بحث و تبادل نظر در مورد سری Silent Hill (خلاصه داستان در پست اول)

علاقه دارید کدام نسخه از سری بازی سایلنت هیل ریمیک بشود؟


  • مجموع رای دهنده‌ها
    42

Silent Dream

In madness you dwell
کاربر سایت
shf_banner.png

پس از گذشت ده سال از انتشار آخرین نسخه سایلنت هیل بالاخره کونامی در اکتبر سال 2022 نسخه جدیدی از این سری را با نام Silent Hill ƒ معرفی کرد. داستان بازی کاملا جدید خواهد بود و در سال 1960 و در ژاپن رخ میدهد و دنیایی زیبا ولی در عین حال وحشتناک را به تصویر میکشد. این بازی توسط NeoBards Entertainment در حال ساخت است و هنوز تاریخ انتشار آن مشخص نیست..
  1. نوشته شده توسط Ryūkishi07، مشهور برای رمان‌های تصویری ژاپنی که به معماهای قتل، وحشت روانی و فراطبیعی می‌پردازند.
  2. طراحی موجودات و شخصیت‌ها توسط kera
توسعه‌دهنده: NeoBards Entertainment
ناشر: Konami Digital Entertainment
کارگردان: Al Yang
تهیه‌کننده: Motoi Okamoto
نویسنده: Ryukishi07
طراح: kera
تاریخ انتشار: TBA (مشخص نیست)
پلتفرم‌ها: TBA (مشخص نیست)

wire.png

نویسنده ای به نام Harry Mason و همسرش در حین عبور از یک جاده، نوزادی را یافته و نام او را شریل می‌گذارند. چهار سال بعد همسر هری فوت می‌کند. سه سال پس از فوت همسرش، هری بنا به دلایلی تصمیم می‌گیرد با شریل به شهری که وی را در نزدیکی آن یافته بودند سفر کند. شب هنگام، در جاده‌ی کنار شهر، پلیسی موتورسوار از کنار آنها عبور کرده و توجه هری را جلب می کند. اندکی جلوتر، هری متوجه موتور پلیسی میشود که بدون سرنشین در کنار جاده افتاده در همین حین، در روبروی خود دختری را وسط جاده می‌بیند. برای اجتناب از تصادف با او، دیوانه‌وار فرمان را می چرخاند. اما ماشین منحرف شده و به دره‌ی کناری سقوط می‌کند. هری پس از به هوش آمدن، متوجه غیبت شریل می‌شود. در حین جستجو، شبح شریل را می‌بیند و به دنبال او می‌دود. در انتهای معبری تنگ، ناگهان همه‌چیز در تاریکی فرو می‌رود و چهره آنجا تغییر می‌کند. هری مصمم ادامه ‌می‌دهد اما در اثر حمله‌ی چند موجود هیولا مانند به حالت مرگ روی زمین می‌افتد.
وقتی هری بعد از آن حادثه در کافه ای بیدار می‌شود، با همان پلیس روبرو می‌شود. آنها با هم از اتفاقات عجیب شهر و حالت غیرعادی آن سخن می‌گویند. پلیس Cybil Bennet‌ نام دارد و به هری در یافتن شریل کمک می‌کند. حالت عادی شهر اینگونه است: خالی از سکنه، فرو رفته در مه، محصور شده توسط دره‌های عمیق و پر از هیولا. اما در حالت غیر عادی به تمامی این موارد تاریکی مطلق تکه گوشت های آویزان از در و دیوار سکوتی مرگبارتر هم اضافه میشود . هری در جستجوی شریل به مکان‌های زیادی از شهر مراجعه می‌کند: مدرسه، کلیسا، بیمارستان، فاضلاب، پارک تفریحی و در بعضی از آنها با شخصیت‌هایی آشنا می‌شود. با پیرزن عجیبی به نام Dahlia Gillespie در کلیسا، دکتر Michael Kaufmann و پرستاری به نام Lisa Garland در بیمارستان. همچنین مرتب شبح دختری را می‌بیند که باعث تصادف او شده بود به نام Alessa. دالیا اطلاعات زیادی درباره‌ی هری و شهر دارد دکتر کافمن و لیزا هم هر کدام مطالب جدیدی به اطلاعات هری اضافه میکنند. در طول بازی اطلاعات زیادی از شهر به دست می‌آوریم خواه از لابلای روزنامه‌های باطله و کتاب‌ها و خواه از این شخصیت‌ها. شهر مکانی نفرین شده بوده و در سال‌های جنگ‌های داخلی، اعدام‌های زیادی در زندان آن صورت گرفته است. شهر قدمت زیادی دارد و قرن‌ها قبل، بومیان ساکن آنجا بودند. از همان زمان، آیینی شیطانی در شهر رواج داشته است. در سده‌های اخیر، پس از سکونت مهاجران در شهر، تلفیقی از آیین باستانی شهر با آیین‌های مهاجران پدید می‌آید که با نام The Order شناخته می‌شود. پیروان و سردمداران این فرقه اعتقادات عجیب و خطرناکی‌ دارند. این فرقه به سه شاخه‌ی اصلی تقسیم می‌شود که یکی از آنها «مادر مقدس» می‌باشد. در راس این شاخه دالیا قرار دارد که آلسا دختر وی است. این فرقه به خدایی اعتقاد دارد که باید در روی زمین متولد شده سپس بهشت موعود فرقه را بنا کند. بر اساس مدارک به دست آمده، این خدا یک بار متولد شده و مرده است و حال باید برای بار دوم متولد یا فراخوانده شود. دالیا متوجه می‌شود که مشخصات دختر وی، آلسا، با مشخصات مادر خدا که در متون قدیمی پیش‌بینی شده هم‌خوانی دارد پس او را تربیت می‌کند تا مراسم تولد را انجام دهد. در این مراسم، باید مادر خدا سوزانده شود. مراسم در سن 7 سالگی آلسا انجام می‌شود و بدن کباب شده‌ی وی را به بیمارستان انتقال می‌دهند. اما او ناقص است. آلسا در نهایت درد و رنج، قسمتی از روح خودش را به صورت یک نوزاد از شهر بیرون می‌فرستد و با استفاده از قدرت ذهن خود، شهر را به جهنمی بی‌بدیل تبدیل می‌کند. دالیا برای اتمام نقشه خود، توسط خود آلسا، شریل را فرا می‌خواند تا روح مادر خدا تکمیل شود. در این بین دکتر کافمن مسئول امور پزشکی آلساست.
آلسا در برابر دالیا مقاومت می‌کند اما دالیا با فریب هری، خود را به آلسا می‌رساند و مراسم را مجدداً انجام می‌دهد اما در همین حین هری سر می‌رسد. روح شریل به آلسا می‌پیوندد تا مادر خدا کامل گردد. دکتر کافمن به قصد نابودی این روح، دارویی را به سمت وی پرتاب می‌کند اما اینکار باعث می‌شود خدا (در شماره‌ی اول این خدا با نام «سامایل» معرفی می گردد) متولد شود. در اولین اقدام، سامایل، دالیا را آتش می‌زند. اما هری با سامایل می‌جنگد و او را شکست می‌دهد. پس از نابودی سامایل، مادر خدا ظاهر می‌شود و نوزادی را به هری می‌دهد سپس، راه فرار از آن مهلکه را به او نشان می‌دهد.
هری نوزاد را از شهر دور کرده و در جایی به طور ناشناس او را بزرگ می‌کند. نام این نوزاد را Heather می‌گذارد. هدر کودکی عادی نبود و گاها ، رفتارهای عجیبی از خود بروز می‌داد.
17 سال پس از این ماجرا، دختر نفر دوم فرقه، یعنی «Claudia Wolf» تصمیم می‌گیرد آن نوزاد را پیدا کند تا مراسم دوباره به جریان بیفتد. با کمک کشیش دیگری به نام «Vincent»، کاراگاهی به نام «Douglas Cartland» را استخدام می‌کند تا این کودک را پیدا کند. داگلاس هدر را پیدا می‌کند اما از نیت اصلی کارفرمایان خود اطلاع ندارد. روزی که هدر به مرکز خرید شهر رفته‌بود،‌ داگلاس را در مقابل خود می‌بیند. هدر بی خبر از همه‌جا به خیال اینکه داگلاس یک مزاحم است، می‌گریزد ولی داگلاس قبلاً محل او را به کلودیا و وینسنت اطلاع داده‌است. هدر به سمت خانه و نزد هری حرکت می‌کند اما اطراف او پر از هیولاهایی هولناک شده است. در اینجا برای اولین بار، کلودیا را ملاقات می‌کند. کلودیا درتلاش است تا هدر چیزی را به یاد بیاورد. هدر پس از گذشتن از مرکز خرید و ایستگاه مترو، درساختمانی نیمه‌کاره در نزدیکی محل سکونت خود با وینسنت روبرو می‌شود.
هدر به آپارتمان خود می‌رسد اما درآنجا پدرش، هری را غرق در خون و بی‌جان می‌یابد. او کلودیا را در پشت‌بام می‌بیند و او را مسئول قتل پدرش می داند. هدر قصد انتقام دارد اما کلودیا به سایلنت هیل می‌رود. هدر به همراه داگلاس (که کمابیش به واقعیت پی برده است) به سمت سایلنت هیل حرکت می‌کند.
هدر تقریباً گذشته‌ی خود را به یاد آورده است؛ او همان روح واحد آلسا و شریل است که توسط مادر خدا به هری سپرده شد. پس از حلول روح آلسا و شریل، جنین خدا هم وارد بدن او شده است اما تحت تاثیر فراموشی هدر، عقیم مانده و برای بارور شدن، نیاز دارد تا آتش خشم و نفرت در درون هدر شعله‌ور شود. کلودیا در تمام طول داستان سعی بر این دارد تا همین میراث آلسا را بیدار کند و برای همین منظور، هری را می‌کشد تا او را از سر راه بردارد. در این میان، وینسنت که منافع خود را با تولد خدا در خطر می‌بیند، سعی می‌کند توسط هدر، کلودیا و عقایدش را نابود کند.
پس از رسیدن به شهر، هدر به بیمارستان می‌رود. او با راهنمایی‌های علنی یا مخفیانه‌ی وینسنت،‌ پدر کلودیا یعنی «لئونارد» را که در بیمارستان زندانی شده می‌کشد تا متاترون را به دست آورد. متاترون، نماد خیر و روشنی و در مقابل سامایل است و وینسنت تصور میکند متاترون میتواند در مبارزه با کلادیا به هدر کمک کند. در ادامه،‌هدر به کلیسای فرقه می‌رسد. کلودیا، وینسنت را ، که به زعم او خیانت کرده‌است، می‌کشد. هری مقداری از داروی دکتر کافمن را به شکل یه قرص به هدر داده بود. هدر آن قرص را می‌بلعد و در نتیجه، جنین خدا را بالا می‌آورد. کلودیا جنین را می‌بلعد و آنرا به شکل ناقص بارور می‌کند. در نهایت کلودیا به دست خدای متولد شده نابود می‌شود و هدر هم وی را می‌کشد. تا بار دیگر تفکرات منحرف فرقه برای به وجود آوردن خدا عقیم بماند.

آنچه که شما در بالا مطالعه کردید تنها بخشی از شهر و اتفاقات رخ داده در آن است در شماره های دوم و چهارم و پنجم از بازی بخشی دیگر از توانایی های شهر حضور پر رنگی دارد و آن هم قضاوت و مجازات است ، شهر به خاطر اتفاقاتی که به خود دیده است دارای قدرتهایی خاص است یکی از این قدرتها فراخواندن افراد است در شماره های دوم و پنجم ما شاهد حضور افرادی در شهر هستیم که به نوعی گناهکارند و شهر برای قضاوت در مورد آن ها ، دعوتشان کرده است .
جیمز ساندرلند مردی که زن مریضش را کشته است و همینطور الکس شفرد که باعث مرگ برادر کوچکتر خود شده است با پا گذاشتن به شهر اماده پاسخگویی به اشتباهاتی میشوند که سعی در فراموش کردن آن ها داشته اند ، صد البته که نوع بازجویی و قضاوت در این شهر مرموز نیز متفاوت است به جای حضور قاضی و هیئت منصفه و دادگاه ، تمام اتفاقات پیرامون شخصیت ها به نوعی اشتباه شخصیت را گوشزد میکنند از موجوداتی که با آنها مبارزه می‌کنید گرفته تا افراد سرگردان دیگری در شهر که خود گناهکارند .گو اینکه این خاصیت شهر در تمامی شماره ها وجود دارد ولی در شماره های مذکور از فرع به اصل بدل شده و محوریت بازی بر عمل انجام گرفته توسط شخصیت اصلی قرار دارد و بحث فرقه ، آلسا و غیره کمتر پرداخته شده است .
در این میان شماره ی چهارم بازی اما فضائی اختصاصی داشت در این شماره یکی از دست پرورده های یتیم خانه ی تحت رهبری فرقه به نام والتر سالیوان که پیرو حزب مادر مقدس است قصد متولد کردن خدا توسط مراسمی به نام قربانی کردن 21 نفر را دارد ، والتر که در کودکی توسط خانواده ی خود رها شده است تصور میکرد اتاقی که در آن بدنیا آمده است مادر او و در حقیقت خداست والتر که تصور میکند مادرش به خواب رفته است سعی دارد از طریق مراسم ذکر شده او را بیدار کند ، هر کدام از افرادی که برای قربانی شدن انتخاب شده اند باید دارای مشخصه ای باشد آخرین نفر این لیست که هدایت آن را بازیباز بر عهده دارد و دریافت کننده ی دانش و تکمیل کننده ی مراسم است ، هنری تونزند نام دارد که حال در همان اتاق تولد والتر زندگی میکند و در طول بازی با پی بردن به ماجرا و کمک های جوزف شرایبر که قبل از هنری در آن اتاق زندگی میکرده است قصد دارد جلوی تکمیل این مراسم را بگیرد . در انتها هنری تونزند با مبارزه با موجودی که والتر به وجود می آورد رویای به وجود آوردن خدا را بار دیگر خراب میکند .
علاوه بر شماره های ذکر شده دو بازی Silent Hill: Origins و Silent Hill: Shattered Memories نیز از سری معرفی شده اند که در اولی به زمان سوزانده شدن آلسا توسط دالیا و چگونگی زنده ماندن آلسا پرداخته شده و در دیگری اتفاقات شماره ی اول بعد از سال ها توسط هری بازسازی میشوند، گر چه با پایان کار تیم سازنده ی اصلی بازی که کار ساخت 4 شماره ی اول بازی را بر عهده داشتند این شماره ها به خوبی پرداخته نشده و دارای نواقصی در حیطه‌ی داستانی هستند اما همچنان سری سایلنت هیل دارای یکی از بهترین داستان ها در طول تاریخ بازیهای رایانه ای است.
لازم به ذکر است بر اساس این بازی تاکنون دو فیلم سینمایی نیز ساخته شده که شماره دوم (تا زمان نگارش این مقاله) هنوز اکران نگردیده است. با توجه به نظر مخاطبان، فیلم اول یکی از برترین و موفق‌ترین فیلم های ساخته شده بر اساس یک بازی ویدیویی می‌باشد.
همچنین شرکت کونامی در سال 2006 و به مناسبت اکران فیلم، مجموعه‌ای ویدیویی را بر روی رسانه‌ی UMD برای PSP عرضه نمود که با نام The Silent Hill Experience شناخته شده و شامل دو کمیک The Hunger و Dying Inside ، ترایلر شماره‌های 1 تا 4 بازی و فیلم، مصاحبه با آهنگ‌ساز افسانه‌ای سری به همراه کارگردان فیلم و برخی موسیقی‌های بازی می‌باشد.

دریافت خلاصه به صورت فایل pdf :دانلود
تهیه و تنظیم خلاصه : (msbazicenter)
مقالات تحلیلی بازی نوشته شده توسط ( Bone Crusher ) :
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش اول )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش دوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش سوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش چهارم )

تاپیک تحلیل بازی نوشته شده توسط ( nemesis ) ( کامل نشده ):
The Lost Memories ---پایه و اساس بازی بزرگ "Silent Hill" -- تحلیلی بزرگ برای این بازی

مقالات مختلف در مورد سری سایلنت هیل:
Silent Hill: Homecoming Plot
Silent Hill: Origins Plot
Silent Hill Shattered Memories Plot
داستان (Silent Hill: Orphan)
شباهت بین Homecoming و Silent Hill 2
تاریخ وقایع Silent Hill و Shepherd's Glen
دانلود Silent Hill 2 - The movie
ترجمه یادداشت های سایلنت هیل 2
ترجمه فارسی دیالوگ های بازی Silent Hill 2: Born from a Wish
سایلنت هیل 4: پرونده قربانیان
ساکنین South Ashfield Heights apartments- قسمت اول - قسمت دوم
یادداشتی کوتاه بر SILENT HILL: HOMECOMING
داستان نسخه اول فیلم سایلنت هیل
Silent Hill: Original Memories
Silent Hill HD Collection Achievements Guide
Little Baroness
جودی میسون
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 1
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 2
طرح اولیه موتور
سایلنت هیل پست 3
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 4
خاطرات الکس شپرد
داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 1 به صورت ویدیویی

163949 163950

داستان سایلت هیل 1 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​

داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 2 به صورت ویدیویی

163952 172258

داستان سایلت هیل 2 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​
 

Attachments

  • sh1.png
    sh1.png
    56.3 KB · مشاهده: 3,611
  • silenthill1.jpg
    silenthill1.jpg
    55.1 KB · مشاهده: 166
آخرین ویرایش:
علی به نکته جالبی اشاره کردی! منم با اون قسمت حرفت که قرمز کردم, موافقم.
یه سوال:
ادی فقط یه سگ رو کشته بود و به پای صاحب سگ هم شلیک کرده بود درسته دیگه؟!
من فکر نکنم این گناه خیلی بزرگی حساب بشه که بخواد به خاطرش انقدر عذاب بکشه! مگر اینکه کارهای دیگه ای هم کرده باشه!
طبق صحبت علی(اونجوری که من برداشت کردم), ادی به دنیای ذهنی شخص خاصی دعوت شده؟ مثلاََ صاحب سگ؟
آقا منم یه نظر بدم و دوباره برم.
خط قرمز به نظر من هم درسته. چرا؟ چون حضور هنری و هری و تراویس توی شهر این موضوع رو نقض میکنه که افراد گناهکار فقط وارد شهر میشن.
در مورد ادی من ورود به شهرشو دلیل بر حریص بودنش میدونم. یعنی شکم پرستی یکی از گناهان بزرگ حساب میشه. شایدم هم این موضوع درست نباشه. اینو با توجه به چیزایی که توی بازی ازش دیدم گفتم.
اگر اشتباه نکنم، ما ادی رو توی یه سردخونه که گوشت خوک توش بود میکشیم (اگر اشتباهه بگین). فکر کنم لورا هم به ادی میگه خوک. بازم نظر بقیه ملاکه. شما چی میگین؟
پ.ن: من چند صفحه قبل گفتم که نظر سنجی رو عوض کنیم! ولی خب کسی زیاد توجه نکرد!
این نظر منه:
بهترین قسمت از نظر داستانی؟ (نظر شخصی: فقط بین 4 قسمت اول)
بذار آقا بذار! هر چی از تیم سایلنت رسد نکوست>:d<
 
آخرین ویرایش:
درود
دوستان اجازه هست ما هم میخوای نظرمونو بگیمl-)
من فکر نکنم این گناه خیلی بزرگی حساب بشه که بخواد به خاطرش انقدر عذاب بکشه! مگر اینکه کارهای دیگه ای هم کرده باشه!
طبق صحبت علی(اونجوری که من برداشت کردم), ادی به دنیای ذهنی شخص خاصی دعوت شده؟ مثلاََ صاحب سگ؟
خط قرمز به نظر من هم درسته. چرا؟ چون حضور هنری و هری و تراویس توی شهر این موضوع رو نقض میکنه که افراد گناهکار فقط وارد شهر میشن.
در مورد ادی من ورود به شهرشو دلیل بر حریص بودنش میدونم. یعنی شکم پرستی یکی از گناهان بزرگ حساب میشه. شایدم هم این موضوع درست نباشه.
منم تقریبا همین نظرو دارم چون صرفا قتل رو فقط نمیشه گناه به حساب آورد هزار نوع گناه دیگه وجود داره که ما آدما روز و شب داریم مرتکب میشیمو شاید با خودمون بگیم این کارا که گناه محسوب نمیشه یا شاید بگیم زیاد بزرگ نیست این گناه ولی شاید از بدترین و بزرگترین گناهان باشه. همین حریص بودن ادی هم بیرحمی به خودش و بدنشه . ادی با پرخوری به بدنش آسیب میرسونه و گناه محسوب میشه این حرکت.
 
بچه ها به نظرتون دوربین سایلنت هیل (اونطور که بعضی از دوستان میگند) مشکل داره یا نه؟
آیا دوربین بازی به دلیل اینکه ایجاد حس سردرگمی و اضطراب بکنه, اینگونه ساخته شده؟ یا نه! این یه مشکل فنی هست و ربطی به این چیزا نداره.
(کاری به گیم پلی بازی ندارم)
آقا منم یه نظر بدم و دوباره برم.
خط قرمز به نظر من هم درسته. چرا؟ چون حضور هنری و هری و تراویس توی شهر این موضوع رو نقض میکنه که افراد گناهکار فقط وارد شهر میشن.
در مورد ادی من ورود به شهرشو دلیل بر حریص بودنش میدونم. یعنی شکم پرستی یکی از گناهان بزرگ حساب میشه. شایدم هم این موضوع درست نباشه. اینو با توجه به چیزایی که توی بازی ازش دیدم گفتم.
اگر اشتباه نکنم، ما ادی رو توی یه سردخونه که گوشت خوک توش بود میکشیم (اگر اشتباهه بگین). فکر کنم لورا هم به ادی میگه خوک. بازم نظر بقیه ملاکه. شما چی میگین؟
علی تو هم به نکته جالبی اشاره کردی! میدونم خوندید ولی باز هم میذارمش:

Tablet of the Gluttonous Pig:


Tablet of the Gluttonous Pig که به فارسی میشه لوح "خوک پرخور" یکی دیگر از 3 لوحی هست که باید برای حل معما چوبه دار پیدا کنید.
این لوح رو میتونید در کافه تریا زندان تولکا, همون قسمتی که مکالمه ای با ادی دارید بر روی میز پیدا کنید.
طبق اطلاعات رسمی که کونامی منتشر کرده این لوح نمایانگر ادی هست.
بر روی لوح شکل Tlahuizcalpantecuhtli کشیده شده, او در فرهنگ Aztec خدای سیاره ونوس هست.
طبق افسانه های آزتک Tlahuizcalpantecuhtli یه خدای خطرناک و نحس مطرح شده.
اعتقاد بر این بود که این خدا با پرتاب کردن دارت به مردم آسیب میزنه.
شکل این خدا بر روی لوح یکمی متفاوت تر از شکل خدایی هست که در نوشته های Fejérváry-Mayer دیده میشه.

49040053480350672932.png


کله این موجود در لوح شبیه یه خوک پرخور به نظر میرسه در حالی که در Fejérváry-Mayer کله این موجود شکل دیگری داره!
اسم این لوح خوک پرخور هست که اشاره داره به چاقی و پرخوری اِدی.
طبق افسانه ها Tlahuizcalpantecuhtli یه خدای خطرناک بوده که اشاره داره به خطرناک بودن اِدی.
همونطور که گفته شد این خدا با پرتاب کردن دارت به مردم صدمه میزنه که اشاره داره به شلیک کردن اِدی به مردی که به اون میخندند.
همچنین این لوح توی کافه تریا پیدا میشه که اشاره داره به غذا !!!
 
آخرین ویرایش:
سلام
خب من کماکان سر حرفم هستم. همون نظریه‌ی «Silent Engine». :d
یه نکته ی رو من مطرح کنم البته به صورت یک سوال، حالا بازم هم نمی دونم اگه اشتباه می کنم شما دوستان راهنمایی کنین، ما در ادیان و مذاهب مختلف چشم بزرخی یا یه همچین چیزی رو داریم که باطن آدما رو نشون میده، درست میگم؟ می تونیم هیولاهای در بازی رو نمادی از باطن انسانها در نظر بگیریم ؟
سوالی کردی دایی که من مجبور بشم یه چیزایی بگم که بعضی دوستان هم بیان یه چیزایی به من بگن‌ها:-s
اما در کل باید اول به این سوال جواب بدیم که برزخ در اصل یعنی چی؟
سوال بعدی اینه که از دید سازندگان بازی برزخ یعنی چی؟
بچه ها به نظرتون دوربین سایلنت هیل (اونطور که بعضی از دوستان میگند) مشکل داره یا نه؟
آیا دوربین بازی به دلیل اینکه ایجاد حس سردرگمی و اضطراب بکنه, اینگونه ساخته شده؟ یا نه! این یه مشکل فنی هست و ربطی به این چیزا نداره.
(کاری به گیم پلی بازی ندارم)
!
خب سوال مهمیه. اما به نظر هرچی هست یکی از بهترین انتخاب‌ها نسبت به سبک بازیه.
 
بچه ها به نظرتون دوربین سایلنت هیل (اونطور که بعضی از دوستان میگند) مشکل داره یا نه؟
آیا دوربین بازی به دلیل اینکه ایجاد حس سردرگمی و اضطراب بکنه, اینگونه ساخته شده؟ یا نه! این یه مشکل فنی هست و ربطی به این چیزا نداره.
(کاری به گیم پلی بازی ندارم)
نه امیر. نه دوربین مشکل داره و نه گیم پلی بازی. حداقل من این طور فکر میکنم. حتی ایرادات وارده بر گیم پلی هم برای من مقبول نیست! دوربین بازی خیلی معمولی ساخته شده بود و به نظرم به منظور ایجاد سردرگمی نبوده چرا که بازی موضوعات مختلفی برای مضطرب کردن بازیکن داره که دوربین کوچکترین و بی اهمیت ترینشونه.
 
نه امیر. نه دوربین مشکل داره و نه گیم پلی بازی. حداقل من این طور فکر میکنم. حتی ایرادات وارده بر گیم پلی هم برای من مقبول نیست! دوربین بازی خیلی معمولی ساخته شده بود و به نظرم به منظور ایجاد سردرگمی نبوده چرا که بازی موضوعات مختلفی برای مضطرب کردن بازیکن داره که دوربین کوچکترین و بی اهمیت ترینشونه.
خب من فکر میکنم دوربین برای ایجاد استرس و اضطراب این شکلی ساخته شده بود ولی گیم پلی رو با یه چیزیش حال نکردم!:d
این که میتونستیم بازی رو Pause کنیم و از منوی وسایلمون اسلحه رو ریلود کنیم! البته توی نسخه 4 اینجوری نبود دیگه!:d
 
خب من فکر میکنم دوربین برای ایجاد استرس و اضطراب این شکلی ساخته شده بود ولی گیم پلی رو با یه چیزیش حال نکردم!:d
این که میتونستیم بازی رو Pause کنیم و از منوی وسایلمون اسلحه رو ریلود کنیم! البته توی نسخه 4 اینجوری نبود دیگه!:d

منظورتو نمیگیرم امیر. از چه لحاظ استرس و اضطراب ایجاد کنه؟ به نظرم این محیط بازی هست که روی آدم تاثیر میذاره تا دوربین. چون قدم به قدمش آدم انتظار یه اتفاق عجیب رو میکشه.
اون Pause هم خب ببین امیر اینا اون زمان یه چیزی که باب و مد بوده رو استفاده میکردن. دقیقا همین مدل رو RE و Alone In The Dark هم استفاده میکردن. صد در صد توی شماره های بعدی هم استفاده میشده ولی وقتی پیشرفت بیشتر بشه، یه جعبه آیتم مثل SH4 به وجود میاد. اتفاقا من بیشتر از الان که مثلا جنبه واقعی تر پیدا کرده و دیگه وقتی وارد جعبه آیتم میشیم بازی Pause نمیشه، از مدل قدیمی خوشم میاد. چون اصولا اون چیزی که بازی باهاش متولد میشه، بازی با اون تعریف میشه و تغییرش یه خورده ممکنه اذیت کنه هر چند به اون ویژگی بهبود بخشیده باشه.

نه امیر این حرفا نیست:d اینا دیدن بازی کامله و هیچ نقصی نداره و نخواستن بهش نمره کامل بدن به خاطر همین آسمون ریسمون به هم بافتن:d
 
سلام
منم تا حدودی با امیر موافقم.
تو سبک اول شخص همزاد-پنداری وجود نداره یا خیلی سخته. چون اصولاً کسی رو نمی‌بینیم که باهاش همزادپنداری کنیم. اما این نوع دوربین باعث میشه که با شخص سومی همراه بشیم. دقیقاً مثل این که داریم اون رو تماشا می‌کنیم. خب وقتی این جوری بهش نزدیک بشیم و به جای اون تصمیم بگیریم اون حس مرموز لازم برای این سبک بازی ایجاد میشه.
=========================================================================
داداشای و ابجیای گلم خداییش به ما ربطی نداره.ولی اونطور که میدونین من زیاد اینجا فعال نبودم با این که یه 3-4 سالی اینجا هم عضو بودم.اصن میدونید چی شد که ما گرفتار این فرومتون شدیم.همین که بچه هاتون باهم صمیمیند و احترام همو دارید و خیلی هم شلوغ پلوغه.ولی والاه چند روزی که ما اینجا مهمونتون هستیم خیلی خلوت شده اینجا.باز خدارو شکر امروز یکی دو تا پست دیدیم.من نمیخوام فضولی کرده باشم خداشاهده ولی اونطور که من صفحات قبل اینجا رو میخوندم اینجا خیلی فعال بود.با هم بحثای فلسفی و قشنگی میکردید که هزاران البته از سواد ما خارجه ولی کم کم استفاده که میکردیم.خداییش خیلی بیروح شده اینجا.من واس اینکه از بازی سر در بیارم حدود 100-150 صفحه قبل رو میخوندم.خداییش خیلی با هم شوخی میکردیدن.بحث میکردین.اصلا به دل ادم مینشست این فرمتون.احساس میکنم الان بعضی از دوستاتون نیستن.شماها هم خداییش نیستین دیگه.بازم امیدوارم از پاقدم نحس ما نبوده باشه.
حمیدجان دورانی بود که این تاپیک ماهیانه یک پست هم نداشت. البته قبول دارم یک مقدار کم‌رونق شده ولی بازم خدا رو شکر.
شما هم اصلاً از این خیالات نکن. :)
 
آخرین ویرایش:
خب من فکر میکنم دوربین برای ایجاد استرس و اضطراب این شکلی ساخته شده بود ولی گیم پلی رو با یه چیزیش حال نکردم!:d
این که میتونستیم بازی رو Pause کنیم و از منوی وسایلمون اسلحه رو ریلود کنیم! البته توی نسخه 4 اینجوری نبود دیگه!:d
4 اصلا یه جورایی به قول معروف هاردکورتر شده بود هم این،هم محدود بودن Inventory، هم دشمنان نامیرا، هم کمبود شدید سلاح گرم و فشنگ نسبت به شماره های دیگه، هم این که نزدیک محل سیو هم بعضی وقتا جن زده می شد و عملا هیج جا آسایش نداشتیم،عالی بود:x
البته همین هاردکوریتش باعث شد بازی تا حدودی کمتر مورد استقبال واقع بشه!(تا جایی که حتی تو HD Collection نذاشتن:() درست برعکس RE که از شماره 4 به کژوال پروری پرداخت و استقبال فوق العاده ای ازش شد.
 
سلام
اصلاً سایلنت هیل نباید بازی باشه که بازی کننده رو با گیم‌پلی و مسائل فنی به چالش بکشه. محتوای هنری و در اصل، داستان بازی باید برامون چالش‌برانگیز باشه.
فکر می‌کنم برای همین هم حتی برای معماها قابلیت انتخاب درجه سختی رو قرار دادند. من دوست دارم در یک محیط بعد از کشتن دشمنان به گشتن اطراف مشغول بشم.
 
سلام
اصلاً سایلنت هیل نباید بازی باشه که بازی کننده رو با گیم‌پلی و مسائل فنی به چالش بکشه. محتوای هنری و در اصل، داستان بازی باید برامون چالش‌برانگیز باشه.
فکر می‌کنم برای همین هم حتی برای معماها قابلیت انتخاب درجه سختی رو قرار دادند. من دوست دارم در یک محیط بعد از کشتن دشمنان به گشتن اطراف مشغول بشم.

اگه اصلا هم چالش نداشته باشه می شه فیلم سینمایی اون وقت.:d
راستی بچه ها کسی تونسته SH1 رو Hard تموم کنه؟ البته بدون آیتمای گیم پلاس!
پس با این حساب از 4 خوشت نیومده چون ارواح نامیرا(به خصوص تو مترو و آپارتمان) همچی گشت زدن بازیکن باب طبعشون نبوده:d
 
سلام
اگه اصلا هم چالش نداشته باشه می شه فیلم سینمایی اون وقت.:d
نه اینکه اصلاً نداشته باشه.;;) به عنوان مثال، راهروی آخر بیمارستان و مواجهه با سر هرمی رو به یاد بیارید.
راستی بچه ها کسی تونسته SH1 رو Hard تموم کنه؟ البته بدون آیتمای گیم پلاس!
منظورت از آیتم‌های گیم پلاس چی بید؟:-/
بنده تموم کردم. البته بدون اون تفنگ لیزری مسخره.:d
پس با این حساب از 4 خوشت نیومده چون ارواح نامیرا(به خصوص تو مترو و آپارتمان) همچی گشت زدن بازیکن باب طبعشون نبوده:d
خب از مبارزاتش نه. واقعاً خوشم نیومد و این شماره رو از 3تای قبلیش کمتر بازی کردم.
 
منظورت از آیتم‌های گیم پلاس چی بید؟:-/
بنده تموم کردم. البته بدون اون تفنگ لیزری مسخره.:d
یعنی همون تفنگ لیزری،اره برقی و دیگر وسایلی که بعد از تموم کردن باز می شن.
احسنت! اگه این طوره که خودت چالش بزرگی رو پشت سر گذاشتی چون من ناامید شدم از تموم کردن سختش.

خب از مبارزاتش نه. واقعاً خوشم نیومد و این شماره رو از 3تای قبلیش کمتر بازی کردم.

تصور کن وقتی مغز اشباحو می کوبیدیم دیگه از زمین بلند نمی شدند! اون وقت بهتر بودش؟ تصورش هم که چنین ظلمی در حقشون بشه نمی تونم بکنم:d
 
سلام
یعنی همون تفنگ لیزری،اره برقی و دیگر وسایلی که بعد از تموم کردن باز می شن.
KATANA هم جزء اونا محسوب میشه؟:(
احسنت! اگه این طوره که خودت چالش بزرگی رو پشت سر گذاشتی چون من ناامید شدم از تموم کردن سختش.
البته باید اعتراف کنم همچین بی دوپینگ هم انجامش ندادم. :d
تصور کن وقتی مغز اشباحو می کوبیدیم دیگه از زمین بلند نمی شدند! اون وقت بهتر بودش؟ تصورش هم که چنین ظلمی در حقشون بشه نمی تونم بکنم:d
خب البته اون ارواح در واقع جزیی از داستان بازی به حساب میان. که البته با Sword of Obedience میشد تا حدی زمینگیرشون کرد.
 
KATANA هم جزء اونا محسوب میشه؟:(
اوهوم:p یه جورایی تعجب کردم ازاین که تموم کرده باشی،چون من هر کاری می کردم اصلا نمی تونستم از دست اون توله جن ها تو راهروهای تنگ و باریک مدرسه قسر در برم.

خب البته اون ارواح در واقع جزیی از داستان بازی به حساب میان. که البته با Sword of Obedience میشد تا حدی زمینگیرشون کرد.
البته تعداد شمشیرا محدود بود. موقعی هم که زمین گیر می شدن یه صدای خرخر مریضی ازشون در میومد که به شدت رو اعصاب بود و ترجیح میدادم شمشیرو ازشون بکشم بیرون.:-s
تنها چیزی که درست حسابی زمین گیرشون می کرد و بسیار هم استفاده ازش لذت بخش بود آب مقدس بود که البته محفظه ش بعد از مجاورت زیاد با ارواح شکسته میشد. اگه روح مورد نظر یک زن بود یه جیغ خفه هم می کشید و نقش زمین میشد که حسابی جیگر آدم حال میومد:d
 

کاربرانی که این گفتگو را مشاهده می‌کنند

تبلیغات متنی

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی همین حالا ثبت نام کن
or