بحث و تبادل نظر در مورد سری Silent Hill (خلاصه داستان در پست اول)

علاقه دارید کدام نسخه از سری بازی سایلنت هیل ریمیک بشود؟


  • مجموع رای دهنده‌ها
    42

Silent Dream

In madness you dwell
کاربر سایت
shf_banner.png

پس از گذشت ده سال از انتشار آخرین نسخه سایلنت هیل بالاخره کونامی در اکتبر سال 2022 نسخه جدیدی از این سری را با نام Silent Hill ƒ معرفی کرد. داستان بازی کاملا جدید خواهد بود و در سال 1960 و در ژاپن رخ میدهد و دنیایی زیبا ولی در عین حال وحشتناک را به تصویر میکشد. این بازی توسط NeoBards Entertainment در حال ساخت است و هنوز تاریخ انتشار آن مشخص نیست..
  1. نوشته شده توسط Ryūkishi07، مشهور برای رمان‌های تصویری ژاپنی که به معماهای قتل، وحشت روانی و فراطبیعی می‌پردازند.
  2. طراحی موجودات و شخصیت‌ها توسط kera
توسعه‌دهنده: NeoBards Entertainment
ناشر: Konami Digital Entertainment
کارگردان: Al Yang
تهیه‌کننده: Motoi Okamoto
نویسنده: Ryukishi07
طراح: kera
تاریخ انتشار: TBA (مشخص نیست)
پلتفرم‌ها: TBA (مشخص نیست)

wire.png

نویسنده ای به نام Harry Mason و همسرش در حین عبور از یک جاده، نوزادی را یافته و نام او را شریل می‌گذارند. چهار سال بعد همسر هری فوت می‌کند. سه سال پس از فوت همسرش، هری بنا به دلایلی تصمیم می‌گیرد با شریل به شهری که وی را در نزدیکی آن یافته بودند سفر کند. شب هنگام، در جاده‌ی کنار شهر، پلیسی موتورسوار از کنار آنها عبور کرده و توجه هری را جلب می کند. اندکی جلوتر، هری متوجه موتور پلیسی میشود که بدون سرنشین در کنار جاده افتاده در همین حین، در روبروی خود دختری را وسط جاده می‌بیند. برای اجتناب از تصادف با او، دیوانه‌وار فرمان را می چرخاند. اما ماشین منحرف شده و به دره‌ی کناری سقوط می‌کند. هری پس از به هوش آمدن، متوجه غیبت شریل می‌شود. در حین جستجو، شبح شریل را می‌بیند و به دنبال او می‌دود. در انتهای معبری تنگ، ناگهان همه‌چیز در تاریکی فرو می‌رود و چهره آنجا تغییر می‌کند. هری مصمم ادامه ‌می‌دهد اما در اثر حمله‌ی چند موجود هیولا مانند به حالت مرگ روی زمین می‌افتد.
وقتی هری بعد از آن حادثه در کافه ای بیدار می‌شود، با همان پلیس روبرو می‌شود. آنها با هم از اتفاقات عجیب شهر و حالت غیرعادی آن سخن می‌گویند. پلیس Cybil Bennet‌ نام دارد و به هری در یافتن شریل کمک می‌کند. حالت عادی شهر اینگونه است: خالی از سکنه، فرو رفته در مه، محصور شده توسط دره‌های عمیق و پر از هیولا. اما در حالت غیر عادی به تمامی این موارد تاریکی مطلق تکه گوشت های آویزان از در و دیوار سکوتی مرگبارتر هم اضافه میشود . هری در جستجوی شریل به مکان‌های زیادی از شهر مراجعه می‌کند: مدرسه، کلیسا، بیمارستان، فاضلاب، پارک تفریحی و در بعضی از آنها با شخصیت‌هایی آشنا می‌شود. با پیرزن عجیبی به نام Dahlia Gillespie در کلیسا، دکتر Michael Kaufmann و پرستاری به نام Lisa Garland در بیمارستان. همچنین مرتب شبح دختری را می‌بیند که باعث تصادف او شده بود به نام Alessa. دالیا اطلاعات زیادی درباره‌ی هری و شهر دارد دکتر کافمن و لیزا هم هر کدام مطالب جدیدی به اطلاعات هری اضافه میکنند. در طول بازی اطلاعات زیادی از شهر به دست می‌آوریم خواه از لابلای روزنامه‌های باطله و کتاب‌ها و خواه از این شخصیت‌ها. شهر مکانی نفرین شده بوده و در سال‌های جنگ‌های داخلی، اعدام‌های زیادی در زندان آن صورت گرفته است. شهر قدمت زیادی دارد و قرن‌ها قبل، بومیان ساکن آنجا بودند. از همان زمان، آیینی شیطانی در شهر رواج داشته است. در سده‌های اخیر، پس از سکونت مهاجران در شهر، تلفیقی از آیین باستانی شهر با آیین‌های مهاجران پدید می‌آید که با نام The Order شناخته می‌شود. پیروان و سردمداران این فرقه اعتقادات عجیب و خطرناکی‌ دارند. این فرقه به سه شاخه‌ی اصلی تقسیم می‌شود که یکی از آنها «مادر مقدس» می‌باشد. در راس این شاخه دالیا قرار دارد که آلسا دختر وی است. این فرقه به خدایی اعتقاد دارد که باید در روی زمین متولد شده سپس بهشت موعود فرقه را بنا کند. بر اساس مدارک به دست آمده، این خدا یک بار متولد شده و مرده است و حال باید برای بار دوم متولد یا فراخوانده شود. دالیا متوجه می‌شود که مشخصات دختر وی، آلسا، با مشخصات مادر خدا که در متون قدیمی پیش‌بینی شده هم‌خوانی دارد پس او را تربیت می‌کند تا مراسم تولد را انجام دهد. در این مراسم، باید مادر خدا سوزانده شود. مراسم در سن 7 سالگی آلسا انجام می‌شود و بدن کباب شده‌ی وی را به بیمارستان انتقال می‌دهند. اما او ناقص است. آلسا در نهایت درد و رنج، قسمتی از روح خودش را به صورت یک نوزاد از شهر بیرون می‌فرستد و با استفاده از قدرت ذهن خود، شهر را به جهنمی بی‌بدیل تبدیل می‌کند. دالیا برای اتمام نقشه خود، توسط خود آلسا، شریل را فرا می‌خواند تا روح مادر خدا تکمیل شود. در این بین دکتر کافمن مسئول امور پزشکی آلساست.
آلسا در برابر دالیا مقاومت می‌کند اما دالیا با فریب هری، خود را به آلسا می‌رساند و مراسم را مجدداً انجام می‌دهد اما در همین حین هری سر می‌رسد. روح شریل به آلسا می‌پیوندد تا مادر خدا کامل گردد. دکتر کافمن به قصد نابودی این روح، دارویی را به سمت وی پرتاب می‌کند اما اینکار باعث می‌شود خدا (در شماره‌ی اول این خدا با نام «سامایل» معرفی می گردد) متولد شود. در اولین اقدام، سامایل، دالیا را آتش می‌زند. اما هری با سامایل می‌جنگد و او را شکست می‌دهد. پس از نابودی سامایل، مادر خدا ظاهر می‌شود و نوزادی را به هری می‌دهد سپس، راه فرار از آن مهلکه را به او نشان می‌دهد.
هری نوزاد را از شهر دور کرده و در جایی به طور ناشناس او را بزرگ می‌کند. نام این نوزاد را Heather می‌گذارد. هدر کودکی عادی نبود و گاها ، رفتارهای عجیبی از خود بروز می‌داد.
17 سال پس از این ماجرا، دختر نفر دوم فرقه، یعنی «Claudia Wolf» تصمیم می‌گیرد آن نوزاد را پیدا کند تا مراسم دوباره به جریان بیفتد. با کمک کشیش دیگری به نام «Vincent»، کاراگاهی به نام «Douglas Cartland» را استخدام می‌کند تا این کودک را پیدا کند. داگلاس هدر را پیدا می‌کند اما از نیت اصلی کارفرمایان خود اطلاع ندارد. روزی که هدر به مرکز خرید شهر رفته‌بود،‌ داگلاس را در مقابل خود می‌بیند. هدر بی خبر از همه‌جا به خیال اینکه داگلاس یک مزاحم است، می‌گریزد ولی داگلاس قبلاً محل او را به کلودیا و وینسنت اطلاع داده‌است. هدر به سمت خانه و نزد هری حرکت می‌کند اما اطراف او پر از هیولاهایی هولناک شده است. در اینجا برای اولین بار، کلودیا را ملاقات می‌کند. کلودیا درتلاش است تا هدر چیزی را به یاد بیاورد. هدر پس از گذشتن از مرکز خرید و ایستگاه مترو، درساختمانی نیمه‌کاره در نزدیکی محل سکونت خود با وینسنت روبرو می‌شود.
هدر به آپارتمان خود می‌رسد اما درآنجا پدرش، هری را غرق در خون و بی‌جان می‌یابد. او کلودیا را در پشت‌بام می‌بیند و او را مسئول قتل پدرش می داند. هدر قصد انتقام دارد اما کلودیا به سایلنت هیل می‌رود. هدر به همراه داگلاس (که کمابیش به واقعیت پی برده است) به سمت سایلنت هیل حرکت می‌کند.
هدر تقریباً گذشته‌ی خود را به یاد آورده است؛ او همان روح واحد آلسا و شریل است که توسط مادر خدا به هری سپرده شد. پس از حلول روح آلسا و شریل، جنین خدا هم وارد بدن او شده است اما تحت تاثیر فراموشی هدر، عقیم مانده و برای بارور شدن، نیاز دارد تا آتش خشم و نفرت در درون هدر شعله‌ور شود. کلودیا در تمام طول داستان سعی بر این دارد تا همین میراث آلسا را بیدار کند و برای همین منظور، هری را می‌کشد تا او را از سر راه بردارد. در این میان، وینسنت که منافع خود را با تولد خدا در خطر می‌بیند، سعی می‌کند توسط هدر، کلودیا و عقایدش را نابود کند.
پس از رسیدن به شهر، هدر به بیمارستان می‌رود. او با راهنمایی‌های علنی یا مخفیانه‌ی وینسنت،‌ پدر کلودیا یعنی «لئونارد» را که در بیمارستان زندانی شده می‌کشد تا متاترون را به دست آورد. متاترون، نماد خیر و روشنی و در مقابل سامایل است و وینسنت تصور میکند متاترون میتواند در مبارزه با کلادیا به هدر کمک کند. در ادامه،‌هدر به کلیسای فرقه می‌رسد. کلودیا، وینسنت را ، که به زعم او خیانت کرده‌است، می‌کشد. هری مقداری از داروی دکتر کافمن را به شکل یه قرص به هدر داده بود. هدر آن قرص را می‌بلعد و در نتیجه، جنین خدا را بالا می‌آورد. کلودیا جنین را می‌بلعد و آنرا به شکل ناقص بارور می‌کند. در نهایت کلودیا به دست خدای متولد شده نابود می‌شود و هدر هم وی را می‌کشد. تا بار دیگر تفکرات منحرف فرقه برای به وجود آوردن خدا عقیم بماند.

آنچه که شما در بالا مطالعه کردید تنها بخشی از شهر و اتفاقات رخ داده در آن است در شماره های دوم و چهارم و پنجم از بازی بخشی دیگر از توانایی های شهر حضور پر رنگی دارد و آن هم قضاوت و مجازات است ، شهر به خاطر اتفاقاتی که به خود دیده است دارای قدرتهایی خاص است یکی از این قدرتها فراخواندن افراد است در شماره های دوم و پنجم ما شاهد حضور افرادی در شهر هستیم که به نوعی گناهکارند و شهر برای قضاوت در مورد آن ها ، دعوتشان کرده است .
جیمز ساندرلند مردی که زن مریضش را کشته است و همینطور الکس شفرد که باعث مرگ برادر کوچکتر خود شده است با پا گذاشتن به شهر اماده پاسخگویی به اشتباهاتی میشوند که سعی در فراموش کردن آن ها داشته اند ، صد البته که نوع بازجویی و قضاوت در این شهر مرموز نیز متفاوت است به جای حضور قاضی و هیئت منصفه و دادگاه ، تمام اتفاقات پیرامون شخصیت ها به نوعی اشتباه شخصیت را گوشزد میکنند از موجوداتی که با آنها مبارزه می‌کنید گرفته تا افراد سرگردان دیگری در شهر که خود گناهکارند .گو اینکه این خاصیت شهر در تمامی شماره ها وجود دارد ولی در شماره های مذکور از فرع به اصل بدل شده و محوریت بازی بر عمل انجام گرفته توسط شخصیت اصلی قرار دارد و بحث فرقه ، آلسا و غیره کمتر پرداخته شده است .
در این میان شماره ی چهارم بازی اما فضائی اختصاصی داشت در این شماره یکی از دست پرورده های یتیم خانه ی تحت رهبری فرقه به نام والتر سالیوان که پیرو حزب مادر مقدس است قصد متولد کردن خدا توسط مراسمی به نام قربانی کردن 21 نفر را دارد ، والتر که در کودکی توسط خانواده ی خود رها شده است تصور میکرد اتاقی که در آن بدنیا آمده است مادر او و در حقیقت خداست والتر که تصور میکند مادرش به خواب رفته است سعی دارد از طریق مراسم ذکر شده او را بیدار کند ، هر کدام از افرادی که برای قربانی شدن انتخاب شده اند باید دارای مشخصه ای باشد آخرین نفر این لیست که هدایت آن را بازیباز بر عهده دارد و دریافت کننده ی دانش و تکمیل کننده ی مراسم است ، هنری تونزند نام دارد که حال در همان اتاق تولد والتر زندگی میکند و در طول بازی با پی بردن به ماجرا و کمک های جوزف شرایبر که قبل از هنری در آن اتاق زندگی میکرده است قصد دارد جلوی تکمیل این مراسم را بگیرد . در انتها هنری تونزند با مبارزه با موجودی که والتر به وجود می آورد رویای به وجود آوردن خدا را بار دیگر خراب میکند .
علاوه بر شماره های ذکر شده دو بازی Silent Hill: Origins و Silent Hill: Shattered Memories نیز از سری معرفی شده اند که در اولی به زمان سوزانده شدن آلسا توسط دالیا و چگونگی زنده ماندن آلسا پرداخته شده و در دیگری اتفاقات شماره ی اول بعد از سال ها توسط هری بازسازی میشوند، گر چه با پایان کار تیم سازنده ی اصلی بازی که کار ساخت 4 شماره ی اول بازی را بر عهده داشتند این شماره ها به خوبی پرداخته نشده و دارای نواقصی در حیطه‌ی داستانی هستند اما همچنان سری سایلنت هیل دارای یکی از بهترین داستان ها در طول تاریخ بازیهای رایانه ای است.
لازم به ذکر است بر اساس این بازی تاکنون دو فیلم سینمایی نیز ساخته شده که شماره دوم (تا زمان نگارش این مقاله) هنوز اکران نگردیده است. با توجه به نظر مخاطبان، فیلم اول یکی از برترین و موفق‌ترین فیلم های ساخته شده بر اساس یک بازی ویدیویی می‌باشد.
همچنین شرکت کونامی در سال 2006 و به مناسبت اکران فیلم، مجموعه‌ای ویدیویی را بر روی رسانه‌ی UMD برای PSP عرضه نمود که با نام The Silent Hill Experience شناخته شده و شامل دو کمیک The Hunger و Dying Inside ، ترایلر شماره‌های 1 تا 4 بازی و فیلم، مصاحبه با آهنگ‌ساز افسانه‌ای سری به همراه کارگردان فیلم و برخی موسیقی‌های بازی می‌باشد.

دریافت خلاصه به صورت فایل pdf :دانلود
تهیه و تنظیم خلاصه : (msbazicenter)
مقالات تحلیلی بازی نوشته شده توسط ( Bone Crusher ) :
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش اول )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش دوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش سوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش چهارم )

تاپیک تحلیل بازی نوشته شده توسط ( nemesis ) ( کامل نشده ):
The Lost Memories ---پایه و اساس بازی بزرگ "Silent Hill" -- تحلیلی بزرگ برای این بازی

مقالات مختلف در مورد سری سایلنت هیل:
Silent Hill: Homecoming Plot
Silent Hill: Origins Plot
Silent Hill Shattered Memories Plot
داستان (Silent Hill: Orphan)
شباهت بین Homecoming و Silent Hill 2
تاریخ وقایع Silent Hill و Shepherd's Glen
دانلود Silent Hill 2 - The movie
ترجمه یادداشت های سایلنت هیل 2
ترجمه فارسی دیالوگ های بازی Silent Hill 2: Born from a Wish
سایلنت هیل 4: پرونده قربانیان
ساکنین South Ashfield Heights apartments- قسمت اول - قسمت دوم
یادداشتی کوتاه بر SILENT HILL: HOMECOMING
داستان نسخه اول فیلم سایلنت هیل
Silent Hill: Original Memories
Silent Hill HD Collection Achievements Guide
Little Baroness
جودی میسون
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 1
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 2
طرح اولیه موتور
سایلنت هیل پست 3
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 4
خاطرات الکس شپرد
داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 1 به صورت ویدیویی

163949 163950

داستان سایلت هیل 1 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​

داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 2 به صورت ویدیویی

163952 172258

داستان سایلت هیل 2 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​
 

Attachments

  • sh1.png
    sh1.png
    56.3 KB · مشاهده: 3,611
  • silenthill1.jpg
    silenthill1.jpg
    55.1 KB · مشاهده: 166
آخرین ویرایش:
يك سوال: اگه مري توسط جيمز به قتل رسيده، اون هم اينطوري، چرا هيچ ردپايي از پيگيري پليس در بازي ديده نميشه؟

بنظر من چنین چیزی زیادم عجیب نیست. اونطور که من یادم مونده و اگه درست حدس زده باشم، فاصله ی زمانی به قتل رسوندن مری و رفتن جیمز به سایلنت هیل خیلی زیاد نبوده.( فکر کنم سه روز بوده، درسته؟)
شاید پلیس شروع کرده باشه به مشکوک شدن ولی دیگه جیمزی تو شهر نبوده که بخواد بفهمه یا ببرنش بازجویی. جیمز عزیز بسوی سایلنت هیل رهسپار شده بوده!

. البته باید یادآور بشیم که ما داریم درمورد سایلنت هیل صحبت میکنیم! جایی که هر غیرممکنی ممکن میشه و هر واقعیتی به رویا تبدیل میشه!...
 
سلام
نه نه نگران نباش.در دست اقدامه.:d به همین زودی ردیف میشه.الان یخورده کمبود زمان دارم ;;) و وقتی آش ولاش شدم تو بازی میام اینجا تعریف میکنم.:))
:!!بجنب برادر.
در مورد جسد مری توی LM نوشته:
[LTR]The real reason James came to Silent Hill was to take his own life in a place of memories. If this is the case, could Mary's body be in the car!?[/LTR]
خب خودش هم گفته «در اين حالت» پس شرط گذاشته. يعني در صورت تحقق شرط، گفته بايد جسد تو ماشين باشه. اين نوع بايد هم از لحاظ ادبي، قطعي به حساب نمياد. بلكه حدس تلقي ميشه.
بنظر من چنین چیزی زیادم عجیب نیست. اونطور که من یادم مونده و اگه درست حدس زده باشم، فاصله ی زمانی به قتل رسوندن مری و رفتن جیمز به سایلنت هیل خیلی زیاد نبوده.( فکر کنم سه روز بوده، درسته؟)
شاید پلیس شروع کرده باشه به مشکوک شدن ولی دیگه جیمزی تو شهر نبوده که بخواد بفهمه یا ببرنش بازجویی. جیمز عزیز بسوی سایلنت هیل رهسپار شده بوده!

. البته باید یادآور بشیم که ما داریم درمورد سایلنت هیل صحبت میکنیم! جایی که هر غیرممکنی ممکن میشه و هر واقعیتی به رویا تبدیل میشه!...
خب اينكه تو دنياي سايلنت هيل و حتي تو دنياي خودمون قطعي وجود نداره شكي نيست.
اما طبق قوانين سايلنت هيل ميشه نظريه هايي رو مطرح كرد. مثلاً نكته اي كه امير از LM نقل كرد رو ميشه به عنوان يه نظريه در نظر گرفت.
=======================================================================================
حالا يه سوال:
فقط دوستاني كه جواب رو مي دونن لطفاً نگن.
اين معما مي تونه جواب‌هاي مختلفي داشته باشه. يه تست روانشناسيه. ميتونه بي‌نهايت جواب داشته باشه. اما اين معما چون بر اساس يه اتفاق واقعي ساخته شده، يه جواب واقعي داره. اما شما اجازه بديد طوفان ذهني تون به كار بيافته و هر چي به ذهن تون ميرسه بگيد فقط دليل داشته باشه.
معما رو بخونيد خودتون متوجه ميشيد.
دو خواهر هر دو مجرد، مادرشون رو از دست ميدن. تو مراسم تدفين و ترحيم (ماجرا مال جهان غرب هست پس مراسم قاطي بوده گير الكي نديد:d) يكي از خواهر ها متوجه مردي ميشه كه ظاهرش خيلي متاثر هست اما اون رو نمي‌شناسه. بعد از گذشت 3-2 هفته، اين خواهر، اون يكي خواهرش رو به قتل مي‌رسونه.
سوال: چرا؟
 
این سوال یا قبلا مطرح شده یا من جایی خوندم :دی که البته منجر شد تا یکی دیگه از داستانهای مربوط به ذهن مریضم نوشته بشه ولی با اندکی تفاوت :دی

چند تا نظریه واسش دارم ولی دقیقا نمی دونم کدوم درسته :-"
 
سلام
این سوال یا قبلا مطرح شده یا من جایی خوندم :دی که البته منجر شد تا یکی دیگه از داستانهای مربوط به ذهن مریضم نوشته بشه ولی با اندکی تفاوت :دی

چند تا نظریه واسش دارم ولی دقیقا نمی دونم کدوم درسته :-"
اگه ميدوني نگو ولي اگه نمي دوني هر چي به ذهنت ميرسه بگو.
هر چند نكته‌ي اين معما رو گفتي و احتمالاً ميدوني جوابش رو.;)
دوستان
DG راهنمايي خوبي كردند. پاسخ به اين سوال فقط از عهده ذهن بيمار بر مياد اما نكته اينجاست كه شما نبايد سعي كنيد جواب درست رو بديد تا برنده بشيد. برد و باختي تو كار نيست بلكه تست خودشناسيه. بهتره اولين چيزي كه به ذهن تون ميرسه رو بگيد.
اتفاقاً جواب درست دادن به اين تست باعث باختن شما ميشه.
راستي دايي
من اين تست رو بدون هيچ مكثي جواب دادم و البته درست بود. :|
 
آخرین ویرایش:
اولین چیزی که به ذهنم میرسه : از اون جایی که جفت خواهرها مجردن و شـــــوهر می خوان یکی سر اون یکی رو زیر آب می کنه تا رقیبش رو از میدان به در کنه. البته مطمعنم پیچیده تر از این حرفاست.:d
 
سلام
اولین چیزی که به ذهنم میرسه : از اون جایی که جفت خواهرها مجردن و شـــــوهر می خوان یکی سر اون یکی رو زیر آب می کنه تا رقیبش رو از میدان به در کنه.
خب چراغ اول رو محمد‌خان روشن كرد.
نميگم درسته يا غلطه ولي محتمل‌ترين جوابي كه به ذهن مياد همينه.
البته مطمعنم پیچیده تر از این حرفاست.:d
گفتم كه اصلاً به جواب درست فكر نكنيد.
نكته اينجاست كه بايد ما خودمون رو به جاي قاتل قرار بديم (بلانسبت دوستان). انگيزه ما از قتل ميشه جواب معما.
 
آخرین ویرایش:
اولین چیزی که به ذهنم میرسه: اون مرد جوان به نوعی با مادر مرحوم این دوتا خواهر رابطه داشته.( همدیگه رو میشناختن حالا به هر طریقی!) یکی از خواهرا از این موضوع مطلع بوده ولی به خواهرش نگفته بوده قضیه رو. تا اینکه به خواهره میگن و مرده وارد زندگیشون میشه. اون خواهره که قضیه رو میدونسته عاشق این مرده بوده ولی کم کم میبینه مرده به خواهر دیگه ش و خواهرش به اون علاقه نشون میده. پس خواهره که یه کمی هم از نظر اعصاب ثبات نداشته یه شب با خواهرش دعواش میشه و به قتل میرسونش!!!
 
سلام
اولین چیزی که به ذهنم میرسه: اون مرد جوان به نوعی با مادر مرحوم این دوتا خواهر رابطه داشته.( همدیگه رو میشناختن حالا به هر طریقی!) یکی از خواهرا از این موضوع مطلع بوده ولی به خواهرش نگفته بوده قضیه رو. تا اینکه به خواهره میگن و مرده وارد زندگیشون میشه. اون خواهره که قضیه رو میدونسته عاشق این مرده بوده ولی کم کم میبینه مرده به خواهر دیگه ش و خواهرش به اون علاقه نشون میده. پس خواهره که یه کمی هم از نظر اعصاب ثبات نداشته یه شب با خواهرش دعواش میشه و به قتل میرسونش!!!
اگه جواب شما رو با جواب قبلي رو كفه‌هاي ترازو بذاريم، مساوي نشون ميدن. در واقع غربال يا تجزيه شده‌ي هر دو جواب از عنصرهايي يكسان اما با ديدگاه‌هاي متفاوت ساخته شدن.
هر دو نگاه‌شون و انگيزه‌شون چيزي هست كه ما تو فرهنگ‌مون بهش ميگيم ناموسي. منتها اولي از نگاه يك فرد مذكر و دومي از نگاه يك فرد مونث.
ممنون.
 
یه قسمت از یادداشت مربوط به معمای طناب دار (سایلنت هیل 2) فکر منو میبره به سمت جیمز...این که اعدام میشه...و از این که میمره خوشحاله چون میره پیش مری.(قسمت قرمز)
من دوست ندارم که بمیرم اما فردا سیزده گام خواهم برداشت. لطفا کسی - به من پاسخ بدهد, چرا من صبح فردا باید بمیرم.
مردی که در کنارم زندانیست من را باور دارد. "به خاطر این که همه ی آنها دیوانه هستند." او گفت البته من میدانم که نظراتم چیزی را تغییر نمیدهد. او گفت "حال تو میدانی که برای چه آنها را تهدید میکردم".
مردی که روز گذشته اعدام شد, همانی که میگفت شغلش فروش رویاها بود گفت این درست نیست.
اما مردی که قرار است روز بعد از فردا اعدام بشود فریاد زد که درست است.
مردی که امروز آویخته شد پاسخی نداد. او گفت "آنها در هر صورت مرا میکشند". او به خاطر دزدیدن پول مردم گرفتار شد, بنابراین او هیچ امیدی برای مورد بخشش قرار گرفتن ندارد.
مردی که همیشه به آرامی به خود لبخند میزند گفت "من خوشحالم زیرا به زودی با او خواهم بود".
من نمیخواهم بمیرم. آرزو دارم که به خانه برگردم. اما میدانم که این شدنی نیست. به هر حال من کاری انجام نداده ام, این جرم جنایت بر من تحمیل شده است.
کسی من را نجات دهد. این عدالت نیست. آنها تشنه به خون هستند و من بره قربانی آنها هستم!
سلام
اين مال كدوم درجه سختي بود؟
Hard
 
آخرین ویرایش:
سلام
یه قسمت از یادداشت مربوط به معمای طناب دار (سایلنت هیل 2) فکر منو میبره به سمت جیمز...این که اعدام میشه...و از این که میمره خوشحاله چون میره پیش مری.(قسمت قرمز)
من دوست ندارم که بمیرم اما فردا سیزده گام خواهم برداشت. لطفا کسی - به من پاسخ بدهد, چرا من صبح فردا باید بمیرم.
مردی که در کنارم زندانیست من را باور دارد. "به خاطر این که همه ی آنها دیوانه هستند." او گفت البته من میدانم که نظراتم چیزی را تغییر نمیدهد. او گفت "حال تو میدانی که برای چه آنها را تهدید میکردم".
مردی که روز گذشته اعدام شد, همانی که میگفت شغلش فروش رویاها بود گفت این درست نیست.
اما مردی که قرار است روز بعد از فردا اعدام بشود فریاد زد که درست است.
مردی که امروز آویخته شد پاسخی نداد. او گفت "آنها در هر صورت مرا میکشند". او به خاطر دزدیدن پول مردم گرفتار شد, بنابراین او هیچ امیدی برای مورد بخشش قرار گرفتن ندارد.
مردی که همیشه به آرامی به خود لبخند میزند گفت "من خوشحالم زیرا به زودی با او خواهم بود".
من نمیخواهم بمیرم. آرزو دارم که به خانه برگردم. اما میدانم که این شدنی نیست. به هر حال من کاری انجام نداده ام, این جرم جنایت بر من تحمیل شده است.
کسی من را نجات دهد. این عدالت نیست. آنها تشنه به خون هستند و من بره قربانی آنها هستم!
اين مال كدوم درجه سختي بود؟
=================================================
خب مطلبي كه گفتي باهاش موافقم.
در كل از مطرح كردن دو بحث اخير مي‌خوام به نتايجي برسم.
پ.ن:
1) آيا واقعاً جيمز مري رو كشته؟
2) آيا مي توان SH:HC رو در جمع سايلنت هيل هاي اصيل وارد كرد؟
3) آيا كاراكتر اصلي سايلنت هيل جيمز و هدر و هري و ... هستند كه ما با آنها بازي مي‌كنيم يا ابزاري هستند كه سازندگان توسط آنها ما را تبديل به كاراكترهاي قابل بازي كرده با ما بازي مي‌كند؟
4) بعداً عرض خواهم كرد.
 
آخرین ویرایش:
what's that mean, mate? ;;) you mean that i'm not insane? >:)
It's up to u... x

تو فكر من رو مي خوني؟
چند وقته شديد به اين موضوع فكر مي كنم كه ايا SH:HC از لحاظ داستاني يك سايلنت هيل اصيل بود يا نه؟

yap ;)
آخه بستگی داره... مولفه های یه سایلنت رو داشت!
جستجوی یه شخص گمشده... (SH2) یه بیمار روانی... (SH4) تاوان پس دادن گناهان... (SHs :d)
بگذریم از اینا... حالا چه کاریه!؟ SH: HC ساخته شد! مثل خیلی از بازی های دیگه. چه اصیل بود و چه نبود... چه یه عده لذت بردن :> و چه عده ای نپذیرفتنش! مهم اینه که... Lets do NOT regret for the past, so the true path of future can be revealed!
اينجا تاپيك طرفداران سايلنت هيل هست و متاسفانه SH:BOM هم چه بخواهيم چه نخواهيم يكي از شماره هاي فرعي اين سري به حساب مياد.
:wallbash:
اگه واقعاً دلت مي خواد در موردش صحبت كني و دوستان هم نظرشون منفي نيست بنده به شخصه مشكلي ندارم با اين موضوع. حتي مي تونه مفيد باشه.

HA HA... second victim
;)

يك سوال: اگه مري توسط جيمز به قتل رسيده، اون هم اينطوري، چرا هيچ ردپايي از پيگيري پليس در بازي ديده نميشه؟
چون قتلی در کار نبوده...
همین کلمه "اگه" خودش گویای اینه که این حرف فقط یه فرضیه ـست. به همین سادگی!
James did what he had to... REDEMPTION, not MURDER... x


خاطره‌انگيز‌ترين سكانس سري
نگاه خیره James به سطح آب...
SH 2's "In Water" Ending. x


در مورد جسد مری توی LM نوشته:
[LTR]The real reason James came to Silent Hill was to take his own life in a place of memories. If this is the case, could Mary's body be in the car!?[/LTR]
IRONY
Take his life...
Mary...
--------------
Jame's Life...
Mary...
------------
Taking his life... TAKING MARY! x

البته باید یادآور بشیم که ما داریم درمورد سایلنت هیل صحبت میکنیم! جایی که هر غیرممکنی ممکن میشه و هر واقعیتی به رویا تبدیل میشه!...
GREAT POINT
به نظرم با این دیدگاه میشه به هر سوالی جواب داد ;)

حالا يه سوال:
فقط دوستاني كه جواب رو مي دونن لطفاً نگن.
اين معما مي تونه جواب‌هاي مختلفي داشته باشه. يه تست روانشناسيه. ميتونه بي‌نهايت جواب داشته باشه. اما اين معما چون بر اساس يه اتفاق واقعي ساخته شده، يه جواب واقعي داره. اما شما اجازه بديد طوفان ذهني تون به كار بيافته و هر چي به ذهن تون ميرسه بگيد فقط دليل داشته باشه.
سر ارثیه ... وقتی که وکیل مادره، وصیتنامه رو میخونه و یکی از خواهرا میفهمه ......... "باقی داستان مشخصه دیگه ;) "
ظاهر متأثر اون آقا هم نکته انحرافی داستان بود!
:d
یه جواب جدی:
An Empty Promise of a Fallen King
امیدوارم گرفته باشی مسعود...!

2) آيا مي توان SH:HC رو در جمع سايلنت هيل هاي اصيل وارد كرد؟
COME OOOOOOOON
دست از سر این Alex بر دارید!
چه بخوای چه نخوای جزء سری اصلی به حساب میاد... END OF STORY
3) آيا كاراكتر اصلي سايلنت هيل جيمز و هدر و هري و ... هستند كه ما با آنها بازي مي‌كنيم يا ابزاري هستند كه سازندگان توسط آنها ما را تبديل به كاراكترهاي قابل بازي كرده با ما بازي مي‌كند؟
سوالت کلیه و در مورد همه بازی ها صدق میکنه... یا شاید خیلی از بازی ها! کافیه فقط توی دنیای بازی غرق بشی، حالا هر بازی ای! دیگه اون Character بازی نیست که تو کنترلش میکنی! در واقع خودتی که کنترل میشی!
دلیل میخوای... همذات پنداری با Character بازی! یه بار هم قبلاً گفته بودم... جایی که با ناراحتی Character بازی ناراحت میشی و از خوشحالیش، خوشحال! جایی که شکستش، برای تو شکست به حساب میاد و پیروزیش باعث میشه تو به خودت افتخار کنی... "صحبت زیاده، نمیخوام زیاد جفنگ ببافم!"
 
آخرین ویرایش:
آقا سایلنت هیل 2 رو کی تونست هارد بره؟ من همش یه جا گیر میکردم. اگه گفتین کجا؟ اگه هارد بازی کرده باشین میدونین.

اون یه جا قاعدتاً باید فرار از دست PH توی راهروی بیمارستان باشه ، بچه ها میگن اگه خوب بدویی و به جایی نخوری میشه قبل از مرگ ماریا به در آسانسور برسی ولی من خودم با یه روش کاملاً من درآوردی اونجا رو رد کردم ...
. البته باید یادآور بشیم که ما داریم درمورد سایلنت هیل صحبت میکنیم! جایی که هر غیرممکنی ممکن میشه و هر واقعیتی به رویا تبدیل میشه!...
این جمله خیلی خطرناکه ... یعنی اگه ما بخوایم این جمله رو ملاک قرار بدیم باید میلاد رو به عنوان مدیر تاپیک انتخاب کنیم ...IYKWIM
بالاخره باید یه جایی یه چیزی رو توی سری حقیقت بدونیم وگرنه بحثهامون به جایی میرسه که نمیشه هیچی ازش برداشت کرد ...
سوال: چرا؟
چون گفتی کسایی که جواب رو میدونن پاسخ ندن من جوابی نمیدم ... شما هم فکر کنین میدونستم :-"
یه قسمت از یادداشت مربوط به معمای طناب دار (سایلنت هیل 2) فکر منو میبره به سمت جیمز...این که اعدام میشه...و از این که میمره خوشحاله چون میره پیش مری.
توی دید من جیمز اونقدری به مری علاقه نداشته که بخواد مرگ رو با متر نزدیکی به مری بسنجه . شاید توی In Water جیمز خودش رو به آب بندازه ولی به نظر من این بیشتر یه واکنش عصبی به فهمیدن و یادآوردن حقیقته .
1) آيا واقعاً جيمز مري رو كشته؟
صد در صد ...
2) آيا مي توان SH:HC رو در جمع سايلنت هيل هاي اصيل وارد كرد؟
چه بخوای چه نخوای جزء سری اصلی به حساب میاد...
این که جزء سری اصلی محسوب بشه یا نشه با اینکه اصیل هست یا نیست فرق میکنه ...
به نظرم HC توی خیلی از نکات مثل یه جنس چینی میمونه ... خیلی شبیهه ولی کارکرد جنس اصیل رو نداره ...
من خودم بدم نیومد از HC ولی اینکه اصیل هست یا نه...
3) آيا كاراكتر اصلي سايلنت هيل جيمز و هدر و هري و ... هستند كه ما با آنها بازي مي‌كنيم يا ابزاري هستند كه سازندگان توسط آنها ما را تبديل به كاراكترهاي قابل بازي كرده با ما بازي مي‌كند؟
برعکس لیان فکر نمیکنم همه‌ی بازیها اینطوری باشه که بازیباز تبدیل به شخصیت اصلی بشه . جایی که ما حق انتخاب داریم اونجاست که میتونه شخصیتمون توی بازی نمود کنه ... جایی که تو میتونی بیخیال از کنار Indian Runner بگذری یا وقتی میتونی آیلین رو به حال خودش بگذاری ، یا بر اساس مثل هر چه طولش بیش مرگش بیشتر چاقوی PH رو به عنوان سلاح استفاده کنی ... اینجاست که میتونی بگی خودت بودی که به بازی گرفته شدی ... وگرنه وقتی تو هر کاری بکنی آخرش یه نتیجه داشته باشه ، تفاون شخصیت دونفر توی بازی مشخص نمیشه .

پیشنهاد من برای نظرسنجی :
بهترین شخصیت فرعی سری تا کنون ...

پ.ن: قبلاً این leon فقط اسپم میداد ، اخیراً زبان بیگانه رو هم قاطی پست‌هاش کرده دیگه شده نورعلی‌نور ....
 
اون یه جا قاعدتاً باید فرار از دست PH توی راهروی بیمارستان باشه ، بچه ها میگن اگه خوب بدویی و به جایی نخوری میشه قبل از مرگ ماریا به در آسانسور برسی ولی من خودم با یه روش کاملاً من درآوردی اونجا رو رد کردم ...
من تا حالا رو سختی گیمپلی هارد نرفتم ولی تو راهنما خوندم که تو هارد حتما باس سر هر پیچ به PH شلیک کرد تا کند بشه.چون اگه هم بخواد سریع خودشو برسونه تو همون مدت دو ضربه می خوره که فک کنم تو هارد بکشتش.

توی دید من جیمز اونقدری به مری علاقه نداشته که بخواد مرگ رو با متر نزدیکی به مری بسنجه . شاید توی In Water جیمز خودش رو به آب بندازه ولی به نظر من این بیشتر یه واکنش عصبی به فهمیدن و یادآوردن حقیقته .
دقیقا! من خودم به شخصه فک می کنم پایان واقعی بازی Second Best باشه.:d پایان محبوبم:d هر چی باشه ماریا علاف نیست که! طبق عنوان سناریوی اضافی بر خواسته از آرزوی جیمزه و همین طور تنهاست،گناه داره طفلک خب!
 

کاربرانی که این گفتگو را مشاهده می‌کنند

تبلیغات متنی

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی همین حالا ثبت نام کن
or