بحث و تبادل نظر در مورد سری Silent Hill (خلاصه داستان در پست اول)

علاقه دارید کدام نسخه از سری بازی سایلنت هیل ریمیک بشود؟


  • مجموع رای دهنده‌ها
    44

Silent Dream

In madness you dwell
کاربر سایت
shf_banner.png

پس از گذشت ده سال از انتشار آخرین نسخه سایلنت هیل بالاخره کونامی در اکتبر سال 2022 نسخه جدیدی از این سری را با نام Silent Hill ƒ معرفی کرد. داستان بازی کاملا جدید خواهد بود و در سال 1960 و در ژاپن رخ میدهد و دنیایی زیبا ولی در عین حال وحشتناک را به تصویر میکشد. این بازی توسط NeoBards Entertainment در حال ساخت است و هنوز تاریخ انتشار آن مشخص نیست..
  1. نوشته شده توسط Ryūkishi07، مشهور برای رمان‌های تصویری ژاپنی که به معماهای قتل، وحشت روانی و فراطبیعی می‌پردازند.
  2. طراحی موجودات و شخصیت‌ها توسط kera
توسعه‌دهنده: NeoBards Entertainment
ناشر: Konami Digital Entertainment
کارگردان: Al Yang
تهیه‌کننده: Motoi Okamoto
نویسنده: Ryukishi07
طراح: kera
تاریخ انتشار: TBA (مشخص نیست)
پلتفرم‌ها: TBA (مشخص نیست)

wire.png

نویسنده ای به نام Harry Mason و همسرش در حین عبور از یک جاده، نوزادی را یافته و نام او را شریل می‌گذارند. چهار سال بعد همسر هری فوت می‌کند. سه سال پس از فوت همسرش، هری بنا به دلایلی تصمیم می‌گیرد با شریل به شهری که وی را در نزدیکی آن یافته بودند سفر کند. شب هنگام، در جاده‌ی کنار شهر، پلیسی موتورسوار از کنار آنها عبور کرده و توجه هری را جلب می کند. اندکی جلوتر، هری متوجه موتور پلیسی میشود که بدون سرنشین در کنار جاده افتاده در همین حین، در روبروی خود دختری را وسط جاده می‌بیند. برای اجتناب از تصادف با او، دیوانه‌وار فرمان را می چرخاند. اما ماشین منحرف شده و به دره‌ی کناری سقوط می‌کند. هری پس از به هوش آمدن، متوجه غیبت شریل می‌شود. در حین جستجو، شبح شریل را می‌بیند و به دنبال او می‌دود. در انتهای معبری تنگ، ناگهان همه‌چیز در تاریکی فرو می‌رود و چهره آنجا تغییر می‌کند. هری مصمم ادامه ‌می‌دهد اما در اثر حمله‌ی چند موجود هیولا مانند به حالت مرگ روی زمین می‌افتد.
وقتی هری بعد از آن حادثه در کافه ای بیدار می‌شود، با همان پلیس روبرو می‌شود. آنها با هم از اتفاقات عجیب شهر و حالت غیرعادی آن سخن می‌گویند. پلیس Cybil Bennet‌ نام دارد و به هری در یافتن شریل کمک می‌کند. حالت عادی شهر اینگونه است: خالی از سکنه، فرو رفته در مه، محصور شده توسط دره‌های عمیق و پر از هیولا. اما در حالت غیر عادی به تمامی این موارد تاریکی مطلق تکه گوشت های آویزان از در و دیوار سکوتی مرگبارتر هم اضافه میشود . هری در جستجوی شریل به مکان‌های زیادی از شهر مراجعه می‌کند: مدرسه، کلیسا، بیمارستان، فاضلاب، پارک تفریحی و در بعضی از آنها با شخصیت‌هایی آشنا می‌شود. با پیرزن عجیبی به نام Dahlia Gillespie در کلیسا، دکتر Michael Kaufmann و پرستاری به نام Lisa Garland در بیمارستان. همچنین مرتب شبح دختری را می‌بیند که باعث تصادف او شده بود به نام Alessa. دالیا اطلاعات زیادی درباره‌ی هری و شهر دارد دکتر کافمن و لیزا هم هر کدام مطالب جدیدی به اطلاعات هری اضافه میکنند. در طول بازی اطلاعات زیادی از شهر به دست می‌آوریم خواه از لابلای روزنامه‌های باطله و کتاب‌ها و خواه از این شخصیت‌ها. شهر مکانی نفرین شده بوده و در سال‌های جنگ‌های داخلی، اعدام‌های زیادی در زندان آن صورت گرفته است. شهر قدمت زیادی دارد و قرن‌ها قبل، بومیان ساکن آنجا بودند. از همان زمان، آیینی شیطانی در شهر رواج داشته است. در سده‌های اخیر، پس از سکونت مهاجران در شهر، تلفیقی از آیین باستانی شهر با آیین‌های مهاجران پدید می‌آید که با نام The Order شناخته می‌شود. پیروان و سردمداران این فرقه اعتقادات عجیب و خطرناکی‌ دارند. این فرقه به سه شاخه‌ی اصلی تقسیم می‌شود که یکی از آنها «مادر مقدس» می‌باشد. در راس این شاخه دالیا قرار دارد که آلسا دختر وی است. این فرقه به خدایی اعتقاد دارد که باید در روی زمین متولد شده سپس بهشت موعود فرقه را بنا کند. بر اساس مدارک به دست آمده، این خدا یک بار متولد شده و مرده است و حال باید برای بار دوم متولد یا فراخوانده شود. دالیا متوجه می‌شود که مشخصات دختر وی، آلسا، با مشخصات مادر خدا که در متون قدیمی پیش‌بینی شده هم‌خوانی دارد پس او را تربیت می‌کند تا مراسم تولد را انجام دهد. در این مراسم، باید مادر خدا سوزانده شود. مراسم در سن 7 سالگی آلسا انجام می‌شود و بدن کباب شده‌ی وی را به بیمارستان انتقال می‌دهند. اما او ناقص است. آلسا در نهایت درد و رنج، قسمتی از روح خودش را به صورت یک نوزاد از شهر بیرون می‌فرستد و با استفاده از قدرت ذهن خود، شهر را به جهنمی بی‌بدیل تبدیل می‌کند. دالیا برای اتمام نقشه خود، توسط خود آلسا، شریل را فرا می‌خواند تا روح مادر خدا تکمیل شود. در این بین دکتر کافمن مسئول امور پزشکی آلساست.
آلسا در برابر دالیا مقاومت می‌کند اما دالیا با فریب هری، خود را به آلسا می‌رساند و مراسم را مجدداً انجام می‌دهد اما در همین حین هری سر می‌رسد. روح شریل به آلسا می‌پیوندد تا مادر خدا کامل گردد. دکتر کافمن به قصد نابودی این روح، دارویی را به سمت وی پرتاب می‌کند اما اینکار باعث می‌شود خدا (در شماره‌ی اول این خدا با نام «سامایل» معرفی می گردد) متولد شود. در اولین اقدام، سامایل، دالیا را آتش می‌زند. اما هری با سامایل می‌جنگد و او را شکست می‌دهد. پس از نابودی سامایل، مادر خدا ظاهر می‌شود و نوزادی را به هری می‌دهد سپس، راه فرار از آن مهلکه را به او نشان می‌دهد.
هری نوزاد را از شهر دور کرده و در جایی به طور ناشناس او را بزرگ می‌کند. نام این نوزاد را Heather می‌گذارد. هدر کودکی عادی نبود و گاها ، رفتارهای عجیبی از خود بروز می‌داد.
17 سال پس از این ماجرا، دختر نفر دوم فرقه، یعنی «Claudia Wolf» تصمیم می‌گیرد آن نوزاد را پیدا کند تا مراسم دوباره به جریان بیفتد. با کمک کشیش دیگری به نام «Vincent»، کاراگاهی به نام «Douglas Cartland» را استخدام می‌کند تا این کودک را پیدا کند. داگلاس هدر را پیدا می‌کند اما از نیت اصلی کارفرمایان خود اطلاع ندارد. روزی که هدر به مرکز خرید شهر رفته‌بود،‌ داگلاس را در مقابل خود می‌بیند. هدر بی خبر از همه‌جا به خیال اینکه داگلاس یک مزاحم است، می‌گریزد ولی داگلاس قبلاً محل او را به کلودیا و وینسنت اطلاع داده‌است. هدر به سمت خانه و نزد هری حرکت می‌کند اما اطراف او پر از هیولاهایی هولناک شده است. در اینجا برای اولین بار، کلودیا را ملاقات می‌کند. کلودیا درتلاش است تا هدر چیزی را به یاد بیاورد. هدر پس از گذشتن از مرکز خرید و ایستگاه مترو، درساختمانی نیمه‌کاره در نزدیکی محل سکونت خود با وینسنت روبرو می‌شود.
هدر به آپارتمان خود می‌رسد اما درآنجا پدرش، هری را غرق در خون و بی‌جان می‌یابد. او کلودیا را در پشت‌بام می‌بیند و او را مسئول قتل پدرش می داند. هدر قصد انتقام دارد اما کلودیا به سایلنت هیل می‌رود. هدر به همراه داگلاس (که کمابیش به واقعیت پی برده است) به سمت سایلنت هیل حرکت می‌کند.
هدر تقریباً گذشته‌ی خود را به یاد آورده است؛ او همان روح واحد آلسا و شریل است که توسط مادر خدا به هری سپرده شد. پس از حلول روح آلسا و شریل، جنین خدا هم وارد بدن او شده است اما تحت تاثیر فراموشی هدر، عقیم مانده و برای بارور شدن، نیاز دارد تا آتش خشم و نفرت در درون هدر شعله‌ور شود. کلودیا در تمام طول داستان سعی بر این دارد تا همین میراث آلسا را بیدار کند و برای همین منظور، هری را می‌کشد تا او را از سر راه بردارد. در این میان، وینسنت که منافع خود را با تولد خدا در خطر می‌بیند، سعی می‌کند توسط هدر، کلودیا و عقایدش را نابود کند.
پس از رسیدن به شهر، هدر به بیمارستان می‌رود. او با راهنمایی‌های علنی یا مخفیانه‌ی وینسنت،‌ پدر کلودیا یعنی «لئونارد» را که در بیمارستان زندانی شده می‌کشد تا متاترون را به دست آورد. متاترون، نماد خیر و روشنی و در مقابل سامایل است و وینسنت تصور میکند متاترون میتواند در مبارزه با کلادیا به هدر کمک کند. در ادامه،‌هدر به کلیسای فرقه می‌رسد. کلودیا، وینسنت را ، که به زعم او خیانت کرده‌است، می‌کشد. هری مقداری از داروی دکتر کافمن را به شکل یه قرص به هدر داده بود. هدر آن قرص را می‌بلعد و در نتیجه، جنین خدا را بالا می‌آورد. کلودیا جنین را می‌بلعد و آنرا به شکل ناقص بارور می‌کند. در نهایت کلودیا به دست خدای متولد شده نابود می‌شود و هدر هم وی را می‌کشد. تا بار دیگر تفکرات منحرف فرقه برای به وجود آوردن خدا عقیم بماند.

آنچه که شما در بالا مطالعه کردید تنها بخشی از شهر و اتفاقات رخ داده در آن است در شماره های دوم و چهارم و پنجم از بازی بخشی دیگر از توانایی های شهر حضور پر رنگی دارد و آن هم قضاوت و مجازات است ، شهر به خاطر اتفاقاتی که به خود دیده است دارای قدرتهایی خاص است یکی از این قدرتها فراخواندن افراد است در شماره های دوم و پنجم ما شاهد حضور افرادی در شهر هستیم که به نوعی گناهکارند و شهر برای قضاوت در مورد آن ها ، دعوتشان کرده است .
جیمز ساندرلند مردی که زن مریضش را کشته است و همینطور الکس شفرد که باعث مرگ برادر کوچکتر خود شده است با پا گذاشتن به شهر اماده پاسخگویی به اشتباهاتی میشوند که سعی در فراموش کردن آن ها داشته اند ، صد البته که نوع بازجویی و قضاوت در این شهر مرموز نیز متفاوت است به جای حضور قاضی و هیئت منصفه و دادگاه ، تمام اتفاقات پیرامون شخصیت ها به نوعی اشتباه شخصیت را گوشزد میکنند از موجوداتی که با آنها مبارزه می‌کنید گرفته تا افراد سرگردان دیگری در شهر که خود گناهکارند .گو اینکه این خاصیت شهر در تمامی شماره ها وجود دارد ولی در شماره های مذکور از فرع به اصل بدل شده و محوریت بازی بر عمل انجام گرفته توسط شخصیت اصلی قرار دارد و بحث فرقه ، آلسا و غیره کمتر پرداخته شده است .
در این میان شماره ی چهارم بازی اما فضائی اختصاصی داشت در این شماره یکی از دست پرورده های یتیم خانه ی تحت رهبری فرقه به نام والتر سالیوان که پیرو حزب مادر مقدس است قصد متولد کردن خدا توسط مراسمی به نام قربانی کردن 21 نفر را دارد ، والتر که در کودکی توسط خانواده ی خود رها شده است تصور میکرد اتاقی که در آن بدنیا آمده است مادر او و در حقیقت خداست والتر که تصور میکند مادرش به خواب رفته است سعی دارد از طریق مراسم ذکر شده او را بیدار کند ، هر کدام از افرادی که برای قربانی شدن انتخاب شده اند باید دارای مشخصه ای باشد آخرین نفر این لیست که هدایت آن را بازیباز بر عهده دارد و دریافت کننده ی دانش و تکمیل کننده ی مراسم است ، هنری تونزند نام دارد که حال در همان اتاق تولد والتر زندگی میکند و در طول بازی با پی بردن به ماجرا و کمک های جوزف شرایبر که قبل از هنری در آن اتاق زندگی میکرده است قصد دارد جلوی تکمیل این مراسم را بگیرد . در انتها هنری تونزند با مبارزه با موجودی که والتر به وجود می آورد رویای به وجود آوردن خدا را بار دیگر خراب میکند .
علاوه بر شماره های ذکر شده دو بازی Silent Hill: Origins و Silent Hill: Shattered Memories نیز از سری معرفی شده اند که در اولی به زمان سوزانده شدن آلسا توسط دالیا و چگونگی زنده ماندن آلسا پرداخته شده و در دیگری اتفاقات شماره ی اول بعد از سال ها توسط هری بازسازی میشوند، گر چه با پایان کار تیم سازنده ی اصلی بازی که کار ساخت 4 شماره ی اول بازی را بر عهده داشتند این شماره ها به خوبی پرداخته نشده و دارای نواقصی در حیطه‌ی داستانی هستند اما همچنان سری سایلنت هیل دارای یکی از بهترین داستان ها در طول تاریخ بازیهای رایانه ای است.
لازم به ذکر است بر اساس این بازی تاکنون دو فیلم سینمایی نیز ساخته شده که شماره دوم (تا زمان نگارش این مقاله) هنوز اکران نگردیده است. با توجه به نظر مخاطبان، فیلم اول یکی از برترین و موفق‌ترین فیلم های ساخته شده بر اساس یک بازی ویدیویی می‌باشد.
همچنین شرکت کونامی در سال 2006 و به مناسبت اکران فیلم، مجموعه‌ای ویدیویی را بر روی رسانه‌ی UMD برای PSP عرضه نمود که با نام The Silent Hill Experience شناخته شده و شامل دو کمیک The Hunger و Dying Inside ، ترایلر شماره‌های 1 تا 4 بازی و فیلم، مصاحبه با آهنگ‌ساز افسانه‌ای سری به همراه کارگردان فیلم و برخی موسیقی‌های بازی می‌باشد.

دریافت خلاصه به صورت فایل pdf :دانلود
تهیه و تنظیم خلاصه : (msbazicenter)
مقالات تحلیلی بازی نوشته شده توسط ( Bone Crusher ) :
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش اول )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش دوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش سوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش چهارم )

تاپیک تحلیل بازی نوشته شده توسط ( nemesis ) ( کامل نشده ):
The Lost Memories ---پایه و اساس بازی بزرگ "Silent Hill" -- تحلیلی بزرگ برای این بازی

مقالات مختلف در مورد سری سایلنت هیل:
Silent Hill: Homecoming Plot
Silent Hill: Origins Plot
Silent Hill Shattered Memories Plot
داستان (Silent Hill: Orphan)
شباهت بین Homecoming و Silent Hill 2
تاریخ وقایع Silent Hill و Shepherd's Glen
دانلود Silent Hill 2 - The movie
ترجمه یادداشت های سایلنت هیل 2
ترجمه فارسی دیالوگ های بازی Silent Hill 2: Born from a Wish
سایلنت هیل 4: پرونده قربانیان
ساکنین South Ashfield Heights apartments- قسمت اول - قسمت دوم
یادداشتی کوتاه بر SILENT HILL: HOMECOMING
داستان نسخه اول فیلم سایلنت هیل
Silent Hill: Original Memories
Silent Hill HD Collection Achievements Guide
Little Baroness
جودی میسون
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 1
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 2
طرح اولیه موتور
سایلنت هیل پست 3
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 4
خاطرات الکس شپرد
داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 1 به صورت ویدیویی

163949 163950

داستان سایلت هیل 1 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​

داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 2 به صورت ویدیویی

163952 172258

داستان سایلت هیل 2 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​
 

Attachments

  • sh1.png
    sh1.png
    56.3 KB · مشاهده: 3,611
  • silenthill1.jpg
    silenthill1.jpg
    55.1 KB · مشاهده: 166
آخرین ویرایش:
تا اینجا چندتا نکته :
تو حیاط زندان پای چوبه‌ی دار چی نوشته بود؟
sh2_memo_47.jpg
اقا مسعود نمیشه همشو یه جا بگید؟ :d
چون نظر من که خیلی مثبت هس :d
.......
دستتون هم درد نکنه :)
 
سلامهمونطور که گفتم بنده دارم شون.اراده کن در خدمت هستم. راستی مشکلت حل شد؟
داداش داري در حقم برادري ميكني مرسي اونجا رو نتونستم رد كنم واقعا مسخرست در كل حساب كار تو مغزم ولي به اون كليد گره خورده من ابتدا بايد وارد آينه اتاق كنار دو وان بشم وقتي اومدم بيرون بايد كليد اتاق بلون گينگز رو پيدا كنم(مشكلم همينجاست) بعد دوباره وارد آينه بشم آب توالت رو خالي كنم حالا به وسيله كليد اتاق بلون گينگز وارد اتاق بشم اونجا بازم آينه هست وارد آينه ميشم ازروي در شاتگان رو برميدارم حالا به راهرويي كه قبلا مسيرش رو بوسيله ميلگرد مسدود كرده بودن از پشت وارد ميشم به اتاق آخر راهرو ميرم و كليد بين دو وان رو روي زمين برميدارم اين تنها راه كه بنظرم ميرسه ولي من تو پيدا كردن كليد اتاق بلون گينگز گير كردم راستي آدرسم رو واست پ.خ كنم؟
 
دوستان در مورد silent hill downpour به امتیازات پایین توجه نکنید
این بازی یک شاهکار منحصر به فرد هستش
بازی کاملا دارای نقاط قوت برجسته ای بر گرفته از علم غنی روانشناسی هستش و کاملا سعی در اشکار سازی دنیای پیچیده درونی انسان از اعماق فکر و ترکیبش با عناصر عرفانی داره
در خیلی از لحظه ها ادم یاده امپراطوری درون ساخته دیوید لینچ میفته که درک کاملش نیازمند فهمیدن سوررالیست هستش
کارگردان بازی زیزکانه سعی کرده این فضا رو حتی در رویارویی مورفی با گذشته وهم الودش حفظ بکنه و رو به نوشتن سه قطعه شعر الهام بخش کرده... در قطعه پایانی شعر که میگه سرنوشت هر انسان را خودش رقم میزنه و boogeyman اون رو به سکوت وادار میکنه نمایانگر نوعی تنش در میان اگزیستانسیالیسم و خرافات گرایی هستش تا جایی که مورفی تمام اتفاقاتی که براش میفته رو در ابتدا بازی ذهن میدونه و به اون چیزی که سرش میاد نوعی شک دکارتی داره (رجوع شود به شک در فلسفه دکارت)
در صحنه هایی از بازی مورفی به جبری که زندگیش رو تبدیل به جهنم کرده اعتراض میکنه و بیننده رو دچار این دوگانگی میکنه که اگه مورفی به این حد به جبر در زندگیش ایمان داره پس دیگه برای چی تلاش میکنه... که به نوعی یاداور عکس العمل جنبش پست مدرن دهه شصت میلادی بر علیه جبر حاکم بر زندگی هستش
دیالوگ های بازی فوق العاده هستند حتما تجربش کنید

ببخشید سر زده اومدم تو بحث ... تنها قصدم این بود که بگم باید بتونید این بازی رو درک بکنید و باش ارتباط برقرار کنید
به جرات میشه گفت این قویترین بازی که تا الان ساخته شده
از این بازی هاست که 4 سال دیگه بعضی ها شاید درک کنند چی بود
 
برف... سرما... وحشت... تنهایی... مه... یه صدا تو سرت که زمزمه میکنه: تو اینجایی تا تقاص گناهانت رو پس بدی...
Welcome to Silent Hill
سلام سلام به همه ی ساکنین این شهر مه گرفته، مخوف، برزخی، برفی... و صد البته دلنشین:p
چطورید رفقا...؟ خدا لعنتتون نکنه، دلم یه ذره شده بود براتون... از صبح های برفی و مه گرفتتون چه خطرا...;)
چه کردید با SH: DP...؟ من که همچنان لذت بازی کردن یه SH تا حدودی نیمه وفادار به مقدار لازم و بالا نسبت به SHهای اصیل خودمون...
چی شد، چی گفتم...
من که هنوز لذت بازی کردنش رُ فراموش نکردم...
یه اعترافی بکنم؟ قدم گذاشتن تو این شهر و میون شما رفیق رفقا همیشه بهترین و خوشایندترین اتفاقیه که ممکنه برای هر کسی بیافته...
YEAAAAAAAAAAH yeah
 
برف... سرما... وحشت... تنهایی... مه... یه صدا تو سرت که زمزمه میکنه: تو اینجایی تا تقاص گناهانت رو پس بدی...
Welcome to Silent Hill
سلام سلام به همه ی ساکنین این شهر مه گرفته، مخوف، برزخی، برفی... و صد البته دلنشین:p
چطورید رفقا...؟ خدا لعنتتون نکنه، دلم یه ذره شده بود براتون... از صبح های برفی و مه گرفتتون چه خطرا...;)
چه کردید با SH: DP...؟ من که همچنان لذت بازی کردن یه SH تا حدودی نیمه وفادار به مقدار لازم و بالا نسبت به SHهای اصیل خودمون...
چی شد، چی گفتم...
من که هنوز لذت بازی کردنش رُ فراموش نکردم...
یه اعترافی بکنم؟ قدم گذاشتن تو این شهر و میون شما رفیق رفقا همیشه بهترین و خوشایندترین اتفاقیه که ممکنه برای هر کسی بیافته...
YEAAAAAAAAAAH yeah
وای بچه ها این لیون خودمونه, برگشته!!!:hug:
آخه کجا بودی بی وفا, دلمون برات یه ذره شده بود:((
دوتا بوس بده ببینم:-*:-*
البته بوست میکنم پیش خودت یه وقت فکر بد نکنیا:p
دوستان بازگشت حاج لیون را به شهر مه گرفته سایلنت هیل تبریک میگوییم.:d
(از طرف اهالی سایلنت هیل)
 
دوستان در مورد silent hill downpour به امتیازات پایین توجه نکنید
این بازی یک شاهکار منحصر به فرد هستش
بازی کاملا دارای نقاط قوت برجسته ای بر گرفته از علم غنی روانشناسی هستش و کاملا سعی در اشکار سازی دنیای پیچیده درونی انسان از اعماق فکر و ترکیبش با عناصر عرفانی داره
در خیلی از لحظه ها ادم یاده امپراطوری درون ساخته دیوید لینچ میفته که درک کاملش نیازمند فهمیدن سوررالیست هستش
کارگردان بازی زیزکانه سعی کرده این فضا رو حتی در رویارویی مورفی با گذشته وهم الودش حفظ بکنه و رو به نوشتن سه قطعه شعر الهام بخش کرده... در قطعه پایانی شعر که میگه سرنوشت هر انسان را خودش رقم میزنه و boogeyman اون رو به سکوت وادار میکنه نمایانگر نوعی تنش در میان اگزیستانسیالیسم و خرافات گرایی هستش تا جایی که مورفی تمام اتفاقاتی که براش میفته رو در ابتدا بازی ذهن میدونه و به اون چیزی که سرش میاد نوعی شک دکارتی داره (رجوع شود به شک در فلسفه دکارت)
در صحنه هایی از بازی مورفی به جبری که زندگیش رو تبدیل به جهنم کرده اعتراض میکنه و بیننده رو دچار این دوگانگی میکنه که اگه مورفی به این حد به جبر در زندگیش ایمان داره پس دیگه برای چی تلاش میکنه... که به نوعی یاداور عکس العمل جنبش پست مدرن دهه شصت میلادی بر علیه جبر حاکم بر زندگی هستش
دیالوگ های بازی فوق العاده هستند حتما تجربش کنید

ببخشید سر زده اومدم تو بحث ... تنها قصدم این بود که بگم باید بتونید این بازی رو درک بکنید و باش ارتباط برقرار کنید
به جرات میشه گفت این قویترین بازی که تا الان ساخته شده
از این بازی هاست که 4 سال دیگه بعضی ها شاید درک کنند چی بود

در این شکی نیست که کلا تمام شماره های سایلنت هیل شاخه روانشناسانه و فلسفی ای داره که هر کسی نمیتونه درکش کنه در نتیجه میگه که از بازی بدم میاد....همینطور بهتره چونکه اگه اینطور نبود همه میومدن طرف سایلنت هیل و دیگه جذابیتش مثل الان نبود بلکه الان طرفداران خاص خودشو داره که کم هم هستند...ببین فکر نکنم شما شماره های قبلی سایلنت هیل مخصوصا 4 شماره اول رو کامل بازی کرده باشین و گرنه نمیگفتی این بهترین شماره ست...از لحاظ نکات روانشناسانه و عمیق به نظر من این ضعیف ترین شماره ست چونکه از این موارد خیلی خیلی بیشتر در شماره 1 تا 4 دیده میشه تا downpour ...بعدش ما همه فن های سایلنت هیل هستیم که زندگی مون رو با این بازی سر کردیم بس این حرف که ماها این بازی رو درک نمیکنیم و از مسائل روانشناسانه ش سر در نمیاریم خیلی اشتباهه!!!
دنیل لیتچ هم زیاد درکی از سایلنت هیل نداره و گرنه گند نمیزد به موسیقی بازی که فقط اینترو و موسیقی بایانی داشت..اون هم یکی از یکی بدتر)x
در کل این حرف رو هیچکس از فن های سایلنت هیل قبول نداره که این شماره قویترین شماره ست!!!!!!!!!!!!!!!!
شما بهتر یه سری به شماره 1 تا 4 بندازین تا مفهوم واقعی سایلنت هیل براتون زنده بشه;)

---------- نوشته در 11:03 AM اضافه شد ---------- نوشته قبلی در 10:57 AM ارسال شده بود ----------

برف... سرما... وحشت... تنهایی... مه... یه صدا تو سرت که زمزمه میکنه: تو اینجایی تا تقاص گناهانت رو پس بدی...
Welcome to Silent Hill
سلام سلام به همه ی ساکنین این شهر مه گرفته، مخوف، برزخی، برفی... و صد البته دلنشین:p
چطورید رفقا...؟ خدا لعنتتون نکنه، دلم یه ذره شده بود براتون... از صبح های برفی و مه گرفتتون چه خطرا...;)
چه کردید با SH: DP...؟ من که همچنان لذت بازی کردن یه SH تا حدودی نیمه وفادار به مقدار لازم و بالا نسبت به SHهای اصیل خودمون...
چی شد، چی گفتم...
من که هنوز لذت بازی کردنش رُ فراموش نکردم...
یه اعترافی بکنم؟ قدم گذاشتن تو این شهر و میون شما رفیق رفقا همیشه بهترین و خوشایندترین اتفاقیه که ممکنه برای هر کسی بیافته...
YEAAAAAAAAAAH yeah

به به به...سلااااااااام...چه خبر یه دفعه گذاشتی رفتی...خیلی دلم برات تنگ شده بود....امیدورام دیگه نری...
ببین سایلنت هیل downpour هم من و تعدادی از بچه ها تموم کردیم....نظرم هم گفتم و بازم میگم که بازی ای نبود که بشه روش بعنوان یه سایلنت هیل اصیل حساب باز کرد...فقط بعضی از تیکه هاش جالب بود مثل اشاراتی به شماره های قبلی مثل رفتن توی اتاق هنری!:(( که خودم برای بار اول بیداش کردم:>:d و بعضی جاهای دیگه....از همه بیشتر موسیقی افتضاحش توی ذوق میزد :-& البته درجه افتضاحیش رو نسبت به شماره های قبلی سایلنت هیل میگم ها نه نسبت به بازی های دیگه....ولی واقعا sh:hc خوب بود...بدترین ضد حال هم re:orcبود:-& که ضربه یه اساسی ای بهمون وارد کرد تا همچنان منتظر re6 بمونیم
 
دوتا بوس بده ببینم:-*:-*
بوس رو هستم شدید...:d
ماچ ماچ...
دوستان بازگشت حاج لیون را به شهر مه گرفته سایلنت هیل تبریک میگوییم.:d
(از طرف اهالی سایلنت هیل)
عه امیر... حاجی خودتی مرد حسابی...

ببین سایلنت هیل downpour هم من و تعدادی از بچه ها تموم کردیم....نظرم هم گفتم و بازم میگم که بازی ای نبود که بشه روش بعنوان یه سایلنت هیل اصیل حساب باز کرد...فقط بعضی از تیکه هاش جالب بود مثل اشاراتی به شماره های قبلی مثل رفتن توی اتاق هنری!:(( که خودم برای بار اول بیداش کردم:>:d و بعضی جاهای دیگه....از همه بیشتر موسیقی افتضاحش توی ذوق میزد :-& البته درجه افتضاحیش رو نسبت به شماره های قبلی سایلنت هیل میگم ها نه نسبت به بازی های دیگه....ولی واقعا sh:hc خوب بود...بدترین ضد حال هم re:orcبود:-& که ضربه یه اساسی ای بهمون وارد کرد تا همچنان منتظر re6 بمونیم
آره SH: DP که معرکه بود. به من که خیلی مزه داد. باورتون نمیشه اولش جو SH2 گرفته بود منو... خیلی تداعی کننده بود، مگه نه؟ ولی در کل من که خیلی باهاش حال کردم. Music هاش هم به خوبی کارای Yamaoke نبود ولی همچینا هم بد نبودا...
کلاً Loyalty to the End جواب داد اینجا...
 
آره SH: DP که معرکه بود. به من که خیلی مزه داد. باورتون نمیشه اولش جو SH2 گرفته بود منو... خیلی تداعی کننده بود، مگه نه؟ ولی در کل من که خیلی باهاش حال کردم. Music هاش هم به خوبی کارای Yamaoke نبود ولی همچینا هم بد نبودا...
کلاً Loyalty to the End جواب داد اینجا...
لیون خداوکیلی DP معرکه بود نه میخوام بدونم معرکه بود این بازی؟!!!
من یه بار تمومش کردم بعدم رفتم با یه بازی دیگه عوضش کردم...
به نظرم DP بوق بود!!!:d
 
لیون خداوکیلی DP معرکه بود نه میخوام بدونم معرکه بود این بازی؟!!!
من یه بار تمومش کردم بعدم رفتم با یه بازی دیگه عوضش کردم...
به نظرم DP بوق بود!!!:d
عه... یعنی چی امیر... خداییش چه چیزیش بهت حال نداد...؟
حس Silent Hillی بهت نمیداد که میداد... داستانش... اِی خوب نبود که بود...
البته این گرافیکش رو اعصاب بودا... هی تند تند رندر میشد صفحه. میرفت رو اعصاب...
ولی SideQuest هاش به نظر من معرکه بود... می دونی چرا میگم! چون قبلاً وقتی تو شهر پرسه میزدی تقریباً بی هدف بود یا نهایتاً برای پیدا کردن مهمات و First Aid Kit و این چیزا بود... اما تو این شماره گوشه گوشه ی شهر پُر بود از ماجراهای Silent Hillی...
 
عه... یعنی چی امیر... خداییش چه چیزیش بهت حال نداد...؟
حس Silent Hillی بهت نمیداد که میداد... داستانش... اِی خوب نبود که بود...
البته این گرافیکش رو اعصاب بودا... هی تند تند رندر میشد صفحه. میرفت رو اعصاب...
ولی SideQuest هاش به نظر من معرکه بود... می دونی چرا میگم! چون قبلاً وقتی تو شهر پرسه میزدی تقریباً بی هدف بود یا نهایتاً برای پیدا کردن مهمات و First Aid Kit و این چیزا بود... اما تو این شماره گوشه گوشه ی شهر پُر بود از ماجراهای Silent Hillی...
به نظرم این بازی شبیه همه چی بود به غیر از سایلنت هیل...
اصلا به من حس این که دارم سایلنت هیل بازی میکنم رو نمیداد...انگار نشسته بودم داشتم Alan Wake 2 رو بازی میکردم:|
داستانش هم که اصلا در حده اون سایلنت هیل های قدیمی نبود, یه چیزی تو مایه های همون HC بود!!!
موسیقی هم که خدا رو شکر نداشت, میگفتند 2 تا آهنگ هست توی DP که مری الیزابت خوندتش...من رفتم اون 2 تا آهنگ رو گوش دادم Mary فقط هی " ها ها ها ها" میکرد:d
اون مشکلات فنی بازی رو هم که دیگه ولش کن, انگار بازی رو نیمه تموم دادن دسته ملت!!!
 
به نظرم این بازی شبیه همه چی بود به غیر از سایلنت هیل...
اصلا به من حس این که دارم سایلنت هیل بازی میکنم رو نمیداد...انگار نشسته بودم داشتم Alan Wake 2 رو بازی میکردم:|
داستانش هم که اصلا در حده اون سایلنت هیل های قدیمی نبود, یه چیزی تو مایه های همون HC بود!!!
موسیقی هم که خدا رو شکر نداشت, میگفتند 2 تا آهنگ هست توی DP که مری الیزابت خوندتش...من رفتم اون 2 تا آهنگ رو گوش دادم Mary فقط هی " ها ها ها ها" میکرد:d
اون مشکلات فنی بازی رو هم که دیگه ولش کن, انگار بازی رو نیمه تموم دادن دسته ملت!!!
خُب Alan Wake رو شدید هستم... تو این مورد باید میگفتن:
Silent Hill: Murphy Wake up
به SH: HC توهین کردی الان...؟
:d
آقا من این بازی رو دوست دارم خُب، به من چه... :p
مشکلات فنیش رو هم با عشق و علاقه ی شدید به بازی چشم پوشی نمودیم...
;)
 
خُب Alan Wake رو شدید هستم... تو این مورد باید میگفتن:
Silent Hill: Murphy Wake up
به SH: HC توهین کردی الان...؟
:d
آقا من این بازی رو دوست دارم خُب، به من چه... :p
مشکلات فنیش رو هم با عشق و علاقه ی شدید به بازی چشم پوشی نمودیم...
;)
لیون جان تا دیر نشده به راه راست هدایت شد...
وقتی کله هرمی اومد دنبالت دیگه کاری از دست من بر نمیادا....از ما گفتن بود:no:
:d
 
لیون جان تا دیر نشده به راه راست هدایت شد...
وقتی کله هرمی اومد دنبالت دیگه کاری از دست من بر نمیادا....از ما گفتن بود:no:
:d
وا بده امیر... بازی به این باحالی... بابا کلاً باید با هرچی SH هست عشق بازی کنی...
میدونی یکی از نقطه ضعف های بزرگش چی بود... اون دشمن های تق و لقش... اصلاً تنوع نداشت...
اون بابا لنگ درازا هم که کلاً رو اعصاب بودن مصیبتا...
 
وا بده امیر... بازی به این باحالی... بابا کلاً باید با هرچی SH هست عشق بازی کنی...
میدونی یکی از نقطه ضعف های بزرگش چی بود... اون دشمن های تق و لقش... اصلاً تنوع نداشت...
اون بابا لنگ درازا هم که کلاً رو اعصاب بودن مصیبتا...
اصلا حواسم به موجوداتاش نبود, اینم یه ایراده دیگه:d
HD Collection رو بازی کردی لیون؟
 
اصلا حواسم به موجوداتاش نبود, اینم یه ایراده دیگه:d
HD Collection رو بازی کردی لیون؟
ببین امیر اصلاً HD رو نگو که داغ دلم تازه میشه... چرا صداهاشونو عوض کرده بودن مصیبتا...
راستشو بخوای نه هنوز، بازی نکردم. فقط امتحانی یه ذره بالا پایینش کردم... فعلاً تو کف DMC: HD Collection هستم... پروژه ی بعدی SH: HD Collection
:d
امیر یعنی تو هیچ رقم با SH: DP حال نکردی...؟
 

کاربرانی که این گفتگو را مشاهده می‌کنند

تبلیغات متنی

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی همین حالا ثبت نام کن
or