بحث و تبادل نظر در مورد سری Silent Hill (خلاصه داستان در پست اول)

علاقه دارید کدام نسخه از سری بازی سایلنت هیل ریمیک بشود؟


  • مجموع رای دهنده‌ها
    44

Silent Dream

In madness you dwell
کاربر سایت
shf_banner.png

پس از گذشت ده سال از انتشار آخرین نسخه سایلنت هیل بالاخره کونامی در اکتبر سال 2022 نسخه جدیدی از این سری را با نام Silent Hill ƒ معرفی کرد. داستان بازی کاملا جدید خواهد بود و در سال 1960 و در ژاپن رخ میدهد و دنیایی زیبا ولی در عین حال وحشتناک را به تصویر میکشد. این بازی توسط NeoBards Entertainment در حال ساخت است و هنوز تاریخ انتشار آن مشخص نیست..
  1. نوشته شده توسط Ryūkishi07، مشهور برای رمان‌های تصویری ژاپنی که به معماهای قتل، وحشت روانی و فراطبیعی می‌پردازند.
  2. طراحی موجودات و شخصیت‌ها توسط kera
توسعه‌دهنده: NeoBards Entertainment
ناشر: Konami Digital Entertainment
کارگردان: Al Yang
تهیه‌کننده: Motoi Okamoto
نویسنده: Ryukishi07
طراح: kera
تاریخ انتشار: TBA (مشخص نیست)
پلتفرم‌ها: TBA (مشخص نیست)

wire.png

نویسنده ای به نام Harry Mason و همسرش در حین عبور از یک جاده، نوزادی را یافته و نام او را شریل می‌گذارند. چهار سال بعد همسر هری فوت می‌کند. سه سال پس از فوت همسرش، هری بنا به دلایلی تصمیم می‌گیرد با شریل به شهری که وی را در نزدیکی آن یافته بودند سفر کند. شب هنگام، در جاده‌ی کنار شهر، پلیسی موتورسوار از کنار آنها عبور کرده و توجه هری را جلب می کند. اندکی جلوتر، هری متوجه موتور پلیسی میشود که بدون سرنشین در کنار جاده افتاده در همین حین، در روبروی خود دختری را وسط جاده می‌بیند. برای اجتناب از تصادف با او، دیوانه‌وار فرمان را می چرخاند. اما ماشین منحرف شده و به دره‌ی کناری سقوط می‌کند. هری پس از به هوش آمدن، متوجه غیبت شریل می‌شود. در حین جستجو، شبح شریل را می‌بیند و به دنبال او می‌دود. در انتهای معبری تنگ، ناگهان همه‌چیز در تاریکی فرو می‌رود و چهره آنجا تغییر می‌کند. هری مصمم ادامه ‌می‌دهد اما در اثر حمله‌ی چند موجود هیولا مانند به حالت مرگ روی زمین می‌افتد.
وقتی هری بعد از آن حادثه در کافه ای بیدار می‌شود، با همان پلیس روبرو می‌شود. آنها با هم از اتفاقات عجیب شهر و حالت غیرعادی آن سخن می‌گویند. پلیس Cybil Bennet‌ نام دارد و به هری در یافتن شریل کمک می‌کند. حالت عادی شهر اینگونه است: خالی از سکنه، فرو رفته در مه، محصور شده توسط دره‌های عمیق و پر از هیولا. اما در حالت غیر عادی به تمامی این موارد تاریکی مطلق تکه گوشت های آویزان از در و دیوار سکوتی مرگبارتر هم اضافه میشود . هری در جستجوی شریل به مکان‌های زیادی از شهر مراجعه می‌کند: مدرسه، کلیسا، بیمارستان، فاضلاب، پارک تفریحی و در بعضی از آنها با شخصیت‌هایی آشنا می‌شود. با پیرزن عجیبی به نام Dahlia Gillespie در کلیسا، دکتر Michael Kaufmann و پرستاری به نام Lisa Garland در بیمارستان. همچنین مرتب شبح دختری را می‌بیند که باعث تصادف او شده بود به نام Alessa. دالیا اطلاعات زیادی درباره‌ی هری و شهر دارد دکتر کافمن و لیزا هم هر کدام مطالب جدیدی به اطلاعات هری اضافه میکنند. در طول بازی اطلاعات زیادی از شهر به دست می‌آوریم خواه از لابلای روزنامه‌های باطله و کتاب‌ها و خواه از این شخصیت‌ها. شهر مکانی نفرین شده بوده و در سال‌های جنگ‌های داخلی، اعدام‌های زیادی در زندان آن صورت گرفته است. شهر قدمت زیادی دارد و قرن‌ها قبل، بومیان ساکن آنجا بودند. از همان زمان، آیینی شیطانی در شهر رواج داشته است. در سده‌های اخیر، پس از سکونت مهاجران در شهر، تلفیقی از آیین باستانی شهر با آیین‌های مهاجران پدید می‌آید که با نام The Order شناخته می‌شود. پیروان و سردمداران این فرقه اعتقادات عجیب و خطرناکی‌ دارند. این فرقه به سه شاخه‌ی اصلی تقسیم می‌شود که یکی از آنها «مادر مقدس» می‌باشد. در راس این شاخه دالیا قرار دارد که آلسا دختر وی است. این فرقه به خدایی اعتقاد دارد که باید در روی زمین متولد شده سپس بهشت موعود فرقه را بنا کند. بر اساس مدارک به دست آمده، این خدا یک بار متولد شده و مرده است و حال باید برای بار دوم متولد یا فراخوانده شود. دالیا متوجه می‌شود که مشخصات دختر وی، آلسا، با مشخصات مادر خدا که در متون قدیمی پیش‌بینی شده هم‌خوانی دارد پس او را تربیت می‌کند تا مراسم تولد را انجام دهد. در این مراسم، باید مادر خدا سوزانده شود. مراسم در سن 7 سالگی آلسا انجام می‌شود و بدن کباب شده‌ی وی را به بیمارستان انتقال می‌دهند. اما او ناقص است. آلسا در نهایت درد و رنج، قسمتی از روح خودش را به صورت یک نوزاد از شهر بیرون می‌فرستد و با استفاده از قدرت ذهن خود، شهر را به جهنمی بی‌بدیل تبدیل می‌کند. دالیا برای اتمام نقشه خود، توسط خود آلسا، شریل را فرا می‌خواند تا روح مادر خدا تکمیل شود. در این بین دکتر کافمن مسئول امور پزشکی آلساست.
آلسا در برابر دالیا مقاومت می‌کند اما دالیا با فریب هری، خود را به آلسا می‌رساند و مراسم را مجدداً انجام می‌دهد اما در همین حین هری سر می‌رسد. روح شریل به آلسا می‌پیوندد تا مادر خدا کامل گردد. دکتر کافمن به قصد نابودی این روح، دارویی را به سمت وی پرتاب می‌کند اما اینکار باعث می‌شود خدا (در شماره‌ی اول این خدا با نام «سامایل» معرفی می گردد) متولد شود. در اولین اقدام، سامایل، دالیا را آتش می‌زند. اما هری با سامایل می‌جنگد و او را شکست می‌دهد. پس از نابودی سامایل، مادر خدا ظاهر می‌شود و نوزادی را به هری می‌دهد سپس، راه فرار از آن مهلکه را به او نشان می‌دهد.
هری نوزاد را از شهر دور کرده و در جایی به طور ناشناس او را بزرگ می‌کند. نام این نوزاد را Heather می‌گذارد. هدر کودکی عادی نبود و گاها ، رفتارهای عجیبی از خود بروز می‌داد.
17 سال پس از این ماجرا، دختر نفر دوم فرقه، یعنی «Claudia Wolf» تصمیم می‌گیرد آن نوزاد را پیدا کند تا مراسم دوباره به جریان بیفتد. با کمک کشیش دیگری به نام «Vincent»، کاراگاهی به نام «Douglas Cartland» را استخدام می‌کند تا این کودک را پیدا کند. داگلاس هدر را پیدا می‌کند اما از نیت اصلی کارفرمایان خود اطلاع ندارد. روزی که هدر به مرکز خرید شهر رفته‌بود،‌ داگلاس را در مقابل خود می‌بیند. هدر بی خبر از همه‌جا به خیال اینکه داگلاس یک مزاحم است، می‌گریزد ولی داگلاس قبلاً محل او را به کلودیا و وینسنت اطلاع داده‌است. هدر به سمت خانه و نزد هری حرکت می‌کند اما اطراف او پر از هیولاهایی هولناک شده است. در اینجا برای اولین بار، کلودیا را ملاقات می‌کند. کلودیا درتلاش است تا هدر چیزی را به یاد بیاورد. هدر پس از گذشتن از مرکز خرید و ایستگاه مترو، درساختمانی نیمه‌کاره در نزدیکی محل سکونت خود با وینسنت روبرو می‌شود.
هدر به آپارتمان خود می‌رسد اما درآنجا پدرش، هری را غرق در خون و بی‌جان می‌یابد. او کلودیا را در پشت‌بام می‌بیند و او را مسئول قتل پدرش می داند. هدر قصد انتقام دارد اما کلودیا به سایلنت هیل می‌رود. هدر به همراه داگلاس (که کمابیش به واقعیت پی برده است) به سمت سایلنت هیل حرکت می‌کند.
هدر تقریباً گذشته‌ی خود را به یاد آورده است؛ او همان روح واحد آلسا و شریل است که توسط مادر خدا به هری سپرده شد. پس از حلول روح آلسا و شریل، جنین خدا هم وارد بدن او شده است اما تحت تاثیر فراموشی هدر، عقیم مانده و برای بارور شدن، نیاز دارد تا آتش خشم و نفرت در درون هدر شعله‌ور شود. کلودیا در تمام طول داستان سعی بر این دارد تا همین میراث آلسا را بیدار کند و برای همین منظور، هری را می‌کشد تا او را از سر راه بردارد. در این میان، وینسنت که منافع خود را با تولد خدا در خطر می‌بیند، سعی می‌کند توسط هدر، کلودیا و عقایدش را نابود کند.
پس از رسیدن به شهر، هدر به بیمارستان می‌رود. او با راهنمایی‌های علنی یا مخفیانه‌ی وینسنت،‌ پدر کلودیا یعنی «لئونارد» را که در بیمارستان زندانی شده می‌کشد تا متاترون را به دست آورد. متاترون، نماد خیر و روشنی و در مقابل سامایل است و وینسنت تصور میکند متاترون میتواند در مبارزه با کلادیا به هدر کمک کند. در ادامه،‌هدر به کلیسای فرقه می‌رسد. کلودیا، وینسنت را ، که به زعم او خیانت کرده‌است، می‌کشد. هری مقداری از داروی دکتر کافمن را به شکل یه قرص به هدر داده بود. هدر آن قرص را می‌بلعد و در نتیجه، جنین خدا را بالا می‌آورد. کلودیا جنین را می‌بلعد و آنرا به شکل ناقص بارور می‌کند. در نهایت کلودیا به دست خدای متولد شده نابود می‌شود و هدر هم وی را می‌کشد. تا بار دیگر تفکرات منحرف فرقه برای به وجود آوردن خدا عقیم بماند.

آنچه که شما در بالا مطالعه کردید تنها بخشی از شهر و اتفاقات رخ داده در آن است در شماره های دوم و چهارم و پنجم از بازی بخشی دیگر از توانایی های شهر حضور پر رنگی دارد و آن هم قضاوت و مجازات است ، شهر به خاطر اتفاقاتی که به خود دیده است دارای قدرتهایی خاص است یکی از این قدرتها فراخواندن افراد است در شماره های دوم و پنجم ما شاهد حضور افرادی در شهر هستیم که به نوعی گناهکارند و شهر برای قضاوت در مورد آن ها ، دعوتشان کرده است .
جیمز ساندرلند مردی که زن مریضش را کشته است و همینطور الکس شفرد که باعث مرگ برادر کوچکتر خود شده است با پا گذاشتن به شهر اماده پاسخگویی به اشتباهاتی میشوند که سعی در فراموش کردن آن ها داشته اند ، صد البته که نوع بازجویی و قضاوت در این شهر مرموز نیز متفاوت است به جای حضور قاضی و هیئت منصفه و دادگاه ، تمام اتفاقات پیرامون شخصیت ها به نوعی اشتباه شخصیت را گوشزد میکنند از موجوداتی که با آنها مبارزه می‌کنید گرفته تا افراد سرگردان دیگری در شهر که خود گناهکارند .گو اینکه این خاصیت شهر در تمامی شماره ها وجود دارد ولی در شماره های مذکور از فرع به اصل بدل شده و محوریت بازی بر عمل انجام گرفته توسط شخصیت اصلی قرار دارد و بحث فرقه ، آلسا و غیره کمتر پرداخته شده است .
در این میان شماره ی چهارم بازی اما فضائی اختصاصی داشت در این شماره یکی از دست پرورده های یتیم خانه ی تحت رهبری فرقه به نام والتر سالیوان که پیرو حزب مادر مقدس است قصد متولد کردن خدا توسط مراسمی به نام قربانی کردن 21 نفر را دارد ، والتر که در کودکی توسط خانواده ی خود رها شده است تصور میکرد اتاقی که در آن بدنیا آمده است مادر او و در حقیقت خداست والتر که تصور میکند مادرش به خواب رفته است سعی دارد از طریق مراسم ذکر شده او را بیدار کند ، هر کدام از افرادی که برای قربانی شدن انتخاب شده اند باید دارای مشخصه ای باشد آخرین نفر این لیست که هدایت آن را بازیباز بر عهده دارد و دریافت کننده ی دانش و تکمیل کننده ی مراسم است ، هنری تونزند نام دارد که حال در همان اتاق تولد والتر زندگی میکند و در طول بازی با پی بردن به ماجرا و کمک های جوزف شرایبر که قبل از هنری در آن اتاق زندگی میکرده است قصد دارد جلوی تکمیل این مراسم را بگیرد . در انتها هنری تونزند با مبارزه با موجودی که والتر به وجود می آورد رویای به وجود آوردن خدا را بار دیگر خراب میکند .
علاوه بر شماره های ذکر شده دو بازی Silent Hill: Origins و Silent Hill: Shattered Memories نیز از سری معرفی شده اند که در اولی به زمان سوزانده شدن آلسا توسط دالیا و چگونگی زنده ماندن آلسا پرداخته شده و در دیگری اتفاقات شماره ی اول بعد از سال ها توسط هری بازسازی میشوند، گر چه با پایان کار تیم سازنده ی اصلی بازی که کار ساخت 4 شماره ی اول بازی را بر عهده داشتند این شماره ها به خوبی پرداخته نشده و دارای نواقصی در حیطه‌ی داستانی هستند اما همچنان سری سایلنت هیل دارای یکی از بهترین داستان ها در طول تاریخ بازیهای رایانه ای است.
لازم به ذکر است بر اساس این بازی تاکنون دو فیلم سینمایی نیز ساخته شده که شماره دوم (تا زمان نگارش این مقاله) هنوز اکران نگردیده است. با توجه به نظر مخاطبان، فیلم اول یکی از برترین و موفق‌ترین فیلم های ساخته شده بر اساس یک بازی ویدیویی می‌باشد.
همچنین شرکت کونامی در سال 2006 و به مناسبت اکران فیلم، مجموعه‌ای ویدیویی را بر روی رسانه‌ی UMD برای PSP عرضه نمود که با نام The Silent Hill Experience شناخته شده و شامل دو کمیک The Hunger و Dying Inside ، ترایلر شماره‌های 1 تا 4 بازی و فیلم، مصاحبه با آهنگ‌ساز افسانه‌ای سری به همراه کارگردان فیلم و برخی موسیقی‌های بازی می‌باشد.

دریافت خلاصه به صورت فایل pdf :دانلود
تهیه و تنظیم خلاصه : (msbazicenter)
مقالات تحلیلی بازی نوشته شده توسط ( Bone Crusher ) :
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش اول )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش دوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش سوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش چهارم )

تاپیک تحلیل بازی نوشته شده توسط ( nemesis ) ( کامل نشده ):
The Lost Memories ---پایه و اساس بازی بزرگ "Silent Hill" -- تحلیلی بزرگ برای این بازی

مقالات مختلف در مورد سری سایلنت هیل:
Silent Hill: Homecoming Plot
Silent Hill: Origins Plot
Silent Hill Shattered Memories Plot
داستان (Silent Hill: Orphan)
شباهت بین Homecoming و Silent Hill 2
تاریخ وقایع Silent Hill و Shepherd's Glen
دانلود Silent Hill 2 - The movie
ترجمه یادداشت های سایلنت هیل 2
ترجمه فارسی دیالوگ های بازی Silent Hill 2: Born from a Wish
سایلنت هیل 4: پرونده قربانیان
ساکنین South Ashfield Heights apartments- قسمت اول - قسمت دوم
یادداشتی کوتاه بر SILENT HILL: HOMECOMING
داستان نسخه اول فیلم سایلنت هیل
Silent Hill: Original Memories
Silent Hill HD Collection Achievements Guide
Little Baroness
جودی میسون
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 1
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 2
طرح اولیه موتور
سایلنت هیل پست 3
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 4
خاطرات الکس شپرد
داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 1 به صورت ویدیویی

163949 163950

داستان سایلت هیل 1 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​

داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 2 به صورت ویدیویی

163952 172258

داستان سایلت هیل 2 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​
 

Attachments

  • sh1.png
    sh1.png
    56.3 KB · مشاهده: 3,611
  • silenthill1.jpg
    silenthill1.jpg
    55.1 KB · مشاهده: 166
آخرین ویرایش:
سلام
ببینم یه سوال : چک کردن چاقویی که آنجلا بهت میده تاثیر نداره؟ ( تو منوی وسایلت)
ولی بنظرم پایان in water بیشتر به داستان می خوره. چون تو یه قسمت از بازی 3 تا سنگ قبر وجود داره که یکیش مال جیمز هست ! خوب همین پایان های دیگه رو کم رنگ تر می کنه. ( البته نظر شخصی بود)
عرض کردم که. یکی از کارها اینه.
راستی shattered memories رو نقد کردید ؟ اگه آره آدرسش رو بدید.
یکی از دوستام psp داره قیمت خوبی میگه اگه ارزش داره بگیرم هم اونو بازی کنم هم ریشه ها رو
راستش خودم هنوز نه بازی کردم نه نقدی ازش خوندم ولی به نظرم ارزش نداره برای یکی دو بازی بری PSP‌ بگیری. حداقل یه PS2 بگیر که Siren‌ رو هم بتونی بازی کنی.
پس یعنی مری میره به بهشت و چیمز میره به جهنم
ولی اینجوری که باز جیمز نمیتونه مری رو ببینه...:d
اصلاً قرار نیست ببینه. این خودخواهی جیمز هستش که باعث میشه فکر کنه با مردن میره پیش مری.
 

---------- نوشته در 04:59 PM اضافه شد ---------- نوشته قبلی در 04:58 PM ارسال شده بود ----------

پس یعنی مری میره به بهشت و چیمز میره به جهنم
ولی اینجوری که باز جیمز نمیتونه مری رو ببینه...:d

.

من با مسعود جان موافقم بنظرم جیمز نمی خواد مری رو ببینه .بلکه می خواد با این کار وژدان خود را راحت کند.
 
سلام ببخشید میون حرفاتون!
همین الان ریشه ها رو با امولاتور تست کردم نسبتا خوب اجرا میشه یه مقدار هم بازی کردم تا اونجا که میره تو بیمارستان .
به نظر جالب میاد.تم خوبی داره. چه جور بازی هست این ریشه ها ؟ ارزش بازی داره؟ در مورد نسخه ی اول ابهامات رو برطرف می کنه؟
دوستان لطف کنن اونایی که بازی کردن یه راهنمایی بکنن.
 
در مورد جیمز دوختین و بریدین خودتون برا خودتون :d می خواین بگم پدر آرتاس بیاد ! جیمز واقعی و معصوم رو براتون جلوه بده :d
جیمز هیچ گناهی مرتکب نشده بود! در همین حد ! توضیحی هم خواستین به تاپیک مخصوص جیمز مراجعه کنید
 
در مورد جیمز دوختین و بریدین خودتون برا خودتون :d می خواین بگم پدر آرتاس بیاد ! جیمز واقعی و معصوم رو براتون جلوه بده :d
جیمز هیچ گناهی مرتکب نشده بود! در همین حد ! توضیحی هم خواستین به تاپیک مخصوص جیمز مراجعه کنید
تو عمل انجام شده قرار گرفته بوده گویا...!
شما چه سحرخیز هستی!:d خب 14 فروردین هست و همه آماده رفتن به مدرسه و دانشگاه.
 
سلام

@silent-dream
امیر جان، ممنون بابت اطلاعات خوبی که دادی، ولی من هم با نظر مسعود جان موافقم، جیمز در حدی نیست که بخوایم همچین عملی رو بهش نسبت بدیم. جیمز خودکشی کرد(In Water) چون به نوعی از پوچی رسیده بود. خودکشی جیمز فقط باعث شده گناهش بزرگتر بشه. قبلاً هم گفته بودم جیمز، ادی و آنجلا هر سه، بدترین راه رو برای مقابله با مشکلاتشون انتخاب کردند و هیچ کدومشون هم به مقصد نرسیدند. از نظر بنده بدترین پایان برای جیمز پایان In Water هست.

@devil girl
شما هم دسته کمی از بقیه ندارید، الگو گرفتید و دوختید و بریدید و چه و چه :d
من از همین تریبون اعلام میکنم جیمز مرد زندگی نبود و بزرگترینِ گناهان رو مرتکب شد. حالا به موقع بحث می‌کنیم.
 
آخرین ویرایش:
جیمز، ادی و آنجلا هر سه، بدترین راه رو برای مقابله با مشکلاتشون انتخاب کردند و هیچ کدومشون هم به مقصد نرسیدند. از نظر بنده بدترین پایان برای جیمز پایان In Water هست
نوچ! حرف شما قابل قبول نیست ، جیمز به هیچ وجه گناهکار نبوده ! مری گناهکار بود که دل جیمز رو آزرد و اونو وادار به خودکشی کرد ! هر چند...هر چند من خودم این عمل جیمز رو خودکشی نمی دونم بلکه ادب کردن مری می دونم و نشون دادن شجاعت و عشق جیمز به همسرش
شما چه سحرخیز هستی!
yahoo_4.gif
خب 14 فروردین هست و همه آماده رفتن به مدرسه و دانشگاه
آره دیگه همه رفتن ، ما موندیم خونه که یه نفسی بکشیم :d بعد 13-14 روز ! خفه شدیم ! کلا تو خونه اکسیژن نبود:d
 
نقل قول از Arth@s درتاریخ 8.11.2011 ساعت 6:50 بعد ازظهر
منبع اصلی
به نظر من! جیمز عاشق مری بوده... و کلاً این 2نفر؛ زوج خوشبختی کنار هم بودن... تا اینکه مری دچار اون مریضی میشه؛ و بعد از مدتی معلوم میشه که مشکل مری جدی هست و باید تو بیمارستان بستری شه! تو این لحظه جیمز اولین ضربش رو از دوری مری میخوره ولی سعی میکنه با خوندن ژورنال هایه پزشکی اطلاعاتی درباره مریضی مری کسب کنه! جیمز پیگیره مریضی مری میشه و در نهایت دکتر میگه که امیدی بهش نیست و مری دچار مریضی لاعلاجی شده و دووم نمیاره! جیمز با درخواست مری (که الان مریضیش باعث زمین گیر شدنش شده) مبنی بر اینکه این لحاظات آخر رو با هم باشن موافقت میکنه و مری رو با خودش به خونه میاره... مریضی مری روز به روز پیشرفت میکنه تا اینکه اون فقط و فقط از مریضیش زجر میکشه و جیمز هم با دیدن این صحنه ها از درون داغون میشه... اما باز جیمز سعی میکنه که مریضی مری رو به روش نیاره؛ با گل به استقبال مری میره؛ اما مری هم که حقیقت رو میدونه و دچار مشکل شخصیتی شده جیمز رو طرد میکنه... و جیمز هم دلش میشکنه (اینجا اولین جایی هست که مری دچار مشکل شخصیتی شده و واسه خوده جیمز هم ناگهانی هست)... به هر حال جفتشون حقیقت رو میدونن و ناراحتن؛ تا اینکه مری به سیم آخر میزنه و آرزوی مرگش رو میکنه؛ جیمز در ابتدا اینو امری عادی تلقی میکنه اما مری باز هم از جیمز میخواد که راحتش کنه با تکرار این حرف، این فکر مثه ویروس تو مغز جیمز رشد میکنه در نهایت جیمز واقعاً دیگه هیچ راهی رو نمیبینه... اما بازم نمیخواد که این باور رو داشته باشه که تنها کاری که میتونه واسه رفع مریضی مری انجام بده همینه!!!! واسه دوری از این فکرا کاباره میره تا این فکر ازش دور بشه!!! و سعی میکنه که خودش رو با رقاصه ای بنام ماریا سرگرم کنه و آسونترین کار برایه فراموشی، یعنی شهوت رانی رو انتخاب میکنه؛ اما به هر حال از یک سو این مسئله تسلیم نشدن جیمز از طرف احساسش و از طرفی هم تسلیم شدنش از طرف منطقش باعث بوجود اوومدن اسکیزوفرنی تو جیمز میشه؛ و درنهایت جیمز هم به سیم آخر میزنه و مری و هم خودش رو با این کار راحت میکنه... بعد از اینکار در واقع جیمز دچار بیماری دوقطبی یا تضاد شخصیتی میشه، چون وقتی به داستان نگاه میکنه نمیتونه باور کنه که خودش با دستایه خودش کشته، انقدر این مسئله تو عمق جیمز نفوذ میکنه که همه چیز رو انکار می کنه، البته دست خودش هم نیست وقتی فشارهای وارده به افراد از طرف مشکلات زندگی خیلی زیاد باشه بعضی افرد خودشون رو به دیونگی می زنه تا اینکه در نهایت در جنون خودشون غرق میشن و همه چیزو فراموش می کنن (تا حالا شده راجع به یه مسئله ای هی به دیگران دروغ بگین و بعدش سعی کنین به خودتون هم دروغ بگین ، در نهایت خودتون هم حقیقت رو فراموش می کنین و در جیمز هم همین اتفاق افتاد.) این قضیه با اوومدن یه نامه از طرف مری و فراخوانی جیمز به سایلنت هیل مانند شانسی دوباره واسه جیمز جلوگر میشه، و جیمز با آغوشی باز (البته ناخواسته :biggrin1:) به این فراخوانی جواب + میده

نقل قول از devil girl تاریخ 9.11.2011 ساعت 9:08 صبح
خب من اولین نظر رو میدم ، برداشتهای من:
1- جیمز واقعا عاشق مری بوده
2- جیمز بر اثر فشارهای وارده و از روی نوعی بیماری روانی مری رو می کشه
3- جیمز انکار می کنه و می خواد همه چیز رو فراموش کنه اما شهر (در واقع همون روح مری) اونو فرا می خونه
5- جیمز به یاد میاره اما باز هم انکار می کنه (جیمز مجازات نمی شه ، فقط در شهر نمادهای رو می بینه که سعی داره گذشته رو به یاد اون بیاره)
6- جیمز به یاد میاره و دیگه انکار نمی کنه و همه چیزو قبول می کنه (میگه که می خواد تا ابد کنار مری بمونه)
7- در نهایت جیمز....
منبع اصلی

---------------------
اینا رو زدم چون حالش رو نداشتم یه بار دیگه بگم :d
دیگه موفق باشین :d
 
سلام بر همگی.
دوستان امروز داشتم SH3 HD رو بازی میکردم رسیدم به مرحله بیمارستان,رفتم توی اون اتاقی که جسد یه مردی هست که روی دستش خالکوبی داره
جسد رو بررسی کردم دیدم کف پاهاش هم یه خالکوبی دیگه داره که نوشته "Margaret, let's swear our love until death do us part"
کسی به نام مارگارت میشناسید؟:-/بعدش این آقا به خاطر ضربات چاقوی آشپزخونه کشته شده و یا خودکشی کرده(معلوم نیست).و استنلی هم این مرد رو دروغگو خطاب میکرده...
ممکنه ربطی داشته باشه به SH2 و جیمز ساندرلند؟آخه چاقوی آشپزخونه من رو یاده اون چاقویی انداخت که آنجلا به جیمز داده بود...:-/
 
بچه ها حالا ادامه ی بحث مری و جیمز رو بگیریم یا بریم سراغ نکات مبهم silent hill 3 چون من همین حالا تمومش کردم ، دوست دارم راجع بهش حرف بزنم
شما چی ؟! :d
 
نوچ! حرف شما قابل قبول نیست ، جیمز به هیچ وجه گناهکار نبوده ! مری گناهکار بود که دل جیمز رو آزرد و اونو وادار به خودکشی کرد ! هر چند...هر چند من خودم این عمل جیمز رو خودکشی نمی دونم بلکه ادب کردن مری می دونم و نشون دادن شجاعت و عشق جیمز به همسرش

خوب پس دیگه شما حق تغییر جبهه ندارید:d مثل روز روشنه که جیمز شخصیت منفی‌ای داشته. فلسفه وجود شخصیت‌هایی به نام لورا و ماریا، خارج از بحث حقیقی یا موهومی بودنشون اثبات همین قضیه هست که بعداً در موردش بحث خواهیم کرد.

سلام بر همگی.
دوستان امروز داشتم SH3 HD رو بازی میکردم رسیدم به مرحله بیمارستان,رفتم توی اون اتاقی که جسد یه مردی هست که روی دستش خالکوبی داره
جسد رو بررسی کردم دیدم کف پاهاش هم یه خالکوبی دیگه داره که نوشته "Margaret, let's swear our love until death do us part"
کسی به نام مارگارت میشناسید؟:-/بعدش این آقا به خاطر ضربات چاقوی آشپزخونه کشته شده و یا خودکشی کرده(معلوم نیست).و استنلی هم این مرد رو دروغگو خطاب میکرده...
ممکنه ربطی داشته باشه به SH2 و جیمز ساندرلند؟آخه چاقوی آشپزخونه من رو یاده اون چاقویی انداخت که آنجلا به جیمز داده بود...:-/
فکر نمیکنم امیر جان. دقیقاً کجا استنلی این مرد رو دروغگو خطاب کرده؟


بچه ها حالا ادامه ی بحث مری و جیمز رو بگیریم یا بریم سراغ نکات مبهم silent hill 3 چون من همین حالا تمومش کردم ، دوست دارم راجع بهش حرف بزنم
شما چی ؟! :d

هنوز بحث راجع به نسخه سوم تموم نشده، فعلاً نوبته دشمنان بازیه.

پ. ن: منبع موثق تر از این پیدا نکردید؟!:d شما یه سر به LM بزنید فکر کنم یکم موثق تر باشه:d
پ.ن 2: دوستان اصلاً راجع به بحث دشمنان نسخه سوم همکاری نمی‌کنید! نظر بدید.
 
آخرین ویرایش:
منبع موثق تر از این پیدا نکردید؟!:d شما یه سر به LM بزنید فکر کنم یکم موثق تر باشه:d
خیر در LM هیچ اشاره ی صریحی به گناهکار بودن جیمز نشده و اینکه آیا جیمز مقصر بوده ! همه ی اینا به خود مخاطب واگذار شده تا براساس اعتقادات و افکار خودش به این نتیجه برسه ، هر چند همون زمانی که در تاپیک مخصوص به جیمز بحثی بین پدر آرتاس و شهردار بزرگ و گرامی شهر خاموش یعنی آقا امیر درگرفت باز هم به نتیجه ی قانع کننده ای نرسیدن چرا ؟! چون این بحث بر می گرده به اعتقادات مخاطب
و از همین رو هم هست که توی LM هیچ اشاره ی مستقیمی به این مسئله نشده و جوابی در مورد گناهکار بودن یا نبودن جیمز نداده !
------------------------
منبع که نبود این دو تا :d صحبتهای سالهای دور بود ! دلیل نقل قولش هم این بود که دوستان متوجه بشن که یه بار این بحث شده و به نتیجه هم نرسیده :d پس لطفا دیگه تکرار نشه :d
دوستان اصلاً راجع به بحث دشمنان نسخه سوم همکاری نمی‌کنید! نظر بدید.
تنها می تونم دیالوگ مهم و معروف وینسنت موزی رو نقل قول کنم :
They look like monster to you?
با اینکه پشتش فورا می گه it's just a joke اما ... اما واقعا شوخی می کنه !! من که فکر نمی کنم :d
 
خیر در LM هیچ اشاره ی صریحی به گناهکار بودن جیمز نشده و اینکه آیا جیمز مقصر بوده ! همه ی اینا به خود مخاطب واگذار شده تا براساس اعتقادات و افکار خودش به این نتیجه برسه ، هر چند همون زمانی که در تاپیک مخصوص به جیمز بحثی بین پدر آرتاس و شهردار بزرگ و گرامی شهر خاموش یعنی آقا امیر درگرفت باز هم به نتیجه ی قانع کننده ای نرسیدن چرا ؟! چون این بحث بر می گرده به اعتقادات مخاطب
و از همین رو هم هست که توی LM هیچ اشاره ی مستقیمی به این مسئله نشده و جوابی در مورد گناهکار بودن یا نبودن جیمز نداده !
------------------------
منبع که نبود این دو تا :d صحبتهای سالهای دور بود ! دلیل نقل قولش هم این بود که دوستان متوجه بشن که یه بار این بحث شده و به نتیجه هم نرسیده :d پس لطفا دیگه تکرار نشه :d

بنده گفتم اشاره مستقیم شده؟ نگاه کنید به سرنخ‌های که به شما داده شده، بالاخره جزئیاتی ذکر شده و بر اساس اون‌ها میشه نظریه بهتری داد.

این بحث هیچ ایرادی نداره چون تاپیک برای همین چیزهاست، فقط کمی دوستانه‌تر و خواهشم اینه که بگذارید این بحث موقع مناسب خودش صورت بگیره، یعنی هنگام تبادل نظر راجع به نسخه دوم بازی.
 
این بحث هیچ ایرادی نداره چون تاپیک برای همین چیزهاست، فقط کمی دوستانه‌تر و خواهشم اینه که بگذارید این بحث موقع مناسب خودش صورت بگیره، یعنی بحث در مورد نسخه دوم بازی
!!!!!!!!!!!!!! :-$ من هیچی نمی گم دیگه :d آخه من اومدم تو تاپیک دیدم دوستان به جای اینکه در مورد SH3 صحبت کنن دارن در مورد SH2 صحبت می کنن !
مطمئنا بحثی که نتیجه ای نداره ، نباید دنبال بشه
 
فکر نمیکنم امیر جان. دقیقاً کجا استنلی این مرد رو دروغگو خطاب کرده؟
دفترچه خاطرات استنلی توی اتاق M4
Ah, but don't misunderstand.I haven't done a thing.I didn't hate him, though he was a liar.
-----------------------------------------------------------------------------------
من یه جایی خوندم که این جسد ممکن مربوط به عکاسی بود که با joseph schreiber کار میکرده.آخه توی کیفش یه دوربین عکاسی داره و
استنلی شاید به خاطر مطالبی که در مورد Hope House نوشته شده بود اون رو دروغگو خطاب میکرده.
ولی اون خالکوبی که کف پاهاش هست,چرا جای دیگه خالکوبی نشده,آخه خالکوبی کف پا یه ذره احمقانه س.
یا مارگارت اصلا کی هست که این مرد عاشقش شده؟
 

کاربرانی که این گفتگو را مشاهده می‌کنند

تبلیغات متنی

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی همین حالا ثبت نام کن
or