بحث و تبادل نظر در مورد سری Silent Hill (خلاصه داستان در پست اول)

علاقه دارید کدام نسخه از سری بازی سایلنت هیل ریمیک بشود؟


  • مجموع رای دهنده‌ها
    42

Silent Dream

In madness you dwell
کاربر سایت
shf_banner.png

پس از گذشت ده سال از انتشار آخرین نسخه سایلنت هیل بالاخره کونامی در اکتبر سال 2022 نسخه جدیدی از این سری را با نام Silent Hill ƒ معرفی کرد. داستان بازی کاملا جدید خواهد بود و در سال 1960 و در ژاپن رخ میدهد و دنیایی زیبا ولی در عین حال وحشتناک را به تصویر میکشد. این بازی توسط NeoBards Entertainment در حال ساخت است و هنوز تاریخ انتشار آن مشخص نیست..
  1. نوشته شده توسط Ryūkishi07، مشهور برای رمان‌های تصویری ژاپنی که به معماهای قتل، وحشت روانی و فراطبیعی می‌پردازند.
  2. طراحی موجودات و شخصیت‌ها توسط kera
توسعه‌دهنده: NeoBards Entertainment
ناشر: Konami Digital Entertainment
کارگردان: Al Yang
تهیه‌کننده: Motoi Okamoto
نویسنده: Ryukishi07
طراح: kera
تاریخ انتشار: TBA (مشخص نیست)
پلتفرم‌ها: TBA (مشخص نیست)

wire.png

نویسنده ای به نام Harry Mason و همسرش در حین عبور از یک جاده، نوزادی را یافته و نام او را شریل می‌گذارند. چهار سال بعد همسر هری فوت می‌کند. سه سال پس از فوت همسرش، هری بنا به دلایلی تصمیم می‌گیرد با شریل به شهری که وی را در نزدیکی آن یافته بودند سفر کند. شب هنگام، در جاده‌ی کنار شهر، پلیسی موتورسوار از کنار آنها عبور کرده و توجه هری را جلب می کند. اندکی جلوتر، هری متوجه موتور پلیسی میشود که بدون سرنشین در کنار جاده افتاده در همین حین، در روبروی خود دختری را وسط جاده می‌بیند. برای اجتناب از تصادف با او، دیوانه‌وار فرمان را می چرخاند. اما ماشین منحرف شده و به دره‌ی کناری سقوط می‌کند. هری پس از به هوش آمدن، متوجه غیبت شریل می‌شود. در حین جستجو، شبح شریل را می‌بیند و به دنبال او می‌دود. در انتهای معبری تنگ، ناگهان همه‌چیز در تاریکی فرو می‌رود و چهره آنجا تغییر می‌کند. هری مصمم ادامه ‌می‌دهد اما در اثر حمله‌ی چند موجود هیولا مانند به حالت مرگ روی زمین می‌افتد.
وقتی هری بعد از آن حادثه در کافه ای بیدار می‌شود، با همان پلیس روبرو می‌شود. آنها با هم از اتفاقات عجیب شهر و حالت غیرعادی آن سخن می‌گویند. پلیس Cybil Bennet‌ نام دارد و به هری در یافتن شریل کمک می‌کند. حالت عادی شهر اینگونه است: خالی از سکنه، فرو رفته در مه، محصور شده توسط دره‌های عمیق و پر از هیولا. اما در حالت غیر عادی به تمامی این موارد تاریکی مطلق تکه گوشت های آویزان از در و دیوار سکوتی مرگبارتر هم اضافه میشود . هری در جستجوی شریل به مکان‌های زیادی از شهر مراجعه می‌کند: مدرسه، کلیسا، بیمارستان، فاضلاب، پارک تفریحی و در بعضی از آنها با شخصیت‌هایی آشنا می‌شود. با پیرزن عجیبی به نام Dahlia Gillespie در کلیسا، دکتر Michael Kaufmann و پرستاری به نام Lisa Garland در بیمارستان. همچنین مرتب شبح دختری را می‌بیند که باعث تصادف او شده بود به نام Alessa. دالیا اطلاعات زیادی درباره‌ی هری و شهر دارد دکتر کافمن و لیزا هم هر کدام مطالب جدیدی به اطلاعات هری اضافه میکنند. در طول بازی اطلاعات زیادی از شهر به دست می‌آوریم خواه از لابلای روزنامه‌های باطله و کتاب‌ها و خواه از این شخصیت‌ها. شهر مکانی نفرین شده بوده و در سال‌های جنگ‌های داخلی، اعدام‌های زیادی در زندان آن صورت گرفته است. شهر قدمت زیادی دارد و قرن‌ها قبل، بومیان ساکن آنجا بودند. از همان زمان، آیینی شیطانی در شهر رواج داشته است. در سده‌های اخیر، پس از سکونت مهاجران در شهر، تلفیقی از آیین باستانی شهر با آیین‌های مهاجران پدید می‌آید که با نام The Order شناخته می‌شود. پیروان و سردمداران این فرقه اعتقادات عجیب و خطرناکی‌ دارند. این فرقه به سه شاخه‌ی اصلی تقسیم می‌شود که یکی از آنها «مادر مقدس» می‌باشد. در راس این شاخه دالیا قرار دارد که آلسا دختر وی است. این فرقه به خدایی اعتقاد دارد که باید در روی زمین متولد شده سپس بهشت موعود فرقه را بنا کند. بر اساس مدارک به دست آمده، این خدا یک بار متولد شده و مرده است و حال باید برای بار دوم متولد یا فراخوانده شود. دالیا متوجه می‌شود که مشخصات دختر وی، آلسا، با مشخصات مادر خدا که در متون قدیمی پیش‌بینی شده هم‌خوانی دارد پس او را تربیت می‌کند تا مراسم تولد را انجام دهد. در این مراسم، باید مادر خدا سوزانده شود. مراسم در سن 7 سالگی آلسا انجام می‌شود و بدن کباب شده‌ی وی را به بیمارستان انتقال می‌دهند. اما او ناقص است. آلسا در نهایت درد و رنج، قسمتی از روح خودش را به صورت یک نوزاد از شهر بیرون می‌فرستد و با استفاده از قدرت ذهن خود، شهر را به جهنمی بی‌بدیل تبدیل می‌کند. دالیا برای اتمام نقشه خود، توسط خود آلسا، شریل را فرا می‌خواند تا روح مادر خدا تکمیل شود. در این بین دکتر کافمن مسئول امور پزشکی آلساست.
آلسا در برابر دالیا مقاومت می‌کند اما دالیا با فریب هری، خود را به آلسا می‌رساند و مراسم را مجدداً انجام می‌دهد اما در همین حین هری سر می‌رسد. روح شریل به آلسا می‌پیوندد تا مادر خدا کامل گردد. دکتر کافمن به قصد نابودی این روح، دارویی را به سمت وی پرتاب می‌کند اما اینکار باعث می‌شود خدا (در شماره‌ی اول این خدا با نام «سامایل» معرفی می گردد) متولد شود. در اولین اقدام، سامایل، دالیا را آتش می‌زند. اما هری با سامایل می‌جنگد و او را شکست می‌دهد. پس از نابودی سامایل، مادر خدا ظاهر می‌شود و نوزادی را به هری می‌دهد سپس، راه فرار از آن مهلکه را به او نشان می‌دهد.
هری نوزاد را از شهر دور کرده و در جایی به طور ناشناس او را بزرگ می‌کند. نام این نوزاد را Heather می‌گذارد. هدر کودکی عادی نبود و گاها ، رفتارهای عجیبی از خود بروز می‌داد.
17 سال پس از این ماجرا، دختر نفر دوم فرقه، یعنی «Claudia Wolf» تصمیم می‌گیرد آن نوزاد را پیدا کند تا مراسم دوباره به جریان بیفتد. با کمک کشیش دیگری به نام «Vincent»، کاراگاهی به نام «Douglas Cartland» را استخدام می‌کند تا این کودک را پیدا کند. داگلاس هدر را پیدا می‌کند اما از نیت اصلی کارفرمایان خود اطلاع ندارد. روزی که هدر به مرکز خرید شهر رفته‌بود،‌ داگلاس را در مقابل خود می‌بیند. هدر بی خبر از همه‌جا به خیال اینکه داگلاس یک مزاحم است، می‌گریزد ولی داگلاس قبلاً محل او را به کلودیا و وینسنت اطلاع داده‌است. هدر به سمت خانه و نزد هری حرکت می‌کند اما اطراف او پر از هیولاهایی هولناک شده است. در اینجا برای اولین بار، کلودیا را ملاقات می‌کند. کلودیا درتلاش است تا هدر چیزی را به یاد بیاورد. هدر پس از گذشتن از مرکز خرید و ایستگاه مترو، درساختمانی نیمه‌کاره در نزدیکی محل سکونت خود با وینسنت روبرو می‌شود.
هدر به آپارتمان خود می‌رسد اما درآنجا پدرش، هری را غرق در خون و بی‌جان می‌یابد. او کلودیا را در پشت‌بام می‌بیند و او را مسئول قتل پدرش می داند. هدر قصد انتقام دارد اما کلودیا به سایلنت هیل می‌رود. هدر به همراه داگلاس (که کمابیش به واقعیت پی برده است) به سمت سایلنت هیل حرکت می‌کند.
هدر تقریباً گذشته‌ی خود را به یاد آورده است؛ او همان روح واحد آلسا و شریل است که توسط مادر خدا به هری سپرده شد. پس از حلول روح آلسا و شریل، جنین خدا هم وارد بدن او شده است اما تحت تاثیر فراموشی هدر، عقیم مانده و برای بارور شدن، نیاز دارد تا آتش خشم و نفرت در درون هدر شعله‌ور شود. کلودیا در تمام طول داستان سعی بر این دارد تا همین میراث آلسا را بیدار کند و برای همین منظور، هری را می‌کشد تا او را از سر راه بردارد. در این میان، وینسنت که منافع خود را با تولد خدا در خطر می‌بیند، سعی می‌کند توسط هدر، کلودیا و عقایدش را نابود کند.
پس از رسیدن به شهر، هدر به بیمارستان می‌رود. او با راهنمایی‌های علنی یا مخفیانه‌ی وینسنت،‌ پدر کلودیا یعنی «لئونارد» را که در بیمارستان زندانی شده می‌کشد تا متاترون را به دست آورد. متاترون، نماد خیر و روشنی و در مقابل سامایل است و وینسنت تصور میکند متاترون میتواند در مبارزه با کلادیا به هدر کمک کند. در ادامه،‌هدر به کلیسای فرقه می‌رسد. کلودیا، وینسنت را ، که به زعم او خیانت کرده‌است، می‌کشد. هری مقداری از داروی دکتر کافمن را به شکل یه قرص به هدر داده بود. هدر آن قرص را می‌بلعد و در نتیجه، جنین خدا را بالا می‌آورد. کلودیا جنین را می‌بلعد و آنرا به شکل ناقص بارور می‌کند. در نهایت کلودیا به دست خدای متولد شده نابود می‌شود و هدر هم وی را می‌کشد. تا بار دیگر تفکرات منحرف فرقه برای به وجود آوردن خدا عقیم بماند.

آنچه که شما در بالا مطالعه کردید تنها بخشی از شهر و اتفاقات رخ داده در آن است در شماره های دوم و چهارم و پنجم از بازی بخشی دیگر از توانایی های شهر حضور پر رنگی دارد و آن هم قضاوت و مجازات است ، شهر به خاطر اتفاقاتی که به خود دیده است دارای قدرتهایی خاص است یکی از این قدرتها فراخواندن افراد است در شماره های دوم و پنجم ما شاهد حضور افرادی در شهر هستیم که به نوعی گناهکارند و شهر برای قضاوت در مورد آن ها ، دعوتشان کرده است .
جیمز ساندرلند مردی که زن مریضش را کشته است و همینطور الکس شفرد که باعث مرگ برادر کوچکتر خود شده است با پا گذاشتن به شهر اماده پاسخگویی به اشتباهاتی میشوند که سعی در فراموش کردن آن ها داشته اند ، صد البته که نوع بازجویی و قضاوت در این شهر مرموز نیز متفاوت است به جای حضور قاضی و هیئت منصفه و دادگاه ، تمام اتفاقات پیرامون شخصیت ها به نوعی اشتباه شخصیت را گوشزد میکنند از موجوداتی که با آنها مبارزه می‌کنید گرفته تا افراد سرگردان دیگری در شهر که خود گناهکارند .گو اینکه این خاصیت شهر در تمامی شماره ها وجود دارد ولی در شماره های مذکور از فرع به اصل بدل شده و محوریت بازی بر عمل انجام گرفته توسط شخصیت اصلی قرار دارد و بحث فرقه ، آلسا و غیره کمتر پرداخته شده است .
در این میان شماره ی چهارم بازی اما فضائی اختصاصی داشت در این شماره یکی از دست پرورده های یتیم خانه ی تحت رهبری فرقه به نام والتر سالیوان که پیرو حزب مادر مقدس است قصد متولد کردن خدا توسط مراسمی به نام قربانی کردن 21 نفر را دارد ، والتر که در کودکی توسط خانواده ی خود رها شده است تصور میکرد اتاقی که در آن بدنیا آمده است مادر او و در حقیقت خداست والتر که تصور میکند مادرش به خواب رفته است سعی دارد از طریق مراسم ذکر شده او را بیدار کند ، هر کدام از افرادی که برای قربانی شدن انتخاب شده اند باید دارای مشخصه ای باشد آخرین نفر این لیست که هدایت آن را بازیباز بر عهده دارد و دریافت کننده ی دانش و تکمیل کننده ی مراسم است ، هنری تونزند نام دارد که حال در همان اتاق تولد والتر زندگی میکند و در طول بازی با پی بردن به ماجرا و کمک های جوزف شرایبر که قبل از هنری در آن اتاق زندگی میکرده است قصد دارد جلوی تکمیل این مراسم را بگیرد . در انتها هنری تونزند با مبارزه با موجودی که والتر به وجود می آورد رویای به وجود آوردن خدا را بار دیگر خراب میکند .
علاوه بر شماره های ذکر شده دو بازی Silent Hill: Origins و Silent Hill: Shattered Memories نیز از سری معرفی شده اند که در اولی به زمان سوزانده شدن آلسا توسط دالیا و چگونگی زنده ماندن آلسا پرداخته شده و در دیگری اتفاقات شماره ی اول بعد از سال ها توسط هری بازسازی میشوند، گر چه با پایان کار تیم سازنده ی اصلی بازی که کار ساخت 4 شماره ی اول بازی را بر عهده داشتند این شماره ها به خوبی پرداخته نشده و دارای نواقصی در حیطه‌ی داستانی هستند اما همچنان سری سایلنت هیل دارای یکی از بهترین داستان ها در طول تاریخ بازیهای رایانه ای است.
لازم به ذکر است بر اساس این بازی تاکنون دو فیلم سینمایی نیز ساخته شده که شماره دوم (تا زمان نگارش این مقاله) هنوز اکران نگردیده است. با توجه به نظر مخاطبان، فیلم اول یکی از برترین و موفق‌ترین فیلم های ساخته شده بر اساس یک بازی ویدیویی می‌باشد.
همچنین شرکت کونامی در سال 2006 و به مناسبت اکران فیلم، مجموعه‌ای ویدیویی را بر روی رسانه‌ی UMD برای PSP عرضه نمود که با نام The Silent Hill Experience شناخته شده و شامل دو کمیک The Hunger و Dying Inside ، ترایلر شماره‌های 1 تا 4 بازی و فیلم، مصاحبه با آهنگ‌ساز افسانه‌ای سری به همراه کارگردان فیلم و برخی موسیقی‌های بازی می‌باشد.

دریافت خلاصه به صورت فایل pdf :دانلود
تهیه و تنظیم خلاصه : (msbazicenter)
مقالات تحلیلی بازی نوشته شده توسط ( Bone Crusher ) :
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش اول )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش دوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش سوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش چهارم )

تاپیک تحلیل بازی نوشته شده توسط ( nemesis ) ( کامل نشده ):
The Lost Memories ---پایه و اساس بازی بزرگ "Silent Hill" -- تحلیلی بزرگ برای این بازی

مقالات مختلف در مورد سری سایلنت هیل:
Silent Hill: Homecoming Plot
Silent Hill: Origins Plot
Silent Hill Shattered Memories Plot
داستان (Silent Hill: Orphan)
شباهت بین Homecoming و Silent Hill 2
تاریخ وقایع Silent Hill و Shepherd's Glen
دانلود Silent Hill 2 - The movie
ترجمه یادداشت های سایلنت هیل 2
ترجمه فارسی دیالوگ های بازی Silent Hill 2: Born from a Wish
سایلنت هیل 4: پرونده قربانیان
ساکنین South Ashfield Heights apartments- قسمت اول - قسمت دوم
یادداشتی کوتاه بر SILENT HILL: HOMECOMING
داستان نسخه اول فیلم سایلنت هیل
Silent Hill: Original Memories
Silent Hill HD Collection Achievements Guide
Little Baroness
جودی میسون
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 1
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 2
طرح اولیه موتور
سایلنت هیل پست 3
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 4
خاطرات الکس شپرد
داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 1 به صورت ویدیویی

163949 163950

داستان سایلت هیل 1 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​

داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 2 به صورت ویدیویی

163952 172258

داستان سایلت هیل 2 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​
 

Attachments

  • sh1.png
    sh1.png
    56.3 KB · مشاهده: 3,611
  • silenthill1.jpg
    silenthill1.jpg
    55.1 KB · مشاهده: 166
آخرین ویرایش:
بچه ها شاید یکم برای من سخت باشه وارد بحثاتون بشم
خب فک کنم الانم داخل یه بحث شدید هستید
ما قبلا بحث فلسفی تو تاپیک re داشتیم با احد دوتایی
ولی اینجا بیشترین بحث ها فلسیفیِ که من عاشقشم
خب یه نکته و شاید یه سوال
دوست دارم بدونم دیدگاهتون نسبت به شهر چیه ؟؟
همین طور موجودات سطح شهر؟؟
ببخشید اگر خیلی کلی پرسیدم جون نمی تونم همین طوری وارد بحث بشم

راستش افشین به هیچ عنوان نمیشه راجع به سایلنت هیل کلی حرف زد، دنیای سایلنت هیل ساخته شده از جزئیاته، ذره ذره عناصر تو داستان معنا داره، پس باید تک تک بررسی بشه!

نظر کلی من راجع به شهر:
سایلنت هیل، دنیای موهومی در عین حال قابل درکه که زاده ذهن توانمند شخص یا اشخاصه، دقیقاً مثل دنیایی که در کابوس‌ها قابل درکه! یک سری بحث‌های اعتقادی در تحلیل دنیای سایلنت هیل مطرح میشه که بسیار مفصل هست! مثلاً به عنوان نمونه: شاید حضور ما در دنیای واقعی هم کاملاً موهومی(ساخته ذهن شخصی دیگر) در عین حال قابل درک باشه! و ... .
در مورد دشمنان بازی هم که الآن داریم در موردشون بحث میکنیم پست‌های صفحه قبلی رو بخون، فلسفه کلیشون زاده ذهن بودن، زاده احساسات نامطلوب بودن، احساس گناه، احساس ترس، احساس تنفر و ... .
افشین جان از این به بعد بیشتر تو بحث‌ها شرکت کن تا با نظراتت نتایج بهتری بگیریم.
راستی همه نسخه‌ها رو بازی کردی؟
 
بچه ها... بچه ها... آرومتر...
من كه گيج شدم... با اين حساب من اصلاً هيچي از بازي نفهميدم...
Silent Hill كه زاده ي ذهن Alessa نبودش...
من اينو نمي فهم... اين شهر از خيلي وقت پيش نفرين شده بود... بنا بر چيزي كه تو داستان SH:HC روايت ميشد، اين شهر و سرنوشت جهنميش بر مي گشت به اون 4 تا خانواده اي كه موسس شهر بودند اصلاً...

سایلنت هیل نه،اما اتفاقاتی که درش افتاد چطور؟اونا زاده ی ذهن کسی(یا کسانی) نبودن؟؟ اگه سایلنت هیل تبدیل به یک مکان ویژه شده،خب دلیلش اتفاقاتی هست که درونش رخ میده وشخصیتهایی که درش حضور دارن

بچه ها يه چيزي... آخه Harry چه گناهي كرده بود كه بچه هايي كه Alessa رو مسخره مي كردند بايد به Harry حمله كنن...؟
نكنه Alessa مي خواست جلوي Harry رو بگيره...؟

لیون نکته اینجاست که این وسط پای یک پروژه ی شیطانی وسط هستش،دیگه اینجا همه چشمها رو میبندن!!

همین طوره، آلسا خیلی آرزوها داشت که بهشون نرسید :sad:

این حرفها چیه آقا میلاد؟ تمامی اراجیفی که من گفتم نظر شخصی خودم بوده، در واقع هیچ وقت نمیشه در مورد دنیای سایلنت هیل با قاطعیت نظر داد و به اصطلاح فکت صادر کرد! نظرات بسته به دلایل و منطق پشتش همگی قابل تأمله، هر مطلبی هست فقط در حد یک نظریه هست، و این زیبایی داستان سایلنت هیل رو میرسونه

حرفهای شما تعالیمه!ولاغیر ;) دقیقا همین طوره علی آقا. . .برای من هم(همون طور که گفتم) چند تا فرضیه وجود داره که روی هیچ کدومشون تاکید خاصی ندارم و این بی انتهایی سایلنت هیل هست که من رو هنوز تشنه نگه داشته :pepsi:

این که هری درگیر دنیای ذهنی آلسا شده به هیچ عنوان مطلوب آلسا نبوده، پس این همه مقاومتی که آلسا برای جلوگیری از فراخوانی شریل میکرد رو نادیده می‌گیرید؟

این سوال دقیقا همونی هست که توی ذهن من وجود داشته!!(و داره هنوز) آلسا از قدرتش استفاده میکنه تا نه تنها هری و شریل،بلکه وجود پاک خودش رو هم نجات بده(اگه سامائیل بوجود بیاد دیگه آلسایی وجود نداره) ،حالا چرا از اینجا به بعد اون میاد وبا خلق یک دنیای مرگبار،

هری و شریل رو به مرز نابودی میکشونه؟

خب من 2 تا جواب برای این سوال در نظر دارم:

1.سامائیل(God یا همون شیطانی که در بدن آلسا قرار داره) باعث این کارشکنی هاست و با تکمیل شدن روز افزون God در بدن آلسا،دنیای تیره و تار اون(آلسا) شدت میگیره!!

2. دالیا دارای نفوذ زیادی روی دخترش هست (اصلا دالیا اون رو برای اجرای فرامین تربیت کرده) و حالا که دخترش قصد سرپیچی از فرامین رو داره،خب به مقابله با اون میپردازه(حالا مهم نیست که از طریق قدرت خودش که از جانب فرقه داره و یا با مجبور کردن آلسا)

هر کدوم از این پاسخ ها قابل بر رسی هست و شاید ناکافی،

اما هیچکدوم از این پاسخ ها اشاره ای به تنها بودن آلسا برای خلق

این دنیا-هیولاها و در نتیجه پایان داستان،ندارند

یک تحلیل هم علی آقا دارن(در راستایLM) به این شکل:که چون آلسا متحمل درد و رنج فراوانی بوده(از جانب دالیا و فرقه) از لحاظ ذهنی بشدت آسیب دیده و دنیایی که خلق میکنه ، متاثر از همین آسیبهاست.

حالا سوال اینجاست که چرا وقتی هری توسط هیولاها آسیب دید و بی جان روی زمین افتاد،باز هم نجات پیدا کرد،چرا وقتی شهر تبدیل به otherworld میشد و هری در معرض خطر قرار داشت،باز هم به یکباره همه چی آروم میشد و هری سالم به راهش ادامه میداد. . .

چرا هری موفق شد در نهایت تا مراسم هم پیش بره ؟

آیا آلسا از طرفی هری رو آزار میده واز طرفی هم در پی نجاتش هست؟ اگه اینطور هست،ما باید کدوم وجهه از آلسا رو باور کنیم؟ کسی که بعد از سالها درد و رنج تبدیل به یک سادیسمی شده!،یا کسی که در نهایت بدبختی و با وجود فشارهای مختلف،هنوز هم به فکر سعادت

خودش و اطرافیانش هست؟

جواب دادن به این سوال سخته اما به نظر بنده:یک آدم به تنهایی نمیتونه هم کسی رو مورد آزار و اذیت قرار بده(با خلق هیولاها)،هم اون شخص رو نجات بده از دست اونها،هم در راستای اهداف فرقه کار کنه و هم باعث شکست خوردن فرقه بشه. . .

به نظرم وجود هیولا ها در شهر کار آلسا نیست،درسته اون از سگ میترسه،کتابهای علمی تخیلی میخونده(اصلا این هیولاها بر گرفته از ترسهای درونی آلسا هستش) اما این بیشتر به شکل یک تنبیه هستش برای او،توسط دالیا و به خاطر سرپیچی از دستورات. . .

در آخر باید بگم:این هیولاها برای آلسا ترسناک هستن،چرا اونها مقابل هری رویت میشن،هری که از اونها ترس یا خاطره ی بدی نداره ؟،،،

یه فرضه ی دیگه هم هست(آخریشه ببخشید!)که اگه آلسا رو در احظار کردن شریل دخیل بدونیم،اونوقت باید قبول کنیم که هر دو طرف(مادر و دختر) خواهان حضور شریل در شهر بودن اما با اهدافی کاملا متضاد!!:یعنی آلسا قصد داشته نیمه ی روشن شریل رو بدست بیاره

و به آرزوی خودش که یک زندگی معمولی مثل همه است برسه و از طرفی دالیا بر عکس ،خواهان نابودی هر دو ی اونها بوده تا به هدفش برسه(که باز این فرضیه هم دلالت بر تنها نبودن آلسا در خلق این فضا و هیولا هاش داره)
 
به نظر من آلسا خواهرش -البته من گمون نمی کنم خواهرش باشه فکر می کنم هویت قبلی شریل باشه یا نوعی همزاد با استناد به فیلم- به شهر فراخوانی کرده تا خودش و شریل رو از چنگ ساموئل نجات بده شاید هم به کمک احتیاج داشته
آخه شما همه جای می بینید که در ابتدا و قبل از سفر هری و شریل به سایلنت هیل ، شریل آلسا رو می بینه ! آلسا از شریل درخواست کمک می کنه ! وجود هری اینجا فقط بخاطر دخترش و زمانیکه وارد سایلنت هیل میشه با ترسها وخاطرات بد دخترش یا هویت قبلی اون رو به رو میشه ! در نتیجه آلسا یا همون شریل با همین نمادها هست که می خوان به هری نشون بدن که چقدر زجر کشیدن و حالا می خوان انتقام بگیرن و از اونجایی که هری انسان خوبیه به آلسا در انتقامش کمک می کنه

---------- نوشته در 04:25 PM اضافه شد ---------- نوشته قبلی در 03:31 PM ارسال شده بود ----------

زنگ تفریح :d کاراکترها ساخته ی دست من
نمایش تصویر :: بازی نما :: Bazinama
نمایش تصویر :: بازی نما :: Bazinama
نمایش تصویر :: بازی نما :: Bazinama
 
آخرین ویرایش:
اونجایی که هری انسان خوبیه به آلسا در انتقامش کمک می کنه
واقعاً نظریه عجیبیه! خوب آتوسا خانوم شما چون نسخه اول رو بازی نکردید شاید با بعضی از نکات داستان بازی آشنا نباشید.
همین ابتدا بگم که هیچ کمکی در کار نیست، هری در سایلنت هیل وجود داره فقط و فقط به خاطر وجود دخترش. هری آلسا رو به چشم دشمن میدید(علت این امر به علت شستشوی مغزی از جانب دالیا بود)، ولی آلسای بیچاره فقط میخواست روح خودش رو از عذاب نجات بده! مبارزه نهایی هری با سامائیل هم فقط به خاطر اینکه جان خودش رو نجات بده.


خوب نظریه‌هات بسیار جالب و قابل تأمل میلاد جان، ولی اگر بخوای میتونم سؤالات پیش آمده رو با نظریه خودم توجیه کنم.
این سوال دقیقا همونی هست که توی ذهن من وجود داشته!!(و داره هنوز) آلسا از قدرتش استفاده میکنه تا نه تنها هری و شریل،بلکه وجود پاک خودش رو هم نجات بده(اگه سامائیل بوجود بیاد دیگه آلسایی وجود نداره) ،حالا چرا از اینجا به بعد اون میاد وبا خلق یک دنیای مرگبار، هری و شریل رو به مرز نابودی میکشونه؟
آلسا تنها دو خواسته داره: 1- نیمه روشن خودش رو از شر دالیا در امان نگه داره(به این وسیله تسکین پیدا کنه) 2- به اعمال شوم فرقه پایان بده(به هر وسیله‌ای - به واسطه قدرت تاریکیه خودش)
هری، لیزا و دکتر کائفمن، همگی توسط دنیای تاریک آلسا فراگرفته شدند، این دنیای تاریک تحت تسلط سامائیل هست، سامائیل با استفاده از قدرت آلسا میتونه اعمال خودش رو انجام بده ولی کاملاً آزاد نیست! آلسا با قدرت‌های وجودیش تا حدی در برابر این مسئله مقاومت میکنه.

دنیای تاریک آلسا چرا به وجود آمد؟!:
خوب قبلاً هم گفتم در ذهن آشفته آلسا(سرشار از تنفر و حس انتقام) تنها راهی که برای نجات روحش وجود داره ایجاد یک دنیای تاریکه! دنیایی که دالیا بهش نتونه دست پیدا کنه. مقاومت‌های آلسا برای نجات نیمه روشن (و روحش) بی فایده موند، تا اینجای کار دالیا به خواسته خودش رسید، همه چیز خوب پیش میرفت تا اینکه هری که به واسطه شریل به ماجرا آمده بود و تمامی معادلات دالیا رو بر هم زد.

حالا سوال اینجاست که چرا وقتی هری توسط هیولاها آسیب دید و بی جان روی زمین افتاد،باز هم نجات پیدا کرد،چرا وقتی شهر تبدیل به otherworld میشد و هری در معرض خطر قرار داشت،باز هم به یکباره همه چی آروم میشد و هری سالم به راهش ادامه میداد. . .
چرا هری موفق شد در نهایت تا مراسم هم پیش بره ؟

آیا آلسا از طرفی هری رو آزار میده واز طرفی هم در پی نجاتش هست؟ اگه اینطور هست،ما باید کدوم وجهه از آلسا رو باور کنیم؟ کسی که بعد از سالها درد و رنج تبدیل به یک سادیسمی شده!،یا کسی که در نهایت بدبختی و با وجود فشارهای مختلف،هنوز هم به فکر سعادت، خودش و اطرافیانش هست؟
آلسا به فکر سعادت خودش (ونیمه مثبتش) و پایان دادن به اعمال فرقه بود ولی بر اثر فشارهای روحی و روانی دالیا تسلیم شد. در واقع پس از ورود هری و شریل به دنیای آلسا، دیگه راهی برای نجاتشون نبود. تسلط سامائیل (و شاید طبق فرضیه‌ای: دالیا) بر آلسا باعث میشد که دیگر نتواند در راه نجات شخصی قدم بردارد.
در مورد تغییر مکان‌ها و زنده شدن‌های دوباره هری و زنده ماندن هری تا آخر بازی:
به نظر بنده تمامی حوادثی که برای هری اتفاق میفته از پیش تعریف شده بوده و نظم خاصی داشته. یک مثال بزنم، نمی‌دونم میلاد جان شما فیلم "Truman Show" با بازی جیم کری رو دیدید یا نه! اصلاً با داستان فیلم کاری ندارم، فقط یک نتیجه میگیرم: داستان زندگی ترومن از پیش تعیین شده بود، صبح تا شبش برنامه ریزی شده بود، شخصیت یک سناریوی عظیم بود ولی در عین حال تصور میکرد خودش زندگی خودش رو ساخته و به اینجا رسونده! بعضی وقت‌ها انسان در یک دوره فعل و انفعالاتی قرار میگره که سرنوشتش از قبل مشخصه، و انسان فقط در مسیری که روبه‌روش وجود داره قدم بر میداره، در حالی که هیچ قدرتی برای تغییر سرنوشت نداره.
این نظریه بنده هست. سناریوی از قبل نوشته برای هری، نمی‌تونیم نوشتن این سناریو رو مختص شخص یا چیز خاصی بدونیم. همون طور که در "نمایش ترومن"، چندین عامل دست به دست هم دادند تا سناریوی زندگی ترومن ساخته بشه. شاید در نگاه اول غیر قابل قبول به نظر برسه، ولی خیلی از موارد با نظریه آشوب قابله توجیه هست. و شاید هم بسیار از موارد در ذهن هری در جریانه، توجیه این مورد در دنیای سایلنت هیل از هر چیزی آسون تره. پایان بد بازی رو در نظر بگیر: تمامی اتفاقات فقط در رؤیای هری رخ داده، ولی مثل یک کابوس قابل درک و قابل لمس بوده.

خوب حالا این کی هست؟! منظورت چی بود از این حرکت؟!:d

سلام بچه ها...
پادکست این هفته www.gameemag.ir رو دانلودکنید ...
مطالبی درمورد سایلنت هیل جدید داخلش گفته ...
بای
سلام آقا شهام حالتون خوبه؟ کم پیدایید؟!
ممنون از بابت لینک.
 
آخرین ویرایش:
خوب حالا این کی هست؟! منظورت چی بود از این حرکت؟!:d
یعنی واقعا متوجه نشدی ؟! :| دو تا اولی هدر ، آخری هم ماریا بود دیگه :d
واقعاً نظریه عجیبیه! خوب آتوسا خانوم شما چون نسخه اول رو بازی نکردید شاید با بعضی از نکات داستان بازی آشنا نباشید.
همین ابتدا بگم که هیچ کمکی در کار نیست، هری در سایلنت هیل وجود داره فقط و فقط به خاطر وجود دخترش. هری آلسا رو به چشم دشمن میدید(علت این امر به علت شستشوی مغزی از جانب دالیا بود)، ولی آلسای بیچاره فقط میخواست روح خودش رو از عذاب نجات بده! مبارزه نهایی هری با سامائیل هم فقط به خاطر اینکه جان خودش رو نجات بده.
مگه برای اینکه داستان رو بفهمی باید حتما بازیش کنی ! حالا من شماره ی 1 رو بازی نکردم ولی کلی مطلب و نظریه که راجع بهش خوندم !!!
اینکه میگم هری آلسا رو کمک می کرد نه از روی قصد بلکه ناخودآگاه وارد جنگ با ساموئل شود ناخودآگاه باهاش جنگید و با این کارش ناخودآگاه به آلسا کمک کرد و نا خودآگاه احساس آلسا رو درک کرد!
 
یعنی واقعا متوجه نشدی ؟! :| دو تا اولی هدر ، آخری هم ماریا بود دیگه :d
اصلاً اینقدر شبیه بود متوجه نشدم:blink::d
مگه برای اینکه داستان رو بفهمی باید حتما بازیش کنی ! حالا من شماره ی 1 رو بازی نکردم ولی کلی مطلب و نظریه که راجع بهش خوندم !!!
اینکه میگم هری آلسا رو کمک می کرد نه از روی قصد بلکه ناخودآگاه وارد جنگ با ساموئل شود ناخودآگاه باهاش جنگید و با این کارش ناخودآگاه به آلسا کمک کرد و نا خودآگاه احساس آلسا رو درک کرد!
و ناخودآگاه همه چی به خوبی و خوشی تموم شد(فیلم هندی:love:):d.
ولی خوب، این هم یک نظریست. ولی همچین ناخودآگاهم نبود، پدرش دراومد تا به این مراحل رسید:d - ضمناً هری کمکی به آلسا نکرد! در واقع به سرنوشت خودش کمک کرد! هری به وسیله flauros باعث شد آلسا ضعیف بشه و به نوعی قدرتش رو از دست بده.
 
خوب لیان عزیز این تحلیل من رو بخون:-b:
به شدت مُچکرم...
طولانیه ولی امیدوارم بخونیش
چرا فکر می کنی که نمی خونم علی...؟ عجیبه برام...!


---------- نوشته در 08:50 PM اضافه شد ---------- نوشته قبلی در 08:44 PM ارسال شده بود ----------

بچه ها همه ی پُست ها رو خوندم، اما الان من برای تبریک بُرد پرسپولیس و گرفتن حال چند تا از بچه ها اومده بودم...
;)
بحث اونقدر جذاب بود که تصمیم گرفتم برم و بعداً با فراغ بال بیام تو بحث ها شرکت کنم...
فعلاً...
C-ya guys
 
داستان واقعی سایلنت هیل

با لایکاتون تشویقم می کنین به ادامه ی کار ;)
همتونو دوست دارم >:d<

ادامه ی قسمت دوم(4)

یه چیزی باعث شده بود من تصادف کنم همه چیز به نظر مشکوک می اومد حضور اون دختر وسط جاده ، صدای غیر قابل تحمل رادیو و اون زن پلیس که باعث شد من سرعتم رو زیاد کنم، همه چیز عجیب بود. حالا دوباره بیناییم رو بدست آورده بودم کمی به اطرافم نگاه کردم و سپس به صندلی عقب ماشین نگاهی انداختم. برای یک لحظه قلبم داشت از حرکت می ایستاد. شریل اونجا نبود...

در عقب باز بود و به نظر می اومد که اون از ماشین خارج شده . هوشیاریم رو بدست آوردم و از ماشین خارج شدم پاهام بی حس شده بود و احساس می کردم که دارن با پتک توی سرم می کوبن وقتی از ماشین پیاده شدم اولین چیزی که به چشمم خورد توده ی سفید رنگی بود که کف جاده رو پوشانده بود. با خودم فکر کردم"این نمی تونه برف باشه "به اطرافم نگاه کردم . در طرفی از جاده نرده های آهنین تبیه شده بود ، در پشت آن پرتگاهی بود که با درختهای همیشه سبز کاج و سرو پوشیده شده بود و در مقابلم جاده ای که به سمت جلو پیش می رفت.

به جلو حرکت کردم-چاره ی دیگه ای نداشتم- در همین لحظه چشمم به موتور سیکلت گوشه ی جاده افتاد. این خیلی شبیه همان موتورسیکلتی بود که در پمپ بنزین دیده بودم شاید اون زن پلیس هم شاهد تصادفی مشابه من بوده. با دیدن اثرات لاستیک روی جاده می تونستم تشخیص بدم که موتور سیکلت اون روی چیزه لیزی سر خورده و همین باعث منحرف شدن اون شده.
اما اثری از زن پلیس اون اطراف نبود. شاید اون نجات پیدا کرده اما حالا این چیزا دیگه اهمیتی نداشت من باید دنبال دخترم شریل می گشتم و فکر می کردم شاید تنها جاییکه بتونم اونو پیدا کنم سایلنت هیل باشه. از کنار موتورسیکلت پلیس گذشتم و وجلو رفتم تا اینکه به جاده ای رسیدم که تابلوی بزرگی جلوی اون خود نمایی می کرد(به سایلنت هیل خوش آمدید)
 
راستش افشین به هیچ عنوان نمیشه راجع به سایلنت هیل کلی حرف زد، دنیای سایلنت هیل ساخته شده از جزئیاته، ذره ذره عناصر تو داستان معنا داره، پس باید تک تک بررسی بشه!

نظر کلی من راجع به شهر:
سایلنت هیل، دنیای موهومی در عین حال قابل درکه که زاده ذهن توانمند شخص یا اشخاصه، دقیقاً مثل دنیایی که در کابوس‌ها قابل درکه! یک سری بحث‌های اعتقادی در تحلیل دنیای سایلنت هیل مطرح میشه که بسیار مفصل هست! مثلاً به عنوان نمونه: شاید حضور ما در دنیای واقعی هم کاملاً موهومی(ساخته ذهن شخصی دیگر) در عین حال قابل درک باشه! و ... .
در مورد دشمنان بازی هم که الآن داریم در موردشون بحث میکنیم پست‌های صفحه قبلی رو بخون، فلسفه کلیشون زاده ذهن بودن، زاده احساسات نامطلوب بودن، احساس گناه، احساس ترس، احساس تنفر و ... .
افشین جان از این به بعد بیشتر تو بحث‌ها شرکت کن تا با نظراتت نتایج بهتری بگیریم.
راستی همه نسخه‌ها رو بازی کردی؟
بله حق با تو نمیشه کلی گفت
ولی به نظر من برای نگاه به این قضیه ینی شهر و موجودات باید از دید جدیدی نگاه کرد چون وقتی اینجوری بررسی می کنیم میشیم جای شخصیت اصلی بازی که ذهنی مریض ممکنه داشته باشه یا تحت تاثیر چیزی باشه
خب من به این موضوع به دو صورت نگاه می کنم اگر شهر زاده ذهن باشه موجودات از اون جدا نیستن ینی شهر و موجودات با هم یکی هستن
حتی موجودات خارج از این شهر بی معنی هستن
نگاه دیگه هم موجدات زاده ذهن هستن
خب این تو دنیای واقعی هست و خیلی ها باش زندگی می کنن نمی دونم چقدر در مورد موجودات و خدایان زاده شده توسط دراگ اطلاعات دارین ولی موراکس یکی از بهترین ها تو این زمینه است و خیلی ها هستن که سعی می کنن جارنی داشته باشن به دنیای اینها شاید توهم تحت تاثیر مسکالین بارز ترین تو این موضوع باشه
اینم عکسی که ازش کشیده شده
morax.jpg

Morax.jpg


تقریبا همه شماره ها رو بازی کردم به جز شماره 4 چون اون موقع واقعا اعصابش رو نداشتم و اینکه خیلی تو ذوقم زده بود و از اصلش فاصله گرفته بود ولی وقتی کالکشن بیاد حتما بازی می کنمش
شماره 1 از همه بیشتر بازی کردم چون رو psp اجرا میشد ولی عاشق شماره 2 ام
 
سلام به همه

ولی به نظر من برای نگاه به این قضیه ینی شهر و موجودات باید از دید جدیدی نگاه کرد چون وقتی اینجوری بررسی می کنیم میشیم جای شخصیت اصلی بازی که ذهنی مریض ممکنه داشته باشه یا تحت تاثیر چیزی باشه
خب من به این موضوع به دو صورت نگاه می کنم اگر شهر زاده ذهن باشه موجودات از اون جدا نیستن ینی شهر و موجودات با هم یکی هستن
حتی موجودات خارج از این شهر بی معنی هستن

نگاه دیگه هم موجدات زاده ذهن هستن
خب این تو دنیای واقعی هست و خیلی ها باش زندگی می کنن نمی دونم چقدر در مورد موجودات و خدایان زاده شده توسط دراگ اطلاعات دارین ولی موراکس یکی از بهترین ها تو این زمینه است و خیلی ها هستن که سعی می کنن جارنی داشته باشن به دنیای اینها شاید توهم تحت تاثیر مسکالین بارز ترین تو این موضوع باشه

با تشکر از آقا افشین که توی بحث ها شرکت میکنن

امکانش هست اما احتمالش خیلی کمه!! از این جهت میگم امکانش هست که کاراکتر های مختلف شهر رو به صورتهای مختلف میبینن و یا شهر مکرر تغییر میکنه ، در بعضی از پایان های سایلنت هیل هم(sh1) دیگه اثری از شهر نیست ، که اگه اینطور باشه میتونیم وجود این شهر رو ربط بدیم

به ذهن آلسا و آرمان و آرزوهایی که برای داشتن یک زندگی خوب در ذهنش ترسیم کرده!!

البته احتمال صحت این قضیه پایین هست،اگه به فرض قبول کنیم که تصاویری که میبینیم نشون دهنده ی درد ورنج شخصی هست(حالا اینجا من s1 رو مثال میزنم) و شخصیتها درگیر ذهن و گذشته ی آلسا هستن،باز هم باید یه مکانی وجود داشته باشه که آلسا در اون آزار دیده باشه و یا اعضای فرقه

و اعمال اونها که دیگه زاده ی ذهن نیستن،اونها برای انجام کارهاشون به یک مکان ثابت و معین نیاز داشتن،خب اسم اون مکان چی میتونه باشه؟؟مطمئنا تهران نیست!!


اگه منظورت از موجودات،هیولاها هستن،همین طوره. . .بحث اصلی این چند روز اخیر هم سر همین هیولاها،این که چطور به وجود اومدن و این که چه ارتباطی با شخصیت ها دارن هستش!!

علی آقا نکات جالبی رو بیان کردی،استفاده کردیم >:d< باز هم جک و جانور!! از سایلنت هیل 1 مونده؟؟:d
 
سلام به همه



با تشکر از آقا افشین که توی بحث ها شرکت میکنن

امکانش هست اما احتمالش خیلی کمه!! از این جهت میگم امکانش هست که کاراکتر های مختلف شهر رو به صورتهای مختلف میبینن و یا شهر مکرر تغییر میکنه ، در بعضی از پایان های سایلنت هیل هم(sh1) دیگه اثری از شهر نیست ، که اگه اینطور باشه میتونیم وجود این شهر رو ربط بدیم

به ذهن آلسا و آرمان و آرزوهایی که برای داشتن یک زندگی خوب در ذهنش ترسیم کرده!!

البته احتمال صحت این قضیه پایین هست،اگه به فرض قبول کنیم که تصاویری که میبینیم نشون دهنده ی درد ورنج شخصی هست(حالا اینجا من s1 رو مثال میزنم) و شخصیتها درگیر ذهن و گذشته ی آلسا هستن،باز هم باید یه مکانی وجود داشته باشه که آلسا در اون آزار دیده باشه و یا اعضای فرقه

و اعمال اونها که دیگه زاده ی ذهن نیستن،اونها برای انجام کارهاشون به یک مکان ثابت و معین نیاز داشتن،خب اسم اون مکان چی میتونه باشه؟؟مطمئنا تهران نیست!!


اگه منظورت از موجودات،هیولاها هستن،همین طوره. . .بحث اصلی این چند روز اخیر هم سر همین هیولاها،این که چطور به وجود اومدن و این که چه ارتباطی با شخصیت ها دارن هستش!!

علی آقا نکات جالبی رو بیان کردی،استفاده کردیم >:d< باز هم جک و جانور!! از سایلنت هیل 1 مونده؟؟:d

لطف داری میلاد جان
خب چرا انقدر راه دور بریم وقتی میشه توهمات رو به دارگز های مایکل کافمن ربط داد ؟؟؟؟؟
 
تقریبا همه شماره ها رو بازی کردم به جز شماره 4 چون اون موقع واقعا اعصابش رو نداشتم و اینکه خیلی تو ذوقم زده بود و از اصلش فاصله گرفته بود ولی وقتی کالکشن بیاد حتما بازی می کنمش
شماره 4 هم داستان خاص و زیبای خودش رو داشت و نسبت به آخرین شماره ی منتشر شده یعنی HC اصالت داشت
و متاسفانه برای کالکشن هم نمیاد
 
شماره 4 هم داستان خاص و زیبای خودش رو داشت و نسبت به آخرین شماره ی منتشر شده یعنی HC اصالت داشت
و متاسفانه برای کالکشن هم نمیاد

شاید بشه گفت یونیک بود ولی اساسا از فضای شماره های قبل فاصله گرفته بود
مطمئنی ؟؟؟
چون من شنیده بودم هستا !!!!!
پس این کالکشن که دیگه زیاد برا من جذاب نیس
چون به اندازه کافی 2 و 3 رو بازی کردم
کاش حداقل sm رو هم می زاشتن با موو یا کینکت قابل بازی بود
 

کاربرانی که این گفتگو را مشاهده می‌کنند

تبلیغات متنی

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی همین حالا ثبت نام کن
or