بحث و تبادل نظر در مورد سری Silent Hill (خلاصه داستان در پست اول)

علاقه دارید کدام نسخه از سری بازی سایلنت هیل ریمیک بشود؟


  • مجموع رای دهنده‌ها
    44

Silent Dream

In madness you dwell
کاربر سایت
shf_banner.png

پس از گذشت ده سال از انتشار آخرین نسخه سایلنت هیل بالاخره کونامی در اکتبر سال 2022 نسخه جدیدی از این سری را با نام Silent Hill ƒ معرفی کرد. داستان بازی کاملا جدید خواهد بود و در سال 1960 و در ژاپن رخ میدهد و دنیایی زیبا ولی در عین حال وحشتناک را به تصویر میکشد. این بازی توسط NeoBards Entertainment در حال ساخت است و هنوز تاریخ انتشار آن مشخص نیست..
  1. نوشته شده توسط Ryūkishi07، مشهور برای رمان‌های تصویری ژاپنی که به معماهای قتل، وحشت روانی و فراطبیعی می‌پردازند.
  2. طراحی موجودات و شخصیت‌ها توسط kera
توسعه‌دهنده: NeoBards Entertainment
ناشر: Konami Digital Entertainment
کارگردان: Al Yang
تهیه‌کننده: Motoi Okamoto
نویسنده: Ryukishi07
طراح: kera
تاریخ انتشار: TBA (مشخص نیست)
پلتفرم‌ها: TBA (مشخص نیست)

wire.png

نویسنده ای به نام Harry Mason و همسرش در حین عبور از یک جاده، نوزادی را یافته و نام او را شریل می‌گذارند. چهار سال بعد همسر هری فوت می‌کند. سه سال پس از فوت همسرش، هری بنا به دلایلی تصمیم می‌گیرد با شریل به شهری که وی را در نزدیکی آن یافته بودند سفر کند. شب هنگام، در جاده‌ی کنار شهر، پلیسی موتورسوار از کنار آنها عبور کرده و توجه هری را جلب می کند. اندکی جلوتر، هری متوجه موتور پلیسی میشود که بدون سرنشین در کنار جاده افتاده در همین حین، در روبروی خود دختری را وسط جاده می‌بیند. برای اجتناب از تصادف با او، دیوانه‌وار فرمان را می چرخاند. اما ماشین منحرف شده و به دره‌ی کناری سقوط می‌کند. هری پس از به هوش آمدن، متوجه غیبت شریل می‌شود. در حین جستجو، شبح شریل را می‌بیند و به دنبال او می‌دود. در انتهای معبری تنگ، ناگهان همه‌چیز در تاریکی فرو می‌رود و چهره آنجا تغییر می‌کند. هری مصمم ادامه ‌می‌دهد اما در اثر حمله‌ی چند موجود هیولا مانند به حالت مرگ روی زمین می‌افتد.
وقتی هری بعد از آن حادثه در کافه ای بیدار می‌شود، با همان پلیس روبرو می‌شود. آنها با هم از اتفاقات عجیب شهر و حالت غیرعادی آن سخن می‌گویند. پلیس Cybil Bennet‌ نام دارد و به هری در یافتن شریل کمک می‌کند. حالت عادی شهر اینگونه است: خالی از سکنه، فرو رفته در مه، محصور شده توسط دره‌های عمیق و پر از هیولا. اما در حالت غیر عادی به تمامی این موارد تاریکی مطلق تکه گوشت های آویزان از در و دیوار سکوتی مرگبارتر هم اضافه میشود . هری در جستجوی شریل به مکان‌های زیادی از شهر مراجعه می‌کند: مدرسه، کلیسا، بیمارستان، فاضلاب، پارک تفریحی و در بعضی از آنها با شخصیت‌هایی آشنا می‌شود. با پیرزن عجیبی به نام Dahlia Gillespie در کلیسا، دکتر Michael Kaufmann و پرستاری به نام Lisa Garland در بیمارستان. همچنین مرتب شبح دختری را می‌بیند که باعث تصادف او شده بود به نام Alessa. دالیا اطلاعات زیادی درباره‌ی هری و شهر دارد دکتر کافمن و لیزا هم هر کدام مطالب جدیدی به اطلاعات هری اضافه میکنند. در طول بازی اطلاعات زیادی از شهر به دست می‌آوریم خواه از لابلای روزنامه‌های باطله و کتاب‌ها و خواه از این شخصیت‌ها. شهر مکانی نفرین شده بوده و در سال‌های جنگ‌های داخلی، اعدام‌های زیادی در زندان آن صورت گرفته است. شهر قدمت زیادی دارد و قرن‌ها قبل، بومیان ساکن آنجا بودند. از همان زمان، آیینی شیطانی در شهر رواج داشته است. در سده‌های اخیر، پس از سکونت مهاجران در شهر، تلفیقی از آیین باستانی شهر با آیین‌های مهاجران پدید می‌آید که با نام The Order شناخته می‌شود. پیروان و سردمداران این فرقه اعتقادات عجیب و خطرناکی‌ دارند. این فرقه به سه شاخه‌ی اصلی تقسیم می‌شود که یکی از آنها «مادر مقدس» می‌باشد. در راس این شاخه دالیا قرار دارد که آلسا دختر وی است. این فرقه به خدایی اعتقاد دارد که باید در روی زمین متولد شده سپس بهشت موعود فرقه را بنا کند. بر اساس مدارک به دست آمده، این خدا یک بار متولد شده و مرده است و حال باید برای بار دوم متولد یا فراخوانده شود. دالیا متوجه می‌شود که مشخصات دختر وی، آلسا، با مشخصات مادر خدا که در متون قدیمی پیش‌بینی شده هم‌خوانی دارد پس او را تربیت می‌کند تا مراسم تولد را انجام دهد. در این مراسم، باید مادر خدا سوزانده شود. مراسم در سن 7 سالگی آلسا انجام می‌شود و بدن کباب شده‌ی وی را به بیمارستان انتقال می‌دهند. اما او ناقص است. آلسا در نهایت درد و رنج، قسمتی از روح خودش را به صورت یک نوزاد از شهر بیرون می‌فرستد و با استفاده از قدرت ذهن خود، شهر را به جهنمی بی‌بدیل تبدیل می‌کند. دالیا برای اتمام نقشه خود، توسط خود آلسا، شریل را فرا می‌خواند تا روح مادر خدا تکمیل شود. در این بین دکتر کافمن مسئول امور پزشکی آلساست.
آلسا در برابر دالیا مقاومت می‌کند اما دالیا با فریب هری، خود را به آلسا می‌رساند و مراسم را مجدداً انجام می‌دهد اما در همین حین هری سر می‌رسد. روح شریل به آلسا می‌پیوندد تا مادر خدا کامل گردد. دکتر کافمن به قصد نابودی این روح، دارویی را به سمت وی پرتاب می‌کند اما اینکار باعث می‌شود خدا (در شماره‌ی اول این خدا با نام «سامایل» معرفی می گردد) متولد شود. در اولین اقدام، سامایل، دالیا را آتش می‌زند. اما هری با سامایل می‌جنگد و او را شکست می‌دهد. پس از نابودی سامایل، مادر خدا ظاهر می‌شود و نوزادی را به هری می‌دهد سپس، راه فرار از آن مهلکه را به او نشان می‌دهد.
هری نوزاد را از شهر دور کرده و در جایی به طور ناشناس او را بزرگ می‌کند. نام این نوزاد را Heather می‌گذارد. هدر کودکی عادی نبود و گاها ، رفتارهای عجیبی از خود بروز می‌داد.
17 سال پس از این ماجرا، دختر نفر دوم فرقه، یعنی «Claudia Wolf» تصمیم می‌گیرد آن نوزاد را پیدا کند تا مراسم دوباره به جریان بیفتد. با کمک کشیش دیگری به نام «Vincent»، کاراگاهی به نام «Douglas Cartland» را استخدام می‌کند تا این کودک را پیدا کند. داگلاس هدر را پیدا می‌کند اما از نیت اصلی کارفرمایان خود اطلاع ندارد. روزی که هدر به مرکز خرید شهر رفته‌بود،‌ داگلاس را در مقابل خود می‌بیند. هدر بی خبر از همه‌جا به خیال اینکه داگلاس یک مزاحم است، می‌گریزد ولی داگلاس قبلاً محل او را به کلودیا و وینسنت اطلاع داده‌است. هدر به سمت خانه و نزد هری حرکت می‌کند اما اطراف او پر از هیولاهایی هولناک شده است. در اینجا برای اولین بار، کلودیا را ملاقات می‌کند. کلودیا درتلاش است تا هدر چیزی را به یاد بیاورد. هدر پس از گذشتن از مرکز خرید و ایستگاه مترو، درساختمانی نیمه‌کاره در نزدیکی محل سکونت خود با وینسنت روبرو می‌شود.
هدر به آپارتمان خود می‌رسد اما درآنجا پدرش، هری را غرق در خون و بی‌جان می‌یابد. او کلودیا را در پشت‌بام می‌بیند و او را مسئول قتل پدرش می داند. هدر قصد انتقام دارد اما کلودیا به سایلنت هیل می‌رود. هدر به همراه داگلاس (که کمابیش به واقعیت پی برده است) به سمت سایلنت هیل حرکت می‌کند.
هدر تقریباً گذشته‌ی خود را به یاد آورده است؛ او همان روح واحد آلسا و شریل است که توسط مادر خدا به هری سپرده شد. پس از حلول روح آلسا و شریل، جنین خدا هم وارد بدن او شده است اما تحت تاثیر فراموشی هدر، عقیم مانده و برای بارور شدن، نیاز دارد تا آتش خشم و نفرت در درون هدر شعله‌ور شود. کلودیا در تمام طول داستان سعی بر این دارد تا همین میراث آلسا را بیدار کند و برای همین منظور، هری را می‌کشد تا او را از سر راه بردارد. در این میان، وینسنت که منافع خود را با تولد خدا در خطر می‌بیند، سعی می‌کند توسط هدر، کلودیا و عقایدش را نابود کند.
پس از رسیدن به شهر، هدر به بیمارستان می‌رود. او با راهنمایی‌های علنی یا مخفیانه‌ی وینسنت،‌ پدر کلودیا یعنی «لئونارد» را که در بیمارستان زندانی شده می‌کشد تا متاترون را به دست آورد. متاترون، نماد خیر و روشنی و در مقابل سامایل است و وینسنت تصور میکند متاترون میتواند در مبارزه با کلادیا به هدر کمک کند. در ادامه،‌هدر به کلیسای فرقه می‌رسد. کلودیا، وینسنت را ، که به زعم او خیانت کرده‌است، می‌کشد. هری مقداری از داروی دکتر کافمن را به شکل یه قرص به هدر داده بود. هدر آن قرص را می‌بلعد و در نتیجه، جنین خدا را بالا می‌آورد. کلودیا جنین را می‌بلعد و آنرا به شکل ناقص بارور می‌کند. در نهایت کلودیا به دست خدای متولد شده نابود می‌شود و هدر هم وی را می‌کشد. تا بار دیگر تفکرات منحرف فرقه برای به وجود آوردن خدا عقیم بماند.

آنچه که شما در بالا مطالعه کردید تنها بخشی از شهر و اتفاقات رخ داده در آن است در شماره های دوم و چهارم و پنجم از بازی بخشی دیگر از توانایی های شهر حضور پر رنگی دارد و آن هم قضاوت و مجازات است ، شهر به خاطر اتفاقاتی که به خود دیده است دارای قدرتهایی خاص است یکی از این قدرتها فراخواندن افراد است در شماره های دوم و پنجم ما شاهد حضور افرادی در شهر هستیم که به نوعی گناهکارند و شهر برای قضاوت در مورد آن ها ، دعوتشان کرده است .
جیمز ساندرلند مردی که زن مریضش را کشته است و همینطور الکس شفرد که باعث مرگ برادر کوچکتر خود شده است با پا گذاشتن به شهر اماده پاسخگویی به اشتباهاتی میشوند که سعی در فراموش کردن آن ها داشته اند ، صد البته که نوع بازجویی و قضاوت در این شهر مرموز نیز متفاوت است به جای حضور قاضی و هیئت منصفه و دادگاه ، تمام اتفاقات پیرامون شخصیت ها به نوعی اشتباه شخصیت را گوشزد میکنند از موجوداتی که با آنها مبارزه می‌کنید گرفته تا افراد سرگردان دیگری در شهر که خود گناهکارند .گو اینکه این خاصیت شهر در تمامی شماره ها وجود دارد ولی در شماره های مذکور از فرع به اصل بدل شده و محوریت بازی بر عمل انجام گرفته توسط شخصیت اصلی قرار دارد و بحث فرقه ، آلسا و غیره کمتر پرداخته شده است .
در این میان شماره ی چهارم بازی اما فضائی اختصاصی داشت در این شماره یکی از دست پرورده های یتیم خانه ی تحت رهبری فرقه به نام والتر سالیوان که پیرو حزب مادر مقدس است قصد متولد کردن خدا توسط مراسمی به نام قربانی کردن 21 نفر را دارد ، والتر که در کودکی توسط خانواده ی خود رها شده است تصور میکرد اتاقی که در آن بدنیا آمده است مادر او و در حقیقت خداست والتر که تصور میکند مادرش به خواب رفته است سعی دارد از طریق مراسم ذکر شده او را بیدار کند ، هر کدام از افرادی که برای قربانی شدن انتخاب شده اند باید دارای مشخصه ای باشد آخرین نفر این لیست که هدایت آن را بازیباز بر عهده دارد و دریافت کننده ی دانش و تکمیل کننده ی مراسم است ، هنری تونزند نام دارد که حال در همان اتاق تولد والتر زندگی میکند و در طول بازی با پی بردن به ماجرا و کمک های جوزف شرایبر که قبل از هنری در آن اتاق زندگی میکرده است قصد دارد جلوی تکمیل این مراسم را بگیرد . در انتها هنری تونزند با مبارزه با موجودی که والتر به وجود می آورد رویای به وجود آوردن خدا را بار دیگر خراب میکند .
علاوه بر شماره های ذکر شده دو بازی Silent Hill: Origins و Silent Hill: Shattered Memories نیز از سری معرفی شده اند که در اولی به زمان سوزانده شدن آلسا توسط دالیا و چگونگی زنده ماندن آلسا پرداخته شده و در دیگری اتفاقات شماره ی اول بعد از سال ها توسط هری بازسازی میشوند، گر چه با پایان کار تیم سازنده ی اصلی بازی که کار ساخت 4 شماره ی اول بازی را بر عهده داشتند این شماره ها به خوبی پرداخته نشده و دارای نواقصی در حیطه‌ی داستانی هستند اما همچنان سری سایلنت هیل دارای یکی از بهترین داستان ها در طول تاریخ بازیهای رایانه ای است.
لازم به ذکر است بر اساس این بازی تاکنون دو فیلم سینمایی نیز ساخته شده که شماره دوم (تا زمان نگارش این مقاله) هنوز اکران نگردیده است. با توجه به نظر مخاطبان، فیلم اول یکی از برترین و موفق‌ترین فیلم های ساخته شده بر اساس یک بازی ویدیویی می‌باشد.
همچنین شرکت کونامی در سال 2006 و به مناسبت اکران فیلم، مجموعه‌ای ویدیویی را بر روی رسانه‌ی UMD برای PSP عرضه نمود که با نام The Silent Hill Experience شناخته شده و شامل دو کمیک The Hunger و Dying Inside ، ترایلر شماره‌های 1 تا 4 بازی و فیلم، مصاحبه با آهنگ‌ساز افسانه‌ای سری به همراه کارگردان فیلم و برخی موسیقی‌های بازی می‌باشد.

دریافت خلاصه به صورت فایل pdf :دانلود
تهیه و تنظیم خلاصه : (msbazicenter)
مقالات تحلیلی بازی نوشته شده توسط ( Bone Crusher ) :
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش اول )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش دوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش سوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش چهارم )

تاپیک تحلیل بازی نوشته شده توسط ( nemesis ) ( کامل نشده ):
The Lost Memories ---پایه و اساس بازی بزرگ "Silent Hill" -- تحلیلی بزرگ برای این بازی

مقالات مختلف در مورد سری سایلنت هیل:
Silent Hill: Homecoming Plot
Silent Hill: Origins Plot
Silent Hill Shattered Memories Plot
داستان (Silent Hill: Orphan)
شباهت بین Homecoming و Silent Hill 2
تاریخ وقایع Silent Hill و Shepherd's Glen
دانلود Silent Hill 2 - The movie
ترجمه یادداشت های سایلنت هیل 2
ترجمه فارسی دیالوگ های بازی Silent Hill 2: Born from a Wish
سایلنت هیل 4: پرونده قربانیان
ساکنین South Ashfield Heights apartments- قسمت اول - قسمت دوم
یادداشتی کوتاه بر SILENT HILL: HOMECOMING
داستان نسخه اول فیلم سایلنت هیل
Silent Hill: Original Memories
Silent Hill HD Collection Achievements Guide
Little Baroness
جودی میسون
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 1
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 2
طرح اولیه موتور
سایلنت هیل پست 3
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 4
خاطرات الکس شپرد
داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 1 به صورت ویدیویی

163949 163950

داستان سایلت هیل 1 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​

داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 2 به صورت ویدیویی

163952 172258

داستان سایلت هیل 2 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​
 

Attachments

  • sh1.png
    sh1.png
    56.3 KB · مشاهده: 3,611
  • silenthill1.jpg
    silenthill1.jpg
    55.1 KB · مشاهده: 166
آخرین ویرایش:
دفترچه خاطرات استنلی توی اتاق M4
Ah, but don't misunderstand.I haven't done a thing.I didn't hate him, though he was a liar.
-----------------------------------------------------------------------------------
من یه جایی خوندم که این جسد ممکن مربوط به عکاسی بود که با joseph schreiber کار میکرده.آخه توی کیفش یه دوربین عکاسی داره و
استنلی شاید به خاطر مطالبی که در مورد Hope House نوشته شده بود اون رو دروغگو خطاب میکرده.
ولی اون خالکوبی که کف پاهاش هست,چرا جای دیگه خالکوبی نشده,آخه خالکوبی کف پا یه ذره احمقانه س.
یا مارگارت اصلا کی هست که این مرد عاشقش شده؟
توجه کردین وقتی وارد راهرو می شین اگر مستقیما وارد همین اتاقی بشین که جسد این مرد توشه و در نهایت وارد اتاقی بشین که در انتهای راهرو قرار داره ، دفترچه خاطرات استنلی رو می بینین اما اگر مستقیما وارد این اتاق نشین و برین طرف آخره راهرو دیگه دفترچه خاطراتی وجود نداره!!!

در اینکه ممکنه عکاس باشه شکی نیست ولی اینکه همکار جوزف باشه ؟!!! از کجا به چنین نتیجه ای رسیدی ؟!
 
!!!!!!!!!!!!!! :-$ من هیچی نمی گم دیگه :d آخه من اومدم تو تاپیک دیدم دوستان به جای اینکه در مورد SH3 صحبت کنن دارن در مورد SH2 صحبت می کنن !
مطمئنا بحثی که نتیجه ای نداره ، نباید دنبال بشه
اینجا تبادل نظره، مگه من در مورد استنلی کولمن با بقیه به اتفاق نظر رسیدم؟ فقط این وسط به نتایج بهتری میرسیم و چیزهای بیشتری یاد می‌گیریم.
 
توجه کردین وقتی وارد راهرو می شین اگر مستقیما وارد همین اتاقی بشین که جسد این مرد توشه و در نهایت وارد اتاقی بشین که در انتهای راهرو قرار داره ، دفترچه خاطرات استنلی رو می بینین اما اگر مستقیما وارد این اتاق نشین و برین طرف آخره راهرو دیگه دفترچه خاطراتی وجود نداره!!!

در اینکه ممکنه عکاس باشه شکی نیست ولی اینکه همکار جوزف باشه ؟!!! از کجا به چنین نتیجه ای رسیدی ؟!
از اونجایی که این آقا یه عکاس هستند و جوزف هم یک خبرنگار و معمولا این دو شغل با هم ارتباط دارند و یه دلیل دیگه هست و اون هم اینه که استنلی با فرقه در ارتباط بوده
و حتما از اتفاقاتی که در Hope House میفتاده خبرهایی داشته و چون مطالبی که در مورد hope house در مجله نوشته شده بوده به مزاجش خوش نیومده این آقا رو دروغگو خطاب میکنه..
چون بالاخره این آقا هم با جوزف در مورد این مطالب همکاری کرده و عکس هایی گرفته...
اگر هم یادتون باشه مجله ای که در مورد Hope House هست رو در یکی از اتاقهای بیمارستان پیدا میکنیم.
این دلایل بنده است,دوستان هم اگر نظری دارند بگند...
 
دفترچه خاطرات استنلی توی اتاق M4
Ah, but don't misunderstand.I haven't done a thing.I didn't hate him, though he was a liar.
-----------------------------------------------------------------------------------
من یه جایی خوندم که این جسد ممکن مربوط به عکاسی بود که با joseph schreiber کار میکرده.آخه توی کیفش یه دوربین عکاسی داره و
استنلی شاید به خاطر مطالبی که در مورد Hope House نوشته شده بود اون رو دروغگو خطاب میکرده.
ولی اون خالکوبی که کف پاهاش هست,چرا جای دیگه خالکوبی نشده,آخه خالکوبی کف پا یه ذره احمقانه س.
یا مارگارت اصلا کی هست که این مرد عاشقش شده؟

در اینکه ممکنه عکاس باشه شکی نیست ولی اینکه همکار جوزف باشه ؟!!! از کجا به چنین نتیجه ای رسیدی ؟!

منم تقریباً با امیر موافقم. به نظرم این جسد و حتی مقاله Hope House (یا Wish House) جوزف یک جور ارتباط معنوی با نسخه چهارمه. مثل پیدا کردن متن خبری از والتر سالیوان در نسخه دوم توسط جیمز.

در مورد مارگارت که نمیتونم نظری بدم، فقط یک اسمه چون جای دیگه‌ای معرفی نشده.

در مورد دروغگو خطاب شدن: خوب مقاله HH توسط خود جوزف نوشته شده، به نظرتون نمی‌تونیم این جسد رو متعلق به خود جوزف بدونیم و دیگه شخصیت واسطه‌ای این وسط وجود نداشته باشه؟
 
خدایی شماها ديگه پدر سايلنت هيل 1 تا 4 رو در آورديد!:دی
يكی تون نيست شترد مموريز و Origins رو آدم حساب كنه!:دی
راستی يه سوال در مورد داون پور دارم:
من بعد زدن بوگيمن افتادم پی ماموريت جانبی ها، يه ماموريت جانبی نجات پرنده ها بود كه تا الان 3 تا از 5 تا پرنده رو پيدا كردم، يه ماموريت جانبی ديگه هم بود بايد نقاشی های گمشده رو پيدا می كردم و تا حالا سه تاشون رو پيدا كردم كسی در مورد اينا می تونه كمكی كنه؟
ديگه خسته شدم و می خوام بازی رو زودتر تموم كنم:(
 
منم تقریباً با امیر موافقم. به نظرم این جسد و حتی مقاله Hope House (یا Wish House) جوزف یک جور ارتباط معنوی با نسخه چهارمه. مثل پیدا کردن متن خبری از والتر سالیوان در نسخه دوم توسط جیمز.

در مورد مارگارت که نمیتونم نظری بدم، فقط یک اسمه چون جای دیگه‌ای معرفی نشده.

در مورد دروغگو خطاب شدن: خوب مقاله HH توسط خود جوزف نوشته شده، به نظرتون نمی‌تونیم این جسد رو متعلق به خود جوزف بدونیم و دیگه شخصیت واسطه‌ای این وسط وجود نداشته باشه؟
روش قتل جوزف مشخص شده؟منظورم اینه که یعنی والتر اون رو چه جوری کشته؟با چاقو؟ یا چیزی در مورد روش قتل جوزف نوشته نشده؟
اگر والتر با چاقو اون رو به قتل رسونده باشه پس میشه گفت که این جسد جوزف هست...
 
خدایی شماها ديگه پدر سايلنت هيل 1 تا 4 رو در آورديد!:دی
يكی تون نيست شترد مموريز و Origins رو آدم حساب كنه!:دی
راستی يه سوال در مورد داون پور دارم:
من بعد زدن بوگيمن افتادم پی ماموريت جانبی ها، يه ماموريت جانبی نجات پرنده ها بود كه تا الان 3 تا از 5 تا پرنده رو پيدا كردم، يه ماموريت جانبی ديگه هم بود بايد نقاشی های گمشده رو پيدا می كردم و تا حالا سه تاشون رو پيدا كردم كسی در مورد اينا می تونه كمكی كنه؟
ديگه خسته شدم و می خوام بازی رو زودتر تموم كنم:(

سهیل جان واقعاً این نسخه‌ها حالا Origins یکم کمتر قابل بحث نیستند:d

این دو مأموریت طوری نیست که بشه مستقیم راهنمایی کرد، الآن اسم خیابون‌ها یادم رفته وگرنه بهت آدرس مستقیم می‌دادم.:d پرنده‌ها رو که به راحتی با یک گشت و گذار ساده در خیابون‌ها می‌تونی پیدا کنی. در مورد نقاشی‌ها: یکم مکانشون پراکندست. اینجا رو یه نگاه بنداز: segmentnext.com
 
نه! مطمئنا جوزف نیست
جوزف خاکوبی کف پاش یا روی دستش نداشته
روش قتل جوزف تو Sh4 مشخص شده ، این یکی جوری کشته شده که به نظر بیاد خودکشی کرده شاید هم خودکشی کرده
شاید همون عکاس همکاره جوزف بوده ، شاید بعد از دیدن وقایعی که تو HH دیده شاید هم تبدیل دنیا ، تحمل نیاورده و فکر کرده دیوونه شدم و در نهایت خودشو خلاص کرده !!!
با چاقو گلوش رو بریده ؟!!!فکر نمی کنم کسی این مدلی خودکشی کنه !!!
 
روش قتل جوزف مشخص شده؟منظورم اینه که یعنی والتر اون رو چه جوری کشته؟با چاقو؟ یا چیزی در مورد روش قتل جوزف نوشته نشده؟
اگر والتر با چاقو اون رو به قتل رسونده باشه پس میشه گفت که این جسد جوزف هست...

نه روش قتلش نامعلومه و نمیشه به این مورد استناد کرد، ولی به هر حال این مورد به عنوان یک نظریه مطرح میشه.
نظریه دیگه‌ای هم وجود داره که جوزف نمرده! بر طبق این نظریه روح جوزف توسط والتر در OW به دام افتاده، توجیهش هم قسمت اول بازیه، ما از دید جوزف به اتاق نگاه میکنیم.

پ.ن: دوستان دوباره داریم از بحث منحرف میشیم:d جالبتر اینه که این موارد رو در بحث نسخه چهارم مطرح کنیم.
همین قدر بس که این جسد ارتباطی با نسخه چهارم داره. ولی من میگم شخصیت واسطه‌ای وجود نداره و احتمالاً این جسد متعلق به جوزف هست.
 
بچه ها یه موضوع جالب
وقتی وارد کلیسا میشیم تو Sh3 در طبقه ی دوم اگه اشتباه نکنم ، مطمئن نیستم ! وارد اتاقی میشیم که خیلی مشابه هست با اتاق Harry تو آپارتمان خودش ، اونجا روی تخت خونی و چرکینی یه دفترچه پیدا می کنیم ، هری تو دفترچه در مورد آلسا و اینکه واقعا شریل بخشی از آلسا بوده و اینجور چیزا صحبت می کنه وقتی دفترچه رو خوندنش رو تموم می کنیم هدر پیش خودش در مورد پدرش و اینکه واقعا آلسا بوده و بخشی از آلسا در وجودش هست صحبت می کنه
در نهایت جمله ی خیلی عجیبی رو مطرح می کنه :
I won't forget my sweet and gentle mother
این مادر منظورش کیه ؟ دالیا ؟ واقعا آلسا از دالیا به صورت یک مادر مهربون یاد می کنه ؟
شاید هم این مادری که هدر ازش حرف می زنه همسره هری باشه ؟
 
سلـام

باز هم که سر و کله ی جیمز پیدا شده ;;) اما آرتاس این دور و ورا نیست !! کی جیمزو احضار کرده :))

نتیجه ی نظرسنجی چقدر جالب شده!

به به، جناب مدیر تشریف فرما شدند. Welcom Back

نتیجه نظر سنجی اصلاً هم جالب نیست.حق هدر مظلوم تضییع شده.:| آخه هری هم شد شخصیتx_x:d

شاید هم این مادری که هدر ازش حرف می زنه همسره هری باشه ؟

پاسخ شما صحیح است:d

این پستم اون پشت مشتا گم شده بود گفتم دوباره احیاش کنم:d

7- Nurse Demon

nurse.jpg


شمایل:
پرستاران معروف سری. از نظر طراحی و ظاهر کلی شبیه به پرستاران نسخه دوم هستند، با این تفاوت که چهره آن‌ها نسبتاً قابل تشخیص‌تر است. موی آن‌ها صورتشان را پوشانده است، لباس‌های کثیف و کفش‌های پاشنه بلند پوشیده‌اند.

خصوصیات:
به سرعت به هدر نزدیک می‌شوند و با سلاح گرم یا سردشان به او حمله می‌کنند. به نور حساس هستند. مبارزه با آن‌ها راحت است و ولی ضرباتشان نسبتاً مؤثر است، آن‌ها به صورت گروهی نیز حمله می‌کنند. هنگام حمله با صدای نفس نفس به هدر نزدیک می‌شوند. (در نسخه HD دیگر صدای نفس‌های این پرستاران شنیده نمی‌شود و فقط صدای پای آن‌ها شنیده می‌شود هنگام ضربه خوردن فریاد می‌کشند.)

مکان‌ها:
این دشمنان در بیمارستان Brookhaven و خیابان‌های اطراف بیمارستان دیده می‌شوند.


تحلیل این موجود(نظر شخصی):

پرستاران در این نسخه نیز تداعی کننده خاطرات بد آلسا هستند. این یک حقیقت است که آلسا بخشی از وجود هدر است. تنفر هدر از آینه‌ها، بیمارستان، کلیسا و ... ناشی از تنفر آلسا از این موارد می‌باشد. اینجا نیز وجود ذهنیات آلسا در شکل گیری این موجودات دخیل بوده است.

نکته مهم: یکی از مطلوبات کلودیا نزدیک تر شدن خلقیات هدر به وجود آلساست، پس طبیعی است که هدر در دنیای ذهنی کلودیا به شدت مانند آلسا با محیط تعامل داشته باشد. پایان بد بازی نشان دهنده این است که کلودیا حداقل به این خواسته خود رسیده است. در پایان خوب بازی هدر به داگلاس می‌گوید که ازین پس او را با نام اصلی خودش صدا بزند: شریل.
 
نه! مطمئنا جوزف نیست
جوزف خاکوبی کف پاش یا روی دستش نداشته
روش قتل جوزف تو Sh4 مشخص شده ، این یکی جوری کشته شده که به نظر بیاد خودکشی کرده شاید هم خودکشی کرده
شاید همون عکاس همکاره جوزف بوده ، شاید بعد از دیدن وقایعی که تو HH دیده شاید هم تبدیل دنیا ، تحمل نیاورده و فکر کرده دیوونه شدم و در نهایت خودشو خلاص کرده !!!
با چاقو گلوش رو بریده ؟!!!فکر نمی کنم کسی این مدلی خودکشی کنه !!!
این آقا توی وضعیت روانی خیلی بدی بوده برای همین مدیر بیمارستان اجازه میده تا به صورت موقت توی اتاق M4 بستری بشه.قبلا اجازه نمیدانند که بستری بشه.
زمانی هم که جسدش رو پیدا میکنند,میبنند که توی دست راستش یه چاقوی آشپزخونه بوده برای همین فکر میکنند که خودکشی کرده, البته این چاقو هم ماله شخص خودش بوده.
ولی زمانی که دکترها جسد رو بررسی میکردند به زاویه زخمها شک میکنند چون زاویه ها طوری بودند که به نظر نمیومد خودکشی کرده باشه.
از قضا هم اتاقی این آقا یه آدم روانی بوده به نام استنلی کلمن و وقتی هم از اون در مورد قتل سوال میکنند چیزی دستگیرشون نمیشه.همچنین استنلی کلمن توی خاطراتش نوشته که من
با اون کاری نداشتم و ازش هم بدم نمیومد ولی اون یه دروغگوه...
به نظر میاد اون رو کشتن و صحنه قتل رو طوری تغییر دادند که به نظر یه خودکشی بیاد...
ولی در اینجا چند مورد مرموز هست:1- این آقا چاقو رو از کی گرفته بوده,چون نوشته شده که چاقو ماله خودش بوده؟2-چرا کف پاهاش خالکوبی کرده؟3-مارگارت کیه؟
 
آخرین ویرایش:
آقا من یک سوال پرسیدم؟
ریشه ها و SM چه جور بازی هستند؟
چون ریشه ها رو اجراش کردم به نظر جالب میاد.
تمش شبیه نسخه ی اول هست.
من وقت بذارم بازی کنم ؟ نکات مبهم شماره ی اول رو کمی نا مبهم می کنه یا نه؟
ممنون میشه دوستانی که بازی کردن یه کمکی بکنن!
توی سایلنت هیل دشمنان زاده ی فکر کاراکتر هستن ؛ تمام دشمنان تو نسخه ی 2 مانکن و اشکالی هستن که به غرایض جنسی اشاره دارن بعدش وجود ماریا که تو بار کار میکنه ولی جیمز ازش خوشش میاد یعنی دوست داشته ماری اونطور باشه.
راستی وقتی burn from a wish رو بازی کردم نظرم راجع به کارکنان بار عوض شد!
راستی موقعی که جیمز واسش گل می بره انگار می خواد رفع تکلیف کنه.البته من شدیدا قبول دارم که نگهداری از یه زن مریض واقعا از خودگذشتگی می خواد و کار هر کسی نیست ! چیزی هم که واضحه اینه که آخر بازی جیمز کاملا پشیمونه ولی معلوم نیست اگه زمان برگرده و دوباره ماری همونطور زنده باشه ازش نگهداری کنه!
اونجا که گل واسه ماری آورده ماری میگه گل به چه دردم میخوره بعد جیمز باید سالن رو ترک کنه!
خیلی کارگردانی شماره ی 2 خوبه.
ببخشید که بحث رو منحرف کردم .
 
آخرین ویرایش:
آقا من یک سوال پرسیدم؟
ریشه ها و SM چه جور بازی هستند؟
چون ریشه ها رو اجراش کردم به نظر جالب میاد.
تمش شبیه نسخه ی اول هست.
من وقت بذارم بازی کنم ؟ نکات مبهم شماره ی اول رو کمی نا مبهم می کنه یا نه؟
ممنون میشه دوستانی که بازی کردن یه کمکی بکنن!
توی سایلنت هیل دشمنان زاده ی فکر کاراکتر هستن ؛ تمام دشمنان تو نسخه ی 2 مانکن و اشکالی هستن که به غرایض جنسی اشاره دارن بعدش وجود ماریا که تو بار کار میکنه ولی جیمز ازش خوشش میاد یعنی دوست داشته ماری اونطور باشه.
راستی وقتی burn from a wish رو بازی کردم نظرم راجع به کارکنان بار عوض شد!
راستی موقعی که جیمز واسش گل می بره انگار می خواد رفع تکلیف کنه.البته من شدیدا قبول دارم که نگهداری از یه زن مریض واقعا از خودگذشتگی می خواد و کار هر کسی نیست ! چیزی هم که واضحه اینه که آخر بازی جیمز کاملا پشیمونه ولی معلوم نیست اگه زمان برگرده و دوباره ماری همونطور زنده باشه ازش نگهداری کنه!
اونجا که گل واسه ماری آورده ماری میگه گل به چه دردم میخوره بعد جیمز باید سالن رو ترک کنه!
خیلی کارگردانی شماره ی 2 خوبه.
ببخشید که بحث رو منحرف کردم .
جفتشون رو تموم كن البته به نظر من SM بهتر از Origins ـه چون گيم پلی Origins كلا يكم خسته كننده ست.
===
من نمی دونم Silent Hill Downpour همه نمراتش رو گرفته يا نه؟ خيلی ستمه متاش پايين تر از Homecoming باشه:(
انصافا داستان و اتمفسرش از Homecoming خيلی بهتر بود.
 

کاربرانی که این گفتگو را مشاهده می‌کنند

تبلیغات متنی

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی همین حالا ثبت نام کن
or