بحث و تبادل نظر در مورد سری Silent Hill (خلاصه داستان در پست اول)

علاقه دارید کدام نسخه از سری بازی سایلنت هیل ریمیک بشود؟


  • مجموع رای دهنده‌ها
    42

Silent Dream

In madness you dwell
کاربر سایت
shf_banner.png

پس از گذشت ده سال از انتشار آخرین نسخه سایلنت هیل بالاخره کونامی در اکتبر سال 2022 نسخه جدیدی از این سری را با نام Silent Hill ƒ معرفی کرد. داستان بازی کاملا جدید خواهد بود و در سال 1960 و در ژاپن رخ میدهد و دنیایی زیبا ولی در عین حال وحشتناک را به تصویر میکشد. این بازی توسط NeoBards Entertainment در حال ساخت است و هنوز تاریخ انتشار آن مشخص نیست..
  1. نوشته شده توسط Ryūkishi07، مشهور برای رمان‌های تصویری ژاپنی که به معماهای قتل، وحشت روانی و فراطبیعی می‌پردازند.
  2. طراحی موجودات و شخصیت‌ها توسط kera
توسعه‌دهنده: NeoBards Entertainment
ناشر: Konami Digital Entertainment
کارگردان: Al Yang
تهیه‌کننده: Motoi Okamoto
نویسنده: Ryukishi07
طراح: kera
تاریخ انتشار: TBA (مشخص نیست)
پلتفرم‌ها: TBA (مشخص نیست)

wire.png

نویسنده ای به نام Harry Mason و همسرش در حین عبور از یک جاده، نوزادی را یافته و نام او را شریل می‌گذارند. چهار سال بعد همسر هری فوت می‌کند. سه سال پس از فوت همسرش، هری بنا به دلایلی تصمیم می‌گیرد با شریل به شهری که وی را در نزدیکی آن یافته بودند سفر کند. شب هنگام، در جاده‌ی کنار شهر، پلیسی موتورسوار از کنار آنها عبور کرده و توجه هری را جلب می کند. اندکی جلوتر، هری متوجه موتور پلیسی میشود که بدون سرنشین در کنار جاده افتاده در همین حین، در روبروی خود دختری را وسط جاده می‌بیند. برای اجتناب از تصادف با او، دیوانه‌وار فرمان را می چرخاند. اما ماشین منحرف شده و به دره‌ی کناری سقوط می‌کند. هری پس از به هوش آمدن، متوجه غیبت شریل می‌شود. در حین جستجو، شبح شریل را می‌بیند و به دنبال او می‌دود. در انتهای معبری تنگ، ناگهان همه‌چیز در تاریکی فرو می‌رود و چهره آنجا تغییر می‌کند. هری مصمم ادامه ‌می‌دهد اما در اثر حمله‌ی چند موجود هیولا مانند به حالت مرگ روی زمین می‌افتد.
وقتی هری بعد از آن حادثه در کافه ای بیدار می‌شود، با همان پلیس روبرو می‌شود. آنها با هم از اتفاقات عجیب شهر و حالت غیرعادی آن سخن می‌گویند. پلیس Cybil Bennet‌ نام دارد و به هری در یافتن شریل کمک می‌کند. حالت عادی شهر اینگونه است: خالی از سکنه، فرو رفته در مه، محصور شده توسط دره‌های عمیق و پر از هیولا. اما در حالت غیر عادی به تمامی این موارد تاریکی مطلق تکه گوشت های آویزان از در و دیوار سکوتی مرگبارتر هم اضافه میشود . هری در جستجوی شریل به مکان‌های زیادی از شهر مراجعه می‌کند: مدرسه، کلیسا، بیمارستان، فاضلاب، پارک تفریحی و در بعضی از آنها با شخصیت‌هایی آشنا می‌شود. با پیرزن عجیبی به نام Dahlia Gillespie در کلیسا، دکتر Michael Kaufmann و پرستاری به نام Lisa Garland در بیمارستان. همچنین مرتب شبح دختری را می‌بیند که باعث تصادف او شده بود به نام Alessa. دالیا اطلاعات زیادی درباره‌ی هری و شهر دارد دکتر کافمن و لیزا هم هر کدام مطالب جدیدی به اطلاعات هری اضافه میکنند. در طول بازی اطلاعات زیادی از شهر به دست می‌آوریم خواه از لابلای روزنامه‌های باطله و کتاب‌ها و خواه از این شخصیت‌ها. شهر مکانی نفرین شده بوده و در سال‌های جنگ‌های داخلی، اعدام‌های زیادی در زندان آن صورت گرفته است. شهر قدمت زیادی دارد و قرن‌ها قبل، بومیان ساکن آنجا بودند. از همان زمان، آیینی شیطانی در شهر رواج داشته است. در سده‌های اخیر، پس از سکونت مهاجران در شهر، تلفیقی از آیین باستانی شهر با آیین‌های مهاجران پدید می‌آید که با نام The Order شناخته می‌شود. پیروان و سردمداران این فرقه اعتقادات عجیب و خطرناکی‌ دارند. این فرقه به سه شاخه‌ی اصلی تقسیم می‌شود که یکی از آنها «مادر مقدس» می‌باشد. در راس این شاخه دالیا قرار دارد که آلسا دختر وی است. این فرقه به خدایی اعتقاد دارد که باید در روی زمین متولد شده سپس بهشت موعود فرقه را بنا کند. بر اساس مدارک به دست آمده، این خدا یک بار متولد شده و مرده است و حال باید برای بار دوم متولد یا فراخوانده شود. دالیا متوجه می‌شود که مشخصات دختر وی، آلسا، با مشخصات مادر خدا که در متون قدیمی پیش‌بینی شده هم‌خوانی دارد پس او را تربیت می‌کند تا مراسم تولد را انجام دهد. در این مراسم، باید مادر خدا سوزانده شود. مراسم در سن 7 سالگی آلسا انجام می‌شود و بدن کباب شده‌ی وی را به بیمارستان انتقال می‌دهند. اما او ناقص است. آلسا در نهایت درد و رنج، قسمتی از روح خودش را به صورت یک نوزاد از شهر بیرون می‌فرستد و با استفاده از قدرت ذهن خود، شهر را به جهنمی بی‌بدیل تبدیل می‌کند. دالیا برای اتمام نقشه خود، توسط خود آلسا، شریل را فرا می‌خواند تا روح مادر خدا تکمیل شود. در این بین دکتر کافمن مسئول امور پزشکی آلساست.
آلسا در برابر دالیا مقاومت می‌کند اما دالیا با فریب هری، خود را به آلسا می‌رساند و مراسم را مجدداً انجام می‌دهد اما در همین حین هری سر می‌رسد. روح شریل به آلسا می‌پیوندد تا مادر خدا کامل گردد. دکتر کافمن به قصد نابودی این روح، دارویی را به سمت وی پرتاب می‌کند اما اینکار باعث می‌شود خدا (در شماره‌ی اول این خدا با نام «سامایل» معرفی می گردد) متولد شود. در اولین اقدام، سامایل، دالیا را آتش می‌زند. اما هری با سامایل می‌جنگد و او را شکست می‌دهد. پس از نابودی سامایل، مادر خدا ظاهر می‌شود و نوزادی را به هری می‌دهد سپس، راه فرار از آن مهلکه را به او نشان می‌دهد.
هری نوزاد را از شهر دور کرده و در جایی به طور ناشناس او را بزرگ می‌کند. نام این نوزاد را Heather می‌گذارد. هدر کودکی عادی نبود و گاها ، رفتارهای عجیبی از خود بروز می‌داد.
17 سال پس از این ماجرا، دختر نفر دوم فرقه، یعنی «Claudia Wolf» تصمیم می‌گیرد آن نوزاد را پیدا کند تا مراسم دوباره به جریان بیفتد. با کمک کشیش دیگری به نام «Vincent»، کاراگاهی به نام «Douglas Cartland» را استخدام می‌کند تا این کودک را پیدا کند. داگلاس هدر را پیدا می‌کند اما از نیت اصلی کارفرمایان خود اطلاع ندارد. روزی که هدر به مرکز خرید شهر رفته‌بود،‌ داگلاس را در مقابل خود می‌بیند. هدر بی خبر از همه‌جا به خیال اینکه داگلاس یک مزاحم است، می‌گریزد ولی داگلاس قبلاً محل او را به کلودیا و وینسنت اطلاع داده‌است. هدر به سمت خانه و نزد هری حرکت می‌کند اما اطراف او پر از هیولاهایی هولناک شده است. در اینجا برای اولین بار، کلودیا را ملاقات می‌کند. کلودیا درتلاش است تا هدر چیزی را به یاد بیاورد. هدر پس از گذشتن از مرکز خرید و ایستگاه مترو، درساختمانی نیمه‌کاره در نزدیکی محل سکونت خود با وینسنت روبرو می‌شود.
هدر به آپارتمان خود می‌رسد اما درآنجا پدرش، هری را غرق در خون و بی‌جان می‌یابد. او کلودیا را در پشت‌بام می‌بیند و او را مسئول قتل پدرش می داند. هدر قصد انتقام دارد اما کلودیا به سایلنت هیل می‌رود. هدر به همراه داگلاس (که کمابیش به واقعیت پی برده است) به سمت سایلنت هیل حرکت می‌کند.
هدر تقریباً گذشته‌ی خود را به یاد آورده است؛ او همان روح واحد آلسا و شریل است که توسط مادر خدا به هری سپرده شد. پس از حلول روح آلسا و شریل، جنین خدا هم وارد بدن او شده است اما تحت تاثیر فراموشی هدر، عقیم مانده و برای بارور شدن، نیاز دارد تا آتش خشم و نفرت در درون هدر شعله‌ور شود. کلودیا در تمام طول داستان سعی بر این دارد تا همین میراث آلسا را بیدار کند و برای همین منظور، هری را می‌کشد تا او را از سر راه بردارد. در این میان، وینسنت که منافع خود را با تولد خدا در خطر می‌بیند، سعی می‌کند توسط هدر، کلودیا و عقایدش را نابود کند.
پس از رسیدن به شهر، هدر به بیمارستان می‌رود. او با راهنمایی‌های علنی یا مخفیانه‌ی وینسنت،‌ پدر کلودیا یعنی «لئونارد» را که در بیمارستان زندانی شده می‌کشد تا متاترون را به دست آورد. متاترون، نماد خیر و روشنی و در مقابل سامایل است و وینسنت تصور میکند متاترون میتواند در مبارزه با کلادیا به هدر کمک کند. در ادامه،‌هدر به کلیسای فرقه می‌رسد. کلودیا، وینسنت را ، که به زعم او خیانت کرده‌است، می‌کشد. هری مقداری از داروی دکتر کافمن را به شکل یه قرص به هدر داده بود. هدر آن قرص را می‌بلعد و در نتیجه، جنین خدا را بالا می‌آورد. کلودیا جنین را می‌بلعد و آنرا به شکل ناقص بارور می‌کند. در نهایت کلودیا به دست خدای متولد شده نابود می‌شود و هدر هم وی را می‌کشد. تا بار دیگر تفکرات منحرف فرقه برای به وجود آوردن خدا عقیم بماند.

آنچه که شما در بالا مطالعه کردید تنها بخشی از شهر و اتفاقات رخ داده در آن است در شماره های دوم و چهارم و پنجم از بازی بخشی دیگر از توانایی های شهر حضور پر رنگی دارد و آن هم قضاوت و مجازات است ، شهر به خاطر اتفاقاتی که به خود دیده است دارای قدرتهایی خاص است یکی از این قدرتها فراخواندن افراد است در شماره های دوم و پنجم ما شاهد حضور افرادی در شهر هستیم که به نوعی گناهکارند و شهر برای قضاوت در مورد آن ها ، دعوتشان کرده است .
جیمز ساندرلند مردی که زن مریضش را کشته است و همینطور الکس شفرد که باعث مرگ برادر کوچکتر خود شده است با پا گذاشتن به شهر اماده پاسخگویی به اشتباهاتی میشوند که سعی در فراموش کردن آن ها داشته اند ، صد البته که نوع بازجویی و قضاوت در این شهر مرموز نیز متفاوت است به جای حضور قاضی و هیئت منصفه و دادگاه ، تمام اتفاقات پیرامون شخصیت ها به نوعی اشتباه شخصیت را گوشزد میکنند از موجوداتی که با آنها مبارزه می‌کنید گرفته تا افراد سرگردان دیگری در شهر که خود گناهکارند .گو اینکه این خاصیت شهر در تمامی شماره ها وجود دارد ولی در شماره های مذکور از فرع به اصل بدل شده و محوریت بازی بر عمل انجام گرفته توسط شخصیت اصلی قرار دارد و بحث فرقه ، آلسا و غیره کمتر پرداخته شده است .
در این میان شماره ی چهارم بازی اما فضائی اختصاصی داشت در این شماره یکی از دست پرورده های یتیم خانه ی تحت رهبری فرقه به نام والتر سالیوان که پیرو حزب مادر مقدس است قصد متولد کردن خدا توسط مراسمی به نام قربانی کردن 21 نفر را دارد ، والتر که در کودکی توسط خانواده ی خود رها شده است تصور میکرد اتاقی که در آن بدنیا آمده است مادر او و در حقیقت خداست والتر که تصور میکند مادرش به خواب رفته است سعی دارد از طریق مراسم ذکر شده او را بیدار کند ، هر کدام از افرادی که برای قربانی شدن انتخاب شده اند باید دارای مشخصه ای باشد آخرین نفر این لیست که هدایت آن را بازیباز بر عهده دارد و دریافت کننده ی دانش و تکمیل کننده ی مراسم است ، هنری تونزند نام دارد که حال در همان اتاق تولد والتر زندگی میکند و در طول بازی با پی بردن به ماجرا و کمک های جوزف شرایبر که قبل از هنری در آن اتاق زندگی میکرده است قصد دارد جلوی تکمیل این مراسم را بگیرد . در انتها هنری تونزند با مبارزه با موجودی که والتر به وجود می آورد رویای به وجود آوردن خدا را بار دیگر خراب میکند .
علاوه بر شماره های ذکر شده دو بازی Silent Hill: Origins و Silent Hill: Shattered Memories نیز از سری معرفی شده اند که در اولی به زمان سوزانده شدن آلسا توسط دالیا و چگونگی زنده ماندن آلسا پرداخته شده و در دیگری اتفاقات شماره ی اول بعد از سال ها توسط هری بازسازی میشوند، گر چه با پایان کار تیم سازنده ی اصلی بازی که کار ساخت 4 شماره ی اول بازی را بر عهده داشتند این شماره ها به خوبی پرداخته نشده و دارای نواقصی در حیطه‌ی داستانی هستند اما همچنان سری سایلنت هیل دارای یکی از بهترین داستان ها در طول تاریخ بازیهای رایانه ای است.
لازم به ذکر است بر اساس این بازی تاکنون دو فیلم سینمایی نیز ساخته شده که شماره دوم (تا زمان نگارش این مقاله) هنوز اکران نگردیده است. با توجه به نظر مخاطبان، فیلم اول یکی از برترین و موفق‌ترین فیلم های ساخته شده بر اساس یک بازی ویدیویی می‌باشد.
همچنین شرکت کونامی در سال 2006 و به مناسبت اکران فیلم، مجموعه‌ای ویدیویی را بر روی رسانه‌ی UMD برای PSP عرضه نمود که با نام The Silent Hill Experience شناخته شده و شامل دو کمیک The Hunger و Dying Inside ، ترایلر شماره‌های 1 تا 4 بازی و فیلم، مصاحبه با آهنگ‌ساز افسانه‌ای سری به همراه کارگردان فیلم و برخی موسیقی‌های بازی می‌باشد.

دریافت خلاصه به صورت فایل pdf :دانلود
تهیه و تنظیم خلاصه : (msbazicenter)
مقالات تحلیلی بازی نوشته شده توسط ( Bone Crusher ) :
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش اول )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش دوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش سوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش چهارم )

تاپیک تحلیل بازی نوشته شده توسط ( nemesis ) ( کامل نشده ):
The Lost Memories ---پایه و اساس بازی بزرگ "Silent Hill" -- تحلیلی بزرگ برای این بازی

مقالات مختلف در مورد سری سایلنت هیل:
Silent Hill: Homecoming Plot
Silent Hill: Origins Plot
Silent Hill Shattered Memories Plot
داستان (Silent Hill: Orphan)
شباهت بین Homecoming و Silent Hill 2
تاریخ وقایع Silent Hill و Shepherd's Glen
دانلود Silent Hill 2 - The movie
ترجمه یادداشت های سایلنت هیل 2
ترجمه فارسی دیالوگ های بازی Silent Hill 2: Born from a Wish
سایلنت هیل 4: پرونده قربانیان
ساکنین South Ashfield Heights apartments- قسمت اول - قسمت دوم
یادداشتی کوتاه بر SILENT HILL: HOMECOMING
داستان نسخه اول فیلم سایلنت هیل
Silent Hill: Original Memories
Silent Hill HD Collection Achievements Guide
Little Baroness
جودی میسون
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 1
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 2
طرح اولیه موتور
سایلنت هیل پست 3
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 4
خاطرات الکس شپرد
داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 1 به صورت ویدیویی

163949 163950

داستان سایلت هیل 1 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​

داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 2 به صورت ویدیویی

163952 172258

داستان سایلت هیل 2 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​
 

Attachments

  • sh1.png
    sh1.png
    56.3 KB · مشاهده: 3,611
  • silenthill1.jpg
    silenthill1.jpg
    55.1 KB · مشاهده: 166
آخرین ویرایش:
اگر موفق بود پس چرا اثرش رو ندیدیم؟ خلق شدن خدا یک اتفاق لحظه‌ای نیست که، آثار ماتأخر داره :d اگر همچین چیزی بود پس تلاش دالیا و والتر برای چی بود؟
خب علی جون ما که نمیدونیم...شاید به وجود اومده بعد از بین رفته یا قدرتش رو از دست داده یا یه همچین چیزی!!:d
مثلاََ اون تابلوهایی که توی کلیسا هست و داستان متولد شدن خدا و از بین رفتنش رو به تصویر کشیده!!!!
طبق این تصاویر این موجود یک بار به وجود اومده و بعد از بین رفته!:d
 
خب مثل اینکه یه تریلری از فیلم سایلنت هیل منتشر شده!!!:d
تریلر فیلم رو میتونید از اینجا ببینید, منتها باید هیلترشکن داشته باشید!!!
Silent Hill Memories - news, information, media and downloads
اینم یه عکس جدید!!
sh_revelation_photo_20120714_01.jpg
تریلر رو ببینید و بیاید نظرتون رو در موردش بگید!!!
 
ما بر اساس مشاهدات نظر می‌دیم! اون چیزی که نشونمون دادند همین بوده :d

اگر قدرت تاریک شهر که بر اثر قدرت سامائیل هست تو این امر دخیل نبود، دالیا دنیای ذهنی خودش رو برای به چنگ آوردن شریل و رسیدن به اهدافش استفاده می‌کرد، اینجوری همه چیز کاملاً تحت کنترلش بود.
اگر بخوایم در مورد دنیاهای موازی حرف بزنیم که بله، درسته، ولی اون وقت چه ارتباطی با سایلنت هیل داره؟ باید ببینیم داستان چی به ما میگه، از اول هم این بحث سر این به وجود اومد که گفته شد: میشه داستانی راجع به افرادی که درگیر دنیای دیگر می‌شند رو مطرح کرد، در صورتی که این مسئله ارتباطی با سایلنت هیل نداره
سامائيل كه در silent hill 1 تا لحظه پاياني بازي تقريبا وجود خارجي نداشت درسته يك خدايي بود كه داليا به اون اعتقاد داشت و داليا سعي بر اين داشت كه اين خدارو متولد كنه كه در مرحله اول چون هنوز روح آلسا ناقص بود اين خدا ظهور نكرد ...وپس از اينكه داليا با سواستفاده از قدرت ذهني آلسا شريل روبه سايلنت هيل كشوند سعي بر اين داشت تا با پيوند روح آلسا و شريل اين خدا رو متولد كنه...كه در صحنه پاياني بازي اين اتفاق افتاد و روح آلسا و شريل به هم پيوند خورد...ودكتر كافمن براي جلوگيري از ظهور اين خدا يك ماده يه روغني رو به سمت آلسا پرتاب كرد كه ديگه دير شده بود...وسامائيل در اين لحظه ظهور كرد اما توسط هري از بين رفت...
پس در1 silent hill وقايع بازي بر اساس قدرت ذهني آلسا اتفاق ميوفته و آلسا اين قدرترو بخاطر رنج و عذاب فراواني كه در سوزاندنش كشيد بدست آورد...
 
خب علی جون ما که نمیدونیم...شاید به وجود اومده بعد از بین رفته یا قدرتش رو از دست داده یا یه همچین چیزی!!:d
مثلاََ اون تابلوهایی که توی کلیسا هست و داستان متولد شدن خدا و از بین رفتنش رو به تصویر کشیده!!!!
طبق این تصاویر این موجود یک بار به وجود اومده و بعد از بین رفته!:d

اینا که قابل استناد نیست! این موارد براساس یک سری اعتقاد غیر واقعی و افسانه‌ای به وجود اومده بود. شش تابلوی نقاشی در کلیسا که اعتقادات فرقه رو به تصویر کشیده بود، در اصل این‌ها بر پایه یک افسانه قدیمی در مورد احیای خدای مقدس بودند ولی اعضای فرقه این داستان رو تبدیل به یک اصل و واقعیت کردند. این داستان‌ها با کمی تحریف نسل به نسل از زمان سکونت سرخپوستان تو شهر، منتقل شده بود.
بر اساس همین اعتقادها بود که اعضای فرقه سعی بر احیای خدا داشتند و البته ناموفق بودند.

سامائيل كه در silent hill 1 تا لحظه پاياني بازي تقريبا وجود خارجي نداشت درسته يك خدايي بود كه داليا به اون اعتقاد داشت و داليا سعي بر اين داشت كه اين خدارو متولد كنه كه در مرحله اول چون هنوز روح آلسا ناقص بود اين خدا ظهور نكرد ...وپس از اينكه داليا با سواستفاده از قدرت ذهني آلسا شريل روبه سايلنت هيل كشوند سعي بر اين داشت تا با پيوند روح آلسا و شريل اين خدا رو متولد كنه...كه در صحنه پاياني بازي اين اتفاق افتاد و روح آلسا و شريل به هم پيوند خورد...ودكتر كافمن براي جلوگيري از ظهور اين خدا يك ماده يه روغني رو به سمت آلسا پرتاب كرد كه ديگه دير شده بود...وسامائيل در اين لحظه ظهور كرد اما توسط هري از بين رفت...
پس در1 silent hill وقايع بازي بر اساس قدرت ذهني آلسا اتفاق ميوفته و آلسا اين قدرترو بخاطر رنج و عذاب فراواني كه در سوزاندنش كشيد بدست آورد...


در واقع این رنج و عذاب و حس تنفر و انزجار در آلسا یک کاتالیزور بود. آلسا قدرت خلق دنیای تاریک خودش رو از طریق وجود سامائیل بدست آورد، هر چند سامائیل به خاطر وجود هری به طور کامل به وجود نیومد ولی بعد از این وقایع به شهر مسلط شد.

-----------------------------------------------------------
تریلر رو هنوز ندیدیم (شایدم نبینم) ، اونایی که دیدن نظر بدن.
 
اینا که قابل استناد نیست! این موارد براساس یک سری اعتقاد غیر واقعی و افسانه‌ای به وجود اومده بود. شش تابلوی نقاشی در کلیسا که اعتقادات فرقه رو به تصویر کشیده بود، در اصل این‌ها بر پایه یک افسانه قدیمی در مورد احیای خدای مقدس بودند ولی اعضای فرقه این داستان رو تبدیل به یک اصل و واقعیت کردند. این داستان‌ها با کمی تحریف نسل به نسل از زمان سکونت سرخپوستان تو شهر، منتقل شده بود.
بر اساس همین اعتقادها بود که اعضای فرقه سعی بر احیای خدا داشتند و البته ناموفق بودند.
این موضوع رو نمیشه در موردش بحث کرد علی جون!!!
بالاخره سرخ پوست ها هم یه سری مراسم های عجیبی انجام میدادن و بی خودی نمیگفتن که این مکان مقدسه, قدرت داره ها ُ از اینجور حرفا!!!
بی خیالش بشیم بهتره!!
 
آخرین ویرایش:
این موضوع رو نمیشه در موردش بحث کرد علی جون!!!
بالاخره سرخ پوست ها هم یه سری مراسم های عجیبی انجام میدادن و بی خودی نمیگفتن که این مکان مقدسه, قدرت داره ها ُ از اینجور حرفا!!!
بی خیالش بشیم بهتره!!

نه حالا جدی سرخپوستا چه ربطی به سایلنت هیل و این داستانا دارند؟ :d
خلاصه من منظورم این بود که اگر قرار داستان جدیدی شکل بگیره بهتره بر اساس ارکان اصلی داستان باشه، وَسلام.
 
نه حالا جدی سرخپوستا چه ربطی به سایلنت هیل دارند؟ :d
اصلاََ هرچی بدبختی داریم میکشیم زیره سره سرخ پوستها دیگه!!:d
فرقه از آداب و رسوم همین سرخ پوستها الهام گرفته دیگه!!!
سرخ پوستها هم مراسم های عجیب و غریب اجرا میکردند!!
حالا دلیلش بماند که این مراسم ها به چه دلیل بوده !!!
خلاصه من منظورم این بود که اگر قرار داستان جدیدی شکل بگیره بهتره بر اساس ارکان اصلی داستان باشه، وَسلام.
خب مگه من میگم براساس ارکان اصلی نباشه!:-/:d
داستان سایلنت هیل بر اساس قدرت ذهن انسان و اینجور چیزها نوشته شده!!
قدرت ذهن هم چیزی نیست که بگیم به قدرت شهر ربطی داشته باشه؟!!
غیر از این که دیگه نیست؟
 
خب مگه من میگم براساس ارکان اصلی نباشه!:-/:d
داستان سایلنت هیل بر اساس قدرت ذهن انسان و اینجور چیزها نوشته شده!!
قدرت ذهن هم چیزی نیست که بگیم به قدرت شهر ربطی داشته باشه؟!!
غیر از این که دیگه نیست؟

خوب اگر بخوان مطلقاً در مورد قدرت ذهنی افراد بازی بسازند که دیگه هیچ ارتباطی با نام سایلنت هیل نداره!
بالاخره باید یه ارتباطی ایجاد بکنند دیگه!

خب علی جون دوباره ما برگشتیم سرجای اول خودمون!:d
سایلنت هیل 3 و 4 نمونه هایی هستند که به قدرت شهر سایلنت هیل ربطی ندارند!!!:d

:d if you say so

کچلم کردی :d

اونا که داشتند، از اینجا به بعد باید داشته باشند.
--------------------------------------------------------------------------------------------------------
از اینجا به بعد هر کی پست داد نظرش رو در مورد تغییر نظر سنجی بگه.
 
آخرین ویرایش:
خوب اگر بخوان مطلقاً در مورد قدرت ذهنی افراد بازی بسازند که دیگه هیچ ارتباطی با نام سایلنت هیل نداره!
بالاخره باید یه ارتباطی ایجاد بکنند دیگه!
خب علی جون دوباره ما برگشتیم سرجای اول خودمون!:d
سایلنت هیل 3 و 4 نمونه هایی هستند که به قدرت شهر سایلنت هیل ربطی ندارند!!!:d
از اینجا به بعد هر کی پست داد نظرش رو در مورد تغییر نظر سنجی بگه
آقا من بگم؟ من؟:bash:
من میگم همون موسیقی رو بذاریم از همه بهتره!!!:d
کلی حرف دارم آخه!:d
 
سلام
خب ابتدا نظرم رو درباره‌ی تریلر میگم.
:-q
همین فکر کنم کافی باشه.
==================================================================
اما درباره‌ی نظرسنجی
با اینکه هنوز درباره‌ی شماره 4 حرف و حدیث‌ها تموم نشده،‌بنده تابع نظر جمع هستم. البته اگه بتونیم اشکان رو پیدا کنیم:d
=========================================================================
درباره‌ی قدرت شهر و ارتباط با سرخ‌پوستان
بیایید فرض کنیم شخصی واحد (در اینجا سامایل) فرمانده‌ی هر دو دسته بوده، هم ساکنان بومی شهر و هم مهاجران بعدی.
در این صورت، تشابه‌ عقاید قوم جدید و قدیم تعجب‌برانگیز نیست.
تیم سازنده بازی،‌انقدر به عقاید این قبیل فرقه‌ها مسلط بوده که آدم شک میکنه شاید خودشون هم اینکاره بودند.
نمی‌خواستم این مطلب رو اینجا بگم ولی مرگ یه بار شیون هم یه بار.;)
این نظر بنده‌ست البته ممکنه درست نباشه ممکنه درست باشه:
دنیای سایلنت هیل توسط قدرت ذهن فرد و بر اساس تقابل دنیاهای موازی ساخته میشه. دنیای سپید (روشن) در مقابل دنیای سیاه (تاریک). تا حالا فکر کردید سامایل از چند وقت پیش تا حالا وجود داشته. آلسا فقط قرار بوده اون رو به این دنیا بیاره نه اینکه اون رو خلق کنه.
به این تصویر نگاه کنید
15-034.jpg
حالا به این تصویر نگاه کنید
16-092.jpg
هر دو به ظاهر کلیسا هستند. اما تصویر دومی کلیسا نیست.
موجودی در طی قرن‌ها وجود داشته که هر زمان با اسمی شناخته میشه. لوسیفر، ... و یا سامایل. این موجود توسط عده‌ای ستایش میشه(البته ستایش کلمه‌ی مناسبی نیست) . فرقه‌ی Order به این نتیجه می‌رسند که تولد این خدا در زمین در دوره‌ی اونها اتفاق می‌افته. پیش‌گویی‌ها و مناسک رو دنبال می‌کنند تا مراسم نزول رو اجرا کنند. بار اول شکست می‌خورند. (شاید همین موضوع هم پیش‌بینی شده باشه) بار دوم اشتباه بار اول رو تکرار نمی‌کنند. شهر رو به دست می‌گیرند. زنی که مادر خدا تو تالع اون دیده شده به ریاست فرقه می‌رسه. اون می‌دونه دخترش همون مادر مقدسی هست که تو پیش‌بینی‌ها مشخصاتش اومده. از همون اول شروع به آموزش اون می‌کنه. در هفت‌سالگی سوزانده میشه اما اون قرار نیست بمیره بلکه تمام حس نفرتش رو بیدار می کنند تا بتونه از دروازه‌ی دنیا عبور کنه و سامایل رو بیاره این ور.
تا اینجا نظرتون چیه؟
 
آخرین ویرایش:
وقايع پاياني silent hill 4:the room در رابطه با Eileen Galvin

EileenArtwork.jpg


"آيلين توسط والتر كودك تسخير ميشود..."

هنري و آيلين قدم در دنياي متناوب ارتفاعات اشفيلد جنوبي "alternate South Ashfield Heights" ميگذارند خوب در اين قسمت تمام دنياهايه دروني والتر پشت سر هم دوباره احيا ميشه و هنري و آيلين بايد اين قسمت هارو يكي پس از ديگري پشت سر بگذرانند تا به قسمت نهايي بازي يعني اتاق 302 برسند...
EileenHead.png

در اين قسمت آيلين هنري رو از پشت سر رها ميكند وبه كتاب "شرح حال والتر" برميخورد كه عميقترين احساسات و درد و رنج هاي والتر در قالب نوشته هايه اين كتاب در آمده است, به عبارتي اين كتاب تجلي احساسات كودكي والتر در قالب اين نوشته هاست...

آيلين بخاطر خوندن اين نوشته ها از حالت عادي خارج ميشود ويك تلنگر به او وارد ميشود...وآيلين ميفهمه كه والتر در بچگي بسيار غمگين وافسرده بوده ومورد تمسخر و فحاشي ديگران قرا ميگرفته است...

زماني كه هنري به سمت آيلين برميگرده آيلين حالت روح زدگي(جن زدگي)پيدا كرده است و كتاب شرح حال والتر رو در آغوش خودش گرفته بود و حرف هايه والتر در كودكيرو تكرار ميكرد { من خيلي ميترسم!!! پدر مادر كجاييد ؟؟!! پدر كجا رفتي؟!! مادر...! مادر چرا؟؟!!! چرا بلند نميشيد؟ پدر مادر چرا منو ترك كرديد؟؟؟!!! شما خوابيديد؟ من خيلي ميترسم!!! ...من تنهام اينجا خيلي تاريكه شما كجاييد؟ مادر من بايد تو رو از خواب بلند كنم!!! } ...آيلين به هنري ميگويد كه تصميم گرفته والتر را پيدا كند...
آيلين وهنري به سمت اتاق مدير حركت ميكنند و در آنجا يكي از با ارزش ترين وحياتي ترين آيتم هايه بازي يعني "Umbilical Cord" رو پيدا ميكنند اما اين آيتم چيزي نيست جز بند ناف والتر ساليوان كه در يك دستمال در درون جعبه اي ده ها سال توسط مدير ساختمان فرانك ساندرلند در اتاق 105 نگهداري شده بود...
That%27sJustWrong.png
در بازي معلوم ميشه كه اين بند ناف بلافاصله بعد از تولد والتر ساليوان بريده شده است قبل از اينكه والدين والتر او را در اتاق 302 رها كنند...
همچنين Umbilical Cord اين حقيقت رو آشكار ميكنه كه تنها رابطي كه والتر با مادر حقيقي خود داشته است و همچنين اين بند ناف يك ايدوئولوژي براي دنياي دروني والتر به حساب مي آيد...
در مبارزه پاياني بازي طبق راهنمايي هاي كتاب جلد قرمز "Crimson Tome" هنري بايد اين بند ناف را در بدن جديدي كه واتر به خودش گرفته كار بگذارد فقط بعد از انجام اين كار, نيزه هايه ملقب به مادر مقدس"Spear of the Holy Mother" براي هنري آشكار ميشوند كه هنري بايد اين هشت نيزه را در بدن باس آخر بازي "Conjurer" فرو كند تا والتر از بين برود...اين باس بازي تجسمي از خاطرات و درد و رنج هايه والتر ميباشد...
641px-Spear_of_the_Holy_Mother1.jpg
در هنگام پيدا كردن اين آيتم Umbilical Cord آيلين با توجه به مقدار روح زدگي, كه در واقع توسط خاطرات كودكي والتر تسخير شده هست در اين زمان واكنش هاي مختلفي رو از خودش نشان ميدهد اين مقدار روح زدگي بستگي به نحوه بازي كردن ما دارد...

در حالت اول اگر آيلين توسط والتر تسخير نشود:

در هنگام باز كردن جعبه Umbilical Cord هنري بلافاصله صحنه هايي از گذشته دردناك والتر را بصورت رويا در ذهن خود ميبيند كه در آخرين صحنه پدر ومادر والتر را در هنگام ترك كردن اتاق 302 ميبيند كه بعدز از ديدن اين مكاشفه هنري سردرد شديدي ميگيرد واز شدت رنج و عذاب با زانو به كف زمين ميخورد وآيلين وقتي هنري رو در اين حالت ميبيند كمي به او تسلي ميدهد و خونسردانه به هنري ميگويد كه ميخواهد به اين پسركوچك كمك كند قبل از اينكه زمان براي انجام اين كار به پايان برسد...هنري سعي خود را ميكند تا جلويه آيلين را بگيرد قبل از اين كه از آنجا خارج شود...

در حالت دوم اگر آيلين به طور جزئي تحت تسخير والتر قرار گرفته باشد:

در اين حالت آيلين نسبت به زمين افتادن هنري واكنشي نشان نميدهد او به هنري ميگويد كه ميخواهد به والتر كمك كند و آرام به عقب حركت ميكند واز اتاق خارج ميشود...

در حالت سوم اگر آيلين به طور كامل در اين صحنه تسخير شده باشد:

هنري با درد و رنج به زمين ميوفتد و در حالي كه افتاده است آيلين به شدت پريشان ميشود وبه سمت هنري ميدود و هنري را از پشت سر با مشت ميزند در حالي كه بطور غير قابل كنترلي گريه ميكندو سپس آيلين با عجله از اتاق خارج ميشود قبل از اينكه هنري فرصتي براي نگه داشتنش داشته باشد..لينك ويدئو براي اين صحنه...
Mommy.png

"آيلين گل ها را از هنري ميگيرد"

در هنگام ورود به اتاق 302 هنري آيلين رو پيدا ميكند و ميبيند كه آيلين در تسخير والتر در آمده است و به سمت ماشين ميخي دوراني ملقب به ماشين مرگ "Death Machine" در حال حركت است...

652px-Eileendeath.png


اگر آيلين در طول بازي توسط موجودات بازي زياد زخمي شده باشد سريعتر به سمت ماشين مرگ حركت ميكند كه در اين صورت نجات دادان او تقريبا غير ممكن ميشود كه در اين حالت ما پايان بد را دريافت ميكنيم اگر آيلين بميرد كيف او در دنياي والتر در دنياي بيمارستان پيدا ميشود...وهنري از طريق راديو با خبر ميشه كه بدن فيزيكي آيلين در بيمارستان جرم در گذشته است...

اگر آيلين در مبارزه پاياني نجات پيدا كند هنري به ملاقات او در بيمارستان ميرود و هنري چند شاخه گل به آيلين ميدهد و او گل ها را ميگيرد و روابطه دوستانه آنها ادامه پيدا ميكند...
لينك ويدئو پايان هايه بازي...
FlowersEileen2.PNG

FlowersEileen.PNG


---------- نوشته در 10:40 PM اضافه شد ---------- نوشته قبلی در 09:10 PM ارسال شده بود ----------


---------- نوشته در 10:53 PM اضافه شد ---------- نوشته قبلی در 10:43 PM ارسال شده بود ----------

سلام
خب ابتدا نظرم رو درباره‌ی تریلر میگم.
:-q
همین فکر کنم کافی باشه.
==================================================================
اما درباره‌ی نظرسنجی
با اینکه هنوز درباره‌ی شماره 4 حرف و حدیث‌ها تموم نشده،‌بنده تابع نظر جمع هستم. البته اگه بتونیم اشکان رو پیدا کنیم:d
=========================================================================
درباره‌ی قدرت شهر و ارتباط با سرخ‌پوستان
بیایید فرض کنیم شخصی واحد (در اینجا سامایل) فرمانده‌ی هر دو دسته بوده، هم ساکنان بومی شهر و هم مهاجران بعدی.
در این صورت، تشابه‌ عقاید قوم جدید و قدیم تعجب‌برانگیز نیست.
تیم سازنده بازی،‌انقدر به عقاید این قبیل فرقه‌ها مسلط بوده که آدم شک میکنه شاید خودشون هم اینکاره بودند.
نمی‌خواستم این مطلب رو اینجا بگم ولی مرگ یه بار شیون هم یه بار.;)
این نظر بنده‌ست البته ممکنه درست نباشه ممکنه درست باشه:
دنیای سایلنت هیل توسط قدرت ذهن فرد و بر اساس تقابل دنیاهای موازی ساخته میشه. دنیای سپید (روشن) در مقابل دنیای سیاه (تاریک). تا حالا فکر کردید سامایل از چند وقت پیش تا حالا وجود داشته. آلسا فقط قرار بوده اون رو به این دنیا بیاره نه اینکه اون رو خلق کنه.
به این تصویر نگاه کنید
15-034.jpg
حالا به این تصویر نگاه کنید
16-092.jpg
هر دو به ظاهر کلیسا هستند. اما تصویر دومی کلیسا نیست.
موجودی در طی قرن‌ها وجود داشته که هر زمان با اسمی شناخته میشه. لوسیفر، ... و یا سامایل. این موجود توسط عده‌ای ستایش میشه(البته ستایش کلمه‌ی مناسبی نیست) . فرقه‌ی Order به این نتیجه می‌رسند که تولد این خدا در زمین در دوره‌ی اونها اتفاق می‌افته. پیش‌گویی‌ها و مناسک رو دنبال می‌کنند تا مراسم نزول رو اجرا کنند. بار اول شکست می‌خورند. (شاید همین موضوع هم پیش‌بینی شده باشه) بار دوم اشتباه بار اول رو تکرار نمی‌کنند. شهر رو به دست می‌گیرند. زنی که مادر خدا تو تالع اون دیده شده به ریاست فرقه می‌رسه. اون می‌دونه دخترش همون مادر مقدسی هست که تو پیش‌بینی‌ها مشخصاتش اومده. از همون اول شروع به آموزش اون می‌کنه. در هفت‌سالگی سوزانده میشه اما اون قرار نیست بمیره بلکه تمام حس نفرتش رو بیدار می کنند تا بتونه از دروازه‌ی دنیا عبور کنه و سامایل رو بیاره این ور.
تا اینجا نظرتون چیه؟
سلام كاملا موافقم مسعود جان در اصل منظور از سايلنت هيل فقط شهر سايلنت هيل نيست بلكه به اوج خاموشي دنياها وذهن مغشوش آدمي اشاره ميكنه, سياه چال هاي فكري كه در ذهن و تفكرات همه انسان ها وجود داشته است مبدا وجود فلسفه و ايدوئولوژي سايلنت هيل هست.
 
آخرین ویرایش:
موجودی در طی قرن‌ها وجود داشته که هر زمان با اسمی شناخته میشه. لوسیفر، ... و یا سامایل. این موجود توسط عده‌ای ستایش میشه(البته ستایش کلمه‌ی مناسبی نیست) . فرقه‌ی Order به این نتیجه می‌رسند که تولد این خدا در زمین در دوره‌ی اونها اتفاق می‌افته. پیش‌گویی‌ها و مناسک رو دنبال می‌کنند تا مراسم نزول رو اجرا کنند. بار اول شکست می‌خورند. (شاید همین موضوع هم پیش‌بینی شده باشه) بار دوم اشتباه بار اول رو تکرار نمی‌کنند. شهر رو به دست می‌گیرند. زنی که مادر خدا تو تالع اون دیده شده به ریاست فرقه می‌رسه. اون می‌دونه دخترش همون مادر مقدسی هست که تو پیش‌بینی‌ها مشخصاتش اومده. از همون اول شروع به آموزش اون می‌کنه. در هفت‌سالگی سوزانده میشه اما اون قرار نیست بمیره بلکه تمام حس نفرتش رو بیدار می کنند تا بتونه از دروازه‌ی دنیا عبور کنه و سامایل رو بیاره این ور.
تا اینجا نظرتون چیه؟
نظر مثبتم خوبه :دی
اما خب من یه نظر دیگه دارم که .... به هر حال مطرح کردنش اینجا می تونه خوشایند نباشه پس بیخیالش میشیم :دی
نظرم نظره جمعه :دی
 

کاربرانی که این گفتگو را مشاهده می‌کنند

تبلیغات متنی

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی همین حالا ثبت نام کن
or