بحث و تبادل نظر در مورد سری Silent Hill (خلاصه داستان در پست اول)

علاقه دارید کدام نسخه از سری بازی سایلنت هیل ریمیک بشود؟


  • مجموع رای دهنده‌ها
    42

Silent Dream

In madness you dwell
کاربر سایت
shf_banner.png

پس از گذشت ده سال از انتشار آخرین نسخه سایلنت هیل بالاخره کونامی در اکتبر سال 2022 نسخه جدیدی از این سری را با نام Silent Hill ƒ معرفی کرد. داستان بازی کاملا جدید خواهد بود و در سال 1960 و در ژاپن رخ میدهد و دنیایی زیبا ولی در عین حال وحشتناک را به تصویر میکشد. این بازی توسط NeoBards Entertainment در حال ساخت است و هنوز تاریخ انتشار آن مشخص نیست..
  1. نوشته شده توسط Ryūkishi07، مشهور برای رمان‌های تصویری ژاپنی که به معماهای قتل، وحشت روانی و فراطبیعی می‌پردازند.
  2. طراحی موجودات و شخصیت‌ها توسط kera
توسعه‌دهنده: NeoBards Entertainment
ناشر: Konami Digital Entertainment
کارگردان: Al Yang
تهیه‌کننده: Motoi Okamoto
نویسنده: Ryukishi07
طراح: kera
تاریخ انتشار: TBA (مشخص نیست)
پلتفرم‌ها: TBA (مشخص نیست)

wire.png

نویسنده ای به نام Harry Mason و همسرش در حین عبور از یک جاده، نوزادی را یافته و نام او را شریل می‌گذارند. چهار سال بعد همسر هری فوت می‌کند. سه سال پس از فوت همسرش، هری بنا به دلایلی تصمیم می‌گیرد با شریل به شهری که وی را در نزدیکی آن یافته بودند سفر کند. شب هنگام، در جاده‌ی کنار شهر، پلیسی موتورسوار از کنار آنها عبور کرده و توجه هری را جلب می کند. اندکی جلوتر، هری متوجه موتور پلیسی میشود که بدون سرنشین در کنار جاده افتاده در همین حین، در روبروی خود دختری را وسط جاده می‌بیند. برای اجتناب از تصادف با او، دیوانه‌وار فرمان را می چرخاند. اما ماشین منحرف شده و به دره‌ی کناری سقوط می‌کند. هری پس از به هوش آمدن، متوجه غیبت شریل می‌شود. در حین جستجو، شبح شریل را می‌بیند و به دنبال او می‌دود. در انتهای معبری تنگ، ناگهان همه‌چیز در تاریکی فرو می‌رود و چهره آنجا تغییر می‌کند. هری مصمم ادامه ‌می‌دهد اما در اثر حمله‌ی چند موجود هیولا مانند به حالت مرگ روی زمین می‌افتد.
وقتی هری بعد از آن حادثه در کافه ای بیدار می‌شود، با همان پلیس روبرو می‌شود. آنها با هم از اتفاقات عجیب شهر و حالت غیرعادی آن سخن می‌گویند. پلیس Cybil Bennet‌ نام دارد و به هری در یافتن شریل کمک می‌کند. حالت عادی شهر اینگونه است: خالی از سکنه، فرو رفته در مه، محصور شده توسط دره‌های عمیق و پر از هیولا. اما در حالت غیر عادی به تمامی این موارد تاریکی مطلق تکه گوشت های آویزان از در و دیوار سکوتی مرگبارتر هم اضافه میشود . هری در جستجوی شریل به مکان‌های زیادی از شهر مراجعه می‌کند: مدرسه، کلیسا، بیمارستان، فاضلاب، پارک تفریحی و در بعضی از آنها با شخصیت‌هایی آشنا می‌شود. با پیرزن عجیبی به نام Dahlia Gillespie در کلیسا، دکتر Michael Kaufmann و پرستاری به نام Lisa Garland در بیمارستان. همچنین مرتب شبح دختری را می‌بیند که باعث تصادف او شده بود به نام Alessa. دالیا اطلاعات زیادی درباره‌ی هری و شهر دارد دکتر کافمن و لیزا هم هر کدام مطالب جدیدی به اطلاعات هری اضافه میکنند. در طول بازی اطلاعات زیادی از شهر به دست می‌آوریم خواه از لابلای روزنامه‌های باطله و کتاب‌ها و خواه از این شخصیت‌ها. شهر مکانی نفرین شده بوده و در سال‌های جنگ‌های داخلی، اعدام‌های زیادی در زندان آن صورت گرفته است. شهر قدمت زیادی دارد و قرن‌ها قبل، بومیان ساکن آنجا بودند. از همان زمان، آیینی شیطانی در شهر رواج داشته است. در سده‌های اخیر، پس از سکونت مهاجران در شهر، تلفیقی از آیین باستانی شهر با آیین‌های مهاجران پدید می‌آید که با نام The Order شناخته می‌شود. پیروان و سردمداران این فرقه اعتقادات عجیب و خطرناکی‌ دارند. این فرقه به سه شاخه‌ی اصلی تقسیم می‌شود که یکی از آنها «مادر مقدس» می‌باشد. در راس این شاخه دالیا قرار دارد که آلسا دختر وی است. این فرقه به خدایی اعتقاد دارد که باید در روی زمین متولد شده سپس بهشت موعود فرقه را بنا کند. بر اساس مدارک به دست آمده، این خدا یک بار متولد شده و مرده است و حال باید برای بار دوم متولد یا فراخوانده شود. دالیا متوجه می‌شود که مشخصات دختر وی، آلسا، با مشخصات مادر خدا که در متون قدیمی پیش‌بینی شده هم‌خوانی دارد پس او را تربیت می‌کند تا مراسم تولد را انجام دهد. در این مراسم، باید مادر خدا سوزانده شود. مراسم در سن 7 سالگی آلسا انجام می‌شود و بدن کباب شده‌ی وی را به بیمارستان انتقال می‌دهند. اما او ناقص است. آلسا در نهایت درد و رنج، قسمتی از روح خودش را به صورت یک نوزاد از شهر بیرون می‌فرستد و با استفاده از قدرت ذهن خود، شهر را به جهنمی بی‌بدیل تبدیل می‌کند. دالیا برای اتمام نقشه خود، توسط خود آلسا، شریل را فرا می‌خواند تا روح مادر خدا تکمیل شود. در این بین دکتر کافمن مسئول امور پزشکی آلساست.
آلسا در برابر دالیا مقاومت می‌کند اما دالیا با فریب هری، خود را به آلسا می‌رساند و مراسم را مجدداً انجام می‌دهد اما در همین حین هری سر می‌رسد. روح شریل به آلسا می‌پیوندد تا مادر خدا کامل گردد. دکتر کافمن به قصد نابودی این روح، دارویی را به سمت وی پرتاب می‌کند اما اینکار باعث می‌شود خدا (در شماره‌ی اول این خدا با نام «سامایل» معرفی می گردد) متولد شود. در اولین اقدام، سامایل، دالیا را آتش می‌زند. اما هری با سامایل می‌جنگد و او را شکست می‌دهد. پس از نابودی سامایل، مادر خدا ظاهر می‌شود و نوزادی را به هری می‌دهد سپس، راه فرار از آن مهلکه را به او نشان می‌دهد.
هری نوزاد را از شهر دور کرده و در جایی به طور ناشناس او را بزرگ می‌کند. نام این نوزاد را Heather می‌گذارد. هدر کودکی عادی نبود و گاها ، رفتارهای عجیبی از خود بروز می‌داد.
17 سال پس از این ماجرا، دختر نفر دوم فرقه، یعنی «Claudia Wolf» تصمیم می‌گیرد آن نوزاد را پیدا کند تا مراسم دوباره به جریان بیفتد. با کمک کشیش دیگری به نام «Vincent»، کاراگاهی به نام «Douglas Cartland» را استخدام می‌کند تا این کودک را پیدا کند. داگلاس هدر را پیدا می‌کند اما از نیت اصلی کارفرمایان خود اطلاع ندارد. روزی که هدر به مرکز خرید شهر رفته‌بود،‌ داگلاس را در مقابل خود می‌بیند. هدر بی خبر از همه‌جا به خیال اینکه داگلاس یک مزاحم است، می‌گریزد ولی داگلاس قبلاً محل او را به کلودیا و وینسنت اطلاع داده‌است. هدر به سمت خانه و نزد هری حرکت می‌کند اما اطراف او پر از هیولاهایی هولناک شده است. در اینجا برای اولین بار، کلودیا را ملاقات می‌کند. کلودیا درتلاش است تا هدر چیزی را به یاد بیاورد. هدر پس از گذشتن از مرکز خرید و ایستگاه مترو، درساختمانی نیمه‌کاره در نزدیکی محل سکونت خود با وینسنت روبرو می‌شود.
هدر به آپارتمان خود می‌رسد اما درآنجا پدرش، هری را غرق در خون و بی‌جان می‌یابد. او کلودیا را در پشت‌بام می‌بیند و او را مسئول قتل پدرش می داند. هدر قصد انتقام دارد اما کلودیا به سایلنت هیل می‌رود. هدر به همراه داگلاس (که کمابیش به واقعیت پی برده است) به سمت سایلنت هیل حرکت می‌کند.
هدر تقریباً گذشته‌ی خود را به یاد آورده است؛ او همان روح واحد آلسا و شریل است که توسط مادر خدا به هری سپرده شد. پس از حلول روح آلسا و شریل، جنین خدا هم وارد بدن او شده است اما تحت تاثیر فراموشی هدر، عقیم مانده و برای بارور شدن، نیاز دارد تا آتش خشم و نفرت در درون هدر شعله‌ور شود. کلودیا در تمام طول داستان سعی بر این دارد تا همین میراث آلسا را بیدار کند و برای همین منظور، هری را می‌کشد تا او را از سر راه بردارد. در این میان، وینسنت که منافع خود را با تولد خدا در خطر می‌بیند، سعی می‌کند توسط هدر، کلودیا و عقایدش را نابود کند.
پس از رسیدن به شهر، هدر به بیمارستان می‌رود. او با راهنمایی‌های علنی یا مخفیانه‌ی وینسنت،‌ پدر کلودیا یعنی «لئونارد» را که در بیمارستان زندانی شده می‌کشد تا متاترون را به دست آورد. متاترون، نماد خیر و روشنی و در مقابل سامایل است و وینسنت تصور میکند متاترون میتواند در مبارزه با کلادیا به هدر کمک کند. در ادامه،‌هدر به کلیسای فرقه می‌رسد. کلودیا، وینسنت را ، که به زعم او خیانت کرده‌است، می‌کشد. هری مقداری از داروی دکتر کافمن را به شکل یه قرص به هدر داده بود. هدر آن قرص را می‌بلعد و در نتیجه، جنین خدا را بالا می‌آورد. کلودیا جنین را می‌بلعد و آنرا به شکل ناقص بارور می‌کند. در نهایت کلودیا به دست خدای متولد شده نابود می‌شود و هدر هم وی را می‌کشد. تا بار دیگر تفکرات منحرف فرقه برای به وجود آوردن خدا عقیم بماند.

آنچه که شما در بالا مطالعه کردید تنها بخشی از شهر و اتفاقات رخ داده در آن است در شماره های دوم و چهارم و پنجم از بازی بخشی دیگر از توانایی های شهر حضور پر رنگی دارد و آن هم قضاوت و مجازات است ، شهر به خاطر اتفاقاتی که به خود دیده است دارای قدرتهایی خاص است یکی از این قدرتها فراخواندن افراد است در شماره های دوم و پنجم ما شاهد حضور افرادی در شهر هستیم که به نوعی گناهکارند و شهر برای قضاوت در مورد آن ها ، دعوتشان کرده است .
جیمز ساندرلند مردی که زن مریضش را کشته است و همینطور الکس شفرد که باعث مرگ برادر کوچکتر خود شده است با پا گذاشتن به شهر اماده پاسخگویی به اشتباهاتی میشوند که سعی در فراموش کردن آن ها داشته اند ، صد البته که نوع بازجویی و قضاوت در این شهر مرموز نیز متفاوت است به جای حضور قاضی و هیئت منصفه و دادگاه ، تمام اتفاقات پیرامون شخصیت ها به نوعی اشتباه شخصیت را گوشزد میکنند از موجوداتی که با آنها مبارزه می‌کنید گرفته تا افراد سرگردان دیگری در شهر که خود گناهکارند .گو اینکه این خاصیت شهر در تمامی شماره ها وجود دارد ولی در شماره های مذکور از فرع به اصل بدل شده و محوریت بازی بر عمل انجام گرفته توسط شخصیت اصلی قرار دارد و بحث فرقه ، آلسا و غیره کمتر پرداخته شده است .
در این میان شماره ی چهارم بازی اما فضائی اختصاصی داشت در این شماره یکی از دست پرورده های یتیم خانه ی تحت رهبری فرقه به نام والتر سالیوان که پیرو حزب مادر مقدس است قصد متولد کردن خدا توسط مراسمی به نام قربانی کردن 21 نفر را دارد ، والتر که در کودکی توسط خانواده ی خود رها شده است تصور میکرد اتاقی که در آن بدنیا آمده است مادر او و در حقیقت خداست والتر که تصور میکند مادرش به خواب رفته است سعی دارد از طریق مراسم ذکر شده او را بیدار کند ، هر کدام از افرادی که برای قربانی شدن انتخاب شده اند باید دارای مشخصه ای باشد آخرین نفر این لیست که هدایت آن را بازیباز بر عهده دارد و دریافت کننده ی دانش و تکمیل کننده ی مراسم است ، هنری تونزند نام دارد که حال در همان اتاق تولد والتر زندگی میکند و در طول بازی با پی بردن به ماجرا و کمک های جوزف شرایبر که قبل از هنری در آن اتاق زندگی میکرده است قصد دارد جلوی تکمیل این مراسم را بگیرد . در انتها هنری تونزند با مبارزه با موجودی که والتر به وجود می آورد رویای به وجود آوردن خدا را بار دیگر خراب میکند .
علاوه بر شماره های ذکر شده دو بازی Silent Hill: Origins و Silent Hill: Shattered Memories نیز از سری معرفی شده اند که در اولی به زمان سوزانده شدن آلسا توسط دالیا و چگونگی زنده ماندن آلسا پرداخته شده و در دیگری اتفاقات شماره ی اول بعد از سال ها توسط هری بازسازی میشوند، گر چه با پایان کار تیم سازنده ی اصلی بازی که کار ساخت 4 شماره ی اول بازی را بر عهده داشتند این شماره ها به خوبی پرداخته نشده و دارای نواقصی در حیطه‌ی داستانی هستند اما همچنان سری سایلنت هیل دارای یکی از بهترین داستان ها در طول تاریخ بازیهای رایانه ای است.
لازم به ذکر است بر اساس این بازی تاکنون دو فیلم سینمایی نیز ساخته شده که شماره دوم (تا زمان نگارش این مقاله) هنوز اکران نگردیده است. با توجه به نظر مخاطبان، فیلم اول یکی از برترین و موفق‌ترین فیلم های ساخته شده بر اساس یک بازی ویدیویی می‌باشد.
همچنین شرکت کونامی در سال 2006 و به مناسبت اکران فیلم، مجموعه‌ای ویدیویی را بر روی رسانه‌ی UMD برای PSP عرضه نمود که با نام The Silent Hill Experience شناخته شده و شامل دو کمیک The Hunger و Dying Inside ، ترایلر شماره‌های 1 تا 4 بازی و فیلم، مصاحبه با آهنگ‌ساز افسانه‌ای سری به همراه کارگردان فیلم و برخی موسیقی‌های بازی می‌باشد.

دریافت خلاصه به صورت فایل pdf :دانلود
تهیه و تنظیم خلاصه : (msbazicenter)
مقالات تحلیلی بازی نوشته شده توسط ( Bone Crusher ) :
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش اول )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش دوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش سوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش چهارم )

تاپیک تحلیل بازی نوشته شده توسط ( nemesis ) ( کامل نشده ):
The Lost Memories ---پایه و اساس بازی بزرگ "Silent Hill" -- تحلیلی بزرگ برای این بازی

مقالات مختلف در مورد سری سایلنت هیل:
Silent Hill: Homecoming Plot
Silent Hill: Origins Plot
Silent Hill Shattered Memories Plot
داستان (Silent Hill: Orphan)
شباهت بین Homecoming و Silent Hill 2
تاریخ وقایع Silent Hill و Shepherd's Glen
دانلود Silent Hill 2 - The movie
ترجمه یادداشت های سایلنت هیل 2
ترجمه فارسی دیالوگ های بازی Silent Hill 2: Born from a Wish
سایلنت هیل 4: پرونده قربانیان
ساکنین South Ashfield Heights apartments- قسمت اول - قسمت دوم
یادداشتی کوتاه بر SILENT HILL: HOMECOMING
داستان نسخه اول فیلم سایلنت هیل
Silent Hill: Original Memories
Silent Hill HD Collection Achievements Guide
Little Baroness
جودی میسون
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 1
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 2
طرح اولیه موتور
سایلنت هیل پست 3
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 4
خاطرات الکس شپرد
داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 1 به صورت ویدیویی

163949 163950

داستان سایلت هیل 1 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​

داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 2 به صورت ویدیویی

163952 172258

داستان سایلت هیل 2 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​
 

Attachments

  • sh1.png
    sh1.png
    56.3 KB · مشاهده: 3,611
  • silenthill1.jpg
    silenthill1.jpg
    55.1 KB · مشاهده: 166
آخرین ویرایش:
سلام
سلام به تو مسعود جان. خیلی خوشحال شدم پستت رو تو تاپیک دیدم، اعتراف میکنم یکی از دلایل زیاد سر زدنم به سایت وجود شخصیتی مثل تو هست.
واقعاً انسان بزرگی هستی که با وجود تمامی مشغله‌های ذهنیت باز هم به فکر بچه‌هایی و بهشون سر میزنی، و این روحیه و رفتارت تحسین برانگیزه. امیدوارم همیشه سالم و تندرست باشی.
باز هم برات آرزوی صبر دارم.


----------------------------------------------------------------------------------------------------
همون طور که میدونیم ،شهر سایلنت هیل تبدیل به مکانی شد برای اجرای اهداف فرقه.
البته مطلوب فرقه فقط به دنیا آمدن خدای مد نظرشون بوده ولی در طول داستان نسخه اول قضیه متفاوت میشه و سامائیل و متاترون در شهر حضور پیدا میکنند!

1.شهر سایلنت هیل(حداقل توی این شماره) هیچ نقشی در سردرگمی یا حتی بینش شخصیتها نداره و این قدرت ذهن سران فرقه هست که باعث چیدمان شهر ،پیش روی هری - سیبل و کافمن شده.
2. آلسا در بوجود آوردن این دنیا تنها نبوده و دالیا همراه با اون(البته به صورت متقاطع،نه موازی) این کار رو انجام داده.
خوب میلاد منظورت از تنها نبودن آلسا چیه؟ اگرمنظورت اینه که تفکرات و اعمال فرقه باعث شد آلسا به این مرحله برسه موافقم، ولی با اینکه بگیم محیط که هری باهاش در تعامله و حوادث جاری در این محیط به جز آلسا به واسطه شخص دیگه‌ای به وجود اومده مخالفم. در واقع هری قدم در دنیای ساخته شده به وسیله ذهن آلسا میگذاره و نه کس دیگه‌ای. البته مسبب این جریان کسی نیست جز دالیا.

مهمتر از وجود این 2 نکته نتیجه ای هست که میخوام ازشون بگیرم: آلسا همواره در فکر فرار کردن از دست مادرش(دالیا) و افکار و اعمال فرقه بوده،و خواسته ای که از مادرش داشته این بوده که :من هم میخوام مثل بقیه،یه زندگی عادی داشته باشم، حالا چطور میشه که این آدم
میاد و اون هیولاها رو پیش روی هری قرار میده و یک بچه ی بیگناه رو به کام نابودی میکشه؟مگه اون خبر نداره که نیمی از وجودش رو سامائیل تسخیر کرده(و قدرت زیادش به همین دلیله) ؟؟ حالا با این حال میخواد نیمه ی دیگه ی خودش رو هم به سامایل بده؟
اینجا 2 تا فرضیه برای من بوجود اومده...اول اینکه خلق هیولاها مربوط به دالیا هستش و دلیل این کار هم جلوگیری از هری میباشد،تا مانع حضور دخترش (شریل) در مراسم تولد!! نشه،دوم اینکه وجود هیولاها توسط ذهن آلسا صورت گرفته،اما هدف اون از این کار به نوعی بیدار کردن هری از این کابوس وحشتناک هست و اینکه تا دیر نشده با دخترش به خونه برگرده. . .شاید هم هر دو با هم!!!

خوب اول این قسمت از مقاله امیر حسین عزیز رو بخون:

به دنیایی که آلسا آن را خلق کرده " Otherworld " گفته می شود. در واقع این دنیا با استفاده از قدرت ذهنی فوق العاده او شکل گرفته است. از آنجا که نیمه خرسند و شاد آلسا از او جدا شده است حتی در حالت عادی هم دنیای او تاریک و مرموز می باشد. او با قدرت ذهن خود احاطه کاملی بر آن دارد. همان طور که ما هنگام خواب گاهی اوقات کابوس می بینیم، به نظر می رسد آلسا هم همین گونه باشد. احتمالا تنش های ذهنی و فکری آلسا عامل "تغییر دنیا" می شود. با توجه به درد و رنج های آلسا مطمئنا کابوس های او وحشتناک تر از هر چیزی خواهد بود که پیش از این نظاره کرده اید. البته تئوری دیگری نیز وجود دارد! وقتی Harry در حالت طبیعی شهر حضور دارد در واقع مشغول قدم زنی در دنیای عادی می باشد با این تفاوت که به خاطر ذهن فعال آلسا دچار توهماتی می شود و چیزهایی غیر طبیعی را مشاهده می کند. اما زمانی که " Otherworld " را مشاهده می کند به علت زیاد شدن قدرت ذهن آلسا روی او کاملا به دنیایش راه پیدا میکند یعنی در آن زمان Harry شکل واقعی دنیای آلسا رو میبیند ولی در حالت عادی تنها تحت تاثیر ذهن آلسا دچار توهماتی می شود.
تنها تلاشی که از سوی آلسا برای جلوگیری از ورود هری به شهر صورت میگیره همونی بود که باعث تصادف هری میشه. ولی دیگه دیر شده بود! هری درگیر ذهن آلسا شد و قدم در دنیای ذهن آلسا گذاشت.
این که هری درگیر دنیای ذهنی آلسا شده به هیچ عنوان مطلوب آلسا نبوده، پس این همه مقاومتی که آلسا برای جلوگیری از فراخوانی شریل میکرد رو نادیده می‌گیرید؟ دالیا بود که میخواست شریل رو به وسیله آلسا( و دنیای وحشتناک ذهنش) به چنگ بیاره.
با توجه به تحلیل شما(و LM)یه فرضیه ی دیگه برام بوجود اومد. . .آلسا از این سگها میترسه درسته؟پس چه لزومی داره باز هم بخواد اونها رو توی ذهنش مرور کنه،درسته ،بعضی مواقع ترسهای درونی انسان توی افکار و رفتارش تاثیر میگذاره(متجلی میشه) ،اما این طور به نظر میرسه که دالیا این وسط بی تاثیر نیست و سعی داره با استفاده از خلا های شخصیتی آلسا(با قرار دادن ترسهای آلسا در مقابل ذهن آلسا) اون رو از اهدافش(که نجات هری و شریل هست) دور کنه!! . . . .
آلسا رو سراسر تاریکی(و تنفر) فراگرفته و در تصوراتش چیزی به غیر از این نمیگذره(ناخودآگاه) ولی بر این موضوع درک داره و به واسطه همین درک مانع از فراخوانی شریل میشه.(نظریه خودم)
در مورد قسمت قرمز رنگ باهات موافقم و به نوعی توجیه گفته‌های خودت هست:d


هیولاهای مختلف: اما غیر از سگها که بهشون اشاره شد،چند نوع دیگه از هیولا توی شهر وجود داشت:حشره های غول پیکر و یک مارمولک بزرگ(زیر زمین مدرسه) ، خب به نظر میرسه که اینها جزء اوهام و خیالات آلسا نیستن!! یا هستن :-/
و اما میرسیم سر بحث اصلی خودمون.
ذهن و ضمیر آلسا بر اثر حوادثی پیش آمده به طور کامل آشفته شده و سرشت آلسا به واسطه تاریکی مطلق(جدا شدن نیمه مثبت آلسا از او- شریل) پلید شده، در همچین شرایطی به غیر از احساسات و تفکرات نامطلوب چیز دیگه‌ای از شخص انتظار دارید؟ دنیای ذهنی آلسا آکنده از کابوس‌ها و وحشت‌ها، افکار خبیثانه، خشم و نفرت و انتقام شده پس باعث میشه هر آن چیز که تو ذهن آلسا هست (علی رغم میل باطنی) به سمت این موارد معطوف بشه و به چیز به غیر از اینها فکر نکنه. به واسطه وجود سامائیل پلیدی در سرشت آلسا مؤکد شده و باعث شده که تمامی فکر و ذکرش به انتقام معطوف بشه، انتقام از کسانی که باعث ایجاد این سرنوشت شوم شدند. هر چیزی که در دنیای ذهنی آلسا می‌بینیم نمادی از درد و رنجیه که حس کرده: وجود هیولاها(ریشه در ترسها و تنفر آلسا داره)، صدای آژیر(ترس و تنفر)، ویلچر(تنفر از تحقیر)، محیط آشفته(نمایانگر ذهن آشفته) و ... .[/QUOTE]

به جان خودم اینا تراوشات ذهن این حقیره :-s آقا نظر شخصیه :ziped: حالا چیزی نشده که :hurted:
این حرفها چیه آقا میلاد؟ تمامی اراجیفی که من گفتم نظر شخصی خودم بوده، در واقع هیچ وقت نمیشه در مورد دنیای سایلنت هیل با قاطعیت نظر داد و به اصطلاح فکت صادر کرد! نظرات بسته به دلایل و منطق پشتش همگی قابل تأمله، هر مطلبی هست فقط در حد یک نظریه هست، و این زیبایی داستان سایلنت هیل رو میرسونه
 
آخرین ویرایش:
بچه ها خب اینجا بحث داغه دیگه پس من هم خمیر رو می چسبونم به تنور تا ور بیاد :d

من از این هیولاهای دوست داشتنی Claw Finger بسیار خوشم اومده و مفهموش هم برام خیلی ملموسه !

اینم از اطلاعات من :

در بیشترین مکانهایی که می توان انگشت خنجری ها را یافت مدرسه و گندآبهاست.انگشت خنجری بیشتر از لحاظ فیزیکی شبیه شیطانکهایی هستند که در داستانهای افسانه ای از آنها سخن می رود.اما در حقیقت نماد کودکانی دیگری هستند که آلسا را مورد تمسخر قرار می دادند(این مسئله می تواند حضور بیشتر آنها در مدرسه را نیز توجیه کند) . در مدرسه این هیولاها اکثرا در دسته های زیادی به هری حمله می کنند – در نماد بچه ها حمله کردن گروهی آنها به آلسا و مسخره کردن او بیشترین زخمها را به او وارد می کردند- همین حمله کردن دسته جمعی آنها در تحکیم این ادعا که اینها همان کودکانی هستند که آلسا را مسخره می کردند موثراست. علاوه بر این صدایی که آنها به هنگام حمله به هری ایجاد می کنند بیشتر شبیه نیش خندها و خنده های از روی تمسخر دسته ای از بچه هاست.
 
درود،
بچه ها خب اینجا بحث داغه دیگه پس من هم خمیر رو می چسبونم به تنور تا ور بیاد :d

من از این هیولاهای دوست داشتنی Claw Finger بسیار خوشم اومده و مفهموش هم برام خیلی ملموسه !

کلاً صبر نداری تا برسیم به بحث، نه؟ همیشه باید ساز مخالف بزنی؟!!!:d

هیولاهای دوست داشتنی؟ پس بگو چرا به من لقب هیولا میدی هی!!!:d

تحلیلت هم بسیار زیبا و جالب بود.
-----------------------------------------------------------------------------

3- Air Screamer

air_screamer.jpg


شمایل: یک pterodactyl (راسته‌ای از سوسماران بالدار- نوعی دایناسور) با بال‌های کشیده، با رنگ پوستی مایل به صورتی.
خصوصیت: فریاد زننده. مانند پرندگان در محیط‌های باز پرواز می‌کند و به محض دیدن کاراکتر به آن هجوم می‌برند. یکی از آزار دهنده ترین دشنمنان بازیست و معمولاً مقابله با آنان سخت است.
مکان‌ها: قسمت قدیمی شهر، مرکز سایلنت هیل و محیط‌های باز مسکونی و کاری

4- Night Flutter

night_flutter.jpg


شمایل: سری اشباع شده از کرم!
خصوصیت: خصوصیاتی شبیه به Air Screamerها دارند، منتهی در دنیای دیگر ظاهر شده و ضربات سنگینی وارد می‌کنند و بسیار سخت جان و مقاوم ترند. این پرندگان در تاریکی پرواز می‌کنند.
مکان‌ها: در محیط‌های باز و قسمت مرکزی شهر (در دنیای دیگر) دیده می‌شوند.

----------------------------------------------------------------------------------------
نظر شخصی راجع به این دو موجود:
می‌توان گفت این موجودات نیز تصویر ذهنی آلسا هستند. آلسا به خواندن کتاب‌های علمی علاقه داشت، شاید این پرندگان با این شمایل از خواندن کتابی به اسم The Lost World اثر Conan Doyle در ذهن آلسا ماندگار شدند! به هر حال هری در دنیای ذهن آشفته آلسا، با این موجودات روبه‌رو شد، در دنیای آلسا همه چیز جلوه تاریک دارد پس این موجودات نیز برای میهمانان دنیای آلسا یادآور رنج و ترس است.(اگر فقط در نسخه اول این موجودات را میبینیم برای اینست که فقط هری مستقیماً وارد دنیای ذهنی آلسا شده است، پس این دشمن‌ها( وتقریباً همه موجودات) در شهر وجود ندارند مگر آنکه زاده ذهن کسی باشد(سازنده یا قربانی)).
شاید این موجودات زاده ذهن هری باشد، شاید به غیر از آلسا، هری این موجودات را در کابوس میدید و از آنان ترس داشت؟ نظر شما چیست؟


پ.ن: بحث راجع به موجودات قبلی (سگ‌ها) هنوز تمام نشده ولی در مورد فلسفه وجودی این دشمنان هم نظر بدید(خواهشاً:d)

سلام ببخشید تو مرحله آخر یه غول شبیه عنکبوت میاد اون رو باید چه جوری کشت
منظورتون نسخه HomeComing هست دیگه؟
دقیق یادم نمیاد فکر کنم باید به بدنش ضربه بزنی و هر موقع به زمین افتاد با خنجر شکمش رو ببری! نه؟ چرت نگفتم؟!:d یادم نیست والا بچه‌ها راهنمایی کنند(#-o آلزایمر گرفتم، 4 سال پیش بازی کردم خو:d)
 
آخرین ویرایش:
میشه یکم بیشتر توضیح بدی منظورت چیه؟ یعنی میخوای بگی چیزی اونها رو فراگرفته؟ فکر نکنم همچین نظریه‌ای درست باشه! آخه یکم بی منطق میزنه:d
گفتم من بيام اراجيف ميگم...
;)
آخه ديگه به غير از دليلي كه تو گفتي دليلي به ذهنم نرسيد... منم پيش خودم گفتم اگه نظر ندم، مي پُكم... بذار يه چيزي بگم...
;)
حالا بي شوخي... آخه جداً چيز ديگه اي نبود...

اگر دوست داری دیگه اینجوری صدات نکنم هی به من نگو علی Black ... علی Black اینو میشنوم یاد یه بنده خدا و خاطرات بدی میفتم:d( به در گفتم دیوار بشنوه;)) )
OKبابا... گرفتم...
;)
زين پس به جاي واژه ي نا مانوس و بيگانه ي علي Black... مي گوييم Black Tear...
ولي عليBlack خيلي Level داشتا...

ای بابا من اصن فک می کنم بیتره لیان بشه الکس منم بشم والتر اصن خیلی به من می خوره این والتر راضیم ازش
کلودیا LP girl خوبه نه من :))
رفقا... يعني چي... اول مي گيد Henry... بعدش Walter... حالا هم Alex... كم كم دارم ميرم به سمت Josh و كوچيك تر شدن و بعدشم مولكول و اتم و ديگر هيچ...
آقا من خودم باشم بهتره...
LEON the ZOMBIE SLAYER
;)

سلام
@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-
سلام به همه دوستان و سروران خودم
دست همگی‌تون رو می‌بوسم.
نمی‌دونم چجوری ازتون تشکر کنم. واقعاً نمی‌دونم. فقط می‌تونم بگم خیلی خیلی گل هستید.
از دوست عزیزم Leon.Fox واقعاً تشکر می کنم که این چند روز حسابی شرمنده‌ام کرد.
امیدوارم بتونم تو شادی‌ها‌ش و شادی‌هاتون جبران کنم.
خودم رو لایق این همه محبت نمی‌دونم.
از همگی دوستان عذرخواهی می کنم که نتونستم تک‌تک ازتون تشکر کنم. از همین‌جا و تو همین پست
از همه تشکر می کنم.
@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-@};-

WOWWWWW
عشق من اومد... خيلي آقاي مسعود... به خدا يه روز اينجا همه ماتم گرفته بودند... همه به يادت بوديم...
واقعاً مردي كه با اون حالت سفارش بچه ها رو مي كردي...
مي خوامت سبد سبد...
:-*

سلام ببخشید تو مرحله آخر یه غول شبیه عنکبوت میاد اون رو باید چه جوری کشت
هيچي ... اونقدر بايد بزني كه بميره...
شوخي كردم......
Silent Hill: Homecoming رو مي گي ديگه...
فقط SHOTGUN.... بايد كلي مهمات داشته باشي تا بتركونيش... معماي خاصي نداره...

---------- نوشته در 11:01 AM اضافه شد ---------- نوشته قبلی در 10:58 AM ارسال شده بود ----------

می‌توان گفت این موجودات نیز تصویر ذهنی آلسا هستند. آلسا به خواندن کتاب‌های علمی علاقه داشت، شاید این پرندگان با این شمایل از خواندن کتابی به اسم The Lost World اثر Conan Doyle در ذهن آلسا ماندگار شدند!
خدا خفت نكنه Black Tear...
اينا تو بازي بود يا جاي ديگه بود كه تو مي دوني...؟
بابا من ميرم يه بار ديگه بازي كنم... من كه هيچي از اينا رو نمي دونم... هر چي فايل هم بود مي خوندما...
نكنه KONAMI برات Special Edition فرستاده بود كه اينا تو بازي تو بود...

---------- نوشته در 11:03 AM اضافه شد ---------- نوشته قبلی در 11:01 AM ارسال شده بود ----------

4- Night Flutter

night_flutter.jpg


شمایل: سری اشباع شده از کرم!
مي گم هيچ توجه كرديد كه كرم ها نقش مهمي تو وجود خيلي از هيولاها دارن...
نكنه Alessa از كرم ها هم بدش ميومد...؟

---------- نوشته در 11:06 AM اضافه شد ---------- نوشته قبلی در 11:03 AM ارسال شده بود ----------

اما در حقیقت نماد کودکانی دیگری هستند که آلسا را مورد تمسخر قرار می دادند(این مسئله می تواند حضور بیشتر آنها در مدرسه را نیز توجیه کند) . در مدرسه این هیولاها اکثرا در دسته های زیادی به هری حمله می کنند – در نماد بچه ها حمله کردن گروهی آنها به آلسا و مسخره کردن او بیشترین زخمها را به او وارد می کردند- همین حمله کردن دسته جمعی آنها در تحکیم این ادعا که اینها همان کودکانی هستند که آلسا را مسخره می کردند موثراست.
بچه ها يه چيزي... آخه Harry چه گناهي كرده بود كه بچه هايي كه Alessa رو مسخره مي كردند بايد به Harry حمله كنن...؟
نكنه Alessa مي خواست جلوي Harry رو بگيره...؟
 
آخه ديگه به غير از دليلي كه تو گفتي دليلي به ذهنم نرسيد... منم پيش خودم گفتم اگه نظر ندم، مي پُكم... بذار يه چيزي بگم...
نه اتفاقاً همینی که نظرت رو گفتی کلی ارزش داره و نشون میده نظریه پرداز خوبی هستی. اتفاقاً شاید نظر تو درست باشه! کی میدونه؟!

OKبابا... گرفتم...
;)
زين پس به جاي واژه ي نا مانوس و بيگانه ي علي Black... مي گوييم Black Tear...
ولي عليBlack خيلي Level داشتا...
آهان این خوبه، همون علی خالی هم خوبه، من لِوِل مِوِل نمی‌شناسم!:d

اينا تو بازي بود يا جاي ديگه بود كه تو مي دوني...؟
بیشتر این اطلاعات حاشیه‌ای تو LM هست.

مي گم هيچ توجه كرديد كه كرم ها نقش مهمي تو وجود خيلي از هيولاها دارن...
نكنه Alessa از كرم ها هم بدش ميومد...؟
شاید هم خیلی خوشش میومده!
فکر میکنم این کرم که حالتی مشمئز کننده داره اینجا نمادی از نفرت و انزجار باشه. تو ذهن آشفته آلسا همچین چیزی طبیعی به نظر میرسه!

بچه ها يه چيزي... آخه Harry چه گناهي كرده بود كه بچه هايي كه Alessa رو مسخره مي كردند بايد به Harry حمله كنن...؟
نكنه Alessa مي خواست جلوي Harry رو بگيره...؟
خوب راجع به این موضوع بحث کردیم، اینجا هری فقط درگیر ذهن آشفته آلسا شده، تلاش آلسا برای جلوگیری از ورود هری به این دنیای آشفته ثمری نداشت.
 
قبل از اظهار نظر در مورد این موجودات،میخوام در مورد بوجود آورنده، یا بوجود آورندگان این دنیا صحبت کنم.

همون طور که میدونیم ،شهر سایلنت هیل تبدیل به مکانی شد برای اجرای اهداف فرقه. اونها در حین تلاشهای خودشون(برای ظهور سامائیل) متوجه شدند که نیاز به شخص دیگری هم هست و به این ترتیب شریل و به دنبال اون هری رو فرا میخوانند.

با توجه به متن بالا،2 تا نکته پدیدار میشه:

1.شهر سایلنت هیل(حداقل توی این شماره) هیچ نقشی در سردرگمی یا حتی بینش شخصیتها نداره و این قدرت ذهن سران فرقه هست که باعث چیدمان شهر ،پیش روی هری - سیبل و کافمن شده.

2. آلسا در بوجود آوردن این دنیا تنها نبوده و دالیا همراه با اون(البته به صورت متقاطع،نه موازی) این کار رو انجام داده.
بچه ها... بچه ها... آرومتر...
من كه گيج شدم... با اين حساب من اصلاً هيچي از بازي نفهميدم...
Silent Hill كه زاده ي ذهن Alessa نبودش...
من اينو نمي فهم... اين شهر از خيلي وقت پيش نفرين شده بود... بنا بر چيزي كه تو داستان SH:HC روايت ميشد، اين شهر و سرنوشت جهنميش بر مي گشت به اون 4 تا خانواده اي كه موسس شهر بودند اصلاً...

---------- نوشته در 11:31 AM اضافه شد ---------- نوشته قبلی در 11:26 AM ارسال شده بود ----------

نه اتفاقاً همینی که نظرت رو گفتی کلی ارزش داره و نشون میده نظریه پرداز خوبی هستی. اتفاقاً شاید نظر تو درست باشه! کی میدونه؟!

تو اراجيف گفتن... آره... معركم... بايد بياي تحليل هاي منو تو برگه هاي امتحاني و نقد هاي ادبي English ببيني كه اساتيدم رو تركوندم...
;)


بیشتر این اطلاعات حاشیه‌ای تو LM هست.

فكر كنم بايد بشينم بخونمش با اين حساب...



خوب راجع به این موضوع بحث کردیم، اینجا هری فقط درگیر ذهن آشفته آلسا شده، تلاش آلسا برای جلوگیری از ورود هری به این دنیای آشفته ثمری نداشت.
آره... اينو بعداً تو پُست ميلاد خوندم...
 
من كه گيج شدم... با اين حساب من اصلاً هيچي از بازي نفهميدم...
Silent Hill كه زاده ي ذهن Alessa نبودش...
من اينو نمي فهم... اين شهر از خيلي وقت پيش نفرين شده بود... بنا بر چيزي كه تو داستان SH:HC روايت ميشد، اين شهر و سرنوشت جهنميش بر مي گشت به اون 4 تا خانواده اي كه موسس شهر بودند اصلاً...

سایلنت هیل HC که داستانش جداس ربطی به سری اصلی نداره
سایلنت هیل واقعا یه شهر بوده که سالها پیش در اثر فعالیتها آتش فشانی در زیر زمین آتش گرفته و مردم هم اونجا رو ترک کردن
اما 4 سال بعد از اون ماجرا مردمی در شهر پیدا شدن که نوعی مذهب ساختگی و دروغین رو اونجا رواج دادن(به احتمال زیاد دالیا و دار و دستش بودن)
اما اینکه شهر نفرین شده باشه و اینا نیست این مردم شهر هستن که بعد از قربانی کردن آلسا نفرین شدند و این آلسا و سایر کودکان آسیب دیده در شهر هستند که با تفکرات و ذهنشون فضای شهر رو نفرین کردن
 
سایلنت هیل HC که داستانش جداس ربطی به سری اصلی نداره
سایلنت هیل واقعا یه شهر بوده که سالها پیش در اثر فعالیتها آتش فشانی در زیر زمین آتش گرفته و مردم هم اونجا رو ترک کردن
اما 4 سال بعد از اون ماجرا مردمی در شهر پیدا شدن که نوعی مذهب ساختگی و دروغین رو اونجا رواج دادن(به احتمال زیاد دالیا و دار و دستش بودن)
خُب تا اينجاش تا حدودي درست... تازه چرا ميگي مذهب ساختگي...؟
شايد به خاطر قرباني كردن بچه هاشون... اِهِين...؟

اما اینکه شهر نفرین شده باشه و اینا نیست این مردم شهر هستن که بعد از قربانی کردن آلسا نفرین شدند و این آلسا و سایر کودکان آسیب دیده در شهر هستند که با تفکرات و ذهنشون فضای شهر رو نفرین کردن
نههههههه... اينجوري نبود كه...
خانواده ي Alex كه مي خواستن اون رو قرباني كنن و اشتباهي Josh قرباني شد شهر و همه چيز رو ريخت به هم...
 
خُب تا اينجاش تا حدودي درست... تازه چرا ميگي مذهب ساختگي...؟
شايد به خاطر قرباني كردن بچه هاشون... اِهِين...؟


نههههههه... اينجوري نبود كه...
خانواده ي Alex كه مي خواستن اون رو قرباني كنن و اشتباهي Josh قرباني شد شهر و همه چيز رو ريخت به هم...
داستان Home coming
متفاوت بود فرق داشت با اونچه که سری اصلی تا شماره ی 4 روایت می کرد ! کونامی تو داستان بازگشت به خانه اصلا قاطی کرده بود همه المانها رو :d
اصلا همش تقصیر این کونامیه !!! اون از کاپکوم اینم از کونامی :d
 
داستان Home coming
متفاوت بود فرق داشت با اونچه که سری اصلی تا شماره ی 4 روایت می کرد ! کونامی تو داستان بازگشت به خانه اصلا قاطی کرده بود همه المانها رو :d
Maybe...
ولي من كه خيلي با SH:HC حال كردم... شايم به خاطر دليليه كه شما مي گي... نيست از شماره هاي قبلي هيچي نفهميدم... از اين HC كه بي ربط بوده به سري، خوشم اومده...
 
Maybe...
ولي من كه خيلي با SH:HC حال كردم... شايم به خاطر دليليه كه شما مي گي... نيست از شماره هاي قبلي هيچي نفهميدم... از اين HC كه بي ربط بوده به سري، خوشم اومده...
داستان HC داستان روانی و راحتی داشت و در عین حال فهمش هم راحت بود با موضوع کلیشه ای خودش تونست ارتباط ذهنی برقرار کنه بین دانسته های قبلی ما و اطلاعات جدیدی که بهم می داد و در نتیجه بخاطر درک و فهم راحتش و مطرح نشدن موضوع god و اینجور چیزا باعث شد که طرفدارایی برای خودش بدست بیاره
اتفاقا من هم بدم نیومد شاید روایت جداگانه ای داشت و اونم جذابیت خودش رو داشت
 
خوب لیان عزیز این تحلیل من رو بخون:-b:
طولانیه ولی امیدوارم بخونیش

شهر از همون اول هم حالت جهنمی داشت! این شهر نفرین شده بود و نیروهای عجیبی در این شهر در جریان بود. با اینکه شهر به علت موقعیت جغرافیایی یک مرکز تفریحی بوده ولی سرگذشت جالبی نداشته. جنگ‌های داخلی و درگیری‌های سیاسی برای کسب قدرت، ماجرای زندان و اعدام‌های عجیب زندانی‌ها، جنایت و قتل، بازار مواد مخدر، بیماری‌های واگیر، ناپدید شدن افراد و ... . ولی این جهنم و دنیای برزخی پس از حوادث نسخه اول به وجود اومد. پس از جنایت فرقه! پس از اینکه آلسا براساس تصمیم فرقه که همان به دنیا آوردن “خدا” بود سوزانده شد. پس از اینکه خدای مطلوب فرقه (سامائیل) در بدن آلسا (Holy Mother Of God) شکل گرفت، سران فرقه برای هر چه قدرتمندتر شدن سامائیل تصمیم گرفتند که آلسا رو زنده نگه دارند، و روز به روز به شدت خشم و انزجار آلسا افزوده می‌شد. بر اثر فشارهای دالیا، آلسا بر خلاف میلش نیمه روشن خودش رو به شهر فراخوانی میکنه تا به این وسیله دالیا به طور کامل خدای مطلوب خودش رو خلق کنه. آلسا برای جلوگیری از اعمال شوم فرقه، قدرت خودش رو روز ب روز زیادتر میکنه، با قدرت سامائیل دنیای تاریکی در ذهنش میسازه و روحش رو در این دنیا مخفی میکنه، حتی دالیا همه نمیتونه وارد دنیای آلسا بشه. هری با استفاده از Flauros ، متاترون رو در شهر آزاد میکنه، پس از رو در روی آلسا با هری (قسمت آخر بازی)، در واقع درگیری بین سامائیل و متاترون رخ میده ولی چون سامائیل نیمی از قدرتش رو نداره در این مبارزه شکست میخوره.به واسطه این درگیری دو اتفاق رخ میده: 1- نیمه مثبت و روشن آلسا مجددا در وجود نوزادی تجلی پیدا میکنه که این نوزاد به واسطه متاترون به هری سپرده میشه(هیتر). 2- پس از این مبارزه به علت ساخته شدن دنیای تاریک ذهنی آلسا، وجود سامائیل در شهر آزاد میشه و پس از این اتفاق شهر چهره جهنمی پیدا میکنه و میزبان افراد بد سرشت و گنه کار میشه. البته وجود متاترون در شهر باعث میشه افراد عادی هیچ آسیبی از دنیای جهنمی نبینند(دنیاهای موازی).
پس در اصل هری و شریل اولین قربانیان شهر (ذهن آشفته آلسا) بودند.

شاید داستان(خانواده‌ها) در HC مربوط به حوادث قبل از ماجرای آلسا و به دنیا آمدن خدا باشه ولی به هر حال اون حوادث باعث شکل گیری چهره جهنمی نشده بود. داستان HC رو از این جهت گنگ میدونم که هیچ ارتباط معنوی‌ای با داستان اصلی نداره!
 
بچه ها شاید یکم برای من سخت باشه وارد بحثاتون بشم
خب فک کنم الانم داخل یه بحث شدید هستید
ما قبلا بحث فلسفی تو تاپیک re داشتیم با احد دوتایی
ولی اینجا بیشترین بحث ها فلسیفیِ که من عاشقشم
خب یه نکته و شاید یه سوال
دوست دارم بدونم دیدگاهتون نسبت به شهر چیه ؟؟
همین طور موجودات سطح شهر؟؟
ببخشید اگر خیلی کلی پرسیدم جون نمی تونم همین طوری وارد بحث بشم
 

کاربرانی که این گفتگو را مشاهده می‌کنند

تبلیغات متنی

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی همین حالا ثبت نام کن
or