بحث و تبادل نظر در مورد سری Silent Hill (خلاصه داستان در پست اول)

علاقه دارید کدام نسخه از سری بازی سایلنت هیل ریمیک بشود؟


  • مجموع رای دهنده‌ها
    42

Silent Dream

In madness you dwell
کاربر سایت
shf_banner.png

پس از گذشت ده سال از انتشار آخرین نسخه سایلنت هیل بالاخره کونامی در اکتبر سال 2022 نسخه جدیدی از این سری را با نام Silent Hill ƒ معرفی کرد. داستان بازی کاملا جدید خواهد بود و در سال 1960 و در ژاپن رخ میدهد و دنیایی زیبا ولی در عین حال وحشتناک را به تصویر میکشد. این بازی توسط NeoBards Entertainment در حال ساخت است و هنوز تاریخ انتشار آن مشخص نیست..
  1. نوشته شده توسط Ryūkishi07، مشهور برای رمان‌های تصویری ژاپنی که به معماهای قتل، وحشت روانی و فراطبیعی می‌پردازند.
  2. طراحی موجودات و شخصیت‌ها توسط kera
توسعه‌دهنده: NeoBards Entertainment
ناشر: Konami Digital Entertainment
کارگردان: Al Yang
تهیه‌کننده: Motoi Okamoto
نویسنده: Ryukishi07
طراح: kera
تاریخ انتشار: TBA (مشخص نیست)
پلتفرم‌ها: TBA (مشخص نیست)

wire.png

نویسنده ای به نام Harry Mason و همسرش در حین عبور از یک جاده، نوزادی را یافته و نام او را شریل می‌گذارند. چهار سال بعد همسر هری فوت می‌کند. سه سال پس از فوت همسرش، هری بنا به دلایلی تصمیم می‌گیرد با شریل به شهری که وی را در نزدیکی آن یافته بودند سفر کند. شب هنگام، در جاده‌ی کنار شهر، پلیسی موتورسوار از کنار آنها عبور کرده و توجه هری را جلب می کند. اندکی جلوتر، هری متوجه موتور پلیسی میشود که بدون سرنشین در کنار جاده افتاده در همین حین، در روبروی خود دختری را وسط جاده می‌بیند. برای اجتناب از تصادف با او، دیوانه‌وار فرمان را می چرخاند. اما ماشین منحرف شده و به دره‌ی کناری سقوط می‌کند. هری پس از به هوش آمدن، متوجه غیبت شریل می‌شود. در حین جستجو، شبح شریل را می‌بیند و به دنبال او می‌دود. در انتهای معبری تنگ، ناگهان همه‌چیز در تاریکی فرو می‌رود و چهره آنجا تغییر می‌کند. هری مصمم ادامه ‌می‌دهد اما در اثر حمله‌ی چند موجود هیولا مانند به حالت مرگ روی زمین می‌افتد.
وقتی هری بعد از آن حادثه در کافه ای بیدار می‌شود، با همان پلیس روبرو می‌شود. آنها با هم از اتفاقات عجیب شهر و حالت غیرعادی آن سخن می‌گویند. پلیس Cybil Bennet‌ نام دارد و به هری در یافتن شریل کمک می‌کند. حالت عادی شهر اینگونه است: خالی از سکنه، فرو رفته در مه، محصور شده توسط دره‌های عمیق و پر از هیولا. اما در حالت غیر عادی به تمامی این موارد تاریکی مطلق تکه گوشت های آویزان از در و دیوار سکوتی مرگبارتر هم اضافه میشود . هری در جستجوی شریل به مکان‌های زیادی از شهر مراجعه می‌کند: مدرسه، کلیسا، بیمارستان، فاضلاب، پارک تفریحی و در بعضی از آنها با شخصیت‌هایی آشنا می‌شود. با پیرزن عجیبی به نام Dahlia Gillespie در کلیسا، دکتر Michael Kaufmann و پرستاری به نام Lisa Garland در بیمارستان. همچنین مرتب شبح دختری را می‌بیند که باعث تصادف او شده بود به نام Alessa. دالیا اطلاعات زیادی درباره‌ی هری و شهر دارد دکتر کافمن و لیزا هم هر کدام مطالب جدیدی به اطلاعات هری اضافه میکنند. در طول بازی اطلاعات زیادی از شهر به دست می‌آوریم خواه از لابلای روزنامه‌های باطله و کتاب‌ها و خواه از این شخصیت‌ها. شهر مکانی نفرین شده بوده و در سال‌های جنگ‌های داخلی، اعدام‌های زیادی در زندان آن صورت گرفته است. شهر قدمت زیادی دارد و قرن‌ها قبل، بومیان ساکن آنجا بودند. از همان زمان، آیینی شیطانی در شهر رواج داشته است. در سده‌های اخیر، پس از سکونت مهاجران در شهر، تلفیقی از آیین باستانی شهر با آیین‌های مهاجران پدید می‌آید که با نام The Order شناخته می‌شود. پیروان و سردمداران این فرقه اعتقادات عجیب و خطرناکی‌ دارند. این فرقه به سه شاخه‌ی اصلی تقسیم می‌شود که یکی از آنها «مادر مقدس» می‌باشد. در راس این شاخه دالیا قرار دارد که آلسا دختر وی است. این فرقه به خدایی اعتقاد دارد که باید در روی زمین متولد شده سپس بهشت موعود فرقه را بنا کند. بر اساس مدارک به دست آمده، این خدا یک بار متولد شده و مرده است و حال باید برای بار دوم متولد یا فراخوانده شود. دالیا متوجه می‌شود که مشخصات دختر وی، آلسا، با مشخصات مادر خدا که در متون قدیمی پیش‌بینی شده هم‌خوانی دارد پس او را تربیت می‌کند تا مراسم تولد را انجام دهد. در این مراسم، باید مادر خدا سوزانده شود. مراسم در سن 7 سالگی آلسا انجام می‌شود و بدن کباب شده‌ی وی را به بیمارستان انتقال می‌دهند. اما او ناقص است. آلسا در نهایت درد و رنج، قسمتی از روح خودش را به صورت یک نوزاد از شهر بیرون می‌فرستد و با استفاده از قدرت ذهن خود، شهر را به جهنمی بی‌بدیل تبدیل می‌کند. دالیا برای اتمام نقشه خود، توسط خود آلسا، شریل را فرا می‌خواند تا روح مادر خدا تکمیل شود. در این بین دکتر کافمن مسئول امور پزشکی آلساست.
آلسا در برابر دالیا مقاومت می‌کند اما دالیا با فریب هری، خود را به آلسا می‌رساند و مراسم را مجدداً انجام می‌دهد اما در همین حین هری سر می‌رسد. روح شریل به آلسا می‌پیوندد تا مادر خدا کامل گردد. دکتر کافمن به قصد نابودی این روح، دارویی را به سمت وی پرتاب می‌کند اما اینکار باعث می‌شود خدا (در شماره‌ی اول این خدا با نام «سامایل» معرفی می گردد) متولد شود. در اولین اقدام، سامایل، دالیا را آتش می‌زند. اما هری با سامایل می‌جنگد و او را شکست می‌دهد. پس از نابودی سامایل، مادر خدا ظاهر می‌شود و نوزادی را به هری می‌دهد سپس، راه فرار از آن مهلکه را به او نشان می‌دهد.
هری نوزاد را از شهر دور کرده و در جایی به طور ناشناس او را بزرگ می‌کند. نام این نوزاد را Heather می‌گذارد. هدر کودکی عادی نبود و گاها ، رفتارهای عجیبی از خود بروز می‌داد.
17 سال پس از این ماجرا، دختر نفر دوم فرقه، یعنی «Claudia Wolf» تصمیم می‌گیرد آن نوزاد را پیدا کند تا مراسم دوباره به جریان بیفتد. با کمک کشیش دیگری به نام «Vincent»، کاراگاهی به نام «Douglas Cartland» را استخدام می‌کند تا این کودک را پیدا کند. داگلاس هدر را پیدا می‌کند اما از نیت اصلی کارفرمایان خود اطلاع ندارد. روزی که هدر به مرکز خرید شهر رفته‌بود،‌ داگلاس را در مقابل خود می‌بیند. هدر بی خبر از همه‌جا به خیال اینکه داگلاس یک مزاحم است، می‌گریزد ولی داگلاس قبلاً محل او را به کلودیا و وینسنت اطلاع داده‌است. هدر به سمت خانه و نزد هری حرکت می‌کند اما اطراف او پر از هیولاهایی هولناک شده است. در اینجا برای اولین بار، کلودیا را ملاقات می‌کند. کلودیا درتلاش است تا هدر چیزی را به یاد بیاورد. هدر پس از گذشتن از مرکز خرید و ایستگاه مترو، درساختمانی نیمه‌کاره در نزدیکی محل سکونت خود با وینسنت روبرو می‌شود.
هدر به آپارتمان خود می‌رسد اما درآنجا پدرش، هری را غرق در خون و بی‌جان می‌یابد. او کلودیا را در پشت‌بام می‌بیند و او را مسئول قتل پدرش می داند. هدر قصد انتقام دارد اما کلودیا به سایلنت هیل می‌رود. هدر به همراه داگلاس (که کمابیش به واقعیت پی برده است) به سمت سایلنت هیل حرکت می‌کند.
هدر تقریباً گذشته‌ی خود را به یاد آورده است؛ او همان روح واحد آلسا و شریل است که توسط مادر خدا به هری سپرده شد. پس از حلول روح آلسا و شریل، جنین خدا هم وارد بدن او شده است اما تحت تاثیر فراموشی هدر، عقیم مانده و برای بارور شدن، نیاز دارد تا آتش خشم و نفرت در درون هدر شعله‌ور شود. کلودیا در تمام طول داستان سعی بر این دارد تا همین میراث آلسا را بیدار کند و برای همین منظور، هری را می‌کشد تا او را از سر راه بردارد. در این میان، وینسنت که منافع خود را با تولد خدا در خطر می‌بیند، سعی می‌کند توسط هدر، کلودیا و عقایدش را نابود کند.
پس از رسیدن به شهر، هدر به بیمارستان می‌رود. او با راهنمایی‌های علنی یا مخفیانه‌ی وینسنت،‌ پدر کلودیا یعنی «لئونارد» را که در بیمارستان زندانی شده می‌کشد تا متاترون را به دست آورد. متاترون، نماد خیر و روشنی و در مقابل سامایل است و وینسنت تصور میکند متاترون میتواند در مبارزه با کلادیا به هدر کمک کند. در ادامه،‌هدر به کلیسای فرقه می‌رسد. کلودیا، وینسنت را ، که به زعم او خیانت کرده‌است، می‌کشد. هری مقداری از داروی دکتر کافمن را به شکل یه قرص به هدر داده بود. هدر آن قرص را می‌بلعد و در نتیجه، جنین خدا را بالا می‌آورد. کلودیا جنین را می‌بلعد و آنرا به شکل ناقص بارور می‌کند. در نهایت کلودیا به دست خدای متولد شده نابود می‌شود و هدر هم وی را می‌کشد. تا بار دیگر تفکرات منحرف فرقه برای به وجود آوردن خدا عقیم بماند.

آنچه که شما در بالا مطالعه کردید تنها بخشی از شهر و اتفاقات رخ داده در آن است در شماره های دوم و چهارم و پنجم از بازی بخشی دیگر از توانایی های شهر حضور پر رنگی دارد و آن هم قضاوت و مجازات است ، شهر به خاطر اتفاقاتی که به خود دیده است دارای قدرتهایی خاص است یکی از این قدرتها فراخواندن افراد است در شماره های دوم و پنجم ما شاهد حضور افرادی در شهر هستیم که به نوعی گناهکارند و شهر برای قضاوت در مورد آن ها ، دعوتشان کرده است .
جیمز ساندرلند مردی که زن مریضش را کشته است و همینطور الکس شفرد که باعث مرگ برادر کوچکتر خود شده است با پا گذاشتن به شهر اماده پاسخگویی به اشتباهاتی میشوند که سعی در فراموش کردن آن ها داشته اند ، صد البته که نوع بازجویی و قضاوت در این شهر مرموز نیز متفاوت است به جای حضور قاضی و هیئت منصفه و دادگاه ، تمام اتفاقات پیرامون شخصیت ها به نوعی اشتباه شخصیت را گوشزد میکنند از موجوداتی که با آنها مبارزه می‌کنید گرفته تا افراد سرگردان دیگری در شهر که خود گناهکارند .گو اینکه این خاصیت شهر در تمامی شماره ها وجود دارد ولی در شماره های مذکور از فرع به اصل بدل شده و محوریت بازی بر عمل انجام گرفته توسط شخصیت اصلی قرار دارد و بحث فرقه ، آلسا و غیره کمتر پرداخته شده است .
در این میان شماره ی چهارم بازی اما فضائی اختصاصی داشت در این شماره یکی از دست پرورده های یتیم خانه ی تحت رهبری فرقه به نام والتر سالیوان که پیرو حزب مادر مقدس است قصد متولد کردن خدا توسط مراسمی به نام قربانی کردن 21 نفر را دارد ، والتر که در کودکی توسط خانواده ی خود رها شده است تصور میکرد اتاقی که در آن بدنیا آمده است مادر او و در حقیقت خداست والتر که تصور میکند مادرش به خواب رفته است سعی دارد از طریق مراسم ذکر شده او را بیدار کند ، هر کدام از افرادی که برای قربانی شدن انتخاب شده اند باید دارای مشخصه ای باشد آخرین نفر این لیست که هدایت آن را بازیباز بر عهده دارد و دریافت کننده ی دانش و تکمیل کننده ی مراسم است ، هنری تونزند نام دارد که حال در همان اتاق تولد والتر زندگی میکند و در طول بازی با پی بردن به ماجرا و کمک های جوزف شرایبر که قبل از هنری در آن اتاق زندگی میکرده است قصد دارد جلوی تکمیل این مراسم را بگیرد . در انتها هنری تونزند با مبارزه با موجودی که والتر به وجود می آورد رویای به وجود آوردن خدا را بار دیگر خراب میکند .
علاوه بر شماره های ذکر شده دو بازی Silent Hill: Origins و Silent Hill: Shattered Memories نیز از سری معرفی شده اند که در اولی به زمان سوزانده شدن آلسا توسط دالیا و چگونگی زنده ماندن آلسا پرداخته شده و در دیگری اتفاقات شماره ی اول بعد از سال ها توسط هری بازسازی میشوند، گر چه با پایان کار تیم سازنده ی اصلی بازی که کار ساخت 4 شماره ی اول بازی را بر عهده داشتند این شماره ها به خوبی پرداخته نشده و دارای نواقصی در حیطه‌ی داستانی هستند اما همچنان سری سایلنت هیل دارای یکی از بهترین داستان ها در طول تاریخ بازیهای رایانه ای است.
لازم به ذکر است بر اساس این بازی تاکنون دو فیلم سینمایی نیز ساخته شده که شماره دوم (تا زمان نگارش این مقاله) هنوز اکران نگردیده است. با توجه به نظر مخاطبان، فیلم اول یکی از برترین و موفق‌ترین فیلم های ساخته شده بر اساس یک بازی ویدیویی می‌باشد.
همچنین شرکت کونامی در سال 2006 و به مناسبت اکران فیلم، مجموعه‌ای ویدیویی را بر روی رسانه‌ی UMD برای PSP عرضه نمود که با نام The Silent Hill Experience شناخته شده و شامل دو کمیک The Hunger و Dying Inside ، ترایلر شماره‌های 1 تا 4 بازی و فیلم، مصاحبه با آهنگ‌ساز افسانه‌ای سری به همراه کارگردان فیلم و برخی موسیقی‌های بازی می‌باشد.

دریافت خلاصه به صورت فایل pdf :دانلود
تهیه و تنظیم خلاصه : (msbazicenter)
مقالات تحلیلی بازی نوشته شده توسط ( Bone Crusher ) :
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش اول )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش دوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش سوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش چهارم )

تاپیک تحلیل بازی نوشته شده توسط ( nemesis ) ( کامل نشده ):
The Lost Memories ---پایه و اساس بازی بزرگ "Silent Hill" -- تحلیلی بزرگ برای این بازی

مقالات مختلف در مورد سری سایلنت هیل:
Silent Hill: Homecoming Plot
Silent Hill: Origins Plot
Silent Hill Shattered Memories Plot
داستان (Silent Hill: Orphan)
شباهت بین Homecoming و Silent Hill 2
تاریخ وقایع Silent Hill و Shepherd's Glen
دانلود Silent Hill 2 - The movie
ترجمه یادداشت های سایلنت هیل 2
ترجمه فارسی دیالوگ های بازی Silent Hill 2: Born from a Wish
سایلنت هیل 4: پرونده قربانیان
ساکنین South Ashfield Heights apartments- قسمت اول - قسمت دوم
یادداشتی کوتاه بر SILENT HILL: HOMECOMING
داستان نسخه اول فیلم سایلنت هیل
Silent Hill: Original Memories
Silent Hill HD Collection Achievements Guide
Little Baroness
جودی میسون
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 1
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 2
طرح اولیه موتور
سایلنت هیل پست 3
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 4
خاطرات الکس شپرد
داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 1 به صورت ویدیویی

163949 163950

داستان سایلت هیل 1 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​

داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 2 به صورت ویدیویی

163952 172258

داستان سایلت هیل 2 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​
 

Attachments

  • sh1.png
    sh1.png
    56.3 KB · مشاهده: 3,611
  • silenthill1.jpg
    silenthill1.jpg
    55.1 KB · مشاهده: 166
آخرین ویرایش:
نمیدونم متوجه این موضوع شدید یا نه, یه یادداشتی هست توی بیمارستان دنیای دیگر سایلنت هیل 3 که میگه:
[LTR]Dr. Midkiff:

Please use extra caution with
the patient in room 312.

He should still have his religious
freedom here in the hospital, but
he shouldn't push his faith on
others. I'm a victim, too.

Rumor has it he got here by stabbing
someone over a religious dispute.
Please be careful.

R. Crosby

P.S. It looks like the rumor is true,
according to the head nurse.
I do think he's a good person
otherwise, though---
easy to deal with[/LTR]
یه سوال, ما چه توی بیمارستان بروکهاون و چه آلکمیا اصلاََ اتاق 312 نداریم!! اتاق 312 دیگه کجاست؟
توی یادداشت داره میگه که این بیمار(به نظرم این بیمار, لئونارد هست) یه نفر رو با چاقو زده.
تنها کسی که میشناسیم توسط چاقو کشته شده, همون بیماری هست که روی دستش خالکوبی داره. یعنی لئونارد زده این بابا رو کشته؟
و توی این یادداشت ما به دوتا اسم برمیخوریم:
Dr. Midkiff و R. Crosby
به گفته خوده سازنده ها, اسم این دو نفر برگرفته از نام دو تن از بازیگران فیلم Pet Sematary هست.
Dale Midkiff و Denise Crosby.
خب اسم خانم Denise Crosby توی فیلم Pet Sematary هست Rachel Creed.
حالا توی یادداشتی که توی بازی هست, به اسم R. Crosby دقت کنید, همونطور که میبیند حرف اول اسمش فقط گذاشته شده, حرف اول اسمش هم هست R.
به نظرم اسم این خانم هست Rachel Crosby...
Rachel اسم پرستار "مری" هم بوده...
 
سلام
جالبه امیرجان.
بعید نیست اتاق 312 همون اتاق مخفی باشه.
اما یه سوال
مری اصلاً چرا باید تو بروک هاون بستری بشه؟ اونجا که بیشتر یه تیمارستانه.
 
سلام
جالبه امیرجان.
بعید نیست اتاق 312 همون اتاق مخفی باشه.
اما یه سوال
مری اصلاً چرا باید تو بروک هاون بستری بشه؟ اونجا که بیشتر یه تیمارستانه.
من اصلاََ قضیه این اتاق مخفی رو هم نفهمیدم!
قبل از اینکه با لئونارد صحبت کنیم, انتهای راهروی طبقه دوم هیچ دری نیست!
ولی بعد از اینکه با تلفن باهاش صحبت میکنیم و هدر بهش میگه, "تو کجا هستی؟", لئو بهمون میگه:
I’m not sure myself, but the door is at the
end of the hall on the second floor
و وقتی که میریم طبقه دوم, یدفعه میبینیم یه درب در انتهای راهرو هست.
=======================================
به نظرم, مری هم یک بیمار روانی بوده. به یادداشتی که بالای پشت بام بیمارستان هست و همچنین حرف های مری توجه کنید:
[LTR]
I’m pathetic, weak. Not everyone can be strong.
[/LTR]
[LTR]
I’m no use to anyone.
[/LTR]
[LTR]I don’t want to cause any more trouble for anyone, but I’m a bother either way. Can it really be such a sin to run instead of fight? ... It may be selfish, but it’s what I want.[/LTR]
[LTR]
I’ll be dead soon anyway.
[/LTR]
[LTR]
It’d be easier if they’d just kill me.
[/LTR]
[LTR]
Flowers? I don't want any damn flowers. Just go home already.
[/LTR]
طبق تحقیقات سازمان National Mental Health Association آمریکا, علائم افرادی که تمایل به خودکشی دارند اینها هست:


  • Verbal suicide threats such as, “You’d be better off without me.” or “Maybe I won’t be around”
  • احساس بی ارزشی شدید و تهدید به خودکشی
  • Expressions of hopelessness and helplessness
  • بیان نو امیدی و درماندگی
  • Previous suicide attempts
  • اقدام به خودکشی در گذشته
  • Daring or risk-taking behavior
  • رفتارهای خطرناک
  • Personality changes
  • تغییر شخصیت
  • Depression
  • افسردگی
  • Giving away prized possessions
  • بذل و بخشش اموال باارزش
  • Lack of interest in future plans
  • عدم علاقه به برنامه های آینده
این هم علائم دیگر:
1) نوسان خُلق بیمار از حالت افسردگی به وضعیت طبیعی یا بالعکس (در اين صورت ، فرد بيمار علایم حاکی از احساس بی ارزشی شدید نشان می دهد و یا در مورد ارتکاب به گناهی نابخشودنی صحبت می کند).
2) صحبت از آینده يأس آلود و همراه با ناامیدي.
3) بیماری های بدخیم( مانند سرطان ، لنفوم و ...) که می توانند باعث افسردگی ثانویه شوند.
4) سرنخ های کلامی يعني اظهاراتی که در واقع نوعی خداحافظی غیرمستقیم و گاهاً مستقیم به شمار مي آيند. به عنوان مثال جملاتي نظير :« سال دیگر اینجا نخواهم بود»، « این آخرین باری است که به دفتر تو می آیم»، « دیگر طاقت ندارم».
5) سرنخ های رفتاری يعني رفتارهایی که فرد خودکشی کننده مدتي قبل از اقدام به خود كشي بروز می دهد. شامل : « بخشیدن وسايل شخصی به دیگران یا پس دادن هدایایی که دریافت کرده است».
http://www.isarhospital.com/index.php/2012-03-03-12-15-15/100-2012-05-30-07-37-45
======================================================================
بیشتر این علائم رو میشه در رفتار مری تشخیص داد.
به نظرم چندان جای تعجب نداره که چرا مری در بروکهاون بستری شده, چون اون هم بالاخره یه سری مشکلات روانی شدیدی هم داشته, بیماران دیگه ای هم مثل مری در این بیمارستان بستری شدند مثل
Jack Davis... و به نظرم, مری برای مدت خیلی کمی در بروکهاون بستری بوده...
و یه سوال!
مگه بروکهاون متروکه نیست؟ پس چطوری مری توش بستری شده؟ یا حتی لئونارد و استنلی؟ تازه یادداشت هایی هم از طرف دکترها, در مورد بیماری این اشخاص پیدا میکنیم!
و اینکه بروکهاون به خاطر شیوع یه بیماری واگیر دار ساخته شده بوده, پس چرا یدفعه تبدیل شد به یه بیمارستان روانی؟
 
آخرین ویرایش:
چند نکته جالب در مورد سایلنت هیل 2

- داستان سایلنت هیل 2 که در سال 2001 بر روی کنسول PS2 منتشر شد با کارگردانی Takayoshi Sato براساس کتاب جنایات و مکافات Crime and Punishment
ساخته و پرداخته شد و سپس سناریو اصلی بازی توسط دو تن از اعضای خبره ی تیم سایلنت یعنی Owaku و Sato نوشته شد.

- در سال 2001 در لیستی که IGN برای برترین بازی های سال معرفی کرده بود سایلنت هیل 2 توانست رتبه 20 م را به خود اختصاص دهد.

- در هنگام ذخیره بازی تصویری تار و به رنگ قرمز از جیمز ساندرلند بر روی صفحه مشاهده می شود. رنگ قرمز می تواند نماد قتل و خشونت در وی و این تار و نامفهوم بودن عکس نیز نشانه ی آن است که جیمز دید درستی نسبت به خود، گذشته و اعمالش نداشته و ندارد.

- دسته ای طرفداران بازی بر این باورند که وجود جسد مری در صندوق عقب اتومبیل شخصی جیمز بر اساس کتاب خاطرات گمشده امری است که واقعا در داستان اتفاق افتاده و این نشان می دهد که پایان مدنظر سازندگان in water بوده است. با این همه وقتی از Masahiro Ito در این مورد سوال شد او ابراز کرد که بر این باور است که جسد مری نه در صندوق عقب اتومبیل بلکه در صندلی عقب ماشین او قرار داشته است. از Ito پرسیده می شود، پس چطور جیمز به وجود جسد مری در صندلی عقب اتومبیل پی نبرد؟ Ito در پاسخ به این سوال گفت که " جیمز حافظه قتل مری را در ذهنش سرکوب کرده بوده "

- نام خانوادگی جیمز یعنی Sunderland از چندین بخش تشکیل شده که بعد روانی وی را به خوبی توضیح می دهد. Sund به معنای شکستن یا خرد کردن و Land به معنای سرزمین که به وجود شخص جیمز بر می گردد، سرزمین خرد شده یا شکسته ی ذهن جیمز.

- در آپارتمان WoodSide در یکی از اتاق ها جسد مردی را مشاهده می کنیم که مقابل تلویزیون شکسته و تمامی وجودش به خون آغشته شده است. کارگردان هنری بازی Masahi Tsuboyama می گوید. طراحی جسد این مرد دقیقا از روی James انجام شده و نشان می دهد که جسد مردی که در آپارتمان توسط جیمز کشف می شود در حقیقت خود جیمز است و یک راست زایده ی تخیلات وی می باشد.

- در آپارتمان Blue Creek در اتاق 209، صدای زمزمه ای را می شنویم که می گوید " See my dead wife come home , do some laundry, do some..." این مسئله شاید افکار جیمز را پس به قتل رساندن همسرش نمایش می دهد. با این همه مترجم ژاپنی Jeremy Blaustein می گوید که به هنگام ضبط صدا، احتمالا این صدا مربوط به یکی از صداپیشگان است که با خودش صحبت می کرده و در استودیوی ژاپنی زمانی که در این مورد سوال شد آنها پاسخ دادند که چنین بخشی در سناریو بازی نوشته نشده بوده!!!

- در بیمارستان BrookHaven اسم سه بیمار به چشم می خورد به نام های : Jack Davis, Joseph Barkin و Joshua Lewis که هر سه اینها اسمشان با حرف J آغاز می شود درست مثل James. در حقیقت Jack نماد آن بخش از وجود جیمز است که نا امید از زندگی و به دنبال خودکشی است . Joseph آن بخش از وجود جیمز که احساس گناه برای قتل مری را دارد به تصویر می کشد و Joshua نیز نماد خشونت در وجود جیمز و بخش خود آزاری وی است .

- در سایلنت هیل 3، Douglas به مردی اشاره می کند که برای یافتن همسرش به سایلنت هیل رفت و هیچگاه پیدا نشد، این می تواند اشاره به پایان in water در سایلنت هیل 2 باشد.

- صدای جیغ مری در ویدئوی قتل وی توسط جیمز به دلایل نامعلوم از آخرین ورژن منتشر شده بازی حذف شده است.

- نام خانوادگی مری و الکس ( در سایلنت هیل: بازگشت به خانه ) هر دو شپرد است . وقتی از Tomm Hulett در این باره سوال شد، وی پاسخ داد که همه ی این ها یک تصادف بوده است و ارتباطی بین این دو کاراکتر وجود ندارد.

- خیلی از طرفداران بازی بر این معتقدند که مری در بیمارستان Brookhaven بستری بوده است ولی Masahiro ito اظهار کرد که این کاملا اشتباه است . طبق رابطه ی Rachel و Frank Sunderland در سایلنت هیل 4 به نظر می رسد که مری در بیمارستان St. Jerome's Hospital بستری بوده است.

-به نظر می رسد که طراحی ماریا بر اساس لباس و طراحی Christina Aguilera بعد از بردن جایزه بهترین خواننده سال در مراسم انتخاب نوجوانان در سال 1999 باشد.

- همیشه دسته ای از پروانه های رنگی در اطراف ماریا در حال گردش هستند و یک خالکوبی پروانه هم در قسمت پایینی شکم ماریا وجود دارد. در بسیاری از فرهنگها پروانه نماد تولد دوباره ست که این می تواند اشاره به تولد دوباره ماریا در قالب مری باشد. در آخرین مبارزه جیمز با باس آخر بازی مری/ ماریا، وی با دسته ای پروانه های سیاه و سفید به جیمز حمله می کند که این نیز نماد مرگ در بسیاری از فرهنگهاست.

- در سایلنت هیل 3، هدر میسون در کلاب نایت هون، پوستر زنی با موهای مشکی بلند را پیدا می کند که روی آن نوشته " The Return of Lady Maria" این ماریا احتمالا همان ماریای نسخه ی دوم بازی است و اشاره به وجود واقعی وی به عنوان رقصنده در کلوپ نایت هون بوده است. Takayoshi Sato در این باره می گوید: این همان ماریاست اما در نسخه ی دوم موهایش را کوتاه کرده و به رنگ بلوند در آورده، از ریشه ی موهای مشکی او در بازی نیز می توان فهمید که رنگ بلوند رنگ واقعی موهایش نیست. "

- در سناریو Born from a Wish، ماریا وقتی وارد اتاق کودکی می شود نا خودآگاه می گوید: لارا تدی خرسه رو دوست داره" در بیمارستان بروکهاون، جیمز لارا را می بیند که با یک خرس عروسکی بازی می کند.

- لارا نیز مثل شریل میسون علاقه ی زیادی به کشیدن نقاشی به خصوص خرس و گربه دارد .

- به نظر می آید که رفتار و حرکات لارا تا حدی به یکی از مجسمه های سنگی که در هتل باید روی جعبه ی موسقی قرار داده شود نزدیک است. پری دریایی ، کسی که علی رغم چیزهایی که می داند حرفی نمی زند، درست مثل لارا که علی رغم داسته های بسیارش در مورد مری به جیمز چیزی نمی گوید، اما باز هم می خواهد خوشحال باشد. لارا این حقیقت که مری کشته شده را به سختی می پذیرد و به دنبال مری می گردد.

-در اتاق 109، در آپارتمان ووساید جایی که جیمز بار دیگر با آنجلا برخورد می کند، دو در وجود دارد، یکی قدیمی و آغشته به گرد و خاک تیره و تار، یکی سفید و تمیز. احتمالا این دو در نماد راه به بهشت و جهنم است یا کودکی و بزرگسالی( از آنجایی که یک خرس عروسکی کنار در سفید و روشن قرار گرفته) این ممکن است تمایل آنجلا برای سرکوب خاطرات تیره و تاریک کودکیش را برای داشتن آینده ای روشن و پاک نشان دهد. آنجلا در اتاق با درب سفید است.

- سکه ی زندانی که در آپارتمان وودساید پیدا می شود، تصویر یک زن بر روی آن است که تا حدی می تواند با آنجلا ارتباط داشته باشد. زن روی سکه متمایل به سمت چپ است و چشمانش را بسته است. اینکه واقعا این تصویر، عکسی از آنجلا بر روی سکه س نامعلوم است. گذشته از عکس زن روی سکه، این احتمال وجود دارد که منظور سازندگان از زن زندانی روی سکه همان آنجلا باشد، با این دلیل که ما سکه را در اتاقی پیدا می کنیم که آنجلا احتمالا توسط پدرش در آنجلا زندانی شده و تصمیم به خودکشی دارد.

- در اتاق 109 نیز، تصویری از یک خانواده ی 4 نفره به چشم می خورد. عکس بین دخترک مو بلوند و مردی که در عکس هست پاره شد این نشان می دهد که در کودکی آنجلا تحت اذیت و آزار پدرش بوده و برای همین از شدت نفرت این عکس را پاره کرده است .

- در راه پله ی سوزان، دو جسد خونین پیچیده شده در ملافه به چشم می خورد. احتمال می رود این دو جسد نمادی از بدن پدر و برادر آنجلا باشد.

- در مکالمه ای در راه پله بین جیمز و آنجلا انجام می شود، جیمز رو به آنجلا می گوید : اینجا مثل جهنم سوزان است" آنجلا در پاسخ می گوید : تو هم می بینی؟ برای من همیشه این گونه ست" این می تواند نشان دهنده ی این مفهوم باشد که دنیای دیگر آنجلا همیشه سوزان و آتشین بوده یا شاید هم اشاره به زندگی کودکی او دارد که مثل زندگی در جهنم عذاب آور بوده است.

- در ابتدای بازی صحنه ای آنحلا مشاهده می شود که در حال دویدن است. این نیز نشان دهنده ی آن است که آنجلا از دست پدرش فرار می کرده یا به سمت سایلنت هیل فرار می کرده است.

- سازندگان سن آنجلا در بازی را چیزی بین 16-17 سال بیان کرده اند اما صدا پیشه ی بازی و مدل وی از آنچه سازندگان مشخص کرده اند بزرگتر می زند. به همین دلیل سن وی را قبل از انتشار بازی 19 سال اعلام کردند.

- مرگ آنجلا هیچگاه در بازی نشان داده یا اشاره نشد. با این همه Ito اعلام کرد که او کمی قبل از پایان داستان جیمز در بازی می مرد اما جیمز هیچگاه مرگ او را به یاد نمی آورد.

- نام خانوادگی Eddie لهستانی است. در بازی اعلام شده که وی در اصل اهل لهستان است.

- در ابتدای بازی Eddie در اتومبیل وانتی نشسته و نقشه ای را می خواند سپس لارا به وی لگدی می زند. به نظر می رسد لارا به همراه ادی به شهر آمده است.

- ادی تنها کاراکتر در سایلنت هیل 2 ست که بدون هیچ حس گناهی در شهر قدم می زند و نهایتا به دست جیمز کشته می شود.

- مشخص نشده که به چشم ادی سایلنت هیل چگونه شهری بوده اما در ملاقات آخر ادی با جیمز، این مسئله تا حدی مشخص می شود که ادی تمام شهر را به شکل یخبندان و سرد میدیده و این دقیقا خلاف دید آنجلا به شهر است .

---------- نوشته در 01:22 PM اضافه شد ---------- نوشته قبلی در 12:44 PM ارسال شده بود ----------

به نظرم, مری هم یک بیمار روانی بوده. به یادداشتی که بالای پشت بام بیمارستان هست و همچنین حرف های مری توجه کنید:
امیر جان این علایمی که گفتی بر می گرده به بیماری جسمی مری، وقتی یه نفر که از نظر ذهنی سالمه بیمار میشه کم کم این علایم روانی هم براش ایجاد میشه از طرفی مری در بروکهاون بستری نبوده
- خیلی از طرفداران بازی بر این معتقدند که مری در بیمارستان Brookhaven بستری بوده است ولی Masahiro ito اظهار کرد که این کاملا اشتباه است . طبق رابطه ی Rachel و Frank Sunderland در سایلنت هیل 4 به نظر می رسد که مری در بیمارستان St. Jerome's Hospital بستری بوده است.
 
امیر جان این علایمی که گفتی بر می گرده به بیماری جسمی مری، وقتی یه نفر که از نظر ذهنی سالمه بیمار میشه کم کم این علایم روانی هم براش ایجاد میشه از طرفی مری در بروکهاون بستری نبوده
وقتی یک فردی بیماری خطرناکی میگیره, و وقتی که بدونه راه درمانی براش نیست و میمره, کم کم افسرده میشه و به فکر خودکشی و از اینجور چیزها میفته...این یعنی اینکه به یک نوع بیماری روانی دچار شده.
اگر کامل خونده بودی پست من رو نوشته بودم که یکی از علائمی که باعث میشه فرد افسرده بشه, این هست:
بیماری های بدخیم( مانند سرطان ، لنفوم و ...) که می توانند باعث افسردگی ثانویه شوند.
و در مورد مری, مری قبلاََ در بیمارستان St. Jerome بستری بوده ولی بعد از اونجا میره و به سمت سایلنت هیل میاد, این رو توی نامش خطاب به لورا میگه:

[LTR]
My dearest Laura, I'm leaving this
letter with Rachel to give to you
after I'm gone.

I'm far away now.
In a quiet, beautiful place.

Please forgive me for not saying
goodbye before I left.

Be well, Laura.

Don't be too hard on the sisters.

And Laura, about James...
I know you hate him because you
think he isn't nice to me, but please
give him a chance.

It's true he may be a little surly
sometimes, and he doesn't laugh
much. But underneath he's really
a sweet person.

Laura...
I love you like my very own
daughter.

If things had worked out
differently, I was hoping to
adopt you.

Happy 8th birthday, Laura.

Your friend forever,
Mary
[/LTR]
خب برای چی مری باید بره سایلنت هیل؟ و برای چی لورا میره توی بیمارستان بروکهاون؟ و چرا اسم بیمارستان بروکهاون رو نقشه نیست؟ و در آخر چرا بالای درب ورودی بیمارستان نوشته شده BlookHaven Hospital؟
Masahiro ito نظر شخصی خودش رو گفته!:d
هر چند من هم خودم زیاد مطمئن نیستم که مری توی این بیمارستان بستری بوده باشه, قبلاََ هم گفته بودم, اون نامه ای که بالای پشت بام بیمارستان پیدا میکنیم, ممکنه برای Jack Davis باشه! ولی باز هم مطمئن نیستم که مری توی این بیمارستان بستری نشده باشه...
 
آخرین ویرایش:
وقتی یک فردی بیماری خطرناکی میگیره, و وقتی که بدونه راه درمانی براش نیست و میمره, کم کم افسرده میشه و به فکر خودکشی و از اینجور چیزها میفته...این یعنی اینکه به یک نوع بیماری روانی دچار شده.
اگر کامل خونده بودی پست من رو نوشته بودم که یکی از علائمی که باعث میشه فرد افسرده بشه, این هست:
خب منم همینو گفتم دیگه :دی
این علایمی که گفتی بر می گرده به بیماری جسمی مری، وقتی یه نفر که از نظر ذهنی سالمه بیمار میشه کم کم این علایم روانی هم براش ایجاد میشه از طرفی مری در بروکهاون بستری نبوده

Masahiro ito نظر شخصی خودش رو گفته!:d
نظر شخصی ایتو در ذهن و مغز استخوان ما جای داره :دی
اما در کل دور از شوخی و مزاح من فکر می کنم مردم شهر عقاید عجیبی در مورد بیمارستان یا بهتر بگم تیمارستان بروک هاون داشتن، شاید برای همین مکان بروک هاون روی نقشه شهر مشخص نشده.
شواهد و مدارکی مبنی بر بستری شدن مری تو بیمارستان بروک هاون نداریم، احتمالا رفتنش به اونجا به صورت یک ویزیتور بوده !
 
دوستان علاقه ای به تجزیه و تحلیل قسمت downpour ندارید تا ما هم بی نصیب نمونیم:d
downpour رو هنوز خیلی ها بازی نکردن :دی
با این حال منم بدم نمیاد بحثی داشته باشیم از downpour ولی ماشالاه سایلنت هیل های شماره 1-4 انقدر پر ملات ساخته شده که هر چی بیشتر بحث می کنیم در موردش کمتر به نتیجه می رسیم :دی
حالا باز نظر بزرگان تاپیک مهمه ما که طفلی نیستیم این وسط :دی
 
downpour رو هنوز خیلی ها بازی نکردن :biggrin1:
با این حال منم بدم نمیاد بحثی داشته باشیم از downpour ولی ماشالاه سایلنت هیل های شماره 1-4 انقدر پر ملات ساخته شده که هر چی بیشتر بحث می کنیم در موردش کمتر به نتیجه می رسیم :biggrin1:
حالا باز نظر بزرگان تاپیک مهمه ما که طفلی نیستیم این وسط :biggrin1:

درسته اما به نظرم downpour هم نکات جالبی داشت و حتی در برخی جاها صحنه های جالبی هم درست شده بود که دیگه اسپویل نمیکنیم:d
 
خب منم همینو گفتم دیگه :دی
نظر شخصی ایتو در ذهن و مغز استخوان ما جای داره :دی
اما در کل دور از شوخی و مزاح من فکر می کنم مردم شهر عقاید عجیبی در مورد بیمارستان یا بهتر بگم تیمارستان بروک هاون داشتن، شاید برای همین مکان بروک هاون روی نقشه شهر مشخص نشده.
شواهد و مدارکی مبنی بر بستری شدن مری تو بیمارستان بروک هاون نداریم، احتمالا رفتنش به اونجا به صورت یک ویزیتور بوده !
چرا نداریم؟:d
همون یادداشت بالای پشت بام رو خیلی از فن ها متعقد هستند که ماله مری هست! هرچند Masahiro ito دوباره گفته نه!!!
در مورد اسم بیمارستان هم باید بگم که, در نسخه سوم هم توی نقشه اسم بیمارستان هست و هم اینکه بالای درب ورودی بیمارستان, اسم صحیحش نوشته شده:
Brookhaven Hospital...شاید مری به خاطر افسردگی که داشته, برای مدت خیلی کمی در این بیمارستان بستری شده...
بچه ها راستی این تحلیل رو یادتونه براتون نوشتم:

ببنید دوستان بر طبق نظر فیثاغورث مربع نماینده وحدت گونه ها و نشان دهنده برابری یک چیز با خودش به نحوی نامتناهی است
و در نتیجه می تواند نمادی از عدالت قانون تلقی شود که همه را به یک چشم می نگرد.
از نظر قانون افلاطون مربع نماینده هماهنگی است که عالی ترین فضیلت به شمار می آید, شناختی کامل که شخص می تواند از طریق آن به حقیقت مطلق دست یابد.
مربع را به رنگ قرمز نسبت می دهند.
رنگ قرمز به طور گسترده‌ای به عنوان نماد جرم و گناه مورد استفاده قرار می‌گیرد که معمولاً به دلیل رابطه آن با خون و س*س است.
قرمز همچنین به عنوان نماد شهوت، هوس، عشق و زیبایی نیز به کار می‌رود. رابطه بین قرمز با عشق و زیبایی تا حدودی به استفاده از گل سرخ به عنوان نماد عشق نیز وابسته است.
=====================================================
15-1-075.jpg

Solved_cube.gif


در مورد اینکه چرا در آخر بازی به جای 1 مربع , 9 مربع هست,فکر کنم اشاره داره به سمت قرمز مکعب روبیک.
شاید به پایان های مختلف بازی اشاره داشته باشه و یا اینکه جیمز بالاخره فهمیده که چه بلایی سر مری اورده و به نوعی مکعب روبیک حل شده.
در مورد اینکه چرا بقیه جاهای بازی 1 مربع قرار داده شده,اشاره داره به مکعب روبیک حل نشده و بهم ریخته که یعنی جیمز حقیقت رو نمیدونه و حافظه ای آشفته داره.
اگر هم به یاد داشته باشید در یه قسمتی از بازی مکعبی هست که باید اون رو درست تنظیم کنید تا راهی باز بشه که به سمت ماریا میره...
هدر وقتی میمره, ولتیل زندش میکنه ولی ما آخر نفهمیدم جیمز وقتی میمره چطور زنده میشه یا مثلا هری یا هنری؟!:d
 
همون یادداشت بالای پشت بام رو خیلی از فن ها متعقد هستند که ماله مری هست! هرچند Masahiro ito دوباره گفته نه!!!
هر چی ماساهیرو بگه همونه :دی
من فکر می کردم از اونجایی که شهر و چیزایی که توش وجود داره بر میگرده به ذهن جیمز و دید و حافظه ای که نسبت به اون داشته و ندیدن حقیقت، دلیلش باشه. یعنی می تونه دلیلش این باشه ؟
هدر وقتی میمره, ولتیل زندش میکنه ولی ما آخر نفهمیدم جیمز وقتی میمره چطور زنده میشه یا مثلا هری یا هنری؟!:d
می زنیم ذخیره بازی بعد بارگذاری بازی، اونوقت اینا زنده می شن:دی
قضیه مربعها رو قبول دارم ولی به جان تو این قضیه زنده شدن دیگه فکر نمی کنم فلسفه ای داشته باشه، البته از تیم سایلنت هیل هیچ چیز بعید نیست :دی
 
سلام
دوستان علاقه ای به تجزیه و تحلیل قسمت downpour ندارید تا ما هم بی نصیب نمونیم:d
اول اینکه ورودتون رو به جمع مون خوش‌آمد میگم.:welcome:
============================================================================
دوستان ما که نگفتیم کلاً از DP‌ چیزی نگید. خواهش کردیم فعلاً داخل تگ اسپویلر بگید. البته پیشنهاد می‌کنم یه تاریخی رو مشخص کنیم که از اون به بعد دانپور رو هم سوخته به حساب بیاریم و بشه بدون اسپویلر ازش حرف زد.
============================================================================
بحث زنده شدن جیمز تو شماره دوم واقعاً‌ بعید دلیل خاصی داشته باشه.
اما در مورد مری چیزی که هست مسلمه بعد از ابتلا به بیماری از لحاظ روانی هم تحت فشار قرار می گیره. بیمارانی که امید به بهبود رو از دست میدن ناخودآگاه پرخاشگر میشن. البته حتماً مری تو بیمارستان بوده چه بسا تو همون اتاقی که ماریا تو استراحت می‌کنه.
 
بچه ها توجه کردید توی سایلنت هیل, بیشتر وسایل رو توی جاهای عجیب غریب پیدا میکنیم!
چندتا مثال:
سایلنت هیل 2, درون قوطی کنسرو, لامپ پیدا میکنیم یا توی سبد خرید, تفنگ پیدا میکنیم و یا توی یه کالسکه, که توی یه استخر هست, سکه پیدا میکنیم!
و در سایلنت هیل 3, کنار یه سگ سرخ شده, کلید پیدا میکنیم. یا درون یه چیزی شبیه گردو, سنگ ماه پیدا میکنیم و حتی درون یه کوره مرده سوزی یا یه قوطی نوشابه, کلید پیدا میکنیم!
کلاََ عجیبه!:d
به نظرتون برای چی اینجوریه؟:d

8-020.jpg
8-020b.jpg
 
بچه ها توجه کردید توی سایلنت هیل, بیشتر وسایل رو توی جاهای عجیب غریب پیدا میکنیم!
چندتا مثال:
سایلنت هیل 2, درون قوطی کنسرو, لامپ پیدا میکنیم یا توی سبد خرید, تفنگ پیدا میکنیم و یا توی یه کالسکه, که توی یه استخر هست, سکه پیدا میکنیم!
و در سایلنت هیل 3, کنار یه سگ سرخ شده, کلید پیدا میکنیم. یا درون یه چیزی شبیه گردو, سنگ ماه پیدا میکنیم و حتی درون یه کوره مرده سوزی یا یه قوطی نوشابه, کلید پیدا میکنیم!
کلاََ عجیبه!:d
به نظرتون برای چی اینجوریه؟:d

8-020.jpg
8-020b.jpg
Cuz Silent Hill Just Doesn't Make Any Sense :دی
 

کاربرانی که این گفتگو را مشاهده می‌کنند

تبلیغات متنی

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی همین حالا ثبت نام کن
or