بحث و تبادل نظر در مورد سری Silent Hill (خلاصه داستان در پست اول)

علاقه دارید کدام نسخه از سری بازی سایلنت هیل ریمیک بشود؟


  • مجموع رای دهنده‌ها
    44

Silent Dream

In madness you dwell
کاربر سایت
shf_banner.png

پس از گذشت ده سال از انتشار آخرین نسخه سایلنت هیل بالاخره کونامی در اکتبر سال 2022 نسخه جدیدی از این سری را با نام Silent Hill ƒ معرفی کرد. داستان بازی کاملا جدید خواهد بود و در سال 1960 و در ژاپن رخ میدهد و دنیایی زیبا ولی در عین حال وحشتناک را به تصویر میکشد. این بازی توسط NeoBards Entertainment در حال ساخت است و هنوز تاریخ انتشار آن مشخص نیست..
  1. نوشته شده توسط Ryūkishi07، مشهور برای رمان‌های تصویری ژاپنی که به معماهای قتل، وحشت روانی و فراطبیعی می‌پردازند.
  2. طراحی موجودات و شخصیت‌ها توسط kera
توسعه‌دهنده: NeoBards Entertainment
ناشر: Konami Digital Entertainment
کارگردان: Al Yang
تهیه‌کننده: Motoi Okamoto
نویسنده: Ryukishi07
طراح: kera
تاریخ انتشار: TBA (مشخص نیست)
پلتفرم‌ها: TBA (مشخص نیست)

wire.png

نویسنده ای به نام Harry Mason و همسرش در حین عبور از یک جاده، نوزادی را یافته و نام او را شریل می‌گذارند. چهار سال بعد همسر هری فوت می‌کند. سه سال پس از فوت همسرش، هری بنا به دلایلی تصمیم می‌گیرد با شریل به شهری که وی را در نزدیکی آن یافته بودند سفر کند. شب هنگام، در جاده‌ی کنار شهر، پلیسی موتورسوار از کنار آنها عبور کرده و توجه هری را جلب می کند. اندکی جلوتر، هری متوجه موتور پلیسی میشود که بدون سرنشین در کنار جاده افتاده در همین حین، در روبروی خود دختری را وسط جاده می‌بیند. برای اجتناب از تصادف با او، دیوانه‌وار فرمان را می چرخاند. اما ماشین منحرف شده و به دره‌ی کناری سقوط می‌کند. هری پس از به هوش آمدن، متوجه غیبت شریل می‌شود. در حین جستجو، شبح شریل را می‌بیند و به دنبال او می‌دود. در انتهای معبری تنگ، ناگهان همه‌چیز در تاریکی فرو می‌رود و چهره آنجا تغییر می‌کند. هری مصمم ادامه ‌می‌دهد اما در اثر حمله‌ی چند موجود هیولا مانند به حالت مرگ روی زمین می‌افتد.
وقتی هری بعد از آن حادثه در کافه ای بیدار می‌شود، با همان پلیس روبرو می‌شود. آنها با هم از اتفاقات عجیب شهر و حالت غیرعادی آن سخن می‌گویند. پلیس Cybil Bennet‌ نام دارد و به هری در یافتن شریل کمک می‌کند. حالت عادی شهر اینگونه است: خالی از سکنه، فرو رفته در مه، محصور شده توسط دره‌های عمیق و پر از هیولا. اما در حالت غیر عادی به تمامی این موارد تاریکی مطلق تکه گوشت های آویزان از در و دیوار سکوتی مرگبارتر هم اضافه میشود . هری در جستجوی شریل به مکان‌های زیادی از شهر مراجعه می‌کند: مدرسه، کلیسا، بیمارستان، فاضلاب، پارک تفریحی و در بعضی از آنها با شخصیت‌هایی آشنا می‌شود. با پیرزن عجیبی به نام Dahlia Gillespie در کلیسا، دکتر Michael Kaufmann و پرستاری به نام Lisa Garland در بیمارستان. همچنین مرتب شبح دختری را می‌بیند که باعث تصادف او شده بود به نام Alessa. دالیا اطلاعات زیادی درباره‌ی هری و شهر دارد دکتر کافمن و لیزا هم هر کدام مطالب جدیدی به اطلاعات هری اضافه میکنند. در طول بازی اطلاعات زیادی از شهر به دست می‌آوریم خواه از لابلای روزنامه‌های باطله و کتاب‌ها و خواه از این شخصیت‌ها. شهر مکانی نفرین شده بوده و در سال‌های جنگ‌های داخلی، اعدام‌های زیادی در زندان آن صورت گرفته است. شهر قدمت زیادی دارد و قرن‌ها قبل، بومیان ساکن آنجا بودند. از همان زمان، آیینی شیطانی در شهر رواج داشته است. در سده‌های اخیر، پس از سکونت مهاجران در شهر، تلفیقی از آیین باستانی شهر با آیین‌های مهاجران پدید می‌آید که با نام The Order شناخته می‌شود. پیروان و سردمداران این فرقه اعتقادات عجیب و خطرناکی‌ دارند. این فرقه به سه شاخه‌ی اصلی تقسیم می‌شود که یکی از آنها «مادر مقدس» می‌باشد. در راس این شاخه دالیا قرار دارد که آلسا دختر وی است. این فرقه به خدایی اعتقاد دارد که باید در روی زمین متولد شده سپس بهشت موعود فرقه را بنا کند. بر اساس مدارک به دست آمده، این خدا یک بار متولد شده و مرده است و حال باید برای بار دوم متولد یا فراخوانده شود. دالیا متوجه می‌شود که مشخصات دختر وی، آلسا، با مشخصات مادر خدا که در متون قدیمی پیش‌بینی شده هم‌خوانی دارد پس او را تربیت می‌کند تا مراسم تولد را انجام دهد. در این مراسم، باید مادر خدا سوزانده شود. مراسم در سن 7 سالگی آلسا انجام می‌شود و بدن کباب شده‌ی وی را به بیمارستان انتقال می‌دهند. اما او ناقص است. آلسا در نهایت درد و رنج، قسمتی از روح خودش را به صورت یک نوزاد از شهر بیرون می‌فرستد و با استفاده از قدرت ذهن خود، شهر را به جهنمی بی‌بدیل تبدیل می‌کند. دالیا برای اتمام نقشه خود، توسط خود آلسا، شریل را فرا می‌خواند تا روح مادر خدا تکمیل شود. در این بین دکتر کافمن مسئول امور پزشکی آلساست.
آلسا در برابر دالیا مقاومت می‌کند اما دالیا با فریب هری، خود را به آلسا می‌رساند و مراسم را مجدداً انجام می‌دهد اما در همین حین هری سر می‌رسد. روح شریل به آلسا می‌پیوندد تا مادر خدا کامل گردد. دکتر کافمن به قصد نابودی این روح، دارویی را به سمت وی پرتاب می‌کند اما اینکار باعث می‌شود خدا (در شماره‌ی اول این خدا با نام «سامایل» معرفی می گردد) متولد شود. در اولین اقدام، سامایل، دالیا را آتش می‌زند. اما هری با سامایل می‌جنگد و او را شکست می‌دهد. پس از نابودی سامایل، مادر خدا ظاهر می‌شود و نوزادی را به هری می‌دهد سپس، راه فرار از آن مهلکه را به او نشان می‌دهد.
هری نوزاد را از شهر دور کرده و در جایی به طور ناشناس او را بزرگ می‌کند. نام این نوزاد را Heather می‌گذارد. هدر کودکی عادی نبود و گاها ، رفتارهای عجیبی از خود بروز می‌داد.
17 سال پس از این ماجرا، دختر نفر دوم فرقه، یعنی «Claudia Wolf» تصمیم می‌گیرد آن نوزاد را پیدا کند تا مراسم دوباره به جریان بیفتد. با کمک کشیش دیگری به نام «Vincent»، کاراگاهی به نام «Douglas Cartland» را استخدام می‌کند تا این کودک را پیدا کند. داگلاس هدر را پیدا می‌کند اما از نیت اصلی کارفرمایان خود اطلاع ندارد. روزی که هدر به مرکز خرید شهر رفته‌بود،‌ داگلاس را در مقابل خود می‌بیند. هدر بی خبر از همه‌جا به خیال اینکه داگلاس یک مزاحم است، می‌گریزد ولی داگلاس قبلاً محل او را به کلودیا و وینسنت اطلاع داده‌است. هدر به سمت خانه و نزد هری حرکت می‌کند اما اطراف او پر از هیولاهایی هولناک شده است. در اینجا برای اولین بار، کلودیا را ملاقات می‌کند. کلودیا درتلاش است تا هدر چیزی را به یاد بیاورد. هدر پس از گذشتن از مرکز خرید و ایستگاه مترو، درساختمانی نیمه‌کاره در نزدیکی محل سکونت خود با وینسنت روبرو می‌شود.
هدر به آپارتمان خود می‌رسد اما درآنجا پدرش، هری را غرق در خون و بی‌جان می‌یابد. او کلودیا را در پشت‌بام می‌بیند و او را مسئول قتل پدرش می داند. هدر قصد انتقام دارد اما کلودیا به سایلنت هیل می‌رود. هدر به همراه داگلاس (که کمابیش به واقعیت پی برده است) به سمت سایلنت هیل حرکت می‌کند.
هدر تقریباً گذشته‌ی خود را به یاد آورده است؛ او همان روح واحد آلسا و شریل است که توسط مادر خدا به هری سپرده شد. پس از حلول روح آلسا و شریل، جنین خدا هم وارد بدن او شده است اما تحت تاثیر فراموشی هدر، عقیم مانده و برای بارور شدن، نیاز دارد تا آتش خشم و نفرت در درون هدر شعله‌ور شود. کلودیا در تمام طول داستان سعی بر این دارد تا همین میراث آلسا را بیدار کند و برای همین منظور، هری را می‌کشد تا او را از سر راه بردارد. در این میان، وینسنت که منافع خود را با تولد خدا در خطر می‌بیند، سعی می‌کند توسط هدر، کلودیا و عقایدش را نابود کند.
پس از رسیدن به شهر، هدر به بیمارستان می‌رود. او با راهنمایی‌های علنی یا مخفیانه‌ی وینسنت،‌ پدر کلودیا یعنی «لئونارد» را که در بیمارستان زندانی شده می‌کشد تا متاترون را به دست آورد. متاترون، نماد خیر و روشنی و در مقابل سامایل است و وینسنت تصور میکند متاترون میتواند در مبارزه با کلادیا به هدر کمک کند. در ادامه،‌هدر به کلیسای فرقه می‌رسد. کلودیا، وینسنت را ، که به زعم او خیانت کرده‌است، می‌کشد. هری مقداری از داروی دکتر کافمن را به شکل یه قرص به هدر داده بود. هدر آن قرص را می‌بلعد و در نتیجه، جنین خدا را بالا می‌آورد. کلودیا جنین را می‌بلعد و آنرا به شکل ناقص بارور می‌کند. در نهایت کلودیا به دست خدای متولد شده نابود می‌شود و هدر هم وی را می‌کشد. تا بار دیگر تفکرات منحرف فرقه برای به وجود آوردن خدا عقیم بماند.

آنچه که شما در بالا مطالعه کردید تنها بخشی از شهر و اتفاقات رخ داده در آن است در شماره های دوم و چهارم و پنجم از بازی بخشی دیگر از توانایی های شهر حضور پر رنگی دارد و آن هم قضاوت و مجازات است ، شهر به خاطر اتفاقاتی که به خود دیده است دارای قدرتهایی خاص است یکی از این قدرتها فراخواندن افراد است در شماره های دوم و پنجم ما شاهد حضور افرادی در شهر هستیم که به نوعی گناهکارند و شهر برای قضاوت در مورد آن ها ، دعوتشان کرده است .
جیمز ساندرلند مردی که زن مریضش را کشته است و همینطور الکس شفرد که باعث مرگ برادر کوچکتر خود شده است با پا گذاشتن به شهر اماده پاسخگویی به اشتباهاتی میشوند که سعی در فراموش کردن آن ها داشته اند ، صد البته که نوع بازجویی و قضاوت در این شهر مرموز نیز متفاوت است به جای حضور قاضی و هیئت منصفه و دادگاه ، تمام اتفاقات پیرامون شخصیت ها به نوعی اشتباه شخصیت را گوشزد میکنند از موجوداتی که با آنها مبارزه می‌کنید گرفته تا افراد سرگردان دیگری در شهر که خود گناهکارند .گو اینکه این خاصیت شهر در تمامی شماره ها وجود دارد ولی در شماره های مذکور از فرع به اصل بدل شده و محوریت بازی بر عمل انجام گرفته توسط شخصیت اصلی قرار دارد و بحث فرقه ، آلسا و غیره کمتر پرداخته شده است .
در این میان شماره ی چهارم بازی اما فضائی اختصاصی داشت در این شماره یکی از دست پرورده های یتیم خانه ی تحت رهبری فرقه به نام والتر سالیوان که پیرو حزب مادر مقدس است قصد متولد کردن خدا توسط مراسمی به نام قربانی کردن 21 نفر را دارد ، والتر که در کودکی توسط خانواده ی خود رها شده است تصور میکرد اتاقی که در آن بدنیا آمده است مادر او و در حقیقت خداست والتر که تصور میکند مادرش به خواب رفته است سعی دارد از طریق مراسم ذکر شده او را بیدار کند ، هر کدام از افرادی که برای قربانی شدن انتخاب شده اند باید دارای مشخصه ای باشد آخرین نفر این لیست که هدایت آن را بازیباز بر عهده دارد و دریافت کننده ی دانش و تکمیل کننده ی مراسم است ، هنری تونزند نام دارد که حال در همان اتاق تولد والتر زندگی میکند و در طول بازی با پی بردن به ماجرا و کمک های جوزف شرایبر که قبل از هنری در آن اتاق زندگی میکرده است قصد دارد جلوی تکمیل این مراسم را بگیرد . در انتها هنری تونزند با مبارزه با موجودی که والتر به وجود می آورد رویای به وجود آوردن خدا را بار دیگر خراب میکند .
علاوه بر شماره های ذکر شده دو بازی Silent Hill: Origins و Silent Hill: Shattered Memories نیز از سری معرفی شده اند که در اولی به زمان سوزانده شدن آلسا توسط دالیا و چگونگی زنده ماندن آلسا پرداخته شده و در دیگری اتفاقات شماره ی اول بعد از سال ها توسط هری بازسازی میشوند، گر چه با پایان کار تیم سازنده ی اصلی بازی که کار ساخت 4 شماره ی اول بازی را بر عهده داشتند این شماره ها به خوبی پرداخته نشده و دارای نواقصی در حیطه‌ی داستانی هستند اما همچنان سری سایلنت هیل دارای یکی از بهترین داستان ها در طول تاریخ بازیهای رایانه ای است.
لازم به ذکر است بر اساس این بازی تاکنون دو فیلم سینمایی نیز ساخته شده که شماره دوم (تا زمان نگارش این مقاله) هنوز اکران نگردیده است. با توجه به نظر مخاطبان، فیلم اول یکی از برترین و موفق‌ترین فیلم های ساخته شده بر اساس یک بازی ویدیویی می‌باشد.
همچنین شرکت کونامی در سال 2006 و به مناسبت اکران فیلم، مجموعه‌ای ویدیویی را بر روی رسانه‌ی UMD برای PSP عرضه نمود که با نام The Silent Hill Experience شناخته شده و شامل دو کمیک The Hunger و Dying Inside ، ترایلر شماره‌های 1 تا 4 بازی و فیلم، مصاحبه با آهنگ‌ساز افسانه‌ای سری به همراه کارگردان فیلم و برخی موسیقی‌های بازی می‌باشد.

دریافت خلاصه به صورت فایل pdf :دانلود
تهیه و تنظیم خلاصه : (msbazicenter)
مقالات تحلیلی بازی نوشته شده توسط ( Bone Crusher ) :
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش اول )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش دوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش سوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش چهارم )

تاپیک تحلیل بازی نوشته شده توسط ( nemesis ) ( کامل نشده ):
The Lost Memories ---پایه و اساس بازی بزرگ "Silent Hill" -- تحلیلی بزرگ برای این بازی

مقالات مختلف در مورد سری سایلنت هیل:
Silent Hill: Homecoming Plot
Silent Hill: Origins Plot
Silent Hill Shattered Memories Plot
داستان (Silent Hill: Orphan)
شباهت بین Homecoming و Silent Hill 2
تاریخ وقایع Silent Hill و Shepherd's Glen
دانلود Silent Hill 2 - The movie
ترجمه یادداشت های سایلنت هیل 2
ترجمه فارسی دیالوگ های بازی Silent Hill 2: Born from a Wish
سایلنت هیل 4: پرونده قربانیان
ساکنین South Ashfield Heights apartments- قسمت اول - قسمت دوم
یادداشتی کوتاه بر SILENT HILL: HOMECOMING
داستان نسخه اول فیلم سایلنت هیل
Silent Hill: Original Memories
Silent Hill HD Collection Achievements Guide
Little Baroness
جودی میسون
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 1
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 2
طرح اولیه موتور
سایلنت هیل پست 3
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 4
خاطرات الکس شپرد
داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 1 به صورت ویدیویی

163949 163950

داستان سایلت هیل 1 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​

داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 2 به صورت ویدیویی

163952 172258

داستان سایلت هیل 2 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​
 

Attachments

  • sh1.png
    sh1.png
    56.3 KB · مشاهده: 3,611
  • silenthill1.jpg
    silenthill1.jpg
    55.1 KB · مشاهده: 166
آخرین ویرایش:
آی گفتی لیان جان منم عاشق این ترکم:x

ترک End Of Small Sanctuary هم فوق العادست، اصلاً وقتی آهنگ رو میشنیدم میرفتم تو فضا، دیوانه تر از اینی که هستم میشم. همونجا که هیتر تو دستشویی فروشگاهه.:d
True هم برای خودش عالمی داره، محشره محشر.
و با تنها آهنگی که تو عمرم گریه کردم Lisa's them بود.:((:d
آره علی دقیقاً...
یکی دیگه از آهنگهای معرکه "اسمشو یادم نیست..." آهنگ تیتراژ پایانیه SH3 بود...
اونم خیلی وحشی بود...
 
آره علی دقیقاً...
یکی دیگه از آهنگهای معرکه "اسمشو یادم نیست..." آهنگ تیتراژ پایانیه SH3 بود...
اونم خیلی وحشی بود...
منظورت Hometown نیست، آیا؟!
اونم خیلی باحاله، مخصوصاً شروعش. فقط یکم صدای خوانندش رو اعصابه! یکم کلفت و نتراشیدست :d
 
منظورت Hometown نیست، آیا؟!
اونم خیلی باحاله، مخصوصاً شروعش. فقط یکم صدای خوانندش رو اعصابه! یکم کلفت و نتراشیدست :d
آره دقیقاً...
HomeTown...
معرکه بود... اتفاقاً با همون صداش حال می کردم...
صدای خسته ای داشت... ناامیدی رو وحشتناک القاء می کرد...
 
سلام
اول از همه یه تشکر جانانه از همتون میکنم که انصافا این مدت ترکوندید تاپیک رو ، خدا رو شکر اینجا همه فعالن هر کی یه کاری داره میکنه ، امیدوارم همینجوری تاپیک ادامه بده به راهش !
بحث هایی هم که میکنید انصافا خیلی خوبند ، بازم ممنون !
دارم وسوسه میشم کاری رو که سالهاست فکرش رو تو کلم دارم باهاتون در میون بذارم ! :-/
بوگو بینیم چه خوابی دیدی برامون:d
در مورد آهنگ های سری هم یه نکته کوچیک بگم نمیدونم شماها چجوری و کی با سری آشنا شدین ولی توی کل سری هیچ آهنگی حتی نصف تاثیری که sh intro روی من گذاشت رو نداشت حتی R O A که فکر میکنم از لحاظ تکنیکی زیباترین ساخته ی آکیرا هستش اون حس نوستالزیکی که intro داره و اون کشش متافیزیکی که ایجاد میکنه با خودش همراه نداره ، نمیدونم چند بار ولی مطمئنم بیشترین آهنگی که به عمرم شنیدم همین intro بوده بدون شک ! البته دلیل هم برای این تاثیر گذاری وجود داره شما همه ی آهنگ های سری رو نهایتا توی طول بازی یکبار میشنوید نهایتا خیلی حال کنید یکی دوبار یه save برمیگردید عقب تا دوباره از شاهکار آکیرا لذت ببرید ولی توی sh1 ، به محض روشن کردن ps1 اولین چیزی که باهاش مواجه میشدی یه عکس از آلسا و یه صدای شرقی بود که به راحتی مو به تنت سیخ میکرد و این کار همیشه و همیشه وقتی میخواستی بازی رو ادامه بدی تکرار میشد و اغلب این توانایی که دستت بره رو start و آهنگ رو skip کنی از دست میدادی و دوباره فرو میفتی توی اون حس مبهم !
خلاصه من اگر میخواستم توی سری آهنگ های مورد علاقم رو لیست کنم اول با فونت 30 و بولد شده مینوشتم intro بعد ده خط فاصله می انداختم و میرفتم سراغ باقی آهنگ ها!
خب این اهنگ رو داخل STها طبقه‌بندی نمی‌کنم بنده. این آهنگ شناسنامه سری SH شده یه جورایی.
آره دقیقاً...
HomeTown...
معرکه بود... اتفاقاً با همون صداش حال می کردم...
صدای خسته ای داشت... ناامیدی رو وحشتناک القاء می کرد...
3 تا دیگه رو هم همین الان داشتم گوش می‌دادم. به شدت روح‌نواز: (Reprise (Promise و Magdalene و (Theme Of Laura (Reprise
 
واقعا که هیچکس....هیچکس توی دنیا....هیچکس توی این کهکشان نمیتونه جای استاد یامائوکا رو در سایلنت هیل جبران کنه!
هی من به خودم دارم تلقین میکنم که این اهنگساز جدیدیه کارش خوبه ولی وقتی یه بار دیگه Intro رو گوش میدم میبینم در گمراهی اشکار قرار دارم!!!
دیگه وقتی هنری جون بگه:
خب این اهنگ رو داخل STها طبقه‌بندی نمی‌کنم بنده. این آهنگ شناسنامه سری SH شده یه جورایی.
دیگه چی میشه گفت؟
 
من اومدم سلااااااااااااام
بخاطر دیشب که داستان رو نزاشتم این دقعه دو قسمت می زارم ...دوقسمت از داستان .... دو قسمت با هیجانی مضاعف.... امشب ساعت 9:30 .....ووووهاهاهاهاها :d>:)(الان خوده کله هرمی این تبلیغه رو ساخته بود)
 
سلام
من اومدم سلااااااااااااام
بخاطر دیشب که داستان رو نزاشتم این دقعه دو قسمت می زارم ...دوقسمت از داستان .... دو قسمت با هیجانی مضاعف.... امشب ساعت 9:30 .....ووووهاهاهاهاها :d>:)(الان خوده کله هرمی این تبلیغه رو ساخته بود)
ما هم منتظریم مضاعف. ایضاً از طرف ما هم ووووووووووووووووووووووهاهاهاها:d
==============================================================================
خب برگردیم سر وقت هیولاها
یه سوال، چرا کرم؟
مثلاً همین هیولای Wormhead
wormhead.jpg


باز هم لازمه که هشدار بدم ممکنه مطالب زیر برای بعضی از دوستان دلچسب نباشه.
این که آلسا از کرم‌ها متنفر باشه طبیعیه. خیلی از آدما مخصوصاً دخترها از این موجودات مشمئزکننده (اما مفید) بیزارند. اما چجوری این موجودات وارد جهنم ذهن آلسا شدند؟
یکی از نظریه‌های مزخرف بنده اینه که این موجودات نماد مرگ هستند. تقریباً همه باور دارند که بدن انسان بعد از مرگ طعمه‌ی این موجودات میشه. این واقعیت رو حتی ممکنه دیده‌باشید. بدن جانورانی که گوشه‌وکنار افتاده و متلاشی شده و کرم‌ها مشغول انجام وظیفه هستند. آلسا تجربه‌ای نزدیک مرگ داشته و در اون سن و سال،‌ترس از مرگ و طعمه‌ی کرم‌ها شدن به قدری روی اون فشار آورده که باعث ایجاد همچین هیولایی شده.
نظر دیگه اینه که ممکنه بدن آلسا بعد از سوزانده‌شدن، کرم گذاشته باشه و بو نوعی می‌خواد احساس روبرو شدن با کرم‌ها رو به مدعووین هدیه کنه.
 
خب برگردیم سر وقت هیولاها
یه سوال، چرا کرم؟
خُب مسعود حرفات کاملاً درسته...
از طرفی، اولین چیزی که با دیدن یه کرم تو ذهنمون جون میگیره... یه جمجمه هستش با کلی کرم که دارن از چشم و چالش بالا پایین میرن... این یعنی القای حس ترس... حس مواجه شدن با جسد... حس یه کشتار دسته جمعی و به طور کلی حس این که تنهایی و جایی گیر کردی که همه از بین رفتن....
 
نظریه ی مرگ رو من هم تصدیق می کنم
من هم بر این باورم که السا از این مسئله می ترسیده و چون از سگها هم می ترسیده این دو شاید با هم ترکیب شدند
 
میشه این کرمها تداعی گر انتهای راه و نابودی مطلق باشه... چون معمولا چیزی که کرم میزنه دیگه قابل استفاده یا برگشت پذیر نیس. واین واقعا ترسناکه
 
یکی از نظریه‌های مزخرف بنده اینه که این موجودات نماد مرگ هستند. تقریباً همه باور دارند که بدن انسان بعد از مرگ طعمه‌ی این موجودات میشه. این واقعیت رو حتی ممکنه دیده‌باشید. بدن جانورانی که گوشه‌وکنار افتاده و متلاشی شده و کرم‌ها مشغول انجام وظیفه هستند. آلسا تجربه‌ای نزدیک مرگ داشته و در اون سن و سال،‌ترس از مرگ و طعمه‌ی کرم‌ها شدن به قدری روی اون فشار آورده که باعث ایجاد همچین هیولایی شده.
نظر دیگه اینه که ممکنه بدن آلسا بعد از سوزانده‌شدن، کرم گذاشته باشه و بو نوعی می‌خواد احساس روبرو شدن با کرم‌ها رو به مدعووین هدیه کنه.
آلسا و فکر مرگ؟! بعید میدونم! به نظرم با اون وضعیت اسف بار آلسا، مرگ مطلوبش بوده! این طور نیست؟!
به نظرم کرم نماد انزجار مطلقه! بیشتر با نظریه‌ی تنفر آلسا از کرم موافقم تا ترس آلسا از اون. شاید با این کار میخواسته حس مرگ رو به میهمانان منتقل کنه، البته الزاماً از مرگ ترس نداشته.
قسمت آخر نظرت خیلی جالب و قابل تأمله! ولی مگه بدن زنده کرم می‌گذاره؟!
شاید هم آلسا کراکی بوده:d


---------- نوشته در 08:22 PM اضافه شد ---------- نوشته قبلی در 08:21 PM ارسال شده بود ----------

سلام
پس با این شرایط فکر می‌کنم موافق باشید که این هیولا هم زاده‌ی ذهن آلسا باشه. نه؟
صد در صد و منطقی به نظر میرسه.
 
قطعا اینها هم زاده ی ذهن مریض آلساس :d
راستی الان داشتم یه قسمت دیگه از داستان رو که در آینده ی نه چندان دور در اختیارتون میزارم ترجمه می کردم مربوط شده به توضیح اولین هیولا جاتون خالی خیلی ترسناک بود!!! آخه من خونه تنهام بعد دیگه داشتم اینو تو سکوت مطلق می خوندم واقعا دستم لرزش پیدا کرده بود :d
 
سلام
آلسا و فکر مرگ؟! بعید میدونم! به نظرم با اون وضعیت اسف بار آلسا، مرگ مطلوبش بوده! این طور نیست؟!
خب آلسا فقط 7 سالش بوده. واقعاً نمیشه ازش همچین انتظاری داشت.

قسمت آخر نظرت خیلی جالب و قابل تأمله! ولی مگه بدن زنده کرم می‌گذاره؟!
راحت‌تر از اونچه که بشه فکر کرد. نوع بافت بدن انسان، تعفن‌پذیر ترین بافت بین موجودات زنده‌ست. حالا تصور کن این بافت دچار سوختگی بشه. البته خود سوختگی اگه سریع باشه باعث ضدعفونی شدن زخم میشه در غیر اینصورت به اصطلاح، بافت رو کباب می‌کنه و با کمترین آلودگی، پذیرای کرم‌ها میشه.
 
خب آلسا فقط 7 سالش بوده. واقعاً نمیشه ازش همچین انتظاری داشت.
آلسا رو با بقیه همسن هاش یکی میدونی؟ از اولش هم آلسا یک شیدای واقعی بود! اگر اینطوری نبود توسط دالیا انتخاب نمی‌شد. آلسا با بقیه بچه‌ها فرق میکرد!

راحت‌تر از اونچه که بشه فکر کرد. نوع بافت بدن انسان، تعفن‌پذیر ترین بافت بین موجودات زنده‌ست. حالا تصور کن این بافت دچار سوختگی بشه. البته خود سوختگی اگه سریع باشه باعث ضدعفونی شدن زخم میشه در غیر اینصورت به اصطلاح، بافت رو کباب می‌کنه و با کمترین آلودگی، پذیرای کرم‌ها میشه.
درسته، ولی خوب فکر میکنم پرستار آلسا نمی‌گذاشت که آلسا به این مراحل برسه! بالاخره دالیا به وجود آلسا نیاز داشته.
 


پاسخ خود را بنویسید ...

کاربرانی که این گفتگو را مشاهده می‌کنند

تبلیغات متنی

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی همین حالا ثبت نام کن
or