بحث و تبادل نظر در مورد سری Silent Hill (خلاصه داستان در پست اول)

[Silent Dream]

​

پس از گذشت ده سال از انتشار آخرین نسخه سایلنت هیل بالاخره کونامی در اکتبر سال 2022 نسخه جدیدی از این سری را با نام Silent Hill ƒ معرفی کرد. داستان بازی کاملا جدید خواهد بود و در سال 1960 و در ژاپن رخ میدهد و دنیایی زیبا ولی در عین حال وحشتناک را به تصویر میکشد. این بازی توسط NeoBards Entertainment در حال ساخت است و هنوز تاریخ انتشار آن مشخص نیست..

1. نوشته شده توسط Ryūkishi07، مشهور برای رمان‌های تصویری ژاپنی که به معماهای قتل، وحشت روانی و فراطبیعی می‌پردازند.
2. طراحی موجودات و شخصیت‌ها توسط kera

توسعه‌دهنده: NeoBards Entertainment
ناشر: Konami Digital Entertainment
کارگردان: Al Yang
تهیه‌کننده: Motoi Okamoto
نویسنده: Ryukishi07
طراح: kera
تاریخ انتشار: TBA (مشخص نیست)
پلتفرم‌ها: TBA (مشخص نیست)

​

Spoiler: خلاصه داستان به صورت متن

​

نویسنده ای به نام Harry Mason و همسرش در حین عبور از یک جاده، نوزادی را یافته و نام او را شریل می‌گذارند. چهار سال بعد همسر هری فوت می‌کند. سه سال پس از فوت همسرش، هری بنا به دلایلی تصمیم می‌گیرد با شریل به شهری که وی را در نزدیکی آن یافته بودند سفر کند. شب هنگام، در جاده‌ی کنار شهر، پلیسی موتورسوار از کنار آنها عبور کرده و توجه هری را جلب می کند. اندکی جلوتر، هری متوجه موتور پلیسی میشود که بدون سرنشین در کنار جاده افتاده در همین حین، در روبروی خود دختری را وسط جاده می‌بیند. برای اجتناب از تصادف با او، دیوانه‌وار فرمان را می چرخاند. اما ماشین منحرف شده و به دره‌ی کناری سقوط می‌کند. هری پس از به هوش آمدن، متوجه غیبت شریل می‌شود. در حین جستجو، شبح شریل را می‌بیند و به دنبال او می‌دود. در انتهای معبری تنگ، ناگهان همه‌چیز در تاریکی فرو می‌رود و چهره آنجا تغییر می‌کند. هری مصمم ادامه ‌می‌دهد اما در اثر حمله‌ی چند موجود هیولا مانند به حالت مرگ روی زمین می‌افتد.
وقتی هری بعد از آن حادثه در کافه ای بیدار می‌شود، با همان پلیس روبرو می‌شود. آنها با هم از اتفاقات عجیب شهر و حالت غیرعادی آن سخن می‌گویند. پلیس Cybil Bennet‌ نام دارد و به هری در یافتن شریل کمک می‌کند. حالت عادی شهر اینگونه است: خالی از سکنه، فرو رفته در مه، محصور شده توسط دره‌های عمیق و پر از هیولا. اما در حالت غیر عادی به تمامی این موارد تاریکی مطلق تکه گوشت های آویزان از در و دیوار سکوتی مرگبارتر هم اضافه میشود . هری در جستجوی شریل به مکان‌های زیادی از شهر مراجعه می‌کند: مدرسه، کلیسا، بیمارستان، فاضلاب، پارک تفریحی و در بعضی از آنها با شخصیت‌هایی آشنا می‌شود. با پیرزن عجیبی به نام Dahlia Gillespie در کلیسا، دکتر Michael Kaufmann و پرستاری به نام Lisa Garland در بیمارستان. همچنین مرتب شبح دختری را می‌بیند که باعث تصادف او شده بود به نام Alessa. دالیا اطلاعات زیادی درباره‌ی هری و شهر دارد دکتر کافمن و لیزا هم هر کدام مطالب جدیدی به اطلاعات هری اضافه میکنند. در طول بازی اطلاعات زیادی از شهر به دست می‌آوریم خواه از لابلای روزنامه‌های باطله و کتاب‌ها و خواه از این شخصیت‌ها. شهر مکانی نفرین شده بوده و در سال‌های جنگ‌های داخلی، اعدام‌های زیادی در زندان آن صورت گرفته است. شهر قدمت زیادی دارد و قرن‌ها قبل، بومیان ساکن آنجا بودند. از همان زمان، آیینی شیطانی در شهر رواج داشته است. در سده‌های اخیر، پس از سکونت مهاجران در شهر، تلفیقی از آیین باستانی شهر با آیین‌های مهاجران پدید می‌آید که با نام The Order شناخته می‌شود. پیروان و سردمداران این فرقه اعتقادات عجیب و خطرناکی‌ دارند. این فرقه به سه شاخه‌ی اصلی تقسیم می‌شود که یکی از آنها «مادر مقدس» می‌باشد. در راس این شاخه دالیا قرار دارد که آلسا دختر وی است. این فرقه به خدایی اعتقاد دارد که باید در روی زمین متولد شده سپس بهشت موعود فرقه را بنا کند. بر اساس مدارک به دست آمده، این خدا یک بار متولد شده و مرده است و حال باید برای بار دوم متولد یا فراخوانده شود. دالیا متوجه می‌شود که مشخصات دختر وی، آلسا، با مشخصات مادر خدا که در متون قدیمی پیش‌بینی شده هم‌خوانی دارد پس او را تربیت می‌کند تا مراسم تولد را انجام دهد. در این مراسم، باید مادر خدا سوزانده شود. مراسم در سن 7 سالگی آلسا انجام می‌شود و بدن کباب شده‌ی وی را به بیمارستان انتقال می‌دهند. اما او ناقص است. آلسا در نهایت درد و رنج، قسمتی از روح خودش را به صورت یک نوزاد از شهر بیرون می‌فرستد و با استفاده از قدرت ذهن خود، شهر را به جهنمی بی‌بدیل تبدیل می‌کند. دالیا برای اتمام نقشه خود، توسط خود آلسا، شریل را فرا می‌خواند تا روح مادر خدا تکمیل شود. در این بین دکتر کافمن مسئول امور پزشکی آلساست.
آلسا در برابر دالیا مقاومت می‌کند اما دالیا با فریب هری، خود را به آلسا می‌رساند و مراسم را مجدداً انجام می‌دهد اما در همین حین هری سر می‌رسد. روح شریل به آلسا می‌پیوندد تا مادر خدا کامل گردد. دکتر کافمن به قصد نابودی این روح، دارویی را به سمت وی پرتاب می‌کند اما اینکار باعث می‌شود خدا (در شماره‌ی اول این خدا با نام «سامایل» معرفی می گردد) متولد شود. در اولین اقدام، سامایل، دالیا را آتش می‌زند. اما هری با سامایل می‌جنگد و او را شکست می‌دهد. پس از نابودی سامایل، مادر خدا ظاهر می‌شود و نوزادی را به هری می‌دهد سپس، راه فرار از آن مهلکه را به او نشان می‌دهد.
هری نوزاد را از شهر دور کرده و در جایی به طور ناشناس او را بزرگ می‌کند. نام این نوزاد را Heather می‌گذارد. هدر کودکی عادی نبود و گاها ، رفتارهای عجیبی از خود بروز می‌داد.
17 سال پس از این ماجرا، دختر نفر دوم فرقه، یعنی «Claudia Wolf» تصمیم می‌گیرد آن نوزاد را پیدا کند تا مراسم دوباره به جریان بیفتد. با کمک کشیش دیگری به نام «Vincent»، کاراگاهی به نام «Douglas Cartland» را استخدام می‌کند تا این کودک را پیدا کند. داگلاس هدر را پیدا می‌کند اما از نیت اصلی کارفرمایان خود اطلاع ندارد. روزی که هدر به مرکز خرید شهر رفته‌بود،‌ داگلاس را در مقابل خود می‌بیند. هدر بی خبر از همه‌جا به خیال اینکه داگلاس یک مزاحم است، می‌گریزد ولی داگلاس قبلاً محل او را به کلودیا و وینسنت اطلاع داده‌است. هدر به سمت خانه و نزد هری حرکت می‌کند اما اطراف او پر از هیولاهایی هولناک شده است. در اینجا برای اولین بار، کلودیا را ملاقات می‌کند. کلودیا درتلاش است تا هدر چیزی را به یاد بیاورد. هدر پس از گذشتن از مرکز خرید و ایستگاه مترو، درساختمانی نیمه‌کاره در نزدیکی محل سکونت خود با وینسنت روبرو می‌شود.
هدر به آپارتمان خود می‌رسد اما درآنجا پدرش، هری را غرق در خون و بی‌جان می‌یابد. او کلودیا را در پشت‌بام می‌بیند و او را مسئول قتل پدرش می داند. هدر قصد انتقام دارد اما کلودیا به سایلنت هیل می‌رود. هدر به همراه داگلاس (که کمابیش به واقعیت پی برده است) به سمت سایلنت هیل حرکت می‌کند.
هدر تقریباً گذشته‌ی خود را به یاد آورده است؛ او همان روح واحد آلسا و شریل است که توسط مادر خدا به هری سپرده شد. پس از حلول روح آلسا و شریل، جنین خدا هم وارد بدن او شده است اما تحت تاثیر فراموشی هدر، عقیم مانده و برای بارور شدن، نیاز دارد تا آتش خشم و نفرت در درون هدر شعله‌ور شود. کلودیا در تمام طول داستان سعی بر این دارد تا همین میراث آلسا را بیدار کند و برای همین منظور، هری را می‌کشد تا او را از سر راه بردارد. در این میان، وینسنت که منافع خود را با تولد خدا در خطر می‌بیند، سعی می‌کند توسط هدر، کلودیا و عقایدش را نابود کند.
پس از رسیدن به شهر، هدر به بیمارستان می‌رود. او با راهنمایی‌های علنی یا مخفیانه‌ی وینسنت،‌ پدر کلودیا یعنی «لئونارد» را که در بیمارستان زندانی شده می‌کشد تا متاترون را به دست آورد. متاترون، نماد خیر و روشنی و در مقابل سامایل است و وینسنت تصور میکند متاترون میتواند در مبارزه با کلادیا به هدر کمک کند. در ادامه،‌هدر به کلیسای فرقه می‌رسد. کلودیا، وینسنت را ، که به زعم او خیانت کرده‌است، می‌کشد. هری مقداری از داروی دکتر کافمن را به شکل یه قرص به هدر داده بود. هدر آن قرص را می‌بلعد و در نتیجه، جنین خدا را بالا می‌آورد. کلودیا جنین را می‌بلعد و آنرا به شکل ناقص بارور می‌کند. در نهایت کلودیا به دست خدای متولد شده نابود می‌شود و هدر هم وی را می‌کشد. تا بار دیگر تفکرات منحرف فرقه برای به وجود آوردن خدا عقیم بماند.

آنچه که شما در بالا مطالعه کردید تنها بخشی از شهر و اتفاقات رخ داده در آن است در شماره های دوم و چهارم و پنجم از بازی بخشی دیگر از توانایی های شهر حضور پر رنگی دارد و آن هم قضاوت و مجازات است ، شهر به خاطر اتفاقاتی که به خود دیده است دارای قدرتهایی خاص است یکی از این قدرتها فراخواندن افراد است در شماره های دوم و پنجم ما شاهد حضور افرادی در شهر هستیم که به نوعی گناهکارند و شهر برای قضاوت در مورد آن ها ، دعوتشان کرده است .
جیمز ساندرلند مردی که زن مریضش را کشته است و همینطور الکس شفرد که باعث مرگ برادر کوچکتر خود شده است با پا گذاشتن به شهر اماده پاسخگویی به اشتباهاتی میشوند که سعی در فراموش کردن آن ها داشته اند ، صد البته که نوع بازجویی و قضاوت در این شهر مرموز نیز متفاوت است به جای حضور قاضی و هیئت منصفه و دادگاه ، تمام اتفاقات پیرامون شخصیت ها به نوعی اشتباه شخصیت را گوشزد میکنند از موجوداتی که با آنها مبارزه می‌کنید گرفته تا افراد سرگردان دیگری در شهر که خود گناهکارند .گو اینکه این خاصیت شهر در تمامی شماره ها وجود دارد ولی در شماره های مذکور از فرع به اصل بدل شده و محوریت بازی بر عمل انجام گرفته توسط شخصیت اصلی قرار دارد و بحث فرقه ، آلسا و غیره کمتر پرداخته شده است .
در این میان شماره ی چهارم بازی اما فضائی اختصاصی داشت در این شماره یکی از دست پرورده های یتیم خانه ی تحت رهبری فرقه به نام والتر سالیوان که پیرو حزب مادر مقدس است قصد متولد کردن خدا توسط مراسمی به نام قربانی کردن 21 نفر را دارد ، والتر که در کودکی توسط خانواده ی خود رها شده است تصور میکرد اتاقی که در آن بدنیا آمده است مادر او و در حقیقت خداست والتر که تصور میکند مادرش به خواب رفته است سعی دارد از طریق مراسم ذکر شده او را بیدار کند ، هر کدام از افرادی که برای قربانی شدن انتخاب شده اند باید دارای مشخصه ای باشد آخرین نفر این لیست که هدایت آن را بازیباز بر عهده دارد و دریافت کننده ی دانش و تکمیل کننده ی مراسم است ، هنری تونزند نام دارد که حال در همان اتاق تولد والتر زندگی میکند و در طول بازی با پی بردن به ماجرا و کمک های جوزف شرایبر که قبل از هنری در آن اتاق زندگی میکرده است قصد دارد جلوی تکمیل این مراسم را بگیرد . در انتها هنری تونزند با مبارزه با موجودی که والتر به وجود می آورد رویای به وجود آوردن خدا را بار دیگر خراب میکند .
علاوه بر شماره های ذکر شده دو بازی Silent Hill: Origins و Silent Hill: Shattered Memories نیز از سری معرفی شده اند که در اولی به زمان سوزانده شدن آلسا توسط دالیا و چگونگی زنده ماندن آلسا پرداخته شده و در دیگری اتفاقات شماره ی اول بعد از سال ها توسط هری بازسازی میشوند، گر چه با پایان کار تیم سازنده ی اصلی بازی که کار ساخت 4 شماره ی اول بازی را بر عهده داشتند این شماره ها به خوبی پرداخته نشده و دارای نواقصی در حیطه‌ی داستانی هستند اما همچنان سری سایلنت هیل دارای یکی از بهترین داستان ها در طول تاریخ بازیهای رایانه ای است.
لازم به ذکر است بر اساس این بازی تاکنون دو فیلم سینمایی نیز ساخته شده که شماره دوم (تا زمان نگارش این مقاله) هنوز اکران نگردیده است. با توجه به نظر مخاطبان، فیلم اول یکی از برترین و موفق‌ترین فیلم های ساخته شده بر اساس یک بازی ویدیویی می‌باشد.
همچنین شرکت کونامی در سال 2006 و به مناسبت اکران فیلم، مجموعه‌ای ویدیویی را بر روی رسانه‌ی UMD برای PSP عرضه نمود که با نام The Silent Hill Experience شناخته شده و شامل دو کمیک The Hunger و Dying Inside ، ترایلر شماره‌های 1 تا 4 بازی و فیلم، مصاحبه با آهنگ‌ساز افسانه‌ای سری به همراه کارگردان فیلم و برخی موسیقی‌های بازی می‌باشد.

دریافت خلاصه به صورت فایل pdf :دانلود
تهیه و تنظیم خلاصه : (msbazicenter)

Spoiler: برای درک عمیق تر و بیشتر در مورد بازی مطالعه ی مطالب زیر کمک کننده خواهد بود:

مقالات تحلیلی بازی نوشته شده توسط ( Bone Crusher ) :
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش اول )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش دوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش سوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش چهارم )

تاپیک تحلیل بازی نوشته شده توسط ( nemesis ) ( کامل نشده ):
The Lost Memories ---پایه و اساس بازی بزرگ "Silent Hill" -- تحلیلی بزرگ برای این بازی

مقالات مختلف در مورد سری سایلنت هیل:
Silent Hill: Homecoming Plot
Silent Hill: Origins Plot
Silent Hill Shattered Memories Plot
داستان (Silent Hill: Orphan)
شباهت بین Homecoming و Silent Hill 2
تاریخ وقایع Silent Hill و Shepherd's Glen
دانلود Silent Hill 2 - The movie
ترجمه یادداشت های سایلنت هیل 2
ترجمه فارسی دیالوگ های بازی Silent Hill 2: Born from a Wish
سایلنت هیل 4: پرونده قربانیان
ساکنین South Ashfield Heights apartments- قسمت اول - قسمت دوم
یادداشتی کوتاه بر SILENT HILL: HOMECOMING
داستان نسخه اول فیلم سایلنت هیل
Silent Hill: Original Memories
Silent Hill HD Collection Achievements Guide
Little Baroness
جودی میسون
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 1
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 2
طرح اولیه موتورسایلنت هیل پست 3
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 4
خاطرات الکس شپرد

Spoiler: Unreleased Projects

Silent Hill: Origins (Climax LA)
Silent Hill: Cold Heart

Spoiler: داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل ۱ و ۲ به صورت ویدیویی

داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 1 به صورت ویدیویی

​

داستان سایلت هیل 1 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​

تحلیل داستان سایلت هیل 1 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​

داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 2 به صورت ویدیویی

​

داستان سایلت هیل 2 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​

تحلیل داستان سایلت هیل 2 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​

 

[dark souls]

اره رضا جون.باز خوبه که معما واقعا اینجوری نبود و روی وضعیت HARD اینجوری میشد....
بیشتر مواقع به خاطر سختی بیش از حد بازیا امتیازاشون کم میشه چون دیگه بیشتر به جای اینکه سخت باشن،به سمت بیمنطقی پیش میرن.نمید
ونم چند نفرتون بازی Dracula 3 رو بازی کردین اما یا جاهاییش دیگه واقعا زاییدم زیر حل معماها
آخرشم از روی یه راهنمای انگلیسی ردش کردم و دیدم بازی واقعا این معماش بی منطقی بود.
ولی معمای پیانو باز هم زیباترین معما بود به نظرم! : "افسانه پرنده های بدون صد

علي جون گفتي پرنده هاي بي صدا جيگرم حال اومد دقيقا اين جمله به اين نكته اشاره ميكنه كه بايد فقط دكمه هاي بي صداي پيانو رو فشار داد آره علي دراكولا رو بازي كردم واقعا خود سازنده هاشم نميتونن معماهاشو حل كنن كاملا بيشتر معماهاش نامعقولانه وبيش از حد سخت بود..:d

 

[OgIoN]

پیانو سایلنت هیل 1 تو حلقم !!! الحق که خیلی سخت بود . رفتم چسبیدم به راهنما !!!

سر این معما دست به دامن کل فامیلمون شدم!

Spoiler

چرا چپ چپ نگا میکنین...خب کوچولو بودم دیگه!

ترسناکترین سایلنت هیل هم شماره3ش .

 

[Leon.Fox]

ولی معمای پیانو باز هم زیباترین معما بود به نظرم! : "افسانه پرنده های بدون صدا"

به شدت LIKE...
---------------------
بچه ها یه پیشنهاد جالب به ذهنم رسید.
بیاید سخت ترین معماهای بازی رو از نظر خودمون عنوان کنیم و بعدش اینجا منطق معما رو بررسی کنیم...
نظرتون چیه رفقا؟

---------- نوشته در 03:20 AM اضافه شد ---------- نوشته قبلی در 02:00 AM ارسال شده بود ----------

شاید تکراری باشه اما توی خاطرات گمشده ام می گشتم !!! اینو دیدم گفتم بزارم یه حال و هوایی عوض بشه ...
کلیپ Night at the Silent Hill ...
یه جور دیس واسه جیم کری :d
http://dl.rapidpars.com/4688/219890/7aus4h8zucs/Fungo-NightattheSilentHill.rar

شهام نترکی...
خیلی باحال بود. ولی سرم گیج رفت از بس که این James از خود بیخود شده سرشو میچرخوند.

 

[genesis007]

Spoiler: به امید دیدار

با سلام به همه ی دوستان وطرفداران سایلنت هیل.
به دلیل مشکلاتی می خواستم بگم که من دیگه برای مدتی نمی توانم به بازی سنتر سر بزنم.
از همه شما دوستان می خواستم تشکر کنم چون بهترین ساعت های زندگی خودم را در این چند ماه با شما در بازی سنتر گذراندم.
به امید دیدار .......خدا حافظ
:-*:-*

 

[Leon.Fox]

Spoiler: به امید دیدار

با سلام به همه ی دوستان وطرفداران سایلنت هیل.
به دلیل مشکلاتی می خواستم بگم که من دیگه برای مدتی نمی توانم به بازی سنتر سر بزنم.
از همه شما دوستان می خواستم تشکر کنم چون بهترین ساعت های زندگی خودم را در این چند ماه با شما در بازی سنتر گذراندم.
به امید دیدار .......خدا حافظ
:-*:-*

شهاب چی میگیییییییییییییییییییییی؟
برای چی میخوای بری؟ تو دیگه چرا؟ تا حالا کسی با پُتک کوفونده تو سرت؟ هان هان هان؟

 

[Safety & Peace]

شهاب؟ تو دیگه چرا؟
بچه ها منم دارم میرم
لیون تو نمیای بریم؟ امیر تو چی؟ کلا دوتا تخته بدین من در اینجا رو تخته بگیرم و روش رو هم گل بگیرم!

 

[Leon.Fox]

شهاب؟ تو دیگه چرا؟
بچه ها منم دارم میرم
لیون تو نمیای بریم؟ امیر تو چی؟ کلا دوتا تخته بدین من در اینجا رو تخته بگیرم و روش رو هم گل بگیرم!

به خدا علی پاشو بریم بابا... همه ی بچه های گل دارن میرن. (البته اونایی که موندن ماه ترن...)
اعصابم حسابی به هم ریختش با رفتن شهاب...
--------------
بچه ها ببخشید اگه من الان دچار احساسات شدید شدم ولی دلم میخواد برای شهاب یه نامه بنویسم...
-------------
نامه ای به شهاب، پسری که همه را دوست میداشت:

شهاب جونم، تو یکی از بهترین دوستای من بودی، ذره ای تردید تو دلت در این مورد راه نده. هیچ وقت ندیدم بی ادبی ای کنی، تیکه بندازی به کسی و یا دنبال جنجال و حاشیه باشی. همیشه به فکر دوستات بودی و ازشون یاد میکردی. سرزنده و شاد بودی به همه امید میدادی و همیشه سعی میکردی با همه مدارا کنی، وقتی بین کسی اختلافی پیش میومد تو اولین نفری بودی که سعی در حل اون داشتی... همیشه مهربون و آروم بودی.
نظراتت و ایده هات حرف نداشتن... همیشه پویا بودی و سعی میکردی تاپیک رو از انحراف در بیاری...
مطمئنم تاپیک Silent Hill و سایت Bazi Center یکی از بهترین کاربرهاش رو از دست داده...
البته برای مدت کمی فقط... چون میدونم که بر میگردی... یعنی باید برگردی....

لعنت به تو آخه.... دیگه نمیتونم درست صحبت کنم. اصلاً خیلی بیخود کردی رفتی. به خدا اگه الان پیشم بودی جوری میزدم که....
اه اه اه...
بترکی آخه چرا رفتی ...

 

[Safety & Peace]

به خدا علی پاشو بریم بابا... همه ی بچه های گل دارن میرن. (البته اونایی که موندن ماه ترن...)
اعصابم حسابی به هم ریختش با رفتن شهاب...

ولی ما نمیتونیم بریم از اینجا....
شهاب هم برمیگرده نگران نباشین....

 

[msbazicenter]

سلام
خيلي خيلي متاسفم.
يه چيزي كه از شهاب خيلي دوست داشتم و دارم (كاش اين رو تو زمان حضورش مي‌گفتم) اين بود كه خيلي سعي مي‌كرد به ادبيات و دستور زبان پايبند باشه. اين يعني براي زبانش ارزش قايل بود. خيلي از ماها حتي به غلط‌هاي نوشتاري خودمون بي‌توجه هستيم اما شهاب خيلي به اين اصول پايبند بود و اين براي بنده مهم بود و هست.

---------- نوشته در 11:17 AM اضافه شد ---------- نوشته قبلی در 11:10 AM ارسال شده بود ----------

ايني كه اينجا ميگم بيشتر دردودل خودمه.
بين اواخر سال 87 تا 88 همونطور كه اشكان گفت، بعضي وقت‌ها تو ماه يه پست هم اينجا داده نمي‌شد. سوت و كور. اما بنده دلم نميومد اينجا رو ترك كنم و ترك نكردم به اميد روزي كه دوباره تاپيك شلوغ بشه و همين‌طور هم شد. به اميد خدا باز هم تا وقتي باشم حتي اگه فقط خودم اينجا بمونم، چراغ تاپيك رو روشن نگه ميدارم تا زماني كه دوباره همه دوستان دور هم جمع بشيم. به اميد بازگشت شهاب و علي بلك! و باقي دوستان.

 

[Silent Dream]

خوب معلومه اميرجون يه حساب دو دو تا چهار تاست كونامي رو نميشناسي؟؟!!!!:d

اون زمان کونامی آدم بود, توی این نسل دیگه به ف** رفت!:d

موافق نيستم هر سازنده اي دوستداره كه ip كه ساخته چندين نسل ساخته بشه وهمه دنيا اين شاهكار رو بشناسن واز نام خالقش به نيكي ياد كنند مگه غير از اين؟؟!!ا

من اینجور فکر نمیکنم...این آقا فکر کرده بود که خیلی دیگه کارش درست و کسی نمیتونه بیاد روی دستش!

از لحاظ گيم پلي از لحاظ معما از لحاظ طراحي موجودات وحتي بعضي از لوكيشن ها وحتي در بعضي موارد اتمسفر بازي نسبت به نسخه اول ضعيف تر عمل كرده بود...:dه

Oh Come On!!!
رضا جون روی چه حسابی میگی طراحی موجودات ضعیفتر بود؟!! کله هرمی, پرستارها, مانکن ها, اینها تمام بهترین طراحی ها رو داشتند, نمیدونم روی چه حسابی همچین چیزی گفتی!!:d
از لحاظ گیم پلی هم به نظره من تغییری نکرده بود, تقریبا شبیه 1 بود, در ضمن جوری میگی گیم پلی که هرکی ندونه فکر میکنه شماره 1 از لحاظ گیم پلی عالی بود!
در مورد لوکیشن ها, اتمسفر, معماها اصلا باهات موافق نیستم که ضعیفتر بود, اصلا OW که توی sh2 رخ میده مثل شماره 1 نبود!!! یه چیزه جدیدی بود برای خودش..
اتمسفر بازی رو هم که میگم حرف نداشت, یه حس افسردگی و مرموز خیلی باحالی داشت!! شماره 1 هم از این نظر عالی بود...نمیتونم بگم کدوم یکیشون بهتر بود!!

امير جون رو نرمال فقط كمي اون معماي آخر بازي اون كارت ها كه بايد روي در كار بزاريم كمي سخت بود بقيه واقعا آسون بودن...امير چند بار silent hill 1 رو بازي كردي؟؟چون من هنوز تو هيچ بازي معماهاي به اين زيبايي نديدم واقعا شاهكار بودن...

سایلنت هیل 1 رو من 7 یا 8 بار تمومش کردم...همین که سایلنت هیل 3 خودش 3 نوع درجه سختی معما داشت باید فهمید که چقدر این موضوع براشون مهم بوده, من واقعا لذت بردم از معماهاش...

امير جون آهنگ ها كاملا مشخصه دقيقا بيشتر آهنگ هاي شماره 2 همون ريتم آهنگ هاي 1 رو داره كه ريتمش بالا وپايين شده بدون داشتن تم جديد البته آهنگ هاي جديد هم داره..:dا

چه ربطی داره؟ از آهنگهای sh1 الهام گرفته و یه چیز فوق العاده تر ساخته...
در ضمن اصلا باهات موافق نیستم که بیشتر آهنگهاش ریتم شماره 1 رو داره!!
این حرفی هم که میزنم, منظور این نیست که آهنگ Intro سایلنت هیل 1 به خوبی 2 نیست, در حد همون شماره 2 هست...
اصلا تمام آهنگهای SH فوق العاده هستند!:d

مسلما كسي كه اسم كارگردان روشه بيشتر كارا دست اونه وميتونه در هر جاي بازي دستش تو كار باشه تقريبا همه كاره هست...در مورد داستان هم داستان نسخه اول بسي غني تر از نسخه دوم چون جامع تر وپيچيده تره ...نسخه دوم بيشتر بار دراماتيكش بيشتره ميتونم بگم تقريبا باهم برابرن البته با ارفاق...:d

خب این آقای کارگردان نتونست توی Siren اونجوری که باید و شاید نوبغ خودش رو نشون بده...
در مورد داستان هم اصلا باهات موافق نیستم...شماره 2 داستانی خارق العاده داشت, به هیچ وجه سر این موضوع که سایلنت هیل 1 داستانش غنی تر از 2 بود باهات به توافق نمیرسم...
در ضمن سایلنت هیل 2 تم دراماتیکش بیشتر بود و تم روانشناسانه فوق العاده ای داشت...عالی بود داستان sh2...

آها يادم رفت امير همچين حرفايي رو هم دقيقا كوجيما ميزد زماني كه نسخه 2 رو ساخت گفت ديگه متال گير نميسازم خسته شدم از بس اسنيك با اين ربات ها بجنگه ولي از اون حرفش تقريبا 10 ساله ميگذره وهنوز داره متال گير ميسازه اگه به كيچيرو هم كونامي يه پست مهم داده بود حتي يامائوكا هم الان وضعيت سايلنت هيل اينطوري نبود و همه شماره ها شاهكار بودن...:d

من فکر نکنم مشکل کیچیرو پست و مقام بوده باشه...

امیر جون شک نکن مشهورترین معمای بازی همین بوده.حتی توی روزنامه کلیک و چند جای دیگه اومدن راهنماشو گذاشتن
از کسایی که نتونستن شماره اول رو تموم کنن بپرسی میگن پیانو
همه ما تو پیانو یه دست گیر کردیم
همین الان برو سر کوچه و به مغازه دارا بگو کجا گیر کردن میگن پیانو!
اونی هم که میگی روی HARD بود.همونجوری هم که خودت میگی.روی Normal حد متوسطه.کسی بخواد به چالش کشیده میشه میره روی HARD معما حل میکنه.
منظورم اینه که سایلنت هیل 1 معمای پیانوش شاهکار بود و همون تو ذهن همه مونده.الان خیلیا اصلا نمیدونن معماهای سایلنت هیل 3 کدومن ولی حداقلش پیانوشو میدونن چون کابوس یه سریا بوده

علی جون همون حرفی که به رضا زدم به شما هم میزنم, سایلنت هیل سه, 3 حالت درجه سختی معما داشت ولی شماره یک, اصلا حالت درجه سختی معما نداشت...
بعدش هم سازنده ها وقتی میزنند Normal که دیوونه نیستند معمای خیلی سخت بذارند توی بازی, یه چیزی در حد متوسط میذارند...
شما هم برو از اون کسایی که سایلنت هیل 3 رو نتونستند روی درجه سختی Hard تموم کنند بپرس, میگند همون معمای اول بازی گیر کردیم...
فکر هم نکنم به غیر از معمای پیانو, معمای خیلی سخت دیگه ای تو شماره 1 باشه...
اون درجه سختی معمای پیانو هم در حد معمای شکسپیر sh3 هست!
مغازه دار سرکوچه رو هم ولش کن!!!:d
من فکر مکینم Sh3 سخت تره...:d
================================================
بچه ها فکر میکنم این موضوع رو دیگه ادامه ندیم بهتر باشه...

================================================

Spoiler: به امید دیدار

با سلام به همه ی دوستان وطرفداران سایلنت هیل.
به دلیل مشکلاتی می خواستم بگم که من دیگه برای مدتی نمی توانم به بازی سنتر سر بزنم.
از همه شما دوستان می خواستم تشکر کنم چون بهترین ساعت های زندگی خودم را در این چند ماه با شما در بازی سنتر گذراندم.
به امید دیدار .......خدا حافظ
:-*:-*

شهاب, تو دیگه چرا؟ ای بابا!!!

 

[Safety & Peace]

علی جون همون حرفی که به رضا زدم به شما هم میزنم, سایلنت هیل سه, 3 حالت درجه سختی معما داشت ولی شماره یک, اصلا حالت درجه سختی معما نداشت...
بعدش هم سازنده ها وقتی میزنند Normal که دیوونه نیستند معمای خیلی سخت بذارند توی بازی, یه چیزی در حد متوسط میذارند...
شما هم برو از اون کسایی که سایلنت هیل 3 رو نتونستند روی درجه سختی Hard تموم کنند بپرس, میگند همون معمای اول بازی گیر کردیم...
فکر هم نکنم به غیر از معمای پیانو, معمای خیلی سخت دیگه ای تو شماره 1 باشه...
اون درجه سختی معمای پیانو هم در حد معمای شکسپیر sh3 هست!
مغازه دار سرکوچه رو هم ولش کن!!!:d
من فکر مکینم Sh3 سخت تره...:d

ببین منظورم اینه که بعد از چندین سال،هنوزم پیانو توی یاد بقیه میمونه ولی خیلیا اصلا یادشون نمیاد معمای اول SH3 چی بود.منظورم اینه که اون توی ذهن ها موند و جاودانه شد ولی این یکی فقط برای اونایی که به طور مداوم بازیش میکنن به یاد میمونه...
اون قضیه سخت بودن هم خب امیر جون اون مال گیم پلی بود که توی شماره های بعدی کامل تر شد.همیشه همینجوریه.
اون موقع همچین ایده ای تو ذهنشون نبوده.
منظور از نرمال هم اینه که در حالت کلی کسی به اون معما برسه به راحتی حلش میکنه ولی پیانو اون فرد رو به چالش میکشه.نمیدونم میگیری منظورمو یا نه.
اون که میگی SH3 سخت تره از چه نظر؟ گیم پلی؟ معما؟ کدوماشون؟
ازن نظر گیم پلی مخالفم چون سه تا شماره اول در حالت کلی خیلی مهمات و تنوع اسلحه داشتن ولی شماره 4 با کمبود شدید همه اینها مواجه بود
از نظر معما هم بازم روی وضعیت HARD معمای اولش چالش برانگیز هست. اون بالا توضیح دادم در موردش.
فرض کن یه بازی وضعیت نداشته باشه اصلا. (یه سری بازیا اینجورین) و بعد از تموم کردن بازی یه سری وضعیت های جدید آزاد میشن.
دفعه اولی که بازی میکنی،حد متوسط هست یعنی نه آسون و نه سخت. با همین معما روبرو بشی در کمتر از 15 ثانیه حلش میکنی ولی پیانو چی؟ اون در هر صورت احتیاج به تفکر داره.
اون بحث HARD بودن حالا چه توی معما چه توی گیم پلی ربطی به بحثمون نداره چون برای هر کسی دلخواهه.یکی میره رو HARD بازی میکنه که به چالش کشیده بشه،یکی هم میره رو EASY تا بتونه سر از قضیه بازی دربیاره و خیلی به چالش کشیده بشه.
=============================
در حالت کلی،به معمای کتاب ها برسی سخت تره یا پیانو؟

 

[msbazicenter]

سلام
هميشه شروع هر چيز خوب بهترين خاطره‌ها رو براي آدم به يادگار مي‌گذاره. SH1‌ براي بنده يعني شروعي خوب براي بازي‌اي خوب. گرافيكش بهترين بوده و هست براي خودش حتي اگه به صورت HD‌عرضه بشه باز هم من اون گرافيك ابتدايي رو بيشتر دوست دارم. در مورد داستان بازي‌ها، فرق هست بين شماره اول و دوم. همونطور كه دوستان گفتند داستان شماره دوم بيشتر درام بود براي همين به جاي درگير شدن با مسايل فرقه، با دغدغه‌هاي انساني همراه شديم ناخودآگاهش چيزهايي رو به يادش مياورد. (جاي دكتر بهنام خالي) اما داستان شماره 2 بي‌ارتباط به فرقه نبود بلكه سوزن پرگار داستان از روي فرقه به روي جيمز گذاشته شده بود. بيشترين اطلاعات درباره‌ي فرقه رو ما توي يادداشت‌ها و كتاب‌هاي شماره 2 به دست مياريم. با زندان تولوكا تو شماره 2 آشنا ميشيم. اما واقعاً اگه همين الان به خود بنده بگيد درباره‌ي كلمه معما اولين جمله‌اي رو كه به فكرت ميرسه بگو ميگم پيانو. طرح اون معما كاملاً با فضا بازي همخواني داشت. افسانه‌ي پرنده‌هاي بي‌صدا در تپه‌ي ساكت
مساله اينه كه كسي نميگه باقيه معماي‌هاي سري بيخود بوده. دعوا سر خوب‌تر و خوب‌ترينه نه بين بد و خوب.

 

[Silent Dream]

اون که میگی SH3 سخت تره از چه نظر؟ گیم پلی؟ معما؟ کدوماشون؟

البته معما منظورم هست, روی درجه سختی Hard, معماهای Sh1 رو هم فکر میکنم یه حالتی بین درجه سختی نرمال و هارد سایلنت هیل 3 هست...

در حالت کلی،به معمای کتاب ها برسی سخت تره یا پیانو؟

والا علی جون من فکر کنم یکمی شکسپیر سخت تر بود...به قرآن راست میگم خو...چه را میخوای بزنی؟!!!:d
من اصلا سر معمای شکسپیر هیچ ایده برای حل کردنش به ذهنم نرسید...یعنی واقعا میگم!!!:d

درباره‌ي كلمه معما اولين جمله‌اي رو كه به فكرت ميرسه بگو ميگم پيانو. طرح اون معما كاملاً با فضا بازي همخواني داشت. افسانه‌ي پرنده‌هاي بي‌صدا در تپه‌ي ساكت

خب مسعود جون شما بازی رو از شماره 1 آغاز کردید من از شماره 3 برای همین میگم شکسپیر! با جو بازی هم کاملا هم خوانی داشت معما!!!:d

مساله اينه كه كسي نميگه باقيه معماي‌هاي سري بيخود بوده. دعوا سر خوب‌تر و خوب‌ترينه نه بين بد و خوب.

منم همینا میگم...نمیگم معمای پیانو چرت بود, عالی بود, حرف نداشت...شکسپیر یکمی بهتر بود ولی!

 

[Safety & Peace]

والا علی جون من فکر کنم یکمی شکسپیر سخت تر بود...به قرآن راست میگم خو...چه را میخوای بزنی؟!!!:d
من اصلا سر معمای شکسپیر هیچ ایده برای حل کردنش به ذهنم نرسید...یعنی واقعا میگم!!!:d

بازم امیر جون نمیگیری. ببین معمای کتاب میباست کتابارو به ترتیب همون اشکالی که روی جلدشون بودن میگذاشتی تو ردیف.تنها مشکلش این بود که میباست بتونی اعداد لاتین رو بخونی.
ولی اگر روی HARD بری همون جور که رضا گفت نیاز به اطلاعات عمومی راجع به شکسپیر میبودی که واقعا 99% نمیدونن شکسیپر آثارش چی بوده.منظورم اینه که اون دیگه از معما خارج میشد (Dracula 3)
==============
من غلط بکنم بزنم
بیا امیر هنری هم گفت! کلی میگم پیانو یه چیز دوست داشتنی و زیبا بود تا یه معما!!!

 

[msbazicenter]

سلام

منم همینا میگم...نمیگم معمای پیانو چرت بود, عالی بود, حرف نداشت...شکسپیر یکمی بهتر بود ولی!

احسنت. منم همين رو ميگم. اينجا ديگه بحث سليقه مياد وسط و بنده به سليقه‌ي شما احترام مي‌گذارم.