بحث و تبادل نظر در مورد سری Silent Hill (خلاصه داستان در پست اول)

علاقه دارید کدام نسخه از سری بازی سایلنت هیل ریمیک بشود؟


  • مجموع رای دهنده‌ها
    44

Silent Dream

In madness you dwell
کاربر سایت
shf_banner.png

پس از گذشت ده سال از انتشار آخرین نسخه سایلنت هیل بالاخره کونامی در اکتبر سال 2022 نسخه جدیدی از این سری را با نام Silent Hill ƒ معرفی کرد. داستان بازی کاملا جدید خواهد بود و در سال 1960 و در ژاپن رخ میدهد و دنیایی زیبا ولی در عین حال وحشتناک را به تصویر میکشد. این بازی توسط NeoBards Entertainment در حال ساخت است و هنوز تاریخ انتشار آن مشخص نیست..
  1. نوشته شده توسط Ryūkishi07، مشهور برای رمان‌های تصویری ژاپنی که به معماهای قتل، وحشت روانی و فراطبیعی می‌پردازند.
  2. طراحی موجودات و شخصیت‌ها توسط kera
توسعه‌دهنده: NeoBards Entertainment
ناشر: Konami Digital Entertainment
کارگردان: Al Yang
تهیه‌کننده: Motoi Okamoto
نویسنده: Ryukishi07
طراح: kera
تاریخ انتشار: TBA (مشخص نیست)
پلتفرم‌ها: TBA (مشخص نیست)

wire.png

نویسنده ای به نام Harry Mason و همسرش در حین عبور از یک جاده، نوزادی را یافته و نام او را شریل می‌گذارند. چهار سال بعد همسر هری فوت می‌کند. سه سال پس از فوت همسرش، هری بنا به دلایلی تصمیم می‌گیرد با شریل به شهری که وی را در نزدیکی آن یافته بودند سفر کند. شب هنگام، در جاده‌ی کنار شهر، پلیسی موتورسوار از کنار آنها عبور کرده و توجه هری را جلب می کند. اندکی جلوتر، هری متوجه موتور پلیسی میشود که بدون سرنشین در کنار جاده افتاده در همین حین، در روبروی خود دختری را وسط جاده می‌بیند. برای اجتناب از تصادف با او، دیوانه‌وار فرمان را می چرخاند. اما ماشین منحرف شده و به دره‌ی کناری سقوط می‌کند. هری پس از به هوش آمدن، متوجه غیبت شریل می‌شود. در حین جستجو، شبح شریل را می‌بیند و به دنبال او می‌دود. در انتهای معبری تنگ، ناگهان همه‌چیز در تاریکی فرو می‌رود و چهره آنجا تغییر می‌کند. هری مصمم ادامه ‌می‌دهد اما در اثر حمله‌ی چند موجود هیولا مانند به حالت مرگ روی زمین می‌افتد.
وقتی هری بعد از آن حادثه در کافه ای بیدار می‌شود، با همان پلیس روبرو می‌شود. آنها با هم از اتفاقات عجیب شهر و حالت غیرعادی آن سخن می‌گویند. پلیس Cybil Bennet‌ نام دارد و به هری در یافتن شریل کمک می‌کند. حالت عادی شهر اینگونه است: خالی از سکنه، فرو رفته در مه، محصور شده توسط دره‌های عمیق و پر از هیولا. اما در حالت غیر عادی به تمامی این موارد تاریکی مطلق تکه گوشت های آویزان از در و دیوار سکوتی مرگبارتر هم اضافه میشود . هری در جستجوی شریل به مکان‌های زیادی از شهر مراجعه می‌کند: مدرسه، کلیسا، بیمارستان، فاضلاب، پارک تفریحی و در بعضی از آنها با شخصیت‌هایی آشنا می‌شود. با پیرزن عجیبی به نام Dahlia Gillespie در کلیسا، دکتر Michael Kaufmann و پرستاری به نام Lisa Garland در بیمارستان. همچنین مرتب شبح دختری را می‌بیند که باعث تصادف او شده بود به نام Alessa. دالیا اطلاعات زیادی درباره‌ی هری و شهر دارد دکتر کافمن و لیزا هم هر کدام مطالب جدیدی به اطلاعات هری اضافه میکنند. در طول بازی اطلاعات زیادی از شهر به دست می‌آوریم خواه از لابلای روزنامه‌های باطله و کتاب‌ها و خواه از این شخصیت‌ها. شهر مکانی نفرین شده بوده و در سال‌های جنگ‌های داخلی، اعدام‌های زیادی در زندان آن صورت گرفته است. شهر قدمت زیادی دارد و قرن‌ها قبل، بومیان ساکن آنجا بودند. از همان زمان، آیینی شیطانی در شهر رواج داشته است. در سده‌های اخیر، پس از سکونت مهاجران در شهر، تلفیقی از آیین باستانی شهر با آیین‌های مهاجران پدید می‌آید که با نام The Order شناخته می‌شود. پیروان و سردمداران این فرقه اعتقادات عجیب و خطرناکی‌ دارند. این فرقه به سه شاخه‌ی اصلی تقسیم می‌شود که یکی از آنها «مادر مقدس» می‌باشد. در راس این شاخه دالیا قرار دارد که آلسا دختر وی است. این فرقه به خدایی اعتقاد دارد که باید در روی زمین متولد شده سپس بهشت موعود فرقه را بنا کند. بر اساس مدارک به دست آمده، این خدا یک بار متولد شده و مرده است و حال باید برای بار دوم متولد یا فراخوانده شود. دالیا متوجه می‌شود که مشخصات دختر وی، آلسا، با مشخصات مادر خدا که در متون قدیمی پیش‌بینی شده هم‌خوانی دارد پس او را تربیت می‌کند تا مراسم تولد را انجام دهد. در این مراسم، باید مادر خدا سوزانده شود. مراسم در سن 7 سالگی آلسا انجام می‌شود و بدن کباب شده‌ی وی را به بیمارستان انتقال می‌دهند. اما او ناقص است. آلسا در نهایت درد و رنج، قسمتی از روح خودش را به صورت یک نوزاد از شهر بیرون می‌فرستد و با استفاده از قدرت ذهن خود، شهر را به جهنمی بی‌بدیل تبدیل می‌کند. دالیا برای اتمام نقشه خود، توسط خود آلسا، شریل را فرا می‌خواند تا روح مادر خدا تکمیل شود. در این بین دکتر کافمن مسئول امور پزشکی آلساست.
آلسا در برابر دالیا مقاومت می‌کند اما دالیا با فریب هری، خود را به آلسا می‌رساند و مراسم را مجدداً انجام می‌دهد اما در همین حین هری سر می‌رسد. روح شریل به آلسا می‌پیوندد تا مادر خدا کامل گردد. دکتر کافمن به قصد نابودی این روح، دارویی را به سمت وی پرتاب می‌کند اما اینکار باعث می‌شود خدا (در شماره‌ی اول این خدا با نام «سامایل» معرفی می گردد) متولد شود. در اولین اقدام، سامایل، دالیا را آتش می‌زند. اما هری با سامایل می‌جنگد و او را شکست می‌دهد. پس از نابودی سامایل، مادر خدا ظاهر می‌شود و نوزادی را به هری می‌دهد سپس، راه فرار از آن مهلکه را به او نشان می‌دهد.
هری نوزاد را از شهر دور کرده و در جایی به طور ناشناس او را بزرگ می‌کند. نام این نوزاد را Heather می‌گذارد. هدر کودکی عادی نبود و گاها ، رفتارهای عجیبی از خود بروز می‌داد.
17 سال پس از این ماجرا، دختر نفر دوم فرقه، یعنی «Claudia Wolf» تصمیم می‌گیرد آن نوزاد را پیدا کند تا مراسم دوباره به جریان بیفتد. با کمک کشیش دیگری به نام «Vincent»، کاراگاهی به نام «Douglas Cartland» را استخدام می‌کند تا این کودک را پیدا کند. داگلاس هدر را پیدا می‌کند اما از نیت اصلی کارفرمایان خود اطلاع ندارد. روزی که هدر به مرکز خرید شهر رفته‌بود،‌ داگلاس را در مقابل خود می‌بیند. هدر بی خبر از همه‌جا به خیال اینکه داگلاس یک مزاحم است، می‌گریزد ولی داگلاس قبلاً محل او را به کلودیا و وینسنت اطلاع داده‌است. هدر به سمت خانه و نزد هری حرکت می‌کند اما اطراف او پر از هیولاهایی هولناک شده است. در اینجا برای اولین بار، کلودیا را ملاقات می‌کند. کلودیا درتلاش است تا هدر چیزی را به یاد بیاورد. هدر پس از گذشتن از مرکز خرید و ایستگاه مترو، درساختمانی نیمه‌کاره در نزدیکی محل سکونت خود با وینسنت روبرو می‌شود.
هدر به آپارتمان خود می‌رسد اما درآنجا پدرش، هری را غرق در خون و بی‌جان می‌یابد. او کلودیا را در پشت‌بام می‌بیند و او را مسئول قتل پدرش می داند. هدر قصد انتقام دارد اما کلودیا به سایلنت هیل می‌رود. هدر به همراه داگلاس (که کمابیش به واقعیت پی برده است) به سمت سایلنت هیل حرکت می‌کند.
هدر تقریباً گذشته‌ی خود را به یاد آورده است؛ او همان روح واحد آلسا و شریل است که توسط مادر خدا به هری سپرده شد. پس از حلول روح آلسا و شریل، جنین خدا هم وارد بدن او شده است اما تحت تاثیر فراموشی هدر، عقیم مانده و برای بارور شدن، نیاز دارد تا آتش خشم و نفرت در درون هدر شعله‌ور شود. کلودیا در تمام طول داستان سعی بر این دارد تا همین میراث آلسا را بیدار کند و برای همین منظور، هری را می‌کشد تا او را از سر راه بردارد. در این میان، وینسنت که منافع خود را با تولد خدا در خطر می‌بیند، سعی می‌کند توسط هدر، کلودیا و عقایدش را نابود کند.
پس از رسیدن به شهر، هدر به بیمارستان می‌رود. او با راهنمایی‌های علنی یا مخفیانه‌ی وینسنت،‌ پدر کلودیا یعنی «لئونارد» را که در بیمارستان زندانی شده می‌کشد تا متاترون را به دست آورد. متاترون، نماد خیر و روشنی و در مقابل سامایل است و وینسنت تصور میکند متاترون میتواند در مبارزه با کلادیا به هدر کمک کند. در ادامه،‌هدر به کلیسای فرقه می‌رسد. کلودیا، وینسنت را ، که به زعم او خیانت کرده‌است، می‌کشد. هری مقداری از داروی دکتر کافمن را به شکل یه قرص به هدر داده بود. هدر آن قرص را می‌بلعد و در نتیجه، جنین خدا را بالا می‌آورد. کلودیا جنین را می‌بلعد و آنرا به شکل ناقص بارور می‌کند. در نهایت کلودیا به دست خدای متولد شده نابود می‌شود و هدر هم وی را می‌کشد. تا بار دیگر تفکرات منحرف فرقه برای به وجود آوردن خدا عقیم بماند.

آنچه که شما در بالا مطالعه کردید تنها بخشی از شهر و اتفاقات رخ داده در آن است در شماره های دوم و چهارم و پنجم از بازی بخشی دیگر از توانایی های شهر حضور پر رنگی دارد و آن هم قضاوت و مجازات است ، شهر به خاطر اتفاقاتی که به خود دیده است دارای قدرتهایی خاص است یکی از این قدرتها فراخواندن افراد است در شماره های دوم و پنجم ما شاهد حضور افرادی در شهر هستیم که به نوعی گناهکارند و شهر برای قضاوت در مورد آن ها ، دعوتشان کرده است .
جیمز ساندرلند مردی که زن مریضش را کشته است و همینطور الکس شفرد که باعث مرگ برادر کوچکتر خود شده است با پا گذاشتن به شهر اماده پاسخگویی به اشتباهاتی میشوند که سعی در فراموش کردن آن ها داشته اند ، صد البته که نوع بازجویی و قضاوت در این شهر مرموز نیز متفاوت است به جای حضور قاضی و هیئت منصفه و دادگاه ، تمام اتفاقات پیرامون شخصیت ها به نوعی اشتباه شخصیت را گوشزد میکنند از موجوداتی که با آنها مبارزه می‌کنید گرفته تا افراد سرگردان دیگری در شهر که خود گناهکارند .گو اینکه این خاصیت شهر در تمامی شماره ها وجود دارد ولی در شماره های مذکور از فرع به اصل بدل شده و محوریت بازی بر عمل انجام گرفته توسط شخصیت اصلی قرار دارد و بحث فرقه ، آلسا و غیره کمتر پرداخته شده است .
در این میان شماره ی چهارم بازی اما فضائی اختصاصی داشت در این شماره یکی از دست پرورده های یتیم خانه ی تحت رهبری فرقه به نام والتر سالیوان که پیرو حزب مادر مقدس است قصد متولد کردن خدا توسط مراسمی به نام قربانی کردن 21 نفر را دارد ، والتر که در کودکی توسط خانواده ی خود رها شده است تصور میکرد اتاقی که در آن بدنیا آمده است مادر او و در حقیقت خداست والتر که تصور میکند مادرش به خواب رفته است سعی دارد از طریق مراسم ذکر شده او را بیدار کند ، هر کدام از افرادی که برای قربانی شدن انتخاب شده اند باید دارای مشخصه ای باشد آخرین نفر این لیست که هدایت آن را بازیباز بر عهده دارد و دریافت کننده ی دانش و تکمیل کننده ی مراسم است ، هنری تونزند نام دارد که حال در همان اتاق تولد والتر زندگی میکند و در طول بازی با پی بردن به ماجرا و کمک های جوزف شرایبر که قبل از هنری در آن اتاق زندگی میکرده است قصد دارد جلوی تکمیل این مراسم را بگیرد . در انتها هنری تونزند با مبارزه با موجودی که والتر به وجود می آورد رویای به وجود آوردن خدا را بار دیگر خراب میکند .
علاوه بر شماره های ذکر شده دو بازی Silent Hill: Origins و Silent Hill: Shattered Memories نیز از سری معرفی شده اند که در اولی به زمان سوزانده شدن آلسا توسط دالیا و چگونگی زنده ماندن آلسا پرداخته شده و در دیگری اتفاقات شماره ی اول بعد از سال ها توسط هری بازسازی میشوند، گر چه با پایان کار تیم سازنده ی اصلی بازی که کار ساخت 4 شماره ی اول بازی را بر عهده داشتند این شماره ها به خوبی پرداخته نشده و دارای نواقصی در حیطه‌ی داستانی هستند اما همچنان سری سایلنت هیل دارای یکی از بهترین داستان ها در طول تاریخ بازیهای رایانه ای است.
لازم به ذکر است بر اساس این بازی تاکنون دو فیلم سینمایی نیز ساخته شده که شماره دوم (تا زمان نگارش این مقاله) هنوز اکران نگردیده است. با توجه به نظر مخاطبان، فیلم اول یکی از برترین و موفق‌ترین فیلم های ساخته شده بر اساس یک بازی ویدیویی می‌باشد.
همچنین شرکت کونامی در سال 2006 و به مناسبت اکران فیلم، مجموعه‌ای ویدیویی را بر روی رسانه‌ی UMD برای PSP عرضه نمود که با نام The Silent Hill Experience شناخته شده و شامل دو کمیک The Hunger و Dying Inside ، ترایلر شماره‌های 1 تا 4 بازی و فیلم، مصاحبه با آهنگ‌ساز افسانه‌ای سری به همراه کارگردان فیلم و برخی موسیقی‌های بازی می‌باشد.

دریافت خلاصه به صورت فایل pdf :دانلود
تهیه و تنظیم خلاصه : (msbazicenter)
مقالات تحلیلی بازی نوشته شده توسط ( Bone Crusher ) :
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش اول )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش دوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش سوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش چهارم )

تاپیک تحلیل بازی نوشته شده توسط ( nemesis ) ( کامل نشده ):
The Lost Memories ---پایه و اساس بازی بزرگ "Silent Hill" -- تحلیلی بزرگ برای این بازی

مقالات مختلف در مورد سری سایلنت هیل:
Silent Hill: Homecoming Plot
Silent Hill: Origins Plot
Silent Hill Shattered Memories Plot
داستان (Silent Hill: Orphan)
شباهت بین Homecoming و Silent Hill 2
تاریخ وقایع Silent Hill و Shepherd's Glen
دانلود Silent Hill 2 - The movie
ترجمه یادداشت های سایلنت هیل 2
ترجمه فارسی دیالوگ های بازی Silent Hill 2: Born from a Wish
سایلنت هیل 4: پرونده قربانیان
ساکنین South Ashfield Heights apartments- قسمت اول - قسمت دوم
یادداشتی کوتاه بر SILENT HILL: HOMECOMING
داستان نسخه اول فیلم سایلنت هیل
Silent Hill: Original Memories
Silent Hill HD Collection Achievements Guide
Little Baroness
جودی میسون
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 1
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 2
طرح اولیه موتور
سایلنت هیل پست 3
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 4
خاطرات الکس شپرد
داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 1 به صورت ویدیویی

163949 163950

داستان سایلت هیل 1 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​

داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 2 به صورت ویدیویی

163952 172258

داستان سایلت هیل 2 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​
 

Attachments

  • sh1.png
    sh1.png
    56.3 KB · مشاهده: 3,611
  • silenthill1.jpg
    silenthill1.jpg
    55.1 KB · مشاهده: 166
آخرین ویرایش:
شرمنده دوستان مزاحم می شوم ...

کسی از بچه ها ، Silent Hill HD Collection رو بازی کرده !؟ می خواستم ببینم بافت های اتاق ها در سایلنت هیل 2 همونطوری زحمخت هست هنوز یا خیلی بهتر شده !؟

کیفیت بافت‌ها و تکسچرهای هر دو نسخه از بازی بسیار بالا رفته و قابل قبوله.

دقيقا همين معنی لولو رو می ده. تو Downpour هم
اون پسر بچه هه به مورفی يه جا گفت تو بوگيمن هستی.

فکر کنم ایشون هم تو همین نسخه این واژه رو شنیدند که براشون سؤال شده:d


آقا بنده سوالم رو تکرار میکنم, کسی نشان متاترون رو توی سایلنت هیل 2 ندیده؟خوابم گرفت از بس این سوالا پرسیدم:yawn::d

ندیدیم برادر، به جون جیمز ندیدیم، شایدم بر اثر کم دقتیه، بالاخره چیمون از داورای ایرانی کمتره؟:d

حالا اگه چیزی داری رو کن، به قدر کافی هایپ شدیم:d
 
آخرین ویرایش:
ا
امیر جون پروژه خیلی Secretاِت تو حلقم:d (2)
مزاحم میشم آتوسا جان,به موقعش:d
از همون اولش من میدونستم نابغه ای :d خیلی ها از وسطاش فهمیدن!! اما من از اول میدونستم :)
پیش خودمون بمونه میلاد جان, عرض به حضورت که:
بنده از دانشگاه MIT فوق لیسانسم رو گرفتم:d
:^o
آقا بنده سوالم رو تکرار میکنم, کسی نشان متاترون رو توی سایلنت هیل 2 ندیده؟خوابم گرفت از بس این سوالا پرسیدم:yawn::d

---------- نوشته 23-04-2012 در 12:15 AM اضافه شد ---------- نوشته قبلی 22-04-2012 در 11:57 PM ارسال شده بود ----------

ندیدیم برادر، به جون جیمز ندیدیم، شایدم بر اثر کم دقتیه، بالاخره چیمون از داورای ایرانی کمتره؟:d

حالا اگه چیزی داری رو کن، به قدر کافی هایپ شدیم:d
بذار ببینم چی دارم
36121_Laie_21.gif
....آهان.... این از این , اینم از این
بفرما:d
آخرین مبارزه ای که با 2 تا کله هرمی داریم روی فرش نشان متاترون کشیده شده:
78492573568779618348.jpg

اینم خوده فرش از نزدیک:
05715408047995744962.jpg

به نظرم متاترون توی زجر دادن جیمز دست داشته:d
 
آخرین مبارزه ای که با 2 تا کله هرمی داریم روی فرش نشان متاترون کشیده شده:
78492573568779618348.jpg

اینم خوده فرش از نزدیک:
05715408047995744962.jpg

به نظرم متاترون توی زجر دادن جیمز دست داشته:d

خوب جداً اولین بار همچین چیزی میبنم، باور کنم فتوشاپ پدرسوخته نیست؟:d

حالا باید خودمم کشفش کنم، اینجوری نمیشه:d

و اما فکر کنم در مورد متاترون اشتباه میکنی، اصلاً زجر دادن هیچ رقمه تو لیست کاری متاترون نیست. به نظر من وجود نشان متاترون تو این صحنه و تو این اتاق نشان دهنده پایان کار جیمزه، یعنی وقتش رسیده که جیمز با توجه به اعمالش نتیجه کار خودش رو ببینه، جیمز برای پذیرفتن حقیقت آماده شده و به نفس خبیث خودش با کشتن PHها غلبه کرده.
 
بنفشه خانوم شما حکایت پدر و پسر و یک خر در موقعیت‌های مختلف رو شنیدید؟(اسمش من درآوردیه:d)

پدر و پسر به همراه خرشون در مسیری می‌رفتند. وقتی بچه سوار خر بود، مردم می گفتند احترام بزرگ تر کجا رفت؟ پدر که سوار می شد مردم می‌گفتند چه بی رحم، بچه بیچاره، پسر پیاده، پدر سواره! ... هر دو سوار می شدند، مردم می گفتند طفلکی خر و هر دو که پیاده می شدند، می گفتند چه پدر و پسر خری!

نتیجه این حکایت: هیچ وقت نباید قضاوت‌ها و صحبت‌های مردم در مورد ما، روی اهداف و اعمالمون تأثیرسؤ بگذاره. باید همیشه به چیزی که اعتقاد داریم عمل کنیم. این در مورد حرف و عکس العمل دیگران راجع به علایق و کارهامون، بگذریم ...

خوب شما با همین PC هم می‌تونید بدون مشکل قسمت‌های اصلی این سری رو بازی کنید.تجربه نسخه‌های دوم تا چهارم پیشنهاد میشه.



نه بابا من از این جسارت‌ها نمی‌کنم:d



ولی من به شما حق میدم که موقعیت مری رو درک نکنید. واژه غیر ارادی گویای همه چیز هست، مسائلی هست که حتی با وجود روانپزشک هم حل نمیشه.


خیر حق نمیدم، در اصل جیمز هیچ حقی برای کشتن مری نداشت! دنبال زندگی خوب می‌گشت؟! مری رو ترک می‌کرد و یا طلاق میگرفت! چرا حق زندگی رو از همسرش گرفت؟ جیمز انسان ضعیفی بود، فقط برای اینکه فکر می‌کرد نتونه بعد از ترک کردن همسرش به احوالش فکر نکنه اون رو کشت، قافل از اینکه بزرگترین خطای زندگیش رو مرتکب شد.




در موردش بحث می‌کنیم، ولی اشتباه می‌کنید. عاقبت آنجلا چی شد؟ واقعاً به سعادت رسید؟ واقعاً بهترین انتخابش رو کرد؟



ایشون تشریف مبارکشون رو بیارند، با بحث رایزنی سر و ته قضیه رو هم میاریم، اگر جواب نداد از روش‌های غیر متعارف وارد عمل می‌شیم.:d





همینی که داوود جان گفتند:d این یک اصطلاح در دنیای کودکانست، یک هیولای خیالی در داستان بچه‌ها.

پس تمام اون دشمنان دان پور لولو خورخوره ان .. بالاخره ما لولو رو از نزدیک دیدیم:d .. دیر بجنبی در مقابلشون سرتو به باد دادی
خارج از شوخی دشمنان دان پور چه نوع فلسفه ای دارن ..
 
تو اين تاپيك همه يه جوري حرف ميزنن كه انگار هركي ندونه فكر ميكنه اينا هر شماره رو 10بار تموم كردن درحالي كه چند بار سوال كردم يه جا گير كردم هيچكي به پستم حتي جواب خشك و خالي رو هم نداد اونوقت به خودتون ميگيد فن سايلنت هيل!واقعا كه...
 
تو اين تاپيك همه يه جوري حرف ميزنن كه انگار هركي ندونه فكر ميكنه اينا هر شماره رو 10بار تموم كردن درحالي كه چند بار سوال كردم يه جا گير كردم هيچكي به پستم حتي جواب خشك و خالي رو هم نداد اونوقت به خودتون ميگيد فن سايلنت هيل!واقعا كه...

هیچ کس اینجا ادعایی نکرده دوست خوبم، شما هم طوری صحبت می‌کنید که انگار خدایی نکرده به شما توهینی شده!
دوستمون که نسخه Origin رو بازی کرده بودند راهنمایی کردند شما رو، ولی خوب شما نتونستی مشکلت رو برطرف کنی به هیچ یک از اعضای این تاپیک مربوط نمیشه، راهنمای قدم به قدم این بازی هم به زبان شیرین پارسی تو سایت هست، مطمئناً اینقدر کامل هست که جای سؤال باقی نگذاره، در ضمن کسی مسئؤلیت کمک به حل مراحل گیر افتاده شما در بازیهاتون رو نداره، بچه‌ها لطف می‌کنند و تا حد امکان اگر بازی رو انجام داده باشند کمکتون می‌کنند.

بنده خودم این نسخه رو کامل بازی نکردم چون امکانش برام فراهم نبوده، وگرنه مطمئناً کمکتون میکردم. شما سؤال از نسخه‌های اول تا چهارم، HCو DP بکن، بنده میتونم و وظیفه خودم میدونم کمکت کنم.

ماندگار باشید.
 
بچه ها یه چیز بگم.من که اصلا اهل کامی نبودم و زیاد پاش نمیشستم حالا هر روز دارم میام اینترنت،کامی بماند.خنده دار نیست.اونم فقط به خاطر جو صمیمانه این سایت.و اطلاعات بالاتون.
آتوسا جان،آقا داوود و علی آقا ممنونم.من دیشب به پسرداییم گفتم که بازیهای سایلنت هیلو برام بیاره ولی گفت که شماره یکش اصلا نیست.2و3و4 هم به زور واسه کامی پیدا میشه.حالا من چیکار کنم:(

---------- نوشته در 12:01 PM اضافه شد ---------- نوشته قبلی در 11:55 AM ارسال شده بود ----------

ببخشید یادم رفت اینو بپرسم.چرا همتون میگید اول 2 بعد 4؟مگه هرقسمتی جداست؟
 
بچه ها یه چیز بگم.من که اصلا اهل کامی نبودم و زیاد پاش نمیشستم حالا هر روز دارم میام اینترنت،کامی بماند.خنده دار نیست.اونم فقط به خاطر جو صمیمانه این سایت.و اطلاعات بالاتون.
آتوسا جان،آقا داوود و علی آقا ممنونم.من دیشب به پسرداییم گفتم که بازیهای سایلنت هیلو برام بیاره ولی گفت که شماره یکش اصلا نیست.2و3و4 هم به زور واسه کامی پیدا میشه.حالا من چیکار کنم:(

---------- نوشته در 12:01 PM اضافه شد ---------- نوشته قبلی در 11:55 AM ارسال شده بود ----------

ببخشید یادم رفت اینو بپرسم.چرا همتون میگید اول 2 بعد 4؟مگه هرقسمتی جداست؟

خوبه داری راه می افتی ;)
:d شماره یک رو بازی نکردی هم نکردی نه اینکه مهم نباشه اما چون خیلی قدیمیه و گرافیکش هم به زور تحمل میشه ، من خودم عید تونستم تا نیمه هاش بازی کنم :d اما خب می تونی بری نقدهای خوب Bone Crusher (امیر حسین عزیز) از شماره ی یک تا چهار رو بخونی ، داستان بازی رو هم ایشون به طور کامل نوشتن
شماره ی چهار از نظر من شماره ی خیلی غنی از نظر داستانی هست و همینطور شماره 2 فرقی نداره که اول 2 رو بازی کنی یا چهار رو اما خب اگه اول شماره 2 رو بازی کنی توی داستان فرعیش یه اشاراتی به شماره 4 شده که اینجوری بعدا که رفتی سراغ شماره 4 زیاد گیج نمیشی و داستان رو بهتر می فهمی ;)
---------------------
Broken Heart
ولی من به شما حق میدم که موقعیت مری رو درک نکنید. واژه غیر ارادی گویای همه چیز هست، مسائلی هست که حتی با وجود روانپزشک هم حل نمیشه.
آیا شما تا به حال در موقعیت مری قرار گرفتید که اینگونه از وی جانب داری می کنید ؟!!!!!!!!
خیر حق نمیدم، در اصل جیمز هیچ حقی برای کشتن مری نداشت! دنبال زندگی خوب می‌گشت؟! مری رو ترک می‌کرد و یا طلاق میگرفت! چرا حق زندگی رو از همسرش گرفت؟ جیمز انسان ضعیفی بود، فقط برای اینکه فکر می‌کرد نتونه بعد از ترک کردن همسرش به احوالش فکر نکنه اون رو کشت، قافل از اینکه بزرگترین خطای زندگیش رو مرتکب شد
بزرگترین خطای جیمز خودخواهی اون بود ! داریم میگیم جیمز عاشقه مری بوده پس به هیچ نحوی سعی در ترک اون نداشته ، جیمز فقط می خواسته خودش رو آروم کنه ، از کجا می دونید شاید بعد از آزاد کردن مری(از نظرم کشته شدن مری یه جوری خلاصی اون از درد و رنج بود به علاوه شما زنده بودن همراه با درد و رنج رو زندگی می دونید آیا فقط اینکه زنده باشی و نفس بکشی یعنی داری زندگی می کنی؟) جیمز هم می خواسته خودش رو از درد و رنج خلاص کنه ، در نهایت هم دیدیم که جیمز این کار رو کرد و به سعادت رسید

در موردش بحث می‌کنیم، ولی اشتباه می‌کنید. عاقبت آنجلا چی شد؟ واقعاً به سعادت رسید؟ واقعاً بهترین انتخابش رو کرد؟
آنجلا بین بد و بدتر گزینه ی بد رو انتخاب کرد
------------------------
در مورد جیمز کم و بیش باهات موافقم علی جان اما در مورد مری و آنجلا نه ! من به شخصه شخصیت جیمز رو اینطور دیدم :
ضعیف ، خودخواه ، خودشیفته و ترسو
اما فکر نمی کنم این ویژگی ها غیر از مورد دوم دلیل بر گناهکار بودن فرد تلقی بشه
 
آخرین ویرایش:
سلام
چطور نفهمیدین این همون جاست که هنری از توی اتاقش از بنجره بیرون رو نگاه میکرد اون زیرزمینی که میرفت توی مترو و همیشه بعد از اینکه والتر یکی رو میکشت بلیس و امبولانس درش جمع میشد....وااای خیلی خاطره انگیزه:(( الان با ایلیین اومدن از نزدیک ببیننش!
جداً توقع داشتی متوجه بشیم مسعودجان!/:)
حالا من چه جوری شروع کنم این بازیو؟این هم مسلما مثل رزیدنت اویل چند شماره ایه نه؟میدونم که شماره جدیدش تازه اومده ولی نمیدونم کلا چند شمارس.
از تک تکنون ممنونم که اینقدر گرم استقبال کردید ولی یکی از دوستان گفت کنسول بخرم بهتره.من اصلا از کنسول ها هم هیچ اطلاعی ندارم راستش.میشه در این مورد هم راهنماییم کنید:">
از دنیا خیلی عقبم نه؟
در مورد بازی‌ها دوستان دیگه راهنمایی کردند اما بحث اصلی اینجاست که کدوم‌ها رو پیدا کنی. این سری بازی الان تو لیست سیاه قرار داره و پیدا کردنش او بازار عموم سخته.
در مورد نظر آتوسا خانم (گوش کن دایی:d) راست میگن ایشون،‌ یه بلاهایی سر آدم میاره.دلیل اصلیش هم اینکه خود ایشون ( و اون بابا آرتاس گردن‌شکسته‌اش) که جیمز رو بی‌گناه می‌دونند.:d
===================================================================
امیرجان نکته‌ی جالبی بود ولی من این نشان رو نشان متاترون نمیدونم. بیشتر نشان سامایله.
در مورد کار Secret هم یه PM بهت دادم
 
در مورد بازی‌ها دوستان دیگه راهنمایی کردند اما بحث اصلی اینجاست که کدوم‌ها رو پیدا کنی. این سری بازی الان تو لیست سیاه قرار داره و پیدا کردنش او بازار عموم سخته.
یه سوال خارج از بحث:چرا تو لیست سیاه قرار داره اونوقت؟:d
 
سلام
یه سوال خارج از بحث:چرا تو لیست سیاه قرار داره اونوقت؟:d
اتفاقاً یک بار (تا جاییکه یادم میاد) تو صفحات 246 بحثش مطرح شد.
05985810815678868511.jpg

بعد از اون داستان بنده پیگر شدم قضیه چیه؟
بیشترین دلیلش، خشونت بالا و نشرعقاید ذاله بود.
====================================================================
اما در مورد جیمز:
به طور حتم، نظر سازندگان درباره‌ی جیمز یک مدرک محکم در مورد شخصیت اونه. سازندگان نام اون رو برگرفته ازکتاب «Jack;The Ripper» اعلام کردند اما این جک تجاوز‌گر کی بود؟
 
آخرین ویرایش:
درود بر همه

آتوسا خانم بخونه:
دانشگاه رفتن چه آسان، خوب امتحان دادن چه سخت است، دانشگاه رفتن چه سخت است، خوب امتحان دادن محال است.:d (نکته: لذتی که تو نمره 9 هست تو 20 نیست)

آیا شما تا به حال در موقعیت مری قرار گرفتید که اینگونه از وی جانب داری می کنید ؟!!!!!!!!

خدا نصیب هیچ کس نکنه، اگر دروغ نگم متأسفانه با این افراد برخورد نزدیک داشتم.:| ... دعا می‌کنم خدا تمامی بیماران رو شِفا بده، آمین.
نمی‌خوام در موردش زیاد حرف بزنم چون برای خودم خیلی دردناکه ولی باید این افراد رو درک کرد، امیدوارم هیچ وقت هیچ انسانی به همچین مراحلی نرسه.

بزرگترین خطای جیمز خودخواهی اون بود ! داریم میگیم جیمز عاشقه مری بوده پس به هیچ نحوی سعی در ترک اون نداشته ، جیمز فقط می خواسته خودش رو آروم کنه ، از کجا می دونید شاید بعد از آزاد کردن مری(از نظرم کشته شدن مری یه جوری خلاصی اون از درد و رنج بود به علاوه شما زنده بودن همراه با درد و رنج رو زندگی می دونید آیا فقط اینکه زنده باشی و نفس بکشی یعنی داری زندگی می کنی؟) جیمز هم می خواسته خودش رو از درد و رنج خلاص کنه ، در نهایت هم دیدیم که جیمز این کار رو کرد و به سعادت رسید

جواب همه این موارد رو قبلاً دادم و فقط تکرار میکنم:

1- خودتون میگید جیمز عاشق مری بوده، و این عشق تا وقتی پایدار بوده که مری از لحاظ جسمانی سالم بوده.
2- شما هنوزم تأکید میکنی که راه خلاصی مری از درد و رنج کشته شدنش بود و همین خطای بزرگ جیمز بود، جیمز هیچ وقت حق نداشت خودش رو در مقام قضاوت قرار بده و برای جان مری تعیین تکلیف کنه، شما هنوز به بنده ثابت نکردی که مری درخواست مرگش رو از جیمز کره!
3- جیمز برای رهایی از درد و رنج گناه بزرگی رو مرتکب شد.

آنجلا بین بد و بدتر گزینه ی بد رو انتخاب کرد

و عاقیتش هم خودسوزی شد!

در مورد جیمز کم و بیش باهات موافقم علی جان اما در مورد مری و آنجلا نه ! من به شخصه شخصیت جیمز رو اینطور دیدم :
ضعیف ، خودخواه ، خودشیفته و ترسو
اما فکر نمی کنم این ویژگی ها غیر از مورد دوم دلیل بر گناهکار بودن فرد تلقی بشه

به نظر شما خیلی طبیعیه که این ویژگی‌ها در یک انسان وجود داشته باشه؟ دقیقاً همه این‌ موارد عوامل گناه هستند که جیمز نتونست کنترلشون کنه.

اما در مورد جیمز:
به طور حتم، نظر سازندگان درباره‌ی جیمز یک مدرک محکم در مورد شخصیت اونه. سازندگان نام اون رو برگرفته ازکتاب «Jack;The Ripper» اعلام کردند اما این جک تجاوز‌گر کی بود؟

یک قاتله روانیه پدرسوخته(:d) که لذت بخش ترین تفریح زندگیش قتل انسان‌ها بود!
 
بقیه رو بعدا می جوابیم :d
به نظر شما خیلی طبیعیه که این ویژگی‌ها در یک انسان وجود داشته باشه؟ دقیقاً همه این‌ موارد عوامل گناه هستند که جیمز نتونست کنترلشون کنه
این ویژگی هایی که ذکر کردم همه در ذات انسان وجود داره ما همه گاهی اوقات ضعیفیم ، ترسوییم ، خودخواهیم و گاهی اوقات هم خودشیفته میشیم
شما نمی تونی منکر این ویژگی ها در انسانها بشی
من الان مغزم به طرز فجیعی هنگیده از ادامه ی بحث خود داری می کنم :d
 
این ویژگی هایی که ذکر کردم همه در ذات انسان وجود داره ما همه گاهی اوقات ضعیفیم ، ترسوییم ، خودخواهیم و گاهی اوقات هم خودشیفته میشیم
شما نمی تونی منکر این ویژگی ها در انسانها بشی

اصلاً همچین چیزی نیست، این انسانه که با اعمالش این خصلت‌ها رو در خودش به وجود میاره و تقویت میکنه. یک انسان خوب و آزاده نه ترسوست، نه ضعیف النفس، نه خودخواه و نه خود شیفته، انسانیت وقتی معنا پیدا میکنه که این ویژگی‌ها در انسان نباشه.

ای بابا چقدر زود هنگ میکنی آتوسا خانم، تازه بحثمون داغ شده، البته هوا گرم شده یکم حق میدم، خودمم هنگ کردم:d


---------- نوشته در 08:16 PM اضافه شد ---------- نوشته قبلی در 08:02 PM ارسال شده بود ----------

صرفاً جهت یادآوری:
دوستان، اشکان عزیز موضوع نظر دادن راجع به تغییر نظر سنجی رو مطرح کرد ولی هیچ کس پاسخ نداد! یعنی واقعاً نظر دادن راجع به این موضوع خیلی سخته؟:d دیگه جنبه انتظار ندارم، الآن این موضوع تو اولویته، سریع باید بررسی بشه:d
 
من که موافقم برای عوض کردن نظر سنجی...
سوال اینجاست که نظرسنجی بعدی در مورد چی باشه؟:d
موضوعش مشخصه: تأثیر گذارترین و مهمترین شخصیت‌ فرعی نسخه دوم، خیلی هم زیبا...
خیلی هم زیباست واقعا...:d
 

کاربرانی که این گفتگو را مشاهده می‌کنند

تبلیغات متنی

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی همین حالا ثبت نام کن
or