بحث و تبادل نظر در مورد سری Silent Hill (خلاصه داستان در پست اول)

علاقه دارید کدام نسخه از سری بازی سایلنت هیل ریمیک بشود؟


  • مجموع رای دهنده‌ها
    42

Silent Dream

In madness you dwell
کاربر سایت
shf_banner.png

پس از گذشت ده سال از انتشار آخرین نسخه سایلنت هیل بالاخره کونامی در اکتبر سال 2022 نسخه جدیدی از این سری را با نام Silent Hill ƒ معرفی کرد. داستان بازی کاملا جدید خواهد بود و در سال 1960 و در ژاپن رخ میدهد و دنیایی زیبا ولی در عین حال وحشتناک را به تصویر میکشد. این بازی توسط NeoBards Entertainment در حال ساخت است و هنوز تاریخ انتشار آن مشخص نیست..
  1. نوشته شده توسط Ryūkishi07، مشهور برای رمان‌های تصویری ژاپنی که به معماهای قتل، وحشت روانی و فراطبیعی می‌پردازند.
  2. طراحی موجودات و شخصیت‌ها توسط kera
توسعه‌دهنده: NeoBards Entertainment
ناشر: Konami Digital Entertainment
کارگردان: Al Yang
تهیه‌کننده: Motoi Okamoto
نویسنده: Ryukishi07
طراح: kera
تاریخ انتشار: TBA (مشخص نیست)
پلتفرم‌ها: TBA (مشخص نیست)

wire.png

نویسنده ای به نام Harry Mason و همسرش در حین عبور از یک جاده، نوزادی را یافته و نام او را شریل می‌گذارند. چهار سال بعد همسر هری فوت می‌کند. سه سال پس از فوت همسرش، هری بنا به دلایلی تصمیم می‌گیرد با شریل به شهری که وی را در نزدیکی آن یافته بودند سفر کند. شب هنگام، در جاده‌ی کنار شهر، پلیسی موتورسوار از کنار آنها عبور کرده و توجه هری را جلب می کند. اندکی جلوتر، هری متوجه موتور پلیسی میشود که بدون سرنشین در کنار جاده افتاده در همین حین، در روبروی خود دختری را وسط جاده می‌بیند. برای اجتناب از تصادف با او، دیوانه‌وار فرمان را می چرخاند. اما ماشین منحرف شده و به دره‌ی کناری سقوط می‌کند. هری پس از به هوش آمدن، متوجه غیبت شریل می‌شود. در حین جستجو، شبح شریل را می‌بیند و به دنبال او می‌دود. در انتهای معبری تنگ، ناگهان همه‌چیز در تاریکی فرو می‌رود و چهره آنجا تغییر می‌کند. هری مصمم ادامه ‌می‌دهد اما در اثر حمله‌ی چند موجود هیولا مانند به حالت مرگ روی زمین می‌افتد.
وقتی هری بعد از آن حادثه در کافه ای بیدار می‌شود، با همان پلیس روبرو می‌شود. آنها با هم از اتفاقات عجیب شهر و حالت غیرعادی آن سخن می‌گویند. پلیس Cybil Bennet‌ نام دارد و به هری در یافتن شریل کمک می‌کند. حالت عادی شهر اینگونه است: خالی از سکنه، فرو رفته در مه، محصور شده توسط دره‌های عمیق و پر از هیولا. اما در حالت غیر عادی به تمامی این موارد تاریکی مطلق تکه گوشت های آویزان از در و دیوار سکوتی مرگبارتر هم اضافه میشود . هری در جستجوی شریل به مکان‌های زیادی از شهر مراجعه می‌کند: مدرسه، کلیسا، بیمارستان، فاضلاب، پارک تفریحی و در بعضی از آنها با شخصیت‌هایی آشنا می‌شود. با پیرزن عجیبی به نام Dahlia Gillespie در کلیسا، دکتر Michael Kaufmann و پرستاری به نام Lisa Garland در بیمارستان. همچنین مرتب شبح دختری را می‌بیند که باعث تصادف او شده بود به نام Alessa. دالیا اطلاعات زیادی درباره‌ی هری و شهر دارد دکتر کافمن و لیزا هم هر کدام مطالب جدیدی به اطلاعات هری اضافه میکنند. در طول بازی اطلاعات زیادی از شهر به دست می‌آوریم خواه از لابلای روزنامه‌های باطله و کتاب‌ها و خواه از این شخصیت‌ها. شهر مکانی نفرین شده بوده و در سال‌های جنگ‌های داخلی، اعدام‌های زیادی در زندان آن صورت گرفته است. شهر قدمت زیادی دارد و قرن‌ها قبل، بومیان ساکن آنجا بودند. از همان زمان، آیینی شیطانی در شهر رواج داشته است. در سده‌های اخیر، پس از سکونت مهاجران در شهر، تلفیقی از آیین باستانی شهر با آیین‌های مهاجران پدید می‌آید که با نام The Order شناخته می‌شود. پیروان و سردمداران این فرقه اعتقادات عجیب و خطرناکی‌ دارند. این فرقه به سه شاخه‌ی اصلی تقسیم می‌شود که یکی از آنها «مادر مقدس» می‌باشد. در راس این شاخه دالیا قرار دارد که آلسا دختر وی است. این فرقه به خدایی اعتقاد دارد که باید در روی زمین متولد شده سپس بهشت موعود فرقه را بنا کند. بر اساس مدارک به دست آمده، این خدا یک بار متولد شده و مرده است و حال باید برای بار دوم متولد یا فراخوانده شود. دالیا متوجه می‌شود که مشخصات دختر وی، آلسا، با مشخصات مادر خدا که در متون قدیمی پیش‌بینی شده هم‌خوانی دارد پس او را تربیت می‌کند تا مراسم تولد را انجام دهد. در این مراسم، باید مادر خدا سوزانده شود. مراسم در سن 7 سالگی آلسا انجام می‌شود و بدن کباب شده‌ی وی را به بیمارستان انتقال می‌دهند. اما او ناقص است. آلسا در نهایت درد و رنج، قسمتی از روح خودش را به صورت یک نوزاد از شهر بیرون می‌فرستد و با استفاده از قدرت ذهن خود، شهر را به جهنمی بی‌بدیل تبدیل می‌کند. دالیا برای اتمام نقشه خود، توسط خود آلسا، شریل را فرا می‌خواند تا روح مادر خدا تکمیل شود. در این بین دکتر کافمن مسئول امور پزشکی آلساست.
آلسا در برابر دالیا مقاومت می‌کند اما دالیا با فریب هری، خود را به آلسا می‌رساند و مراسم را مجدداً انجام می‌دهد اما در همین حین هری سر می‌رسد. روح شریل به آلسا می‌پیوندد تا مادر خدا کامل گردد. دکتر کافمن به قصد نابودی این روح، دارویی را به سمت وی پرتاب می‌کند اما اینکار باعث می‌شود خدا (در شماره‌ی اول این خدا با نام «سامایل» معرفی می گردد) متولد شود. در اولین اقدام، سامایل، دالیا را آتش می‌زند. اما هری با سامایل می‌جنگد و او را شکست می‌دهد. پس از نابودی سامایل، مادر خدا ظاهر می‌شود و نوزادی را به هری می‌دهد سپس، راه فرار از آن مهلکه را به او نشان می‌دهد.
هری نوزاد را از شهر دور کرده و در جایی به طور ناشناس او را بزرگ می‌کند. نام این نوزاد را Heather می‌گذارد. هدر کودکی عادی نبود و گاها ، رفتارهای عجیبی از خود بروز می‌داد.
17 سال پس از این ماجرا، دختر نفر دوم فرقه، یعنی «Claudia Wolf» تصمیم می‌گیرد آن نوزاد را پیدا کند تا مراسم دوباره به جریان بیفتد. با کمک کشیش دیگری به نام «Vincent»، کاراگاهی به نام «Douglas Cartland» را استخدام می‌کند تا این کودک را پیدا کند. داگلاس هدر را پیدا می‌کند اما از نیت اصلی کارفرمایان خود اطلاع ندارد. روزی که هدر به مرکز خرید شهر رفته‌بود،‌ داگلاس را در مقابل خود می‌بیند. هدر بی خبر از همه‌جا به خیال اینکه داگلاس یک مزاحم است، می‌گریزد ولی داگلاس قبلاً محل او را به کلودیا و وینسنت اطلاع داده‌است. هدر به سمت خانه و نزد هری حرکت می‌کند اما اطراف او پر از هیولاهایی هولناک شده است. در اینجا برای اولین بار، کلودیا را ملاقات می‌کند. کلودیا درتلاش است تا هدر چیزی را به یاد بیاورد. هدر پس از گذشتن از مرکز خرید و ایستگاه مترو، درساختمانی نیمه‌کاره در نزدیکی محل سکونت خود با وینسنت روبرو می‌شود.
هدر به آپارتمان خود می‌رسد اما درآنجا پدرش، هری را غرق در خون و بی‌جان می‌یابد. او کلودیا را در پشت‌بام می‌بیند و او را مسئول قتل پدرش می داند. هدر قصد انتقام دارد اما کلودیا به سایلنت هیل می‌رود. هدر به همراه داگلاس (که کمابیش به واقعیت پی برده است) به سمت سایلنت هیل حرکت می‌کند.
هدر تقریباً گذشته‌ی خود را به یاد آورده است؛ او همان روح واحد آلسا و شریل است که توسط مادر خدا به هری سپرده شد. پس از حلول روح آلسا و شریل، جنین خدا هم وارد بدن او شده است اما تحت تاثیر فراموشی هدر، عقیم مانده و برای بارور شدن، نیاز دارد تا آتش خشم و نفرت در درون هدر شعله‌ور شود. کلودیا در تمام طول داستان سعی بر این دارد تا همین میراث آلسا را بیدار کند و برای همین منظور، هری را می‌کشد تا او را از سر راه بردارد. در این میان، وینسنت که منافع خود را با تولد خدا در خطر می‌بیند، سعی می‌کند توسط هدر، کلودیا و عقایدش را نابود کند.
پس از رسیدن به شهر، هدر به بیمارستان می‌رود. او با راهنمایی‌های علنی یا مخفیانه‌ی وینسنت،‌ پدر کلودیا یعنی «لئونارد» را که در بیمارستان زندانی شده می‌کشد تا متاترون را به دست آورد. متاترون، نماد خیر و روشنی و در مقابل سامایل است و وینسنت تصور میکند متاترون میتواند در مبارزه با کلادیا به هدر کمک کند. در ادامه،‌هدر به کلیسای فرقه می‌رسد. کلودیا، وینسنت را ، که به زعم او خیانت کرده‌است، می‌کشد. هری مقداری از داروی دکتر کافمن را به شکل یه قرص به هدر داده بود. هدر آن قرص را می‌بلعد و در نتیجه، جنین خدا را بالا می‌آورد. کلودیا جنین را می‌بلعد و آنرا به شکل ناقص بارور می‌کند. در نهایت کلودیا به دست خدای متولد شده نابود می‌شود و هدر هم وی را می‌کشد. تا بار دیگر تفکرات منحرف فرقه برای به وجود آوردن خدا عقیم بماند.

آنچه که شما در بالا مطالعه کردید تنها بخشی از شهر و اتفاقات رخ داده در آن است در شماره های دوم و چهارم و پنجم از بازی بخشی دیگر از توانایی های شهر حضور پر رنگی دارد و آن هم قضاوت و مجازات است ، شهر به خاطر اتفاقاتی که به خود دیده است دارای قدرتهایی خاص است یکی از این قدرتها فراخواندن افراد است در شماره های دوم و پنجم ما شاهد حضور افرادی در شهر هستیم که به نوعی گناهکارند و شهر برای قضاوت در مورد آن ها ، دعوتشان کرده است .
جیمز ساندرلند مردی که زن مریضش را کشته است و همینطور الکس شفرد که باعث مرگ برادر کوچکتر خود شده است با پا گذاشتن به شهر اماده پاسخگویی به اشتباهاتی میشوند که سعی در فراموش کردن آن ها داشته اند ، صد البته که نوع بازجویی و قضاوت در این شهر مرموز نیز متفاوت است به جای حضور قاضی و هیئت منصفه و دادگاه ، تمام اتفاقات پیرامون شخصیت ها به نوعی اشتباه شخصیت را گوشزد میکنند از موجوداتی که با آنها مبارزه می‌کنید گرفته تا افراد سرگردان دیگری در شهر که خود گناهکارند .گو اینکه این خاصیت شهر در تمامی شماره ها وجود دارد ولی در شماره های مذکور از فرع به اصل بدل شده و محوریت بازی بر عمل انجام گرفته توسط شخصیت اصلی قرار دارد و بحث فرقه ، آلسا و غیره کمتر پرداخته شده است .
در این میان شماره ی چهارم بازی اما فضائی اختصاصی داشت در این شماره یکی از دست پرورده های یتیم خانه ی تحت رهبری فرقه به نام والتر سالیوان که پیرو حزب مادر مقدس است قصد متولد کردن خدا توسط مراسمی به نام قربانی کردن 21 نفر را دارد ، والتر که در کودکی توسط خانواده ی خود رها شده است تصور میکرد اتاقی که در آن بدنیا آمده است مادر او و در حقیقت خداست والتر که تصور میکند مادرش به خواب رفته است سعی دارد از طریق مراسم ذکر شده او را بیدار کند ، هر کدام از افرادی که برای قربانی شدن انتخاب شده اند باید دارای مشخصه ای باشد آخرین نفر این لیست که هدایت آن را بازیباز بر عهده دارد و دریافت کننده ی دانش و تکمیل کننده ی مراسم است ، هنری تونزند نام دارد که حال در همان اتاق تولد والتر زندگی میکند و در طول بازی با پی بردن به ماجرا و کمک های جوزف شرایبر که قبل از هنری در آن اتاق زندگی میکرده است قصد دارد جلوی تکمیل این مراسم را بگیرد . در انتها هنری تونزند با مبارزه با موجودی که والتر به وجود می آورد رویای به وجود آوردن خدا را بار دیگر خراب میکند .
علاوه بر شماره های ذکر شده دو بازی Silent Hill: Origins و Silent Hill: Shattered Memories نیز از سری معرفی شده اند که در اولی به زمان سوزانده شدن آلسا توسط دالیا و چگونگی زنده ماندن آلسا پرداخته شده و در دیگری اتفاقات شماره ی اول بعد از سال ها توسط هری بازسازی میشوند، گر چه با پایان کار تیم سازنده ی اصلی بازی که کار ساخت 4 شماره ی اول بازی را بر عهده داشتند این شماره ها به خوبی پرداخته نشده و دارای نواقصی در حیطه‌ی داستانی هستند اما همچنان سری سایلنت هیل دارای یکی از بهترین داستان ها در طول تاریخ بازیهای رایانه ای است.
لازم به ذکر است بر اساس این بازی تاکنون دو فیلم سینمایی نیز ساخته شده که شماره دوم (تا زمان نگارش این مقاله) هنوز اکران نگردیده است. با توجه به نظر مخاطبان، فیلم اول یکی از برترین و موفق‌ترین فیلم های ساخته شده بر اساس یک بازی ویدیویی می‌باشد.
همچنین شرکت کونامی در سال 2006 و به مناسبت اکران فیلم، مجموعه‌ای ویدیویی را بر روی رسانه‌ی UMD برای PSP عرضه نمود که با نام The Silent Hill Experience شناخته شده و شامل دو کمیک The Hunger و Dying Inside ، ترایلر شماره‌های 1 تا 4 بازی و فیلم، مصاحبه با آهنگ‌ساز افسانه‌ای سری به همراه کارگردان فیلم و برخی موسیقی‌های بازی می‌باشد.

دریافت خلاصه به صورت فایل pdf :دانلود
تهیه و تنظیم خلاصه : (msbazicenter)
مقالات تحلیلی بازی نوشته شده توسط ( Bone Crusher ) :
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش اول )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش دوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش سوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش چهارم )

تاپیک تحلیل بازی نوشته شده توسط ( nemesis ) ( کامل نشده ):
The Lost Memories ---پایه و اساس بازی بزرگ "Silent Hill" -- تحلیلی بزرگ برای این بازی

مقالات مختلف در مورد سری سایلنت هیل:
Silent Hill: Homecoming Plot
Silent Hill: Origins Plot
Silent Hill Shattered Memories Plot
داستان (Silent Hill: Orphan)
شباهت بین Homecoming و Silent Hill 2
تاریخ وقایع Silent Hill و Shepherd's Glen
دانلود Silent Hill 2 - The movie
ترجمه یادداشت های سایلنت هیل 2
ترجمه فارسی دیالوگ های بازی Silent Hill 2: Born from a Wish
سایلنت هیل 4: پرونده قربانیان
ساکنین South Ashfield Heights apartments- قسمت اول - قسمت دوم
یادداشتی کوتاه بر SILENT HILL: HOMECOMING
داستان نسخه اول فیلم سایلنت هیل
Silent Hill: Original Memories
Silent Hill HD Collection Achievements Guide
Little Baroness
جودی میسون
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 1
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 2
طرح اولیه موتور
سایلنت هیل پست 3
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 4
خاطرات الکس شپرد
داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 1 به صورت ویدیویی

163949 163950

داستان سایلت هیل 1 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​

داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 2 به صورت ویدیویی

163952 172258

داستان سایلت هیل 2 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​
 

Attachments

  • sh1.png
    sh1.png
    56.3 KB · مشاهده: 3,611
  • silenthill1.jpg
    silenthill1.jpg
    55.1 KB · مشاهده: 166
آخرین ویرایش:
اقا silent hill 5 برای pc ساخته شده؟اسمش چیه؟و به قشنگی قسمتای قبل هست؟
از لحاظ قشنگی که هنوز بازی ریلیز نشده تا ببینیم ولی اونچه که هست بازی خیلی خیلی خیلی تغییر کرده به نظر شخصی من اصالت توش بیرنگ شده ،
برای pc هم نیست فقط کنسول ها یک ماهی هم تا ریلیزش باقی مونده !
موفق باشی !
خوب ، دلم برای همتون یه ذره شده بود ،
بالاخره من برگشتم !
منتظر باشید !
پاینده باشید!

ویرایش : پست بعدی رو که خوندم اومدم اینو ویرایش کنم دیدم بذارم این سوتی همینجا بمونه بهتره ! خوش سوتی هست موجب شادی روان دوستان میشه !
 
آخرین ویرایش:
اقا silent hill 5 برای pc ساخته شده؟اسمش چیه؟و به قشنگی قسمتای قبل هست؟
اووووووووووووووووووووه... آره بابا... خیلی وقته...
SH: Homecoming... خیلی هم قشنگه...
البته بیشتر فن ها خوششون نمیاد... ولی من چرا...

---------- نوشته در 04:52 PM اضافه شد ---------- نوشته قبلی در 04:51 PM ارسال شده بود ----------

از لحاظ قشنگی که هنوز بازی ریلیز نشده تا ببینیم ولی اونچه که هست بازی خیلی خیلی خیلی تغییر کرده به نظر شخصی من اصالت توش بیرنگ شده ،
برای pc هم نیست فقط کنسول ها یک ماهی هم تا ریلیزش باقی مونده !
موفق باشی !
خوب ، دلم برای همتون یه ذره شده بود ،
بالاخره من برگشتم !
منتظر باشید !
پاینده باشید!
رفیق... نکنه 5 رو با 6 اشتباه گرفتی...؟ 5 واسه PC هم اومده... خیلی وقته که اصلاً ریلیز شده...
 
دوست دارم بدونم دیدگاهتون نسبت به شهر چیه ؟؟
خُب به نظرم شهر Silent Hill واقعاً وجود داره... نه خود شهر، بلکه مفهومش... می دونیم که Silent Hill افراد رو به سمت خودش می کشونه و به خاطر گناهانشون مجازاتشون می کنه... می دونیم که اشخاصی که پاشون به این شهر مه گرفته رسیده یا با رهایی از گناهانشون از اونجا بیرون اومدن و پشیمونی هاشون رو توی شهر جا گذاشتن و یا تو هجمه ی گناهانشون با مجازات های شهر، اون تو ماندگار شدن...
این اتفاق هر روز داره برای ما میافته و نکته اینجاست که اونقدر ملموس هست که از روی این وضوح ما نادیده می گیریمشون... فقط همین...
اطرافمون رو یه نگاه بندازیم متوجه میشیم که هر روز داره برای ما اتفاقاتی میافته که از طریق اون یا تاوان گناهانمون رو میدیم و یا به رهایی میرسیم...
تمام اتفاقاتی که خواه ناخواه برای ما رُخ می ده و حتی تغییرات لحظه ایش می تونه مسیر زندگیمون رو عوض کنه و سرنوشتمون رو تغییر بده...
هیولاهایی که تو شهر باهاشون برخورد می کنیم نماد موانعی هستند که توی این دنیای به ظاهر واقعی باهاشون روبرو هستیم...
اگر قرار باشه مثل Angela خودمون رو تسلیم کنیم و جلوی موانع روی زانوهامون بشینیم و برای جبران گناهانمون که شاید... شاید هنوز هم برای جبران دیر نشده باشه، تلاشی نکنیم، در آتش حسرت و ندامت می سوزیم...
و در نقطه ی مقابل اگر قرار باشه مثل James یا دیگر Protagonistهای بازی با تمام توان در مقابل این هیولاهایی که در ظاهر مشکلات و سختی ها خودشون رو به ما تحمیل میکنن، مبارزه کنیم، سرانجامِ کار، رضایت و به آرامش رسیدن روحه...
 
سلام
خب بلاخره این چند صفحه‌ای رو که نبودم، خوندم. اول از همه یه تشکر ویژه از علی‌آقا می‌کنم که واقعاً نظریات عالی رو ارائه داد.
در ادامه به افشین‌جان خوش‌آمد میگم. امیدوارم اقامتت تو این جمع ساکنان سایلنت هیل طولانی باشه. :welcome:
همچنین به arashmoli عزیز خوش‌آمد میگم. :welcome:

می‌بینم که اشکان هم تاپیک رو نورانی کرده. رسیدن بخیر دلاور. >:d<

در مورد شهر یه مطلبی رو بگم و برسم به بحث هیولاها.
این که شهر از قبل به این صورت بوده در هیچ منبعی وجود نداره. اما وقوع اتفاقات عجیب و ناگوار در شهر قطعیه. نمونه‌اش حادثه قایق تفریحی در دریاچه و یا اعدام بردگان در جریان جنگ‌های داخلی. اما چیزی که ما با اون طرف هستیم برمیگرده به اتفاقی که برای آلسا افتاد.
با این نشان آشنا هستید.؟
yinyang.gif
خیلی‌ها این نشان رو به عنوان سمبل «کونگ‌فو» می‌شناسند اما در اصل این نشان تائوئیسم مربوط به کره و چینه. جای توضیح این نشان اینجا نیست فقط این رو بگم که نمادی دیگه از تعادله. در واقع اشاره داره به این که جهان از درآمیختن خیر و شر به وجود اومده.
سایلنت هیل هم به نوعی از در آمیختن نیروی شر (در SH1 میشه سامایل) و نیروی خیر یا متاترون ایجاد شده.
اینکه چرا هری توسط موجودات مورد حمله قرار می‌گیره چند تا دلیل می‌تونه داشته باشه. یکی اینکه هری به نیروی خیر متاترون اعتقاد نداره پس ازش حفاظت نمیشه. دوم اینکه دردنیای ذهن آلسا هر چیزی مورد حجوم قرار می‌گیره. وقتی کسی وارد یه محیط آلوده میشه آلاینده‌ها بهش حمله می کنند. این خاصیت آلودگیه. پس وقتی هری تصمیم می‌گیره به دنبال شریل بره این خطرات رو هم قبول می‌کنه. از خودتون سوال کنید خب چرا اصلاً دارم این بازی رو ادامه میدم؟ ... هری اصلاً به من چه. خودش بره دنبال دخترش. این هیولاها در واقع به هری حمله نمی‌کنند بلکه استقامت بازی‌کننده رو امتحان می‌کنند. تازه همین امتحان کردن میزان استقامت هری در راه هدفش هم می‌تونه دلیل خوبی باشه برای توجیه حمله‌ها.
 
مرسی از همه اساتید همگی لطف دارین
خب من سوالم رو جور دیگه مطرح می کنم
چون احساس می کنم شما اینجوری ربطی بین صحبت هام نمی بینید
میشه یکی برای من در مورد مواد مخدری که مایکل کافمن درست می کرد و لیزا هم یکی از قربانی هاش بود بده
 
درود بر همه عزیزان
باز هم جک و جانور!! از سایلنت هیل 1 مونده؟؟:d
مونده:d ولی دوست دارم بچه‌ها بیشتر تو بحث شرکت کنند.

@horror_08
:) Welcome Back

سلام
سایلنت هیل هم به نوعی از در آمیختن نیروی شر (در SH1 میشه سامایل) و نیروی خیر یا متاترون ایجاد شده.
اینکه چرا هری توسط موجودات مورد حمله قرار می‌گیره چند تا دلیل می‌تونه داشته باشه. یکی اینکه هری به نیروی خیر متاترون اعتقاد نداره پس ازش حفاظت نمیشه. دوم اینکه دردنیای ذهن آلسا هر چیزی مورد حجوم قرار می‌گیره. وقتی کسی وارد یه محیط آلوده میشه آلاینده‌ها بهش حمله می کنند. این خاصیت آلودگیه. پس وقتی هری تصمیم می‌گیره به دنبال شریل بره این خطرات رو هم قبول می‌کنه. از خودتون سوال کنید خب چرا اصلاً دارم این بازی رو ادامه میدم؟ ... هری اصلاً به من چه. خودش بره دنبال دخترش. این هیولاها در واقع به هری حمله نمی‌کنند بلکه استقامت بازی‌کننده رو امتحان می‌کنند. تازه همین امتحان کردن میزان استقامت هری در راه هدفش هم می‌تونه دلیل خوبی باشه برای توجیه حمله‌ها.

مسعود جان خوشحال شدم پستت رو خوندم، هر موقع نظراتت رو میخونم یک چیز جدید یاد میگیرم، درود بر تو.
نظریت فوق العاده بود. فکر میکنم از اساسی ترین نکاتی که تو داستان بازی نهفته هست، میزان سنجش ایمان و خلوص بازگشت(توبه) و وفاداری فرد به داشته‌هاست. دنیای سایلنت هیل مثل یک امتحانه بزرگه، نتیجه امتحان بستگی به اعتقادات فرد داره. این نظرت من رو یاد بازی Heavy Rain انداخت، مفهوم داستان بازی دقیقاً همین موضوعه: آیا حاضری برای حفظ داشته‌هات تلاش کنی؟ برای جبران خطاهات تا کجا پیش میری؟ ایمانت چقدره؟ برای بدست آوردن مطلوبت حاضری تا کجا پیش بری؟
این مفهوم توجیه خیلی خوبی برای بسیاری از علامت سؤال‌هایی هست که تو ذهن مخاطب شکل میگیره، این هم بخشی از سناریوی بزرگ فردی هست که پاش رو تو دنیای سایلنت هیل میگذاره!

مرسی از همه اساتید همگی لطف دارین
خب من سوالم رو جور دیگه مطرح می کنم
چون احساس می کنم شما اینجوری ربطی بین صحبت هام نمی بینید.
میشه یکی برای من در مورد مواد مخدری که مایکل کافمن درست می کرد و لیزا هم یکی از قربانی هاش بود بده
افشین جان حضورت باعث شده بحث بسیار جالب و جذاب بشه.
خوب اینکه روی یک موضوع مشخص بحث کنیم بهتره.

در اولین نگاه میتونیم بگیم دلیل ترویج استفاده از مواد مخدری مثل "White Claudia" از سوی سران فرقه، تأمین هزینه‌های فرقه بوده.
در نگاه بعدی متوجه می‌شیم این مواد باعث انحراف افکار و کردار مردم میشه، یعنی مردم به سمت باطل روی میارند. حالا پس از این مرحله، ذهن ضعیف مردم، پذیرای هر سخن ناحقی میشه، در واقع تفکر از مردم گرفته شده(شست و شوی مغزی).
و در بررسی بعدی پی میبریم، استفاده از مواد مخدر، انسان رو دچار اعتیاد میکنه. اعتیاد به هر چیزی سد راه رسیدن به سعادته. وقتی که مردم (لیزا) به این مواد مخدر احتیاج داشتند(عادت باطل)، چاره‌ای به غیر از اطاعت و فرمانبرداری از سران فرقه نداشتند.
پس در نتیجه مواد مخدر و بازار مواد مخدر یک "وسیله" برای پیش برد اهداف فرقه بوده.
 
آخرین ویرایش:
خب چرا انقدر راه دور بریم وقتی میشه توهمات رو به دارگز های مایکل کافمن ربط داد ؟؟؟؟؟

خب من سوالم رو جور دیگه مطرح می کنم
چون احساس می کنم شما اینجوری ربطی بین صحبت هام نمی بینید
میشه یکی برای من در مورد مواد مخدری که مایکل کافمن درست می کرد و لیزا هم یکی از قربانی هاش بود بده

قبل از هر چیز صحبتهای امیر حسین (که من کاملا موافقم باهاش) رو بخونید:

یکی از مهمترین منابع تامین کننده نیازهای مالی فرقه فروش مواد مخدر بوده است. پلیس محلی به همراه Cybil قصد داشتند توزیع کنندگان را دستگیر کنند. هر چند تلاش آنها به جایی ختم نشد ولی مشخص شد پشت این داد و ستدها دکتر Kaufmann قرار داشته. White Claudia یکی از همان موادها می باشد که Lisa به آن اعتیاد داشت. همچنین استعمال آن یکی از موارد مهم برای پیروان فرقه به شما می رفت. با توجه به مقالات روزنامه ها، White Claudia تنها در SH به عمل می آمد. در بازی دو نظریه وجود دارد. یک عده بر این باورند که White Claudia باعث مرگ شهردار و افر پلیسی بنام Gucci شده است. آنها فکر می کنند تاثیر ماده بر دو قربانی مذکور به شدت بالا بوده که نهایتا منجر به ایست قلبی آنها شده است. ولی سوالی دیگر اینجا شکل می گیرد. هر دوی آنها جزو مخالفان این ماده مخدر بودند. چطور ممکن است که آنها هم به این ماده اعتیاد داشته باشند؟ حال اینجا نظریه ای دیگر بیان می شود. یک عده معتقدند قبل از ماجراهای نسخه اول Dahila با توجه به تعهداتی که به توزیع کنندگان داشته با سوءاستفاده کردن از قدرت Alessa (هنگامی که او در کما بوده و هنوز روحش را در دنیای درونش پنهان نکرده بود) باعث سکته قلبی شهردار و آن افسر شده است.

مواد مخدر موردی مهم برای اعضا بوده. از یک طرف Kaufmann نبض بازار را بر دست داشته و از طرفی دیگر Dahila جهت احاطه داشتن بر اعضا از آن استفاده می کرده. استفاده از مواد مخدر باعث شد مردم به لذت های زشت و ناپسند روی بیاورند. آنها می دانستند که استفاده از مواد بهترین روش نیست ولی، ذهن و قدرت تفکر آنها آنقدر تضعیف شده بود که تاب مقاومت نداشتند. Lisa دچار این اعتیاد شد. او می توانست از شهر بگریزد ولی نهایت تلاشش این بود که توانست Cheryl را از عقاید منحرف فرقه مصون نگه دارد. زندگی واقعی به همه اثبات کرده که سوءاستفاده از هر چیزی در عالم به ضرر فرد فاعل خواهد بود. استراحت زیاد انسان را تنبل می کند. خوردن و آشامیدن فراوان باعث مریضی او می شود. این افراط ها باعث می شود حتی قدرت درست فکر کردن را هم از دست بدهیم و باعث نیازها و طلب های نادرست شود. اگر Lisa می توانست بر خود مسلط شود، قطعا از شهر می گریخت.

با این تفاسیر می توان استنباط کرد که فرقه در اصل متشکل از رهبران و پیروان نبوده است! رهبران تنها قصد داشتند با استفاده ابزاری از پیروانشان راه خود را برای رسیدن به آمال و آرزوهای شخصیشان آسانتر کنند. در هیچ قسمت از بازی اشاره نمی شود که یکی از رهبران فرقه به این ماده اعتیاد داشته باشد. این خود گواهی بر این ادعاست که پیروان تنها برای منافع شخصی گردآوری شده بودند. در انتهای بازی حتی مشاهده می کنید که Dahila به Kaufmann اظهار بی اعتنایی می کند و او را "بی مصرف" خطاب می کند.

در این که دکتر کافمن اهالی شهر رو به این مواد مخدر(white claudia) آلوده کرده شکی نیست،اما دگرگونی شهر و تبدیل شدن اون به other world یقینا از تاثیر این مواد نیست. . .

(با توجه به متن بالا) کافمن هم به نوعی فریب خورده ی فرقه هستش و هدف اصلی اون (و تمرکزش) بیشتر روی فروش مواد مخدر خودش و سودی هست که از این راه عایدش میشه و مهمتر از این(با توجه به متن بالا!!) استفاده نکردن اعضا از این مواد هستش که ثابت میکنه

تبدیل شدن سایلنت هیل به otherworld از جای دیگه ای آب میخوره!!
 
خوب با اجازه سروران گرامی ادامه بحث هیولا شناسی رو پی میگیریم:d:
قبلش یک تشکر ویژه هم از دوست خوبمون DG عزیز(:bye::d) بکنم که تو تاپیک خودش، مباحث جالبی رو از بحث دشمنان بازی میگذاره.

---------------------------------------------------------------------------
5- Mumbler

mumbler.jpg


شمایل: این هیولا شباهت بسیار زیادی به گور کن دارد (شاید هم شبیه به TeddyBear- خرس عروسکی باشد)! و موجودی بی سر است. همانند بچه‌های کوچک راه رفته و پنجه چنگالی بلندی دارد. رنگ پوستش زرد مایل به قرمز است.
خصوصیت: هیولای عجیبی موسوم به دست چنگکی! بسیار آهسته راه می‌رود، عکس العمل‌های کندی نشان میدهد ولی ضربات موثری دارد.
مکان‌ها: مدرسه و شبکه فاضلاب متصل به پارک تفریحی.
---------------------------------------------------------------------------
نظر شخصی:
1- این هیولا شباهت بسیار زیادی به کودکان شیطانی در داستان‌ها دارد. شاید بتوان گفت این هیولاها با تصور آلسا از این موجودات در داستان پریان شکل گرفته‌اند!
2- نظریه دیگری وجود دارد: با توجه به اینکه این موجودات شبیه به TeddyBearها هستند، شاید تصور نوعی عروسک برای آلسا باشد!
3- با استناد بر اینکه این موجودات جسته کوچکی دارند و بیشتر در حوالی مدرسه دیده می‌شوند، می‌توان گفت آن‌ها تصور آلسا از بچه‌هاییست که او را به تمسخر میگرفتند!(او را جادوگر خطاب میکردند و مورد آزار قرار می‌دادند.) شاید این هیولاها خلق شده از شدت تنفر آلسا از این کودکان باشد!

نظر شما چیست؟
 
-------------------------------------------------------------------
نظر شخصی:
1- این هیولا شباهت بسیار زیادی به کودکان شیطانی در داستان‌ها دارد. شاید بتوان گفت این هیولاها با تصور آلسا از این موجودات در داستان پریان شکل گرفته‌اند!
2- نظریه دیگری وجود دارد: با توجه به اینکه این موجودات شبیه به TeddyBearها هستند، شاید تصور نوعی عروسک برای آلسا باشد!
3- با استناد بر اینکه این موجودات جسته کوچکی دارند و بیشتر در حوالی مدرسه دیده می‌شوند، می‌توان گفت آن‌ها تصور آلسا از بچه‌هاییست که او را به تمسخر میگرفتند!(او را جادوگر خطاب میکردند و مورد آزار قرار می‌دادند.) شاید این هیولاها خلق شده از شدت تنفر آلسا از این کودکان باشد!

نظر شما چیست؟
آقا قبول نیست... علی تو همش میای زود نظر تُپل هل رو می دی و در می ری به ماها چیزی نمیرسه...
;)
Just Kidding buddy
Love u
من هم با این بیشتر موافقم که اینا همون بچه های مدرسه هستند... فقط چرا به جای صورت، یه حفره دارن...؟

---------- نوشته در 09:13 AM اضافه شد ---------- نوشته قبلی در 08:27 AM ارسال شده بود ----------

با این نشان آشنا هستید.؟
yinyang.gif
خیلی‌ها این نشان رو به عنوان سمبل «کونگ‌فو» می‌شناسند اما در اصل این نشان تائوئیسم مربوط به کره و چینه. جای توضیح این نشان اینجا نیست فقط این رو بگم که نمادی دیگه از تعادله. در واقع اشاره داره به این که جهان از درآمیختن خیر و شر به وجود اومده.
من تا جایی که می دونم به این نشان میگن "یین و یانگ"...
همونطوری که مسعود گفت، نشانگر بالانس و توازن دنیاست... حالا ربطش به Silent Hill چی می تونه باشه...؟ آیا نماد دنیای واقعی Silent Hill و دنیای جهنمیشه...؟

---------- نوشته در 09:19 AM اضافه شد ---------- نوشته قبلی در 09:13 AM ارسال شده بود ----------

در اولین نگاه میتونیم بگیم دلیل ترویج استفاده از مواد مخدری مثل "White Claudia" از سوی سران فرقه، تأمین هزینه‌های فرقه بوده.
در نگاه بعدی متوجه می‌شیم این مواد باعث انحراف افکار و کردار مردم میشه، یعنی مردم به سمت باطل روی میارند. حالا پس از این مرحله، ذهن ضعیف مردم، پذیرای هر سخن ناحقی میشه، در واقع تفکر از مردم گرفته شده(شست و شوی مغزی).
و در بررسی بعدی پی میبریم، استفاده از مواد مخدر، انسان رو دچار اعتیاد میکنه. اعتیاد به هر چیزی سد راه رسیدن به سعادته. وقتی که مردم (لیزا) به این مواد مخدر احتیاج داشتند(عادت باطل)، چاره‌ای به غیر از اطاعت و فرمانبرداری از سران فرقه نداشتند.
پس با این حساب، اینجا یه تناقض پیش میاد... و اونم اینکه هدف اصلی کاربرد این ماده مخدر... به نوعی اتفاقی بوده و در ابتدا هدف سران فرقه، این چیزی که الان بهش رسیدن نبوده...
نه...!؟

---------- نوشته در 09:22 AM اضافه شد ---------- نوشته قبلی در 09:19 AM ارسال شده بود ----------


(با توجه به متن بالا) کافمن هم به نوعی فریب خورده ی فرقه هستش و هدف اصلی اون (و تمرکزش) بیشتر روی فروش مواد مخدر خودش و سودی هست که از این راه عایدش میشه و مهمتر از این(با توجه به متن بالا!!) استفاده نکردن اعضا از این مواد هستش که ثابت میکنه

تبدیل شدن سایلنت هیل به otherworld از جای دیگه ای آب میخوره!!
کاملاً موافقم... ولی از کجا...؟
از ذهن خود شخص احضار شده به شهر...؟ Alessa؟ یا چیز یا شخص دیگه...؟
 
ممنون بابت مطالب خوبت
فقط فکر می کنم اسم این هیولاها Claw Finger باشه !
mumbler ها نماد بزرگسالان بودند اینا نماد بچه ها!!

تو LM اسم این هیولاها Mumbler به معنای کند و آهسته هست! اونی که شما گفتید صفت این موجوده.

من هم با این بیشتر موافقم که اینا همون بچه های مدرسه هستند... فقط چرا به جای صورت، یه حفره دارن...؟
خوب شاید توی تفکرات آلسا به این صورت باشه! میبینیم که هیولاها با شکل حقیقشون تفاوت‌های زیادی دارند. دقت کردید آدم بعضی از وجودهای حقیقی رو در کابوس‌ها به صورت آشفته میبینه! شاید این هم از شدت تنفر آلسا باشه، ترجیح میده این بچه‌ها رو بی سر ببینه! چنگک ها هم نماد حرف‌های تلخ و آزار دهنده هست که به قلب آلسا بیچاره زخم میزد!

من تا جایی که می دونم به این نشان میگن "یین و یانگ"...
همونطوری که مسعود گفت، نشانگر بالانس و توازن دنیاست... حالا ربطش به Silent Hill چی می تونه باشه...؟ آیا نماد دنیای واقعی Silent Hill و دنیای جهنمیشه...؟
اینجا به قول شما فقط تعادل و بالانس رو نشون میده! نوعی نظم و تقارن، به همان اندازه که خیر وجود داره، شر هم هست.

پس با این حساب، اینجا یه تناقض پیش میاد... و اونم اینکه هدف اصلی کاربرد این ماده مخدر... به نوعی اتفاقی بوده و در ابتدا هدف سران فرقه، این چیزی که الان بهش رسیدن نبوده...
نه...!؟
چه تناقضی؟! در اصل این مواد باعث پیشبرد اهداف هم شده! به نظرم پشت تمامی این قضایا فقط و فقط دالیا بوده، حتی دکتر کائفمن هم مورد سؤاستفاده قرار گرفت، وقتی که دالیا تقریباً به هدف خودش رسید، کائفمن رو مثل یک زباله دور انداخت.

کاملاً موافقم... ولی از کجا...؟
از ذهن خود شخص احضار شده به شهر...؟ Alessa؟ یا چیز یا شخص دیگه...؟
این مواد مخدر اهدافی رو که اشاره شد دنبال میکرد! تغییر دنیا و تبدیل شدنش به دنیای دیگر، تأثیر ذهن بسیار قوی و در عین حال آشفته آلسا هست، وقتی که ذهن آلسا به شدت تحت فشار قرار می‌گیره کابوس وحشتناکی به اسم دنیای دیگر شکل میگیره.
 
هیولاها با شکل حقیقشون
آع... شکل حقیقیشون...
این شکل حقیقیشون رو کی تعیین می کنه...؟ به نظر اصلاً الگوی خاصی برای تعیین چنین چیزی وجود نداره...


به نظرم پشت تمامی این قضایا فقط و فقط دالیا بوده، حتی دکتر کائفمن هم مورد سؤاستفاده قرار گرفت، وقتی که دالیا تقریباً به هدف خودش رسید، کائفمن رو مثل یک زباله دور انداخت.
Dahlia اتفاقاً به نظرم شخصیت جالبی داشت... خیلی راسخ بود... من وقتی SH1 رو بازی کردم به این نتیجه رسیدم که Dahlia آگاهانه قدم تو مسیری گذاشته بود که بهش کاملاً ایمان داشته...


این مواد مخدر اهدافی رو که اشاره شد دنبال میکرد! تغییر دنیا و تبدیل شدنش به دنیای دیگر، تأثیر ذهن بسیار قوی و در عین حال آشفته آلسا هست، وقتی که ذهن آلسا به شدت تحت فشار قرار می‌گیره کابوس وحشتناکی به اسم دنیای دیگر شکل میگیره.
همین دیگه... دارو یا ذهن Alessa... کدومشون قویتره... کدومشون باعثه تغییر این دنیا میشه...؟
 
آع... شکل حقیقیشون...
این شکل حقیقیشون رو کی تعیین می کنه...؟ به نظر اصلاً الگوی خاصی برای تعیین چنین چیزی وجود نداره...
:blink: لیان جون دمت گرم!!! پس الآن این همه بحث میکنیم سر چیه پـَـ ؟!! یک کاری میکنی آدم قاطی کنه:wacko::d

همین دیگه... دارو یا ذهن Alessa... کدومشون قویتره... کدومشون باعثه تغییر این دنیا میشه...؟
مواد مخدر رو از ذهنت بیار بیرون اصلاً! تغییر دنیا، و تبدیل شدنش به Other World هیچ ربطی به مواد مخدر نداره و فقط و فقط و فقط مربوط به دنیای ذهنی آلساست. یعنی الآن هری مواد مخدر مصرف کرده بوده که رفته تو توهم؟ آیا؟!!!!
 

کاربرانی که این گفتگو را مشاهده می‌کنند

تبلیغات متنی

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی همین حالا ثبت نام کن
or