بحث و تبادل نظر در مورد سری Silent Hill (خلاصه داستان در پست اول)

علاقه دارید کدام نسخه از سری بازی سایلنت هیل ریمیک بشود؟


  • مجموع رای دهنده‌ها
    42

Silent Dream

In madness you dwell
کاربر سایت
shf_banner.png

پس از گذشت ده سال از انتشار آخرین نسخه سایلنت هیل بالاخره کونامی در اکتبر سال 2022 نسخه جدیدی از این سری را با نام Silent Hill ƒ معرفی کرد. داستان بازی کاملا جدید خواهد بود و در سال 1960 و در ژاپن رخ میدهد و دنیایی زیبا ولی در عین حال وحشتناک را به تصویر میکشد. این بازی توسط NeoBards Entertainment در حال ساخت است و هنوز تاریخ انتشار آن مشخص نیست..
  1. نوشته شده توسط Ryūkishi07، مشهور برای رمان‌های تصویری ژاپنی که به معماهای قتل، وحشت روانی و فراطبیعی می‌پردازند.
  2. طراحی موجودات و شخصیت‌ها توسط kera
توسعه‌دهنده: NeoBards Entertainment
ناشر: Konami Digital Entertainment
کارگردان: Al Yang
تهیه‌کننده: Motoi Okamoto
نویسنده: Ryukishi07
طراح: kera
تاریخ انتشار: TBA (مشخص نیست)
پلتفرم‌ها: TBA (مشخص نیست)

wire.png

نویسنده ای به نام Harry Mason و همسرش در حین عبور از یک جاده، نوزادی را یافته و نام او را شریل می‌گذارند. چهار سال بعد همسر هری فوت می‌کند. سه سال پس از فوت همسرش، هری بنا به دلایلی تصمیم می‌گیرد با شریل به شهری که وی را در نزدیکی آن یافته بودند سفر کند. شب هنگام، در جاده‌ی کنار شهر، پلیسی موتورسوار از کنار آنها عبور کرده و توجه هری را جلب می کند. اندکی جلوتر، هری متوجه موتور پلیسی میشود که بدون سرنشین در کنار جاده افتاده در همین حین، در روبروی خود دختری را وسط جاده می‌بیند. برای اجتناب از تصادف با او، دیوانه‌وار فرمان را می چرخاند. اما ماشین منحرف شده و به دره‌ی کناری سقوط می‌کند. هری پس از به هوش آمدن، متوجه غیبت شریل می‌شود. در حین جستجو، شبح شریل را می‌بیند و به دنبال او می‌دود. در انتهای معبری تنگ، ناگهان همه‌چیز در تاریکی فرو می‌رود و چهره آنجا تغییر می‌کند. هری مصمم ادامه ‌می‌دهد اما در اثر حمله‌ی چند موجود هیولا مانند به حالت مرگ روی زمین می‌افتد.
وقتی هری بعد از آن حادثه در کافه ای بیدار می‌شود، با همان پلیس روبرو می‌شود. آنها با هم از اتفاقات عجیب شهر و حالت غیرعادی آن سخن می‌گویند. پلیس Cybil Bennet‌ نام دارد و به هری در یافتن شریل کمک می‌کند. حالت عادی شهر اینگونه است: خالی از سکنه، فرو رفته در مه، محصور شده توسط دره‌های عمیق و پر از هیولا. اما در حالت غیر عادی به تمامی این موارد تاریکی مطلق تکه گوشت های آویزان از در و دیوار سکوتی مرگبارتر هم اضافه میشود . هری در جستجوی شریل به مکان‌های زیادی از شهر مراجعه می‌کند: مدرسه، کلیسا، بیمارستان، فاضلاب، پارک تفریحی و در بعضی از آنها با شخصیت‌هایی آشنا می‌شود. با پیرزن عجیبی به نام Dahlia Gillespie در کلیسا، دکتر Michael Kaufmann و پرستاری به نام Lisa Garland در بیمارستان. همچنین مرتب شبح دختری را می‌بیند که باعث تصادف او شده بود به نام Alessa. دالیا اطلاعات زیادی درباره‌ی هری و شهر دارد دکتر کافمن و لیزا هم هر کدام مطالب جدیدی به اطلاعات هری اضافه میکنند. در طول بازی اطلاعات زیادی از شهر به دست می‌آوریم خواه از لابلای روزنامه‌های باطله و کتاب‌ها و خواه از این شخصیت‌ها. شهر مکانی نفرین شده بوده و در سال‌های جنگ‌های داخلی، اعدام‌های زیادی در زندان آن صورت گرفته است. شهر قدمت زیادی دارد و قرن‌ها قبل، بومیان ساکن آنجا بودند. از همان زمان، آیینی شیطانی در شهر رواج داشته است. در سده‌های اخیر، پس از سکونت مهاجران در شهر، تلفیقی از آیین باستانی شهر با آیین‌های مهاجران پدید می‌آید که با نام The Order شناخته می‌شود. پیروان و سردمداران این فرقه اعتقادات عجیب و خطرناکی‌ دارند. این فرقه به سه شاخه‌ی اصلی تقسیم می‌شود که یکی از آنها «مادر مقدس» می‌باشد. در راس این شاخه دالیا قرار دارد که آلسا دختر وی است. این فرقه به خدایی اعتقاد دارد که باید در روی زمین متولد شده سپس بهشت موعود فرقه را بنا کند. بر اساس مدارک به دست آمده، این خدا یک بار متولد شده و مرده است و حال باید برای بار دوم متولد یا فراخوانده شود. دالیا متوجه می‌شود که مشخصات دختر وی، آلسا، با مشخصات مادر خدا که در متون قدیمی پیش‌بینی شده هم‌خوانی دارد پس او را تربیت می‌کند تا مراسم تولد را انجام دهد. در این مراسم، باید مادر خدا سوزانده شود. مراسم در سن 7 سالگی آلسا انجام می‌شود و بدن کباب شده‌ی وی را به بیمارستان انتقال می‌دهند. اما او ناقص است. آلسا در نهایت درد و رنج، قسمتی از روح خودش را به صورت یک نوزاد از شهر بیرون می‌فرستد و با استفاده از قدرت ذهن خود، شهر را به جهنمی بی‌بدیل تبدیل می‌کند. دالیا برای اتمام نقشه خود، توسط خود آلسا، شریل را فرا می‌خواند تا روح مادر خدا تکمیل شود. در این بین دکتر کافمن مسئول امور پزشکی آلساست.
آلسا در برابر دالیا مقاومت می‌کند اما دالیا با فریب هری، خود را به آلسا می‌رساند و مراسم را مجدداً انجام می‌دهد اما در همین حین هری سر می‌رسد. روح شریل به آلسا می‌پیوندد تا مادر خدا کامل گردد. دکتر کافمن به قصد نابودی این روح، دارویی را به سمت وی پرتاب می‌کند اما اینکار باعث می‌شود خدا (در شماره‌ی اول این خدا با نام «سامایل» معرفی می گردد) متولد شود. در اولین اقدام، سامایل، دالیا را آتش می‌زند. اما هری با سامایل می‌جنگد و او را شکست می‌دهد. پس از نابودی سامایل، مادر خدا ظاهر می‌شود و نوزادی را به هری می‌دهد سپس، راه فرار از آن مهلکه را به او نشان می‌دهد.
هری نوزاد را از شهر دور کرده و در جایی به طور ناشناس او را بزرگ می‌کند. نام این نوزاد را Heather می‌گذارد. هدر کودکی عادی نبود و گاها ، رفتارهای عجیبی از خود بروز می‌داد.
17 سال پس از این ماجرا، دختر نفر دوم فرقه، یعنی «Claudia Wolf» تصمیم می‌گیرد آن نوزاد را پیدا کند تا مراسم دوباره به جریان بیفتد. با کمک کشیش دیگری به نام «Vincent»، کاراگاهی به نام «Douglas Cartland» را استخدام می‌کند تا این کودک را پیدا کند. داگلاس هدر را پیدا می‌کند اما از نیت اصلی کارفرمایان خود اطلاع ندارد. روزی که هدر به مرکز خرید شهر رفته‌بود،‌ داگلاس را در مقابل خود می‌بیند. هدر بی خبر از همه‌جا به خیال اینکه داگلاس یک مزاحم است، می‌گریزد ولی داگلاس قبلاً محل او را به کلودیا و وینسنت اطلاع داده‌است. هدر به سمت خانه و نزد هری حرکت می‌کند اما اطراف او پر از هیولاهایی هولناک شده است. در اینجا برای اولین بار، کلودیا را ملاقات می‌کند. کلودیا درتلاش است تا هدر چیزی را به یاد بیاورد. هدر پس از گذشتن از مرکز خرید و ایستگاه مترو، درساختمانی نیمه‌کاره در نزدیکی محل سکونت خود با وینسنت روبرو می‌شود.
هدر به آپارتمان خود می‌رسد اما درآنجا پدرش، هری را غرق در خون و بی‌جان می‌یابد. او کلودیا را در پشت‌بام می‌بیند و او را مسئول قتل پدرش می داند. هدر قصد انتقام دارد اما کلودیا به سایلنت هیل می‌رود. هدر به همراه داگلاس (که کمابیش به واقعیت پی برده است) به سمت سایلنت هیل حرکت می‌کند.
هدر تقریباً گذشته‌ی خود را به یاد آورده است؛ او همان روح واحد آلسا و شریل است که توسط مادر خدا به هری سپرده شد. پس از حلول روح آلسا و شریل، جنین خدا هم وارد بدن او شده است اما تحت تاثیر فراموشی هدر، عقیم مانده و برای بارور شدن، نیاز دارد تا آتش خشم و نفرت در درون هدر شعله‌ور شود. کلودیا در تمام طول داستان سعی بر این دارد تا همین میراث آلسا را بیدار کند و برای همین منظور، هری را می‌کشد تا او را از سر راه بردارد. در این میان، وینسنت که منافع خود را با تولد خدا در خطر می‌بیند، سعی می‌کند توسط هدر، کلودیا و عقایدش را نابود کند.
پس از رسیدن به شهر، هدر به بیمارستان می‌رود. او با راهنمایی‌های علنی یا مخفیانه‌ی وینسنت،‌ پدر کلودیا یعنی «لئونارد» را که در بیمارستان زندانی شده می‌کشد تا متاترون را به دست آورد. متاترون، نماد خیر و روشنی و در مقابل سامایل است و وینسنت تصور میکند متاترون میتواند در مبارزه با کلادیا به هدر کمک کند. در ادامه،‌هدر به کلیسای فرقه می‌رسد. کلودیا، وینسنت را ، که به زعم او خیانت کرده‌است، می‌کشد. هری مقداری از داروی دکتر کافمن را به شکل یه قرص به هدر داده بود. هدر آن قرص را می‌بلعد و در نتیجه، جنین خدا را بالا می‌آورد. کلودیا جنین را می‌بلعد و آنرا به شکل ناقص بارور می‌کند. در نهایت کلودیا به دست خدای متولد شده نابود می‌شود و هدر هم وی را می‌کشد. تا بار دیگر تفکرات منحرف فرقه برای به وجود آوردن خدا عقیم بماند.

آنچه که شما در بالا مطالعه کردید تنها بخشی از شهر و اتفاقات رخ داده در آن است در شماره های دوم و چهارم و پنجم از بازی بخشی دیگر از توانایی های شهر حضور پر رنگی دارد و آن هم قضاوت و مجازات است ، شهر به خاطر اتفاقاتی که به خود دیده است دارای قدرتهایی خاص است یکی از این قدرتها فراخواندن افراد است در شماره های دوم و پنجم ما شاهد حضور افرادی در شهر هستیم که به نوعی گناهکارند و شهر برای قضاوت در مورد آن ها ، دعوتشان کرده است .
جیمز ساندرلند مردی که زن مریضش را کشته است و همینطور الکس شفرد که باعث مرگ برادر کوچکتر خود شده است با پا گذاشتن به شهر اماده پاسخگویی به اشتباهاتی میشوند که سعی در فراموش کردن آن ها داشته اند ، صد البته که نوع بازجویی و قضاوت در این شهر مرموز نیز متفاوت است به جای حضور قاضی و هیئت منصفه و دادگاه ، تمام اتفاقات پیرامون شخصیت ها به نوعی اشتباه شخصیت را گوشزد میکنند از موجوداتی که با آنها مبارزه می‌کنید گرفته تا افراد سرگردان دیگری در شهر که خود گناهکارند .گو اینکه این خاصیت شهر در تمامی شماره ها وجود دارد ولی در شماره های مذکور از فرع به اصل بدل شده و محوریت بازی بر عمل انجام گرفته توسط شخصیت اصلی قرار دارد و بحث فرقه ، آلسا و غیره کمتر پرداخته شده است .
در این میان شماره ی چهارم بازی اما فضائی اختصاصی داشت در این شماره یکی از دست پرورده های یتیم خانه ی تحت رهبری فرقه به نام والتر سالیوان که پیرو حزب مادر مقدس است قصد متولد کردن خدا توسط مراسمی به نام قربانی کردن 21 نفر را دارد ، والتر که در کودکی توسط خانواده ی خود رها شده است تصور میکرد اتاقی که در آن بدنیا آمده است مادر او و در حقیقت خداست والتر که تصور میکند مادرش به خواب رفته است سعی دارد از طریق مراسم ذکر شده او را بیدار کند ، هر کدام از افرادی که برای قربانی شدن انتخاب شده اند باید دارای مشخصه ای باشد آخرین نفر این لیست که هدایت آن را بازیباز بر عهده دارد و دریافت کننده ی دانش و تکمیل کننده ی مراسم است ، هنری تونزند نام دارد که حال در همان اتاق تولد والتر زندگی میکند و در طول بازی با پی بردن به ماجرا و کمک های جوزف شرایبر که قبل از هنری در آن اتاق زندگی میکرده است قصد دارد جلوی تکمیل این مراسم را بگیرد . در انتها هنری تونزند با مبارزه با موجودی که والتر به وجود می آورد رویای به وجود آوردن خدا را بار دیگر خراب میکند .
علاوه بر شماره های ذکر شده دو بازی Silent Hill: Origins و Silent Hill: Shattered Memories نیز از سری معرفی شده اند که در اولی به زمان سوزانده شدن آلسا توسط دالیا و چگونگی زنده ماندن آلسا پرداخته شده و در دیگری اتفاقات شماره ی اول بعد از سال ها توسط هری بازسازی میشوند، گر چه با پایان کار تیم سازنده ی اصلی بازی که کار ساخت 4 شماره ی اول بازی را بر عهده داشتند این شماره ها به خوبی پرداخته نشده و دارای نواقصی در حیطه‌ی داستانی هستند اما همچنان سری سایلنت هیل دارای یکی از بهترین داستان ها در طول تاریخ بازیهای رایانه ای است.
لازم به ذکر است بر اساس این بازی تاکنون دو فیلم سینمایی نیز ساخته شده که شماره دوم (تا زمان نگارش این مقاله) هنوز اکران نگردیده است. با توجه به نظر مخاطبان، فیلم اول یکی از برترین و موفق‌ترین فیلم های ساخته شده بر اساس یک بازی ویدیویی می‌باشد.
همچنین شرکت کونامی در سال 2006 و به مناسبت اکران فیلم، مجموعه‌ای ویدیویی را بر روی رسانه‌ی UMD برای PSP عرضه نمود که با نام The Silent Hill Experience شناخته شده و شامل دو کمیک The Hunger و Dying Inside ، ترایلر شماره‌های 1 تا 4 بازی و فیلم، مصاحبه با آهنگ‌ساز افسانه‌ای سری به همراه کارگردان فیلم و برخی موسیقی‌های بازی می‌باشد.

دریافت خلاصه به صورت فایل pdf :دانلود
تهیه و تنظیم خلاصه : (msbazicenter)
مقالات تحلیلی بازی نوشته شده توسط ( Bone Crusher ) :
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش اول )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش دوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش سوم )
بازی‌سنتر | مقالات | تاریخچه و داستان بازی ها | تاریخچه و بررسی دقیق سری سایلنت هیل ( بخش چهارم )

تاپیک تحلیل بازی نوشته شده توسط ( nemesis ) ( کامل نشده ):
The Lost Memories ---پایه و اساس بازی بزرگ "Silent Hill" -- تحلیلی بزرگ برای این بازی

مقالات مختلف در مورد سری سایلنت هیل:
Silent Hill: Homecoming Plot
Silent Hill: Origins Plot
Silent Hill Shattered Memories Plot
داستان (Silent Hill: Orphan)
شباهت بین Homecoming و Silent Hill 2
تاریخ وقایع Silent Hill و Shepherd's Glen
دانلود Silent Hill 2 - The movie
ترجمه یادداشت های سایلنت هیل 2
ترجمه فارسی دیالوگ های بازی Silent Hill 2: Born from a Wish
سایلنت هیل 4: پرونده قربانیان
ساکنین South Ashfield Heights apartments- قسمت اول - قسمت دوم
یادداشتی کوتاه بر SILENT HILL: HOMECOMING
داستان نسخه اول فیلم سایلنت هیل
Silent Hill: Original Memories
Silent Hill HD Collection Achievements Guide
Little Baroness
جودی میسون
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 1
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 2
طرح اولیه موتور
سایلنت هیل پست 3
طرح اولیه موتور سایلنت هیل پست 4
خاطرات الکس شپرد
داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 1 به صورت ویدیویی

163949 163950

داستان سایلت هیل 1 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​

داستان کامل و تحلیل سایلنت هیل 2 به صورت ویدیویی

163952 172258

داستان سایلت هیل 2 را به صورت ویدیویی در یوتوب مشاهده کنید​
 

Attachments

  • sh1.png
    sh1.png
    56.3 KB · مشاهده: 3,611
  • silenthill1.jpg
    silenthill1.jpg
    55.1 KB · مشاهده: 166
آخرین ویرایش:
السلام علیکم و رحمته الله و برکاته و عباد الله صالحین و ...
بفرما، شانس نداریم که؛ نیومدیم، نیومدیم، حالا هم که اومدیم دعوائه. در هرصورت خوش اومدم (اگه ازم پیشوازی گرم نکنین نامردین). امیدوارم حال همتون خوب و روحیه ی سایلنت هیل طلبیتون به جا باشه. و یه تقدیر هم بکنم از جناب josh واسه پست قبلیشون. (البته تا به حال افتخار آشنایی باهاشون رو نداشتم).
من نفهمیدم چی شد و نرفتم هم ببینم چی شد (امان از آب و هوای شیراز:d) ولی در هرحال امیدوارم از هم دیگه بدی به دل نگیرید و از همین حرفا:-??. راستی بچه ها، ای Mary Shepherd الان این وسط کیه؟ این بچه بی صاحاب مونده. من به Maria رای دادم، شخصیتش حتی از James Sunderland هم جالب تر و جذاب تر بود.
بزارید این امتحانا رو پاس کنم با نمره ی خوب. ADSL میگیرم 24 ساعته در خدمتتون خواهم بود. هیچی دیگه، کلا اومدم یه تزی دادم محض خالی نبودن عریضه و اینکه بگم به یادتونم و به یادم باشین.
و یه چیز دیگه در مورد دعوایی که شده:
بنی آدم اعضای یکدیگرند ، که در آفرینش ز یک گوهرند
الان این چه ررررررررربطی داشت؟
 
سلام.شب دوستان عزیز بخیر :)
خداییش نمیدونید من چقدر زحمت کشید که دوتا کنه رو از پشت پی سی بلند کنم و بیام بهتون بگم که بابا بیخیال همه این حرفا .... بازم میتونیم با هم باشیم و شاد باشیم و خیلی راحت تر ازین حرفا میتونیم همدیگر رو درک کنیم :)
من نفهمیدم چی شد و نرفتم هم ببینم چی شد (امان از آب و هوای شیراز:d) ولی در هرحال امیدوارم از هم دیگه بدی به دل نگیرید و از همین حرفا:-??
دوست عزیز شما با این آب و هوا چه مشکلی داری :d
بده همش دلت می خواد بخوابی .....بزنی به کوه و دشت و....
.....
شرمنده دوستان عزیز... بهتر این بحث شماره 4 رو شروع کنین تا یکی مثل من نیاد اینجا دل و قلوه بده :d

آقا مسعود عزیز باشما هم هستم و گرنه دفعه بعد با خانواده میام :d
 
آخرین ویرایش:
1:شرمنده واسه اسپمم:d
2:دعوا نکنیییییییییید.واسه ماها زشته عیبه قباحت داره
2:تقدیر کنید عقده ای نشم:d
تقدیر میشود...
فقط برو عددهات رو درست کن...
اول 1، بعد 2، بعدش دیگه 2 نه... میشه 3
:d

السلام علیکم و رحمته الله و برکاته و عباد الله صالحین و ...
بفرما، شانس نداریم که؛ نیومدیم، نیومدیم، حالا هم که اومدیم دعوائه. در هرصورت خوش اومدم (اگه ازم پیشوازی گرم نکنین نامردین). امیدوارم حال همتون خوب و روحیه ی سایلنت هیل طلبیتون به جا باشه. و یه تقدیر هم بکنم از جناب josh واسه پست قبلیشون. (البته تا به حال افتخار آشنایی باهاشون رو نداشتم).
من نفهمیدم چی شد و نرفتم هم ببینم چی شد (امان از آب و هوای شیراز:d) ولی در هرحال امیدوارم از هم دیگه بدی به دل نگیرید و از همین حرفا:-??. راستی بچه ها، ای Mary Shepherd الان این وسط کیه؟ این بچه بی صاحاب مونده. من به Maria رای دادم، شخصیتش حتی از James Sunderland هم جالب تر و جذاب تر بود.
بزارید این امتحانا رو پاس کنم با نمره ی خوب. ADSL میگیرم 24 ساعته در خدمتتون خواهم بود. هیچی دیگه، کلا اومدم یه تزی دادم محض خالی نبودن عریضه و اینکه بگم به یادتونم و به یادم باشین.
و یه چیز دیگه در مورد دعوایی که شده:
بنی آدم اعضای یکدیگرند ، که در آفرینش ز یک گوهرند
الان این چه ررررررررربطی داشت؟
اِ، ابوذر... یه کاکوی دیگه...
سلام کاکو...
منظور از Marry همون همسر James دیگه... اگه بخاطر شباهت فامیلیش با Alex میگی که یه سری فرضیه بود که میگفتن اون دو تا با هم خواهر و برادرن... که رد شده...
 
این یه مطلب که من در موردش پیدا کردم...
یه جوری بخونیدش تا سر فرصت ترجمه کنمش... :d
Throughout the entire game, Mary is never mentioned once. Somewhat disappointing, I know, but I can't ignore the very obvious changing of Alex's last name from Shepard to Shepherd as the release neared. I still find the last name too glaring to ignore.

So it is established that Homecoming takes place post-2003 when SH3 took place, by way of mentioning Douglas Cartland. Silent Hill 2 takes place in 1994. Could she be Alex's sister?

Alex would have been eight years old at the time of SH2 if Homecoming takes place in 2008. Mary on the other hand was well into her 20s. Adam is 53 in Homecoming, and Lillian is 48. To do the math, Adam would have been born in 1955, Lillian in 1960. If Mary was in her 20s by the time 1994 rolled around (let's say she would be at least 25 as that seems to be around the age many agree she is), Mary would have been born in 1969, when Lillian was 9 years old and Adam was 14. It would seem by looking at the timeline that is is impossible for Mary to be the daughter of Adam and Lillian, and thus is NOT Alex's sister.

Could she be Adam's sister? It would seem possible, and would possibly help explain why Adam was so gung-ho about warning his children from never going there. If his sister up and vanished there in 1994, given what Adam already knows about the area, it could have intensified his fear of the town so as to warn his children away, as well as to perhaps begin planting the seeds of doubt in his mind about going through with sacrificing Alex. Losing first his sister to the town, and then his youngest son, he opted instead to commit Alex rather than sacrifice him when the time came.

There are other subtle hints that Mary may be related to Shepherd's Glen and their bizarre religion. She says to James in SH2 that she heard the whole area used to be a sacred place, and then dreamily muses that she can see why. Mary is very demure in her dress and behaviour, as well. We know that the branch of The Order that the Shepherds are involved in takes a very Puritan appraoch to their view of the world and its inhabitants. They are born with Sin of the Flesh etc etc etc. If Mary was raised with this sort of mindset, this could help to explain why she acts and dresses the way she does. Also, growing up she no doubt would have been told of Silent Hill, and the sacredness of the area. Now, we know that the Sect Of The Holy Way differed greatly in their opinions about God from that of the Holy Mother and the rest of the Order, and left to Shepherd's Glenn to form their own, "proper" religion. Hence why Mary comments that it "used to be" a sacred place. It no longer is, as the Order no longer stands for what the SG Order believes it should. Thus a young Mary would have been taught that Silent Hill is no longer a sacred place, but used to be.

These are just a few observations supporting my inclinations to believe that Mary is Adam's sister, or at the very least somehow connected to the Shepherd clan. What are your thoughts on the subject?
 
سلام دوستان ببخشيد ميشه كسي واسم راهنماي فارسی سايلنت 1و3 رو بزاره؟ممنون ميشم
این راهنمای سایلنت هیل 1
http://www.tarfandestan.com/forum/attachments/96246d1313335430-silent-hill-1-pc-.pdf

متاسفانه راهنمای درست حسابی برای Sh3 پیدا نکردم...شما حالا اگه در جایی از بازی گیر کردید پست بدید بنده و بقیه بچه ها کمکتون میکنیم...;)
 
بچه ها یه مطلبی...
از اونجایی که همه موافق SH4 بودن، ولی مسعود گفتش فعلاً بهتره دست نگه داریم...
نظرتون چیه صبرکنیم ببینیم مسعود چی میگه؟
 
سلام دوستان ببخشيد ميشه كسي واسم راهنماي فارسی سايلنت 1و3 رو بزاره؟ممنون ميشم

دوست من ... من راهنمای شماره3 بازی رو از یک سایت خیلی وقت پیش گرفته بودم. ولی الان تو ی خود همان سایت هم پیداش نکردم . ولی اگه شما بخواهید ودوستان اجازه بدند توی یک اسپویلر بگذارم. { چون راهمایش نسبتا طولانی است.} نمی دونم ..دوستان این جا بگذارم مشکلی پیش می اید با نه.؟؟
 
سلام
سلاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام.وای چه حس خوبیه حس تو خونه بودن.بعد از سالهای متمادی جهانگردی!بالاخره به سایلنت هیل پدیده ی خودم برگشتم>:d<
خوبه خوبه.بدون ما دعوا کردین؟:d
راستش.....از من نشنیده بگیرین ولی دعوا موا مال تایپک بغلیه;)):-"
نکنه دلتون یه تنبیه حسابی از جانب شهرجونمون میخواد؟:d
ببینین من یکی که اصلا حوصله ی در افتادن با این کله هرمیو ندارم.زبون آدمیزادم که سرش نمیشه:-s

آورین آورین.صلح=دوستی=مهربانی=آرامش=زندگی بهتر=لوس بازی:d
جدی نگیریدا!آشتی کنید

آقا مسعود بچه رو زدی ناک اوت کردی که!:d

ها راس وگوئه:d
خلاصه اینکه من تازه برگشتم به شهرا!اینهمه افتخار آفریدم هیچ کس ازم تقدیر نکرد!مدال طلای شنای با مانع تو همین دریاچه بغلی
مدال طلای دوی استقامت(خیلی مسئولین زحمت کشیدن 4 تا پرستار انداختن دنبالم که در تمام طول زمین مسابقه روحیه بدن!!!)
مدال نقره ی کشتی(نامردا حقمو خوردن!انداختنم تو دسته ی سنگین وزنا!حریفم شد کله هرمی!حالا هی بیا باهاش مذاکره کن حرف حالیش نمیشه که:d)
خلاصه اینکه
1:شرمنده واسه اسپمم:d
2:دعوا نکنیییییییییید.واسه ماها زشته عیبه قباحت داره
2:تقدیر کنید عقده ای نشم:d
تقدیر و تشکر>:d:d< خوشا شیراز و آب بی‌مثالش

شرمنده دوستان عزیز... بهتر این بحث شماره 4 رو شروع کنین تا یکی مثل من نیاد اینجا دل و قلوه بده :d

آقا مسعود عزیز باشما هم هستم و گرنه دفعه بعد با خانواده میام :d
50000 نفر به یه نفر:-s
============================================================
بنده همیشه گفتم بر اساس نظریه‌ی «حرکت آرام و با نشاط» طرفدار راحتی دوستان هستم. پس با رفتن به سراغ شماره‌ی چهار مخالفتی ندارم فقط به شرطی که این Leon نازک‌نارنجی بنده رو ببخشه.:((
(نامرد 2 ماه تلفن و SMS من رو جواب نمی‌داد قهر نکردم باهاش حالا یه خبطی کردم من میگه قهرم:d)
 
بنده همیشه گفتم بر اساس نظریه‌ی «حرکت آرام و با نشاط» طرفدار راحتی دوستان هستم. پس با رفتن به سراغ شماره‌ی چهار مخالفتی ندارم فقط به شرطی که این Leon نازک‌نارنجی بنده رو ببخشه.:((
(نامرد 2 ماه تلفن و SMS من رو جواب نمی‌داد قهر نکردم باهاش حالا یه خبطی کردم من میگه قهرم:d)
اِ... عجب بی معرفتی هستیا... اومدی اینجا گقتی :d
دیوونه من که گفتم ناراحت نیستم... به خدا نیستم...
من الان فقط از رفتن هر دو تا علی ناراحتم... همین...
-------------
تازشم بیا...
:-*
حالا که با SH4 موافقی... خودت شروع کن دیگه....
:p

---------- نوشته در 10:25 PM اضافه شد ---------- نوشته قبلی در 10:24 PM ارسال شده بود ----------

دوستان بهتر نیست شماره 1 یا 3 رو بررسی کنیم ایا؟
1 و 3 پرونده ـش پیچیده شد... راجع بهش کلی صحبت کردیم...
 
خوشا شیراز و آب بی‌مثالش
پاشو بیا کاکو ولی بدون لیون :d

بنده همیشه گفتم بر اساس نظریه‌ی «حرکت آرام و با نشاط» طرفدار راحتی دوستان هستم. پس با رفتن به سراغ شماره‌ی چهار مخالفتی ندارم فقط به شرطی که این Leon نازک‌نارنجی بنده رو ببخشه.:((
(نامرد 2 ماه تلفن و SMS من رو جواب نمی‌داد قهر نکردم باهاش حالا یه خبطی کردم من میگه قهرم:d)
مسعود خان .... انگار شما ملیت مارو یه لحظه فراموش کردی برا شرایط راحتی :d
لیون و نازک نارنجی بودن
خداییش دوتاتون ( و بقیه دوستان عزیزم که اینجا هستن امشب) یه دل دارین اندازه جوجه های من... کوچولو و قد یه دنیا :)
 

کاربرانی که این گفتگو را مشاهده می‌کنند

تبلیغات متنی

Top
رمز عبور خود را فراموش کرده اید؟
اگر میخواهی عضوی از بازی سنتر باشی همین حالا ثبت نام کن
or