی اینکه از گوشه و کنار اطلاعات در مورد خود شهر جمع کنیم ممکنه درآینده به دردمون بخوره
 

کاربرانی که این گفتگو را مشاهده می‌کنند

تبلیغات متنی

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی همین حالا ثبت نام کن
or