بحث و تبادل نظر در مورد سری Silent Hill (خلاصه داستان در پست اول)

علاقه دارید کدام نسخه از سری بازی سایلنت هیل ریمیک بشود؟


  • مجموع رای دهنده‌ها
    44

Silent Dream

In madness you dwell
کاربر سایت
shf_banner.png

پس از گذشت ده سال از انتشار آخرین نسخه سایلنت هیل بالاخره کونامی در اکتبر سال 2022 نسخه جدیدی از این سری را با نام Silent Hill ƒ معرفی کرد. داستان بازی کاملا جدید خواهد بود و در سال 1960 و در ژاپن رخ میدهد و دنیایی زیبا ولی در عین حال وحشتناک را به تصویر میکشد. این بازی توسط NeoBards Entertainment در حال ساخت است و هنوز تاریخ انتشار آن مشخص نیست..
  1. نوشته شده توسط Ryūkishi07، مشهور برای رمان‌های تصویری ژاپنی که به معماهای قتل، وحشت روانی و فراطبیعی می‌پردازند.
  2. طراحی موجودات و شخصیت‌ها توسط kera
توسعه‌دهنده: NeoBards Entertainment
ناشر: Konami Digital Entertainment
کارگردان: Al Yang
تهیه‌کننده: Motoi Okamoto
نویسنده: Ryukishi07
طراح: kera
تاریخ انتشار: TBA (مشخص نیست)
پلتفرم‌ها: TBA (مشخص نیست)

wire.png

نویسنده ای به نام Harry Mason و همسرش در حین عبور از یک جاده، نوزادی را یافته و نام او را شریل می‌گذارند. چهار سال بعد همسر هری فوت می‌کند. سه سال پس از فوت همسرش، هری بنا به دلایلی تصمیم می‌گیرد با شریل به شهری که وی را در نزدیکی آن یافته بودند سفر کند. شب هنگام، در جاده‌ی کنار شهر، پلیسی موتورسوار از کنار آنها عبور کرده و توجه هری را جلب می کند. اندکی جلوتر، هری متوجه موتور پلیسی میشود که بدون سرنشین در کنار جاده افتاده در همین حین، در روبروی خود دختری را وسط جاده می‌بیند. برای اجتناب از تصادف با او، دیوانه‌وار فرمان را می چرخاند. اما ماشین منحرف شده و به دره‌ی کناری سقوط می‌کند. هری پس از به هوش آمدن، متوجه غیبت شریل می‌شود. در حین جستجو، شبح شریل را می‌بیند و به دنبال او می‌دود. در انتهای معبری تنگ، ناگهان همه‌چیز در تاریکی فرو می‌رود و چهره آنجا تغییر می‌کند. هری مصمم ادامه ‌می‌دهد اما در اثر حمله‌ی چند موجود هیولا مانند به حالت مرگ روی زمین می‌افتد.
وقتی هری بعد از آن حادثه در کافه ای بیدار می‌شود، با همان پلیس روبرو می‌شود. آنها با هم از اتفاقات عجیب شهر و حالت غیرعادی آن سخن می‌گویند. پلیس Cybil Bennet‌ نام دارد و به هری در یافتن شریل کمک می‌کند. حالت عادی شهر اینگونه است: خالی از سکنه، فرو رفته در مه، محصور شده توسط دره‌های عمیق و پر از هیولا. اما در حالت غیر عادی به تمامی این موارد تاریکی مطلق تکه گوشت های آویزان از در و دیوار سکوتی مرگبارتر هم اضافه میشود . هری در جستجوی شریل به مکان‌های زیادی از شهر مراجعه می‌کند: مدرسه، کلیسا، بیمارستان، فاضلاب، پارک تفریحی و در بعضی از آنها با شخصیت‌هایی آشنا می‌شود. با پیرزن عجیبی به نام Dahlia Gillespie در کلیسا، دکتر Michael Kaufmann و پرستاری به نام Lisa Garland در بیمارستان. همچنین مرتب شبح دختری را می‌بیند که باعث تصادف او شده بود به نام Alessa. دالیا اطلاعات زیادی درباره‌ی هری و شهر دارد دکتر کافمن و لیزا هم هر کدام مطالب جدیدی به اطلاعات هری اضافه میکنند. در طول بازی اطلاعات زیادی از شهر به دست می‌آوریم خواه از لابلای روزنامه‌های باطله و کتاب‌ها و خواه از این شخصیت‌ها. شهر مکانی نفرین شده بوده و در سال‌های جنگ‌های داخلی، اعدام‌های زیادی در زندان آن صورت گرفته است. شهر قدمت زیادی دارد و قرن‌ها قبل، بومیان ساکن آنجا بودند. از همان زمان، آیینی شیطانی در شهر رواج داشته است. در سده‌های اخیر، پس از سکونت مهاجران در شهر، تلفیقی از آیین باستانی شهر با آیین‌های مهاجران پدید می‌آید که با نام The Order شناخته می‌شود. پیروان و سردمداران این فرقه اعتقادات عجیب و خطرناکی‌ دارند. این فرقه به سه شاخه‌ی اصلی تقسیم می‌شود که یکی از آنها «مادر مقدس» می‌باشد. در راس این شاخه دالیا قرار دارد که آلسا دختر وی است. این فرقه به خدایی اعتقاد دارد که باید در روی زمین متولد شده سپس بهشت موعود فرقه را بنا کند. بر اساس مدارک به دست آمده، این خدا یک بار متولد شده و مرده است و حال باید برای بار دوم متولد یا فراخوانده شود. دالیا متوجه می‌شود که مشخصات دختر وی، آلسا، با مشخصات مادر خدا که در متون قدیمی پیش‌بینی شده هم‌خوانی دارد پس او را تربیت می‌کند تا مراسم تولد را انجام دهد. در این مراسم، باید مادر خدا سوزانده شود. مراسم در سن 7 سالگی آلسا انجام می‌شود و بدن کباب شده‌ی وی را به بیمارستان انتقال می‌دهند. اما او ناقص است. آلسا در نهایت درد و رنج، قسمتی از روح خودش را به صورت یک نوزاد از شهر بیرون می‌فرستد و با استفاده از قدرت ذهن خود، شهر را به جهنمی بی‌بدیل تبدیل می‌کند. دالیا برای اتمام نقشه خود، توسط خود آلسا، شریل را فرا می‌خواند تا روح مادر خدا تکمیل شود. در این بین دکتر کافمن مسئول امور پزشکی آلساست.
آلسا در برابر دالیا مقاومت می‌کند اما دالیا با فریب هری، خود را به آلسا می‌رساند و مراسم را مجدداً انجام می‌دهد اما در همین حین هری سر می‌رسد. روح شریل به آلسا می‌پیوندد تا مادر خدا کامل گردد. دکتر کافمن به قصد نابودی این روح، دارویی را به سمت وی پرتاب می‌کند اما اینکار باعث می‌شود خدا (در شماره‌ی اول این خدا با نام «سامایل» معرفی می گردد) متولد شود. در اولین اقدام، سامایل، دالیا را آتش می‌زند. اما هری با سامایل می‌جنگد و او را شکست می‌دهد. پس از نابودی سامایل، مادر خدا ظاهر می‌شود و نوزادی را به هری می‌دهد سپس، راه فرار از آن مهلکه را به او نشان می‌دهد.
هری نوزاد را از شهر دور کرده و در جایی به طور ناشناس او را بزرگ می‌کند. نام این نوزاد را Heather می‌گذارد. هدر کودکی عادی نبود و گاها ، رفتارهای عجیبی از خود بروز می‌داد.
17 سال پس از این ماجرا، دختر نفر دوم فرقه، یعنی «Claudia Wolf» تصمیم می‌گیرد آن نوزاد را پیدا کند تا مراسم دوباره به جریان بیفتد. با کمک کشیش دیگری به نام «Vincent»، کاراگاهی به نام «Douglas Cartland» را استخدام می‌کند تا این کودک را پیدا کند. داگلاس هدر را پیدا می‌کند اما از نیت اصلی کارفرمایان خود اطلاع ندارد. روزی که هدر به مرکز خرید شهر رفته‌بود،‌ داگلاس را در مقابل خود می‌بیند. هدر بی خبر از همه‌جا به خیال اینکه داگلاس یک مزاحم است، می‌گریزد ولی داگلاس قبلاً محل او را به کلودیا و وینسنت اطلاع داده‌است. هدر به سمت خانه و نزد هری حرکت می‌کند اما اطراف او پر از هیولاهایی هولناک شده است. در اینجا برای اولین بار، کلودیا را ملاقات می‌کند. کلودیا درتلاش است تا هدر چیزی را به یاد بیاورد. هدر پس از گذشتن از مرکز خرید و ایستگاه مترو، درساختمانی نیمه‌کاره در نزدیکی محل سکونت خود با وینسنت روبرو می‌شود.
هدر به آپارتمان خود می‌رسد اما درآنجا پدرش، هری را غرق در خون و بی‌جان می‌یابد. او کلودیا را در پشت‌بام می‌بیند و او را مسئول قتل پدرش می داند. هدر قصد انتقام دارد اما کلودیا به سایلنت هیل می‌رود. هدر به همراه داگلاس (که کمابیش به واقعیت پی برده است) به سمت سایلنت هیل حرکت می‌کند.
هدر تقریباً گذشته‌ی خود را به یاد آورده است؛ او همان روح واحد آلسا و شریل است که توسط مادر خدا به هری سپرده شد. پس از حلول روح آلسا و شریل، جنین خدا هم وارد بدن او شده است اما تحت تاثیر فراموشی هدر، عقیم مانده و برای بارور شدن، نیاز دارد تا آتش خشم و نفرت در درون هدر شعله‌ور شود. کلودیا در تمام طول داستان سعی بر این دارد تا همین میراث آلسا را بیدار کند و برای همین منظور، هری را می‌کشد تا او را از سر راه بردارد. در این میان، وینسنت که منافع خود را با تولد خدا در خطر می‌بیند، سعی می‌کند توسط هدر، کلودیا و عقایدش را نابود کند.
پس از رسیدن به شهر، هدر به بیمارستان می‌رود. او با راهنمایی‌های علنی یا مخفیانه‌ی وینسنت،‌ پدر کلودیا یعنی «لئونارد» را که در بیمارستان زندانی شده می‌کشد تا متاترون را به دست آورد. متاترون، نماد خیر و روشنی و در مقابل سامایل است و وینسنت تصور میکند متاترون میتواند در مبارزه با کلادیا به هدر کمک کند. در ادامه،‌هدر به کلیسای فرقه می‌رسد. کلودیا، وینسنت را ، که به زعم او خیانت کرده‌است، می‌کشد. هری مقداری از داروی دکتر کافمن را به شکل یه قرص به هدر داده بود. هدر آن قرص را می‌بلعد و در نتیجه، جنین خدا را بالا می‌آورد. کلودیا جنین را می‌بلعد و آنرا به شکل ناقص بارور می‌کند. در نهایت کلودیا به دست خدای متولد شده نابود می‌شود و هدر هم وی را می‌کشد. تا بار دیگر تفکرات منحرف فرقه برای به وجود آوردن خدا عقیم بماند.

آنچه که شما در بالا مطالعه کردید تنها بخشی از شهر و اتفاقات رخ داده در آن است در شماره های دوم و چهارم و پنجم از بازی بخشی دیگر از توانایی های شهر حضور پر رنگی دارد و آن هم قضاوت و مجازات است ، شهر به خاطر اتفاقاتی که به خود دیده است دارای قدرتهایی خاص است یکی از این قدرتها فراخواندن افراد است در شماره های دوم و پنجم ما شاهد حضور افرادی در شهر هستیم که به نوعی گناهکارند و شهر برای قضاوت در مورد آن ها ، دعوتشان کرده است .
جیمز ساندرلند مردی که زن مریضش را کشته است و همینطور الکس شفرد که باعث مرگ برادر کوچکتر خود شده است با پا گذاشتن به شهر اماده پاسخگویی به اشتباهاتی میشوند که سعی در فراموش کردن آن ها داشته اند ، صد البته که نوع بازجویی و قضاوت در این شهر مرموز نیز متفاوت است به جای حضور قاضی و هیئت منصفه و دادگاه ، تمام اتفاقات پیرامون شخصیت ها به نوعی اشتباه شخصیت را گوشزد میکنند از موجوداتی که با آنها مبارزه می‌کنید گرفته تا افراد سرگردان دیگری در شهر که خود گناهکارند .گو اینکه این خاصیت شهر در تمامی شماره ها وجود دارد ولی در شماره های مذکور از فرع به اصل بدل شده و محوریت بازی بر عمل انجام گرفته توسط شخصیت اصلی قرار دارد و بحث فرقه ، آلسا و غیره کمتر پرداخته شده است .
در این میان شماره ی چهارم بازی اما فضائی اختصاصی داشت در این شماره یکی از دست پرورده های یتیم خانه ی تحت رهبری فرقه به نام والتر سالیوان که پیرو حزب مادر مقدس است قصد متولد کردن خدا توسط مراسمی به نام قربانی کردن 21 نفر را دارد ، والتر که در کودکی توسط خانواده ی خود رها شده است تصور میکرد اتاقی که در آن بدنیا آمده است مادر او و در حقیقت خداست والتر که تصور میکند مادرش به خواب رفته است سعی دارد از طریق مراسم ذکر شده او را بیدار کند ، هر کدام از افرادی که برای قربانی شدن انتخاب شده اند باید دارای مشخصه ای باشد آخرین نفر این لیست که هدایت آن را بازیباز بر عهده دارد و دریافت کننده ی دانش و تکمیل کننده ی مراسم است ، هنری تونزند نام دارد که حال در همان اتاق تولد والتر زندگی میکند و در طول بازی با پی بردن به ماجرا و کمک های جوزف شرایبر که قبل از هنری در آن اتاق زندگی میکرده است قصد دارد جلوی تکمیل این مراسم را بگیرد . در انتها هنری تونزند با مبارزه با موجودی که والتر به وجود می آورد رویای به وجود آوردن خدا را بار دیگر خراب میکند .
علاوه بر شماره های ذکر شده دو بازی Silent Hill: Origins و Silent Hill: Shattered Memories نیز از سری معرفی شده اند که در اولی به زمان سوزانده شدن آلسا توسط دالیا و چگونگی زنده ماندن آلسا پرداخته شده و در دیگری اتفاقات شماره ی اول بعد از سال ها توسط هری بازسازی میشوند، گر چه با پایان کار تیم سازنده ی اصلی بازی که کار ساخت 4 شماره ی اول بازی را بر عهده داشتند این شماره ها به خوبی پرداخته نشده و دارای نواقصی در حیطه‌ی داستانی هستند اما همچنان سری سایلنت هیل دارای یکی از بهترین داستان ها در طول تاریخ بازیهای رایانه ای است.
لازم به ذکر است بر اساس این بازی تاکنون دو فیلم سینمایی نیز ساخته شده که شماره دوم (تا زمان نگارش این مقاله) هنوز اکران نگردیده است. با توجه به نظر مخاطبان، فیلم اول یکی از برترین و موفق‌ترین فیلم های ساخته شده بر اساس یک بازی ویدیویی می‌باشد.
همچنین شرکت کونامی در سال 2006 و به مناسبت اکران فیلم، مجموعه‌ای ویدیویی را بر روی رسانه‌ی UMD برای PSP عرضه نمود که با نام The Silent Hill Experience شناخته شده و شامل دو کمیک The Hunger و Dying Inside ، ترایلر شماره‌های 1 تا 4 بازی و فیلم، مصاحبه با آهنگ‌ساز افسانه‌ای سری به همراه کارگردان فیلم و برخی موسیقی‌های بازی می‌باشد.

دریافت خلاصه به صورت فایل pdf :دانلود
تهیه و تنظیم خلاصه : (msbazicenter)
مقالات تحلیلی بازی نوشته شده توسط ( Bone Crusher ) :
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش اول )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش دوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش سوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش چهارم )

تاپیک تحلیل بازی نوشته شده توسط ( nemesis ) ( کامل نشده ):
The Lost Memories ---پایه و اساس بازی بزرگ "Silent Hill" -- تحلیلی بزرگ برای این بازی

مقالات مختلف در مورد سری سایلنت هیل:
Silent Hill: Homecoming Plot
Silent Hill: Origins Plot
Silent Hill Shattered Memories Plot
داستان (Silent Hill: Orphan)
شباهت بین Homecoming و Silent Hill 2
تاریخ وقایع Silent Hill و Shepherd's Glen
دانلود Silent Hill 2 - The movie
ترجمه یادداشت های سایلنت هیل 2
ترجمه فارسی دیالوگ های بازی Silent Hill 2: Born from a Wish
سایلنت هیل 4: پرونده قربانیان
ساکنین South Ashfield Heights apartments- قسمت اول - قسمت دوم
یادداشتی کوتاه بر SILENT HILL: HOMECOMING
داستان نسخه اول فیلم سایلنت هیل
Silent Hill: Original Memories
Silent Hill HD Collection Achievements Guide
Little Baroness
جودی میسون
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 1
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 2
طرح اولیه موتور
سایلنت هیل پست 3
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 4
خاطرات الکس شپرد
داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 1 به صورت ویدیویی

163949 163950

داستان سایلت هیل 1 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​

داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 2 به صورت ویدیویی

163952 172258

داستان سایلت هیل 2 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​
 

Attachments

  • sh1.png
    sh1.png
    56.3 KB · مشاهده: 3,611
  • silenthill1.jpg
    silenthill1.jpg
    55.1 KB · مشاهده: 166
آخرین ویرایش:
بله
شما می تونین اونجا که دو تا گزینه میاره یکیش بخشش هست ، یکیش کشتن ، بخشش رو انتخاب کنید البته فکر کنم بستگی به انتخابهای دیگه از ابتدای بازی تا آخرش هم داشته باشه !
نکته جالب اینجاست که توی تمام پایان ها به جز این پایان میشه اینکار رو انجام داد.اینجا حق انتخاب به من نمی ده.نمیدونم چه بد شانسی هست که عجیبترین پایان بازی به من افتاده
راستی کسی هست که بتونه پایان های بازی رو اپلود کنه چون من به یوتیوب دسترسی ندارم
 
سلام به همه
من تنبلم یا سرعت تاپیک زیادی رفته بالا؟!:d

بدون مقدمه بریم سر اصل مطلب.

سلام
این هم نظریه‌ی خوبیه علی‌جان اما بنده نمی‌تونم خیلی قبولش کنم. شکل شمایل این موجود من رو یاد سومو کارهای ژاپنی میندازه. یه هیکل گوشت و دنبه‌ای بزرگ. حتی راه رفتنش هم شبیه همون‌هاست. ضمن اینکه معتقدم دنیای شماره 3 توسط ذهن کلودیا خلق شده.

صد در صد و بدون شک حرف شما درسته، خالق دنیای تاریک در نسخه سوم کلودیاست، ولی آیا این دلیلی میشه تا ما وجود همه چیز رو به ذهن کلودیا نسبت بدیم؟
مثالی خوب برای این قضیه نسخه دومه، جیمز در دنیای ذهنی مری قدم میزنه، با این وجود جیمز در دنیای ذهنی مری، با ذهن و تفکرات خودش رو به رو میشه.
خوب مسعود جان اگر Insane Cancer شبیه به سومو کارهای ژاپنیه، Numb Bodyها هم شبیه به شتر مرغه پرکنده‌اند! یا Closerها شبیه به پهلوون‌های دمبل به دستند:d، شمایل این هیولاها چیزی بوده که به ذهن ناقصه طراح بازی رسیده، این دلیل نمیشه چون شبیه به چیز خاصی هستند، حتماً فلسفه وجودیشون مربوط به این تشابه باشه، مثلاً الآن شما ثابت کن کلودیا میشسته کشتیه سومو کارها رو میدیده یا ازشون میترسیده یا خاطره بد داره ازشون!:d نمیشه که:d

متاسفانه در نسخه 360 هم خبری از مه نیست.ولی به غیر از مه مشکل دیگه ای در بازی ندیدم,گرافیک بازی خیلی خوب شده بود.
سایلنت هیل 3 هم خیلی خوب شده بود ولی زمینه رنگ بازی کمی از قرمز به قهوه ای تغییر پیدا کرده بود...
به هر حال خیلی فاز داد, بهتون پیشنهاد میکنم برید برای HD Collection:x کنسول بخرید نه اون Downpour:-&
امیر جان سه پیچ میدونی یعنی چی؟ ترول چی؟ میدونی؟!:d
الآن میگم بهت، جناب آقای Masahiro Ito نقش ترول رو بازی می‌کنند، شما هم جانشین این عزیز هستید:d، بابا اینقدرها هم قضیه جدی نیست که شما بزرگش می‌کنید:d به جان خودم دیگه زیادی مطلب رو جدی گرفتید:d
با وجود اینکه کمی حرفت رو قبول دارم ولی طرز فکرم چیز دیگه‌ای هست: هممون خوب میدونیم چیزی که سری بزرگ سایلنت هیل رو اینقدر محبوب و دوست داشتنی کرد، قاعدتاً مه غلیظ نبوده!


دوستان یک سوال:
توی DP اخر بازی من به بوگی من تبدیل شدم و دختره منو کشت و یک پایان بسیار عجیبی که جای من با دختر عوض میشه رو نشون داد.آیا راهی هست که در حالت بوگی من نمیری و پایان دیگه ای رو ببینی؟

در تکمیل حرف آتوسا خانوم:
اول شما باید Anne رو مغلوب کنید، بسته به انتخابی که آتوسا خانوم بهش اشاره کردند و همچنین با توجه به عملکردتون تو بازی، پایان‌های دیگه رو میبینید.

---------------------

علی جان ممنون بایت مطلب خوبت، فقط تقریباً عکس همه اعضا رو جا به جا گذاشته بودی.:d

یکی از دوست داشتنی ترین اعضای تیم سایلنت، عزیز دل برادر Keiichiro Toyama هست، یعنی دیوانشم:d واقعاً کار خودش رو خوب بلده. پایه گذار سری بوده، کم کسی نیست، ولی دلیل علاقه من به ایشون فقط همین مورد نیست، نمیدونم چند نفرتون سری Siren رو بازی کردید؟! از نظر من بهترین نسخه این سری، آخرین نسخه به نام New Translation هست، به جرأت میگم از لحاظ اتمسفر و فضاسازی، کل سری سایلنت هیل به گرد پای این بازی هم نمیرسه. استاد تویاما تونستند عنوانی رو خلق کنند که حداقل تو این مورد از سری سایلنت هیل جلو بزنه. البته در داستان و سناریو، روایت داستان و همچنین شخصیت پردازی این مجموعه هیچ حرفی در برابر سری بزرگ سایلنت هیل نداره. در کل ایشون کارگردانی بزرگ با ایده‌های ناب هستند.

بعد از ایشون علاقه شدیدی به استاد بزرگ، یامائوکا دارم. هنوز هم کارهاشون جالب و شنیدنیه، اگر استاد در Shadow Of Damned هنرآفرینی نمی‌کردند، این بازی یک افتضاح محض می‌شد. مطمئنم در Revelation هم سنگ تموم میگذاره.
 
به جرأت میگم از لحاظ اتمسفر و فضاسازی، کل سری سایلنت هیل به گرد پای این بازی هم نمیرسه.
:-w
گمراه شدی علی جان باید چند جلسه بیای پیش من تا به راه راست هدایت کنم..
:boxing:
:d
 
سلام
عالی......
ورودتون رو به جمع خودمونی‌مون خوش‌آمد میگم کوروش‌جان.:welcome:
نمی‌دونم چرا هر وقت اسم کوروش و داریوش به گوشم می‌خوره، یه غرور خاصی بهم دست میده. :>
:-w
گمراه شدی علی جان باید چند جلسه بیای پیش من تا به راه راست هدایت کنم..
:boxing:
:d
امیرجان یه زحمت! خسته شده بس که دنبال راه راست گشتم. لطفاً راه راست رو به سمت ما کج کن. :d
 
در تکمیل حرف آتوسا خانوم:
اول شما باید Anne رو مغلوب کنید، بسته به انتخابی که آتوسا خانوم بهش اشاره کردند و همچنین با توجه به عملکردتون تو بازی، پایان‌های دیگه رو میبینید

کشتن این anne خیلی سخته اصلا غیر ممکنه پدرم در اومد ولی اصلا نمیمیره.حتی یکبار قشنگ بهش ضربه زدم ولی اصلا نگرفت.شاید اصلا باید بمیرم؟
 
Silent Hill Secrets
1- در ابتدای بازی در قبرستان سنگ قبر دیگری نیز وجود دارد که نام James بر روی آن نوشته شده است.
james-300x201.jpg
2- زمانی که Texture نامه ای که مری به لورا داده است را بررسی کنید متوجه میشوید متنی که بر روی نامه است در واقع شعر آهنگ Blaze of Glory از Bon Jovi است.
lauraletter.jpg
3- در سایلنت هیل 4 بر روی مدال هایی که باعث میشود ارواح به شما نزدیک نشوند چهره آلسا نقاشی شده .این چهره دقیقا همانی است که در سایلنت هیل 3 در مرحله کلیسا برروی تابلویی نقاشی شده بود.
saint.jpg
69675292613131161350.jpg
=============================================
امیرجان یه زحمت! خسته شده بس که دنبال راه راست گشتم. لطفاً راه راست رو به سمت ما کج کن. :d
:-?باید ببینم چه کاری میتونم برات انجام بدم آقا مسعود...
باید چند جا زنگ بزنم تا وسایل کج کردن راه رو برام بیارند...:)]:d
 
باید چند جا زنگ بزنم تا وسایل کج کردن راه رو برام بیارند...
کلا این کج کردن راه یه مراحل خاصی داره...
مثل فیلم کنستانتین باید قبلش یه کارایی بکنه ولی خب امکان پذیره...
 
سلام به همه
من تنبلم یا سرعت تاپیک زیادی رفته بالا؟!:d
متاسفانه تو تنبلی......
:d
فقط تقریباً عکس همه اعضا رو جا به جا گذاشته بودی.:d
مطمئنی؟ اوه راست میگی اون ماساهیرو ایتو هستش.
دیدم یه چند جایی عکساشون فرق میکرد.فکر کنم تویاما پیرتره.
همه اعضا؟:d
ممنون از اینکه تذکر دادی!!!! ویرایش شد!!!:d
فکر کنم اون وسطیه باشه چ.ن با چند تا عکس دیگه مطابقت داره:

j41jgcjtnjho7kwo0yiw.jpg
 
متاسفانه تو تنبلی......
:d

مطمئنی؟ اوه راست میگی اون ماساهیرو ایتو هستش.
دیدم یه چند جایی عکساشون فرق میکرد.فکر کنم تویاما پیرتره.
همه اعضا؟:d
ممنون از اینکه تذکر دادی!!!! ویرایش شد!!!:d
فکر کنم اون وسطیه باشه چ.ن با چند تا عکس دیگه مطابقت داره:

j41jgcjtnjho7kwo0yiw.jpg

الهی ! توپولو :dچقدر شبیه لاک پشتها نینجائه :d
 
سلام بر همه
من برای یه سایتی یه نقد کوتاه از رگبار گذاشتم که اینجا هم قرار می دم. مطلب چیز خاصی رو لو نمی ده اما برای احتیاط پنهانش می کنم

کمتر گیمر قدیمی ای پیدا می شود که دوران طلایی بازی های ترسناک نسل اول بازی های سه بعدی و البته پلی استیشن های اولیه را به یاد نداشته باشد. در آن زمان سری رزیدنت اویل ترسناک ترین بازی های دوران به حساب می آمدند و به نظر می رسید که شرکت دیگری توانایی مقابله با کپکام و رزیدنت اویل هایش را نداشته باشد. اما سرانجام طلسم این بازی در اواخر عمر کنسول پلی استیشن، به دست یک کمپانی ژاپنی بزرگ دیگر به نام کونامی شکسته شد و شکننده ی این طلسم هم بازی جدیدی به نام سایلنت هیل بود. سایلنت هیل تقریبا از تمامی قدرت پلی استیشن بهترین استفاده را می کرد. به گونه ای که همه چیز کاملا سه بعدی بود و این بارز ترین نقطه ی قوت بازی به حساب می آمد. از طرفی داستانی روان شناسانه به همراه فضاسازی بسیار مخوف و جهنمی، ناب ترین القای ترس ممکن تا آن زمان را به وجود آوردند. اما پس از عرضه ی نسخه ی چهارم، کونامی تصمیم گرفت برای ایجاد تحول، بازی را به گروه های کوچک غربی بسپارد. از طرفی بودجه ی این سری به شکل محسوسی کاهش یافت تا کونامی نشان دهد استاد گند زدن به عناوین قدیمی خویش است!
آخرین نسخه از این بازی سایلنت هیل که رگبار نام دارد هم به دست یک گروه غربی کوچک ساخته شده است؛ استودیویی که به غیر از رگبار تنها یک عنوان برای ایکس باکس آرکید ساخته و کمترین تجربه در مورد مسایل فنی را دارد. از این رو بازی از نظر فنی یک افتضاح به تمام معنا است. از طرفی آهنگ ساز بازی هم عوض شده و دیگر از آکیرا یامائوکا خبری نیست که این ممکن است برای طرفداران دو آتشه خوشایند نباشد؛ هر چند موسیقی ها با این که به پای کارهای آقای یامائوکا نمی رسند قابل قبول هستند. اما نمی توان تنها با نگاه به مسایل فنی نظیر گرافیک در مورد یک سایلنت هیل اظهار نظر کرد. از عواملی که طرفداران این مجموع همیشه بر آن تاکید دارند وجود یک داستان خوب و شخصیت پردازی بی نقص به همراه اجزای سمبولیک محیط است که در بازی اخیر به خوبی رعایت شده اند. چرا که تعداد زیادی از طراحان اصلی بازی همان کسانی هستند که بر روی نسخه های اخیر نظیر بازگشت به خانه، کار کرده اند و در این مدت پس از مشورت با سازندگان قدیمی و همچنین با گوش دادن به بازخوردهای هواداران، به درک مناسبی از سایلنت هیل رسیده اند و توانسته اند این تجربه را داخل بازی رگبار پیاده سازی کنند.
داستان بازی در مورد فردی به نام مورفی پندلتون، که به علت دزدیدن یک اتومبیل پلیس به زندان افتاده است؛ اما در زندان مرتکب قتل می شود. در ابتدای بازی می بینیم که او داخل حمام زندان به مردی حجوم می برد و او را می کشد. پس از آن، می بینیم که مورفی به همراه تعداد دیگری از زندانیان به ظاهر خطرناک سوار بر خودروی انتقال زندانیان شده، اما در طول مسیر به علت بی احتیاطی راننده، اتوبوس دچار سانحه و به این صورت مورفی از اتوبوس خارج می شود و به سایلنت هیل قدم می گذارد.
داستان یکی از نقاط قوت اصلی بازی است. درست همانطور که از یک سایلنت هیل انتظار داریم، آخر بازی به هیچ وجه قابل پیش بینی نیست و روابط بین شخصیت ها و کینه ها و محبت آن ها نسبت به یکدیگر، اسرار آمیز باقی می مانند. اسراری که شاید با اتمام بازی تنها به نیمی از مفاهیم آن ها دست یابید. چرا که مانند سایلنت هیل های کلاسیک، بخش مهمی از داستان و جزئیات بسیار زیادی از آن، در فایل ها و سندهای غالبا مخفی گنجانده شده اند. البته گیمرهای امروزی معمولا حوصله ی خواند متن های طولانی و ظاهرا خسته کننده را ندارند اما در رگبار، اگر متن ها را نخوانید تقریبا نیمی از جذابیت بازی را از دست دادی اید!
با این حال داستان برای کسانی که حوصله ی خواندن متون را ندارند هم جذاب است. تنها مشکل این است که روایت داستان بسیار کند پیش می رود و باید خیلی صبر و حوصله داشته باشید تا به اطلاعات خوبی در مورد انگیزه ها و گذشته ی مورفی دست یابید.
یکی از توقعات اصلی طرفدارن از بازی های سایلنت هیل این است که شخصت ها و دشمن ها و حتی معماها سمبلیک باشند و در نهان به موضوعی خاص اشاره کنند. این اتفاق در رگبار به طور کامل افتاده است و تقریبا هرچیزی که در بازی می بینید از معنا و مفهوم خاصی برخوردار است. البته فهم همه ی آن ها کار آسانی نیست و باید به تمام زوایای داستان و البته متن های مذکور توجه کرد تا بتوان به درک مناسبی از سمبل ها رسید.
روند بازی به مانند یک سایلنت هیل کلاسیک است. یعنی شما باید در شهر بگردید و با پیدا کردن اهداف مورد نظر وارد بخش های مختلف شهر و البته ساختمان هایی خاص شوید. معما و پازل هم بخش جدا نشدی از بازی است که در این نسخه بسیار خوب کار شده است.
گشت و گذار در شهر واقعا جذاب و حقیقتا ترسناک است. شما در هیچ گوشه از شهر احساس امنیت نخواهید کرد. تمام محیط شهر را مه گرفته و هر لحظه امکان دارد موجودی کریه و پلید از ناکجا آباد به سوی شما حجوم آورد. از طرفی اگر زیادی در محیط های بدون سقف بمانید رگباری سنگین آغاز می شود که در این صورت تعداد موجودات بازی بسیار بیشتر شده و آن ها در دسته های بسیار زیاد به شما حمله می کنند. البته مکانیزم حمله موجودات و همچنین مبارزه و دفاع مورفی بسیار ساده و پیش پا افتاده است. دشمنان معمولا چند ضربه می زنند و شما باید دفاع کنید. سپس آن ها عقب نشینی می کنند و نوبت شما می شود که ضربات خود را وارد کنید. تسلیحات شما هم معمولا تسلیحات سردی است که در گوشه و کنار پیدا می شوند و هر کدام نیز از فیزیک خاص خود برخوردارند و پس از استفاده ی زیاد و مکرر خراب می شوند. به طور کلی با توجه به سخت و بدقلق بودن مبارزات توصیه می شود که از دست هر موجودی فرار کنید. البته خود این کار و تعقیب و گریز با موجودات داخل بازی بسیار ترسناک است. این تعقیب و گریز پس از تغییر شهر سایلنت هیل به حالت جهنمی اش، به اوج خود می رسد. چرا که نوری بزرگ (به تقلید شماره ی سوم بازی) به سوی شما روانه می شود و می بایست با عبور از موانع و با پیدا کردن راه خود در مسیرهای پیچیده، از دست آن فرار کنید. در غیر این صورت کشته خواهید شد.
معماهای بازی دارای سه درجه ی سختی هستند که در درجه ی سختی آسان، معمولا با آزمون و خطا حل می شوند ولی در حالات سخت، کاملا منطقی می شوند و به این راحتی ها به پاسخ آن ها دست نخواهید یافت.
در مجموع از نظر طراحی محتوای بازی، نسخه ی رگبار بسیار قوی است و برای طرفداران پروپاقرص مجموعه سایلنت هیل بسیار جذاب خواهد بود.
http://gamedepot.ir/games-review/تپه-ی-بارانی/
 
آخرین ویرایش:
درود
:-w
گمراه شدی علی جان باید چند جلسه بیای پیش من تا به راه راست هدایت کنم..
:boxing:
:d

اتفاقاً به شدت به یک هدایت گر نیاز دارم، اهدنی طراط المستقیم، ایف یو کن :d

کشتن این anne خیلی سخته اصلا غیر ممکنه پدرم در اومد ولی اصلا نمیمیره.حتی یکبار قشنگ بهش ضربه زدم ولی اصلا نگرفت.شاید اصلا باید بمیرم؟

خیلی خیلی آسونه، باورت میشه در عرض 10 ثانیه پودرش کردم؟:d اگر با دسته Xbox بازی میکنی بعد از AIM دکمه B رو بزن یه حرکت ویران کننده انجام میده، خودم کشفش کردم:d


فرورتیش‌جان یه زحمت بکش پستت رو تو اسپویلر قرارش بده. [2] :d

-----------------------------------------------------------------------------------------------
زنگ تفریح:d:
من باب نظر سنجی: ای جماعت، حقیقتاً شما وجود مبارک یک شخصیت بی نظیر در این سری را درک نکردید.(توهین نشه البته:d مزاح بود)

اندر احوالات بانوی بی همتای دنیای بازی‌های رایانه‌ای اینگونه آورده‌اند:

آن 17ساله با چکمه‌های چرم، آنکه می‌بارد از چهره‌اش حیا وشرم، آن شیر‌ دخترِ بیشه تقدیر، آنکه کلاً در قضایا ندارد تقصیر، آنکه سرگذشتتش هست نامعلوم، آنکه افکار پوچ را می‌کند محکوم، آن به شدت ناز پرورده‌ی دردانه، آنکه کل دنیایش هست فقط یک خانه، آنکه ترش‌روی است و بی جنبه، آنکه موهایش هست به رنگ انبه، آن غریبه با واژه‌های ریمل و سایه، آنکه وینسنت در سوژه کردنش پایه، آنکه با آینه‌ها دارد مشکل، آنکه گر نخندد هست خوشگل، آن هدایت گرِ داگلاس چلمن، آنکه استنلی از عشقش شد کلمن، آنکه از مرگ پدرش شد غمگین، آنکه می‌شنود تکه‌های سنگین، آنکه از برای انتقام کرد آهنگ، آنکه می‌کند دشمنان را از خون رنگ، آنکه از دست کلود در رفت قسر، پس هری نام او را کرد "هدر".

ذکر ویژگی‌های این وجود مبارک در جملات نگنجد، همین نکته بس که از فرط کیاست و زکاوت، تن به دام سخنان فریبانه وجود نحس کلودیا ندادند.
30349036008871147626.png


 

کاربرانی که این گفتگو را مشاهده می‌کنند

تبلیغات متنی

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی همین حالا ثبت نام کن
or