بحث و تبادل نظر در مورد سری Silent Hill (خلاصه داستان در پست اول)

علاقه دارید کدام نسخه از سری بازی سایلنت هیل ریمیک بشود؟


  • مجموع رای دهنده‌ها
    42

Silent Dream

In madness you dwell
کاربر سایت
shf_banner.png

پس از گذشت ده سال از انتشار آخرین نسخه سایلنت هیل بالاخره کونامی در اکتبر سال 2022 نسخه جدیدی از این سری را با نام Silent Hill ƒ معرفی کرد. داستان بازی کاملا جدید خواهد بود و در سال 1960 و در ژاپن رخ میدهد و دنیایی زیبا ولی در عین حال وحشتناک را به تصویر میکشد. این بازی توسط NeoBards Entertainment در حال ساخت است و هنوز تاریخ انتشار آن مشخص نیست..
  1. نوشته شده توسط Ryūkishi07، مشهور برای رمان‌های تصویری ژاپنی که به معماهای قتل، وحشت روانی و فراطبیعی می‌پردازند.
  2. طراحی موجودات و شخصیت‌ها توسط kera
توسعه‌دهنده: NeoBards Entertainment
ناشر: Konami Digital Entertainment
کارگردان: Al Yang
تهیه‌کننده: Motoi Okamoto
نویسنده: Ryukishi07
طراح: kera
تاریخ انتشار: TBA (مشخص نیست)
پلتفرم‌ها: TBA (مشخص نیست)

wire.png

نویسنده ای به نام Harry Mason و همسرش در حین عبور از یک جاده، نوزادی را یافته و نام او را شریل می‌گذارند. چهار سال بعد همسر هری فوت می‌کند. سه سال پس از فوت همسرش، هری بنا به دلایلی تصمیم می‌گیرد با شریل به شهری که وی را در نزدیکی آن یافته بودند سفر کند. شب هنگام، در جاده‌ی کنار شهر، پلیسی موتورسوار از کنار آنها عبور کرده و توجه هری را جلب می کند. اندکی جلوتر، هری متوجه موتور پلیسی میشود که بدون سرنشین در کنار جاده افتاده در همین حین، در روبروی خود دختری را وسط جاده می‌بیند. برای اجتناب از تصادف با او، دیوانه‌وار فرمان را می چرخاند. اما ماشین منحرف شده و به دره‌ی کناری سقوط می‌کند. هری پس از به هوش آمدن، متوجه غیبت شریل می‌شود. در حین جستجو، شبح شریل را می‌بیند و به دنبال او می‌دود. در انتهای معبری تنگ، ناگهان همه‌چیز در تاریکی فرو می‌رود و چهره آنجا تغییر می‌کند. هری مصمم ادامه ‌می‌دهد اما در اثر حمله‌ی چند موجود هیولا مانند به حالت مرگ روی زمین می‌افتد.
وقتی هری بعد از آن حادثه در کافه ای بیدار می‌شود، با همان پلیس روبرو می‌شود. آنها با هم از اتفاقات عجیب شهر و حالت غیرعادی آن سخن می‌گویند. پلیس Cybil Bennet‌ نام دارد و به هری در یافتن شریل کمک می‌کند. حالت عادی شهر اینگونه است: خالی از سکنه، فرو رفته در مه، محصور شده توسط دره‌های عمیق و پر از هیولا. اما در حالت غیر عادی به تمامی این موارد تاریکی مطلق تکه گوشت های آویزان از در و دیوار سکوتی مرگبارتر هم اضافه میشود . هری در جستجوی شریل به مکان‌های زیادی از شهر مراجعه می‌کند: مدرسه، کلیسا، بیمارستان، فاضلاب، پارک تفریحی و در بعضی از آنها با شخصیت‌هایی آشنا می‌شود. با پیرزن عجیبی به نام Dahlia Gillespie در کلیسا، دکتر Michael Kaufmann و پرستاری به نام Lisa Garland در بیمارستان. همچنین مرتب شبح دختری را می‌بیند که باعث تصادف او شده بود به نام Alessa. دالیا اطلاعات زیادی درباره‌ی هری و شهر دارد دکتر کافمن و لیزا هم هر کدام مطالب جدیدی به اطلاعات هری اضافه میکنند. در طول بازی اطلاعات زیادی از شهر به دست می‌آوریم خواه از لابلای روزنامه‌های باطله و کتاب‌ها و خواه از این شخصیت‌ها. شهر مکانی نفرین شده بوده و در سال‌های جنگ‌های داخلی، اعدام‌های زیادی در زندان آن صورت گرفته است. شهر قدمت زیادی دارد و قرن‌ها قبل، بومیان ساکن آنجا بودند. از همان زمان، آیینی شیطانی در شهر رواج داشته است. در سده‌های اخیر، پس از سکونت مهاجران در شهر، تلفیقی از آیین باستانی شهر با آیین‌های مهاجران پدید می‌آید که با نام The Order شناخته می‌شود. پیروان و سردمداران این فرقه اعتقادات عجیب و خطرناکی‌ دارند. این فرقه به سه شاخه‌ی اصلی تقسیم می‌شود که یکی از آنها «مادر مقدس» می‌باشد. در راس این شاخه دالیا قرار دارد که آلسا دختر وی است. این فرقه به خدایی اعتقاد دارد که باید در روی زمین متولد شده سپس بهشت موعود فرقه را بنا کند. بر اساس مدارک به دست آمده، این خدا یک بار متولد شده و مرده است و حال باید برای بار دوم متولد یا فراخوانده شود. دالیا متوجه می‌شود که مشخصات دختر وی، آلسا، با مشخصات مادر خدا که در متون قدیمی پیش‌بینی شده هم‌خوانی دارد پس او را تربیت می‌کند تا مراسم تولد را انجام دهد. در این مراسم، باید مادر خدا سوزانده شود. مراسم در سن 7 سالگی آلسا انجام می‌شود و بدن کباب شده‌ی وی را به بیمارستان انتقال می‌دهند. اما او ناقص است. آلسا در نهایت درد و رنج، قسمتی از روح خودش را به صورت یک نوزاد از شهر بیرون می‌فرستد و با استفاده از قدرت ذهن خود، شهر را به جهنمی بی‌بدیل تبدیل می‌کند. دالیا برای اتمام نقشه خود، توسط خود آلسا، شریل را فرا می‌خواند تا روح مادر خدا تکمیل شود. در این بین دکتر کافمن مسئول امور پزشکی آلساست.
آلسا در برابر دالیا مقاومت می‌کند اما دالیا با فریب هری، خود را به آلسا می‌رساند و مراسم را مجدداً انجام می‌دهد اما در همین حین هری سر می‌رسد. روح شریل به آلسا می‌پیوندد تا مادر خدا کامل گردد. دکتر کافمن به قصد نابودی این روح، دارویی را به سمت وی پرتاب می‌کند اما اینکار باعث می‌شود خدا (در شماره‌ی اول این خدا با نام «سامایل» معرفی می گردد) متولد شود. در اولین اقدام، سامایل، دالیا را آتش می‌زند. اما هری با سامایل می‌جنگد و او را شکست می‌دهد. پس از نابودی سامایل، مادر خدا ظاهر می‌شود و نوزادی را به هری می‌دهد سپس، راه فرار از آن مهلکه را به او نشان می‌دهد.
هری نوزاد را از شهر دور کرده و در جایی به طور ناشناس او را بزرگ می‌کند. نام این نوزاد را Heather می‌گذارد. هدر کودکی عادی نبود و گاها ، رفتارهای عجیبی از خود بروز می‌داد.
17 سال پس از این ماجرا، دختر نفر دوم فرقه، یعنی «Claudia Wolf» تصمیم می‌گیرد آن نوزاد را پیدا کند تا مراسم دوباره به جریان بیفتد. با کمک کشیش دیگری به نام «Vincent»، کاراگاهی به نام «Douglas Cartland» را استخدام می‌کند تا این کودک را پیدا کند. داگلاس هدر را پیدا می‌کند اما از نیت اصلی کارفرمایان خود اطلاع ندارد. روزی که هدر به مرکز خرید شهر رفته‌بود،‌ داگلاس را در مقابل خود می‌بیند. هدر بی خبر از همه‌جا به خیال اینکه داگلاس یک مزاحم است، می‌گریزد ولی داگلاس قبلاً محل او را به کلودیا و وینسنت اطلاع داده‌است. هدر به سمت خانه و نزد هری حرکت می‌کند اما اطراف او پر از هیولاهایی هولناک شده است. در اینجا برای اولین بار، کلودیا را ملاقات می‌کند. کلودیا درتلاش است تا هدر چیزی را به یاد بیاورد. هدر پس از گذشتن از مرکز خرید و ایستگاه مترو، درساختمانی نیمه‌کاره در نزدیکی محل سکونت خود با وینسنت روبرو می‌شود.
هدر به آپارتمان خود می‌رسد اما درآنجا پدرش، هری را غرق در خون و بی‌جان می‌یابد. او کلودیا را در پشت‌بام می‌بیند و او را مسئول قتل پدرش می داند. هدر قصد انتقام دارد اما کلودیا به سایلنت هیل می‌رود. هدر به همراه داگلاس (که کمابیش به واقعیت پی برده است) به سمت سایلنت هیل حرکت می‌کند.
هدر تقریباً گذشته‌ی خود را به یاد آورده است؛ او همان روح واحد آلسا و شریل است که توسط مادر خدا به هری سپرده شد. پس از حلول روح آلسا و شریل، جنین خدا هم وارد بدن او شده است اما تحت تاثیر فراموشی هدر، عقیم مانده و برای بارور شدن، نیاز دارد تا آتش خشم و نفرت در درون هدر شعله‌ور شود. کلودیا در تمام طول داستان سعی بر این دارد تا همین میراث آلسا را بیدار کند و برای همین منظور، هری را می‌کشد تا او را از سر راه بردارد. در این میان، وینسنت که منافع خود را با تولد خدا در خطر می‌بیند، سعی می‌کند توسط هدر، کلودیا و عقایدش را نابود کند.
پس از رسیدن به شهر، هدر به بیمارستان می‌رود. او با راهنمایی‌های علنی یا مخفیانه‌ی وینسنت،‌ پدر کلودیا یعنی «لئونارد» را که در بیمارستان زندانی شده می‌کشد تا متاترون را به دست آورد. متاترون، نماد خیر و روشنی و در مقابل سامایل است و وینسنت تصور میکند متاترون میتواند در مبارزه با کلادیا به هدر کمک کند. در ادامه،‌هدر به کلیسای فرقه می‌رسد. کلودیا، وینسنت را ، که به زعم او خیانت کرده‌است، می‌کشد. هری مقداری از داروی دکتر کافمن را به شکل یه قرص به هدر داده بود. هدر آن قرص را می‌بلعد و در نتیجه، جنین خدا را بالا می‌آورد. کلودیا جنین را می‌بلعد و آنرا به شکل ناقص بارور می‌کند. در نهایت کلودیا به دست خدای متولد شده نابود می‌شود و هدر هم وی را می‌کشد. تا بار دیگر تفکرات منحرف فرقه برای به وجود آوردن خدا عقیم بماند.

آنچه که شما در بالا مطالعه کردید تنها بخشی از شهر و اتفاقات رخ داده در آن است در شماره های دوم و چهارم و پنجم از بازی بخشی دیگر از توانایی های شهر حضور پر رنگی دارد و آن هم قضاوت و مجازات است ، شهر به خاطر اتفاقاتی که به خود دیده است دارای قدرتهایی خاص است یکی از این قدرتها فراخواندن افراد است در شماره های دوم و پنجم ما شاهد حضور افرادی در شهر هستیم که به نوعی گناهکارند و شهر برای قضاوت در مورد آن ها ، دعوتشان کرده است .
جیمز ساندرلند مردی که زن مریضش را کشته است و همینطور الکس شفرد که باعث مرگ برادر کوچکتر خود شده است با پا گذاشتن به شهر اماده پاسخگویی به اشتباهاتی میشوند که سعی در فراموش کردن آن ها داشته اند ، صد البته که نوع بازجویی و قضاوت در این شهر مرموز نیز متفاوت است به جای حضور قاضی و هیئت منصفه و دادگاه ، تمام اتفاقات پیرامون شخصیت ها به نوعی اشتباه شخصیت را گوشزد میکنند از موجوداتی که با آنها مبارزه می‌کنید گرفته تا افراد سرگردان دیگری در شهر که خود گناهکارند .گو اینکه این خاصیت شهر در تمامی شماره ها وجود دارد ولی در شماره های مذکور از فرع به اصل بدل شده و محوریت بازی بر عمل انجام گرفته توسط شخصیت اصلی قرار دارد و بحث فرقه ، آلسا و غیره کمتر پرداخته شده است .
در این میان شماره ی چهارم بازی اما فضائی اختصاصی داشت در این شماره یکی از دست پرورده های یتیم خانه ی تحت رهبری فرقه به نام والتر سالیوان که پیرو حزب مادر مقدس است قصد متولد کردن خدا توسط مراسمی به نام قربانی کردن 21 نفر را دارد ، والتر که در کودکی توسط خانواده ی خود رها شده است تصور میکرد اتاقی که در آن بدنیا آمده است مادر او و در حقیقت خداست والتر که تصور میکند مادرش به خواب رفته است سعی دارد از طریق مراسم ذکر شده او را بیدار کند ، هر کدام از افرادی که برای قربانی شدن انتخاب شده اند باید دارای مشخصه ای باشد آخرین نفر این لیست که هدایت آن را بازیباز بر عهده دارد و دریافت کننده ی دانش و تکمیل کننده ی مراسم است ، هنری تونزند نام دارد که حال در همان اتاق تولد والتر زندگی میکند و در طول بازی با پی بردن به ماجرا و کمک های جوزف شرایبر که قبل از هنری در آن اتاق زندگی میکرده است قصد دارد جلوی تکمیل این مراسم را بگیرد . در انتها هنری تونزند با مبارزه با موجودی که والتر به وجود می آورد رویای به وجود آوردن خدا را بار دیگر خراب میکند .
علاوه بر شماره های ذکر شده دو بازی Silent Hill: Origins و Silent Hill: Shattered Memories نیز از سری معرفی شده اند که در اولی به زمان سوزانده شدن آلسا توسط دالیا و چگونگی زنده ماندن آلسا پرداخته شده و در دیگری اتفاقات شماره ی اول بعد از سال ها توسط هری بازسازی میشوند، گر چه با پایان کار تیم سازنده ی اصلی بازی که کار ساخت 4 شماره ی اول بازی را بر عهده داشتند این شماره ها به خوبی پرداخته نشده و دارای نواقصی در حیطه‌ی داستانی هستند اما همچنان سری سایلنت هیل دارای یکی از بهترین داستان ها در طول تاریخ بازیهای رایانه ای است.
لازم به ذکر است بر اساس این بازی تاکنون دو فیلم سینمایی نیز ساخته شده که شماره دوم (تا زمان نگارش این مقاله) هنوز اکران نگردیده است. با توجه به نظر مخاطبان، فیلم اول یکی از برترین و موفق‌ترین فیلم های ساخته شده بر اساس یک بازی ویدیویی می‌باشد.
همچنین شرکت کونامی در سال 2006 و به مناسبت اکران فیلم، مجموعه‌ای ویدیویی را بر روی رسانه‌ی UMD برای PSP عرضه نمود که با نام The Silent Hill Experience شناخته شده و شامل دو کمیک The Hunger و Dying Inside ، ترایلر شماره‌های 1 تا 4 بازی و فیلم، مصاحبه با آهنگ‌ساز افسانه‌ای سری به همراه کارگردان فیلم و برخی موسیقی‌های بازی می‌باشد.

دریافت خلاصه به صورت فایل pdf :دانلود
تهیه و تنظیم خلاصه : (msbazicenter)
مقالات تحلیلی بازی نوشته شده توسط ( Bone Crusher ) :
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش اول )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش دوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش سوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش چهارم )

تاپیک تحلیل بازی نوشته شده توسط ( nemesis ) ( کامل نشده ):
The Lost Memories ---پایه و اساس بازی بزرگ "Silent Hill" -- تحلیلی بزرگ برای این بازی

مقالات مختلف در مورد سری سایلنت هیل:
Silent Hill: Homecoming Plot
Silent Hill: Origins Plot
Silent Hill Shattered Memories Plot
داستان (Silent Hill: Orphan)
شباهت بین Homecoming و Silent Hill 2
تاریخ وقایع Silent Hill و Shepherd's Glen
دانلود Silent Hill 2 - The movie
ترجمه یادداشت های سایلنت هیل 2
ترجمه فارسی دیالوگ های بازی Silent Hill 2: Born from a Wish
سایلنت هیل 4: پرونده قربانیان
ساکنین South Ashfield Heights apartments- قسمت اول - قسمت دوم
یادداشتی کوتاه بر SILENT HILL: HOMECOMING
داستان نسخه اول فیلم سایلنت هیل
Silent Hill: Original Memories
Silent Hill HD Collection Achievements Guide
Little Baroness
جودی میسون
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 1
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 2
طرح اولیه موتور
سایلنت هیل پست 3
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 4
خاطرات الکس شپرد
داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 1 به صورت ویدیویی

163949 163950

داستان سایلت هیل 1 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​

داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 2 به صورت ویدیویی

163952 172258

داستان سایلت هیل 2 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​
 

Attachments

  • sh1.png
    sh1.png
    56.3 KB · مشاهده: 3,611
  • silenthill1.jpg
    silenthill1.jpg
    55.1 KB · مشاهده: 166
آخرین ویرایش:
شاید اصلاً رز و دخترش شارن تو اون لحظه وجود حقیقی نداشتند!
موافقم با علی ، از همون ابتدا نظر من در مورد فیلم این بوده که شارون و رز توی تصادف ابتدای فیلم کشته شدند ، حالا این که چطور تو رولیشن قراره دوباره برگردند الله اعلم ! در مورد صحنه ی انتهای فیلم ایزوله شدن محیط برای هنری تو اوایل sh4 رو مثال میزنم جائی که هنوز به دنیای دیگه منتقل نشده ولی تاثیر گذاری هنری روی اون از بین رفته یعنی هنری نمیتونه روی محیط واقعی تاثیر بذاره که نمونش میشه شنیده نشدن صداش به وسیله ی همسایه ها به نظرم نمونه ی از انتقال محیط به دنیای دیگه است که تقریبا همون دنیای مه آلود و مرموزی هست که علی ذکر کرد ، درسته که هنوز به طور مطلق دنیای دیگه نشده ولی دیکه دنیای واقعی هم نیست و چیزی مابین این دوتاست ! رز و شارون از نظرم دارند توی دنیای دیگه به دام میفتند و اون صحنه ی آخر این رو میرسونه که اون ها هنوز به این باور نرسیدند که مردند و تصویری دقیق از دنیا دارند که به مرور به این درک خواهند رسید و به طور کامل به دنیای ذیگه منتقل خواهند شد !
===================
نوزدهمین قربانی:
victim_19.jpg

قربانی: Richard Braintree
حرفه: نامعلوم
جنسیت/ویژگی: مرد/سفید پوست/میانسال
قد/وزن: 178 سانتیمتر/76 کیلوگرم
سرگرمی: نامعلوم
غیر: اختلافی با همسایه اش مایک داشت
زمینه قتل: بی نظمی
روش قتل: کشته شدن در اثر برق گرفتگی
محل قتل: اتاق آپارتمان 207 اشفیلد جنوبی
وسایل به جا مانده: هفت تیر ( در نقطه)
================================================== ======================
توضیحات:
205:
اون همیشه توی اتاقشه. به نظر میاد اون علاقه مندی های عجیبی داره.
من شنیدم که اون یه نوار ضبط کرده که در اون نشون میده مایک توسط
ریچارد مورد ضرب و شتم قرار گرفته!
206:
اونها اصلاََ چجوری با این همه بچه پر سر و صدایی که دارند میتونند بخوابند؟
علاوه بر این اونها در واحدی کنار واحد Braintree زندگی میکنند!
207:
Braintree عوضی! اون همیشه سره بچه ها داد میکشه!
به خصوص سره اون بچه ای که همیشه اطراف آپارتمان ولگردی میکنه!
================================================== ======================

20362955541221609116.jpg

All rights reserved to Silent Dream
=========================
مرد همیشه عصبانیه اشفیلد بدرفتاری با کودکان مشخصه ی بارز این آدمه که به راحتی کم حوصلگی و ملال توی زندگیش رو نشون میده ، سوالی که برای من مطرحه اینه که چرا اون به عنوان کی آس انتخاب شده ؟ بینظمی توی زندگی شخصی و مرتب نبودن خونه و این صحبت ها به نظرم خیلی دلیل قانع کننده ای برای والتر نمیتونسته باشه علاوه بر اینکه کلا والتر بعید میدونم داخل خونه ی ریچارد رو دیده باشه ، بعد چرا شک الکتریکی ؟ شیوه ی والتر تقریبا مشخصه کشتن به دست های خودش رو دوست داره معمولا هم خیلی دلخراشانه این کار رو انجام میده مثل کاری که با سینسیا کرد یا بعد از این با ایلین انجم میده ، عذاب شدیدی داره شک الکتریکی ولی به نظرم با شیوه ی قتل های والتر همخونی نداره !
توی توضیحات جمله ی آخر منظور از پسر بچه ی ولگرد بدون شک والتر هست و کینه ی والتر احتمالا از همین بدرفتاری های ریچارد نشئت گرفته ولی چرا اینطور به کار ریچارد پایان داده برای من عجیبه!
روح بد بدن ، چقر و چارگوشی هم داشت جنگیدن باهاش اعصاب خردکن بود !

پ . ن : حذف جیمز اون هم به خاطر دو سه رای کمتر ( حساب کنید لیان و مسعود و اتوسا اگر بودند فکر کنم جیمز میرفت مرحله بعد ) ضربه بزرگی به خانواده سایلنت هیل وارد کرد ! دو روز عزای عمومی توی تاپیک اعلام میشه ! :d

پاینده باشید !
 
درود بر همه

خوب من فقط بدونم کدوم یکی از بچه‌ها خیانت کردند و به جیمز رأی ندادند! :-w :d
این پسر اسپاردا کارو خراب کرد، خدا ازش نگذره :d

خب به حجم کار هم باید توجه کرد
بعد مدتی برگشتیم

خوش برگشتی رفیق ;)

-----------------------------------------------------------------------------------------

و اما در مورد ریچارد: شاید بی نظمی اشاره به رفتار و طرز فکر ریچارد داره! خوب والتر از این آدم متنفر بود و حتی ازش می‌ترسید. نوشته‌ای از والتر در دوران کودکی ترسش از ریچارد رو نشون میده:

The city is scary and the apartment where mommy is has a scary guy in it

ریچارد رفتار خوبی با بچه‌ها نداشته و همیشه با ترش رویی با دیگران رفتار می‌کرده، هر موقع هم والتر رو اطراف ساختمان می‌دید سرش داد می‌کشید!

بعد از درگیریی مایک و ریچارد، والتر از میان جمعیت صحنه‌ای رو که ریچارد لباس خونی مایک رو از خونش پرتاب میکنه رو میبینه و تصور میکنه که ریچارد مایک رو کشته و پوستش رو کنده! برای همین تو ذهنش از ریچارد یک قاتل حرفه‌ای می‌سازه (والتر یک بچه بوده و از این صحنه ترسیده).

شاید برای همینه که برای قتل ریچارد از صندلی الکتریکی استفاده کرده، روش سنتی برای اعدام قاتل‌ها. (البته فقط نظر شخصیه).

پ.ن: به دلیل شرکت نکردن دوستان در بحث هیولا شناسی فعلاً پروندش رو می‌بندیم تا اطلاع ثانوی:d.

علی اعتراف کنم؟ من بودم....:((
من به دوواکین رای دادم...... نتونستم در مقابل تقدیر دووم بیاور......
از اونور جیمز پیام داد و گفت که به من رای ندین، من چندماه دیگه خلاص میشم از این زندگی!

اون خط آخر که کذب محضه :d من خودم با جیمز در ارتباط بودم.

خودت زنگ بزن کله هرمی، تو که شمارش رو داری، یه مدت هم به عملت عمیق فکر کن :| :d
 
آخرین ویرایش:
خوب من فقط بدونم کدوم یکی از بچه‌ها خیانت کردند و بی جیمز رأی ندادند! :-w :d
این پسر اسپاردا کارو خراب کرد، خدا ازش نگذره :d
علی اعتراف کنم؟ من بودم....:((
من به دوواکین رای دادم...... نتونستم در مقابل تقدیر دووم بیاور......
از اونور جیمز پیام داد و گفت که به من رای ندین، من چندماه دیگه خلاص میشم از این زندگی!
اون خط آخر که کذب محضه
yahoo_4.gif
من خودم با جیمز در ارتباط بودم.
خودت زنگ بزن کله هرمی، تو که شمارش رو داری، یه مدت هم به عملت عمیق فکر کن
yahoo_22.gif
yahoo_4.gif
عه؟ خب لو رفتم.

الان کله هرمی تو راهه ولی الان به عمل قبیحم فکر کنم یا وقتی که مردم فکر کنم؟:-/
آقا یه تخفیف در مجازاتم قائل بشین من امروز به هدر رای دادم!:-s
 
آخرین ویرایش:
سلام دوستان
تا اندازه ای در جریان موضوع بحثتون هستم
می خواستم بدونم نظرتون در مورد نوار کاستی که در دنیای آپارتمان پیداش می کنیم چیه
Richard: How do you like that, you sick little freak? You had it comin' to you! These clothes are disgusting. Get 'em outta my sight!
Woman: I know... It'll be perfect to wrap his body in.
Drunk man: Hold it. Hold it...I think I'll keep that one for myself.
Richard: You!! You snoopin' around again?! Get your *** outta here before you really piss me off!
Drunk man: Hold it. Hold it. Hold it! I think I'll keep that one for myself. Hold it, I think I'll keep that one for myself.
حرفای ریچارد خطاب به کیه؟ مایک یا والتر؟ و چرا اینقدر بداخلاق؟!
 
سلام!
چون اسمتون نوشته نشده همون دوست عزیز صداتون میکنم!:d
Richard: How do you like that, you sick little freak? You had it comin' to you! These clothes are disgusting. Get 'em outta my sight!

این تکه از نوار حرف های ریچارد به مایک هست دوست عزیز !
Richard: You!! You snoopin' around again?! Get your *** outta here before you really piss me off!
اما این تکه به یه بچه دیگه هست که به احتمال فراوون والتر باشه ، در کل این نوار هم دلیل دیگه ای بر بدرفتاری این موجود نسبت به بچه هاست ، کلا عصبانی بودن اون سوژه ای برای همسایه ها بوده ، بدنیست توی این صفحه قسمت another crimson tome رو مطالعه کنید تا کل جریان نوار بیاد دستتون !

پ.ن :
من به دوواکین رای دادم...... نتونستم در مقابل تقدیر دووم بیاور......
Shame on you !
بعد از لیان چشممون به دومین خائن تاپیک روشن !

پاینده باشید!
 
دوستان ببخشید که وسط بحثتان اسپم می کنم....فقط خواستم با دوستان همدردی کنم ...فقط 3 تارای کم اورد.
جیمز همیشه قهرمان سایلنت هیل است......تاسف برای فینالیست نشدن او.

امید وارم هدر بتواند جبران کند......

این خیانت به جیمز هم کله هرمی امشب در خواب جبران خیانت کاران می کند>:)
 
میگم بچه ها یه بازی باید از روی این تاپیک بسازن به اسم:
The Last Traitor Of Us
=))

:dبله!!!
بنده در خوابهای آشفته ام افرادی را میبینم که محاصره ام کرده اند و نشان سامائیل در دست دارند مرا نشان میدهند و آرام زمزمه میکنند: خیانت کار!!!
:d
 
از بچه هایی که تهرانن کسی هست یه لطفی در حق من بکنه و یه کنسول که می خوام دست دوم از تهران بخرم رو برام تست کنه از نظر سالم بودن ؟ آگه کسی هست یه پ خ بهم بده مسئله حیاتیه ...
مدیونش می شم ...
 
دوستان من اصلا فیلم SH رو قبول ندارم! اصلا به بازیش نمیخورد! فقط چندتا صحنه رو از SH1 گذاشته بودن داخلش و هیولاهای SH2! به نظرم مزخرف بود فیلمش! ژاپنی بود؟!

نه...اتفاقا همین فیلمی که میگی اصلا به بازیش نمیخورد به عنوان بهترین فیلم-بازی که بیشترین وفاداری به بازی اصلی رو داشته از بین فیلم هایی که از روی بازی ساخته شدن انتخاب شده...اگه فیلم-بازی های دیگه رو ببینی چی میگی:d
راستی بچه ها زندگی خودم! (هنری) رای هاش از جیمز هم بیشتر شد هنری 64 جیمز 45 ....امیدوارم از heather هم بیشتر بشه تا به همه ثابت بشه این هنری کیه:d>:d
گرچه من هم به جیمز و هم به heather رای دادم
 
آخرین ویرایش:
سلام به همه ی دوستان ساکن در شهر خاموش
گویا در هفته ای که نبودم اتفاقات زیادی افتاده
1- جیمز از لیست رقابت حذف شد متاسفانه
2- به هدر هم گویا امیدی نیست
3- متاسفانه من هم جز تبلیغ کاری از دستم بر نمیاد
خب حالا یه نفر خیلی خلاصه بگه بحث سر چیه ؟
به قول یکی از دوستان ، من هم بازی :دی
 
Silent Hill 4 Original Memories
سلام به همگی...خب ادامه O M 4 رو براتون میذارم...
این خیابون شما رو به یاد چیزی نمیندازه؟ stephen king ه رمان نویس...هیچ چیز توی این بازی بی ربط و الکی نیست حتی اسم خیابان ها! همین باعث شده که دیوونه این بازی بشیم...
نتیجه در افتادن با هنری و اهن 9 !:boxing:
3-024.jpg
اون بله برقی...مگه تموم میشد دیگه:| از همه بدتر هم اون wall man های لعنتی...
3-026.jpg
باید وارد این در بشیم! خودتونو برای صحنه ای واقعا غمگین اماده کنین...:crying1:
3-029.jpg
:-ox_x:((
3-031.jpg
یکی از غمگین ترین صحنه های توی sh و توی دنیای گیم...کسی که با sh انس گرفته باشه عمرا این صحنه رو فراموش کنه...cythina بیچاره...قربانی شد...من که هر دفع این صحنه رو میبینم اشک توی چشم هام جمع میشه...تم غمناک این صحنه با اهنگ شاهکار استاد یعنی r o a چند برابر میشه...cythina ...همون بهتر که فکر کنی رویاست...راحت برای خودت بخواب...:crying1: here s lullaby to close you eyes
3-038.jpg
قسمت اول مترو با یه صحنه ی فراموش نشدنی تموم شد...بازم از خواب بلند شدم...دیگه خسته شدم از این کابوس های لعنتی...از بنجره بیرون رو میبینیم...واای خدایا cynthia...بلیس و امبولانس
3-044.jpg
رادیو...تنها مونس و همدم ما توی این اتاق جن زده...چیزهایی که ازش بخش میشد خیلی به فهم بیشتر داستان و وقایع دور و ورمون کمک میکرد...اگه میخواین ارامش و راحتی رو تجربه کنین به سایلنت هیل بیاین! برای ادم های عادی ای که درگیر این قضایا میشن از صد جهنم بدتره ولی برای ما فن های دیوونه(شوخی) خوبه و ارزو مونه! من که ارزوم بود که میتونستم اونجا زندگی میکردم مخصوصا south ashfield
3-051.jpg
مجله ماشین...نشان دهنده علاقه هنری به ماشین...
3-055.jpg
 

کاربرانی که این گفتگو را مشاهده می‌کنند

تبلیغات متنی

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی همین حالا ثبت نام کن
or