بحث و تبادل نظر در مورد سری Silent Hill (خلاصه داستان در پست اول)

انتخاب شما برای شخصیت محوری داستان برای قسمت بعد؟


  • مجموع رای دهنده‌ها
    129

Silent Dream

In madness you dwell
کاربر سایت
Jan 3, 2010
1,831

d.png

خلاصه‌ی داستان سری بازیهای سایلنت هیل
مقدمه:

«Silent Hill» نامی برای یک بازی رایانه‌ای است که در سال 1999 و توسط شرکت Konami برای کنسول PS1 عرضه شد. از همان ابتدا مشخص بود که این نام، پتانسیل تبدیل شدن به یک فرانچایز بزرگ را دارد. داستانی فوق‌العاده غنی، مبهم و عمیق در ژانری به نسبت نوپا. همین غنی و مبهم بودن داستان، Konami را وادار ساخت تا در کتاب راهنمای قسمت سوم بازی (Silent Hill 3 Official Complete Guide) بخشی را با نام Lost Memories قرار بدهد. اما همین عنصر داستان،‌تبدیل به تیغی دو دم شد؛ از یک سو یکی از اصلی‌ترین دلایل علاقه‌ی دیوانه‌وار طرفدارانش و از سوی دیگر، پاشنه آشیل عنوان در جذب مخاطبان جدید. شماره‌ی 2 بازی در سال 2001، شماره 3 در سال 2003 ، شماره‌ی 4 در سال 2004 ، Silent Hill: Homecoming در سال 2008 عرضه شدند. اما از لحاظ خط داستانی، شماره‌های 2 و 4 و Homecoming (به نوعی) مجزا بودند و فقط شماره 3 در ادامه‌ی شماره اول عرضه شد. در متن حاضر سعی شده است خلاصه‌ای کوتاه از شماره‌های منتشر شده ارائه شود تا عزیزانی که تازه به جمع ساکنان سایلنت هیل می‌پیوندند، بتوانند راحت‌تر با این عنوان رابطه بر قرار کنند. لازم به یادآوری است که این متن به معنی واقعی کلمه، اسپویلر است.

داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 1 به صورت ویدیویی

163949 163950

داستان سایلت هیل 1 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​

داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 2 به صورت ویدیویی

163952 172258

داستان سایلت هیل 2 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​
every.png
نویسنده ای به نام Harry Mason و همسرش در حین عبور از یک جاده، نوزادی را یافته و نام او را شریل می‌گذارند. چهار سال بعد همسر هری فوت می‌کند. سه سال پس از فوت همسرش، هری بنا به دلایلی تصمیم می‌گیرد با شریل به شهری که وی را در نزدیکی آن یافته بودند سفر کند. شب هنگام، در جاده‌ی کنار شهر، پلیسی موتورسوار از کنار آنها عبور کرده و توجه هری را جلب می کند. اندکی جلوتر، هری متوجه موتور پلیسی میشود که بدون سرنشین در کنار جاده افتاده در همین حین، در روبروی خود دختری را وسط جاده می‌بیند. برای اجتناب از تصادف با او، دیوانه‌وار فرمان را می چرخاند. اما ماشین منحرف شده و به دره‌ی کناری سقوط می‌کند. هری پس از به هوش آمدن، متوجه غیبت شریل می‌شود. در حین جستجو، شبح شریل را می‌بیند و به دنبال او می‌دود. در انتهای معبری تنگ، ناگهان همه‌چیز در تاریکی فرو می‌رود و چهره آنجا تغییر می‌کند. هری مصمم ادامه ‌می‌دهد اما در اثر حمله‌ی چند موجود هیولا مانند به حالت مرگ روی زمین می‌افتد.
وقتی هری بعد از آن حادثه در کافه ای بیدار می‌شود، با همان پلیس روبرو می‌شود. آنها با هم از اتفاقات عجیب شهر و حالت غیرعادی آن سخن می‌گویند. پلیس Cybil Bennet‌ نام دارد و به هری در یافتن شریل کمک می‌کند. حالت عادی شهر اینگونه است: خالی از سکنه، فرو رفته در مه، محصور شده توسط دره‌های عمیق و پر از هیولا. اما در حالت غیر عادی به تمامی این موارد تاریکی مطلق تکه گوشت های آویزان از در و دیوار سکوتی مرگبارتر هم اضافه میشود . هری در جستجوی شریل به مکان‌های زیادی از شهر مراجعه می‌کند: مدرسه، کلیسا، بیمارستان، فاضلاب، پارک تفریحی و در بعضی از آنها با شخصیت‌هایی آشنا می‌شود. با پیرزن عجیبی به نام Dahlia Gillespie در کلیسا، دکتر Michael Kaufmann و پرستاری به نام Lisa Garland در بیمارستان. همچنین مرتب شبح دختری را می‌بیند که باعث تصادف او شده بود به نام Alessa. دالیا اطلاعات زیادی درباره‌ی هری و شهر دارد دکتر کافمن و لیزا هم هر کدام مطالب جدیدی به اطلاعات هری اضافه میکنند. در طول بازی اطلاعات زیادی از شهر به دست می‌آوریم خواه از لابلای روزنامه‌های باطله و کتاب‌ها و خواه از این شخصیت‌ها. شهر مکانی نفرین شده بوده و در سال‌های جنگ‌های داخلی، اعدام‌های زیادی در زندان آن صورت گرفته است. شهر قدمت زیادی دارد و قرن‌ها قبل، بومیان ساکن آنجا بودند. از همان زمان، آیینی شیطانی در شهر رواج داشته است. در سده‌های اخیر، پس از سکونت مهاجران در شهر، تلفیقی از آیین باستانی شهر با آیین‌های مهاجران پدید می‌آید که با نام The Order شناخته می‌شود. پیروان و سردمداران این فرقه اعتقادات عجیب و خطرناکی‌ دارند. این فرقه به سه شاخه‌ی اصلی تقسیم می‌شود که یکی از آنها «مادر مقدس» می‌باشد. در راس این شاخه دالیا قرار دارد که آلسا دختر وی است. این فرقه به خدایی اعتقاد دارد که باید در روی زمین متولد شده سپس بهشت موعود فرقه را بنا کند. بر اساس مدارک به دست آمده، این خدا یک بار متولد شده و مرده است و حال باید برای بار دوم متولد یا فراخوانده شود. دالیا متوجه می‌شود که مشخصات دختر وی، آلسا، با مشخصات مادر خدا که در متون قدیمی پیش‌بینی شده هم‌خوانی دارد پس او را تربیت می‌کند تا مراسم تولد را انجام دهد. در این مراسم، باید مادر خدا سوزانده شود. مراسم در سن 7 سالگی آلسا انجام می‌شود و بدن کباب شده‌ی وی را به بیمارستان انتقال می‌دهند. اما او ناقص است. آلسا در نهایت درد و رنج، قسمتی از روح خودش را به صورت یک نوزاد از شهر بیرون می‌فرستد و با استفاده از قدرت ذهن خود، شهر را به جهنمی بی‌بدیل تبدیل می‌کند. دالیا برای اتمام نقشه خود، توسط خود آلسا، شریل را فرا می‌خواند تا روح مادر خدا تکمیل شود. در این بین دکتر کافمن مسئول امور پزشکی آلساست.
آلسا در برابر دالیا مقاومت می‌کند اما دالیا با فریب هری، خود را به آلسا می‌رساند و مراسم را مجدداً انجام می‌دهد اما در همین حین هری سر می‌رسد. روح شریل به آلسا می‌پیوندد تا مادر خدا کامل گردد. دکتر کافمن به قصد نابودی این روح، دارویی را به سمت وی پرتاب می‌کند اما اینکار باعث می‌شود خدا (در شماره‌ی اول این خدا با نام «سامایل» معرفی می گردد) متولد شود. در اولین اقدام، سامایل، دالیا را آتش می‌زند. اما هری با سامایل می‌جنگد و او را شکست می‌دهد. پس از نابودی سامایل، مادر خدا ظاهر می‌شود و نوزادی را به هری می‌دهد سپس، راه فرار از آن مهلکه را به او نشان می‌دهد.
هری نوزاد را از شهر دور کرده و در جایی به طور ناشناس او را بزرگ می‌کند. نام این نوزاد را Heather می‌گذارد. هدر کودکی عادی نبود و گاها ، رفتارهای عجیبی از خود بروز می‌داد.
17 سال پس از این ماجرا، دختر نفر دوم فرقه، یعنی «Claudia Wolf» تصمیم می‌گیرد آن نوزاد را پیدا کند تا مراسم دوباره به جریان بیفتد. با کمک کشیش دیگری به نام «Vincent»، کاراگاهی به نام «Douglas Cartland» را استخدام می‌کند تا این کودک را پیدا کند. داگلاس هدر را پیدا می‌کند اما از نیت اصلی کارفرمایان خود اطلاع ندارد. روزی که هدر به مرکز خرید شهر رفته‌بود،‌ داگلاس را در مقابل خود می‌بیند. هدر بی خبر از همه‌جا به خیال اینکه داگلاس یک مزاحم است، می‌گریزد ولی داگلاس قبلاً محل او را به کلودیا و وینسنت اطلاع داده‌است. هدر به سمت خانه و نزد هری حرکت می‌کند اما اطراف او پر از هیولاهایی هولناک شده است. در اینجا برای اولین بار، کلودیا را ملاقات می‌کند. کلودیا درتلاش است تا هدر چیزی را به یاد بیاورد. هدر پس از گذشتن از مرکز خرید و ایستگاه مترو، درساختمانی نیمه‌کاره در نزدیکی محل سکونت خود با وینسنت روبرو می‌شود.
هدر به آپارتمان خود می‌رسد اما درآنجا پدرش، هری را غرق در خون و بی‌جان می‌یابد. او کلودیا را در پشت‌بام می‌بیند و او را مسئول قتل پدرش می داند. هدر قصد انتقام دارد اما کلودیا به سایلنت هیل می‌رود. هدر به همراه داگلاس (که کمابیش به واقعیت پی برده است) به سمت سایلنت هیل حرکت می‌کند.
هدر تقریباً گذشته‌ی خود را به یاد آورده است؛ او همان روح واحد آلسا و شریل است که توسط مادر خدا به هری سپرده شد. پس از حلول روح آلسا و شریل، جنین خدا هم وارد بدن او شده است اما تحت تاثیر فراموشی هدر، عقیم مانده و برای بارور شدن، نیاز دارد تا آتش خشم و نفرت در درون هدر شعله‌ور شود. کلودیا در تمام طول داستان سعی بر این دارد تا همین میراث آلسا را بیدار کند و برای همین منظور، هری را می‌کشد تا او را از سر راه بردارد. در این میان، وینسنت که منافع خود را با تولد خدا در خطر می‌بیند، سعی می‌کند توسط هدر، کلودیا و عقایدش را نابود کند.
پس از رسیدن به شهر، هدر به بیمارستان می‌رود. او با راهنمایی‌های علنی یا مخفیانه‌ی وینسنت،‌ پدر کلودیا یعنی «لئونارد» را که در بیمارستان زندانی شده می‌کشد تا متاترون را به دست آورد. متاترون، نماد خیر و روشنی و در مقابل سامایل است و وینسنت تصور میکند متاترون میتواند در مبارزه با کلادیا به هدر کمک کند. در ادامه،‌هدر به کلیسای فرقه می‌رسد. کلودیا، وینسنت را ، که به زعم او خیانت کرده‌است، می‌کشد. هری مقداری از داروی دکتر کافمن را به شکل یه قرص به هدر داده بود. هدر آن قرص را می‌بلعد و در نتیجه، جنین خدا را بالا می‌آورد. کلودیا جنین را می‌بلعد و آنرا به شکل ناقص بارور می‌کند. در نهایت کلودیا به دست خدای متولد شده نابود می‌شود و هدر هم وی را می‌کشد. تا بار دیگر تفکرات منحرف فرقه برای به وجود آوردن خدا عقیم بماند.

آنچه که شما در بالا مطالعه کردید تنها بخشی از شهر و اتفاقات رخ داده در آن است در شماره های دوم و چهارم و پنجم از بازی بخشی دیگر از توانایی های شهر حضور پر رنگی دارد و آن هم قضاوت و مجازات است ، شهر به خاطر اتفاقاتی که به خود دیده است دارای قدرتهایی خاص است یکی از این قدرتها فراخواندن افراد است در شماره های دوم و پنجم ما شاهد حضور افرادی در شهر هستیم که به نوعی گناهکارند و شهر برای قضاوت در مورد آن ها ، دعوتشان کرده است .
جیمز ساندرلند مردی که زن مریضش را کشته است و همینطور الکس شفرد که باعث مرگ برادر کوچکتر خود شده است با پا گذاشتن به شهر اماده پاسخگویی به اشتباهاتی میشوند که سعی در فراموش کردن آن ها داشته اند ، صد البته که نوع بازجویی و قضاوت در این شهر مرموز نیز متفاوت است به جای حضور قاضی و هیئت منصفه و دادگاه ، تمام اتفاقات پیرامون شخصیت ها به نوعی اشتباه شخصیت را گوشزد میکنند از موجوداتی که با آنها مبارزه می‌کنید گرفته تا افراد سرگردان دیگری در شهر که خود گناهکارند .گو اینکه این خاصیت شهر در تمامی شماره ها وجود دارد ولی در شماره های مذکور از فرع به اصل بدل شده و محوریت بازی بر عمل انجام گرفته توسط شخصیت اصلی قرار دارد و بحث فرقه ، آلسا و غیره کمتر پرداخته شده است .
در این میان شماره ی چهارم بازی اما فضائی اختصاصی داشت در این شماره یکی از دست پرورده های یتیم خانه ی تحت رهبری فرقه به نام والتر سالیوان که پیرو حزب مادر مقدس است قصد متولد کردن خدا توسط مراسمی به نام قربانی کردن 21 نفر را دارد ، والتر که در کودکی توسط خانواده ی خود رها شده است تصور میکرد اتاقی که در آن بدنیا آمده است مادر او و در حقیقت خداست والتر که تصور میکند مادرش به خواب رفته است سعی دارد از طریق مراسم ذکر شده او را بیدار کند ، هر کدام از افرادی که برای قربانی شدن انتخاب شده اند باید دارای مشخصه ای باشد آخرین نفر این لیست که هدایت آن را بازیباز بر عهده دارد و دریافت کننده ی دانش و تکمیل کننده ی مراسم است ، هنری تونزند نام دارد که حال در همان اتاق تولد والتر زندگی میکند و در طول بازی با پی بردن به ماجرا و کمک های جوزف شرایبر که قبل از هنری در آن اتاق زندگی میکرده است قصد دارد جلوی تکمیل این مراسم را بگیرد . در انتها هنری تونزند با مبارزه با موجودی که والتر به وجود می آورد رویای به وجود آوردن خدا را بار دیگر خراب میکند .
علاوه بر شماره های ذکر شده دو بازی Silent Hill: Origins و Silent Hill: Shattered Memories نیز از سری معرفی شده اند که در اولی به زمان سوزانده شدن آلسا توسط دالیا و چگونگی زنده ماندن آلسا پرداخته شده و در دیگری اتفاقات شماره ی اول بعد از سال ها توسط هری بازسازی میشوند، گر چه با پایان کار تیم سازنده ی اصلی بازی که کار ساخت 4 شماره ی اول بازی را بر عهده داشتند این شماره ها به خوبی پرداخته نشده و دارای نواقصی در حیطه‌ی داستانی هستند اما همچنان سری سایلنت هیل دارای یکی از بهترین داستان ها در طول تاریخ بازیهای رایانه ای است.
لازم به ذکر است بر اساس این بازی تاکنون دو فیلم سینمایی نیز ساخته شده که شماره دوم (تا زمان نگارش این مقاله) هنوز اکران نگردیده است. با توجه به نظر مخاطبان، فیلم اول یکی از برترین و موفق‌ترین فیلم های ساخته شده بر اساس یک بازی ویدیویی می‌باشد.
همچنین شرکت کونامی در سال 2006 و به مناسبت اکران فیلم، مجموعه‌ای ویدیویی را بر روی رسانه‌ی UMD برای PSP عرضه نمود که با نام The Silent Hill Experience شناخته شده و شامل دو کمیک The Hunger و Dying Inside ، ترایلر شماره‌های 1 تا 4 بازی و فیلم، مصاحبه با آهنگ‌ساز افسانه‌ای سری به همراه کارگردان فیلم و برخی موسیقی‌های بازی می‌باشد.

دریافت خلاصه به صورت فایل pdf :دانلود
تهیه و تنظیم خلاصه : (msbazicenter)

----------------------------------------------------------------------------------------------------------

مقالات تحلیلی بازی نوشته شده توسط امیر حسین فرحزادی ( Bone Crusher ) :
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش اول )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش دوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش سوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش چهارم )

تاپیک تحلیل بازی نوشته شده توسط محمد مهدی حاجی اسمعیلی ( nemesis ) ( کامل نشده ):
The Lost Memories ---پایه و اساس بازی بزرگ "Silent Hill" -- تحلیلی بزرگ برای این بازی

مقالات مختلف در مورد سری سایلنت هیل:
Silent Hill: Homecoming Plot
Silent Hill: Origins Plot
Silent Hill Shattered Memories Plot
داستان (Silent Hill: Orphan)
شباهت بین Homecoming و Silent Hill 2
تاریخ وقایع Silent Hill و Shepherd's Glen
دانلود Silent Hill 2 - The movie
ترجمه یادداشت های سایلنت هیل 2
ترجمه فارسی دیالوگ های بازی Silent Hill 2: Born from a Wish
سایلنت هیل 4: پرونده قربانیان
ساکنین South Ashfield Heights apartments- قسمت اول - قسمت دوم
یادداشتی کوتاه بر SILENT HILL: HOMECOMING
داستان نسخه اول فیلم سایلنت هیل
Silent Hill: Original Memories
Silent Hill HD Collection Achievements Guide
Little Baroness
جودی میسون
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 1
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 2
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 3
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 4
خاطرات الکس شپرد
 

Attachments

  • sh1.png
    sh1.png
    56.3 KB · مشاهده: 3,573
  • silenthill1.jpg
    silenthill1.jpg
    55.1 KB · مشاهده: 117
آخرین ویرایش:

Wąnda

Sacred Spirit
کاربر سایت
Dec 31, 2009
2,173
نام
حسین
سلام؛

با دیالوگ زیاد موافق نیستم. می‌تونه به جای پر کردن سکانس‌ها از دیالوگ‌های زیاد و پیچیده، از زبان بصری و شنیداری برای رسوندن منظورش استفاده کنه.
تو شماره 2 جیمز فقط با دیدن ویدیو دوزاریش افتاد چی شده. سکانس بعد از دیدن ویدیو به همراه موسیقی True به اندازه‌ی یک کتابخانه حرف برای گفتن داشت. :(
نه درسته مسعود جان، من فقط میخواستم بگم که کوجیما کارش را بلده !
بنده خودم دو تا از بهترین تجربه های گیمری ـیمون شاید باور نکنی ولی سرجمع بخوای دیالوگ هاش رو جمع بندی کنی، نصف برگه A4 هم پُر نمیشه ! :d
کلا تو پُست قبلی هم اشاره کردم، این سکوت به نظر من باعث میشه یه تأمل و تعمق بخصوصی روی یه مورد و اتفاق صورت بگیره و این به نظرم از روایت و قرار دادن دیالوگ خیلی بهتره ! چون هر مخاطبی میتونه بسته به احساسات و تفکرات ـش با اون اُنس بگیره و به اون نزدیک بشه...
البته در صورتی که بازیساز کارش را بلد باشه ! بتونه اون روایت داستان و گیم پلی و همه چیز رو داخل یک بازی به نحو احسنت بالانس کنه، چون اگر این تعادل ـه نباشه، برای مثال سایلنت هیل 2 این عنوانی که الان می بود هیچوقت نمیشد ! این استعداد و خلاقیت بازیساز خیلی مهمه ! در کُل خواستم بگم که کوجیما رو دست کم نگیریم ! :d
دوستان یه نگاهی هم به این تاپیک بکنید جالبه:d
ترسناک ترین عناوین تاریخ از نظر اهالی صنعت بازی
خیلی جالبه، یعنی کسی هست که Silent Hill 2 را بازی کرده باشه و به عنوان دیگه ای رای داده باشه ؟! :d
 

.:BigBoss:.

کاربر سایت
Nov 8, 2007
1,025
نام
حسین
خیلی جالبه، یعنی کسی هست که Silent Hill 2 را بازی کرده باشه و به عنوان دیگه ای رای داده باشه ؟! :d


خیلی خلاصه و ساده نظرم رو بگم و اگر اشتباهی در نظرم دیده شد به بزرگی خودتون ببخشید .

اولا از شما حسین جان و امیر جان و مسعود جان و همه بچه های گل و باحال تاپیک باز هم تشکر می کنم که مطالب زیبایی قرار میدید , دوما این که Silent Hill 2 و کلا Silent Hill های Team Silent شاهکارهایی هستند که نوع جدیدی در ژانر Survival Horror به وجود آوردند .
اما سری کلاسیک Biohazard هم فوق العاده بودند و این به نظرم بستگی به سلیقه گیمر هم داره که بیشتر با کدوم ارتباط بر قرار کنه و ... که من هر دو فرانچایز رو فقط دوست ندارم , عمیقا عاشقشونم .
با عرض پوزش که اسم فرانچایز دیگه ای رو در این تاپیک آوردم و فقط خواستم بگم بعضی بازی ها در ژانر ترس زمین تا آسمون با هم تفاوت دارند و هر کدام در این ژانر به زیبای درخشیدند .
Silent Hill یک ژانر با درون مایه های فلسفی و عمیق و گنگ و خیلی ویژگی های دیگه مثل سکوت و ... که این المان های به قدری زیبا کنار هم چیده شدند و با بعد دیگه ای به آنها پرداختِ شد که تبدیل به Silent Hill شد .
 

msbazicenter

کاربر سایت
Sep 19, 2008
3,690
نام
مرام آدم مهمِ نه اسمش
سلام
دومین قسمت از کمیک سایلنت هیل دانپور (Anne Story)هم منتشر شد. این کمیک رو میتونید با قیمت 4 دلار از فروشگاه digital copy بخرید(به صورت PDF و CBZ).
گویا قراره قسمت سوم هم در 5 نوامبر منتشر بشه.
IDW Publishing, Bloody Disgusting
ممنون امیر‌جان:bighug:
نه درسته مسعود جان، من فقط میخواستم بگم که کوجیما کارش را بلده !
بنده خودم دو تا از بهترین تجربه های گیمری ـیمون شاید باور نکنی ولی سرجمع بخوای دیالوگ هاش رو جمع بندی کنی، نصف برگه A4 هم پُر نمیشه ! :d
کلا تو پُست قبلی هم اشاره کردم، این سکوت به نظر من باعث میشه یه تأمل و تعمق بخصوصی روی یه مورد و اتفاق صورت بگیره و این به نظرم از روایت و قرار دادن دیالوگ خیلی بهتره ! چون هر مخاطبی میتونه بسته به احساسات و تفکرات ـش با اون اُنس بگیره و به اون نزدیک بشه...
البته در صورتی که بازیساز کارش را بلد باشه ! بتونه اون روایت داستان و گیم پلی و همه چیز رو داخل یک بازی به نحو احسنت بالانس کنه، چون اگر این تعادل ـه نباشه، برای مثال سایلنت هیل 2 این عنوانی که الان می بود هیچوقت نمیشد ! این استعداد و خلاقیت بازیساز خیلی مهمه ! در کُل خواستم بگم که کوجیما رو دست کم نگیریم ! :d
100%:-bd
منم منظورم بیشتر استفاده از زبان‌های بین‌المللی بود.
موسیقی خودش یه زبان بین‌المللی هست. هر کسی اون رو می‌فهمه. ناخودآگاه هر فردی موسیقی رو می‌فهمه. مثل هنرهای بصری.
خیلی خلاصه و ساده نظرم رو بگم و اگر اشتباهی در نظرم دیده شد به بزرگی خودتون ببخشید .

اولا از شما حسین جان و امیر جان و مسعود جان و همه بچه های گل و باحال تاپیک باز هم تشکر می کنم که مطالب زیبایی قرار میدید , دوما این که Silent Hill 2 و کلا Silent Hill های Team Silent شاهکارهایی هستند که نوع جدیدی در ژانر Survival Horror به وجود آوردند .
اما سری کلاسیک Biohazard هم فوق العاده بودند و این به نظرم بستگی به سلیقه گیمر هم داره که بیشتر با کدوم ارتباط بر قرار کنه و ... که من هر دو فرانچایز رو فقط دوست ندارم , عمیقا عاشقشونم .
با عرض پوزش که اسم فرانچایز دیگه ای رو در این تاپیک آوردم و فقط خواستم بگم بعضی بازی ها در ژانر ترس زمین تا آسمون با هم تفاوت دارند و هر کدام در این ژانر به زیبای درخشیدند .
Silent Hill یک ژانر با درون مایه های فلسفی و عمیق و گنگ و خیلی ویژگی های دیگه مثل سکوت و ... که این المان های به قدری زیبا کنار هم چیده شدند و با بعد دیگه ای به آنها پرداختِ شد که تبدیل به Silent Hill شد .
شما لطف داری حسین‌جان.:bighug:
Silent Hill و Resident Evil مثال‌شون بال‌های یک پرنده‌ست. هر دو بالهای پرواز این سبک هستند و قرار دادشون روبروی هم فقط باعث گل‌آلود شدن آب و ماهیگیریه فرصت‌طلبان میشه.
قبلاً عرض کردم باز هم میگم مقایسه‌ی این 2 بازی به شرطی که هدف تخریب نباشه اشکالی نداره. واقعاً اول شدن یا نشدن یک بازی تو همچین نظرسنجی‌هایی انقدر ارزش نداره که طرفدارن‌شون بیافتن به جون هم.;)
 

Silent Dream

In madness you dwell
کاربر سایت
Jan 3, 2010
1,831
توی سایلنت هیل 3 اگر درجه سختی معماها رو بذارید روی هارد و کتاب مکبث رو Examine کنید هدر میگه یه جمله از کتاب مکبث هست که هرگز نمیتونم فراموشش کنم:
Life's but a walking shadow, a poor player That struts and frets his hour upon the stage And then is heard no more
زندگی تنها سایه ای است گذرا, بازیگری بینواست که ساعتی بر صحنه میخرامد و به شور هیجان میاید و سپس دیگر آوایی به گوش نمیرسد.

pw4pvwyugt37ryiqdrpt.jpg


این کلمات را زمانی که مکبث میفهمه ملکه فوت کرده به زبان میاره.
جمله کامل:
[LTR]Tomorrow, and tomorrow, and tomorrow, Creeps in this petty pace from day to day, To the last syllable of recorded time; And all our yesterdays have lighted fools The way to dusty death. Out, out, brief candle! Life's but a walking shadow, a poor player That struts and frets his hour upon the stage And then is heard no more. It is a tale Told by an idiot, full of sound and fury Signifying nothing. [/LTR]
ترجمه» "فردا و فردا و فردا, با این گامهای کوتاه روز به روز تا آخرین هجاء لوح روزگار پیش میخزد و همه دیروزهای ما , راهی بسوی غبار مرگ را بر دیوانگان روشن کرده است. خاموش شو, خاموش شو, شمع نیم جان! زندگی تنها سایه ای است گذرا, بازیگری بینواست که ساعتی بر صحنه میخرامد و به شور هیجان میاید و سپس دیگر آوایی به گوش نمیرسد, افسانه ای است خشم آلوده و پرخروش که ابلهی حکایت میکند و هیچ معنی ندارد."(منبع: مکبث - ترجمه عبدالرحیم احمدی)
 

msbazicenter

کاربر سایت
Sep 19, 2008
3,690
نام
مرام آدم مهمِ نه اسمش
یادداشتی بر SILENT HILL: HOMECOMING

سلام
آیا SH:HC را می‌توان از لحاظ داستانی، اصیل دانست؟

silent_hill_homecoming_pc_us_01.jpg

«سایلنت هیل: بازگشت به خانه» از لحاظ شمارش، ششمین شماره از این سری محسوب میشه. و اولین عنوان سری که برای کنسول‌های نسل هفتم عرضه شد.
از زمان عرضه،‌بین طرفداران قدیمی که با PS1 وارد سایلنت هیل شده بودند با طرفداران جدید که دوران گیمری خودشون رو با PS3 یا XBOX360 آغاز کرده بودند اختلاف نظر فراوانی وجود داشت و هنوز هم وجود دارد. شاید مهم‌ترین عامل این اختلاف، ساخته شدن عنوان در خارج از خانه باشد. چیزی که با نام بازی یعنی بازگشت به خانه در تضاد بود. فارغ از مشکلات و بحث‌های فنی، سایلنت هیل همیشه با داستانش شناخته می‌شود. موضوع این نوشته هم یادداشتی کوتاه بر داستان HC است. موضوعی که کمترین اختلاف نظر بین ساکنان سایلنت هیل در مورد آن است.
در ابتدا لازم است در مورد مکان وقوع داستان اطلاعاتی داشته باشیم. در این مورد شما رو به تاپیک زیر ارجاع میدم.


تا اواخر سال 1500 میلادی
- شهر سایلنت هیل توسط بومیان آمریکا مکانی مقدس تلقی میشد و تشریفات مذهبی مقدسی انجام میگرفت.
اواخر سال 1600 میلادی
- مهاجران شهر سایلنت هیل را اشغال کردند.
سال 1850 (تقریبا)
- پس از کشف ناحیه ذغال خیز, حفاری معدن Wiltse آغاز میشود.
سال 1853, ماه سپتامبر
- اعضایی از گروه فرقه شهر سایلنت هیل جدا شدند و Shepherd's Glen و فرقه راه مقدس را تاسیس کردند.
سال 1897 میلادی
- کارخانه م.ش.ر.و.ب س.ا.ز.ی Bartlett در Shepherd's Glen تاسیس میشود.
سال 1954, 18 آوریل
- Adam Shepherd متولد میشود.
سال 1957 میلادی
- Token Wheeler متولد میشود.
سال 1960 میلادی (تقریبا)
- کارمندانی که مربوط به شهرداری سایلنت هیل میشدند به طرز مرموزی میمیرند.
سال 1961 میلادی
- Lilian Shepherd متولد میشود.
سال 1966 میلادی
- Curtis Ackers متولد میشود.
سال 1969 میلادی
- Mary Shepherd متولد میشود.
سال 1985 میلادی
- Alex Shepherd فرزند Adam و Lillian متولد میشود.
- Elle Holloway فرزند Margaret متولد میشود.
سال 1993 میلادی
- Alex Shepherd هشت ساله توسط دکتر Martin Finch از تصادف اتوبوس مدرسه نجات پیدا میکند.
سال 1995 میلادی
- Joshua Shepherd فرزند Adam و Lillian متولد میشود.
سال 2003 میلادی
- Alex و Joshua Shepherd گرفتار حادثه قایقرانی در دریاچه تولکا میشوند.
- Alex در بیمارستان Alchemilla بستری میشود.
سال 2007 میلادی, 16 اکتبر
- وقایع SILENT HILL: HOMECOMING رخ میدهد.
بر اساس اطلاعات فوق،‌ فرقه‌ی راه مقدس که ساکنان Shepherd's Glen بینانگذار آن بودند، بیش از 2قرن و نیم بعد از تاسیس غیر رسمی فرقه‌ی Order از آن جدا شده‌اند پس بدون شک و با توجه به نامگذاری فرقه‌ی خود، باید اونها رو شاخه‌ای از Order تصور کرد پس فرقه‌ی جدید وامدارِ طریقت قدیمی محسوب میشه.
Order چگونه فرقه‌ای بود؟
بدون شک Order‌ بر مبنای تفکرات شیطان‌پرستی بنا شده. حتی خدای اولی که از این فرقه‌ی می‌بینیم، سامایل نام داره.
اما چرا این نام؟ چرا در شماره اول هری برای باز کردن در اتاق آلسا نیاز به 5 آیتم داره که حداقل 3 تای اونها از آیین یهود وارد فرقه شده‌اند؟
شکل و شمایل سامایل کاملاً از بز Baphomet یا Mahomet الهام گرفته شده.
75121375442251320216.jpg
45674654534009329554.png
اما چرا نام سامایل؟
بر اساس اعتقادات یهود، اولین کسی که بعد از آوارگی دوم قوم بنی‌‌اسرائیل (در بین یهودیان به Diaspora مشهور است) بر سرزمین آنها حکومت خواهد کرد،‌ «شاه ساموئل» خواهد بود. بنا به اعتقادات فرقه هم خدا یک بار به دنیا آمد و مرد و باید بار دیگر به دنیا بیاید تا بهشت (بخوانید همان ارض موعود) را بسازد. این شباهت‌ها، می‌تواند دلیلی بر این باشد که مذهب مهاجران چه بوده است. از سوی دیگه، بر اساس مدارک تاریخی، مهاجران اولیه از اروپا به آمریکا، پیوریتنیست‌ها (Puritanical) بودند.
خب اعتقادات این دسته از افراد چه بوده؟ این موضوع رو به خواننده واگذار می‌کنم اما موضوعی که با بحث داستان SH:HC مرتبط است، یکی از آیین‌های رایج در این فرقه‌هاست: قربانیِ انسان.
آلیستر کرالی در کتاب Magick in Theory and practice می‌نویسد:

ساحران باستان باور داشتند که هر موجود زنده‌اي انباري از انرژي است که کمیت آن بسته به اندازه و سلامتی آن موجود و کیفیت آن بسته به شخصیت ذهنی و روحی اوست. هنگام مرگ موجود، این انرژي ناگهان آزاد می شود. براي بهترین عمل « روحانی» شخص می‌بایست قربانی‌اي را انتخاب کند که داراي عظیم‌ترین و خالص‌ترین نیرو است.
فرزند ذکور با معصومیت کامل و هوش بالا بهترین و مناسب‌ترین قربانی است.
اگه قبول کنیم دالیا در راه مراسم احضار خدا که یکی از رایج‌ترین مراسم شیطان‌پرستان است، دختر7 ساله ی خودش رو قربانی کرده، پس Adam Shepherd هم بر اساس همین سنت عمل کرده. سنتی که بر اساس اون هر خانواده باید اولین فرزند ذکور خودشون رو برای مراسم قربانی فدا کنند. با تولد الکس، آدام میدونست که اگه صاحب فرزند دیگه‌ای بشه، باید الکس رو قربانی کنه و تولد جاش، این موضوع رو قطعی کرد. اما با مرگ تصادفی جاش، مراسم به هم خورد. خانواده شفرد هم که به نوعی وارث بنیانگذاران شهر بودند از سنت عدول کردند. الکس باید قربانی میشد اما خانواده شفرد با این کار بدون وارث می‌موند. برای همین الکس به ارتش فرستاده شد تا از شر متعصب‌هایی مانند Judge Holloway در امان باشه. اما الکس هیچ وقت نتونست خودش رو به خاطر مرگ جاش ببخشه.
حالا سوال اینه که آیا واقعاً همچین فرزندانی وجود دارند؟
چه باور بکنید چه نه، جواب این سوال «بله» است. دوستانی که فیلم ماتریکس رو دیدن، شاید از سکانس مزرعه‌ی انسان بهت‌زده شده باشند غافل از اینکه حتی چنین مزرعه‌هایی وجود دارند. نکته‌ی جالب اینه که اون بخش از فیلم نوشته‌ی «برایان وارنر» یا همون «مرلین منسن» خودمون بوده. خالق «دنیای تاریکی»جالبه بدونیم این شخص در ساخت موسیقی متن برخی عناون‌های RE‌ و همینطور ساخت فیلم Lost Highway همکاری داشته.
شاهدی بر موضوع قربانی، اعترافات خانم Vicki Polin است:
خانواده‌ام، نسل اندر نسل در آئین هايی شامل تجاوز به محارم، قربانی انسان و ... شرکت کرده‌اند. این فقط خانواده من نیست. بسیاري خانواده هاي ... دیگر در سرتاسر ... که کاملا معمولی و محترم به نظر می‌رسند در جمع خود به چنین کارهایی مشغول هستند. وقتی بچه بودم، مجبورم می‌کردن که (در مراسم قربانی) شرکت کنم، مجبور بودم نوزادي رو قربانی کنم. این بچه ها درون خانواده بزرگشان و براي چنین هدفی، به دنیا آورده می‌شدند.
خودم چندین بار مورد تجاوز جن*سی قرار گرفته و به خاطر ارتباط جن*سی با پدرم، پنج بار سقط جنین نموده‌ام.

خب!
حالا اگه نظریه‌ی زیر رو قبول کنیم:
خیلی وقت پیش با دوستان و به ویژه علی‌آقای شکسته‌دل یه بحثی رو راه انداختیم و اسمش رو گذاشتیم نظریه‌ی «Silent Engine».
بر طبق این نظریه، آلسا بر اثر فشارهای جسمی و روحی که بهش وارد شده و با کمک قدرت ذهن و بر اساس حس تنفر و خشمش، دنیایی خلق میکنه بر پایه‌ی شهر سایلنت هیل.
مثل Epic که برای ساخت بازی‌های خودش Unreal Engine رو بنا کرد.
افراد دارای ذهن قوی با کمک گرفتن از این موتور، دنیای ذهن خودشون رو با استفاده از المان‌های موجود و مورد نظر می‌سازند تا به هدف‌شون برسند و بر این اساس، افرادی رو وارد دنیای ذهن خودشون می‌کنند. پس شهر دارای شعور نیست و فقط یک ابزاره. در این میان، هیولاها یا دشمنان باز هم نمادهایی هستند مربوط به فراخوانده یا فراخواننده تا مطلبی رو عینیت ببخشند. اگه توضیحات هیولاها در تاپیک ترجمه فارسی کتاب Silent Hill: Lost Memories رو ببینی مخصوصاً شماره 1، عمدتاً نمادی از خصوصیات آلسا هستند.
به عنوان مثال: شما خودت تا حالا نشده تو ذهنت واقعه‌ای رو که هرگز اتفاق نیفتاده و شاید هرگز هم نیفته، ایجاد کنی؟
از کسی متنفر باشی و تو ذهنت به فجیع‌ترین روش‌ها و تا جاییکه خلاقیت ذهنیت توانایی داره شکنجه‌ش بدی. یا برعکس،‌کسی رو دوست داشته باشی و تو ذهنت باهاش خلوت کنی.
حالا تصور کن این تصور ذهنی واقعیت پیدا کنه یا کس دیگه‌ای این دنیای ذهنی رو ببینه.
بر اساس این نظریه: فراخوانده‌ها به شهر الزاماً نباید گناهکار باشند یا به واسطه‌ی گناه یا گناهانی خاص،‌ به شهر فراخونده بشن.
شخص ممکنه دزدی کنه و قتل هم مرتکب شده باشه و به دادگاه احضار بشه اما اونجا ببینه دلیل احضارش هیچ کدوم نیست بلکه همسر سابقش به دلیل ندادن مهریه ازش شکایت کرده یا نه، برای دادن شهادت احضار شده.
بنا بر این نظریه،‌اشخاص زیر به دلایل زیر به دنیای ذهن افراد زیر فراخوانده شده‌اند:

فراخوانده شدهفرا خوانندهدنیای ذهندلیل فراخوانی
هریدالیاآلساهمراهی شریل و کمک به دالیا برای تکمیل مراسم
جیمزمریمرییادآوری رفتاری که با مری داشته
هدرکلودیاکلودیابیداری جنین خدای داخل بدن هدر برای اجرای دوباره مراسم تولد
هنریوالتروالتربه خاطر سکونت در اتاق
و اگه از بین پایان‌های 4گانه‌ی SH:HC (پایان UFO رو فراموش کنید)، پایان Good‌ رو پایان اصلی بازی در نظر بگیریم (حداقل به خاطر اسمش)

ending_1.jpg

میتونیم 2 نتیجه‌گیریه زیر رو انجام بدیم؛


شماره
نتیجه
فراخوانده شدهفرا خوانندهدنیای ذهندلیل فراخوانی
1الکسالکسالکسبرای رهایی از عذاب وجدان ناشی از مقصر دونستن خودش در مرگ جاش
2الکسجاشجاشبرای رهایی الکس از عذاب وجدان ناشی مرگ جاش


کلام آخر:
«سایلنت هیل: بازگشت به خانه» با اینکه هیچگاه به خانه‌ی خود بازنگشت، اما حداقل از لحاظ داستانی در حد توان و بضاعتش در مسیر اجداد ژاپنی‌اش حرکت کرده است و به شخصه به داستان آن نمره‌ی قبولی می‌دهم.
 
آخرین ویرایش:

mohsen gt5

کاربر سایت
Oct 8, 2010
859
بابا واقعا تحت تاثیر قرار گرفتم, تیم سازنده سایلنت هیل واقعا باید بیاد از بچه های این تاپیک کمک بگیره برای ساخت بازی! عجب قشنگ بود اون قسمت ک میگه هر نسخه کی فرا خونده شده و توسط کی و در دنیای کی... واقعا به شما ها میگن فن سایلنت هیل, فک نکنم دیگه روم بشه اینجا پست بدم...
 

Silent Dream

In madness you dwell
کاربر سایت
Jan 3, 2010
1,831
خانواده‌ام، نسل اندر نسل در آئین هايی شامل تجاوز به محارم، قربانی انسان و ... شرکت کرده‌اند. این فقط خانواده من نیست. بسیاري خانواده هاي ... دیگر در سرتاسر ... که کاملا معمولی و محترم به نظر می‌رسند در جمع خود به چنین کارهایی مشغول هستند. وقتی بچه بودم، مجبورم می‌کردن که (در مراسم قربانی) شرکت کنم، مجبور بودم نوزادي رو قربانی کنم. این بچه ها درون خانواده بزرگشان و براي چنین هدفی، به دنیا آورده می‌شدند.
خودم چندین بار مورد تجاوز جن*سی قرار گرفته و به خاطر ارتباط جن*سی با پدرم، پنج بار سقط جنین نموده‌ام.
این قسمت از متنت من رو بدجور یاده فیلم session 9 انداخت(این فیلم یکی از منابع الهام سایلنت هیل هم هست). چیزی در مورد فیلم نمیگم فقط ترجمه دیالوگی رو قرار میدم که یادش افتادم:
پاتریشیا با کمک دکترها به یاد آورد وقتی که 10 سالش بوده پدرش بهش تجاوز میکرده. اما نه یک بار! بلکه سه بار در هفته. اما اون فقط بهش تجاوز نمیکرده. اون شبها با یه ردای سیاه وارد اتاقش میشده. اون پاتریشیا رو به منطقه پوشیده از درخت جایی که پدر بزرگ و مادر بزرگش به همراه مادرش بودند میبرده. اونها هم رداهایی سیاه رنگ به تن داشتند. وقتی که رداها رو در میاوردند, مجلس شون(*** Party) آغاز میشد. و بعدش اونها یه نوزاد رو میوردند. اون مجبور بود مادرش رو هنگام بیرون اوردن قلب نوزاد با استفاده از خنجر سنگی تماشا کنه. اون خون رو میخورد و بقیه گوشت رو. پدر و پدر بزرگ مرتب به اون تجاوز میکردند. اون مجبور به سقط جنین میشد. اینجور اتفاقات در دهه 80 مرسوم بوده و باعث شد خیلی از خانواده ها از هم بپاشند.
البته بعدش اضافه میکنه که:
[LTR]
Her parents found a physical exam she'd undergone a year prior. Turns out she was a virgin. None of it happened. So the family countersues, and they win
[/LTR]
======================
djxhww1z9nfoh3jm8lr7.jpg


nmjoywpzsmagxaxiaxa6.jpg
 
آخرین ویرایش:

msbazicenter

کاربر سایت
Sep 19, 2008
3,690
نام
مرام آدم مهمِ نه اسمش
سلام
بابا واقعا تحت تاثیر قرار گرفتم, تیم سازنده سایلنت هیل واقعا باید بیاد از بچه های این تاپیک کمک بگیره برای ساخت بازی! عجب قشنگ بود اون قسمت ک میگه هر نسخه کی فرا خونده شده و توسط کی و در دنیای کی... واقعا به شما ها میگن فن سایلنت هیل, فک نکنم دیگه روم بشه اینجا پست بدم...
لطف داری محسن‌جان. شماها هستید که بدنه‌ی اصلی تاپیک رو تشکیل میدید.:bighug:
این قسمت از متنت من رو بدجور یاده فیلم session 9 انداخت(این فیلم یکی از منابع الهام سایلنت هیل هم هست). چیزی در مورد فیلم نمیگم فقط ترجمه دیالوگی رو قرار میدم که یادش افتادم:
پاتریشیا با کمک دکترها به یاد آورد وقتی که 10 سالش بوده پدرش بهش تجاوز میکرده. اما نه یک بار! بلکه سه بار در هفته. اما اون فقط بهش تجاوز نمیکرده. اون شبها با یه ردای سیاه وارد اتاقش میشده. اون پاتریشیا رو به منطقه پوشیده از درخت جایی که پدر بزرگ و مادر بزرگش به همراه مادرش بودند میبرده. اونها هم رداهایی سیاه رنگ به تن داشتند. وقتی که رداها رو در میاوردند, مجلس شون(*** Party) آغاز میشد. و بعدش اونها یه نوزاد رو میوردند. اون مجبور بود مادرش رو هنگام بیرون اوردن قلب نوزاد با استفاده از خنجر سنگی تماشا کنه. اون خون رو میخورد و بقیه گوشت رو. پدر و پدر بزرگ مرتب به اون تجاوز میکردند. اون مجبور به سقط جنین میشد. اینجور اتفاقات در دهه 80 مرسوم بوده و باعث شد خیلی از خانواده ها از هم بپاشند.
البته بعدش اضافه میکنه که:
[LTR]
Her parents found a physical exam she'd undergone a year prior. Turns out she was a virgin. None of it happened. So the family countersues, and they win
[/LTR]
خب این هم یه شاهد دیگه بر ماجرا. نمونه‌های زیادی از این دست موجوده. به نظر بنده یکی از دلایل فروپاشوندن تیم‌سایلنت، همین چیزا بوده. دیگه داشتن بیشتر از مقدار مجاز تند می‌رفتند.
لازمه توضیح بدم فیلم اعترافات اون خانمی که گفتم به همراه تاییده‌ی پزشک معالجش موجوده.
======================================================
تصور کنید شینجی میکامی در ساخت شماره‌ی جدید همکاری داشته باشه.ما و این همه خوشبختی محاله :x
 

sawman

کاربر سایت
Feb 25, 2013
1,049
نام
Matin
تصور کنید شینجی میکامی در ساخت شماره‌ی جدید همکاری داشته باشه.ما و این همه خوشبختی محاله :x
بلکه بخوان ملت رو بفرستن رو تخت بیمارستان :))=))


ایول ادامه بدین ... :x
 

msbazicenter

کاربر سایت
Sep 19, 2008
3,690
نام
مرام آدم مهمِ نه اسمش
سلام
بلکه بخوان ملت رو بفرستن رو تخت بیمارستان :))=))
بیمارستان یا تیمارستان!:-"
تصور کنید تیمی متشکل از این افراد بخوان بازی بسازن:-ss
Masashi Tsuboyama
Masahiro Ito
Hiroyuki Owaku
Shinji Mikami
زیر نظر
Hideo Kojima
نخیر! این شخص رو فراموش نکردم:> مگه کسی دیگه هم می‌تونه برای بازی ساخته شده توسط این روانی‌ها آهنگ بسازه.
Akira Yamaoka
ایول ادامه بدین ... :x
همینش رو هم کلی دو دو تا چهارتا کردیم.:d
============================
کسی از مدیرمون خبر نداره؟:-/
 

mohsen gt5

کاربر سایت
Oct 8, 2010
859
اقا مسعود عزیز اون دوستانی ک نظریه سایلنت انجین رو مطرح کرده بودن چه کسانی بودن؟ فک کنم پست رو قبلا دیده بودم ولی الان یادم نیست
 

msbazicenter

کاربر سایت
Sep 19, 2008
3,690
نام
مرام آدم مهمِ نه اسمش
سلام
اقا مسعود عزیز اون دوستانی ک نظریه سایلنت انجین رو مطرح کرده بودن چه کسانی بودن؟ فک کنم پست رو قبلا دیده بودم ولی الان یادم نیست
این پست بوده احتمالاً
#12276
اما اصل موضوع مربوط به خیلی وقت پیش هست تقریباً بیشتر از 2 سال پیش. می‌گردم اگه تونستم لینک پست‌هاش رو تقدیم می‌کنم.
===================
پ.ن: محسن‌جان شروعش از اینجا بود. متهم ردیف اول هم خودمم.l-)
#2982
#2998
#3380
#4014
 
آخرین ویرایش:

کاربرانی که این قسمت را مشاهده می‌کنند

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
or ثبت‌نام سریع از طریق سرویس‌های زیر