بحث و تبادل نظر در مورد سری Silent Hill (خلاصه داستان در پست اول)

علاقه دارید کدام نسخه از سری بازی سایلنت هیل ریمیک بشود؟


  • مجموع رای دهنده‌ها
    44

Silent Dream

In madness you dwell
کاربر سایت
shf_banner.png

پس از گذشت ده سال از انتشار آخرین نسخه سایلنت هیل بالاخره کونامی در اکتبر سال 2022 نسخه جدیدی از این سری را با نام Silent Hill ƒ معرفی کرد. داستان بازی کاملا جدید خواهد بود و در سال 1960 و در ژاپن رخ میدهد و دنیایی زیبا ولی در عین حال وحشتناک را به تصویر میکشد. این بازی توسط NeoBards Entertainment در حال ساخت است و هنوز تاریخ انتشار آن مشخص نیست..
  1. نوشته شده توسط Ryūkishi07، مشهور برای رمان‌های تصویری ژاپنی که به معماهای قتل، وحشت روانی و فراطبیعی می‌پردازند.
  2. طراحی موجودات و شخصیت‌ها توسط kera
توسعه‌دهنده: NeoBards Entertainment
ناشر: Konami Digital Entertainment
کارگردان: Al Yang
تهیه‌کننده: Motoi Okamoto
نویسنده: Ryukishi07
طراح: kera
تاریخ انتشار: TBA (مشخص نیست)
پلتفرم‌ها: TBA (مشخص نیست)

wire.png

نویسنده ای به نام Harry Mason و همسرش در حین عبور از یک جاده، نوزادی را یافته و نام او را شریل می‌گذارند. چهار سال بعد همسر هری فوت می‌کند. سه سال پس از فوت همسرش، هری بنا به دلایلی تصمیم می‌گیرد با شریل به شهری که وی را در نزدیکی آن یافته بودند سفر کند. شب هنگام، در جاده‌ی کنار شهر، پلیسی موتورسوار از کنار آنها عبور کرده و توجه هری را جلب می کند. اندکی جلوتر، هری متوجه موتور پلیسی میشود که بدون سرنشین در کنار جاده افتاده در همین حین، در روبروی خود دختری را وسط جاده می‌بیند. برای اجتناب از تصادف با او، دیوانه‌وار فرمان را می چرخاند. اما ماشین منحرف شده و به دره‌ی کناری سقوط می‌کند. هری پس از به هوش آمدن، متوجه غیبت شریل می‌شود. در حین جستجو، شبح شریل را می‌بیند و به دنبال او می‌دود. در انتهای معبری تنگ، ناگهان همه‌چیز در تاریکی فرو می‌رود و چهره آنجا تغییر می‌کند. هری مصمم ادامه ‌می‌دهد اما در اثر حمله‌ی چند موجود هیولا مانند به حالت مرگ روی زمین می‌افتد.
وقتی هری بعد از آن حادثه در کافه ای بیدار می‌شود، با همان پلیس روبرو می‌شود. آنها با هم از اتفاقات عجیب شهر و حالت غیرعادی آن سخن می‌گویند. پلیس Cybil Bennet‌ نام دارد و به هری در یافتن شریل کمک می‌کند. حالت عادی شهر اینگونه است: خالی از سکنه، فرو رفته در مه، محصور شده توسط دره‌های عمیق و پر از هیولا. اما در حالت غیر عادی به تمامی این موارد تاریکی مطلق تکه گوشت های آویزان از در و دیوار سکوتی مرگبارتر هم اضافه میشود . هری در جستجوی شریل به مکان‌های زیادی از شهر مراجعه می‌کند: مدرسه، کلیسا، بیمارستان، فاضلاب، پارک تفریحی و در بعضی از آنها با شخصیت‌هایی آشنا می‌شود. با پیرزن عجیبی به نام Dahlia Gillespie در کلیسا، دکتر Michael Kaufmann و پرستاری به نام Lisa Garland در بیمارستان. همچنین مرتب شبح دختری را می‌بیند که باعث تصادف او شده بود به نام Alessa. دالیا اطلاعات زیادی درباره‌ی هری و شهر دارد دکتر کافمن و لیزا هم هر کدام مطالب جدیدی به اطلاعات هری اضافه میکنند. در طول بازی اطلاعات زیادی از شهر به دست می‌آوریم خواه از لابلای روزنامه‌های باطله و کتاب‌ها و خواه از این شخصیت‌ها. شهر مکانی نفرین شده بوده و در سال‌های جنگ‌های داخلی، اعدام‌های زیادی در زندان آن صورت گرفته است. شهر قدمت زیادی دارد و قرن‌ها قبل، بومیان ساکن آنجا بودند. از همان زمان، آیینی شیطانی در شهر رواج داشته است. در سده‌های اخیر، پس از سکونت مهاجران در شهر، تلفیقی از آیین باستانی شهر با آیین‌های مهاجران پدید می‌آید که با نام The Order شناخته می‌شود. پیروان و سردمداران این فرقه اعتقادات عجیب و خطرناکی‌ دارند. این فرقه به سه شاخه‌ی اصلی تقسیم می‌شود که یکی از آنها «مادر مقدس» می‌باشد. در راس این شاخه دالیا قرار دارد که آلسا دختر وی است. این فرقه به خدایی اعتقاد دارد که باید در روی زمین متولد شده سپس بهشت موعود فرقه را بنا کند. بر اساس مدارک به دست آمده، این خدا یک بار متولد شده و مرده است و حال باید برای بار دوم متولد یا فراخوانده شود. دالیا متوجه می‌شود که مشخصات دختر وی، آلسا، با مشخصات مادر خدا که در متون قدیمی پیش‌بینی شده هم‌خوانی دارد پس او را تربیت می‌کند تا مراسم تولد را انجام دهد. در این مراسم، باید مادر خدا سوزانده شود. مراسم در سن 7 سالگی آلسا انجام می‌شود و بدن کباب شده‌ی وی را به بیمارستان انتقال می‌دهند. اما او ناقص است. آلسا در نهایت درد و رنج، قسمتی از روح خودش را به صورت یک نوزاد از شهر بیرون می‌فرستد و با استفاده از قدرت ذهن خود، شهر را به جهنمی بی‌بدیل تبدیل می‌کند. دالیا برای اتمام نقشه خود، توسط خود آلسا، شریل را فرا می‌خواند تا روح مادر خدا تکمیل شود. در این بین دکتر کافمن مسئول امور پزشکی آلساست.
آلسا در برابر دالیا مقاومت می‌کند اما دالیا با فریب هری، خود را به آلسا می‌رساند و مراسم را مجدداً انجام می‌دهد اما در همین حین هری سر می‌رسد. روح شریل به آلسا می‌پیوندد تا مادر خدا کامل گردد. دکتر کافمن به قصد نابودی این روح، دارویی را به سمت وی پرتاب می‌کند اما اینکار باعث می‌شود خدا (در شماره‌ی اول این خدا با نام «سامایل» معرفی می گردد) متولد شود. در اولین اقدام، سامایل، دالیا را آتش می‌زند. اما هری با سامایل می‌جنگد و او را شکست می‌دهد. پس از نابودی سامایل، مادر خدا ظاهر می‌شود و نوزادی را به هری می‌دهد سپس، راه فرار از آن مهلکه را به او نشان می‌دهد.
هری نوزاد را از شهر دور کرده و در جایی به طور ناشناس او را بزرگ می‌کند. نام این نوزاد را Heather می‌گذارد. هدر کودکی عادی نبود و گاها ، رفتارهای عجیبی از خود بروز می‌داد.
17 سال پس از این ماجرا، دختر نفر دوم فرقه، یعنی «Claudia Wolf» تصمیم می‌گیرد آن نوزاد را پیدا کند تا مراسم دوباره به جریان بیفتد. با کمک کشیش دیگری به نام «Vincent»، کاراگاهی به نام «Douglas Cartland» را استخدام می‌کند تا این کودک را پیدا کند. داگلاس هدر را پیدا می‌کند اما از نیت اصلی کارفرمایان خود اطلاع ندارد. روزی که هدر به مرکز خرید شهر رفته‌بود،‌ داگلاس را در مقابل خود می‌بیند. هدر بی خبر از همه‌جا به خیال اینکه داگلاس یک مزاحم است، می‌گریزد ولی داگلاس قبلاً محل او را به کلودیا و وینسنت اطلاع داده‌است. هدر به سمت خانه و نزد هری حرکت می‌کند اما اطراف او پر از هیولاهایی هولناک شده است. در اینجا برای اولین بار، کلودیا را ملاقات می‌کند. کلودیا درتلاش است تا هدر چیزی را به یاد بیاورد. هدر پس از گذشتن از مرکز خرید و ایستگاه مترو، درساختمانی نیمه‌کاره در نزدیکی محل سکونت خود با وینسنت روبرو می‌شود.
هدر به آپارتمان خود می‌رسد اما درآنجا پدرش، هری را غرق در خون و بی‌جان می‌یابد. او کلودیا را در پشت‌بام می‌بیند و او را مسئول قتل پدرش می داند. هدر قصد انتقام دارد اما کلودیا به سایلنت هیل می‌رود. هدر به همراه داگلاس (که کمابیش به واقعیت پی برده است) به سمت سایلنت هیل حرکت می‌کند.
هدر تقریباً گذشته‌ی خود را به یاد آورده است؛ او همان روح واحد آلسا و شریل است که توسط مادر خدا به هری سپرده شد. پس از حلول روح آلسا و شریل، جنین خدا هم وارد بدن او شده است اما تحت تاثیر فراموشی هدر، عقیم مانده و برای بارور شدن، نیاز دارد تا آتش خشم و نفرت در درون هدر شعله‌ور شود. کلودیا در تمام طول داستان سعی بر این دارد تا همین میراث آلسا را بیدار کند و برای همین منظور، هری را می‌کشد تا او را از سر راه بردارد. در این میان، وینسنت که منافع خود را با تولد خدا در خطر می‌بیند، سعی می‌کند توسط هدر، کلودیا و عقایدش را نابود کند.
پس از رسیدن به شهر، هدر به بیمارستان می‌رود. او با راهنمایی‌های علنی یا مخفیانه‌ی وینسنت،‌ پدر کلودیا یعنی «لئونارد» را که در بیمارستان زندانی شده می‌کشد تا متاترون را به دست آورد. متاترون، نماد خیر و روشنی و در مقابل سامایل است و وینسنت تصور میکند متاترون میتواند در مبارزه با کلادیا به هدر کمک کند. در ادامه،‌هدر به کلیسای فرقه می‌رسد. کلودیا، وینسنت را ، که به زعم او خیانت کرده‌است، می‌کشد. هری مقداری از داروی دکتر کافمن را به شکل یه قرص به هدر داده بود. هدر آن قرص را می‌بلعد و در نتیجه، جنین خدا را بالا می‌آورد. کلودیا جنین را می‌بلعد و آنرا به شکل ناقص بارور می‌کند. در نهایت کلودیا به دست خدای متولد شده نابود می‌شود و هدر هم وی را می‌کشد. تا بار دیگر تفکرات منحرف فرقه برای به وجود آوردن خدا عقیم بماند.

آنچه که شما در بالا مطالعه کردید تنها بخشی از شهر و اتفاقات رخ داده در آن است در شماره های دوم و چهارم و پنجم از بازی بخشی دیگر از توانایی های شهر حضور پر رنگی دارد و آن هم قضاوت و مجازات است ، شهر به خاطر اتفاقاتی که به خود دیده است دارای قدرتهایی خاص است یکی از این قدرتها فراخواندن افراد است در شماره های دوم و پنجم ما شاهد حضور افرادی در شهر هستیم که به نوعی گناهکارند و شهر برای قضاوت در مورد آن ها ، دعوتشان کرده است .
جیمز ساندرلند مردی که زن مریضش را کشته است و همینطور الکس شفرد که باعث مرگ برادر کوچکتر خود شده است با پا گذاشتن به شهر اماده پاسخگویی به اشتباهاتی میشوند که سعی در فراموش کردن آن ها داشته اند ، صد البته که نوع بازجویی و قضاوت در این شهر مرموز نیز متفاوت است به جای حضور قاضی و هیئت منصفه و دادگاه ، تمام اتفاقات پیرامون شخصیت ها به نوعی اشتباه شخصیت را گوشزد میکنند از موجوداتی که با آنها مبارزه می‌کنید گرفته تا افراد سرگردان دیگری در شهر که خود گناهکارند .گو اینکه این خاصیت شهر در تمامی شماره ها وجود دارد ولی در شماره های مذکور از فرع به اصل بدل شده و محوریت بازی بر عمل انجام گرفته توسط شخصیت اصلی قرار دارد و بحث فرقه ، آلسا و غیره کمتر پرداخته شده است .
در این میان شماره ی چهارم بازی اما فضائی اختصاصی داشت در این شماره یکی از دست پرورده های یتیم خانه ی تحت رهبری فرقه به نام والتر سالیوان که پیرو حزب مادر مقدس است قصد متولد کردن خدا توسط مراسمی به نام قربانی کردن 21 نفر را دارد ، والتر که در کودکی توسط خانواده ی خود رها شده است تصور میکرد اتاقی که در آن بدنیا آمده است مادر او و در حقیقت خداست والتر که تصور میکند مادرش به خواب رفته است سعی دارد از طریق مراسم ذکر شده او را بیدار کند ، هر کدام از افرادی که برای قربانی شدن انتخاب شده اند باید دارای مشخصه ای باشد آخرین نفر این لیست که هدایت آن را بازیباز بر عهده دارد و دریافت کننده ی دانش و تکمیل کننده ی مراسم است ، هنری تونزند نام دارد که حال در همان اتاق تولد والتر زندگی میکند و در طول بازی با پی بردن به ماجرا و کمک های جوزف شرایبر که قبل از هنری در آن اتاق زندگی میکرده است قصد دارد جلوی تکمیل این مراسم را بگیرد . در انتها هنری تونزند با مبارزه با موجودی که والتر به وجود می آورد رویای به وجود آوردن خدا را بار دیگر خراب میکند .
علاوه بر شماره های ذکر شده دو بازی Silent Hill: Origins و Silent Hill: Shattered Memories نیز از سری معرفی شده اند که در اولی به زمان سوزانده شدن آلسا توسط دالیا و چگونگی زنده ماندن آلسا پرداخته شده و در دیگری اتفاقات شماره ی اول بعد از سال ها توسط هری بازسازی میشوند، گر چه با پایان کار تیم سازنده ی اصلی بازی که کار ساخت 4 شماره ی اول بازی را بر عهده داشتند این شماره ها به خوبی پرداخته نشده و دارای نواقصی در حیطه‌ی داستانی هستند اما همچنان سری سایلنت هیل دارای یکی از بهترین داستان ها در طول تاریخ بازیهای رایانه ای است.
لازم به ذکر است بر اساس این بازی تاکنون دو فیلم سینمایی نیز ساخته شده که شماره دوم (تا زمان نگارش این مقاله) هنوز اکران نگردیده است. با توجه به نظر مخاطبان، فیلم اول یکی از برترین و موفق‌ترین فیلم های ساخته شده بر اساس یک بازی ویدیویی می‌باشد.
همچنین شرکت کونامی در سال 2006 و به مناسبت اکران فیلم، مجموعه‌ای ویدیویی را بر روی رسانه‌ی UMD برای PSP عرضه نمود که با نام The Silent Hill Experience شناخته شده و شامل دو کمیک The Hunger و Dying Inside ، ترایلر شماره‌های 1 تا 4 بازی و فیلم، مصاحبه با آهنگ‌ساز افسانه‌ای سری به همراه کارگردان فیلم و برخی موسیقی‌های بازی می‌باشد.

دریافت خلاصه به صورت فایل pdf :دانلود
تهیه و تنظیم خلاصه : (msbazicenter)
مقالات تحلیلی بازی نوشته شده توسط ( Bone Crusher ) :
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش اول )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش دوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش سوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش چهارم )

تاپیک تحلیل بازی نوشته شده توسط ( nemesis ) ( کامل نشده ):
The Lost Memories ---پایه و اساس بازی بزرگ "Silent Hill" -- تحلیلی بزرگ برای این بازی

مقالات مختلف در مورد سری سایلنت هیل:
Silent Hill: Homecoming Plot
Silent Hill: Origins Plot
Silent Hill Shattered Memories Plot
داستان (Silent Hill: Orphan)
شباهت بین Homecoming و Silent Hill 2
تاریخ وقایع Silent Hill و Shepherd's Glen
دانلود Silent Hill 2 - The movie
ترجمه یادداشت های سایلنت هیل 2
ترجمه فارسی دیالوگ های بازی Silent Hill 2: Born from a Wish
سایلنت هیل 4: پرونده قربانیان
ساکنین South Ashfield Heights apartments- قسمت اول - قسمت دوم
یادداشتی کوتاه بر SILENT HILL: HOMECOMING
داستان نسخه اول فیلم سایلنت هیل
Silent Hill: Original Memories
Silent Hill HD Collection Achievements Guide
Little Baroness
جودی میسون
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 1
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 2
طرح اولیه موتور
سایلنت هیل پست 3
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 4
خاطرات الکس شپرد
داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 1 به صورت ویدیویی

163949 163950

داستان سایلت هیل 1 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​

داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 2 به صورت ویدیویی

163952 172258

داستان سایلت هیل 2 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​
 

Attachments

  • sh1.png
    sh1.png
    56.3 KB · مشاهده: 3,611
  • silenthill1.jpg
    silenthill1.jpg
    55.1 KB · مشاهده: 166
آخرین ویرایش:
آخرین پازل بازی که قبل از غول آخر هست.چطوریه؟silent hill : homecoming

تا ان جایی که من یادم هست دو پازل پشت سر هم بودند قبل از غول اخر بازی .1- حلقه های بزرگ:حلقه ی داخلی را تا ان جایی بچر خانید که علا مت انسان در شکاف پایین وسمت راست. علامت کوه ها در پایین سمت چپ وعلامت جریان هوا در با لا قرار گیرد سپس حلقه خارجی را بچرخانید تا علامت چشم وعلامت انسان در پایین وعلامت ترازو هم باعلامت جریان هوا در یک ردیف قرار بگیرد. با حل این معما به طرف در های دوتایی بروید که شامل پازل دیگری است. وحالا حل این معما: حلقه داخلی را بچرخانید تا علامت قطره اب در شکاف قرار گیرد. حلقه خارجی را بچرخانید تا علامت منحنی های عجیب با علامت قطره اب در یک خط قرار بگیرند.
 
یه دفعه میذاری میری؟:| یه کاری می‌کنم سایلنت هیل آرمان‌شهرت بشه، پوستت رو می‌کنم میدم PH باهاش کاردستی درست کنه.:|
نظر لطفتونه جناب آقای برجکیان...
:d
کلاً پایان‌های بازی سرکاری و بی خاصیته!
نه. به نظر من Forgivenessش کاملاً مرتبط بود.
به نظرم بهتره ایشون رو به عنوان یکی از هیولاهای بازی تحلیل کنیم، کارش از شخصیت گذشته:d
اول میگید Walter Sullivan حالا هم هیولا... یه ذره دیگه پیش بریم به خود Samael هم راضی نمیشیا علی...
اون بانکه که صدای آلارمش دم به دقیقه درمیومد
تو بعضی از موارد آره... مخصوصاً همین بانکه...
اما نیازی هم به ارتباط داشتن به داستان نداشتا... همین که درگیر یه ماجرای Silent Hillی میشدیم خودش یه دنیا می ارزید...
 
تو بعضی از موارد آره... مخصوصاً همین بانکه...
اما نیازی هم به ارتباط داشتن به داستان نداشتا... همین که درگیر یه ماجرای Silent Hillی میشدیم خودش یه دنیا می ارزید...

توی ان ما موریت فرعی هم که باید پرنده ها را پیدا می کردیم هم سر کار بودیم یعنی می توانست با تکمیل این ماموریت یک اطلاع با ارزش تری نشان دهد ولی اون ماشین پلیسه که تو شهر بود وهی غیب می شد خیلی عالی بود.
 
نه. به نظر من Forgivenessش کاملاً مرتبط بود.
کلاً میتونستند پایان منطقی تری برای بازی در نظر بگیرند.


تو بعضی از موارد آره... مخصوصاً همین بانکه...
اما نیازی هم به ارتباط داشتن به داستان نداشتا... همین که درگیر یه ماجرای Silent Hillی میشدیم خودش یه دنیا می ارزید...

نه به هر قیمتی! بعضی جاها واقعاً منطق سری زیر سؤال میرفت و بدتر از HC می‌شد!

اصلاً چه نیازی بود اون بابا که داخل کانال مترو لونه کرده بود، تو دنیای ذهنیه مورفی باشه؟ حالا به غیر از ساید کوئست‌ها، در طول بازی هم مواردی از این دست میبینیم که واقعاً بازی رو بی ارزش می‌کنند.

خب الان من این نتیجه رو گرفتم بعد از بازی دوستان: DP بازی خیلی خوبیه به شرطی که با هوم کامینگ ارتباط برقرار کرده باشیم ؟
ینی کسی که هوم کامینگ رو سایلنت هیل حساب نمی کنه این رو هم مثل همون می بینه!

نه این جور نیست، DP از نظر منطق خیلی قوی تر از HC هست، برای همین هست که اگر DP با HC مقایسه بشه، صد در صد قابل قبول تره.
 
آخرین ویرایش:
منی که با SH: HC هم حال کردم شک نکن با این یکی بیشتر رابطه برقرار کردم...
خب الان من این نتیجه رو گرفتم بعد از بازی دوستان: DP بازی خیلی خوبیه به شرطی که با هوم کامینگ ارتباط برقرار کرده باشیم ؟
ینی کسی که هوم کامینگ رو سایلنت هیل حساب نمی کنه این رو هم مثل همون می بینه!
 
در این شکی نیست که کلا تمام شماره های سایلنت هیل شاخه روانشناسانه و فلسفی ای داره که هر کسی نمیتونه درکش کنه در نتیجه میگه که از بازی بدم میاد....همینطور بهتره چونکه اگه اینطور نبود همه میومدن طرف سایلنت هیل و دیگه جذابیتش مثل الان نبود بلکه الان طرفداران خاص خودشو داره که کم هم هستند...ببین فکر نکنم شما شماره های قبلی سایلنت هیل مخصوصا 4 شماره اول رو کامل بازی کرده باشین و گرنه نمیگفتی این بهترین شماره ست...از لحاظ نکات روانشناسانه و عمیق به نظر من این ضعیف ترین شماره ست چونکه از این موارد خیلی خیلی بیشتر در شماره 1 تا 4 دیده میشه تا downpour ...بعدش ما همه فن های سایلنت هیل هستیم که زندگی مون رو با این بازی سر کردیم بس این حرف که ماها این بازی رو درک نمیکنیم و از مسائل روانشناسانه ش سر در نمیاریم خیلی اشتباهه!!!
دنیل لیتچ هم زیاد درکی از سایلنت هیل نداره و گرنه گند نمیزد به موسیقی بازی که فقط اینترو و موسیقی بایانی داشت..اون هم یکی از یکی بدتر)x
در کل این حرف رو هیچکس از فن های سایلنت هیل قبول نداره که این شماره قویترین شماره ست!!!!!!!!!!!!!!!!
شما بهتر یه سری به شماره 1 تا 4 بندازین تا مفهوم واقعی سایلنت هیل براتون زنده بشه;)

---------- نوشته در 11:03 AM اضافه شد ---------- نوشته قبلی در 10:57 AM ارسال شده بود ----------



اول از همه از شما ممنونم که لطف کردید نظر این حقیر رو خوندید
دوم اینکه دوست عزیز من 31 سالمه و از نسخه اول بازی هر موقع اومده نسخه اصلی رو برای پشتیبانی خریدم و بازی کردم (بیش از یک دهه)
طرف حرف من اصلا بچه های بازی سنتر نبودند و اگه دقت میکردید گفتم سایتهایی که امتیاز دادند
بازم سر حرفم هستم و البته نظر شما محترم اما به نظر من این غنی ترین قسمت این سری هستش
 
درود بر همه

اول از همه:

لیان جون خوش برگشتی>:d<
یه دفعه میذاری میری؟:| یه کاری می‌کنم سایلنت هیل آرمان‌شهرت بشه، پوستت رو می‌کنم میدم PH باهاش کاردستی درست کنه.:|



بازی 6 پایان داره:

Forgiveness ، Truth and Justice ، Full Circle ، Execution ، Reversal و Surprise که همون UFO هست. کلاً پایان‌های بازی سرکاری و بی خاصیته!



محمد امین جان قرار نیست تو همه شماره‌ها این بابا رو ببینیم که، کار و زندگی داره خو:d



به نظرم بهتره ایشون رو به عنوان یکی از هیولاهای بازی تحلیل کنیم، کارش از شخصیت گذشته:d

چه کاری بهتر از کشتن اون یارو مورفی ..
ولی شاید حقوقا رو ندان .. اونم شاکی شده نیومده .. بالاخره خرج گرونه:d
 


اول از همه از شما ممنونم که لطف کردید نظر این حقیر رو خوندید
دوم اینکه دوست عزیز من 31 سالمه و از نسخه اول بازی هر موقع اومده نسخه اصلی رو برای پشتیبانی خریدم و بازی کردم (بیش از یک دهه)
طرف حرف من اصلا بچه های بازی سنتر نبودند و اگه دقت میکردید گفتم سایتهایی که امتیاز دادند
بازم سر حرفم هستم و البته نظر شما محترم اما به نظر من این غنی ترین قسمت این سری هستش

دوسته من همان طور که میدانی غنی ترین شماره ی سری سایلنت هیل شماره 2 ان است وبعد شماره 3 واز نظر روانشناسی اول شماره 2 وبعد 4 ان است . ولی سایلنت هیل downpour هم از نظر روانشناسی خوب کار کرده بود وهمان طور که قبلا من گفتم این شماره قابل قبول بود وبه ریشه های سایلنت هیل باز گشته بود و دوباره به سایلنت هیل جان دوباره ای داد ودر باره اهنگ ها وموسیقی بازی که معلوم است کار هیچکس به پای استاد یامااکا نمی رسد. در کل بگم که سایلنت هیلdownpourغنی ترین شماره نیست ولی بدترین شماره هم نیست بلکه یک سایلنت هیل عالی است ودر کنار 4 شماره ی دیگر قرار دارد.
 
هر چقدر هم DP عنوان یک بازی خوب باشه ولی اصلا اون حس SH رو نمی داد.من به شخصه وقتی اولین تریلرش رو دیدم خیلی امیدوار شدم ولی اصلا در حد و اندازه تریلرش نبود.شخصیت پردازی ها به جز مورفی خیلی سطحی بودن(مثل اون یارو مامور پست که می تونست شخصیت خیلی جالبتری داشته باشه)،داستان بازی خیلی کلیشه ای بود و هیچ چیزی نداشت که مخاطب رو به ادامه بازی ترغیب کنه،پایان های بازی هیچ چیز خاصی نداشت و کاملا قابل پیش بینی بود،تنوع دشمنان خیلی خیلی کم بود و دلایل دیگه..
ولی چند تا نکته خوب هم داشت مثلا موسیقی بازی تقریبا خوب بود،بازی به اندازه کافی ترسناک بود،شخصیت خود مورفی خوب پرداخته شده بود
ولی در کل مهم ترین چیزی که من از یک SH دارم داستانش هست که این قسمت منو کاملا نا امید کرد،به نظر من داستان HC با وجود نقایص زیاد جذابتر بود
 



دوم اینکه دوست عزیز من 31 سالمه
WOW... دمت گرم رفیق... یه سر به تاپیک پیرو پاتالا هم بزن. اونجا همه پیرمردا و پیرزن های دنیای GAME دور هم جمعیم...
;)
بابا بچه ها دست بردارید دیگه... اگه بخواید اینجوری حساب کنید که اونوقت حالا حالاها باید منتظر یه Silent Hill باب طبع باشیم. من نمیگم SH: DP مشکلی نداشت اما اونقدر ها هم بد نبود. به نظر من که اصلاً بد نبود. من تنها ایرادی که به بازی می تونم بگیرم تنوع کم دشمنانش بود و یه کوچکولو مشکلات فنی گرافیکی...
شد 2 تا ایراد... :p
به غیر از این از همه چیزش لذت بردم.... Music هاش، اتمسفرش، شخصیت پردازیش، داستان و ... و ... و ...
بخوایم همه چیز رو منطقی در نظر بگیریم که نمیشه... اگه اینطوره پس چرا اصلاً اومدیم سراغ این دنیای خارق العاده ی GAME... میرفتیم تو همون واقعیت ها و منطق های به درد نخورش غرق میشدیم دیگه...
باید بی هیچ مرز و محدودیتی تو بازی غرق میشدیم تا لذت کافی رو ببریم...
باورتون نمیشه... توی Side Questی که فکر کنم اسمش Dead Man's Hand بود "همونی که قلب اون آقاهه رو باید از سرداب خونش پیدا می کردی و بر میگردوندی"... خُب فرض کنیم یکی از بی ربط ترین Side Quest هاش بود... اما من طوری غرق بازی بودم که وقتی قلبه رو برداشتم از تو شیشه و خواستم برگردم، اونایی که بازی کردن می دونن، وقتی که یه خروار از اون بابا لنگ درازها و اون زنیکه های چنگولی بلند سرم آوار شده بودن، اولاً به شدت ترسیده بودم... باور کنید... جدی جدی ترسیده بودم و دوماً چنان حس یه فرد آتش نشان بهم دست داده بود :d که میخواستم قلبه اون آقاهه رو زود بهش برسونم که دیوانه وار داشتم میدویدم و هر کی میومد جلوم یه تیر Shot Gun حرومش میکردم تا زودتر به اون آقاهه برسم... انگار طرف زنده بود و نیاز به اون قلب داشت...
خیلی بهم مزه داد... خیلی...
 
خب بچه ها یه نکته جالب:
توی سایلنت هیل 3 برید بالای پشت بام بیمارستان و برید طرف همونجایی که جیمز توسط کله هرمی پرت شد پایین و اونجا رو چک کنید هدر یه جمله ای میگه...
ولی من بهتون نمیگم, برید خودتون ببنید چی میگه...:d
چیزه خیلی جالبی میگه...
 
خب بچه ها یه نکته جالب:
توی سایلنت هیل 3 برید بالای پشت بام بیمارستان و برید طرف همونجایی که جیمز توسط کله هرمی پرت شد پایین و اونجا رو چک کنید هدر یه جمله ای میگه...
ولی من بهتون نمیگم, برید خودتون ببنید چی میگه...:d
چیزه خیلی جالبی میگه...
منم اینو دیده بودم... اما منم نمیگم.
:d
 
سلام
آخرین پازل بازی که قبل از غول آخر هست.چطوریه؟silent hill : homecoming
شهاب‌جان توضیح دادند. این هم برای تکمیل
03436524608445286423.jpg
خب بچه ها یه نکته جالب:
توی سایلنت هیل 3 برید بالای پشت بام بیمارستان و برید طرف همونجایی که جیمز توسط کله هرمی پرت شد پایین و اونجا رو چک کنید هدر یه جمله ای میگه...
ولی من بهتون نمیگم, برید خودتون ببنید چی میگه...:d
چیزه خیلی جالبی میگه...
وگوئه:
.It's just a normal screen
It doesn't look like it's about to break and fall
 
وگوئه:
:eek:
آقا مسعود کارت خیلی درسته...
من خودم یادم نبود چی میگه:d

---------- نوشته در 11:08 PM اضافه شد ---------- نوشته قبلی در 10:53 PM ارسال شده بود ----------

خب, شاید تعداد کمی از شما این عکس رو توی sh2 دیده...
این عکس روی دیوار اتاقی هست که جیمز از دست کله هرمی توی یه کمد قایم میشه...

94643902255368843515.jpg


به نظرتون چه چیزی جالبی توی این عکس دیده میشه؟:d
 

کاربرانی که این گفتگو را مشاهده می‌کنند

تبلیغات متنی

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی همین حالا ثبت نام کن
or