بحث و تبادل نظر در مورد سری Silent Hill (خلاصه داستان در پست اول)

علاقه دارید کدام نسخه از سری بازی سایلنت هیل ریمیک بشود؟


  • مجموع رای دهنده‌ها
    42

Silent Dream

In madness you dwell
کاربر سایت
shf_banner.png

پس از گذشت ده سال از انتشار آخرین نسخه سایلنت هیل بالاخره کونامی در اکتبر سال 2022 نسخه جدیدی از این سری را با نام Silent Hill ƒ معرفی کرد. داستان بازی کاملا جدید خواهد بود و در سال 1960 و در ژاپن رخ میدهد و دنیایی زیبا ولی در عین حال وحشتناک را به تصویر میکشد. این بازی توسط NeoBards Entertainment در حال ساخت است و هنوز تاریخ انتشار آن مشخص نیست..
  1. نوشته شده توسط Ryūkishi07، مشهور برای رمان‌های تصویری ژاپنی که به معماهای قتل، وحشت روانی و فراطبیعی می‌پردازند.
  2. طراحی موجودات و شخصیت‌ها توسط kera
توسعه‌دهنده: NeoBards Entertainment
ناشر: Konami Digital Entertainment
کارگردان: Al Yang
تهیه‌کننده: Motoi Okamoto
نویسنده: Ryukishi07
طراح: kera
تاریخ انتشار: TBA (مشخص نیست)
پلتفرم‌ها: TBA (مشخص نیست)

wire.png

نویسنده ای به نام Harry Mason و همسرش در حین عبور از یک جاده، نوزادی را یافته و نام او را شریل می‌گذارند. چهار سال بعد همسر هری فوت می‌کند. سه سال پس از فوت همسرش، هری بنا به دلایلی تصمیم می‌گیرد با شریل به شهری که وی را در نزدیکی آن یافته بودند سفر کند. شب هنگام، در جاده‌ی کنار شهر، پلیسی موتورسوار از کنار آنها عبور کرده و توجه هری را جلب می کند. اندکی جلوتر، هری متوجه موتور پلیسی میشود که بدون سرنشین در کنار جاده افتاده در همین حین، در روبروی خود دختری را وسط جاده می‌بیند. برای اجتناب از تصادف با او، دیوانه‌وار فرمان را می چرخاند. اما ماشین منحرف شده و به دره‌ی کناری سقوط می‌کند. هری پس از به هوش آمدن، متوجه غیبت شریل می‌شود. در حین جستجو، شبح شریل را می‌بیند و به دنبال او می‌دود. در انتهای معبری تنگ، ناگهان همه‌چیز در تاریکی فرو می‌رود و چهره آنجا تغییر می‌کند. هری مصمم ادامه ‌می‌دهد اما در اثر حمله‌ی چند موجود هیولا مانند به حالت مرگ روی زمین می‌افتد.
وقتی هری بعد از آن حادثه در کافه ای بیدار می‌شود، با همان پلیس روبرو می‌شود. آنها با هم از اتفاقات عجیب شهر و حالت غیرعادی آن سخن می‌گویند. پلیس Cybil Bennet‌ نام دارد و به هری در یافتن شریل کمک می‌کند. حالت عادی شهر اینگونه است: خالی از سکنه، فرو رفته در مه، محصور شده توسط دره‌های عمیق و پر از هیولا. اما در حالت غیر عادی به تمامی این موارد تاریکی مطلق تکه گوشت های آویزان از در و دیوار سکوتی مرگبارتر هم اضافه میشود . هری در جستجوی شریل به مکان‌های زیادی از شهر مراجعه می‌کند: مدرسه، کلیسا، بیمارستان، فاضلاب، پارک تفریحی و در بعضی از آنها با شخصیت‌هایی آشنا می‌شود. با پیرزن عجیبی به نام Dahlia Gillespie در کلیسا، دکتر Michael Kaufmann و پرستاری به نام Lisa Garland در بیمارستان. همچنین مرتب شبح دختری را می‌بیند که باعث تصادف او شده بود به نام Alessa. دالیا اطلاعات زیادی درباره‌ی هری و شهر دارد دکتر کافمن و لیزا هم هر کدام مطالب جدیدی به اطلاعات هری اضافه میکنند. در طول بازی اطلاعات زیادی از شهر به دست می‌آوریم خواه از لابلای روزنامه‌های باطله و کتاب‌ها و خواه از این شخصیت‌ها. شهر مکانی نفرین شده بوده و در سال‌های جنگ‌های داخلی، اعدام‌های زیادی در زندان آن صورت گرفته است. شهر قدمت زیادی دارد و قرن‌ها قبل، بومیان ساکن آنجا بودند. از همان زمان، آیینی شیطانی در شهر رواج داشته است. در سده‌های اخیر، پس از سکونت مهاجران در شهر، تلفیقی از آیین باستانی شهر با آیین‌های مهاجران پدید می‌آید که با نام The Order شناخته می‌شود. پیروان و سردمداران این فرقه اعتقادات عجیب و خطرناکی‌ دارند. این فرقه به سه شاخه‌ی اصلی تقسیم می‌شود که یکی از آنها «مادر مقدس» می‌باشد. در راس این شاخه دالیا قرار دارد که آلسا دختر وی است. این فرقه به خدایی اعتقاد دارد که باید در روی زمین متولد شده سپس بهشت موعود فرقه را بنا کند. بر اساس مدارک به دست آمده، این خدا یک بار متولد شده و مرده است و حال باید برای بار دوم متولد یا فراخوانده شود. دالیا متوجه می‌شود که مشخصات دختر وی، آلسا، با مشخصات مادر خدا که در متون قدیمی پیش‌بینی شده هم‌خوانی دارد پس او را تربیت می‌کند تا مراسم تولد را انجام دهد. در این مراسم، باید مادر خدا سوزانده شود. مراسم در سن 7 سالگی آلسا انجام می‌شود و بدن کباب شده‌ی وی را به بیمارستان انتقال می‌دهند. اما او ناقص است. آلسا در نهایت درد و رنج، قسمتی از روح خودش را به صورت یک نوزاد از شهر بیرون می‌فرستد و با استفاده از قدرت ذهن خود، شهر را به جهنمی بی‌بدیل تبدیل می‌کند. دالیا برای اتمام نقشه خود، توسط خود آلسا، شریل را فرا می‌خواند تا روح مادر خدا تکمیل شود. در این بین دکتر کافمن مسئول امور پزشکی آلساست.
آلسا در برابر دالیا مقاومت می‌کند اما دالیا با فریب هری، خود را به آلسا می‌رساند و مراسم را مجدداً انجام می‌دهد اما در همین حین هری سر می‌رسد. روح شریل به آلسا می‌پیوندد تا مادر خدا کامل گردد. دکتر کافمن به قصد نابودی این روح، دارویی را به سمت وی پرتاب می‌کند اما اینکار باعث می‌شود خدا (در شماره‌ی اول این خدا با نام «سامایل» معرفی می گردد) متولد شود. در اولین اقدام، سامایل، دالیا را آتش می‌زند. اما هری با سامایل می‌جنگد و او را شکست می‌دهد. پس از نابودی سامایل، مادر خدا ظاهر می‌شود و نوزادی را به هری می‌دهد سپس، راه فرار از آن مهلکه را به او نشان می‌دهد.
هری نوزاد را از شهر دور کرده و در جایی به طور ناشناس او را بزرگ می‌کند. نام این نوزاد را Heather می‌گذارد. هدر کودکی عادی نبود و گاها ، رفتارهای عجیبی از خود بروز می‌داد.
17 سال پس از این ماجرا، دختر نفر دوم فرقه، یعنی «Claudia Wolf» تصمیم می‌گیرد آن نوزاد را پیدا کند تا مراسم دوباره به جریان بیفتد. با کمک کشیش دیگری به نام «Vincent»، کاراگاهی به نام «Douglas Cartland» را استخدام می‌کند تا این کودک را پیدا کند. داگلاس هدر را پیدا می‌کند اما از نیت اصلی کارفرمایان خود اطلاع ندارد. روزی که هدر به مرکز خرید شهر رفته‌بود،‌ داگلاس را در مقابل خود می‌بیند. هدر بی خبر از همه‌جا به خیال اینکه داگلاس یک مزاحم است، می‌گریزد ولی داگلاس قبلاً محل او را به کلودیا و وینسنت اطلاع داده‌است. هدر به سمت خانه و نزد هری حرکت می‌کند اما اطراف او پر از هیولاهایی هولناک شده است. در اینجا برای اولین بار، کلودیا را ملاقات می‌کند. کلودیا درتلاش است تا هدر چیزی را به یاد بیاورد. هدر پس از گذشتن از مرکز خرید و ایستگاه مترو، درساختمانی نیمه‌کاره در نزدیکی محل سکونت خود با وینسنت روبرو می‌شود.
هدر به آپارتمان خود می‌رسد اما درآنجا پدرش، هری را غرق در خون و بی‌جان می‌یابد. او کلودیا را در پشت‌بام می‌بیند و او را مسئول قتل پدرش می داند. هدر قصد انتقام دارد اما کلودیا به سایلنت هیل می‌رود. هدر به همراه داگلاس (که کمابیش به واقعیت پی برده است) به سمت سایلنت هیل حرکت می‌کند.
هدر تقریباً گذشته‌ی خود را به یاد آورده است؛ او همان روح واحد آلسا و شریل است که توسط مادر خدا به هری سپرده شد. پس از حلول روح آلسا و شریل، جنین خدا هم وارد بدن او شده است اما تحت تاثیر فراموشی هدر، عقیم مانده و برای بارور شدن، نیاز دارد تا آتش خشم و نفرت در درون هدر شعله‌ور شود. کلودیا در تمام طول داستان سعی بر این دارد تا همین میراث آلسا را بیدار کند و برای همین منظور، هری را می‌کشد تا او را از سر راه بردارد. در این میان، وینسنت که منافع خود را با تولد خدا در خطر می‌بیند، سعی می‌کند توسط هدر، کلودیا و عقایدش را نابود کند.
پس از رسیدن به شهر، هدر به بیمارستان می‌رود. او با راهنمایی‌های علنی یا مخفیانه‌ی وینسنت،‌ پدر کلودیا یعنی «لئونارد» را که در بیمارستان زندانی شده می‌کشد تا متاترون را به دست آورد. متاترون، نماد خیر و روشنی و در مقابل سامایل است و وینسنت تصور میکند متاترون میتواند در مبارزه با کلادیا به هدر کمک کند. در ادامه،‌هدر به کلیسای فرقه می‌رسد. کلودیا، وینسنت را ، که به زعم او خیانت کرده‌است، می‌کشد. هری مقداری از داروی دکتر کافمن را به شکل یه قرص به هدر داده بود. هدر آن قرص را می‌بلعد و در نتیجه، جنین خدا را بالا می‌آورد. کلودیا جنین را می‌بلعد و آنرا به شکل ناقص بارور می‌کند. در نهایت کلودیا به دست خدای متولد شده نابود می‌شود و هدر هم وی را می‌کشد. تا بار دیگر تفکرات منحرف فرقه برای به وجود آوردن خدا عقیم بماند.

آنچه که شما در بالا مطالعه کردید تنها بخشی از شهر و اتفاقات رخ داده در آن است در شماره های دوم و چهارم و پنجم از بازی بخشی دیگر از توانایی های شهر حضور پر رنگی دارد و آن هم قضاوت و مجازات است ، شهر به خاطر اتفاقاتی که به خود دیده است دارای قدرتهایی خاص است یکی از این قدرتها فراخواندن افراد است در شماره های دوم و پنجم ما شاهد حضور افرادی در شهر هستیم که به نوعی گناهکارند و شهر برای قضاوت در مورد آن ها ، دعوتشان کرده است .
جیمز ساندرلند مردی که زن مریضش را کشته است و همینطور الکس شفرد که باعث مرگ برادر کوچکتر خود شده است با پا گذاشتن به شهر اماده پاسخگویی به اشتباهاتی میشوند که سعی در فراموش کردن آن ها داشته اند ، صد البته که نوع بازجویی و قضاوت در این شهر مرموز نیز متفاوت است به جای حضور قاضی و هیئت منصفه و دادگاه ، تمام اتفاقات پیرامون شخصیت ها به نوعی اشتباه شخصیت را گوشزد میکنند از موجوداتی که با آنها مبارزه می‌کنید گرفته تا افراد سرگردان دیگری در شهر که خود گناهکارند .گو اینکه این خاصیت شهر در تمامی شماره ها وجود دارد ولی در شماره های مذکور از فرع به اصل بدل شده و محوریت بازی بر عمل انجام گرفته توسط شخصیت اصلی قرار دارد و بحث فرقه ، آلسا و غیره کمتر پرداخته شده است .
در این میان شماره ی چهارم بازی اما فضائی اختصاصی داشت در این شماره یکی از دست پرورده های یتیم خانه ی تحت رهبری فرقه به نام والتر سالیوان که پیرو حزب مادر مقدس است قصد متولد کردن خدا توسط مراسمی به نام قربانی کردن 21 نفر را دارد ، والتر که در کودکی توسط خانواده ی خود رها شده است تصور میکرد اتاقی که در آن بدنیا آمده است مادر او و در حقیقت خداست والتر که تصور میکند مادرش به خواب رفته است سعی دارد از طریق مراسم ذکر شده او را بیدار کند ، هر کدام از افرادی که برای قربانی شدن انتخاب شده اند باید دارای مشخصه ای باشد آخرین نفر این لیست که هدایت آن را بازیباز بر عهده دارد و دریافت کننده ی دانش و تکمیل کننده ی مراسم است ، هنری تونزند نام دارد که حال در همان اتاق تولد والتر زندگی میکند و در طول بازی با پی بردن به ماجرا و کمک های جوزف شرایبر که قبل از هنری در آن اتاق زندگی میکرده است قصد دارد جلوی تکمیل این مراسم را بگیرد . در انتها هنری تونزند با مبارزه با موجودی که والتر به وجود می آورد رویای به وجود آوردن خدا را بار دیگر خراب میکند .
علاوه بر شماره های ذکر شده دو بازی Silent Hill: Origins و Silent Hill: Shattered Memories نیز از سری معرفی شده اند که در اولی به زمان سوزانده شدن آلسا توسط دالیا و چگونگی زنده ماندن آلسا پرداخته شده و در دیگری اتفاقات شماره ی اول بعد از سال ها توسط هری بازسازی میشوند، گر چه با پایان کار تیم سازنده ی اصلی بازی که کار ساخت 4 شماره ی اول بازی را بر عهده داشتند این شماره ها به خوبی پرداخته نشده و دارای نواقصی در حیطه‌ی داستانی هستند اما همچنان سری سایلنت هیل دارای یکی از بهترین داستان ها در طول تاریخ بازیهای رایانه ای است.
لازم به ذکر است بر اساس این بازی تاکنون دو فیلم سینمایی نیز ساخته شده که شماره دوم (تا زمان نگارش این مقاله) هنوز اکران نگردیده است. با توجه به نظر مخاطبان، فیلم اول یکی از برترین و موفق‌ترین فیلم های ساخته شده بر اساس یک بازی ویدیویی می‌باشد.
همچنین شرکت کونامی در سال 2006 و به مناسبت اکران فیلم، مجموعه‌ای ویدیویی را بر روی رسانه‌ی UMD برای PSP عرضه نمود که با نام The Silent Hill Experience شناخته شده و شامل دو کمیک The Hunger و Dying Inside ، ترایلر شماره‌های 1 تا 4 بازی و فیلم، مصاحبه با آهنگ‌ساز افسانه‌ای سری به همراه کارگردان فیلم و برخی موسیقی‌های بازی می‌باشد.

دریافت خلاصه به صورت فایل pdf :دانلود
تهیه و تنظیم خلاصه : (msbazicenter)
مقالات تحلیلی بازی نوشته شده توسط ( Bone Crusher ) :
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش اول )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش دوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش سوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش چهارم )

تاپیک تحلیل بازی نوشته شده توسط ( nemesis ) ( کامل نشده ):
The Lost Memories ---پایه و اساس بازی بزرگ "Silent Hill" -- تحلیلی بزرگ برای این بازی

مقالات مختلف در مورد سری سایلنت هیل:
Silent Hill: Homecoming Plot
Silent Hill: Origins Plot
Silent Hill Shattered Memories Plot
داستان (Silent Hill: Orphan)
شباهت بین Homecoming و Silent Hill 2
تاریخ وقایع Silent Hill و Shepherd's Glen
دانلود Silent Hill 2 - The movie
ترجمه یادداشت های سایلنت هیل 2
ترجمه فارسی دیالوگ های بازی Silent Hill 2: Born from a Wish
سایلنت هیل 4: پرونده قربانیان
ساکنین South Ashfield Heights apartments- قسمت اول - قسمت دوم
یادداشتی کوتاه بر SILENT HILL: HOMECOMING
داستان نسخه اول فیلم سایلنت هیل
Silent Hill: Original Memories
Silent Hill HD Collection Achievements Guide
Little Baroness
جودی میسون
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 1
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 2
طرح اولیه موتور
سایلنت هیل پست 3
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 4
خاطرات الکس شپرد
داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 1 به صورت ویدیویی

163949 163950

داستان سایلت هیل 1 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​

داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 2 به صورت ویدیویی

163952 172258

داستان سایلت هیل 2 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​
 

Attachments

  • sh1.png
    sh1.png
    56.3 KB · مشاهده: 3,611
  • silenthill1.jpg
    silenthill1.jpg
    55.1 KB · مشاهده: 166
آخرین ویرایش:
سلام

شماره 2 هم اسمش Restless Dreams‌ بود.

sh2_xbox_us_platinum.jpg
ولی فکر کنم فقط واسه xbox سایلنت هیل 2 یه اسم هم کنارش داشت!!! اینطور نیست؟
 
فربدجان سایت برای فروش زیاده اما مطمون شو که سان*سور شده نباشن.
البته منم دیسک‌های بازی رو پیدا کردم.

والا اعتمادی ندارم. امکانش هست برام بفرستید؟هر کدومش داخل یه dvd هست دیگه؟ ماله شما که سانسور شده نیست که؟:d
 
تقریبا به جنون رسیدم.
مگه می‌شه کاری کرد ایلین سمت حوض خون نره!؟ بنظرم این یه مشکل اساسی واسه بازیه.
در طول بازی فقط یه بار یه جا پیش چندتا سگ جا گذاشتمش که برگشتم دیدم پر خونه. در ادامه خط روش نیافتاد!
حالا هم که ممکن نیست بشه والتر سالیوان رو قبل از اون کشت.
تو بازی‌ای که نهایت اسلحه رولوره و اونم با فاصله‌ی زیاد شلیک می‌کنه، روی والتر از ملی اتک ها هم نمی‌شه استفاده کرد.
فکر کن حالا یه بدبخت بخواد روی نرمال یا سخت بازی کنه. تا این‌جا هم خوب بیاد. هرچقدر هم که از ایلین خوب مراقبت کنه، تا بره نیزه جمع کنه و هنری هر نیزه رو به فاصله ده ثانیه(!) به غول بزنه و بعد والتر بیاد وسط و تازه شلیک با رولور (هر تیر 1 ثانیه) شروع بشه و بعد والتر روی زمین بیافته و تا دوباره بلند بشه نتونی حتی هدفتو پایین بگیری، با بهترین شرایط هم ایلین می‌ره توی حوض!اینجا زاویه متحرک دوربین هم برای رسوندنت به جنون نقش بسزایی داره! هی ایلین رو نشون می‌ده و دوباره که برمی‌گرده بهت می‌بینی داری یه وری می‌ری!

بازی بی‌نظیر بود اما پایان جالبی نداشت. باس داخل بازی نداشت! معمای آخری (گذاشتن توپ توی سبد و توپ بیلیارد روی میز!) یه جوریم کرد! هیچ چیزی از هنری معلوم نشد. برای دیدن پایان خوب باید معجزه کرد! دو تا اسلحه بیشتر نبود!
حتی نمی‌تونم با شماره دو قیاس کنم.
فضا و داستان فوق‌العاده بود اما این مشکلات کل شماره رو زیر سوال می‌برن. افول بازی از جایی شروع شد که باید از آیلین مراقبت می‌کردی. اگه کوتاه بود جالب می‌شد و دلهره خودشو داشت اما از نیمه‌ی بازی به بعد کارت مراقبت می‌شه و ترس کاملا گم می‌شه.
در RE4 باید از Ashley مراقبت می‌شد، اما فقط قسمت‌هایی.

در آخر هم اگه کسی ترینر یا سیوی روی Easy داره که توش ایلین سالم باشه حتما بهم بدین تا پایان خوبو بتونم ببینم! واسه من شد مراسم 21!
 
تقریبا به جنون رسیدم.
مگه می‌شه کاری کرد ایلین سمت حوض خون نره!؟ بنظرم این یه مشکل اساسی واسه بازیه.
در طول بازی فقط یه بار یه جا پیش چندتا سگ جا گذاشتمش که برگشتم دیدم پر خونه. در ادامه خط روش نیافتاد!
حالا هم که ممکن نیست بشه والتر سالیوان رو قبل از اون کشت.
تو بازی‌ای که نهایت اسلحه رولوره و اونم با فاصله‌ی زیاد شلیک می‌کنه، روی والتر از ملی اتک ها هم نمی‌شه استفاده کرد.
فکر کن حالا یه بدبخت بخواد روی نرمال یا سخت بازی کنه. تا این‌جا هم خوب بیاد. هرچقدر هم که از ایلین خوب مراقبت کنه، تا بره نیزه جمع کنه و هنری هر نیزه رو به فاصله ده ثانیه(!) به غول بزنه و بعد والتر بیاد وسط و تازه شلیک با رولور (هر تیر 1 ثانیه) شروع بشه و بعد والتر روی زمین بیافته و تا دوباره بلند بشه نتونی حتی هدفتو پایین بگیری، با بهترین شرایط هم ایلین می‌ره توی حوض!اینجا زاویه متحرک دوربین هم برای رسوندنت به جنون نقش بسزایی داره! هی ایلین رو نشون می‌ده و دوباره که برمی‌گرده بهت می‌بینی داری یه وری می‌ری!

بازی بی‌نظیر بود اما پایان جالبی نداشت. باس داخل بازی نداشت! معمای آخری (گذاشتن توپ توی سبد و توپ بیلیارد روی میز!) یه جوریم کرد! هیچ چیزی از هنری معلوم نشد. برای دیدن پایان خوب باید معجزه کرد! دو تا اسلحه بیشتر نبود!
حتی نمی‌تونم با شماره دو قیاس کنم.
فضا و داستان فوق‌العاده بود اما این مشکلات کل شماره رو زیر سوال می‌برن. افول بازی از جایی شروع شد که باید از آیلین مراقبت می‌کردی. اگه کوتاه بود جالب می‌شد و دلهره خودشو داشت اما از نیمه‌ی بازی به بعد کارت مراقبت می‌شه و ترس کاملا گم می‌شه.
در RE4 باید از Ashley مراقبت می‌شد، اما فقط قسمت‌هایی.

در آخر هم اگه کسی ترینر یا سیوی روی Easy داره که توش ایلین سالم باشه حتما بهم بدین تا پایان خوبو بتونم ببینم! واسه من شد مراسم 21!

دیگه انقدرها هم که شما میگید سخت نیست. سرعت آیلین برای رسیدن به حوض خون بستگی به این داره که اون در طول بازی چقدر صدمه دیده. اگر زیاد صدمه ببینه, در پایان بازی با سرعت بیشتری به سمت حوض خون میره و اگر هم صدمه کمتری دیده باشه با سرعت کمتری میره. و یک چیزه دیگه هم اینه که آیلین در طول بازی اصلاََ نمیمیره!! در اینجا میزان صدمه ای که میبینه, مهمه! و در مرحله پایانی بازی تاثیر میذاره! و شاید هم به این علت هست که شما نمیتونید آیلین رو نجات بدید. اگر شما پایان 21 قربانی گرفتید, به این معنا هست که در طول بازی اهمیتی به سلامتی آیلین ندادید و جن زدگی های که در اتاق رخ میداده رو از بین نبردید!
 
اتاقم در پایان بازی دقیقا چیزی شد که اول بازی بود.
ایلینو هم گفتم فقط یه جا پیش چند تا سگ جا موند.
چرا وقتی فقط یه باس وجود داره و روی اونم نمی‌شه از سلاح سرد استفاده کرد در بازی فقط یه کلت و رولور وجود داره!؟ می‌دونی چندتا خشاب باید روی والتر خالی شه؟ یا چقد طول می‌کشه این‌کار؟! وقتی هم Inventory رو پر از خشاب کنی باید دونه دونه نیزه‌ها رو برداری بیاری!
این بازی همزمان با RE4 بیرون اومده!
 
@sog_eros
در مورد پایان 21 قربانی:
در این پایان Henry موفق نمیشود Eileen را نجات دهد. در واقع او پس از رسیدن Eileen به دستگاه Walter را از بین میبرد. محیط شروع به ریزش میکند و Henry از شدت درد بر روی زمین می افتد. او سپس از جایش برمیخیزد و به نظر میرسد که تسخیر شده است. دوربین Walter کودک را نشان میدهد که وارد اتاق شده و از این وصال بسیار خشنود به نظر میرسد. همچنین در اتاق خود Walter حضور دارد و به دیوار تکیه داده است. در همین حین صدای گونده اخبار را میشنویم. او میگوید دیروز طی یک حادثه شوکه کننده جسد 6 زن و مرد اطراف جنگل های سایلنت هیل کشف شده است. 5 جسد پیشتر مرده بودند و نفر ششم پس از انتقال به بیمارستان جان خود را از دست داده است. نام قربانی ششم Eileen Galvin بوده است. آخرین جسد کشف شده مربوط به Henry Townshen میباشد که بنا به دلایل نامعلومی تشخیص جسد غیر ممکن بوده است. سپس باری دیگر خبری راجع به کشته شدن 5 پلیس به همراه مدیر ساختمان و همچنین مجروح شدن ساکنین آپارتمان پخش میشود. گویا این حادثه درست شبیه به حادثه ایست که چندسال پیش در سایلنت هیل روی داده بود...
در مبارزه با والتر هم از استراتژی بدی استفاده کردی, بهترین کار این هست که طبق این روش بری:
[LTR]-Run up to the creature's large head and use the Umbilical Cord to unlock the spears in the area
-Now that you have four empty spots in your inventory, grab each Spear of the Holy Mother on one of the sides of the creature and stab them all into it
-Do the same for the other side and Walter will become vincible once all eight spears have been used
-Use the Rusty Axe or Pickaxe of Despair to attack Walter, using the charge up attack
-While holding R2 and charging up move to the left of right to dodge Walter's bullets
-With the Rusty Axe you can perform the charge up attack from quite a distance away, but not with the Pickaxe
-For the Rusty Axe strategy, perform a charge up attack on Walter and instantly start charging up again, then you should be able to attack him again with a charge up right before he hits you -- sidestep left or right just in case he gets a shot away, though
-For the Pickaxe strategy, stay close to Walter while revolving around him and charging up, so you can strike him when the meter is full
-Once Walter falls on the ground the game is over[/LTR]
و مطمئن باش آیلین بی جهت, سریع به سمت حوض نمیره! یا شما خیلی در مبارزه با والتر کند عمل میکنید که ایلین کشته میشه یا این که در طول بازی خیلی صدمه دیده و جن زدگی های اتاق رو از بین نبردید!

و این بازی چه ارتباطی به RE4 داره؟:-/
 
اتاقم در پایان بازی دقیقا چیزی شد که اول بازی بود.
ایلینو هم گفتم فقط یه جا پیش چند تا سگ جا موند.
چرا وقتی فقط یه باس وجود داره و روی اونم نمی‌شه از سلاح سرد استفاده کرد در بازی فقط یه کلت و رولور وجود داره!؟ می‌دونی چندتا خشاب باید روی والتر خالی شه؟ یا چقد طول می‌کشه این‌کار؟! وقتی هم Inventory رو پر از خشاب کنی باید دونه دونه نیزه‌ها رو برداری بیاری!
این بازی همزمان با RE4 بیرون اومده!​



اون روز خواستم بهت تذکر بدم که آیلین را با دشمن ها تنها نزاری ، گفتم چون اوایل بازی بودی ممکنه برات اسپویل بشه :d
منم یکبار با یکی از روح ها تنهاش گذاشتم بعد که برگشتم دیدم چهره اش خونی شده و بعضی وقت ها می ایسته و با خودش حرف میزنه :d برای همین از سیو قبلی برگشتم و از اون به بعد هر وقت میخواستم رهاش کنم میرفتم به جای امن و جاش میذاشتم :d
به نظر من اول از همه بی خیال والتر شو و به نیزه ها برس بعد که والتر فانی شد برو سراغش
به هر حال این مشکلاتی که میگی به خاطر اینه که بازی را هول هولکی منتشر کرده بودن و هنوز کامل نشده بوده :d
 
ادی داستانش فرق می‌کنه.
اول اینکه ادی باس بازی حساب میشد. دوم اینکه وجه تشابهات جیمز و ادی اونها رو رو در روی هم قرار داده بود. سوم اینکه ادی جزو شخصیت‌های بازی بود نه دشمنان. چهارم هم اینکه جیمز با کشتن ادی دومین سر هرمی رو دریافت کرد یعنی جایزه بهش ندادن.
شاید حرف شما درست باشه اما میخوام بگم که ادی هم به هرحال یه آدم بودش دیگه :d ولی با این حرفتون موافق نیستم :d
ادی جزو شخصیت‌های بازی بود نه دشمنان
وقتی باهاش مبارزه میکنیم یعنی دشمن :d

تقریبا به جنون رسیدم.
مگه می‌شه کاری کرد ایلین سمت حوض خون نره!؟ بنظرم این یه مشکل اساسی واسه بازیه.
در طول بازی فقط یه بار یه جا پیش چندتا سگ جا گذاشتمش که برگشتم دیدم پر خونه. در ادامه خط روش نیافتاد!
حالا هم که ممکن نیست بشه والتر سالیوان رو قبل از اون کشت.
تو بازی‌ای که نهایت اسلحه رولوره و اونم با فاصله‌ی زیاد شلیک می‌کنه، روی والتر از ملی اتک ها هم نمی‌شه استفاده کرد.
فکر کن حالا یه بدبخت بخواد روی نرمال یا سخت بازی کنه. تا این‌جا هم خوب بیاد. هرچقدر هم که از ایلین خوب مراقبت کنه، تا بره نیزه جمع کنه و هنری هر نیزه رو به فاصله ده ثانیه(!) به غول بزنه و بعد والتر بیاد وسط و تازه شلیک با رولور (هر تیر 1 ثانیه) شروع بشه و بعد والتر روی زمین بیافته و تا دوباره بلند بشه نتونی حتی هدفتو پایین بگیری، با بهترین شرایط هم ایلین می‌ره توی حوض!اینجا زاویه متحرک دوربین هم برای رسوندنت به جنون نقش بسزایی داره! هی ایلین رو نشون می‌ده و دوباره که برمی‌گرده بهت می‌بینی داری یه وری می‌ری!

بازی بی‌نظیر بود اما پایان جالبی نداشت. باس داخل بازی نداشت! معمای آخری (گذاشتن توپ توی سبد و توپ بیلیارد روی میز!) یه جوریم کرد! هیچ چیزی از هنری معلوم نشد. برای دیدن پایان خوب باید معجزه کرد! دو تا اسلحه بیشتر نبود!
حتی نمی‌تونم با شماره دو قیاس کنم.
فضا و داستان فوق‌العاده بود اما این مشکلات کل شماره رو زیر سوال می‌برن. افول بازی از جایی شروع شد که باید از آیلین مراقبت می‌کردی. اگه کوتاه بود جالب می‌شد و دلهره خودشو داشت اما از نیمه‌ی بازی به بعد کارت مراقبت می‌شه و ترس کاملا گم می‌شه.
در RE4 باید از Ashley مراقبت می‌شد، اما فقط قسمت‌هایی.

در آخر هم اگه کسی ترینر یا سیوی روی Easy داره که توش ایلین سالم باشه حتما بهم بدین تا پایان خوبو بتونم ببینم! واسه من شد مراسم 21!
:)) نه بابا بازی مشکلی نداره که. اونجا آیلین اصلا باید بره سمت اون حوض خون. هیچ راهی هم نداره. اما به نظر من زیاد کشتنش سخت نبودا :-/ اما یه چیزی در مورد ترس بگم؟ همون وظیفه مراقبت از آیلین خودش به نوعی ترس به وجود میاره دیگه. حیف :( من فقط یه بار شماره 4 را بازی کردم.
و مطمئن باش آیلین بی جهت, سریع به سمت حوض نمیره! یا شما خیلی در مبارزه با والتر کند عمل میکنید که ایلین کشته میشه یا این که در طول بازی خیلی صدمه دیده و جن زدگی های اتاق رو از بین نبردید!

و این بازی چه ارتباطی به RE4 داره؟:-/
ایشون منظورش همون شباهت مواظبت از اشلی توسط لیون :x بودش. اما منم فکر میکنم آیلین خیلی صدمه دیده که شما اینقدر سختت بود که والتر را بکشی. چون به نظر من اصلا سخت نبود :d
 
در آخر هم اگه کسی ترینر یا سیوی روی Easy داره که توش ایلین سالم باشه حتما بهم بدین تا پایان خوبو بتونم ببینم! واسه من شد مراسم 21!
امیر توضیحات کامل رو در مورد بهترین استراتژی داد این قضیه تبر چندتا مزیت داره اولین که قدرتمنده دوم این که جای خشاب و این حرفها رو ازت نمیگیره ! بعدشم اینکه به اصالت سری که میگه همیشه سلاح سرد بردار کمک میکنه !:d
ولی اگر بازهم این کار کردی و جواب نداد معلومه عاصی کردی آیلین رو بهتره از این استفاده کنی .
توی آخرین سیو همه چی رو برات مرتب کردم هیچی نمیخواد برداری هم خون هم تیر هم جا به اندازه داری ، بندناف رو که استفاده کردی میتونی یه طرف نیزه‌ها رو برداری استفاده کنی روی موجود بعدش هم اونطرف !
تموم که شد فقط برو جلو والتر وایستا تیر خالی کن روش نه میخواد دربری نه هیچ چی بذار تیرش رو بزنه ، اگر وقت تلف نکنی خیلی قبل از اینکه آیلین بره تو گودال کار والتر تمومه !
فقط چک نکردم ببینم اتاق وضعش چطوره واسه escape باید اتاق رو هم پاکسازی کنی !
 
اوووه.... بالاخره Homcoming رو رو Hard تموم کردم.اشکمو در آورد انقدر این سخت بود.:(( با 20cc خون باید یه هیولای سگ جونو مثلا بکشیم. آخه انصاف کجا رفته!!!! :d ولی حال داد خدایی.

فقط یکی دو تا سوال. اونجا که الکس و جاشوا تو قایق هستن اتفاقی که میفته واقعی بود یا نه یا توهم بود؟ یعنی مقصر مرگ جاشوا الکس بود؟؟:-/

بعدش تو صحنه ی آخر که دوباره فکر کنم الکس رو همون تختیه که اول بازی روش بود، اون بالاسریش همون باباش بود نه؟؟ بعد طرف چی گفت تو سکانس آخر سریع رفت متوجه نشدم چی میگه:
فکر کنم الکس گفت چی کار دارین میکنین،بعد اون یکی گفت باید واقعیات رو بفهمی یه همچین چیزی بعد برق وصل کردن بهش و تموم شد!!! یه توضیح بدین ممنون میشم.:>
 
ممنون دوستان
اشکان عزیز ابتدا سیو تو رو می‌زنم و بازم اگه نشد با استفاده از شیوه‌ای که امیر گذاشت (استفاده از سلاح سرد) تمومش می‌کنم.
آره ایلین تمام هیکلش خونه!

بله شباهت رو از نظر مراقبت کردن از یه نفر نوشتم که توی RE4 به اوج رسیده بود.
با صرف یه مقدار وقت بیشتر این بازی یه شاهکار می‌شد.
 
ممنون اشکان عزیز، بالأخره پایان Escape رو دیدم!
جالبه که مهم‌ترین نکته توی این بازی مراقبت از ایلینه! توی این سیو به زور حرکت می‌کرد و وقتی والتر مرد هنوز خیلی مونده بود برسه پایین!
واسه من وقتی والتر و هنری حرف می‌زدن اون راه میافتاد و نیمه راهو قبل از شروع رفته بود! تنها اتفاقی هم که افتاد یه بار پیش چند تا اسنایفر جا موند!
مسلم جان کاش اسپویل می‌کردی!!

نمی‌دونم چرا توی بعضی بازی‌های بزرگ به پایان اهمیت زیادی داده نمی‌شه. توی سری سایلنت هیل پایان‌های 1 و 2 (3 رو بازی نکردم) واقعا بی‌نظیره اما به هرکس که HC رو بازی می‌کنه توصیه می‌کنم تمومش نکنه تا خاطره‌ی زیبایی ازش بمونه! Homecoming پایان‌های کوتاه و بی‌معنایی داشت. پایان‌های شماره 4 هم اون اتمسفر 1 و 2 رو به هیچ وجه ندارن.
خیلی ساه از کنار این مراسم بزرگ رد می‌شه و همه چی هنوز شروع نشده تموم می‌شه. این در حالیه که وقتی راز اون اتاق پشتی فاش می‌شه موهای تنت سیخ می‌شه و منتظر چیزهای بزرگ‌تری می‌شی.
 
آخرین ویرایش:
اوووه.... بالاخره Homcoming رو رو Hard تموم کردم.اشکمو در آورد انقدر این سخت بود.:(( با 20cc خون باید یه هیولای سگ جونو مثلا بکشیم. آخه انصاف کجا رفته!!!! :d ولی حال داد خدایی.

فقط یکی دو تا سوال. اونجا که الکس و جاشوا تو قایق هستن اتفاقی که میفته واقعی بود یا نه یا توهم بود؟ یعنی مقصر مرگ جاشوا الکس بود؟؟:-/

بعدش تو صحنه ی آخر که دوباره فکر کنم الکس رو همون تختیه که اول بازی روش بود، اون بالاسریش همون باباش بود نه؟؟ بعد طرف چی گفت تو سکانس آخر سریع رفت متوجه نشدم چی میگه:
فکر کنم الکس گفت چی کار دارین میکنین،بعد اون یکی گفت باید واقعیات رو بفهمی یه همچین چیزی بعد برق وصل کردن بهش و تموم شد!!! یه توضیح بدین ممنون میشم.:>
نه محسن توهم نبودش. اصلا آلکس به خاطر همین اتفاقه که خودش دچار بیماری روانی میشه و توی بیمارستان بررسی میشه. فکر کنم به این خاطر که ناخواسته باعث مرگ برادر کوچیکش میشه. نمیشه گفت مقصر بوده چون به نظر من کاملا ناخواسته بوده.
در مورد پایانش تو کجا را میگی:-/ شاید تو یه endingی را گرفتی که من ندیدمش :d

بله شباهت رو از نظر مراقبت کردن از یه نفر نوشتم که توی RE4 به اوج رسیده بود.
با صرف یه مقدار وقت بیشتر این بازی یه شاهکار می‌شد.
البته من باید بگم که هیچ شاهکاری به پای لیون :x نمیرسه :d
 
آخرین ویرایش:
نه محسن توهم نبودش. اصلا آلکس به خاطر همین اتفاقه که خودش دچار بیماری روانی میشه و توی بیمارستان بررسی میشه. فکر کنم به این خاطر که ناخواسته باعث مرگ برادر کوچیکش میشه. نمیشه گفت مقصر بوده چون به نظر من کاملا ناخواسته بوده.
در مورد پایانش تو کجا را میگی:-/ شاید تو یه endingی را گرفتی که من ندیدمش :d
/QUOTE]

ببین وقتی من boss آخر که همون جاش بود رو کشتم؛ دوباره الکس سر درد گرفت و افتاد. یهو نشون داد که رو همون تختی هست که اول بازی بوده و 2 نفرم تو اون اتاقن. نفر بالا سریش چون ماسک رو صورتش بود نتونستم درست بفهمم ولی فکر میکنم احتمال زیاد بابای الکس بود. یکی دیگه هم اونور پای دستگاه تولید برق بود. ولی میگم دقیق جملشو نفهمیدم. همون چیزی که تو پست قبل گفتم رو برداشت کردم. میشا تو چه پایانی رو دیدی؟:-/
 
نه محسن توهم نبودش. اصلا آلکس به خاطر همین اتفاقه که خودش دچار بیماری روانی میشه و توی بیمارستان بررسی میشه. فکر کنم به این خاطر که ناخواسته باعث مرگ برادر کوچیکش میشه. نمیشه گفت مقصر بوده چون به نظر من کاملا ناخواسته بوده.
در مورد پایانش تو کجا را میگی:-/ شاید تو یه endingی را گرفتی که من ندیدمش :d
/QUOTE]

ببین وقتی من boss آخر که همون جاش بود رو کشتم؛ دوباره الکس سر درد گرفت و افتاد. یهو نشون داد که رو همون تختی هست که اول بازی بوده و 2 نفرم تو اون اتاقن. نفر بالا سریش چون ماسک رو صورتش بود نتونستم درست بفهمم ولی فکر میکنم احتمال زیاد بابای الکس بود. یکی دیگه هم اونور پای دستگاه تولید برق بود. ولی میگم دقیق جملشو نفهمیدم. همون چیزی که تو پست قبل گفتم رو برداشت کردم. میشا تو چه پایانی رو دیدی؟:-/
من اون پایان را دیدم که آلکس و دختره با هم از شهر فرار میکنن :d ولی این پایانی که تو گرفتییش را ندیدم. :(
 

کاربرانی که این گفتگو را مشاهده می‌کنند

تبلیغات متنی

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی همین حالا ثبت نام کن
or