بحث و تبادل نظر در مورد سری Silent Hill (خلاصه داستان در پست اول)

علاقه دارید کدام نسخه از سری بازی سایلنت هیل ریمیک بشود؟


  • مجموع رای دهنده‌ها
    44

Silent Dream

In madness you dwell
کاربر سایت
shf_banner.png

پس از گذشت ده سال از انتشار آخرین نسخه سایلنت هیل بالاخره کونامی در اکتبر سال 2022 نسخه جدیدی از این سری را با نام Silent Hill ƒ معرفی کرد. داستان بازی کاملا جدید خواهد بود و در سال 1960 و در ژاپن رخ میدهد و دنیایی زیبا ولی در عین حال وحشتناک را به تصویر میکشد. این بازی توسط NeoBards Entertainment در حال ساخت است و هنوز تاریخ انتشار آن مشخص نیست..
  1. نوشته شده توسط Ryūkishi07، مشهور برای رمان‌های تصویری ژاپنی که به معماهای قتل، وحشت روانی و فراطبیعی می‌پردازند.
  2. طراحی موجودات و شخصیت‌ها توسط kera
توسعه‌دهنده: NeoBards Entertainment
ناشر: Konami Digital Entertainment
کارگردان: Al Yang
تهیه‌کننده: Motoi Okamoto
نویسنده: Ryukishi07
طراح: kera
تاریخ انتشار: TBA (مشخص نیست)
پلتفرم‌ها: TBA (مشخص نیست)

wire.png

نویسنده ای به نام Harry Mason و همسرش در حین عبور از یک جاده، نوزادی را یافته و نام او را شریل می‌گذارند. چهار سال بعد همسر هری فوت می‌کند. سه سال پس از فوت همسرش، هری بنا به دلایلی تصمیم می‌گیرد با شریل به شهری که وی را در نزدیکی آن یافته بودند سفر کند. شب هنگام، در جاده‌ی کنار شهر، پلیسی موتورسوار از کنار آنها عبور کرده و توجه هری را جلب می کند. اندکی جلوتر، هری متوجه موتور پلیسی میشود که بدون سرنشین در کنار جاده افتاده در همین حین، در روبروی خود دختری را وسط جاده می‌بیند. برای اجتناب از تصادف با او، دیوانه‌وار فرمان را می چرخاند. اما ماشین منحرف شده و به دره‌ی کناری سقوط می‌کند. هری پس از به هوش آمدن، متوجه غیبت شریل می‌شود. در حین جستجو، شبح شریل را می‌بیند و به دنبال او می‌دود. در انتهای معبری تنگ، ناگهان همه‌چیز در تاریکی فرو می‌رود و چهره آنجا تغییر می‌کند. هری مصمم ادامه ‌می‌دهد اما در اثر حمله‌ی چند موجود هیولا مانند به حالت مرگ روی زمین می‌افتد.
وقتی هری بعد از آن حادثه در کافه ای بیدار می‌شود، با همان پلیس روبرو می‌شود. آنها با هم از اتفاقات عجیب شهر و حالت غیرعادی آن سخن می‌گویند. پلیس Cybil Bennet‌ نام دارد و به هری در یافتن شریل کمک می‌کند. حالت عادی شهر اینگونه است: خالی از سکنه، فرو رفته در مه، محصور شده توسط دره‌های عمیق و پر از هیولا. اما در حالت غیر عادی به تمامی این موارد تاریکی مطلق تکه گوشت های آویزان از در و دیوار سکوتی مرگبارتر هم اضافه میشود . هری در جستجوی شریل به مکان‌های زیادی از شهر مراجعه می‌کند: مدرسه، کلیسا، بیمارستان، فاضلاب، پارک تفریحی و در بعضی از آنها با شخصیت‌هایی آشنا می‌شود. با پیرزن عجیبی به نام Dahlia Gillespie در کلیسا، دکتر Michael Kaufmann و پرستاری به نام Lisa Garland در بیمارستان. همچنین مرتب شبح دختری را می‌بیند که باعث تصادف او شده بود به نام Alessa. دالیا اطلاعات زیادی درباره‌ی هری و شهر دارد دکتر کافمن و لیزا هم هر کدام مطالب جدیدی به اطلاعات هری اضافه میکنند. در طول بازی اطلاعات زیادی از شهر به دست می‌آوریم خواه از لابلای روزنامه‌های باطله و کتاب‌ها و خواه از این شخصیت‌ها. شهر مکانی نفرین شده بوده و در سال‌های جنگ‌های داخلی، اعدام‌های زیادی در زندان آن صورت گرفته است. شهر قدمت زیادی دارد و قرن‌ها قبل، بومیان ساکن آنجا بودند. از همان زمان، آیینی شیطانی در شهر رواج داشته است. در سده‌های اخیر، پس از سکونت مهاجران در شهر، تلفیقی از آیین باستانی شهر با آیین‌های مهاجران پدید می‌آید که با نام The Order شناخته می‌شود. پیروان و سردمداران این فرقه اعتقادات عجیب و خطرناکی‌ دارند. این فرقه به سه شاخه‌ی اصلی تقسیم می‌شود که یکی از آنها «مادر مقدس» می‌باشد. در راس این شاخه دالیا قرار دارد که آلسا دختر وی است. این فرقه به خدایی اعتقاد دارد که باید در روی زمین متولد شده سپس بهشت موعود فرقه را بنا کند. بر اساس مدارک به دست آمده، این خدا یک بار متولد شده و مرده است و حال باید برای بار دوم متولد یا فراخوانده شود. دالیا متوجه می‌شود که مشخصات دختر وی، آلسا، با مشخصات مادر خدا که در متون قدیمی پیش‌بینی شده هم‌خوانی دارد پس او را تربیت می‌کند تا مراسم تولد را انجام دهد. در این مراسم، باید مادر خدا سوزانده شود. مراسم در سن 7 سالگی آلسا انجام می‌شود و بدن کباب شده‌ی وی را به بیمارستان انتقال می‌دهند. اما او ناقص است. آلسا در نهایت درد و رنج، قسمتی از روح خودش را به صورت یک نوزاد از شهر بیرون می‌فرستد و با استفاده از قدرت ذهن خود، شهر را به جهنمی بی‌بدیل تبدیل می‌کند. دالیا برای اتمام نقشه خود، توسط خود آلسا، شریل را فرا می‌خواند تا روح مادر خدا تکمیل شود. در این بین دکتر کافمن مسئول امور پزشکی آلساست.
آلسا در برابر دالیا مقاومت می‌کند اما دالیا با فریب هری، خود را به آلسا می‌رساند و مراسم را مجدداً انجام می‌دهد اما در همین حین هری سر می‌رسد. روح شریل به آلسا می‌پیوندد تا مادر خدا کامل گردد. دکتر کافمن به قصد نابودی این روح، دارویی را به سمت وی پرتاب می‌کند اما اینکار باعث می‌شود خدا (در شماره‌ی اول این خدا با نام «سامایل» معرفی می گردد) متولد شود. در اولین اقدام، سامایل، دالیا را آتش می‌زند. اما هری با سامایل می‌جنگد و او را شکست می‌دهد. پس از نابودی سامایل، مادر خدا ظاهر می‌شود و نوزادی را به هری می‌دهد سپس، راه فرار از آن مهلکه را به او نشان می‌دهد.
هری نوزاد را از شهر دور کرده و در جایی به طور ناشناس او را بزرگ می‌کند. نام این نوزاد را Heather می‌گذارد. هدر کودکی عادی نبود و گاها ، رفتارهای عجیبی از خود بروز می‌داد.
17 سال پس از این ماجرا، دختر نفر دوم فرقه، یعنی «Claudia Wolf» تصمیم می‌گیرد آن نوزاد را پیدا کند تا مراسم دوباره به جریان بیفتد. با کمک کشیش دیگری به نام «Vincent»، کاراگاهی به نام «Douglas Cartland» را استخدام می‌کند تا این کودک را پیدا کند. داگلاس هدر را پیدا می‌کند اما از نیت اصلی کارفرمایان خود اطلاع ندارد. روزی که هدر به مرکز خرید شهر رفته‌بود،‌ داگلاس را در مقابل خود می‌بیند. هدر بی خبر از همه‌جا به خیال اینکه داگلاس یک مزاحم است، می‌گریزد ولی داگلاس قبلاً محل او را به کلودیا و وینسنت اطلاع داده‌است. هدر به سمت خانه و نزد هری حرکت می‌کند اما اطراف او پر از هیولاهایی هولناک شده است. در اینجا برای اولین بار، کلودیا را ملاقات می‌کند. کلودیا درتلاش است تا هدر چیزی را به یاد بیاورد. هدر پس از گذشتن از مرکز خرید و ایستگاه مترو، درساختمانی نیمه‌کاره در نزدیکی محل سکونت خود با وینسنت روبرو می‌شود.
هدر به آپارتمان خود می‌رسد اما درآنجا پدرش، هری را غرق در خون و بی‌جان می‌یابد. او کلودیا را در پشت‌بام می‌بیند و او را مسئول قتل پدرش می داند. هدر قصد انتقام دارد اما کلودیا به سایلنت هیل می‌رود. هدر به همراه داگلاس (که کمابیش به واقعیت پی برده است) به سمت سایلنت هیل حرکت می‌کند.
هدر تقریباً گذشته‌ی خود را به یاد آورده است؛ او همان روح واحد آلسا و شریل است که توسط مادر خدا به هری سپرده شد. پس از حلول روح آلسا و شریل، جنین خدا هم وارد بدن او شده است اما تحت تاثیر فراموشی هدر، عقیم مانده و برای بارور شدن، نیاز دارد تا آتش خشم و نفرت در درون هدر شعله‌ور شود. کلودیا در تمام طول داستان سعی بر این دارد تا همین میراث آلسا را بیدار کند و برای همین منظور، هری را می‌کشد تا او را از سر راه بردارد. در این میان، وینسنت که منافع خود را با تولد خدا در خطر می‌بیند، سعی می‌کند توسط هدر، کلودیا و عقایدش را نابود کند.
پس از رسیدن به شهر، هدر به بیمارستان می‌رود. او با راهنمایی‌های علنی یا مخفیانه‌ی وینسنت،‌ پدر کلودیا یعنی «لئونارد» را که در بیمارستان زندانی شده می‌کشد تا متاترون را به دست آورد. متاترون، نماد خیر و روشنی و در مقابل سامایل است و وینسنت تصور میکند متاترون میتواند در مبارزه با کلادیا به هدر کمک کند. در ادامه،‌هدر به کلیسای فرقه می‌رسد. کلودیا، وینسنت را ، که به زعم او خیانت کرده‌است، می‌کشد. هری مقداری از داروی دکتر کافمن را به شکل یه قرص به هدر داده بود. هدر آن قرص را می‌بلعد و در نتیجه، جنین خدا را بالا می‌آورد. کلودیا جنین را می‌بلعد و آنرا به شکل ناقص بارور می‌کند. در نهایت کلودیا به دست خدای متولد شده نابود می‌شود و هدر هم وی را می‌کشد. تا بار دیگر تفکرات منحرف فرقه برای به وجود آوردن خدا عقیم بماند.

آنچه که شما در بالا مطالعه کردید تنها بخشی از شهر و اتفاقات رخ داده در آن است در شماره های دوم و چهارم و پنجم از بازی بخشی دیگر از توانایی های شهر حضور پر رنگی دارد و آن هم قضاوت و مجازات است ، شهر به خاطر اتفاقاتی که به خود دیده است دارای قدرتهایی خاص است یکی از این قدرتها فراخواندن افراد است در شماره های دوم و پنجم ما شاهد حضور افرادی در شهر هستیم که به نوعی گناهکارند و شهر برای قضاوت در مورد آن ها ، دعوتشان کرده است .
جیمز ساندرلند مردی که زن مریضش را کشته است و همینطور الکس شفرد که باعث مرگ برادر کوچکتر خود شده است با پا گذاشتن به شهر اماده پاسخگویی به اشتباهاتی میشوند که سعی در فراموش کردن آن ها داشته اند ، صد البته که نوع بازجویی و قضاوت در این شهر مرموز نیز متفاوت است به جای حضور قاضی و هیئت منصفه و دادگاه ، تمام اتفاقات پیرامون شخصیت ها به نوعی اشتباه شخصیت را گوشزد میکنند از موجوداتی که با آنها مبارزه می‌کنید گرفته تا افراد سرگردان دیگری در شهر که خود گناهکارند .گو اینکه این خاصیت شهر در تمامی شماره ها وجود دارد ولی در شماره های مذکور از فرع به اصل بدل شده و محوریت بازی بر عمل انجام گرفته توسط شخصیت اصلی قرار دارد و بحث فرقه ، آلسا و غیره کمتر پرداخته شده است .
در این میان شماره ی چهارم بازی اما فضائی اختصاصی داشت در این شماره یکی از دست پرورده های یتیم خانه ی تحت رهبری فرقه به نام والتر سالیوان که پیرو حزب مادر مقدس است قصد متولد کردن خدا توسط مراسمی به نام قربانی کردن 21 نفر را دارد ، والتر که در کودکی توسط خانواده ی خود رها شده است تصور میکرد اتاقی که در آن بدنیا آمده است مادر او و در حقیقت خداست والتر که تصور میکند مادرش به خواب رفته است سعی دارد از طریق مراسم ذکر شده او را بیدار کند ، هر کدام از افرادی که برای قربانی شدن انتخاب شده اند باید دارای مشخصه ای باشد آخرین نفر این لیست که هدایت آن را بازیباز بر عهده دارد و دریافت کننده ی دانش و تکمیل کننده ی مراسم است ، هنری تونزند نام دارد که حال در همان اتاق تولد والتر زندگی میکند و در طول بازی با پی بردن به ماجرا و کمک های جوزف شرایبر که قبل از هنری در آن اتاق زندگی میکرده است قصد دارد جلوی تکمیل این مراسم را بگیرد . در انتها هنری تونزند با مبارزه با موجودی که والتر به وجود می آورد رویای به وجود آوردن خدا را بار دیگر خراب میکند .
علاوه بر شماره های ذکر شده دو بازی Silent Hill: Origins و Silent Hill: Shattered Memories نیز از سری معرفی شده اند که در اولی به زمان سوزانده شدن آلسا توسط دالیا و چگونگی زنده ماندن آلسا پرداخته شده و در دیگری اتفاقات شماره ی اول بعد از سال ها توسط هری بازسازی میشوند، گر چه با پایان کار تیم سازنده ی اصلی بازی که کار ساخت 4 شماره ی اول بازی را بر عهده داشتند این شماره ها به خوبی پرداخته نشده و دارای نواقصی در حیطه‌ی داستانی هستند اما همچنان سری سایلنت هیل دارای یکی از بهترین داستان ها در طول تاریخ بازیهای رایانه ای است.
لازم به ذکر است بر اساس این بازی تاکنون دو فیلم سینمایی نیز ساخته شده که شماره دوم (تا زمان نگارش این مقاله) هنوز اکران نگردیده است. با توجه به نظر مخاطبان، فیلم اول یکی از برترین و موفق‌ترین فیلم های ساخته شده بر اساس یک بازی ویدیویی می‌باشد.
همچنین شرکت کونامی در سال 2006 و به مناسبت اکران فیلم، مجموعه‌ای ویدیویی را بر روی رسانه‌ی UMD برای PSP عرضه نمود که با نام The Silent Hill Experience شناخته شده و شامل دو کمیک The Hunger و Dying Inside ، ترایلر شماره‌های 1 تا 4 بازی و فیلم، مصاحبه با آهنگ‌ساز افسانه‌ای سری به همراه کارگردان فیلم و برخی موسیقی‌های بازی می‌باشد.

دریافت خلاصه به صورت فایل pdf :دانلود
تهیه و تنظیم خلاصه : (msbazicenter)
مقالات تحلیلی بازی نوشته شده توسط ( Bone Crusher ) :
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش اول )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش دوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش سوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش چهارم )

تاپیک تحلیل بازی نوشته شده توسط ( nemesis ) ( کامل نشده ):
The Lost Memories ---پایه و اساس بازی بزرگ "Silent Hill" -- تحلیلی بزرگ برای این بازی

مقالات مختلف در مورد سری سایلنت هیل:
Silent Hill: Homecoming Plot
Silent Hill: Origins Plot
Silent Hill Shattered Memories Plot
داستان (Silent Hill: Orphan)
شباهت بین Homecoming و Silent Hill 2
تاریخ وقایع Silent Hill و Shepherd's Glen
دانلود Silent Hill 2 - The movie
ترجمه یادداشت های سایلنت هیل 2
ترجمه فارسی دیالوگ های بازی Silent Hill 2: Born from a Wish
سایلنت هیل 4: پرونده قربانیان
ساکنین South Ashfield Heights apartments- قسمت اول - قسمت دوم
یادداشتی کوتاه بر SILENT HILL: HOMECOMING
داستان نسخه اول فیلم سایلنت هیل
Silent Hill: Original Memories
Silent Hill HD Collection Achievements Guide
Little Baroness
جودی میسون
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 1
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 2
طرح اولیه موتور
سایلنت هیل پست 3
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 4
خاطرات الکس شپرد
داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 1 به صورت ویدیویی

163949 163950

داستان سایلت هیل 1 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​

داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 2 به صورت ویدیویی

163952 172258

داستان سایلت هیل 2 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​
 

Attachments

  • sh1.png
    sh1.png
    56.3 KB · مشاهده: 3,611
  • silenthill1.jpg
    silenthill1.jpg
    55.1 KB · مشاهده: 166
آخرین ویرایش:
سلام به همگی و عضو جدیدمون Heart Broken
سلام بر شما ارشام جان,امیدوارم حالت خوب باشه رفیق.
البته Heart Broken همون Black Tear سابق هستند ولی تازگیا اسم کاربریشون رو عوض کردند:d
بچه ها نمیدونم چرا این روزا نمیتونم درست فکر کنم، هر چندوقت یه بار میام سر به تاپیک میزنم و مطالبتون رو میخونم اما نمیتونم اونا رو واسه خودم تحلیل کنم. یا من کودن شدم یا شماها خیلی مهندس شدین:d.
ما خیلی مهندس شدیم, اینم عکس زمانی که فارق التحصیل شدیم در رشته سایلنت هیل شناسی:d
البته عکس بد افتاده,قیافه هممون عین هم دیگس:d
:smartass1::smartass1::smartass1::smartass1::smartass1::smartass1::smartass1:
من یه چیز دیگه هم بگم اتمسفر رو متحول کنم: به نظر من هری رو منافق با اهداف خودشون نمیدونستن، آخه هری دیگه خودشو باخته بود و همه چیز رو به دخترش سپرده بود. اونا میخواستن با این کار پشتیبان شریل رو ازش بگیرن و شریل رو در شرایطی قرار بدن که متولد کردن خدا رو بپذیره.
برای چی آخه هری باید خودش رو ببازه ارشام جون؟
به نظره من اعضای فرقه هری رو به عنوان منافق میشناسند دلایلش هم قبلا گفتم.
با این همه عشق و علاقه ای که به سایلنت هیل دارم، ولی داخل سایلنت هیل خیلی از چیزها رو فقط سر و تهش رو به هه آورده بودن. مثلا: یه کسی مثل کلادیا که میتونه چنین دنیای عظیمی رو خلق کنه به این زودی میمیره؟ یا مثلا آلسا که با این همه زحمت تبدیل به خدا میشه، به این راحتی میمیره؟ شاید هم من اشتباه میکنم، شما بگید.
اشتباه میکنی ارشام جون:d
کلودیا به خاطر چیز کمی جونه خودش رو از دست نداد.اون The God رو متولد کرد این هدف کمی نیست...
آلسا خوده خدا نیست البته, مادر خداست و فقط باید خدا رو به دنیا بیاره. بعدش هم آلسا که نمرده,روح اون و شرل در جسم تازه ای تناسخ پیدا کرده ارشام جان...
 
آخرین ویرایش:
Tu Fui, Ego Eris
قسمت آخر
========================================
پادشاه و مردمش به خاطر مرگ کشیشه مهربان ناراحت بودند و گریه میکردند.اما خدا به آنها رحم کرد و به آرزوی آنها که زنده شدن کشیشه بود تحقق بخشید و کشیشه دوباره زنده شد.
کشیشه چشمان خود را باز کرد, درست همانند روزهایی که صبح از خواب برمیخیزید.او دوباره به سمت همانجایی رفت که هیولا جا خوش کرده بود.
"احمق!تو دوباره دلت میخواد بمیری؟" "نه,اینبار دیگه نوبت توئه." کشیشه آمده بود که هیولا را یک بار برای همیشه نابود کند.
از آنجایی که کشیشه زن بسیار مهربانی بود برای همین یه خاطر انجام این ماموریت بسیار ناراحت بود.ولی این ماموریتی بود که باید انجام میداد.
"شمیشر و نیزه من را زخمی نمیکند, گلوله و تیر فقط من را قلقک میدهد, تو نمیتوانی من را بکشی!" هیولا این ها را میگفت و میخندید.
اما کشیشه نه از شمشیر استفاده کرد ونه از نیزه.او فقط یک طلسم را فریاد کنان میخواند.
"TU FUI, EGO ERIS."
میدانید بعد چه اتفاقی رخ داد؟ هیولا فریاد کشید و سپس مرد و از بین رفت.پس از این اتقاقات دوباره روستاییان توانستند یک بار دیگر از دروازه های روستا استفاده کنند.
همه مردم روستا از کشیشه تشکر کردند و به خوبی و خوشی زندگی کردند.
"قصهء ما بسر رسید کلاغِ به خونه‌اش نرسید"
"بالا رفتیم دوغ بود , پایین اومدیم ماست بود , قصهء ما، راست بود":d
خب بچه های خوب,همه شما را تا یک قصه دیگه به خدای بزرگ میسپارم, بای بای:-*:d
 
آخرین ویرایش:
سلام بر همه

سلام به همگی و عضو جدیدمون Heart Broken.
درود بر عضو قدیمی و کم پیدامون


با این همه عشق و علاقه ای که به سایلنت هیل دارم، ولی داخل سایلنت هیل خیلی از چیزها رو فقط سر و تهش رو به هه آورده بودن. مثلا: یه کسی مثل کلادیا که میتونه چنین دنیای عظیمی رو خلق کنه به این زودی میمیره؟ یا مثلا آلسا که با این همه زحمت تبدیل به خدا میشه، به این راحتی میمیره؟ شاید هم من اشتباه میکنم، شما بگید.

نه دیگه آرشام عزیز اینجوری داستان بازی رو زیر نمودار نبر:d

کلودیا با آغوش باز فنا شدن در راه خدا و بهشت موعود رو میپذیره، و این نشانی از ایمان قویش هست. آلسا هم که فقط در دل تاریکی مرد و در وجود هدر دوباره متولد شد.
درضمن، اگه میشه یه خورده سرعت بحث رو کاهش بدین، من نمیرسم بخونم.:oops:

الآن من خودم از این سرعت ناراضیم، خودت یکم سرعتت رو ببر بالا:d

ما خیلی مهندس شدیم, اینم عکس زمانی که فارق التحصیل شدیم در رشته سایلنت هیل شناسی:d
البته عکس بد افتاده,قیافه هممون عین هم دیگس:d
:smartass1::smartass1::smartass1::smartass1::smartass1::smartass1::smartass1:
چرا عکس من رو نگذاشتی؟ :book: این منم در حال تلاش برای رسیدن به گروه مهندسین.
 
سلام بر همگی..
امروز داشتم توی نت سرچ میکردم که یه چیزی پیدا کردم..
توی تریلر های قبلی سایلنت هیل 2 - آهنگ Theme of Laura رو میذاره ولی مثل اینکه بعدها این آهنگ کمی تغییر کرد و تبدیل شد به Theme of Laura امروزی:d
الان این آهنگی که میذارم Theme of Laura قدیمیه, تقریبا مثل همونه ولی یکمی تفاوت داره و آخرش هم یه SOLO بینظیر میزنه.البته کیفیت صدا بده ولی خیلی قشنگه حتما دانلود کنید
اینم خوده آهنگ Theme of Laura که با Acoustic Guitar نواخته شده این کیفیتش خوبه:
 
Silent Hill 3 Monsters Analysis





[TABLE="width: 500, align: center"]
[TR]
[TD]
Double Head
[/TD]
[TD="align: center"]
Closer [/TD]
[TD]
Numb Body
[/TD]
[/TR]
[TR]
[TD]
Pendulum
[/TD]
[TD]
Insane Cancer
[/TD]
[TD]
Slurper
[/TD]
[/TR]
[TR]
[TD]
Nurse Demon
[/TD]
[TD]
Scraper
[/TD]
[TD]
(Missionary (Boss
[/TD]
[/TR]
[TR]
[TD]
(Split Worm(Boss
[/TD]
[TD]
(Leonard (Boss
[/TD]
[TD]
(Memory of Aless (Boss
[/TD]
[/TR]
[TR]
[TD]
(The God (Boss
[/TD]
[TD][/TD]
[TD]
Valtiel
[/TD]
[/TR]
[TR]
[TD]
Sewer Monster
[/TD]
[TD]
Glutton
[/TD]
[TD]
Locker Monster
[/TD]
[/TR]
[/TABLE]

متأسفانه به علت طراحی ضعیف هیولاها و دشمنان نسخه سوم نمی‌توان راجع به فلسفه وجودی آن‌ها قاطعانه نظر داد، ولی با توجه به مباحث و نتایج به دست آمده، تحلیل دشمنان در نسخه سوم بازی را جمع بندی می‌کنیم:

1- خالق دنیای ذهنی نسخه سوم کلودیا می‌باشد. حتی کلودیا با قدرت ذهنی خود بر دنیای عادی هدر نیز تأثیرگذار است. هنگامی که هدر با تنش‌های شدید فکری و ذهنی خودش رو به رو می‌شود OtherWorld را در برابر خودش می‌بیند.

2- هر آن چیز که هدر در دنیای ذهنی کلودیا می‌بیند نتیجه تفکرات آشفته و بعضاً غیر ارادی خودش می‌باشد. در بعضی از موارد هدر با خاطرات و ذهنیات آلسا رو به رو می‌شود. وجود کلودیا باعث یادآوری خاطرات آلسا توسط هدر می‌شود. کلودیا خواهان این است که هدر، هر چه بیشتر به خلق و خوی نیمه تاریک خودش یعنی آلسا برسد.

3- تقریباً تمامی موجوداتی را که در بازی می‌بینیم نتیجه تفکرات هدر و آلسا درباره وجود خداست. هدر مانند آلسا، مادر خداست. ذهنیات عجیب هدر در در دنیای خلق شده توسط کلودیا تحت تأثیر همین موضوع است. به دنیا آمدن خدا و اعتقادات فرقه، مسائل جنسی، اعتقادات هدر و خاطرات تلخ و تاریک آلسا مسائلی هستند که هدر دائماً با آن‌ها رو به رو می‌شود.

4- کلودیا زمینه را برای انحراف ذهنی هدر و سوق دادن او به سمت اعتقادات خودش آماده می‌کند ولی کنترل کاملی بر اعتقادات و تفکرات هدر ندارد.

5- نظریه‌ای وجود دارد که تمامی موجوداتی که در بازی می‌بینیم وجود خارجی دارند و این تأثیرات دنیای ذهنی است که شخصیت اصلی، آن‌ها را با این شمایل می‌بیند! البته این مورد توجیه دارد ولی قبول آن کمی سخت است. نظریه دیگر این است که کرتر اصلی با تصویر ذهنیات و تفکرات، گناهان و کابوس‌های وحشتناک خودش رو به رو می‌شود و این تصاویر کالبد حقیقی ندارند و فقط در دنیای ذهنی کرکتر، قابل درک هستند.
صحنه برخورد با اولین دشمن بازی را در نظر بگیرید، چرا شما انسانی را به شکل یک هیولا(Closer) می‌بینید و انسان دیگری را به شکل واقعی خود، در حالی که مرده است؟! و اصلاً چرا یک انسان واقعی بی دلیل به هدر حمله می‌کند؟
شاید وجود دشمنانی مثل Missionary، Leonard و Scraper نیز دلیلی برای حقیقی بودن تمامی دشمنان باشند!(البته این‌ها مواردی هستند که مستقیماً تحت تأثیر ذهنیت بد هدر از آنها شکل گرفته‌اند.) جمله مشکوک وینسنت و یا حتی پایان بد بازی را که با کشتن تعداد زیادی از دشمنان اتفاق می‌افتد نیز دلایل خوبی برای تأیید نظریه حقیقی بودن دشمنان هستند!
تصمیم پیرامون حقیقی یا موهومی بودن موجوات با شماست.
 
آخرین ویرایش:
سلام بر همگی..
امروز داشتم توی نت سرچ میکردم که یه چیزی پیدا کردم..
توی تریلر های قبلی سایلنت هیل 2 - آهنگ Theme of Laura رو میذاره ولی مثل اینکه بعدها این آهنگ کمی تغییر کرد و تبدیل شد به Theme of Laura امروزی:d
الان این آهنگی که میذارم Theme of Laura قدیمیه, تقریبا مثل همونه ولی یکمی تفاوت داره و آخرش هم یه SOLO بینظیر میزنه.البته کیفیت صدا بده ولی خیلی قشنگه حتما دانلود کنید
اینم خوده آهنگ Theme of Laura که با Acoustic Guitar نواخته شده این کیفیتش خوبه:

زیبا بود، دستت درد نکنه امیر جان. موسیقی‌های نسخه دوم همگی گوش نواز و دوست داشتنی‌اند. الآنRing Tone گوشیم همین Theme Of Lauraست:d

آسلام و علیکم

در سایلنت هیل دان پور بعد از محو شدن پلیسا یه خونه است که تو حیاطش یه نردبونه
اون خونه دقیقا کجای نقشست
ممنون

درود بر شما، به تاپیک خودت خوش آمدی:welcome:

جواب سؤال:

دوست خوب شما نقشه بازی رو چک کن objective رو با علامت سؤاله قرمز رنگ مشخص کرده. مأموریت اصلی بازی انتهای یکی از خیابان‌هاست که مسدود شده و سمت چپش یک ساختمان وجود داره که در کنارش یک پرتگاه هست، شما با استفاده از میله بلندی که تو همون محوطه پیدا می‌کنید نردبان ساختمان رو پایین می‌کشید و ادامه ماجرا ...
37976858632370544386.jpg

ممنون
پس علامت سوال های آبی چین ..
برای نشان دادن مأموریت‌های ناتمام
 
آخرین ویرایش:
ممنون
پس علامت سوال های آبی چین ..

---------- نوشته در 11:20 PM اضافه شد ---------- نوشته قبلی در 11:18 PM ارسال شده بود ----------

آقا دمتون گرم واقعا تاپیک خوبی دارین ..
تمام فلسفه تپه ی خاموش رو گفتید .. حتی من تو یکی از پست ها دیدم که درباره خالکوبی کف پای یرو تو سایلنت هیل3 گفتگو می کنید :d
 
ممنون


---------- نوشته در 11:20 PM اضافه شد ---------- نوشته قبلی در 11:18 PM ارسال شده بود ----------

آقا دمتون گرم واقعا تاپیک خوبی دارین ..
تمام فلسفه تپه ی خاموش رو گفتید .. حتی من تو یکی از پست ها دیدم که درباره خالکوبی کف پای یرو تو سایلنت هیل3 گفتگو می کنید :d

ما اینیم دیگه :d هیچ کاریش هم نمیشه کرد :-??

خوب مگه من چی گفتم میلاد جان؟! اتفاقاً با توجه به حرف من آلسا تسلط کامل بر هری نداشت وگرنه داستانش طور دیگه‌ای تموم می‌شد! مثلاً هری هیچ وقت وارد سایلنت هیل و دنیای ذهنی آشفته آلسا نمی‌شد!

در این صورت. . . منم چیزی نگفتم :d (( از متن این ناگفته هات!! من اینطور برداشت کردم که آلسا نمیخواسته هری بیاد به سایلنت هیل . . ?? .isn't it ))

تصمیم پیرامون حقیقی یا موهومی بودن موجوات با شماست.

خبـــــــــــــــ. :d ایندفعه دیگه نمیتونی عیشم خراب کنی و پیاده رو اعصابم راه بری علی جون :d(یا میتونی؟) sh3 monster analyse

is overrrr :groupwave:
 
درودی دگر بار.

خوب یه هدیه خوب براتون دارم، امیدوارم لذت ببرید. به اصطلاح نسخه Demake شده(!)ی SH2 به صورت 8 بیتی به اسم Soundless Mountain II. هم نسخه PC داره و هم نسخه MAC. طرح جالب و فانیه، حتماً دان کنید.

00613281559396730698.jpg




در این صورت. . . منم چیزی نگفتم :d (( از متن این ناگفته هات!! من اینطور برداشت کردم که آلسا نمیخواسته هری بیاد به سایلنت هیل . . ?? .isn't it ))
صحیح است، در واقع آلسا دلش به حال هریه مادر مرده نمی‌سوخت! آلسا تمام تلاشش رو می‌کرد تا شریل رو از ماجرا دور نگه داره.


خبـــــــــــــــ. :d ایندفعه دیگه نمیتونی عیشم خراب کنی و پیاده رو اعصابم راه بری علی جون :d(یا میتونی؟) sh3 monster analyse

is overrrr :groupwave:

هنوزم جا داره:d ولی بیخیال دیگه نمیشه بیشتر از این آب ببندیم:d دیگه خوش باش. اگر بحثی باقی نمونده باشه، میریم سراغ نسخه دوم. مسعود جان باید زحمتش رو بکشه، فکر کنم باید یه فکری هم به حال نظر سنجی بکنیم.
 
آخرین ویرایش:
هنوزم جا داره:d ولی بیخیال دیگه نمیشه بیشتر از این آب ببندیم:d دیگه خوش باش. اگر بحثی باقی نمونده باشه، میریم سراغ نسخه دوم. مسعود جان باید زحمتش رو بکشه، فکر کنم باید یه فکری هم به حال نظر سنجی بکنیم.

:excited:

نسخه ی دوم که عالی ـه از نظر طراحی هیولاها :x. . . به نظر سنجی هم گیر نده انقدر :-w بذار یکم هری تو صدر باشه،خوش بگذرونیم :d

صحیح است، در واقع آلسا دلش به حال هریه مادر مرده نمی‌سوخت! آلسا تمام تلاشش رو می‌کرد تا شریل رو از ماجرا دور نگه داره.

قابل بحثه. . . فقط میگذاریم واسه موقعی که فلش بک زدیم به sh1 ;;) الان حسابی خسته ام و یکم مثل خودت دل شکسته ;)
 
:excited:
نسخه ی دوم که عالی ـه از نظر طراحی هیولاها :x. . . به نظر سنجی هم گیر نده انقدر :-w بذار یکم هری تو صدر باشه،خوش بگذرونیم :d
اتفاقاً چون نتیجه نظر سنجی باب میلم نیست از هیچ تلاشی برای تغییر دادنش دریغ نمی‌کنم. اگر خود مرحوم هری هم اینجا بود بی شک به دختر جگرگوشش، هدر رأی می‌داد:laughing: :cry:

قابل بحثه. . . فقط میگذاریم واسه موقعی که فلش بک زدیم به sh1 ;;) الان حسابی خسته ام و یکم مثل خودت دل شکسته ;)
بحث کردیم راجع بهش خیلی زیاد‌، الآن خسته‌ و دل شکسته‌ای یادت نمیاد:d
 
اگر خود مرحوم هری هم اینجا بود بی شک به دختر جگرگوشش، هدر رأی می‌داد:laughing: :cry:

اگه دخمل بابا!! اینجا بود اما،به خودش رای میداد :rolleyes:

بحث کردیم راجع بهش خیلی زیاد‌، الآن خسته‌ و دل شکسته‌ای یادت نمیاد:d

فکر کردم خیلی زیاد،یه چیزایی یادم میاد :d
 
دوستان کونامی جواب ایمیل من رو داد, ایناهاش:d
Dear customer,

Thank you very much for contacting the Konami customer support team.

Also thank you for your interest in Konami products and for taking the time to send us
your feedback.
Feedback and opinions from our players is very important to us in continuing to provide a
positive gaming experience, so we will forward your feedback to the appropriate department.

Best regards,
راستی من یه سوال بپرسم قبل از اینکه بحث در مورد شماره 3 تموم بشه...
ظاهر valtiel بسته به هر فرد متفاوت میشه یا نه؟
 
آخرین ویرایش:
سلام

اگه دخمل بابا!! اینجا بود اما،به خودش رای میداد :rolleyes:
پس چی خیال کردی؟ بابای دخمل بابا نمی‌گذاشت دخمل بابا به غیر از دخمل بابا رأی بده:d
دوستان کونامی جواب ایمیل من رو داد, ایناهاش:d
Dear customer,

Thank you very much for contacting the Konami customer support team.

Also thank you for your interest in Konami products and for taking the time to send us
your feedback.
Feedback and opinions from our players is very important to us in continuing to provide a
positive gaming experience, so we will forward your feedback to the appropriate department.

Best regards,
عجب! من که میگم این جوابش به نوعی پیچوندنه:d از این شعارها زیاد میدند، ولی همین که جواب دادند خودش ارزش داره.


راستی من یه سوال بپرسم قبل از اینکه بحث در مورد شماره 3 تموم بشه...
ظاهر valtiel بسته به هر فرد متفاوت میشه یا نه؟

خوب به نظر من valtiel فقط به یک شکل ظاهر می‌شه، و همه افراد اون را با یک ظاهر می‌بینند. حتی افرادی که بهش اعتقاد راسخ داشتند (به اینکه او مأمور خداست) سعی می‌کردند ظاهر خودشون رو شبیه به valtiel کنند.
 
آخرین ویرایش:

کاربرانی که این گفتگو را مشاهده می‌کنند

تبلیغات متنی

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی همین حالا ثبت نام کن
or