بحث و تبادل نظر در مورد سری Silent Hill (خلاصه داستان در پست اول)

انتخاب شما برای شخصیت محوری داستان برای قسمت بعد؟


  • مجموع رای دهنده‌ها
    129

Silent Dream

In madness you dwell
کاربر سایت
Jan 3, 2010
1,831

d.png

خلاصه‌ی داستان سری بازیهای سایلنت هیل
مقدمه:

«Silent Hill» نامی برای یک بازی رایانه‌ای است که در سال 1999 و توسط شرکت Konami برای کنسول PS1 عرضه شد. از همان ابتدا مشخص بود که این نام، پتانسیل تبدیل شدن به یک فرانچایز بزرگ را دارد. داستانی فوق‌العاده غنی، مبهم و عمیق در ژانری به نسبت نوپا. همین غنی و مبهم بودن داستان، Konami را وادار ساخت تا در کتاب راهنمای قسمت سوم بازی (Silent Hill 3 Official Complete Guide) بخشی را با نام Lost Memories قرار بدهد. اما همین عنصر داستان،‌تبدیل به تیغی دو دم شد؛ از یک سو یکی از اصلی‌ترین دلایل علاقه‌ی دیوانه‌وار طرفدارانش و از سوی دیگر، پاشنه آشیل عنوان در جذب مخاطبان جدید. شماره‌ی 2 بازی در سال 2001، شماره 3 در سال 2003 ، شماره‌ی 4 در سال 2004 ، Silent Hill: Homecoming در سال 2008 عرضه شدند. اما از لحاظ خط داستانی، شماره‌های 2 و 4 و Homecoming (به نوعی) مجزا بودند و فقط شماره 3 در ادامه‌ی شماره اول عرضه شد. در متن حاضر سعی شده است خلاصه‌ای کوتاه از شماره‌های منتشر شده ارائه شود تا عزیزانی که تازه به جمع ساکنان سایلنت هیل می‌پیوندند، بتوانند راحت‌تر با این عنوان رابطه بر قرار کنند. لازم به یادآوری است که این متن به معنی واقعی کلمه، اسپویلر است.

داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 1 به صورت ویدیویی

163949 163950

داستان سایلت هیل 1 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​

داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 2 به صورت ویدیویی

163952 172258

داستان سایلت هیل 2 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​
every.png
نویسنده ای به نام Harry Mason و همسرش در حین عبور از یک جاده، نوزادی را یافته و نام او را شریل می‌گذارند. چهار سال بعد همسر هری فوت می‌کند. سه سال پس از فوت همسرش، هری بنا به دلایلی تصمیم می‌گیرد با شریل به شهری که وی را در نزدیکی آن یافته بودند سفر کند. شب هنگام، در جاده‌ی کنار شهر، پلیسی موتورسوار از کنار آنها عبور کرده و توجه هری را جلب می کند. اندکی جلوتر، هری متوجه موتور پلیسی میشود که بدون سرنشین در کنار جاده افتاده در همین حین، در روبروی خود دختری را وسط جاده می‌بیند. برای اجتناب از تصادف با او، دیوانه‌وار فرمان را می چرخاند. اما ماشین منحرف شده و به دره‌ی کناری سقوط می‌کند. هری پس از به هوش آمدن، متوجه غیبت شریل می‌شود. در حین جستجو، شبح شریل را می‌بیند و به دنبال او می‌دود. در انتهای معبری تنگ، ناگهان همه‌چیز در تاریکی فرو می‌رود و چهره آنجا تغییر می‌کند. هری مصمم ادامه ‌می‌دهد اما در اثر حمله‌ی چند موجود هیولا مانند به حالت مرگ روی زمین می‌افتد.
وقتی هری بعد از آن حادثه در کافه ای بیدار می‌شود، با همان پلیس روبرو می‌شود. آنها با هم از اتفاقات عجیب شهر و حالت غیرعادی آن سخن می‌گویند. پلیس Cybil Bennet‌ نام دارد و به هری در یافتن شریل کمک می‌کند. حالت عادی شهر اینگونه است: خالی از سکنه، فرو رفته در مه، محصور شده توسط دره‌های عمیق و پر از هیولا. اما در حالت غیر عادی به تمامی این موارد تاریکی مطلق تکه گوشت های آویزان از در و دیوار سکوتی مرگبارتر هم اضافه میشود . هری در جستجوی شریل به مکان‌های زیادی از شهر مراجعه می‌کند: مدرسه، کلیسا، بیمارستان، فاضلاب، پارک تفریحی و در بعضی از آنها با شخصیت‌هایی آشنا می‌شود. با پیرزن عجیبی به نام Dahlia Gillespie در کلیسا، دکتر Michael Kaufmann و پرستاری به نام Lisa Garland در بیمارستان. همچنین مرتب شبح دختری را می‌بیند که باعث تصادف او شده بود به نام Alessa. دالیا اطلاعات زیادی درباره‌ی هری و شهر دارد دکتر کافمن و لیزا هم هر کدام مطالب جدیدی به اطلاعات هری اضافه میکنند. در طول بازی اطلاعات زیادی از شهر به دست می‌آوریم خواه از لابلای روزنامه‌های باطله و کتاب‌ها و خواه از این شخصیت‌ها. شهر مکانی نفرین شده بوده و در سال‌های جنگ‌های داخلی، اعدام‌های زیادی در زندان آن صورت گرفته است. شهر قدمت زیادی دارد و قرن‌ها قبل، بومیان ساکن آنجا بودند. از همان زمان، آیینی شیطانی در شهر رواج داشته است. در سده‌های اخیر، پس از سکونت مهاجران در شهر، تلفیقی از آیین باستانی شهر با آیین‌های مهاجران پدید می‌آید که با نام The Order شناخته می‌شود. پیروان و سردمداران این فرقه اعتقادات عجیب و خطرناکی‌ دارند. این فرقه به سه شاخه‌ی اصلی تقسیم می‌شود که یکی از آنها «مادر مقدس» می‌باشد. در راس این شاخه دالیا قرار دارد که آلسا دختر وی است. این فرقه به خدایی اعتقاد دارد که باید در روی زمین متولد شده سپس بهشت موعود فرقه را بنا کند. بر اساس مدارک به دست آمده، این خدا یک بار متولد شده و مرده است و حال باید برای بار دوم متولد یا فراخوانده شود. دالیا متوجه می‌شود که مشخصات دختر وی، آلسا، با مشخصات مادر خدا که در متون قدیمی پیش‌بینی شده هم‌خوانی دارد پس او را تربیت می‌کند تا مراسم تولد را انجام دهد. در این مراسم، باید مادر خدا سوزانده شود. مراسم در سن 7 سالگی آلسا انجام می‌شود و بدن کباب شده‌ی وی را به بیمارستان انتقال می‌دهند. اما او ناقص است. آلسا در نهایت درد و رنج، قسمتی از روح خودش را به صورت یک نوزاد از شهر بیرون می‌فرستد و با استفاده از قدرت ذهن خود، شهر را به جهنمی بی‌بدیل تبدیل می‌کند. دالیا برای اتمام نقشه خود، توسط خود آلسا، شریل را فرا می‌خواند تا روح مادر خدا تکمیل شود. در این بین دکتر کافمن مسئول امور پزشکی آلساست.
آلسا در برابر دالیا مقاومت می‌کند اما دالیا با فریب هری، خود را به آلسا می‌رساند و مراسم را مجدداً انجام می‌دهد اما در همین حین هری سر می‌رسد. روح شریل به آلسا می‌پیوندد تا مادر خدا کامل گردد. دکتر کافمن به قصد نابودی این روح، دارویی را به سمت وی پرتاب می‌کند اما اینکار باعث می‌شود خدا (در شماره‌ی اول این خدا با نام «سامایل» معرفی می گردد) متولد شود. در اولین اقدام، سامایل، دالیا را آتش می‌زند. اما هری با سامایل می‌جنگد و او را شکست می‌دهد. پس از نابودی سامایل، مادر خدا ظاهر می‌شود و نوزادی را به هری می‌دهد سپس، راه فرار از آن مهلکه را به او نشان می‌دهد.
هری نوزاد را از شهر دور کرده و در جایی به طور ناشناس او را بزرگ می‌کند. نام این نوزاد را Heather می‌گذارد. هدر کودکی عادی نبود و گاها ، رفتارهای عجیبی از خود بروز می‌داد.
17 سال پس از این ماجرا، دختر نفر دوم فرقه، یعنی «Claudia Wolf» تصمیم می‌گیرد آن نوزاد را پیدا کند تا مراسم دوباره به جریان بیفتد. با کمک کشیش دیگری به نام «Vincent»، کاراگاهی به نام «Douglas Cartland» را استخدام می‌کند تا این کودک را پیدا کند. داگلاس هدر را پیدا می‌کند اما از نیت اصلی کارفرمایان خود اطلاع ندارد. روزی که هدر به مرکز خرید شهر رفته‌بود،‌ داگلاس را در مقابل خود می‌بیند. هدر بی خبر از همه‌جا به خیال اینکه داگلاس یک مزاحم است، می‌گریزد ولی داگلاس قبلاً محل او را به کلودیا و وینسنت اطلاع داده‌است. هدر به سمت خانه و نزد هری حرکت می‌کند اما اطراف او پر از هیولاهایی هولناک شده است. در اینجا برای اولین بار، کلودیا را ملاقات می‌کند. کلودیا درتلاش است تا هدر چیزی را به یاد بیاورد. هدر پس از گذشتن از مرکز خرید و ایستگاه مترو، درساختمانی نیمه‌کاره در نزدیکی محل سکونت خود با وینسنت روبرو می‌شود.
هدر به آپارتمان خود می‌رسد اما درآنجا پدرش، هری را غرق در خون و بی‌جان می‌یابد. او کلودیا را در پشت‌بام می‌بیند و او را مسئول قتل پدرش می داند. هدر قصد انتقام دارد اما کلودیا به سایلنت هیل می‌رود. هدر به همراه داگلاس (که کمابیش به واقعیت پی برده است) به سمت سایلنت هیل حرکت می‌کند.
هدر تقریباً گذشته‌ی خود را به یاد آورده است؛ او همان روح واحد آلسا و شریل است که توسط مادر خدا به هری سپرده شد. پس از حلول روح آلسا و شریل، جنین خدا هم وارد بدن او شده است اما تحت تاثیر فراموشی هدر، عقیم مانده و برای بارور شدن، نیاز دارد تا آتش خشم و نفرت در درون هدر شعله‌ور شود. کلودیا در تمام طول داستان سعی بر این دارد تا همین میراث آلسا را بیدار کند و برای همین منظور، هری را می‌کشد تا او را از سر راه بردارد. در این میان، وینسنت که منافع خود را با تولد خدا در خطر می‌بیند، سعی می‌کند توسط هدر، کلودیا و عقایدش را نابود کند.
پس از رسیدن به شهر، هدر به بیمارستان می‌رود. او با راهنمایی‌های علنی یا مخفیانه‌ی وینسنت،‌ پدر کلودیا یعنی «لئونارد» را که در بیمارستان زندانی شده می‌کشد تا متاترون را به دست آورد. متاترون، نماد خیر و روشنی و در مقابل سامایل است و وینسنت تصور میکند متاترون میتواند در مبارزه با کلادیا به هدر کمک کند. در ادامه،‌هدر به کلیسای فرقه می‌رسد. کلودیا، وینسنت را ، که به زعم او خیانت کرده‌است، می‌کشد. هری مقداری از داروی دکتر کافمن را به شکل یه قرص به هدر داده بود. هدر آن قرص را می‌بلعد و در نتیجه، جنین خدا را بالا می‌آورد. کلودیا جنین را می‌بلعد و آنرا به شکل ناقص بارور می‌کند. در نهایت کلودیا به دست خدای متولد شده نابود می‌شود و هدر هم وی را می‌کشد. تا بار دیگر تفکرات منحرف فرقه برای به وجود آوردن خدا عقیم بماند.

آنچه که شما در بالا مطالعه کردید تنها بخشی از شهر و اتفاقات رخ داده در آن است در شماره های دوم و چهارم و پنجم از بازی بخشی دیگر از توانایی های شهر حضور پر رنگی دارد و آن هم قضاوت و مجازات است ، شهر به خاطر اتفاقاتی که به خود دیده است دارای قدرتهایی خاص است یکی از این قدرتها فراخواندن افراد است در شماره های دوم و پنجم ما شاهد حضور افرادی در شهر هستیم که به نوعی گناهکارند و شهر برای قضاوت در مورد آن ها ، دعوتشان کرده است .
جیمز ساندرلند مردی که زن مریضش را کشته است و همینطور الکس شفرد که باعث مرگ برادر کوچکتر خود شده است با پا گذاشتن به شهر اماده پاسخگویی به اشتباهاتی میشوند که سعی در فراموش کردن آن ها داشته اند ، صد البته که نوع بازجویی و قضاوت در این شهر مرموز نیز متفاوت است به جای حضور قاضی و هیئت منصفه و دادگاه ، تمام اتفاقات پیرامون شخصیت ها به نوعی اشتباه شخصیت را گوشزد میکنند از موجوداتی که با آنها مبارزه می‌کنید گرفته تا افراد سرگردان دیگری در شهر که خود گناهکارند .گو اینکه این خاصیت شهر در تمامی شماره ها وجود دارد ولی در شماره های مذکور از فرع به اصل بدل شده و محوریت بازی بر عمل انجام گرفته توسط شخصیت اصلی قرار دارد و بحث فرقه ، آلسا و غیره کمتر پرداخته شده است .
در این میان شماره ی چهارم بازی اما فضائی اختصاصی داشت در این شماره یکی از دست پرورده های یتیم خانه ی تحت رهبری فرقه به نام والتر سالیوان که پیرو حزب مادر مقدس است قصد متولد کردن خدا توسط مراسمی به نام قربانی کردن 21 نفر را دارد ، والتر که در کودکی توسط خانواده ی خود رها شده است تصور میکرد اتاقی که در آن بدنیا آمده است مادر او و در حقیقت خداست والتر که تصور میکند مادرش به خواب رفته است سعی دارد از طریق مراسم ذکر شده او را بیدار کند ، هر کدام از افرادی که برای قربانی شدن انتخاب شده اند باید دارای مشخصه ای باشد آخرین نفر این لیست که هدایت آن را بازیباز بر عهده دارد و دریافت کننده ی دانش و تکمیل کننده ی مراسم است ، هنری تونزند نام دارد که حال در همان اتاق تولد والتر زندگی میکند و در طول بازی با پی بردن به ماجرا و کمک های جوزف شرایبر که قبل از هنری در آن اتاق زندگی میکرده است قصد دارد جلوی تکمیل این مراسم را بگیرد . در انتها هنری تونزند با مبارزه با موجودی که والتر به وجود می آورد رویای به وجود آوردن خدا را بار دیگر خراب میکند .
علاوه بر شماره های ذکر شده دو بازی Silent Hill: Origins و Silent Hill: Shattered Memories نیز از سری معرفی شده اند که در اولی به زمان سوزانده شدن آلسا توسط دالیا و چگونگی زنده ماندن آلسا پرداخته شده و در دیگری اتفاقات شماره ی اول بعد از سال ها توسط هری بازسازی میشوند، گر چه با پایان کار تیم سازنده ی اصلی بازی که کار ساخت 4 شماره ی اول بازی را بر عهده داشتند این شماره ها به خوبی پرداخته نشده و دارای نواقصی در حیطه‌ی داستانی هستند اما همچنان سری سایلنت هیل دارای یکی از بهترین داستان ها در طول تاریخ بازیهای رایانه ای است.
لازم به ذکر است بر اساس این بازی تاکنون دو فیلم سینمایی نیز ساخته شده که شماره دوم (تا زمان نگارش این مقاله) هنوز اکران نگردیده است. با توجه به نظر مخاطبان، فیلم اول یکی از برترین و موفق‌ترین فیلم های ساخته شده بر اساس یک بازی ویدیویی می‌باشد.
همچنین شرکت کونامی در سال 2006 و به مناسبت اکران فیلم، مجموعه‌ای ویدیویی را بر روی رسانه‌ی UMD برای PSP عرضه نمود که با نام The Silent Hill Experience شناخته شده و شامل دو کمیک The Hunger و Dying Inside ، ترایلر شماره‌های 1 تا 4 بازی و فیلم، مصاحبه با آهنگ‌ساز افسانه‌ای سری به همراه کارگردان فیلم و برخی موسیقی‌های بازی می‌باشد.

دریافت خلاصه به صورت فایل pdf :دانلود
تهیه و تنظیم خلاصه : (msbazicenter)

----------------------------------------------------------------------------------------------------------

مقالات تحلیلی بازی نوشته شده توسط امیر حسین فرحزادی ( Bone Crusher ) :
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش اول )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش دوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش سوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش چهارم )

تاپیک تحلیل بازی نوشته شده توسط محمد مهدی حاجی اسمعیلی ( nemesis ) ( کامل نشده ):
The Lost Memories ---پایه و اساس بازی بزرگ "Silent Hill" -- تحلیلی بزرگ برای این بازی

مقالات مختلف در مورد سری سایلنت هیل:
Silent Hill: Homecoming Plot
Silent Hill: Origins Plot
Silent Hill Shattered Memories Plot
داستان (Silent Hill: Orphan)
شباهت بین Homecoming و Silent Hill 2
تاریخ وقایع Silent Hill و Shepherd's Glen
دانلود Silent Hill 2 - The movie
ترجمه یادداشت های سایلنت هیل 2
ترجمه فارسی دیالوگ های بازی Silent Hill 2: Born from a Wish
سایلنت هیل 4: پرونده قربانیان
ساکنین South Ashfield Heights apartments- قسمت اول - قسمت دوم
یادداشتی کوتاه بر SILENT HILL: HOMECOMING
داستان نسخه اول فیلم سایلنت هیل
Silent Hill: Original Memories
Silent Hill HD Collection Achievements Guide
Little Baroness
جودی میسون
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 1
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 2
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 3
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 4
خاطرات الکس شپرد
 

Attachments

  • sh1.png
    sh1.png
    56.3 KB · مشاهده: 3,573
  • silenthill1.jpg
    silenthill1.jpg
    55.1 KB · مشاهده: 117
آخرین ویرایش:

msbazicenter

کاربر سایت
Sep 19, 2008
3,690
نام
مرام آدم مهمِ نه اسمش
سلام
من منتظر رای یه دوست گرامی هستم بعد میام پای صندوق. یه موقع خدای ناکرده با هم در یک اردوگاه قرار نگیریم. :-"
===============================================
من اشتباهی به Dog رای دادم:-"
امیدوارم از راه‌های اشتباه،‌ این اشتباه رو تصحیح نکنی. :-" :d
ولی نظر خودم In Water هست.غرق شدن یکی از ترسناک ترین مرگ ها برای من بوده از بچه گی(مثل ارتفاع)ولی با اینحال با توجه به اون عشقی که جیمز به مری داشته اگر منم جای جیمز بودم خودمو میکشتم(فقط نه بخاطر مرگ مری)

زندگی خیلی کوتاه تر از این هست که بخوای خودتو سرگرم کنی یا دلتو به چیزای دیگه خوش کنی یا منتظر این باشی که زمان همه چیزو درست کنه البته جیمز کل بازی حقیقت رو پشت سرش قایم کرده بود Anyway.پایان In Water معقولتر از بقیه میاد.
اون عشق چقدر واقعی بوده. به تمام وجود مری عشق می‌ورزیده یا یه قسمتی‌ش؟ این مهمه.
به محل قرار گرفتن چراغ قوه دقت کنید. خیلی معنی داره.
Light_01.jpg
کاشکی یه پایان هم بود که میدیدم مری زندست جیمز مرده:d
باید منتظر Silent hill 2: Shattered Memories‌ باشی. :d
من به پایانی که برا اولین بار که بازی رو تموم کردم رای دادم :d فقط بخاطر خاطره انگیز بودنش وگرنه پایان leave برام بهترین بود
چه عجب ما شما رو اینجا زیارت کردیم. :x
آقای طراح سوال: آغا این "بهترین" و "خاطره انگیز ترین" دو مقوله جداگانه هست بنظرم:d یا حداقلش مبهمه!
سر نظرسنجی قبلی هم میلاد همین سوال رو مطرح کرد.
خب پس به این نتیجه می‌رسیم که اون تناقض تو عنوان نظرسنجی نیست. بلکه تو ذهن مخاطب شکل می‌گیره. اتفاقاً دلیل انتخاب این عنوان هم همین بوده.
یکی دوست داره فراتر از سلیقه‌ش و کاملاً در چهارچوب اصول و منطق گزینه انتخاب کنه. یکی اصلاً دوست داره هنجارگریزی کنه. یکی دیگه کاری به اصول نداره و کاملاً سلیقه‌ای رفتار می‌کنه. یکی دنبال تنوع میره و یکی هم این میون دچار پارادوکس میشه که بین سلیقه و اصولش (بین دل و عقل یا بین احساس و منطق) کدوم رو انتخاب کنه.
یعنی یه جورایی انتخاب بین بهترین و خاطره‌انگیزترین هم هست. این موضوع تو این شماره خیلی جلوه نمی‌کنه اما تو شماره‌ی 2 کاملاً محسوس میشه. جاییکه اسم پایان‌ها کمکی به انتخاب نمی‌کنه هیچ،‌ آدم رو مستاصل می‌کنه و گیر میندازه.
موضوع اینه که رای دهنده اول باید بین «بهترین» و «خاطره‌انگیز‌ترین» انتخاب کنه. پس باید هر کدوم رو برای خودش تعریف کنه. خیلی مفصل میشه در این مورد توضیح داد اما ترجیح میدم توضیحی نداشته باشم. :d
 
آخرین ویرایش:

OgIoN

کاربر سایت
Jun 7, 2012
313
نام
بار اول که بازیو تموم کردم پایان leave رو گرفتم ولی چندان ازش خوشم نیومد. یجورایی بهش نمیخورد اینطور تموم بشه
In water بهترین پایانیه که SH2 میتونست داشته باشه. در واقع این پایان بازی رو کامل و تبدیل به یه شاهکار کردش.
پس به همون In water رای دادم
 

Emperor visari

کاربر سایت
Jan 5, 2011
1,553
سلام
@abouzar337
یه موضوعی برای بنده نامفهومه. کسی غیر از کاکو، اولین بار پایان Ribirth رو گرفته؟ :-b
مگه میشه ؟! تا اونجایی که یادمه برای این که اون آیتمای مقدس تو بازی پدیدار بشن باید یک بار بازی رو تموم می کردیم.
 

WalterSullivan

کاربر سایت
May 25, 2014
13
سلام
اون عشق چقدر واقعی بوده. به تمام وجود مری عشق می‌ورزیده یا یه قسمتی‌ش؟ این مهمه.
به محل قرار گرفتن چراغ قوه دقت کنید. خیلی معنی داره.

یعنی منظورت اینه که عشق جیمز از روی شهوت هوس بوده؟؟/:):d

پس قضیه خودکشی چی؟:dالبته با توجه به پایان In Water بازترش کن:d

باید منتظر Silent hill 2: Shattered Memories‌ باشی. :d

بله!!/:):d

ولی حداقل دل من خنک میشد:d
 

msbazicenter

کاربر سایت
Sep 19, 2008
3,690
نام
مرام آدم مهمِ نه اسمش
سلام
مگه میشه ؟! تا اونجایی که یادمه برای این که اون آیتمای مقدس تو بازی پدیدار بشن باید یک بار بازی رو تموم می کردیم.
دقیقاً همین‌جاش نامفهومه. :d
یعنی منظورت اینه که عشق جیمز از روی شهوت هوس بوده؟؟/:):d
پس قضیه خودکشی چی؟:dالبته با توجه به پایان In Water بازترش کن:d
نبوده؟؟!! :-/
خودکشی جیمز به چه دلیلی هست؟ اینکه دوباره با مری باشه؟
کدوم مری؟ (شخصیت SH2 رو میگما، به دستگاه گوارش ربطی نداره/:) )
مری که خودش می‌شناخت یا مری که لورا می‌شناخت یا مری که دوست داشت داشته باشه؟
اگه نگیم هوس،‌ دست کم عشق جیمز به مری توام با درصد بالایی خودخواهی بوده.
ولی حداقل دل من خنک میشد:d
یعنی خاطرات یه نسل به نابودی کشیده بشه تا دلت خنک بشه؟ /:)
 

Silent Dream

In madness you dwell
کاربر سایت
Jan 3, 2010
1,831
ایجاد یک دانشنامه کامل از سری سایلنت هیل

درود بر دوستان عزیز
یه راست میرم سر اصل مطلب...
در نظر داریم که پست اول رو به یکی از کاربران تاپیک بسپریم(هنوز معلوم نیست کی) تا تبدیلش کنیم به یک دانشنامه از سری سایلنت هیل. نقشه های زیادی برای پست اول تاپیک داریم. خلاصه کسانی که موافق این حرکت هستند این پست رو لایک کنند تا ببینیم در ادامه چی میشه!


موفق باشید!
 

msbazicenter

کاربر سایت
Sep 19, 2008
3,690
نام
مرام آدم مهمِ نه اسمش
یادواره‌ی سایلنت هیل

سلام
به یاد لیزا گارلند ...
--------------------------------------------------------------
lisa_garland_by_fanat08-d3gulbs.jpg
lisa_memories_by_basaru.jpg
never_by_fanat08-d4b7gag.jpg
i_will_not_go_alone_by_0theghost0-d3imneb.png
_chibi_lisa__by_alice_madness-d3f0s5i.png
lisa_garland_by_zlydoc.jpg
silent_hill_lisa_by_fiammahgrace.jpg
welcome_to_silent_hill_by_fiammahgrace.png
the_mirror_lisa____silent_hill_by_fiammahgrace.jpg
red_nurse_by_firefly_raye-d218ro8.jpg
my_sin___my_hell____by_fiammahgrace.jpg
----------------------------------------------------------------------------------------
این تکی نیست اما دلم نیومد نذارمش
alessa_and_lisa_by_furikku.jpg
------------------------------------------------------------------------------------------------------------
با تقدیر از خالق این اثر
با اینکه تکی نیست اما دلیل قرار دادنش اینه که:
چند روز پیش با یکی از دوستان در مورد همین سکانس صحبت می‌کردم.
ac488fad6d6fa65edec32fda4de92588-d39ic8l.jpg
---------------------------------------------------------------------------------
اثر منتخب خودم
lisa_garland_by_fanat08-d3h3kv5.jpg
 
آخرین ویرایش:

ASYLUM MANAGER

کاربر سایت
Mar 17, 2011
1,329
نام
Milad
مرسی نظرسنجی :d
آقای طراح سوال: آغا این "بهترین" و "خاطره انگیز ترین" دو مقوله جداگانه هست بنظرم:d یا حداقلش مبهمه!
ما هم گفتیم،برهان اوردند،قانع شدیم :d
از اونجایی که نتیجه گیری در بازی سایلنت هیل،تا حد زیادی به برداشت(درک) مخاطب بستگی داره، خب نظرسنجی مربوطه هم نباید از این قاعده مستثنا باشه l-)


مگه میشه ؟! تا اونجایی که یادمه برای این که اون آیتمای مقدس تو بازی پدیدار بشن باید یک بار بازی رو تموم می کردیم.

به کاکا خرده نگیرید! کلا خوراکش انجام کارهای ماورایی هست :-s
:d
پ.ن: اقا من در حال حاضر قادر به شرکت در نظرسنجی نیستم! دلیلش هر چی هست، ارتباطی به فکر کردن درباره ی بهترین یا خاطره انگیزترین پایان فال اوت 4 نداره ، تکذیب میکنم :d
 

msbazicenter

کاربر سایت
Sep 19, 2008
3,690
نام
مرام آدم مهمِ نه اسمش
سلام
مرسی نظرسنجی :d

ما هم گفتیم،برهان اوردند،قانع شدیم :d
روش‌های دیگه ای هم برای قانع‌ نمودن موجوده که در صورت تمایل ارائه میشه.
121fs725372.gif


s134.gif
به کاکا خرده نگیرید! کلا خوراکش انجام کارهای ماورایی هست :-s
کاکو کلاً یدونه‌ست.
999.gif

ما بیشتر تعجب نمودیم. به خاطر موقعیت سوق‌الجیشی منطقه‌ای کاکو ازش بعید بود. :d
پ.ن: اقا من در حال حاضر قادر به شرکت در نظرسنجی نیستم! دلیلش هر چی هست، ارتباطی به فکر کردن درباره ی بهترین یا خاطره انگیزترین پایان فال اوت 4 نداره ، تکذیب میکنم
برای این موارد هم برهان‌های قاطع و ادله‌ی مستحکم موجوده. بدم خدمت‌تون؟
SEVeyesB04_th.gif

snoozer_08.gif
 

WalterSullivan

کاربر سایت
May 25, 2014
13
نبوده؟؟!! :-/
خودکشی جیمز به چه دلیلی هست؟ اینکه دوباره با مری باشه؟

بوده ولی مطمئناََ درصد بیشتری از عشقی که به مری گذشته(قبل از مریضی) داشته بدلیل هوس نبوده.:d

خودکشی بنظرمن وقتی صورت میگیره که جیمز حاظر نباشه چیزی رو فراموش کنه و کسی رو به جای مری بپذیره درواقع بعداز فهمیدن وقایع و حقیقت خودشو تموم شده میبینه؟!چرا چون کسی که دوست داشته کشته شده اونم به دست خودش.حالا این وسط اگر عشق جیمز بخاطر هوس بود قاعدتاََ میتونست فراموشش کنه و یکی دیگرو جای اون بپذیره مثلا ماریا.

میشه گفت بخشی از عشق جیمز به مری بخاطر هوس بوده ولی نه کلش.
 

msbazicenter

کاربر سایت
Sep 19, 2008
3,690
نام
مرام آدم مهمِ نه اسمش
سلام
بوده ولی مطمئناََ درصد بیشتری از عشقی که به مری گذشته(قبل از مریضی) داشته بدلیل هوس نبوده.:d

خودکشی بنظرمن وقتی صورت میگیره که جیمز حاظر نباشه چیزی رو فراموش کنه و کسی رو به جای مری بپذیره درواقع بعداز فهمیدن وقایع و حقیقت خودشو تموم شده میبینه؟!چرا چون کسی که دوست داشته کشته شده اونم به دست خودش.حالا این وسط اگر عشق جیمز بخاطر هوس بود قاعدتاََ میتونست فراموشش کنه و یکی دیگرو جای اون بپذیره مثلا ماریا.

میشه گفت بخشی از عشق جیمز به مری بخاطر هوس بوده ولی نه کلش.
يكي از كليدهايي كه باعث گرفتن پايان In Water و در نتيجه خودكشي جيمز ميشه، خوندن اون پيام توي بار هست. معني‌ش چيه؟ اونو كي نوشته؟ ميتونه كسي غير از مري باشه؟ يا كسي ديگه‌اي بدون هماهنگي مري؟
يه نكته‌ي ديگه: چرا لورا تو اولين مكالمه‌ش با جيمز بهش ميگه: تو هيچ وقت مري رو دوست نداشتي؟
يه نكته: ديگه: مكالمه فوق‌العاده و پر از رمز و راز بين ماريا و جيمز تو هزارتو و از پشت ميله‌ها! اگه يادتون باشه اين سكانس تو تريلر بازي ابتدا و قبل از هر چيزي پخش ميشه. پس بايد نكات مهمي توش باشه.
چرا ماريا به جيمز ميگه: من مري تو نيستم. يا در جواب جيمز كه ميپرسه پس تو ماريا هستي!‌ ميگه: هستم. اگه تو بخواي
به نظر بنده، از ديد مري: جيمز بيشتر از اونكه به وجود مري علاقه داشته باشه،‌ به بدن اون علاقه داشته.
همين نكته و به اعتراف خودت، عشق جيمز خالص نبوده وگرنه عشق اگه عشق باشه، تو لحظات سختي و بيماري خودش رو نشون ميده. نمود بارز اين مورد تو راهروي آخر بيمارستان برامون اثبات ميشه.
جايي كه به محض ديدن سرهرمي فرار مي كنيم. انگار نه انگار كه به ماريا قول داديم مراقبش خواهيم بود.
اما مشكل من اين نيست كه عشقش حقيقي هست يا نه. مشكل من اينه كه جيمز به اعتقاد خودش به خاطر عشقش به مري و اينكه زجر اون رو نبينه كشتش. اين دروغه. دروغ به مري، دروغ به ما، دروغ به همه، از همه بدتر دروغ به خودش. اما واقعيت رو نميشه پنهان كرد. همه چيز تو آينه‌ي حقيقت مثل يه نوار ويدويي ثبت و ضبط ميشه حتي اگه به قول ماريا، جيمز اين نوار ويديو رو فراموش كرده باشه.
اما من جيمز رو سرزنش نمي‌كنم. هيچكدوم ما حق نداريم اون رو سرزنش كنيم.
===============================================
پ.ن: يه مطالبي رو اضافه كردم. لطفاً يه بار ديگه از اول پست رو بخونيد.:p
 
آخرین ویرایش:

WalterSullivan

کاربر سایت
May 25, 2014
13
سلام

يكي از كليدهايي كه باعث گرفتن پايان In Water و در نتيجه خودكشي جيمز ميشه، خوندن اون پيام هست. معني چيه؟ اونو كي نوشته؟ ميتونه كسي عير از مري باشه؟ يا كسي ديگه‌اي با هماهنگي مري؟ چرا لورا تو اولين مكالمه‌ش با جيمز بهش ميگه: تو هيچ وقت مري رو دوست نداشتي؟
به نظر بنده، از ديد مري: جيمز بيشتر از اونكه به وجود مري علاقه داشته باشه،‌ به بدن اون علاقه داشته.

.

خوب مسعود جان این یک طرف قضیست شایدم واقعا همینطوری که میگی باشه ولی من تو کلم نمیره چرا باید خودکشی کنه؟عذاب وجدان؟یا از دست دادن بدن مری؟یا خود مری؟چی باعث میشه که خودکشی کنه؟

همين نكته و به اعتراف خودت، عشق جيمز خالص نبوده وگرنه عشق اگه عشق باشه، تو لحظات سختي و بيماري خودش رو نشون ميده.

منم میگم عشق جیمز هوس بوده ولی همش نه. حتما درون اون فکرش قلبش عشق واقعی به مری پیدا میشده که همچین اتفاقاتی میفته.

کلا شایدم من نمیفهمم ولی در این صورتی که من و تو فکر میکنیم نتیجه اش این میشه که عشق جیمز به مری در حالت ایهام یا همچین چیزایی هست.

اما من جيمز رو سرزنش نمي‌كنم. هيچكدوم ما حق نداريم اون رو سرزنش كنيم

صد در صد.

اما مشكل من اين نيست كه عشقش حقيقي هست يا نه. مشكل من اينه كه جيمز به اعتقاد خودش به خاطر عشقش به مري و اينكه زجر اون رو نبينه كشتش. اين دروغه. دروغ به مري، دروغ به ما، دروغ به همه، از همه بدتر دروغ به خودش. اما واقعيت رو نميشه پنهان كرد. همه چيز تو آينه‌ي حقيقت مثل يه نوار ويدويي ثبت و ضبط ميشه حتي اگه به قول ماريا، جيمز اين نوار ويديو رو فراموش كرده باشه.

بله خیلی بدم میاد وقتی این حرف به صورت زیرنویس روی تصویر میاد اونم تو پایان In Water

UoXBE.jpg


ولی به نظرت فقط بخاطر خودش این کارو انجام میده؟
 
آخرین ویرایش:

msbazicenter

کاربر سایت
Sep 19, 2008
3,690
نام
مرام آدم مهمِ نه اسمش
سلام
@WalterSullivan
مي خوام يه سوال به ظاهر بي‌ربط بپرسم؛ مخاطبم به ظاهر ماني‌جان هستند اما باقي دوستان هم لطفاً نظرشون رو بفرمايند.
دليل قرار دادن پايان Dog (كه خودت هم اشتباهي بهش راي دادي) تو بازي چيه؟
------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
پ.ن: به جملات ماريا دقت كنيد: مخصوصاً اونايي رو كه قرمز كردم.
sh2_script_lfsh23.jpg
After wandering through the beginning of the labyrinth, James finds Maria sitting in a room. She looks to be unhurt and is casually sitting with her hands in her lap. The room is divided by a set of prison bars with Maria being on one side and James on the other
?James: You’re alive! Maria...! I thought that thing killed you...! Are you hurt bad
.Maria: Not at all, silly
.James: ...Maria? That thing... it stabbed you. There was blood everywhere
?Maria: Stabbed me? What do you mean
...James: It chased us to the elevator. And then
?Maria: James, what are you talking about
?James: Just before! Don’t you remember
Maria: James honey... Did something happen to you? After we got separated in that long hallway? Are you confusing me with someone else? (laughs) You were always so forgetful... Remember that time in the hotel...l
?...James: Maria
...Maria: You said you took everything... But you forgot that videotape we made. I wonder if it’s still there
?James: How do you know about that! Aren’t you Maria
.Maria: I’m not your Mary
?James: So you’re Maria
.Maria: I am... if you want me to be
(.James stands up)
!James: All I want from you is an answer
(.Maria stands up and moves closer to the bars)
.Maria: It doesn’t matter who I am... I’m here for you, James
(.Maria reaches through the bars and puts her hand on James’ face)
?Maria: See? I’m real. Don’t you want to touch me
....James: I don’t know
.Maria: Come and get me. I can’t do anything through these bars
.James: Okay... stay right there. I’ll be there soon​
 
آخرین ویرایش:

کاربرانی که این قسمت را مشاهده می‌کنند

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
or ثبت‌نام سریع از طریق سرویس‌های زیر