بحث و تبادل نظر در مورد سری Silent Hill (خلاصه داستان در پست اول)

علاقه دارید کدام نسخه از سری بازی سایلنت هیل ریمیک بشود؟


  • مجموع رای دهنده‌ها
    42

Silent Dream

In madness you dwell
کاربر سایت
shf_banner.png

پس از گذشت ده سال از انتشار آخرین نسخه سایلنت هیل بالاخره کونامی در اکتبر سال 2022 نسخه جدیدی از این سری را با نام Silent Hill ƒ معرفی کرد. داستان بازی کاملا جدید خواهد بود و در سال 1960 و در ژاپن رخ میدهد و دنیایی زیبا ولی در عین حال وحشتناک را به تصویر میکشد. این بازی توسط NeoBards Entertainment در حال ساخت است و هنوز تاریخ انتشار آن مشخص نیست..
  1. نوشته شده توسط Ryūkishi07، مشهور برای رمان‌های تصویری ژاپنی که به معماهای قتل، وحشت روانی و فراطبیعی می‌پردازند.
  2. طراحی موجودات و شخصیت‌ها توسط kera
توسعه‌دهنده: NeoBards Entertainment
ناشر: Konami Digital Entertainment
کارگردان: Al Yang
تهیه‌کننده: Motoi Okamoto
نویسنده: Ryukishi07
طراح: kera
تاریخ انتشار: TBA (مشخص نیست)
پلتفرم‌ها: TBA (مشخص نیست)

wire.png

نویسنده ای به نام Harry Mason و همسرش در حین عبور از یک جاده، نوزادی را یافته و نام او را شریل می‌گذارند. چهار سال بعد همسر هری فوت می‌کند. سه سال پس از فوت همسرش، هری بنا به دلایلی تصمیم می‌گیرد با شریل به شهری که وی را در نزدیکی آن یافته بودند سفر کند. شب هنگام، در جاده‌ی کنار شهر، پلیسی موتورسوار از کنار آنها عبور کرده و توجه هری را جلب می کند. اندکی جلوتر، هری متوجه موتور پلیسی میشود که بدون سرنشین در کنار جاده افتاده در همین حین، در روبروی خود دختری را وسط جاده می‌بیند. برای اجتناب از تصادف با او، دیوانه‌وار فرمان را می چرخاند. اما ماشین منحرف شده و به دره‌ی کناری سقوط می‌کند. هری پس از به هوش آمدن، متوجه غیبت شریل می‌شود. در حین جستجو، شبح شریل را می‌بیند و به دنبال او می‌دود. در انتهای معبری تنگ، ناگهان همه‌چیز در تاریکی فرو می‌رود و چهره آنجا تغییر می‌کند. هری مصمم ادامه ‌می‌دهد اما در اثر حمله‌ی چند موجود هیولا مانند به حالت مرگ روی زمین می‌افتد.
وقتی هری بعد از آن حادثه در کافه ای بیدار می‌شود، با همان پلیس روبرو می‌شود. آنها با هم از اتفاقات عجیب شهر و حالت غیرعادی آن سخن می‌گویند. پلیس Cybil Bennet‌ نام دارد و به هری در یافتن شریل کمک می‌کند. حالت عادی شهر اینگونه است: خالی از سکنه، فرو رفته در مه، محصور شده توسط دره‌های عمیق و پر از هیولا. اما در حالت غیر عادی به تمامی این موارد تاریکی مطلق تکه گوشت های آویزان از در و دیوار سکوتی مرگبارتر هم اضافه میشود . هری در جستجوی شریل به مکان‌های زیادی از شهر مراجعه می‌کند: مدرسه، کلیسا، بیمارستان، فاضلاب، پارک تفریحی و در بعضی از آنها با شخصیت‌هایی آشنا می‌شود. با پیرزن عجیبی به نام Dahlia Gillespie در کلیسا، دکتر Michael Kaufmann و پرستاری به نام Lisa Garland در بیمارستان. همچنین مرتب شبح دختری را می‌بیند که باعث تصادف او شده بود به نام Alessa. دالیا اطلاعات زیادی درباره‌ی هری و شهر دارد دکتر کافمن و لیزا هم هر کدام مطالب جدیدی به اطلاعات هری اضافه میکنند. در طول بازی اطلاعات زیادی از شهر به دست می‌آوریم خواه از لابلای روزنامه‌های باطله و کتاب‌ها و خواه از این شخصیت‌ها. شهر مکانی نفرین شده بوده و در سال‌های جنگ‌های داخلی، اعدام‌های زیادی در زندان آن صورت گرفته است. شهر قدمت زیادی دارد و قرن‌ها قبل، بومیان ساکن آنجا بودند. از همان زمان، آیینی شیطانی در شهر رواج داشته است. در سده‌های اخیر، پس از سکونت مهاجران در شهر، تلفیقی از آیین باستانی شهر با آیین‌های مهاجران پدید می‌آید که با نام The Order شناخته می‌شود. پیروان و سردمداران این فرقه اعتقادات عجیب و خطرناکی‌ دارند. این فرقه به سه شاخه‌ی اصلی تقسیم می‌شود که یکی از آنها «مادر مقدس» می‌باشد. در راس این شاخه دالیا قرار دارد که آلسا دختر وی است. این فرقه به خدایی اعتقاد دارد که باید در روی زمین متولد شده سپس بهشت موعود فرقه را بنا کند. بر اساس مدارک به دست آمده، این خدا یک بار متولد شده و مرده است و حال باید برای بار دوم متولد یا فراخوانده شود. دالیا متوجه می‌شود که مشخصات دختر وی، آلسا، با مشخصات مادر خدا که در متون قدیمی پیش‌بینی شده هم‌خوانی دارد پس او را تربیت می‌کند تا مراسم تولد را انجام دهد. در این مراسم، باید مادر خدا سوزانده شود. مراسم در سن 7 سالگی آلسا انجام می‌شود و بدن کباب شده‌ی وی را به بیمارستان انتقال می‌دهند. اما او ناقص است. آلسا در نهایت درد و رنج، قسمتی از روح خودش را به صورت یک نوزاد از شهر بیرون می‌فرستد و با استفاده از قدرت ذهن خود، شهر را به جهنمی بی‌بدیل تبدیل می‌کند. دالیا برای اتمام نقشه خود، توسط خود آلسا، شریل را فرا می‌خواند تا روح مادر خدا تکمیل شود. در این بین دکتر کافمن مسئول امور پزشکی آلساست.
آلسا در برابر دالیا مقاومت می‌کند اما دالیا با فریب هری، خود را به آلسا می‌رساند و مراسم را مجدداً انجام می‌دهد اما در همین حین هری سر می‌رسد. روح شریل به آلسا می‌پیوندد تا مادر خدا کامل گردد. دکتر کافمن به قصد نابودی این روح، دارویی را به سمت وی پرتاب می‌کند اما اینکار باعث می‌شود خدا (در شماره‌ی اول این خدا با نام «سامایل» معرفی می گردد) متولد شود. در اولین اقدام، سامایل، دالیا را آتش می‌زند. اما هری با سامایل می‌جنگد و او را شکست می‌دهد. پس از نابودی سامایل، مادر خدا ظاهر می‌شود و نوزادی را به هری می‌دهد سپس، راه فرار از آن مهلکه را به او نشان می‌دهد.
هری نوزاد را از شهر دور کرده و در جایی به طور ناشناس او را بزرگ می‌کند. نام این نوزاد را Heather می‌گذارد. هدر کودکی عادی نبود و گاها ، رفتارهای عجیبی از خود بروز می‌داد.
17 سال پس از این ماجرا، دختر نفر دوم فرقه، یعنی «Claudia Wolf» تصمیم می‌گیرد آن نوزاد را پیدا کند تا مراسم دوباره به جریان بیفتد. با کمک کشیش دیگری به نام «Vincent»، کاراگاهی به نام «Douglas Cartland» را استخدام می‌کند تا این کودک را پیدا کند. داگلاس هدر را پیدا می‌کند اما از نیت اصلی کارفرمایان خود اطلاع ندارد. روزی که هدر به مرکز خرید شهر رفته‌بود،‌ داگلاس را در مقابل خود می‌بیند. هدر بی خبر از همه‌جا به خیال اینکه داگلاس یک مزاحم است، می‌گریزد ولی داگلاس قبلاً محل او را به کلودیا و وینسنت اطلاع داده‌است. هدر به سمت خانه و نزد هری حرکت می‌کند اما اطراف او پر از هیولاهایی هولناک شده است. در اینجا برای اولین بار، کلودیا را ملاقات می‌کند. کلودیا درتلاش است تا هدر چیزی را به یاد بیاورد. هدر پس از گذشتن از مرکز خرید و ایستگاه مترو، درساختمانی نیمه‌کاره در نزدیکی محل سکونت خود با وینسنت روبرو می‌شود.
هدر به آپارتمان خود می‌رسد اما درآنجا پدرش، هری را غرق در خون و بی‌جان می‌یابد. او کلودیا را در پشت‌بام می‌بیند و او را مسئول قتل پدرش می داند. هدر قصد انتقام دارد اما کلودیا به سایلنت هیل می‌رود. هدر به همراه داگلاس (که کمابیش به واقعیت پی برده است) به سمت سایلنت هیل حرکت می‌کند.
هدر تقریباً گذشته‌ی خود را به یاد آورده است؛ او همان روح واحد آلسا و شریل است که توسط مادر خدا به هری سپرده شد. پس از حلول روح آلسا و شریل، جنین خدا هم وارد بدن او شده است اما تحت تاثیر فراموشی هدر، عقیم مانده و برای بارور شدن، نیاز دارد تا آتش خشم و نفرت در درون هدر شعله‌ور شود. کلودیا در تمام طول داستان سعی بر این دارد تا همین میراث آلسا را بیدار کند و برای همین منظور، هری را می‌کشد تا او را از سر راه بردارد. در این میان، وینسنت که منافع خود را با تولد خدا در خطر می‌بیند، سعی می‌کند توسط هدر، کلودیا و عقایدش را نابود کند.
پس از رسیدن به شهر، هدر به بیمارستان می‌رود. او با راهنمایی‌های علنی یا مخفیانه‌ی وینسنت،‌ پدر کلودیا یعنی «لئونارد» را که در بیمارستان زندانی شده می‌کشد تا متاترون را به دست آورد. متاترون، نماد خیر و روشنی و در مقابل سامایل است و وینسنت تصور میکند متاترون میتواند در مبارزه با کلادیا به هدر کمک کند. در ادامه،‌هدر به کلیسای فرقه می‌رسد. کلودیا، وینسنت را ، که به زعم او خیانت کرده‌است، می‌کشد. هری مقداری از داروی دکتر کافمن را به شکل یه قرص به هدر داده بود. هدر آن قرص را می‌بلعد و در نتیجه، جنین خدا را بالا می‌آورد. کلودیا جنین را می‌بلعد و آنرا به شکل ناقص بارور می‌کند. در نهایت کلودیا به دست خدای متولد شده نابود می‌شود و هدر هم وی را می‌کشد. تا بار دیگر تفکرات منحرف فرقه برای به وجود آوردن خدا عقیم بماند.

آنچه که شما در بالا مطالعه کردید تنها بخشی از شهر و اتفاقات رخ داده در آن است در شماره های دوم و چهارم و پنجم از بازی بخشی دیگر از توانایی های شهر حضور پر رنگی دارد و آن هم قضاوت و مجازات است ، شهر به خاطر اتفاقاتی که به خود دیده است دارای قدرتهایی خاص است یکی از این قدرتها فراخواندن افراد است در شماره های دوم و پنجم ما شاهد حضور افرادی در شهر هستیم که به نوعی گناهکارند و شهر برای قضاوت در مورد آن ها ، دعوتشان کرده است .
جیمز ساندرلند مردی که زن مریضش را کشته است و همینطور الکس شفرد که باعث مرگ برادر کوچکتر خود شده است با پا گذاشتن به شهر اماده پاسخگویی به اشتباهاتی میشوند که سعی در فراموش کردن آن ها داشته اند ، صد البته که نوع بازجویی و قضاوت در این شهر مرموز نیز متفاوت است به جای حضور قاضی و هیئت منصفه و دادگاه ، تمام اتفاقات پیرامون شخصیت ها به نوعی اشتباه شخصیت را گوشزد میکنند از موجوداتی که با آنها مبارزه می‌کنید گرفته تا افراد سرگردان دیگری در شهر که خود گناهکارند .گو اینکه این خاصیت شهر در تمامی شماره ها وجود دارد ولی در شماره های مذکور از فرع به اصل بدل شده و محوریت بازی بر عمل انجام گرفته توسط شخصیت اصلی قرار دارد و بحث فرقه ، آلسا و غیره کمتر پرداخته شده است .
در این میان شماره ی چهارم بازی اما فضائی اختصاصی داشت در این شماره یکی از دست پرورده های یتیم خانه ی تحت رهبری فرقه به نام والتر سالیوان که پیرو حزب مادر مقدس است قصد متولد کردن خدا توسط مراسمی به نام قربانی کردن 21 نفر را دارد ، والتر که در کودکی توسط خانواده ی خود رها شده است تصور میکرد اتاقی که در آن بدنیا آمده است مادر او و در حقیقت خداست والتر که تصور میکند مادرش به خواب رفته است سعی دارد از طریق مراسم ذکر شده او را بیدار کند ، هر کدام از افرادی که برای قربانی شدن انتخاب شده اند باید دارای مشخصه ای باشد آخرین نفر این لیست که هدایت آن را بازیباز بر عهده دارد و دریافت کننده ی دانش و تکمیل کننده ی مراسم است ، هنری تونزند نام دارد که حال در همان اتاق تولد والتر زندگی میکند و در طول بازی با پی بردن به ماجرا و کمک های جوزف شرایبر که قبل از هنری در آن اتاق زندگی میکرده است قصد دارد جلوی تکمیل این مراسم را بگیرد . در انتها هنری تونزند با مبارزه با موجودی که والتر به وجود می آورد رویای به وجود آوردن خدا را بار دیگر خراب میکند .
علاوه بر شماره های ذکر شده دو بازی Silent Hill: Origins و Silent Hill: Shattered Memories نیز از سری معرفی شده اند که در اولی به زمان سوزانده شدن آلسا توسط دالیا و چگونگی زنده ماندن آلسا پرداخته شده و در دیگری اتفاقات شماره ی اول بعد از سال ها توسط هری بازسازی میشوند، گر چه با پایان کار تیم سازنده ی اصلی بازی که کار ساخت 4 شماره ی اول بازی را بر عهده داشتند این شماره ها به خوبی پرداخته نشده و دارای نواقصی در حیطه‌ی داستانی هستند اما همچنان سری سایلنت هیل دارای یکی از بهترین داستان ها در طول تاریخ بازیهای رایانه ای است.
لازم به ذکر است بر اساس این بازی تاکنون دو فیلم سینمایی نیز ساخته شده که شماره دوم (تا زمان نگارش این مقاله) هنوز اکران نگردیده است. با توجه به نظر مخاطبان، فیلم اول یکی از برترین و موفق‌ترین فیلم های ساخته شده بر اساس یک بازی ویدیویی می‌باشد.
همچنین شرکت کونامی در سال 2006 و به مناسبت اکران فیلم، مجموعه‌ای ویدیویی را بر روی رسانه‌ی UMD برای PSP عرضه نمود که با نام The Silent Hill Experience شناخته شده و شامل دو کمیک The Hunger و Dying Inside ، ترایلر شماره‌های 1 تا 4 بازی و فیلم، مصاحبه با آهنگ‌ساز افسانه‌ای سری به همراه کارگردان فیلم و برخی موسیقی‌های بازی می‌باشد.

دریافت خلاصه به صورت فایل pdf :دانلود
تهیه و تنظیم خلاصه : (msbazicenter)
مقالات تحلیلی بازی نوشته شده توسط ( Bone Crusher ) :
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش اول )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش دوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش سوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش چهارم )

تاپیک تحلیل بازی نوشته شده توسط ( nemesis ) ( کامل نشده ):
The Lost Memories ---پایه و اساس بازی بزرگ "Silent Hill" -- تحلیلی بزرگ برای این بازی

مقالات مختلف در مورد سری سایلنت هیل:
Silent Hill: Homecoming Plot
Silent Hill: Origins Plot
Silent Hill Shattered Memories Plot
داستان (Silent Hill: Orphan)
شباهت بین Homecoming و Silent Hill 2
تاریخ وقایع Silent Hill و Shepherd's Glen
دانلود Silent Hill 2 - The movie
ترجمه یادداشت های سایلنت هیل 2
ترجمه فارسی دیالوگ های بازی Silent Hill 2: Born from a Wish
سایلنت هیل 4: پرونده قربانیان
ساکنین South Ashfield Heights apartments- قسمت اول - قسمت دوم
یادداشتی کوتاه بر SILENT HILL: HOMECOMING
داستان نسخه اول فیلم سایلنت هیل
Silent Hill: Original Memories
Silent Hill HD Collection Achievements Guide
Little Baroness
جودی میسون
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 1
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 2
طرح اولیه موتور
سایلنت هیل پست 3
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 4
خاطرات الکس شپرد
داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 1 به صورت ویدیویی

163949 163950

داستان سایلت هیل 1 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​

داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 2 به صورت ویدیویی

163952 172258

داستان سایلت هیل 2 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​
 

Attachments

  • sh1.png
    sh1.png
    56.3 KB · مشاهده: 3,611
  • silenthill1.jpg
    silenthill1.jpg
    55.1 KB · مشاهده: 166
آخرین ویرایش:
چند ماه قبل از ریلیز دموی P.T ،فیلمی رو دیدم به نام Haunter. نمیدونم شاید این فیلم رو دیده باشین.
ولی اگه هنوز ندیدین، بد نیست که نگاهی به Haunter بندازین!
داستان فیلم شباهت جالبی با خبری که از رادیوی دموی P.T پخش میشه داره!...


4oabzwwnum76ox7x5xe7.jpg



x5g5bbctrpbky1f43mew.jpg
 
داشتم پستهای این چندروز رو میدیدم به پست علی صلح و صفا رسیدم، قشنگ چندبار عدد رو چک کردم با دست و پا، جمع و تفریق کردم تا قانع شدم شونزده سال گذشته از عرضه‌ی بازی و به عبارتی پونزده سال از آشنایی ما با سری...
پونزده سال از اولین باری که تاریکی محض رو توی زندگیم تجربه کردم... پونزده سال از اولین باری که صدای شریل و شنیدم که میگفت "بابا کجایی کمکم کن"... پونزده سال از اولین باری که اینترو موهای دست و پا رو هیجده نوع، مدل مختلف داد... عجز و چیت سر معمای پیانو... گریه‌ی آلسا توی دستشویی... صدای ناقوس کلیسا... راهروی مخفی بیمارستان... خفقان فاضلاب... فضای پشت بوم فانوس دریایی... عذاب وجدان از کشتن سیبل... سوهان روحی به اسم No Tomorrow بعد از مرگ لیزا و بالاخره آتشی که از آسمون میریخت بعد مبارزه آخر...
یعنی آدم تازه میفهمه که این رده بندی سنی که واسه بازیها تعیین میکنن واسه چیـه... خب نباید میذاشتن من تو یازده سالگی بشینم پشت این بازی که هنوزم واکتروش توی ذهنم حک باشه:d


پ.ن: خداییش توی نبود مسعود اینجا پست گذاشتن خیلی سخت شده... دقیقاً حکم سرقفلی رو داشت:(
 
الان داشتم آهنگ the room رو گوش میدادم و حسم باز سایلنت گونه هست. واقعا تمام حرفای آقا اشکان درباره موردهایی که از نسخه یک از اون موقع تا حالا تو روح و روانمون ثبت شده رو قبول دارم. خیلی اثر سنگینی بود حداقل برای من که اون موقع فقط 12 سال داشتم. ولی احساس میکنم هر تجربه ای باعث بوجود اومدن یک سری تغییرات در انسان میشه که اگه بخواد میتونه به نفع خودش از اونها استفاده کنه. به این دلیل ناراحت نیستم که چرا درگیر شدم با سایلنت هیل.
واقعا نفهمیدم چرا آقا مسعود اینطوری یهو ول کرد و رفت. امیدوارم زودتر اینجا ببینیمشون.
 
اشکان جان حداقل من رده بندی سنی رو اونموقع رعایت کرده بودم !!!
یادش بخیر ....
پیر شدیم رفت ...
چند وقت دیگه میرم تو 32...
ولی رده بندی سنی واسه سایلنت هیل کلا کشکه کشکه !!!

خواهشا به این آهنگ قشنگ گوش بدین ...
یکی از ترک های آلبومی هست که اونموقع همزمان با بازی سایلنت هیل 1 گوش می دادم ...
این آلبوم رو طرف کلوپی می ذاشت و لعنتی بدجور تو ذهنیات من تأثیر گذاشت ، هم آلبوم هم بازی ...
مخصوصا این آهنگ خیلی به فضای سایلنت هیل می خورد و من از اونموقع هروقت این آهنگو گوش می دم یاد سایلنت هیل می افتم ...
همین حالا هم دارم این آهنگو گوش می دم ...
Download 07-Barzakh.mp3
...
با صدای بلند گوش بدینش ...
و فکر کنین هری میسون داره می خونه !!!
چون وصف هری میسونه شدید ...
 
آخرین ویرایش:
چند ماه قبل از ریلیز دموی P.T ،فیلمی رو دیدم به نام Haunter. نمیدونم شاید این فیلم رو دیده باشین.
ولی اگه هنوز ندیدین، بد نیست که نگاهی به Haunter بندازین!
داستان فیلم شباهت جالبی با خبری که از رادیوی دموی P.T پخش میشه داره!...


4oabzwwnum76ox7x5xe7.jpg



x5g5bbctrpbky1f43mew.jpg

میشه لطف کنید در مورد ارتباطشون توضیح بدید؟ بنده به شخصه نه P.T. رو بازی کردم(نبود PS4!) و نه فیلم رو دیدم :-(

.....................
طبق نظرسنجی 27 نفر از 40 نفر اعتقاد دارند که سایلنت هیل بعدی که توسط کوجیما و دل تورور ساخته میشه یک سایلنت هیل قابل قبول خواهد بود. یعنی 67.5% بچه ها به نظر شما موفقیت یا شکست این قسمت تعیین کننده ی سرنوشت سایلنت هیله؟ منظورم اینه با توجه به عناوین متوسط و بعضا ضعیف اخیر، میشه گفت درصورت موفقیت silent hills شاهد احیا و ادامه ی پرقدرت سری خواهیم بود و درصورت شکست این بازی ، پروندی سایلنت هیل برای همیشه بسته بشه یا به شکل یک بازی درجه دو (سرنوشت این روزای رزیدنت اویل) دربیاد؟؟ یا این که حتی اگه این عنوان جدید هم شکست بخوره باز هم سری قابلیت کشش و بازگشت رو داره؟ مثلا با گزینه هایی مثل افرادی از تیم های بازی های اولیه؟
 
آخرین ویرایش:
1 و 2 و 3
==================================================
Silent Hill 2: Born From A Wish
توی راهرو طبقه بالا یه لوح سفید رنگ افتاده
images.php

بر روی پشت لوح نوشته شده:
"هنگامی که نسیم سپید رنگ یافت شد من باید این چیز را وقف کنم., آه روح مه, به ما خوشیختی ابدی اعطا فرما."
روی اون طرح یک چیزی شبیه به بطری حک شده و 6 سوراخ هم بر روی لوح وجود داره.
images.php

یک در قفل هم وجود داره که فعلا راهی برای باز کردنش نداریم.
images.php

برمیگردیم به طبقه پایین, اما موقعه برگشتن صدای افتادن یه چیز میاد. کمی که جلوتر میریم صدای دویدین یه نفر رو میتونیم بشنویم.
images.php

انگار یه نفر دیگه توی خونه هست و درپوش شومینه رو هم باز کرده.(ارنست یا یکی دیگه؟)
images.php

عجب....توی شومینه یه نردبان هست که به سمت بالا میره.
images.php

پ ن پ!/:)
images.php

یه باغ سر و سبز کوچیک که دو تا چیز دیگه که شبیه لوح هم هستند بر روی زمن افتادند
images.php

بر روی لوح مشکی رنگ نوشته شده:
"هنگامی که جام تاریکی یافت شد من باید این چیز را وقف کنم. شما که مرگ را انکار میکنید, به ما خوشیختی ابدی اعطا فرما."
روی لوح طرح یک چیزی شبیه به یک جام حک شده و مثل لوح سفید رنگ بر روی این هم 6 سوراخ وجود داره.
images.php

بر روی لوح قرمز رنگ هم نوشته شده:
"هنگامی که کلام کریمسون یافت شد, من باید این چیز را وقف کنم. اوه شما خدایان عمیق در خواب به ما خوشیختی ابدی اعطا فرمایید."
بر روی این لوح هم طرحی شبیه یه یک کتاب حک شده و 6 سوراخ هم بر روی اون وجود داره.
images.php

یه سنگ قبر هم تو باغ هست که بر روی اون نوشته شده:
"همراه با مرگ تو. تمام چیزی که باقی مانده است نا امیدی و آینده ای پوچ است.
ولی من هرگز نا امید نمیشوم. فقط برای دیدن لبخند زیبا دوباره تو. فقط برای درخواست مرحمت خدایان.
من برای چنین روزی صبر میکنم. زمانی که تمام لوح ها همه جا را پوشانیدند. تمام غم و اندوه پنهان میشوند...
اما تا زمانی که رویاها من به واقعیت تبدیل شوند باید تمام درد ها را ببلعم."
یعنی قبر کی میتونه باشه؟
images.php
یه کلید هم بر روی سنگ قبر هست که به صورت محکم جاسازی شد و جدا هم نمیشه.
بعد از حل کردن پازل میتونید کلید رو بردارید. کلیدی به اسم "کلید اقاقیا"

تابلویی که قبلاََ بهش اشاره کرده بودم"
"لوح قرمز و مشکی رنگ"
images.php
 
آخ چقدر قشنگ بود این قسمت sh2. یادمه برا حل کردن معمای اون لوحه ها دیدم حوصله فکر کردن بیخود ندارم سریع با کاغذ چند تا تیکه لوح! مثل اون سه تا درست کردم. چه حالی داد وقتی حل شد !
 
سلام...
دوستان من دیشب Silent Hill P.T رو بازی میکردم (که البته به غلط کردن افتادم :| ، چی بود این :| کوجیما و دل تورو روانیند به خدا) چند تا سوال برام پیش اومد. میخواستم توی تاپیک خودش بپرسم که دیدم اون تاپیک به فراموشی سپرده شده و اینجا تند تند update میشه. گفتم اینجا سوالاتم رو بپرسم :d

ببینم، یه روش خاص برای تموم کردنش وجود نداره؟ مثلاً من اصلاً اون قطعات عکس رو پیدا نکردم. ولی باز هم از اون loopـه خودش رد شدم و مشکلی هم پیش نیومد. اگه اون عکسه رو کامل کنیم اتفاق خاصی میافته؟

اگه روح لیزا بگیرتمون چه اتفاقی میافته؟ منو یه بار گرفته ولی فقط دوباره توی اون اتاق کوچیکه بلند شدم و روز از نو روزی از نو :d

اون پاکته خونیه که هست توی اون اتاق کوچیکه... اون چیه؟ همون جنین ـست؟ چون برگشت به من گفت The only me is me, r u sure the only u is u و از این حرفا... منظورش چی بود کلاً؟ مخصوصاً منظورش از این که به Tap Water اعتماد نکنم چی بود؟ یعنی چی که نباید به آب آشامیدنی اعتماد کرد؟ منظورش همون شیر آب وان حموم بود؟

و در آخر میخواستم که در مورد آخرین Puzzleـش سوال بپرسم که اینو دیدم:

دیگه روم نشد :d ولی من هر کاری کردم تموم نشد :| یکی دو تا Walk-Through خوندم گفته بودن راه خاصی برای تموم کردنش نیست و باید اون جنین 3 مرتبه بخنده :| ولی من هر کاری کردم دفعه دوم نخندید :d ممنون میشم راهنمایی کنید!


راه حل معمای پایانی P.T.
قابل توجه دوستانی که نتونستن این شاهکار جدید استاد کوجیما رو تمومش کنن.اول اینکه باید تمام عکسها رو پیدا کنید بعدنکته مهم اینه که حل معمای پایانی بازی ارتباط مستقیم به ساعت 00:00 داره.
من بازی رو به این روش تموم کردم:
1- بعد از شنیدن اولین زنگ بعد از ساعت 00:00 از کنار درب ورودی 10 قدم به جلو برداشتم ودر کنار تابلو اولین صدای بچه رو شنیدم(در موقع حرکت قدمها رو بشمارید)
2-بعد رفتم کنار ساعت که برروی 00:00 متوقف شده بود (اگه نشد جاهای دیگه رو هم تست کنید) و زمانی که روح لیزا داشت محیط رو ترک می کرد و قبل از اینکه صداهای لیزا و رادیو رو به خاموشی برن با استفاده از میکروفن که به دسته متصل شده بود کلمه Jarith(جریث) رو گفتم و بعد از 4-5 ثانیه صدای دوم بچه رو شنیدم و کنترلر شروع کرد به ویبره زدن.در این حالت نباید به کنترلر دست بزنید و هیچ دکمه ای رو فشار بدید تا ویبره متوقف بشه و برای بار سوم صدای بچه رو بشنوید و دوباره ویبره ادامه پیدا می کنه تا صدای تلفن دربیاد.
3-زمانی که تلفن زنگ می خوره با فشار دادن دکمه R3 منتظر شدم تا کلمه you've been chosen نمایش داده بشه و از درب تالار دوباره خار ج شدم تا دموی سایلنت هیلز به نمایش در اومد.
به نظرمن لیزا می تونه ساعت 00:00 کشته شده باشه چون دقیقا سر همین ساعت سرو کله روحش پیدا می شه و ظاهرا به این دلیل هم پازل انتهائی بازی بعد از این ساعت قابل حل هست.
 
میشه لطف کنید در مورد ارتباطشون توضیح بدید؟ بنده به شخصه نه P.T. رو بازی کردم(نبود PS4!) و نه فیلم رو دیدم :-(
نمیشه گفت فیلم خیلی ترسناکه ولی داستان جذابی داره و همین باعث میشه ارزش دیدن داشته باشه.
داستان فضای مرموز و آرومی داره و وجود مه غلیطی که اطراف خونه رو گرفته، آدم رو یاد شهر سایلنت هیل میندازه!
اون قسمتی از داستان که اشاره کردم، مربوط میشه به نفرینی که در این خونه وجود داره و فقط گریبان پدر خانواده رو میگیره. هر خانواده ای بعد از مدتی که وارد خونه میشن، پدر خانواده کم کم تحت تاثیر نفرین قرار میگیره و رفتار خشن و تند خو پیدا میکنه. نکته ی مشابه بین تمام این پدر ها! هم اینه که اصرار دارن ماشین خرابه و هرروز صبح تا شب وقتشون رو صرف تعمیر ماشینی میکنن که خودشون از قصد خرابش کردن!
آخر هم وقتی از خود بی خود میشن، تک تک اعضای خانواده شون رو به قتل میرسونن و آخرش خودشون رو میکشن.
البته ین فقط یه قسمت از کل ماجرای فیلمه، برای کسایی که میخوان فیلم رو خودشون ببینن اسپویل نکردم!
 
این خبر قدیمیه اما خب دونستنش بد نیست

گویا قبل از این که wayforward عنوان Silent Hill: Book of Memories که در سبک multiplayer dungeon crawler هست رو بسازه بر روی عنوانی از سایلنت هیل کار میکرد که شبیه به عناوین رایج سایلنت هیل بوده و برای DS هم قرار بوده منتشر بشه.
این قضیه مربوط میشه به سال 2006 و قبل از این که این استدیو بر روی بازی Contra 4 کار کنه. البته سازنده ها تنها فقط یک نمونه اولیه که شامل یک اتاق میشده و کرکتر قابل کنترل اون هم که جیمز ساندرلند بوده چیزه بیشتری نساختند و بعدش بی خیال میشند. میتونید ویدیو نمونه اولیه بازیی که ساخته شده رو از لینکه زیر ببینید.
watch?v=SQ4Htc-gwRg

البته این تنها پروژه کنسل شده سایلنت هیل نبود. نسخه اولیه Silent Hill: Book of Memories هم با نسخه اصلی تفاوت های زیادی داشته. در ابتدا قرار بوده که بازی بیشتر یک حالت ماجراجویانه و پازل مانند داشته باشه و دوربین بازی هم بین دو نوع isometric و سوم شخص سوئیچ بشه.

Adam Tierney توضیح میده: ایده اصلی این بود که ما هر دو نوع دوربین رو در بازی قرار بدیم. و من فکر میکنم که ما برای مبارزات از دوربین سوم شخص استفاده میکردیم و برای پازل ها از نمای isometric و در ادامه گفت که در نهایت چیز به درد بخوری از کار در نیومد. در واقع مسائل فنی مانع مون بود. همچین استفاده از دو نوع نما در تمام مراحل امکان پذیر نبود. برنامه نویس اصلی و من واقعا به این کار دقت کردیم و اگر میخواستیم همچین کاری رو انجام بدیم کارمون دو برابر میشد بنابراین در نهایت از دوربین ایزومتریک استفاده کردیم.


Silent Hill: Book of Memories اوایل اینجوری بوده.
5h6q64diutb9stbqpdkw.jpg


منبع
 
راه حل معمای پایانی P.T.
قابل توجه دوستانی که نتونستن این شاهکار جدید استاد کوجیما رو تمومش کنن.اول اینکه باید تمام عکسها رو پیدا کنید بعدنکته مهم اینه که حل معمای پایانی بازی ارتباط مستقیم به ساعت 00:00 داره.
من بازی رو به این روش تموم کردم:
1- بعد از شنیدن اولین زنگ بعد از ساعت 00:00 از کنار درب ورودی 10 قدم به جلو برداشتم ودر کنار تابلو اولین صدای بچه رو شنیدم(در موقع حرکت قدمها رو بشمارید)
2-بعد رفتم کنار ساعت که برروی 00:00 متوقف شده بود (اگه نشد جاهای دیگه رو هم تست کنید) و زمانی که روح لیزا داشت محیط رو ترک می کرد و قبل از اینکه صداهای لیزا و رادیو رو به خاموشی برن با استفاده از میکروفن که به دسته متصل شده بود کلمه Jarith(جریث) رو گفتم و بعد از 4-5 ثانیه صدای دوم بچه رو شنیدم و کنترلر شروع کرد به ویبره زدن.در این حالت نباید به کنترلر دست بزنید و هیچ دکمه ای رو فشار بدید تا ویبره متوقف بشه و برای بار سوم صدای بچه رو بشنوید و دوباره ویبره ادامه پیدا می کنه تا صدای تلفن دربیاد.
3-زمانی که تلفن زنگ می خوره با فشار دادن دکمه R3 منتظر شدم تا کلمه you've been chosen نمایش داده بشه و از درب تالار دوباره خار ج شدم تا دموی سایلنت هیلز به نمایش در اومد.
به نظرمن لیزا می تونه ساعت 00:00 کشته شده باشه چون دقیقا سر همین ساعت سرو کله روحش پیدا می شه و ظاهرا به این دلیل هم پازل انتهائی بازی بعد از این ساعت قابل حل هست.
دوست عزیز خیلی ممنون بابت پاسخگویی.
واقعیتش من بعد از اینکه جوابی نگرفتم تو اینجا، بالاخره با هزار مشکل و دردسر :d حلش کردم. جالب اینجاست که اون قطعات عکس رو پیدا نکردم :| نکته جالب دیگه اینه که من با اینکه هدست رو وصل کرده بودم و هر چی تلاش کردم، با گفتن هیچ کلمه ای نتونستم معما رو حل کنم. توی فروم های خارجی حتی بچه ها میگفتن که باید توی میکروفن بگی Lisa, help :d یا همون Jarith که شما گفتی.
اما من همه اینا رو امتحان کردم ولی نشد.
روشی که من تمومش کردم اینطوری بود:
جریان زنگ زدن ساعت و خنده اول فکر کنم برای همه به یک صورت اتفاق میافته. در واقع مشکل خیلیا از جمله خودم، همون خنده دوم بود. من بعد از خنده اول رفتم به سمت دری که شروع کننده Loop هستش. بعد همونجا منتظر میموندم تا صدای Lisa بیاد. در اون صورت فقط ممکنه توی 3 جا پیداش بشه. یا دستشویی، یا پشت شیشیه و یا انتهای راهرویی که ساعت توش هست. اگه انتهای راهرو باشه، من میرفتم نگاهش میکردم و بعدش سریع بر میگشتم سر جام. یه چند باری همین کار رو کردم تا اینکه ناپدید شد و بعد از چند ثانیه صدای خنده دوم اومد و باقی ماجرا :d
2 بار این روش رو امتحان کردم و هر دو بار هم جواب داد :d
به هر حال باز هم ممنون به خاطر جوابی که دادید!
 
دوست عزیز خیلی ممنون بابت پاسخگویی.
واقعیتش من بعد از اینکه جوابی نگرفتم تو اینجا، بالاخره با هزار مشکل و دردسر :d حلش کردم. جالب اینجاست که اون قطعات عکس رو پیدا نکردم :| نکته جالب دیگه اینه که من با اینکه هدست رو وصل کرده بودم و هر چی تلاش کردم، با گفتن هیچ کلمه ای نتونستم معما رو حل کنم. توی فروم های خارجی حتی بچه ها میگفتن که باید توی میکروفن بگی Lisa, help :d یا همون Jarith که شما گفتی.
اما من همه اینا رو امتحان کردم ولی نشد.
روشی که من تمومش کردم اینطوری بود:
جریان زنگ زدن ساعت و خنده اول فکر کنم برای همه به یک صورت اتفاق میافته. در واقع مشکل خیلیا از جمله خودم، همون خنده دوم بود. من بعد از خنده اول رفتم به سمت دری که شروع کننده Loop هستش. بعد همونجا منتظر میموندم تا صدای Lisa بیاد. در اون صورت فقط ممکنه توی 3 جا پیداش بشه. یا دستشویی، یا پشت شیشیه و یا انتهای راهرویی که ساعت توش هست. اگه انتهای راهرو باشه، من میرفتم نگاهش میکردم و بعدش سریع بر میگشتم سر جام. یه چند باری همین کار رو کردم تا اینکه ناپدید شد و بعد از چند ثانیه صدای خنده دوم اومد و باقی ماجرا :d
2 بار این روش رو امتحان کردم و هر دو بار هم جواب داد :d
به هر حال باز هم ممنون به خاطر جوابی که دادید!

خواهش می کنم.اینم از کارای عجیب و غریب کوجیماست دیگه.:d
شنیده بودم چندین روش برای اتمام بازی وجود داره اما این مدلیش رو دیگه ندیده بودم:d
 
یه سری تصاویر از مانگاهای Silent Hill: Cage Of Cradle و Silent Hill: Double under Dusk

Silent Hill: Cage Of Cradle





===========================================
Silent Hill: Double under Dusk




========================
برای دوستانی که اطلاع ندارند:

Silent Hill: Cage Of Cradle
این مانگا سال 2006 برای موبایل عرضه شد(فقط در ژاپن)
داستان این مانگا مربوط میشه به لیزا گارلند, پرستاری که در شماره یک بازی باهاش ملاقات میکنیم.

Silent Hill: Double under Dusk
این مانگا هم سال 2007 برای موبایل عرضه شد(فقط در ژاپن)
داستان این مانگا هم در مورد مردی به اسم Brian هست که از زمانی که پسر خودش Ronny رو از دست داده روزها رو پی در پی با بی تفاوتی میگذرونه. روزی اون Lindsay رو ملاقات میکنه. اما نکته عجیب اینه که Lindsay دقیقاََ شبیه زنی هست که Brian در کابوس هاش میدیده در ادامه این دو باهم دیگه راهی شهر سایلنت هیل میشند و ادامه ماجرا...

نویسنده هر دو مانگا هیرویوکی اوکو هست(نویسنده داستان SH2 و SH3) و طراحی اونها هم کاره ماساهیرو ایتوـه.
و در ضمن این دو مانگا هم هیچوقت به انگلیسی ترجمه نشدند( به غیر از چندتا از قسمت هاش)
 
یه سری تصاویر از مانگاهای Silent Hill: Cage Of Cradle و Silent Hill: Double under Dusk

Silent Hill: Cage Of Cradle





===========================================
Silent Hill: Double under Dusk




========================
برای دوستانی که اطلاع ندارند:

Silent Hill: Cage Of Cradle
این مانگا سال 2006 برای موبایل عرضه شد(فقط در ژاپن)
داستان این مانگا مربوط میشه به لیزا گارلند, پرستاری که در شماره یک بازی باهاش ملاقات میکنیم.

Silent Hill: Double under Dusk
این مانگا هم سال 2007 برای موبایل عرضه شد(فقط در ژاپن)
داستان این مانگا هم در مورد مردی به اسم Brian هست که از زمانی که پسر خودش Ronny رو از دست داده روزها رو پی در پی با بی تفاوتی میگذرونه. روزی اون Lindsay رو ملاقات میکنه. اما نکته عجیب اینه که Lindsay دقیقاََ شبیه زنی هست که Brian در کابوس هاش میدیده در ادامه این دو باهم دیگه راهی شهر سایلنت هیل میشند و ادامه ماجرا...

نویسنده هر دو مانگا هیرویوکی اوکو هست(نویسنده داستان SH2 و SH3) و طراحی اونها هم کاره ماساهیرو ایتوـه.
و در ضمن این دو مانگا هم هیچوقت به انگلیسی ترجمه نشدند( به غیر از چندتا از قسمت هاش)

ممنون عزیز
 

کاربرانی که این گفتگو را مشاهده می‌کنند

تبلیغات متنی

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی همین حالا ثبت نام کن
or