بحث و تبادل نظر در مورد سری Silent Hill (خلاصه داستان در پست اول)

علاقه دارید کدام نسخه از سری بازی سایلنت هیل ریمیک بشود؟


  • مجموع رای دهنده‌ها
    42

Silent Dream

In madness you dwell
کاربر سایت
shf_banner.png

پس از گذشت ده سال از انتشار آخرین نسخه سایلنت هیل بالاخره کونامی در اکتبر سال 2022 نسخه جدیدی از این سری را با نام Silent Hill ƒ معرفی کرد. داستان بازی کاملا جدید خواهد بود و در سال 1960 و در ژاپن رخ میدهد و دنیایی زیبا ولی در عین حال وحشتناک را به تصویر میکشد. این بازی توسط NeoBards Entertainment در حال ساخت است و هنوز تاریخ انتشار آن مشخص نیست..
  1. نوشته شده توسط Ryūkishi07، مشهور برای رمان‌های تصویری ژاپنی که به معماهای قتل، وحشت روانی و فراطبیعی می‌پردازند.
  2. طراحی موجودات و شخصیت‌ها توسط kera
توسعه‌دهنده: NeoBards Entertainment
ناشر: Konami Digital Entertainment
کارگردان: Al Yang
تهیه‌کننده: Motoi Okamoto
نویسنده: Ryukishi07
طراح: kera
تاریخ انتشار: TBA (مشخص نیست)
پلتفرم‌ها: TBA (مشخص نیست)

wire.png

نویسنده ای به نام Harry Mason و همسرش در حین عبور از یک جاده، نوزادی را یافته و نام او را شریل می‌گذارند. چهار سال بعد همسر هری فوت می‌کند. سه سال پس از فوت همسرش، هری بنا به دلایلی تصمیم می‌گیرد با شریل به شهری که وی را در نزدیکی آن یافته بودند سفر کند. شب هنگام، در جاده‌ی کنار شهر، پلیسی موتورسوار از کنار آنها عبور کرده و توجه هری را جلب می کند. اندکی جلوتر، هری متوجه موتور پلیسی میشود که بدون سرنشین در کنار جاده افتاده در همین حین، در روبروی خود دختری را وسط جاده می‌بیند. برای اجتناب از تصادف با او، دیوانه‌وار فرمان را می چرخاند. اما ماشین منحرف شده و به دره‌ی کناری سقوط می‌کند. هری پس از به هوش آمدن، متوجه غیبت شریل می‌شود. در حین جستجو، شبح شریل را می‌بیند و به دنبال او می‌دود. در انتهای معبری تنگ، ناگهان همه‌چیز در تاریکی فرو می‌رود و چهره آنجا تغییر می‌کند. هری مصمم ادامه ‌می‌دهد اما در اثر حمله‌ی چند موجود هیولا مانند به حالت مرگ روی زمین می‌افتد.
وقتی هری بعد از آن حادثه در کافه ای بیدار می‌شود، با همان پلیس روبرو می‌شود. آنها با هم از اتفاقات عجیب شهر و حالت غیرعادی آن سخن می‌گویند. پلیس Cybil Bennet‌ نام دارد و به هری در یافتن شریل کمک می‌کند. حالت عادی شهر اینگونه است: خالی از سکنه، فرو رفته در مه، محصور شده توسط دره‌های عمیق و پر از هیولا. اما در حالت غیر عادی به تمامی این موارد تاریکی مطلق تکه گوشت های آویزان از در و دیوار سکوتی مرگبارتر هم اضافه میشود . هری در جستجوی شریل به مکان‌های زیادی از شهر مراجعه می‌کند: مدرسه، کلیسا، بیمارستان، فاضلاب، پارک تفریحی و در بعضی از آنها با شخصیت‌هایی آشنا می‌شود. با پیرزن عجیبی به نام Dahlia Gillespie در کلیسا، دکتر Michael Kaufmann و پرستاری به نام Lisa Garland در بیمارستان. همچنین مرتب شبح دختری را می‌بیند که باعث تصادف او شده بود به نام Alessa. دالیا اطلاعات زیادی درباره‌ی هری و شهر دارد دکتر کافمن و لیزا هم هر کدام مطالب جدیدی به اطلاعات هری اضافه میکنند. در طول بازی اطلاعات زیادی از شهر به دست می‌آوریم خواه از لابلای روزنامه‌های باطله و کتاب‌ها و خواه از این شخصیت‌ها. شهر مکانی نفرین شده بوده و در سال‌های جنگ‌های داخلی، اعدام‌های زیادی در زندان آن صورت گرفته است. شهر قدمت زیادی دارد و قرن‌ها قبل، بومیان ساکن آنجا بودند. از همان زمان، آیینی شیطانی در شهر رواج داشته است. در سده‌های اخیر، پس از سکونت مهاجران در شهر، تلفیقی از آیین باستانی شهر با آیین‌های مهاجران پدید می‌آید که با نام The Order شناخته می‌شود. پیروان و سردمداران این فرقه اعتقادات عجیب و خطرناکی‌ دارند. این فرقه به سه شاخه‌ی اصلی تقسیم می‌شود که یکی از آنها «مادر مقدس» می‌باشد. در راس این شاخه دالیا قرار دارد که آلسا دختر وی است. این فرقه به خدایی اعتقاد دارد که باید در روی زمین متولد شده سپس بهشت موعود فرقه را بنا کند. بر اساس مدارک به دست آمده، این خدا یک بار متولد شده و مرده است و حال باید برای بار دوم متولد یا فراخوانده شود. دالیا متوجه می‌شود که مشخصات دختر وی، آلسا، با مشخصات مادر خدا که در متون قدیمی پیش‌بینی شده هم‌خوانی دارد پس او را تربیت می‌کند تا مراسم تولد را انجام دهد. در این مراسم، باید مادر خدا سوزانده شود. مراسم در سن 7 سالگی آلسا انجام می‌شود و بدن کباب شده‌ی وی را به بیمارستان انتقال می‌دهند. اما او ناقص است. آلسا در نهایت درد و رنج، قسمتی از روح خودش را به صورت یک نوزاد از شهر بیرون می‌فرستد و با استفاده از قدرت ذهن خود، شهر را به جهنمی بی‌بدیل تبدیل می‌کند. دالیا برای اتمام نقشه خود، توسط خود آلسا، شریل را فرا می‌خواند تا روح مادر خدا تکمیل شود. در این بین دکتر کافمن مسئول امور پزشکی آلساست.
آلسا در برابر دالیا مقاومت می‌کند اما دالیا با فریب هری، خود را به آلسا می‌رساند و مراسم را مجدداً انجام می‌دهد اما در همین حین هری سر می‌رسد. روح شریل به آلسا می‌پیوندد تا مادر خدا کامل گردد. دکتر کافمن به قصد نابودی این روح، دارویی را به سمت وی پرتاب می‌کند اما اینکار باعث می‌شود خدا (در شماره‌ی اول این خدا با نام «سامایل» معرفی می گردد) متولد شود. در اولین اقدام، سامایل، دالیا را آتش می‌زند. اما هری با سامایل می‌جنگد و او را شکست می‌دهد. پس از نابودی سامایل، مادر خدا ظاهر می‌شود و نوزادی را به هری می‌دهد سپس، راه فرار از آن مهلکه را به او نشان می‌دهد.
هری نوزاد را از شهر دور کرده و در جایی به طور ناشناس او را بزرگ می‌کند. نام این نوزاد را Heather می‌گذارد. هدر کودکی عادی نبود و گاها ، رفتارهای عجیبی از خود بروز می‌داد.
17 سال پس از این ماجرا، دختر نفر دوم فرقه، یعنی «Claudia Wolf» تصمیم می‌گیرد آن نوزاد را پیدا کند تا مراسم دوباره به جریان بیفتد. با کمک کشیش دیگری به نام «Vincent»، کاراگاهی به نام «Douglas Cartland» را استخدام می‌کند تا این کودک را پیدا کند. داگلاس هدر را پیدا می‌کند اما از نیت اصلی کارفرمایان خود اطلاع ندارد. روزی که هدر به مرکز خرید شهر رفته‌بود،‌ داگلاس را در مقابل خود می‌بیند. هدر بی خبر از همه‌جا به خیال اینکه داگلاس یک مزاحم است، می‌گریزد ولی داگلاس قبلاً محل او را به کلودیا و وینسنت اطلاع داده‌است. هدر به سمت خانه و نزد هری حرکت می‌کند اما اطراف او پر از هیولاهایی هولناک شده است. در اینجا برای اولین بار، کلودیا را ملاقات می‌کند. کلودیا درتلاش است تا هدر چیزی را به یاد بیاورد. هدر پس از گذشتن از مرکز خرید و ایستگاه مترو، درساختمانی نیمه‌کاره در نزدیکی محل سکونت خود با وینسنت روبرو می‌شود.
هدر به آپارتمان خود می‌رسد اما درآنجا پدرش، هری را غرق در خون و بی‌جان می‌یابد. او کلودیا را در پشت‌بام می‌بیند و او را مسئول قتل پدرش می داند. هدر قصد انتقام دارد اما کلودیا به سایلنت هیل می‌رود. هدر به همراه داگلاس (که کمابیش به واقعیت پی برده است) به سمت سایلنت هیل حرکت می‌کند.
هدر تقریباً گذشته‌ی خود را به یاد آورده است؛ او همان روح واحد آلسا و شریل است که توسط مادر خدا به هری سپرده شد. پس از حلول روح آلسا و شریل، جنین خدا هم وارد بدن او شده است اما تحت تاثیر فراموشی هدر، عقیم مانده و برای بارور شدن، نیاز دارد تا آتش خشم و نفرت در درون هدر شعله‌ور شود. کلودیا در تمام طول داستان سعی بر این دارد تا همین میراث آلسا را بیدار کند و برای همین منظور، هری را می‌کشد تا او را از سر راه بردارد. در این میان، وینسنت که منافع خود را با تولد خدا در خطر می‌بیند، سعی می‌کند توسط هدر، کلودیا و عقایدش را نابود کند.
پس از رسیدن به شهر، هدر به بیمارستان می‌رود. او با راهنمایی‌های علنی یا مخفیانه‌ی وینسنت،‌ پدر کلودیا یعنی «لئونارد» را که در بیمارستان زندانی شده می‌کشد تا متاترون را به دست آورد. متاترون، نماد خیر و روشنی و در مقابل سامایل است و وینسنت تصور میکند متاترون میتواند در مبارزه با کلادیا به هدر کمک کند. در ادامه،‌هدر به کلیسای فرقه می‌رسد. کلودیا، وینسنت را ، که به زعم او خیانت کرده‌است، می‌کشد. هری مقداری از داروی دکتر کافمن را به شکل یه قرص به هدر داده بود. هدر آن قرص را می‌بلعد و در نتیجه، جنین خدا را بالا می‌آورد. کلودیا جنین را می‌بلعد و آنرا به شکل ناقص بارور می‌کند. در نهایت کلودیا به دست خدای متولد شده نابود می‌شود و هدر هم وی را می‌کشد. تا بار دیگر تفکرات منحرف فرقه برای به وجود آوردن خدا عقیم بماند.

آنچه که شما در بالا مطالعه کردید تنها بخشی از شهر و اتفاقات رخ داده در آن است در شماره های دوم و چهارم و پنجم از بازی بخشی دیگر از توانایی های شهر حضور پر رنگی دارد و آن هم قضاوت و مجازات است ، شهر به خاطر اتفاقاتی که به خود دیده است دارای قدرتهایی خاص است یکی از این قدرتها فراخواندن افراد است در شماره های دوم و پنجم ما شاهد حضور افرادی در شهر هستیم که به نوعی گناهکارند و شهر برای قضاوت در مورد آن ها ، دعوتشان کرده است .
جیمز ساندرلند مردی که زن مریضش را کشته است و همینطور الکس شفرد که باعث مرگ برادر کوچکتر خود شده است با پا گذاشتن به شهر اماده پاسخگویی به اشتباهاتی میشوند که سعی در فراموش کردن آن ها داشته اند ، صد البته که نوع بازجویی و قضاوت در این شهر مرموز نیز متفاوت است به جای حضور قاضی و هیئت منصفه و دادگاه ، تمام اتفاقات پیرامون شخصیت ها به نوعی اشتباه شخصیت را گوشزد میکنند از موجوداتی که با آنها مبارزه می‌کنید گرفته تا افراد سرگردان دیگری در شهر که خود گناهکارند .گو اینکه این خاصیت شهر در تمامی شماره ها وجود دارد ولی در شماره های مذکور از فرع به اصل بدل شده و محوریت بازی بر عمل انجام گرفته توسط شخصیت اصلی قرار دارد و بحث فرقه ، آلسا و غیره کمتر پرداخته شده است .
در این میان شماره ی چهارم بازی اما فضائی اختصاصی داشت در این شماره یکی از دست پرورده های یتیم خانه ی تحت رهبری فرقه به نام والتر سالیوان که پیرو حزب مادر مقدس است قصد متولد کردن خدا توسط مراسمی به نام قربانی کردن 21 نفر را دارد ، والتر که در کودکی توسط خانواده ی خود رها شده است تصور میکرد اتاقی که در آن بدنیا آمده است مادر او و در حقیقت خداست والتر که تصور میکند مادرش به خواب رفته است سعی دارد از طریق مراسم ذکر شده او را بیدار کند ، هر کدام از افرادی که برای قربانی شدن انتخاب شده اند باید دارای مشخصه ای باشد آخرین نفر این لیست که هدایت آن را بازیباز بر عهده دارد و دریافت کننده ی دانش و تکمیل کننده ی مراسم است ، هنری تونزند نام دارد که حال در همان اتاق تولد والتر زندگی میکند و در طول بازی با پی بردن به ماجرا و کمک های جوزف شرایبر که قبل از هنری در آن اتاق زندگی میکرده است قصد دارد جلوی تکمیل این مراسم را بگیرد . در انتها هنری تونزند با مبارزه با موجودی که والتر به وجود می آورد رویای به وجود آوردن خدا را بار دیگر خراب میکند .
علاوه بر شماره های ذکر شده دو بازی Silent Hill: Origins و Silent Hill: Shattered Memories نیز از سری معرفی شده اند که در اولی به زمان سوزانده شدن آلسا توسط دالیا و چگونگی زنده ماندن آلسا پرداخته شده و در دیگری اتفاقات شماره ی اول بعد از سال ها توسط هری بازسازی میشوند، گر چه با پایان کار تیم سازنده ی اصلی بازی که کار ساخت 4 شماره ی اول بازی را بر عهده داشتند این شماره ها به خوبی پرداخته نشده و دارای نواقصی در حیطه‌ی داستانی هستند اما همچنان سری سایلنت هیل دارای یکی از بهترین داستان ها در طول تاریخ بازیهای رایانه ای است.
لازم به ذکر است بر اساس این بازی تاکنون دو فیلم سینمایی نیز ساخته شده که شماره دوم (تا زمان نگارش این مقاله) هنوز اکران نگردیده است. با توجه به نظر مخاطبان، فیلم اول یکی از برترین و موفق‌ترین فیلم های ساخته شده بر اساس یک بازی ویدیویی می‌باشد.
همچنین شرکت کونامی در سال 2006 و به مناسبت اکران فیلم، مجموعه‌ای ویدیویی را بر روی رسانه‌ی UMD برای PSP عرضه نمود که با نام The Silent Hill Experience شناخته شده و شامل دو کمیک The Hunger و Dying Inside ، ترایلر شماره‌های 1 تا 4 بازی و فیلم، مصاحبه با آهنگ‌ساز افسانه‌ای سری به همراه کارگردان فیلم و برخی موسیقی‌های بازی می‌باشد.

دریافت خلاصه به صورت فایل pdf :دانلود
تهیه و تنظیم خلاصه : (msbazicenter)
مقالات تحلیلی بازی نوشته شده توسط ( Bone Crusher ) :
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش اول )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش دوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش سوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش چهارم )

تاپیک تحلیل بازی نوشته شده توسط ( nemesis ) ( کامل نشده ):
The Lost Memories ---پایه و اساس بازی بزرگ "Silent Hill" -- تحلیلی بزرگ برای این بازی

مقالات مختلف در مورد سری سایلنت هیل:
Silent Hill: Homecoming Plot
Silent Hill: Origins Plot
Silent Hill Shattered Memories Plot
داستان (Silent Hill: Orphan)
شباهت بین Homecoming و Silent Hill 2
تاریخ وقایع Silent Hill و Shepherd's Glen
دانلود Silent Hill 2 - The movie
ترجمه یادداشت های سایلنت هیل 2
ترجمه فارسی دیالوگ های بازی Silent Hill 2: Born from a Wish
سایلنت هیل 4: پرونده قربانیان
ساکنین South Ashfield Heights apartments- قسمت اول - قسمت دوم
یادداشتی کوتاه بر SILENT HILL: HOMECOMING
داستان نسخه اول فیلم سایلنت هیل
Silent Hill: Original Memories
Silent Hill HD Collection Achievements Guide
Little Baroness
جودی میسون
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 1
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 2
طرح اولیه موتور
سایلنت هیل پست 3
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 4
خاطرات الکس شپرد
داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 1 به صورت ویدیویی

163949 163950

داستان سایلت هیل 1 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​

داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 2 به صورت ویدیویی

163952 172258

داستان سایلت هیل 2 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​
 

Attachments

  • sh1.png
    sh1.png
    56.3 KB · مشاهده: 3,611
  • silenthill1.jpg
    silenthill1.jpg
    55.1 KB · مشاهده: 166
آخرین ویرایش:
بنده كماكان منتظر شنيدن دلايل دوستان در زمينه‌ي قرباني‌هاي سايلنت هيل هستم.;;)

خب من برای خودم این دسته بندی رو در نظر گرفتم: قربانیان فرقه-قربانیان سایلنت هیل . . .
از اين منظر، خب خيلي‌ها قرباني هستند. حتي جيمز. شايد لازم باشه تعريف‌مون رو در مورد «قرباني» بيان و روشن كنيم. اونوقت به صورت خودجوش قرباني‌ها معلوم ميشن.
قرباني به نظر من حداقل دو صورت داره (از لحاظ شعور)
1- آگاه.
2- نا آگاه.
تا اينجا نظرتون چيه؟

در مورد این قربانی های آگاه یه توضیح میدی لطفا؟:-b
 
سلام
دوست عزیز با سافاری وارد نشدم با برنامه tapatalk وارد شدم اما به روی چشم از این به بعد رعایت میشه
حدس ميزدم. ;)
بنده ۲۸ سالمه و از گیمرهای قدیمی هستم
خب پس سليقه‌تون نبايد با داستان بازي‌ها مشكلي داشته باشه. خيلي از گيمرهاي نسل جديد كه حول و حوش 15 سال دارن كلاً چيزي به اسم ماجراجويي و ايجاد هيجان رو با بازي‌هايي مثل COD تعريف مي كنند. البته نمي‌خوام به اين عنوان بزرگ توهين كنم كما اينكه خودم تمام شماره‌هاش رو حتي پك الحاقي كه براي شماره اولش اومد رو با بدبختي پيدا و بازي كردم.
اما به نظر بنده ميل به هيجان در بازي‌هاي كامپيوتري چيزي مثل ميل به خوردنه. (لطفاً از كلمه مزخرف «غذا» استفاده نكنيد)
شما ممكنه از يه خوراك خوش‌تون بياد مثل پيتزا يا كباب يا آبگوشت يا هر چيزي. اما اگه هميشه و فقط از اون استفاده كنيد يا طبع‌تون خراب ميشه يا جسم‌تون.
هدفم از پرسيدن سن شما هم همين بود.
در مورد داستان و اینا هم بلی من پست اول رو امروز میخونم و ج شما رو میدم
لينك‌هاي آخر پست رو هم حتماً ببين.
شاید بنده کامل متوجه نشدم
از همه دوستان هم اگه موردی پیش اومد عذرخواهی میکنم قصد توحین یا بی احترامی نبوده و نیست
اميدوارم با آشنايي كامل با مفاهيم اصلي سري، از ساكنان شهر بشي مثل ماها.:bighug:
خب من برای خودم این دسته بندی رو در نظر گرفتم: قربانیان فرقه-قربانیان سایلنت هیل . . .
ميشه خودت توضيح بدي اينا چه فرقي با هم دارن:-b
در مورد این قربانی های آگاه یه توضیح میدی لطفا؟:-b
خب توضيحش يه خورده مشكله.
ببين مثلاً كلوديا ابتدا قرباني نا آگاه بود. از طرف پدرش مجبور به انجام كاري شده بود. اما بعداً در انتهاي شماره‌ي آگاهانه و با اختيار خودش جنين رو بلعيد و خودش رو قرباني كرد.
 
ميشه خودت توضيح بدي اينا چه فرقي با هم دارن:-b
قربانیان فرقه،کسایی بودن که توسط سران فرقه(پدر کلودیا-کلودیا-والتر...) انتخاب میشدن مثل:آلسا-سینتیا-آیلین...
قربانیان سایلنت هیل به نظرم طیف وسیع تری رو شامل میشه: همه ی کسانی که به نوعی با این دنیا سر و کار دارن! (البته میدونم این دومی سلیقه ای هست!)

خب توضيحش يه خورده مشكله.
ببين مثلاً كلوديا ابتدا قرباني نا آگاه بود. از طرف پدرش مجبور به انجام كاري شده بود. اما بعداً در انتهاي شماره‌ي آگاهانه و با اختيار خودش جنين رو بلعيد و خودش رو قرباني كرد.

خب حالا با این توضیحی که دادی، کلودیا، توی کدام دسته بندی قرار میگیره؟
------------------------------------------------------------------------------------------------------
در مورد قربانی ها، با این گفته موافقم:
شايد لازم باشه تعريف‌مون رو در مورد «قرباني» بيان و روشن كنيم. اونوقت به صورت خودجوش قرباني‌ها معلوم ميشن.

برای مثال میگم: شاید از نظر من ،کلودیا قربانی نباشه اصلا !!!
:-s فقط یه مثاله!
 
این بحث قربانی ها خب خیلی گسترده‌ست ولی من روی یه بخش کوچیکش تمرکز میکنم قربانی‌هایی که به نوعی توی سری سنگ دل و پست دیده شدن :
اونها کسایی مثل کلادیا آلسا و والتر رو تشکیل میدن .
بحث آلسا به کنار کلادیا و والتر که به نوعی آدم بده‌ی تو قسمت از سری بودن جفتشون مستعمره‌ی فرقه بودن ... کسایی که از کودکی توی فرقه داشته روی مخشون کار میشده ... کسایی که شستشوی مغزی داده شدن ...
اگه نظر من رو بخواین والتر رو نسبت به جیمز بیگناه تر و بیشتر لایق دلسوزی و ترحم میدونم .
همینطور بین کلادیا و وینسنت ، من کلادیا رو آدم درست تری از وینسنت میدونم .
 
سلام
بحث قربانی شد: ماریا(در سایلنت هیل2)قربانی بود آیا؟؟؟
من داستان سایلنت هیل2 را آنچنان که باید درک نکردم!
راستش هنوز در مورد اينكه شخصيت ماريا تو بازي وجود داشته يا نه بين علما اختلافه.
======================================================
اما در مورد قرباني‌ها
طبقه‌بندي اشكان بر اساس مثبت يا منفي بودن شخصيت‌ها بود. اون هم نظريه. ضمن اينكه به شدت با عوضي بودن وينسنت موافقم.
خود هدر هم اون رو يه موزمار صدا مي‌زنه. به نوعي وينسنت تو شماره 3 نقش داليا رو تو شماره 1 داشت با اين تفاوت كه وينسنت كاملاً بر اسا منافع شخصي حركت مي كرد اما هدف داليا چيز ديگه‌اي بود.
اما تعريف بنده از قرباني:
هر كسي كه به هر شكل در راستاي اهداف فرقه دچار ضرر جسمي يا روحي شده.
با اين تعريف وينسنت رو به هيچ وجه قربانيه فرقه نمي دونم. اون قرباني‌ها زياده‌خواهي‌هاي خودش شد. اما
خب حالا با این توضیحی که دادی، کلودیا، توی کدام دسته بندی قرار میگیره؟
همونطور كه گفتم كلوديا در ابتداي راه قرباني نا آگاه بوده مثل آلسا. اما وقتي بزرگ شد مي تونست مثل هدر انتخاب شده.
بزرگ ترين معيار و ميزان سنجش تو اين طبقه‌بندي «اختيار» هست.
آلسا اول اختيار نداشت و مجبور شد مثل كلوديا اما بعداً مقاومت كرد. اما كلوديا در بلعيدن جنيني كه هدر بالا اورده بود اختيار داشت. نداشت؟
نميشه گفت كدوم قرباني آگاه مطلق هست يا نا آگاه مطلق. بلكه نسبت به نوع ضرري كه بهش رسيده بايد نظر داد.
...
تصویر زیر برگرفته از LM هستش. به رابطه هدر با شریل و آلسا نگاه کنید.
بین اونها یه خط آبی ترسیم شده که شبیه یه Y هستش که 90درجه در جهت حرکت عقربه‌های ساعت چرخیده. قبل از گفتن از هدر می‌خوام دو تا نکته رو بگم که البته بعید میدونم نویسندگان LM واقعاً بهش توجه کرده‌باشند بیشتر یه نظر شخصیه.
ابتدا؛
حرف Y کلی برای خودش فلسفه داره. این حرف نماد دوگانگی، دوراهی و چالش بر سر انتخاب هستش. مطلبی که به افلاطون نسبت داده میشه. تا حالا دقت کردید چرا تو ریاضی بیشترین کاربرد رو دو حرف X و Y دارند و چرا X نماد مجهولیت است؟ بگذریم.
در ادامه؛
سمت چپ و راست هرکدوم معنای خاصی میدن. همه می‌دونیم راست نماد راستی و درست و چپ نماد دروغ و تباهی‌ست. این الگو حتی در کتب الهی و اعتقادات دینی هم حضور داره. اصحاب یمین و یسار رو به احتمال زیاد همه شنیدید. در هنر تصویر گری مدرن هم این الگو کاربرد خاصی داره. حرکت از سمت چپ به راست نشانگر رستگاری و از راست به چپ نشانگر تباهی و ویرانی هستش.
دلیل این امر رو علم امروز پیدا کرده. مغز انسان در مواجهه با یک تصویر ابتدا جزییات سمت راس اون رو می‌بینه و بعد سمت چپ رو. (این موضوع رو خودتون امتحان کنید فقط مواظب باشید مثل من 8-} نشید).
حالا منظورم از این همه چرت‌وپرت چی بود؟
هدر در تصویر پایین سمت چپ قرار گرفته و آلسا و شریل سمت راست. بین اونها هم یه Y قرار داره. هدر بر سر دوراهی قرار گرفته. اون باید از سمت چپ به سمت راست بره. آلسا قسمت تاریک مادر مقدسه که اگرچه دارای قدرت زیادیه اما به نوعی سقوط کرده. شریل قسمت روشن مادر مقدسه که هیچ قدرتی نداره اما یه زندگی عادی و آینده‌ای مبهم در عین حال روشن داره. هدر باید انتخاب کنه. در پایان Normal‌ بازی می‌بینیم که هدر میگه نام اصلیش «شریل» است. این یعنی اون شریل رو انتخاب کرده.
 
آخرین ویرایش:
یا الله
سلام عرض کردیم.
داداش گلم یه سوال خارج ار موضوع برام سوال شده.چرا میگی از کلمه غذا استفاده نکینم؟
حاجی ما این سایلنت هیل 3 هم تموم کردیم.والا به خدا چیزی نگرفتیم.ولی این پست اول خیلی خوب بود اما بیشترش راجه به شماره یک بود که.والا ما به این نتیجه رسیدیم که شاید این ضعف من توی زبان انکلیسی شاید بهتر باشه اصلا بازی نکنم.
اخه اون اولش که من بازی رو نمیشناختم و به کمک یه سری از دوستان بازی رو خوب فهمیدم برام خیلی جالب بود.ولی حقیقتش یه جورایی الان دیگه مثل اینکه دوستان حوضله جواب دادن ندارن و یا با جوابهای کوتاه مارو میپیچونن.واقعیت اینه که اون اول کمک بیشتری میشد.

من والا راستش خودم میدونم که زیاد خوب حرف نمیزنم و یا شاید خیلی اعتقادات سخت مذهبی داشته باشم که میدونم خیلیا خوششون نمیاد.واس خاطر همون احساس میکنم که دیگه دوستان لطفی نسبت به ما ندارن.به هر حال به دانایی و بزرگواری خودتون ببخشین.ما اینجا اومدیم که از شما یاد بگیریم.
به هر طریق بگذریم.

اقا من این شماره 3 هم تموم کردم.اون زنه چرا جنین رو بلعید؟والا من به زور یه چیزایی دستگیرم شد.میخواست خدا به دنیا بیاره؟این هذر هم همون چری بود فکر کنم.السا هم خواهرش بود؟البت ایتا رو از پست اول فهمیدم.
 
سلام
یا الله
سلام عرض کردیم.
داداش گلم یه سوال خارج ار موضوع برام سوال شده.چرا میگی از کلمه غذا استفاده نکینم؟
اين كلمه در عربي معناي بدي داره. توضيحش اينجا درست نيست.
حاجی ما این سایلنت هیل 3 هم تموم کردیم.والا به خدا چیزی نگرفتیم.ولی این پست اول خیلی خوب بود اما بیشترش راجه به شماره یک بود که.والا ما به این نتیجه رسیدیم که شاید این ضعف من توی زبان انکلیسی شاید بهتر باشه اصلا بازی نکنم.
اخه اون اولش که من بازی رو نمیشناختم و به کمک یه سری از دوستان بازی رو خوب فهمیدم برام خیلی جالب بود.ولی حقیقتش یه جورایی الان دیگه مثل اینکه دوستان حوضله جواب دادن ندارن و یا با جوابهای کوتاه مارو میپیچونن.واقعیت اینه که اون اول کمک بیشتری میشد.

من والا راستش خودم میدونم که زیاد خوب حرف نمیزنم و یا شاید خیلی اعتقادات سخت مذهبی داشته باشم که میدونم خیلیا خوششون نمیاد.واس خاطر همون احساس میکنم که دیگه دوستان لطفی نسبت به ما ندارن.به هر حال به دانایی و بزرگواری خودتون ببخشین.ما اینجا اومدیم که از شما یاد بگیریم.
به هر طریق بگذریم.

اقا من این شماره 3 هم تموم کردم.اون زنه چرا جنین رو بلعید؟والا من به زور یه چیزایی دستگیرم شد.میخواست خدا به دنیا بیاره؟این هذر هم همون چری بود فکر کنم.السا هم خواهرش بود؟البت ایتا رو از پست اول فهمیدم.
حميدجان دونه دونه سوالاتت رو بپرس تا ما جواب بديم.
همون پست اول توضيح داده شده. ببين اگه شماره يك رو بازي كرده باشي و پايان Good يا +Good رو گرفته باشي، اخرش روح مشترك شريل و السا ظاهر ميشه و يه نوزاد به هري ميده. اين همون هدر در شماره 3 و كاراكتر قابل بازيه.
هدر حاصل حلول روح آلسا و شريل در كالبدي جديده و السا مادر خدا بوده. پس جنين خدا در داخل بدن هدر وجود داشته. اين جنين بر اثر نفرت در خوابه و هدر هم فراموش كرده كيه. اون موجود اخر بازي همون جنين خداست كه هدر بالا مياردش و كلوديا قبل از نابودي اون رو مي بلعه و متولدش مي كنه.
تا اينجا مشكلي نيست؟
 
- ممکنه Sunderland از کلمه Sun(خورشید) گرفته شده باشه. خورشید نمادی از امید, شادمانی و هدف است. اگر Sunderland به عنوان "Sun above the land" تفسیر بشه, میتونه نمادی از عدم توانایی برای تمام چیزهایی که در دنیا ما وجود داره در نظر گرفته بشه.
البته بیشتر به sun under land شبیه هستش که باید عکس چیزی بشه سایلنت پیرامید گفته یعنی توانایی زیاد برای تمام چیزهایی که در دنیای ما وجود داره ...:d
تمام چیزی که ما میدونیم اینه که جیمز هرگز از سایلنت هیل برنگشت...
این قضیه معلومه از کجا نشئت میگیره داستان پسر (؟) فرانک ساندرلند که به سایلنت هیل اومد و برنگشت ولی کی میدونه که این آدم واقعاً همون "جیمز" خودمون باشه یعنی گفته شده جایی ؟ داریم اصلاً ؟ داریم ؟
اتاق 312 هم فقط یک نا امیدی دیگه برای جیمز بود. مری اینجا نیست. فقط یه اتاق خالی و خاطرات همسر جیمز و اوقاتی خوشی که با هم در سایلنت هیل داشتند و در کنار اینها, خاطره قتل. جیمز به حقیقت پی میبره. اما با اومدن حقیقت, امید میره. جیمز یک بار دیگه نا امید میشه. اون روی صندلی رو به روی تلویزیون میفته. این قسمت یادآور فردی هست که در اتاق 208 آپارتمان وود ساید مقابل تلویزیون بر روی صندلی کشته شده بود. این مرد جیمز بود...بعد از دیدن نوار ویدیویی, جیمز هیچ دلیلی برای ادامه زندگی نداشت. شاید اون تصور میکرد که باید خودش رو بکشه...اما باز هم اون صدای مری رو میشنوه:"جیمز, کجایی؟ من منتظرتم. من منتظر تو هستم. خواهش میکنم پیشم بیا."
کسی نظری در این مورد نداره ؟ میدونم خیلی بحث شده ولی حالا که امیر مطرحش کرده توی اون تاپیک خیلی دوست دارم بدونم آخرین نظر بچه ها در این مورد چیه ...
چرا جیمز بعد از دیدن اون فیلم به قتل(؟) رسیده ؟ چی رو میخواد این صحنه به ما نشون بده ؟ چرا یه شباهتی بین اون صحنه و مرگ هری توی شماره سوم هست ؟ بین این صحنه و هرگز برنگشتن جیمز از سایلنت هیل ارتباطی وجود داره ؟
یکی از تاریک ترین نقاط سری واسه من همین تیکه ست .
 
سلام
چه عجب شما كل‌كل فوتبالي رو دقايقي كنار گذاشتيد.:d
البته بیشتر به sun under land شبیه هستش که باید عکس چیزی بشه سایلنت پیرامید گفته یعنی توانایی زیاد برای تمام چیزهایی که در دنیای ما وجود داره ...:d
[h=3]نمي دونم ارتباطي داره يا نه.Mandarin ها يا‌دتون هست كه. اسم ديگه‌شون Underhanger هست.

mandarin.jpg


شبيه همين موجودات تو شماره 3 اومدن روي زمين در حالي كه تو شماره 2 از كف زمين به صورت وارونه آويزون بودند. شايد ارتباطي باشه بين‌شون!;)
این قضیه معلومه از کجا نشئت میگیره داستان پسر (؟) فرانک ساندرلند که به سایلنت هیل اومد و برنگشت ولی کی میدونه که این آدم واقعاً همون "جیمز" خودمون باشه یعنی گفته شده جایی ؟ داریم اصلاً ؟ داریم ؟
[/h]شايد جيمز از همون اول بازي جيمز مرده و الان ما داريم در دنياي زير خاك بازي مي كنيم.
[h=3]
[/h]کسی نظری در این مورد نداره ؟ میدونم خیلی بحث شده ولی حالا که امیر مطرحش کرده توی اون تاپیک خیلی دوست دارم بدونم آخرین نظر بچه ها در این مورد چیه ...
چرا جیمز بعد از دیدن اون فیلم به قتل(؟) رسیده ؟ چی رو میخواد این صحنه به ما نشون بده ؟ چرا یه شباهتی بین اون صحنه و مرگ هری توی شماره سوم هست ؟ بین این صحنه و هرگز برنگشتن جیمز از سایلنت هیل ارتباطی وجود داره ؟
یکی از تاریک ترین نقاط سری واسه من همین تیکه ست .
خب من نظرم رو گفتم.
Sun مفهومي ديگه هم داره.
 

کاربرانی که این گفتگو را مشاهده می‌کنند

تبلیغات متنی

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی همین حالا ثبت نام کن
or