بحث و تبادل نظر در مورد سری Silent Hill (خلاصه داستان در پست اول)

علاقه دارید کدام نسخه از سری بازی سایلنت هیل ریمیک بشود؟


  • مجموع رای دهنده‌ها
    42

Silent Dream

In madness you dwell
کاربر سایت
shf_banner.png

پس از گذشت ده سال از انتشار آخرین نسخه سایلنت هیل بالاخره کونامی در اکتبر سال 2022 نسخه جدیدی از این سری را با نام Silent Hill ƒ معرفی کرد. داستان بازی کاملا جدید خواهد بود و در سال 1960 و در ژاپن رخ میدهد و دنیایی زیبا ولی در عین حال وحشتناک را به تصویر میکشد. این بازی توسط NeoBards Entertainment در حال ساخت است و هنوز تاریخ انتشار آن مشخص نیست..
  1. نوشته شده توسط Ryūkishi07، مشهور برای رمان‌های تصویری ژاپنی که به معماهای قتل، وحشت روانی و فراطبیعی می‌پردازند.
  2. طراحی موجودات و شخصیت‌ها توسط kera
توسعه‌دهنده: NeoBards Entertainment
ناشر: Konami Digital Entertainment
کارگردان: Al Yang
تهیه‌کننده: Motoi Okamoto
نویسنده: Ryukishi07
طراح: kera
تاریخ انتشار: TBA (مشخص نیست)
پلتفرم‌ها: TBA (مشخص نیست)

wire.png

نویسنده ای به نام Harry Mason و همسرش در حین عبور از یک جاده، نوزادی را یافته و نام او را شریل می‌گذارند. چهار سال بعد همسر هری فوت می‌کند. سه سال پس از فوت همسرش، هری بنا به دلایلی تصمیم می‌گیرد با شریل به شهری که وی را در نزدیکی آن یافته بودند سفر کند. شب هنگام، در جاده‌ی کنار شهر، پلیسی موتورسوار از کنار آنها عبور کرده و توجه هری را جلب می کند. اندکی جلوتر، هری متوجه موتور پلیسی میشود که بدون سرنشین در کنار جاده افتاده در همین حین، در روبروی خود دختری را وسط جاده می‌بیند. برای اجتناب از تصادف با او، دیوانه‌وار فرمان را می چرخاند. اما ماشین منحرف شده و به دره‌ی کناری سقوط می‌کند. هری پس از به هوش آمدن، متوجه غیبت شریل می‌شود. در حین جستجو، شبح شریل را می‌بیند و به دنبال او می‌دود. در انتهای معبری تنگ، ناگهان همه‌چیز در تاریکی فرو می‌رود و چهره آنجا تغییر می‌کند. هری مصمم ادامه ‌می‌دهد اما در اثر حمله‌ی چند موجود هیولا مانند به حالت مرگ روی زمین می‌افتد.
وقتی هری بعد از آن حادثه در کافه ای بیدار می‌شود، با همان پلیس روبرو می‌شود. آنها با هم از اتفاقات عجیب شهر و حالت غیرعادی آن سخن می‌گویند. پلیس Cybil Bennet‌ نام دارد و به هری در یافتن شریل کمک می‌کند. حالت عادی شهر اینگونه است: خالی از سکنه، فرو رفته در مه، محصور شده توسط دره‌های عمیق و پر از هیولا. اما در حالت غیر عادی به تمامی این موارد تاریکی مطلق تکه گوشت های آویزان از در و دیوار سکوتی مرگبارتر هم اضافه میشود . هری در جستجوی شریل به مکان‌های زیادی از شهر مراجعه می‌کند: مدرسه، کلیسا، بیمارستان، فاضلاب، پارک تفریحی و در بعضی از آنها با شخصیت‌هایی آشنا می‌شود. با پیرزن عجیبی به نام Dahlia Gillespie در کلیسا، دکتر Michael Kaufmann و پرستاری به نام Lisa Garland در بیمارستان. همچنین مرتب شبح دختری را می‌بیند که باعث تصادف او شده بود به نام Alessa. دالیا اطلاعات زیادی درباره‌ی هری و شهر دارد دکتر کافمن و لیزا هم هر کدام مطالب جدیدی به اطلاعات هری اضافه میکنند. در طول بازی اطلاعات زیادی از شهر به دست می‌آوریم خواه از لابلای روزنامه‌های باطله و کتاب‌ها و خواه از این شخصیت‌ها. شهر مکانی نفرین شده بوده و در سال‌های جنگ‌های داخلی، اعدام‌های زیادی در زندان آن صورت گرفته است. شهر قدمت زیادی دارد و قرن‌ها قبل، بومیان ساکن آنجا بودند. از همان زمان، آیینی شیطانی در شهر رواج داشته است. در سده‌های اخیر، پس از سکونت مهاجران در شهر، تلفیقی از آیین باستانی شهر با آیین‌های مهاجران پدید می‌آید که با نام The Order شناخته می‌شود. پیروان و سردمداران این فرقه اعتقادات عجیب و خطرناکی‌ دارند. این فرقه به سه شاخه‌ی اصلی تقسیم می‌شود که یکی از آنها «مادر مقدس» می‌باشد. در راس این شاخه دالیا قرار دارد که آلسا دختر وی است. این فرقه به خدایی اعتقاد دارد که باید در روی زمین متولد شده سپس بهشت موعود فرقه را بنا کند. بر اساس مدارک به دست آمده، این خدا یک بار متولد شده و مرده است و حال باید برای بار دوم متولد یا فراخوانده شود. دالیا متوجه می‌شود که مشخصات دختر وی، آلسا، با مشخصات مادر خدا که در متون قدیمی پیش‌بینی شده هم‌خوانی دارد پس او را تربیت می‌کند تا مراسم تولد را انجام دهد. در این مراسم، باید مادر خدا سوزانده شود. مراسم در سن 7 سالگی آلسا انجام می‌شود و بدن کباب شده‌ی وی را به بیمارستان انتقال می‌دهند. اما او ناقص است. آلسا در نهایت درد و رنج، قسمتی از روح خودش را به صورت یک نوزاد از شهر بیرون می‌فرستد و با استفاده از قدرت ذهن خود، شهر را به جهنمی بی‌بدیل تبدیل می‌کند. دالیا برای اتمام نقشه خود، توسط خود آلسا، شریل را فرا می‌خواند تا روح مادر خدا تکمیل شود. در این بین دکتر کافمن مسئول امور پزشکی آلساست.
آلسا در برابر دالیا مقاومت می‌کند اما دالیا با فریب هری، خود را به آلسا می‌رساند و مراسم را مجدداً انجام می‌دهد اما در همین حین هری سر می‌رسد. روح شریل به آلسا می‌پیوندد تا مادر خدا کامل گردد. دکتر کافمن به قصد نابودی این روح، دارویی را به سمت وی پرتاب می‌کند اما اینکار باعث می‌شود خدا (در شماره‌ی اول این خدا با نام «سامایل» معرفی می گردد) متولد شود. در اولین اقدام، سامایل، دالیا را آتش می‌زند. اما هری با سامایل می‌جنگد و او را شکست می‌دهد. پس از نابودی سامایل، مادر خدا ظاهر می‌شود و نوزادی را به هری می‌دهد سپس، راه فرار از آن مهلکه را به او نشان می‌دهد.
هری نوزاد را از شهر دور کرده و در جایی به طور ناشناس او را بزرگ می‌کند. نام این نوزاد را Heather می‌گذارد. هدر کودکی عادی نبود و گاها ، رفتارهای عجیبی از خود بروز می‌داد.
17 سال پس از این ماجرا، دختر نفر دوم فرقه، یعنی «Claudia Wolf» تصمیم می‌گیرد آن نوزاد را پیدا کند تا مراسم دوباره به جریان بیفتد. با کمک کشیش دیگری به نام «Vincent»، کاراگاهی به نام «Douglas Cartland» را استخدام می‌کند تا این کودک را پیدا کند. داگلاس هدر را پیدا می‌کند اما از نیت اصلی کارفرمایان خود اطلاع ندارد. روزی که هدر به مرکز خرید شهر رفته‌بود،‌ داگلاس را در مقابل خود می‌بیند. هدر بی خبر از همه‌جا به خیال اینکه داگلاس یک مزاحم است، می‌گریزد ولی داگلاس قبلاً محل او را به کلودیا و وینسنت اطلاع داده‌است. هدر به سمت خانه و نزد هری حرکت می‌کند اما اطراف او پر از هیولاهایی هولناک شده است. در اینجا برای اولین بار، کلودیا را ملاقات می‌کند. کلودیا درتلاش است تا هدر چیزی را به یاد بیاورد. هدر پس از گذشتن از مرکز خرید و ایستگاه مترو، درساختمانی نیمه‌کاره در نزدیکی محل سکونت خود با وینسنت روبرو می‌شود.
هدر به آپارتمان خود می‌رسد اما درآنجا پدرش، هری را غرق در خون و بی‌جان می‌یابد. او کلودیا را در پشت‌بام می‌بیند و او را مسئول قتل پدرش می داند. هدر قصد انتقام دارد اما کلودیا به سایلنت هیل می‌رود. هدر به همراه داگلاس (که کمابیش به واقعیت پی برده است) به سمت سایلنت هیل حرکت می‌کند.
هدر تقریباً گذشته‌ی خود را به یاد آورده است؛ او همان روح واحد آلسا و شریل است که توسط مادر خدا به هری سپرده شد. پس از حلول روح آلسا و شریل، جنین خدا هم وارد بدن او شده است اما تحت تاثیر فراموشی هدر، عقیم مانده و برای بارور شدن، نیاز دارد تا آتش خشم و نفرت در درون هدر شعله‌ور شود. کلودیا در تمام طول داستان سعی بر این دارد تا همین میراث آلسا را بیدار کند و برای همین منظور، هری را می‌کشد تا او را از سر راه بردارد. در این میان، وینسنت که منافع خود را با تولد خدا در خطر می‌بیند، سعی می‌کند توسط هدر، کلودیا و عقایدش را نابود کند.
پس از رسیدن به شهر، هدر به بیمارستان می‌رود. او با راهنمایی‌های علنی یا مخفیانه‌ی وینسنت،‌ پدر کلودیا یعنی «لئونارد» را که در بیمارستان زندانی شده می‌کشد تا متاترون را به دست آورد. متاترون، نماد خیر و روشنی و در مقابل سامایل است و وینسنت تصور میکند متاترون میتواند در مبارزه با کلادیا به هدر کمک کند. در ادامه،‌هدر به کلیسای فرقه می‌رسد. کلودیا، وینسنت را ، که به زعم او خیانت کرده‌است، می‌کشد. هری مقداری از داروی دکتر کافمن را به شکل یه قرص به هدر داده بود. هدر آن قرص را می‌بلعد و در نتیجه، جنین خدا را بالا می‌آورد. کلودیا جنین را می‌بلعد و آنرا به شکل ناقص بارور می‌کند. در نهایت کلودیا به دست خدای متولد شده نابود می‌شود و هدر هم وی را می‌کشد. تا بار دیگر تفکرات منحرف فرقه برای به وجود آوردن خدا عقیم بماند.

آنچه که شما در بالا مطالعه کردید تنها بخشی از شهر و اتفاقات رخ داده در آن است در شماره های دوم و چهارم و پنجم از بازی بخشی دیگر از توانایی های شهر حضور پر رنگی دارد و آن هم قضاوت و مجازات است ، شهر به خاطر اتفاقاتی که به خود دیده است دارای قدرتهایی خاص است یکی از این قدرتها فراخواندن افراد است در شماره های دوم و پنجم ما شاهد حضور افرادی در شهر هستیم که به نوعی گناهکارند و شهر برای قضاوت در مورد آن ها ، دعوتشان کرده است .
جیمز ساندرلند مردی که زن مریضش را کشته است و همینطور الکس شفرد که باعث مرگ برادر کوچکتر خود شده است با پا گذاشتن به شهر اماده پاسخگویی به اشتباهاتی میشوند که سعی در فراموش کردن آن ها داشته اند ، صد البته که نوع بازجویی و قضاوت در این شهر مرموز نیز متفاوت است به جای حضور قاضی و هیئت منصفه و دادگاه ، تمام اتفاقات پیرامون شخصیت ها به نوعی اشتباه شخصیت را گوشزد میکنند از موجوداتی که با آنها مبارزه می‌کنید گرفته تا افراد سرگردان دیگری در شهر که خود گناهکارند .گو اینکه این خاصیت شهر در تمامی شماره ها وجود دارد ولی در شماره های مذکور از فرع به اصل بدل شده و محوریت بازی بر عمل انجام گرفته توسط شخصیت اصلی قرار دارد و بحث فرقه ، آلسا و غیره کمتر پرداخته شده است .
در این میان شماره ی چهارم بازی اما فضائی اختصاصی داشت در این شماره یکی از دست پرورده های یتیم خانه ی تحت رهبری فرقه به نام والتر سالیوان که پیرو حزب مادر مقدس است قصد متولد کردن خدا توسط مراسمی به نام قربانی کردن 21 نفر را دارد ، والتر که در کودکی توسط خانواده ی خود رها شده است تصور میکرد اتاقی که در آن بدنیا آمده است مادر او و در حقیقت خداست والتر که تصور میکند مادرش به خواب رفته است سعی دارد از طریق مراسم ذکر شده او را بیدار کند ، هر کدام از افرادی که برای قربانی شدن انتخاب شده اند باید دارای مشخصه ای باشد آخرین نفر این لیست که هدایت آن را بازیباز بر عهده دارد و دریافت کننده ی دانش و تکمیل کننده ی مراسم است ، هنری تونزند نام دارد که حال در همان اتاق تولد والتر زندگی میکند و در طول بازی با پی بردن به ماجرا و کمک های جوزف شرایبر که قبل از هنری در آن اتاق زندگی میکرده است قصد دارد جلوی تکمیل این مراسم را بگیرد . در انتها هنری تونزند با مبارزه با موجودی که والتر به وجود می آورد رویای به وجود آوردن خدا را بار دیگر خراب میکند .
علاوه بر شماره های ذکر شده دو بازی Silent Hill: Origins و Silent Hill: Shattered Memories نیز از سری معرفی شده اند که در اولی به زمان سوزانده شدن آلسا توسط دالیا و چگونگی زنده ماندن آلسا پرداخته شده و در دیگری اتفاقات شماره ی اول بعد از سال ها توسط هری بازسازی میشوند، گر چه با پایان کار تیم سازنده ی اصلی بازی که کار ساخت 4 شماره ی اول بازی را بر عهده داشتند این شماره ها به خوبی پرداخته نشده و دارای نواقصی در حیطه‌ی داستانی هستند اما همچنان سری سایلنت هیل دارای یکی از بهترین داستان ها در طول تاریخ بازیهای رایانه ای است.
لازم به ذکر است بر اساس این بازی تاکنون دو فیلم سینمایی نیز ساخته شده که شماره دوم (تا زمان نگارش این مقاله) هنوز اکران نگردیده است. با توجه به نظر مخاطبان، فیلم اول یکی از برترین و موفق‌ترین فیلم های ساخته شده بر اساس یک بازی ویدیویی می‌باشد.
همچنین شرکت کونامی در سال 2006 و به مناسبت اکران فیلم، مجموعه‌ای ویدیویی را بر روی رسانه‌ی UMD برای PSP عرضه نمود که با نام The Silent Hill Experience شناخته شده و شامل دو کمیک The Hunger و Dying Inside ، ترایلر شماره‌های 1 تا 4 بازی و فیلم، مصاحبه با آهنگ‌ساز افسانه‌ای سری به همراه کارگردان فیلم و برخی موسیقی‌های بازی می‌باشد.

دریافت خلاصه به صورت فایل pdf :دانلود
تهیه و تنظیم خلاصه : (msbazicenter)
مقالات تحلیلی بازی نوشته شده توسط ( Bone Crusher ) :
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش اول )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش دوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش سوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش چهارم )

تاپیک تحلیل بازی نوشته شده توسط ( nemesis ) ( کامل نشده ):
The Lost Memories ---پایه و اساس بازی بزرگ "Silent Hill" -- تحلیلی بزرگ برای این بازی

مقالات مختلف در مورد سری سایلنت هیل:
Silent Hill: Homecoming Plot
Silent Hill: Origins Plot
Silent Hill Shattered Memories Plot
داستان (Silent Hill: Orphan)
شباهت بین Homecoming و Silent Hill 2
تاریخ وقایع Silent Hill و Shepherd's Glen
دانلود Silent Hill 2 - The movie
ترجمه یادداشت های سایلنت هیل 2
ترجمه فارسی دیالوگ های بازی Silent Hill 2: Born from a Wish
سایلنت هیل 4: پرونده قربانیان
ساکنین South Ashfield Heights apartments- قسمت اول - قسمت دوم
یادداشتی کوتاه بر SILENT HILL: HOMECOMING
داستان نسخه اول فیلم سایلنت هیل
Silent Hill: Original Memories
Silent Hill HD Collection Achievements Guide
Little Baroness
جودی میسون
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 1
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 2
طرح اولیه موتور
سایلنت هیل پست 3
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 4
خاطرات الکس شپرد
داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 1 به صورت ویدیویی

163949 163950

داستان سایلت هیل 1 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​

داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 2 به صورت ویدیویی

163952 172258

داستان سایلت هیل 2 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​
 

Attachments

  • sh1.png
    sh1.png
    56.3 KB · مشاهده: 3,611
  • silenthill1.jpg
    silenthill1.jpg
    55.1 KB · مشاهده: 166
آخرین ویرایش:
خب ببین امیر جون توی DP چندتا خونه رو میتونی بگردی و از اسرارشون پرده برداری؟
مطمئت باهش سایلنت هیل هر کوچه-ش N سال طول میکشه تا بفهمیم چی شده.....
ولی اینکه از گوشه و کنار اطلاعات در مورد خود شهر جمع کنیم ممکنه درآینده به دردمون بخوره
علی جون خب لیون داره یه جوری میگه که انگار این قضیه یه نقطه ضعف خیلی بزرگ توی سایلنت هیل های قبلی بوده...
من ترجیح میدم توی شهر به قول لیون بی هدف (که بی هدف هم اصلاََ نیست) بچرخم تا اینکه برم 4 تا خونه رو که رازهای جالبی هم نداره بگردم!
 
علی جون خب لیون داره یه جوری میگه که انگار این قضیه یه نقطه ضعف خیلی بزرگ توی سایلنت هیل های قبلی بوده...
من ترجیح میدم توی شهر به قول لیون بی هدف (که بی هدف هم اصلاََ نیست) بچرخم تا اینکه برم 4 تا خونه رو که رازهای جالبی هم نداره بگردم!
لیون که خائنی بیش نیست.:d
میدونم چی میگی باو! کی گفته بی هدفه؟ حتی یه نوشته روی دیوار هم کلی معنی تو دل خودش داره
ولی توی DP خودت هم داری میگی که اسرار جالبی نداره خب یعنی چی؟ یعنی باز هم نمیتونی پرده از همه چی برداری...
کلا همیشه مثل مه توی شهر در هاله ای از ابهام باید باشه!
 
لیون رو که دیگه ولش کنید...توی تاپیک X Vs. Y روی واقعی خودش رو نشون داد!:d
کی گفته بی هدفه؟
همین لیون!:d
ولی توی DP خودت هم داری میگی که اسرار جالبی نداره خب یعنی چی؟ یعنی باز هم نمیتونی پرده از همه چی برداری...
میدونی علی منظور من چیه در مورد این اسرار؟ منظورم اینه که اصلا نقطه جالبی توی این اسرار نیست که من به سمتش کشیده بشم و بگم WOW!!!:d
 
بچه ها من دیگه از اینجا میرم اینجا دیگه جای من نیست...شاید بعضی از کاربرا بدون من راحت تر باشن و امیدورام وقتی من برم دیگه اسبم ها هم تموم شه...چونکه تا میام اینجا بعضی ها هستند که میگن بازم اومدی و هی اسبم بدی....خیلی برام سخته که اینجا رو ترک کنم ولی چاره ای ندارم...و از مسعود و لیون جان هم عذر میخوام و واقعا از صمیم قلب شرمنده شون شدم...منو ببخشید خلاصه...شاید در اینده اگه دیدم شرایطش هست بازم اومدم....ولی همچنان توی بازی سنتر هستم...
 
شما زنده این بچه ها ؟!!!
اینچا چه خبر بوده ؟ طوفان شده بود ؟ سیل اومده بود ؟ زلزله داشتیم ؟ چند ریشتری ؟!!!
بابا ما تو این چهارصد و پنجاه صفحه تاحالا تذکر مدیر نداشتیم شما ها چی کار کردین کارتون به اینجا کشید ؟!!!
می دونم همه سر BOM اعصابتون ریخته به هم ولی چرا به هم می پرین ...

بچه ها من دیگه از اینجا میرم اینجا دیگه جای من نیست...شاید بعضی از کاربرا بدون من راحت تر باشن و امیدورام وقتی من برم دیگه اسبم ها هم تموم شه...چونکه تا میام اینجا بعضی ها هستند که میگن بازم اومدی و هی اسبم بدی....خیلی برام سخته که اینجا رو ترک کنم ولی چاره ای ندارم...و از مسعود و لیون جان هم عذر میخوام و واقعا از صمیم قلب شرمنده شون شدم...منو ببخشید خلاصه...شاید در اینده اگه دیدم شرایطش هست بازم اومدم....ولی همچنان توی بازی سنتر هستم...

خواهشا بحث رو به این حرفا نکشین و تا اتفاقی میفته حرف از قهر و خداحافظی و مزاحمم و اینطور مسائل نزنین . عین دوتا آدم منطقی مشکلات رو حل کنین ...
درضمن مسعود عزیز اینجا اصلا مهدکودک نیست که شما اشاره داشتی بهش اما کاری نکنیم که مهدکودک بشه ... تو این تاپیک اگه حتی یه مقدار فرجه یا امتیاز به کسایی مثل اشکان داده بشه ( اگر داده بشه که بعید می دونم ) جزو وظایف بچه های تاپیکه چون اشکان قدیمی ترین فرد تاپیکه که هنوز داره تو تاپیک مطلب می نویسه . تاپیک سایلنت هیل و حتی سایت بازی سنتر خیلی به این آدمها مدیونه چون اونها هستن که باعث رونق گرفتن سایت و بازدیدهای زیاد می شن . همه بچه های تاپیک می دونن بعد از محمد مهدی بار اصلی تاپیک سایلنت هیل بر دوش اشکان بوده و هست . پس باید حق آب و گل داشته باشه ... البته من به شما هم حق می دم که ناراحت باشی اما باید به ریشه ها و پایه های تاپیک احترام گذاشت ... امیدوارم مثل روزهای گذشته بچه ها با احترام و دوستانه بحث هارو ادامه بدن و مشکلی در تاپیک پیش نیاد ...
...
آقا کسی خبر نداره این DP واسه پی سی ریلیز می شه یا نه ؟ یا باید بریم کنسول بخریم ؟کلا مثل اینکه PC رو طلاق داده کونامی ...
 
آخرین ویرایش:
آقا کسی خبر نداره این DP واسه پی سی ریلیز می شه یا نه ؟ یا باید بریم کنسول بخریم ؟کلا مثل اینکه PC رو طلاق داده کونامی ...
والا آقا شهام مثل اینکه سازنده DP آماده هست تا بازی روی PC هم بده ولی کونامی فعلاََ چراغ سبز نشون نداده!!
 
بچه ها من دیگه از اینجا میرم اینجا دیگه جای من نیست...شاید بعضی از کاربرا بدون من راحت تر باشن و امیدورام وقتی من برم دیگه اسبم ها هم تموم شه...چونکه تا میام اینجا بعضی ها هستند که میگن بازم اومدی و هی اسبم بدی....خیلی برام سخته که اینجا رو ترک کنم ولی چاره ای ندارم...و از مسعود و لیون جان هم عذر میخوام و واقعا از صمیم قلب شرمنده شون شدم...منو ببخشید خلاصه...شاید در اینده اگه دیدم شرایطش هست بازم اومدم....ولی همچنان توی بازی سنتر هستم...
مسعود حق نداری پاتو از اینجا بذاری بیرون! بدن رو در بایستی میگم! یه سو تفاهم کوچک و بیخود شروع شد که دیشب به خوبی و خوشی تموم شد!
حرف از ترک کردن نزن که تا حالا تجربه شو نداشتی! من خودم به مدت 2 ماه کلا توی بی سی نبودم.اصلا نمیتونی فکرشو بکنی چقدر به آدم سخت میگذره.مطمئت باش بدجوری اذیتت میکنه!
میخواییم از این به بعد روش قبلیمون رو پیش بگیریم و بحثای دوستانه ای داشته باشیم!;)
آقا کسی خبر نداره این DP واسه پی سی ریلیز می شه یا نه ؟ یا باید بریم کنسول بخریم ؟کلا مثل اینکه PC رو طلاق داده کونامی ...
احیانا من و هنری رو میبینی که مثل این ارواح سرگردان داریم اینجا پرسه میزنیم؟:d
 
لیون که خائنی بیش نیست.:d
میدونم چی میگی باو! کی گفته بی هدفه؟ حتی یه نوشته روی دیوار هم کلی معنی تو دل خودش داره

ولی واقعا خیلی لذت بخش و جالبه چرخیدن تو شهر و دیدن تمام نکات و نوشته های در و دیوار... اما رازهای درون خونه ها هم برا خودش جالبه دیگه :d.. گرچه الان فراموشم شده که چی دیدم تقریبا ولی همیشه زمان زیادی از بازیم صرف همین کارا میشه... حالا به هر دلیلی که میخواد باشه چه جمع کردن تیر و... و چه پی بردن به راز شهر و درهای قفل
...
علی جان شما آخر موضع خودت رو مشخص کردی؟ انتخاب کردی؟ /:)

احیانا من و هنری رو میبینی که مثل این ارواح سرگردان داریم اینجا پرسه میزنیم؟:d
بهتره جای بیشتری تو لیست ارواح سرگردان بذارین... چون تعداد زیاده! :d
...
دوستان عزیز کسی تاحالا SH2 رو تونسته برا PC روی ویندوز 7 نصب کنه؟
 
آخرین ویرایش:
دوستان عزیز کسی تاحالا SH2 رو تونسته برا PC روی ویندوز 7 نصب کنه؟
بله ابوذر جان, من همین الان روی کامپیوتر هم که ویندوزش هم سون هست SH2 رو نصب کردم و راحتم اجرا میشه!!مشکلی نداره!!!
برای شما بازی اجرا نمیشه؟!!!
 
بله ابوذر جان, من همین الان روی کامپیوتر هم که ویندوزش هم سون هست SH2 رو نصب کردم و راحتم اجرا میشه!!مشکلی نداره!!!
برای شما بازی اجرا نمیشه؟!!!
متاسفانه نه! :(... انتهای نصب وقتی سی دی شماره یک رو میخواد برا نصب directx و ... یه دفعه همه چی پاک میشه!
 
متاسفانه نه! :(... انتهای نصب وقتی سی دی شماره یک رو میخواد برا نصب directx و ... یه دفعه همه چی پاک میشه!
ابوذر یافتم!
بازی رو اول کپی کن رو سیستمت و بعدش نصبش کن
بعدش وقتی خواست DX8 رو نصب کنه،cancel بزن و نذار نصب کنه
بعدش تموم میشه همه چی! من الان تونستم بازیش کنم!
 
بچه ها یادتون بود بهتون گقتم توی سایلنت هیل 3 وقتی که ساختمان اداری تبدیل میشه به OW تصویر سیاه میشه و صدای یه مَردی میاد و این جمله رو میگه:
[LTR]It’s being invaded by the Otherworld. A world of someone’s nightmarish delusions come to life.[/LTR]
فکر میکنید این جمله رو چه شخص دیگه ای گفته؟
این جمله رو هری میسون توی سایلنت هیل 1 به سیبل میگه...اینم جمله کاملش:
This may sound really off the wall, but listen to me. You’ve got to believe me – I haven’t gone crazy and I’m not fooling around. At first, I thought I was losing my mind, but now I know I’m not. It’s not me, this whole town.. it’s being invaded by the Otherworld. A world of someone’s nightmarish delusions come to life. Little by little the invasion is spreading, trying to swallow up everything in darkness. I think I’m finally beginning to understand what that lady was talking
 
ابوذر یافتم!
بازی رو اول کپی کن رو سیستمت و بعدش نصبش کن
بعدش وقتی خواست DX8 رو نصب کنه،cancel بزن و نذار نصب کنه
بعدش تموم میشه همه چی! من الان تونستم بازیش کنم!

علی جان،نسخه ای که من دارم نصب میشه،منتها وقتی بازی شروع میشه همون ابتدا گیر میکنه:تصویر گیر میکنه و فقط موزیک پخش میشه!!

امیدی هست به این نسخه؟؟ :-/
 
علی جان،نسخه ای که من دارم نصب میشه،منتها وقتی بازی شروع میشه همون ابتدا گیر میکنه:تصویر گیر میکنه و فقط موزیک پخش میشه!!

امیدی هست به این نسخه؟؟ :-/
وقتی موس رو تکون میدی،صدای گزینه ها میادش؟ چون ممکنه ریزولیشن صفحه به اندازه نباشه!
این کارو بکن ببین میشه یا نه
یه فایل notepad توی محلی که بازی رو نصب کردی هستش فکر کنم اسمش config یا setting باشه
اونو باز کن و یه نوشته مربوط به ریزولیشن هستش که یه عدد جلوش نوشته شده مثلا 3
اونو تغییرش بده به 2 ببین کار میکنه یا نه!
 
کی گفته توی سایلنت هیل های قدیمی گشتن توی شهر بی معنی بوده...من میتونم از گوشه کنار این شهر کلی چیز برات بکشم بیرون...حرفا میزنی لیون...:d
حرف من همونه که قبلا زدم...اینکه بتونی وارد خونه مردم بشی چیزه جالبی برای من نیست!

علی جون خب لیون داره یه جوری میگه که انگار این قضیه یه نقطه ضعف خیلی بزرگ توی سایلنت هیل های قبلی بوده...
من ترجیح میدم توی شهر به قول لیون بی هدف (که بی هدف هم اصلاََ نیست) بچرخم تا اینکه برم 4 تا خونه رو که رازهای جالبی هم نداره بگردم!

لیون که خائنی بیش نیست.:d
میدونم چی میگی باو! کی گفته بی هدفه؟ حتی یه نوشته روی دیوار هم کلی معنی تو دل خودش داره
ولی توی DP خودت هم داری میگی که اسرار جالبی نداره خب یعنی چی؟ یعنی باز هم نمیتونی پرده از همه چی برداری...
کلا همیشه مثل مه توی شهر در هاله ای از ابهام باید باشه!
بابا جان من...
علی جونم، امیر دیوونه، من منظورم از بی هدف گشتن اون بی هدف نبود، این یکی بی هدف بود...
:p
شوخی کردم. بذارید یک بار و برای همیشه منظورم رو کامل توضیح بدم.
ببینید، من هم کاملاً باهاتون موافقم که این شهر و گوشه و کنارش پره از داستان و معما و فلسفه و ماجراهای رمزآلود و فراموش نشدنی. ولی وقتی فقط به دنبال مهمات و FA هستید، خُب این گشتن میشه صرفاً جهت مسئله ی همیشگی و خاص بقا :d ...
شاید اون چیزی که من تو ذهنمه و برداشت من با شماها فرق کنه. اما، برای من رفتن و گشت زدن توی شهر، مخصوصاً امتحان کردن درها که 90% شون هم بسته ـست خیلی جالبه و این جالبی کی به اوج خودش میرسه؟ وقتی که یهو وسط این همه در بسته یه در باز پیدا کنی و بدونی که توش شخصی زندگی میکرده که ساکن این شهر نفرینی و مه گرفته بوده و حالا میتونی از ماجراش با خبر بشی...
به طور کلی Side Quest های DP خیلی به من چسبید...
:p
بچه ها من دیگه از اینجا میرم اینجا دیگه جای من نیست...شاید بعضی از کاربرا بدون من راحت تر باشن و امیدورام وقتی من برم دیگه اسبم ها هم تموم شه...چونکه تا میام اینجا بعضی ها هستند که میگن بازم اومدی و هی اسبم بدی....خیلی برام سخته که اینجا رو ترک کنم ولی چاره ای ندارم...و از مسعود و لیون جان هم عذر میخوام و واقعا از صمیم قلب شرمنده شون شدم...منو ببخشید خلاصه...شاید در اینده اگه دیدم شرایطش هست بازم اومدم....ولی همچنان توی بازی سنتر هستم...
مسعود یعنی پا شدم اومدم کرمونشاه (بچه ی اونجا بودی دیگه) با مُشت و لگد آوردمت اینجاها... از ابوذر بپرس... من خوراکم از این سفرهای یهوییه. شک نکن که میام.
رفتن علی بسمونه.
نذار این بحث ادامه پیدا کنه تو رو خدا...
وگرنه با همین علی Safe که بی کله تر از منه اومدیم اونجاها...
مسعود حق نداری پاتو از اینجا بذاری بیرون! بدن رو در بایستی میگم! یه سو تفاهم کوچک و بیخود شروع شد که دیشب به خوبی و خوشی تموم شد!
حرف از ترک کردن نزن که تا حالا تجربه شو نداشتی! من خودم به مدت 2 ماه کلا توی بی سی نبودم.اصلا نمیتونی فکرشو بکنی چقدر به آدم سخت میگذره.مطمئت باش بدجوری اذیتت میکنه!
میخواییم از این به بعد روش قبلیمون رو پیش بگیریم و بحثای دوستانه ای داشته باشیم!;)
تایید گردید...
:p

ولی واقعا خیلی لذت بخش و جالبه چرخیدن تو شهر و دیدن تمام نکات و نوشته های در و دیوار... اما رازهای درون خونه ها هم برا خودش جالبه دیگه :d.. گرچه الان فراموشم شده که چی دیدم تقریبا ولی همیشه زمان زیادی از بازیم صرف همین کارا میشه... حالا به هر دلیلی که میخواد باشه چه جمع کردن تیر و... و چه پی بردن به راز شهر و درهای قفل
اوووووووووف چه عجب، کاکو تو یه بار با من موافقت کردی...
الان بسی بس بسیار خرسندم و شاد و خندان و خوشحال...
 

کاربرانی که این گفتگو را مشاهده می‌کنند

تبلیغات متنی

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی همین حالا ثبت نام کن
or