بحث و تبادل نظر در مورد سری Silent Hill (خلاصه داستان در پست اول)

علاقه دارید کدام نسخه از سری بازی سایلنت هیل ریمیک بشود؟


  • مجموع رای دهنده‌ها
    42

Silent Dream

In madness you dwell
کاربر سایت
shf_banner.png

پس از گذشت ده سال از انتشار آخرین نسخه سایلنت هیل بالاخره کونامی در اکتبر سال 2022 نسخه جدیدی از این سری را با نام Silent Hill ƒ معرفی کرد. داستان بازی کاملا جدید خواهد بود و در سال 1960 و در ژاپن رخ میدهد و دنیایی زیبا ولی در عین حال وحشتناک را به تصویر میکشد. این بازی توسط NeoBards Entertainment در حال ساخت است و هنوز تاریخ انتشار آن مشخص نیست..
  1. نوشته شده توسط Ryūkishi07، مشهور برای رمان‌های تصویری ژاپنی که به معماهای قتل، وحشت روانی و فراطبیعی می‌پردازند.
  2. طراحی موجودات و شخصیت‌ها توسط kera
توسعه‌دهنده: NeoBards Entertainment
ناشر: Konami Digital Entertainment
کارگردان: Al Yang
تهیه‌کننده: Motoi Okamoto
نویسنده: Ryukishi07
طراح: kera
تاریخ انتشار: TBA (مشخص نیست)
پلتفرم‌ها: TBA (مشخص نیست)

wire.png

نویسنده ای به نام Harry Mason و همسرش در حین عبور از یک جاده، نوزادی را یافته و نام او را شریل می‌گذارند. چهار سال بعد همسر هری فوت می‌کند. سه سال پس از فوت همسرش، هری بنا به دلایلی تصمیم می‌گیرد با شریل به شهری که وی را در نزدیکی آن یافته بودند سفر کند. شب هنگام، در جاده‌ی کنار شهر، پلیسی موتورسوار از کنار آنها عبور کرده و توجه هری را جلب می کند. اندکی جلوتر، هری متوجه موتور پلیسی میشود که بدون سرنشین در کنار جاده افتاده در همین حین، در روبروی خود دختری را وسط جاده می‌بیند. برای اجتناب از تصادف با او، دیوانه‌وار فرمان را می چرخاند. اما ماشین منحرف شده و به دره‌ی کناری سقوط می‌کند. هری پس از به هوش آمدن، متوجه غیبت شریل می‌شود. در حین جستجو، شبح شریل را می‌بیند و به دنبال او می‌دود. در انتهای معبری تنگ، ناگهان همه‌چیز در تاریکی فرو می‌رود و چهره آنجا تغییر می‌کند. هری مصمم ادامه ‌می‌دهد اما در اثر حمله‌ی چند موجود هیولا مانند به حالت مرگ روی زمین می‌افتد.
وقتی هری بعد از آن حادثه در کافه ای بیدار می‌شود، با همان پلیس روبرو می‌شود. آنها با هم از اتفاقات عجیب شهر و حالت غیرعادی آن سخن می‌گویند. پلیس Cybil Bennet‌ نام دارد و به هری در یافتن شریل کمک می‌کند. حالت عادی شهر اینگونه است: خالی از سکنه، فرو رفته در مه، محصور شده توسط دره‌های عمیق و پر از هیولا. اما در حالت غیر عادی به تمامی این موارد تاریکی مطلق تکه گوشت های آویزان از در و دیوار سکوتی مرگبارتر هم اضافه میشود . هری در جستجوی شریل به مکان‌های زیادی از شهر مراجعه می‌کند: مدرسه، کلیسا، بیمارستان، فاضلاب، پارک تفریحی و در بعضی از آنها با شخصیت‌هایی آشنا می‌شود. با پیرزن عجیبی به نام Dahlia Gillespie در کلیسا، دکتر Michael Kaufmann و پرستاری به نام Lisa Garland در بیمارستان. همچنین مرتب شبح دختری را می‌بیند که باعث تصادف او شده بود به نام Alessa. دالیا اطلاعات زیادی درباره‌ی هری و شهر دارد دکتر کافمن و لیزا هم هر کدام مطالب جدیدی به اطلاعات هری اضافه میکنند. در طول بازی اطلاعات زیادی از شهر به دست می‌آوریم خواه از لابلای روزنامه‌های باطله و کتاب‌ها و خواه از این شخصیت‌ها. شهر مکانی نفرین شده بوده و در سال‌های جنگ‌های داخلی، اعدام‌های زیادی در زندان آن صورت گرفته است. شهر قدمت زیادی دارد و قرن‌ها قبل، بومیان ساکن آنجا بودند. از همان زمان، آیینی شیطانی در شهر رواج داشته است. در سده‌های اخیر، پس از سکونت مهاجران در شهر، تلفیقی از آیین باستانی شهر با آیین‌های مهاجران پدید می‌آید که با نام The Order شناخته می‌شود. پیروان و سردمداران این فرقه اعتقادات عجیب و خطرناکی‌ دارند. این فرقه به سه شاخه‌ی اصلی تقسیم می‌شود که یکی از آنها «مادر مقدس» می‌باشد. در راس این شاخه دالیا قرار دارد که آلسا دختر وی است. این فرقه به خدایی اعتقاد دارد که باید در روی زمین متولد شده سپس بهشت موعود فرقه را بنا کند. بر اساس مدارک به دست آمده، این خدا یک بار متولد شده و مرده است و حال باید برای بار دوم متولد یا فراخوانده شود. دالیا متوجه می‌شود که مشخصات دختر وی، آلسا، با مشخصات مادر خدا که در متون قدیمی پیش‌بینی شده هم‌خوانی دارد پس او را تربیت می‌کند تا مراسم تولد را انجام دهد. در این مراسم، باید مادر خدا سوزانده شود. مراسم در سن 7 سالگی آلسا انجام می‌شود و بدن کباب شده‌ی وی را به بیمارستان انتقال می‌دهند. اما او ناقص است. آلسا در نهایت درد و رنج، قسمتی از روح خودش را به صورت یک نوزاد از شهر بیرون می‌فرستد و با استفاده از قدرت ذهن خود، شهر را به جهنمی بی‌بدیل تبدیل می‌کند. دالیا برای اتمام نقشه خود، توسط خود آلسا، شریل را فرا می‌خواند تا روح مادر خدا تکمیل شود. در این بین دکتر کافمن مسئول امور پزشکی آلساست.
آلسا در برابر دالیا مقاومت می‌کند اما دالیا با فریب هری، خود را به آلسا می‌رساند و مراسم را مجدداً انجام می‌دهد اما در همین حین هری سر می‌رسد. روح شریل به آلسا می‌پیوندد تا مادر خدا کامل گردد. دکتر کافمن به قصد نابودی این روح، دارویی را به سمت وی پرتاب می‌کند اما اینکار باعث می‌شود خدا (در شماره‌ی اول این خدا با نام «سامایل» معرفی می گردد) متولد شود. در اولین اقدام، سامایل، دالیا را آتش می‌زند. اما هری با سامایل می‌جنگد و او را شکست می‌دهد. پس از نابودی سامایل، مادر خدا ظاهر می‌شود و نوزادی را به هری می‌دهد سپس، راه فرار از آن مهلکه را به او نشان می‌دهد.
هری نوزاد را از شهر دور کرده و در جایی به طور ناشناس او را بزرگ می‌کند. نام این نوزاد را Heather می‌گذارد. هدر کودکی عادی نبود و گاها ، رفتارهای عجیبی از خود بروز می‌داد.
17 سال پس از این ماجرا، دختر نفر دوم فرقه، یعنی «Claudia Wolf» تصمیم می‌گیرد آن نوزاد را پیدا کند تا مراسم دوباره به جریان بیفتد. با کمک کشیش دیگری به نام «Vincent»، کاراگاهی به نام «Douglas Cartland» را استخدام می‌کند تا این کودک را پیدا کند. داگلاس هدر را پیدا می‌کند اما از نیت اصلی کارفرمایان خود اطلاع ندارد. روزی که هدر به مرکز خرید شهر رفته‌بود،‌ داگلاس را در مقابل خود می‌بیند. هدر بی خبر از همه‌جا به خیال اینکه داگلاس یک مزاحم است، می‌گریزد ولی داگلاس قبلاً محل او را به کلودیا و وینسنت اطلاع داده‌است. هدر به سمت خانه و نزد هری حرکت می‌کند اما اطراف او پر از هیولاهایی هولناک شده است. در اینجا برای اولین بار، کلودیا را ملاقات می‌کند. کلودیا درتلاش است تا هدر چیزی را به یاد بیاورد. هدر پس از گذشتن از مرکز خرید و ایستگاه مترو، درساختمانی نیمه‌کاره در نزدیکی محل سکونت خود با وینسنت روبرو می‌شود.
هدر به آپارتمان خود می‌رسد اما درآنجا پدرش، هری را غرق در خون و بی‌جان می‌یابد. او کلودیا را در پشت‌بام می‌بیند و او را مسئول قتل پدرش می داند. هدر قصد انتقام دارد اما کلودیا به سایلنت هیل می‌رود. هدر به همراه داگلاس (که کمابیش به واقعیت پی برده است) به سمت سایلنت هیل حرکت می‌کند.
هدر تقریباً گذشته‌ی خود را به یاد آورده است؛ او همان روح واحد آلسا و شریل است که توسط مادر خدا به هری سپرده شد. پس از حلول روح آلسا و شریل، جنین خدا هم وارد بدن او شده است اما تحت تاثیر فراموشی هدر، عقیم مانده و برای بارور شدن، نیاز دارد تا آتش خشم و نفرت در درون هدر شعله‌ور شود. کلودیا در تمام طول داستان سعی بر این دارد تا همین میراث آلسا را بیدار کند و برای همین منظور، هری را می‌کشد تا او را از سر راه بردارد. در این میان، وینسنت که منافع خود را با تولد خدا در خطر می‌بیند، سعی می‌کند توسط هدر، کلودیا و عقایدش را نابود کند.
پس از رسیدن به شهر، هدر به بیمارستان می‌رود. او با راهنمایی‌های علنی یا مخفیانه‌ی وینسنت،‌ پدر کلودیا یعنی «لئونارد» را که در بیمارستان زندانی شده می‌کشد تا متاترون را به دست آورد. متاترون، نماد خیر و روشنی و در مقابل سامایل است و وینسنت تصور میکند متاترون میتواند در مبارزه با کلادیا به هدر کمک کند. در ادامه،‌هدر به کلیسای فرقه می‌رسد. کلودیا، وینسنت را ، که به زعم او خیانت کرده‌است، می‌کشد. هری مقداری از داروی دکتر کافمن را به شکل یه قرص به هدر داده بود. هدر آن قرص را می‌بلعد و در نتیجه، جنین خدا را بالا می‌آورد. کلودیا جنین را می‌بلعد و آنرا به شکل ناقص بارور می‌کند. در نهایت کلودیا به دست خدای متولد شده نابود می‌شود و هدر هم وی را می‌کشد. تا بار دیگر تفکرات منحرف فرقه برای به وجود آوردن خدا عقیم بماند.

آنچه که شما در بالا مطالعه کردید تنها بخشی از شهر و اتفاقات رخ داده در آن است در شماره های دوم و چهارم و پنجم از بازی بخشی دیگر از توانایی های شهر حضور پر رنگی دارد و آن هم قضاوت و مجازات است ، شهر به خاطر اتفاقاتی که به خود دیده است دارای قدرتهایی خاص است یکی از این قدرتها فراخواندن افراد است در شماره های دوم و پنجم ما شاهد حضور افرادی در شهر هستیم که به نوعی گناهکارند و شهر برای قضاوت در مورد آن ها ، دعوتشان کرده است .
جیمز ساندرلند مردی که زن مریضش را کشته است و همینطور الکس شفرد که باعث مرگ برادر کوچکتر خود شده است با پا گذاشتن به شهر اماده پاسخگویی به اشتباهاتی میشوند که سعی در فراموش کردن آن ها داشته اند ، صد البته که نوع بازجویی و قضاوت در این شهر مرموز نیز متفاوت است به جای حضور قاضی و هیئت منصفه و دادگاه ، تمام اتفاقات پیرامون شخصیت ها به نوعی اشتباه شخصیت را گوشزد میکنند از موجوداتی که با آنها مبارزه می‌کنید گرفته تا افراد سرگردان دیگری در شهر که خود گناهکارند .گو اینکه این خاصیت شهر در تمامی شماره ها وجود دارد ولی در شماره های مذکور از فرع به اصل بدل شده و محوریت بازی بر عمل انجام گرفته توسط شخصیت اصلی قرار دارد و بحث فرقه ، آلسا و غیره کمتر پرداخته شده است .
در این میان شماره ی چهارم بازی اما فضائی اختصاصی داشت در این شماره یکی از دست پرورده های یتیم خانه ی تحت رهبری فرقه به نام والتر سالیوان که پیرو حزب مادر مقدس است قصد متولد کردن خدا توسط مراسمی به نام قربانی کردن 21 نفر را دارد ، والتر که در کودکی توسط خانواده ی خود رها شده است تصور میکرد اتاقی که در آن بدنیا آمده است مادر او و در حقیقت خداست والتر که تصور میکند مادرش به خواب رفته است سعی دارد از طریق مراسم ذکر شده او را بیدار کند ، هر کدام از افرادی که برای قربانی شدن انتخاب شده اند باید دارای مشخصه ای باشد آخرین نفر این لیست که هدایت آن را بازیباز بر عهده دارد و دریافت کننده ی دانش و تکمیل کننده ی مراسم است ، هنری تونزند نام دارد که حال در همان اتاق تولد والتر زندگی میکند و در طول بازی با پی بردن به ماجرا و کمک های جوزف شرایبر که قبل از هنری در آن اتاق زندگی میکرده است قصد دارد جلوی تکمیل این مراسم را بگیرد . در انتها هنری تونزند با مبارزه با موجودی که والتر به وجود می آورد رویای به وجود آوردن خدا را بار دیگر خراب میکند .
علاوه بر شماره های ذکر شده دو بازی Silent Hill: Origins و Silent Hill: Shattered Memories نیز از سری معرفی شده اند که در اولی به زمان سوزانده شدن آلسا توسط دالیا و چگونگی زنده ماندن آلسا پرداخته شده و در دیگری اتفاقات شماره ی اول بعد از سال ها توسط هری بازسازی میشوند، گر چه با پایان کار تیم سازنده ی اصلی بازی که کار ساخت 4 شماره ی اول بازی را بر عهده داشتند این شماره ها به خوبی پرداخته نشده و دارای نواقصی در حیطه‌ی داستانی هستند اما همچنان سری سایلنت هیل دارای یکی از بهترین داستان ها در طول تاریخ بازیهای رایانه ای است.
لازم به ذکر است بر اساس این بازی تاکنون دو فیلم سینمایی نیز ساخته شده که شماره دوم (تا زمان نگارش این مقاله) هنوز اکران نگردیده است. با توجه به نظر مخاطبان، فیلم اول یکی از برترین و موفق‌ترین فیلم های ساخته شده بر اساس یک بازی ویدیویی می‌باشد.
همچنین شرکت کونامی در سال 2006 و به مناسبت اکران فیلم، مجموعه‌ای ویدیویی را بر روی رسانه‌ی UMD برای PSP عرضه نمود که با نام The Silent Hill Experience شناخته شده و شامل دو کمیک The Hunger و Dying Inside ، ترایلر شماره‌های 1 تا 4 بازی و فیلم، مصاحبه با آهنگ‌ساز افسانه‌ای سری به همراه کارگردان فیلم و برخی موسیقی‌های بازی می‌باشد.

دریافت خلاصه به صورت فایل pdf :دانلود
تهیه و تنظیم خلاصه : (msbazicenter)
مقالات تحلیلی بازی نوشته شده توسط ( Bone Crusher ) :
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش اول )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش دوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش سوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش چهارم )

تاپیک تحلیل بازی نوشته شده توسط ( nemesis ) ( کامل نشده ):
The Lost Memories ---پایه و اساس بازی بزرگ "Silent Hill" -- تحلیلی بزرگ برای این بازی

مقالات مختلف در مورد سری سایلنت هیل:
Silent Hill: Homecoming Plot
Silent Hill: Origins Plot
Silent Hill Shattered Memories Plot
داستان (Silent Hill: Orphan)
شباهت بین Homecoming و Silent Hill 2
تاریخ وقایع Silent Hill و Shepherd's Glen
دانلود Silent Hill 2 - The movie
ترجمه یادداشت های سایلنت هیل 2
ترجمه فارسی دیالوگ های بازی Silent Hill 2: Born from a Wish
سایلنت هیل 4: پرونده قربانیان
ساکنین South Ashfield Heights apartments- قسمت اول - قسمت دوم
یادداشتی کوتاه بر SILENT HILL: HOMECOMING
داستان نسخه اول فیلم سایلنت هیل
Silent Hill: Original Memories
Silent Hill HD Collection Achievements Guide
Little Baroness
جودی میسون
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 1
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 2
طرح اولیه موتور
سایلنت هیل پست 3
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 4
خاطرات الکس شپرد
داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 1 به صورت ویدیویی

163949 163950

داستان سایلت هیل 1 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​

داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 2 به صورت ویدیویی

163952 172258

داستان سایلت هیل 2 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​
 

Attachments

  • sh1.png
    sh1.png
    56.3 KB · مشاهده: 3,611
  • silenthill1.jpg
    silenthill1.jpg
    55.1 KB · مشاهده: 166
آخرین ویرایش:
:))
همین جمله کافیه تا کل تاپیک جامه دریده،عربده زنان سر به بیابان نهند.




این جا رو بخون همه چی رو کامل توضیح داده.

بازی‌سنتر | مقاله‌ها | PC | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش دوم )
دادا دمت گرم.دارم میخونم.خیلی باحاله.خداییش خیلی چیزارو برام روشن کرده.ایول.
اقا با این حساب ما زیاد از بازی چیزی نفهمیده بودیما:d
همین جمله کافیه تا کل تاپیک جامه دریده،عربده زنان سر به بیابان نهند.
اینجارو نگرفتم حاجی

درود
دوستان بنده یه وبلاگی درست کردم که دارم در اون ترجمه رمان سایلنت هیل 2 رو قرار میدم.
البته وبلاگ هنوز به طور کلی آماده نشده.
http://www.silentheaven.loxblog.com/
داش امیر کارت حرف نداره.یه دوننه ای بخدا.دیدمش.دمت گرم خداییش.
دوستای گلم من اونجارو رد کردم.الان تو هتلم.عجب فضای خوفی داره.فکر کنم داره بازی تموم میشه نه.خداییش مارو از کروزندگی انداخت این بازی.از سر کار یه کله میایم میشینیم پای بازی.

---------- نوشته در 05:36 PM اضافه شد ---------- نوشته قبلی در 04:49 PM ارسال شده بود ----------

یاالله
دوباره سلام.اقا من الان قیافم اینجوریه:-oمن الان این مقاله رو خوندم که این رفیقمون ادرس داد.بابا این فقط بازیه یا نمیدونم چی بگم والاهه.عجب چیزی بود.چقدر عمق داره.اصلا نادخل گرفتار شدم.
 
درود
دوستان بنده یه وبلاگی درست کردم که دارم در اون ترجمه رمان سایلنت هیل 2 رو قرار میدم.
البته وبلاگ هنوز به طور کلی آماده نشده.
http://www.silentheaven.loxblog.com/

بسیار عالی، کارت مثل همیشه فوق‌العادست امیر. :-bd امیدوارم موفق باشی و به مرور زمان وب سایتت رو گسترش بدی و کامل‌ترش کنی.


@oxford
حمید خان پیشنهاد می‌کنم برای اینکه بیشتر با داستان شهر سایلنت هیل آشنا بشی حتماً نسخه اول رو بازی کنی. اگر هم به هر دلیلی نمی‌تونی، مقالات تحلیلی امیر حسین عزیز رو در این مورد بخون. نسخه سوم و چهارم هم خودشون کلی حرف برای گفتن دارند، اون‌ها رو هم از دست نده.
 
داش امیر کارت حرف نداره.یه دوننه ای بخدا.دیدمش.دمت گرم خداییش
قربونت حمید جان
ممنونم ازت

بسیار عالی، کارت مثل همیشه فوق‌العادست امیر. :-bd امیدوارم موفق باشی و به مرور زمان وب سایتت رو گسترش بدی و کامل‌ترش کنی.
ممنون علی جون, نظر لطفت
اتفاقاََ میخوام بخش های دیگه ای هم بهش اضافه کنم...فعلا ترجمه داستان تموم بشه!:d
خودم به شخصه از رمان SH2 خیلی خوشم اومده!:d
========================================================
Akihiro Imamura تهیه کننده سایلنت هیل 2 گفته که:
"این یه تکنیکه که همه چیز رو بیان نکنی. بعضی از قسمت ها رو بگذاریم بر عهده تصورات شما, این کار باعث میشه که ترس و اضطراب هم بیشتر بشه."
 
آخرین ویرایش:
سلام
اینکه یک شخص هیولایی رو می‌بینه و یکی دیگه نه نمی تونه دلیل خوبی باشه که اونها هیولا نیستند. چون شخص دوم هم باید اونها رو ببینه اما به شکل موجودی عادی. اما با گفته اواکو موافقم.
=========================
کارت درسته امیرخان. >:d
 
@oxford
حمید خان پیشنهاد می‌کنم برای اینکه بیشتر با داستان شهر سایلنت هیل آشنا بشی حتماً نسخه اول رو بازی کنی. اگر هم به هر دلیلی نمی‌تونی، مقالات تحلیلی امیر حسین عزیز رو در این مورد بخون. نسخه سوم و چهارم هم خودشون کلی حرف برای گفتن دارند، اون‌ها رو هم از دست نده.

سلام.
داش علی والا یکی دیگه از دوستان هم قبلا بم گفته برم سایلنت هیل یکو بازی کنم ولی خدایش گرافیکش خیلی ستمه.اما این شماره 2 خیلی بم چسبید.خداروشکر تهران این 2 روز تعطیله میتونم تمومش کنم.چون هنوز هتلو زیاد نرفتم جلو.
اقا من بازم اون مقاله را خوندم.خیلی فاز داد.فقط یه سوال داشتم.تو اون مقاله هی میگفت با استناد به ال.ام.این ال.ام چیه؟ما که تو بازی ندیدیم.
 
سلام.
داش علی والا یکی دیگه از دوستان هم قبلا بم گفته برم سایلنت هیل یکو بازی کنم ولی خدایش گرافیکش خیلی ستمه.اما این شماره 2 خیلی بم چسبید.خداروشکر تهران این 2 روز تعطیله میتونم تمومش کنم.چون هنوز هتلو زیاد نرفتم جلو.
اقا من بازم اون مقاله را خوندم.خیلی فاز داد.فقط یه سوال داشتم.تو اون مقاله هی میگفت با استناد به ال.ام.این ال.ام چیه؟ما که تو بازی ندیدیم.
حمید جان LM بخشی از یک کتاب راهنما که برای سایلنت هیل 3 منتشر شده بود هست.
توی LM در مورد داستان,شخصیت های بازی... توضیح داده شده!
اگر دوست داشتی اطلاعات بیشتری در مورد بازی کسب کنی میتونی به این تاپیک هم سر بزنی, خیلی مقاله عالی هست!
The Lost Memories ---پایه و اساس بازی بزرگ "Silent Hill" -- تحلیلی بزرگ برای این بازی
کارت درسته امیرخان. >:d
ممنون مسعود جان
 
آخرین ویرایش:
سلام
همونطور که امیرجان گفت، LM یا The Lost Memories نام مهم‌ترین منبع برای شناخت سری بازی‌های سایلنت هیله.
راستی حمید‌جان پیشنهاد می‌کنم شماره 2 رو یک بار تموم کنی و بعد دوباره شروع. اما این بار خیلی با حوصله تا هم ریزه‌کاری های داستان رو از دست ندی هم پایان‌های دیگه‌ش رو ببینی.
 
دوستان شرمنده پا برهنه می پرم وسط بحثتون :دی
منم می خواستم نظرم رو در مورد هیولا بگم و اینکه بنا به تصورات من و تجربه ای که در بازی داشتم در هر قسمت هیولاها تحت نیروی خاصی رخ نشون می دادن
مثلا در نسخه ی اول هیولا در حقیقت تجسمات ذهن آلسا بودن و در شماره دوم احتمالا تصویر انسانهایی بودند که ذهن جیمز یا حتی مری اونا رو به شکل هیولا می دید، در شماره ی 3 غلبه ی تفکرات کلودیا بر ذهن هدر بود که شاید اشخاصی رو به شکل هیولا می دید و در شماره 4 هر چه بود کابوسهای پریشان والتر بود که در رویاهای هنری تجسم پیدا می کرد

یه نکته ی رو من مطرح کنم البته به صورت یک سوال، حالا بازم هم نمی دونم اگه اشتباه می کنم شما دوستان راهنمایی کنین، ما در ادیان و مذاهب مختلف چشم بزرخی یا یه همچین چیزی رو داریم که باطن آدما رو نشون میده، درست میگم؟ می تونیم هیولاهای در بازی رو نمادی از باطن انسانها در نظر بگیریم ؟
 
حمید جان LM بخشی از یک کتاب راهنما که برای سایلنت هیل 3 منتشر شده بود هست.
توی LM در مورد داستان,شخصیت های بازی... توضیح داده شده!
اگر دوست داشتی اطلاعات بیشتری در مورد بازی کسب کنی میتونی به این تاپیک هم سر بزنی, خیلی مقاله عالی هست!
The Lost Memories ---پایه و اساس بازی بزرگ "Silent Hill" -- تحلیلی بزرگ برای این بازی

ممنون مسعود جان
یاالله
سلام.
والله ما هرچی بیشتر اینجا پلاس میشیم بیشتر منبع و داستان و مقاله میبینیم راجع به بازی که هر چی میگذره سنگین تر و طولانیتر میشه.خدمت داش امیر گلم بگم که اونجایی هم که شما فرمودی رفتم خوندم.نه همشو.اقا خیلی طولانی بود.ولی عجب چیزی بود.البته فکر کنم خیلی اساسی تر و کلی تر توضیح داده بود.به هر حال دمت گرم داش.

سلام
همونطور که امیرجان گفت، LM یا The Lost Memories نام مهم‌ترین منبع برای شناخت سری بازی‌های سایلنت هیله.
راستی حمید‌جان پیشنهاد می‌کنم شماره 2 رو یک بار تموم کنی و بعد دوباره شروع. اما این بار خیلی با حوصله تا هم ریزه‌کاری های داستان رو از دست ندی هم پایان‌های دیگه‌ش رو ببینی.
دادا واقعیتش این امیرخان هم همینجا رو ادرس داد.والاهه فعلا تو کف همین 2 اونقدر هستم که.فعلا باید تمومش کنم.اخرشام دیگه.البته من خودم چیز زیادی از بازی نفهمیده بودم.اما این مقالاتی که داداشای گلم زحمتشو کشیدن و بم معرفی کردن خیلی کمکم کرد.راجع به همین انواع پایانهای بازی هم میخواستم صحبت کنم که فک کنم اول بازیو تموم کنم بهتره.البته خوندم که چی میشه.:dکلی هم ضد حال خوردیم که اخرشو فهمیدم.اما برای فهمیدن خیلی خوب بود.
یه نکته ی رو من مطرح کنم البته به صورت یک سوال، حالا بازم هم نمی دونم اگه اشتباه می کنم شما دوستان راهنمایی کنین، ما در ادیان و مذاهب مختلف چشم بزرخی یا یه همچین چیزی رو داریم که باطن آدما رو نشون میده، درست میگم؟ می تونیم هیولاهای در بازی رو نمادی از باطن انسانها در نظر بگیریم ؟
سلام ابجی.
والا تو این مورد من یه نموره اطلاعات دارم.ما تو همین اسلام خودمون هم چشم برزخی داریم.یا بگیم چشم بصیرت.خدا شاهده ما توی هیئتمون چندتا از این روشن دلها داریم.اگه بچه ها حال کردین براتون خاطراتشو تعریف میکنم.چه چشم دل باشه چه چشم برزخی چه چشم بصیرت وچه ارتباط با ارواح و جنیان.والا ما مادربزرگمون-خدا رحمتش کنه-از این مدیومای خفن روزگار بود.اخرشم که بنده خدا مجنون شد.به فاتحه هم براش بفذستید.
این مادربزرگ ما خیلی از این چیزا میدید.خداشاهده همشم عین حقیقته.
فقط شرمنده دوستای گلم،من ربطشو به این بازی نمیفهمم.
داداشای و ابجیای گلم خداییش به ما ربطی نداره.ولی اونطور که میدونین من زیاد اینجا فعال نبودم با این که یه 3-4 سالی اینجا هم عضو بودم.اصن میدونید چی شد که ما گرفتار این فرومتون شدیم.همین که بچه هاتون باهم صمیمیند و احترام همو دارید و خیلی هم شلوغ پلوغه.ولی والاه چند روزی که ما اینجا مهمونتون هستیم خیلی خلوت شده اینجا.باز خدارو شکر امروز یکی دو تا پست دیدیم.من نمیخوام فضولی کرده باشم خداشاهده ولی اونطور که من صفحات قبل اینجا رو میخوندم اینجا خیلی فعال بود.با هم بحثای فلسفی و قشنگی میکردید که هزاران البته از سواد ما خارجه ولی کم کم استفاده که میکردیم.خداییش خیلی بیروح شده اینجا.من واس اینکه از بازی سر در بیارم حدود 100-150 صفحه قبل رو میخوندم.خداییش خیلی با هم شوخی میکردیدن.بحث میکردین.اصلا به دل ادم مینشست این فرمتون.احساس میکنم الان بعضی از دوستاتون نیستن.شماها هم خداییش نیستین دیگه.بازم امیدوارم از پاقدم نحس ما نبوده باشه.
 
یاالله
سلام.
والله ما هرچی بیشتر اینجا پلاس میشیم بیشتر منبع و داستان و مقاله میبینیم راجع به بازی که هر چی میگذره سنگین تر و طولانیتر میشه.خدمت داش امیر گلم بگم که اونجایی هم که شما فرمودی رفتم خوندم.نه همشو.اقا خیلی طولانی بود.ولی عجب چیزی بود.البته فکر کنم خیلی اساسی تر و کلی تر توضیح داده بود.به هر حال دمت گرم داش.
درود!
حمید جان شما نمیخواد همش رو یه جا بخونی! هر دفعه یه قسمتش رو بخون!:d
اگر واقعاََ به چیزهای فلسفی و روانشناسی علاقه داری, این مقاله ای که معرفی کردم رو حتماََ بخونش!

یه نکته ی رو من مطرح کنم البته به صورت یک سوال، حالا بازم هم نمی دونم اگه اشتباه می کنم شما دوستان راهنمایی کنین، ما در ادیان و مذاهب مختلف چشم بزرخی یا یه همچین چیزی رو داریم که باطن آدما رو نشون میده، درست میگم؟ می تونیم هیولاهای در بازی رو نمادی از باطن انسانها در نظر بگیریم ؟
متوجه منظورت نشدم دقیقاََ:d
منظورت اینه که مثلاََ پرستارهای سایلنت هیل 2 ممکنه نمادی از باطن انسان ها باشند؟ یا مثلاََ سگ های سایلنت هیل 3؟:-/
 
درود

@Devil-Girl

حالا در حد اطلاعاتم پاسخ سؤال شما رو میدم. اول این نکته رو عرض کنم که هدایت بحث به سمت مسائل اعتقادی و مذهبی چندان جلوه خوبی نداره. یکی از دلایلی که این بازی تو ایران غیر مجاز محسوب میشه همین تفکر اشتباهه که این عنوان به منظور تحت الشعاع قرار دادن اعتقادات مذهبیه مخاطبه، البته همین موضوع هم بستگی به دید مخاطب داره. افرادی که همچین برداشتی می‌کنند نگاه سطحی به این عنوان دارند. پس بهتره برداشت‌های مذهبی و اعتقادی از مسائل این بازی نداشته باشیم هر چند ممکنه بعضی از مسائلی که تو داستان مطرح شده در مذاهب و اعتقادات مختلف مصداقی داشته باشه.

بگذریم. چشم بصیرت برای دیدن حقایقی هست که با چشم سر دیده نمیشه. افرادی که به این مقام رسیدند می‌توانند از پس پرده، حقایقی رو ببینند که در بعضی از موارد عقل انسان از درکشان عاجزه، آن‌ها می‌توانند ذات هر چیزی رو ببینند که این افراد از مقربان و پرهیزگاران هستند. این روح انسان هست که می‌بینه و می‌شنوه ولی به کمک چشم و گوش جسم. وقتی که روح انسان فارغ از جسم بشه (هنگام مرگ) از محدودیت‌ها رها میشه برای همین عالم برزخ رو درک میکنه و حقایق رو میبینه. افرادی هستند که در زمان حیات هم با اعمالشون این محدویت‌ها رو کنار می‌زنند و روحشون رو از جسم مادی آزاد می‌کنند، پس این افراد با اعمال صحیحشون به همچین مقامی رسیدند. حتی افرادی که به این مقام می‌رسند صورت واقعی گناهان رو می‌بینند ولی این به واسطه تقرب اون‌هاست.

و از اینجا به بعد نظر خودمه: ما می‌دونیم که در داستان بازی، شهر به وسیله یک نیروی شیطانی احاطه شده. افرادی که وارد این شهر میشن، بسته به دلیل حضورشون حقایقی رو می‌بینند، حقایقی که دلیل حضورشون رو تو شهر توجیه می‌:کنه. همون طور که می‌دونیم شخصیت‌های اصلی در این شهر چیزی به جز شر و نکبت و پریشانی نمی‌بینند (به دلیل وجود نیروی شیطانی). این حقیقت حضور اون‌هاست. به نظر من شهر سایلنت هیل نمادی از برزخ هست. در برزخ افراد صورت واقعی اعمالشون رو می‌بینند. افراد پرهیزگار خوبی‌ها و افراد گنه کار بدی‌هار رو به چشم می‌بینند. اینکه می‌گیم میهمانان سایلنت هیل دعوت شدگان به دنیای ذهنی افراد مختلف هستند منظور همینه. هر چیزی تو دنیای سایلنت هیل یک نماد هست. این نمادها ذهنیات دعوت کنندگان رو نشون میده، ولی مطمئناً این تفکرات و ذهنیات خوشایند نیست. ولی افرادی که در دنیای سایلنت هیل هیچ چیز فراواقعی نمی‌بینند، این افراد هیچ زمینه‌ای برای دیدن این مسائل ندارند. پس با وجود نظریه دعوت کنندگان اینکه بگیم تمامی افرادی که در شهر حضور پیدا می‌کنند افراد گناه کاری هستند تفکر اشتباهی هست.

پ.ن: دوستان فکر کنم الآن دیگه وقته تغییر نظر سنجیه! ایده‌ها رو بریزید وسط میز!

ماندگار باشید.
 
بنده هم قصد ندارم به هیچ وجه وارد مسائل اعتقادی بشم و همین نظر آقا علی رو در مورد سایلنت هیل و برزخ درونش دارم. البته بازم بگم این نظر شخصیمه و تصور من بر اینه که افرادی که در سایلنت هیل هستند صورت واقعی و باطن افراد یا اعمالشون رو می بینن
 
درود
و از اینجا به بعد نظر خودمه: ما می‌دونیم که در داستان بازی، شهر به وسیله یک نیروی شیطانی احاطه شده. افرادی که وارد این شهر میشن، بسته به دلیل حضورشون حقایقی رو می‌بینند، حقایقی که دلیل حضورشون رو تو شهر توجیه می‌:کنه. همون طور که می‌دونیم شخصیت‌های اصلی در این شهر چیزی به جز شر و نکبت و پریشانی نمی‌بینند (به دلیل وجود نیروی شیطانی). این حقیقت حضور اون‌هاست. به نظر من شهر سایلنت هیل نمادی از برزخ هست. در برزخ افراد صورت واقعی اعمالشون رو می‌بینند. افراد پرهیزگار خوبی‌ها و افراد گنه کار بدی‌هار رو به چشم می‌بینند. اینکه می‌گیم میهمانان سایلنت هیل دعوت شدگان به دنیای ذهنی افراد مختلف هستند منظور همینه. هر چیزی تو دنیای سایلنت هیل یک نماد هست. این نمادها ذهنیات دعوت کنندگان رو نشون میده، ولی مطمئناً این تفکرات و ذهنیات خوشایند نیست. ولی افرادی که در دنیای سایلنت هیل هیچ چیز فراواقعی نمی‌بینند، این افراد هیچ زمینه‌ای برای دیدن این مسائل ندارند. پس با وجود نظریه دعوت کنندگان اینکه بگیم تمامی افرادی که در شهر حضور پیدا می‌کنند افراد گناه کاری هستند تفکر اشتباهی هست.

پ.ن: دوستان فکر کنم الآن دیگه وقته تغییر نظر سنجیه! ایده‌ها رو بریزید وسط میز!

ماندگار باشید.
علی به نکته جالبی اشاره کردی! منم با اون قسمت حرفت که قرمز کردم, موافقم.
یه سوال:
ادی فقط یه سگ رو کشته بود و به پای صاحب سگ هم شلیک کرده بود درسته دیگه؟!
من فکر نکنم این گناه خیلی بزرگی حساب بشه که بخواد به خاطرش انقدر عذاب بکشه! مگر اینکه کارهای دیگه ای هم کرده باشه!
طبق صحبت علی(اونجوری که من برداشت کردم), ادی به دنیای ذهنی شخص خاصی دعوت شده؟ مثلاََ صاحب سگ؟

پ.ن: من چند صفحه قبل گفتم که نظر سنجی رو عوض کنیم! ولی خب کسی زیاد توجه نکرد!
این نظر منه:
بهترین قسمت از نظر داستانی؟ (نظر شخصی: فقط بین 4 قسمت اول)
 
آخرین ویرایش:

کاربرانی که این گفتگو را مشاهده می‌کنند

تبلیغات متنی

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی همین حالا ثبت نام کن
or