بحث و تبادل نظر در مورد سری Silent Hill (خلاصه داستان در پست اول)

علاقه دارید کدام نسخه از سری بازی سایلنت هیل ریمیک بشود؟


  • مجموع رای دهنده‌ها
    42

Silent Dream

In madness you dwell
کاربر سایت
shf_banner.png

پس از گذشت ده سال از انتشار آخرین نسخه سایلنت هیل بالاخره کونامی در اکتبر سال 2022 نسخه جدیدی از این سری را با نام Silent Hill ƒ معرفی کرد. داستان بازی کاملا جدید خواهد بود و در سال 1960 و در ژاپن رخ میدهد و دنیایی زیبا ولی در عین حال وحشتناک را به تصویر میکشد. این بازی توسط NeoBards Entertainment در حال ساخت است و هنوز تاریخ انتشار آن مشخص نیست..
  1. نوشته شده توسط Ryūkishi07، مشهور برای رمان‌های تصویری ژاپنی که به معماهای قتل، وحشت روانی و فراطبیعی می‌پردازند.
  2. طراحی موجودات و شخصیت‌ها توسط kera
توسعه‌دهنده: NeoBards Entertainment
ناشر: Konami Digital Entertainment
کارگردان: Al Yang
تهیه‌کننده: Motoi Okamoto
نویسنده: Ryukishi07
طراح: kera
تاریخ انتشار: TBA (مشخص نیست)
پلتفرم‌ها: TBA (مشخص نیست)

wire.png

نویسنده ای به نام Harry Mason و همسرش در حین عبور از یک جاده، نوزادی را یافته و نام او را شریل می‌گذارند. چهار سال بعد همسر هری فوت می‌کند. سه سال پس از فوت همسرش، هری بنا به دلایلی تصمیم می‌گیرد با شریل به شهری که وی را در نزدیکی آن یافته بودند سفر کند. شب هنگام، در جاده‌ی کنار شهر، پلیسی موتورسوار از کنار آنها عبور کرده و توجه هری را جلب می کند. اندکی جلوتر، هری متوجه موتور پلیسی میشود که بدون سرنشین در کنار جاده افتاده در همین حین، در روبروی خود دختری را وسط جاده می‌بیند. برای اجتناب از تصادف با او، دیوانه‌وار فرمان را می چرخاند. اما ماشین منحرف شده و به دره‌ی کناری سقوط می‌کند. هری پس از به هوش آمدن، متوجه غیبت شریل می‌شود. در حین جستجو، شبح شریل را می‌بیند و به دنبال او می‌دود. در انتهای معبری تنگ، ناگهان همه‌چیز در تاریکی فرو می‌رود و چهره آنجا تغییر می‌کند. هری مصمم ادامه ‌می‌دهد اما در اثر حمله‌ی چند موجود هیولا مانند به حالت مرگ روی زمین می‌افتد.
وقتی هری بعد از آن حادثه در کافه ای بیدار می‌شود، با همان پلیس روبرو می‌شود. آنها با هم از اتفاقات عجیب شهر و حالت غیرعادی آن سخن می‌گویند. پلیس Cybil Bennet‌ نام دارد و به هری در یافتن شریل کمک می‌کند. حالت عادی شهر اینگونه است: خالی از سکنه، فرو رفته در مه، محصور شده توسط دره‌های عمیق و پر از هیولا. اما در حالت غیر عادی به تمامی این موارد تاریکی مطلق تکه گوشت های آویزان از در و دیوار سکوتی مرگبارتر هم اضافه میشود . هری در جستجوی شریل به مکان‌های زیادی از شهر مراجعه می‌کند: مدرسه، کلیسا، بیمارستان، فاضلاب، پارک تفریحی و در بعضی از آنها با شخصیت‌هایی آشنا می‌شود. با پیرزن عجیبی به نام Dahlia Gillespie در کلیسا، دکتر Michael Kaufmann و پرستاری به نام Lisa Garland در بیمارستان. همچنین مرتب شبح دختری را می‌بیند که باعث تصادف او شده بود به نام Alessa. دالیا اطلاعات زیادی درباره‌ی هری و شهر دارد دکتر کافمن و لیزا هم هر کدام مطالب جدیدی به اطلاعات هری اضافه میکنند. در طول بازی اطلاعات زیادی از شهر به دست می‌آوریم خواه از لابلای روزنامه‌های باطله و کتاب‌ها و خواه از این شخصیت‌ها. شهر مکانی نفرین شده بوده و در سال‌های جنگ‌های داخلی، اعدام‌های زیادی در زندان آن صورت گرفته است. شهر قدمت زیادی دارد و قرن‌ها قبل، بومیان ساکن آنجا بودند. از همان زمان، آیینی شیطانی در شهر رواج داشته است. در سده‌های اخیر، پس از سکونت مهاجران در شهر، تلفیقی از آیین باستانی شهر با آیین‌های مهاجران پدید می‌آید که با نام The Order شناخته می‌شود. پیروان و سردمداران این فرقه اعتقادات عجیب و خطرناکی‌ دارند. این فرقه به سه شاخه‌ی اصلی تقسیم می‌شود که یکی از آنها «مادر مقدس» می‌باشد. در راس این شاخه دالیا قرار دارد که آلسا دختر وی است. این فرقه به خدایی اعتقاد دارد که باید در روی زمین متولد شده سپس بهشت موعود فرقه را بنا کند. بر اساس مدارک به دست آمده، این خدا یک بار متولد شده و مرده است و حال باید برای بار دوم متولد یا فراخوانده شود. دالیا متوجه می‌شود که مشخصات دختر وی، آلسا، با مشخصات مادر خدا که در متون قدیمی پیش‌بینی شده هم‌خوانی دارد پس او را تربیت می‌کند تا مراسم تولد را انجام دهد. در این مراسم، باید مادر خدا سوزانده شود. مراسم در سن 7 سالگی آلسا انجام می‌شود و بدن کباب شده‌ی وی را به بیمارستان انتقال می‌دهند. اما او ناقص است. آلسا در نهایت درد و رنج، قسمتی از روح خودش را به صورت یک نوزاد از شهر بیرون می‌فرستد و با استفاده از قدرت ذهن خود، شهر را به جهنمی بی‌بدیل تبدیل می‌کند. دالیا برای اتمام نقشه خود، توسط خود آلسا، شریل را فرا می‌خواند تا روح مادر خدا تکمیل شود. در این بین دکتر کافمن مسئول امور پزشکی آلساست.
آلسا در برابر دالیا مقاومت می‌کند اما دالیا با فریب هری، خود را به آلسا می‌رساند و مراسم را مجدداً انجام می‌دهد اما در همین حین هری سر می‌رسد. روح شریل به آلسا می‌پیوندد تا مادر خدا کامل گردد. دکتر کافمن به قصد نابودی این روح، دارویی را به سمت وی پرتاب می‌کند اما اینکار باعث می‌شود خدا (در شماره‌ی اول این خدا با نام «سامایل» معرفی می گردد) متولد شود. در اولین اقدام، سامایل، دالیا را آتش می‌زند. اما هری با سامایل می‌جنگد و او را شکست می‌دهد. پس از نابودی سامایل، مادر خدا ظاهر می‌شود و نوزادی را به هری می‌دهد سپس، راه فرار از آن مهلکه را به او نشان می‌دهد.
هری نوزاد را از شهر دور کرده و در جایی به طور ناشناس او را بزرگ می‌کند. نام این نوزاد را Heather می‌گذارد. هدر کودکی عادی نبود و گاها ، رفتارهای عجیبی از خود بروز می‌داد.
17 سال پس از این ماجرا، دختر نفر دوم فرقه، یعنی «Claudia Wolf» تصمیم می‌گیرد آن نوزاد را پیدا کند تا مراسم دوباره به جریان بیفتد. با کمک کشیش دیگری به نام «Vincent»، کاراگاهی به نام «Douglas Cartland» را استخدام می‌کند تا این کودک را پیدا کند. داگلاس هدر را پیدا می‌کند اما از نیت اصلی کارفرمایان خود اطلاع ندارد. روزی که هدر به مرکز خرید شهر رفته‌بود،‌ داگلاس را در مقابل خود می‌بیند. هدر بی خبر از همه‌جا به خیال اینکه داگلاس یک مزاحم است، می‌گریزد ولی داگلاس قبلاً محل او را به کلودیا و وینسنت اطلاع داده‌است. هدر به سمت خانه و نزد هری حرکت می‌کند اما اطراف او پر از هیولاهایی هولناک شده است. در اینجا برای اولین بار، کلودیا را ملاقات می‌کند. کلودیا درتلاش است تا هدر چیزی را به یاد بیاورد. هدر پس از گذشتن از مرکز خرید و ایستگاه مترو، درساختمانی نیمه‌کاره در نزدیکی محل سکونت خود با وینسنت روبرو می‌شود.
هدر به آپارتمان خود می‌رسد اما درآنجا پدرش، هری را غرق در خون و بی‌جان می‌یابد. او کلودیا را در پشت‌بام می‌بیند و او را مسئول قتل پدرش می داند. هدر قصد انتقام دارد اما کلودیا به سایلنت هیل می‌رود. هدر به همراه داگلاس (که کمابیش به واقعیت پی برده است) به سمت سایلنت هیل حرکت می‌کند.
هدر تقریباً گذشته‌ی خود را به یاد آورده است؛ او همان روح واحد آلسا و شریل است که توسط مادر خدا به هری سپرده شد. پس از حلول روح آلسا و شریل، جنین خدا هم وارد بدن او شده است اما تحت تاثیر فراموشی هدر، عقیم مانده و برای بارور شدن، نیاز دارد تا آتش خشم و نفرت در درون هدر شعله‌ور شود. کلودیا در تمام طول داستان سعی بر این دارد تا همین میراث آلسا را بیدار کند و برای همین منظور، هری را می‌کشد تا او را از سر راه بردارد. در این میان، وینسنت که منافع خود را با تولد خدا در خطر می‌بیند، سعی می‌کند توسط هدر، کلودیا و عقایدش را نابود کند.
پس از رسیدن به شهر، هدر به بیمارستان می‌رود. او با راهنمایی‌های علنی یا مخفیانه‌ی وینسنت،‌ پدر کلودیا یعنی «لئونارد» را که در بیمارستان زندانی شده می‌کشد تا متاترون را به دست آورد. متاترون، نماد خیر و روشنی و در مقابل سامایل است و وینسنت تصور میکند متاترون میتواند در مبارزه با کلادیا به هدر کمک کند. در ادامه،‌هدر به کلیسای فرقه می‌رسد. کلودیا، وینسنت را ، که به زعم او خیانت کرده‌است، می‌کشد. هری مقداری از داروی دکتر کافمن را به شکل یه قرص به هدر داده بود. هدر آن قرص را می‌بلعد و در نتیجه، جنین خدا را بالا می‌آورد. کلودیا جنین را می‌بلعد و آنرا به شکل ناقص بارور می‌کند. در نهایت کلودیا به دست خدای متولد شده نابود می‌شود و هدر هم وی را می‌کشد. تا بار دیگر تفکرات منحرف فرقه برای به وجود آوردن خدا عقیم بماند.

آنچه که شما در بالا مطالعه کردید تنها بخشی از شهر و اتفاقات رخ داده در آن است در شماره های دوم و چهارم و پنجم از بازی بخشی دیگر از توانایی های شهر حضور پر رنگی دارد و آن هم قضاوت و مجازات است ، شهر به خاطر اتفاقاتی که به خود دیده است دارای قدرتهایی خاص است یکی از این قدرتها فراخواندن افراد است در شماره های دوم و پنجم ما شاهد حضور افرادی در شهر هستیم که به نوعی گناهکارند و شهر برای قضاوت در مورد آن ها ، دعوتشان کرده است .
جیمز ساندرلند مردی که زن مریضش را کشته است و همینطور الکس شفرد که باعث مرگ برادر کوچکتر خود شده است با پا گذاشتن به شهر اماده پاسخگویی به اشتباهاتی میشوند که سعی در فراموش کردن آن ها داشته اند ، صد البته که نوع بازجویی و قضاوت در این شهر مرموز نیز متفاوت است به جای حضور قاضی و هیئت منصفه و دادگاه ، تمام اتفاقات پیرامون شخصیت ها به نوعی اشتباه شخصیت را گوشزد میکنند از موجوداتی که با آنها مبارزه می‌کنید گرفته تا افراد سرگردان دیگری در شهر که خود گناهکارند .گو اینکه این خاصیت شهر در تمامی شماره ها وجود دارد ولی در شماره های مذکور از فرع به اصل بدل شده و محوریت بازی بر عمل انجام گرفته توسط شخصیت اصلی قرار دارد و بحث فرقه ، آلسا و غیره کمتر پرداخته شده است .
در این میان شماره ی چهارم بازی اما فضائی اختصاصی داشت در این شماره یکی از دست پرورده های یتیم خانه ی تحت رهبری فرقه به نام والتر سالیوان که پیرو حزب مادر مقدس است قصد متولد کردن خدا توسط مراسمی به نام قربانی کردن 21 نفر را دارد ، والتر که در کودکی توسط خانواده ی خود رها شده است تصور میکرد اتاقی که در آن بدنیا آمده است مادر او و در حقیقت خداست والتر که تصور میکند مادرش به خواب رفته است سعی دارد از طریق مراسم ذکر شده او را بیدار کند ، هر کدام از افرادی که برای قربانی شدن انتخاب شده اند باید دارای مشخصه ای باشد آخرین نفر این لیست که هدایت آن را بازیباز بر عهده دارد و دریافت کننده ی دانش و تکمیل کننده ی مراسم است ، هنری تونزند نام دارد که حال در همان اتاق تولد والتر زندگی میکند و در طول بازی با پی بردن به ماجرا و کمک های جوزف شرایبر که قبل از هنری در آن اتاق زندگی میکرده است قصد دارد جلوی تکمیل این مراسم را بگیرد . در انتها هنری تونزند با مبارزه با موجودی که والتر به وجود می آورد رویای به وجود آوردن خدا را بار دیگر خراب میکند .
علاوه بر شماره های ذکر شده دو بازی Silent Hill: Origins و Silent Hill: Shattered Memories نیز از سری معرفی شده اند که در اولی به زمان سوزانده شدن آلسا توسط دالیا و چگونگی زنده ماندن آلسا پرداخته شده و در دیگری اتفاقات شماره ی اول بعد از سال ها توسط هری بازسازی میشوند، گر چه با پایان کار تیم سازنده ی اصلی بازی که کار ساخت 4 شماره ی اول بازی را بر عهده داشتند این شماره ها به خوبی پرداخته نشده و دارای نواقصی در حیطه‌ی داستانی هستند اما همچنان سری سایلنت هیل دارای یکی از بهترین داستان ها در طول تاریخ بازیهای رایانه ای است.
لازم به ذکر است بر اساس این بازی تاکنون دو فیلم سینمایی نیز ساخته شده که شماره دوم (تا زمان نگارش این مقاله) هنوز اکران نگردیده است. با توجه به نظر مخاطبان، فیلم اول یکی از برترین و موفق‌ترین فیلم های ساخته شده بر اساس یک بازی ویدیویی می‌باشد.
همچنین شرکت کونامی در سال 2006 و به مناسبت اکران فیلم، مجموعه‌ای ویدیویی را بر روی رسانه‌ی UMD برای PSP عرضه نمود که با نام The Silent Hill Experience شناخته شده و شامل دو کمیک The Hunger و Dying Inside ، ترایلر شماره‌های 1 تا 4 بازی و فیلم، مصاحبه با آهنگ‌ساز افسانه‌ای سری به همراه کارگردان فیلم و برخی موسیقی‌های بازی می‌باشد.

دریافت خلاصه به صورت فایل pdf :دانلود
تهیه و تنظیم خلاصه : (msbazicenter)
مقالات تحلیلی بازی نوشته شده توسط ( Bone Crusher ) :
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش اول )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش دوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش سوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش چهارم )

تاپیک تحلیل بازی نوشته شده توسط ( nemesis ) ( کامل نشده ):
The Lost Memories ---پایه و اساس بازی بزرگ "Silent Hill" -- تحلیلی بزرگ برای این بازی

مقالات مختلف در مورد سری سایلنت هیل:
Silent Hill: Homecoming Plot
Silent Hill: Origins Plot
Silent Hill Shattered Memories Plot
داستان (Silent Hill: Orphan)
شباهت بین Homecoming و Silent Hill 2
تاریخ وقایع Silent Hill و Shepherd's Glen
دانلود Silent Hill 2 - The movie
ترجمه یادداشت های سایلنت هیل 2
ترجمه فارسی دیالوگ های بازی Silent Hill 2: Born from a Wish
سایلنت هیل 4: پرونده قربانیان
ساکنین South Ashfield Heights apartments- قسمت اول - قسمت دوم
یادداشتی کوتاه بر SILENT HILL: HOMECOMING
داستان نسخه اول فیلم سایلنت هیل
Silent Hill: Original Memories
Silent Hill HD Collection Achievements Guide
Little Baroness
جودی میسون
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 1
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 2
طرح اولیه موتور
سایلنت هیل پست 3
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 4
خاطرات الکس شپرد
داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 1 به صورت ویدیویی

163949 163950

داستان سایلت هیل 1 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​

داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 2 به صورت ویدیویی

163952 172258

داستان سایلت هیل 2 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​
 

Attachments

  • sh1.png
    sh1.png
    56.3 KB · مشاهده: 3,611
  • silenthill1.jpg
    silenthill1.jpg
    55.1 KB · مشاهده: 166
آخرین ویرایش:
خوب نگاه کنید ! اگر برف باشه باید همه چیز سفیدپوش باشه ،هست؟
دقیقا به نکته درستی اشاره کردید ، در یونان باستان سیل ، زلزله و میزان شدتش رو از خشم خدایان میدونستن.
 
ببینید دوست من ، خاکستر برای این نمایش داده میشه چون روح رو به زوال شهر رو نشون بده ،
وقتی به منطقه دیگری از شهر میرید میبینید داره بارون میاد ، در اینجا هست که مجازات شروع میشه ، چون باران نشان پاک شدن از پلیدیهاست که منظور به کاراکتر بازی داره که بیشتر وقتها از خودکامگی به اون روز افتادن. ،
باران میباره تا پایان بازی که آفتاب نسبی فضا رو بپوشونه ( ارجاء به قسمت دوم).
 
باو فکر کنم خودش تو شماره 1 میگفت این برف خیلی عجیبه!!!
با بقیه حرفاتون کاملا موافقم.
نه! نه! اشتباه نکنید!!! من با دوستمون PS1FOREVER کاملاً موافقم!
اون دیالوگی هم که شما میگید، فکر کنم که هری میگه: Where r come from these Snow of Ashes این دیگه تخصصه دوست عزیزم msbazicenter هستش که باید واسه غیبتشون هم دلیل موجه داشته باشند :دی !!!
البته گیریم که برف هم باشه تو شماره 1؛ اینجا معلومه که خاکستره و از نظر سمبلیک دوستمون خیلی کامل توضیح داد.
 
نه! نه! اشتباه نکنید!!! من با دوستمون PS1FOREVER کاملاً موافقم!
اون دیالوگی هم که شما میگید، فکر کنم که هری میگه: Where r come from these Snow of Ashes این دیگه تخصصه دوست عزیزم msbazicenter هستش که باید واسه غیبتشون هم دلیل موجه داشته باشند :دی !!!
البته گیریم که برف هم باشه تو شماره 1؛ اینجا معلومه که خاکستره و از نظر سمبلیک دوستمون خیلی کامل توضیح داد.
باو شما چرا اینقدر دوست دارید موضوع رو پیچیده کنید؟ به جون خودم تو شماره اول برف از آسمان میبارید، برف:d اصلاً حس سرد بودن محیط به وضوح قابل درک بود.
 
سلام
به قول شاعر: «اگر دیر آمدم مجروح بودم-اسیر قبض و بسط روح بودم»
=============================================================
از دوستانی که حالم رو جویا شده‌بودند متشکرم. یه کم قاطی کرده بودم.8-}
=============================================================
به به! جناب دکتر بهنام. کجایی؟ نیستی؟
=============================================================
ادامه پایان‌ها
=============================================================
SH3
3 پایان شامل 2 پایان اصلی و 1 پایان Bonus
1- Normal
برای گرفتن این پایان تقریباً لازم نیست کار خاصی انجام بدی. فقط؛
زیاد با دشمنان درگیر نشو و سعی کن زیر 100 دشمن رو نابود کنی. ضمن اینکه بیشتر از سلاح‌های سرد مثل KATANA استفاده کن مخصوصاً تو مبارزه‌ی آخر.
سعی کن زیاد آسیب نبینی.
بعد از گفتگو با داگلاس تو پارک، برنگرد و دوباره با اون گفتگو نکن.
توی اتاق اعتراف، زنی رو که به احتمال زیاد کلودیا هستش رو نبخش.
2- Possessed
توی این پایان روایات مختلفی شنیدم و خوندم. اما خودم با این روش موفق شدم؛
بالای 200 دشمن رو نابود کن. حداقل باید 4000 امتیاز داشته باشی. ولی برای اطمینان هر دشمنی رو که دیدی نابود کن.
توی اتاق اعتراف، زنی رو که به احتمال زیاد کلودیا هستش رو ببخش.
بعد از گفتگو با داگلاس تو پارک، برگرد و دوباره با اون گفتگو کن.
سعی کن بازی رو روی حالت Hard تموم کنی.
3- Revenge یا همون UFO
برای این پایان باید حداقل یک بار بازی رو تموم کرده و Heather Beam رو گرفته باشی پس بهتره بعد از Possessed بیای سراغ این یکی.
باید در کل، 333 دشمن رو نابود کنی تا رمز فعالسازی Heather Beam رو بگیری.
باید حداقل 30 دشمن رو با Heather Beam/Se*xy Beam نابود کنی.
نکته: برای استفاده از Se*xy Beam باید Heather Beam‌ رو فعال کنی بعد هر نوع سلاحی رو غیر فعال.
====================================================================
 
آخرین ویرایش:
سلام
سلام آقا مسعود ، آمدم چون دلم تنگ شده بود برای این خانواده کوچیک خودمون>:d<
امید دارم همه این بچه ها موفق و پیروز باشند همیشه.
سلام از بنده‌ست بهنام‌جان،‌خوب کاری کردی.
==========================================================================
ادامه پایان‌ها
SH4
البته با اجازه آتوسا خانم که SH4 تو تخصص ایشون هستش
دارای 4 پایان که همه‌شون به نوعی اصلی هستند و Bonus نداره. (البته به نظر من همه پایان‌هایی که آیلین توش زنده می‌مونه Bonus هستند) و برای اولین بار از UFO خبری نیست.
1- Escape
حداقل 80% از دشمنان داخل آپارتمان هنری رو نابود کن. برای اطمینان هر موجودی دیدی خلاصش کن.
آیلین رو نجات بده.
نکته: هر چقدر می‌تونی اجازه نده آیلین در طی بازی صدمه ببینه. چون اشتیاقش برای رفتن تو حوض خون در آخر بازی بیشتر میشه و وقت کمتری داری نجاتش بدی.
2- Mother
آیلین رو نجات بده.
تا میتونی کمتر دشمنان داخل آپارتمان هنری رو نابود کن. باید زیر 80% باشه.
3- Eileen's Death
حداقل 80% از دشمنان داخل آپارتمان هنری رو نابود کن. برای اطمینان هر موجودی دیدی خلاصش کن.
اجازه بده شر آیلین از سرت کم بشه و بره تو حوض.
4- 21Sacraments
تا میتونی کمتر دشمنان داخل آپارتمان هنری رو نابود کن. باید زیر 80% باشه.
اجازه بده شر آیلین از سرت کم بشه و بره تو حوض.
SH:HC
5 پایان شامل 4 پایان اصلی و 1 پایان Bonus. در کل، پایان‌های این بازی مربوط به کشتن یا عدم کشتن مادر، بخشش یا عدم بخشش پدر و نجات یا عدم نجات ویلر هستند.
1- Good
مادر الکس رو بکش.
پدر الکس رو ببخش.
ویلر رو نجات بده.
2- Drowning
مادر الکس رو بکش.
پدر الکس رو نبخش.
ویلر رو نجات نده.
3- Bogeyman
مادر الکس رو نکش.
پدر الکس رو ببخش.
ویلر رو نجات نده.
4- Hospital
مادر الکس رو نکش.
پدر الکس رو ببخش.
ویلر رو نجات بده.
5- UFO
مادر الکس رو نکش.
پدر الکس رو نبخش.
ویلر رو نجات بده.
 
آخرین ویرایش:
میگم این پایانها که آقا مسعود زحمتش رو میکشند رو خوب دقت کنید :
برای هر ذهنی با هر ضمینه فکری پایانی هست تا ایجاد سندرم احساسی (عقده!) نکنه!
مثلا پایانی که به اسم یوفو هست برای ذهنهایی هست که بازی رو فقط بازی کردن و پایان اصلی برای کسانی که داستان رو جدی گرفتن!
در شماره دوم هم ( dog ending ) هست که حالت آنتی دپرس داره ، یعنی نمیذاره ضمینه تاریک بازی جای پاش رو تو ضمیر ناخودآگاه محکم کنه.
پس نتیجه میگیریم اگر همه پایانها رو ندیده باشیم بازی اثر ذهنی بدی میذاره و نمیذاره رشته فکری مرتبط با جریان از بین بره (وقتی یک رشته ذهنی ناپایدار ایجاد میشه توان مغر بسیار پایین میاد و درک سمپاتیک از بین میره ، مثلا وقتی چیزی یادتون رفته و اعصاب خودتون رو کلا از اختیار خارج میبینید:d)
 
دکتر دلمون برات تنگیده بود >:d<
من هم در تایید حرف دکتر اضافه می کنم که پایان ها رو هرکس براساس داستان و قضاوت در مورد شخصیت اصلی می بینه مثلا خوده من در شماره ی 2 اولش مثه خوده جیمز انکار می کردم بعد که دیگه همه چیز بهم ثابت شد قبول کردم اما همچنان دلم می خواست که من(یعنی جیمز ) بخشیده بشم و برای همین اتفاقا پایانی که بدست آوردم پایین in water بود ، یعنی پایانی که مری جیمز رو می بخشه و جیمز هم قول میده که همیشه کنار مری بمونه
در مورد شماره ی 3 هم همین اتفاق افتاده بود من ( درنقش هدر) آنقدر با داستان در ارتباط بودم و همزاد پنداری می کردم که دلم می خواست همه ی اعضای فرقه و از جمله کلودیا رو نابود کنم و انتقام پدرم (یعنی پدر هدر) رو بگیرم آخرش هم همون پایان مورد نظرم رو بدست آوردم یعنی پایانی که هدر ، کلودیا رو نابود می کنه و در حالیکه بر عقاید گذشته ش پایدار هست پدرش رو با آرامش به خاک می سپاره
همین امر در مورد شماره ی 4 و HC هم اتفاق افتاد و حالا که بهش فکر می کنم می بینم واقعا عجیبه !
 
این مهم نیست! مهم اینه که تو dp برفه یا خاکستر؟! :-/
توی DP که اصلا فقط بارون میاد و مه!!!
چیز دیگه ای نیست.
اقا مسعود بازم از پایان ها ممنون و دستتون درد نکنه (که مسلما این همه تایپ کردی حتما درد گرفته!!!)
 
در شماره دوم هم ( dog ending ) هست که حالت آنتی دپرس داره ، یعنی نمیذاره ضمینه تاریک بازی جای پاش رو تو ضمیر ناخودآگاه محکم کنه.
سلام
با همه حرفاتون موافق؛ ولی جسارتاً با این حرفتون بشدت مخالفم!!!! l-)
پایان Dog تو شماره 2 یه پایانه فلسفیه! و از شما که انقدر تو سمبلیک نشون دادن قضایا ماهر هستید واقعاً بعید بود؛ البته من نظر شخصیم رو میگما، یه وقت سوءتفاهم پیش نیاد!
خب من با این تئوری درباره پایان سگ موافقم (میزارمش تو متن پنهان که همه به خواسته خودشون بخونن و پیشاپیش شاید برا برخی زننده باشه، پس هشدار هم دادیم :دی؛ خداییش msbazicenter حرکت شاخی بهم یاد دادی :-*)
جيمز تو اندينگ dog به زبان ‍‍ژاپنی به سگ می گه "همه اينا كار تو بود؟" (اندينگش رو با زيرنويس انگليسی حتما از يوتـوب ببينيد)
اين صحنه با توجه به جمله جيمز از نظر من فقط يه معنا داره:
سگ به نوعی نماد حيوونيه كه خواستار ارضای جنسی سريع خودش هست و جيمز هم تا كنترل رومی كه توش اندينگ dog اتفاق می افته بخاطر نياز جنسيش دنبال ماری اومده (توجه داشته باشيد كه نامه مری كه محرك اوليه جيمز برای جستجوی ماری هستش توش ماری به جيمز می گه من الان تو مكان خاصمون تنهام كه اين عبارت يه سيگناله برای يه مرد) و ضمنا مكان كنترل روم درست قبل از ملاقات با ماریا هست،جايی كه جيمز به صورت ايده آلی كه از ماری می خواسته می رسه ولی با فرافكنی (و شايد غرور و دو رويی مردانه) ازش روی برمی گردونه و از اينجا به بعد ديگه بخاطر شهوت به دنبال ماری نمی گرده.
سگ نماد شهوت جيمز هست كه تا اين نقطه بازی كنترلش می كرده،وقتی جيمز وارد اتاق می شه و می فهمه فقط بخاطر شهوت تا اينجا اومده اميدش رو از دست می ده (بيهوش شدنش معنيش اينه)
بعد ملاقات با ماريا اين شهوت ال بين می ره و به جاش جيمز به جستجوی درون و ذهنش روی مياره و فكر می كنه واقعا چه بلايی سر ماری آورده؟
ضمنا اگه توجه كرده باشيد بعد اندينگ dog موقع نمايش اسم سازنده ها يه عكس تحريك كننده از ماريا هم نمايش داده می شه و همين طور چند نوع غذا هم برای ادی (غذا هم برای آدمی مثل ادی نماد جنسيه و ادی فقط خودش رو سركوب می كرده) كه همه اينا ثابت می كنند سگ نماد جنسي هستش.
 

کاربرانی که این گفتگو را مشاهده می‌کنند

تبلیغات متنی

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی همین حالا ثبت نام کن
or